سرمقاله
Article data in English (انگلیسی)
سرمقاله
نظم نوین امریکایى!!
هم اینک روزهایى تلخ و غمبار را پشت سر مى گذاریم! مدعیان سینه چاک حقوق بشر، به راحتى کنوانسیون ها و معاهدات بین المللى را زیر پا گذاشته و بى اعتنا به تصمیمات سازمان ملل و شوراى امنیت، بر سر مردم مظلوم عراق بمب و موشک مى ریزند و زنان و کودکان بیگناه را قطعه قطعه مى کنند! به راستى چه مضحک و خنده آور است که سران امریکا و انگلیس از سویى خود را مدافع دموکراسى و لیبرالیسم مى خوانند و از سوى دیگر با توپ و تانک و هواپیما خانه ها را بر سر مردم مظلوم عراق ویران مى کنند! سؤال من از آقاىادوارد شواردنادزهکه نظم نوین جهانى را به «دموکراسى همگانى و سراسرى، احترام به آزادى و حقوق بشر، سهیم بودن همه در مشکلات و مصائبِ موجود» معنا و تفسیر مى کند، این است که مگر مردان و زنان و کودکان بى گناه سرزمین عراق، آزادى نمى خواهند و از حقوق بشر محرومند؟! غرب امروز در تلاش است که رهبر جهان باشد و امریکا نیز مى کوشد که رهبر غرب باشد و چنین است که نهایتاً نظم نوین جهانى، امریکایى است! برخى گفته اند نظام بین المللى با گذشت زمان رو به قاعده مند شدن مى رود و مرحله نوین آن در قرن بیستم با شکل گیرى جامعه ملل در سال 1939ـ 1919 و پس از آن با ایجاد سازمان ملل متحد در سال 1945 پدید آمد و نهادى فراملى (U.N) در منشور ملل متحد تجلى یافت! امّا هم اینک مدعیان نظم نوین جهانى، همه قواعد را زیر پا مى گذارند و ماهیت حقیقى این نظم شیطانى را نشان مى دهند. اما ـ به قول پاره اى از کارشناسان ـ در جهان امروز هیچ قدرتى به طور صریح به تجاوز و نقض حقوق بین الملل از سوى خود اعتراف نمى کند و این مهم ترین تفاوت نظم نوین جهانى با دوران امپراطورى هاى گذشته است!!
به راستى چه کسى به رجال سیاسى و دولتمردان حاکم بر امریکا، اجازه داده است که آنان خود را مسؤول اصلى جهان بدانند و براى همه زمین تصمیم بگیرند؟ سران امریکا در 1990 نظم نوین جهانى را پدیده اى جدید معرفى مى کردند که براى رسیدن به آسودگى خاطر بیش تر و به دور از تهدید و وحشت و در جهت پیگیرى عدالت و امنیت براى دست یابى به صلح طراحى شده است! اما هم اینک به وضوح مى بینیم که دستاورد این نظم نوین چیست!! نظم نوین امریکایى به زعم تئورى پردازانش براى پایان دادن به دوران طولانى مناقشه و جنگ سرد مطرح گردید، اما هم اینک منجر به جنگ گرم و باران بمب و موشک و گلوله شده است!
حق این است که نظم نوین جهانى شعارى بیش نیست، چنان که نظریه پردازانى چونژوزف ناى بر همین عقیده اند و مى گویند این شعار در بحبوحه جنگ خلیج[فارس] فقط براى حفظ ائتلاف بین المللى و توجیه اهدف استکبارى امریکا و هم پیمانانش مطرح گردید. یادمان نرفته است که سردمداران رژیم صهیونیستى امریکا زمانى در نطق هاى تبلیغاتى خود اظهار مى داشتند که ما فرصتى در پیش رو داریم تا براى خود و نسل هاى آینده یک نظم نوین جهانى را شکل دهیم، جهانى که در آن حاکمیت قانون ـ و نه قانون جنگل ـ بر نحوه رفتار ملت ها نظارت کند! اما مى بینیم نویسنده اى همچونچامسکىاز درون خود جامعه امریکا فریاد مى کشد که این نظم نوین جهانى شوم و ننگین و آکنده از نژادپرستى و دورویى است! بدون شک در نظم نوین جهانى به دست امریکاى خونخوار سه عنصر سیاست و اقتصاد و فرهنگ با عناوین فریبنده دموکراسى، سرمایه دارى و لیبرالیسم نقش اساسى را ایفا مى کنند و فعالیت هاى سازمان هایى بین المللى همچون سازمان تجارت جهانىW.T.O جز براى یک پارچه کردن و همگون سازى رفتار اقتصادى کشورها و تعیین استانداردها و الگوهاى یکسان توسعه و همگرایى اقتصادى در سطح جهان براى نیل به مطامع و منافع غرب و تضعیف حاکمیت ملّى کشورهاى دیگر نیست!!
یکى از شیوه هاى شیطانى امریکا در نظم نوین جهانى، ایجاد دشمن فرضى است. البته این روش یعنى ایجاد یک دشمن فرضى به عنوان تهدید بین المللى، یک روش سنّتى و کهنه است که امروزه با توسل به آن تلاش مى شود تا برنامه هاى ژئوپولیتیک جدید در سطح جهانى عملى شود و بدینوسیله منافع امریکا تأمین گردد. هم اینک و پس از فروپاشى اتحاد جماهیر شوروى، امریکا تلاش مى کند که حیات دوباره اسلام در ایران و سایر کشورهاى اسلامى را با عنوان حیات دوباره «بنیادگرایى» به عنوان یک تهدید جدّى بین المللى معرفى نماید و با این بهانه به منطقه لشکرکشى کند و مانع از گسترش تفکر انقلابى و اندیشه دینى شود. بر رجال فکرى و سیاسى کشور ما فرض است که در اوضاع منطقه نیک بنگرند و تهدیدهاى بالفعل و بالقوه دشمن را به درستى بشناسند و واکنش هاى مناسب در این زمینه داشته باشند و با تساهل و تسامح از کنار قضایا نگذرند و از موضع انفعال با مسائل و امور جارى روبه رو نشوند. والسلامسردبیر