معرفت، سال نوزدهم، شماره سوم، پیاپی 150، خرداد 1389، صفحات -

    سخن آغازین

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    سخن آغازین

     

    «تفکر و تأمّل در مفاهیم و پدیدارها، آدمى را به سرچشمه‏هاى حقیقت رهنمون مى‏سازد.» این سخن اگرچه در بدو امر، سخنى درست محسوب مى‏شود، اما واکاوى اندیشه‏ها ما را بر آن مى‏دارد تا قدرى در این سخن تأمّل نماییم تا شاید حقیقت امر بر ما نیز مکشوف گردد. ذهن جست‏وجوگر و پرسشگر خود از یک‏سو، فاعل شناخت است و از سوى دیگر، موضوع تحقیق. فاعل شناخت اغلب با پیش‏داشته‏ها و مفروضاتى در عرصه پژوهش و تحقیق گام مى‏گذارد و موضوعِ شناسایى نیز گاه بر آن تأثیر مى‏نهد.

         پس در هر تفکرى از یک‏سو، با تجارب فاعل شناخت مواجهیم و از دیگر سوى، با زمینه‏هایى که وى در درون آن باید مورد بررسى قرار گیرد. اما آیا این دو امر آنچنان بر تفکر سایه افکنده‏اند که جست‏وجوى حقیقت را به سرابى بدل سازند و غایت تأمّل را پوچ و بى‏معنا جلوه دهند؟

         بدیهى است که تجارب و زمینه‏ها در حد اقتضا بر فاعل شناخت اثر مى‏گذارند، نه در حد ضرورت و وجوب؛ چراکه در فرض ضرورت فاعلیت فاعل شناخت و اصل تفکر طرد مى‏گردد. حال آنکه هر شناختى مرهون تأمّل و تفکر است. از همین‏رو است که بخش‏هایى از تأمّلات متفکران بزرگ با نظر به دلایل و براهین، براى دیگر پژوهشگران و متفکران نیز ارزشمند و سترگ محسوب مى‏شوند و به صدق آن تأمّلات اذعان مى‏کنند. با این‏همه، تحقیقات محققان معاصر اغلب پیرامون تجارب و بسترهاى اندیشه و نه در صدق گزاره‏ها و تأمّل در اصل اندیشه تمرکز یافته است و اندیشه‏هاى سیاسى نیز از این قاعده مستثنا نیستند.

         «اندیشه سیاسى» نیز همواره در درون یک سنت فکرى ظهور و بروز مى‏یابد و آن سنت فکرى است که اغلب مبانى و ارزش‏هاى خود را بر پرسش‏ها، مسائل، راه‏حل‏ها و نتایج تزریق مى‏نماید. در این صورت، سهم متفکر چه خواهد بود؟ آیا از متفکر جز تطبیق پرسش‏ها و راه‏حل‏ها با مبانى و ارزش‏ها و سپس ارائه راه‏حلى نو بر پایه مبانى و ارزش‏هاى سنت فکرى خاص، کارى ساخته است؟ پاسخ به این پرسش نیز بر پاسخ گذشته مبتنى خواهد بود؛ چراکه هیچ‏گونه ضرورتى و الزامى بر متفکر در حوزه اندیشه روا نیست. هرچند متفکر به ابزارهاى ضرورى تفکر و تأمّل همچون شناخت‏هاى پیشینى و زمینه‏ها و بسترهاى اندیشه نیازمند است. بنابراین، اندیشه در سنت اسلامى و غربى موجب سلب اراده اندیشه‏ورز در این دو ساحت تمدنى نمى‏گردد. اما بى‏تردید مبادى، مبانى، غایات و ارزش‏هاى حاکم بر فاعل شناخت در هریک از سنت‏ها متمایز بوده و اندیشه‏ورز باید نسبت خود را با آنها مشخص سازد. در چنین وضعیتى مى‏توان دریافت که چگونه در درون یک سنت دینى، اندیشه سکولار بروز و ظهور مى‏یابد و یا در یک سنت سکولار، اندیشه‏اى دینى احیا مى‏گردد.

         پس نتایج تحقیق و پژوهش از یک‏سو، در نسبتى که محقق با پیرامون خود و دیگر پدیدارها و یا سنت‏ها برقرار مى‏سازد، قابل ارزیابى است و از سوى دیگر، بر براهین و دلائلى مبتنى است که محقق در جهت تبیین موضوع تحقیق خود اقامه نموده است. با توجه به این دو منظر است که مى‏توان اندیشه‏هاى بشرى را از دو جنبه تاریخى و فراتاریخى مورد پژوهش قرار داد.

     

    دبیر گروه علوم سیاسى

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده).(1389) سخن آغازین. ماهنامه معرفت، 19(3)، -

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده)."سخن آغازین". ماهنامه معرفت، 19، 3، 1389، -

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده).(1389) 'سخن آغازین'، ماهنامه معرفت، 19(3), pp. -

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده). سخن آغازین. معرفت، 19, 1389؛ 19(3): -