معرفت، سال چهاردهم، شماره هفتم، پیاپی 94، مهر 1384، صفحات 58-

    نیم نگاهی به حجاب در ادیان الهی

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    نیم نگاهی به حجاب در ادیان الهی

    محمداسحاق حبیبی

    مقدّمه

    حجاب، پیش از اسلام نیز به حسب مقتضیات زمان، در جوامع گوناگون وجود داشته است; زیرا پدیده فطری شخصیت طلبی هر انسان با شرافت را در هر زمان و مکان به سمت دست یابی به ارزش های متعالی می کشاند و بدون شک، حجاب یکی از ارزش ها به حساب می آید; چرا که رعایت آن شخصیت انسان را تضمین می کند. از این رو، اسلام رعایت حجاب را مورد تأکید قرار داده است. و از این رو، سخن کسانی که مذهب را موجد حجاب می دانند، صحت ندارد، ولی باید پذیرفت که در تکمیل آن بسیار مؤثر است.1

    طرح مسئله «حجاب» از سوی اسلام صرفاً در جهت حمایت از حقوق واقعی زن است و ارزش بخشیدن به اوست نه تحقیر و کم بها شمردنش.

    تحقیر زن وقتی است که ابزار و وسیله تبلیغاتی برای به دست آوردن سودهای بزرگ اقتصادی در مغرب زمین باشد، چنان که در فرهنگ غربی زن ابزاری بر کسب درآمد بیش و وسیله تبلیغات کالاهای مصرفی است.

    اسلام با توجه به تفاوت های فیزیکی و بیولوژیکی بین زن و مرد و با توجه به ظرفیت های مخصوص هر یک روابط عادلانه ای بین آن ها برقرار نموده، آن دو را مکمّل یکدیگر قرار داده، میان آن دو نسبت به همدیگر حقوق متقابل قرار داده است. قرآن کریم می فرماید:(وَ لَهُنَّ مِثلُ الذی علیهنَّ بالمعروفِ) (بقره: 228); یعنی زن و مرد نسبت به یکدیگر حقوق متقابل دارند.

    در این نوشتار با نگاهی تاریخی به حجاب و بدحجابی، نظراجمالی به وضعیت حجاب زنان در ادیان دیگر و آثار حجاب، علل گرایش به بدحجابی و بی حجابی مورد توجه قرار گرفته است. به این امید که مورد توجه خوانندگان گرامی قرار گیرد.2

    نگاهی به تاریخ حجاب

    همان گونه که گفته شد، اسلام مبتکر حجاب نبوده، بلکه حجاب به صورت امری رایج در میان قبایل گوناگون پیش از اسلام نیز وجود داشته است. در داستان حضرت آدم و حوّا(علیهما السلام) آمده است: زمانی که آن دو از شجره ممنوعه خوردند، پوشش خود را از دست دادند و عورت آن دو آشکار شد و به سرعت خود را با برگ درختان بهشتی پوشاندند.3 از این داستان، به خوبی مشهود است که گرایش فطری بشر به پاکی و عفّت موجب شد با جلوه انسان در عرصه دنیا، حجاب وجود داشته باشد.

    ویل دورانت، دانشمند صاحب نام، می گوید: «چون انسان تنها به این خشنود نبود که با پوست حیوانات خود را بپوشاند، با پشم گوسفند و الیاف گیاهان لباس برای خود تهیه کرد و همین لباس ساده است که جامه هندی، شنل یونانی، لنگ مصری قدیم و سایر اقسام گوناگون و جذّاب لباس انسان را در عهدهای مختلف تشکیل داده است. در این هنگام است که بافندگی از مهم ترین هنرهای مخصوص زن گردیده است.»4 با این وجود، برخی پنداشته اند رعایت حجاب به دوران پس از عقد ازدواج اختصاص دارد; یعنی پیش از عقد ازدواج، که علاقه ای بین زن و شوهر وجود نداشت، شرم و حیا هم نبود; در نتیجه، حجاب و عفاف هم وجود نداشت، ولی پس از آنکه زنان تحت رقّیت مردان درآمدند، برای منع تجاوز دیگران و خارج نشدن از دایره عفاف، آن ها را در خانه ای دور از چشم بیگانه نگاه داری کردند و مقرّرات سختی برآن هاحاکم نمودند. پس در اثر حسادت، حس عدم اطاعت از شوهران، خروج از منزل بدون اجازه آنان و حرف زدن با مردان نامحرم در میان آنان تقویت گردید.5

    نگاهی به تاریخ بی حجابی

    تاریخ بی حجابی به صورت سازمان دهی شده به اواخر قرن نوزدهم برمی گردد. پس از عصر نوزایی (رنسانس) علمی و صنعتی اروپا و نیز جنگ جهانی دوم و انقلاب صنعتی، زمینه لازم برای تشویق زنان برای کنار گذاشتن حجاب فراهم گردید. دامنه این اقدامات به تدریج، کشورهای اسلامی را نیز فراگرفت و به صورت سلاحی کارآمد برای مقابله با معنویت و اخلاق و سقوط جامعه دینی به کار گرفته شد و استعمارگران در این خصوص از هیچ تلاشی فروگذار نکردند.6

    نخستین کشور اسلامی که به صورت رسمی اقدام به کشف حجاب بانوان کرد، افغانستان بود. امان اللّه خان، پادشاه وقت افغانستان، پس از مسافرت به اروپا به محض مراجعت به پایتخت، اعلام نمود که زنان باید بدون حجاب باشند، و نخست خود با همسر بدون حجابش در مجامع و محافل ظاهر شد. این اقدام ناشایست موجب قیام عمومی مردم شد و امان اللّه خان ناچار به استعفا و ترک کشور گردید.

    دومین کشور ترکیه بود که پس از سقوط دولت عثمانی، آتاتورک در سال 1313 فرمان منع حجاب را صادر کرد.

    در ایران، زمینه سازی برای بی حجابی، همزمان با اقدامات آتاتورک آغاز شد.

    مردم در 21 تیرماه 1314 برای اعتراض بدان در مسجد گوهرشاد تحصّن کردند و عده زیادی توسط عمّال رضاخان به خاک و خون کشیده شدند. اما رضاخان بدون توجه به خواست مردم مسلمان، به طور رسمی در هفدهم دی ماه 1314 با حضور خود و همراه با ملکه و شاه دخت های بدون حجاب در دانشسرای مقدّماتی تهران آن را به مرحله اجرا گذاشت. پس از مدتی، با زور سرنیزه به کشف حجاب پرداخت و این اقدامات به وسیله محمدرضا شاه نیز دنبال شدند.7

    نظر اجمالی به وضعیت حجاب زنان در ادیان دیگر

    گرچه پیرامون موضوع حجاب در ادیان دیگر، کتب و مقالات فراوانی به چاپ رسیده اند، ولی به تناسب ارتباط آن با موضوع، ناگزیر و به اختصار به برخی از آن ها اشاره می گردد:

    الف. حجاب در زمان زرتشت

    ویل دورانت از پوشش زنان در زمان زرتشت چنین می نویسد: «در زمان زرتشت پیغمبر، زنان ـ همان گونه که عادت پیشینیان بود ـ منزلتی عالی داشتند و با کمال آزادی و با روی گشاده در میان مردم آمد و شد می کردند و صاحب ملک و زمین می شدند و در آن تصرفات مالکانه داشتند. پس از داریوش، مقام زن، بخصوص در میان طبقه ثروتمند، تنزّل پیدا کرد... زنان طبقات بالای اجتماع جرئت آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوشدار از خانه بیرون بیایند و هرگز به آنان اجازه داده نمی شد که آشکارا با مردان رفت و آمد کنند. زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را ـ ولو پدر و یا برادرشان باشد ـ ببینند. در نقش هایی که از ایران باستان بر جای مانده است، هیچ صورت زنی دیده نمی شود و نامی از ایشان به نظر نمی رسد.»8

    یکی دیگر از نویسندگان می نویسد: «حجاب چهره زنان جزو سنّت های ملّی بوده است و در ایران قبل از اسلام، که امتیاز طبقاتی پایه تشکیل جامعه بود، زنان محتشم ایرانی برای حفظ حرمت و حشمت، با پرده نازکی صورتشان را می پوشاندند. این رسم و عادت به تدریج، رنگ مذهبی به خود گرفت تا جایی که کسی را یارای گفتوگو درباره آن نماند.» او در ادامه می گوید: «در کیش آریایی، زنان محترم، محجوب بودند... همچنین محجوب بودن (پوشش صورت) به زنان اشراف اختصاص داشته است.»9

    روسری بانوان زرتشتی پارچه ای رنگین و با نقش و نگار و به طول حدود سه متر و نیم و عرض یک متر بود که مانند بانوان بختیاری روی کلاهک می گذاشتند و با دستمال روی آن را می بستند.10

    ب. حجاب از نظر یهود

    حجاب در بین زنان یهود به شکل یک فرهنگ جدانشدنی از زندگی آن ها درآمده بود، به نحوی که برخی مرتبطان با یهودیان را نیز متأثر از حجاب آن ها می دانستند. مورّخان از سخت گیری آنان در زمینه حجاب فراوان گفته اند.

    بعضی از نویسندگان می گویند: «در ایران و در بین یهود و مللی که از فکر یهود پیروی می کردند، حجاب به مراتب شدیدتر از آنچه اسلام می خواست، وجود داشت. در بین این ملت ها، صورت و دست ها هم پوشیده می شدند.»11

    ویل دورانت می گوید: «در طول قرون وسطا، یهودیان همچنان نسوان خویش را با البسه فاخر می آراستند. لکن به آن ها اجازه نمی دادند که با سر عریان به میان مردم بروند. نپوشاندن موی سر خلافی بود که مرتکب را مستوجب طلاق می ساخت. از جمله تعالیم شرعی یکی آن بود که مرد یهودی نباید در حضور زنی که موی سرش هویداست، دست به دعا به درگاه خدا بردارد.» او در توصیف زنان یهود می گوید: «زندگی جنسی آنان علی رغم تعدّد زوجات، به طرز شایان توجه، منزّه از خطایا بود. زنان آنان، دوشیزگان محجوب، همسرانی ساعی، مادرانی پُرزا، و امین بودند و از آنجا که زود وصلت می کردند، فحشا به حداقل تخفیف پیدا می کرد.»12

    در کتاب حکمة الحجاب برای تأیید اینکه منشأ حجاب زنان یهود وجوب حجاب در شریعت حضرت موسی(علیه السلام) بوده است، به داستان حضرت موسی و دختران شعیب(علیهما السلام)، که در آن، حضرت موسی(علیه السلام) به آنان امر کرد، تا پشت سر او حرکت کنند و از پشت سر، او را به منزل پدرشان هدایت کنند، همچنین به برخورد حضرت ابراهیم(علیه السلام) در مورد زوجه خود و در صندوق قرار دادن او برای آنکه از دید نامحرمان پنهان بماند، استشهاد شده است.13

    ج. حجاب از نظر مسیحیت

    از منابع تاریخی به خوبی به دست می آید که رعایت حجاب در میان مسیحیان امری رایج و شایع بوده است، به نحوی که هریک از صاحب نظران مسیحی و غیرمسیحی به این موضوع اشاره نموده اند.

    جرجی زیدان، دانشمند مسیحی، می گوید: «اگر مقصود از حجاب پوشانیدن تن و بدن است، این وضع قبل از اسلام و حتی پیش از ظهور مسیح معمول بوده است و دیانت مسیح هم تغییر در آن نداده است.»14

    در کتاب پوشاک ایرانیان باستان آمده است: «مادام دیولافوآ، که در حدود 80 سال پیش به ایران آمده، و با ارامنه تماس گرفته، می نویسد: "زنان ارمنی لباس های ابریشمی بر تن دارند که به شکل پیراهن بلندی است و دارای کمربندی نقره ای می باشد که با هنرمندی زرگری شده و تقریباً بر روی ران آن ها افتاده است. این لباس نسبتاً آراسته است و ترکیب خوبی دارد، اما یک چیز از آراستگی و قشنگی آن می کاهد و آن اینکه قسمت زیرین صورت را با پارچه سفید ضخیمی می پوشانند و به واسطه فشار دایم آن، صورت بد ترکیب می شود. این روبند را زنان ارمنی در موقع بیرون رفتن از خانه به قسمت زیرین می بندند و چون شوهر اختیار کردند در خانه نیز باید آن را دائماً به صورت داشته باشند. روپوشی هم از ململ یا چلوار سفید بر روی لباس دارند که در موقع رفتن به کوچه و کلیسا می پوشند."»15

    در شمّه ای از عقاید کلمنت 16 و ترتولیان 17، دو مرجع و اسقف بزرگ مسیحیت، آمده است: «زن باید کاملا در حجاب و پوشیده باشد، الاّ اینکه در خانه خود باشد; زیرا فقط لباسی که او را می پوشاند، می تواند از خیره شدن چشم ها به سوی او مانع گردد. زن نباید صورت خود را عریان ارائه دهد تا دیگران را با نگاه کردن به صورتش وادار به گناه کند. برای زن مؤمن عیسوی در نظر خداوند، پسندیده نیست که به زیور آراسته گردد و حتی زیبایی طبیعی آن باید با اختفا و فراموشی آن، از بین برده شود; زیرا برای بینندگان خطرناک است.»16

    نویسنده دیگری می گوید: «تصویرهایی که از پوشاک مسیحیان و مردم اروپا انتشار یافته است، به وضوح نشان می دهد که حجاب در بین زنان کاملا رعایت می شده است. در کتاب پوشاک اقوام مختلف، برخی از تصاویر مربوط به زنان مسیحی آورده شده که همگی دارای لباسی بلند و پوششی سبز می باشند.»17

    ویل دورانت در مورد سیره عملی زنان مسیحی می نویسد: «خوانین اصیل، پیراهن کتانی طویلی به سر می کردند و بر روی آن جامه درازی که حاشیه ای از خز داشت و تا روی پا می آمد و روی آن نیم تنه ای می پوشیدند که در خلوت از بدن آویزان بود و جلو اغیار با بند محکم به بدن می چسبید; زیرا کلیه خوانین طبقات عالیه اشتیاق عجیبی داشتند که اندامشان باریک باشد.»18

    از آنچه گذشت، معلوم می شود که حجاب به عنوان یک موضوع پسندیده در ادیان دیگر نیز مطرح است. بدین سان، اولا حجاب مورد تأیید دین مقدّس اسلام است. ثانیاً، حجاب نه تنها محدودیت زن نیست، بلکه حفظ عفّت و شخصیت زن در گرو رعایت آن است.

    حجاب به چیست؟

    در مورد حجاب، نظرات متفاوت است. برخی آن را صرفاً و لزوماً چادر و یا لباس خاص می دانند. برخی دیگر برخلاف نظر گذشته، حجاب را لزوماً چادر و یا لباس خاص ندانسته، بلکه پوشاندن تمام بدن با لباسی که مقتضیات عرف یک جامعه است، می دانند.19 از این رو، حجاب لباسی مخصوص نیست، بلکه وسیله جلوگیری از جلب توجه نامحرمان است.20

    به پیروی از همین نظر، بعضی از اندیشمندان گفته اند: «در اسلام، زن باید حجاب داشته باشد، ولی لازم نیست که چادر باشد، بلکه زن می تواند هر لباسی را که در آن رعایت حجاب گردد، اختیار کند. زنان مسلمان به خاطر تعلیمات اسلامی، چادر را انتخاب کرده اند.»21

    با این بیان، روشن گردید که رنگ و یا لباس خاص شرط حجاب نیست، بلکه علاوه بر آن، فرهنگ یک جامعه نیز دخیل است. با این وجود، آنچه مهم است، عبارت است از اینکه برای گسترش فرهنگ حجاب، باید افکار را در قدم اول آماده نمود، وگرنه چنانچه افکار و عقاید یک جامعه آمادگی پذیرش حجاب نداشته باشند، وادار نمودن آن ها به حجاب بسیار مشکل است.

    حجاب میلی فطری

    میل به پاکی و کسب ارزش های انسانی امری است فطری، و نیاز به آموزش ندارد. بنابراین، بر مبنای فطرت، هر انسانی می خواهد با عزّت زندگی کند. به همین علت، حتی کودکی که هنوز به سن تمیز نرسیده است، از تحقیر بدش می آید. بدون شک، حجاب یکی از عواملی است که شخصیت انسان را تضمین می کند و میل به آن ریشه در فطرت دارد و برای تأمین سلامت فرد و جامعه، از کمال اهمیت برخوردار است.

    در داستان حضرت آدم و حوّا(علیهما السلام) در تورات می خوانیم: «و چون زن دید که آن درخت برای خوراک نیکوست و به نظر درختی خوش نما و دلپذیر و دانش افزاست، پس، از میوه آن درخت خورد و به شوهرش نیز داد. او هم خورد، آن گاه چشمان هر دو باز شد و فهمیدند که عریانند. سپس برگ های انجیر را به هم دوختند و برای خود ستر ساختند.» در ادامه آمده است: «و خداوند برای آدم و زنش رخت هایی از پوست ساخت و آن ها را پوشانید.»22

    در قرآن این داستان چنین آمده است:(فلّما ذَاقَا الشجرةَ بَدَتْ لَهُما سَؤءَاتُهما وَ طفقا یخصِفان علَیهما مِن وَرَقِ الجنّةِ)(اعراف:22); آن گاه که (آدم و حوا) از آن شجره ممنوعه چشیدند، پوشش خود را از دست دادند (عورتشان آشکار گردید) و به سرعت، با برگ درختان بهشتی خود را پوشاندند.

    ابن عبّاس می گوید: حضرت آدم(علیه السلام) پس از یک توقف کوتاه در بهشت، که نصف روز از روزهای آخرت بود، به کوه «نوذ» در کشور هند، و حوّاء به جدّه فرود آمد. پس از پایان مفارقتی که به وصال منتهی می شد، برهنه و عریان بودند. خداوند امر کرد یکی از هشت جفت قوچی که از بهشت به ایشان عطا کرده بود، ذبح کنند. سپس حوّا پشم های آن را رشت، با دست یاری حضرت آدم(علیه السلام)از تابیده های آن یک جامه بلند (جبّه) برای آدم(علیه السلام) و یک پیراهن و روسری برای حوّا بافته شد. بدین وسیله، بدن انسان های نخستین پوشیده گردید و از برهنگی و شرمندگی آن نجات یافتند.23

    پس از نقل روایت مزبور، برخی از نویسندگان می گویند: پیش از اسلام، حجاب و نقاب بوده و بشر در بدو خلقت، پیش از آنکه شرایع آسمانی گوشزد کنند، آن را رعایت می کرده است.24 برخی دیگر سرچشمه دستور پوشش را ساختار وجودی انسان، و آن را بیانگر فطری بودن پوشش او می دانند.25

    با این وجود، عده ای دلایل دیگری برای حجاب ذکر نموده اند:

    1. پوشش متناسب، بخصوص پوشاندن اعضای جنسی، یکی از امتیازات انسان است; زیرا خلقت طبیعی حیوانات به گونه ای است که معمولا دارای نوعی پوشش هستند. بدین روی، برخی از زیست شناسان و دانشمندان به وجود نوعی حیا و خجلت در حیوانات ماده اشاره نموده اند، بر خلاف انسان که به طور طبیعی موجودی راست قامت بوده و از هیچ نوع پوشش طبیعی برای اعضای تناسلی برخوردار نیست.26

    2. به دلیل اینکه تجاذب و آمیزش جنسی در انسان دایمی است ـ برخلاف بسیاری از حیوانات که نیاز به رابطه جنسی در میان آن ها فقط در فصول معیّنی برای بقای نسل وجود دارد ـ رعایت حجاب در انسان ضروری است.

    3. حجاب لازم است; زیرا انسان، به ویژه مرد، از نظر روحی، برخلاف حیوانات با داشتن یک همسر، باز هم تمایل به برقراری ارتباط جنسی با جنس مخالف دارد.27

    فمینیست ها ضمن اینکه حجاب را محدودیت می شمرند، ریشه آن را هراس از تجاوز به زن ها می دانند: «هراس از تجاوز جنسی روی همه زنان تأثیر می گذارد و تأثیر آن بر شیوه لباس پوشیدن، برنامه ریزی ساعات روزانه و مسیرهای آمد و شد زنان مانع از فعالیت های آنان می شود و آزادی آن ها را محدود می کند.»28

    اما با توجه به اینکه انسان ذاتاً گرایش به خوبی ها دارد، گرایش به حجاب یک امر فطری است. به همین علت، زنان در تمامی زمان های گذشته با حجاب زندگی می کرده اند و حجاب مورد تقدیر ائمه(علیهم السلام) نیز قرار گرفته، بنابراین جزء سیره قطعیه بزرگان اسلام است که از صدر اسلام تا زمان ما جریان داشته و دارد.29

    پس حجاب محدودیت نیست، بلکه یک امر فطری است که عزّت زن در گرو رعایت آن است; به این علت که عفاف و حیا خود تدبیری است که زنان باید برای گران بها شدن خود در برابر مردان به کار برند و موقعیت خود را حفظ کنند.30

    انسان های حقیقت جو در هر زمان و مکان، واقع بینانه می اندیشند. این یک حقیقت است که در فصل تابستان جرایم و آثار آن بیشتر مشهودند تا فصل زمستان. اغلب کارشناسان یکی از علل مؤثر بر این موضوع را نبود حجاب یا کم بودن آن در فصل تابستان می دانند. پس این سخنان، که پاکی زن به لباسش نیست، دل باید پاک باشد، چادر بیشتر مرد را کنجکاو و تحریک می کند، «الانسان حریصٌ علی ما مُنع» (یعنی انسان نسبت به آنچه منع شده حریص است)، منطقی نیستند.

    چارلی چاپلین، بازیگر کومدین و غیرمسلمان، طی نامه ای به دخترش، ژرالدین، بدحجابی و بدن عریان زنان را موجب فلاکت و بدبختی جامعه دانسته، رعایت حجاب را از عوامل مؤثر جلوگیری از فساد و تباهی می داند. در اینجا به تناسب موضوع به برخی از فرازهای نامه اشاره می گردد:

    ... کار تو (ژرالدین) بسی دشوار است، این را می دانم. به روی صحنه، جز تکه ای حریر نازک، چیزی بدن تو را نمی پوشاند. به خاطر هنر، می توان لخت و عریان روی صحنه رفت، ]البته از دیدگاه ایشان[ و پوشیده تر و باکره تر بازگشت. اما هیچ چیز و هیچ کس دیگر در این جهان نیست که شایسته آن باشد که دختری ناخن پایش را به خاطر او عریان کند.

    وی ادامه می دهد: برهنگی بیماری عصر ماست، و من پیرمردم و شاید که حرف های خنده آور می زنم، اما به گمان من، تن عریان تو باید مال کسی باشد که روح عریانش را دوست می داری.31 سوئیس ـ دومین ساعت از 8760 ساعت سال 1964.

    حجاب و ارزش زن

    به دلیل آنکه حجاب را یکی از ابزارهای تبلیغاتی در جهت کسب منافع سیاسی و اقتصادی قرار داده اند، نظر کسانی که با دیدگاه غیر اسلامی به مسئله حجاب می نگرند با اندیشه اسلامی متفاوت است. انسان واقع بین در هر مسلک و آیینی که باشد، رعایت حجاب را یک امری فطری می بیند و آن را یک ارزش ذاتی می داند.

    بدین سان، حجاب به عنوان یک امر انسانی و حیاتی، برای نظم و انضباط جامعه ضرورت دارد. از این رو، حجاب نوعی ارزش دادن به زن و تکریم اوست، نه دلیل بر نقص وجود او. زن اگر از نعمت های خداوند به طور صحیح بهره بگیرد، تکامل پیدا می کند. در این صورت، استفاده ابزاری از او غیرممکن می شود. از نظر قرآن، حجاب احترام گذاشتن و حرمت قائل شدن به زن است، برای اینکه نامحرمان او را از دید حیوانی نبینند.32

    انسان هنگامی که به یک مهمانی می رود، خود را مرتّب می کند و از لباس های مخصوص خود استفاده می کند. آیا انسان اگر به خاطر تضمین عفّت و پاک دامنی از لباس مخصوص استفاده کند، عیب دارد؟ و آیا اینکه خداوند از بندگان خود خواسته است در زمان عبادت باید عفیف و پوشانده باشند، به خاطر احترام است یا تحقیر؟ و آیا اینکه نماز شب بر پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) واجب و بر ما مستحب شد، دلیل بر نقص پیامبر است؟ در حالی که ایشان از جمله محبوب ترین افراد نزد خداوند متعال است.33 بنابراین، تکلیف بیشتر زنان به پوشش از نگاه دین، حکایت از نگاه ویژه خداوند به زن دارد، نه اهانت و کم توجهی به او.

    تفاوت ماهوی جنسی زن و مرد موجب می گردد از نظر عقلی، آن دو احکام متفاوتی داشته باشند. برخی حوزه های تفاوت را زیباتر بودن زن ها می دانند. به این علت، مهم ترین فلسفه پوشش زن زیبایی و جذّابیت اوست.

    حجاب مرد

    با توجه به اینکه همواره سخن از حجاب زن است و کمتر از حجاب مرد سخن به میان آمده، ممکن است این تلقّی پیش بیاید که حجاب فقط اختصاص به زن دارد، در حالی که مرد هم مأمور به حفظ ارزش های انسانی خود شده است. از این رو، مرد اجازه تحقیر خود و اجتماع را ندارد، مرد نمی تواند لباسی به تن کند که در شأن او نیست. او حق ندارد با حرکات سبک، حیثیت اجتماع را لکه دار سازد.34

    علت اینکه حجاب زن سر لوحه کار نویسندگان قرارگرفته، این است که غالباً وجود غریزه خودآرایی و خودنمایی زنان مقتضی بی حجابی و بدحجابی آن ها گردیده و فساد ایجاد می کند. بدین روی، حضرت علی(علیه السلام) می فرمایند: «وَ اِنّ النساء همّتُهُنَّ زینَةُ الحیاةِ الدُنیا و الفسادُ فیها»;35 و زنان در فکر آرایش این جهان و تبه کاری کردن در آنند. گرچه این می تواند استثنا داشته باشد.

    اما این به معنای آزادی مطلق مرد و بی توجهی به او نیست; مرد هم مانند زن در برابر حفظ حجاب و ارزش های انسانی خود مسئول است. مفسّران در تفسیر آیه (و قُل للمؤمِناتِ یغضُضنَ مِن ابصارِهِنَّ) (نور: 31) (و به زنان مؤمنه بگو که چشمان خویش را از مردان نامحرم ببندند و فروجشان را محفوظ بدارند و زینت خود را آشکار نسازند، مگر به آن مقداری که به آن ها اجازه داده شده است)، گفته اند: این حکم بین زنان مؤمنه و مردان مؤمن مساوی است و اینکه قرآن کلمه «مؤمنات» را به کار برده، به خاطر تأکید است، و گرنه چنانچه به جای آن، کلمه «مؤمنین» هم به کار می رفت ایرادی نداشت; چون «مؤمنین» قول عام بود و شامل زن و مرد می شد.36

    از این رو، در جایی که رسول گرامی(صلی الله علیه وآله) سؤال کرد: بهترین چیز برای زن چیست؟ حضرت فاطمه(علیها السلام) در جواب گفت: زن مرد نامحرم را نبیند و مرد نامحرم زن را نبیند. و نیز زمانی که حضرت فاطمه(علیها السلام) در حضور پیامبر(صلی الله علیه وآله)نشسته بودند که پسر امّ مکتوم اجازه ورود خواست. پیش از آنکه پسر امّ مکتوم وارد مجلس گردد، حضرت فاطمه(علیها السلام) بیرون رفت. وقتی پسر امّ مکتوم از شرف یابی خدمت حضرت منصرف گردید، حضرت فاطمه(علیها السلام)دوباره وارد مجلس شد. پیامبرگرامی به او گفتند: چرا بیرون رفتی؟ پسر امّ مکتوم نابیناست، نمی تواند تو را ببیند! حضرت زهرا(علیها السلام)در جواب گفت: «او مرا نمی بیند، ولی من می توانم او را ببینم.» اینجا بود که پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: «ای فاطمه، تو پاره تن منی.»37

    بدین سان، برخی معتقدند: اعضای بدن مرد مانند اعضای بدن زن شهوت انگیز و پرجاذبه اند.38 از این رو، مرد باید در شیوه پوشیدن لباس و حرکات خود دقّت لازم را بنماید. در مجموع، اجتماع سالم در گرو انجام وظیفه همه انسان ها، اعم از مرد و زن است.

    حجاب; حق اللّه

    حفظ حرمت و حیثیت زن اختصاص به خود او ندارد، بلکه این تکلیف از طرف خداوند بر عهده انسان گذاشته شده است. بدین دلیل، چنانچه زن آلوده گشت و همسرش رضایت داد، محکمه نمی تواند پرونده او را مختومه اعلام کند; زیرا در اسلام، حتی اگر همه راضی باشند، کسی حق ندارد بی حجاب باشد. عصمت زن حق اللّه است و به هیچ کس ارتباط ندارد; زیرا به صورت قهری، همه اعضای خانواده و جامعه، بخصوص خود زن، امین امانت الهی اند. زن از نظر قرآن، به عنوان امین حق الله مطرح است.39

    بنابراین، زن نسبت به خود و اجتماع مسئولیت دارد; زیرا اولا، کرامت او نعمت خداوند است و به شکرانه آن، باید از کرامت خود حفاظت نماید.

    ثانیاً، حفظ جامعه از آلودگی وظیفه ای است که جامعه بر گردن زن نهاده است، زن نمی تواند حیثیت اجتماع را نادیده بگیرد; زیرا بی حجابی حرمت را می شکند و آرام آرام موجب آموزش و عادت دیگران می گردد.

    آثار حجاب

    سؤال این است که حجاب و رعایت آن چه اثراتی دارد؟ به بیان دیگر، آیا در جلوگیری از جرایم و مفاسد می تواند نقشی ایفا کند یا خیر؟ در این خصوص، نظرات مختلفند: برخی بر این باورند که حجاب هیچ وقت نمی تواند از مفاسد اجتماعی جلوگیری کند; در واقع، حجاب ملازم با اخلاق نیست، بلکه افراط بعضی از زنان در آرایش و بی توجهی به حجاب، که ناشی از عدم رشد اجتماعی و فقدان تربیت اخلاقی است، موجب افزایش فساد و انحرافات جوانان گردیده است.

    عده ای قوای عقلی و قوّت اعصاب و صحّت مزاج شرقیان را نسبت به غربیان به دلیل رعایت حجاب بیشتر دانسته اند; چرا که آمار طلاق در نقاط بی حجاب به مراتب زیادتر از سایر نقاط است. اما با توجه به فطری بودن گرایش انسان به خوبی ها، رعایت حجاب تا زمانی که جنبه افراط و تفریط به خود نگیرد، نقش بسزایی در جلوگیری از مفاسد اجتماعی دارد.40

    علل گرایش به بدحجابی و بی حجابی

    از آنجا که در این خصوص، نظرات و سخنان فراوانی توسط اندیشمندان ابراز گردیده است، در اینجا به برخی از آن ها به اختصار اشاره می شود:

    1. وجود غریزه خودآرایی در زنان

    زن موجودی است که به صورت طبیعی خودآرایی را می خواهد و این برای او به صورت غریزه درآمده است.41 زن با گرایش به آراستن و خودنمایی تلاش دارد تمام شخصیت خود را در زیبایی و تجملّات پیدا کند و شکل عروسک به خود بگیرد.42

    برخی زیباتر شدن زنان را علاقه به زیبایی و قشنگی به خاطر لذت بردن از این عمل می دانند، نه به خاطر عروسکی شدن و جلب نظر دیگران. ولی توجه به این نکته مهم است که صرف غریزه خودآرایی تا وقتی منجر به افراط و شکسته شدن شخصیت زن نگردد، ایرادی ندارد.43 اینکه حضرت علی(علیه السلام)تلاش و همّت زنان را در جهت زینت و ارائه زندگانی دنیا وایجاد فساد می داند، شامل آن دسته از زنان می گردد که راه زیاده روی و افراط را پیش گرفته اند.

    2. نشان دادن عقده حقارت

    با توجه به اینکه زن در طول تاریخ به شکل های گوناگون تحت فشار خانواده و جامعه بوده، همین موجب عقده حقارت برای زنان گردیده است و به محض اینکه فضای نسبتاً آزادی برای آن ها فراهم گردد، به زعم خود، با بی حجابی حقارت خود را درمان می کنند.

    از این رو، عده ای علت پیدا شدن عقده حقارت در زنان را مسئولیت مردان دانسته اند; زیرا مردان زنان را یک انسان باشعور نمی دانند، بلکه صرفاً آنان را وسیله تأمین نیازهای غریزی، جنسی، خدمت کاری و دستگاه تولید نسل می دانند. به همین دلیل، برتری مردان بر زنان در همه جا محسوس است.44

    3. کنترل راه های افراطی

    فشارهای افراطی و ناروا از طرف خانواده ها و مردان بر زنان نتایجی جز ضرر و شکست به دنبال نداشته اند. اغلب زنان در اثر برخوردهای نامطلوب و سخت گیری های بی مورد خانواده ها به بیراهه رفته اند.

    دانشمندی در این خصوص می گوید: «برخی از مردم در امر حجاب غلوّ (افراط) کرده و برای زنان محدودیت هایی را ایجاد نموده اند و از هر امری، حتی خروج برای دیدار نزدیکان خود، مانع گردیده اند. نتیجه این غلوّ آن شد که زن از نظر علم، محروم و نسبت به مردان عقب ماندگی پیدا کرد، و از آنجا که در مقابل هر افراطی تفریطی وجود دارد، در مقابل آن افراط های اعمال شده در مورد حجاب، امروزه مردانی یافت می شوند که طالب آزادی کامل زنانند! و از همین جا، مکاتبی به وجود آمده که به هیچ وجه با مصونیت و عدم اختلاط زنان با مردان موافق نیستند! و برخی از نویسندگان مسلمان الگوپذیری زنان مسلمان را از هیأت زنان غربی در کنار گذاشتن حجاب، گرچه کم رنگ هم باشد، تشویق می کنند. آنان می خواهند به اختلاط جدیدی بین دو جنس مذکر و مؤنت دست یابند، ولی از مفاسد اجتماعی آن اطلاعی ندارند یا تجاهل می کنند.»45

    حضرت علی(علیه السلام) مردان را از سخت گیری های بی مورد و ابراز غیرت بیجا برحذر نموده است: «از اینکه در غیر جایی که باید غیرت و حساسیت به خرج دهی، برحذر باش; زیرا اظهار بی اعتمادی و سوء ظن نسبت به زنان، پاکان را به ناپاکی و بی گناهان را به گناه و آلودگی سوق می دهد.»46

    از این رو، یکی از مواردی که باعث روی آوردن زنان به فساد می گردد سخت گیری بیجاست. بنابراین، خانواده ها باید حد اعتدال را در تربیت دختران و زنان خود سرلوحه کار قرار دهند.

    4. هجوم فرهنگ بیگانه

    در هر زمان، عده ای از هر طریق و ابزاری در جهت ضربه زدن به دین و پیروان آن بهره می گیرند. بی تردید، تشویق زنان به عریان اندامی و بی حجابی یکی از آن هاست. قرون وسطا، که با سیطره کلیسا بر همه زمینه سایه افکنده بود، با انفجاری که نام «رنسانس» به خود گرفت، راه به سوی نقطه مقابل «بی توجهی کامل نسبت به ارزش های فرهنگی و فکری کلیسا از زندگی» بُرد. ارمغان رنسانس بدون شک، تار و پودهای فرهنگی مذهب را گسست و یکی از عوامل مهم فرهنگ بی حجابی به حساب می آید.

    یک انگلیسی می گوید: «در مسئله بی حجابی زنان، باید کوشش فوق العاده به عمل آوریم تا زنان مسلمان به بی حجابی و رها کردن چادر، مشتاق شوند; باید به استناد شواهد تاریخی ثابت کنیم که پوشیدگی زن از دوران بنی عبّاس متداول شده و مطلقاً سنّت اسلام نیست، مردم همسران پیامبر را بدون حجاب می دیدند، زنان صدر اسلام در تمام شئون زندگی دوش به دوش مردان فعالیت داشتند. پس از آنکه حجاب زن با تبلیغات وسیعی از میان رفت، وظیفه مأموران ما آن است که جوانان را تشویق به عشق بازی و روابط جنسی نامشروع بازنان، که کاملابدون حجاب ظاهرمی شوند، نمایند تا زنان مسلمانان از آن تقلید کنند.»47

    در ماه مبارک رمضان سال 1346 قمری مصادف با 1306 شمسی در تحویل سال، عده ای به حرم حضرت معصومه(علیها السلام)رفته بودند. رضاخان نیز با اعضای خانواده خود در غرفه بالای ایوان حرم در حالی که زن او بی حجاب بود، نشسته بود. شیخ محمّد بافقی پیغام فرستاد و گفت: شما چه کسانی هستید؟ اگر دینی غیر از اسلام دارید اینجا چه می کنید؟ و اگر مسلمانید در حضور چندین هزار جمعیت در غرفه حرم، چرا با صورت و موی مکشوفه نشسته اید؟48

    یکی از نویسندگان می گوید: «غرب با مبارزه همه جانبه از نظر فلسفی، فکری و اجتماعی و تولیدی و از نظر تمدن و فرهنگ، با مذهب قرون وسطای کلیسا، یعنی مذهب کاتولیک های حاکم در غرب و خود به خود با همه قیدها، حدود و ارزش های اخلاقی و فکری و اعتقادی، که کلیسا به نام «دین» از آن ها دفاع و حمایت می کرد، در افتاد و آن ها را نابود کرد و ناگهان آزادی جنسی مطرح شد.»49

    5. توسعه نهضت صنعتی در اروپا

    از اواخر قرن نوزدهم مسیحی، وقتی نهضت صنعتی در اروپا گسترش پیدا کرد و زنان برای همکاری با مردان به کارخانه ها روی آوردند، مسئله تساوی حقوق زن و مرد مطرح شد و پس از آن، اصطلاح «آزادی بدون قید و شرط زنان» طرفدارانی پیدا کرد. فعالیت ها آغاز شدند و توسعه پیدا کردند و همه کشورها را دربر گرفتند.50

    ویل دورانت در این خصوص می نویسد: «زیرا انقلاب صنعتی در درجه اول، موجب شد که زن نیز صنعتی شود، آن هم تا بدان پایه که بر همه نامعلوم بود و هیچ کس خواب آن را هم ندیده بود. زنان کارگرانی ارزان تر بودند و کارفرمایان آنان را بر مردان سرکش سنگین قیمت ترجیح می دادند.»51

    آرام آرام گسترش نهضت صنعت در اروپا وسیله آسان و ارزانی برای به اسارت درآوردن زنان گردید; چرا که شرط حضور زنان در بازار کار برابری آن ها با مردان بود و در نتیجه به تحلیل رفتن ارزش های واقعی زن منجر گردید.

    6. جنگ جهانی دوم

    جنگ همواره آثار منفی خود را دارد، ولی نفس جنگ همیشه منفی نیست; زیرا اگر جنگ به منظور کشورگشایی و تجاوز به خاک دیگران نباشد، بلکه برای دفاع از ناموس، وطن، مذهب و مانند آن باشد، معقول و منطقی است. جنگ جهانی دوم به دلیل بزرگی و گستردگی اش، آثار منفی فراوانی بر جای گذاشت. آثار شوم و عوارض وحشتناک آن تنها به تخریب منابع اقتصادی و توان مالی کشورهای درگیر خلاصه نگردیدند، بلکه به خاطر کشته شدن افراد و متلاشی شدن خانواده ها، ضربه های سنگینی بر عرصه های اجتماعی و فرهنگی وارد گردیدند، ارزش های اخلاقی به کلی فرو پاشیدند و در مقابل، بی بند و باری و فساد اخلاقی ترویج یافت.

    از این رو، برخی می گویند: «جنگ بین المللی دوم روابط خانوادگی را متلاشی کرد. این جنگ ارزش های سنّتی و مذهبی و مراسم و رسوم و اخلاق و معنویت اجتماعی را در هم ریخت.»52

    7. گسترش بازار مصرف

    صرف توجه به مادیات و زندگی دنیا و نادیده گرفتن ارزش های معنوی، استعمارگران را بر آن داشت تا از هر طریق برای رسیدن به آن تلاش کنند. در این رهگذر، برای دست یابی به منابع اقتصادی بزرگ، زنان را بهترین وسیله یافتند و از وجود برهنه آن ها برای تبلیغ کالاهای خود بهره می گرفتند و همواره برهنگی را تشویق می کردند و تبلیغات وسیعی علیه حجاب می نمودند. همین امر موجب گردید که فرهنگ بی حجابی سیر صعودی به خود بگیرد و آرام آرام بی حجابی به شکل یک فرهنگ درآید.

    گسترش فرهنگ اسلامی و روی آوردن به شخصیت والای انسانی، بهترین راه برای جلوگیری از فرهنگ برهنگی و تبلیغات مسموم آن و بازگشت زنان به سوی عفّت و پاک دامنی است. ارمغان فرهنگ بی حجابی فقط سستی نظام خانوادگی، تحقیر شخصیت زن و امراض روحی و روانی است.

    یکی از اندیشمندان می گوید: «غرب برای تسلط بر کشورهای مسلمان، به این دستور قدیمی که "زن ها را در دست بگیریم، همه چیز به دنبال آن ها خواهد آمد"، عمل کرده است. کشفیات جدید جامعه شناسان فقط کاری که کرده، به این فرمول قدیمی روش خاص علمی بخشیده است.»53

    استعمار با تکیه بر پیشرفت های علمی ـ صنعتی خود یا فرهنگ تجدّد و مصرف و فساد را به جای آموزش مبانی تکنولوژیکی و علوم قالب می کند یا همراه وسایل صنعتی به انتشار فرهنگ خود دست می زند.54

    8. تقلید

    بدون شک، تقلید کورکورانه در هر چیزی زیان بار است. یک ملت زمانی رو به سعادت می رود که واقع بینانه و سنجیده عمل کند. اینکه به صرف دیدن برهنگی در زنان غیرمسلمان و نحوه لباس پوشیدن آن ها، زنان ما تحت تأثیر قرار گیرند و از آن ها الگوبرداری کنند، در شأن یک زن مسلمان نیست. زنان مسلمان باید متوجه باشند که فرهنگ اسلام غنی ترین فرهنگ ها و مطابق با فطرت انسان هاست. از این رو، ما مجاز به الگوبرداری از دیگران نیستیم.

    9. غلبه هوای نفس

    برخی به دلایل مختلف، از جمله نداشتن زمینه تربیتی سالم در خانواده و یا اجتماع، دچار بحران درونی و متأثر از هواهای نفسانی خود گردیده اند. رعایت نکردن حجاب، خود از وسوسه های شیطان است. زن اگر در مقابل هواهای نفسانی خود مقاومت کند، هیچوقت با بدن عریان در معرض دید همگان قرار نمی گیرد. زنی که حاضر است زیبایی خود را در معرض دید عموم قرار دهد، به خیال خود به یک اقناع نسبی رسیده و در بعضی موارد، از کار خود دفاع نیز می کند و به بهانه اینکه حجاب مانع تمدّن است، الگوهای دروغین را، که خود اسیر آن ها گشته، به صورت یک واقعیت نشان می دهد.55

    10. نادیده گرفتن ارزش ها

    روی آوردن زنان به بی حجابی و بدحجابی به مفهوم نادیده گرفتن ارزش های ذاتی و شخصیتی زن است. زنان اگر پای بند به ارزش های اصیل انسانی خود باشند، هیچ گاه زیر بار فرهنگ برهنگی نمی روند.

    حضرت علی(علیه السلام) یکی از راه های حفظ حرمت زن را در رعایت حجاب می داند: «به وسیله حجاب، نظرگاه های زن را مهار کن; چرا که رعایت دقیق حجاب و پوشش، حیات زن را سالم تر و پاک تر و استوارتر نگاه خواهد داشت.»56

    کس غنچه نهفته در برگ را نچید *** از بی حجابی است اگر عمر گل کم است.

    در جای دیگر حضرت علی(علیه السلام) زنان بدحجاب و بی حجاب را بیرون رفتگان از دین، شهوت پرست و اهل دوزخ می داند: «در آخرالزمان، که بدترین زمان هاست، جمعی از زنان پوشیده ای که برهنه اند (لباس دارند اما آن قدر نازک است که گویا نپوشیده اند) و از خانه با خودآرایی بیرون می آیند، اینان از دین بیرون رفته اند و در فتنه وارد شوندگان و به سوی شهوات تمایل دارندگان و به کوی لذات نفسانی شتابان و حرام ها را حلال دانندگان و در دوزخ به عذاب ابدی گرفتاران اند.»57

    جمع بندی

    آنچه به تحریر درآمد نگاهی مختصر به ارزیابی پدیده حجاب از نظر اسلام و ادیان دیگر بود. به این هدف که آیا اهمیت حجاب صرفاً مورد توجه اسلام بوده و بس تا با این بهانه اسلام مورد اتهامات گسترده تبلیغاتی قرار بگیرد و از هر سو بر دین حمله کنند، یا اینکه حجاب در ادیان دیگر نیز مورد توجه بوده است؟ آنچه گذشت به این نتیجه دست یافتیم که مسئله حجاب علاوه بر اسلام در ادیان دیگر هم مطرح بوده و به آن اهمیت می دادند.

    از این رو، حجاب یک پدیده ارزشمندی است که ضرورت آن حتی در بین اقوام و جوامع مختلف قبل از اسلام احساس گردیده بود و اگر احیاناً اشکالی هم در عایت حجاب باشد، نه فقط متوجه اسلام، بلکه شامل همه کسانی است که حجاب را یک امر انسانی تلقّی می کنند باشد. و اینکه هدف بی توجهی برخی به حجاب و نادیده گرفتن آن به منظور دست یابی به منافع بزرگ مالی بوده است; زیرا زنان عریان را کم هزینه ترین و سهل ترین وسیله تبلیغاتی برای وصول به آن هدف می دانستند و بدون شک برای این منظور از هیچ کوششی دریغ نورزیدند.

    و در نهایت اینکه از نظر ما رعایت حجاب، همانند شخصیت طلبی و عفّت خواهی، بازگشت به فطرت اصیل انسانی می کند; از این رو، ما معتقدیم رعایت حجاب ارزش گذاردن به زن و نوعی تکریم به اوست، نه دلیل بر نقص وجود او. زن با رعایت حجاب، از آلودگی مصون می ماند، زیرا زمینه هرگونه سوء استفاده از او منتفی می گردد.

    پی نوشت ها


    1ـ على اکبر العریقى، زن در آئینه تاریخ، ص 116.

    2ـ اسماعیل منصورى لاریجانى، سیر تحوّل حقوق بشر و بررسى تطبیقى آن با حقوق بشر در اسلام، تابان،1374، ص233.

    3ـ اعراف: 22.

    4ـ ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 1، ص 155.

    5ـ حسام نقبائى، سیر تکامل حقوق زن در تاریخ و شرایع، چ دوم، چاپخانه بدیع، 1342، ص 99.

    6ـ على محمدى آشتیانى، حجاب در ادیان الهى، اشراق، 1373، ص 15.

    7ـ حسین مکّى، تاریخ 20 ساله، ج 2، ص 252ـ258 و 265.

    8ـ ویل دورانت، پیشین، ج 1، ص 552.

    9ـ حسن صدر، حقوق زن در اسلام و اروپا، ص 7 و 51.

    10ـ على محمدى آشتیانى، پیشین، ص 91.

    11ـ همان، ص 10، به نقل از: ابوالقاسم اشتهاردى، حجاب در اسلام، ص 5.

    12ـ ویل دورانت، پیشین، ج 12، ص 62.

    13ـ على محمدى آشتیانى، پیشین.

    14ـ جرجى زیدان، تاریخ تمدن اسلامى، ترجمه على جواهرالکلام، ص 942.

    15ـ ر.ک: سفرنامه دیولافوآ، ص 221.

    16ـ على محمدى آشتیانى، پیشین، به نقل از: حکیمه الهى (استاد دانشگاه لندن)، زن و آزادى.

    17ـ همان،ص137/براونواشنایدر،پوشاک اقوام مختلف،ص116.

    18ـ ویل دورانت، پیشین، ج 13، ص 498ـ500 با تصرّف.

    19ـ محمد منصورنژاد، مسئله زن، اسلام و فمینیسم، تهران، برگ زیتون، 1381، ص 93.

    20ـ همان، ص 239 و 240، به نقل از: محمدرضا باهنر، فاطمه کروبى و صدیقه امانى.

    21ـ همان، به نقل از: امام خمینى، صحیفه نور، ج 4، ص 103.

    22ـ تورات، سفر پیدایش، باب 3، آیات 6 ـ 8، 20ـ21.

    23ـ قوام وشنوى، حجاب در اسلام، ترجمه احمد محسنى گرکانى، ج چهارم، چاپ حکمت، 1352، ص 61 به نقل از: محمدبن سعد، طبقات، ج 1، ص 39.

    24ـ قوام وشنوى، پیشین، ص 61.

    25ـ محمد محمدى اشتهاردى، حجاب بیانگر شخصیت زن، قم، ناصر، 1375، ص 70.

    26ـ ویل دورانت، لذات فلسفه، ترجمه عباس دریاب، ص 29.

    27ـ على محمدى آشتیانى، پیشین.

    28ـ املاآبوت، کلروالاس، جامعه شناسى زنان، ترجمه منیژه نجم عراقى، تهران، نشر نى، 1380، ص 234.

    29ـ حشمت الواعظین طباطبائى، حجاب، مقدّس ترین وسیله استحکام حصار عفاف، قم، دارالنشر، 1364، ج 2، ص 27.

    30ـ همان، ص 13 و 91.

    31ـ محمود حکیمى، مجموعه مقالات براى بانوان، شفق، 1369، ج 1، ص 7ـ13.

    32ـ ر.ک: اسراء: 79 و تفاسیر مربوط به آن.

    33ـ محمود منصورنژاد، پیشین، 1381، ص 97ـ104.

    34ـ فرهت قائم مقامى، آزادى یا اسارت زن، چ پنجم، جاویدان، 1356، ص 44.

    35ـ نهج البلاغه، جعفر شهیدى، خ 153.

    36ـ قاسم سیدالبغدادى، الحیاةُ البعیدة فى ظلّ سورةِ النُّور، 1423، ص 163.

    37ـ قاسم سیدالبغدادى، پیشین.

    38ـ علیرضا افشارنیا، زن و مردهاى نیروهاى تولید، تهران، پیشگام، 1357، ص 195.

    39ـ عبداللّه جوادى آملى، پیشین، ص 425.

    40ـ حسام نقبائى، پیشین، ص 102.

    41ـ على محمدى آشتیانى، پیشین، ص 177.

    42ـ فرهت قائم مقامى، پیشین، ص 44.

    43ـ فتحیه فتاحى زاده، حجاب از دیدگاه قرآن و سنّت، چ دوم، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1376، ص 184.

    44ـ فرهت قائم مقامى، پیشین، ص 48ـ50.

    45ـ على محمدى آشتیانى، پیشین، به نقل از: فرید وجدى، دائرة المعارف، ج 3، ص 337.

    46ـ مهدى مهریزى، زن در سخن و سیره امام على(علیه السلام)، تهران، دانشگاه علامه طباطبائى، 1381، ص 263 به نقل از: نهج البلاغه، ترجمه و شرح علینقى فیض الاسلام، ص939.

    47ـ على محمدى آشتیانى، پیشین، به نقل از: قرة العین، درآمدى بر تاریخ بى حجابى در ایران، ص 4.

    48ـ ر.ک: قیام گوهرشاد، تهران، چاپ وزارت ارشاد، سینا واحد، 1366، ص 28.

    49ـ على شریعتى، انتظار عصرحاضر از زن مسلمان، ص 13.

    50ـ گروه مؤلفان، زن از دیدگاه اسلام، دارالتبلیغ اسلامى، ص 2.

    51ـ ویل دورانت، لذات فلسفه، ص 151.

    52ـ على محمدى آشتیانى، پیشین، ص 183.

    53ـ فرانتس فانون، سال پنجم انقلاب الجزایز، ترجمه تابنده، ص 36.

    54ـ على محمدى آشتیانى، پیشین، ص 183.

    55ـ محمد محمدى اشتهاردى، پیشین، ص 133.

    56ـ مهدى مهریزى، پیشین، ص 160.

    57ـ شیخ حرّ عاملى، وسائل الشیعه، ج 4، ص 19.

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حبیبی، محمداسحاق.(1384) نیم نگاهی به حجاب در ادیان الهی. ماهنامه معرفت، 14(7)، 58-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محمداسحاق حبیبی."نیم نگاهی به حجاب در ادیان الهی". ماهنامه معرفت، 14، 7، 1384، 58-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حبیبی، محمداسحاق.(1384) 'نیم نگاهی به حجاب در ادیان الهی'، ماهنامه معرفت، 14(7), pp. 58-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حبیبی، محمداسحاق. نیم نگاهی به حجاب در ادیان الهی. معرفت، 14, 1384؛ 14(7): 58-