نقش خانواده در انتقال ارزش ها از منظر قرآن کریم
Article data in English (انگلیسی)
سال بیست و چهارم ـ شماره 208
عباسعلى رستمى نسب[1]
زهرا شبسترى نژاد راورى[2]
چکیده
تربیت مهم ترین عامل شکل گیرى شخصیت و هویت افراد است. براى داشتن تربیتى صحیح، توجهبه محتوا و مربى حایز اهمیت است. ازاین رو، توجه به ارزش هاى استخراج شده، به عنوان محتوا، ازمنبع معتبرى مانند قرآن، راه را براى رسیدن به این مهم هموارتر مى کند. از سویى، اولین و مهم ترینمربیان براى انتقال این ارزش ها خانواده است؛ زیرا هر فرد، بیشترین و بهترین زمان آموزش خود رادر آنجا مى گذراند. قرآن نیز به عنوان کتاب هدایت، به نقش خانواده توجه نموده است. ازاین رو، ایننوشتار با هدف بررسى نقش خانواده در انتقال ارزش ها از منظر قرآن، به روش توصیفى ـ تحلیلىانجام شده است. مطالب لازم، با مراجعه به منبع اصلى، یعنى قرآن جمع آورى شده و سپس با توجهبه تفاسیر و کتب مربوطه به تحلیل آنها پرداخته شده است.
به نظر مى رسد خانواده به عنوان اساسى ترین عامل تربیت، مى تواند با بهره گیرى از دستوراتقرآن و عملیاتى کردن آنها در همه مراحل زندگى، در رسیدن به خانواده اسلامى و تحکیم بنیانخانواده گام هاى مؤثرى بردارد.
کلیدواژه ها: ارزش ها، تربیت، تعلیم، خانواده، قرآن.
[1] دانشیار علوم تربیتى دانشگاه شهید باهنر کرمان. rostaminasab@uk.ac.ir
[2] کارشناس ارشد فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه شهید باهنر کرمان. shabestari.zahra@yahoo.com
دریافت: 12/4/93 پذیرش: 4/9/93
مقدّمه
به یقین تعلیم و تربیت، باارزش ترین و مهم ترین وظیفهآدمى به شمار مى آید. والاترین و ارجمندترین انسان ها کههمان پیامبران و جانشینان آنان هستند، در این طریقمبعوث گشته اندوسرچشمه سعادت ورستگارى بشرراهموارهدر این عرصه جست وجو کرده اند (باهنر،1388، ص 13).
دغدغه تعلیم و تربیت و عوامل مؤثر در آن، همواره باانسان بوده است؛ زیرا آگاهى از عوامل تربیت و بررسىمیزان تأثیر هریک از این عوامل، دست اندرکاران امر تربیترا کمک مى کند تا بتوانند با توجه به میزان تأثیر آنها، براىتربیت بهتر، برنامه ریزى نموده و در فرایند تربیت براى هرکدام جایگاه ویژه اى قایل گردند (www.noormags.com).تعلیم و تربیت با امور زیادى سروکار دارد؛ امورى همچونروش تربیت، محتواى تربیتى، منابع تربیتى و... . ارزش هامهم ترین محتوا و برنامه نظام تعلیم و تربیت را شکلمى دهند که مهم ترین نهاد تربیتى، یعنى خانواده، با آنهارابطه مستقیم دارد و به طور قطع از آنها متأثر است.
به قول دونالد باتلر، تربیت بیش از هر نهاد دیگر باارزش ها سروکار دارد و هیچ نهاد دیگرى به اندازه ایننهاد به دنبال تحقق ارزش ها نیست (www.Google.com).یا اینکه محتواى آموزش و پرورش را مى توانمجموعه اى از ارزش ها تعریف کرد (رستمى نسب،1388، ص 25). ازاین رو، توجه به بحث ارزش ها وعوامل مرتبط با آن، مانند: عوامل مؤثر در کسب و انتقالارزش ها ضرورى و حایز اهمیت است. البته شناختنسبت به ارزش ها و عوامل مرتبط با آن، باید با استفاده ازمنابعى موثق و معتبر صورت گیرد. بهترین و معتبرتریناین منابع، قرآن کریم است که کلام وحى است و خالى ازهرگونه تحریف مى باشد. خداوند در قرآن مى فرماید:فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً(نساء: 59)؛ هرگاه در چیزى نزاع کردید آن را به (کتاب)خدا و (سنت) پیامبر ارجاع دهید، اگر به خدا و روزرستاخیز ایمان دارید. این براى شما بهتر و عاقبت وپایانش نیکوتر است.
این تحقیق از سه جهت حایز اهمیت است:
1. مرتبط بودن مبحث ارزش ها با تربیت: ارزش ها درهر جامعه اى، اعتقاد یا فلسفه کلى آن جامعه را به دستمى دهد. ارزش ها به جهت دهى رفتار افراد و داورى ها درجهت گیرى هاى آنان در ارتباط با امور مى پردازد (خلیفه،1378، ص 5). و این همان چیزى است که تربیت بهدنبال آن است. تربیت مى خواهد باورها و اعتقاداتمتربیان را جهت دهد تا گفتار و رفتار آنها در جهترسیدن به اهداف تربیتى، شکل گیرد.
2. اهمیت و نقش قرآن کریم در تربیت: شناختارزش ها و متولیان امر تربیت، از نگاه قرآن، به دلیل اعتبار وموثق بودن آن، ضرورت این تحقیق را دو چندان مى کند.قرآن بهترین منبعى است که مى توان از طریق آن ارزش ها راجست و با توجه به آنها به تربیت افراد پرداخت.
3. اهمیت و جایگاه خانواده: ازآنجاکه یکى از اهدافتشکیل خانواده، کمک به اصلاح فرد و جامعه است وجامعه با وجود افراد صالح و متعهد پابرجاست، پس براىرسیدن به جامعه سالم و صالح باید از خانواده و در نتیجه،از تربیت فرزند شروع شود. و چون ارکان اصلى خانوادهبراى تربیت، پدر و مادر هستند، در نتیجه، بررسى نقش ومسئولیت آنها بیش از هر چیز لازم به نظر مى رسد(شهیرى، 1391، ص 36). اختصاص حداقل 150 آیهنورانى در قرآن کریم و احادیث متعدد در این باره، نشان ازتأکید دین مبین اسلام بر این نهاد مقدس دارد. و همین جایگاه مهم و اثرگذار خانواده است که در دنیاى امروز،استکبار جهانى و صهیونیزم را بر آن داشته است تا ازطریق گمراهى، فساد و انحلال خانواده (این نهاداساسى)، نقشه هاى خود را عملى کنند (اسلاملو وهمکاران، 1390، ص 6) و ارزش ها و عمل به آنها را درافراد تضعیف نمایند تا انسان ها را از رسیدن به آرمانزیباى خانواده قرآنى، که نویدبخش فضایى توأم باآرامش، پرتلاش و سرشار از امید است، دور کنند.
ازاین رو، بررسى نقش خانواده در انتقال ارزش ها بهعنوان یکى از اساسى ترین پایه هاى نظام تعلیم و تربیت ازدیدگاه منبع موثقى همچون قرآن اهمیت و ضرورت داردو مسلما پایه هاى تربیتى را محکم تر مى کند. بنابراین،تحقیق حاضر با عنوان بررسى نقش خانواده در انتقالارزش ها از منظر قرآن کریم انجام گرفته است.
مفاهیم و اصطلاحاتى نیز در این مقاله به کار بردهشده اند، که به دلیل وضوح و تکرار در کتب مختلف، ازتوضیح آنها صرف نظر شده وفقط به آدرسشان اشاره مى گردد:
ارزش: (معین، 1388، ج 1، ص 94)؛ خانواده: (معین،1388، ج 1، ص 94؛ عیسى زاده، 1390، ص 26)؛ تربیت:(علوى،1386،ص39)؛ تعلیم:(ابراهیم زاده،1386،ص 27).
در زمینه مباحث تربیتى و توجه به نقش عوامل مؤثر برتربیت، هم کتب و هم تحقیقات فراوانى به رشته تحریردرآمده است که در ذیل، به تعدادى از آنها اشاره مى شود:
1. على همت بنارى در تحقیقى تحت عنوان امامعلى علیه السلام و تربیت فرزند، به نقش عوامل وراثتى ومحیطى در تربیت فرزند پرداخته است. به اعتقاد وى،امیرالمؤمنین على علیه السلام در سیره خود به هر دو عامل مزبورتوجه داشته اند. آقاى همت بنارى، به عامل خانواده ودوستان به عنوان دو عامل مهم در تربیت، از دیدگاهامیرالمؤمنین علیه السلام اشاره نموده است.
2. غلامرضا مدبرعزیزى در مقاله اى با عنوان نقشخانواده در تربیت دینى، ضمن اشاره به اهمیت نقشخانواده در تربیت، مواردى را که براى تربیت صحیح بایداز طرف والدین مورد توجه قرار گیرند، برشمرده است؛ازجمله: 1. پاک شدن و به حقیقت رسیدن پدر و مادر؛ 2.کوشش در انعقاد نطفه پاک؛ 3. تأثیر نام نیکو در تربیتدینى؛ 4. نقش مادر در دوران شیرخوارگى و... .
3. حسینعلى کوهستانى نیز در مقاله اى با عنوان نقشخانواده در تربیت فرزندان، به عوامل تربیت، که خانوادهمهم ترین آنهاست، اشاره کرده و رعایت اصولى را براىاحراز این نقش، از جانب والدین ضرورى دانسته است.ازجمله اصول اخلاقى که ایشان مدنظر قرار داده است،مى توان به پرورش اعتماد به نفس فرزندان و جلباعتماد آنها اشاره کرد.
اما در ارتباط با موضوع تحقیق، یعنى بررسى نقشخانواده در انتقال ارزش ها از منظر قرآن کریم تحقیقىیافت نشد، که این مسئله، ضرورت و اهمیت پژوهشحاضر را دوچندان مى نماید.
براى رسیدن به اهداف تحقیق، سؤالات زیر مطرحگردید:
1. جایگاه خانواده در قرآن چیست؟
2. توصیه هاى قرآن در مورد تربیت صحیح فرزند قبلو بعد از ازدواج چیست؟
3. توصیه هاى قرآن در مورد تربیت صحیح فرزند قبلو بعد از تولد چیست؟
نقش خانواده در انتقال ارزش ها
خانواده به عنوان اولین و مهم ترین محیطى است کهکودک در آن پرورش مى یابد و عقاید و باورهاى خود رااز آنجا کسب مى کند. این محیط همواره مورد توجه دین مبین اسلام و بزرگان بوده است. نهاد اولیه تعلیم و تربیت،خانواده است. در اینجاست که ارزش ها، چه مستقیم و چهغیرمستقیم، از طریق پدر و مادر و سایر افراد بزرگسالخانواده به فرد انتقال مى یابد (نیکزاد، 1375، ص 65).
خانواده در اسلام جایگاه بلند و رفیعى دارد. این نهادکوچک ولى مقدس، پایگاه عروج و کمال انسان ها ومحیط تربیت و پرورش نهال فطرت و استعدادهاى نسلآینده است. خانواده مهم ترین رکن ترقى و تکامل یکجامعه است و چنان که خانواده اى در مسیر صحیح تربیتاسلامى و در چارچوب برنامه هاى ارائه شده از سوى قرآنو سنت باشد، مى تواند سهم بزرگى در پیشرفت و ترقىجامعه خویش داشته باشد (بیگى، 1389، 355). ازاین رو،اگر توصیه هاى قرآنى مدنظر قرار گیرند، مى توان افراد را درتربیت صحیح و القاى درست ارزش ها یارى نمود. درآیات بسیارى از قرآن کریم به بحث خانواده (چه مستقیم وچه غیرمستقیم) و نقش تربیتى آن اشاره شده است؛ ازجمله: وَالبَلَدُ الطَّیبُ یخرُجُ نَباتُهُ بِإِذنِ رَبِّهِ وَالَّذِى خَبُثَلا یخرُجُ إِلاَّ نَکِدا کَذلِکَ نُصَرِّفُ الآیاتِ لِقَومٍ یشکُرُونَ(اعراف: 58)؛ و سرزمین پاکیزه (و شیرین) گیاهش به فرمانپروردگار مى روید، اما سرزمین هاى بدطینت (و شوره زار)جز گیاه ناچیز و بى ارزش از آن نمى روید. این گونه، آیات رابراى آنها که شکرگزارند بیان مى کنیم.
در تفسیر این آیه آمده است: کلمه "نَکِدا"، به معناىچیزى است که در آن خیرى نباشد، "نبات نَکد"، به معناىگیاه کم و بى فایده مى باشد. اگر با دید وسیع به این آیهبنگریم، شاید بتوان یکى از مصادیق سرزمین پاک را کهمحصول پاک مى دهد، خانواده پاک بدانیم (قرائتى،1386، ج 4، ص 88). همچنین علّامه طباطبائى در تفسیراین آیه، آورده است: این آیه صرف نظر از انضمامش به آیهقبلى، به منزله مثال عامى است که مى رساند که اعمال حسنه و آثار ارزنده از گوهر پاک سرچشمه مى گیرد، و خلاف آنهااز خلاف آن (طباطبائى، 1374، ج 8، ص 200).
گوهر پاک بباید که شود قابل فیضو رنه هر سنگ و گلى لؤلؤ و مرجان نشود بنابراین، مى توان خانواده را به عنوان اساسى ترین عاملانتقال ارزش ها در نظر گرفت. صالح و معتقد بودن خانواده،منجر به تولد فرزندانى پایبند به اصول و ارزش ها مى شود ونتیجه آن، داشتن جامعه اى صالح خواهد بود؛ چراکه توقعیک جامعه صالح بدون اصلاح نظام خانواده کاملاً بى جا وخلاف حقیقت است (انصاریان، 1380، ص 4).
همچنین خداوند در آیه 6 سوره تحریم مى فرماید:یَا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُم وَ آَهلِیکُم نَارا وَقُودُهَاالنَّاسُ وَ الحِجَارة؛ اى کسانى که ایمان آورده اید! خود وخانواده خویش را از آتشى که هیزم آن انسان ها وسنگ هاست، نگاه دارید.
در تفسیر این آیه آمده است: نگه دارى خویشتن بهترک معاصى و عدم تسلیم در برابر شهوات سرکش است،و نگه دارى خانواده به تعلیم و تربیت و امر به معروف ونهى از منکر و فراهم ساختن محیطى پاک و خالى ازهرگونه آلودگى، در فضاى خانه و خانواده است. اینبرنامه اى است که باید از نخستین سنگ بناى خانواده،یعنى از مقدمات ازدواج، و سپس نخستین لحظه تولدفرزند آغاز گردد، و در تمام مراحل با برنامه ریزى صحیحو با نهایت دقت تعقیب شود. به تعبیر دیگر، حق زن وفرزند تنها با تأمین هزینه زندگى و مسکن و تغذیه آنهاحاصل نمى شود، مهم تر از آن، تغذیه روح و جان آنها و بهکار گرفتن اصول تعلیم و تربیت صحیح است (مکارمشیرازى، 1387، ج 24، ص 287).
این آیه به صراحت بیان مى دارد که فرد، هم مسئولخود و هم مسئول خانواده خویش است. ازاین رو، دراینجا به نقش مؤثر خانواده چه قبل از تولد فرزند و چهبعد از آن، از نظر آیات الهى، اشاره خواهد شد.
در تأکید بر نقش والدین بر تربیت فرزندان، داستانمادرشدن حضرت مریم علیهاالسلامکه درقرآن آمده است،ذکرمى گردد:
هنگامى که کودک معصوم مریم علیهاالسلام متولد مى شود،براى مردم شگفت انگیز است؛ چراکه چگونه ممکن استمریم کودک نامشروع به دنیا بیاورد درحالى که پدر و مادرمریم هیچ کدام بد و آلوده دامان نبودند؟! (بهشتى، 1388،ص 205).
(مریم) او را در آغوش گرفته، به سوى قومش آمد.گفتند: اى مریم! کار بسیار عجیب و بدى انجام دادى! اىخواهر هارون! نه پدر تو مرد بدى بود، و نه مادرت زنبدکاره اى! (مریم: 27و28).
مردم، مریم علیهاالسلام را به برادر و پدر و مادرش مقایسهمى کنند. دخترى که برادرى غیرتمند چون هارون و پدر ومادر شرافتمند و پاکدامن دارد، چگونه ممکن است ازجاده عفاف و احصان خارج شده باشد؟! (بهشتى،1388، ص 205).
مقایسه کردن فرزند با خانواده اش، نشان دهنده ایناست که از خانواده خوب، انتظار فرزند نیکو مى رود. واین، نقش مهم و اثرگذار خانواده را بر تعلیم و تربیتفرزندان مى رساند.
الف. پیش از ازدواج
1. خودسازى و اصلاح زن و مرد
شاید این سؤال براى بسیارى از افراد مطرح باشد کهتربیت فرزند از چه زمانى شروع مى شود و والدین از چهموقعى باید خود را براى تربیت او آماده کنند و مقدماتلازم را فراهم کنند؟ آیا تربیت از آغاز سن بلوغ شروعمى شود یا از دوران نوجوانى؟ از دوران کودکى شروع مى شود یا از دوران نوزادى؟ در دوران باردارى شروعمى شود یا در حین انعقاد نطفه؟
در پاسخ به این سؤال باید گفت: تربیت فرزند سال هاپیش از تولد فرزند آغاز مى شود؛ به این معنا که کلیهرفتارهاى پدر و مادر و بلکه پدربزرگ ها و مادربزرگ ها درتربیت فرزند و روحیات فرزند تأثیرگذار است و هر کداماز اتفاقات و رویدادهاى قبل از تولد فرزند که در زندگىپدر و مادر رخ مى دهد مى تواند در تربیت فرزند مؤثرباشد. بنابراین، اگر کسى مى خواهد صاحب فرزند سالم وصالح شود، باید سال هاى قبل از ازدواج نیز اعمال و رفتارخود را کنترل کند.
در زیارات وارده براى اهل بیت علیهم السلام، مى خوانیم:أشهَدُ أنَّکُم کُنتُم فِى الاصلابِ الشامِخه وَ الاَرحامِالمُطهره. این عبارت بیانگر این است که اهل بیت علیهم السلام درطول نسل هاى قبل از خود داراى پدران و مادران پاک وعارى از شرک بوده اند. این مطلب تأییدکننده بحث هاىپیشینى مى باشد که تربیت فرزند متأثر از رفتارهاى آبا واجداد نیز هست و این همان امرى است که از آن به قانونوراثت تعبیر مى شود. اسلام نیز براى همین قانونوراثت و براى تربیت اولاد شالوده ریزى کرده است؛ یعنىبراى مقدمه تربیت و قبل از انعقاد نطفه دستورهایى دادهاست (مظاهرى، 1385، ص 29).
ازاین رو، زن و مرد قبل از ازدواج و قبول مسئولیتتربیت انسانى دیگر، باید به تربیت خود بپردازند و به عنواندو انسان، در اصلاح و تزکیه خود کوشا باشند تا بعد از قرارگرفتن در کنار هم، نقش خود را در قبال فرزندان خود بهخوبى ایفا کنند. انسان مسلمان در مرحله نخست، مسئولاصلاح خویش است و در وهله دوم، مسئول اصلاحدیگران؛ چراکه اصولاً تا فرد خود را اصلاح نکرده باشد،نمى تواند در اصلاح دیگران به طور حقیقى موفق باشد.
خداوند متعال هم در قرآن کریم مى فرماید: یاأَیهَاالَّذینَ آمَنُواعَلَیکُم أَنفُسَکَم (مائده: 105)؛ اى کسانىکه ایمان آورداید، مراقب خود باشید.
همچنین مى فرماید: أَتَأمُرُونَ النَّاسَ بِالبِّرِ وَ تَنسَونَأنفُسَکُم(بقره: 44)؛ آیا مردم را به نیکى دعوت مى کنید،اما خودتان را فراموش مى نمایید؟
این دو آیه، اهمیت توجه به نفس و اصلاح آن رامى رساند. انسان در تزکیه خود باید به عواملى همچونرزق حلال، محیط سالم، الگو و سرپرستى مناسب و نیکوتوجه داشته باشد.
در قرآن کریم در مورد نحوه تربیت حضرت مریم علیهاالسلامآمده است: فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنبَتَها نَباتا حَسَناوَ کَفَّلَها زَکَرِیا کُلَّما دَخَلَ عَلَیها زَکَرِیا المِحرابَ وَجَدَعِندَها رِزقا قالَ یا مَریمُ أَنَّى لَکِ هذا قالَت هُوَ مِن عِندِاللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یرزُقُ مَن یشاءُ بِغَیرِ حِسابٍ(آل عمران: 37)؛پس خداوند او را به خوبى قبول کرد و به نیکویى پرورشداد و زکریا را سرپرست او کرد. هرگاه زکریا به محراب نزدمریم مى شد، نزد او روزى مى یافت و مى گفت: اى مریم!این از کجا برایت آمده؟ مریم مى گفت: این از طرفخداست که خدا هر که را بخواهد بى حساب روزى مى دهد.
در این آیه، عوامل پرورش و تربیت حضرت مریم علیهاالسلامبیان شده است؛ کسى که قرار است روزى مادر پیامبرى ازپیامبران اولوالعزم یعنى حضرت عیسى علیه السلامگردد.
در تفسیر آیه مزبور آمده است: عوامل مؤثر در تربیتعبارتند از: روح پاک مادر: فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ،جسم سالم: نَباتا حَسَنا، تعلیم و تربیت الهى: کَفَّلَهازَکَرِیا، تغذیه پاک: وَجَدَ عِندَها رِزقا(قرائتى،1386، ج 2، ص 53).
آرى، از مادرى همانند مریم،که محیط تربیتى فرزندشمسجد است و سرپرستى همچون زکریاى پیامبر دارد و با تغذیه اى بهشتى رشد مى کند، مسلما فرزندى همچونعیسى علیه السلام پا به عرصه وجود مى گذارد.
با توجه به مطالب فوق، مى توان گفت: خودسازى زنو مرد و توجه به عوامل مزبور، حتى قبل از ازدواج، حایزاهمیت فراوان است؛ چراکه این عوامل در تربیت آیندهفرزند نقش دارد.
بنابراین، توجه به تک تک عوامل مؤثر بر تربیت، دردوران قبل از ازدواج ضرورت دارد؛ زیرا زمینه ساز تربیتنسل آینده مى شود.
2. انتخاب همسر مناسب و هم شأن
زن و مرد، دو رکن اساسى کانون مقدس خانواده هستند کهپایه و اساس خانواده بر آنها شکل مى گیرد. براى داشتنفرزند صالح، انتخاب همسر نیکو و صالح بسیار مهماست. قرآن کریم در آیاتى به این نکته اشاره کرده است؛آیاتى که مردان و زنان پاک را، و مردان و زنان مشرک وناپاک را از آنِ هم مى داند. در کنار هم قرار گرفتن مردان وزنان پاک، و با هم بودن مردان و زنان ناپاک، دلیل قطعى ومسلم بر تناسب آن و رعایت این تناسب هاست.
در آیه 221 سوره بقره مى خوانیم: وَلاَ تَنکِحُواالمُشرِکاَتِ حَتّى یؤمِنّ... وَلاَ تُنکِحُوا المُشرِکینَ حَتَّىیؤمِنُوا؛ و با زنان مشرک و بت پرست، تا ایمان نیاورده اندازدواج نکنید... و زنان خود را به ازدواج مردانبت پرست، تا ایمان نیاورده اند درنیاورید!
ازدواج با همسران غیرمؤمن، مى تواند تأثیر منفى برتربیت فرزندان و نسل آینده انسان بگذارد (قرائتى،1386، ج 1، ص 76)؛ چراکه مهم ترین هدف از زناشویى،به وجود آوردن خانواده اى است که در ساختن اجتماع وپرورش نسل آینده شرکت جوید؛ ازاین رو، لازم است کهزن و شوهر را بر اساس این هدف و بنا بر شایستگى ایمانى برگزینیم تا بتوانند این هدف را نیکوتر به انجام برسانند.
خداوند در آیه اى دیگر از قرآن، به روشنى، به کفو وهم شأن بودن همسران اشاره کرده است: اَلخَبِیثَاتُلِلخَبِیثینَ وَ الخَبِیثُون لِلخَبِیثاَتِ وَ الطَّیباَتُ لِلطَّیبینَوَالطَّیبُونَ لِلطَّیبَِاتِ (نور: 26)؛ زنان پلید براى مردانپلیدند، و مردان پلید براى زنان پلید. و زنان پاک براىمردان پاکند، و مردان پاک براى زنان پاک.
زنان پاک قابل مردان پاکند و مردان پاک لایق زنانپاک؛ چون سنخیت و توافقى روحى و اخلاقى در ازدواجشرط است و باید رعایت شود.
امام صادق علیه السلام مى فرمایند: از طایفه و عشیره پاکدامنو نیکوکار و خوش اخلاق همسر انتخاب کنید، به درستىکه عرق (ژن) در فرزندان اثر خواهد گذاشت (ارگانىبهبهانى، 1386، ص 18).
همچنین پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى فرمایند: السعید من سعدفى بطن امه و الشقى من شقى فى بطن امه (مظاهرى،1385، ص 2).
امیرالمؤمنین على علیه السلام نیز مى فرمایند: فرزند،ساخته شده مادر است (حاج شریفى، 1386، ص 33).
علت اینکه اسلام این همه در نحوه انتخاب همسردقت دارد، مسئله تولد کودکان است. همچنان که امراضجسمى، نظیر سل و...، از راه وراثت از مادر به طفل منتقلمى شود، انحرافات روحى و اخلاقى و صفات زشت نیزبه کودک انتقال مى یابد (ارگانى بهبهانى، 1386، ص 19).
ازاین رو، قبل از تشکیل خانواده، باید به این نکاتتوجه شود؛ زیرا خانواده اى مى تواند ارزش هاى اسلامى وقرآنى را منتقل کند که بر اساس همان ارزش ها شکل گرفتهباشد. خانواده اى که متشکل از همسران مؤمن و پاک استو به ایمان، اصالت و ارزش مى دهد، فرزندان خود را نیزبراساس همان ارزش ها تربیت کرده و وارد جامعه مى نماید.
ب. بعد از ازدواج
1. پیش از تولد
1ـ1. تقویت خودسازى و تزکیه بیشتر خود: همان گونه کهپیش از ازدواج توصیه به اصلاح طرفین مى شود، بعد ازازدواج و پیش از تولد فرزند، این تزکیه و پاک سازى نیزباید ادامه یابد؛ چراکه وظیفه زن و شوهر سنگین ترمى شود و باید آمادگى پذیرش مسئولیت پرورش و تربیتانسان دیگرى را داشته باشند که این خودسازى با توجه بهعواملى که پیش تر گفته شد، مؤثرتر مى افتد.
ذکر داستانى در همین زمینه، اهمیت موضوع فوق رابهتر مشخص مى کند: ملّامحمدتقى مجلسى در تربیتفرزند خود (محمدباقر) اهتمام فراوان داشت. شبى بافرزند خویش براى نماز و عبادت به مسجد جامع اصفهانرفت. ایشان چون در سنین کودکى بود، در حیاط مسجدمشغول به بازى مى شوند و در حین بازى مشک آبى را باسوزن سوراخ مى نماید و آب را بر زمین مى ریزد. پس ازپایان نماز پدر ایشان از مسجد بیرون مى آیند و با دیدن آنصحنه ناراحت مى شوند. دست فرزند را مى گیرند و بهسوى منزل به راه مى افتند. در خانه، همسرشان را مى طلبندو رو به ایشان مى گویند: مى دانید که من در تربیت فرزندمدقت فراوان داشته ام. امروز عملى از او دیدم که مرا به فکرواداشت. با اینکه در مورد غذایش دقت کرده ام که از راهحلال به دست بیاید، نمى دانم به چه دلیل دست به اینعمل زشت زده است. و از همسرش مى خواهد تا در اعمالخود نظر کند و ببیند چه عملى انجام داده است که به ایننتیجه منجر شده است. همسر ایشان پس از تفکر مى گوید:وقتى محمدباقر را در رحم داشتم، یک بار به خانه همسایهرفتم، درخت انارى که در خانه ایشان بود توجه مرا جلبکرد، سوزنى را در یکى از انارها فرو بردم و مقدارى از آبآن را چشیدم (ابراهیمى اقلیدى، 1389، ص 78).
2ـ1. دعا براى داشتن فرزند صالح: اما کار زن و شوهر دراین مرحله تمام نمى شود، بلکه آنها باید، علاوه بر تزکیه وتقویت ایمان خود، از توفیقات الهى، براى داشتن فرزندنیکو مدد گیرند؛ چراکه همه توفیقات و نیکى ها به دستخداست. آنها علاوه بر تلاش و کوشش در زمینه سازىصحیح و ارزشى براى تولد فرزند، باید از خداوند متعالهم کمک بگیرند تا او را از خطرات و وسوسه ها مصوندارد. دعا در اینجا نقش مؤثرى دارد. آیات فراوانى ازقرآن، دعاى والدینى را ذکر مى کند که داشتن فرزند صالحرا از خداوند متعال خواستارند.
براى مثال، مى توان به آیات زیر رجوع کرد:
ـ وَأَصلِح لِى فِى ذُرِّیتِى (احقاف: 15)؛ و فرزندانمرا صالح کن.
ـ رَبِّ اجعَلنِى مُقِیمَ الصَّلاَةِ وَ مِن ذُرِّیتِى رَبَّنَا وَ تَقَبَّلدُعاء(ابراهیم: 40)؛ پروردگارا! مرا برپاکننده نماز قرار ده،و از فرزندان من نیز چنین کن. پروردگارا! دعاى (ما را)بپذیر.
ـ رَبَّنا وَاجعَلنا مُسلِمَینِ لَکَ وَ مِن ذُرِّیتِنا أُمَّةً مُسلِمَةًلَکَ(بقره: 128)؛ پروردگارا! ما را تسلیم (فرمان) خودقرار ده و از نسل ما امتى که تسلیم تو باشند قرار ده.
امام سجاد علیه السلام نیز براى داشتن فرزندانى صالح این گونهدعا مى کنند: خدایا! بر من منت گذار و فرزندانم رانگه دارى کن و آنان را براى من شایسته گردان و آنان رانیکوکاران پرهیزگار، صاحبان بینش و پندپذیران سربه راهخود قرار ده (صحیفه سجادیه، 1386،دعاى بیست و پنجم).
2. بعد از تولد
1ـ2. رفتار والدین به عنوان الگو: بعد از به دنیا آمدن فرزند،نقش والدین مؤثرتر و سنگین تر مى شود؛ زیرا فرزند ازپدر و مادر خود الگو مى گیرد و از آنها پیروى مى کند،ارزش ها را در رفتار و گفتار آنها مى بیند و سرمشقمى گیرد. کودک استعداد فطرى و آمادگى ذاتى فراوانىبراى یادگیرى و تربیت دارد. پدر و مادر اولین سرمشق والگو براى رفتار کودکان هستند. کودکان با مشاهده رفتاروالدین، آن را الگوى رفتار خود قرار مى دهند و از آنتبعیت مى کنند. بدون تردید، اگر الگو و سرمشق، یعنىوالدین، داراى رفتار مناسبى باشند، رفتار کودک درستشکل مى گیرد. اسلام بر این امر که سرمشق ها باید داراىرفتار خوبى باشند تأکید مى کند. هم در قرآن و هم درروایات، به نقش الگو بودن والدین اشاره شده است. قرآنکریم در این زمینه مى فرماید: وَالَّذینَ آمَنُوا وَاتّبَعَتهُمذُرِیتهُم بِإِیمَانٍ أَلحَقنَا بِهِم ذُرِّیتَهُم (طور: 21)؛ و کسانى کهایمان آورده اند و فرزندانشان به پیروى از آنان ایمان اختیارکردند، فرزندانشان را (در بهشت) به آنان ملحق مى کنیم.
امام کاظم علیه السلام مى فرمایند: رفتار کودکان در اثرخوبى هاى رفتار والدین آنها حفظ و نگه دارى مى شود(احمدى، 1380، ص 74).
نیز امام سجاد علیه السلام خطاب به والدین مى فرمایند: حقفرزندت بر تو این است که بدانى او از توست و نیک و بداین جهانش به تو بستگى دارد، و تو نسبت به تربیتدرست و راهنمایى اش به سوى خداى عزوجل ویارى اش در مسیر طاعت خدا مسئولى. درباره اش چنانکوشش نما که بدانى رفتار نیکت نسبت به پاداش، و رفتاربدت نسبت به او کیفر دارد (حاج شریفى، 1386، ص 9).
حضرت ابراهیم یکى از پیامبران بزرگ الهى است کهآیات متعددى از قرآن در مورد ایشان نازل شده است.ایشان خود معتقد و عامل به ارزش ها بودند: إِنَّ إِبراهِیمَکانَ أُمَّةً قانِتا لِلَّهِ حَنِیفا وَ لَم یکُ مِنَ المُشرِکِینَ (نحل:120)؛ همانا ابراهیم (به تنهایى) یک امت بود، در برابر خداخاضع و فرمان بر و حق گرا بود، و از مشرکان نبود.
در پرتو تعلیمات چنین پدرى، فرزندى همچوناسماعیل رشد یافت که در امر احیاى ارزش ها کمک کارپدر بود: وَإِذ یرفَعُ إِبراهِیمُ القَواعِدَ مِنَ البَیتِ وَ إِسماعِیلُرَبَّنا تَقَبَّل مِنَّا إِنَّکَ أَنتَ السَّمِیعُ العَلِیمُ (بقره: 127)؛ و (بهیاد آور) هنگامى که ابراهیم، پایه هاى خانه (کعبه) را بااسماعیل بالا مى برد (و مى گفتند:) پروردگارا! از ما بپذیر،همانا تو شنوا و دانایى.
این پیروى از والدین، تنها شامل اهل ایمان نمى شود،بلکه در آیاتى از قرآن نیز آمده است که اهل کفر وبت پرستان نیز براى توجیه بت پرستى خود، پیروى ازپدران را ذکر مى کردند؛ مثل این آیه: وَإِذَ قِیلَ لَهُم تَعَالَواإِلى ما أَنزَلَ اللّهُ وَإِلى الرَسوُلِ قَالوُا حَسبُنَا ما وَجَدنا عَلَیهِآباءَنا (مائده: 104)؛ و هنگامى که به آنها گفته شود: بهسوى آنچه خدا نازل کرده و به سوى پیامبر بیایید،مى گویند: آنچه را از پدران خود یافته ایم، ما را بس است.
نیز مى فرماید: وَإِذا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنزَلَ اللَّهُ قالُوابَل نَتَّبِعُ ما وَجَدنا عَلَیهِ آباءَنا أَوَ لَو کانَ الشَّیطانُ یدعُوهُمإِلى عَذابِ السَّعِیرِ (لقمان: 21)؛ و هر گاه به آنان گفتهشود: آنچه را خدا نازل کرده پیروى کنید، گویند: بلکه ماآنچه را پدرانمان را بر آن یافته ایم پیروى خواهیم کرد. آیااگر شیطان آنان را به عذاب فروزان فرا خواند (باز هم بایداز او تبعیت کنند)؟
همین تأثیر والدین بر کودکان، مهم ترین دلیلى استبراى توجه به توصیه هاى اسلام براى پیش از ازدواج وانتخاب همسر شایسته. وقتى قرآن سفارش مى کند باهم شأن خود ازدواج کنید، به خاطر تأثیر فراوان والدین برتربیت فرزندان است. کودکى که در خانواده اى رشد یافتهکه پدر و مادر هر دو به ارزش ها اهمیت مى دهند و عاملبه آنها هستند، تربیتى اسلامى و الهى خواهد داشت. ولىاگر والدین به ارزش ها اهمیت ندهند و یا بین باورها وارزش هاى پدر و مادر دوگانگى و تعارض باشد، اینتعارض و ناهماهنگى به درون و برون کودک نیز سرایتمى کند و او را بر سر دو راهى انتخاب سرگردان مى گذاردکه شاید انتخاب او، سرانجام خوشى را براى او رقم نزند.
ذکر نکته اى در اینجا ضرورى به نظر مى رسد و آن اینمطلب است که عامل بودن خانواده به ارزش ها، نه تنهاعامل براى تربیت است، بلکه زمینه اى است براى تربیتصحیح فرزندان؛ چراکه عوامل فراوان دیگرى، ازجملهدوست و همنشین، در شکل گیرى شخصیت فرزنداننقش دارند. والدین باید به روابط اجتماعى فرزندان خودتوجه فراوان داشته باشند. این مطلب با توجه به داستانفرزند حضرت نوح علیه السلام مهم جلوه مى کند؛ فرزندى که دردامان پدرى همچون نوح پرورش یافت، اما همنشینى بادوستان بد او را گمراه کرد و به هلاکت رساند.
قرآن نیز در آیاتى به نقش اثرگذار همنشین اشارهمى کند؛ ازجمله:
ـ لاَیتَّخِذِ المُؤمِنُونَ الکَافِرینَ أولِیاَء مِن دُونِالمُؤمِنِینَ وَ مَن یفعَل ذَلِکَ فَلَیسَ مِنَ اللّهِ فى شَى ءٍ(آل عمران: 28)؛ افراد باایمان نباید به جاى مؤمنان، کافران رادوست و سرپرست خود انتخاب کنند، و هر کس چنینکند، هیچ رابطه اى با خدا ندارد.
ـ یا أَیهَا الَّذّینَ آمَنُوا لَاتَتَّخِذُوا الیهُودَ وَ النَّصَارىأَولِیآءَ(مائده: 51)؛ اى کسانى که ایمان آورده اید، یهود ونصارا را دوستان خود مگیرید.
ـ یا أَیهَا الَّذّینَ آمَنُوا لَاتَتَّخِذُوا بِطَانَةً مَن دُونِکُم(آل عمران: 118)؛ اى کسانى که ایمان آورده اید، از غیرخودتان، (دوست و) همراز مگیرید.
قرآن کریم، در خصوص اینکه باید در انتخاب دوستدقت کرد، مى فرماید: وَدُّوا لَو تَکفُرُون کَمَا کَفَرُوافَتَکُونُونَ سَوَآءً فَلَا تَتَّخِذُوا مِنهُم أَولِیآءَ(نساء:89)؛همان گونه که خودشان کافر شده اند، آرزو دارند (که شمانیز) کافر شوید، تا با هم برابر باشید. پس زنهار، از میانایشان براى خود، دوستانى اختیار مکنید.
نقش مؤثر دوست و همنشین در شکل گیرىشخصیت انسان، قابل انکار نیست. همان گونه که پیامبراکرم صلى الله علیه و آله مى فرمایند: انسان بر دین دوستش است(مظاهرى، 1385، ص 295).
داستان زیر سرگذشت دو دوست در زمان رسولاکرم صلى الله علیه و آله را بیان مى کند: در عصر پیامبر صلى الله علیه و آله دو نفر دوستدر میان مشرکان به نام عقبه و ابى بودند. هر زمان عقبه ازسفر مى آمد، غذایى ترتیب مى داد و اشراف قومش رادعوت مى نمود. در این حال، دوست داشت به محضرپیامبر برسد، هرچند اسلام را نپذیرفته بود. روزى از سفرآمد و طبق معمول ترتیب غذا داد و دوستان را دعوتنمود. همچنین از پیامبر نیز دعوت نمود. هنگامى که سفرهرا گشودند و غذا حاضر شد، پیامبر فرمود: من از غذاى تونمى خورم تا شهادت به وحدانیت خدا و رسالت منبدهى! عقبه شهادتین را بر زبان جارى کرد.
این خبر به گوش دوستش ابى رسید و گفت: اى عقبه!از آیینت منحرف شدى؟ او گفت: نه به خدا سوگند منمنحرف نشدم. ولکن مردى بر من وارد شد که حاضر نبوداز غذاى من بخورد جز اینکه شهادتین بگوییم. من از اینشرم داشتم که او از سفره من برخیزد بى آنکه غذا خوردهباشد، لذا شهادتین را گفتم. ابى گفت: من هرگز از توراضى نمى شوم مگر اینکه در برابر او بایستى و سختتوهین کنى! عقبه این کار را کرد و مرتد شد و سرانجام درجنگ بدر در صف کفار به قتل رسید و ابى هم نیز درجنگ احد کشته شد (قنبرى، 1384، ص 186).
بنابراین، با توجه به نقش محیط در تربیت و انتقالارزش ها، یکى از مهم ترین وظایف پدر و مادر، علاوه برعمل به ارزش ها و مراقبت از روابط آنها، دعوت و امرفرزندان به اقامه آنهاست، که در ادامه، به نمونه اى از آناشاره مى شود.
2ـ2. دعوت فرزندان به احکام الهى در طول عمر: والدین،علاوه بر ترویج ارزش ها به صورت عملى، باید بهصورت زبانى و گفتارى هم، به این کار مبادرت ورزند.
حضرت اسماعیل علیه السلام فرزندان خود را امر به نماز وزکات مى کردند: وَ کَانَ یأمُرُ أَهلَهُ بِالصَّلاَة وَ الزَّکَاةِ(مریم: 55)؛ او همواره خانواده خود را به نماز و زکاتدعوت مى کرد.
در تفسیراین آیه آمده است: نخستین مرحله براىتبلیغ رسالت، شروع از خانواده خویشتن است، که از همهبه انسان نزدیک تر مى باشند؛ به همین دلیل، پیامبراکرم صلى الله علیه و آله نیز نخست دعوت خود را از خدیجه همسرگرامى اش و على علیه السلام پسر عمویش شروع کرد و سپس طبقفرمان وَأَنذِر عَشیرَتَکَ الأقرَبینَ، به بستگان نزدیکشپرداخت (مکارم شیرازى، 1387، ج 13، ص 96).
این آیات نیز به همین مطلب اشاره دارند:
ـ وَأمُر أَهلَکَ بِالصَلاة (طه: 132)؛ و خانواده خود رابه نماز دستور ده.
ـ یا بُنَى أَقِمِ الصَّلاةَ وَأْمُر بِالمَعرُوفِ وَ انهَ عَنِ المُنکَرِوَاصبِر عَلى ما أَصابَکَ إِنَّ ذلِکَ مِن عَزمِ الأُمُورِ (لقمان:17)؛ پسرم! نماز را برپا دار، و امر به معروف و نهى از منکرکن، و در برابر مصائبى که به تو مى رسد بااستقامت وشکیبا باش که این از کارهاى مهم و اساسى است.
3ـ2. وصیت به فرزندان به احکام الهى در هنگام مرگ: پیامبرانبزرگ الهى، حتى در پایان عمر خود، از ترویج و اشاعه وتوجه نمودن به ارزش هاى بنیادین دست نمى کشیدند: وَوَصّى بِهَا إِبرَاهِیمُ بَنِیهِ وَ یعقُوبُ یا بَنِى إِنَّ اللّهَ اصطَفَى لَکُمُالدِینَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنتُم مُسلِمُونَ (بقره: 132)؛ ابراهیم و یعقوب فرزندان خود را به این آیین وصیت کردند (و هرکدام به فرزندان خویش گفتند:) فرزندان من! خداوند اینآیین پاک را براى شما برگزیده است و شما جز به آییناسلام نمیرید.
از این نمونه وصیت ها در سیره معصومان علیهم السلامنیزدیده مى شود. براى نمونه، امیرالمؤمنین على علیه السلامدرسفارشى به حسنین علیهماالسلام(بعد از ضربت خوردن) این گونهمى فرمایند: شما را به ترس از خدا سفارش مى کنم، بهدنیاپرستى روى نیاورید، حق را بگویید و براى پاداشالهى عمل کنید. شما را و تمام فرزندان و خاندانم را وکسانى را که این وصیت به آنها مى رسد، به ترس از خدا، ونظم در امور زندگى، و ایجاد صلح و آشتى در میانتانسفارش مى کنم (نهج البلاغه، 1383، نامه 47).
خلاصه اینکه مى توان گفت: خانواده به عنوان اولینمکانى که انسان در آن پا مى گذارد و رشد مى یابد، نقشفوق العاده مهمى در انتقال ارزش ها و به تبع آن، تربیتدارد؛ ازاین رو، توجه به تشکیل خانواده هاى پاک و سالم وپیرو ارزش هاى قرآنى اهمیت فراوان دارد.
نتیجه گیرى
تعلیم و تربیت و عوامل مرتبط به آن، یکى از مهم تریندغدغه هاى هر فرد و جامعه اى است. از جمله عناصر مهمدر نظام تعلیم و تربیت، محتوا و مربى است. انتخابمحتواى صحیح و مناسب براى تربیت، و همچنین توجهبه مربیان و الگوهاى تربیتى، از جمله مواردى است کهمورد توجه هر مکتب تربیتى است. کتاب مقدس قرآن بهعنوان معتبرترین منبع تربیتى و هدایتى مکتب اسلام، بهدو بعد محتوا و مربى توجه فراوان نموده است. از منظرقرآن کریم، محیط خانواده به عنوان اساسى ترین ومهم ترین محیط تربیتى قلمداد مى شود که والدین نقش بسیار مؤثرى در این زمینه ایفا مى کنند. ازاین رو،توصیه هاى قرآن به زن و مرد شامل تمامى مراحل زندگىآنها، چه قبل از ازدواج و در انتخاب همسرى شایسته ومتقى، (چراکه والدین هم انتقال دهنده صفات ظاهرى وهم باطنى به فرزندان خود هستند) و چه بعد از ازدواج،براى تهذیب و تزکیه خود و همچنین توجه به نقشالگویى والدین براى فرزندان مى شود. بنابراین، مى توانگفت: قرآن در راستاى رسیدن به تربیت صحیح و داشتنخانواده و در نتیجه، جامعه اى اسلامى و پایبند بهارزش هاى صحیح، پیش از هر چیز توصیه به خودسازىخود والدین دارد؛ چراکه خانواده اى مى تواند در تعلیمارزش ها و اخلاق حسنه تأثیر بسزایى داشته باشد که خودمعتقد و عامل به آن ارزش ها باشد. قرآن کریم، سپستوصیه به ساختن محیطى سالم براى پرورش فرزندانىصالح مى کند. ازاین رو، وظیفه والدین بعد از به دنیا آمدنفرزندان سنگین تر مى شود؛ زیرا والدین نقش الگو و مرادرا براى فرزندان خود بازى مى کنند. و در همین زمینه استکه توصیه هاى قرآنى جدى تر و عملى تر مى شود؛ ازاین رو،هم باید خود عامل به ارزش ها باشند و هم فرزندانشان راترغیب و تشویق و در مواردى امر به احیاى ارزش ها کنند.این امر، هم شامل زمان حیات مى شود و هم ممات، که بهصورت وصیت و سفارش اکید، نمود پیدا مى کند.
··· منابع
نهج البلاغه، 1383، ترجمه محمد دشتى، قم، مؤسسه فرهنگىتحقیقاتى امیرالمؤمنین علیه السلام.
صحیفه سجادیه، 1386، ترجمه محمدمهدى رضایى، چ دوم، قم،جمال.
ابراهیم زاده، عیسى، 1386، فلسفه تربیت، چ چهارم، تهران،دانشگاه پیام نور.
ابراهیمى اقلیدى، على، 1389، اصول فرزنددارى، قم، تهذیب.
احمدى، سیداحمد، 1380، اصول و روش هاى تربیت در اسلام،اصفهان، دانشگاه اصفهان.
ارگانى بهبهانى حائرى، محمود، 1386، فرهنگ تربیت فرزند دراسلام، چ چهارم، قم، پیام مهدى (عج).
اسلاملو، نعیمه و همکاران، 1390، نسل نور: تربیت کودک، چپنجم، کرج، تلاوت آرامش.
انصاریان، حسین، 1380، نظام خانواده در اسلام، چ شانزدهم، قم،ام ابیها.
باهنر، ناصر، 1388، آموزش مفاهیم دینى همگام با روان شناسىرشد، چ دهم، تهران، شرکت چاپ و نشر بین الملل.
بهشتى، احمد، 1388، خانواده در قرآن، چ یازدهم، قم، بوستانکتاب.
بیگى، روح اللّه، 1389، ارزش هاى اجتماعى در قرآن، قم، اسوه.
حاج شریفى خوانسارى، محمدرضا، 1386، حقوق فرزندان بروالدین، قم، بنى الزهراء.
خلیفه، عبدالطیف محمد، 1378، بررسى روان شناختى تحولارزش ها، ترجمه سیدحسین سیدى، مشهد، آستان قدسرضوى.
رستمى نسب، عباسعلى، 1388، فلسفه تربیتى ائمه اطهار علیهم السلام،کرمان، دانشگاه شهید باهنر.
شهیرى، زکیه، 1391، نقش و مسئولیت اشتراکى و اختصاصى پدرو مادر در تربیت فرزندان، خراسان، حوزه علمیه خراسان.
طباطبائى، سیدمحمدحسین، 1374، المیزان، ترجمهسیدمحمدباقر موسوى همدانى، چ پنجم، قم، جامعهمدرسین.
علوى، سیدحمیدرضا، 1386، نکات اساسى در فلسفه تعلیم وتربیت و مکاتب فلسفى ـ تربیتى، کرمان، دانشگاه شهید باهنر.
عیسى زاده، عیسى، 1390، خانواده قرآنى، قم، بوستان کتاب.