معرفت، سال چهاردهم، شماره هشتم، پیاپی 95، آبان 1384، صفحات 84-

    و ملّی شدن صنعت نفت ایران

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    فداییان اسلام

    و ملّی شدن صنعت نفت ایران

    مازیار کریمی حاجی خادمی

    مقدّمه

    «فداییان اسلام»، مهم ترین گروه مذهبی در دوره پهلوی دوم (1320ـ1357ش) بودند که همزمان با تلاش های دکتر مصدق و آیة اللّه کاشانی در ملّی کردن صنعت نفت ایران نقش داشتند. این جنبش، که توسط سیدمجتبی میرلوحی، معروف به «نوّاب صفوی» بنیان نهاده شد، طی یک دهه فعالیت سیاسی (1324ـ1334ش)، تلاش نمود تا به روش خاص خود، یعنی مبارزه مسلّحانه، حکومت اسلامی را محقّق سازد.

    در حقیقت، فداییان اولین تشکّلی بود که ایدئولوژی اسلامی را در راستای تحقق حکومت اسلامی ترویج می نمود. اینان نه تنها از لحاظ نظری مخالف رژیم سلطنتی پهلوی بودند، بلکه در عمل نیز با کسانی که وجودشان به حاکمیت و استقلال ملّی ـ اسلامی ما لطمه می زد و یا مانع هرگونه استقلال سیاسی و اقتصادی کشور بودند، به شدت مبارزه می نمود و آنان را از میان برمی داشت.1

    جنبش «فداییان اسلام» هرچند ماهیت طلبگی داشت، اما در عین وابستگی به مرجعیت، به نوعی استقلال در عمل نیز می اندیشید و بر این باور بود که اگر مرجعیت به لحاظ محدودیت های خاص خود، قادر به انجام کار انقلابی نیست، دلیلی ندارد که طلّاب و دیگر دغدغه داران ارزش های اسلامی هم سکوت کنند. البته در باب دیدگاه شریعت و فقه اسلامی در مورد اقدامات و مشی فداییان اسلام، بحث ها و نظرات گوناگونی ارائه شده که پرداختن به آن ها از حوصله این بحث خارج است.

    در این مقاله، ضمن اشاره مختصر به ایدئولوژی فداییان، سیر مبارزات آنان در راه ملّی شدن صنعت نفت ایران به طور فشرده بررسی می گردد.

    اندیشه فداییان اسلام

    ایدئولوژی فداییان بر پایه ارزش ها و اعتقادات اسلامی، و متّکی بر شریعت بود. اعتقاد راسخ به قرآن و ارزش های اسلامی، فداییان را به انسان های شجاع و بی باکی مبدّل ساخته بود که حاضر بودند در راه تثبیت اهداف و آرمان های خود، جانشان را نیز فدا کنند. عنوانی که این گروه برای خود برگزیدند، یعنی «فداییان اسلام»، خود مؤیّد مطلب مزبور است. پایداری و ایستادگی فداییان در خلال شکنجه های سخت و طاقت فرسای حکومت وقت، مثال زدنی است. تفکر بنیادین و در واقع، هدف فداییان، حاکمیت اسلام بود. اینان حتی پای بندی صرف به اعتقادات اسلامی در حیات فردی را نمی پذیرفتند، بلکه بر این باور بودند که اسلام باید در صدر حکومت قرار گیرد تا توانایی تحقق احکام و شعائر دینی را در سطح جامعه داشته باشد.

    این باور فداییان در اعلامیه مفصّلی که با عنوان «اعلامیه فداییان اسلام» منتشر نمودند، متجلّی گردید; جایی که فداییان اندیشه های سیاسی، اجتماعی، و اقتصادی خود را درباره حکومت اسلامی، سازمان ها و وزارتخانه ها، مجلس و سایر نهادها و نیز سازمان و تشکیلات روحانیّت مطرح ساختند.

    فداییان اسلام اساساً از لحاظ فکری، بر چهار اصل تکیه داشتند:

    1. اسلام نظام کاملی برای زندگی است.

    2. قومیّت گرایی در اسلام وجود ندارد و اتحاد شیعه و سنّی باید حفظ گردد.

    3. تضادی میان اسلام و وطن خواهی وجود ندارد.

    4. اتحاد جهان اسلام با اجرای قوانین اسلامی ممکن است و تنها در این شرایط است که مشکلات مسلمانان حل می شوند.2

    اعلامیه های کوبنده و آتشین فداییان، که همواره در صدر آن آیه ای از آیات قرآن دیده می شد، جلوه دیگری از اندیشه اسلامی آنان است. فداییان چنانچه در جایی سخنرانی می نمودند و یا با کسی دیدار می کردند و حتی پس از دستگیری و شکنجه در زندان، با قاطعیت، بر حقّانیت خود و راه و هدفشان تأکید می کردند و این ها همگی نشان از اسلامی بودن ایدئولوژی فداییان اسلام دارد.

    برای تأیید این مطالب، به موارد ذیل، به عنوان نمونه اشاره می گردد:

    ـ پس از آزادی آیة اللّه کاشانی از زندان، نوّاب صفوی به دیدن ایشان رفت و گفت: «در راه اجرای احکام اسلام و رسیدن به هدف دینی خود، با مشورت و همکاری شما، حاضرم تا آخرین نفس استقامت کنم و از آزار دشمن نهراسم.»3

    ـ نوّاب در کوچه و بازار، هر کجا که می رفت، ممکن نبود نهی از منکر نکند. به همین دلیل، هرکس با او برخورد می کرد، کلاه شاپو یا کروات داشت، از ترس نوّاب و یا به احترام او، آن را پنهان می نمود.4

    ـ در سفری که نوّاب به مصر داشت، از سوی مجله معروف مصری آخرالزمان، از او سؤال شد: «آیا به شما اجازه می دهند به تهران برگردید؟» او در جواب گفت: «اجازه ما همیشه با خود ماست. علاقه شما به زندگی تان، موجب تردید و ترس شما شده است. اگر ایمان داشتید که زندگی در اختیار کسی نیست و کسی هم نمی تواند شما را از آن محروم سازد یا آن را به شما ببخشد، البته وضع شما چنین نمی شد.»5

    ـ در پایان گردهمایی کشورهای اسلامی در شهر «قدس»، نوّاب به دیدار ملک حسین بن طلال، پادشاه اردن، رفت و به او گفت: «تو از سلاله پیامبری; بنابراین، پسر عموی من هستی... خودت و دینت و ملّتت را خوب نگه داری کن. باید اسلام به مرحله مجد و عظمت ایام جدّ بزرگوارت محمّد(صلی الله علیه وآله)برسد. باید که جز محبت خدا و رسول محبّت کسی در دل تو جا نداشته باشد. تو نباید از احدی بترسی...»6

    ـ خلیل طهماسبی پس از ترور رزم آرا، در گفتوگو با بازپرس شعبه 1 کلانتری بخش 8 تهران گفت: «... باکی از کشته شدن ندارم; برای اینکه خداوند می فرماید: (وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ) (آل عمران: 169)... این دنیا حکم کاروان سرایی دارد و کسانی که برای خوش گذرانی دو روزه، شکم کثیف خود را آلوده به همه نوع کثافتی می کنند و مرتکب هر نوع خیانتی نسبت به دین و مملکت می شوند، فکر نمی کنند که خدا روز حساب گریبان آن ها را گرفته و به کیفر اعمالشان می رساند. این را شما بدانید که اینجا مملکت آل محمّد(صلی الله علیه وآله) است.»7

    البته فداییان خود را مستقل از مرجعیت تشیّع نمی دانستند. وقتی از نوّاب سؤال شد: شما اعلم هستید یا آقای بروجردی؟ گفت: طبعاً آقای بروجردی. گفتند: پس چرا کارهایی که تو می کنی او نمی کند؟ گفت: «چون من سرباز اسلامم و آقای بروجردی افسر، و تا زمانی که سرباز هست، افسر به میدان نمی رود. ایشان مقامشان عالی تر است.»8

    فداییان در عین حال، دین را جدای از سیاست تلقّی نمی کردند. از این رو، نوّاب در جواب فردی که او را به خاطر کشتن علاء مؤاخذه کرد، گفت: «... این تز شماست که می گویید: سیاست از دین جداست. ما این پیمان ]منظور پیمان بغداد است که علاء آن را به امضا رسانید[ و شرکت و نظارت بر آن را جزو مسائل اسلامی می دانیم.»9

    آیة اللّه طالقانی در مورد فداییان می گفت: «فداییان اسلام، جوانانی پرشور و مؤمن، آن ها راه را باز و موانع را برطرف می کردند. مانع اول (هژیر) را برداشتند، انتخابات آزاد شروع شد؟ مانع بعدی (رزم آرا) را برداشتند، صنعت نفت ملّی شد.»10

    آیة اللّه خامنه ای، رهبر معظّم انقلاب، نیز از خاطرات نوّاب یاد می کند: شعار او در مشهد در مدرسه «سلیمان خان» و مدرسه «نوّاب» این بود که «اسلام باید زنده شود.» وقتی او به افراد کرواتی می رسید، می گفت: این بند را اجانب به گردن ما انداخته اند. باید گفت: اولین جرقه های انگیزش انقلاب اسلامی به وسیله نوّاب در من به وجود آمد و هیچ شکی ندارم که اولین آتش را در دل ما نوّاب روشن کرد.11

    فداییان اسلام و ملّی شدن صنعت نفت ایران

    تأسیس جنبش «فداییان اسلام» در سال 1324 هـ .ش تقریباً مقارن با آغاز تلاش های جدّی نیروهای گوناگون برای ملّی شدن صنعت نفت ایران بود و چون از دیدگاه فداییان، ملّی شدن صنعت نفت پیروزی بزرگی در کوتاه نمودن دست استعمار و دشمنان اسلام از دخالت در امور کشور و نیز کسب استقلال ملّی ـ دینی کشور و در حقیقت، پیروی اسلام تلقّی می شد، از هیچ تلاشی برای تحقق آن فروگذاری ننمودند.

    با بررسی سیر مبارزات فداییان از ابتدا تا به پایان، می توان به طور مشخص، در راه ملّی شدن صنعت نفت ایران، دو مرحله کاملا مجزّا و متفاوت را در نظر گرفت:

    در مرحله اول، نگاه فداییان تنها متوجه استعمار خارجی و یا استبداد داخلی و در کل، متوجه سمت خاصی نبود، بلکه فداییان در این مرحله، که نقطه آغاز مبارزاتشان می باشد، با یک نگاه جامع و کلی، در صدد اعلان موضع و بیان دیدگاه ها و افکار خود بودند و اصولا در این مرحله، ملّی شدن صنعت نفت ایران به مرحله حسّاس و تعیین کننده خود نرسیده بود. اما فداییان به تعبیری در این دوران، نوعی مبارزه ایدئولوژیکی را البته به روش خاص خود، در پیش گرفتند و در حقیقت، در این مبارزه مسیر مبارزات بعدی و مواضع آینده آنان ترسیم گردید و شعار اصلی آنان بدین صورت نشان داده شد که اینان با هر شخص، جناح، قدرت و تفکری که درصدد از بین بردن ارزش ها و منافع ملّی ـ مذهبی باشد، خواهند جنگید.

    یکی از مهم ترین اقدامات فداییان در این مرحله، ترور احمد کسروی12 توسط برادران واحدی در 20 اسفندماه 1324 هـ .ش است. البته، نوّاب ابتدا طی جلساتی با کسروی به گفتوگو نشست13 تا آنکه از ارتداد وی مطمئن شد. یکی دیگر از کارهای فداییان، کشتن دکتر برجیس بود که در اصل، یهودی بود، اما بهایی شده بود. نوّاب و دیگران بر این اعتقاد بودند که وی شمار زیادی از مسلمانان را با داروی اشتباهی کشته است. به همین دلیل، به سراغ او رفتند و وی را کشتند.14

    در همین مرحله بود که فداییان اسلام نخستین اطلاعیه خود را منتشر کردند که ادبیاتی انقلابی و اسلامی داشت و ترسیم کننده مسیر مبارزات فداییان تا به انتها بود: «ما زنده ایم و خدای منتقم جبّار بیدار. خون های بیچارگان از سرانگشت خودخواهان شهوتران، که هر یک به نام و رنگی پشت پرده های سیاه و سنگرهای ظلم و خیانت و دزدی خزیده اند، سالیان درازی است فرو می ریزد و گاه دست انتقام الهی هر یک از اینان را به جای خویش می سپارد و دیگر یارانش عبرت نمی گیرند...»15

    اما در مرحله دوم، فداییان اسلام به طور فعّال، وارد صحنه مبارزات ملّی شدن صنعت نفت ایران گردیدند و مشخصاً با مخالفان ملّی شدن صنعت نفت درگیر شدند. در این مرحله، هدف و جهت مشخص بود و آن هم مبارزه با استعمار خارجی و از میان برداشتن هر مانعی بود که با ملّی شدن صنعت نفت مخالفت میورزید. در این مرحله، دو نقطه عطف و در حقیقت، دو اقدام اساسی و یا به تعبیر دیگر، دو ضربه کاری را در مبارزات فداییان می توان مشاهده نمود:

    اولین اقدام اساسی فداییان در این مرحله، ترور عبدالحسین هژیر، وزیر درباری شاه بود. هژیر درصدد بود در انتخابات، با تقلّب، نمایندگان باب طبع استعمار و دربار را از صندوق درآورد16 که با ترور وی به دست سیدحسین امامی، در آبان ماه 1328، علاوه بر اینکه محبوبیت فداییان افزایش یافت، زمینه نهضتی ملّی پدید آمد و فشارهای فداییان، که با اطلاعیه های آتشین آنان شدت بیشتری به خود می گرفت، موجب شد تا انتخابات تهران باطل اعلام شده، جوّ سیاسی به نفع رهبران «جبهه ملّی» تغییر یابد و شش تن از اعضای «جبهه ملی» (از جمله دکتر مصدق) و نیز آیة اللّه کاشانی به مجلس شانزدهم راه پیدا کنند17 و در نهایت هم این مجلس شانزدهم بود که موفق شد تا لایحه ملّی شدن صنعت نفت را تصویب نماید. البته اعدام انقلابی هژیر آثار دیگری هم داشت: دولت تاریخ افتتاح مجلس «سنا» را تغییر داد و انجمن نظارت، انتخابات مجلس شورای ملّی را ـ همان گونه که اشاره شد ـ باطل کرد.18

    از این اقدام فداییان می توان به «فضاسازی برای ملّی شدن صنعت نفت ایران» یاد نمود. فداییان با کنار زدن هژیر، زمینه ورود «جبهه ملّی» و کاشانی را به مجلس مهیّا نمودند و در حقیقت، فضا را برای تحرّکات این دو گروه، یعنی نیروهای ملّی و مذهبی برای ملّی کردن صنعت نفت کشور، آماده ساختند.

    دومین اقدام اساسی فداییان در این مرحله، که در حقیقت، بزرگ ترین و مهم ترین اقدام آنان در راه ملّی شدن صنعت نفت ایران بود، ترور ژنرال محمّد رزم آرا، نخستوزیر شاه، بود. رزم آرا در 6 تیرماه 1329 با یک وجهه نظامی، دولت خود را به مجلس آورد. رزم آرا از مخالفان جدّی ملّی شدن صنعت نفت بود.19 او به قدرت و ابتکار مردم اعتقادی نداشت، آمده بود تا در برابر خواست مردم بایستد. وی خواهان ادامه حضور انگلیسی ها در ایران بود تا صنعت نفت ایران را اداره نمایند.20 این جمله معروف از اوست که گفت: «ملتی که نمی تواند برای خود لولهنگ (آفتابه) بسازد، چطور می خواهد صنایع نفت خود را اداره کند؟»21

    یکی از اهداف اصلی دولت رزم آرا روشن کردن تکلیف قرارداد الحاقی «گس ـ گلشائیان» بود.22 در چنین اوضاعی، نوّاب وکلای «جبهه ملّی» را به ملاقات دعوت کرد و طی استدلال های مفصّل، به آنان گفت: تنها از طریق اسلام می توان با اجانب، بخصوص انگلیس، مبارزه کرد. اما وکلای «جبهه ملّی» از قدرت رزم آرا می ترسیدند. و بکلی نظریه «ملّی شدن صنعت نفت» را شکست خورده می پنداشتند.23 در عین حال، سیّد عبدالحسین واحدی، یکی از اعضای فداییان اسلام، روز جمعه 11 اسفندماه 1329 در یک سخنرانی در «مسجد شاه»، که بیش از دو ساعت طول کشید، ضمن برشمردن آنچه طی سی سال عصر سلطه خاندان پهلوی بر ملت ایران رفته بود، حکومت های شوروی، انگلیس و آمریکا را به خاطر دخالت در امور داخلی مردم ایران، به شدت محکوم نمود و اعلام داشت: نفت ایران متعلّق به مردم ایران است و هیچ بیگانه ای حق طمع در ثروت این مرز و بوم ندارد و دولت رزم آرا نیز دولت فرمایشی شاه است. او در پایان افزود: «ای رزم آرا! اگر تا سه روز دیگر خودت کنار نروی تو را خواهیم فرستاد.»24

    در نهایت، خلیل طهماسبی به دستور نوّاب، در تاریخ 16 اسفندماه 1329 رزم آرا را ترور نمود25 و خود دستگیر شد. با قتل رزم آرا، سهام شرکت نفت در بورس لندن تنزّل یافت و فشار مطبوعات بر شاه و مجلس برای تصویب لایحه ملّی شدن صنعت نفت بیشتر شد و سرانجام، مجلس شورای ملّی در تاریخ 24 اسفندماه 1329 یعنی هشت روز پس از کشته شدن رزم آرا، لایحه ملّی شدن صنعت نفت ایران در سراسر کشور را به اتفاق آراء تصویب نمود و در 29 اسفندماه سال 1329 توسط مجلس «سنا» تأیید شد.

    نتیجه

    «فداییان اسلام» یکی از نیروهای مؤثر در تثبیت ملّی شدن صنعت نفت ایران بودند. اینان با توجه به اعتقاد راسخ خود و با درک اوضاع سیاسی زمان و مشاهده استبداد داخلی و استعمار خارجی، بهترین راه مبارزه علیه مخالفان ملّی شدن نفت ایران را در ترور آنان یافتند.

    فداییان در دو مرحله، مبارزات خود را تداوم دادند. در مرحله اول، اعلام موضع کردند و نوعی مبارزه ایدئولوژیکی در پیش گرفتند. در این مرحله، افرادی همچون کسروی و دکتر برجیس قربانی فداییان شدند. در مرحله دوم، که زمان مبارزات جدّی فداییان در راه ملّی شدن صنعت نفت بود، ابتدا با ترور عبدالحسین هژیر و ورود مصدق و کاشانی به مجلس شانزدهم، زمینه را برای تحرّکات و تلاش های نیروهای ملّی و مذهبی فراهم آوردند و سپس با ترور رزم آرا، یکی از اصلی ترین موانع ملّی شدن صنعت نفت ایران را از صحنه حذف کردند و در نهایت، صنعت نفت ایران در 29 اسفندماه سال 1329 ملّی شد.

    پی نوشت ها


    1ـ احمد کسروى، عبدالحسین هژیر، ژنرال محمّد رزم آرا و حسین علاء از جمله رجال سیاسى معروف و صاحب منصبانى بودند که همگى به دست «فداییان اسلام» و یا در اثر تحرکّات اینان، به قتل رسیدند.

    2ـ رسول جعفریان، جریان ها و جنبش هاى مذهبى ـ سیاسى ایران سال هاى 1320ـ1357، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى، 1381، ص 115.

    3ـ سیدمجتبى نوّاب صفوى، فداییان اسلام (تاریخ، عملکرد و اندیشه)، به کوشش سیدهادى خسروشاهى، تهران، اطلاعات، 1375، ص 57.

    4ـ یاد (بنیاد تاریخ انقلاب اسلامى)، سال دوم، ش 6، بهار 1366، ص 49.

    5ـ نعمت اللّه جهانبانویى، مصدق و نهضت هاى منطقه اى، تهران، توس، 1378، ج 1، به نقل از: روزنامه فردوسى، ش 124، (سال 1332).

    6ـ همان، به نقل از: روزنامه فردوسى، ش 120، ص 7.

    7ـ علیرضا زهیرى، عصر پهلوى به روایت اسناد، دفتر نشر و پخش معارف، 1379، ص 157 (شماره پرونده: 1341، شماره شعبه: 1، تاریخ 1329/12/18.)

    8ـ یاد، ش 6، سال دوم، ص 37.

    9ـ همان، ص 37.

    10ـ رسول جعفریان، پیشین، ص 118.

    11ـ مجله پانزده خرداد، ش 5ـ6، ص 6ـ7.

    12ـ احمد کسروى، مورّخ معروف ایران، که فکر ادعاى نبوّت را در سر خود مى پروراند، تصمیم گرفته بود مکتب شیعه را، که بزرگ ترین سد راه اشاعه افکار پلید خود مى پنداشت، با هجو کردن اساس علمى و فلسفى آن، از میان ببرد و راه را براى رسیدن به هدف شیطانى خود هموار سازد. وى ضمن هجو علما و روحانیان شیعه، آن گاه که مبارزى را در این مسیر در مقابل خود ندید، پا را از این فراتر نهاد و شروع به هتّاکى به امام صادق (ع) نمود. (سیدحسین خوش نیت، سیدمجتبى نوّاب صفوى، اندیشه ها مبارزات و شهادت او، منشور برادرى، 1360، ص 17.) در واقع، کسروى در پوشش زدودن خرافات از مذهب تشیع، بدترین حملات را به اسلام کرد و با هوچیگرى و تمسخر شعائر اسلامى، به ایجاد اختلاف و القاى شبهات در بین مسلمانان پرداخت تا جلوى حرکت یکپارچه مسلمانان را بگیرد. (بادامچیان ـ بنایى، هیئت هاى مؤتلفه اسلامى، اوج، 1362، ص 24.)

    13ـ نمونه آن مجلس بحث با کسروى است که گزارش تفصیلى آن در مجله دنیاى اسلام، سال اول، ش 9 آمده است.

    14ـ رسول جعفریان، پیشین، ص 103.

    15ـ همان، ص 103.

    16ـ بادامچیان ـ بنایى، پیشین، ص 25.

    17ـ ر.ک: مصدق و نبرد قدرت، ص 152 و 153 به نقل از: علیرضا زهیرى، پیشین، ص 156 / رسول جعفریان، پیشین، ص 107 و 108.

    18ـ محمّدحسین فکور، شبنم سرخ، قم، بوستان کتاب، 1380، ص 48.

    19ـ سیدحسین خوش نیّت، پیشین، ص 47.

    20ـ محمدحسین فکور، پیشین، ص 52.

    21ـ سیدمجتبى نوّاب صفوى، پیشین، ص 106.

    22ـ این قرارداد ضمن تأیید قرارداد 1312 مبنى بر واگذارى امتیاز نفت جنوب به انگلیس، دعاوى ایران را نیز تصفیه شده و پایان یافته تلقّى مى کرد. (اتحادیه انجمن هاى اسلامى دانشجویان در اروپا، مصدق و نهضت هاى ملّى ایران، 1357، ص 77ـ79.)

    23ـ سیدمجتبى نوّاب صفوى، پیشین، ص 113 و 114.

    24ـ سیدحسین خوش نیّت، پیشین، ص 52ـ54.

    25ـ در مورد قتل محمّد رزم آرا، این نکته نیز قابل توجه است که با بررسى پرونده پزشکى قانونى وى، مشخص شد گلوله اى که منجر به کشته شدن رزم آرا شده، از پشت سر به او خورده است، و حال آنکه طهماسبى از جلو به سمت رزم آرا شلیک نمود. مى توان این گونه استنباط کرد که در صورت صحّت موضوع، علاوه بر فداییان، کس یا کسان دیگرى نیز در قتل رزم آرا شرکت داشته اند، هرچند بحث مبسوط در صحّت و سقم این قضیه از حوصله این مقاله خارج است.

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    کریمی حاجی خادمی، مازیار.(1384) و ملّی شدن صنعت نفت ایران. ماهنامه معرفت، 14(8)، 84-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    مازیار کریمی حاجی خادمی."و ملّی شدن صنعت نفت ایران". ماهنامه معرفت، 14، 8، 1384، 84-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    کریمی حاجی خادمی، مازیار.(1384) 'و ملّی شدن صنعت نفت ایران'، ماهنامه معرفت، 14(8), pp. 84-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    کریمی حاجی خادمی، مازیار. و ملّی شدن صنعت نفت ایران. معرفت، 14, 1384؛ 14(8): 84-