معرفت، سال اول، شماره دوم، پیاپی 2، پاییز 1371، صفحات -

    خواندانیها

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    خواندانیها

    قال الرضا(ع):

    رحم الالله عبداً احیا امرنا قال راوی الحدیث فقلت له و کیف له و کیف یحیی امرکم قال یتعلم علومنا و یعملها الناس فان الناس لو علموا محاسن کلامنا لا تبعونا

    اما رضا(ع) فرمودند:

    خدا رحمت کند کسی را که امر ما را زنده کند. روای می گوید گفتم: زنده شدن امر شما چیست؟ امام فرمودند: علوم و دانشهای ما را فراگیرد و آنها را به مردم بیاموزد. چرا که اگر مردم نیکیها و زیباییهای سخن ما را بدانند از ما پیروی خواهند کرد. الحیاه، «1ج، ح 66»

    در لابه لای متون

    آنچه عزیز است:

    بر سه چیز اعتماد مکن: بر«دل» و بر «وقت» و بر «عمر» که «دل» زنگ گیر است و «وقت» تغییر پذیر است و «عمر» همه تقصیر است. توفیق عزیز است و نشان آن دو چیز است. اولش سعادت و آخرش شهادت. مست باش و مخروش، گرم باش و مجوش، شکسته باش و خاموش، که سبوی درست را به دست برند و شکسته را به دوش دی رفت و باز نیاید ، فردا را اعتماد نشاید. امروز را غنیمت دان که دیر نپاید که از ما کسی را یاد نیاید.

    «رساله مقولات خواجه عبدالله... انصاری»

    تنهائی: شهید بلخی شاعر، روزی نشسته بود و کتابی می خواند، جاهلی به نزدیک او آمد و سلام کرد و گفت: خواجه تنها نشسته است!

    شهید گفت: تنها اکنون گشتم که تو آمدی. از آنکه به سبب آمدن تو، از مطالعه کتاب بازماندم. «جامع الحکایات عوفی»

    نکته:

    نظر در آینه صورت انسان را نشان می دهد و نظر در دفتر حکماء حقیقت و باطن روح انسانی را پدیدار گرداند. (از کلمات اسکندر ذوالقرنین) «هزار یک نکته، حضرت آیه الله حسن زاده آملی، نکته 291»

    انفجار جمعیت:

    در ایران در هر 15 ثانیه یک نفر متولد می شود در هر 90 ثانیه یک نفر می میرد. برای هر نفر که به جمعیت کشور اضافه می شود باید 4% هکتار زمین زیر کشت برود. اگر جمعیت ایران با رشد کنونی یعنی 1/3 درصد در سال افزایش یابد در 22 سال آینده دو برابر یعنی 120 میلیون نفر می رسد. مجموع زمینهای زیر کشت کشور در شرائط کنونی 12 میلیون هکتار است که میتواند پاسخگوی تغذیه 30 میلیون نفر باشد.

    «فصلنامه بهورز، سال سوم، شماره اول، بهار 71، مرکز بهداشت و درمان خراسان، ص 17»

    تعبیر خواب:

    مریضی به ابن سیرین گفت در عالم خواب کسی به من گفت برای شفای خود «لاو لا» بخور که خوب می شوی، تعبیر این خواب چیست؟ ابن سیرین فرمود: برو زیتون بخور، زیرا که خداوند درباره آن فرمود «ال شرقیه و لاغربیه»

    «کشکول طبرسی، ص 116»

    تقاضا: در افسانه های هندی آمده است که روزی خداوند به یک آدم حسود گفت: هر چه دلت می خواهد از من بخواه به تو می دهم فقط به یک شرط که به همسایه ات دو برابر آن را بدهم. اگر به تو یک خانه بدهم به او دو خانه خواهم داد و اگر به تو یک اسب بدهم به او یک جفت اسب. حال بگو چه می خواهی؟ آن شخص پس از اندکی تأمل جواب داد: ای پروردگار قادر متعال تقاضا می کنم یک چشم مرا کور کنی! «زائر، ویژه نامه قدس، اردیبهشت 71، ص 12»

    اندر احوال بخیلان:

    از بخیلی پرسیدند: از قرآن کدام آیه را دوست داری؟ در جواب گفت: آیه ی «ولاتوتوا السفهاء اموالکم» یعنی اموال خودتان را به بی خردان ندهید.

    مطالعه:

    باید مطالعه کنید تا بفهمید که هیچ نمی دانید. «منتسکیو»

    پرورش استعداد:

    استعداد چیزی است که در جوانی پیدا می شود اگر آنرا تقویت کردید و در صدد تربیت آن برآمدید مانند بذری که در مزرعه خوب کاشته باشند محصول خواهد داد و اگر بحال خود گذاشتید و آنرا تربیت نکردید مانند تخمی که در زمین شوره زار افتاده باشد از بین می رود و محصول نمی دهد. «دکارت»

    عجب!!

    چنین نقل کرده اند که بین عینک و آهو تشابهی است و تفاوتی. اما تشابه آندو در این باشد که هر دو را می زنند. و اما تفاوت آندو در این است که آهو را اول می بینند و آنگاه می زنند ولی عینک را نخست می زنند و سپس می بینند!!

    اجل:

    دست و پا بریده ای هزار پائی بکشت، صاحبدلی بر او گذر کرد و گفت سبحان الله با هزار پایی که داشت چون اجلش فرا رسید از بی دست و پایی گریختن نتوانست. «گلستان سعدی باب سوم»

    عشق رفت
    در رثای علامه طباطبائی (ره)
    دردا کزین دیار غم آلود یار رفت از دیده روشنائی و از دل، قرار رفت
    او رفت و نور رفت و صفا رفت و عشق رفت او رفت و سبزه رفت و گل و نوبهار رفت
    عرفان درید جامه و حکمت بخون نشست منطق گریست زار، که آموزگار رفت
    آزادگی نگر که علایق پرش نبست هم رستگار آمد و هم رستگار رفت
    هم پاک است و پاک شکوفید و پاک زیست هم پاک و رو سپید سرانجام کار رفت
    تا حشر اگر که فلسفه نالد زغم رواست کاین ناز دانه را پدر غمگسار رفت
    شاید که علم، خاک بسر پراکند کز دست او مربی خدمتگزار رفت
    آثار او حجاب تو از درک کنه اوست نبود زبس ستاره، خود این آسمان پدید
    طرحی نو آفرید، به تفسیر رازها آن رازها که نیست بر عارفان پدید
    اسلام را به غرب شناساند و جلوه داد هر جا گلیست، گشته از این باغبان پدید
    گلبوته های «معرفت» و چشمه های نور از کوشش وی آمده در هر مکان پدید
    روحانیون آگه و شیران انقلاب گردیده زین مربی پاکیزه جان پدید
    از وی «اصول فلسفه» سامان و نظم یافت کرد از نظر به «علم نظر» سازمان پدید
    آنگونه ساخت «شیعه در اسلام» بارور کانوار او چو مهر شد از هر کران پدید
    زین خضر ره شناس و فروغ هدایتش پیدا شد از «بدایت حکمت » نهایتش
    شعر از محمد حسین بهجتی (شفق)

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حنیف نیا، ابراهیم، علی عسگری، ابراهیم.(1371) خواندانیها. فصلنامه معرفت، 1(2)، -

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    ابراهیم حنیف نیا؛ ابراهیم علی عسگری."خواندانیها". فصلنامه معرفت، 1، 2، 1371، -

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حنیف نیا، ابراهیم، علی عسگری، ابراهیم.(1371) 'خواندانیها'، فصلنامه معرفت، 1(2), pp. -

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حنیف نیا، ابراهیم، علی عسگری، ابراهیم. خواندانیها. معرفت، 1, 1371؛ 1(2): -