سر مقاله
Article data in English (انگلیسی)
سر مقاله
آدمى، موجودى تک ساحتى نیست، روح و جسم دو عنصر اساسى در وجود انسانند. آدمیان به مدد علم و دانش تجربى و به سائقه حاجت و نیاز، سخت کوشیده اند که در زوایاى عالم طبیعت کندوکاو کنند و غذایى براى ابدان خویش فراهم سازند و در این باب، به طور نسبى قرین توفیق بوده اند. امّا انسان فقط جسم و بدن نیست و از قضا، روح در روان آدمى، مقوم اصلى شخصیت اوست. آیا مجازیم تمام وقت در تغذیه تن بکوشیم، امّا روح و روان خویش را با سوء تغذیه و یا تغذیه سوء از پا درآوریم؟! اگر ما مدعى و طالب عدالتیم، نخست باید عدالت و اعتدال را از درون وجود خویش آغاز کنیم و به جسم و روحمان ـ هر دو ـ بپردازیم.
بشر در عصر مدرنیته، بزرگ ترین و بالاترین ظلم و بى عدالتى را اولاً در وجود خویش اعمال نمود و تنها به جسم خود اندیشید و از روح و روان و سلامتِ آن غافل شد. وقتى انسان در درون خود مرتکب ظلم و ستم شود، لاجرم در برون و در صحنه رفتار و کردار جمعى نیز گرفتار ستم خواهد شد. ریشه تمامى بى عدالتى هاى اجتماعى و بیرونى، ستم و بى عدالتى درونى است. امام على(علیه السلام) در کلامى نغز و زیبا مى فرماید: «یَرونَ أهلَ الدّنیا یُعظّمونَ موتَ أجسادِهم وَ هُم أشدُّ إعظاماً لموت قلوب احیائهم» زاهدان مى نگرند که اهل دنیا، مردن اجساد و ابدانشان را امرى بزرگ و عظیم مى دانند، در حالى که مى بایست مردم قلب هاى زندگانشان را عظیم تر و مهم تر بشمارند. (نهج البلاغه، خطبه 230)
بشر امروز، دین و اخلاق و حکمت را به هنر و احساس و هیجان باخته و در تحیّر و سرگردانى اى مُهلک و روان سوز گرفتار آمده است. دین گریزى و اخلاق ستیزى انسان معاصر، دستاوردى جز ویرانى روح و روان برایش نداشته و جدایى علم از دین و تفکیک عقلانیت از وحیانیت، ثمره اى جز احساس پوچى و یأس و نومیدى به ارمغان نیاورده است.
امروز جوانان این مرز و بوم به شدت محتاج بازشناسى فرهنگ خودى و سخت نیازمند تقویت خودباورى فکرى و دینى هستند. مسؤولین و راهبران جامعه، مسأله بهداشت روانى فرد و جامعه را دست کم نگیرند و از این نکته غافل نشوند که سلامت و صلح و صفاى اجتماعى آن هنگام محقق مى شود که روح ها سالم و افراد جامعه از اعتدال روانى و شخصیتى برخوردار باشند. امنیّت جز در پرتو ایمان به دست نمى آید و جامعه مؤمن، قطعاً در امنیت به سر خواهد برد. ایمان براى جوانِ امروز پناهگاهى امن و امان است و فرهیختگان و دست اندرکاران مسائل فرهنگى و اجتماعى هماره باید در جهت تقویت و تعمیق آن گام بردارند. پرخاش، خشونت و بزهکارى ـ امروزه ـ تمدن غرب را قدم به قدم به زوال و اضمحلال نزدیک تر ساخته، زمینه هاى فروپاشىِ اندیشه و فلسفه مدرنیسم و پست مدرنیسم را فراهم آورده است. بیایید ما از تجربه غربیان ـ که اینک پیش روى ماست ـ درس بگیریم و با رویکردى دوباره به دین و اخلاق و ارزش هاى معنوى، جامعه اى ایمانى و سرشار از معنویت را فراروى برنامه ریزى و مدیریت خویش قرار دهیم و الگویى از جامعه مدنى دینى را به جهانیان عرضه کنیم. انشاءاللّه
سردبیر