براساس مبانی صدرالمتألهین انسان در قوس صعود حرکت ذاتی خود را از جمادی آغاز می کند و با طی مراحلی به حیات نطقی و قدسی می رسد. نفس بودن ان از زمانی آغاز می شود که جنین به تجرد ابتدایی و حس و حرکت ارادی رسیده و در عین تجرد از ماده، به تدبیر بدن می پردازد. در این نوشتار، به روش کتابخانه ای و شیوه توصیفی ـ تحلیلی به این مسئله پرداخته شده که نفس هرچقدر هم که در تجرد و علم و عمل ارتقا پیدا کند، تدبیر نوعی بدن را رها نمی کند. ازاین رو، حتی بعد از مرگ بدنی برزخی و اخروی دارد؛ و کیفیت حیات اخروی، متناسب با ادراکات و نیات و ملکاتی که در دنیا کسب کرده، شکل می گیرد. به لحاظ علمی، اگر انسان در مرحله ادراکات حسی و خیالی و وهمی باقی مانده باشد، در عالم مثال محشور می شود؛ ولی اگر به ادراکات عقلی نیز نایل شده باشد، از عالم عقل هم بهره مند می گردد و به لحاظ عملی صورت او، متناسب با نوع ملکات، به یکی از صورت های ملکی، شیطانی، بهیمی یا سبعی خواهد شد.