معرفت، سال پانزدهم، شماره هفتم، پیاپی 106، مهر 1385، صفحات -

    سرمقاله

    نوع مقاله: 
    سخن سردبیر
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 


    سرمقاله

    جهاد، ایمان و خردورزى

    سخنان تفرقه انگیزانه پاپ بندیکت شانزدهم، رهبر کاتولیک هاى جهان، در دانشگاه «رژنسبرگ» آلمان مبنى بر نفى عقلانیت در اسلام و استفاده از خشونت براى ایمانورزى، انعکاس گسترده اى در جهان اسلام پیدا کرده و واکنش هاى جدّى را نیز به همراه داشته است. پاپ در سخنان خود، اظهار داشت: هدف از طرح این مباحث، صرفاً زمینه سازى براى گفتمان است که تاکنون مورد بى توجهى قرار گرفته و رابطه میان ایمان و خردورزى همواره او را شیفته خود کرده است. او با اذعان به آیه 256 سوره بقره (لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ)، که هیچ اجبارى در دین نیست، ادعا کرد: به گفته خبرگان، این سوره مربوط به دوره هاى ابتدایى اسلام و زمانى است که حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله)قدرت نداشت و مورد تهدید بود، اما پس از اقتدار، با وضع قوانین مربوط به مبارزه مقدّس، در صدد گسترش اسلام با زور و شمشیر برآمد. سپس وى با لحنى بى ادبانه، آموزه هاى الهى و وحیانى و دستاوردهاى رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) را مسائل شیطانى و غیرانسانى خواند.

    پاپ با نقل استدلال مانوئل دوم، امپراتور مسیحى بیزانس، در گفتوگو با یک عالم دینى مسلمان ایرانى، مى گوید: «خداوند به خون ریزى خشنود نیست و رفتار غیرعقلانى با ماهیت وجود پروردگار در تضاد است.»

    به نظر مى رسد تأکید پاپ به عنوان بالاترین شخصیت مسیحى، بر نفى عقلانیت در اسلام، او را مجبور به پذیرش ملاک عقل براى ارزیابى ادیان و حقانیّت آنان بکند. این ملاک در تاریخ مسیحى، با تکیه بر «ایمان گروى»1 در بسیارى از آموزه هاى خود، حساب عقل را از ایمان مسیحى جدا مى کرد و به قول قدّیس آنسلم «من نمى فهمم تا ایمان بیاورم، بلکه ایمان مى آورم تا بفهمم.»2 و این محک خوبى براى توانایى یا ناتوانى مسیحیت در پاسخ به نیاز دینى بشر امروز است. بر اساس ایمان گروى مسیحى، وجود خداوند و آموزه هاى دینى مسیحى را باید تنها بر اساس «اعتقاد» پذیرفت و «عقل» قادر به ارائه هیچ گونه رهنمودى در این باب نیست. در این نگرش، اصولا دین در پى آن نیست که عقل را خاضع خود کند، بلکه مى خواهد دل را مسحور خود سازد. از این رو، باید از ارزیابى عقلانى باورهاى دینى برحذر بود.3 آموزه هاى بنیادین مسیحى همچون «تجسّد»4 (اعتقاد به اینکه خداوند در شخص حضرت عیسى(علیه السلام) تبدیل به بشر شد و عیسى(علیه السلام)، هم کاملا بشر بود و هم کاملا خدا)،5 گناه ذاتى بشر به علت گناه آدم و حوّا (همه انسان ها گناه کار به دنیا آمده و گرفتار گناه بوده اند)،6 مرگ فدیهوار حضرت مسیح (مسیح به صلیب آویخته شد تا فدیه و کفاره گناهان ما باشد و ما را بدینوسیله، از گناه و عذاب شستوشو دهد)7، و خرید و فروش بهشت و جهنم و تثلیث (خدا سه تاست، اما در عین حال، یکى است)8 که در 20 قرن عقلانیت دین تحریف شده مسیحى را به چالش مى کشید، اکنون فرصت خوبى براى گفتمان دینى مبتنى بر مقایسه بین عقلانیت و ایمان در اسلام و مسیحیت فراهم آورده است.

    اسلام در ارزیابى حقّانیت بنیادهاى دینى خود، بر ملاک «عقل» تأکید مى کند، تا آنجا که در اندیشه اسلامى، «عقل» پیامبر باطنى و انبیا پیامبران ظاهرى نامیده شده اند. بنابراین، اولا، این دو (عقل و وحى) مکمّل یکدیگرند و هرگز تعارضى با هم ندارند و در اسلام، اگر تعبّدى هست که هست، در فروع دین است نه مانند مسیحیت در اصول دین و باورهاى بنیادین. در اسلام، اصول دین باید بر اساس برهان و یقین شکل گرفته باشد و نه تقلید. ثانیاً، تعبّد اسلامى مبتنى بر باورهاى عقلى و به ضرورت عقل است و نه مبتنى بر نفهمى و نفى خردورزى و ایمان گروى مسیحى. و این امر مى تواند در چالش بین اسلام و مسیحیت، نقطه برترى آن را به خوبى نشان دهد. اینکه قرآن با صراحت مى فرماید: (فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ)(زمر: 17 و 18)، همه حرف ها را بشنوید و آنگاه بهترین را انتخاب کنید، از آن روست که به منطق خود و حقّانیت خود اعتقاد دارد. به همین دلیل، خداى متعال به پیامبرش مى فرماید: تنها راه ایمانورزى، خردورزى و فهم است و نه اجبار؛ (وَلَوْ شَاء رَبُّکَ لآمَنَ مَن فِی الأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعاً أَفَأَنتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّى یَکُونُواْ مُؤْمِنِینَ.) (یونس: 99)

    اسلام دین رحمت است و در کتاب آسمانى مسلمانان، قرآن کریم، اصل بعثت پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) به عنوان ایجاد رحمت براى جهانیان مطرح شده است: (وَ مَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِینَ)(انبیاء: 107) و سراسر زندگى این پیامبر الهى، سرشار از بخشش و عطوفت، حتى در برابر دشمنان ایشان بوده است. بدین روى، اسلام نیز همواره دینى پر از مهرورزى و اعتقاد مسلمانانْ برگرفته از قرآن کریم و تعالیم نبوى و زندگى آنان همواره مبتنى بر صلح و دوستى حتى با غیرمسلمانان بوده است: (لَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُم مِّن دِیَارِکُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ.) (ممتحنه: 8) اما جهاد ابتدایى، که از ضروریات فقه اسلامى و برگرفته از قرآن است، نه به منظور تحمیل ایمان، بلکه به عکس، براى مبارزه با سران طاغوتى و حکّام مستبدى است که از اساسى ترین حقوق بشریت، یعنى «شنیدن پیام دعوت آفریدگار متعال براى زندگى شایسته و متعالى» دریغ مىورزند. قرآن کریم تصریح مى کند: (فَقَاتِلُواْ أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَیْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنتَهُونَ) (توبه: 12)؛ با سران کفر بجنگید؛ چون آنها أَیمان ندارند و پایبند به عهد و پیمان هاى خود نیستند ـ نه اینکه چون ایمان ندارند با آنان بجنگید ـ شاید بدینوسیله از پیمان شکنى خود دست بردارند.

    جهاد براى رفع فتنه و اذیت و آزار مسلمانان و همه انسان هاى آزادیخواه جهان است: (وَ قَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ لِلّهِ فَإِنِ انتَهَواْ فَلاَ عُدْوَانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمِینَ.) (بقره: 193) فتنه نسبت به مسلمانان آن است که نتوانند آزادانه به دین خود عمل کنند؛ چنان که با وضع مقرّرات خلاف حقوق بشر از سوى برخى کشورهاى اروپایى، یا باید دست از دین و دستورات دینى خود ـ مانند حجاب اسلامى ـ بردارند و یا از کسب علم و پیشرفت هاى اجتماعى محروم بمانند. و فتنه براى مردم آزادیخواه جهان آن است که به واسطه سیطره استکبار و صهیونیسم مسیحى بر رسانه هاى گروهى، فرصت شنیدن دعوت اسلامى و در نتیجه، زمینه انتخاب آزادانه مبتنى بر آگاهى از ایشان سلب شده است. از این رو، جهاد ابتدایى در راستاى دفاع از حقوق الهى و انسانى و براى رفع موانع دعوت و برچیدن سلطه استکبارى است. پس در حقیقت، باید بگوییم: (لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ)(بقره: 256) اولا، برخلاف پندار پاپ و خبرگان موردنظر، در مدینه و در روزگار اقتدار اسلام نازل شد و ثانیاً، تخصیص بردار نیست. ثالثاً، قرآن نمى فرماید ایمان را تحمیل نکنید، بلکه مى فرماید: اصلا ایمان تحمیل شدنى نیست. تنها راه دعوت مردم به ایمان، تبیین حق از باطل است، اما شیاطین و مستکبران اگر به هر نحو، مانع ابلاغ چنین دعوتى شدند آنگاه شمشیر بالاى سر آنهاست.9

    اشتباه پاپ آن است که جهاد اسلامى را با جنگ عادلانه مسیحى همسان دانسته است، در حالى که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)در روز فتح مکّه، در اوج اقتدار، با نفى شعار انتقام خواهى عده اى که مى گفتند: «الیوم یوم الملحمة»، فرمودند: امروز، روز رحمت است: «الیوم یوم المرحمة.»

    روزگار غریبى است! کسانى که زمانى براى دانشمندان خود فتواى قتل صادر مى کردند (بخصوص در قرون وسطى) و آنها را به جرم ابراز نظر علمى در آتش مى سوزاندند، امروز مدافع منطق و مخالف خشونت شده اند! راستى فتواى جنگ هاى صلیبى را چه کسى صادر کرده است؟! براى مدت دو و نیم قرن به نام «جهاد مقدّس» و با نشانه صلیب، چه کسانى عامل قتل میلیون ها انسان شده اند؟ جنگ هاى جهانى اول و دوم بین کشورهاى اروپاى مسیحى شاهد دیگر مدّعاست. و اینک رئیس جمهورى آمریکا با بیان اینکه «این جنگ، جنگ ایدئولوژى ها در قرن بیست و یکم است»، در صدد برپایى جنگ جهانى سوم است. اگر ساموئیل هانتینگتون، پشتیبان نظرى و تئورى پرداز این طرح استکبارى باشد، مایه تعجب نیست، اما اینکه عالى ترین مقام ارشد کلیسا، وجهه دینى براى طرح جنگ طلبانه سران کاخ سفید بسازد، مایه شرمسارى مسیحیت خواهد بود و آنان که روزگارى دین را از سیاست جدا مى انگاشتند و این بار دین را ابزارى در خدمت سیاست شیطانى مى سازند. مایه تأسف اینجاست که ایشان در همین سخنرانى، از اسرائیل غاصب و جنایت کار هم، که روى هیتلر را سفید کرده، تعریف و تمجید کرده است! البته شاید این ذیل، راهگشاى تفسیر آن صدر باشد.

    تاریخ مسیحیت پر از عصبیّت و خشونت کلیسا در دوران تفتیش عقاید است؛ براى حفظ قدرت مسیحیت، هزاران نفر را در زندان ها به قتل رساندند. تاریخ فراموش نکرده است که بنا بر مدارک و اسناد تاریخى، بسیارى از فیلسوفان و دانشمندان روم و دیگر کشورها، چگونه صرفاً به دلیل نظریات منطقى و علمى خود، که بر خلاف نظریات کلیسا بود، در آتش سوزانده شدند. شمار محکومان به مرگ در این دوران، تنها در کشور آلمان، 25 هزار نفر بوده است. این موضوع آنچنان زشت بود که در سال 1383 ش، ژان پل دوم (پاپ قبلى)، تاریخ خشن مسیحى در دوران تفتیش عقاید را رسواکننده خواند.

    اما دل سوزان مطمئن باشند این سخنان پاپ نه براى بار نخست بود و نه آخرین بار، این سخنان بیانگر چالش رهبران مسیحیت ناشى از گسترش رویکرد به اسلام در جوامع غربى و به واسطه حضور توانمند اسلام در جامعه و حل مشکلات بنیادین بشر امروز است و پیروزى انقلاب اسلامى ایران طلیعه آن و پیروزى «حزب اللّه» لبنان بر لشکر کاملا مجهّز اسرائیل غاصب، ثمره این درخت تنومند.10

    دبیر گروه حقوق

    پى نوشت


    1. Fedeism.

    2ـ مایکل پترسون و دیگران، عقل و اعتقاد دینى، ترجمه احمد نراقى و ابراهیم سلطانى، چ چهارم، تهران، طرح نو، 1383، ص 462.

    3ـ سیدابراهیم حسینى، «نقش عقل در استنباط قواعد و مقرّرات حقوقى از دیدگاه اسلام»، مجله معرفت، ش 61، ص 98.

    4. The Incarnation.

    55،6و7ـ مایکل پترسون و دیگران، پیشین، ص 464 / ص 469 / ص 470ـ474.

    6

    7

    8ـ عبدالرحیم سلیمانى اردستانى، درآمدى بر الهیات تطبیقى اسلام و مسیحیت، قم، کتاب طه، 1382، ص 124ـ129.

    9ـ ر.ک. سیدابراهیم حسینى، اصل منع توسّل به زور در اسلام و حقوق بین الملل، قم، نشر معارف، 1383.

    10ـ براى مطالعه بیشتر، ر.ک. تاریخ آلبر ماله، ج 3 (تاریخ قرون وسطا)، تاریخ تمدّن، اثر ویل دورانت، ج 13 (مظالم و ستمگرى هاى مسیحیان) و جلد 11 (اسلام و آزادى عقیدتى اسلام و مسلمانان و تسامح عملى آنان نسبت به اقلیّت هاى دینى) تا معلوم شود مسیحیانى که امروز مدعى اند اسلام با زور و شمشیر پیشروى کرده است، خود براى تحمیل عقیده مسیحیت، چه جنایاتى را، حتى نسبت به همکیشان خود، مرتکب شده اند!

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده).(1385) سرمقاله. فصلنامه معرفت، 15(7)، -

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده)."سرمقاله". فصلنامه معرفت، 15، 7، 1385، -

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده).(1385) 'سرمقاله'، فصلنامه معرفت، 15(7), pp. -

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده). سرمقاله. معرفت، 15, 1385؛ 15(7): -