سر مقاله
Article data in English (انگلیسی)
سر مقاله
این همه هجوم... چرا؟!
آوای شوم تفرقه وجدایی بنی دین و دانش باز گوش جان ما را خراشید ولی گوش جهان استکبار و استعمار را نوازش داد. به مناسبت طرح این مسائل و توطئه ها مناسب دیدیم قسمتی از سخنان استاد مصباح یزدی (دام عزه) را که در تاریخ 8/11/67 ایراد شده است به عنوان سر مقاله تقدیم خوانندگان عزیز نماییم که اینک پیش روی دارید:
این انقلاب بیش از هر گروهی و هر قشری مرهون روحانیت است و امروز بسیاری از مسئولیتهای کشور به عهده روحانیون است ولی از آنجا که هر چیزی ارزشمندتر باشد دشمن بیشتری هم خواهد داشت امروز که روحانیت خودش را در مملکت نشان داده و ارزش خودش را ثابت کرده دشمنیهای زیادی هم با روحانیت شروع شده است. البته اینها کم و بیش سابقا هم بوده ولی با پیروزی انقلاب که رهبری آن را روحانیت بعهده داشت اهمیت این نهاد برای دشمنان اسلام بیشتر آشکار شد.
یک قسمت فعالیتها علیه روحانیت در خارج از کشور شروع شده که مقالات و سخنرانیها و کتابهایی را در انتقاد از روحانیت و انتقاد از اسلام منتشر میکنند و گهگاه کتابها به طور قاچاق به داخل کشور هم فرستاده میشود و به قیمتهای گزافی هم به فروش می رسد و دست بدست میگردد. چه شیوه هایی دارد؟ و چه محتوایی دارد؟ حالا فرصت نیست که اشاره کنم. اجمالا این یک بخش از فعالیتهای ضد روحانیت است که در خارج انجام می گیرد و هدفش تضعیف اسلام و روحانیت به عنوان سمبلی از اسلام و نگهبان اسلام است. دشمنی با روحانیت و مخالفت با آنها در این بخش مخالفت دشمنان خارجی اسلام خلاصه اسلام خلاصه نمی شود. در داخل هم کسانی با انگیزههای مختلفی با روحانیت به مبارزه برخاسته اند.
آنچه مشکل است برخورد با کسانی است که با نگیزه به اصطلاح اسلامی و با بینشی متفاوت با بینش ما به جنگ روحانیت بر می خیزند اینها از نقطه ضعفهای ما سوء استفاده میکنند, نقطه های کوچک ضعف را زیر ذره بین می گذارند احیانا سوء تعبیرات و سوء تفسیرهایی هم میکنند و بهر حال معتقدند که روحانیت دیگر دورانش گذشته و به عنوان یک صنف منقرض شده است و جای خودش را باید به اصناف دیگری بدهد مثل عطارهایی که با پیدایش طب جدید جای خودشان را به داروخانه های مدرن دادند. بنابراین کم نیستند کسانی ( بخصوص در میان روشنفکران) که وجود روحانی را لازم نمی دانند, نه اینکه دشمنی خاصی با آخوند داشته باشند, میگویند شما یک صنفی هستید برای زمان قبلی لازم بودید اما دیگر دوران شما سپری شده است این کارهایی که شما می کنید, بعضیهایش اصلا لازم نیست و بعضی هم دیگر نیازی به شما ندارد. مانند روضه خوانی و شرکت در مجالس ختم و عزاداری و عروسی و نماز جماعت و غیره. اما نماز جماعتش که لزوم ندارد که آخوند بخواند هر که عادل باشد می تواند نماز جماعت بخواند, اما مراسم عزاداری و عروسی, اینها هم تشریفات خشکی است باید برچیده شود. اگر آخوند در مراسم جشن و عزاداری شرکت نکند چه میشود؟ اما مسائل روضه خوانی در زمان گذشته کم و بیش بد نبود, اما امروز با این رسانه های گروهی و این رادیو تلویزیون و.. . دیگر احتیاجی نیست الان داریم کسانی که لباس روحانیت ندارند, بعضی سخنرانیهای جالب و مفید هم ایراد میکنند چه احتیاجی هست به اینکه یک صنفی با یک تشکیلات با یک اوضاعی با یک خاصی وجود داشته باشد؟
این مساله ای است که باید درباره اش اندیشید. اگر واقعا لازم نیست ما هم بگذاریم برویم, حالا ما اگر پیر شدیم شما الحمد الله جوان هستید و می توانید وارد کارهای دیگری شوید و در آمدهای بهتری داشته باشید اما اگر ضرورت دارد, این ضرورت را بفهمیم و به دیگران بفهمانیم, امروز, روزی است که همه مسائل باید بحث شود, تحقیق شود, درباره آنها سخنرانی شود, مقاله و کتاب نوشته شود. در دسترس عموم گذاشته شود واقعا کسانی هستند که باورشان نیست که وجود روحانیت ضرورتی دارد. باید مقالاتی در این زمینه ها نوشت, سخنرانیهای کرد, کتابهایی نوشت و کاملا روشن کرد که اگر اسلام لازم است روحانیت هم بعنوان متخصص در شناختن حقائق اسلام در ابعاد مختلف لازم است. این کار شماست نیروهای جوان و پر شور و با نشاط و با اخلاص باید به این کارها بپردازید.
آینده روحانیت در خطر است شاید این حرف را جدی نگیرید ولی پیش آمدهای روزگار کم و بیش به شما نشان خواهد داد که خطر جدی برای اصل کیان روحانیت وجود دارد.
دشمنان روشهای مختلفی دارند و بیشتر از تهمت و تحریف استفاده میکنند. اما کسانی که مخالفتشان از روی دشمنی با اصل اسلام نیست روشهای دیگری در مبارزه دارند.
1. باور کردهاند که روحانیت باید نابود گردد, پس باید آنرا تضعیف کرد و از چشم مردم انداخت. از این رو نقطه ضعفهایی از بعضی روحانیون یا روحانی نماها پیدا میکنند و آنها را بزرگ میکنند و بر محور آنها تبلیغاتی با شیوه های مختلف انجام می دهند.
میگویند روحانیون پستهای سیاسی را اشغال میکنند با اینکه صلاحیتش را ندارند, نه درسش را خواندهاند و نه تجربه ای دارند, این یکی از سوژه هایشان است.
2. اینکه اینها یک روحیه متعصبانه و دو گماتیک و جزم گرایانه دارند و حاضر نیتند حرف حساب دیگری را بشنوند, آخوند یعنی کسی که میگوید این است و جز این نیست هر چه من فهمیدم همین است و همه باید تابع حرف من باشند حتی خودشان هم با هم اختلاف پیدا میکنند, هر کدامشان میگویند حرف آن است که من میزنم. حاضر نیستند با هم بنشینند تفاهمی کنند, حرف هم دیگر را بفهمند و منطقی برخورد کنند. این هم یکی از نقطه های ضعف آخوندهاست و دلیل اینکه اینها دیگر قابلیت بقاء ندارند.
3. اینکه اینها چسبیده اند به یک سلسله مسائل و دروس که یا اصلا هیچ فایده ای برای این اجتماع ندارد یا بسیار کم فایده است و بجای آن دروس و علوم مورد احتیاج جامعه است در همان حول و حوش مسائل اسلامی, آنها را کنار گذاشته اند روش تدریس و تحقیقاتشان هم نارسا است و کارایی ندارد.
خوب ما با چنین مشکلی مواجه هستیم. آیا باید با مخالفین مبارزه کرد یا نه؟ عرض می کنم اگر مبارزه صنفی است هیچ لزومی ندارد و اگر صنفی راه درآمدش دین باشد و دین را وسیله دنیا قرار داده باشد منقرض شود. اما اگر ما تشخیص دادیم که روحانیت برای بقاء اسلام لازم است دفاع از آن هم لازم خواهد بود و همه می دانیم که اگر اسلام بخواهد بماند, اسلام شناس واقعی از روی منابع اسلامی میخواهد, اگر روحانی نباشد که حقایق اسلام را از منابع اصیل بشناسد و تبیین کند اسلامی نخواهد ماند. ما اگر از روحانیت دفاع می کنیم به این عنوان است نه به عنوان یک صنفی که منافعی دارد از منافعش بخواهیم دفاع کنیم یا از لباسش حمایت کنیم یا از سر و شکل عمامه و عبا و ریش و پشمش بخواهیم دفاع کنیم.
این یکی از مباحثی است که می باید در اطراف آن بحث کرد, مقالات نوشت. اصولا وجود اصناف و تقسیم کارها در جامعه بر چه اساسی است, باید روشن کرد که در هر جامعه ای که تقسیم کار بیشتر و بهتر انجام بگیرد پیشرفت بیشتری خواهد کرد. اینها مطالبی است که در جامعه شناسی امروز مثل آفتاب. روشن است. آنوقت چگونه جامعه ای که میخواهد بر اساس اسلام باقی بماند به یک صنفی که متخصص باشد در مسائل اسلامی و خودش را وقف تحقیق در این مسائل کند, احتیاج ندارد؟! ه پزشک و دامپزشک احتیاج دارد اما به روحانی احتیاج ندارد؟ اینها را باید تبیین کرد برای مردم. آن مغالطات باعث این نشود که کم کم توده های مردم باورشان شود که اینها یک صنف زائدی هستند.
خاتمه
امروز اگر لابلای روزنامه های و مجلات جمهوری اسلامی ایران را جستجو کنیم همین مطالب را با تعبیرات مختلف و در لفافه ها خواهید یافت, دارند به زبان های مختلف همین ها را میگویند. آرام آرام, دارند ذهن مردم را برای کوبیدن و نابود کردن روحانیت آماده میکنند, ما غافلیم یک روزی بیدار خواهیم شد که کار از کار گذشته است و خواهیم فهمید عجب توطئه های عمیقی در کار بوده, عجب نقشه های پیچیده ای کشیده بودند. ما کسی را متهم نمی کنیم, با شخصی هم دشمنی خاصی نداریم ام باید هوشیار باشید و بدانید کارهایی دارد انجام می گیرد از دشمنان آنگاه و دوستان نا آگاه, که در جهت تضعیف و نهایتا نابودی روحانیت شیعه است.
والسلام