معرفت، سال اول، شماره اول، پیاپی 1، تابستان 1371، صفحات 12-

    رابطه روانشناسی و اقتصاد

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    علی مصباح / *دانشیار - گروه فلسفه مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) / a-mesbah@qabas.net
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

     

     

    رابطه روانشناسی و اقتصاد

    قسمت دوم/علی مصباح

    در مهر ماه سال 1368 به مناسبت اولین سمینار بازسازی اقتصاد جهمور اسلامی ایران, ز دانش پژوهان رشته روانشناسی بنیاد فرهنگی باقر العلوم u در خواست شد تا در زمینه های مشترک روانشناسی با اقتصاد و بویژه موارد کاربرد روانشناس در اقتصاد مقالاتی تهیه نمایند.

    بر اساس تقسیم کاری که در این زمینه انجام شد سلسله مقالاتی تهیه و به سمینار ارائه گردید که هر یک مکمل دیگری به حساب می آیند. این مقالات عبارتند از:

    1- رابطه علوم انسانی در پرتو انسان شناسی
    2- رابطه روانشناسی و اقتصاد
    3- روانشناسی جامعه در حال بازسازی
    4- کار برد روانشناسی در محیط کار

    در دو شماره قبل, بخش سوم از این مجموعه از نظر خوانندگان محترم گذشت. اینک قسمت دیگری از این سلسله را تقدیم می داریم

    معرفت

    در مباحث گذشته, رابطه طولی علوم انسانی- و از جمله روانشناسی و اقتصاد- با انسان شناسی روشن شد و تبیین گردید که انسان شناسی نقش زیر بنا را در رابطه با علوم انسانی دارد و بدون توجه به آن, پرداختن به رو بناها کاری عبث و بیهوده خواهد بود. اکنون به روابط عرضی و متقابل روانشناسی و اقتصاد می پردازیم و بدین منظور ابتدا باید تعریف و هدف این دو علم روشن گردد:

    اقتصاد:

    زندگی اجتماعی با هدف تامین هر جه بهتر نیازها ی انسانها شکل گرفته است. بطور کلی می توان احتیاجات بشر را به دو دسته « مادی » و « معنوی » تقسیم نمود. نیازهای مادی نیز به خود داری دو شاخه فرعی هستند:

    1- نیازهای که مستقیماً توسط افراد دیگر بشری تامین و ارضاء می گردند؛ مانند : نیاز جنسی و...
    2- نیازهای مادیی که بر آوردن آنها مستلزم استفاده از طبیعت است؛ همچون نیاز به خوراک, پوشاک, مسکن و...

    این بخش از نیازها ی مادی انسان, در جامعه توسط «نهاد اقتصاد» تکفل و تامین می گردد. نهاد اقتصاد همچون نهادهای دیگر, یک مفهوم جامعه شناختی انتزاعی است و عینیت و تبلور آن در قالب موسسات تولیدی, تجاری ,بانکها و.. می باشد.

    در قلمرو مسائل اقتصاد دو شیوه بحث وجود دارد:

    1- پرداختن به روابط تکوینی موجود در رفتارهای اقتصادی, که نتائج چنین تحقیقاتی « علم اقتصاد » خواند مس شود.
    2- ارزیابی و ارزش گذاری وضعیت اقتصادی موجود در رابطه با تامین عدالت اجتماعی یا هر گونه هدفی که سیاستگزاران اقتصادی در نظر می گیرند که به شکل گیری « نظام اقتصادی » می انجامد.

    برای علم اقتصاد تعاریف مختلفی شده است چنانکه « آدام اسمیت » آنرا « بررسی در ماهیت و علل ثروت ملل » دانسته و« پل ساموئلسن » در تعریف آن می گوید: « بررسی روشهای که بشر با وسیله یا تدون وسیله پول برای بکار بردن منابع کمیاب بمنظور تولید کالاها و خدمات در طی زمان و همچنین برای توزیع کالاها و خدمات بین افراد و گروهای در جامعه بمنظور مصرف در زمان حال و آینده انتخاب می کنند. 2 در کتاب « در آمدی بر اقتصاد اسلامی » نیز تعریف جامعتری برای شده که: « مقصود از 000 علم اقتصاد دانشی است که رفتارهای بشری را در زمینه تولید, توزیع و مصرف, تجزیه و تحلیل می کند تا قدرت پیش بینی پدیده های اقتصادی را بدست آورد. » 3

    اما نظام اقتصادی « عبارتست از طرح کلی و هما هنگی که خطوط اصلی ارزشهای مورد نظر یک مکتب را در زمینه عدالت اجتماعی از بعد اقتصاد نشان می دهد. » 4 بنا بر هر نظام اقتصادی بر اساس دیدگاه انسان شناسانه خود و تفسیری که از عدالت اجتماعی دارد اهداف و ایده آلهای خویش را تعیین می نماید.

    نظام اقتصادی اسلام, تنها در صدد رفع نیازهای ضروری بشر نیست وبا تامین آنها کار خود را تمام شده نمی داند بلکه در صدد ایجاد عدالت اجتماعی, تامین رفاه برای همه, فراهم ساختن عزت, بی نیازی و قدرت اقتصادی برای جامعه اسلامی است. و این هدف از خلال آیات و روایات بسیاری بخوبی رخ می نماید که مشتاقان پژوهش در این زمینه را به منابع اصیل اسلامی و نیز کتابهائی که در این زمینه تالیف گشته ارجاع می دهیم. 5

    روانشناسی

    مکاتب مختلف روانشناسی بر اساس دیدگاههای که برای تحقیق پیرامون مسائل روانی بر گزیده اند, تعاریف متفاوتی برای این علم ارائه نموده اند. این تعاریف طیف و سیعی از دیدگاهها را شامل می شود که در یک قطب آن محدود ساختن مطالعات روانشناختی در « مطالعه ذهن » قرار دارد و در قطب مخالف, توجه انحصاری به « رفتارهای محسوس و ملموس ». ولی در مجموع می توان گفت: « روانشناسی علمی است که از افعال, انفعالات, استعدادها و سایر پدیده های روانی و ارتباط آنها با یکدیگر و علل پیدایش آنها بحث می کند ». 6

    هدف روانشناسی نیز غالبا « ایجاد سازگاری بین فرد با شرایط متغیر محیط » ذکر می شود لکن شاید صحیحتر آن باشد که بگوئیم: هدف روانشناسی به فعلیت رساندن تمامی استعدادهای بشر برای رسیدن به کمال و سعادت است.

    اینک پس از بیان تعریف و هدف روانشناسی و اقتصاد, روابط متقابل این دو بخصوص نقش روانشناسی و کاربرد آن در زمینه های اقتصادی با وضوح بیشتری قابل بررسی است.

    رابطه روانشناسی و اقتصاد

    از آنجا که هدف اقتصاد غرب, فراهم کردن نیازهای مادی انسان است و مکاتب گوناگون اقتصادی غرب, شالوده تحقیقات و نظریات خویش را بر این بنا نموده اند که « انسان عقلا ئی در پی حد اکثر کردن سود مادی خود می باشد »؛ بنا بر این از هر وسیله ممکن از نفوذ سیاسی و اجتماعی و تلاش در وضع قوانین و استفاده از آن در جهت منافع خویش گرفته تا بهره گیری از علوم و تکنولوژی برای رسیدن به این هدف بهره برداری می نمایند و استفاده اقتصاده غرب از یافته های روانشناسی نیز دقیقا در همین راستا قرار می گیرد. با توجه به این طرز بر خورد, دور از انتظار نیست که با مراجعه به تاریخچه روانشناسی مشاهده کنیم که پایه گذاران گروههای تحقیق و موسسین دانشکده های مشهوری که در زمینه تحقیقات روانشناسی صنعتی, روانشناسی حرفه ای, راهنمایی شغلی و 000 به تحقیق می پردازند, عمدتا صاحبان کارخانجات بزرگ و تجاوز و بازرگانان عمده هستند 7 که برای حل مشکلات و پیچیدگایهای مسائل کارگری و فروش خود و بعضا در جهت سوء استفاده از روانشناسی برای بهره برداری بیشتر از نیروی کار ارزانتر و بالا بردن ضریب اطمینان عدم اعتصابات و 000 دست بر امان روانشناسان شده اند. همین امر بخوبی نشان دهنده این واقعیت است که بررسی و درک روابطی که در این محدوده وجود دارد در حد خود دارای کارآئی بوده و می تواند به بالای بردن کارآئی کارگردان وسود موسسات اقتصادی کمک قابل توجهی بنماید. همانگونه که امروزه در کشور های صنعتی, در کارخانجات, ادارات, ارتش و تمامی ارگانهای کشوری و لشکر از روانشناسان و تحقیقات آنها سود می برند.

    کاربرد روانشناسی در عرصه اقتصاد, طیفی وسیع از مسائل را در بر می گیرد که در اینجا اجمالا به آنها اشاره می کنیم و تفصیل آن در خود خواهد آمد. روانشناسی امروز مدعی است که در زمینه های شخصیت, انگیز, هوش, حافظه, کسب مهارت, یادگیری, پیشرفت تحصیلی, تستهای کارآئی, علائق شغلی و تحصیلی, درمان ناهنجاریها, بهداشت روانی , تعامل اجتماعی, تنظیم روابط بین فردی, و عناوین بسیاری از این قبیل داده های تجربه شده در اختیار دارد که در قلمرو اقتصاد ,کاربردی وسیع داشته باشد. و بهمین دلیل, رشته های اختصاصی این علم, کاربرد اصول روا شناختی در بخشهای مختلف اقتصادی را مورد مطالعه قرار داده اند. رشته هائی از قبیل روانشناسی صنعتی, روانشناسی اجتماعی, روانشناسی مدیرت, روانشناسی تربیتی, بهداشت روانی در کارخانجات, مددکاری اجتماعی, مشاوره و راهنمائی, شغلی و حرفه ای و برخی رشته های فرعی دیگر, تاثیر شگرفی که در بهبود وضع اقتصادی داشته اند, مورد توجه و استقبال دست اندر کاران تولید, توزیع و مصرف قرار گرفته اند. طبق آمار ارائه شده, امروز حدود 13 در صد از دارندگان دکتری در روانشناسی, در کشورهای غربی, در سازمانهای تجاری, دولتی, پژوهشی و صنعتی مشغولی بکار هستند. 8روانشناسی صنعتی با طرح موضوعاتی از قبیل: رفتار نیروی کار, فعالیتهای عقلی و حرکتی که در صنایع گوناگون بکار می رود, توزیع کار و ساعتهای آن, خستگی, استراحت, کارآئی, روابط انسانی در صنعت, سنجش شایستگی, رضایت حرفه ای, ارزیابی مشاغل, آموزش ضمن خدمت, آزمونهای روانی و000 سعی در بکار گیری اصول روانشناختی در محیطهای کار دارد.

    روانشناسی مدیریت, با تکیه بر جنبه های روانی که یک مدیر موفق باید دارا باشد و نیز اصولی که باید در حسن اداره امور بکار گیر همچون توجه به نیازها ی کارگران, شخصیت دادن به افراد, ایجاد جو رقابت سالم و 000 نقش مهمی در تصحیح تفکر و روند کار و بالا بردن تولید و ایجاد رضایت حرفه داشته است. چنانچه قانون « ضد انحار » یا « امحاء قدرت متمرکز و زیاد اقتصادی » که در سال 1947 در ژاپن به اجرا در آمد با آنکه بطور کامل عملی نشد, اما با تجزیه تنها 18 شرکت بزرگ از 325 شرکت عمده به شرکتهای کوچکتر, زمینه رقابت شدیدی آنان فراهم آورد این رقابت شدید بعنوان خصیصه بارز اقتصاد بعد از جنگ ژاپن در آمد. فشار رقابت موجب توسعه کارخانجات و ماشین آلات و پیشرفت تکنولوژی شد و این بنوبه خود رشد اقتصادی ژاپن را بوجود آورد. اقتصادی بوجود آمد که ویژگی آن رقابت شدید در همه صنایع و بویژه صنایع شیمیائی و سنگین بود.

    در صنایع نساجی که شرکتهای زیادی وجود داشت رقابت شدیدتر بود. این شرایط موجبات ایجاد یک مکانیسم خوب را در بازار فراهم ساخت که بصورت یک عامل قوی در رشد اقتصادی در آمد. 9

    روانشناسی اجتماعی که مسائلی از قبیل رفتار جمعی _ فرد در گروه _ عوامل اجتماعی انگیزش, هیجان و ادراک - تفاوتهای فردی و طبقاطی و نژادی – رفتار در گروههای کوچک – مناسبات بین اشخاص – همرنگی با جماعت – ارتباط جمعی تبلیغات و متقاعد سازی و 000 را مورد بحث قرار می دهد در زمینه

    های مختلف تولید, توزیع و مصرف نقش بسزائی ایفا می کند. مبالغ هنگفتی که تولید کنندگان فرآورده های تقریبا یکسان صرف تبلیغات و متقاعد ساختن افراد برای خرید و مصرف فرآورده های خود می سازند صدها ملیون دلاری که شرکتهای بزرگ, سالیانه صرف تبلیغ فرآورده های خود می سازند و ترفتند هائی که در تبلیغات برای نمایاندن امتیازات غیر واقعی کالا می رود 10, مقدار نفوذ یکی از مباحث روانشناسی اجتماعی در جنبه های اقتصادی زندگی بشر را بخوبی نمایان می سازد.

    روانشناسی تربیتی با آنکه در اساس, بمنظور تحقق اهداف نظامهای آموزش و پرورش پایه گذاری شده است, لکن امروز کشورهای استکباری و جهانخوران از آن بعنوان ابزاری کار آمد برای شکل دادن به افکار و جهت بخشیدن به تخصصهای نیروی انسانی در کشورهای تحت سلطه در جهت منافع هر چه بیشتر کشورهای سلطه جو, سوء استفاده می نمایند. ادوارد بر من در تحقیقی که بر روی فعالیتهای موسسات بظاهر غیرانتفاعی امریکائی بنام بنیادهای کارنگی, فورد و راکفلر انجام داده نشان می دهد که نقش بنیادهای مذکور در ایجاد و توسعه مراکز دانشگاهی در آسیا و آفریقا, و قبولاندن نظامهای خاص آموزشی به کشورهای آفریقائی بنام نظامهای « منابسب », و تاثیر آنها در تثبیت نظریه های معینی در زمینه توسعه اقتصادی بعنوان »علمی« و »عینی«, نقش پیشقراولان فرهنگی امپریالیسم آمریکا است, و مهمترین وظیفه آنها مشروعیت بخشیدن به یک نظام جهانی است که ایالات متحده آمریکا, بیشترین نفع را از آن می برد. 11

    روانشناسی مهندسی نیز تلاش می کند تا رابطه میان انسان و ماشین را بصورتی هر چه رضایتبخش تر در آورد و ماشینها بگونه ای ساخته شوند که اشتباهات آدمیان به حداقل برد. روانشناسان مهندسی در ساختن سفینه های فضایی, طرح زیستگاههای زیر آبی برای پژوهشهای اقیانوس نگاری و طرح دست و پا و سایر اندامهای مصنوعی برای معلولین مشارکت دارند.

    اینها نمونه هایی از کاربرد روانشناسی در اقتصاد است که در خدمت هدف »سود هر چه بیشتر« قرار گرفته و این هدف را نیز در حد خود تامین نموده است. ولی به اعتراف برخی اندیشمندان غربی »راهی که جوامع توسعه یافته در پیش می گیرند, انجام گروههای اجتماعی, آزادی و حتی خوشبختی افراد را تهدید می کند. « افرادی که ناگزیر به تمکین در برابر مقررات معیشتی بسیار دشواری می باشند و این همه تحت لوای آرمانهای کاملا ماده گرا, و ارزشهای اجتماعی و اقتصادی ملهم از دغده سود دهی و عقلانیت قرار دارد 12. و برای رهایی از این مخمصه به این نتیجه رسیده اند. که »بشریت برای آنکه واقعا نجات پیدا کند, باید اهمیتی را که در حال حاضر برای ماشینها مغزهای الکترونیکی قائل است, برای شخصیت آدمی, بعنوان عالیترین تجلی زندگی, قائل شود«. 13

    با توجه به هدف اسلام از نظام اقتصادی که تامین عدالت اجتماعی و رفاه برای همه و عزت و قدرت برای جامعه اسلامی در راه رسیدن انسان به کمال نهایی است. بهره گیری از اصول روانشناختی در اقتصاد اسلامی دو تفاوت عمده با کاربرد آن در اقتصاد غرب پیدا می کند:

    1. هدف: هدف از بکار گیری این اصول پیدا نمودن نزدیکترین راه برای پیاده کردن عدالت اجتماعی خواهد بود و نه سود بیشتر.
    2. محتوی: عناصری از روانشناسی که در پرتو انسان شناسی اسلامی کشف شده اند می توانند آثار کار بردی خویش را در اقتصاد نیز نشان دهند. نمونه این عناصر, عنصر اراده و اختیار انسان است که اساس تکامل معنوی و راه رسیدن به هدف نهایی خلقت بشر می باشد.

    از آنجا که امروز روانشناسی مسلما این اصل را باور ندارد, در تحقیقات و نتیجه گیریها و دستور العملهای تربیتی و کاربردی خویش آنرا به حساب نمی آورد بلکه رفتار انسان را محصول دو عامل جبری »توارث و محیط« می داند و در نتیجه برای حجت بخشیدن یا تغییر رفتار, تنها سعی در فراهم آوردن محیطی دارد که فرد را جبراً در مسیر دلخواه براند, ولی از دیدگاه اسلامی انسان آزاد آفریده شده است تا با اراده و انتخاب آگاهانه راه خویش و سر نوشت خود را تعیین نماید. بر اساس اصول انسان شناسی اسلام, هر چند فراهم کردن محیط و زمینه مناسب, راه را برای انتخاب هموار می سازد ولی علاوه بر چنین زمینه چینیها می بایست اولا بینش صحیحی به افراد داده شود, و ثانیا راههای تقویت اراده را به آنان آموخت و بر عمل به آنها پافشاری نمود. تا انسانها به جای آنکه هم چون چرخ دنده های یک ماشین بزرگ بنام اقتصاد, به دور خود بچرخند, راه رسیدن به کمال و تحقق آرمانهای اسلامی در جامعه را با آگاهی و بصیرت و عینیت کامل بپیمایند.

    هم چنین از نظر اسلام, کاربرد تکنیکهای روانشناختی رد زمینه های مختلف و از جمله اقتصاد, بدون حد و مرز نیست و آنچه این مرز را مشخص می سازد, ایجاد و حفظ عدالت اجتماعی است. درست است که اگر روانشناختی شناخت صحیحی از انگیزه ها, خواسته ها و نیازهای انسان بدست دهد, می توان با بکار گیری دقیق و زیرکانه اصول آن, کارگران را به کار بیشتر با مزد کمتر ترغیب نمود, یا جذابیت بیشتر برای کالایی با مرغوبیت کمتر ایجاد نمود, یا اعتصابات کارگری را حتی اگر برای رفع ظلم بر پا شده, به حداقل رسانید ولی از نظر اسلام کاربرد روانشناسی یا هر یافته علمی دیگر, در مواردی که منجر به بی عدالتی گردد, یا در خدمت افراد یا گروه خاصی برای تسلط بر افراد یا گروههای دیگر جامعه در آید, ممنوع و غیر قابل پذیرش است.

    بدلیل این گونه تفاوتهای عمده می بایست در این زمینه یک کار تحقیقی و تطبیقی جدی و گسترده صورت گیرد تا اصول و تکنیکهای روانشناختی و حد و مرز بکارگیری آنها بر اساس دیدگاههای اسلامی به روشنی تبیین گردد تا در مسیر رشد و باز سازی اقتصادی نیز مورد استفاده قرار گیرد. این کار و صدها مشابه آن, همکاری و همدلی تمامی نیروهای فرهنگی کشور از دانشگاهی و حوزوی را می طلبد. امید آنکه با اتحاد همه قشرهای جامعه و بخصوص دست اندر کاران مسائل فرهنگی و تحقیقی, هر روز شاهد پیشرفت و ترقی جمهوری اسلامی و دست یابی به اهداف و آرمانهای والای الهی آن باشیم.


    • پى نوشت ها

      1. در آمدی بر اقتصاد اسلامی, ج 1, دفتر همکاری حوزه دانشگاه, قم, 1363, ص 11

      2. همان مدرک

      3. همان مدرک, ص 10, 11

      4. همان مدرک, ص 9

      5. ر. ک: همان مدرک و نیز سید باقر صدر, اقتصاد ما, دار التعاریف للمطبوعات, بیروت, چاپ 11, 1399 ه. ق

      6. مجموعه کنفرانسهای روانشناسی, جزوه 1, سیف, دفتر همکاری حوزه و دانشگاه, قم, 1362, (پلی کپی), ص 40

      7. یحیی افرجانی, روانشناسی صنعتی, ص 10, 21

      8. rita l. atkin son etal introdution to psychology harcort brace jovanovich publishers new york 1983 p. 15

      9. سید محمد حسین عادلی, حسین عادلی, بازسازی, و رشد بعد از جنگ در ژاپن, مرکز نشر فرهنگی رجاء, تهران, 1367, ص 62, 63

      10. الیوت ارنسون, روانشناسی اجتماعی, ترجمه حسین شکرکن, انتشارات چاپخانه وزارت ارشاد اسلامی, چاپ 3, تهران, 1366

      11. ادوارد برمن, کنترل فرهنگ, ترجمه حمید الیاسی, نشر نی, تهران, 1366

      12. ژاک بیلی, فن سالاران (تکنو کراتها), ترجمه سیروس سعیدی, از مجموعه »چه میدانم« سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی, تهران, 1367

      13. همان مدرک

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    مصباح، علی.(1371) رابطه روانشناسی و اقتصاد. ماهنامه معرفت، 1(1)، 12-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    علی مصباح."رابطه روانشناسی و اقتصاد". ماهنامه معرفت، 1، 1، 1371، 12-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    مصباح، علی.(1371) 'رابطه روانشناسی و اقتصاد'، ماهنامه معرفت، 1(1), pp. 12-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    مصباح، علی. رابطه روانشناسی و اقتصاد. معرفت، 1, 1371؛ 1(1): 12-