نقش مناسک حج در اصلاح رفتار و کاهش نابهنجارىها
Article data in English (انگلیسی)
سال بیستم ـ شماره 163 ـ تیر 1390، 11ـ34
محمدرضا احمدى*
چکیده
نقش دین و دیندارى در زندگى انسان، یکى از محورهاى مهم مطالعات در حوزه روانشناسى دین است. نقش حج، که نمونه و نماد کوچکى از اسلام است، بر ابعاد روانشناختى (شناختى، عاطفى و رفتارى) انسان مىتواند یکى از محورهاى شایسته تحقیق باشد. بیان فواید و آثار عمل به آموزههاى دین، از جمله مناسک حج، دفاع از دین و دیندارى را جذابیت و مقبولیت بیشترى مىبخشد.
مقاله حاضر، که به هدف بررسى نقش یکى از آموزههاى دین (حج) در اصلاح رفتار و کاهش نابهنجارىها تدوین گردیده، با بهرهگیرى از روش توصیفى ـ تحلیلى و با مراجعه به منابع معتبر اسلامى و دانش روانشناسى، به تجزیه و تحلیل مناسک حج و تأثیرات آن بر بعد رفتارى حجگزار پرداخته است.
مناسک حج زمینه مناسبى را براى گسترش رفتارهاى مهرورزانه و محبت کردن به دیگران توسط حجگزار فراهم مىکند. همدلى و همدردى در این سفر معنوى ـ عبادى، بیش از گذشته نمود پیدا مىکند. به گونهاى که حجگزار بسیارى از رفتارهاى نابهنجار و غیراخلاقى را کنار مىگذارد و به کنترل درونى دست یافته و با الگو گرفتن از نمادهاى حج درصدد تقویت خویشتندارى است.
کلیدواژهها: مناسک حج، اصلاح رفتار، نابهنجارى، روانشناسى دین.
مقدّمه
برخى از محققان آثار دیندارى را ملاک داورى درباره دین و معیارى براى حقانیت آن مىدانند. هرچند این شیوه تفکر عمدتا دین و آموزههاى دینى را به یک فعالیت بشرى تقلیل مىدهد و فایده عملى دین، درستى اعتقاد به آن را ثابت نمىکند، ولى نمىتوان انکار کرد که داراى جذابیت خاصى است و ما را به واقعیتهاى زمینى باز مىگرداند. همچنین ما را وادار مىکند تجارب عینى و عملى را در نظر بگیریم، واقعیتها را لمس کنیم و پیامدهاى عملى واقعیتها را ملاحظه کنیم. در واقع، این رویکرد (رویکرد کارکردگرایى به دین) فواید و نتایج دیندارى را در ساحتهاى مختلف بیان مىکند و مىتواند در گزینش و دست یازیدن به حوزههاى مختلف معرفتى یا عملى به انسان هشدار دهد. پس با توجه به ثمرات مهم دیندارى، نباید این حوزه مورد غفلت قرار گیرد، بلکه مىتوان گفت: این تلاش، پاسخى اساسى و ضرورى براى انسان سرگشته امروزى است که مىپرسد: دین چه ارمغانى براى بشر آورده است؟ زندگى انسان دیندار و غیردیندار چه تفاوتهاى اساسى دارد؟ بله، نمىتوان در تعریف حقیقت و ملاک حقیقت دین، به رویکرد کارکردگرایى روى آورد و صرف فواید و آثار آموزههاى دینى و کارآمدى آن از دیدگاه معرفتشناسانه دلیل درستى آن گزاره یا آموزه دینى نیست. اما براى تشخیص حقانیت یک نظریه و آموزه دینى که براى اهداف عملى ارائه گشته، استناد به فواید و نتایج آن مثبت و ارزشمند و مناسب است. مثلاً، معیار درمان اختلالات روانى، و یا انتخاب یک روش در میان روشهاى درمانى گوناگون، توفیقِ عملى آن است یا حتى براى گزینش و ترجیح یک پزشک متخصص در میان همقطاران خود، معمولاً به کارایى عملى وى در موارد درمانى گذشته استناد مىکنیم.
بیان فواید و آثار عمل به آموزههاى دین، از جمله مناسک حج، از همین مقوله است که دفاع از دین و دیندارى را جذابیت و مقبولیت بیشترى مىبخشد. چنین شیوهاى را برخى اندیشمندان در پیش گرفتهاند. ایشان پس از اثبات اینکه در اصل ضرورت پیوستن به یک مکتب و ایده تردیدى نیست، با توجه به آثار و فواید ایمان دینى و دیندارى به اثبات این امر پرداختهاند که تنها با ایمان دینى است که فواید مورد انتظار از یک مکتب حاصل مىآید.1 پس این نکته حقى است که معمولاً از آن غفلت شده، در حالى که آثار و فواید دیندارى در همین جهان جذابیتهاى فراوان دارد و این جاذبهها در دفاع از دین و تبلیغ دین براى ناباوران یا کمباوران مىتواند نقش اساسى داشته باشد. امام رضا علیهالسلام فرمود: «خداوند رحمت کند کسى را که امر ما را زنده کند»، راوى پرسید: چگونه امر شما زنده مىشود؟ امام علیهالسلام فرمود: «کسى که علوم ما را فراگیرد و آنها را به مردم یاد دهد. به درستى که اگر مردم محاسن و زیبایىهاى کلام ما را (به خوبى) مىشناختند، به طورقطعاز ما پیروى مىکردند.»2
اگر به تحقیقات انجامشده در اینباره مرورى شود، روشن مىگردد که مطالعات توصیفى نسبتا زیادى درباره مناسک حج و اسرار و معارف آن انجام گرفته است. شیخ آقابزرگ تهرانى نام 42 کتاب را که درباره احکام و آداب و اعمال حج نوشته شده، ذکر نموده است و 167 جلد «مناسک حج» از علما و فقها را نام مىبرد.3 برخى از محققان مىگویند: مجموعه کاملى از تمامى کتابها و یا رسالههایى که در ایران از سال 1320 تا 1379 درباره حج چاپ شده جمعآورى کردهاند که بالغ بر 90 کتاب و جزوه مىشود، ولى به استثناى سفرنامه تعداد اندکى از سفرنامهنویسان، مابقى درباره فلسفه، اسرار و آداب و بیشتر احکام و چگونگى انجام مناسک حج بود.4 با این وصف، در گستره میراث مکتوب حج نمونههایى بس ارزشمند و آموزنده و اعجابآور از تلاش فکرى و ذوقى و علمى مؤلفان و مصنفان مىتوان دید که به عرصههاى تربیتى، عرفانى، سیاسى و جامعهشناسى این مراسم آیینى پرداختهاند. هنوز تا واگشایى تمامى رمز و رازهاى حج، راهى بس دراز پیش روى کاوشگران است.5
در یک جمعبندى کلى گردآورىها، تألیفات و تحقیقات انجامگرفته را مىتوان در چند طبقه دستهبندى کرد. برخى، مثل فقها، به بیان احکام فقهى و چگونگى انجام مناسک حج به شکل صحیح پرداختهاند. برخى دیگر از دانشمندان ابعاد اخلاقى و عرفانى هریک از اعمال حج را مورد توجه قرار داده و سعى کردهاند فلسفه و اسرار نهفته در هریک از اعمال حج را روشن کنند. دسته سوم به توصیف و شرح حال سفرهاى انجامشده اقدام کردهاند. سفرنامهنویسان از این دستهاند. دسته چهارم نیز شعرا هستند که به مسئله حج به عنوان یک سوژه مهم دینى توجه داشتهاند. آنها نیز به توصیف حج و مناسک حج و آثار و نتایج این فریضه پرداختهاند.
در زمان معاصر نیز برخى مؤلفان سعى کردهاند با نگاه تربیتى، روانشناختى و جامعهشناختى حج و مناسک آن را مورد بررسى قرار دهند. برخى مطالعات به بررسى نقش اجتماعات دینى پرداختهاند. در اینباره نیز مىتوان به چند پژوهش اشاره کرد. مثلاً، بررسى مجدتیمورى که نقش مراسم مذهبى، عبادات و مکانهاى دینى در بهداشت روان را مورد بررسى قرار داده، یک نمونه قابل توجه است. وى با ارائه تحلیلى در این زمینه، نتیجه مىگیرد: مراسم عبادى به شکل دستهجمعى در بهداشت روانى تأثیر گذاشته و گذشته از احساس آرامشى که حاصل کلیه مراسم عبادى دستهجمعى است، همدلى و همداستانى و نزدیک شدن انسانها به هم و نوعى یکپارچگى را به وجود مىآورد. این امر حالت خلسهاى را به جمع مىبخشد که ناشى از فراموش کردن خود و توجه به حق است و تسکیندهنده اختلالات جسمى و روانى مىباشد.6 وى در پژوهشى دیگر، «ارتباط احساس آرامش قبل و بعد از ورود نمازگزاران نمازجمعه تهران به این مکان عبادى» را مورد مطالعه قرار داده است.7 سیدغفور موسوى و همکاران در تحقیقى، رابطه حضور در اجتماعات مذهبى با بیمارىهاى حاد قلبى را بررسى کردند. نتایج حاصل از این تحقیق، تفاوت معنادار بین مبتلایان و گروه کنترل را از نظر شرکت در مراسم و اجتماعات مذهبى در ماههاى قبل از ابتلا نشان مىدهد و مؤید رابطه مثبت بین عدم حضور در این اجتماعات و ابتلا به بیمارىهاى حاد قلبى است.8
در بخش پژوهشهاى خارجى، پژوهش موریس (1983) به نقش زیارت مذهبى در سلامتروان و کاهش اضطراب و افسردگى پرداخته است. وى تأثیر زیارت دینى را روى افسردگى و اضطراب 24 بیمار سالمند بررسى کرد و دریافت که علایم بیماران بعد از زیارت رفتن، کاهش معنادارى داشته و حداقل تا ده ماه پس از بازگشتن از زیارت هم این تأثیر ادامه دارد. در ایران، صدیقه یگانه پایاننامه کارشناسى ارشد خود را به بررسى «آثار تربیتى زیارت» اختصاص داده است.9 نیکزینت متین پژوهشى را با عنوان «تأثیر فضاها و مکانهاى معنوى بر بهداشت روانى زائرین مکه معظمه»انجام داده است.10 این نتایج نشان داده که جو مذهبى و معنوى مکه و مدینه به میزان زیادى در آرامشروانى تأثیر داشته است؛ یعنى فقط عبادت خود فرد که تغییر روحى است مؤثر نبوده، بلکه فضاى معنوى محیط نیز بر آنها اثر گذاشته است. دولتشاهى و همکاران طى پژوهشى به بررسى نقش زیارت در سلامت افراد اقدام نمودهاند.11 ناظمى پژوهشى را با موضوع «نقش آموزش در ارائه خدمات به حجاج»12 و به هدف شناخت نقش آموزش در حج و ارزیابى دورههاى آموزش فعلى انجام داده است. خداپناهى و حیدرى در تحقیقى «اثر آهنگ زیارت کعبه در سلامت عمومى حجاج»13 را مورد بررسى قرار دادند. نتایج این تحقیق نشان مىدهند که نمره کل سلامت عمومى آزمودنىها در پسآزمون نسبت به پیشآزمون به طور معنادارى بیشتر شده است. این تفاوت معنادار در خردهمؤلفههاى «نشانههاى بدنى» و «اضطراب و بىخوابى» نیز مشاهده مىگردد. گلزارى نیز مطالعهاى را به درخواست سازمان حج، به اندازهگیرى میزان و چگونگى تأثیرگذارى عمره روى دانشجویان عمرهگزار از زبان خودشان به پایان رسانده است.14 نتایج این نظرسنجى نشان مىدهد که انجام عمره توسط دانشجویان مؤلفههایى نظیر آرامش روانى و امنیت خاطر، توجه به دین و معنویت، سازگارى اجتماعى با دیگران، توبه از گناهان، خودسازى اخلاقى، پرداختن به فعالیتهاى دینى، انگیزه مطالعه درباره دین و اعتقادات مذهبى، یارىرساندن به نیازمندان و حتى انگیزه پیشرفت علمى را افزایش مىدهد.
در مجموع، نقش حج و مناسک آن بر ابعاد روانشناختى (شناختى، عاطفى و رفتارى) انسان مىتواند یکى از محورهاى شایسته تحقیق باشد، اما به دلیل گستردگى موضوع و عدم گنجایش یک مقاله براى بررسى تمام جوانب آن، صرفا به بررسى تأثیرات مناسک حج بر بعد رفتارى انسان مىپردازیم. بنابراین، سؤال اصلى تحقیق حاضر این است: مناسک حج چه تأثیرى بر بعد رفتارى حجگزار مىتواند داشته باشد؟ بدین منظور، با مراجعه به منابع معتبر دینى و با رویکردى روانشناختى، آثار مناسک حج در دایره رفتارهاى حجگزار و به طور خاص نقش آن در اصلاح و تغییر رفتارها، گسترش رفتارهاى مطلوب و کاهش رفتارهاى نابهنجار مورد تجزیه و تحلیل قرار مىگیرد. امید است این نوشته بتواند مطالعات و تحقیقات انجامشده درباره حج را یک گام به جلو ببرد. پیش از ورود به بحث، بجاست مرورى به تحقیقات روانشناسى تجربى در قلمرو دین انجام گیرد.
دیندارى و تحقیقات روانشناسى تجربى
بررسىهاى علمى نشان مىدهد هرچه میزان معنویت و دیندارى افراد زیادتر باشد، مصونیت بیشترى نسبت به بیمارىهاى روانى و کژکارىهاى رفتارى پیدا مىکنند. اسپیلکا15 و همکاران16 با بهرهگیرى از پژوهشهاى فراوان، به تحقیق درباره تأثیر مثبت دین بر سلامت روان و اخلاق پرداختهاند. یونگ17 در کتاب روانشناسى و دین مىنویسد:«کاملاً متقاعد شدهام که اعتقادات و مناسک دینى لااقل از لحاظ بهداشت روانى اهمیت خارقالعادهاى دارند.»18 باورهاو رفتارهایى از قبیل توکل به خداوند، صبر، دعا، زیارت، و غیره مىتوانند از طریق ایجاد امید به نگرشهاى مثبت باعث آرامش درونى فرد شوند. باور به اینکه خدایى هست که موقعیتها را کنترل مىکند و مسئول عبادتکنندههاست، تا حد زیادى اضطراب مرتبط با موقعیت را کاهش مىدهد، به گونهاى که اغلب افراد مؤمن ارتباط خود را با خداوند مانند ارتباط با یک دوست بسیار صمیمى توصیف مىکنند و معتقدند که مىتوان از طریق اتکا و توسل به خداوند، اثر موقعیتهاى غیرقابل کنترل را به طریقى کنترل کرد.19
در قرن بیستم میلادى و به ویژه از نیمه دوم آن، گرایش به موضوع نقش دین و آموزههاى دینى در بهداشت روان، گسترش بیشترى پیدا کرد تا حدى که در سال 1980 مجله «تایم» خبر داد: علاقه به پژوهشها در باب دین احیا شده... و خدا در حال بازگشت است.20
توجه به آثار دیندارى به طور معمول از تجارب روزمره بشرى است که با مشاهده یا تجربه شخصى حاصل مىگردد و به دیگران منتقل مىشود، اما نگاه علمى به این موضوع عمدتا در جامعهشناسى دین و روانشناسى دین دنبال شده است. در میان روانشناسان، گالتون21 بر آثار مثبت ذهنى (غیرعینى) دعا و نیایش تأکید مىکند. جیمز لوبا22 معتقدبود: اشکال تعدیلشده اعتراف، دعا، هنر مقدس و مراسم مىتوانند به انسانها در راه تحقق بخشیدن آرمانهاى خویش کمک کنند.23
یونگ نظر بسیار مساعد به دین دارد و دیندارى را موجب شفاى دردها و اختلالهاى روحى ـ روانى انسان مىداند و معتقد است خلأ آن نیز سبب بیمارى مىگردد، تا جایى که صریحا اذعان مىکند: در میان همه بیمارانى که در نیمه دوم حیاتشان (یعنى بعد از حدود سى یا سى و پنج سالگى) با آنها مواجه بودهام، یکى هم نبوده که مشکلش در آخرین وهله چیزى جز شکل یافتن یک نگرش دینى نسبت به حیات باشد. با اطمینان مىتوان گفت که همه آنان از آنرو احساس بیمارى مىکردهاند که چیزى را که ادیان زنده هر عصر به پیروان خود عرضه مىدارند، از دست دادهاند و هیچیک از آنان قبل از بازیافتن بینش دینى خود شفاى واقعى نیافته است.24
ویلیام جیمز با ارزیابى دین برحسب ثمرات و کارکردهایش، درصدد آن بود مهاجران فرهیخته خود را متقاعد کند که دین و دینورزى در زندگى انسان کارکردهاى حیاتى دارد. روانشناسان دین هم در سه دهه آخر قرن بیستم براى به دست دادن تصویر مثبتى از دین و دیندارى خودشان را وقف کردند. پالوتزیان25 (1996) در فصل نهم،بیتهالامى26 و آرگیل27 (1997) در فصلهاى نهم، دهم و یازدهم، آرگیل (2000) در فصلهاى دهم و سیزدهم وفونتانا28 (2004) در فصل دوازدهم، نمونههایى هستند که با رویکرد تجربى به بررسى آثار و فواید دیندارىپرداختهاند.29
در سطح کلىتر و در زمینه نقش دین و تأثیر دیندارى در ابعاد مختلف انسان، باید گفت: مطالعات تجربى کنترلشدهاى نیز انجام گرفته است. سرآغاز این تحقیقات بیشتر درباره متغیرهاى دین و معنویت و بهداشت روان است، به استثناى معدودى از آنها که در قرن بیستم (اواخر دهه 1960) قرار دارد و از آن زمان به این سو به شدت افزایش یافتهاند.
از مجموع مطالعات و پژوهشهایى که درباره تأثیرگذارى دین بر ابعاد مختلف شناختى، عاطفى و رفتارى انسان انجام گرفته، مىتوان به موارد زیر اشاره کرد: دین مىتواند موجب ایجاد معنا شود.30 به نظر نیومن و پارگامنت مذهبمىتواند در ایجاد احساس امید، احساس صمیمیت با دیگران، آرامش هیجانى، فرصت خودشکوفایى، احساس راحتى، مهار تکانهها، نزدیکى به خدا و کمک به حل مشکل مؤثر باشد.31 دین موجب امیدوارى مىشود و خوشبینى راافزایش مىدهد.32 دین به افراد متدین نوعى احساس کنترل و کارآمدى مىبخشد که ریشه خدایى دارد و مىتواندکاهشیافتگى کنترل شخصى را جبران کند.33 دین نوعى احساس فراطبیعى به شخص مىدهد که بدون تردید، تأثیرروانشناختى دارد.34 جمالى به بررسى رابطه بین نگرشهاى مذهبى، احساس معنابخش بودن زندگى و سلامتروانى پرداخت. نتایج پژوهش وى نشان داد که بین احساس معنابخش بودن زندگى و سلامت روانى، و بین نگرش مذهبى، و سلامت روان و همچنین بین دو متغیر نگرش مذهبى و احساس معنابخش بودن زندگى، همبستگى معنادارى وجود دارد.35
تاروپود زندگى انسان با باورهاى دینى تنیده شده است. گواه این مطلب آن است که با مطالعه جوامع انسانى و تاریخ تمدنها، همواره با رگههایى از دین و باورهاى دینى مواجه مىشویم. این باورهاى دینى در هر دورهاى به شکلى متجلى شدهاند. زمانى دین و دیندارى در قامت باورها و اعمال جادویى، و زمانى تحت پوشش پنداشتهاى اسطورهاى جلوه مىنمود. هر از چند گاهى نیز ادیان الهى و توحیدى سایه خود را بر سر جوامع مىگستراندند. گستردگى و عمومیت نگرش دینى از توحیدىترین تا شرکآمیزترین صورت آن، یعنى از پرستش یگانه هستى تا تجسم نیروى ماورایى در قالب انسانى، همگى حکایت از اصیلترین نیاز درونى انسان یعنى خداجویى دارد. از اینروست که نیاز به دین و مذهب در شمار اصیلترین نیازهاى انسانى تلقّى مىشود که از دیرباز در تمام جوامع بشرى مطرح بوده است.
برخى از مطالعات روانشناسى دین در زمینه اثر اعتقادات مذهبى در میزان سازشیافتگى افراد با شرایط و محیطهاى مختلف انجام گرفته است. بانکستن و زو خاطرنشان مىکنند که مشارکت در فعالیتهاى مذهبى و حضور در کلیسا سبب تسهیل در جذب و سازشیافتگى افراد مىشود. همچنین انجمنهاى مذهبى نیز از جمله عوامل مهم تسهیلکننده سازشیافتگى افراد با جامعه جدیدشان قلمداد مىشوند.36
تأثیر دین در ابعاد روانشناختى انسان
کنشهاى اساسى دین در عرصه حیات بشرى و به عبارتى، فواید و آثار مترتب بر دینورزى و دیندارى افراد را مىتوان در سه حوزه شناختى، عاطفى و رفتارى مورد توجه قرار داد.
در حوزه شناختى، دین تفسیرى همهجانبه از حیات انسانى ارائه مىکند و خلأ زندگى را با ایجاد معنا از بین مىبرد و به عنوان یک نظام مرجع با طرح هدفمندى حیات، مرگ را نقطه پایان زندگى نمىداند و تنظیمکننده رابطه فرد با دیگران، طبیعت و خداوند است و براى هریک از آنها برنامهاى مدون و مشخص دارد.
میسیاک37 مىگوید: دین انسان را به فلسفه حیات مسلح مىکند و به عقل روشنگرى مىبخشد. مانند قطبنما براىکشتى، دین اراده انسان را تقویت و به فرد کمک مىکند تا به فرمان عقل گردن نهد.38
در حوزه عاطفى، دین با رفع یا تخفیف درد و رنج آدمى در زمینه محدودیتهاى موجود در این جهان نظیر ترس، تنهایى، افسردگى، ناکامى، بیمارى، فقر و مرگ در جهت حفظ و استمرار سلامت روانى انسان مؤثر و مفید است. همچنین دین موضوعى براى تجربههاى دینى فراهم مىکند و انسان را به داشتن آنها برمىانگیزد.
در حوزه رفتارى نیز دین مهمترین نقش و تأثیر خود را در پشتیبانى از اخلاق و رفتارهاى اخلاقى دارد؛ به این معنا که به انسان اطمینانخاطر مىدهد که اخلاق بر جاى استوار تکیه زده است و یک مرجع اصیل آن را تأیید کرده است. بنابراین، در عمل به آن و تبعیت از فرمانهاى اخلاقى جاى نگرانى نیست و در اجراى قوانین و مقرّرات اخلاقى، دین نقش مهار درونى را ایفا مىکند.
جایگاه حج در مجموعه معارف اسلام
حج یکى از شاخصهاى اسلام و منعکسکننده بخش بزرگى از ابعاد اعتقادى، اجتماعى، سیاسى، اخلاقى و عبادى دین است. پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآلهرسیدن به کمال و سعادت واقعى را در عمل کردن به ترکیبى از پنج برنامه، که یکى از آنها انجام مناسک حج است، مىداند: «صَلُّوا خَمْسَکُمْ وَ صُومُوا شَهْرَکُمْ وَ أَدُّوا زَکَاةَ مَالِکُمْ وَ حُجُّوا بَیتَکُمْ تَدْخُلُوا جَنَّةَ رَبِّکُم»؛39 نمازهاى پنجگانه را به جا آورید، روزه ماه (رمضان) بگیرید. زکات مالتان را ادا کنید و حج خانه خدا انجام دهد (تا در پرتو این اعمال) به بهشت پروردگارتان وارد شوید. بنا به گفته امیرالمؤمنین علیهالسلام، حج پرچم اسلام است. «... جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى لِلْإِسْلَامِ عَلَما.»40 پرچم نمادى است که سعى مىشود ویژگىها و ابعاد یک فرهنگ در آن تجلى یافته و حکایتگر آن باشد. با یک نگاه اجمالى به منابع معتبر اسلامى، مىتوان ادعا کرد که حج، عصاره اسلام است. پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله در بیان علل فرایض الهى، حج را معادل همه دین و شریعت شمرده است: «... وَالْخَامِسَةُ الْحَجُّ وَ هُوَ الشَّرِیعَة»؛41 و پنجم (از فرایض الهى) حج است که آن همان شریعت اسلام است.
بنابراین، مىتوان گفت: حج نمونه و نماد کوچکى از اسلام بزرگ است؛ گویى خداوند متعال اراده کرده است که اسلام را در همه ابعادش، در یک عبادت جاى دهد تا حاجى تمام اسلام را یکباره تجربه کند. به همین دلیل، مىتوان کنشها و تأثیرات دین در ابعاد مختلفش را در حج و مناسک آن مشاهده کرد.
حج در میان همه احکام و اعمال دیگر مذهبى ممتاز است. نماز کشش روح است به سوى کانون معنوى جهان، جهاد یک جنگ عقیدتى است. روزه، زکات و دیگر عبادات و اعمال مذهبى نیز اینچنیناند. اما حج نمىخواهد یک عقیده، یک دستور و یا یک ارزش را طرح کند. حج تمامى اسلام است. چنین مىنماید که خدا هر چه را خواسته است به آدمى بگوید یکجا در حج ریخته است؛ از فلسفه وجود و جهانبینى گرفته تا فلسفه خلقت انسان و سیر تاریخ و مراحل تکامل آدمى و نیز آنچه باید بیاموزد... . حج در یک نگرش کلى، سیر وجودى انسان است به سوى خدا. حج نمایش رمزى است از آفرینش انسان و نیز از مکتب اسلام.42
سالکان طریق عبودیت و بندگى معتقدند که عبادات از نظر خاصیت اثرگذارى در روح و تکمیل نفس مختلفند. بعضى اثر تطهیر و تخلیه دارند و بعضى موجب تزئین و تحلیه جان مىشوند. برخى از فضاى روح بشر رفع ظلمت مىکنند و بعضى نور و صفا جلب مىنمایند. انفاقات و صدقات از زکات و خمس و کفارات و ردّ مظالم و خلاصه اداى حقوق مالى، اثرش تطهیر قلب از پلیدى و آلودگى حب مال است. روزه گرفتن مایه تقویت اراده و نیروى مقاومت در مقابل تمایلات نفسانى و تحصیل ملکه تقوا و مصونیت از غلبه شهوت است. نماز تنویر جان آدمى به نور ذکر و مناجات با خدا و مقابل گشتن صفحه روح با اللّه است. اما امتیاز عبادت حج در میان انواع عبادات این است که جامعالامور است. هم خاصیت تطهیر دارد و هم مایه تزئین است. هم رفع ظلمت حب مال از دل مىکند و هم نورانیت ذکر و انس با خدا مىآورد. در حج، انفاق مال، دور افتادن از اهل و عیال، جداشدن از آسایش الفتگرفته در وطن، تعطیل کردن کسب و کار و مشاغل زندگى مادى، تحمل رنج سفر، معاشرت با افراد گوناگون و امثال آن است که در پاک کردن دل انسان از پلیدى کبر و نخوت و خودخواهى و رام ساختن گردنکشان و خاضع کردن نافرمانان فوقالعاده مؤثر است.43
پس مىتوان گفت که حج جلوهاى کوچک از اسلام بزرگ است. گویى خداوند اراده کرده اسلام را به همه ابعاد و وجوه آن در یکى از فروع دین جاى دهد تا بندگانش با انجام آن و معرفت به همه آن وجوه و ابعاد، یک بار تمام اسلام را تجربه کرده باشند و همچون ماهى در دریا در کل اسلام درغلتیده باشند.44
فرهنگ و معارف اسلامى در تار و پود حج نهفته است. امام خمینى قدسسرهحج را کانون معارف الهى معرفى کردهاند.45 بنابراین، مىتوان انتظار داشت حج و مناسک آن همچون کلیت اسلام از نظر پوشش دادن به ابعاد وجودى انسان از جامعیتى ویژهاى برخوردار باشد و به مؤلفههاى مختلف شناختى، عاطفى و رفتارى توجه داشته و تأمینکننده نیازهاى انسان در این ابعاد باشد.
با مرورى بر دستورات و آموزههاى دین در قلمرو حج و مناسک آن، روشن مىشود بسیارى از دستورالعملهاى حج و مناسک آن در حوزه رفتارهاى فردى و اخلاقى است. این دستورالعملها زمینه کافى براى خودسازى و اصلاح رفتارهاى فردى و اجتماعى حجگزار را فراهم مىکند. همچنین لزوم رعایت حقوق دیگران و اجتناب از هرگونه ظلم به خود و دیگران، حتى به حیوانات و طبیعت را به عنوان یکى از شرایط صحت مناسک حج، یادآورى کرده و در طول انجام مناسک حج، بر ضرورت توجه و رعایت رفتارهاى اخلاقى نظیر عفو و گذشت، دورى از هرگونه دروغ، فخرفروشى و کبرورزى و مانند آن تأکید مىکند. بنابراین، نقش مناسک حج در ساحت رفتارى حجگزار یکى از دامنههاى وسیع تأثیرگذارى است که لازم است مورد مطالعه دقیق قرار گیرد. در این مطالعه سعى شده با مراجعه به منابع معتبر اسلامى و با تبیینى روانشناختى قلمرو این تأثیرگذارى روشن گردد.
گسترش رفتارهاى مهرورزانه و محبتآمیز
همانگونه که گفته شد، یکى از کارکردهاى دین و دینورزى را باید در بعد رفتارى انسان مورد جستوجو و توجه قرار داد. به نظر مىرسد مناسک حج به عنوان یکى از فروع دین مىتواند به گسترش رفتارهاى مهرورزانه و محبتآمیز کمک کند.
برخى از روانشناسان اجتماعى مصرانه معتقدند: انگیزه مسلط انسانها، علاقهمندى یا اتکاى متقابل به یکدیگراست. مثلاً، کراپتکین،46 سوتى47 و اشلى مونتاگو48 بر این باورند که شالوده اصلى عشق و اعتماد، در رابطه اولیه مادر ـفرزند به وجود مىآید که این رابطه پایه اصلى بقاى انسان در سرتاسر عمر است و چنین رابطهاى اهمیتى بنیادى دارد.49 ما نمىتوانیم به آرامش دامنهدارى برسیم، مگر آنکه فداکارى و از خودگذشتگى را که از ما مىخواهند با جان و دل بپذیریم. در روحیه کسانى که به پایه احساسات دینى نرسیدهاند، حداکثر کارى که مىتوان کرد، ناله کردن و لب فرو بستن است. اما در حیات دینى، فداکارى و گذشت با جان و دل قبول مىشود و حتى جایى که فداکارى لازم نباشد باز به آن عمل مىکنند تا به حد اعلاى سعادت معنوى برسند. بنابراین، دین فداکارىها، از خودگذشتگىها و خویشتندارىهایى را که در زندگى ضرورى است آسان و دلنشین مىسازد و حتى پذیرفتن آنها را سعادت مىشمارد. اگر دین نتیجه دیگرى جز این امر در زندگى بشر نداشته باشد، باز هم مهمترین عامل حیات انسانى است.50
آلپورت با ترسیم نظریه خود درباره شخصیت کمالیافته و سالم، شش معیار معرفى مىکند. دومین معیار، داشتن ارتباط گرم با دیگران یعنى برخوردارى از صمیمیت و دلسوزى نسبت به دیگران است.
تئودور ریبوت51 نیز در کتاب روانشناسى هیجانها اهمیت فراوانى به همدردى مىدهد و آن را پایه و اساسوجود اجتماعى انسان مىداند. وى سه نوع همدردى را نام مىبرد: اول، همدردى اولیه یا نوع خود به خودى که نمونهاى از واکنش شرطىشده تلقّى مىشود. دوم، همدردى آگاهانه و متفکرانه که فرد از وضعیت فکرى خویش آگاه است و مىداند حتى اگر خود ناراحتى نداشته باشد از ناراحتى دیگران تأثیر مىپذیرد. و سوم، احساسى سنجیده از وفادارى، تحمل یا انساندوستى که با هر نوع احساس فردى تفاوت دارد.52
آدام اسمیت در نظریه عواطف اخلاقى خود با تأکید بر همدردى انسانى، آن را یکى از اصول نهفته در انسان تلقّى مىکند و مىگوید: بشر را تا چه اندازه مىتوان خودخواه در نظر آورد. بىتردید، در طییعت بشر اصولى نهفته است که وى را به خوشبختى دیگران علاقهمند مىکند و موجب مىشود از خشنودى ضرورى خود چشم بپوشد. وى با بیان دو نوع همدردى مورد پذیرش متخصصان (یکى، واکنش سریع و بازتابى همدردى و دیگرى، همدردى عقلانىتر) عدالتخواهى بشر را نیز ناشى از عمل همدردى مىداند.53
جیمز یکى از ثمرات دیندارى را مهرورزى و شفقت مىداند و معتقد است: افزایش مهرورزى از پیامدهاى دیندارى است که از نتایج انتقال کانون هیجانات به عواطف عاشقانه و هماهنگ است و نسبت به همنوعان عطوفت و مهربانى افزون مىگردد، حتى دشمنان خود را هم دوست مىدارد.54
در مراسم مذهبى دستهجمعى نوعى یکپارچگى با احساس همدردى عمومى باعث نزدیک شدن انسانها به هم و تقسیم شادىها بین همه و در نتیجه، کاهش دردها مىشود. در مراسم مذهبى که اغلب شامل تجمعات انسانى همراه با حرکات موزون و سرودهایى دستهجمعى همراه است، بعد از لحظات کوتاهى نوعى یکپارچگى و همدلى در اغلب جمعیت ایجاد مىشود و این خود باعث تسکین و احساس شریک بودن در یک درد مشترک مىگردد و حمایت جمعى، احساسات لذتبخش را به وجود مىآورد. این مراسم به تدریج تکرار احساسات خلوص و شعف و سبکى در افراد را به وجود مىآورد، ولى باعث مىشود گروه، لحظاتى از خود فارغ شده و به غیر خود بیندیشند و نهایتا همه افراد به یک مرجع ثابت و مشخص معطوف گردند. احساس اینکه او حامى، قادر و مهربان است، دردهاى انسان را مىفهمد و مرهم مىگذارد، بهترین عامل احساس آرامش بوده است.55
یکى از آثار و برکات حج و انجام مناسک حج گسترش رفتارهاى مهرورزى است. مناسک حج به عنوان یک رفتار دینى چنین اثرى را به دنبال دارد.
در تشریح معناى «منافع» در آیه شریفه «لِیَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ» (حج: 28) که قرآن آن را از فلسفههاى وجوب حج معرفى مىکند، علّامه طباطبائى معتقد است: از جمله منافع دنیوى حج، گسترش همکارىها و همیارىهاى اجتماعى است. ایشان مىنگارد: منافع دو گونه است: دنیوى و اخروى. منافع دنیوى عبارت است از آنچه مایه تعالى حیات اجتماعى انسان باشد و زندگى را رونق دهد و حوایج گوناگون را برآورده سازد و کاستىهاى مختلف در زمینه تجارت، سیاست، ولایت، مدیریت و آداب و رسوم و سنتها و عادات و همکارىهاى مختلف و همیارى اجتماعى و نظایر آن را جبران کند.»56
هرگاه گروهها و اجتماعاتى از مناطق مختلف زمین، با نژادها، رنگها و آداب گوناگون، گرد هم آیند و یکدیگر را باز شناسند، در حالى که همه بر یک سخن، که سخن حق است، متفقاند و پروردگار یگانه را بپرستند و به سوى یک قبله رو کنند، این وحدت روحانى، آنان را به اتحاد ظاهرى نیز فرا مىخواند و همانگونه که گفتارشان یکى است، عملشان را نیز همگون ساخته و از صمیم جان به تبادل امکانات و همیارى در حل مشکلات خود خواهند پرداخت و از آنچه در توان دارند در تعاون به یکدیگر بهره خواهند گرفت. بدینسان، هر جامعه کوچکى به جامعهاى بزرگ تبدیل مىشود و گروهها به یکدیگر مىپیوندند و با تشکیل تودهاى عظیم، نیرو و توان و امکانات خود را بر یکدیگر مىافزایند، بدانگونه که کوههاى سر به فلک کشیده در برابر آن تاب مقاومت نخواهند داشت و هیچ قدرت اهریمنى بر آنها فایق نخواهد آمد و بدیهى است که هیچ عاملى همچون اتحاد و همبستگى، براى حل مشکلات کارایى ندارد و دستیابى به وحدت و همبستگى جز از طریق تفاهم میسر نیست و براى تفاهم هیچ چیز مانند دین و ایمان نقش نخواهد داشت.57
مشاهدات بالینى حکایت از آن دارند که هم در سطح عمومى گرایش به اتحاد و یکپارچگى بین تمام مسلمانان از هر نژاد و فرهنگى افزایش مىیابد و هم در سطح فردى، روح تعاون و همکارى و همدلى توسعه مىیابد. در این زمینه، مىتوان به موارد زیر اشاره کرد: حجگزاران پیش از سفر، خود را موظف به اداى دیون مىدانند، اقوام، خویشان و همسایگان را اطعام مىکنند، در حین سفر صدقه دادن و هدیه دادن را بیش از هر زمان دیگر ارزشمند دانسته و اقدام به انفاق مىکنند و براى کمک به دیگران بخصوص به ناتوانان یا کمتوانان و نیازمندانِ به کمک (نظیر بیماران و پیران)، از یکدیگر سبقت مىگیرند. چه بسیار افرادى که در جمعهاى ناآشنا حضور پیدا مىکنند تا راحتتر و بهتر و به طور گمنام به این احساس خود و کمک به دیگران اقدام نمایند. از همه مهمتر، حجگزار موظف به قربانى کردن و اهداى آن به مستمندان است. در بازگشت از سفر نیز رفتارهاى برخاسته از احساس مهرورزى و محبت به دیگران در حجگزار مورد مشاهده است؛ رفتارهایى نظیر اطعام، اهداى هدایاى سفر (سوغات) به بازدیدکنندگان و اقوام، قربانى هنگام ورود به وطن، حتى تکرار و استمرار سنت قربانى در روز عید قربان سالهاى آینده به عنوان یک عمل خیرخواهانه، و مهرورزى نسبت به مستمندان و نیازمندان. لازم به ذکر است در متون دینى براى هریک از این موارد توصیههاى فراوانى ارائه گردیده که برخى به صورت دستور الزامى و برخى به صورت دستور غیرالزامى است. ولى تمام موارد، رفتارهاى برخاسته از روح مهر و محبتورزیدن به دیگران است؛ نظیر موارد زیر:
الف. توصیه به کمک کردن به همسفران و بیان ارزش و اهمیت آن در مقایسه با دیگر اعمال: شخصى به امام صادق علیهالسلام عرض کرد: وارد مکه شدیم، دوستانم براى انجام طواف به سوى مسجدالحرام رفتند و من را براى حفظ اثاثیه خود تنها گذاشتند. امام فرمودند: اجر تو بیشتر از آنهاست.58
ب. توصیه به شریک کردن دیگران و انجام اعمال عبادى مثل حج، عمره و طواف به نیابت از آنها: امام صادق علیهالسلام به هشامبن حکم در جواب سؤالى درباره فردى که پدر و برادر و اقوام خود را در حج شریک مىکند، فرمودند: در این صورت، یک حج براى آنان و نوشته مىشود، مثل آنچه براى خودش نوشته مىشود.59
ج. توصیه به صدقه دادن در طول سفر حج: پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآلهانفاق در ایام حج را هفتصد برابر مىدانند: «النفقه فى الحج کالنفقه فى سبیل اللّه بسبعماه ضعف.»60 حضرت على علیهالسلام نیز فرمود: یک درهمى را که حاجى در حج انفاق کند برابر هزار درهم ارزشمندتر است.61
د. توصیه به تهیه هدیه و اهداى آن به اقوام در هنگام بازگشت به وطن (سوغات): امام صادق علیهالسلام هدیه را از جمله نفقه و لوازم حج تلقّى فرمودند: «أَنَّ هَدِیةَ الْحَاجِّ مِنْ نَفَقَةِ الْحَاج.»62 ایشان در روایتى دیگر، هدیه را جز حج مىدانند.63
ه . توصیه الزامى به قربانى کردن: رسول اکرم صلىاللهعلیهوآلهفرمود: «قربانى براى آن واجب شده که نیازمندان از گوشت آن به وسعت و نوا برسند، پس به آنها بخورانید.»64 قرآن کریم نیز مىفرماید: گوشت قربانى را به فقرا بدهید: «وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِیرَ.»(حج: 28) در روایتى دیگر، پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآلهنیکى حج را در دو امر مىداند: یکى، لبیک گفتن و دیگرى، قربانى کردن. «انَّ رسولاللّه صلىاللهعلیهوآله سئل ما بر الحج؟ قال الحج والثلج.»65
مىتوان گفت: اساس حج بر دو امر مهم مبتنى است: یکى، ارتباط با خداوند که مظهر و نمودش در آغاز اعمال یعنى لبیک گفتن و پاسخ مثبت به پروردگار است و دیگرى، ارتباط با خلق خداوند و مهرورزى و محبت کردن به مردم که در پایان مناسک و در قالب عمل قربانى و اهدا و انفاق آن تجلّى پیدا مىکند.
در یک جمعبندى کلى مىتوان گفت: موارد پنجگانه بالا همه بر گسترش و لزوم توسعه مهرورزى و محبت ورزیدن به مردم و همنوعان در مناسک حج دلالت مىکند، به گونهاى که پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله یکى از دو نیکى و ارزش اساسى مناسک حج را قربانى و انقاق مال معرفى کردند.
کاهش رفتارهاى نابهنجار و انحرافى
فرد به عنوان موجودى اجتماعى همواره در کنش متقابل با افراد دیگر است و رفتار بهنجار و نابهنجار نتیجه فرایندهاى دایمى کنش متقابل بین اعضاى جامعه مىباشد. محیط اجتماعى رفتار فرد را متأثر، محدود، کنترل و تعدیل مىنماید و یا آن را تغییر مىدهد. روانشناسان اجتماعى از یکسو، هنجارهاى حاکم بر روابط و رفتارهاى اجتماعى را و از سوى دیگر، رفتار فرد در جمع و چگونگى تحت تأثیر قرار گرفتن فرد از سوى جمع را مورد توجه قرار مىدهند. نظریههاى روانشناختى انحراف، بزهکارى و جرم را بر اساس ابعاد کنش متقابل موجود در درون موقعیتهاى اجتماعى که انحراف اجتماعى در آن رخ مىدهد، مطالعه مىکنند. در این زمینه، سه نظریه مطرح است که عبارتند از: نظریه کنترل، نظریه یادگیرى اجتماعى و نظریه کنش متقابل. نظریه کنترل بر این پیشفرض استوار است که براى کاستن از تمایل به رفتار بزهکارانه و مجرمانه باید همه افراد کنترل شوند. این نظریه، هم بر عوامل کنترل اجتماعى و هم بر عوامل کنترل شخصى و درونى تأکید مىکند. همچنین این نظریه بر این باور است که ساختار اجتماعى خارجى عامل بازدارندهاى است که افراد را با هنجارهاى اجتماعى همنوا مىسازد و عوامل کنترل درونى نیز وجود دارد که فرد را در مقابل انحراف از هنجارهاى اجتماعى جامعه حفاظت مىکند.66 بنابراین، یکى از عوامل و راههاى کاستن یا از میانبردن رفتارهاى نابهنجار و کجروىها، عوامل کنترل اجتماعى است.
نهادهاى اجتماعى و دینى با شکلدادن رفتارهاى جمعى و مراسم مذهبى مىتوانند نقش یک حمایتکننده فعال را ایفا کنند و از بسیارى ناسازگارىهاى رفتارى جلوگیرى نمایند. دیدگاه اجتماعى در بحث آسیبشناسىهاى روانشناختى بر این باور است که نمىتوان به حالات روانى و اضطرابى به عنوان یک مسئله بهداشتى یا نقص شخصى نگاه کرد، بلکه این مهم به عنوان نتیجه و محصول ناتوانى فرد در مقابله مؤثر با فشار روانى مورد توجه قرار مىگیرد. از سوى دیگر، در این دیدگاه رفتار ناسازگار به عنوان یک مشکل که فقط در فرد وجود دارد، تلقّى نمىگردد، بلکه دستکم آن را به عنوان شکست دستگاه اجتماعى حمایتکننده وى از قبیل اطرافیان، نهادهاى اجتماعى به حساب مىآورند.67
پژوهشهاى مختلف نشان مىدهند که مذهب نه تنها حمایت اجتماعى براى افراد فراهم مىکند، بلکه به عنوان یک عامل مهار اجتماعى نیز مطرح است. گورساچ اظهار مىدارد: کسانى که مذهبىترند از آن حیث که مذهب چارچوبى براى حمایت اجتماعى از آنها فراهم مىکند کمتر دچار اعتیاد به مواد مخدر مىشوند.68
در برخى تحقیقات تجربى، رابطه دیندارى و شاخصههاى دیندارى مورد توجه قرار گرفته است. مثلاً، در مطالعه کلاسیکى که اریکسون و جنسن (1979) با 3268 دانشآموز دبیرستانى انجام دادند، همبستگى منفى ضعیفى میان 18 نوع جرم و انحراف و چهار شاخص دیندارى دریافتند. در این تحقیق، طبقه اجتماعى آزمودنىها ثابت گرفته شد. شرکت در مراسم کلیسا، نیرومندترین عامل کاهش ارتکاب جرم و کجروى بود.69
برخى دیگر از محققان نیز به بررسى رابطه این دو متغیر پرداختهاند که از جمله آنها مىتوان به پژوهش گارتز،70لارسون71 و آلن72 اشاره کرد. به اعتقاد آنها، شرکت در مراسم مذهبى و انجام تکالیف دینى مىتواند عامل بازدارندهاز بزهکارى باشد. همچنین داشتن نگرش مذهبى رابطهاى منفى با بزهکارى دارد. هفت مقاله دیگر که توسط گارتز و همکاران مورد بررسى قرار گرفت، بر همبستگى منفى بین مذهبى بودن و بزهکارى تأکید نمودهاند.73
فضاى روانشناختى اماکن مقدس و سازمانهاى مذهبى، بخشى از مطالعات مربوط به سنجشهاى مذهبى را به خود اختصاص دادهاند. این پژوهشها به این نتیجه رسیدهاند که فضاى روانشناختى این اماکن مقدس متفاوت از دیگر فضاهاست و این تفاوتها رفتار و بازخوردهاى افراد را تحت تأثیر قرار مىدهد.74
بنابراین، در تبیین روانشناختى کاهش جرم و جنایت در این فضاها، مىتوان چنین گفت: قدرت بازدارندگى آموزههاى دینى و دیندارى از درون است که تأثیر و توانایى آن از قدرت بازدارندگى عوامل بیرونى بیشتر است. تبیین روانشناختى دیگرى که مىتواند به تحلیل رابطه دیندارى (از جمله انجام مناسک حج) و کاهش نابهنجارىهاى فردى و اجتماعى کمک کند، موضوع نیازهاى احترام است. نیازهاى احترام از یکسو، فرد را هم نیازمند احترام گذاشتن دیگران به او و هم نیازمند احترام خود به خویشتن مىکند و از سوى دیگر، چون مبتنى بر شناخت واقعبینانه فرد از نقاط ضعف و قوت خویش است، او را ناگزیر مىسازد تا همواره در جهت ایجاد نوعى ارزشیابى ثابت، استوار و معمولاً عالى از خود بکوشد و خود را نیازمند پایدار ماندن این ارزشیابى، هم در نگاه خود و هم در نگاه دیگران ببیند؛ شناختى که برخى آن را عزت نفس نامیدهاند و ارضا نشدن آن، فرد را از لذت اطمینان یافتن از ارزش و احساس کفایت و لیاقت خود محروم مىسازد. در فرهنگ دینى، حاجى شدن یک ارزش دینى و اخلاقى است و متصف شدن به آن، جایگاه و ارزش اجتماعى خاصى را سبب مىشود. افراد جامعه نیز به حاجى، که به نوعى از عزت اسلامى نایل شده است، منزلت و مقام ویژهاى اختصاص مىدهند. حاجى از منزلت والایى میان مردم برخوردار مىشود و مردم او را امین مىدانند. وى همچنین مصون از آسیبها و کژاندیشىها و کجروىهاى رفتارى است.75
همبستگى اجتماعى مهمترین متغیر کارآمد در مباحث کنترل اجتماعى به حساب مىآید؛ با این استدلال که در این بحث گفته شده: هرچه ارتباط با دیگران بیشتر باشد، افراد از رفتارى که ارتباط اجتماعى و استحکام آن را خدشهدار سازد، بیشتر دورى خواهند کرد. بنابراین، وقتى سخن از نقش آموزههاى دینى در ایجاد نظم اخلاقى بخصوص در فضاهاى اجتماعى دینى مىشود ، نقش همبستگى اجتماعى و گسترش ارتباط با دیگران را مىتوان بهتر مشاهده کرد. افراد با شکلدادن ارتباطهاى اجتماعى در پرتو آموزههاى دینى، به حفظ آن همبستگى اجتماعى اقدام مىکنند. این تأثیرگذارى در پرتو دلبستگى عاطفى افراد به یکدیگر و تقویت آن دلبستگى به عنوان یکى از منابع اجتماعى شکل مىگیرد. به عبارتى، مىتوان این تأثیرگذارى را از طریق معنادادن به هنجارها و منسجم ساختن آنها و با ایجاد و تقویت مفاهیم اخلاقى مشترک میان افراد مورد مشاهده قرار داد. برخى محققان مىگویند: دلبستگىها مىتواند به هنجارها استحکام بخشد، ولى باید توجه داشت که این یک مفهوم اخلاقى مشترک است که به هنجارها معنا و انسجام مىدهد. در اینجاست که نقش دین و آموزههاى دین تأثیرگذار است؛ همانگونه که تمام ادیان بزرگ جهان، افزون بر تکالیف مقدس ناظر به ارتباط فرد با خدا (عبادت خاص)، ضرورتهایى اخلاقى را هم در عرصه مناسبات پیروان خود با یکدیگر مشخص ساختهاند.76
چنانکه در ابتداى بحث روشن شد، بر اساس نظریه کنترل در روانشناسى اجتماعى، همانگونه که ساختار اجتماعى در کاستن یا از بین بردن رفتار نابهنجار نقشآفرین است، عوامل کنترل درونى و شخصى نیز مؤثر است. شاید به همین دلیل است که در بحث انگیزش بر این مسئله تأکید مىشود. روانشناسان انگیزش را یک حالت درونى تعریف مىکنند که نیازها و کششهاى اساسى ما را بیدار مىسازد، فعال مىکند و جهت مىدهد. انگیزهها در مرکز زندگى انسان قرار دارند. اگر انگیزهاى نباشد، اندیشهها، احساسات و اعمال شکل نمىگیرند و هماهنگ و هدفمند به جایى راه نمىبرند. انگیزش موجب مىشود توجه ما حفظ شود و تلاشمان در فعالیتهایى که بدان اشتغال داریم، تداوم یابد.77
مىتوان فردى را با یک نیروى خارجى، چه پاداش مادى و چه کیفر بدنى، به کارى واداشت، اما این انگیزه که «انگیزه بیرونى» نام گرفته است نه سازنده است و نه پایدار. مهم این است که رفتار از «انگیزه درونى» سرچشمه گیرد؛ یعنى اینکه انسان بدون ترس از تنبیه و بىطمع تشویق، خود دست به کارى مفید و مؤثر بزند. رویکرد جدید روانشناسى که آن را پارادایم روانشناسى در هزاره سوم مىدانند، یعنى روانشناسى مثبتگرا، بر انگیزش درونى و پیداکردن روشهاى افزایش آن تأکید فراوان مىکند و انسان سالم و مثبت را کسى مىداند که رفتارهایش، به ویژه رفتارهایى که نمایانگر هویت انسانى او هستند، از انگیزههاى درونى سرچشمه مىگیرد.78
روانشناسان اجتماعى و جامعهشناسان نیز وقتى سخن از کنترلهاى درونى و بیرونى دارند، بهاى بیشترى به کنترلهاى درونى براى جلوگیرى از کجروى و انحراف مىدهند. آنها معتقدند: هنگام بحث از انواع ضمانت اجراهاى کنترل رفتار، نمىتوان آندسته از نظامهاى کنترل اجتماعى را که تنها بر تشویقها و تنبیههاى بیرونى متکى است، نظامهایى کارآمد محسوب کرد، بلکه این نظام فرهنگى جامعه است که مىتواند افراد را با تکیه بر نوعى ضمانت اجراى اخلاقى و درونى واقعا به نظم و رعایت قوانین و مقررات پایبند نماید. دورکیم نیز در باب نقش نیروى اخلاق و از درون براى ایجاد نظم اجتماعى مىگوید: شهوات بشرى فقط در برابر یک نیروى اخلاقى معتبر بازمىایستد؛ اگر هیچ نوع اقتدار اخلاقى وجود نداشته باشد، تنها قانون جنگل حکمفرما خواهد بود و ستیزهجویى به صورت پنهان یا به شکل حاد، الزاما حالتى مزمن به خود خواهد گرفت.79
نظریهپردازان دیدگاهشناختى مانند بندورا، به «خودتنظیمى»80 یا یادگیرى از طریق تقویت درونى، در برابر ظهور وتغییر رفتار به وسیله تقویت خارجى توجه داشتهاند. آنان علل اختلالات اضطرابى را عدم خویشتندارى81 رفتارىدانستهاند.82
با تأمّلى در مناسک حج به خوبى مىتوان دریافت که حجگزار به پالایش نفس از همه آسیبهاى روانى و کژروىهاى اجتماعى مىپردازد، اما با یک انگیزه درونى. بنابراین، با همین انگیزه نزد این و آن مىرود و از خویشان و دوستان، همسایگان، همکاران و دیگران حلالیت مىطلبد و از رفتارهاى ناخوشایند گذشته خود عذرخواهى مىکند و یا در طواف مىداند که طواف را باید از حجرالاسود آغاز و به آنجا ختم کند. در واقع، طوافکننده در هر دورى که مىزند یا با لمس حجرالاسود یا با اشاره به سوى او و گفتن «اللّه اکبر» با خداوند پیمان مىبندد. به عبارتى، با خداى کعبه بیعت مىکند و در هر دورى بر پیمان خود با پروردگار تأکید مىکند که از هرگونه خلاف و گناهى پرهیز کند. حجرالاسود نماد پیمان بستن با خداوند است. پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآلهفرمود: «الْحَجَرُ یمِینُ اللَّه فى الْأَرْض فمَنْ مَسَحَ یدَه عَلَى الْحَجَرُ فَقَد بَایع اللَّه أَنْ لا یعْصِیه»؛83 حجرالاسود دست خدا در زمین است؛ پس هر کس آن را مسح کند در واقع، با خداوند پیمان مىبندد که از او سرپیچى نکند. امام باقر علیهالسلامنیز حجرالاسود را به «میثاق» تشبیه کرده و لمس آن را همچون بیعت مىداند و کسى که آن را لمس مىکند نوعى وفا به عهد و عهد بستن تلقّى نموده است: «والْحَجَرُ کَالْمِیثَاقِ وَ اسْتِلَامُهُ کَالْبَیعَةِ.»84 توجه به این پیمان و تجدید آن در هر دورى از دورهاى طواف، طوافکننده را به بازنگرى در رفتارهاى خود و تقویت توانایى درونى بازدارندگى سوق مىدهد. در واقع، چنین پیمانى خودانگیخته و ناشى از خودکنترلى درونى است.
از افراد متدین انتظار مىرود در مقایسه با غیرمتدینان کمتر دچار جرم و انحراف شوند. این انتظار به دلیل نقش آموزههاى دین درباره زشتى جرم و انحراف است. کسى که با آموزههاى دینى آشنا باشد، نمىتواند مرتکب جرم و انحراف شود. دلیل دیگر و مهمتر براى این انتظار، آن است که فرد به دلیل دیندارى و رسیدن به آرامش و اطمینان خاطر و قطع تعلق به مسائل این جهانى، شهوت و غضب را که سرچشمه بسیارى از کجروىهاست، مهار کرده و تا حد زیادى خود را از قید و بند آنها رهانیده است و بنابراین، انگیزهاى براى انحراف ندارد. به عبارت دیگر، از آنرو که انحرافات بشر، بیشتر از طرف غرایز و تمایلات مهارنشده است و ایمان جلوى این تمایلات مهارنشده را مىگیرد، فرد مؤمن دلیلى بر ارتکاب جرم و جنایت ندارد. شاید بتوان ادعا کرد اصولاً پرهیز از جرمها و انحرافات، بدون دیندارى ممکن نیست؛ زیرا این جرمها غالبا با مسائل اخلاقى مرتبطند و اخلاق بدون دین پشتوانه و اعتبارى ندارد. بیشتر نظامهاى اخلاقى و تربیتى، مبناى فلسفى خود را بر نوعى مبارزه با «خود» قرار دادهاند.85 مثلاً، وقتى به پرهیز از تضییع حقوق دیگران، پاکدامنى و عدالت توصیه مىشود، نوعى پاگذاشتن روى منافع شخصى در میان است. تا هنگامى که فرد از دایره خودبینى فراتر نرفته باشد، نمىتوان از او انتظار رعایت مسائل اخلاقى و پرهیز از انحرافات داشت. حاجى در طول مناسک حج و زمان حضور در شهر مکه بر اساس آموزههاى دینى، موظف است از هرگونه انحراف و کجروى اجتناب کند؛ زیرا بر این باور است هر نوع ظلم و تعدى در محدوده حرم (مکه و اطراف آن) نوعى الحاد تلقّى مىشود و مورد سرزنش قرآن قرار مىگیرد که شدیدا آن را نهى کرده است. قرآن مىفرماید: «وَمَن یُرِدْ فِیهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ» (حج: 25)؛ به هر کس که بخواهد در آنجا (مکه) تجاوز و ستمى بکند، عذابى دردناک خواهیم داد.
وقتى از امام صادق علیهالسلام معناى این کلام خداوند را پرسیدند، فرمود: هر ظلمى الحاد است، حتى زدن خادم بىگناه هم از همین الحاد است.86 و یا در روایتى دیگر، وقتى ابىالصباح کنانى از امام صادق علیهالسلام معناى آیه را پرسید، فرمودند: هر ظلمى که شخصى در مکه مرتکب شود، چه ظلم بر نفس و چه ظلم به غیر، من آن را الحاد مىدانم. زیرا الحاد به معناى انحراف از راه راست و طریقه حق است. ظلمنوعى عدولعملىوانحرافازحقاست.87
بنابراین، تفسیر امام صادق علیهالسلام از این آیه شریفه، روشن مىکند که در فرهنگ قرآن هر نوع تجاوزى از قوانین و مقرّرات و دستورات اخلاقى، چه نسبت به خود و چه نسبت به دیگران، ظلم و گناه تلقّى مىشود و در ایام حج و در محدوده مکه جریمه مضاعفى را به دنبال خواهد داشت. حاجى با چنین نگرشى در ایام حج بهتر و بیشتر خواهد توانست به رعایت حدود و مرزهاى رفتارى خود بپردازد؛ کنترلى که از درون او را هدایت و رهنمون مىکند. خداوند هرگونه لغزش و گناهى را در مناسک حج نفى مىکند: «الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَّعْلُومَاتٌ فَمَن فَرَضَ فِیهِنَّ الْحَجَّ فَلاَ رَفَثَ وَلاَ فُسُوقَ وَلاَ جِدَالَ فِی الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُواْ مِنْ خَیْرٍ یَعْلَمْهُ اللّهُ وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ یَا أُوْلِی الأَلْبَابِ» (بقره: 197)؛ حج در ماههاى معینى است و کسانى که (با احرام و شروع به مناسک حج) حج را به خود فرض کردهاند (باید توجه داشته باشند) در حج، آمیزش جنسى با زنان و گناه و جدال نیست. بر این اساس، حجگزار در موسم حج از هرگونه رفتارى که در شرع نابهنجار تلقّى مىشود، اجتناب خواهد کرد. و با مهار خود به دستورالعملهاى دین عمل مىکند؛ زیرا صحت حج خود را در گرو آن مىداند. بنابراین، قدرت بازدارندگى آموزههاى دینى از درون است و با افزایش تقوا در فرد و در نتیجه، با تأثیرگذارى و توانمند ساختن وى در مهارگرى نسبت به رفتارهاى نابهنجار در مقایسه با قدرت بازدارندگى عوامل بیرونى نظیر تقویت منفى و تنبیه، بیشتر خواهد بود.
حاجى اولین عملى که در مناسک حج باید انجام دهد احرام است. مدت زمانى که در حالت احرام به سر مىبرد با قصد و توجه کامل، خود را در یک چارچوب رفتارى خاص قرار مىدهد و بر اساس قوانین و مقرّرات ویژهاى خود را موظف به رعایت محدودیتهاى تعریفشده مىداند. این حدود که به 24 مورد بالغ مىشود، ممنوعیتهاى رفتارى فراوانى را براى فرد به وجود مىآورد. هرچند برخى از این محدودیتها، در شرایط دیگر غیر از احرام نیز ممنوع و حرام است، ولى بسیارى از موارد، امورى حلالاند؛ نظیر پوشیدن لباس دوخته، استفاده از عطر، نگاه کردن در آینه، پوشیدن کفش، پوشاندن سر، ناخن گرفتن و لذت جنسى بردن از همسر حلال خود، پیرایش و آرایش سر و صورت و نظایر آن.
چنین کنترلى که از درون و اراده جدى فرد سرچشمه مىگیرد، به یک خودنظمدهى منجر مىشود. بر اساس الگوهاى خودنظمدهى، رفتار از درون شخص هدایت مىشود؛ زیرا عملکردها و شکلگیرى آنها به نیات وابستهاند. نیات نیز محصول فرایندهاى ذهنىاند. نظریههاى خودنظمدهى بر اهمیت اهداف تأکید دارند. اهداف زیربنایى مستلزم طیف وسیعى از کنشهاى مختلف، از جمله تکالیف روزمره، کوششهاى فردى، برنامهریزىهاى شخصى و دلمشغولىهاى جارى است. در واقع، از این دیدگاه «خود» عبارت است از نوعى سازماندهى میان اهداف، و هنگامى که براى رفتار فرد، هدفى معین مىشود، فرایند خودنظمدهى، نوعى کنترل پسخوراندى اعمال را به دنبال مىآورد؛ بدین شکل که ارزش عمل با هدف مطلوب و رفتار کنونى مقایسه مىشود و در صورت وجود تفاوت، رفتار، تعدیل و اصلاح مىشود؛ این به نوبه خود، به شکلگیرى ادراک جدید و مقایسه مجدد مىانجامد.88 بنابراین، زمانى که حجگزار به هدف انجام مناسکحج در میقات احرام مىبندد و به سازماندهى رفتارهاى متعدد عبادى مىپردازد، به فرایند خودنظمدهى وارد مىشود و براى هدف معین خود، نوعى کنترل پسخوراندى اعمال را به دنبال داشته و هرچند با آن هدف مشخص متفاوت یا متعارض است، در یک مقایسه پىگیر به تعدیل و اصلاح رفتار خود مىپردازد.
حفظ چنین جایگاه و منزلتى از طرف حاجى که از جمله نیازهاى عالى او نیز مىباشد، نیازمند تلاش فرد است. طبیعى است که نیاز درونى او را وادار خواهد کرد از آن ارزش و احترامى که با این مقدمات و صرف هزینههاى مختلف و زیاد در بین مردم و جامعه کسب کرده است، مراقبت و محافظت کند. به همین سبب، این انگیزه درونى به وى کمک مىکند از انحرافات و کجرفتارىهاى پیش از انجام مناسک حج دست بردارد و حرکت اصلاحى خود را که با سفر حج آغاز کرده است پس از آن نیز ادامه دهد. اگر در این سفر آموزش مىبیند که در حال احرام باید از خودبینى و خودآرایى (نگاه نکردن در آینه، عطر نزدن و استفاده نکردن از انگشترى زینتى) و نیز از خودآزارى و دیگرآزارى پرهیز کند، و اگر باید از اندیشه تخریب و تهاجم و پرخاشگرى باید اجتناب نماید و زبان و چشم و دیگر اعضایش از ارتکاب گناه و تحقیر و توهین دیگران باز داشته شود و همینطور دیگر شرایط صحت عمل حج را رعایت کند، پس از مناسک حج نیز خواهد توانست آن آموزشها را تمرین و تکرار کند و هرگاه انحرافى از حدود معین دینى و اخلاقى فراروى او قرار گرفت، براى حفظ آن ارزش به دستآمده، به کنترل خود و رفتارهایش بپردازد. بنابراین، مىتوان گفت: تأثیرگذارى انجام مناسک حج در جلوگیرى از کجروىها به زمان حج و ایامى که در سرزمین وحى به سر مىبرد، محدود و منحصر نمىشود، بلکه مىتواند به پس از آن نیز گسترش یابد؛ هرچند این توسعه بستگى به آن دارد که حجگزار چقدر و به چه میزان در حفظ منزلت و ارزش به دستآمده بها داده و کوشا باشد. آموزههاى دین نوعى اهرم کارآمد براى استحکام و دوام همبستگى اجتماعى به شمار مىآید؛ با این استدلال که با پیوند دادن پیروان خود به یکدیگر، وحدت اجتماعى را تأمین مىکند و این پیوند را نیز از طریق انجام مراسم گوناگون و ایجاد ارزشها و باورهاى مشترک میان آن پیروان برقرار مىسازد.
حج و مناسک حج مراسم سالانهاى است که ارزشها و باورهاى مشترک میان پیروان اسلام را گسترش مىدهد. این پیوند بین پیروان دین به یکدیگر، موجب وحدت اجتماع مسلمانان مىشود و به همان اهرمى تبدیل مىگردد که مایه استحکام و همبستگى اجتماعى افراد است. بنابراین، اگر همبستگى اجتماعى به عنوان یک سازوکار عاطفى و ارزشى به کنترل اجتماعى افراد منجر مىگردد، حضور در مراسم معنوى حج و تجمع سالانه که به تعامل و ارتباط مؤمنان با یکدیگر مىانجامد، از طرفى مىتواند به عنوان یک عامل کنترلکننده اجتماعى به کاهش یا از بین بردن رفتارهاى نابهنجار و کجروىها کمک کند. در نتیجه، امکان کاهش دادن لغزشها و نابهنجارىها در پرتو شکلگیرى دلبستگى عاطفى به منابع اجتماعى افزون مىشود؛ همانگونه که حضور در دیگر مراسم مذهبى و حضور پیدا کردن در تجمعهاى دینى همچون نمازجمعه و جماعت که به طور روزانه یا هفتگى شکل مىگیرد، قابل مشاهده است. از سوى دیگر، به عنوان یک عامل کنترلى درونى نقش کنترلى خود را ایفا مىکند و با شکلدادن خودنظمدهى و تقویت انگیزههاى درونى به آن هدف نزدیکتر مىشود.
لازم به ذکر است تأثیرگذارى انجام مناسک حج در جلوگیرى از کجروى، به زمان حج و ایامى که در سرزمین وحى به سر مىبرند، محدود نمىشود، بلکه مىتواند به پس از آن نیز سرایت کند. هرچند این بستگى به آن دارد که چقدر و به چه میزان به حفظ منزلت و ارزش به دست آمده خود بها داده و بخواهد ارزش احترام را براى خود حفظ کند. آنچه در این سفر به دست مىآورد مىتواند نیرو و انرژى شایستهاى باشد که در طول عمر از آن بهرهمند شود. بیدار شدن انگیزههاى مثبت و سازنده درونى را مىتوان مصداقى از همان نورى دانست که پیشوایان دین آن را هدیه خداوند به حجگزار مىدانند و سفارش مىکنند که باید بعد از بازگشت، بر باقى ماندن آن نور در وجود خود که هم تیرگىها را مىزداید و هم راه درست را نشان مىدهد، مواظبت نماید. این خود حجاج هستند که براى نگهدارى و عمق بخشیدن به انگیزهها و رفتارهاى معنوى خود حساس باشند و برنامه داشته باشند.
افزایش رفتارهاى اصلاحگرانه
یکى از اهداف دانش روانشناسى اصلاح رفتار انسان است. مشاوران و رواندرمانگران بر اساس دیدگاههاى علمى گوناگون خود فرایند تغییر و اصلاح را تعریف کردهاند، ولى قدر مشترک تمام نظریهها اعم از رفتارگراها تا انسانگراها، همه بر ضرورت و لزوم اصلاح و تغییر رفتار است و درصدد دستیابى به این هدف هستند. فرایندهاى تغییر، فعالیتهاى پنهان و آشکارى هستند که افراد به آنها مىپردازند تا عواطف، اندیشهها، رفتارها یا روابط مربوط به یک مشکل خاص یا الگوهاى کلىتر زندگى خود را تغییر دهند.89 بنابراین، یکى از فعالیتهایى که در روند مشاوره و رواندرمانگرى انجام مىگیرد ارائه فنون و روشهایى است که مراجع به کمک آنها به حل مشکل خود اقدام کند.
پروچاسکا پس از تعریف و مقایسه نظریههاى رواندرمانى، ساختار نظریه یکپارچهنگر را مورد بررسى قرار مىدهد. سپس درباره فرایندهاى اساسى تغییر چنین اظهارنظر مىکند که رویکرد روانتحلیلگرى و انسانگرایى محور رواندرمانهاى خود را در فرایندهاى هشیارىافزایى، پالایش روانى و انتخاب خلاصه مىکنند. این مکتبها عمدتا بر جنبههاى ذهنى فرد، فرایندهایى که در درون ارگانیزم روى مىدهند، تمرکز مىکنند. بر اساس این دیدگاه، فرد توان آن را دارد که تغییرات را از درون هدایت کند. رویکردهاى رفتارى و سیستمىمحور فرایندهاى تغییر را در فرایندهاى محرکهاى مشروط و کنترل وابستگى خلاصه مىکنند. این مکتبها عمدتا بر نیروهاى بیرونى و محیطى تمرکز دارند که توان فرد براى تغییر از درون را محور مىدانند. اما الگوى یکپارچهنگر و فرانظرى مىگوید: تمرکز صرف بر فرایندهاى هشیارى، پالایش روانى و انتخاب به معناى آن است که گویى کل فرایند تغییر از درون هدایت مىشود و محیط نمىتواند محدودیتهایى براى تغییر فردى ایجاد کند. از سوى دیگر، درمانهاى کنشى بر فرایندهاى عینى و محیطى تأکید مىکند و ترجیح مىدهند توان فرد براى تغییر ذهنى را نادیده بگیرند. الگوى یکپارچهنگر معتقد است که ترکیب فرایندهاى آگاهىبخش و کنشى، دیدگاه متعادلترى به بار مىآورد که به سمت ابعاد پیوسته کنترل درونى ـ بیرونى، کارکرد ذهنى ـ عینى و تغییرات خودانگیخته ـ محیطانگیخته پیش مىرود.90
بحران اصلى انسان براى تحول، بحران هشیارى و ناهشیارى است. تقریبا تمام جریانهاى رواندرمانگرى، اعم از آنهایى که در چارچوب هشیارى در جهت کمک به انسان برآمدهاند (مانند رواندرمانگرى راجرزى و شناختىها، از جمله الیس و بک) تا آنهایى که در چارچوب ناهشیار حرکت مىکنند (مانند روانتحلیلگرى) که هدف عمده آنها هشیار کردن ذهن و فعال کردن فرایند انتقال اطلاعات از ناهشیارى به سطح هشیارى و حل تعارضها و بحرانهاست، همگى در تلاشند تا انسان را به جریان پردازش اطلاعات در ذهن خود هشیار کرده و او را از حرکات ناهشیار و افکار غیرمنطقى و خودکار برهانند.91
خداوند انسان را به بهترین شکل و نیکوترین سازمانیافتگى آفریده است. قدرت شناخت خوبها و بدىها را براى او میسر کرده و او را در انتخاب راه آزاد گذارده است. او را با فطرتى الهى و کمالجویانه و سالم آفریده است. مهمترین و بنیادىترین سازوکار تحول و خودمهارگرى براى انسان، تفکر و فعال شدن عقل است. رسیدن به هدف که جاودانه شدن و کمال یافتن است ـ به صورت تحول و با انحلال تعارضها با استفاده از ابزارهاى خودمهارگرى و استعانت از خداوند و یارى گرفتن از عقل امکانپذیر مىگردد. از جمله این ابزارها و فنون در مراحل مختلف خودمهارگرى که حرکتى از ظاهر به باطن است، عبارتند از: تفکر، عزم، مشارطه، مراقبه و محاسبه، تذکر، توبه و موارد دیگر که زمینه را براى رسیدن به حیات طیبه یا زندگى پاکیزه فراهم کرده و عنداللّه استقرار یافته و جاودانه مىشود.92
یکى از اسرار وجوب حج و انجام مناسک آن، زمینهسازى براى حرکت انسان به سوى کمال، تجدیدنظر در اعمال گذشته و برنامهریزى براى رفتارهاى آینده است. امام رضا علیهالسلام یکى از دلایل ضرورت انجام حج را قرار گرفتن حجگزار در مسیر حرکت به سوى کمال، اصلاح و جبران لغزشهاى گذشته و تدوین برنامه آینده معرفى مىکنند. ایشان فرمودند: «إِنَّمَا أُمِرُوا بِالْحَجِّ لِعِلَّةِ الْوِفَادَةِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ طَلَبِ الزِّیادَةِ وَ الْخُرُوجِ مِنْ کُلِّ مَا اقْتَرَفَ الْعَبْدُ تَائِبا مِمَّا مَضَى مُسْتَأْنِفا لِمَا یسْتَقْبِلُ»؛93 به حج امر شدهایم تا به ملاقات خداوند و بارگاه او نایل شویم و روزىِ انسان افزایش یابد و در مسیر حرکت به سوى کمال قرار گرفته و به خدا نزدیک شود، در حالى که از رفتارهاى گذشته خود پشیمان شده و براى آینده، اعمال جدیدى را برنامهریزى کند. با این بیان، روشن مىشود که امام رضا علیهالسلامفلسفه تشریع حج و علت امر شارع مقدس به انجام مناسک حج را حرکت اصلاحگرانه حجگزار مىداند. حجگزار این حرکت اصلاحى را با توبه و بازگشت نسبت به گذشته خود آغاز مىکند و با سازماندهى برنامههاى آینده ادامه مىیابد؛ همان تحول و تغییرى که از هر انسان قرار گرفته در مسیر بالندگى انتظار مىرود و در فرهنگ دینى به توبه تعبیر مىشود؛ روشى که فرد داوطلبانه و با انگیزه درونى به تغییر و تحول اصلاحى در درون خود مىاندیشد. حال اگر در حقیقت توبه توجه شود، بهتر به تبیین روانشناختى آن دست خواهیم یافت. توبه عبارت است از نوعى انقلاب درونى یا قیامى که از ناحیه خود انسان علیه او به راه مىافتد.94 توبه رفتارى است داوطلبانه و با انگیزهاى قوى که انسان خود، خویشتن را از خطر انحراف باز مىدارد و در مسیر صحیح قرار مىدهد. بدیهى است که این رفتار بار احساس گناه او را سبک مىکند و اضطراب او را مىکاهد و فعالیت و عزم را در او برمىانگیزد.95 بنابراین، توبه یکى از فنون و سازوکارهاى خودمهارگرى تلقّى مىشود و زمینه اصلاح و تغییر را در اندیشهها و رفتار را فراهم مىکند.
بنابراین، اگر در مناسک حج و مقدمات آن دقت شود، از این سازوکار به خوبى بهره گرفته شده است، و حجگزار عملاً در این بازنگرى و اصلاحگرى واقع مىشود. حاجى مىداند براى حضور یافتن در محضر حق باید قلب خود را از هرگونه کینه و عداوتى نسبت به دیگران خالى کند. به همین دلیل، اقدام به حلالیتطلبى مىکند و خود را موظف به کسب رضایت تمام افرادى مىداند که احتمال مىدهد در گذشته حقى را از آنان ضایع کرده است. حجگزار مىداند حتى لباس ظاهرى او نیز باید از مال حلال تهیه شده باشد و از هرگونه شائبه ظلم و انحرافى دور باشد. به همین سبب، به شکل داوطلبانه و با انگیزهاى قوى و درونى به اصلاح آن مىپردازد. با چنین بازنگرىهاى مقدماتى به میقات و محل احرام و آغاز مناسک حج مىآید و با پوشیدن لباس احرام که لباس اطاعت و فرمانبردارى از حق است، به تمام لغزشهاى احتمالى و یقینى گذشته خود پشت پا مىزند و لبیک را بر زبان جارى مىکند. حجگزار در این لحظه مسیر حرکت خویش را تغییر داده، با پاسخ مثبت به ارزشهاى اخلاقى و دینى، ضد ارزشها را از صحنه رفتارهاى خود کنار مىگذارد.
با مرورى بر اسرار و رموزى که اولیا و بزرگان دین درباره مناسک حج بیان کردهاند، این تبیین روانشناختى را مىتوان به خوبى مشاهده کرد. کسى که در میقات احرام مىبندد سخنش این است که خدایا متعهد مىشوم از همه محرمات دورى بجویم و براى همیشه آنها را ترک کنم و هرگز دست به سوى آنها دراز نکنم و به سوى آنها نکشانم.96 پوشیدن لباس احرام و لباس دوخته را از تن درآوردن، یعنى لباس گناه و عصیان را که حجگزار تاکنون تار و پود آن را بافته و در بر کرده، بیرون آورد و پیش از پوشیدن لباس احرام، با غسل احرام آن گناهان و لغزشها را با آب توبه و پشیمانى شستوشو نماید؛ یعنى خدایا، من دیگر گناه نمىکنم، بلکه حتى گناهان گذشته را نیز مىخواهم شستوشو نمایم. مهمتر آنکه گناهان گذشته را هم ترمیم مىکند و اثر غسل همان ترمیم است.97 امام سجاد علیهالسلام معناى انجام سعى را این مىداند که انسان از معصیت به اطاعت فرار مىکند و فرار الى اللّه در سعى بین صفا و مروه به طور بارز ظهور مىکند. هروله و دویدن بین صفا و مروه، از گناه به سوى اطاعت و از غیر حق به سوى حق دویدن است. میقات آستانه سرمنزل مقصود و باب ورود به کبریایى حضرت حق است. توقف، به انتظار اذن دخول و شستوشو دادن خود از آلودگىها و آمادگى براى شرفیابى به ساحت اقدس حق تعالى و ربالعالمین، مقتضاى ادب بندگى و رسم عبودیت است. از اینرو، غسل قبل از احرام از وظایف مستحب انسان قاصد مکه است. لباس طغیان و عصیان را از تمام جهات از خود دور مىکند و ملبس به لباس تقوا و طهارت، آماده اجابت دعوت حق است.98
در انجام مناسک حج تمتع آنگاه که حاجى مجددا محرم مىشود و به سوى صحراى عرفات که خارج از حرم امن الهى است، حرکت مىکند و در آنجا وقوف کرده به سوى مشعر و منى مىرود، این رفتار اصلاحگرانه و توبه از لغزشهاى گذشته را بار دیگر تجربه مىکند و باید بر آن تأکید کند. حاجى موظف است به عرفات رفته و با تضرع و خشوع کامل در برابر حق تعالى بر عزم و اراده جدى خود مبنى بر بازگشت از خطاها و گناهان تأکید کند و با حضور در مشعر و منى مجددا اجازه ورود به حرم بگیرد. وقتى از امیرالمؤمنین علیهالسلامسؤال شد که چرا در اعمال حج، حاجى باید به بیرون از حرم (عرفات) رفته و در آنجا وقوف کند، فرمود: زیرا کعبه اندرون خانه است و حرم خود خانه. وقتى حجاج به سوى خدا روى مىآورند، آنان را در آستانه در نگه مىدارند تا به درگاهش تضرع و ناله کنند.99
بحث و نتیجهگیرى
از آنچه گذشت، مىتوان به این جمعبندى رسید که بر اساس آموزههاى دین اسلام و دانش روانشناسى، انجام مناسک حج مىتواند بر ابعاد روانشناختى انسان تأثیرگذار باشد. مجموعه فراهمآورى مقدمات، اعمال عمره و حج و نیز آنچه پس از حج انجام مىشود، هرکدام مىتواند بر یک بعد یا بیش از یک بعد از ابعاد روانشناختى حجگزار تأثیر بگذارد. آنچه در این نوشتار به آن پرداخته شد تأثیر مناسک حج بر بعد رفتارى حجگزار بود. هرچند این تأثیرگذارىها درهم تنیده بوده و قابل تفکیک از یکدیگر نیست، ولى مىتوان تا حدودى و نه به طور دقیق، سهم تأثیرگذارى آنها را در این ابعاد سهگانه حدس زد و از هم تفکیک کرد. لازم به ذکر است که تأثیرگذارى مناسک حج بر حجگزارن به دلیل وجود تفاوتهاى فردى و شخصیتى، یکسان نیست. بنابراین، انجام مناسک حج در بعد رفتارى به افزایش رفتارهاى مهرورزانه و محبتآمیز، کاهش رفتارهاى نابهنجار و انحرافى و نیز افزایش رفتارهاى خودکنترلى مىانجامد.
افزایش رفتارهاى مهرورزانه و محبتآمیز را مىتوان هم در سطح عمومى گرایش به اتحاد و یکپارچگى بین تمام مسلمانان از هر نژاد و فرهنگى مشاهده کرد و هم در سطح فردى، توسعه روح تعاون و همکارى و همدلى. اداى دیون خود پیش از سفر، اطعام اقوام و خویشان و همسایگان، ارزشمند دانستن صدقه و هدیه، اقدام به انفاق در سفر، کمک به دیگران، بخصوص به ناتوانان یا کمتوانان و نیازمندان، سبقت جستن براى کمک به بیماران و پیران، و انجام قربانى و اهداى آن به مستمندان، چه در سفر و چه در بازگشت از سفر، همه حکایت از رفتارهاى برخاسته از احساس مهرورزى و محبت به دیگران است.
کاهش رفتارهاى نابهنجار حجگزار را مىتوان در موسم حج در اجتناب او از هرگونه رفتارى که در شرع نابهنجار تلقّى مىشود (برخى محرمات احرام)، مشاهده کرد. حجگزار که صحت حج خود را در گرو آن مىداند، به طور خودمهارگرانه به کاهش رفتارهاى نابهنجار مىپردازد. بنابراین، قدرت بازدارندگى آموزههاى دینى از درون و با افزایش روحیه تقوا و توانمند ساختن خود در مهارگرى نسبت به رفتارهاى نابهنجار در مقایسه با قدرت بازدارندگى عوامل بیرونى تأثیر عمیق و حداکثرى خود را به دنبال دارد.
همچنین روشن شد حجگزار حرکت اصلاحگرانه خود را با توبه و بازگشت نسبت به گذشته خود آغاز مىکند و با سازماندهى برنامههاى آینده ادامه مىدهد. او با حضور در میقات، با خدا عهد مىکند که خدایا، متعهد مىشوم از همه محرمات دورى بجویم و براى همیشه آنها را ترک کنم و هرگز دست به سوى آنها دراز نکنم.
··· منابع
- ـ نهجالبلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدى، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، 1372.
- ـ آذربایجانى، مسعود، بررسى و نقد روانشناسى دین از دیدگاه ویلیام جیمز، پایاننامه دکترى فلسفه دین، قم، دانشگاه قم، 1386.
- ـ آذربایجانى، مسعود و سیدمهدى موسوى اصل، درآمدى بر روانشناسى دین، تهران، سمت، 1385.
- ـ آزاد، حسین، روانشناسى مرضى، تهران، پاژنگ، 1387.
- ـ آقابزرگ تهرانى، محمدحسن، الذریعه الى تصانیفالشیعه، بیروت، دارالاضواء، 1403 ق.
- ـ آلستون، پییر و همکاران، دین و چشماندازهاى نو، ترجمه غلامحسین توکلى، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1376.
- ـ ابىجمهور، محمدبنزینالدین، عوالى اللئالى فى احادیث الدینیه، قم، مطبعه الشهداء، 1403ق.
- ـ احمدى، حبیب، جامعهشناسى انحرافات، تهران، سمت، 1384.
- ـ افروز، غلامعلى، «حج چیست؟ حاجى کیست؟»، میقات حج، سال سیزدهم، ش 49، پاییز 1383، ص 24ـ30.
- ـ پروچاسکا، جیمزا و جان. بسى نورکراس، نظریههاى رواندرمانى، ترجمه یحیى سیدمحمدى، تهران، رشد، 1381.
- ـ پورنجاتى، احمد، «نگرش سیستمى و جهانشمول در پیامهاى حج امام خمینى»، میقات حج، ش 30، زمستان 1378، 6ـ12.
- ـ جانبزرگى، مسعود، بررسى اثربخشى رواندرمانگرى کوتاهمدت آموزش خوددرمانگرى با و بدون جهتگیرى مذهبى اسلامى بر مهار اضطراب و تنیدگى، رساله دکترى، رشته روانشناسى، تهران، دانشگاه تربیت مدرس، 1378.
- ـ جلیلوند، محمدامین و جواد اژهاى، مطالعه رابطه نماز و اضطراب در دانشآموزان دبیرستان شهر تهران، مجموعه مقالات همایش نقش دین در بهداشت روانى، تهران، معاونت پژوهشى دانشگاه علوم پزشکى ایران، 1375.
- ـ جمالى، زهرا، بررسى بین نگرش مذهبى، احساس معنابخش بودن زندگى و سلامت روان در دانشجویان دانشگاه تهران، پایاننامه کارشناسى ارشد، رشته روانشناسى، تهران، دانشگاه الزهراء، 1381.
- ـ جوادى آملى، عبداللّه، عرفان حج، تهران، مشعر، 1376.
- ـ حدادعادل، غلامعلى، «اسلام در آینه حج»، میقات حج، سال هفتم، ش 28، تابستان 1378، ص 31ـ47.
- ـ حرّ عاملى، محمدبن حسن، وسائلالشیعه، بیروت، دار احیاءالتراث العربى، 1403ق.
- ـ خداپناهى، محمدکریم و محمود حیدرى، «اثر آهنگ زیارت کعبه در سلامت عمومى حجاج»، روانشناسى، ش 28، زمستان 1382، ص 331ـ341.
- ـ دولتشاهى، بهروز و همکاران، بررسى نقش زیارت در سلامت روانى فرد، اولین همایش بینالمللى نقش دین در بهداشت روان، تهران، معاونت پژوهشى دانشگاه علوم پزشکى ایران، 1380.
- ـ دیلمى، شهرداربن شیرویه، فردوس الاخبار، بیروت، دارالکتابالعربى، 1407ق.
- ـ سلیمى، على و محمد داورى، جامعهشناسى کجروى، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1380.
- ـ شریعتى، على، تحلیلى از مناسک حج، تهران، الهام، 1377.
- ـ صدوق، محمدبن على، عللالشرایع، تهران، کتابفروشى اسلامیه، 1416ق.
- ـ ضیاءآبادى، سیدمحمد، حج برنامه تکامل، تهران، مشعر، 1384.
- ـ طباطبائى، سید محمدحسین، المیزان فى تفسیرالقرآن، قم، جامعه مدرسین، 1375.
- ـ کلینى، محمدبن یعقوب، فروع کافى، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1362.
- ـ گلزارى، محمود، نظرسنجى از زائران عمره دانشجویى، تهران، مشعر، 1383.
- ـ گیج بر لاین و همکاران، روانشناسى تربیتى، ترجمه غلامرضا خوئىنژاد و همکاران، مشهد، حکیم فردوسى، 1374.
- ـ مجدتیمورى، میرمحمدولى، مراسم مذهبى، عبادات و مکانهاى دینى در بهداشت روان، چکیده مقالات اولین همایش نشر دین در بهداشت و روان، تهران، دانشگاه علوم پزشکى ایران، 1380.
- ـ محمدى رىشهرى، محمد، الحج والعمره فى الکتاب و السنه، قم، دارالحدیث، 1376.
- ـ مطهّرى، مرتضى، مقدمهاى بر جهانبینى اسلامى، قم، دفتر انتشارات اسلامى، 1369.
- ـ موسوى خمینى، سیدروحاللّه، صحیفه نور، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1378.
- ـ موسوى، سیدغفور و همکاران، رابطه حضور در اجتماعات مذهبى با بیمارىهاى حاد قلبى، اولین همایش بینالمللى نقش دین در بهداشت روان، تهران، معاونت پژوهشى دانشگاه علوم پزشکى ایران، 1380.
- ـ ناظمى، سیدحسن، «نقش آموزش در ارائه خدمات به حجاج»، میقات حج، ش 40، تابستان 1381، ص 140ـ144.
- ـ نجفى، سید محمدباقر، «مدینهشناسى»، میقات حج، سال نهم، ش 33، پاییز 1379، ص 105ـ125.
- ـ نورى، میرزاحسین، مستدرک الوسائل، قم، مؤسسة آلالبیت، 1408ق.
- ـ نیکزینت متین، ملیحه، «بررسى تأثیر فضاها و مکانهاى معنوى بر بهداشت روانى زائرین مکه معظمه»، میقات حج، ش 35، پاییز 1377، ص 207ـ224.
- ـ یگانه، صدیقه، آثار تربیتى زیارت، پایاننامه کارشناسى ارشد، رشته روانشناسى، تهران، دانشگاه تربیت مدرس، 1370.
- - Argyle, M, Psychology and Religion, London, Routledge, 2000.
- - Beit-Hallhami, B. & M. Argyle, The Psychology of Religious Behavior, belief and experience, London, Routledge, 1997.
- - Bergin, A. E., "Religiousness and Mental Health Reconsidered: A Study of Intrinsically Religious Sample", Journal of Counseling Psycology, v. 42, 1993, p. 34-48.
- - Carle, E.T. & et al, Spirituality, Religion and Health, NewYork, The Guilford Press, 2001.
- - Carr, A., Positive Psychology, U.S.A, Brunner-Routledge, 2004.
- - Carver. S. C & Scheier, F. M., Perspective on Personality, New York, Allyn and Bacon, 1992.
- - James, W, The Varieties of Religious Experience, London, Routledge, 2002.
- - Jung, C.G., Religion and Psychology, U.S.A, Yale University Press, 1996.
- - Mahmoud, K. M., "Refugee Cross-Culture adjustment: Tibetans in India", International Journal of Intercultural, v. 16, 1992, p. 17-32.
- - Newman, J. S. & Pargament, K. I., "The Role of Religion in the Problem-solving process", Review of Religions, v. 31, 1990, p. 390-403.
- - Pargament, K. I. & et al, Negative Religious Coping as a: Predictor of Mortality among medically ill elderly patients, washingto, DC. 1987.
- - Seligman, M.E., Authentic Happiness, New York, Free Press, 2002.
- - Spilka, B. & et al, The Psychology of Religion: An Emprical Aproach. NJ, prentice-Hall, 1985.
- - Stark. R. & S. Bainbridge, Religion Deviance and Social Control, New Yokr, The Guilford Press, 1996.
* استادیار گروه روانشناسى، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدسسره. دریافت: 2/12/89 ـ پذیرش: 19/3/90.
- 1ـ مرتضى مطهّرى، مقدمهاى بر جهانبینى اسلامى، ص 24.
- 2ـ محمدبن على صدوق، عللالشرایع، ج 2، ص 92.
- 3ـ محمدحسن آقابزرگ تهرانى، الذریعه الى تصانیفالشیعه، ج 8، ص 141.
- 4ـ سید محمدباقر نجفى، «مدینهشناسى»، میقات حج، سال نهم، ش 33، ص 121.
- 5ـ احمد پورنجاتى، «نگرش سیستمى و جهانشمول در پیامهاى حج امام خمینى»، میقات حج، ش 30، ص 9.
- 6ـ میر محمدولى مجدتیمورى، مراسم مذهبى، عبادت و مکانهاى دین در بهداشت روان، ص 128.
- 7ـ همان.
- 8ـ سیدغفور موسوى و همکاران، رابطه حضور در اجتماعات مذهبى با بیمارىهاى حاد قلبى، ص 146.
- 9ـ صدیقه یگانه، آثار تربیتى زیارت، پایاننامه کارشناسى ارشد، رشته روانشناسى، تهران، دانشگاه تربیت مدرس، 1370.
- 10ـ ر.ک: ملیحه نیکزینت متین، «بررسى تأثیر فضاها و مکانهاى معنوى بر بهداشت روانى زائرین مکه معظمه»، میقات حج، ش 35، ص 208.
- 11ـ بهروز دولتشاهى و همکاران، بررسى نقش زیارت در سلامت روانى فرد، ص 62.
- 12ـ سیدحسن ناظمى، «نقش آموزش در ارائه خدمات به حجاج»، میقات حج، ش 40، ص 143.
- 13ـ محمدکریم خداپناهى و محمود حیدرى، «اثر آهنگ زیارت کعبه در سلامت عمومى حجاج»، روانشناسى، ش 28، ص 334.
- 14ـ ر.ک: محمود گلزارى، نظرسنجى از زائران عمره دانشجویى.
-
15B. Spilka.
-
16B. Spilka & et al, The Psychology of Religion: An Emprical Aproach, p. 127.
-
17C. Jung.
-
18C. G. Jung, Religion and Psychology, p. 4.
-
19S. C. Carver & F. M. Scheier, Perspective on Personality, p. 28.
- 20ـ مسعود آذربایجانى، بررسى و نقد روانشناسى دین از دیدگاه ویلیام جیمز، ص 4.
-
21M. Galton.
-
22J. B. Leuba.
-
23E. T. Carle & et al, Spirituality, Religion and Health, p. 177.
-
24C. G. Jung, Ibid, p. 29.
-
25R. F. Paloutzion.
-
26B. Beit-Hallami.
-
27M. Argyle.
-
28D. Funtana.
- 29ـ مسعود آذربایجانى، همان، ص 15.
-
30B. Spilka & et al, Ibid, p. 34.
-
31J. S. Newman & K. I. Pargament, "The Role of Religion in the Problem-Solving Process", Review of Religions, v. 31, p.49.
-
32M.E. Seligman, Authentic Happiness, p. 7.
-
33K. I. Pargament & et al, Negative Religious Coping as a: Predictor of Mortality among medically ill elderly patients, p. 80.
-
34A. E. Bergin, "Religiousness and Mental Health Reconsidered: A Study of Intrinsically Religious Sample", Journal of Counseling Psycology, p. 25.
- 35ـ زهرا جمالى، بررسى بین نگرش مذهبى، احساس معنابخش بودن زندگى و سلامت روان در دانشجویان دانشگاه تهران، ص 132.
-
36K. M. Mahmoud, "Refugee Cross-Culture adjustment: Tibetans in India", International Journal of Intercultural, v. 16, p. 32.
-
37H. Missiak.
- 38ـ پییر آلستون و همکاران، دین و چشماندازهاى نو، ترجمه غلاحسین توکلى، ص 39.
- 39ـ میرزا حسین نورى، مستدرکالوسائل، ج 8، ص 75.
- 40ـ نهجالبلاغه، ترجمه جعفر شهیدى، خ 1، ص 12.
- 41ـ محمدبن حسن حرّ عاملى، وسائلالشیعه، ج 1، ص 22.
- 42ـ على شریعتى، تحلیلى از مناسک حج، ص 25.
- 43ـ سیدمحمد ضیاءآبادى، حج برنامه تکامل، ص 174.
- 44ـ غلامعلى حدادعادل، «اسلام در آینه حج»، میقات حج، سال هفتم، ش 28، ص 38.
- 45ـ امام خمینى، صحیفه نور، ص 30.
-
46H. Kropotkin.
-
47A. Suttie.
-
48Ashley Montague.
- 49ـ گوردون آلپورت، به نقل از: محمدتقى منشىطوسى، روانشناسى اجتماعى از آغاز تاکنون، ص 315.
-
50W. James, The Varieties of Religious Experience, p. 255.
-
51T. Ribot.
- 52ـ همان.
- 53ـ آلپورت، به نقل از: محمدتقى منشى طوسى، همان، ص 318.
-
54W. James, Ibid, p. 214.
- 55ـ میر محمدولى مجدتیمورى، همان، ص 129.
- 56ـ سید محمدحسین طباطبائى، المیزان، ج 14، ص 552.
- 57ـ همان.
- 58ـ محمدبن یعقوب کلینى، فروع کافى، ج 4، ص 286.
- 59ـ همان، ص 533.
- 60ـ محمدبن زینالدینبن ابىجمهور، عوالى اللئالى فى احادیث الدینیه، ص 237.
- 61ـ همان.
- 62ـ محمدبن یعقوب کلینى، همان، ج 4، ص 457.
- 63ـ همان، ج 2، ص 44.
- 64ـ محمدبن على صدوق، همان، ج 2، ص 437.
- 65ـ محمد محمدى رىشهرى، الحج و العمره فى الکتاب و السنه، ص 254.
- 66ـ حبیب احمدى، جامعهشناسى انحرافات، ص 89.
- 67ـ حسین آزاد، روانشناسى مرضى، ص 37.
-
68ـ مسعود جانبزرگى، بررسى اثربخشى رواندرمانگرى کوتاهمدت آموزش خوددرمانگرى با و بدون جهتگیرى مذهبى اسلامى بر مهار
اضطراب و تنیدگى، ص 67. -
69B. Beit-Hallhami, & M. Argyle, The Psychology of Religious Behavior, Belief and Experience, p. 162.
-
70R. L. Gartz.
-
71B. Larson.
-
72G. D. Allen.
- 73ـ به نقل از: محمدامین جلیلوند و جواد اژهاى، مطالعه رابطه نماز و اضطراب در دانشآموزان دبیرستان شهر تهران، مجموعه مقالات همایش نقش دین در بهداشت روانى، ص 34.
- 74ـ مسعود جانبزرگى، همان، ص 67.
- 75ـ غلامعلى افروز، «حج چیست؟ حاجى کیست؟»، میقات حج، سال سیزدهم، ش 49، ص 27.
-
76R. Stark & S. Bainbridge, Religion Deviance and Social Control, p. 6.
- 77ـ گیج برلاین و همکاران، روانشناسى تربیتى، ترجمه غلامرضا خوئىنژاد و همکاران، ص 169.
-
78A. Carr, Positive Psychology, p. 251.
- 79ـ على سلیمى و محمد داورى، جامعهشناسى کجروى، ص 311.
-
80Self-regulation.
-
81Self-Control.
- 82ـ حسین آزاد، همان، ص 41.
- 83ـ شهرداربن شیرویه دیلمى، فردوسالاخبار، ج 2، ص 151.
- 84ـ محمدبن یعقوب کلینى، همان، ج 4، ص 205.
- 85ـ مسعود آذربایجانى و سیدمهدى موسوىاصل، درآمدى بر روانشناسى دین، ص 151.
- 86ـ محمدبن یعقوب کلینى، همان، ج 4، ص 227.
- 87ـ همان.
-
88S. C. Carver, & F. M. Scheier, Perspective on Personality, p. 189.
- 89ـ جیمزا پروچاسکا و جان. بسى نورکراس، نظریههاى رواندرمانى، ترجمه یحیى سیدمحمدى، ص 37.
- 90ـ همان.
- 91ـ مسعود جانبزرگى، همان، ص 94.
- 92ـ همان.
- 93ـ محمدبن حسن حرّ عاملى، همان، ج 11، ص 13.
- 94ـ مرتضى مطهّرى، همان، ص 57.
- 95ـ مسعود جانبزرگى، همان، ص 93.
- 96ـ عبداللّه جوادى آملى، عرفان حج، ص 107.
- 97ـ همان.
- 98ـ سیدمحمد ضیاءآبادى، همان، ص 69.
- 99ـ محمدبن یعقوب کلینى، همان، ج 4، ص 224.