گونهشناسی آیات توحید افعالی در قرآن کریم
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
توحید بهعنوان محوریترین موضوع قرآنی، آیات بسیاری را به خود اختصاص داده است. از میان اقسام توحید، توحید افعالی ارتباط تنگاتنگ، و نقش تعیینکنندهای در تربیت اخلاقی افراد دارد. ازاينرو در جای جای قرآن کریم به این آموزه الهی اشاره، و در تثبیت آن کوشش شده است.
بخش وسیعی از آیات قرآن مجید به مسئلة توحید با همه اقسام و مراتب آن اختصاص دارد و شاید صفحهای از این کتاب الهی را نتوان یافت که در آن به موضوع توحید توجه نشده باشد. ازآنجاکه قرآن کتاب هدایت بشر است و خدای متعال با شناخت منحصربهفردی که از انسان و نیازهای او دارد به طرح مباحث ضروری برای انسان میپردازد، وجود جمع کثیری از آیات قرآن در موضوع توحید گویای اهمیت این موضوع محوری است. همچنانکه عقل نیز به اهمیت و ضرورت موضوع توحید پی برده و به اثبات آن میپردازد.
در میان آیات مربوط به توحید خداوند، تعداد قابلتوجهی از آیات قرآن، ناظر به مسئلة توحید افعالی بهعنوان یکی از اقسام توحید است. این ادعا شاید در وهله اول کمی دور از ذهن به نظر آید، ولی با دقت و امعاننظر در آیات این کتاب الهی قابل پذیرش است. براي نمونه، ما به کرّات میبینیم خداوند در آیات، بسیاری امور را به خودش اسناد میدهد و میگوید: ما چنین کردیم، ما بودیم که چنان کردیم و ما چنان خواهیم کرد، سؤالی که در این بین به ذهن میآید این است که راز اسناد مکرر همه امور به خدای متعال چیست؟
مقاله حاضر با واکاوی آیات قرآن به گونههای متنوع آیات مربوط به توحید افعالی خداوند میپردازد. هدف از بیان گونههای مختلف و متکثر آیات توحید افعالی پردهبرداری از یک آموزه اساسی و اعتقادی است که نقش بسزایی در تربیت اعتقادی و اخلاقی افراد دارد. آموزه توحید افعالی در پس بسیاری از آیات وجود دارد و ما به جهت کثرت و تنوع آنها التفات چندانی به آنها نداریم. ازاينرو برای توجه به جایگاه این آموزه دینی در قرآن کریم، گونهشناسی آیات مربوط به آن ضروری مینماید.
در این پژوهش، آیات توحید افعالی از دو منظر مورد توجه قرار گرفته، یکی آیاتی که به لحاظ محتوا و معنا گویای توحید افعالی هستند، و دیگری قالبها، شکلها و اسلوبهای پرتکراری که خدای متعال برای بیان توحید افعالی به کار گرفته است.
نويسنده با توجه به معنای توحید افعالی خداوند، ابتدا آیات مربوطه را جمعآوری و سپس با توجه به محتوا و معنا، آیات را بهصورت موضوعی دستهبندی کرده است؛ چراکه آیات مرتبط با توحید افعالی بسیار بوده و این مقاله ظرفیت آوردن همه آنها را ندارد. پس از این مرحله، باری دیگر آیات مربوطه از حیث قالب و شکل بیان مورد توجه قرار گرفته، و شیوههايی که خدای متعال در بیان توحید افعالی به کار برده است و از بسامد بالایی برخوردارند استخراج شده است. ازاینرو پژوهش حاضر از شیوه توصیفی ـ استنباطی بهره برده است.
در رابطه با توحید افعالی پژوهشهای متعدد و مفصلی صورت گرفته، ولی اکثر این پژوهشها مربوط به مباحث فلسفی، کلامی و عرفانی بوده و موضوع از زاویه عقلی مورد کنکاش قرار گرفته است. البته در مواردی آیات را هم ذکر کردهاند، ولی مباحث ایشان درصدد اثبات اصل توحید افعالی و نفی جبر و تفویض بوده و ناظر به کمّ و کیف آیات توحید افعالی نیست. به همین جهت، مباحث مربوط به آیات توحید افعالی بیشتر در کتب تفسیری مورد توجه واقع شده است. علامه طباطبائی، آیتالله مکارم شيرازي، آيتالله مصباح يزدي، آیتالله جوادی آملی و... ازجمله کسانی هستند که در کتب تفسیری خود به فراخور بحث آیات مربوط به توحید افعالی و فاعلیت الهی را نمایان کردهاند. اما آنچه در تفاسیر اتفاق افتاده بهصورت جسته و گریخته بوده و مفسران نیز چنین مقصودی نداشتند که همه آیات توحید افعالی را جمع و تحلیل کنند.
پاياننامة تبیین مصداقی توحید افعالی در نهج البلاغه (احمدپور، 1392)، به مصادیق توحید افعالی در کلام امیرمؤمنان پرداخته و سعی کرده ادعای شیعه را مستند به کلام معصوم کند.
كتاب توحید افعالی در آثار صادقین (ارتقائي و صفائياصل، 1397)؛ نويسندگان سعی کردهاند روایات گویای توحید افعالی را از کلام امام باقر و امام صادق استنباط کرده و در ادامه مباحث کلامی مربوط به توحید افعالی را مطرح کنند.
کتاب توحید افعالی در صحیفه سجادیه (صفائیاصل، 1397)؛ نويسنده درصدد نمایاندن مواردی از کلام امام سجاد درباره توحید افعالی در صحیفه سجادیه است.
همچنانکه پیداست این پژوهشها نیز اگرچه سعی کردهاند مصادیق توحید افعالی را بیان کنند، اما منبع تحقیق ایشان ناظر به روایات و کلام معصوم بوده و با تحقیق حاضر که پژوهشی قرآنی است متفاوت است.
1. توحید افعالی
توحید افعالی، يعنى هر وجودى، هر حركتى، هر فعلى در عالم است به ذات پاك خدا برمىگردد، مسبب الاسباب اوست و علتالعلل ذات پاك او مىباشد، حتى افعالى كه از ما سر مىزند، به يك معنا از اوست، او به ما قدرت و اختيار و آزادى اراده داده است. بنابراين در عين حال كه ما فاعل افعال خود هستيم و در مقابل آن مسئوليم، از يك نظر فاعل خداوند است؛ زيرا همة آنچه داريم به او بازمىگردد: «لا مؤثر فى الوجود الا الله» (مکارم شيرازي و ديگران، 1371، ج27، ص446).
در فلسفه بحثی تحت عنوان علتهای طولی (در مقابل علتهای عرضی) مطرح است که ارتباط زیادی با توحید افعالی دارد. در آنجا گفته میشود هر گاه علتی معلولی را پدید آورد، و آن معلول خود، معلول دیگری را به وجود آورد، معلول دوم دو علت در طول یکدیگر خواهد داشت. مثلاً انسان و حرکت دست، هر دو علت حرکت قلم هستند. پس منظور از علل طولی سلسلهای از علل و معلولات است که حداقل دارای سه حلقه بوده و هر حلقهای علت است برای مادون خود (عبودیت، 1390، ص164). ازاینرو هر آنچه از علت مادون صادر شود، قابل استناد به علت نخستین است.
افراد هم به حسب فهم غريزى خود همينطور درك مىكنند، و هر فعلى را همچنانكه به فاعل مباشر و نزديكش نسبت مىدهند به فاعل دور و با واسطهاش هم نسبت مىدهند، مثلاً مىگويند: فلانى خانه ساخت، و چاه كند. درحالىكه بنا و مقنى مباشر در عمل بودهاند و يا فلان دكتر مريض را معالجه كرد و حال آنكه دوا و شربتى كه او داده بود معالجهاش كرده و بهبودش بخشيد (طباطبائی، 1374، ج9، ص255) و هيچ منافاتى ندارد كه اينگونه اعمال، هم به خدا و امر او نسبت داده شود و هم به اسباب و علل طبيعى، چون اين دو نسبت در عرض هم نيستند تا يكى از آنها با ديگرى منافات داشته باشد، بلكه در طول هم قرار دارند، و نسبت دادن يك فعل به دو فاعل محذورى ندارد (طباطبائي، 1374، ج9، ص257).
2. گونهشناسی توحید افعالی بر اساس محتوا
در این قسمت به آیاتی پرداخته میشود که از جهت معنا ارتباط مستقیم یا غیرمستقیمی به موضوع توحید افعالی دارند:
1ـ2. تعداد قابلتوجهی (بیش از 30 آیه) از آیات قرآن کریم پدید آمدن برخی پدیدهها و انجام گرفتن برخی از امور را تنها در گرو اذن و اجازه الهی برشمردهاند، و این بدان معناست که فاعلیت الهی محیط بر فاعلیت سایر علل هستی است و هیچ تأثیر و تأثری در عالم بدون اذن پروردگار واقع نمیشود.
برای نمونه، نزول قرآن بر قلب پیامبر (بقره: 97)، شفاعت کردن (بقره: 255)، ایمان به خدای متعال (یونس: 100)، معجزه آوردن رسولان (رعد: 38)، خارج کردن مردمان از تاریکیها و ظلمات و داخل کردن ایشان در نور (ابراهیم: 1)، بهصورت پرنده درآوردن گل، و دمیدن در آن، و تبدیل شدنش به پرنده توسط عیسی و شفا دادن مریضان توسط او (مائده: 110)، خلود در بهشت (ابراهیم: 23)، واقع شدن هر مصیبتی (تغابن: 11)، نزول ملائکه و روح در شب قدر (قدر: 4)، ازجمله مواردی است که در قرآن منوط به اذن پروردگار عالمیان شده است.
2ـ2. جمع کثیری از آیات (بیش از 100 آیه) گویای آنند که امور عالم منوط به مشیت و خواست الهی است و تنها آنچه که متعلق مشیت الهی قرار گیرد انجام خواهد شد. براي نمونه این موضوعات در قرآن متعلق مشیت خدای سبحان قرار گرفتهاند: تعلیم (بقره: ۲۵۱)، اعطای حکمت (بقره: ۲۶۹)، غفران و عذاب (بقره: ۳۸۴)، برگزیدن انبیاء و رسولان (آلعمران: ۱۷۹)، پاکی و طهارت بندگان (نساء: ۴۹)، ایمان آوردن افراد (انعام: ۱۱1)، رسیدن هرگونه خیر و رحمت (یونس: 107)، فرزند دادن و عقیم کردن (شوری: 49ـ50)، وحی کردن (شوری: ۵۱)، ترفیع درجات بندگان (یوسف: ۷۶)، ضلالت و هدایت (ابراهیم: 4) نصرت و یاری (روم: ۵)، فعال ما یشاء تنها اوست (آلعمران: 40) و... . بنابراین تنها اموری در جهان واقع میشوند که مورد مشیت الهی باشند. ازاینرو مشیت الهی همچون خون در کالبد این جهان جریان دارد و دیگر مشیتها را تحت تأثیر قرار میدهد.
در بین این دسته از آیات قرآن کریم، آیاتی که مربوط به فعل خود انسان میشود و مستقیماً با او در ارتباط هستند، طبیعتاً از تأکید بیشتری بر قدرت و فاعلیت خدای متعال برخوردارند؛ چراکه این آیات در عین ثبوت اختیار و فاعلیت انسان، مقهور بودن فاعلیت او را در برابر فاعلیت خدای سبحان به نمایش میگذارند و انسانی که به لحاظ استعداد و توانایی موجود برتر هستی است و همه چیز مسخر اوست، با این آیات به فقر و نیاز خود پی میبرد.
این آیات عبارتاند از: خواست و مشیت دیگران هم منوط به خواسته اوست (انسان: 30)، کسی پند نمیگیرد، مگر به خواست او (مدثر: 56)، کسی ایمان نمیآورد، مگر به مشیت او (انعام: 111)، و کسی مزکّی و پاک نمیشود، جز به خواست او (نساء: 49). علاوه بر اینها خدای متعال در دو آیه دیگر میفرماید: ما شیر و آب را به شما مینوشانیم (نحل: 66؛ حجر: 22)، درحالیکه انسان خودش شیر را دوشیده و یا آب را برداشته و در لیوان ریخته و نوشیده است. طبیعتاً این آیات که با مسئلة اختیار آدمی درآمیختهاند توحید افعالی خداوند را با قوت بیشتری به نمایش میگذارند.
3ـ2. برخی از آیات گویای این هستند که عالم هستی قانون و مداری دارند که بر اساس آن، هر آنچه خدای متعال بخواهد و اراده کند انجام میشود. بهعبارتی، در عالم هستی یک اراده حاکم است و آن اراده خداوند متعال است و دیگران استقلالی ندارند تا بتوانند در برابر او قد علم کنند. ازاينرو سایر ارادهها تابع و مقهور اراده او هستند؛ چراکه همگی در وجود و آثارشان محتاج و نیازمند خداوند هستند.
واژه دیگری که قرآن در این زمینه به کار میبرد و نزدیک به واژه اراده است، واژه قضاست. از کنار هم گذاشتن این دو آیه «اِنَّما اَمْرُهُ اِذا اَرادَ شَیْئاً اَنْ یَقُولَ لَهُ كُنْ فَیَكُونُ» (یس: 82) و «فاِذا قَضى اَمْراً فَاِنَّما یَقُولُ لَهُ كُنْ فَیَكُونُ» (غافر: 68)، میتوان چنین گفت که «قضا و اراده مصداقاً یکى هستند، منتهى عقل است که به یک لحاظ اراده را انتزاع مىکند و به یک لحاظ قضاء را...» (مصباح يزدي، 1398، ص220).
بنابراین آیات بیانگر قضا و اراده الهی هر دو ناظر بر بحث توحید افعالی هستند؛ چراکه این آیات گویای آن هستند که مانعیتی برای خدای متعال در عالم وجود ندارد و او در وجود یا آثار هر موجودی که بخواهد و یا به وسیله هر موجودی که بخواهد میتواند تصرف و اعمال فاعلیت کند. برخی از این آیات عبارتاند از: «إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ ما يُريد» (مائده: 1)، «إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ ما يُريد» (حج: 14)، «فَعَّالٌ لِما يُريد» (بروج: 16).
4ـ2. تعداد زیادی از آیات، خالق همه پدیدهها را خدای متعال میدانند (توحید در خالقیت)، حتی پدیدههایی که ما میسازیم و درست میکنیم. سخن از خلقت پدیدهها، طبیعتاً شامل آثار وجودی که از هر موجود سر میزند نیز خواهد بود. ازاينرو در برخی از آیات آنچه را که انسان میسازد (یا به تعبیر برخی اعمالی که انجام میدهد) نهتنها مخلوق خدای متعال شمرده شده، بلکه از انسان نفی خالقیت نیز شده است. بنابراین از این جهت که پدیدههای جهان هستی و آثار آنها مخلوق خدای متعال هستند، آیات مربوط به خلقت ناظر بر توحید افعالی خداوند است، همچنانکه در کتب کلامی، توحید در خالقیت از اقسام توحید افعالی شمرده شده است.
برخی از این آیات به این صورت است: «هُوَ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ فَاعْبُدُوه» (انعام: 102)، «هُوَ اللَّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّر» (حشر: 24)، «هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعا» (بقره: 29)، «وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلاَّ بِالْحَق» (حجر: 85)، «وَ اللَّهُ خَلَقَکُمْ وَ ما تَعْمَلُون» (صافات: 96).
5ـ2. جمع کثیری از آیات، خداوند را تنها رب عالم معرفی میکنند. ازآنجاکه ربوبیت بهمعنای تربیت و پرورش است (راغب اصفهانی، 1412ق، ص336) و پرورش پدیدهها از خلقت ایشان جدا نبوده (سبحانی، 1412ق، ج2، ص64) و درواقع بازگشت ربوبیت به خالقیت است. بنابراین آیات مربوط به ربوبیت الهی، حکایت از افعال خدای متعال دارد و بدین معناست که تنها خدای متعال است که فعل و انفعالات پدیدهها را مدیریت و تدبیر میکند و اسباب را در کنار یکدیگر میچیند یا مانع از تأثیرگذاری برخی از علل میشود تا موجودات مسیر رو به کمال را بپیمایند. ازاینرو این آیات نیز گویای توحید افعالی خداوند است.
«إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فی سِتَّة أَیَّام» (اعراف: 54)، «إِنِّی أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعالَمین» (قصص: 30)، «یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُم» (بقره: 21)، «قُلْ أَ تُحَاجُّونَنا فِی اللَّهِ وَ هُوَ رَبُّنا وَ رَبُّکُم» (بقره: 139)، «فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّماواتِ وَ رَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعالَمین» (جاثیه: 36).
البته ربوبیت خود شئون مختلفی دارد که بدانها نیز اشاره میشود:
1ـ5ـ2. تعدادی از آیات، خداوند را تنها هادی و هدایتگر معرفی میکنند، و ازآنجاکه هدایت از شئون ربوبیت الهی است و خداوند از آن جهت که رب است هادی نیز میباشد، بنابراین این آیات نیز ناظر به توحید افعالی خداوند هستند.
«یَهْدی مَنْ یَشاءُ إِلی صِراطٍ مُسْتَقیم» (بقره: 142)، «وَاللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمین» (بقره: 258)، «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا» (آلعمران: 8)، «وَ لَهَدَیْناهُمْ صِراطاً مُسْتَقیماً» (نساء: 68)، «یَهْدی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلام» (مائده: 16).
2ـ5ـ2. دستهای از آیات، تسخیر امور را به خداوند متعال نسبت میدهند. براي نمونه، تسخیر خورشید و ماه و ستارگان (اعراف: 54)؛ و پرندگانی که در آسمان پرواز میکنند (نحل: 79)؛ و تسخیر کوهها و پرندگان برای حضرت داود (انبیاء: 79)، و تسخیر تمام آنچه در زمین و آسمان است برای انسان (لقمان: 20)؛ از مواردی است که به خدای سبحان نسبت داده شده است.
تسخیر از ماده «س خ ر» بوده که اصل آن دلالت بر حقیر کردن و ذلیل ساختن میکند (ابنفارس، 1404ق، ج3، ص144) و ازاینرو این واژه بهمعنای بهانقیاد درآوردن و مطیع ساختن است. در تسخیر، موجودی به تسخیر درآورده میشود و موجود دیگری سلطه و تسلط بر آن پیدا میکند که در آن به نوعی تصرف نموده و از فواید آن استفاده کند، و این هر دو با فاعلیت خدای متعال بوده و اوست که چنین فعل و انفعالی را در دو پدیده به وجود میآورد و به عبارتی، فاعلیت او در فاعلیت هر دو موجود رسوخ و بروز دارد.
این آیات نیز حکایت از قدرت قاهره الهی در به زنجیر کشیدن موجودات دارد و فاعلیت خدای متعال را به این صورت به تصویر میکشد که انقیاد موجودی از موجود دیگر، دال بر توانایی موجود دوم نیست، بلکه دلالت بر توانایی و احاطه خداوند دارد که طوقی به گردن هر کدام که بخواهد میاندازد و به تسخیر دیگری درمیآورد.
بنابراین، انسان نباید بپندارد این سلطه او بر سایر موجودات و توان تصرف کردن در آنها از جانب خود او بوده، بلکه انقیاد موجودات به حکم تکوینی الهی و با قدرت تامه او صورت گرفته است. بنابراین، این آیات به نوعی درصدد نفی فاعلیت و توان انسان و اثبات فاعلیت الهی بوده و این نکته را به او گوشزد میکنند که تسلط و تصرف تو در سایر موجودات بهمعنای قدرتمند بودن و توانا بودن تو نیست، بلکه هرچه اتفاق افتاده از طرف خدای متعال بوده است.
بنابراین این آیات نیز دلالت بر این دارند که تسخیر و به تذلیل درآوردن موجودات نیز از شئون ربوبیت الهی بوده و قدرت خداوند در تمام تار و پود هستی سریان دارد، و این همان توحید افعالی خدای منان است.
3ـ5ـ2. جمعی از آیات، خداوند را تنها روزیدهندة عالم هستی معرفی میکنند، و شکی نیست که رازقیت از شئون ربوبیت الهی است و خدای متعال ازآنجاکه تنها رب عالم هستی است، تنها رازق عالم نیز بهشمار میآید. حال گاهی خداوند بهصورت مستقیم رزق موجودات را ارزانی میدارد و گاهی با واسطه سایر موجودات. در موارد مختلف نیز تأکید میکند که از این رزقی که ما به شما دادیم انفاق و تغذیه کنید؛ یعنی این نعمتها و ارزاق را از جانب خود ندانید و به خود اسناد ندهید.
«إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّة الْمَتین» (ذاریات: 58)، «وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُون» (بقره: 3)، «کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُم» (بقره: 57)، «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناکُم» (بقره: 254)، «وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَ إِیَّاهُم» (انعام: 151).
4ـ5ـ2. برخی از آیات، کارگردان و صحنهگردان جهان خلقت را تنها خدای متعال میدانند که هم خزائن آسمانها و زمین و همه موجودات نزد اوست (منافقون: 7؛ حجر: 21)، و هم مقالید و مفاتیح این خزائن در دست اوست (شوری: 12؛ انعام: 59)؛ و در این میان، موجودات همگی سرباز و سرسپرده او هستند (فتح: 7)، و مهار و زمام اختیارشان به دست اوست (هود: 56) و همه امور به او بازمیگردند (هود: 123). اگر او بخواهد ضرری به کسی برسد، هیچکس مانع نخواهد بود و اگر او بخواهد، نفعی به کسی برساند دافعی نخواهد بود (یونس: 107). ازاینرو رتق و فتق عالم در دست توانای اوست و سایر مخلوقات بهرهای از استقلال ندارند.
بدیهی است که این آیات ناظر به ربوبیت الهی است، هرچند که از الفاظی همچون «رب» در آنها استفاده نشده است.
6ـ2. دستهای از آیات مالکیت تمام جهان هستی را به خداوند اختصاص میدهند. مالکیت به دو گونه است: یا اعتباری است و یا حقیقی؛ مالکیت اعتباری، مانند مالکیت انسان نسبت به خانه، زمین و ماشین که محض اعتبار قرارداد است. مالکیت حقیقی، امری تکوینی و واقعی است. قرآن کریم این نوع مالکیت را منحصراً از آنٍ خدا میشمرد و حتی مالکیت انسان نسبت به گوش و چشمش را از خدا میداند: «أَمَّنْ یَمْلِکُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصار» (یونس: 31) (جوادی آملي، 1385، ص417). ازآنجاکه مالکیت حقیقی، حاکی از نوعی سلطه و سیطره حقیقی بر موجودات دارد و به نحوی است که میتواند در آنها هرگونه دخل و تصرف کند.
بنابراین این آیات نیز ناظر بر توحید افعالی خداوند هستند:
«أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصیر» (بقره: 107)، «قُلِ اللَّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاء» (آلعمران: 26)، «وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض» (آلعمران: 189)، «أَمْ لَهُمْ نَصیبٌ مِنَ الْمُلْک» (نساء: 53)، «إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ ما يُريد» (اسراء: 111) و... .
7-2. تعداد زیادی از آیات، هرگونه خیر و کمالی را از طرف خداوند متعال میدانند. براي مثال، تفضیل و برتری دادن بنیاسرائیل بر جهانیان (بقره: 47)، یا تفضیل برخی از پیامبران بر بعضی دیگر (بقره: 253)، یا اعطای علم و حکمت به پیامبران، ازجمله حضرت داود (بقره: 251)، نعمتهای گوناگون ازجمله آسمان و زمین و آب (بقره: 22)، خلافت در زمین (انعام: 165)، نعمت پذیرش اسلام و ایمان (حجرات: 17)، و تزکیه نفس (نور: 21) و... .
خلاصه اینکه هر کمال و نعمتی که در عالم وجود دارد و قابل مشاهده هست را قرآن به خدای متعال اسناد میدهد و از جانب او میداند؛ این یعنی موجودات و کمالاتشان که همان آثار وجودی آنان است، همگی از خداست و هیچیک فاعلیت مستقلی از خود ندارند، ازاينرو این آیات نیز ناظر به توحید افعالی خداوند است.
8-2. برخی از آیات، همة حوادث و رویدادهایی که در عالم اتفاق میافتد را از جانب خدای متعال میدانند. وقایعی که در عالم رخ میدهند آثاری است که از موجودات مختلف ناشی میشوند، و تأثیراتی است که موجودات بر یکدیگر دارند و از این جهت، قابل تقسیم به حوادث خوب و بد هستند. در عین حال، قرآن کریم همه این حوادث را از جانب خدای متعال دانسته و به او نسبت میدهد. بدیهی است که این آیات بدون در نظر گرفتن توحید افعالی خداوند و علتهای طولی تفسیر قابل قبولی نخواهند داشت، ازاينرو این آیات بهصورت صریح و مستقیم، بیانگر توحید افعالی خداوند بوده و ناظر به این آموزه مهم هستند. این آیات عبارتاند از: «وَ إِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَه یَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَه یَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِکَ قُلْ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّه» (نساء: 78)، «قُلْ لَنْ یُصیبَنا إِلاَّ ما کَتَبَ اللَّهُ لَنا» (توبه: 51)، «ما أَصابَ مِنْ مُصیبَة فِی الْأَرْضِ وَ لا فی أَنْفُسِکُمْ إِلاَّ فی کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها» (حدید: 22).
9-2. دسته دیگری از آیات که مربوط به توحید افعالی میشوند، آیات مربوط به امتحان و آزمایش انسان هستند. این آیات بهصورت ظریفی ناظر بر توحید افعالی خدای متعالاند؛ چراکه گویای آن هستند که آنچه از موجودات سر میزند چه اختیاری باشد و چه غیراختیاری، همگی تحت تدبیر و مدیریت الهی بوده و هیچیک استقلالی از خود ندارند. خدای متعال تمام اسباب و مسببات را بهگونهای در کنار هم میچیند که موجبات آزمایش و امتحان انسان فراهم گردد. ازآنجاکه هدف از خلقت انسان در برخی آیات آزمودن او بیان شده و اساساً انسان آمده است تا با مواجه شدن با این آزمایشها، پلههای ترقی را طی کند، این آیات با وسعت هرچه تمامتر فاعلیت خدای متعال را گوشزد میکنند و یادآور میشوند که در پس این فاعلیتهای ظاهری و کوچک فاعلیتی بسیار بزرگتر قرار دارد که همه امور را بهگونهای مدیریت میکند که شرایط امتحان برای انسان فراهم شود. ازاینرو در قرآن کریم، ترس و گرسنگی و فقر و مرگ و محصولات (بقره: 155)، و برتری بعضی افراد بر بعض دیگر (انعام: 165)، و اموال و اولاد آدمی (انفال: 28)، ناقه صالح (قمر: 27) و گوساله سامری (طه: 90)، تا تخت بلقیس (نمل: 40) و القائات شیاطین (حج: 53)، همگی برای امتحان و آزمون است.
بنابراین این آیات مؤید این نکته هستند که آنچه از فاعلهای صوری و ظاهری صورت میگیرد، مستقل نبوده و پشتوانهای دارد که در دست تدبیر و ربوبیت خدای متعال است؛ و این فاعلیت الهی است که سایر فاعلیتها را بهگونهای در کنار هم میچیند که با اختیار یا اجبار نقشآفرینی کنند و شرایط امتحان را فراهم کنند. بهتعبیری خداوند به وسیله موجودات انسان را آزمایش میکند و این نوع فاعلیت همان توحید افعالی خداوند است.
10-2. بخش قابلتوجهی (بیش از صد آیه) از آیات قرآن، مربوط به دعا و درخواست از خدای متعال است. ویژگی دعا این است که فرد خدای متعال را فوق اسباب و علل موجود در عالم میداند و این پیشفرض را قبول دارد که خدای متعال سببساز و سببسوز است. هر جا بخواهد با قدرت بیانتهایش میتواند اسباب را ایجاد کند و هرجا بخواهد میتواند مانع تأثیرگذاری عوامل دیگر شود؛ و این همان توحید افعالی خداست. ازاینرو این آیات نیز به نوعی مشعر بر اعتقاد به توحید افعالی خداوند بوده و این آموزه الهی را بهصورت غیرمستقیم تبیین میکنند.
11-2. در بخش قابلتوجهی از آیات، خدای متعال به شرح و بسط زندگانی و معجزات انبیا الهی میپردازد و برای سرمشقگیری و عبرت، رویدادهایی که خلاف عادت زندگانی بشر است را تبیین میکند. براي نمونه، از گلستان شدن آتش برای ابراهیم خلیل و فرزنددار شدن او در کهولت سن، سخن به میان میآورد. یا از بیرون آوردن حضرت یوسف از چاه و رساندن او به تخت پادشاهی میگوید. یا از زنده ماندن موسای کلیم، در زمانی که فرعون همه پسران بنیاسرائیل را میکشت، و از ننوشیدن شیر دایهها، و از بزرگ شدن موسی در کاخ فرعون، و از اژدها شدن عصای موسی و شکافته شدن دریا با عصای او سخن میگوید. یا از ملک سلیمان و تبعیت جن و انس و شیاطین از او و آوردن تخت بلقیس در یک چشمبرهم زدن سخن میگوید. یا درباره نعمتهایی که به حضرت مریم میرسید و حضرت زکریا از آن ابراز تعجب میکرد و همچنین از باردار شدن حضرت مریم، بدون آنکه شوهری داشته باشد، و تولد عیسی بن مریم بدون پدر، و سخن گفتن او در گهواره، و شفای مریضان و احیای مردگان و تبدیل گل به پرنده، به دست او سخن میراند. تا شقالقمر به دست پيامبر اكرم و بازگویی اخبار غیبی متعدد از زبان ایشان و داستان پیروزی مسلمانان در جنگ حنین و بدر و... .
بیان این معجزات و رویدادهایی که همگی خلاف عادت و تصور ماست، همگی برای این است که ما را متوجه این مطلب کند که قدرتی فراتر از همه دستها، قدرتها و تدبیرها وجود دارد که میتواند در همه امور تصرف کند و فاعلیتهای ظاهری را از کار بیندازد و یا تولدی جدید در آنها ایجاد کند. دست و قدرتی که در تار و پود همه موجودات سریان دارد و تأثیر و تأثرات آنها به دست او اداره میشود. بدیهی است که این همان آموزه ربانی توحید افعالی است.
12-2. جمعی از آیات، انجام کارها را به خدای متعال نسبت میدهند، درحالیکه ما میدانیم این کارها را موجودات انجام دادهاند؛ مانند: اوست که خنداند و گریاند (نجم: ۴۳)، اوست که بینیاز کرد و سرمایه باقی بخشید (نجم: ۴۸)، پاک و منزّه است، خدايی که بندهاش را شبی از مسجدالحرام به مسجدالاقصی که گرداگردش را پربرکت ساختیم برد (اسراء: 1)، و...؛ طبیعتاً این نمونه از آیات که تعداد کثیری از آیات را دربر میگیرد در سایه علتهای طولی و آموزه توحید افعالی، معنای خود را مییابند و بدون در نظر گرفتن این مسئله نمیتوان این امور را به خدای متعال اسناد داد، بهعبارت دیگر، این آیات شبیه به همان مسئلة قتل انسان است که ما قتل را به کسی که دستور را صادر میکند نسبت میدهیم، ازاينرو این آیات نیز در سلک آیات توحید افعالی قرار میگیرند.
13-2. در موارد متعددی، از کنار هم قرار دادن و مقایسه دو یا چند آیه به توحید افعالی خداوند رهنمون میشویم. در کتابهای کلامی برای اثبات توحید افعالی نوعاً به این آیات تمسک میکنند که در آنها، خداوند فعل واحد را یکبار به خود اسناد میدهد و یکبار به سایر موجودات، براي نمونه:
1. خداوند متعال حرکت ابرها را در یک جا به باد اسناد میدهد و در جای دیگر به خودش: «اللَّهُ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیاحَ فَتُثِیرُ سَحاباً» (روم: 48)، «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُزْجِی سَحاباً ثُمَّ یُؤَلِّفُ بَیْنَهُ ثُمَّ یَجْعَلُهُ رُکاماً» (نور: 43).
2. عمل توفی (میراندن) را در یک جا به ملائکه نسبت میدهد و در جای دیگر به خودش: «حَتَّی إِذا جاءَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا» (انعام: 61)، «اللَّهُ یَتَوَفَّی الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها» (زمر: 42).
3. نوشتن و کتابت اعمال را یک جا به خودش و در جای دیگر، به ملائکه نسبت میدهد: «وَ اللَّهُ یَکْتُبُ ما یُبَیِّتُونَ» (نساء: 81)، «بَلی وَ رُسُلُنا لَدَیْهِمْ یَکْتُبُونَ» (زخرف: 80).
4. تدبیر و اداره امور را در جایی به خود و در موردی دیگر، به غیر خودش اسناد میدهد: «وَ مَنْ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَیَقُولُونَ اللَّهُ» (یونس: 31)، «فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً» (نازعات: 5).
5. گاهی هدایت به خدای سبحان نسبت داده میشود: «وَ اللَّهُ یَهْدی مَنْ یَشاءُ إِلی صِراطٍ مُسْتَقیمٍ» (نور: 46) و گاهی به غیر خداوند، مانند اسناد آن به قرآن: «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدی لِلَّتی هِیَ أَقْوَم» (اسراء: 9)، و رسول اکرم: «وَ إِنَّکَ لَتَهْدی إِلی صِراطٍ مُسْتَقیم» (شوری: 52).
6. مصیبتها و شرور عالم گاهی به خود انسان منسوب میشود: «أَوَ لَمَّا أَصَابَتْکُم مُصِیبَه قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَیْهَا قُلْتُمْ أَنَّی هذَا قُلْ هُوَ مِنْ عِندِ أَنْفُسِکُمْ» (آلعمران: 165)، و در جایی به خداوند: «وَ إِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَه یَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَة یَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِکَ قُلْ کُلٌّ مِنْ عِندِ اللهِ» (نساء: 78).
7. تزئین اعمال، گاهی به شیطان نسبت داده میشود و گاهی به خود خداوند: «وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ ما کانُوا یَعْمَلُون» (انعام: 43)، «کَذلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمّة عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلی رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّئُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُون» (انعام: 108).
8. یک جا تزکیه به خداوند نسبت داده میشود، در جایی به رسول اکرم، و در جای دیگر به خود انسان: «بَلِ اللَّهُ یُزَکِّی مَنْ یَشاء» (نساء: 49)، «رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَة» (آلعمران: 164)، «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها» (شمس: 9).
9. اخذ صدقات به خدای متعال اسناد داده شده: «هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبة عَنْ عِبادِهِ وَ يَأْخُذُ الصَّدَقات» (توبه: 104)، درحالیکه گیرنده صدقات، گاهی رسول خدا است: «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَه تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِها» (توبه: 103)، و گاهی نیازمندان و فقرا.
در نگاه ابتدايی به این آیات و آیاتی که همه امور را به خدای متعال مستند میکردند نوعی تعارض میان آنها میبینیم، ولی با تأمل بیشتر در آنها مییابیم آیاتی که همة امور را به خدای متعال اسناد میدهند، گویای فاعلیت استقلالی خداوند میباشند و آیاتی که امور را به غیرخدا اسناد میدهند، بیانگر فاعلیت نامستقل و وابستة موجودات میباشند که این با فاعلیت استقلالی الهی منافاتی ندارد. شاهد بر این مدعا، همان آیاتی است که در یک زمان امور را هم به خداوند اسناد میدهند و هم به سایر موجودات (سبحانی، 1428ق، ص60)؛ چراکه این آیات گویندة آنند که اسناد فعل در یک آن به خداوند و سایر موجودات درست است و منعی ندارد.
3. گونهشناسی آیات توحید افعالی بر اساس قالب و هیئت
بهلحاظ الفاظ و عبارات، قرآن کریم توحید افعالی را در چندین قالب و هیئت پرتکرار بیان کرده است که در این بخش به آن میپردازیم:
1ـ3. فعل ماضی و ضمیر متکلم مع الغیر
بیشترین ترکیبی که به لحاظ کمّی در مورد این موضوع به کار گرفته شده، استفاده از «فعل» است. بهعلاوه ضمیر متکلم مع الغیر «نا». خدای متعال دائماً در جای جای قرآن اینگونه سخن میگوید که ما چنین کردیم، ما چنان کردیم، ما چنین خواهیم کرد؛ و اینگونه همه امور را به «ما» اسناد میدهد. براي مثالی کوچک، فعلهای «جعلنا» 112 بار، «ارسلنا» 75 بار، «آتینا» 67 بار، «انزلنا» 53 بار، «اهلکنا» 28 بار، «اخذنا» 26 بار، «قلنا» 26 بار، «اوحینا» 22 بار و... در آیات قرآن تکرار شدهاند.
استفاده از ضمیر جمع بهجای متکلم وحده، برای بیان عظمت و قدرت است (مکارم شيرازي و ديگران، 1371، ج27، ص377)، و «خالی از اشعار به این معنا نیست که در این بین، غیر از خدای سبحان اسباب الهی نیز در کارند، که به امر او عمل نموده، و همه به خدای سبحان منتهی میشوند» (طباطبائي، 1374، ج11، ص401).
2ـ3. حرف «اِنّ» و ضمیر متکلم مع الغیر
یکی دیگر از هیئتهای ترکیبی قرآن کریم در رابطه با توحید افعالی، استفاده از ترکیب حرف مشبهه «اِنّ» به همراه ضمیر متکلم مع الغیر «نا» است. با توجه به اینکه حرف «اِنّ» دلالت بر تأکید وقوع خبر برای اسمش را دارد (صفائي بوشهري، 1386، ص146)، بنابراین، با تأکید هرچه تمامتر فاعلیت خدای متعال را به رخ میکشد. براي نمونه: «إِنَّا مُرْسِلُوا النَّاقَةِ» (قمر: 27)، «إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَر» (قمر: 49)، «إِنَّا أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاء » (واقعه: 35)، «إِنَّا جَعَلْناكَ خَليفَةً فِي الْأَرْض» (ص: 26)، «إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبالَ مَعَه» (ص: 18)، «إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّار» (ص: 46).
همین هیئت در برخی آیات قرآن، گاهی با ضمیمه شدن ضمیر فصل که خود بیانگر اختصاص است (هاشمی، 1390، ص135) و از ادات تأکید است. تأکید مضاعفی یافته: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآن» (انسان: 23)؛ «إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْضَ وَ مَنْ عَلَيْها» (مریم: 40)؛ «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ» (حجر: 9).
3ـ3. ضمیر متکلم مع الغیر
علاوه بر ترکیب قبل، گاهی ضمیر متکلم مع الغیر «نحن» بهتنهایی فاعلیت الهی را با تأکید هرچه تمامتر بیان میکند که گویای نفی فاعلیتهای دیگر نیز هست. براي نمونه، «نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ إِيَّاهُم» (انعام: 151)، «نَحْنُ نَعْلَمُهُم» (توبه: 101)، «نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ» (یوسف: 3)، «نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْك» (اسراء: 47) و... .
4ـ3. لام اختصاص (تملیک)
یکی از بیانهای رایجی که خدای متعال برای بیان مالکیت مطلقه و احاطه قیومی خود استفاده میکند، عبارت است از: حرف «لام» جاره که معنای اختصاص را میرساند و دلالت بر تملیک و مالکیت چیزی دارد. در موارد متعددی خدای متعال با حرف لام ملکیت (اختصاص) اعلان میدارد که هستی و هر آنچه در آن است، ملک طلق اوست، و همگان در تحت سیطره مالکیت خدای سبحان قرار دارند: «لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ» (بقره: 115)، «وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْض» (آلعمران: 109)، «وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض»(آلعمران: 189) و.. .
5ـ3. ضمیر و اسم موصول
ترکیب دیگری که قرآن کریم برای بیان توحید افعالی اتخاذ کرده و بسامد فراوانی نیز دارد، استفاده از ترکیب ضمیر غائب «هو» و اسم موصول مطابق با آن، یعنی «الذی» است. این ترکیب که به نوعی معرفیکننده خدای متعال است، با بیان افعال الهی به تعریف و توصیف او میپردازد. ازاینرو پیاپی فاعلیت خدای متعال را به تصویر میکشد، و با بیان فاعلیتهای گوناگون خدای متعال، درصدد تثبیت این نکته در اذهان است که او کسی است که چنین میکند، او کسی است که چنان میکند، او کسی است که چنان خواهد کرد و منحصراً فاعل هستی اوست. برای نمونه: «هُوَ الَّذي خَلَقَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَميعاً» (بقره: 29)، «هُوَ الَّذي إِلَيْهِ تُحْشَرُون» (انعام: 72)، «هُوَ الَّذي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِياءً وَ الْقَمَرَ نُورا» (یونس: 5)، «هُوَ الَّذي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماء» (انعام: 99) و... . مؤید بلاغی این مطلب، استفاده از جمله اسمیه است که برای تثبیت مطلب در ذهن و جان مخاطب بوده، بهگونهایکه شک و ریبی در آن وارد نشود (مؤید، 1332ق، ج2، ص408).
6ـ3. ایجاد سؤال
روش دیگری که خدای متعال برای تفهیم آموزه توحید افعالی به کار میگیرد، استفاده از سؤال است که از نگاه بلاغی به انگیزههای مختلفی طرح میشود. در سورة «واقعه»، خدای متعال سؤالاتی را بهصورت استفهام انکاری در رابطه با فاعل برخی از کارها و پدیدهها طرح میکند که ناظر به بحث ماست. طبعاً خدای متعال از بیان این استفهامهای انکاری هدفی داشته است.
ازآنجاکه انسان، فاعل مباشر بسیاری از امور است و همچنین احتیاج و نیاز خود را به خدای متعال نمیفهمد، احساس میکند که خودش فاعل مستقل و توانا هست و اراده اوست که در اشیا تأثیر میگذارد. خدای متعال با بیان این سؤالات درصدد توجه دادن آدمی به قدرت مطلقه الهی و نفی فاعلیت مستقل انسان است. ازاینرو با طرح استفهام انکاری درصدد تغییر این اعتقاد بیاساس آدمی است.
آیات مذکور عبارتند از: «أَفَرَأَيْتُمْ ما تُمْنُون» (واقعه: 58)، «أَأَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخالِقُون» (واقعه: 59)، «أَفَرَأَيْتُمْ ما تَحْرُثُون الواقعه» (واقعه: 63)، «أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُون» (واقعه: 64).
7-3. نفی
در برخی موارد خدای متعال فعل را از انسان نفی کرده و بهمنزله عدم شمرده است، درحالیکه انسان آن فعل را انجام داده است؛ نظیر شریفة «فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى» (انفال: 17). در این رابطه برخی از بزرگان میفرمایند: در این موارد مطلق سلب مراد نیست که لازمة آن مثلاً انکار «رمی کردن» باشد، بلکه درواقع فاعلیت استقلالی سلب شده، یعنی آیه میخواهد بگوید تو مستقلاً رمی نکردی (خمینی، 1387، ص676).
8-3. باء سببیت
گاهی میبینیم خدای متعال انجام امور و کارها را با این بیان به خود اسناد میدهد که ما این کار را به وسیله فلان چیز انجام دادیم. مثلاً با صید و خوف و جوع و... شما را میآزماییم: «لَيَبْلُوَنَّكُمُ اللَّهُ بِشَيْءٍ مِنَ الصَّيْدِ تَنالُهُ أَيْديكُمْ وَ رِماحُكُم» (مائده: 94)، «إِنَّما يَبْلُوكُمُ اللَّهُ بِه» (نحل: 92)، «لِيَبْلُوَا بَعْضَكُمْ بِبَعْض» (محمد: 4)، «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَرات» (بقره: 155)، یا براي نمونه میگوید: با مال و فرزند و خوراک امداد میرسانیم: «أَمْدَدْناكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنين» (اسراء: 6)، «وَ أَمْدَدْناهُمْ بِفاكِهَة وَ لَحْمٍ مِمَّا يَشْتَهُون» (طور: 22) و تو را با مؤمنان تأیید کردیم: «هُوَ الَّذي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنين» (انفال: 62)، یا میفرماید: آسمان دنیا را به وسیله ستارگان زینت دادیم: «انا زینا السماء الدنیا بزینت الکواکب» (صافات: 6) یا قرآن و ایمان را وسیله هدایت خودش بیان میکند: «یَهْدی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلام» (مائده: 16)، «يَهْديهِمْ رَبُّهُمْ بِإيمانِهِم» (یونس: 9)، یا میفرماید: آنها (مشرکان) را به دست شما عذاب میکند: «يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْديكُم» (توبه: 14). یا میگوید: ما زراعت را به وسیله آب میرویانیم: «فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعا» (سجده: 27؛ انعام: 99؛ اعراف: 57؛ طه: 53؛ فاطر: 27).
روشن است که این عالم، عالم اسباب و مسببات هست و همچنانکه گفته شده «ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها» در همه جا سریان دارد، ليکن در مواردی خدای متعال تصریح کرده که ما فلان کار را به وسیله فلان چیز انجام دادیم یا انجام میدهیم؛ یعنی با صراحت اعلام داشته که فاعلیت خدای متعال در پس تأثیرگذاری این علت و سبب قرار دارد، و این علل و اسباب همچون قلمی که در دست کاتب هست، مقهور اراده خدای تعالی هستند و درواقع فاعل حقیقی خداوند است. این بیان نشان از تسلط و احاطه فاعلیت خدای متعال بر سایر موجودات دارد و آشکارا گویای توحید افعالی خداوند است. خدای متعال این مطلب را به وسیله باء سببیت بیان کرده است که البته این آیات با صراحت بیشتری نسبت به سایر آیات آموزه توحید افعالی را به تصویر میکشند.
نتیجهگيري
از آنچه گفته شد مطالب زیر قابل استنتاج است:
سرتاسر این کتاب مبین را آیات توحید افعالی خداوند دربر گرفته است. گاهی با بیان خلاف عادتها، گاهی با اسنادهای مکرر امور به خدای متعال و... . کثرت و فراوانی آیات توحید افعالی دلیل بر اهمیت این آموزه دینی است، و اهتمامی که قرآن مجید به بحث توحید افعالی ورزیده، بیغرض نبوده است. بنابراین میتوان ادعا کرد که توحید افعالی بهعنوان یک آموزه اعتقادی مهم باید مورد توجه مربیان تربیت دینی باشد.
آنچه که در آیات مربوط به توحید افعالی موج میزند بحث انحصار و استقلال است. انحصار قدرت، تدبیر، خالقیت، مالکیت، ربوبیت، هدایت و فاعلیت مستقل در خدای متعال که مستلزم نفی قدرت و فاعلیت سایر موجودات است و در اینجا «اثبات شیء، نفی ما عدا» میکند؛ اگرچه این نفی فاعلیت هم در برخی آیات به صراحت بیان شده است. بهعبارتی، خدای متعال از این روش تربیتی در هدایت و راهنمایی ما استفاده کرده است که: «عظم الخالق فی انفسهم فصغر ما دونه فی اعینهم»، با به تصویر کشیدن عظمت خود، احتیاج و حقارت ما را تفهیم کرده است.
از تعداد بسیار آیاتی که دلالت بر توحید افعالی دارند و با شیوههای مختلفی این آموزه را به تصویر میکشند، انسان در هنگام تلاوت احساس میکند که در فضایی قرار گرفته است که همه چیز ندای او و فاعلیت او را سر میدهند. ازاينرو میتوان ادعا کرد که خدای متعال در این کتاب شریف برای نهادینه کردن این آموزة مهم، از روش تربیتی فضاسازی نیز استفاده کرده است.
حکایت توحید افعالی، حکایت قدرت و فاعلیت تام الهی و فقر و نیازمندی انسان و دیگر مخلوقات است. خدای متعال با بیانهای گوناگون و پرتکرار، و در قالبهای مختلف سعی دارد این نکته را در دل و جان آدمی نهادینه کند که هیچ قدرتی در هستی نیست، جز قدرت و فاعلیت او؛ و همگان فقیر و محتاج محض خدای متعال هستند و از خود هیچ ندارند. بنابراین تفهیم نیازمندی انسان و نهادینه کردن این احتیاج و نیازمندی در جان و دل انسان، رمز و راز اسنادهای مکرری است که خدای متعال در این آیات به خود داده است.
- قرآن کریم.
- ابنفارس، احمد بن زکریا (1404ق). معجم مقائیس اللغة. قم: دفتر تبلیغات اسلامى.
- احمدپور، فاطمه (1392). تبیین مصداقی توحید افعالی در نهج البلاغه. پایاننامه کارشناسی ارشد. لرستان: دانشگاه لرستان.
- ارتقائی، مهدی و صفائیاصل، مهدی (1397). توحید افعالی در آثار صادقین. تهران: میراث فرهیختگان.
- جوادی، عبدالله (1385). توحید در قرآن. قم: اسراء.
- راغب اصفهانی، حسین بن محمد (1412ق). مفردات الفاظ القرآن. بیروت: دار الشامیه.
- سبحانی، جعفر (1412ق). الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل. قم: المرکز العالمی للدراسات الاسلامیه.
- سبحانی، جعفر (1428ق). المحاضرات فی الالهیات. قم: مؤسسة امام صادق.
- صفائی بوشهری، غلامعلی (1386). بدایة النحو. قم: مرکز مدیریت حوزة علمیه.
- صفائیاصل، مهدی (1397). توحید افعالی در صحیفه سجادیه. تهران: میراث فرهیختگان.
- طباطبائی، سیدمحمدحسین (1374). تفسیر المیزان. ترجمة سیدمحمدباقر موسوی همدانی. قم: جامعة مدرسین.
- عبودیت، عبدالرسول (1390). فلسفه مقدماتی. قم: مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
- مصباح یزدی، محمدتقی (1398). معارف قرآن1. قم: مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
- مکارم شیرازى ناصر و دیگران (1371). تفسیر نمونه. تهران: دار الکتب الاسلامیه.
- موسوی خمینی، سیدروحالله (1378). آداب الصلاة. تهران: مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
- مؤید، یحیی بن حمزه (1332ق). الطراز. مصر: دارالکتب الخدیویه.
- هاشمی، سیداحمد (1390). جواهر البلاغه. قم: ادباء.