معرفت

تهاجم فرهنگی و فرهنگ تهاجم

قسمت هفتم

آزادی خواهی!

واژه »آزادی« از مظلوم ترین واژه های روزگار ماست! چه، هر کس این آزادی را برای خود مسلم دانسته که در باب (آزادی) سخن بگوید، بنویسد و آنرا تفسیر کند! بهترین نشانه ابهام یک واژه همین است که هر یک از طرفین بحث و گفتگو آن را به کار گیرند و مدافع آن باشند و طرف مقابل را مخالف آن بخوانند! شما ببینید امروز چه بر سراین واژه و مفهوم نیامده است! زشتترین جنایتها و قبیح ترین رفتارها در نقاب زیبایی »آزادی« انجام شده و می شود! آنچه باید بدانیم این است که واژه ها خود تفسیر و معنایی ندارند، بشر آنها را تفسیر می کند و به آنها معنا می دهد. واقعیت و نفس الامر الفاظ و مفاهیم به دست خود انسان است. پس باید دید انسانی که آزادی را تفسیر می کند و حدود و ثغورش را مشخص می سازد، انسانی که به تحدید و تعریف آزادی نشسته است، کیست؟ و کیستی و چیستی آدمی را جهان بینی او تعیین می کند. نگرشها، بینش ها و بالتبع گرایشهای آدمیان است که برای آنان هویت می سازد؛ و تفسیر واژه ها و مفاهیم در فضای هویتهاست! و هم از این روست که باید ببینم امروزه کسانی که برای ما »آزادی« را تفسیر و معنی می کنند ، چه هویتی دارند؟ در چه بستر فکری رشد یافته اند؟ آرمان و ایده آل شان در این عالم چیست؟ نگرش آنها به عالم و آدم چگونه است؟ هدف زندگی را چه می دانند و اصلاً حیات را در قاموس تفکر و اندیشه خود چگونه تبیین می کنند ؟

به نظر ما واژه »آزادی«چونان هزاران واژه دیگر, نه زشت است و نه زیبا ! زیبایی و زشتی را باید در عالم معنا دید. زیبایی یا زشتی را باید در هویت مفسران آزادی جستجوکرد. جهان بینی ها، نگرشها و بینش ها هستند که زشتی ها و یا زیبایی ها را می آفرینند! و لذا ما بر این باوریم که بایستی در درک زیبایی و یا زشتی آزادی، عقل را به کار گرفت و با احساس و عاطفه و هیجان سطحی و زودگذر نمی توان در این مقوله وارد شد و به قضاوت نشست.

باید در پس شعار آزادی, به سراغ مبانی تفکر و اصول اندیشه و چارچوبهای هستی شناختی مدافعان آزادی رفت. باید دید آنها که داد آزادی سر می دهند, در عبارت»آزادی از.. . « جای نقطه چین را با چه چیزی پر می کنند آنگاه است که زشتی و زیبایی آزادی هویدا می شود آنگاه است که ارزش یا ضد ارزش بودن آزادی مشخص می گردد و آنگاه است که نقاب از چهره آزادیخواهان بر می افتد و هویتها آشکار می شود و مرزها, جناح ها و صفها ممتاز می شوند!!

جوانان این مرز و بوم امروزه باید در پس شعارهای زیبا و فریبنده غرب و غرب زدگان, خطوط فکری را بخوانند و سمت و سوی جهت گیریهای را به دقت تشخیص دهند و چونان کودکان ظاهر بین, در چنگ زرق برق الفاظ و خوش آب و رنگی شعارها گرفتار نیایند. باطن فرهنگ غرب را بشناسند و فریب ظاهر بزک شده تمدن غربی را نخورند.

آزادی حقیقی و انسانی, جز در پرتو عبودیت خدا فرا چنگ نمی آید. و حریت واقعی ما جز رقیت در برابر او و رها شدن از دام طبیعت و نفس نیست!

والسلام
سر دبیر