معرفت، سال نوزدهم، شماره هفتم، پیاپی 154، مهر 1389، صفحات 69-

    نقش حقوق در کارآمدى خانواده از دیدگاه اسلام

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    محمدمهدی صفورائی پاریزی / *استادیار - جامعه المصطفی العالمیه / m_safurayi@miu.ac.ir
    چکیده: 
    پژوهش حاضر با هدف شناسایى حقوق اعضاى خانواده بر اساس منابع دین اسلام و نقش و تأثیر آنها در کارآمدى خانواده انجام شده است. بدین منظور، با استفاده از روش توصیفى ـ تحلیلى، آیات و روایات مربوط به خانواده استخراج و ارائه گردیده‏اند. نتایج پژوهش نشان مى‏دهد که منابع دینى براى هریک از اعضاى خانواده (زن، شوهر، فرزند، پدر و مادر)، حقوقى را وضع، و در مقابل این حقوق، وظایفى نیز براى طرف مقابل معین کرده است. بر اساس منابع دینى، رعایت حق و انجام وظیفه در کنار هم است که تأمین‏کننده کارآمدى خانواده مى‏باشد.  
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    سال نوزدهم ـ شماره 154 ـ مهر 1389، 69ـ82

    محمّدمهدى صفورایى پاریزى1

     

    چکیده

    پژوهش حاضر با هدف شناسایى حقوق اعضاى خانواده بر اساس منابع دین اسلام و نقش و تأثیر آنها در کارآمدى خانواده انجام شده است. بدین منظور، با استفاده از روش توصیفى ـ تحلیلى، آیات و روایات مربوط به خانواده استخراج و ارائه گردیده‏اند.

    نتایج پژوهش نشان مى‏دهد که منابع دینى براى هریک از اعضاى خانواده (زن، شوهر، فرزند، پدر و مادر)، حقوقى را وضع، و در مقابل این حقوق، وظایفى نیز براى طرف مقابل معین کرده است. بر اساس منابع دینى، رعایت حق و انجام وظیفه در کنار هم است که تأمین‏کننده کارآمدى خانواده مى‏باشد.

     

    کلیدواژه‏ها: خانواده، حقوق، کارآمدى، فرزند، زن، شوهر، والدین، اسلام.

     

    مقدّمه

    خانواده که ریشه سلسله بشریت بر آن استوار است، بدون استحکام، آرامش، پویایى و کارآمدى استوار نمى‏گردد. یکى از عوامل استحکام، آرامش و کارآمدى خانواده رعایت حقوق اعضاى خانواده توسط یکدیگر است. دقت و توجه به حقوق باعث شناخت بهتر آنها و برطرف کردن نواقص است.

    یکى از راه‏هاى پیش‏گیرى از به سردى گراییدن و حتى فروپاشى خانواده و روابط خانوادگى و در عوض کارآمدى خانواده، آشنایى با حقوق، وظایف و شفافیت حدود و انتظارات الزامى و غیرالزامى هریک از زوجین است. یعنى اگر زن و شوهر از ابتدا نسبت به حقوق یکدیگر و فرزندان خود آشنایى کامل داشته باشند و حدود انتظارات خود را بر مبناى این شناخت قرار دهند، کارآمدى خانواده بیشتر تأمین خواهد شد؛ زیرا بسیارى از ناسازگارى‏هایى که کارآمدى خانواده را به خطر مى‏اندازد و استحکام آن را سست مى‏کند، ریشه در رعایت نکردن حقوق و قدرناشناسى هریک از زوجین نسبت به یکدیگر دارد. براى مثال، یکى از حقوقى که براى زن در نظر گرفته شده، عدم الزام او به انجام کارهاى خانه است؛ یعنى شوهر نمى‏تواند او را مجبور کند که کارهاى خانه را انجام دهد. البته این بدین معنا نیست که بخواهیم تمام بار زندگى را بر دوش مرد بگذاریم و او را وادار کنیم علاوه بر مخارج عادى زندگى مخارج جدیدى نیز متحمل شود و یا بخشى از وقت خود را به انجام کارهاى درون خانه اختصاص دهد. مى‏خواهیم مردانى را که به خاطر کارهاى بیرون از خانه بر همسران خود منت مى‏نهند و کار آنها را در داخل خانه بى‏ارزش مى‏پندارند به این نکته توجه دهیم که آنچه همسر در خانه انجام داده است، از باب وظیفه نیست، بلکه بر اساس فضیلت و لطف است. اگر مرد با این نکته آشنا باشد که کار در منزل وظیفه زن نیست، از زحمت‏هاى طاقت‏فرساى همسر خود در خانه قدردانى مى‏کند، کوتاهى را با دیده اغماض مى‏نگرد و براى رفع نواقص، خود نیز دست به کار مى‏شود. بر چنین فضایى، دوستى، مهر و همکارى حاکم مى‏شود و اعضاى خانواده با آرامش و علاقه کارها را انجام مى‏دهند و خانواده‏اى کارآمد شکل مى‏گیرد. آن‏گاه که اعضاى خانواده با حقوق و وظایف خود آشنا باشند، بازخوردهاى مطلوب‏ترى خواهند داشت. بازخوردها1 در روان‏شناسى اجتماعى از چنان اهمیتى برخوردارند که برخى صاحب‏نظران، روان‏شناسى اجتماعى را تنها مطالعه بازخوردها مى‏دانند.2

    در مکتب غنى اسلام، مسئله حقوق متقابل انسان‏ها و به ویژه حقوق متقابل اعضاى خانواده مورد توجه جدى قرار گرفته است و براى آن در تمامى مراحل و تمام اعضا که شامل شوهر، همسر و فرزندان مى‏شود، قوانین لازم وضع شده است. درباره اداى حق مؤمنان، در متون دینى آمده است: خداوند به چیزى برتر از اداى حق مؤمن عبادت نشده است؛3 یعنى اینکه رعایت حقوق نه تنها عامل استحکام و کارآمدى خانواده است، بلکه خداوند در مقابل انجام وظایف و رعایت حقوق به انسان‏ها پاداش مى‏دهد و آن را جزء عبادات مى‏شمارد.

    بررسى نتایج پژوهش‏هایى که در زمینه خانواده در مراکز علمى ـ پژوهشى انجام شده است، نشان مى‏دهد که بیشتر پژوهش‏ها به بررسى موضوع اثربخشى رعایت حقوق در رضایت زناشویى و یا رضامندى خانوادگى پرداخته‏اند. بسیارى از این پژوهش‏ها یا از منابع دینى بى‏بهره‏اند و یا اگر بر اساس منابع دینى انجام شده باشند، از تحلیل روان‏شناختى برخوردار نیستند. مهم‏ترین ویژگى این پژوهش معرفى و بررسى نقش و تأثیر رعایت حقوق یکدیگر در کارآمدى خانواده بر اساس منابع دینى و با تحلیل روان‏شناختى مى‏باشد.

    تعاریف

    حق: در زمینه تعریف «حق» فلاسفه حقوق، حقوق‏دانان، جامعه‏شناسان و دیگر محققانى که درصدد تعریف حقوق بوده‏اند، مطالعات و تحقیقات فراوانى انجام داده‏اند. اصولیان و فقهاى شیعه نیز بحث‏هاى عمیق و فراوانى در این زمینه داشته‏اند. لکن در بحث شاخص حقوقى خانواده کارآمد، تعریف زیر بیشتر با بحث تناسب دارد: «حق امرى اعتبارى است که براى کسى (له) بر دیگرى (علیه) وضع مى‏شود.»4 این حق ممکن است ریشه واقعى داشته و یا نداشته باشد؛ یعنى در مفهوم آن وجود یا عدم ریشه واقعى ملحوظ نیست.5

    حق لوازمى دارد که یکى از آشکارترین آنها بهره‏ورى است؛ کسى که نسبت به چیزى یا کسى حق دارد، مى‏تواند از متعلق حق خود بهره‏ور شود و نفعى ببرد. اختصاص و امتیاز نیز از لوازم حقند؛ چون نفعى که صاحب حق از متعلق حق خود مى‏برد مانع از آن مى‏شود که دیگران آن بهره را ببرند. مى‏توان گفت: نفع مذکور به ذى‏حق اختصاص دارد و چون دیگران از این بهره‏ورى ممنوع‏اند و حق به سود ذى‏حق بر آنان است، از این‏رو، حق نوعى امتیاز براى ذى‏حق ایجاد کرده است.6

    خانواده: صاحب‏نظران تعریف‏هاى متعددى براى خانواده ارائه کرده‏اند. هر تعریف به بعدى از خانواده توجه داشته است. مى‏توان خانواده را با توجه به ویژگى‏هاى اساسى آن تعریف کرد.

    خانواده از عمومى‏ترین سازمان‏هاى اجتماعى است که بر اساس ازدواج بین یک مرد و یک زن شکل مى‏گیرد. در آن، مناسبات خونى یا اسناد یافته به چشم مى‏خورد. معمولاً داراى نوعى اشتراک مکانى است و کارکردهاى گوناگون ‏شخصى، جسمانى، اقتصادى ‏و تربیتى ‏را بر عهده ‏دارد.7

    خانواده کارآمد: خانواده کارآمد، خانواده‏اى است که با پایبندى اعضاى آن به اعتقادات دینى و رعایت حقوق و اخلاق اسلامى، زمینه کشف و پرورش قابلیت‏ها و توانایى‏هاى آنان را در ابعاد شناختى، عاطفى و رفتارى فراهم کند.8

     

    تفاوت اخلاق و حقوق

    هرچند اخلاق و حقوق در مواردى همپوشى دارند، اما تفاوت‏هاى اساسى نیز بین این دو حیطه وجود دارد. در ذیل، به برخى از این تفاوت‏ها اشاره مى‏شود:

    الف. احکام حقوقى تنها براى تنظیم روابط رفتار اجتماعى انسان در زندگى دنیوى است، در صورتى که احکام اخلاقى فوق هدف حقوقى آن است و منحصر به اهداف دنیوى نمى‏شود.

    ب. احکام حقوقى ضامن اجرایى بیرونى دارد، اما احکام اخلاقى داراى ضامن درونى است.

    ج. بایدها و نبایدهاى اخلاقى، کلى، ثابت و جاودانى‏اند، برخلاف بایدها و نبایدهاى حقوقى که کم‏وبیش دست‏خوش تغییر و دگرگونى مى‏شوند.9

     

    حق و تکلیف

    حق و تکلیف دو مفهوم متقابل و دو روى یک سکه‏اند. وقتى شوهر حق دارد همسر خود را از اشتغال به کار ممنوع کند، پس زن تکلیف دارد که از اشتغال به کار امتناع کند. در نتیجه، حقوق و تکالیفى که در رفتارهاى اجتماعى انسان‏ها و در ارتباطات متقابل آنها مصداق مى‏یابند، جعل متقابل دارند و وضع هریک مستلزم وضع دیگرى است؛ یعنى هر جا حقى جعل شود حتما تکلیفى نیز به دنبال دارد و هر جا تکلیفى بر عهده شخصى گذاشته مى‏شود حتما براى رعایت حقى بوده است.10

     

    حقوق و تکالیف الزامى و غیرالزامى

    برخى از حقوق و تکالیفى که از دیدگاه منابع دینى در جامعه و کانون خانواده براى اعضا در نظر گرفته شده است، الزامى و غیرقابل تخلف هستند و هریک از اعضا در مقابل حقوقى که برایشان وضع شده است حق دارند از من علیه الحق بازخواست کنند و نیز لازم است انجام تکلیف را به صورت قطعى و تخلف‏ناپذیر تقاضا نمایند؛ چراکه براى تخلف از رعایت حق و انجام تکلیف مجازات تعیین شده است. اما دسته‏اى دیگر از حقوق وجود دارند که الزامى نیستند و ترک تکلیف و رعایت نکردن حق بازخواست و مجازاتى را به دنبال ندارد. البته هر دو دسته حق و تکلیف در جهت دست‏یابى به خانواده‏اى کارآمد وضع شده است. اما از لحاظ شرعى و براساس منابع دینى، دسته اول با عنوان حقوق واجب معرفى شده‏اند و دسته دوم جزء مستحبات و گاهى مباح به شمار مى‏آیند.

    براى رعایت هر دو دسته حقوق از جانب خداوند پاداش و اجر اخروى در نظر گرفته شده است، اما در صورتى که حقوق واجب ترک شود و عضوى از اعضاى خانواده تکلیف الزامى خود را انجام ندهد علاوه بر مجازات قانونى و مدنى، خداوند فرد را عذاب خواهد کرد، اما در مورد بخش دوم (حقوق و تکالیف غیرالزامى) ترک این وظایف عذابى را به دنبال نخواهد داشت. ناگفته نماند که هریک از حقوق غیرالزامى داراى پشتوانه الزام اخلاقى است؛ زیرا کارآمدى کانون خانواده را تنها براساس الزام و قانون نمى‏توان تضمین کرد؛ چراکه در این صورت این سازمان به سازمانى خشک و بى‏روح و بدون عاطفه و اخلاق و بدون استحکام تبدیل خواهد شد و استوار و پایدار نخواهد ماند.

    خانواده تنها یک سازمان حقوقى نیست که قانون بتواند نظم را در آن ایجاد کند، بلکه سازمانى است که هم نیازمند قواعد حقوقى است و هم اخلاقى. در این اختلاط نیز غلبه با اخلاق است؛ زیرا نه تنها بیشتر قوانین مربوط به آن ضمانت اجراى مؤثر ندارد، بلکه آنچه هست از اخلاق مذهبى و اجتماعى ناشى شده و در مقرّرات و قانون نفوذ کرده است.

    در تمام جوامع خانواده نماینده و مظهر اخلاق عمومى است و آنچه در خانواده باید به وجود آید عشق و مهربانى، حسن نیت و اعتماد متقابل است، و هیچ نیرویى جز اخلاق و ایمان نمى‏تواند بر این عواطف حکومت کند. الزام به تأمین معاش خانواده و تربیت فرزندان و تکلیف زن و فرزندان نسبت به خوش‏رویى با مرد و اطاعت از او، از قواعد اخلاقى است که حقوق به عاریت گرفته است.

    در مواردى که حقوق دستورهاى کلى مى‏دهد و تکالیف عام و مجملى را مقرر مى‏دارد، مصداق‏هاى آن نوعى الزام اخلاقى است. براى مثال، در مواد 1103 و 1104 قانون مدنى جمهورى اسلامى ایران، زن و شوهر مکلف به حسن معاشرت با یکدیگرند و باید در تشیید مبانى خانواده و تربیت اولاد خود همکارى کنند، و بر طبق ماده 1177 فرزند باید مطیع ابوین خود بوده و در هر سنى به آنها احترام بگذارد. ولى آیا تکلیف زن را در پرستارى از شوهر بیمار خود، یا الزام مرد را در رساندن فرزندانش به مدرسه، مى‏توان تنها الزام حقوقى دانست؟ بدون شک، انجام این کارها لازمه حسن معاشرت و همکارى زن و شوهر در تربیت اولاد است، اما براى الزام به هریک از آنها نمى‏توان در دادگاه اقامه دعوى کرد، و قانون براى تخلف از یکایک امور جزئى کیفر خاص معین نمى‏کند. در این‏گونه امور، جنبه اخلاقى بر آثار حقوقى آنها غلبه دارد. پس در خانواده نمى‏توان حقوق و اخلاق را از هم جدا ساخت و مرز بین قواعد آن دو را به دقت رسم کرد.11

    بدین‏ترتیب، براساس تقسیم‏بندى حقوق به الزامى و غیرالزامى و بدون توجه به پشتوانه اخلاقى آن، مى‏توان حقوق اعضاى خانواده را به شرح زیر تقسیم کرد:

    1. حقوق زن و تکالیف الزامى شوهر؛

    2. حقوق شوهر و تکالیف الزامى زن؛

    3. حقوق زن و تکالیف غیرالزامى شوهر؛

    4. حقوق شوهر و تکالیف غیرالزامى زن؛

    5. حقوق فرزندان و تکالیف الزامى پدر؛

    6. حقوق فرزندان و تکالیف الزامى مادر؛

    7. حقوق فرزندان و تکالیف غیرالزامى پدر؛

    8. حقوق فرزندان و تکالیف غیرالزامى مادر؛

    9. حقوق والدین و تکالیف الزامى فرزندان؛

    10. حقوق والدین و تکالیف غیرالزامى فرزندان.

    اما بر اساس آنچه گفته شد، اگر اعضاى خانواده با اختیار خود حقوق یکدیگر را رعایت نکنند، نمى‏توان با الزام آنان به رعایت حقوق الزامى به کارآمدى دست یافت، تا چه رسد به حقوق غیرالزامى که هیچ پشتوانه قانونى ندارد و فرد به آسانى مى‏تواند رعایت آنها را زیر پا بگذارد. به همین دلیل، در بحث تقسیم‏بندى بهتر آن است که حقوق را به چهار دسته حقوق زن، حقوق شوهر، حقوق فرزندان، و حقوق والدین تقسیم کنیم. کارآمدى خانواده تنها مستلزم رعایت حقوق است و به هر میزان که حقوق اعم از الزامى و غیرالزامى رعایت شود بر کارآمدى آن افزوده خواهد شد.

     

    حقوق زن

    موارد ذیل، جزو حقوق زن به شمار مى‏روند که برآورده کردن آنها بر عهده شوهر مى‏باشد.

     

    الف. تهیه مخارج و لوازم زندگى

    تأمین مخارج زن بر مرد واجب است و مقدار آن بر اساس نیاز و شأن زن تعیین مى‏گردد.12 در ماده 1107 بازنگرى‏شده13 قانون مدنى جمهورى اسلامى نیز آمده است: «نفقه عبارت است از همه نیازهاى متعارف و متناسب با وضعیت زن از قبیل مسکن، البسه، غذا، اثاث منزل و هزینه‏هاى درمانى و بهداشتى و خادم در صورت عادت یا احتیاج به واسطه نقصان یا مرض.»14

    بنابراین، نفقه واجب که از حقوق زن شمرده مى‏شود15 و مرد باید آنها را به صورت الزامى تهیه کند عبارت‏اند از:

    الف. فراهم نمودن مسکن مناسب؛16

    ب. تهیه غذا و خوردنى‏هاى موردنیاز؛17

    ج. تهیه پوشاک موردنیاز و متناسب با شأن زن؛18

    د. تأمین هزینه‏هاى درمانى. حفظ سلامت زن به عهده مرد است و وى موظف است زمینه زندگى را در فضایى سالم براى زن فراهم کند، به گونه‏اى که از لحاظ روحى و جسمى در آسایش کامل به سر برد و هرگاه که بیمار شد بر او واجب است که به درمان همسر خود بپردازد و هزینه‏هاى پزشکى و درمانى وى را تأمین نماید.

    ه .) تهیه وسایل زندگى مناسب و متناسب با شأن زن. تهیه وسایل موردنیاز از وظایف الزامى مرد است و جزء حقوق و نفقه واجب زن به حساب مى‏آید.

    در مورد این‏وظیفه‏الزامى‏مرد، چندنکته‏قابل‏توجه است:

    1. وجوب نفقه مشروط به تمکین کامل زن است، به گونه‏اى که اگر مرد نفقه را از قبل پرداخت نمود ولى زن مدتى از آن زمان نشوز داشت، نفقه ایام نشوز باید به مرد برگردانده شود و زن این مقدار از نفقه دریافتى را به همسر خود بدهکار است.

    2. وجوب نفقه مربوط به همسر دائم است.

    3. وجوب نفقه مشروط به عدم توانایى مالى زن و فقر و احتیاج او نیست.

    4. در صورتى که مرد از پرداخت نفقه امتناع کند، زن مى‏تواند بدون اجازه از اموال او به اندازه نفقه و مخارج متعارف خود بردارد.

    5. اگر مرد ثروتمندى با زن فقیرى ازدواج کند مرد نباید گذشته زن را براى پرداخت نفقه ملاک قرار دهد، بلکه باید حال او را در نظر بگیرد و متناسب با شأن و منزلت و نیاز فعلى‏اش مخارج و لوازم زندگى او را تأمین نماید.19

    ب. تأمین نیاز جنسى

    یکى از انگیزه‏هاى اصلى تشکیل خانواده تأمین نیاز جنسى زوجین است. احساس جنسى و اندام‏هاى مربوط به آن بخش‏هاى مهمى از وجود انسان هستند. براى حفظ و استمرار سلامت و آرامش روانى و کارآمدى کانون خانواده، اولین نکته تصدیق صریح و درک احساس جنبه جنسى همسر خویش است. برادفورد20 در زمینهرضایت زوجین از زندگى، تحقیقى انجام داد. در این تحقیق، از 351 زوج که بیش از پانزده سال با یکدیگر زندگى کرده بودند، در خصوص دلایل ادامه زندگى مشترکشان پرسیده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که یکى از عوامل مؤثر در تداوم زندگى مشترک رضایت از روابط جنسى بوده است.

    عدم توجه به این نیاز، زن را دچار ناراحتى‏هاى جدى مى‏کند. به همین دلیل، شرع مقدس اسلام برآورده کردن نیاز جنسى زن را، که مطابق طبیعت انسان است، جزء حقوق وى و از تکالیف مرد شمرده است. قرآن کریم روابط جنسى را براى زندگى زینت به حساب آورده است.21

    اسلام ارضاى نیاز جنسى را که جزء نیازهاى طبیعى انسان است تنها از راه ازدواج مى‏پذیرد و آن را رکن اساسى ازدواج مى‏داند و به دلیل آنکه راه دیگرى غیر از ازدواج براى ارضاى نیاز جنسى وجود ندارد، از وظایف مرد است که نیاز زن خود را تأمین کرده و به رعایت این حق پایبند باشد.

     

    ج. گشایش در زندگى

    از نظر روایات، مرد وظیفه دارد براى ایجاد شرایط زندگى رضایت‏بخش و تأمین هزینه‏هاى مطلوب و معقول زندگى تلاش نماید و از توسعه در نیازمندى‏هاى اعضاى خانواده استقبال کند. در متون دینى محبوب‏ترین مردان در نزد خداوند متعال کسانى هستند که به خانواده خود بیشتر نیکى نموده و زندگى آنان را توسعه دهند.22

    اعضاى خانواده‏اى که براى رشد و کمال خود از امکانات لازم برخوردار باشند با آسایش و آرامش بیشتر در جهت رشد خود حرکت مى‏کنند و بعکس، آن‏گاه که با محدودیت‏هاى ایجاد شده از طرف همسر/پدر مواجه مى‏شوند آرامش آنها به هم مى‏ریزد و نسبت به نان‏آور خانه دیدگاه منفى پیدا مى‏کنند و این دیدگاه بر کارآمدى خانواده به شدت تأثیر مى‏گذارد. در متون دینى آمده است که سزاوار است مردها در زندگى خود به گونه‏اى گشایش و توسعه ‏ایجاد کنند که ‏اعضاى ‏خانواده ‏مرگ‏ او را آرزو ننمایند.23

    در روایات، توسعه‏اى که جزء حقوق زن شمرده شده است مورد توجه جدى ائمّه اطهار علیهم‏السلام قرار گرفته است. محتواى کلى احادیث نشان مى‏دهد که فعالیت و کوشش مردها براى تأمین نیازمندى‏هاى زندگى و توسعه در آن فوق‏العاده مورد توجه خداوند بوده و بالاترین پاداش براى آن در نظر گرفته شده است. پاداش شهادت در راه خدا از بالاترین پاداش‏ها در فرهنگ و متون دینى است و پاداش کسى که براى خانواده خود تلاش مى‏کند همانند پاداش شهید و مجاهد فى سبیل‏اللّه24 و گاهى بالاتر از آن شمرده شده است.25 همچنین بى‏تفاوتى در این امور مورد سرزنش قرار گرفته و کسى که توجه جدى به توسعه زندگى خود و خانواده‏اش نداشته باشد و در این راه تلاش سازنده‏اى نداشته باشد مورد بى‏مهرى رسول اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله قرار گرفته است.26

     

    د. آراسته و پاکیزه بودن

    همان‏گونه که مرد توقع دارد همسرش زیبا، پاکیزه، مرتب و منظم باشد، زن نیز این توقع را از مرد خود دارد که نظافت و آراستگى را رعایت کند. آراستگى مرد رضایت از زندگى را در زن ایجاد مى‏کند، بر عفت و پاک‏دامنى او مى‏افزاید و او را از چشم داشتن به دیگر مردان حفظ مى‏کند. یکى از یاران امام هفتم علیه‏السلام نقل مى‏کند: از علت خضاب کردن آن امام سؤال کردم، حضرت در جواب فرمودند: آمادگى و خودآرایى مرد موجب افزایش عفت زنان است. زنانى که عفت را ترک کردند به خاطر این بود که شوهر خود را مرتب و آراسته ندیدند. آن حضرت از امام رضا علیه‏السلام نقل مى‏کند که زنان بنى‏اسرائیل از عفت و پاکى دست کشیدند و این مسئله هیچ علتى نداشت جز اینکه شوهرانشان خود را نمى‏آراستند. سپس فرمود: زن هم از مرد همان انتظارى را دارد که مرد از او دارد.27

    حفظ عفت و پاک‏دامنى یکى از عوامل استحکام و کارآمدى خانواده است. از خانواده‏اى که عفت و پاک‏دامنى در آن وجود ندارد نباید انتظار داشته باشیم که زن و مرد نسبت به یکدیگر وفادار باشند. وفادارى زوجین به یکدیگر عامل انسجام، اتحاد و همبستگى زن و شوهر مى‏شود و دلبستگى آنان به یکدیگر و کارآمدى خانواده را تأمین مى‏کند. عفت و پاک‏دامنى به نوبه خود یکى از مهم‏ترین عوامل تربیت فرزندان و به دنبال آن اصلاح جامعه است. کانون خانواده بهترین محیط براى آموزش عفت به فرزندان است. فرزندان با الگوگیرى از والدین پاکدامن خود، انسان‏هایى پاکدامن خواهند شد.

     

    ه . معاشرت نیکو

    زن براى مرد هدیه، نعمت و امانت الهى است28 و شایسته برخورد و تعاملى شایسته و پسندیده.29 تکریم و بزرگ‏داشت یکدیگر و دورى از اهانت و تحقیر، وظیفه انسانى و اخلاقى هر مرد و زنى است. مرد نباید عیوب همسر خود را بزرگ جلوه دهد، بلکه براساس دستورات دینى باید آن را بپوشاند.30 از موارد مهم معاشرت نیکو بخشش خطاهاى همسر است. آنان که از خطاهاى دیگران مى‏گذرند و از حق شخصى خویش صرف‏نظر مى‏کنند، محبّت دیگران را به خود جلب مى‏کنند و آنان را خوش‏بین، وفادار و با محبت نگاه مى‏دارند.

    معاشرت نیکو، هم در گفتار مطرح است و هم در رفتار باید آشکار گردد. وقتى مرد با کلماتى مطلوب و چهره‏اى شکفته با زن خود روبه‏رو مى‏شود، در واقع کلید محبت و دوستى و برقرارى ارتباط صمیمى و کارآمد را به دست او داده است و با گفتار دلپذیر و شادى‏بخش روابط را استوار مى‏گرداند. متانت در سخن و گفتار و زیبایى کلام از ویژگى‏هاى افراد پاکدل و از اخلاق اولیاى دین است. حال آنکه چهره‏اى گرفته و آشفته و کلمات آزاردهنده دریچه ارتباط و صمیمیت را مى‏بندد و به تدریج فاصله روانى و عاطفى‏افرادزیادمى‏شودودرخانواده‏سبب‏ناکارآمدى‏آن‏مى‏گردد.

     

    حقوق شوهر

    بخش عمده‏اى از استحکام پایه‏هاى زندگى و کارآمدى خانواده در گرو رعایت حق شوهر از سوى زن است. آن‏گاه که زن حقوق شوهرش را رعایت کند مرد نیز انگیزه لازم و کافى براى انجام وظایف خود را دارد. این رعایت متقابل زمینه‏ساز بروز رفتارهاى بهنجار و در نتیجه تحقق کارآمدى خانواده است. مهم‏ترین حقوق شوهر که جزء تکالیف الزامى زن هستند به شرح زیر است:

     

    الف. ارضاى نیاز جنسى

    زن در غیر ایامى که از نظر شرع محدودیت دارد، واجب است نسبت به ارضاى نیاز جنسى همسرش جواب مثبت بدهد. حتى مستحب است در این زمینه پیش‏قدم شده و آمادگى خود را اعلام کند. رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مى‏فرمایند: بر زن لازم است از بهترین عطر استفاده کند، زیباترین لباس را بپوشد، خود را به نیکوترین وجه آرایش دهد و صبح و شام همچون طاووس خرامان خود را به شوهر عرضه کند. حضرت در ادامه مى‏فرمایند: اگر این مقدار را انجام دهد تنها حق شوهر خود را ادا کرده است، در حالى که حق شوهرش بیش از اینهاست.31

    در رابطه با میل مرد به زن و تمکین وى نسبت به شوهر، رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله دستور عجیبى دارند. آن حضرت در پاسخ زنى که از حق شوهر خود از رسول خدا پرسید، فرمودند: او را از کام‏گیرى منع نکن، هرچند بالاى شتر باشد.32 این دستورالعمل کنایه از اهمیت برآورده کردن نیاز جنسى مرد است.

     

    ب. حق نظارت بر رفت‏وآمدها

    این حکم که جواز خارج شدن زن از منزل مشروط به اجازه شوهر است، بر اساس روایات قابل خدشه نیست. در منابع شیعى روایات متعددى بر این مطلب دلالت دارند33 و روایات مشابهى در منابع اهل سنت نیز در این‏باره نقل شده است.34 در میان فقها نیز این حکم مسلم دانسته شده و کسى در آن تردید روا نداشته است. تنها برخى معتقدند که لزوم کسب اجازه شوهر اختصاص به مواردى دارد که خارج شدن از منزل با حقوق جنسى شوهر منافات داشته باشد، اما با توجه اطلاق روایات، تخصیص آنها به موارد تضییع حقوق جنسى شوهر بى‏وجه است.35

     

    ج. حق انتخاب محل سکونت

    از لوازم حق تمکین جنسى، حق شوهر در تعیین محل سکونت است. زمانى زن مى‏تواند به تکلیف ارضاى جنسى شوهر خود عمل کند که از نظر محل سکونت تابع شوهر باشد. در متون دینى به چنین حقى براى شوهر اشاره شده و آن را از حقوق ثابت‏شده شوهر و از تکالیف الزامى زن مى‏داند.36 در عین حال، زن مى‏تواند به هنگام عقد با استفاده از شرط ضمن عقد، شرط کند که شوهرش او را از شهر و محل سکونت خود خارج نسازد و یا در محل خاصى او را سکونت دهد، و در صورتى که شوهر این شرط را بپذیرد باید به آن عمل کند37 و تخلف از آن خلاف وفاى به عهد است.38 در ماده 1114 قانون مدنى جمهورى اسلامى نیز به این حق اشاره شده است: «زن باید در منزلى که شوهر تعیین مى‏کند سکنا نماید، مگر آنکه اختیار تعیین منزل به زن داده شده باشد.»

     

    حقوق فرزندان

    فرزند، شیرین‏ترین ثمره زندگى زن و مردى است که با عشق و محبت و با پیوند شرعى و الهى در کنار هم قرار گرفته‏اند. حضور فرزند در زندگى زناشویى نه تنها عشق و علاقه، پایبندى و حس مسئولیت در زندگى مشترک و امیدوارى به آینده را در زوجین افزایش مى‏دهد، بلکه آنان «خودِ مشترک» را در آینه وجود فرزند به تماشا مى‏نشینند. گریه و خنده نوزاد همچون مضرابى بر تارهاى وجود آنان زخمه مى‏زند و آهنگ دلنشین دوست داشتن، مهر ورزیدن، لطف و شفقت داشتن، ایثار و فداکارى و دلسوزى و مهربانى را طنین‏انداز مى‏کند.

    فرزند به گل نوشکفته‏اى مى‏ماند که سبزه‏زار زندگى زناشویى را با لطافت و طراوت آذین مى‏بندد. فرزند عطیه‏اى الهى است که در جارى لطف و فضل خداوندى، خیر کثیر را به ارمغان آورده و پدر و مادر را امانتدار الهى مى‏گرداند و به آنها امکان مى‏دهد که با تربیت اسلامى و اداى حقوق این امانت، خود را در گذر زمان جاودانه سازند و به هنگام کوچ از منزلگه دنیا، ماندگارى خویش را با وجود فرزندى صالح تثبیت نمایند. این آرزو جز با رعایت حقوقى که صاحب‏امانت معین‏کرده است،تحقق نمى‏پذیرد.

     

    الف. حق داشتن نام نیکو

    نام‏گذارى نوزاد با نام‏هاى نیکو، از حقوق فرزند است.39 امام رضا علیه‏السلام از نام نیکو به عنوان احسان و نیکى در حق فرزند یاد مى‏کند و مى‏فرماید: «نخستین احسان و نیکى که پدر در حق فرزندش روا مى‏دارد، انتخاب نام زیبا براى اوست. پس لازم است هر یک از شما نام نیکو براى فرزند خود انتخاب کند.»40 نام نیکو بهترین هدیه‏اى است که هر فرزندى در زندگى از پدر و مادر خود دریافت مى‏کند؛ نامى که همیشه با اوست و از او جدا نمى‏شود و همواره در شخصیت فردى و اجتماعى‏اش مؤثر است.

    از نظر اسلام، حق فرزند تنها با نام‏گذارى به یک نام ـ هرچه باشد ـ ادا نمى‏شود، بلکه بر اساس آموزه‏هاى دینى، انتخاب نام نیکو و زیبا براى کودک از وظایف والدین شمرده شده است.41 موضوع نام‏گذارى فرزند در نظام تربیتى اسلام داراى اهمیت فراوان است و حتى سفارش شده که پیش از ولادت فرزند نام نیکویى برایش انتخاب شود. در متون دینى تأکید شده است: فرزندانتان را قبل از ولادتشان نام‏گذارى کنید و در صورتى که نمى‏دانید فرزندتان پسر یا دختر است، نامى برایش انتخاب کنید که مناسب براى دختر و پسر باشد؛ زیرا فرزندى که از شما سقط مى‏شود و برایش نام ننهاده‏اید، آن‏گاه که با شما در روز قیامت ملاقات نماید، به پدرش مى‏گوید: چرا براى من نام ننهادى؛ مگر پیامبر خدا (نوه خود را) پیش از تولد، مُحسن نام ننهاده بود؟42

    همچنین در اسلام، والدین از نام‏گذارى فرزندشان با نام‏هاى پست و زشت نهى شده‏اند. اگر پدر و مادر نام زشت یا زننده‏اى براى فرزند خود انتخاب کنند، به شخصیت و حیثیت او لطمه وارد ساخته و فرزند خود را از داشتن نام نیکو محروم کرده‏اند. البته فرزند پس از رسیدن به سن قانونى مى‏تواند نام خود را عوض کند، اما در هر حال، از داشتن نام نیک در یک فاصله زمانى توسط والدین خود محروم شده است.

     

    ب. حق تغذیه با شیر مادر

    بر اساس اوامر الهى و نوامیس طبیعت، کودک باید از شیر مادر تغذیه کند؛ چون بهترین شیر براى شیرخواران در درجه اول شیر مادر خودش است43 و محروم کردن غیر موجه نوزاد از شیر مادر ستم بزرگى در حق کودک است. به همین دلیل، اسلام براى مادران شیرده ثواب‏هاى زیادى مقرر کرده است. پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مى‏فرماید: هنگامى که مادر فرزند خود را شیر مى‏دهد، در هر مرتبه‏اى که کودک از پستان او شیر مى‏مکد خداى متعال، ثواب فراوانى به او عطا مى‏کند و آن‏گاه که از شیر دادن فراغت مى‏یابد، فرشته‏اى دست بر پهلوى مادر نهاده و مى‏گوید: زندگى را از نو آغاز کن، که خداوند تمام گناهان گذشته‏ات را آمرزید.44

    شاید این پرسش براى برخى مطرح باشد که چرا اسلام تغذیه کودک با شیر مادر را به عنوان یک حق مى‏شمارد و آن را بر ذمّه پدران و مادران قرار مى‏دهد؟ آیا تغذیه دیگرى را نمى‏توان جایگزین شیر مادر کرد؟ براى پاسخ به این سؤال به این نکته اشاره مى‏کنیم که خداوند حکیم است و اقتضاى حکمت کامله حضرت حق، قرار دادن هر چیزى در جاى خود و انتظام عالمانه آفرینش و جامع‏نگرى در تشریع قوانین است. نگاهى به ولادت نوزاد و نیاز غذایى او، همزمان بودن ترشح شیر در سینه مادر و تولد نوزاد و نیاز غذایى او و ترکیبات شیر مادر، همه نشان از حکمت حضرت بارى‏تعالى دارد و براى خردورزان نشانه توحید است.45

    صاحب‏نظران تغذیه نیز شیر مادر را کامل‏ترین و بهترین غذاى نوزاد معرفى کرده‏اند. همان‏گونه که در قرآن و فقه بر تغذیه کودک با شیر مادر تأکید شده است، آنها نیز معتقدند که مادر باید نوزاد خود را با شیر مقوّى خود تغذیه کند؛ زیرا شیر مادر یک غذاى کامل و از لحاظ مواد غذایى غنى‏ترین غذاها مى‏باشد و داراى همه موادى است که بدن بدان نیاز دارد. شیر مادر داراى مزایاى متعددى است که به برخى از مهم‏ترین آنها اشاره مى‏شود. آشنایى با این مزایا مادران را برمى‏انگیزد که فرزند خود را از حقوق خود محروم نسازند و باور کنند که تغذیه با شیر مادر حق فرزند است.

    ـ شیر مادر به لحاظ ترکیبات غذایى، بیشتر از هر غذاى دیگرى با ساختار جسمانى کودک تناسب دارد؛ زیرا تمام مواد موردنیاز رشد را دربر دارد. شیر مادر گرم، پاک و بدون آلودگى است؛ به راحتى هضم مى‏شود و اثر نامساعدى روى دستگاه گوارش کودک ندارد. پروتئین، چربى و مواد قندى مورد نیاز رشد کودک به اندازه کافى در شیر مادر وجود دارد. املاح موجود در شیر مادر مثل کلسیم، فسفر، آهن، مس و... صرف ساختمان استخوان‏ها، دندان‏ها، نظام عصبى، عضلانى و خون‏سازى طفل مى‏گردد. مقدار املاح شیر مادر هضم آن را براى کودک آسان مى‏کند.

    ـ کودکانى که از شیر مادر استفاده مى‏کنند، شش برابر بیشتر از دیگر کودکان شانس زنده ماندن دارند. اگر تمام نوزادان تا حدود شش ماهگى منحصرا با شیر مادر تغذیه شوند، از مرگ و میر تعداد بسیار زیادى از نوزادان در سال پیش‏گیرى خواهد شد. امروزه مطالعات پزشکى نشان داده است که در شیر مادر پادزهرهاى مخصوصى علیه میکروب‏هاى مختلف وجود دارد که موجب مصونیت کودک در مقابل بیمارى‏ها مى‏گردد.

    ـ شیر مادر همیشه و به آسانى و در تمام شرایط آب و هوایى در دسترس نوزاد است و کودک مى‏تواند به دفعات از آن استفاده کند و چون به طور طبیعى و خام به مصرف مى‏رسد، هیچ‏یک از مواد خود را از دست نمى‏دهد و همیشه تازه و با حرارت مناسب مورد استفاده قرار مى‏گیرد.

    ـ شیر مادر فقط زمینه‏ساز سلامت کودک در دوره شیرخوارى نیست، بلکه مطالعات محققان نشان مى‏دهد که حتى به هنگام سالمندى، آنان که در دوران شیرخوارى از شیر مادر بهره‏مند بوده‏اند، به مراتب بیش از آنان که از این نعمت خداداد محروم بوده‏اند، از سلامت دستگاه قلب و عروق بهره‏مند خواهند بود و افزایش چربى و کلسترول در خون آنها کمتر از کسانى است که دوره طفولیتشان با محرومیت از شیر مادر سپرى شده است.46

    توجه به این فواید ارزشمند تبیین‏کننده این حقیقت است که تغذیه با شیر مادر از حقوق فرزندان است.

     

    ج. حق اجتماعى‏شدن

    یکى از ابعاد وجودى انسان، اجتماعى بودن اوست که در مقام تربیت باید بدان توجه شود. به همین دلیل، یکى از وظایف والدین و مربیان در تربیت فرزندان و نسل آینده، توجه به رشد اجتماعى آنان است تا استعدادها و توانایى‏هاى آنها در عرصه حیات اجتماعى شکوفا شود و بتوانند به صورت فعال و موفق در زندگى جمعى حضور یابند. به تعبیر دیگر، اجتماعى تربیت شدن یکى از حقوق فرزندان است.

    تجربه بشرى در زندگى اجتماعى نشان مى‏دهد که سلامت نظام اجتماعى و ثبات و پایدارى آن به توانایى و آمادگى و سلامت افراد آن جامعه بستگى دارد. اسلام به عنوان یک دین جامع‏نگر که به کلیه شئون حیات انسان توجه دارد، به تربیت اجتماعى انسان نیز توجه خاص مبذول داشته، براى تربیت انسان‏هایى منضبط و داراى توازن روحى و تعادل اخلاقى و خردورز که در عرصه حیات جمعى به صورت واقع‏نگر حضور یابند، دستورهایى ارائه کرده است.

    دین اسلام پایه‏هاى تربیت را در درون افراد بنیان گذارده و آنان را به رعایت اصولى سفارش کرده است که در صورت تحقق آنها در وجود افراد، نظام اجتماعى از ثمرات مفید آن یعنى تعادل، روابط پایدار، محبت متقابل، نظارت و مراقبت اجتماعى و... بهره‏مند مى‏شود.

    عفو و بخشش، ترحم و دلسوزى، رعایت حقوق دیگران، جرئت و شهامت داشتن، ایثار و گذشت، مشورت کردن، تعاون و همکارى و... جزو اصول تربیت اجتماعى است که اسلام بدان سفارش کرده و بى‏تردید، خانواده اولین نهادى است که این اصول در آن تجربه مى‏شود و کودکان و نوجوانان با مشاهده رفتارهاى اعضاى خانواده آنها را مى‏آموزند. به همین دلیل، از نظر اسلام، خانه‏اى محبوب و مطلوب است که والدین محیط آن را محیطى الهى سازند و با انصاف و عدالت با فرزندان رفتار نمایند.47 اسلام، ترحم و دلسوزى نسبت به کودکان، احترام به بزرگان و سالمندان،48 تعاون و همکارى در انجام امور خانه، عفو و گذشت نسبت به خطا و اشتباه اعضاى خانواده، و... را توصیه کرده است، تا فرزندان الگوى رفتارى آنها را در خانواده مشاهده کنند و در عرصه زندگى اجتماعى و مواجهه با افراد اجتماع از تجربه‏هاى آموخته‏شده در کانون خانواده بهره ببرند و تعامل سازنده‏اى با افراد داشته باشند.

     

    ج. حق ازدواج

    حق ازدواج از جمله حقوق مسلم فرزندان بر والدین، بخصوص پدر است. شاید فرزندان به خاطر کم‏تجربگى، تنگدستى، آرزوهاى طولانى و اندیشه‏هاى رؤیایى در امر ازدواج دچار انحراف یا تردید و تعلل شوند. این وظیفه بر عهده پدران است که آنها را در انتخاب صحیح و مناسب یارى‏رسانندومقدمات این‏امرمقدس‏رابراى‏آنان‏فراهم آورند.

    بر اساس معارف دینى، از جمله حقوق فرزند بر پدر خویش این است که نام نیک براى او انتخاب کند، به او نوشتن بیاموزد و آن‏گاه که به سن بلوغ رسید، زمینه ازدواج او را فراهم کند.49 در دوره جاهلیت والدین به امر ازدواج فرزندان خود توجه نداشتند؛ از این‏رو، خداوند متعال مسلمانان را به این کار دستور داد و فراهم آوردن امکان ازدواج فرزندان را بر پدران واجب نمود.50

     

    د. حق سلامت جسم و روان

    داشتن سلامت جسم و روان از حقوق فرزندان بر والدین است. یکى از دلایل سفارش اسلام به ازدواج با افراد داراى سلامت جسمى و روحى ناظر به رعایت همین حق فرزند است. چنانچه والدین بیمارى خاصى داشته باشند، احتمال ابتلاى فرزندان نیز به بیمارى بسیار زیاد است. براى مثال، عقب‏ماندگى ذهنى و اختلال روانى هرچند مانع براى ازدواج نیستند، اما نادیده گرفتن این موارد در حقیقت تن دادن به خطر است. از این‏روست که در منابع دینى چنین افرادى از تولیدمثل منع شده‏اند.51

    پس از انتخاب همسر مناسب و شایسته، زن و شوهر باید از آمادگى خود براى پذیرش مسئولیت فرزندآورى و فرزندپرورى اطمینان حاصل کنند و مطمئن باشند که مى‏توانند پس از لقاح، حقوق فرزند خود را رعایت کنند. این آمادگى فقط به جنبه جسمى منحصر نمى‏شود، بلکه از نظر روحى نیز باید آمادگى وجود داشته باشد. بخش عمده‏اى از سلامت جسمى و روانى فرزند تابع رفتارهاى والدین و به ویژه مادر است. حضور یک انسان دیگر در کانون خانواده مسئولیت‏هایى را در زمینه نگه‏دارى و تربیت شایسته به دنبال دارد. از نظر جسمى، تغذیه مطلوب و به ویژه از غذاهاى حلال و با درآمد حلال از حقوق فرزند است.

     

    حقوق والدین

    در منابع دینى نسبت به رعایت حقوق والدین به مصادیق متعدد و مختلفى اشاره شده است. همه این مصادیق را مى‏توان در عنوان کلى «احسان» جاى داد. خداوند متعال در آیات متعدد به احسان به والدین اشاره فرموده و آن را پس از دستور به خداپرستى قرار داده است؛ یعنى احترام و احسان به پدر و مادر در دومین مرحله از مراحل اساسى دعوت قرآن قرار گرفته است.52 مصادیق احسان در روایات با تفصیل بیان شده است. برخى از مهم‏ترین مواردى که در روایات به عنوان مصادیق احسان ذکر شده به شرح زیر است:

    ـ اطاعت از پدر و مادر؛53

    ـ به آرامى و نرمى با آنان سخن گفتن؛54

    ـ قطع نکردن سخنان آنان؛

    ـ تواضع و فروتنى در برابر آنان؛55

    ـ برآورده کردن نیازهاى پدر و مادر؛

    ـ دعا در حق والدین؛

    ـ شرکت در غم و شادى آنان؛

    ـ مهربانى بیشتر در حق مادر؛

    ـ قدردانى لفظى و عملى از زحمت‏هاى آنان؛56

    ـ گردن نهادن به امر و نهى آنان؛57

    ـ اجتناب از آزردن آنان حتى به‏اندازه‏گفتن‏کلمه اُف؛58

    ـ رسیدگى ویژه به پدر و مادر به هنگام پیرى؛59

    ـ صدا نزدن آنان با نامشان.60

    اساس رابطه و مهم‏ترین عامل پیونددهنده والدین و فرزندان، رابطه خونى پدرى و مادرى و فرزندى است که نام پدر و مادر نشانه‏اى از آن است. اگر فرزندى پدر و مادر خود را با اسم آنها صدا کند، گویا ارتباط والدینى را فراموش کرده و یا اینکه مورد توجه لازم قرار نگرفته است و به تدریج رابطه عاطفى و والدینى و فرزندى کم‏رنگ شده و فرزندان نسبت به رعایت حقوق والدین خود احساس وظیفه نمى‏کنند.61 رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله نیز از فرزند خود حضرت زهرا علیهاالسلام مى‏خواست که ایشان را با عنوان پدر مورد خطاب قرار دهد و عنوان‏هاى دیگر (مثل رسول خدا) را به کار نبرد.62 مى‏توان گفت: پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهبا این رفتار قصد داشتند رابطه عاطفى خود و فرزندشان به رابطه‏اى رسمى تبدیل نشود و همان حالت پدر و فرزندى در ارتباطات کلامى حفظ شود.

    در فقه شیعه نیز احکامى در جهت رعایت حقوق والدین بیان شده است. در ذیل، به برخى از حقوق شرعى والدین و وظایف فرزندان اشاره مى‏شود:

    1. مسافرت غیرواجب با نهى والدین جایز نیست و در صورت سفر نماز فرزند کامل و روزه او حکم روزه مسافر را دارد؛ زیرا چنین سفرى سفر معصیت به حساب مى‏آید.

    2. اگر هنگام نماز فرارسد و در آن زمان والدین چیزى از فرزند خود درخواست کنند، باید فرزند نماز را به تأخیر بیندازد و خواسته والد خود را برآورده سازد، مگر آنکه وقت نماز تنگ باشد و سبب قضا شدن نماز واجب شود.

    3. نماز جماعت ثواب بسیار زیادى دارد، ولى اگر پدر و یا مادر، فرزند را از شرکت در نماز جماعت منع کنند، اطاعت آنان واجب است.

    4. در صورتى که ولىّ فقیه زمان، فرد را به شرکت در جهاد دستور نداده باشد و یا بسیج همگانى مسلمانان واجب نباشد، منع والدین از شرکت در جهاد باید توسط فرزند اطاعت شود.

    5. منع از واجب‏هاى کفایى، در صورتى که افراد دیگرى براى انجام آنها وجود داشته باشد، نافذ است.

    6. اگر پدر و مادر از فرزندشان که در حال خواندن نماز مستحبى است چیزى را بخواهند، باید نماز را قطع کند و خواسته آنان را برآورده سازد.

    7. اگر والدین اجازه روزه مستحبى را به فرزند ندهند، وى حق روزه گرفتن را ندارد.63

    8. اطاعت و پیروى از والدین در همه کارها واجب است و جزء حقوق آنان به حساب مى‏آید، مگر در مواردى که از عمل واجب نهى کنند و یا به کار حرامى دستور دهند.64

     

    حق مشترک

    یکى از دستورالعمل‏هاى دین اسلام به اعضاى خانواده‏هاى مسلمان، ارتباط با خویشاوندان است که از آن تحت عنوان «صله‏رحم» یاد مى‏شود. در اندیشه اسلامى، حفظ، توسعه و تعمیق روابط فامیلى و ارتباط صمیمانه و حمایتى خویشاوندان از آنچنان اهمیتى برخوردار است که پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله آن را جزء دین دانسته65 و هدف از رسالت خویش را پس از بندگى خداوند و مبارزه با بت‏پرستى، صله رحم معرفى مى‏کند.66 در منابع دینى، حق مشترک صله رحم زمینه‏ساز دست‏یابى به بهنجارى در تمام امور خانواده معرفى شده است.67

     

    نتیجه‏گیرى

    موارد ذیل، مهم‏ترین نتایج پژوهش حاضربه‏شمار مى‏روند:

    1. در منابع دینى براى هریک از اعضاى خانواده (زن، شوهر، فرزند، پدر و مادر) حقوقى وضع شده است.

    2. در مقابل هر حقى، براى طرف مقابل (من له الحق) وظایفى معین شده است.

    3. بر اساس منابع دینى، رعایت حقوق یکدیگر بر صمیمیت و استحکام نظام خانواده مى‏افزاید و کارآمدى آن را تضمین مى‏کند.

    4. رعایت نکردن حقوق یکدیگر بر کارآمدى خانواده تأثیر منفى مى‏گذارد.

     


    1- استادیار جامعه‏المصطفى العالمیه. دریافت: 25/11/88 ـ پذیرش: 11/3/89 . safurayi1347@gmail.com

            پی نوشت

    1ـ بازخورد attitudes که از طریق آموزش‏هاى اجتماعى تحقق مى‏یابد، ترکیبى از باورها و گرایش‏ها یا احساسات مساعد و نامساعدى است که به آمادگى و تمایل فرد براى نشان دادن واکنش به شیوه‏اى نسبتا ثابت به اشیا، اشخاص و رویدادهاى خاص مى‏انجامد. این تعریف شامل یک عنصر شناختى و یک عنصر احساسى و یک تمایل به عمل است. عنصر شناختى شامل اعتقاد و باور درباره شى‏ء است و عنصر احساسى یا عاطفى معمولاً نوعى احساس عاطفى است که با باورهاى انسان پیوند دارد و تمایل به عمل به آمادگى براى پاسخ‏گویى به شیوه خاص اطلاق مى‏شود.
    2ـ ابوالقاسم باقریان، بازخورد طلاب و دانشجویان نسبت به حقوق زن در اسلام، ص 2.
    3ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 71، ص 243.
    4ـ در این تعریف سه عنصر وجود دارد: 1. کسى که حق براى اوست من له الحق؛ 2. کسى که حق بر اوست (من علیه الحق)؛ 3. آنچه متعلق حق است.
    5ـ محمّدتقى مصباح، حقوق و سیاست در قرآن، ج 1، ص 29.
    6ـ همان، ص 31.
    7ـ محمدرضا سالارى‏فر، خانواده در نگرش اسلام و روان‏شناسى، ص13.
    8ـ کارآمد یعنى آنکه کارها را به نیکویى انجام دهد و کاردان باشد. على‏اکبر دهخدا، لغت‏نامه دهخدا معناى اصطلاحى کارآمد در مباحث خانواده، تقریبا مشابه معناى لغوى آن است. خانواده به عنوان یک نظام پویا، زنده و در حال تغییر و رشد نیز با همین صفت وصف مى‏شود. کارآمد براى تشخیص فرایند عملکرد خانواده بهنجار به کار مى‏رود.
    9ـ محمدتقى مصباح، اخلاق در قرآن، ج 3، ص 61.
    10ـ همو، حقوق و سیاست در قرآن، ج 1، ص 33.
    11ـ ناصر کاتوزیان، مبانى حقوق عمومى، ص 145.
    12ـ روح‏اللّه خمینى، تحریرالوسیله، ص 299.
    13ـ این ماده در 20/9/1389 اصلاح شده است.
    14ـ روزنامه رسمى جمهورى اسلامى ایران، مجموعه قوانین سال 1381، ج 2، ص 1079.
    15ـ روح‏اللّه خمینى، تحریرالوسیله، ص 299ـ300.
    16ـ همان.
    17ـ همان.
    18ـ همان.
    19ـ همان، ص 288ـ299.
    20Bradford.
    21ـ آل‏عمران: 14.
    22ـ محمّدباقر مجلسى، همان، ج 78، ص 136.
    23ـ محمّدبن یعقوب کلینى، فروع کافى، ج 4، ص 11.
    24ـ محمّدبن حسن حرّ عاملى، وسائل‏الشیعه، ج 12، ص 43.
    25ـ همان.
    26ـ همان.
    27ـ محمّدباقر مجلسى، همان، ج 73، ص 102.
    28ـ همان، ج 74، ص 5.
    29ـ همان، ج 78، ص 236.
    30ـ محمّدبن حسن حرّ عاملى، همان، ج 15، ص 175؛ ج 2، ص 196.
    31ـ همان، ج 14، ص 8.
    32ـ همان.
    33ـ همان، ج 5، ص 418؛ ج 14، ص 112ـ113، 125، 154ـ156؛ ج 15، ص 230.
    34ـ على‏بن ابوبکر هیثمى، مجمع‏الزوائد، ج 4، ص 313.
    35ـ حسین بستان، اسلام و تفاوت‏هاى جنسیتى، ص 60.
    36ـ محمّدبن حسن حرّ عاملى، همان، ج 14، ص 435و494.
    37ـ همان، ج 15، ص 49.
    38ـ حسین بستان، همان، ص 68.
    39ـ روح‏اللّه خمینى، تحریرالوسیله، ج 2، ص 308.
    40ـ ملّامحسن فیض کاشانى، محجه‏البیضاء، ج 2، ص 66.
    41ـ محمّدبن یعقوب کلینى، همان، ج 6، ص 48.
    42ـ محمّدباقر مجلسى، همان، ج 101، ص 128.
    43ـ محمّدبن حسن حرّ عاملى، همان، ج 15، ص 175.
    44ـ همان.
    45ـ در دعاى عرفه حضرت سیدالشهدا علیه‏السلام امام در مقام شمردن نعمت‏هاى الهى اشاره به تغذیه دوران کودکى مى‏کند و مى‏فرماید: «و حفَظْتَنى فیِ الْمَهْدِ طِفْلاً و رَزَقْتَنی مِنَ الْغَذاءِ لَبَنا تریّا... . در کتاب‏هاى کلامى نیز از اصل تطابق درون با برون به عنوان یکى از دلایل توحید یاد مى‏کنند و از جمله مثال‏هاى آن، ولادت فرزند و فراهم آوردن غذاى او در سینه مادر را ذکر مى‏کنند.
    46ـ ر.ک: بهرام محمدیان، حقوق فرزندان از دیدگاه اسلام.
    47ـ محمّدباقر مجلسى، همان، ص 23، ص 113.
    48ـ محمّدبن على صدوق، عیون اخبارالرضا علیه‏السلام، ص 163.
    49ـ محمّد محمّدى رى‏شهرى، میزان‏الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخى، ج 10، ص 720.
    50ـ سیدهاشم بحرانى، تفسیر البرهان، ج 3، ص 132، ذیل آیه 32 سوره نور.
    51ـ محمّدبن حسن حرّ عاملى، همان، ج 14، ص 75.
    52ـ بقره: 83؛ نساء: 22؛ اسراء: 23.
    53ـ لقمان: 14ـ15.
    54ـ محمّدبن حسن حرّ عاملى، همان، ج 15، ص 205.
    55ـ همان، ج 71، ص 76.
    56ـ مسند الامام الرضا علیه‏السلام، ج 1، ص 268.
    57ـ محمّدبن حسن حرّ عاملى، همان، ص 205ـ277.
    58ـ فضل‏بن حسن طبرسى، تفسیر مجمع‏البیان، ج 6، ص 409.
    59ـ اسراء: 23ـ24.
    60ـ محمّدبن حسن حرّ عاملى، همان، ص 220.
    61ـ محمدرضا سالارى‏فر، همان، ص 87.
    62ـ محمّدباقر مجلسى، همان، ج 43، ص 32.
    63ـ روح‏اللّه خمینى، رساله توضیح‏المسائل، احکام نماز و روزه.
    64ـ محمّدباقر مجلسى، همان، ج 74، ص 72.
    65ـ همان، ج 72، ب 3، روایت 73.
    66ـ همان، ج 38، ب 65، ح 49.
    67ـ همان، ج 74، ب 17، ح 10.
     
     
     منابع
    ـ باقریان، ابوالقاسم، بازخورد طلاب و دانشجویان نسبت به حقوق زن در اسلام، پایان‏نامه کارشناسى ارشد، رشته روان‏شناسى بالینى، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1379.
    ـ بحرانى، سیدهاشم، تفسیر البرهان، تهران، بنیاد بعثت، 1416ق.
    ـ بستان، حسین، اسلام و تفاوت‏هاى جنسیتى، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1388.
    ـ حرّ عاملى، محمّدبن حسن، وسائل‏الشیعه، تحقیق عبدالرحیم ربانى، بیروت، دار احیاءالتراث العربى، 1991م.
    ـ خمینى، روح‏اللّه، تحریرالوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1379.
    ـ ـــــ ، رساله توضیح‏المسائل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1381.
    ـ دهخدا، على‏اکبر، لغت‏نامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، 1377.
    ـ سالارى‏فر، محمدرضا، خانواده در نگرش اسلام و روان‏شناسى، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1385.
    ـ صدوق، محمدبن على، عیون اخبارالرضا علیه‏السلام، بیروت، مؤسسه‏الاعلمى للمطبوعات، 1404ق.
    ـ طبرسى، فضل‏بن حسن، تفسیر مجمع‏البیان، بیروت، دارالمعرفه، 1406ق.
    ـ فیض کاشانى، ملّامحسن، محجه‏البیضاء، تصحیح على‏اکبر غفارى، قم، انتشارات اسلامى، بى‏تا.
    ـ کاتوزیان، ناصر، مبانى حقوق عمومى، تهران، دادگر، 1377.
    ـ کلینى، محمّدبن یعقوب، فروع کافى، تصحیح على‏اکبر غفارى، بیروت، دارالتعارف، 1401ق.
    ـ مجلسى، محمّدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1983م.
    ـ محمدیان، بهرام، حقوق فرزندان از دیدگاه اسلام، تهران، انجمن اولیا و مربیان، 1377.
    ـ محمّدى رى‏شهرى، محمّد، میزان‏الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخى، قم، دارالحدیث، 1379.
    ـ مصباح، محمّدتقى، اخلاق در قرآن، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1378.
    ـ ـــــ ، حقوق و سیاست در قرآن، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1374.
    ـ هیثمى، على‏بن ابوبکر، مجمع‏الزوائد، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1408ق.

     

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    صفورائی پاریزی، محمدمهدی.(1389) نقش حقوق در کارآمدى خانواده از دیدگاه اسلام. فصلنامه معرفت، 19(7)، 69-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محمدمهدی صفورائی پاریزی."نقش حقوق در کارآمدى خانواده از دیدگاه اسلام". فصلنامه معرفت، 19، 7، 1389، 69-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    صفورائی پاریزی، محمدمهدی.(1389) 'نقش حقوق در کارآمدى خانواده از دیدگاه اسلام'، فصلنامه معرفت، 19(7), pp. 69-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    صفورائی پاریزی، محمدمهدی. نقش حقوق در کارآمدى خانواده از دیدگاه اسلام. معرفت، 19, 1389؛ 19(7): 69-