سرمقاله
Article data in English (انگلیسی)
سرمقاله
سخنى در رابطه فقه با علوم انسانى
با صرف نظر از بحث هاى فنى و اختلاف نظرهایى که در تعیین و تعریف موضوع فقه در بین فقهاء و اصولیون وجود دارد، موضوع علم فقه، عمل و رفتار و کردار اختیارى انسانى است که شأنیت تکلیف و مسؤولیت دارد. انسان از دیدگاه فقه اسلامى، یلهورها نیست بلکه موجودى است داراى تکلیف و رسالت، و علم فقه، دانشى است براى رسیدن به درستى و نادرستى رفتار آدمى از دیدگاه وحى الهى. فقیهان، عالمانى هستند که مى کوشند حکم خدا را در مورد رفتارهاى ریزو درشت آدمیان به دست آورند. یکى از منابع مهم فقه ما در کنارِ کتاب و سنت و اجماع، عقل است. همچنین سیره عقلاء از آن حیث که مورد امضاء شارع است حجّت شرعى تلقى مى شود.
یکى از مباحث ظریف و دقیق در علم اصول فقه، این است که در بین سه منبع کتاب و سنت و عقل، ثبوتاً تقدیم و تأخیر چگونه است؟ البته کتاب بر سنّت تقدم رتبىِ ثبوتى و اثباتى دارد، امّا بحث دقیق تر این است که کتاب و عقل چه وضعیتى نسبت به هم دارند؟ آیا عقل بر طبق شرع، تکوین یافته یا شریعت بر طبق عقل تشریع گردیده است و یا فرضِ دیگرى در کار است؟ این بحث ها و فرض ها و تصویرها در مقام ثبوت بسیار به جا و نیکوست امّا آنچه حساس و قابل توجه است این است که در مقام اثبات، ابزار رسیدن به مدلول و محتواى کتاب و سنّت، عقل است. یعنى آنچه محتواى کتاب خدا و مدلولِ احادیث و روایات است و مراد جدّى شارع تلقى مى شود، نهایتاً از فیلترِ عقلِ فقهاء عبور مى کند و به صورت فتوا و نظر فقهى تجلى مى نماید. فقیهان در میان ما مسلمانان، در حقیقت عقلائى هستند که با رویکرد به دین، سیره عقلائیه خود را در بستر دین و با نگاه به کتاب و سنّت، ساخته و پرداخته اند. یعنى در واقع فقیهان، عقلائى هستند دینمدار و متخصصانى هستند که بیش از سایر عقلاء، چشم بر وحى و دیده بر کتاب و سنّت دارند و هم از این روست که فهم و درکِ دینى آنان صائب تر از دیگران بوده، فتوا و نظر آنان شرعاً و عقلاً حجّت است.
این همه براى بیان یک نکته است و آن این که فقیهانِ ما بایستى علوم انسانى رائج در دنیاى امروز را جدّى بگیرند و در آن ها مطالعه و غور نمایند. چرا که با مطالعه این علوم مى توان به سیره عقلاء دست یافت و یا حداقل به آن نزدیک تر شد. به ویژه با توجه به این نکته که موضوعِ این دانش ها نیز همچون علم فقه، انسان و رفتارهاى اوست.
مگر نمى گوییم سیره عقلا حجّت شرعى است و مگر نمى گوییم شرع که از ناحیه شارع به عنوان رئیس العقلاء آمده است با عقل و سیره عقلاء هماهنگ است؟ بنابراین براى فقیهان لازم و ضرورى است که سیره عقلاء از جامعه شناسان، روانشناسان، اقتصاددانان، حقوقدانان، سیاست دانان و... را حتى الامکان به دست آورند تا از این طریق سیره عقلاء عالم را بشناسند و به آن نزدیک تر شوند. مى دانید که امروز حتى در معناى عقل و تعریف عقلانیّت، تردیدهایى جدّى و جدید در افکنده اند!
حال با توجه به چند نکته فوق یعنى: الف) عبورِ محتواى کتاب و سنت از فیلترِ نهایى عقل فقیهان ب) محسوب شدن فقیهان در زمره عقلاء عالم ج) محسوب شدن خود شارع به عنوان رئیس العقلاء بلکه خالقِ عقل د) رسیدن به سیره عقلاء از مطالعه و غور در علوم انسانى، به نظر مى رسد جدّى گرفتن علوم انسانى و تدریس مبانى این علوم براى طلاب و دانش پژوهان علوم دینى در حوزه هاى علمیه، ضرورتى اجتناب ناپذیر است. در غیر این صورت چه بسا شبهه افکنان چنین شبهه در اذهان اندازند که فقیهان و عالمان دینى خبر از سیره عقلاء عالم ندارند و تعریفِ محدود و در بسته اى از عقل و عقلانیت دارند و آنچه به عنوان فتوا و نظر بر اساس متون دینى پس از عبوراز فیلترِنهایى عقلانیتِ خودارائه مى دهند، مقصودِنهایى شارع و مرادجدى و مدلول تصدیقى وى نیست!
حاصل آن که براى استنباط حکم شرعى در مورد بسیارى از رفتارهاى آدمى، کشف سیره عقلاء عالم ضرورى است و این مهم جز با مطالعه و فراگیرى و دقت در علوم انسانى که محصول و رهآورد فکر و عقل بشر امروز است، حاصل نمى شود. امید که از این ضرورت غفلت نکنیم و با عزمى راستین و اراده اى راسخ در راه فهم تبیین معارف اسلامى و خدمت به ساحت ولى عصر (عج) گام برداریم. انشاءالله سردبیر
 
				
				 
                        
 
  
