نخل و نخل‏گردانى در استان يزد

ضمیمهاندازه
5.pdf167.66 کیلو بایت

مهديه جمشيدى گوهرريزى1

چكيده

مراسم ماه محرم در شمار گسترده‏ترين، پرشكوه‏ترين و مردمى‏ترين آيين‏هاى مرسوم ايران و حوزه فرهنگ ايرانى است. به همين دليل، از عناصر عمده تحكيم وحدت، وفاق مذهبى و ملى در ايران و همبستگى فرهنگى در ميان كشورهاى منطقه است. اين مراسم، اگرچه داراى مضمون واحدى است، اما به تبع اختلاف اقليم و حوزه‏هاى فرهنگى، داراى نمودهاى گوناگون است. اين نمودها از جمله جاذبه‏هاى آن به شمار مى‏رود. بنابراين، شناخت و همبستگى ارزش‏هاى نهفته در سوگوارى‏هاى عاشورايى، و جايگاه عظيم فرهنگى آن از اهميت خاصى برخوردار است. نخل‏گردانى از جمله مراسم مرسوم در محرم است كه به معناى تشييع پيكر پاك سرور شهيدان در روز عاشورا در هر سال برگزار مى‏گردد. به نظر مى‏رسد، عموميت اين مراسم در سراسر ايران از ساير رسوم و نشانه‏ها بيشتر است. با توجه به مشاهدات در اغلب نقاط ايران، مى‏توان گفت كه مردم اغلب نقاط ايران يا نخل دارند و يا آن را مى‏شناسند. اين رسم پرسش‏هاى زيادى را در بين پژوهشگران برانگيخته و متأسفانه تاكنون در مورد آن پژوهشى صورت نگرفته است. اين نوشتار تلاش دارد با استفاده از روش پژوهش كيفى از نوع ميدانى (مردم‏نگارى)، به كمك تكنيك مصاحبه و مشاهده به مطالعه مراسم نخل و نخل‏گردانى در محرم پرداخته و ضمن بيان باورها و نذورات اين مراسم آيينى، به تبيين كاركردهاى فرهنگى و اجتماعى آن بپردازد.

كليدواژه‏ها: نخل، نخل‏آرايى، همبستگى اجتماعى، نخل‏بندى، حيثيت اجتماعى، نذر.

 

مقدّمه

نهضت عاشورا يك حركت انقلابى است؛ حركتى كه فرزند متّقى، رشيد و آگاه پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله، در راه زنده كردن قرآن و احياىارزش‏هاى فراموش شده اسلام آن را به وجود آورد. اين حركت، نخست با درخواست فراوان جمع بسيارى از مسلمانانآگاه، متعهّد و مبارزان با سابقه آغاز گشت و پس از حوادثى كه پيش آمد، و بعد از تذكرهاى بسيار و سخنرانى‏هاى فراوانىكه در جهت بيدار كردن وجدان‏هاى خفته سپاه اموى كوفه و شام صورت گرفت. به دنبال نپذيرفتن سخن حق و عدل آنحضرت، كار به درگيرى و جنگ كشيد. در اين هنگام، امام حسين عليه‏السلام و ياران او، با كمال شهامت و آزادگى، استقامت وفداكارى، در دفاعى مقدّس از مرزهاى دين توحيد و عدل، با ايمانى ژرف و حماسه‏آفرينى‏هايى شگرف، به آستانشهادت سر نهادند و در راه بقاى دين خدا جان خويش را هديه كردند. و تجلّى آيين محمّدى را جاودان ساختند.بدين‏گونه، عاشورا يك نشان بزرگ افتخار است كه تاريخ آن را به سينه اسلام آويخته است. و يك مشعل جاويد هدايتاست كه تاريخ آن را بر سر راه فرزندان اسلام قرار داده است. اين فرزندان اسلام در همه سرزمين‏هاى اسلامى و در همهزمان‏ها هستند، كه بايد آن را زنده و پاس بدارند و مراسم عاشورا را با يادكرد، هماره اهداف والاى آن را احيا نمايند و ازمكتب انسان‏ساز و مجاهدپرور عاشورا پيوسته بهره‏مند گردند.

مراسم ماه محرم، كه از دل فرهنگ مبارز تشيّع برخاسته است، در حوزه فرهنگ ايرانى در ابعاد زمان و مكان،صورت‏هاى گوناگون و جلوه‏هاى نمايان و مشخص، پيدا كرده است. جريان سرخ عاشورا در رگ و پى سنت‏هاى كهن نيزنشسته و همه آن ارزش‏هايى را كه شايسته تداوم در جريان فرهنگ بود، با خود همراه كرده است. به اين ترتيب، بر محوربينش و جهان‏بينى مردمان اين سرزمين، مراسم ماه محرم، جلوه‏گاه ملموس نبرد نور و ظلمت و نماد ستيز داد و بيدادشده، و رويارويى حق و باطل را در نمونه شكوهمند عاشوراى كربلا به نمايش گذاشته است.

محرم يادآور بزرگ‏ترين ارزش‏هاى اسلامى و بشرى چون ايثار، وفادارى، شهامت، صبر و دليرى است. مراسم ماهمحرم در شمار گسترده‏ترين، پرشكوه‏ترين و مردمى‏ترين آيين‏هاى مرسوم ايران و كشورهاى شيعه‏نشين، بخصوص درجامعه اسلامى ايران و از جمله عناصر مهم تحكيم وحدت و وفاق مذهبى و ملى در ايران و همبستگى فرهنگى در ميانكشورهاى منطقه است. بنابراين، شناخت و همبستگى ارزش‏هاى نهفته در سوگوارى‏هاى عاشورايى، و جايگاه عظيمفرهنگى آن، از جايگاه برجسته‏اى برخوردار است. نخل‏گردانى نيز از جمله مراسم معمول محرم است.

اين مقاله به كمك روش پژوهشى كيفى از نوع ميدانى در يزد، در پى پاسخ به اين سؤال‏ها است كه وجه تسميه نخلچيست؟ رسم نخل‏گردانى چه معنا و مفهومى دارد؟ و از چه كاركردهاى فرهنگى و اجتماعى در بين مردم برخودارمى‏باشد؟

نخل چيست؟

«نخل»، يك اسكلت چوبى اتاق مانندى است كه در ايام عزادارى دهه اول محرم و در آستانه روز عاشورا به وسيلهپارچه‏هاى الوان، آينه، چراغ، شيشه‏هاى رنگى، چوب، فلز و امثال آن تزيين مى‏شود. در اين مراسم، آن را از مكانى بهمكان اصلى اجراى مراسم عزادارى حمل مى‏كنند. اين حمل، همراه با عزادارى و نوحه‏خوانى و شور و شيون است. بهعبارت ديگر، نخل «حجله مانندى است كه از چوب مى‏سازند و با انواع شال‏هاى ابريشمين رنگارنگ و پارچه‏هاىقيمتى، آينه و چراغ و غيره آرايش مى‏دهند و به گل و سبزه مى‏آرايند و در روز عاشورا آن را به محلى كه مراسمروضه‏خوانى و تعزيه برپاست مى‏برند.»1

نخل را يك شبيه‏سازى به تابوت مى‏دانند. در باب ناميدن اين شى‏ء بدين نام بايد گفت: ظاهرا اشكال قديمى نخلبدين صورت بوده كه از چوب و برگ درخت خرما ساخته مى‏شده است. نخل در زبان فارسى به معناى درخت خرما،چوب، نوعى از زيورآلات و قد و قامت آمده است. در لغت‏نامه آمده است كه نخل يعنى تابوت بزرگ و بلندى كه بر آنخنجر، شمشير و پارچه‏هاى قيمتى و آينه‏ها بسته است و روز عاشورا را به عنوان تابوت امام حسين عليه‏السلام حركت دادهمى‏شود و چون شبيه درخت خرما ساخته مى‏شود، نخل گفته است. در بيانى ديگر، «نخل، كاهوگ حسين عليه‏السلام كه درسوگوارى حسين‏بن على پيشاپيش گروه سوگواران و سينه زنان مى‏برند.»2

گرچه در بعضى مناطق چيزى شبيه به نخل، در اندازه كوچك، كه به گهواره كودك شبيه است، مى‏سازند و آن را درمراسم سوگوارى حمل مى‏كنند، اما اين به هيچ وجه نخل محسوب نمى‏شود، بلكه پديده‏اى متأخر است كه شايد بهنوعى، الهام گرفته از نخل باشد كه آن را به نام «گهواره على‏اصغر» مى‏نامند. اين در حالى است كه «نخل» را نماد تابوتامام حسين عليه‏السلام مى‏دانند.

از ويژگى‏هاى نخل، بزرگى و حجم و سنگينى وزن آن است. بزرگى و سنگينى اين نخل‏ها چنان است كه چند صدمرد قوى بايد تا آن را از زمين بر دارند و بر دوش گيرند و حمل كنند. گرچه اين گفته به نظر اغراق‏آميز مى‏آيد، اما به هرحال معناى آن اين است كه حجم و وزن نخل بسيار زياد است. نخل در مناطق مختلف از نظر بزرگى متفاوت است، اما بههر حال حمل آن به نيروى چند ده مرد قوى نياز دارد.

واژه «نخل»، هم به «اسكلت عريانِ چوبى نخل» و هم به «حالت تزيين شده و پوشيده نخل» اطلاق مى‏شود. اما دراين دو حالت، بار معنايى و فرهنگى آن متفاوت است. تزيين و آرايش نخل، به «نخل بستن» تعبير مى‏شود. نخل بستن راچنين تعبير كرده‏اند: «نخل محرم يا نخل عزا يا نخل تابوت را تزيين كردن و آراستن، نخل كسى را بستن، نخل عزاى كسىرا بستن»، متصدى بستن نخل را «نخل‏بند» مى‏گويند. چنان‏كه از نخل‏بند به «آراينده كاهوگ حسين عليه‏السلام » تعبير شدهاست.3 شاهد اين معنا در ادبيات فارسى، اين بيت از اشعار كليم كاشانى است كه مى‏گويد:

خار مژگان را به چشم كم مبين ديگر كليم

چار موسم از گلشن نخل شهيدان بسته‏ايم

باور بيشتر مردم چنين است كه نخل نمادى از تابوت امام حسين عليه‏السلام است. امروزه هم در بعضى مناطق مانندبخش‏هايى از خوزستان، گاهى براى مرده جوان، تابوت را شبيه به نخل مى‏سازند.4

هنوز هم در ايران، به ويژه در بعضى از مناطق، تابوت افراد بزرگ و مشهور و صاحب‏نام همچون مراجع تقليد و علماو روحانيان بزرگ را به شكل تابوت بسيار بزرگ و تقريبا شبيه نخل مى‏سازند و سقف آن به صورت يك خط شكستهاست.5

مورفولوژى نخل

نخل‏ها عموما از چوب محكم و سنگين ساخته شده‏اند و در ساخت آنها عمدتا چوب درخت تبريزى، بلوط، گردو، و درسال‏هاى اخير، چوب روسى به كار رفته است. اتصالات آن از ميخ پرچ بود كه به شيوه آهنگرى سنتى و به نام «گل ميخ»ساخته مى‏شده است، به گونه‏اى كه اين چوب‏ها، كه با اشكال كشويى نر و ماده و به هم وصل مى‏گردند، با گل ميخ،محكم و پرچ مى‏شوند. پرچ‏ها در اتصالات بزرگ، بسيار درشت هستند كه يادگارى از آهنگرى سنتى محسوب مى‏شود.وزن آنها گاه تا يك كيلوگرم مى‏رسد. در ناحيه اتصالات نازك‏تر، پرچ‏ها شبيه ميخ‏هاى امروزى و نسبتا ظريف هستند.6

مردمان منطقه‏اى كه داراى نخل بودند، همواره نسبت به ساختن نخل جديد اكراه داشتند و فقط زمانى به اين كارمبادرت مى‏كردند كه نخل قديمى يا بر اثر حادثه‏اى چون آتش‏سوزى از بين رفته و يا در اثر استفاده طولانى و استهلاكشديد، بسيار فرسوده و غيرقابل تعمير مى‏شد. در چنين مواردى، در ساخت نخل از فناورى‏هاى جديد، كه معمولاً ازچوب روسى است و براى اتصالات آن از پيچ و مهره و واشرهاى فلزى استفاده مى‏شود. چوب اين نخل‏هاى جديد، كهمعمولاً با دستگاه‏هاى درودگرى مدرن آماده مى‏شود، بسيار شكيل و خوش‏تراش مى‏باشد. وزن نخل‏ها در حالت عريان،به 200 تا 400 كيلوگرم و در حالت آراسته و بسته شده، به 300 تا 500 كيلوگرم مى‏رسد.حجم‏آنهابين12تا24مترمكعب‏است.7

قاعده نخل متشكل از تعدادى الوار چوب گرد، و در نخل‏هاى متأخر، چهارگوش مى‏باشد كه نسبت به هم با زوايهقائمه به صورت متقاطع قرار گرفته‏اند. اينها به صورت يك قاعده مشبك درآمده و در چهار ضلع آن دسته‏هايى وجوددارد كه در واقع، دو سر همان الوارهاى چوبى هستند كه قدرى تراش داده شده‏اند تا بتوان آنها را با دست گرفت و از جابلند كرد. تعداد چوب‏هايى كه در طول قاعده قرار گرفته‏اند، از دو تا چهار و تعداد چوب‏هايى كه در عرض قرار گرفته‏اند،از چهار تا هشت عدد مى‏باشد. معمولاً چوب‏هاى عرضى قاعده، دو برابر چوب‏هاى طولى مى‏باشد. البته اين نظم،مطلق نيست و در بعضى مناطق به شكل‏هاى متفاوت ديده مى‏شود. به عنوان مثال، در منطقه كاشان نخلى وجود دارد كهمورفولوژى آن دقيقا بر عكس اين نظم است و اين تفاوت‏ها بيشتر به دليل اين است كه در مناطقى، مسير عبور نخلصعب‏العبور است و متناسب با آن نخل را مى‏سازند. در مجموع، بيشتر نخل‏هاى موجود در منطقه حاشيه كوير به سهشكل ديده مى‏شود: دوازده پايه، هجده پايه و بيست و چهار پايه. نخل‏هاى دوازده پايه و هجده پايه بر روى چهار ستونبر زمين استقرار دارند و نخل بيست و چهار پايه بر روى شش ستون مستقر است كه چهار پاى آن را در چهار رأس

مستطيل و دو پاى آن در ميان اضلاع طولى واقع شده‏اند.8

اسكلت نخل شبيه به يك اتاق مشبك است. همواره ارتفاع قسمت جلوى اين اتاق بيش از ديواره عقبى آن است. درنتيجه، سقف اتاق از جلو به عقب، به طرف پايين، شيبدار است. قسمت بالاى ديواره‏هاى جلويى و عقبى نخل، معمولاًبه شكل كمان يا به شكل زوايه مى‏باشد. فاصله سطح قاعده نخل تا زمين، چهل تا پنجاه سانتيمتر است. اين فاصله بهاندازه‏اى است كه هنگام بلند كردن نخل از زمين، كمترين فشار به افراد وارد مى‏شود. ارتفاع ديواره جلويى نخل 5/2 تا5/3 متر مى‏باشد. فاصله پايه‏هاى دستگيره‏اى از هم، به اندازه‏اى است كه چند نفر لابه‏لاى آنها مى‏توانند قرار گيرند و هرپايه را دو تا چهار نفر به دست مى‏گيرند.9

مورفولوژى نخل در يزد

فرم نخل به مهارت و ممارست استادكارهاى نجّار بستگى دارد. ساختمان نخل به كوچكى يا بزرگى سفارش و نوع چوبآن مربوط است. معمولاً پايه نخل از تنه درخت گردو ساخته مى‏شود كه تحمل بيشترى در برابر سرما و وزن و اسكلتدارد. ساختمان نخل معمولاً از چوب درخت سپيدار يا چنار تهيه مى‏شود. براى اتصال قطعات مختلف به يكديگر، ازگل ميخ‏هاى آهنى نسبتا درشت و محكم استفاده مى‏شود. در اطراف نخل، تير و تيرك‏هاى چوبى ضخيم و محكمى بهطور عمودى قرار گرفته است تا مردم بتوانند به زير آن رفته و نخل را به گردش درآورند. ضمنا چنانچه در حال حركتدادن نخل، تعادل حاملان به هم بخورد، تيرك‏هاى چوبى موجب مى‏شود تا نخل واژگون نشود.

ساختمان نخل از نظر فنى

استاد عباس مجاور در مورد ساختمان نخل از ديد فنى مى‏گويد: در خصوص اتصال برگ‏ها بايد گفت: چوب‏بست داخلنخل براى كلاف كردن نردبان‏مانندى كه در بين چوب‏بست‏ها وجود دارد، مى‏باشد. همچنين براى آن است كه كار بهاصطلاح بسته باشد و اسكلت نگه داشته شود؛ يعنى نخل به خاطر اتصالاتش كمتر تكان بخورد.10

اشكال اطراف برگ‏هاى نخل هم تا اندازه‏اى قابل تأمّل است. در اين مورد برخى عقيده دارند در اطراف نخل 72 شكلكنگره‏اى نصب شده كه به ياد 72 تن شهداى كربلاست. البته بايد در اين مورد يادآور شد كه به طور كلى تعداد كنگره درهمه نخل‏ها 72 واحد نيست. به گفته درودگران اهل فن بايد تعداد كنگره‏ها با محيط هلالى كار جور دربيايد. اين كنگره‏ها،هم براى بستن پارچه مشكى، كه به اطراف نخل مى‏بندند مورد استفاده قرار مى‏گيرد و هم براى زيبايى. همچنين بايدگفت كنگره‏هاى اطراف همه نخل‏ها مساوى نيست.

شبكه‏دار بودن نخل

استاد مجاور در مورد شبكه‏دار بودن برگ‏هاى نخل مى‏گويد: «اينكه نخل را مشبك مى‏سازند به خاطر آن است كه نخلبادخور داشته باشد. و اين خود از دلايلى است كه موجب مى‏شود نخل عمر بيشترى داشته باشد. همچنين شبكه‏دارشدن نخل مى‏تواند به دليل سبك‏تر شدن وزن آن باشد. ديگر آنكه وجود شبكه، بستن آذين‏ها و چراغ‏ها و آئينه‏ها را بهنخل سهل‏تر مى‏كند.»11

اگر با ديد تعمقى به شبكه‏ها و تردد خطوط عمودى، افقى توجه كنيم به نظر مى‏رسد، بين سطوح مشبك برگ‏هاىنخل و سطح شبكه‏اى ديواره‏هاى ضريح در مرقد امامان و بزرگان دين، رابطه‏اى بصرى وجود دارد. اين رابطه بصرىحكايت از ارتباط تنگاتنگ اين دو موضوع دارد و نشانگر زنجيره اعتقادى است كه لزوم به كارگيرى اين نوع از سطوح رادر برگ‏هاى نخل و مرقد جدا از بعد فنى آن توجيه مى‏كند. شايد بى‏مناسبت نباشد كه آن را نمودىازحالت‏توسل‏به‏پنجره‏هاى‏مشبك دانست.

نخل‏بندى يا نخل‏آرايى

بر اساس مشاهدات نگارنده، نخل را در نخستين دهه محرم و بيشتر در دو سه روز پيش از تاسوعا مى‏بندند. بستن وآرايش نخل يك تا چند روز طول مى‏كشد. طول زمان نخل‏آرايى بستگى به كوچك و بزرگ بودن نخل، مقدار اشياء ولوازم و زيورهاى تزيينى و بالاخره نوع و شكل آذين‏بندى دارد. نخل‏هاى ساده و كوچك را يك روزه و نخل‏هاى بزرگ وپر تزيين را چند روزه و معمولاً از پنجم تا نهم محرم، سياه‏پوش و آذين‏بندى مى‏كنند. كسى كه نخل را مى‏بندد و تزئينمى‏كند، از كارآزمودگى و مهارت بسيار فراوانى برخوردار است. اين فرد را اصطلاحا «نخل‏بند»، «نخل پيوند»، «نخل آرا» ودر بسيارى از جاهاى ايران، «بابا» يا «باباى نخل» يا «نخلى» مى‏نامند. نخل‏بند را در سياه‏پوش كردن و آذين بستن نخل،چند نفر كمك مى‏كنند.

نخل‏بندان و نخل‏آرايان و دستيارانشان، نخل‏هاى محلّه يا شهر خود را به قصد و نيت تبرك و تيمن مى‏بندند و تزيينمى‏كنند. در برخى از نقاط ايران مانند ابيانه، كار نخل‏آرايى و نگهدارى اشياى تزيينى نخل، اختصاص به يك خانوادهمعين دارد و اين فيض مقدس، نسل‏ها از پدر به پسر رسيده است. آينه و آذين‏بندى كردن نخل از چند صدسال پيش‏درايران معمول بوده است.12

براى بستن نخل، نخست همه سطح آن را با پارچه‏هاى سياه و سبز و طاق شال و ترمه مى‏پوشانند. روى پوششنخل را، بخصوص پوشش دو جبهه پيش و پس آن را، با شاخه‏هاى گل، شمشاد، آينه و زيورهاى گوناگون آذين‏بندىمى‏كنند. چند قبضه جنگ‏افزار سرد، مانند شمشير، خنجر، دشنه، سپر و كلاه‏خود، و چند فانوس، چراغ لاله يا شمع وچند بيرق كوچك و بزرگ نيز بر روى پوشش نخل نصب مى‏كنند و به آن چند شمايل از ائمّه مى‏آويزند. گاهى روى نخل

يك دستار سبز و شال كمر و ردايى به نشانه پوشاك امام مى‏گذارند. براى دور كردن زخم‏چشم و چشم‏بد از نخل، بر آن«نظر قربانى» و «چهل بسم‏اللّه» مى‏آويزند. زنگى هم از سقف آن آويزان مى‏كنند. به هنگام حمل نخل زنگ را به صدادرمى‏آوردند تا نخل‏كشان و افراد دسته با شنيدن صداى زنگ صلوات بفرستند.

از اصغر حلاج‏زاده، يكى از نخل‏بندان يزدى در مورد نخل‏آرايى، يا به قول خودشان بستن نخل محله «شاه‏ابوالقاسم»سؤال مى‏كنيم، مى‏گويد: 72 سال سن دارم، سى و چند سال است كه نخل مى‏بندم و اين حرفه را از زمانى شروع كردم كهنخل اين محله تجديد و نو شد. در ابتدا آشنايى كامل با اين حرفه نداشتم. به همين دليل، رشنه [دشنه]آن را فردى به نامسنايى از محله وقت و ساعت مى‏آمد و مى‏بست، آينه‏هاى آن را هم تا 2 سال حاج‏خليل خجسته مى‏بست، آن هم،آينه‏هايى را كه از مردم به عاريه مى‏گرفتيم. اما امروزه همه آن وسايل براى ما مهياست.13

به نظر مى‏رسد، به طور كلى نخل به مثابه جنازه سيدالشهدا و نخل‏بردارى به مفهوم تشييع جنازه ايشان مى‏باشد ونحوه بستن نخل به اين صورت است كه 3 الى 4 روز پيش از روز عاشورا شروع به كار مى‏كنند. ابتدا كمكى‏ها چوببست نخل را طناب پيچ مى‏كنند، به اين دليل كه ساختمان كلى نخل از پاى درنيايد و اسكلت نگه داشته شود. علاوه براين، روى سطح نخل كه چوب‏بست است تا آينه‏هاى نصب شده بر روى آن مرتب و منظم شود و پيچيدگى‏هاى سطحنخل را بر اثر رطوبت و گذر زمان به وجود آمده، مانع يك دست شدن رديف آينه‏ها نشود و همه آنها به طور منظم ومرتب كنار يكديگر قرار بگيرند.

حاج خليل خجسته مى‏گويد: «آينه‏ها را با كمك ديگران، به وسيله قيت [قيد]مى‏بنديم، به گونه‏اى كه منظم و كنارهم قرار گرفته باشند. طرف ديگر نخل را سبر [سرو]و اطراف آن را دشنه مى‏بنديم. بالاترين نقطه نخل مربوط به شمايلو سرپنجه مى‏باشد و بر روى نخل وسيله‏اى به نام «شدّه» قرار مى‏دهيم كه دور تا دور آن پارچه‏هايى با رنگ‏هاى مختلفآويزان است.» ايشان در مورد دلايل استفاده از وسايل مذكور مى‏گويد: «سبر به مثابه قد و قامت على‏اكبر سيدالشهداستو رشنه‏ها، همان تير و نيزه‏هايى است كه بر بدنش مى‏آيد و آن طرفى كه آينه‏ها نصب است، به مفهوم حجله‏گاه قاسممى‏باشد. در جنگ‏هايى كه در زمان‏هاى قديم رايج بوده، عَلَم و علمدارى نيز حضور داشته كه علمدار، علمى باپارچه‏هاى مخصوص و مرتبط با اقوام مختلف شركت‏كننده در جنگ، در دست داشت و مهم‏ترين وظيفه او برپا داشتنآن در طول مدت جنگ بوده، در رويارويى سيدالشهدا عليه‏السلام با يزيد بن معاويه علمدار ايشان حضرت اباالفضل عليه‏السلامبوده‏اند.

حاج خليل مى‏افزايد: عَلَمى كه بر روى نخل نصب مى‏شود و به «شدّه» معروف است، به اين مفهوم است كه پرچمپيروزى نهضت حسين عليه‏السلام هنوز كه هنوز است بر پا و استوار مى‏باشد.14

هاشم‏على حيدرى نيز، كه از نخل‏بندان محل كوچه بيوك يزد مى‏باشد، در مورد بستن نخل محله، چنين مى‏گويد:«78 سال سن دارم و 55 سال است كه به بستن نخل اين محله مشغولم؛ نخل به معناى تابوت سيدالشهداء ونخل‏گردانى، تابوت‏گردانى آن حضرت است. آينه‏هاى نخل يادآور بازار شام است كه در موقع عبور اسراى كربلا از آن،آينه‏بندان كرده بودند؛ سبر به منزله قامت على‏اكبر سيدالشهداء عليه‏السلام و دشنه‏هاى اطراف آن، همان تير و نيزه‏هاى نشسته برپيكر شهداى كربلا مى‏باشد. در مورد سرپنجه بايد بگويم: به علت شباهت آن به دست و انگشتان، در گويش محلى بهاين نام معروف شده است، ولى در حقيقت نوعى توق است كه نمونه بارز و مشخص آن در انبار حضرتى حرممعصومه عليهاالسلامدر شهر قم وجود دارد. و به توق اباالفضل عليه‏السلاممعروف است، شكل كلى آن شبيه گلابى است كه بر بالاى آنچند زبانه وجود دارد و در دو طرف سطح گلابى شكل، دو سر اژدها وجود دارد كه نماد مردم خون‏ريز كوفه مى‏باشد.شَده كه دور تا دور آن پارچه رنگارنگ مى‏آويزند و بر بالاى نخل استوار مى‏گردد، مرگ جوانان را گوشزد مى‏كند واژدرهاى اطراف آن نيز مانند اژدرهاى توق، نماد يزيديان زمانه است. مى‏گويند پارچه‏هاى اطراف آن، همان پوشش ولباس‏هاى اسراى كربلا است. سرپنجه و شدِه را از موقعى‏كه كوچه‏ها و حسينيه، داراى تير چراغ برق و سيم‏ها شده است،براى جلوگيرى از برخوردشان به آنها، از نصبشان بر روى نخل صرف‏نظر مى‏كنيم.

حيدرى در مورد نحوه بستن نخل محله خودشان اضافه مى‏كند: «ما نخل را نه طناب‏پيچ مى‏كنيم و نه چوب‏بستمى‏زنيم؛ زيرا نخل ما كوچك است و محكم و هيچ نيازى به امور احتياطى ندارد. آينه‏هاى آن را كه چهارده عدد مى‏باشد،بر سطح اصلى آن با قيت مى‏بنديم. طرف ديگر آن را ابتدا سياه‏پوش كرده و سپس سبر را در وسط مى‏بنديم و دست آخردشنه‏ها را يكى يكى، اطراف و دور آن مى‏بنديم. ديوارهاى جانبى نخل را نيز با پارچه سياه مى‏پوشانيم.15

مرحوم جلال ضيغميان، كه از فرهنگيان و ادب‏دوستان يزدى و اهل محله شاه‏ابوالقاسم است، در خصوص نخل ونخل‏بردارى و همچنين عناصر و اجزاى مربوط به نخل‏آرايى چنين مى‏گويد: «نخل به معناى تابوت و محفه مى‏باشد و ازقديم‏الايام يعنى از دوران آل‏بويه در ايران، كه از دولت‏هاى شيعى مذهب بودند، در بزرگداشت مراسم عاشورا سعىبسيار مى‏نمودند، رايج بود. در آن زمان، بر طبق روايت‏ها، چون بدن امام حسين عليه‏السلام دفن نشد و سه روز روى خاك ماند،شيعيان به منظور اعلام اين نكته ما در كربلا بوديم و با مراسم خاصى بدن‏ها را دفن مى‏كرديم، به ساختن نخل پرداختند وبا تشريفات خاصى و به طور سمبليك اين مراسم را برگزار مى‏كردند كه بعدها براى رساندن مفاهيم بيشتر، داراىتزئينات خاصى شد.16

بر اساس مشاهدات نگارنده، دو طرف نخل به صورت قلب است كه يك طرف آن را آينه‏بندان مى‏كنند. از اين جهتكه دل انسان مانند آينه‏اى است كه نور خدا در آن تجلى مى‏كند و اين يك مسئله عرفانى است. ما مى‏بينيم كه حتى درشعر عرفاى ما مثل مولوى اين مسئله صريحا ذكر شده است:

آينه بينى كه چون غماز نيست

چون كه زنگار از رخش ممتاز نيست

به هر حال، قلب انسان آينه‏اى است كه خدا در آن تجلّى مى‏كند و چون امام حسين عليه‏السلام مظهر خدا و نور خداست،يك طرف نخل را آينه‏بندان مى‏كنند كه نمودار قلب پاك امام حسين عليه‏السلام است. طرف ديگر نخل را يك سرو مى‏بندند كهمسئله سمبليك دارد و نمودار بدن پاك امام حسين عليه‏السلام است و اطراف آن را مقدارى دشنه مى‏بندند كه به تعداد زخم‏هايىاست كه طبق روايات بر بدن امام حسين عليه‏السلام وارد شده و نشان‏دهنده صدمه‏هايى است كه بر بدن امام حسين عليه‏السلام خوردهاست. در حقيقت، يك نوع كار سمبليكى است كه انجام مى‏شود و دربرداشتن نخل هم يك فلسفه خاص ديگرى وجوددارد و اينكه طرفى كه آينه‏بندان است، به جلو حركت مى‏كند و طرف دشنه و سرو پشت سر است. اين كار يك چيز را بهدنيا اعلام مى‏كند: «اگر ما با افرادى روبه‏رو شويم كه با ما روراست باشند، ما هم قلبمان مانند آينه، صاف است و اگربخواهند با ما بجنگند، ما آمادگى دفاعى داريم. همان‏طور كه مى‏بينيم شمشيرهايى كه بسته شده، نمودار آمادگى دفاعىشيعيان در مقابل دشمنان مى‏باشد.»

نگارنده مشاهده كرده است كه در بالاى نخل علامتى به نام «شده» است و اين شدِه داراى مجموعه پرچم‏هاىگروه‏هاى جنگ‏كننده بوده‏است؛ يعنى به اين صورت كه سربازان قديم مانند امروز كه گروه، دسته، گروهان هست، هرگروه براى خود علامتى داشته كه به آن پرچم مى‏گفتند. اين پرچم‏ها به رنگ‏هاى مختلف بودند. يك پرچمدار، كه دروسط يا در قلب لشكر مى‏ايستاده، كليه اين علامت‏ها را روى چوبى و در دست مى‏گرفته كه نمودار دو چيز است: يكىاينكه چند گروه در حال جنگند و مشخصات گروه‏ها و دسته‏ها چيست. دوم اينكه، سربازان تا هنگامى كه پرچم را بر پاىمى‏ديدند دست از جنگ نمى‏كشيدند و سعى دشمنان معمولاً بر اين بود كه اين پرچم را كه «لوا» به آن مى‏گفتند، از صحنهبيرون كنند. ما مى‏دانيم كه در كربلا حضرت ابوالفضل عليه‏السلام علمدار صحنه كربلا بود و تا آخرين لحظه اين پرچم را برپاداشت. ما امروز با گذاشتن اين شدِه بر روى نخل اعلام مى‏كنيم كه برپادارنده پرچم خونين كربلا هستيم و نمى‏گذاريم كهبر زمين بيافتد. در حقيقت، يك نوع اعلام آمادگى براى پيمودن خط‏مشى امام حسين عليه‏السلام است.»

آداب نخل‏گردانى

طبق مشاهدات نگارنده، روز عاشورا نخل سياه‏پوش آذين بسته را بلند مى‏كنند و با آداب خاصى مى‏گردانند. در برخىمناطق ايران نخل را در حسينيه‏ها يا ميدان‏هاى شهر و روستا و در برخى جاهاى ديگر در گذرها و محله‏هاى شهرمى‏گردانند. در حسينيه‏ها يا ميدان‏ها نخل را چند بار با فاصله زمانى متفاوت و در هر بار، يك تا سه بار در طول و عرضحسينيه يا ميدان، يا در گرداگرد حسينيه و ميدان حركت مى‏دهند و مى‏گردانند. در بيرون از حسينيه و ميدان، نخل راهمراه با دسته‏هاى سينه‏زن و زنجيرزن در گذرگاه‏هاى محله مى‏برند، و گاهى به زيارتگاه يا امامزاده محله و يا به محلمجلس عزادارى و روضه‏خوانى، يا به در خانه روحانى و مجتهد بزرگ شهر و ده حمل مى‏كنند.

آقاى موسوى، يكى از نخل‏سازان معروف مى‏گويد: «براى بلند كردن نخل، مردانى جوان و تنومند و قوى‏هيكل بهزير نخل مى‏روند و دستگيره‏هاى چهار جانب آن را مى‏گيرند و ياحسين‏گويان بلند مى‏كنند. سرك دستگيره‏ها را روىبالشتك‏هاى پارچه‏اى، كه بر سر شانه‏هاى خود قرار داده‏اند، مى‏گذارند. شمار نخل‏كشان به بزرگى و سنگينى نخل بستگىدارد. نخل‏هاى بسيار بزرگ و سنگينى هستند كه ده‏ها مرد تنومند و توانا هم به سختى مى‏توانند آنها را بلند بكنند و برفراز شانه‏هاى خود بكشند. در يزد و تفت، نخل‏هاى بزرگى وجود دارد كه چند صد نفر مرد قوى بايد آن را از زمين بردارندو بر دوش گيرند و حمل كنند. نخل را بى‏سرنشين يا با سرنشين بلند مى‏كنند و مى‏گردانند. در برخى جاها، يك مردسياه‏پوش روى چوب‏بست جبهه پيش روى نخل مى‏نشينند و نخل‏كشان را در حمل نخل راهنمايى مى‏كند. در جاهايىديگر، يك يا دو نفر سياه‏پوش در دو جبهه جلو و عقب نخل مى‏نشينند و در تمام مسير حركت نخل، قرآن و چاووشىمى‏خوانند و سنج مى‏زنند. در برخى مناطق، سنج‏زنان همراه با علم‏كشان و بيرق‏داران دسته در پيش دسته نخل‏گردانانحركت مى‏كنند و سنج مى‏نوازند و ناظم يا راهنماى نخل‏كشان نيز چند گام پيش‏تر از نخل حركت مى‏كند و راه گذر درمسير تعيين شده و مرسوم را به آنها مى‏نماياند و حركتشان را در حمل نخل تنظيم و هدايت مى‏كند.

آقاى موسوى، در ادامه مى‏گويد: راهنما يا سردسته در گذرگاه‏هايى ويژه براى نوحه‏خوانى و استراحت يا تعويضنخل‏كشان به حاملان نخل فرمان ايست مى‏دهد. نخل‏كشان در اين ايستگاه‏ها، نخل را روى زمين يا چهارپايه‏هاىمخصوص مى‏گذارند و به استراحت و شنيدن نوحه و نوشيدن آب و شربت قند و چاى مى‏پردازند. در اين توقف‏گاه‏ها،گاهى گروهى تازه نفس، جاى نخل‏كشان خسته و مانده را مى‏گيرند، و حاجت‏مندان به نخل دخيل مى‏بندند و نذورات وخيرات خود را به متوليان مخصوص نخل مى‏دهند يا ميان نخل‏گردانان و عزاداران حسينى پخش مى‏كنند. در غروبعاشورا و پس از پايان آيين شام غريبان، نخل را به جايگاه خود در حسينيه يا ميدان بازمى‏گردانند. در اين هنگام، نخل‏بنديا بابا و متولى نخل، اشياء و زيورهاى نفيس و گران‏بهاى نخل را باز مى‏كند و در صندوقى مى‏گذارد و به خانه خودمى‏برد و تا محرم سال ديگر محفوظ نگه مى‏دارد. پوشش سياه نخل‏هاى درون حسينيه‏ها و تكيه‏ها را معمولاً پس ازپايان مراسم عزادارى سالار شهيدان در آخر محرم، يا پس از برگزارى مراسم‏اربعين، چله‏امام‏ودرهفته‏آخر صفروامى‏چينند.17

كاركردهاى فرهنگى و اجتماعى نخل و نخل‏گردانى

در چارچوب فرهنگ سنتى مردم يزد، نخل‏هايى كه متعلق به واحدهاى اجتماعى محلات و شهرها بوده‏اند. علاوه برجنبه‏هاى قومى، مذهبى آن، مظهرى از تشخص اجتماعى و وحدت آيينى مردم يك شهر و جمعيت يك محله از شهر،در دوره معينى از زندگى اجتماعى و فرهنگى به شمار مى‏رفته است. هنوز هم اين ويژگى در جوامع مورد بحث كم‏وبيشوجود دارد. نخل هر شهر و يا محله، نماد و نشانه يكپارچگى آن جامعه است و رسم نبوده است كه در ميدان‏هاى كوچكمحل، نخل ديگرى بسازند، مگر اينكه آن شهر يا محله براى خود هويت مستقلى كسب كرده باشد.

نخل‏هاى محلات و شهرها، معمولاً در عمومى‏ترين مكان محله يعنى ميدان‏ها يا حسينيه‏ها جاى دارند و همواره درمعرض ديد و در ارتباط با آحاد مردم است. نخل‏ها مخصوصا در گذشته، در يك روند هميارى‏هاى گوناگون مردم آبادىساخته و آماده مى‏شد. كمك‏هاى مالى از محل نذر و نيازهاى مردم فراهم مى‏گرديد و چوب‏هاى مورد نياز آن را باهمكارى مردم از مبدأ تا ميدان آبادى مى‏آوردند. در منطقه يزد چون غالبا نخل‏ها را در اندازه‏اى بزرگ مى‏سازند، گاهىبراى ساختن يك نخل، بيش از پنجاه درخت لازم است كه فراهم كردن آن كار آسانى نيست. معمولاً اين كار با هماهنگى وهميارى مردم محل يا آبادى انجام مى‏گرديد.

براى ساختن نخل حسينيه امام تفت، در هشتاد سال پيش، مردم تنه‏هاى بزرگ درخت‏هاى مورد نياز را از دهكيلومترى تفت، يعنى از روستاى فراشاه (اسدايه) پياده بر دوش‏هاى خود آورده‏اند. چوب‏هاى نخل ميدان بفروئيه درميبد را مردم از چهل كيلومترى آبادى، يعنى روستاى «ارموده» عقدا، آورده‏اند.18

نكته جالب اينكه در برخى موارد، زرتشتيان يزد نيز در ساختن نخل‏ها هميارى مى‏كنند. استاد عباس مجاور، كهتاكنون چندين نخل بزرگ براى آبادى‏هاى مختلف ساخته است، وى به نگارنده در اين مورد گفت: وقتى كه نخل آبادى«دره‏شير» را مى‏ساختم، يك نفر خيّر زرتشتى مبلغ پنجاه هزار تومان به من داد و گفت كه مى‏خواهم در اين كار خير سهيمباشم.19

تا سه دهه پيش، مراسم آذين‏بندى و آماده كردن نخل‏ها براى ايام عزادارى ماه محرم با يك فراخوان بسيج همگانىاهل محل يا آبادى، صورت مى‏گرفت.

رسم سنتى اين بود كه وقتى مى‏خواستند نخل‏ها را براى انجام مراسم محرم و عاشوراى حسينى آماده كنند، چند روزبيش از فرا رسيدن آيين‏هايى براى گردآورى كمك‏هاى گوناگون از مردم انجام مى‏شد. مردم هرچه براى نخل‏بندى وآرايش زيباتر آن لازم بود، فراهم مى‏كردند. معمولاً در انبار حسينيه‏ها هم تعداد زيادى لوازم نخل‏بندى از سال‏هاى پيشذخيره شده بود و هنوز هم در پاره‏اى از آبادى‏ها و محلات كه نخل دارند اين انبار وجود دارد. وسايل نخل‏بندى عمدتاعبارتند از: آيينه‏ها، خنجرها، دشنه‏ها، پياله زنگ‏ها، سپر و پوش‏هاى سبز و سياه، علم‏ها و چيزهاى ديگر. اما مردمهمه‏ساله در آغاز ماه محرم از يك تكه ريسمان گرفته تا پارچه‏هاى الوان، چراغ‏ها، آيينه‏ها و ديگر زينت‏آلات را براىآذين‏بندى هرچه باشكوه‏تر نخل به ميدان‏هاى محل تحويل مى‏دادند.

در ميبد هنوز آيينه‏هاى بسيارى در منازل يافت مى‏شود كه پشت آنها سوراخ شده يا حلقه‏اى در آن قرار دارد كه نشانهسپردن آنها به مسئولان حسينيه‏ها براى آذين‏بندى سالانه نخل است... البته در برخى موارد براى انجام اين كارهاموقوفاتى نيز وقف مى‏گرديد.

اكنون آذين‏بندى نخل در همه مكان‏ها انجام نمى‏شود و بعضا نخل را در ماه محرم فقط سياه‏پوش مى‏كنند. اما درآبادى‏هاى ميبد، هنوز هم آذين‏بندى سنتى نخل برقرار است. چنان‏كه گفته شد، معمولاً نخل را براى حركت و جابه‏جايىآماده مى‏كنند و در باور مردم اين حركت نمادين تصويرگر تابوت حضرت سيدالشهدا عليه‏السلام به جبران ضايعه تاريخىتشييع نمودن پيكرهاى پاك شهيدان كربلا است.

اين حركت معمولاً يا با گردشى به دور ميدان صورت مى‏گيرد كه تعداد آن گردش 1،2، 5 يا 7 بار يا حتى بيشتر استيا به صورت پيمودن يك مسير است يا رفت و برگشت را در يك مسير كوتاه شامل مى‏شود. نخل‏هاى بزرگ، بخصوصاگر آذين‏بندى شده باشد، چندين تُن وزن دارد و معمولاً براى بلند كردن آن نيروى عظيمى لازم است. براى مثال،نخل‏هاى ميدان اميرچقماق يزد، ميدان امام تفت، ميدان مهريز، هريك به ده‏ها نفر نيروى زورمند نياز دارد. نخل‏هاىبزرگ، ميان 150 تا 200 تن «جاگير» براى نخل‏برداران دارد كه بايد با پاى برهنه آن را بر دوش، جابه‏جا كنند.

براى برداشتن نخل در آبادى‏هاى مختلف، تقسيم كار جالبى وجود دارد: در بعضى محلات اين سنت هنوز به دقتانجام مى‏شود. به گونه‏اى بلند كردن هر پايه نخل، مخصوص صنف، طايفه، يا اهل محل خاصى بوده و كسى حقسرپيچى از آن موازين را نداشته و معمولاً اين حق موروثى بوده است. مثلاً در نصرآباد پيشكوه يزد، هنگام برداشتننخل، هر پايه مخصوص صنف‏هاى نجار، آهنگر، قصاب، دباغ، سراج، ميراب و كسان ديگر مى‏بود و همچنين اين رسمباقى است كه هريك جايگاه ويژه‏اى دارند. در ميبد نيز چنين نظامى در نخل‏بردارى آبادى‏ها وجود داشته است.

هنگام حركت نخل، مردم مجاور، بخصوص زنان از پشت‏بام‏ها نُقل و نبات و گلاب و دستمال‏هاى رنگارنگابريشمين و هداياى ديگر بر سر نخل و نخل‏برداران مى‏افشانند. در تفت در اين كار، برخى از اهالى زرتشتى محل نيزمشاركت مى‏كنند. نكته ارزشمند اينجاست كه همه ساله به هنگام نخل‏بردارى تمام اهل آبادى على‏رغم تضادهاىگوناگونى كه با هم دارند، يكپارچه و متحد براى برداشتن و حركت دادن نخل هماهنگ و همزور مى‏شوند. اين يگانگى وهمزورى شايد در هيچ حركت ديگرى ديده نمى‏شود. البته بلند كردن و حركت دادن نخل، به سهم خود پيام توفيق وپيروزى همگان را در انجام يك كار دشوار به همراه دارد. معمولاً نخل‏بردارى، با مراسم قربانى گاو و گوسفند همراه است.

كاركردهاى اجتماعى نخل

1. ايجاد نظم اجتماعى

برخى احساسات براى نظم اجتماعى ضرورت دارند و مناسك، نوعى بيان تقويت‏كننده اين مراسم هستند. در واقع،يكى از كاركردهاى «دين» حفظ نظم اجتماعى است. برگزارى مراسم و مناسك ماه محرم و از جمله نخل‏گردانى در يزد، بهترتيبى كه گفته شد و با نظم و ترتيبى كه در شهرها و محله‏هاى اين استان انجام مى‏شود، نمادى از وجود و ايجاد نظم درفعاليت‏ها و زندگى اجتماعى مردم يزد است.

2. ايجاد همبستگى اجتماعى

از نظر دوركيم، عاطفه جمعى عميق، بيشتر طى مناسك جمعى‏مثل‏اعيادومراسم‏ملى‏ومذهبى و... به‏وجود مى‏آيد. بدينترتيب، موجبات افزايش و تحكيم‏انسجام اجتماعى را فراهم مى‏كند. در مراسم نخل‏گردانى و حمل نخل، بهويژه‏حمل‏آن‏درمسيرهاى‏سخت‏وصعب‏العبور اين انسجام و همبستگى اجتماعى نمودى آشكارتر پيدا مى‏كند.

3. امنيت عاطفى و هويت

دين از طريق آيين‏ها و مراسم، امنيت عاطفى و هويت و نقطه اتكاى ثابتى در بحبوحه ناسازگارى‏ها در آرا و عقايد براىانسان به بار مى‏آورد. برگزارى مراسمى همچون نخل‏گردانى در يزد، اين امنيت عاطفى و هويت را براى مردم اين خطهايجاد مى‏كند.

4. حيثيت اجتماعى

عاطفه جمعى ناشى از مناسك اجتماعى نوعى سرافرازى و غرور به وجود مى‏آورد و كنشگران شركت‏كننده در آن، منافعخود و ديگران را يكى ديده و خود را متعلق به جمع و جمع را از آن خود مى‏دانند. در برگزاركنندگان مراسم ماه محرم دريزد و حمل‏كنندگان نخل يزد به خوبى و آشكارا اين سرافرازى و غرور جمعى را مى‏توان ديد.

5. باورهاى مردم در مورد نخل

«باورها» اساس مراسم و مناسك هستند. در واقع، مراسم و آيين‏هاى مختلف بر اساس باورداشت‏هاى مختلف انسانشكل مى‏گيرد. در مورد مراسم، نخل‏گردانى و باور و اعتقاد كلى، كه اساس اين رسم را بنيان نهاده است، در مراسمنخل‏گردانى، رفتارهاى مختلفى از مردم مشاهده مى‏شود كه هريك از آن رفتارها بر اساس باور و اعتقادى صورتمى‏گيرد. برخى از اين باورها به قرار زير است:

برخى اعتقاد دارند كه اگر زن نازايى، هنگام حركت نخل از زير نخل عبور كند، صاحب فرزند مى‏شود و حاجت وىبرآورده مى‏شود.

مردم باور دارند كه اگر كودكى بيمار باشد، اگر هنگام حركت نخل، وى را از روى نخل عبور دهند، شفا مى‏يابد. عبوردادن كودك توسط كسى كه بر نخل سوار است، انجام مى‏گردد. البته امروزه، اكثر اهالى سعى مى‏كنند كودكان خود را ازروى نخل عبور دهند تا فرزند آنها همواره سالم باشد.

اگر در هنگام حركت نخل در كوچه‏هاى تنگ و باريك، نخل به ديوار خانه‏اى برخورد نمايد، عقيده دارند كه اتفاقناگوار و ناراحت‏كننده‏اى در آن خانه رخ مى‏دهد. به همين دليل، كسى كه بر نخل سوار است بايد سعى كند نخل با ديوارخانه‏اى برخورد نكند. در صورتى كه نخل با ديوار خانه‏اى برخورد كند، صاحب خانه سعى مى‏كند براى رفع بدشگونىآن گوسفندى قربانى كند.

زنان براى برآورده شدن حاجات خود اعتقاد دارند كه در شب‏هاى تاسوعا و عاشورا تا صبح در كنار نخل در حسينيهچراغ نفتى روشن كنند.

نذرهاى نخل

نذرهايى كه براى نخل ادا مى‏شود، بخشى از اعتقادات و باورهاى مردم را تشكيل مى‏دهد كه به دنبال آن مراسمى نيزبرگزار مى‏شود. نذرهاى مختلفى را كه براى نخل ادا مى‏شود، مى‏توان به دو گروه تقسيم كرد:

الف. نذرهايى كه براى تزيين نخل به كار مى‏رود عبارتند از:

انواع پارچه‏هاى قيمتى و ابريشمى قديمى كه در پوشاندن نخل به كار مى‏رود.

انواع زيورهاى نقره‏اى كه به جلوى نخل مى‏دوزند و آويزان مى‏كنند.

اگر پسر جوانى فوت كرده باشد قباى دامادى وى را نذر نخل مى‏كنند.

گاهى زنى كه داراى فرزند نمى‏شود، لباس عروسى خود را نذر نخل مى‏كند.

ب. نذرهايى كه به شكل خوردنى و نوشيدنى در پاى نخل به عزاداران داده مى‏شود، عبارتند از:

انواع ميوه‏هاى فصل؛ انواع حلواها؛ شربت‏هاى مختلف؛ نان و قند.

برخى قند را در پاى نخل حل كرده به صورت شربت بين مردم پخش مى‏كنند. برخى نيز كله قندها را به فردى كه سوارنخل است مى‏دهند تا وى آن را در پذيرايى از عزاداران استفاده كند. همچنين تعدادى آن را به باباى نخل و ديگر افرادمحتاج مى‏دهند. در مورد نذر نان نيز به اين شكل عمل مى‏شود.

بايدها و نبايدهايى درمورد نخل‏ها

ـ در برگزارى هر آيين و رسمى، ما همواره با مجموعه‏اى از بايدها و نبايدهايى رو به رو هستيم كه به صورت عرفدرآمده و به صورت قوانين غيررسمى، چارچوب رفتارهاى افراد در برگزارى آن مراسم مى‏باشد. شدت نظارت اجتماعىنيز بر اين رفتارها متفاوت است. در اين قسمت، به بايدها و نبايدهايى كه در برگزارى مراسم نخل‏گردانى مورد توجهاست اشاره‏اى خواهيم داشت.

ـ پيش از نخل‏گردانى، نخل بايد تزيين شود. در تزيين نخل فقط باباى نخل حق دارد كه با نذورات مردم نخل رابيارايد. اگر باباى نخل در آن زمان حضور نداشته باشد، يكى از افراد معتمد و هم طايفه او مى‏تواند نخل را تزيين كند. درضمن در تزيين نخل، افراد معتمد و همسر وى مى‏توانند كمك كنند.

ـ در روز تاسوعا نخل را با پارچه سبز مى‏پوشانند. ولى در روز عاشورا چون روز قتل است، پارچه روى نخل بايدسياه شود.

ـ نخل هر محله بايد مسيرهاى مشخصى را طى كند. اين مسيرها نيز در حوزه جغرافيايى هريك از محله‏ها قرار دارد.در روز عاشورا مسيرهاى نخل طورى است كه در يكى از كوچه‏هاى روستا با هم روبه‏رو مى‏شوند.

در روز تاسوعا نخل نبايد بر زمين گذاشته شود.

نتيجه‏گيرى

تا آنجا كه به شعائر مربوط به محرم مى‏شود، هر مراسم عزادارى مى‏تواند پس زمينه واقعه كربلا باشد و شخص را به يادشهادت امام حسين عليه‏السلام بيندازد. مرگ بى‏ترديد هميشه همراه انسان است و مقصدى است كه بايد به آن رهسپار شد. ولىدر لحظات خاصى از تاريخ، حوادثى رخ مى‏دهد كه در هميشه تاريخ جاودانند و به صورت يك سنت ماندگار درآمدهاست. و در همه نسل‏ها تداعى و تكرار مى‏شود.

فاجعه شهادت امام حسين عليه‏السلام و شهداى كربلا از حوادث ماندگار تاريخ است. عمق فاجعه به حدى است كه هرگز ازاذهان فراموش نمى‏شود.

نخل‏گردانى صورت تمثيلى تابوت شهادت در نمايش‏هاى آيينى شبيه‏گردانى است. در حالى كه اشاره به اقتدار وشكوه قدسى شهيد دارد، رنگ سياهى و تباهى مرگ را از هستى شهيدان مى‏زدايد و افق ديد را به گستره زندگى سرمدىهمراه با پيروزى آنها مى‏گشايد. همچنين شوق و شور ستيزندگى و جانبازى را نيز در بستر احساس تشييع‏كنندگان دين‏دارمعتقد برمى‏انگيزد و انديشه و آرمان استقبال از شهادت را براى دست‏يابى به حيات ابدى، در ذهنيت جمعى آنان تقويتمى‏كند.

تشييع تابوت‏هاى تمثيلى شهيد، در سالروز شهادت شهيدان، از سويى حديث قدرت خداوند را در تبيين فلسفه مرگو تجديد حيات شهيدان دين، باز مى‏نمايد و از سويى ديگر، اسطوره باززايى و جاودانگى و پيروزى شهيدان را در تاريخحيات استمرار مى‏بخشد. افزون بر اين، رسم نخل‏گردانى نوعى دگرگونى ذهنى، آرمانى در جمع مردم دين‏دارشركت‏كننده در مراسم سوگ سرور و سالار شهيدان حضرت سيدالشهدا عليه‏السلام پديد مى‏آورد. اين دگرگونى جماعت مؤمنو معتقد به فلسفه شهادت را در پذيرش پديده مقدس و مبارك شهادت و زنده و پايدار نگه داشتن شور و تبشهادت‏خواهى كمك مى‏كند و ارزش و اعتبار مفهوم شهادت را در ذهن آنان استعلا مى‏بخشد و پيوند يگانگى وهمبستگى مردم را با فرهنگ مذهبى نياكان و شهيدان تاريخ استوار مى‏سازد. اين چنين رويارويى كه در يك زمينه و متناعتقادى و مذهبى صورت مى‏گيرد، جانمايه حماسى دارد و داراى توان نهفته (بالقوه) ماندگار شدن است. بنابراين،مى‏تواند در ژرف‏ترين لايه‏هاى فرهنگى، با باورهاى مردم درآميزد، ماندگار شود و در پهنه رواج سنت‏ها گسترش يابد. امابراى بروز و كنش آشكار اين توان نهفته، يك عامل ديگر هم لازم است. طرفى كه ظرفيت و گنجايش پذيرش اين محتوارا داشته باشد، و اين همان بن و منشأ دوم مراسم سوگوارى ماه محرم است. اين ظرف، فرهنگ سرزمين اصلى اسلام وسرزمين‏هاى غربى دنياى اسلام نبود. آن فرهنگ‏ها اين خصوصيت را نداشتند فرهنگ ايرانى به لحاظ پيشينه و زمينه‏هاىخاص آيينى كه داشت، و در فضاى شرايط خاص آن روزگار، اين رخداد را پذيرا شد. چنين بود كه در صيقل زمينه‏هاىعاطفى، انسانى و آيينى است كه هنوز زنده و جارى است، رخداد بزرگ كربلا چنان بازتابى يافت كه جهانى شد، و همهزمان، و ماندگار و ديرپا.

مصاحبه‏شوندگان

ـ هاشم‏على حيدرى، 78 ساله، ساكن يزد، نخل‏بند.

ـ استاد عباس مجاور، 70 ساله، ساكن يزد، نخل‏ساز.

ـ اصغر حلاج‏زاده، 72 ساله، ساكن يزد، نخل‏بند.

ـ جواد ضيغميان، 69 ساله، فرهنگى اهل ذوق و ادب.

- حاج خليل خجسته، 80 ساله، ساكن يزد، آينه‏بند.

ـ حبيب‏اللّه آيت‏اللهى، 67 ساله، ساكن يزد، استاد دانشگاه.

- محمدعلى زارع، 35 ساله، ساكن يزد، نخل‏گردان.

- حسين دهقان، 47 ساله، ساكن مهريز، نخل‏گردان.

- على‏اكبر كارگر، 41 ساله، ساكن مهريز، نخل‏گردان.

ـ محمد رجايى، 85 ساله، ساكن تفت، نخل‏ساز.

ـ سيدمحمد موسوى، 44 ساله، ساكن تفت، نخل‏ساز.

- اكبر موسوى خرمى، 61 ساله، ساكن تفت، نخل‏ساز.

 


  • منابع
    ـ برآبادى، سيداحمد و همكاران، مردم‏شناسى مراسم ماه عزادارى در بيرجند، تهران، مركز نشر تحقيقات قلم آشنا، 1381.
    ـ دهخدا، على‏اكبر، لغت‏نامه دهخدا، تهران، مؤسسه لغت‏نامه دهخدا، 1349.
    ـ نظرى، زليخا، نخل‏گردانى در روستاى ابيانه، تهران، پژوهشكده مردم‏شناسى، 1383.

  • پى نوشت ها
    1 كارشناس ارشد مديريت فرهنگى دانشگاه خوراسگان. دريافت: 19/3/88 ـ پذيرش: 11/9/88.
    1ـ على‏اكبر دهخدا، لغت‏نامه، ص 395ـ396.
    2ـ همان، ص 396ـ398.
    3ـ على‏اكبر دهخدا، لغت‏نامه، ص 398.
    4ـ همان، ص 399.
    5ـ همان.
    6ـ زليخا نظرى، نخل‏گردانى در روستاى ابيانه، ص 88ـ90.
    7ـ همان، ص 90ـ95.
    8ـ سيداحمد برآبادى و همكاران، مردم‏شناسى مراسم ماه عزادارى در بيرجند، ص 117ـ119.
    9ـ همان، ص 119ـ121.
    10ـ مصاحبه با يكى از سازندگان نخل.
    11ـ مصاحبه با يكى از سازندگان نخل.
    12ـ زليخا نظرى، نخل‏گردانى در روستاى ابيانه، جزوه سازمان ميراث فرهنگى، ص 10.
    13ـ مصاحبه نگارنده با فرد مزبور.
    14ـ مصاحبه نگارنده با فرد مزبور.
    15ـ مصاحبه نگارنده با فرد مزبور.
    16ـ مصاحبه نگارنده با فرد مزبور.
    17ـ مصاحبه نگارنده با فرد مزبور.
    18ـ مصاحبه با يكى از سازندگان نخل سيد محمد موسوى.
    19ـ مصاحبه نگارنده با فرد مزبور.
سال انتشار: 
19
شماره مجله: 
151
شماره صفحه: 
57