معرفت، سال دوازدهم، شماره دهم، پیاپی 73، دی 1382، صفحات -

    سرمقاله

    نوع مقاله: 
    سخن سردبیر
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    سرمقاله‏

    سرمقاله

    ملاک موافقت و مخالفت حدیث با قرآن چیست؟ چه حدیثى را باید موافق و کدام‌یک را باید مخالفِ قرآن دانست؟ میزان مخالفت حدیث با قرآن در چه حدّى است؟ آیا مخالفت جزئى حدیث با قرآن موجب طرد حدیث مى‌شود؟ گستره محتواى قرآن تا کجاست؟ آیا فقط منطوقِ قرآن، قرآن است یا مفاهیم آن نیز همچون منطوقِ آن، جزء قرآن محسوب مى‌شود؟ چرا با پاره‌اى از احادیث، عمومات و اطلاقاتِ قرآن تخصیص مى‌خورند و تقیید مى‌شوند، اما برخى از روایات به خاطر مخالفتِ جزئى با قرآن، طرد مى‌شوند؟

    سؤالات فوق در سرمقاله شماره‌هاى 27و 28نشریه قرآنى مبین مطرح شده‌اند و از صاحب‌نظران قرآن و قرآن‌پژوهان فرهیخته درخواست شده است که در پاسخ این سؤالات، مقالاتى تحلیلى و تحقیقى ارائه دهند و به نقد و بررسى موضوعات فوق بپردازند.

    در پاسخ به این سؤالات چند نکته زیر به نظر مى‌رسد:

    الف) نخست باید تکلیف منطوق و مفهوم قرآن را روشن ساخت. اگر قرآن فقط بر منطوق آیات اطلاق گردد، آن‌گاه معیارِ موافقت و مخالفتِ احادیث و روایات، تنها منطوق خواهد بود. و اما اگر مفاهیم آیات نیز جزء قرآن باشند، باید احادیث و اخبار را هم با منطوق سنجید و هم با مفهوم. در قرآن کریم، وصف، شرط، غایت و... فراوان به کار رفته‌اند و هریک از اینها - چنان‌که در علم اصول به تفصیل آمده است - داراى مفهوم‌اند. به نظر ما همه این مفاهیم نیز جزء قرآن محسوب مى‌شوند و لذا براى سنجش موافقت و مخالفتِ احادیث با آیات، هم مفاهیم آیات و هم منطوقِ آیات بایستى مورد ملاحظه قرار گیرند.

    ب) ملاک و معیار براى مخالفتِ جزئى و یا مخالفتِ کلىِ حدیث با قرآن چیست؟ کدام مخالفت را جزئى و کدام مخالفت را کلى بنامیم؟ و معیار براى این تقسیم‌بندى چیست؟ به نظر نگارنده کم‌تر حدیثى مى‌توان یافت که مخالفتِ کلّى با آیات داشته باشد و لذا اکثر مخالفت‌ها، مخالفت‌هاى جزئى است از قبیل تخصیص و تقیید و... و روشن است که بحث مخالفت و موافقت حدیث با کتاب، در قلمرو دلالتِ حدیث است و نه در ناحیه سند آن. و اگر احادیث معتبر و صحیح‌السند به معناى عام را در نظر بگیریم، به ندرت مى‌توان حدیثى پیدا کرد که مفاد آن با مفاد آیات قرآن، تباین تام داشته باشد.

    ج) در سرمقاله فوق‌الذکر آمده است که: در منطق تعارض جزئى را تناقض و تعارض کلّى را تضاد مى‌خوانند« به نظر نگارنده، این امر به عکس است. یعنى در حقیقت باید تناقض را تعارض کلّى و تضاد را تعارض جزئى دانست. چرا که دو گزاره متناقض، تباین تام دارند و صدق هر دوى آن‌ها محال است، کما این‌که کذب هر دوى آن‌ها نیز محال است. اما دو قضیه متضاد، درست است که هر دو کلى هستند، اما تعارض و تباین آن‌ها تام نیست و فقط در ناحیه صدق باهم تعارض دارند».

    د) براى داورى در تعارض اخبار و احادیث با آیات قرآنى، ملاک چیست؟ قرآن و حدیثِ معتبر در واقع و نفس‌الامر از یک مبدأ سرچشمه گرفته‌اند و چگونه مى‌شود که حدیث یعنى سخن معصوم با کلام الهى منافات و تعارض پیدا کند؟ پیداست که تعارض حدیث و آیه در واقع به تعارض برداشت‌هاى ما از آیه و حدیث برمى‌گردد. حال باید دید ملاکِ داورى بر تعیین راجح و مرجوح در این‌دو چیست؟ به نظر مى‌رسد راهى جز عقل و اصول و بدیهیات عقلى وجود ندارد. والسلام. سردبیر

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده).(1382) سرمقاله. ماهنامه معرفت، 12(10)، -

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده)."سرمقاله". ماهنامه معرفت، 12، 10، 1382، -

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده).(1382) 'سرمقاله'، ماهنامه معرفت، 12(10), pp. -

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده). سرمقاله. معرفت، 12, 1382؛ 12(10): -