سرمقاله
Article data in English (انگلیسی)
سرمقاله
تاریخ ناطق و تاریخ صامت!
بخشى از تاریخ، صامت است و ساکت و سخنى و پیامى براى ما ندارد. امّا بخش عظیمى از تاریخ، ناطقاست و سخن مىگوید. این بخش، چون چراغى است فراراه آینده ما. بیایید چراغ تاریخ را همارهروشن نگه بداریم و آن را خاموش نکنیم. بیایید با آنان که مىخواهند چراغ پند و عبرت تاریخ راخاموش کنند تا در تاریکى، شیطنت و در ظلمت، خیانت رقم زنند، صریح و شفاف برخورد کنیم. بیاییددر پیام تاریخ، لختى درنگ نماییم، تاریخ ناطق مىگوید:
- مىتوان در مدینة النبى و در عصر حیات رسول خداصلى الله علیه وآله چونان پیامبر لباس پوشید و منافقانهمردم را از گردِ پیامبر تاراند!
- مىتوان با وعده و وعید، پست و مقام، ریاست، وکالت، ثروت، قدرت و مقولاتى از این دست،خواص را خرید.
- مىتوان در پى پوشش صلح و آشتى و اصلاح و توسعه، با کفر و بىدینى آشتى کرد و غیرت وتعصّب دینى را از مردم گرفت.
- مىتوان با تبلیغات دروغین، با نشر اکاذیب و دروغ و افترا و بهتان، چنان چهرهاى از على بنابیطالب علیه السلام پیشواى عارفان و اسوه زاهدان ارائه کرد که مردم هنگام شنیدن خبر شهادتِ على علیه السلام درمحراب مسجد، از یکدیگر بپرسند که مگر علىعلیه السلام نماز مىخواند؟!
- مىتوان حسین بن علىعلیه السلام را، خارجى قلمداد کرد و او را کشت و سر از بدنش جدا کرد و آنگاهبه مردم وانمود کرد که او مخالف توسعه و پیشرفت بود و متحجرانه مىاندیشید!
- مىتوان همچون اشعث بن قیس و ابوموسى اشعرى، در حکومت على نفوذ کرد و تا بالاترینپستها و مقامات هم بالا رفت، امّا در محفلها و پارتىهاى کذایى، دست در دستِ دشمنانِ ولایتعلوى نهاد.
آرى، تاریخِ ناطق مىگوید:
- مىتوان با زیبا حرف زدن- و نه حرفِ زیبا زدن- افکار عمومى را چنان فریب داد که بر پاى داربایستند و تندیسِ علم و آیتِ تقوى را بر بالاى دار نظاره کنند و پاى بر زمین بکوبند و کف زنند و هورابکشند!
- مىتوان طلحهها و زبیرها را با کیسههاى اشرفى چنان فریفت که شرافت را به اشرفى بفروشندو خنجر بر حنجر علىعلیه السلام بگذارند و پنجه در پنجه ولىّ افکنند!
- مىتوان دیانت را فداى سیاست کرد، وجاهت را اساس حکومت قرار داد و براى رسیدن به نام ونان، ایمان را فروخت!
- مىتوان با شعار »لاحکم الّا للّه« علىِّ ولىّ را خانهنشین نمود و تیغ بر فرقِ او نهاد!
- مىتوان چونان ابوموسى اشعرى، عمامه بر سر گذاشت و سادهلوحانه بر منبر رسولِ خدا بالارفت و علىعلیه السلام را از خلافت و ولایت، عزل کرد.
آرى، تاریخ ناطق مىگوید:
مىتوان براى دنیا، دنىّ شد و براى زر، زور گفت و براى تزویر و فریب افکار عمومى، فقیهان وعالمان و حکیمان الهى را »ناخوانده درس سیاست«! معرفى کرد و حکمت عملى را از حکمت نظرىجدا دانست!
...وه که تاریخ چه زیبا تکرار مىشود و عبرتها مىآموزد و سخنها مىگوید! فاعتبروا یا اولىالأبصار!!
سردبیر