اخلاق و عرفان اسلامى
Article data in English (انگلیسی)
اخلاق و عرفان اسلامى
استاد محمدتقى مصباح
اشاره
در ادامه سلسله مباحث اخلاقى استاد مصباح یزدى، در این شماره نیز شرح بخش دیگرى از وصایاى حضرت امام جعفرصادق(علیه السلام)خطاب به عبداللّه بن جندب را به محضر اهل معرفت تقدیم مى داریم:
«یا ابن جندب، صِلْ مَنْ قَطَعَک و اَعْطِ مِنْ حَرَمَک و اَحْسِنْ اِلى مَنْ اَساءَ اِلیک و سَلِّمْ على مَن سَبَّک و اَنْصِفْ مَن خاصَمَک وَ اعْفُ عَمّنْ ظَلَمک کما اَنّک تُحِّبُّ اَنْ یُعفى عَنک.»1
تفاوت مراتب ارزش اعمال
عکس العمل انسان در مقابل رفتار ناشایست دیگران، از چند حالت خارج نیست: یا رفتارى بدتر نسبت به آن ها انجام مى دهد; یا مشابه خود آن ها رفتار مى کند; یا چشم پوشى مى کند; یا نه تنها آن رفتار بد را نادیده مى گیرد، بلکه حتى کار بهترى هم نسبت به آن ها انجام مى دهد.
بدیهى است در نظام اخلاقى و ارزشى اسلام، حالت اول ارزش منفى دارد; یعنى ظلم به دیگران به طور قطع و یقین مذموم است. البته انجام مقابله به مثل در مواردى مجاز شمرده شده است. اما چشم پوشى از رفتار ناشایست دیگران و یا انجام رفتارى بهتر نسبت به آن ها از ارزش بسیار بالایى برخوردار است. در قرآن نیز یک دستور کلى در ارتباط با کسانى که رفتار نامناسب دارند، بیان شده است: «اِدفَع بِالتى هِىَ اَحسَن» (مؤمنون: 96); رفتار بد دیگران را به وسیله کار بهتر دفع کن. این آیه که در دو جاى قرآن آمده است، در ادامه یکى از آن ها مى فرماید: «فَاِذَا الّذی بَیْنَک و بَیْنَهُ عَداوةٌ کَاَنّه وَلِىٌّ حَمیم» (فصلت: 34); تا همان کسى که با تو بر سرِ دشمنى است، گویى دوست و خویش تو گردد.
خوشرفتارى در مقابل رفتار بد دیگران، علاوه بر این که اوج ارزش اخلاقى است، انگیزه اى را هم در طرف مقابل براى کسب این ارزش اخلاقى ایجاد مى کند. در دستگاه ارزشى اسلام، رفتارهاى انسان از نظر ارزشى داراى مراتب و درجات مختلفى است. این ارزش، گاهى در حد خنثى است و گاهى در حد مثبت، آن هم با درجات متفاوت. مثلاً، در مورد رفتار بد دیگران، اگر انسان مشابه همان کار را نسبت به آن ها انجام دهد، چنین عملى از نظر ارزش گذارى خنثى و در حد صفر است; یعنى نه ارزش منفى دارد و نه ارزش مثبت. اما عمل انسانى که رفتار بد دیگرى را نادیده مى گیرد; یعنى نه تنها مقابله به مثل نمى کند، بلکه رفتار بهترى هم نسبت به او انجام مى دهد، براى مثال، در مقابل توهین دیگران خشم خود را فرو مى برد و با آن ها مهربانى مى کند، داراى ارزش مثبت مى باشد.
در بحث فلسفه اخلاق، عده اى اعتقاد دارند که به طور کلى، یک رفتار، یا خوب است و یا بد; اگر عملى به شکل خاصى انجام شود خوب است، در غیر این صورت بد. کانت، فیلسوف اخلاقى معروف، در این باره مى گوید: کار خوب شرایطى دارد که در صورت تحقق آن ها مى توان آن کار را خوب دانست. از جمله این شرایط این است که انسان کار را به دلیل اطاعت از حکم عقل یا وجدان ـ که آن را کار خوبى مى داند ـ انجام دهد نه از روى عواطف و یا انگیزه دیگرى. با توجه به این دیدگاه، عملِ مادرى که نیمه هاى شب از خواب شیرین برمى خیزد و از طفلش پرستارى مى کند، فاقد ارزش اخلاقى است; چرا که مادر براى ارضاى عاطفه خود دست به این کار زده است!
اما در دستگاه ارزشى اسلام، ارزش هاى مثبت داراى مراتب اند; یعنى امر بین نفى و اثبات نیست. ممکن است عملى از یک درجه تا به سوى بى نهایت ارزش داشته باشد. مراتب عبودیت و خلوص، همگى داراى ارزش اند، منتها با درجات متفاوت. مثلاً، آن خلوص کاملى که مد نظر اسلام است، تنها در پرتو حکم عقل به دست نمى آید; خلوصى است که حضرت على(علیه السلام)داشتند. آن حضرت مى فرمایند: «ما عَبَدْتُکَ خوفاً من نارِکَ و لا طَمَعاً فى جَنَّتِک لکنْ وَجَدْتُکَ اَهْلاً لِلعِبادةِ فَعَبَدْتُکَ.»2 بنابراین،
دستگاه ارزشى اسلام، ارزش ها را در شکل «همه یا هیچ» در نظر نمى گیرد; اعمال خوب مراتب و درجات فراوانى دارند. البته، ارزش بسیارى از کارها به نیت انسان بستگى دارد; مثلاً، ارزش عمل کسى که رفتارى زشت را با کار خوب پاسخ مى دهد، به نیت وى برمى گردد. هر قدر اخلاص انسان در کارى بیش تر باشد، به همان میزان ارزش آن کار بالاتر است. اخلاص هم تنها با گفتن «قربةً الى اللّه» به دست نمى آید; کار باید واقعاً و از صمیم دل براى خدا باشد.
تفاوت مراتب معرفت انسان ها
ایجاد انگیزه; روش تربیتى اسلام
انسان به یکباره نمى تواند مراتب بالاى تکامل را کسب کند; زیرا این مهم به تدریج امکان پذیر است. تربیت انسان ها در دستگاه تربیتى اسلام، متناسب با میزان معرفت و درک آن ها مى باشد; یعنى همان طور که مراتب ارزش کارها متفاوت است، نحوه تربیت افراد هم متفاوت مى باشد. همه ما مى دانیم که شرط قبولى، بلکه شرط صحت نماز، این است که به نیت قربت انجام شود. اگر نماز براى اغراض مادى و یا ریا خوانده شود، اشکال دارد. اما آیا همه مسلمان ها مى توانند واقعاً با خلوص کامل نمازى را به پادارند؟ واقعیت این است که انسان ها نمى توانند در همه مراحل و شرایط زندگى، آن خلوص کامل را در اعمالشان داشته باشند; زیرا مردم از نظر معرفت و شناخت در یک سطح قرار ندارند. مثلاً، از دختربچه نه ساله اى که تازه به سن تکلیف رسیده است نمى توان توقع داشت که نمازها و سایر عباداتش را با خلوص کامل به جا آورد. انسان باید براى تشویق کودک به خواندن نماز، حتى جلوى دیگران از او تعریف و تمجید نماید. درست است که این گونه انگیزه ها در نیت کودک اثر مى گذارد و از خلوص آن مى کاهد، اما براى نمازخوان کردن او چاره اى جز این نیست. شناخت کودک در حدى نیست که این گونه مسائل را درک کند; همین که نمازش را به موقع بخواند کافى است. ولى به تدریج با بیش تر شدن عقل و معرفتش مى تواند نیت خود را خالص تر کند تا به مراحل بالاى تکامل نایل گردد.
اگر ما بخواهیم اعمالمان را طبق دستگاه اخلاقى کانت انجام دهیم، شاید در بین میلیون ها انسان یک مصداق هم نیابیم که اعمالشان را صرفاً از روى حکم عقل انجام داده اند. دستگاه تربیتى اسلام با توجه به انگیزه هاى مختلف افراد به تربیت انسان ها مبادرت مىورزد. براى مثال، یکى از وظایف مسلمان ها جهاد است و چون یک عبادت به حساب مى آید، باید قربةً الى اللّه انجام شود. اما از آنجایى که همه مردم از نظر اخلاص در مرتبه بالایى قرار ندارند، اسلام به انگیزه هاى مختلف آن ها توجه مى کند. قرآن در این زمینه مى فرماید: (فتح: 20); خدا به شما وعده گرفتن غنیمت هاى بسیار داده. این کار، نوعى ایجاد انگیزه کردن است، درست مانند این که ما از فرزندمان بخواهیم نماز بخواند تا فلان اسباب بازى را برایش تهیه کنیم. در جامعه هم افرادى زندگى مى کنند که حکم کودک را دارند; یعنى باید با دادن وعده و وعید، آن ها را به سمت کارهاى خوب سوق داد. اسلام به این حد اکتفا نمى کند و مثلاً براى انجام جهاد، ارزش هاى بالاترى را نیز معرفى مى نماید; از جمله، ارزش پیروزى بر دشمنى که بر مسلمان ها ظلم و ستم روا داشته است.
البته، قرآن در ادامه، کسانى را که به دلیل انگیزه هاى مادى در جهاد شرکت جسته اند، مورد سرزنش قرار داده و مى فرماید: «تریدون عَرَض الدنیا و اللّه یرید الاخرة» (انفال: 67); شما متاع فانى ناچیز دنیا را مى خواهید و خدا براى شما آخرت را. به فکر آخرت بودن، انگیزه بالاترى است که خود این ارزش نیز داراى مراتب فراوانى همچون: نجات از عذاب، اجر و پاداش دایمى، مراتب عالیه بهشت و جنات عدن مى باشد. انگیزه و همت برخى افراد از این هم بالاتر است; چرا که فقط خشنودى خدا را مى خواهند. اگرچه تعداد این گونه افراد کم است، اما اسلام مى خواهد سایر انسان ها را هم به تدریج به طرف آن ها رهنمون سازد. تمام این ها انگیزه هایى است که اسلام به واسطه آن ها مى خواهد توجه انسان ها را از اهداف مادى و دنیوى به اهداف معنوى و اخروى جلب نماید.
بنابراین، روش تربیتى اسلام، در تحقق بخشیدن به ارزش ها، متناسب با مراتب معرفت انسان هاست. خداوند تربیتش را منحصر به امثال سلمان و ابوذر نکرده است، دیگران هم باید متناسب با فهم و معرفتشان تحت تأثیر تربیت اسلام و قرآن قرار گیرند. اما چون همت افراد متفاوت است، برخى را که داراى همت پایین مى باشند ابتدا با ایجاد انگیزه هاى مادى تربیت مى کند و آن گاه که همتشان بلندتر شد، با معارف دیگر آشنا مى سازد. در این مرحله است که انسان محبت خدا پیدا مى کند و وقتى محبت خدا آمد، بسیارى از مشکلات انسان حل مى شود.
نحوه معاشرت با کسانى که در جامعه رفتارهاى نامناسب دارند، مثلاً، بدزبانند، بى ادبند، ظلم مى کنند، حقوق دیگران را رعایت نمى کنند و... نیز داراى مراتب مختلفى مى باشد. بهترین رفتار در مقابل این گونه افراد، مقابله به احسن مى باشد. با این کار، در درجه اول، مشکلات دنیوى ما حل مى شود; زیرا خوشرفتارى با کسى که در صدد آزار و اذیت ماست، اولاً موجب در امان ماندن از شر او مى گردد و ثانیاً، فرد دشمن را تبدیل به دوست مى کند: «فاذا الذى بینک و بینه عداوة کانه ولى حمیم.» (فصلت:34) همچنین این کار موجب مى شود تا کسانى که به دنبال یافتن مراتب عالیه ارزش ها هستند، رضایت خدا را به دست آورند. انسان نمى تواند هیچ انگیزه اى را بالاتر از کسب رضایت خدا تصور کند. اگر در این زمینه در دستورات ائمه اطهار(علیهم السلام)مصادیق مختلفى را مشاهده مى کنیم، به این دلیل است که انسان ها از نظر معرفت و همت با یکدیگر تفاوت دارند. از این رو، باید با وسایل مختلفى آن ها را هدایت و تربیت نمود.
امام صادق(علیه السلام) در این فراز از کلام خود خطاب به عبداللّه بن جندب مى فرمایند: پیوند خود را با فامیل و دوستان و همسایگانى که با تو قطع رابطه کرده اند، محکم تر نما و با ایشان به مانند خودشان رفتار مکن. همچنین اگر به کمک و یارى کسى نیاز داشتى، اما او از این کار دریغ ورزید، به هنگام احتیاج وى محرومش منما. رفتار بد دیگران را با خوشرفتارى پاسخ بده، حتى اگر به تو دشنام داد، تو به او احترام بگذار، در مقابلِ ناجوانمردى دیگران، مردانگى به خرج بده و ظلم دیگران را نادیده بگیر: «صل من قطعک و اعط من حرمک و احسن الى من اساء الیک و سلّم على من سبّک و انصف من خاصمک واعف عمّن ظلمک.» سپس حضرت براى ایجاد انگیزه در شیعیانشان، بر این نکته تأکید مى کنند و مى فرمایند: آیا هیچ یک از شما هستید که انتظار نداشته باشید خداوند از گناهانتان درگذرد؟ «کما انک تحب ان یعفى عنک.» به جز حضرات معصومین(علیهم السلام) کسى نیست که از عفو خدا بى نیاز باشد. البته آن ها هم در مقامى که قرار دارند براى خودشان گناهانى قایلند که بسیار بیش از ما ترس از خدا دارند و طلب عفو مى کنند. حال چگونه ما که انتظار عفو خدا را داریم، حاضر نیستیم از اشتباه دیگران درگذریم؟
قرآن در این باره مى فرماید: «و لیعفوا و لیصفحوا الا تحبّون ان یغفرالله لکم.» (نور: 22); باید مؤمنان همیشه بلندهمت بوده و با خلق، عفو و صفح پیشه کنند و از بدى ها درگذرند. آیا دوست نمى دارید که خدا هم در حق شما مغفرت و احسان نماید؟
در روایات هم آمده است کسانى که نسبت به دیگران گذشت مى کنند، روز قیامت از گناهانشان گذشت مى شود. براى مثال، کسانى که در معامله بسیار آسان مى گیرند و گذشت مى کنند، خداوند هم در روز قیامت در محاسبه اعمالشان سخت نمى گیرد. اما آن هایى که در معامله سخت گیرى مى نمایند که مبادا یک ریال کم تر سود کنند، روز قیامت هم خداوند بر آن ها سخت مى گیرد.
بنابراین، اگر ما مى خواهیم خدا از ما بگذرد، باید سعى کنیم نسبت به دیگران خوشرفتارى کنیم و از اشتباهات آن ها درگذریم.
ادامه دارد...
- پى نوشت ها
1ـ محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 78، ص 284، روایت 1، باب 24
2ـ همان، ج 70، روایت 1، باب 53