معرفت، سال دهم، شماره چهارم، پیاپی 43، تیر 1380، صفحات 17-

    رابطه خودباورى، ابتکار، نوآورى و اتکا به نیروهاى خودى و اقتدار ملى

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    احمد عبادی / *دانشجوی دکتری - فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه تهران / ebadiabc@gmail.com
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    رابطه خودباورى، ابتکار، نوآورى و اتکا به
    نیروهاى خودى و اقتدار ملى

    در گفتوگو با مهندس احمد عبادى

     

    معرفت: در خدمت مهندس عبادى یکى از افتخارآفرینان و مبتکران موفق و سرافراز جامعه اسلامى هستیم که سوابق طولانى در مدیریت و اجراى پروژه هاى متنوع تحقیقاتى و مهندسى دارند که مبتنى بر ابتکارات و اختراعات بسیارى بوده است. سؤالاتى از محضر ایشان داریم. از این که فرصتى را در اختیار ما گذاشتند تشکر مى کنیم. از ایشان تقاضا مى کنیم ابتدا خودشان را معرفى بکنند.

    مهندس عبادى: به نام خدا، با تشکر از شما که زمینه این گفتوگو را فراهم آورید. امیدوارم این بحث در تبیین لزوم و رابطه خودباورى دولت و ملت و توجه به اهمیت نوآورى ها، ابتکارات و اختراعات در کنار سایر عوامل، که مجموعه آن ها پیشرفت و توسعه کشور را محقق مى سازد، مفید باشد. در پاسخ به پرسش شما به معرفى خود اشاره کنم که من همواره زندگى خود را صرف اجراى کارهایى نموده ام که ماهیتاً تحقیقى و پژوهشى بوده و بعضاً کارهاى اجرایى مهندسى، به طورى که در طول بیست سال گذشته از ابتدا کارهاى مختلفى را به صورت خودجوش و عمدتاً هم بى درخواست و بى این که کارفرمایى داشته باشد و یا این که مزد و نتیجه اى براى آن وعده داده شده باشد انجام داده ام. فعالیت هایى که مى توان در سه دسته و گروه تنظیم کرد: یکى کارهاى پژوهشى که به تعبیرى آکادمیک هستند. کارهایى که در جهت تأمین هدف هایى که دنبال گردیده است، انجام گرفته اند.

    یک عده کارهاى اجرایى مهندسى بودند که در دل این کارها، ایده ها و ابتکارات بسیارى که جنبه اختراعى صریحى داشتند به تنوّع و وفور دیده مى شوند. عمدتاً عرصه مهندسى کارهاى خاصى در اتوماسیون و مکانیزاسیون شده است که به ویژه در زمینه صنایع نظامى اهمیت دارند و بعضاً پروژه هایى در زمینه هاى متنوع صنایع دیگر انجام گرفته اند.

    گروه سوم، کارهاى اختراعى هستند. هر چند تعداد کمى از آن ها و آن هم مواردى که به قصد تولید ثبت آن ها ایجاب مى کرده است، در ایران به ثبت رسیده اند. به لحاظ این که سیر ثبت اختراعات هم در کشور ما و هم در سایر نقاط دنیا پر زحمت و زمانبر است مثلاً ثبت یک اختراع، در سطح جهانى و فرضاً در امریکا، چیزى حدود شش تا هفت هزار دلار حداقل هزینه دارد. عمدتاً کارها و اختراعات و ابتکارات صورت گرفته، بیش از آن که بیان خلاقیت هاى فردى باشد، تأکید بر این نکته است که باور به انجام کار و توان انجام کارهاى بزرگ همیشه بوده است به طورى که حتى در سنین کم. اعتقادم همواره بر این بوده است که ایرانى این توانایى را دارد که منشأ اثرات و برکات بسیارى باشد. و واقعاً از مخترعان سایر کشورها چیزى کم ندارد مشروط بر این که به درستى رمز و راز موفق شدن را در عرصه هاى مختلف بفهمد و بعد با کار و تلاش و پشتکار و خوش فکرى بتواند کار را اداره کند تا به نتیجه برسد. بیان این نوع فعالیت ها، براى آن هایى که از دیدن عدم موفقیت کلى کشور در مسیر پیشرفت و فاصله زیادى که کشور ما با کشورهاى توسعه یافته و پیشرفته دارد دچار یأس و نا امیدى مى شوند مفید است. یادآورى این نکته لازم است که هر حرکت سازنده اى که بخواهد صورت گیرد، منوط و مدیون به این است که متکى به تمرین و ممارست کردن، اعتماد به نفس، اتکاء به ظرفیت هاى داخلى و عدم اتکاء به خارج باشد. البته، باید مجهز به علوم جدید باشید و از جدیدترین یافته هاى علمى هم آگاهى پیدا کنید. این ها در مجموع عوامل موفقیت و پیروزى است.

    معرفت: جناب آقاى مهندس چگونه شد که در این مسیر قرار گرفتید و به فکر ابتکار و نوآورى افتاده و براى خدمت به جامعه اسلامى آستین همت بالا زدید.

    مهندس عبادى: از حدود 17 سالگى توفیق این را داشتم که اوایل جنگ به عنوان امدادگر در جبهه حضور پیدا کنم. به خاطر دارم که در جبهه هاى جنگ پشه ها معضل بزرگى براى رزمندگان اسلام بود. براى ما در جبهه خوابیدن شب به خاطر پشه مشکل بود. ما که امدادگر بودیم، بیش تر از همه ناراحت مى شدیم. هر کس که مى خواست داوطلب کشیک باشد، من به جاى او داوطلب مى شدم که کشیک بایستم. شب ها نمى توانستم بخوابم منتقد به چند تا از پزشک هایى که آن جا بودند شدم. در همان خط که سوسنگرد بودیم یکى از ایشان گفت که تو 18 سال دارى و جوان هستى و دیپلم دارى، تو چه کار کرده اى این پاسخ انگیزه من شد و حضور ذهن هم داشتم آمدم پى گیرى کردم و اعتقاد داشتم که چیزى باید باشد که پشه ها وقتى به طرف آدم مى آیند از آن خوششان نیاید. مثلاً چیزى را انسان روى پوست یا روى لباس بمالد و این بهترین شیوه مقابله با پشه هاست. به ویژه در جایى که محیط جنگ نمى توانید کار ریشه اى بکنید، مناطقى که آب راکد است، جوندگان روى زمین هستند و بهترین مرکز توسعه پشه هاست. ما شروع کردیم به مراجعه به جاهاى مختلف، با تمسخر و بى اعتنایى مواجه شدیم سن کم و نداشتن مدارک عالى دانشگاه اولین موانع بود. به هر حال، وارد سپاه شدم، آن جا هم همین را دنبال مى کردم تا بالاخره، موفق شدم در دانشگاه حضور پیدا کنم. با پى گیرى ثابت شد که این کار در دنیا انجام شده و وجود داشته است. امریکایى ها در ویتنام همین مشکلات را داشتند و همه جاى دنیا این مسائل بوده است. به هر حال، یک کار علمى، موفق و محققانه که در مجموع در حدود نه ماه تا یکسال طول کشید. اساتیدى از دانشکده هاى بهداشت، داروسازى و علوم دانشگاه تهران مشارکت فعال داشتند و البته این آزمایش به اصطلاح به محلى کشانده شد که آزمایش مى شد و هر جا علامت مثبت مشاهده مى کردیم دنبال مى کردیم تا به نتیجه منتهى شد و در آزمایشگاه ها روى پشه ها تست شد و در هواى گرم جنوب آزمایش شد و نمونه هاى خوبى ساخته شد که به اسم «پماد سنگر» سال هاى جنگ تولید شد. این اولین افتخار علمى و کار اجرایى ارزشمند و موفق ما بود.

    متعاقب آن، شناخت کمى از ما به دست آوردند. ما کار دوم را روى جنگ شیمیایى انجام دادیم. باز همان بى اعتقادى به کارها و این که نمى توان و نمى شود و امکان نداردها شروع شد. کار دوم ما دقیقاً با همان مشکلات کار اول مواجه شد. همین موانع موجود بود. هیچ تفاوتى با کار اول نداشت، یک سرى احسن و این ها مى شنیدیم، ولى ما بودیم و همان روال قبلى، و جا انداختن همان باور قبلى که واقعاً مى توان کار کرد. در همین قضیه پماد، استادان دانشگاه تهران بودند که تخصص شان حشره شناسى بود و ابتداى کار در جلسه مى نشستند و نظر مى دادند، مى گفتند این ها چیزهاى فانتزى و تجملى است، در جنگ کاربرد ندارد. ولى ما همین ها را به عنوان یک تیم تشکیل دادیم و به دزفول براى آزمایش بردیم، آن جا که پشه خیلى بود، نمونه هایى ساخته شد که طبق گزارشات کتبى خودشان، در قفسه پشه ها، که صدهزار پشه نگه دارى مى شد، و 24 ساعت این ها را تغذیه مى کردند و دستشان را پماد مى مالیدند و داخل قفسه تست تجربى مى کردند. براى اولین بار توانستیم کارى ارزشمند در این سطح در کشور به نتیجه برسانیم. پس از آن کارهاى بزرگى را در جاهاى مختلف کشور متولى شدیم که بسیار تخصصى بود و از جمله این کارها 60 ـ 70 اختراع مفید و مناسب است که اگر فرصت باشد مواردى را بیان خواهم کرد.

    هدف من از نقل این سخنان و تجربیات، تأکید بر این امر است که تا ما و مسؤولان اجرایى ما به باور و خودباورى نرسند هرگز کشور به استقلال نخواهد رسید. باید بسترسازى فرهنگى و اجتماعى براى تحقیقات و اختراعات و ابتکارات صورت گیرد. آن گاه خواهیم دید که چه برکاتى دارد و تا ما به خودباورى و اعتماد به نفس نرسیم، هرگز شعار توسعه و پیشرفت محقق نخواهد شد. و تا به صورت عادت و به صورت یک فرهنگ، یک ارزش حاکم اجتماعى درنیاید مشکلات عظیمى در کشور داریم و خواهیم داشت که دقیقاً ناشى از همین نگاه است.

    اهداف بلند را اگر به صورت یک توده بزرگ بنگریم غیرقابل دست یابى به نظر خواهد رسید. ولى اگر درست و به صورت علمى آن را خرد نگاه کنیم و به کار تبدیل کنیم بسیار آسان مى توان با آن مواجه شد. کلمه پیشرفت و توسعه از این جمله است. اولین چیزى که در ذهن مى آید تجربه انجام شده در کشورهاى دنیاست، آگاه بودن به تجربه، لحاظ کردن آن به عنوان یک ارزش ضرورى است، اما الگو گرفتن از آن بسیار خطرناک است.

    یکى از ارکان توسعه و پیشرفت کشور به عنوان پیش نیاز اقتدار ملى، توسعه و پیشرفت اقتصادى است که نمود بااهمیت آن تولید است. یعنى جامعه اى که در تأمین و تولید نیازهایش به طور گسترده توانمند باشد، فراتر از آن ظرفیت عظیم تأمین نیازهاى متنوع سایر جوامع را نیز مى تواند داشته باشد.

    بسیارى از کسانى که ده یا بیست سال گذشته صادقانه سعى کردند از متخصصانى که اصطلاحاً متخصص در رشته خود بودند، مشاوره بگیرند این مشکل بزرگ را داشتند که به ایشان اعتماد ندارند. متأسفانه کارگزاران نظام ما با تصور نادرست و با هدف گسترش تولید و با امید به توفیق آن که با به کارگیرى سرمایه هاى مادى محدود کشور و به کارگیرى منابع خارجى به عنوان تأمین کننده و یا متولى اجرا، مشکلات اقتصادى و تولیدى کشور را حل کنند، به بیراهه رهنمون شدند.

    معرفت: به نظر حضرت عالى وارد کردن تکنولوژى چه پیامدهایى دارد؟

    مهندس عبادى: ابزار تولید محصول تکنولوژى تولید و کار نیروى انسانى است و همین طور علم تولید، هم محصول کار آدمى براى کسب علم است و هم کار آدم ها براى تبدیل این علم کسب شده، که علم خام است، به علم تولید که تکنولوژى است. (دقت شود)

    تکنولوژى، هنر به کارگیرى موفق علم است، هنرى که فقط بر اثر ممارست عملى و تجربه موفقیت ها و شکست هاى پى در پى و خستگى ناپذیر و استقامت و بازگشت به کمبودهاى علمى و افزایش مجدد آگاهى و بازگشت مجدد به عرصه کار است. تکنولوژى اصلاً واردکردنى نیست و تکنولوژى را در هیچ جاى دنیا نمى شود وارد کرد، تکنولوژى هنر به هم آمیختن و چگونگى به هم آمیختن عناصر یک سیستم، یک عنصر و یک پدیده علمى است. خود علم ارزان است. در کتاب ها آمده است ما اگر اهل همت باشیم بتوانیم کار کنیم، عالم بشویم، مى توانیم آن را به راحتى به دست آوریم. آیا تاکنون فکر کرده ایم که چرا معمولاً ما و مثلاً کشور لهستان و... در المپیاد علمى رتبه و مقام هاى بالا کسب مى کنیم اما کشورهایى مثل ژاپن و آلمان مثلاً رتبه هاى هفتم و هشتم را کسب مى کنند. این مطلب بى ارتباط با این بحث نیست. چون علم بى زحمت به دست نمى آید ولى یک قسمت علم مقدمه است، آنچه که علم و تکنولوژى است، کار و فعالیت عملى است، فن و دانش فنى را به هیچ وجه نمى شود جایى برد. مثلاً فرمول ترکیبى را به شما مى دهند نقشه یک سیستم صنعتى را به شما مى دهند، تعریف عناصر آن را هم مى دهند. ظاهراً همه چیز را شما دارید، چه طور به شما مى دهند، چون این اختراع قبلاً ثبت شده، عمر اختراعش هم گذشته، متعلق به بیست سال گذشته است، این دانش عمومى است، این دیگر اختراع نیست، این اختراع در اختیار شماست، همه چیز هم هست چرا نمى توانید پیشرفت و تجربه کنید، چون شما آن را و ضرورت آن را نیندیشیده اید و براى تحقق آن کار فکرى و عملى نکرده اید.

    بد نیست نمونه کوچکى از کارهاى عملى خودم را در اینجا بیان کنم تا کمک به تبیین مطلب کند و از طرفى این اصل را که باور به توانستن و کار در این راستا، عینِ خواستن است.زمانى مى خواستم رنگ هاى شب نما را که در تاریکى نور مى دهد و اصطلاحاً Phosphorescent pigmentsنامیده مى شوند بسازم. این کار به میل و انگیزه شخصى بود. بالاخره کار را با هزاران مشکل شروع کردم و دست به آزمایش زدم، هشت ماه تمام، که گزارشات و آزمایشات و دست نوشت هایم موجود است دست، به آزمایش زدم. نزدیک 740 ـ 750 آزمایش من در 8 ماه براى کارى که شده بود کردم، و با انجام این آزمایش ها نمى توانستم نتیجه آن را ببینم، علمش را داشتم، از خودم نبود، به خوبى تحقیق کرده بودم، سوابق 70 ـ 80 سال مقالات مختلف را مطالعه کرده بودم و اختراعات صد سال را مورد مطالعه قرار داده بودم، على رغم همه این کارها، 8 ماه تمام کار کردم، هر یک از آزمایش هایم کار سختى بود. یعنى باید موادش را فراهم مى کردم وسایل در اختیارم نبود، نسبت فرمول ها باهم فرق مى کرد، تهیه 5 نمونه براى یک روز خیلى وقت مى گرفت، گاهى اوقات باید چقدر دوندگى مى کردم فقط 5 نمونه براى یک روز آماده مى کردم تا شب در کوره 1400 درجه بگذارم کار کنم. بالاخره این کار شد و به زیبایى تمام این کار صورت گرفت. این کار واقعاً نتیجه یک تحقیق علمى آکادمیک و مرهون استقامت و تلاش در کار بود که به دست آمد. این که میزان افزایش با کاهش حرارت در تولید محصول نقش مهمى داشت. این که در چه زمانى کوره را گرم کنى، آن هم در 1400 درجه، و چه زمانى آن را سرد کنى و اگر این زمان سردکردن به جاى ده دقیقه در سه دقیقه یا در هفده دقیقه انجام مى شد، نتیجه مى داد به همین سادگى ولى محصول نور نداشت و... . این بیانى از این است که تکنولوژى هنر به کارگیرى موفق علم است، به هیچ وجه وارد کردنى و قابل تقلید نیست. بنابراین، اول باید خود علم تولید که در واقع تکنولوژى تولید است را تولید نمود. علم تولید، علم خالص نیست. فن یا تکنولوژى است و این با ممارست به دست مى آید.

    ابزار تولید هم حاصل تکنولوژى است. یعنى در آزمایشگاه ها باید کارکرد و به محیط صنعتى باید رفت و شروع به کارکردن نمود. ابزارش هم ادامه تحقیق است. وقتى ساختید دانش بومى دارید و دانش خودى دارید نواقصش اتفاقاً باید باشد، چون پدیده علمى این است که شما ببینید و شما دوباره کاستى اش را بردارید و سوژه تحقیقى و سوژه کار است. اگر با پیشرفت تکنولوژى یک ماده اى را تولید کردید و با آن کارخانه ساختید پیشرفته هستید. تکنولوژى اصلاً واردکردنى نیست سرانجامش این است که رابطه با فلان کشور باز مى شود. این چه مرضى است که مى آیند پول زیادى مى گذارند و کارخانه هاى عظیم وارد مى کنند با نیروى کار ارزان، اینجا شروع مى کنند به تولید کردن، چه کارى ایجاد مى کند! بله مشغولیت ایجاد مى شود، براى یک عده، اما، تبعات و بارفرهنگى فراوانى دارد و از همه خطرناک تر این که ما را مصرف گرا بار مى آورند. عادت به مصرف کالاهایى که شاید اصلاً به دردمان نخورد. از جمله مؤلفه هاى اقتدار یک کشور و ملت این است که خودش بتواند نیازش را تأمین کند.

    اشتغال در جامعه مسأله اى عارضى و ناشى از نگاه استراتژیک به توسعه کشور است، اگر استراتژى توسعه کشور، استراتژى خودى و استراتژى ملى باشد، هرم توزیع کار در جامعه تعریف شود و تعریف و جایگاه کار و کسانى که کار مى کنند، روشن مى شود، جایگاه آدم ها در هرم بستگى به ظرفیت انسانى شان تعریف مى شود. متأسفانه چون تمام آموزش ها و محتواى کتب آموزشى ما خودى و ملى نیست و در اینجا بسترسازى نشده است، تولیدات و محصولات دانشگاهمان هم به درد جامعه ما نمى خورد. دانشگاه یک چیزى خودش تولید مى کند، مصرفش هیچ جا نیست. نیاز کشور را صنعت گران مغازه دار کوچک و همین ها تأمین مى کنند که خیلى هایشان اصلاً سواد خواندن و نوشتن ندارند. در صورتى که این دانشگاه است که مى تواند به شایسته ترین وجه انسان عالم کاربردى را که این جا به درد مى خورد تولید کند.

    بنابراین، از جمله ضرورت هاى دست یابى به اقتدار ملى، بومى سازى علم و فن و منابع مربوط است. علاوه بر این که، راه حل بسیارى از معضلات عظیم کشور، ایجاد اقتدار ملى متکى به نگاه بلندنظرانه است و باور این که کشور مى تواند در عالى ترین سطح اش پیشرفت کند و ما معتقدیم که اگر این به یک باور عمومى و ایمانى تبدیل شود و بدون ترس و با تأمل اقدام شود ما قطعاً به افق هاى بلند پیشرفت و توسعه خواهیم رسید.

    معرفت: از آنجایى که شکاف و فاصله پیشرفت تکنولوژى در کشورهاى توسعه یافته و در حال توسعه زیاد است و معتقدند که براى توسعه کشور و براى بومى کردن آن، تکنولوژى لازم است. بنابراین، ما یا باید آن را وارد کنیم و یا کارهاى تکرارى آن ها را انجام دهیم، در حالى که عقلایى نیست که ما از صفر شروع مى کنیم. از طرفى، اگر تکنولوژى وارد نکنیم، این شکاف تکنولوژى روز به روز عمیق تر مى شود. به نظر جنابعالى ما این شکاف را چگونه کم تر کنیم؟ آیا این شکاف تکنولوژى مرتب عمیق تر نخواهد شد یا چاره اى براى آن وجود دارد؟

    مهندس عبادى: بله نگرانى عام، به خصوص نگرانى خواص بسیار خطرناک است و این نگرانى یک واقعیت است. اما چگونگى برخورد با آن نیز بسیار بسیار مهم است. چرا که یأس اولین چیزى است که مستولى مى شود. نگاه به این که الان ما حدود صد سال، دویست سال با کشورهاى پیشرفته عقب تر هستیم. یأس بر این فاصله مى افزاید. سرعت توسعه و پیشرفت اقتصادى با مثال متحرک و متغیرهاى زمان و مسافت قیاس کردن اساس این ترس ناامیدکننده است. آنچه اهمیت دارد تنها علم و تکنولوژى بشرى را در سطح فعلى آموختن و به کارگرفتن نیست. اصل بر این است که علم و فن آفرینى آموخته شود، تمرین شود و نهادینه شود. من یقین دارم که اگر ملتى پویا و منسجم با حرکت و کارکردن و امید به آینده حرکت کند و شکست ها و موفقیت ها را تجربه کند، نتیجه خواهد داد، توانمند و مقتدر مى شود. عرصه شناخت بشر، نسبت به عرصه هاى ناشناخت هایش بسیار کوچک و ناچیز است. ما نباید غفلت کنیم و یأس به خود راه دهیم. فرصت طلایى را نباید از دست داد. انسان هاى بیدار، خودآگاه و فهیم و دلسوز باید عرصه هاى عظیم ناشناخته را به تسخیر درآورند، این طور نیست که مؤلفه هاى علم ناشناخته همیشه و براى همه باشد. باید با علم موردنیاز، به تناسب ابزار و تکنولوژى متناسب با نیازهاى جامعه را اختراع کرد و جامعه را به توسعه و تعالى رساند. مثال کوچک مى زنم. علم بیوتکنولوژى، عرصه ژنتیک، یک عرصه بسیار زیبا و شگفت انگیز و تازه احداث است، مثل کامپیوتر که در ده، بیست سال گذشته رشد عظیم و فوق العاده اى داشته است. بحث عجیبى است. شما تصور این که گندم اصلاح شده، ذرت اصلاح شده، خوراک مردم به شیوه مدرن منتهى با نگاه علمى توسعه و گسترش پیدا کرده است. تکنولوژى در این خصوص به گونه اى توسعه پیدا کرده است که با اصلاح بذر محصولات کشاورزى از این سنخ جواب گوى جمعیت فراوان و رو به رشد و فزاینده شده است. اما عیب این کار این است که این محصولات مثلاً گیلاس اصلاح شد، دیگر طعم ندارد و لذا صورت مسأله غلط شده است. هر چند اصل صورت مسأله بسیار زیباست، براى تغذیه جمعیت روبه رشد امروز دنیا لازم است اما مشکل هم دارد. و آن این که چه کار کنیم که طعمش هم حفظ بشود این سوژه در دستور کار است. من معتقدم در بسیارى ازعرصه ها با اصلاح عالمانه وهوشمندانه و نظارت دولت ها، کارهاى بسیار شگفت انگیزى مى توان کرد که هم کاربرد نظامى و هم کاربردهاى عادى صنعتى خواهد داشت و محصولات بسیار درخشانى را عرضه خواهد کرد. بنابراین، من اعتقاد به فاصله زمانى صد سال یا دویست سال اصلاً ندارم. اعتقاد دارم زمان قابل تحقق است و هر چه عزم ملى را بیش تر کنیم خداوند این راه را باز گذاشته، عرصه کشف نشده ها فراوانند. با اعتقاد و اتکاء به خدا و با عزم عمومى و ملى مى توان دست به شگفتى هایى زد و افتخار آفرید.

    معرفت: با تشکر اگر صلاح مى دانید اجمالى از کارهایى که انجام داده اید بیان کنید.

    مهندس عبادى: ببینید در دل پروژه هایى که انجام گرفته است به خصوص پروژه هاى اجرایى مهندسى بعضاً کارهاى زیادى بوده که دقیقاً عنوان اختراع داشته، ارزشمند بوده و قابل ثبت بودند. مثلاً در سال 65 ـ 1366 یک پروژه مکانیزم توپ ضد آتش بار 130 میلى مترى را براى استفاده در جنگ دنبال کردیم. منابع مالى این کار را به سختى از کمک هاى مردمى، با سپردن چک و وثیقه شخصى ـ چون ارگان هاى دولتى معتقد به انجام چنین کارهایى نبودند ـ کار را از این جا آغاز کردم که حاصل دو، سه سال کارکردن در ساختارهاى رسمى کشور تجربه ما بود. حالا وارد سپاه شده و کار کرده بودیم و تجربه داشتیم. این کار مستقل و آزاد و با سن کم و از لحاظ تجربه دانشگاهى، هم کم تجربه بودم. چون دو سه ترم بیش تر در رشته فیزیک کاربردى دانشگاه تهران درس نخوانده بودم. با این وجود، دست به این کار زدم. در طول 9 ماه الى یکسال کار را به نتیجه رساندیم. از جمله نیازهادراین پروژه در حین اجراى آن، ضرورت وجود مکانیزمى با محرکه هاى الکترومغناطیسى بود که نقش انتقال نیرو و گشتاوربین محورهاى موردنظررابدون لغزش و در زمان لازم ایفا کند. خوب این کارها، چیزى بود که هیچ جایى را نمى شناختم که مشابه آن را پیدا کنم، سرانجام یک کلاچ مغناطیسى ساختیم که به اصطلاح لاتینش (Magnetic Double Gear Clutche)بود. در دو مرحله نمونه سازى شد و بعد به کار گرفته شد. وجود مکانیزم ساخته شده و قرار گرفتن بر مختصات اعمال شده به صورت اتوماتیک به حرکت درمى آمد. براى قرار گرفتن در وضعیت دقیق مورد نظر، مکانیزم مذکور خودکار فعال شده و نسبت هاى انتقال دور مورد نظر را فراهم مى کرد. این اختراع بسیار کار زیبایى بود و من یادم هست که وقتى توپ افتتاح شد و شلیک کرد و تصاویرى از آن پخش شد. وزیر نیروى فعلى، که آن زمان استاندار یزد بودند، گفتند: این چه چیزى است که اختراع کرده اید. گفتم: کلاچ. گفت: کلاچ که در ماشین زیر پا کاربرد دارد!!

    متأسفانه آقایان چون اهمیت این را نمى دانستند، این بى مهرى براى من بسیار سخت بود و با کمال تأسف این معضل گریبانگر بسیارى از مجریان کشور ما است. این قضیه گذشت تا این که یک سال بعد براى یک کارى من به لهستان، براى خرید یک سرى ابزار رفتم. در آن محل ماشین هاى ابزار از کلاچور استفاده مى شد، گفتم که من چنین کارى کردم، مرا براى بازدید از کارخانه اى در لهستان که فقط کلاچ تولید مى کرد بردند که محصولات آن را به ژاپن و آلمان غربى صادر مى کردند. وقتى از این کارخانه بازدید کردم، دیدم موارد مشابه خیلى کوچکتر و ضعیف تر و محدودتر از کارهاى ما بود. دقیقاً عین کلاچ دنده به صورت کلاچ یک طرفه بود مخصوص قایق هاى باسرعت بسیار بالا ساخته بودند و قایق هایى که آنى مى خواستند تغییر دوربدهند و فقط مى توانست در یک وضعیت انتقال نیرو دهد، ولى کار ما دو طرفه بود. حالا شما قضاوت کنید. کسى که دانشجو دانشگاه است و 26 سال دارد و دو ترم دانشگاه بیش تر نگذرانده این اختراع براى او و ملتش یک افتخار ملى محسوب نمى شود!

    معرفت: استفاده کردیم از مطالب جالب و جذاب شما. ان شااللّه، الگویى باشد براى عزیزانى که فکر نو دارند و به فکر ساختن جامعه اى آباد و آزاد هستند. متأسفانه یک فکرى است که ما را متهم مى کنند به این که "نمى توانیم" و یا "نمى دانیم"، یا کشورهاى "جهان سوم" هستیم، آیا به نظر شما چگونه مى توانیم اعتماد به نفس، خودباورى، خودباورى فرهنگى کسب کنیم، و مى توانیم روى پاى خود بایستیم و جامعه را از نو ساخته و بازسازى کنیم؟

    مهندس عبادى: سؤال بسیار مهمى است. اجازه بدهید، از اندوخته ذهنى ام پاسخ شما را بدهم. ببینید فرق «آرزو کردن» با «خواستن» خیلى زیاد است. اشتباهى که ممکن است بسیارى مرتکب آن شوند. ملتى هر جا آرزو کنند که کشورهاى درجه یک دنیا باشند و پیشرفته باشند، اشتیاق کنند که ما هم سرمان بالا باشد، پیش کسى سرشان را پایین نیارند، براى تأمین نیازهایشان نباید التماس کنند، معیشتشان، معیشت پر رونقى باشد، فقر نداشته باشند، اشتغال به معناى واقعى کلمه داشته باشند و هر جاى دنیا پا مى گذارند موجب مباهات و فخر آنان باشند و حضورشان، همراه با سرفرازى باشد، اما خواستن این کار هم براى شناخت، پیشرفت کردن چیست و چه درجه اى از پیشرفت هست. پیشرفت کردن به معنى توانایى یک ملت براى تأمین نیازهاى خود با امکانات موجود خود با بهره گیرى از روش ها و متدهاى به روز، این ها همه مؤلفه هاى اقتدار یک ملت است. از آن بالاتر توانایى ملت، داشتن اهرم هاى دفاعى و ابزارهایى است که مجموع توان و قدرت یک ملت را فراهم مى کند. حضور در عرصه هاى جهانى، نداشتن بیکارى و نداشتن فقر، داشتن فن آورى مطلوب، حضور مداوم در عرصه هاى کار علمى، منتسب بودن کار پژوهشى و صنعتى دنیا در جنبه هاى متفاوت به تجربه هاى ملى و... این ها موجب فخر یک ملت اند.

    علاوه بر این ها، باور به این که پیشرفت محقق شدنى است. بعد ایمان به این باور، به صورت آگاهى عمومى و اعتقادى که واقعاً پیشرفت محقق شدنى است، من دقیقاً جزو کسانى هستم که به این اعتقاد، ایمانم دارم و با همه وجود، در هر محفلى براى دفاع از آن حاضرم استدلال کنم. اعتقاد به این که پیشرفت واقعاً محقق شدنى و دست یافتنى است. چرا که ما آرمان خود را هر چه محدود انتخاب کنیم، جهش و توقع عمل محدودتر خواهد بود و هرچه آرمان را بزرگتر انتخاب کنیم مى توانیم جهش عظیم تر و بسیج بیش ترى داشته باشیم. ما اگر آرمانى را درست پیش بینى کرده باشیم، ایمان به انجام آن داشته و مقدمات و شرایط فهم آن را درست بشناسیم، این ها، مقدمه بسیج عمومى است. البته باید نقش دولت و ملت، مسئولیت دادن کارها به افراد با تجربه در اینجا روشن و شفاف باشد. چنین آرمان هایى به راحتى محقق شدنى است.

    معرفت: بنا به فرمایش رهبر معظم انقلاب که شعار ملى امسال را تحقق "اقتدار ملى" تعیین فرمودند و باید مردم و مسؤولان براى تحقق آن تلاش کند، سؤالى پیش مى آید که در واقع ارزش کار، اختراعات و ابتکارات حضرتعالى را آیا سازمان ها، ارگان ها، نهادهاى دولتى دانسته اند؟ و بطور کلى نظام به این باور رسیده است که کسانى هستند که مى توانند در جامعه اسلامى دست به ابتکارات و اختراعاتى بزنند و با هزینه هاى گزاف، مجبور نباشیم از جاهاى دیگر مشابه آن را وارد کنیم و نهایتاً با ورود تکنولوژى باید فرهنگ آن را هم وارد کنیم که خود پیامدهاى خاصى خود را دارد. آیا اینها باور دارند که در جامعه و نظام اسلامى، این کارها شدنى است و باید از شعار خارج شد و به نیروهاى خودى و داخلى اعتماد کرد؟

    مهندس عبادى: ببینید وقتى جامعه اى توسعه یافته نیست و حرکت آن به سمت توسعه نیست، به این معنى است که در مسیر حرکت نظام آگاهى عمومى مبنى بر اعتماد به نیروهاى خودى داخلى وجود ندارد. مشکل عمده ما عدم خودباورى مسؤولان اجرایى نظام است که با این گونه مسائل بیگانه اند. این که شما فرمودید، واقعاً در کشور وجود دارد. من به شما بگویم که تجربه تلخ سال هاى گذشته، کارکردن مثل من به خصوص بخشى که با نیروهاى انسانى سرکار داشتم، چه مسؤولان و چه کسانى که در حواشى کارها بودند، هرچند تشویق هاى لفظى زیاد شنیدم، ولى بزرگترین مانع کارهاى ما عوامل انسانى بودند. بر عکس، همه آقایان، من با اطمینان مى گویم که اقتدار ملى محقق شدنى است و جز این راهى نیست. واقعاً اگر ما بخواهیم پیشرفت کنیم و اگر بخواهیم ننگ جهان سوم از ما کنده شود، چاره اى نیست جز این که دست به ابتکار و نقش آفرینى بزنیم. متأسفانه در جامعه ما، هیچ جایگاهى براى اختراع و ابتکارات وجود ندارد و از سوى مسؤولان اجرایى کوتاه نظر و تنگ نظر نیز کارشکنى از روى بى اطلاعى فراوان وجود دارد. در کشور ما اختراع کردن بیشتر به صورت یک پُز اجتماعى است، تا یک خلّاقیت و زمینه توسعه و پیشرفت کشور. هیچ جایگاهى روشنى براى ضرورت اختراع و نوآورى و پژوهش وجود ندارد. از جمله عوامل اصلى عدم پیشرفت، نداشتن استراتژى مناسب در این زمینه است. در زمان جنگ، در عملیات رمضان و چند عملیات دیگر که ما تلفات انسانى زیادى داشتیم. عراق بعد از عملیات بیت المقدس و چند عملیات موفقى که در جنگ شد، چون فهمید که ما یک نیروى سازماندهى شده اى نداریم و عمدتاً شب حمله مى کنیم و پیروزى هاى چشمگیرى نیز به دست مى آوریم و پس از عبور از مختصر موانعى که بود جبهه دشمن را تسخیر مى کردیم. عمده پشتیبانى عراق هم تانک بود که شب کارایى نداشت. بنابراین، این ها خلع سلاح مى شدند، صبح هم سنگرهایشان را مى گرفتیم، آتش هم که براى پاتک مى ریختند اثر چندانى نداشت. به همین دلیل عراقى ها به موانع فیزیکى روى آوردند و در برخى جبهه ها نیروهایشان را تا ده، سیزده کیلومتر عقب مى کشیدند و از موانع فیزیکى متنوعى استفاده کردند که شامل کانال ها گاز و موانع پر از قیر و تخریب کننده، میدان هاى مین و انواع سیم هاى خاردار و... بود. از این پس، هنگام عملیات رزمندگان اسلام، مجبور بودند در هنگام عملیات نظامى حدود 7 الى 8 ساعت موانع فیزیکى را برطرف کنند، بعد خسته و کوفته پس از 8 تا 9 ساعت کار، حمله کنند که تازه هوا روشن شده و در روشنایى روز دشمن از نیروى زرهى خود استفاده مى کردند و لذا ما تلفات زیادى داشتم. من که 22 و 23 سال داشتم در جنگ ش. م ر در سپاه بود که پس از ارتش گسترش داده شده بود. ما براى رفع این مشکل و کم کردن تلفات انسانى در جنگ وارد عمل شدیم. مدت ها به فکر چاره افتادیم، بالاخره یک راه زیبایى پیدا کردیم. عمدتاً در جبهه هاى جنوبى چون خاک نرم بود، باید وسیله اى طراحى مى شد که بتواند در عمق یک مترى زمین حرکت کند و به جلو برود و به فاصله ده ـ بیست دقیقه دیواره اى از خاک ایجاد کند، مثلاً سرعت آن را بتوان ده متر در ساعت تخمین زد، تولید و با طراحى این وسیله مى تواند از فاصله حدود یک کیلومترى با کنترل از راه دور این وسیله را به حرکت انداخت که با برش و کندن زمین تا عمق حدوداً یک متر، پشت سر خود نیز مواد منفجره جاسازى مى کند که پس از اتمام و رسیدن به موقعیت موردنظر، به یک باره کل مسیر منفجر شده و حفره اى عمیق ایجاد خواهد نمود که بالتبع تمامى موانع طبیعى موجود نیز از بین مى رود. و به دلیل تاریکى شب و ایجاد گرد و غبار ناشى از انفجار در مدت کوتاهى، رزمندگان اسلام مى توانند به راحتى خود را به خاکریز دشمن نزدیک نموده و در مدت کوتاهى دست به عملیات نظامى بزنند و بدین ترتیب با کمترین تلفات انسانى، پیروزى به دست مى آید.

    وقتى چنین ایده اى مطرح شد، ابتدا این طرح توسط یکى از دوستان، که یکى از معاونان وزیر بود، مطرح شد ایشان از آن استقبال کردند و به اتفاق هم نزد معاون مربوط وزیر رفتیم، متأسفانه به دلیل کوته نظرى ایشان به جاى استقبال از این ایده، ما و ایشان را متهم کرد که چرا در حوزه کارى ایشان دخالت کرده ایم!! دو معاون وزیر آمدند داخل اتاق، دعوایشان شد و گفتند که چرا در حوزه کارى ما دخالت کرده اى، یکى از معاون ها رفت و گفتند طرح را بنویس، ما هم نوشتیم دادیم. یک سال بعد، این دو دیدند که نمى شود، دقیقاً یک سال بعد من متوجه شدم که رفتند آلمان یک وسیله اى هست که به آن موش کورک مى گفتند، که براى عبور کابل در زیرزمین بود، دقیقاً مشابه همین بود ولى با باد کار مى کرد. آن را خریدند بردند آزمایش کنند، متأسفانه چون همراه ورود تکنولوژى، نیروى انسانى و فرهنگ آن هم باید وارد شود، پس از مدت ها نتوانستند از آن استفاده بهینه کنند.

    بگذریم ما این کار را ادامه دادیم و با چه مشقاتى آماده کردیم و با یکى از مسؤولین قرارگاه هماهنگ کردیم و رفتیم آزمایش کنیم، یک ماه تمام در گرماى مردادماه اهواز کار کردیم. زمین و بیابانى مناسب انتخاب کردیم، آوردند و جرثقیل گذاشتند زمین و آزمایش کردیم با چه مشقاتى وسایل موردنیاز آزمایش که نداشتیم چون آقایان با ما همکارى نمى کردند، فقط به این دلیل که آقایان به مرحله خودباورى نرسیده بودند، ولى ما مى خواستیم ثابت کنیم به آنچه باور داریم مى توان رسید. دستگاه ساخته شد، روزهاى اول که آماده آزمایش بود، لوله 16 که 50 متر پیشروى کرد اندکى از سایز معمولى زد بیرون، یک آقایى که پشتیبانى مى کرد فرستاد بازدید، تا دید اندکى از زمین خارج شد، ما را هو کردند و گفتند که ما از اولش هم مى دانستیم که نمى شود!! تنها پشتیبان ما یک بسیجى تخریب چى بود که شهید شد. ایشان تنها کسى بود که با دست خاک را مى کَند تا دستگاه از زمین خارج نشود و خوب عمل کند. با همه این بى مهرى هاى مسؤولان اجرایى، ما با خستگى ناپذیرى هاى تمام و با عشق و علاقه و پشتکار کار را ادامه دادیم. تنها اشکال آقایان مسؤولان اجرایى این بود که من دیپلمه بودم و 21 سال سن بیشتر نداشتم.

    امروز پس از 22 سال تجربه که متخصص مکانیزاسیون هستم، از جمله افتخارات خود را در دوران حیاتم، همین کار زیبا مى دانم و آن را از جمله افتخارات بزرگ خود در آن سن مى دانم. متأسفانه پس از سال ها تجربه در زمینه اختراعات و ابتکارات و نوآورى ها که حدود 60 الى 70 مورد انجام و به ثبت رسده است، باید بگویم که عامل اصلى توسعه نیافتگى و عقب افتادگى جامعه اسلامى ما، مسؤولان اجرایى و عدم بینش درست ایشان از توسعه و پیشرفت است. در جوامع توسعه یافته رئیس جمهورشان اختراعات ثبت شده دارند، رئیس جمهور شخصیتى است که باید سابقه اجرایى موفق و مثبتى داشته باشد، تحصیل، مدارک علمى بالایى داشته و تجربه علمى و اجرایى مفیدى داشته باشد. این شرط مقدماتى است، آن وقت جامعه میوه خواهد داد و برکات خواهد داشت و در واقع، چنین جامعه اى خواهد درخشید و به توسعه و پیشرفت خواهد رسید.

    معرفت: متأسفانه نکته اى که فرمودید و این بى مهرى ها به افق فکرى کوتاه مسؤولین اجرایى نظام برمى گردد. چون ملاک تعیین افراد شایستگى و لیاقت آنان نیست و به همین دلیل کسانى که دغدغه و مشغله فکرى شان، دغدغه آرمان هاى بلند است، هرچه بخواهند و تلاش کنند که جا بیاندازند که واقعاً کارهاى بزرگ هم شدنى است، افراد کوتاه فکر نخواهند فهمید و همین یکى از عوامل توسعه نیافتگى وتحقق پدیده فرار مغزها و نخبگان کشور است. وقتى مسؤولان اجرایى درک ندارند و همه اش به فکر مسائل جناحى و شخصى خود هستند، به توسعه و پیشرفت و آبادانى نمى توان رسید. شاید کم باشند افراى همچون شما که با این همه موانع مواجه شود، بازهم دلگرم باشد، چون هدف شما خدمت به جامعه است، نتیجه کوتاه نظرى برخى مسؤولان اجرایى کشور این خواهد بود که ما با پدیده فرار مغزها مواجه شویم. این ها مى روند در جامعه دیگر، آنجا راحت، با کمترین هزینه، نیرویى که مستعدِ آماده است، از او استفاده مى کنند، هزینه اش را ما مى پردازیم و استفاده اش را آن ها مى برند و این از علل عمده توسعه نیافتگى است و ناشى از این فکر است که ما نمى توانیم به خودباورى برسیم و این نیروها را جذب کنیم و امکانات خود را جذب و تامین کنیم، دست به ابتکار و اختراع بزنیم و موجبات اقتدار نظام اسلامى را فراهم کنیم. تنها راه رسیدن به توسعه و پیشرفت کشور، اعتماد و اطمینان به فکر و امکانات و استعدادهاى داخلى و باور به خود و غناى فرهنگى خودى است و در این راستا، باید با افکار بلند مدت و آرمانى محقق شدنى نیروها و جوانان خوش فکر و خلّاق و مبتکر را شناسایى و جذب کرد و سرمایه گذارى جدى روى آنان انجام داد تا جامعه به سمت و سوى توسعه و آبادانى گام بردارد.

    به عنوان آخرین سؤال، لطفاً رابطه اقتدار ملى را با تلاش، اختراع و ابتکار و نوآورى بیان کنید؟

    مهندس عبادى: در پاسخ به سؤال از رابطه اقتدار ملى با تلاش و فعالیت هاى علمى و نوآورى و امکان تحقق آن باید گفت: در واقع رابطه توسعه و پیشرفت با اقتدار ملى به عنوان پیش نیاز است. ببینید بحث اقتدار ملى مؤلفه هاى متفاوتى دارد. هم بُعد ملى، هم بُعد حاکمیتى. امروزه در دنیا دیگر کمیت جمعیت تعیین کننده اهداف و مؤلفه هاى قدرت نیست. بلکه توان جامعه در خلق نمودهاى مختلف تمدنى و در ایجاد ابزار زندگى و حفظ معاش در میزان تولید انبوهى که دارد، به دانش فنى و میزان تولید و ابتکارات ونوآورى هاى یک جامعه وابسته است. ابتکارات، اختراعات، خودباورى، اعتماد به نیروهاى داخلى، استفاده از پیشرفت هاى علمى، تولیدات بالاى ملى، دانش فنى تعیین کننده قدرت و اقتدار یک کشور است. امروز توان یک کشور در تولیدات داخلى خود و تأمین نیازهاى خود و تولید اقلام عادى زندگى و تنوع تولیدات مادى از جمله عوامل و مؤلفه هاى اقتدار ملى یک کشور است، هرچه جامعه وابسته تر، نیازمندتر و متقاضى تر باشد و توان مؤلفه اخلاق در بُعد خارجى، بروز و ظهور بیشترى داشته باشد و در سیاست هاى منفعل تر عمل کند، از میزان اقتدار ملى کاسته مى شود. توان یک جامعه در ایفاى نقش سیاسى وابسته به توان نظامى او است. توان نظامى از جمله مؤلفه هاى بزرگ و درشت اقتدار ملى است. توان نظامىِ خودى و مستقل و نترس از بیگانه، منوط به زیرساختارهاى مستقل است که خود نیازمند تأمین پروژه ها و تحقیقات ماهواره اى و اطلاعاتى و مخابراتى است.

    بحث اقتدار ملى در عرصه جهانى امروز بحث از ضرورت بقاست. تأمین اشتغال جامعه در واقع، تأمین حداقل شرایط حیات یک جامعه اى است که هنوز به اشتغال کامل نرسیده است. یعنى در تأمین مایحتاج اولیه زندگى خود مشکل دارد. تأمین نیازهاى مادى و معیشتى، پیش شرط زنده ماندن است تا از این پس، انسان بتواند به حیات انسانى خود شاخ و برگ بدهد. انسان وابسته به انسانیت اوست و خداوند این توان را به انسان داده که در جامعه و محیط پیرامونش بتواند ارزش افزونى ایجاد کند، بتواند دگرگونى ایجاد کند، هرچه مى گیرد بهتر تحویل نسل بعد بدهد. این کار ـ یعنى مسؤولیت ایفاى نقش انسانیت ـ به انسان فرصت مى دهد که نقش انسانى اش را بهتر درک کرده و تحقق بخشد. تحقق این امر، مرهون تأمین نیازهاى مادى است. تولید و گسترش توانایى در عرصه اقتصاد مستلزم دانش و ابزار فنى است. دانش و ابزار فنى تا وقتى که بومى نباشد استقلال ندارد. چون وقتى منابع خام داخلى بود، ولى ابزار و دانشش خودى نبود شما را بیش تر وابسته به بیگانه مى کند. در این صورت، جامعه مقتدر ـ در بُعد حاکمیتى و در بُعد سیاسى ـ نخواهید داشت. اقتدار ملى را عناصر ملى و واحدهاى اجتماعى و میزان تحصیل در این عرصه محقق مى کند. تولید ثروت، توان یک کشور در تولید سرانه ثروت است که از جمله مؤلفه اقتدار ملى است. هرگز بیکارى و عدم اشتغال در جامعه، با اقتدار ملى سازگار نیست. براى تحقق اقتدار ملى، علاوه بر ایجاد اشتغال کامل، نیازمند دولت مقتدرى است که مصمم در عرصه اجتماعى حضور داشته باشد. با جامعه بیکار و گرسنه، نمى توان به اقتدار ملى دست یافت. بحمدالله خداوند این برکت را به این کشور داده که همه نوع امکانات براى او مهیا است. این وظیفه دولت مردان است که از این فرصت ها استفاده کرده و منابع خام را با نیروها و استعدادهاى داخلى به کار گیرند که علاوه بر تأمین اشتغال، ایجاد توسعه و آبادانى، موجبات اقتدار ملى را فراهم کنند.

    معرفت: در واقع نکته جالب روان شناختى که اینجا بدست مى آید، این است که شعارى که مقام معظم رهبرى فرمودند اشتغال، اقتدار ملى، این دو تا دقیقاً به همدیگر وابسته اند، بدون ایجاد اشتغال هیچگاه نمى توان به اقتدار ملى دست یافت. باید اشتغال ایجاد کرد تا به خودباورى و اقتدار ملى رسید، از آن طرف، اقتدار ملى نیز وابسته به اشتغال است.

     

    با تشکر از حضرت عالى که در این گفتوگو شرکت کردید.

     

    ادامه دارد.

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    عبادی، احمد.(1380) رابطه خودباورى، ابتکار، نوآورى و اتکا به نیروهاى خودى و اقتدار ملى. فصلنامه معرفت، 10(4)، 17-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    احمد عبادی."رابطه خودباورى، ابتکار، نوآورى و اتکا به نیروهاى خودى و اقتدار ملى". فصلنامه معرفت، 10، 4، 1380، 17-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    عبادی، احمد.(1380) 'رابطه خودباورى، ابتکار، نوآورى و اتکا به نیروهاى خودى و اقتدار ملى'، فصلنامه معرفت، 10(4), pp. 17-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    عبادی، احمد. رابطه خودباورى، ابتکار، نوآورى و اتکا به نیروهاى خودى و اقتدار ملى. معرفت، 10, 1380؛ 10(4): 17-