معرفت، سال بیستم، شماره چهارم، پیاپی 163، تیر 1390، صفحات 153-

    فنون کاربردى مشاوره

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    سمیه السادات موسوی / *دکتری - دانشگاه معارف اسلامی قم / smhosna110@gmail.com
    چکیده: 
    یکى از مسائل مهم و ضرورى براى مشاوران، آگاهى از فنون گوناگون مشاوره و یادگیرى آنها مى‏باشد. تنوع مشکلات و روحیات مراجعان به قدرى است که مشاور هرچه با فنون بیشترى آشنا باشد و تجربه افزون‏ترى در به کارگیرى آنها کسب کند، باز هم از یادگیرى فنون جدید بى‏نیاز نخواهد بود. مقاله حاضر سعى بر آن دارد تا با گردآورى برخى از مؤثرترین فنون مشاوره، در معرفى و شناساندن آنها گامى کوچک بردارد. از این‏رو، براى دست‏یابى به این هدف، از روش توصیفى براى ارائه مطالب بهره جسته است. پس از بررسى‏ها، حدود چهارده فن در زمینه ارتباطات مشاوره‏اى و مصاحبه‏هاى مشاوره‏اى، گردآورى شد که مى‏توانند در انجام هرچه بهتر گفت‏وگوها به کمک مشاوران بیایند.
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    سال بیستم ـ شماره 163 ـ تیر 1390، 153ـ166

    سمیه‏ السادات موسوى*

    چکیده

    یکى از مسائل مهم و ضرورى براى مشاوران، آگاهى از فنون گوناگون مشاوره و یادگیرى آنها مى‏باشد. تنوع مشکلات و روحیات مراجعان به قدرى است که مشاور هرچه با فنون بیشترى آشنا باشد و تجربه افزون‏ترى در به کارگیرى آنها کسب کند، باز هم از یادگیرى فنون جدید بى‏نیاز نخواهد بود.

    مقاله حاضر سعى بر آن دارد تا با گردآورى برخى از مؤثرترین فنون مشاوره، در معرفى و شناساندن آنها گامى کوچک بردارد. از این‏رو، براى دست‏یابى به این هدف، از روش توصیفى براى ارائه مطالب بهره جسته است. پس از بررسى‏ها، حدود چهارده فن در زمینه ارتباطات مشاوره‏اى و مصاحبه‏هاى مشاوره‏اى، گردآورى شد که مى‏توانند در انجام هرچه بهتر گفت‏وگوها به کمک مشاوران بیایند.

    کلیدواژه‏ها: مشاور، مراجع، فن.

    مقدّمه

    کارشناسان و صاحب‏نظران معتقدند: مسائلى که بشرِ امروزى در زندگى خود با آن مواجه است در مقایسه با مشکلات انسان‏هاى ادوار گذشته، هم از نظر کمّیت و هم کیفیت در سطح بالاترى قرار دارند؛ به گونه‏اى که امروزه افراد زیادى زیر فشار آنها، دچار ناراحتى‏هاى مختلف روحى و جسمى مى‏شوند. یکى از مؤثرترین راه‏هایى که مى‏تواند در این شرایط به انسان‏ها کمک کند «مراجعه به مشاور» است. هرقدر مشاور، داراى تخصص بوده و آشنایى کافى با فنون مشاوره داشته باشد، بهتر و بیشتر مى‏تواند مراجع را در تحمل سختى‏ها، کنترل هیجان‏ها و مدیریت احساسات و کشف راه‏حل مشکلات یارى رساند. بنابراین، بر هر کسى که در مسیر مشاوره قدم مى‏گذارد لازم است نسبت به فنون مختلف آن تسلط یافته و توانایى خود را در این زمینه به حد مطلوب برساند.

    به طور عموم، در کتاب‏هاى مربوط به مشاوره، امورى به عنوان فنون این کار ـ البته به صورت بحثى فرعى و در ضمن مطالبِ دیگر ـ معرفى مى‏شوند و کتاب‏هاى معدودى به بررسى فنون مشاوره پرداخته‏اند که از جمله آنها مى‏توان به کتاب یکصد فن مشاوره ازدواج و خانواده‏درمانى اثر کنث دیویس و کتاب آشنایى با اصول و فنون مشاوره اثر سیداحمد رهنمایى اشاره کرد. به همین سبب، مقاله حاضر سعى دارد تا با تمرکز بر فنون، و صرف‏نظر از دیدگاه‏ها و نظریاتى که منشأ آنها مى‏باشند، مجموعه‏اى از روش‏هاى مؤثر و کاربردى را که حاصل تجربه چند روان‏شناس داخلى و خارجى است گزینش و به صورت مدوّن در اختیار خواننده قرار دهد.

    ضرورت این بحث بدان سبب است که قشرهاى مختلف مشاوران، اعم از روحانیان و مشاوران رسمى براى ارائه هرچه بهتر و بهره‏گیرى مناسب‏تر از علوم خود براى کمک به مردم، نیارمند به کارگیرى روش‏هاى مؤثر مى‏باشند و آشنا شدنِ هرچه بیشتر با فنون مختلف مشاوره، آنها را در این مسیر و در برخورد مناسب با رفتارهاى گوناگون مراجعان تواناتر مى‏سازد.

    در این مقاله حتى‏الامکان سعى بر آن بوده به جاى استفاده از مثال‏هاى مطرح‏شده در کتاب‏هاى روان‏شناسى، که اغلب مصادیقى از مشکلات مراجعان غربى است، از نمونه‏هایى متناسب با فرهنگ دینى و اسلامى استفاده شود تا با مخاطبان این مقاله و مواردى که با آن مواجه هستند هماهنگى بیشترى داشته و درک بهترى از فنون را ایجاد کند. پس بنا بر آنچه بیان شد، مقاله حاضر، در پى پاسخ‏گویى به این سؤال اصلى است که چه فنونى در گفت‏وگوهاى مشاوره‏اى کاربرد بیشتر و مؤثرترى دارند؟ پیش از آن، به این پرسش مى‏رسیم که این فنون مربوط به کدام‏یک از ارکان مشاوره مى‏باشند؟ در پاسخ، چهارده مورد از فنونى که به نظر مى‏رسد کاربرد بیشترى داشته باشند به طور اجمال معرفى شده است. این فنون با توجه به دو رکن اصلى مشاوره، یعنى برقرارى ارتباط با مراجع و مصاحبه با مراجع، به دو دسته اصلى تقسیم مى‏شوند: 1. فنون مربوط به ارتباطات مشاوره‏اى؛ 2. فنون مربوط به مصاحبه‏هاى مشاوره‏اى.

    شاید برخى معناى مشاوره را به طور کلى دریافت راهنمایى و مشورت بدانند، ولى در تعریف فنى مشاوره باید گفت: «یک رابطه حرفه‏اى و یاورانه (یعنى با قصد یارى‏گرى) است که به صورت چهره به چهره بین مشاور و مراجع که نیازمند کمک مى‏باشد برقرار مى‏شود و هدف آن، یاد دادن راه رسیدن به اهداف انتخاب‏شده فردى از طریق انتخاب راه‏هاى سنجیده و بامعناى فردى، و حل مشکلات هیجانى و میان فردى مى‏باشد.»1 بنابراین، مشاوره به منظور ارائه راه‏حل به مددجو نیست، بلکه کمک مى‏کند تا او خود، راه‏حل مناسب را بیابد. به عبارت دیگر، هدف، توانمندسازىِ مراجع براى حل مشکلاتش مى‏باشد.

    «فن» نیز در لغت به معناى راه و روش و طریق و هنر است2 و به شیوه اجراى امور طبق قوانین و قواعد اطلاق مى‏گردد. مراد از فن در این مقاله، مجموعه قوانین نظرى و عملى شیوه‏هاى انجام مشاوره به طور موفقیت‏آمیز مى‏باشد.

    پیش از شروع بحث باید متذکر شد، فنونى که در این مقاله معرفى مى‏گردد از آنجا که جزو فنون کاربردى مشاوره به شمار مى‏روند، مى‏توانند در تمامى گفت‏وگوهایى که به منظور یارى‏گرى انجام مى‏شود به کار آیند؛ مثل گفت‏وگوهایى که طلّاب و روحانیان با افراد مختلف براى رفع مشکلات آنها دارند. بنابراین، خوانندگان گرامى نباید تصور کنند که این فنون، مخصوص اتاق‏هاى مشاوره است، بلکه با تطبیق آنها با شرایط و نوع مخاطبانى که دارند، مى‏توانند در جهت ارتقاى سطح کیفى گفت‏وگوهاى خود از آنها بهره گیرند.

    1. فنون مربوط به ارتباطات مشاوره‏اى

    منظور از این عنوان، فنونى است که به مشاور براى برقرارى هرچه بهتر رابطه با مراجع خود کمک مى‏کند. یک مشاور زمانى مى‏تواند به مراجع خود یارى رساند که بتواند اعتماد او را جلب کرده و رابطه خوبى با او برقرار نماید. دانستن روش‏ها و فنونى که مشاور را هرچه بهتر و سریع‏تر به این رابطه برساند جزو مهارت‏هاى مشاور محسوب مى‏شود.

    1ـ1. همدلى با مراجع

    این فن از اساسى‏ترین و مهم‏ترین فنون در مشاوره مى‏باشد. منظور از همدلى آن است که مشاور، جهان را از نقطه‏نظر مددجو درک کند و فهم و ادراکى را که نسبت به دنیاى درونى او پیدا کرده است با وى در میان گذارد. مشاور باید چنان با دنیاى درون مراجع مرتبط شود که گویا مشکل، متعلق به خود اوست. درک همدلانه به طور کامل غیرممکن است و خوشبختانه ضرورتى هم ندارد؛ ولى همین که مشاور مى‏خواهد و علاقه‏مند است که مُراجع را درک کند، گام مهمى در جریان درمان به شمار مى‏آید و موجب پیشرفت درمان مى‏شود. براى آنکه مشاور بتواند مُراجع خود را به خوبى درک کند باید توجهش را به دنیاى پدیده‏اى مُراجع معطوف دارد. به عبارت دیگر، مشاور نه تنها به گفته‏هاى مُراجع گوش فرا مى‏دهد، بلکه در دنیاى خصوصى و درونى او غوطه‏ور مى‏شود و مسائل را از دیدگاه مُراجع مى‏نگرد.3 مثلاً، جوانى که هنگام تحقیر شدن توسط والدینش، با آنها با گستاخى رفتار مى‏کند و از این وضع ناراحت است، براى رفع مشکلش نزد مشاور مى‏رود. در اینجا مشاور، پیش از هر پند و موعظه‏اى مبنى بر گوشزد کردن جایگاه پدر و مادر و اینکه او باید تحمل داشته باشد و مسائلى از این قبیل، باید با او همدلى کرده و جملاتى به این مضمون به کار برد: «حتما خیلى احساس بدى پیدا مى‏کنى وقتى هر روز مجبورى طعنه‏هایى را تحمل کنى که سزاوارش نیستى، آن هم از طرف کسانى که انتظار حمایت و محبت از آنها دارى.» با گفتن این‏گونه جملات، مراجع اطمینان پیدا مى‏کند که مشاورش طرفدار اوست و نیازى ندارد دایم براى مشاور اثبات کند که در این جریان تنها او مقصر نیست. بدین ترتیب، مى‏توان اعتماد او را جلب کرد و انتظار داشت که به سخنان مشاور گوش دهد. در ادامه، مشاور مى‏تواند با طى مراحل فنى مشاوره از قبیل تکمیل اطلاعات، جست‏وجوى ارزش‏هاى زندگى مراجع و والایش یا کمک به جایگزین کردن راه‏حل‏هاى بهتر، وى را در تغییر نوع روابطش با والدین و کنترل خشم کمک کند.

    2ـ1. تمرکز بر نقاط قوت

    مشاور در انعکاس دادن جنبه‏هاى سالم عملکرد مراجعان نقش فعالى دارد. افرادِ دچار مشکل، ممکن است قادر به دیدن جنبه‏هاى مثبتشان نباشند. آنها ممکن است نیاز داشته باشند به مشاور تکیه کنند تا بتوانند با دیگران ارتباط و همدلى برقرار کنند، سازوکارهاى مقابله‏اى را تصریح کنند یا مشخص سازند، عملکرد سالم را یاد گیرند و الگو قرار دهند.4 مشاور مى‏تواند با بیان و تأکید بر نقاط قوت مراجع، اعتماد به نفس او را بالا ببرد و در تغییر نگرشش نسبت به خود و زندگى گام مؤثرى بردارد.

    3ـ1. تفسیر

    تعبیر و تفسیر درست پیام‏هاى کلامى و غیرکلامى و نشانه‏هایى که مشاور و مددجو، به طور مدام در طى جلسه درمانى براى یکدیگر ارسال مى‏دارند بسیار مهم است. مشاور مى‏تواند با یارى گرفتن از این فن، امکان کامل‏تر یا روشن‏تر شدن ظن‏ها و فرضیه‏ها را فراهم سازد. مشاور مى‏کوشد با استفاده از شیوه تفسیرکردن، دلایل اصلى رفتار مددجو را روشن سازد.

    ممکن است پیام‏هاى غیرکلامى مددجو و درمانگر به شیوه‏هاى مختلف و شناخته‏شده ارسال شوند. بعضى از این شیوه‏ها عبارتند از: وضع اندامى، حرکت بدنى، وضعیت بدنى، حالت چهره، لبخند زدن، اخم کردن، ابروها را بالا انداختن، گاز گرفتن لب‏ها، کمتر یا بیشتر حرکت دادن بدن، ژست‏ها، اداها و اطوارها یا حرکاتِ بیانگر، کیفیت صدا (تن، ارتفاع، میزان)، استفاده از دست‏ها، حرکت دادن ران‏ها و پاها، تماس چشمى و حرکاتِ بیانگر ابروها. حذف بعضى از جملات یا کلمات، و میزان انرژى بدنى مشاهده‏شده نیز نشانه‏هاى دیگرى هستند که از طریق فرایند ارتباط، انتقال داده مى‏شوند. حتى میزان فاصله و نحوه برخورد مددجو با مشاور مى‏تواند بیانگر اعتماد یا عدم اعتماد مددجو به مشاور باشد. یکى از وظایف مهم مشاور آن است که به عنوان یک مشاهده‏گرِ هشیار عمل کند و نسبت به نشانه‏هاى غیرکلامى مربوط به اعمال و رفتار مددجو، توجه کامل نشان دهد و نیز نسبت به پیام‏هاى غیرکلامى خود که براى وى ارسال مى‏دارد آگاهى داشته باشد. هریک از ما مى‏توانیم نشانه‏هاى غیرکلامى، مثل حیرت و سرگشتگى، ترس، خشم، شادى، فرسودگى، شک، اجتناب، طرد شدن و خجالت را به وسیله بسیارى از پیام‏هاى بدنى متفاوت، انتقال دهیم. هرچند تعبیر و تفسیر معانى مربوط به نشانه‏هاى غیرکلامى به هیچ عنوان نمى‏تواند کامل باشد، اما توجه به این نشانه‏ها و نیز توجه به کلماتى که همراه با این نشانه‏ها بیان مى‏شوند به میزان زیادى مى‏توانند مشاور را در فهم و درک بهتر پیام‏هاى عاطفى و شناختى مددجو، یارى دهند.5

    اما در رابطه با تفسیر پیام‏هاى کلامى، که به آن «وارسى ادراک» نیز گفته مى‏شود، پاسخ مشاور به صورت آزمایشى و غیرقطعى بیان مى‏شود تا مددجو مقاومت نشان ندهد. وارسى ادراک از علاقه مشاور به شناخت دقیق آنچه که مراجع حس مى‏کند، به ویژه زمانى که مراجع احساسات خود را به صورت مستقیم ابراز نکند، حکایت دارد. مشاور باید ادراک مراجع را با یک جمله آزمایشى وارسى کند: «به نظر مى‏رسد امروز نسبتا از بحث دور شده‏اى و من مطمئن نیستم که احساس خستگى مى‏کنى یا از بحث بیزار شده‏اى.» مثال دیگر مى‏تواند این باشد: «اگر من جاى تو بودم ممکن بود به خاطر اینکه به احساساتم پاسخ داده نمى‏شد برنجم. آیا احساس تو هم همین است؟»6

    تفسیر باید از نظر زمانى زیاد به طول نینجامد و حجم کمى را شامل شود؛ به علاوه، بر جزئیات مشخص و معین و بر بیمار متمرکز باشد. تفاسیر همچنین باید به طور مکرر ارائه شوند. اولین تفسیر به احتمال زیاد با مقاومت پرخاشگرانه بیمار همراه است.7

    4ـ1. همانندسازى

    یکى از مهارت‏هاى مؤثر در فرایند مشاوره، همانندسازى است. مشاور در نحوه نشستن و یا حرف زدن، حتى سرعت تنفس و مواردى از این قبیل، باید با مراجع خویش همانندسازى نماید. مثلاً، مراجعى که بر لبه صندلى نشسته و بسیار مضطرب مى‏باشد، مشاور مربوطه نیز باید به همان صورت بنشیند و آینه‏اى براى وضع و حالت مراجع باشد و با این کار، بر صمیمیت خود با مراجع بیفزاید. اگر مشاور به این جزئیات توجه نکند، نه تنها نمى‏تواند درک صحیحى از مراجع داشته باشد، بلکه رابطه توأم با اعتماد و همدلى هم برقرار نخواهد شد.8 البته منظور این نیست که مشاور، رفتارهاى زشت و ناپسند مراجع را تکرار کند، بلکه هدف این است که با پیدا کردن حالتى شبیه حالت مراجع، وى را متوجه رفتارش سازد و او از رفتار مشاور، حالت خودش را دریابد.

    همانندسازى علاوه بر ظاهر و حرکات جسمى، مى‏تواند در نحوه تفکر و چگونگى بیان آن نیز صورت گیرد. اگر به حرف‏هاى فردى گوش کنید و به واژه‏هایى که استفاده مى‏کند دقت نمایید، احتمالاً برخى از کلیدهاى اصلى شیوه‏اى را که او به طور کلى در تفکرش استفاده مى‏کند خواهید یافت. مثلاً، برخى از مردم با استفاده از شیوه شنیدارى تفکر، اصطلاحاتى را به کار مى‏برند. البته افرادى نیز وجود دارند که ممکن است بگویند: «به نظر مى‏رسد که منظور شما این باشد»، «تصور روشن‏ترى از مطلب را فهمیده‏ام»، «این طور به نظر مى‏رسد که» و... . افرادى که از این عبارات استفاده مى‏کنند از شیوه دیدارى تفکر سود مى‏جویند. دسته دیگر از مردم، کسانى هستند که غالبا جهان را از راه شیوه‏هاى درک احساسى تجربه مى‏کنند. آنها از عبارتى مانند «احساس خوبى دارم»، «روى نقطه حساسى دست گذاشتى» و «احساس مى‏کنم شما ناراحت هستى» استفاده مى‏کنند.

    راهى که به وسیله آن، مشاور مى‏تواند به مراجع ملحق شود، استفاده از زبان مشابه زبان اوست. اگر مراجع به صورت زبان دیدارى صحبت مى‏کند، شما نیز به منظور پیوند با مراجع، ناگزیر مى‏باید از زبان دیدارى استفاده کنید و این امر در مورد زبان شنیدارى یا احساسى نیز به همین صورت صادق است.9 به مثال زیر توجه کنید:

    مراجع: وقتى به عیادت برادرم رفتم، آن محل، احساس بدى در من ایجاد کرد و مجبور شدم آنجا را ترک کنم؛ چون حالم به هم مى‏خورد و دست‏هایم عرق کرده بود.

    مشاور: شما احساس خیلى ناخوشایندى داشته‏اید که آنجا را ترک کردید. (شیوه احساسى)

    5ـ1. فن نشانه‏یابى

    بررسى علایم و نشانگان آشکار، در گفتار و رفتار مراجع، عاملى است که مشاور را در تشخیص ماجرا و مشکل مراجع مدد مى‏رساند. واکنش‏هاى زبانى، چهره‏اى و رفتارى مراجع، گاه در مواجهه با یک سؤال ممکن است حساسیت ویژه‏اى از خود نشان دهد. رنگ صورت او ممکن است تغییر یابد، لحن کلامش پیچ و تاب پیدا کند، گفتارش دو رگه شود و یا چه بسا حرکات خاصى از او سر زند. همه این واکنش‏ها نشانه‏اى از واقعیتى است که مراجع به آن تصریح نکرده است.10

    این فن تا حدى شبیه به فن تفسیر غیرکلامى است که پیش از این بیان شد؛ ولى تفاوتش در این نکته مى‏باشد که تفسیر غیرکلامى، مربوط به رفتارها و وضعیت دایمى و کلى مراجع مى‏باشد؛ مثل وضعیت اندامى، طرز حرف زدن و نوع حرکاتى که به طور معمول از خود نشان مى‏دهد. دقت در این موارد مى‏تواند در شناخت شخصیت مراجع به مشاور کمک کند. ولى فن نشانه‏یابى، مربوط به رفتارهاى لحظه‏اى مراجع در برخورد با موضوعى خاص مى‏باشد که مى‏تواند به تشخیص مشکل کنونى فرد، کمک کند. به همین دلیل، دقت بیشترى از جانب مشاور لازم است تا به این نشانه‏ها دست یابد. مثلاً، با آوردن نام یکى از بستگان هنگام مصاحبه، مراجع ناخودآگاه از خود عکس‏العملى نشان مى‏دهد که مى‏تواند به معناى وجود مسئله‏اى خاص در رابطه‏اش با آن فرد باشد و مشاور مى‏بایست این مورد را بیشتر مورد بررسى قرار دهد و ارتباط آن را با مشکل مراجع دریابد.

    2. فنون مربوط به مصاحبه‏هاى مشاوره‏اى

    مراد از این عنوان، فنونى است که مربوط به نحوه برخورد مشاور با حالات مختلف مراجع است، و در انجام هرچه بهتر گفت‏وگوى آنها به کار مى‏آید. فنونى که مشاور را در نشان دادن عکس‏العمل صحیح و به موقع نسبت به رفتارهاى گوناگون مراجعان توانا ساخته و او را در کمک رساندن به آنها یارى مى‏دهد.

    1ـ2. معقول‏سازى افکار

    در این فن، ابتدا مشاور چنین وانمود مى‏کند که بنیاد و اساس بحث مددجو را پذیرفته است و سپس قضایا یا فرض‏هاى قبلى مددجو را در جهت منطقى آن، سوق مى‏دهد.11 مثلاً، شما مى‏توانید در مقابل سخن مراجعى که از رفت‏وآمد با اقوامش بیزار است چنین پاسخ دهید: «بسیار خوب، مى‏خواهى اقوامت تو را تنها بگذارند و دیگر مزاحمت نباشند. به نظر مى‏آید که این خواسته‏ات منطقى است؛ چون فکر مى‏کنى بدین ترتیب به آرامش مى‏رسى. چگونه مى‏توانى این کار را انجام دهى و واقعا تنها باشى؟ مى‏خواهى با همه آنها قطع رابطه کنى؟ این کار چندان مؤثر نیست؛ چون ناگزیر در زندگى به حمایت مادى و معنوى آنها احتیاج دارى. شاید بخواهى که فقط در مواقع نیاز به سراغشان بروى. اما فکر نمى‏کنى آنها این رفتار را خودخواهانه بدانند و از تو روى برگردانند؟ هرچند به نظر مى‏رسد قطع رابطه با فامیل، تو را به آرامش مى‏رساند و امکان‏پذیر است و غیرممکن نیست.» مراجع پس از شنیدن این سخنان، به این نتیجه مى‏رسد راهى را که انتخاب کرده معقول و مناسب نیست و باید به دنبال راه‏حل بهترى بگردد.

    2ـ2. استفاده از مثال‏هاى هم‏ردیف

    با استفاده از مثال‏هاى هم‏ردیف، مشاور از نمونه‏هایى درباره اینکه چگونه فردى در گذشته با مشکلى مقابله مى‏کرد استفاده مى‏کند تا به مراجع براى مقابله با مشکل فعلى کمک نماید. مشاور به دلخواه به دنبال تجربه‏اى در گذشته مى‏گردد که شبیه به موقعیت کنونى است. گوشزد کردن این موضوع به دیگران که چگونه آنها بر موانع چیره مى‏شوند یا اینکه صرفا چگونه از زندگى لذت ببرند، مى‏تواند بسیار نیروبخش باشد و آنها را کمک کند که با ذخایر و توانمندى‏هایشان در تماس باشند.12 مثلاً، اگر مراجعى با مشکل وسواس نزد مشاور آمده است، مى‏توان پس از ارائه راه‏کارها، موقعیت مشابه افرادى را براى او تعریف کرد که قبلاً با چنین مشکلى مراجعه کرده و توانسته‏اند بر آن فایق آیند. بیان مسائلى که در این راه برایشان پیش آمده و نحوه تلاش و ایستادگى آنها براى رسیدن به هدف، باعث مى‏شود تا مراجع، مشکل خود را قابل حل و برطرف‏شدنى بداند و اراده و انگیزه قوى‏ترى در رفع آن پیدا کند.

    3ـ2. تصور کردن آینده

    غالبا هنگامى شخص دچار اضطراب شدید مى‏شود که به پیش‏بینى عوارض و نتایج رویدادهاى آینده بپردازد و بر اساس آن، چنان زندگى کند که گویى رویدادهاى فاجعه‏آمیز تصورى، در زمان حال به وقوع پیوسته است. با استفاده از این فن، از مددجو خواسته مى‏شود تا موقعیت ترس‏آور را چنان در ذهن خود مجسم کند که گویى هم‏اکنون اتفاق افتاده است. در موقعى که مددجو به تصویرسازى ذهنى در این زمینه پرداخته است، مشاور با پردازش اضطراب مددجو، وى را در جریان غیرمنطقى بودن آنچه موجب ترس و اضطرابش شده است قرار مى‏دهد.13 این فن ما را به یاد حدیثى از امام على علیه‏السلاممى‏اندازد که سفارش مى‏کنند: «غصّه فرداى نیامده را بر امروزِ موجودت تحمیل مکن و بار روز حاضرت را بى‏جهت سنگین منما.»14

    4ـ2. به کارگیرى قیاس‏ها و تمثیل‏ها

    با استفاده از تصاویر ذهنى ـ کلامى که از طریق ارائه قیاس‏ها، ضرب‏المثل‏ها و تمثیل‏ها انجام مى‏گیرد، مى‏توان اعتقادهاى انتزاعى غیرروشن مددجو را روشن‏تر و قطعى‏تر ساخت.15

    مشاور: «به قول معروف، آب رفته به جوى برنمى‏گردد. به هر حال، چنین به نظر مى‏آید که شما چیزى برخلاف این ضرب‏المثل را انتظار دارید. تلاش شما براى اینکه اشتباهات گذشته را جبران کنید خوب است، ولى اگر گمان کنید که اوضاع همانند موقعى مى‏شود که هیچ اتفاقى نیفتاده بود، این مسئله به همان اندازه با واقعیت انطباق دارد که بخواهید زمان را به عقب برگردانید و یا خاطرات بد همه را در مورد خودتان پاک کنید.»

    در این مثال، مشاور با به کار بردن ضرب‏المثل «آب رفته، به جوى بازنمى‏گردد» و مثال «زمان را به عقب برگرداندن»، به مراجع تفهیم مى‏کند در شرایطى که او قرار گرفته، انتظار اینکه اوضاع، بدون هیچ تغییرى به حالت قبل بازگردد و همه طورى رفتار کنند که گویى هیچ اتفاقى نیفتاده، یک فکر نامعقول و ناممکن است. شاید خود مراجع چندان به نامعقول بودن خواسته‏اش واقف نباشد، ولى مشاور با به کار بردن این شیوه، اوضاع را براى او مفهوم‏تر و روشن‏تر مى‏کند. فایده دیگر این روش، آن است که مشاور به جاى صرف کردن وقت و ارائه توضیحاتى که معلوم نیست مراجع، آنها را متوجه شود و بپذیرد، از این طریق به راحتى منظور خود را براى او روشن مى‏سازد.

    5ـ2. بررسى راه‏حل‏ها (کشف گزینه‏ها)

    هرچند فرایند مشاوره در اغلب موارد مى‏تواند از پریشانى فرد بکاهد و او را قادر سازد تا به کشف راه‏حل‏هایى براى خود و مشکلاتش بپردازد، ولى گاهى اوقات مراجع در جهت پیشرفت حرکت نمى‏کند و به نظر مى‏رسد به تنگنا رسیده و راهى براى حل مشکل خویش نیافته است. در اینجاست که مشاور باید با طرح پرسش‏هایى مانند «شما یقینا در وضعیت نامطلوبى هستید» و «به نظر شما راه‏حل چه مى‏تواند باشد؟» به جاى ارائه راه‏حل، مراجع را براى پذیرش مسئولیتى در قبال حل مشکلات شخصى خود تشویق کند. در این صورت است که مراجع قادر خواهد بود فکر کند و راه‏حلى را براى آن موضوع پیشنهاد نماید. البته به طور یقین، برخى از راه‏حل‏هاى او ـ بلافاصله ـ به عنوان امرى باطل شناخته مى‏شود. اما با این حال، مراقب باشید که تمام راه‏حل‏هایى را که مراجع پیشنهاد کرده یادداشت کنید؛ زیرا راه‏حلى را که در ابتدا پیشنهاد مى‏کند ممکن است همان راه‏حلى باشد که در نهایت به انتخاب آن مى‏پردازد. غالبا مددجویان بیشتر از آنکه خود تصور مى‏کنند توانایى انتخاب گزینه‏هایى جز آنچه انتخاب کرده‏اند دارند. بنابراین، مشاوران به مددجویان کمک مى‏کنند تا دامنه وسیعى از انتخاب‏هاى ممکن را تجربه کنند.16

    البته مواقعى پیش مى‏آید که به دلایلى مراجع از دیدن راه‏حلى که در نظر مشاور بدیهى است ناکام مى‏ماند. در چنین مواقعى، مشاور مى‏تواند راه‏حل‏هاى مناسب‏ترى را پیشنهاد کند. با وجود این، هنگامى که مشاور عقیده خود را پیش مى‏کشد بهتر این است که به صورتى موقت و آزمایشى بیان شود، به نحوى که مراجع، عقیده او را چیزى بیش از یک پیشنهاد در نظر نگرفته و آن را به عنوان یک نصیحت تلقّى نکند.17 براى مثال، مشاور مى‏تواند به مراجع بگوید: «گفتى هرچند معاشرت با دوستان فعلى‏ات را براى خودت تحقیرکننده مى‏دانى با این حال، تاکنون آنها را رها نکرده‏اى. حداقل چند نفر را نام بردى و گفتى که به معاشرت با آنها علاقه دارى و از رابطه با آنها لذت مى‏برى و بلافاصله اضافه کردى که دوستى با آنها برایت غیرممکن است. من مایلم در مورد غیرممکن بودن دوستى با این افراد براى شما، صحبتى داشته باشیم و ببینیم آیا این نوع نتیجه‏گیرى شما صحیح است؟»

    6ـ2. شکل‏دهى مجدد

    این فن را با نام‏هایى همچون مبارزه با عقاید خود ـ تخریب، قاب‏گیرى مجدد، تنظیم مجدد و برچسب‏زنى مجدد نیز مى‏شناسند. فن شکل‏دهى مجدد مى‏تواند در سه زمینه به کار گرفته شود: باورهاى خود ـ تخریبِ مراجع، ادراکات تحریف‏شده او، و دید منفى نسبت به وقایع و موقعیت‏ها. در روایتى از امام على علیه‏السلام نیز به بیمارگونه بودن این افکار اشاره شده است. ایشان مى‏فرمایند: «کسانى که همه چیز و همه کس را به چشم تردید و بدگمانى نگاه مى‏کنند همواره علیل و بیمارند.»18

    برخى اوقات مراجعان داراى عقاید خود ـ تخریب هستند که با تعدادى باورهاى غیرمنطقى و نامعقول، بحران‏هاى شدید روحى را در خود به وجود مى‏آورند. مشاور پس از شناسایى این باورهاى غلط و ناصواب، مى‏بایست به اصلاح آنها پرداخته و سعى در ایجاد رویکردى منطقى در مراجع خویش بنماید. برخى باورهاى نامعقول عبارتند از: «من هرگز نباید اشتباه کنم، دیگران نباید اشتباه کنند، دیگران مرا عصبانى مى‏کنند و... .» برخى باورهاى معقول مى‏تواند جایگزین آنها شود؛ از جمله: «تنها راه براى اشتباه نکردن این است که هیچ کارى انجام ندهیم؛ من فعالم و هر فرد فعالى اشتباه مى‏کند؛ هیچ کس کامل نیست، پس باید پذیرفت که دیگران نیز اشتباه مى‏کنند؛ هنگامى عصبانى مى‏شوم که رفتار خلاف انتظار خود از دیگران را نپذیرم و... .»19

    اما در مورد ادراکات تحریف‏شده باید گفت: مشاوران مى‏توانند به مراجعان در به دست آوردن چارچوب مرجعى دیگر کمک کنند و آنها را قادر سازند تا تحریف در تجارب خود را از میان بردارند.20 یک مثال از ادراک تحریف‏شده مى‏تواند این مورد باشد: «من فکر مى‏کنم اگر مثل دوستانم پول خرج نکنم آنها دیگر به من توجه نمى‏کنند.» در این موقعیت، مشاور مى‏تواند با ذکر مشاهداتى مبتنى بر اینکه دوستان او، ویژگى‏هاى مثبت وى را مى‏پسندند و او براى مورد
    توجه بودن نیازى به ظاهرسازى ندارد، با این پیام به مقابله برخیزد.

    گاهى مشکلات مراجع به سبب برداشت‏هاى منفى او از موقعیت‏هاست. یک مشاور ماهر مى‏تواند دید مراجع را نسبت به وقایع و موقعیت‏ها تغییر دهد و این کار را از طریق قاب‏گیرى یا شکل‏دهى مجدد به تصویرى که مراجع آن را ترسیم کرده انجام دهد. مَجازا گفته مى‏شود که مشاور قاب یا شکل جدیدى را براى تصویر فوق ایجاد مى‏کند و بنابراین، تصویر به گونه‏اى دیگر دیده مى‏شود.21

    مثال: مراجع تصور مى‏کند که خدا او را دوست ندارد؛ چون ازدواجش با مردى که تمام شرایط ایده‏آل او را داشته، به هم خورده است. قاب‏گیرى یا شکل‏دهى مجدد مشاور: «من احساس مى‏کنم خداوند توجه خاصى به شما داشته که قبل از جارى شدن خطبه عقد، ازدواجتان به هم خورده است. این اتفاق ممکن بود بعد از ازدواج رخ دهد و آن وقت شما فرصت‏هاى بسیارى را که هم‏اکنون دارید از دست مى‏دادید.»

    هدف از به کارگیرى این فن، تغییر دادن یا بازسازى نقطه‏نظر یا ادراک مددجو درباره مشکل یا رفتار مى‏باشد. کورمیر و هاکنى (1987) تنظیم مجدد را به عنوان هنر اصیلِ دیدن یک موقعیت به طور متفاوت نامیده‏اند. تنظیم مجدد در مواردى، به عنوان یکى از فنون درمانى با ارزش تلقّى مى‏شود. با استفاده از فن شکل‏دهى مجدد در مورد موقعیت مشکل‏ساز، رفتار یا انگیزه‏هاى دیگران، و نیز نگرش‏هاى مددجو، مى‏توان نقطه‏نظر یا دورنماى مشکل را آنچنان تغییر داد که براى مددجو قابل فهم‏تر، قابل پذیرش‏تر یا قابل حل‏تر به نظر آید.22

    7ـ2. انعکاس

    این فن شامل سه بخش مى‏باشد:

    الف. انعکاس محتوا: مشاور با استفاده از این روش ـ به طور دقیق ـ آنچه را که مراجع گفته است دوباره براى خود او بازگو مى‏کند. مشاور نباید فقط آنچه را که مراجع گفته طوطى‏وار یا کلمه به کلمه بیان کند، بلکه مى‏باید گفتار را با درک و زبان خودش بازگو نماید:23

    مراجع: فکر مى‏کنم کسى نمى‏تواند در حل مشکلات به من کمک کند. همه مسئولیت‏ها بر دوش من است و باید به تنهایى براى تأمین خانواده خودم و مادرم کار کنم.

    مشاور: به نظر مى‏رسد شما مسئولیت‏هاى زیادى دارید و خیلى احساس تنهایى مى‏کنید.

    به این فن، تکرار، بیان مجدد، نقل بیان، واگویى و پژواک نیز مى‏گویند. این فن فواید زیادى دربر دارد که مهم‏ترین آنها مى‏تواند فراهم کردن زمینه براى اعتماد مددجو به مشاور باشد. کوشش مشاور براى بیان مجدد مطالبِ خود و احساسى که مددجو در پى آن پیدا خواهد کرد سنگ‏بناى اصلى و مقدماتى براى اعتماد و اطمینان مددجو نسبت به فرایند درمان را فراهم خواهد ساخت. اگر درمانگر مطالب موردنظر خود را دوباره و با دقت و به روشنى شرح دهد، به مددجو کمک مى‏شود تا بداند مشاور به سخنان او گوش مى‏دهد و احساس خواهد کرد که مشاور مى‏کوشد تا گفته‏هاى او را بهتر بفهمد.24

    فایده دیگر که مى‏توان به آن اشاره کرد این است که انعکاس محتوا به مشاور فرصت مى‏دهد تا به واکنش‏هاى مراجعش بیشتر توجه کند و از طریق آن واکنش‏ها بیشتر به واقعیت پى ببرد. مشاور در مقام واگویى کلام و دیدگاه مراجع، منتظر واکنش آشکار او به صورت رد و یا تأیید مى‏باشد. این رد و یا تأیید ـ چنانچه مورد تأمّل و دقت‏نظر مشاور قرار گیرد ـ تا حد زیادى در رفع ابهام مؤثر است.

    از دیگر فواید این فن، فرصتى است که به مشاور مى‏دهد تا نسبت به مطالب ویژه‏اى که در بیان مراجع آمده است نظر مجددى بیندازد؛ چراکه به تشخیص او این بخش از مطالب مى‏تواند در امر شناسایى و درمان مشکل مراجع دخیل باشد. بنابراین، تکه‏اى از کلام را تکرار مى‏کند تا بر بیان بیشتر آن بخش تأکید ورزد:

    مراجع: همیشه وقتى تحت فشار قرار مى‏گیرم سریع به دروغ گفتن پناه مى‏برم... .

    مشاور: معذرت مى‏خواهم، شما گفتید: وقتى تحت فشار قرار مى‏گیرید؟ این‏طور نیست؟

    در اینجا مشاور مضمون کلام مراجع و یا عین جمله را تکرار مى‏کند؛ چراکه در این بخش از بیان مراجع ممکن است مطلب مهمى را کشف کرده باشد که براى سامان‏دهى روان و رفتار مراجع بر آن باید تکیه کند.25

    در پایان باید گفت: به طور کلى، یک مشاور براى انعکاس محتوا باید سه قاعده زیر را رعایت کند:

    ـ بازگو کردن محتوا به شکلى کوتاه و مختصر و در رابطه با پیام کلیدى مراجع صورت گیرد.

    ـ بازگو کردن به وسیله کلمات و واژه‏هاى خودِ مشاور صورت گیرد نه با استفاده از کلمات مراجع.

    ـ زمان برخورد دادن در لحظاتى است که مراجع صحبت‏هاى خود را قطع مى‏کند و به نوعى نشان مى‏دهد که خواستار پاسخى از سوى مشاور است.26

    ب. انعکاس احساسات (باز تابش): بازآفرینى درک احساسات مراجع، یکى از مهم‏ترین مهارت‏هاى فرد است. این مهارت در عین شباهت با انعکاس محتوا، با آن نیز تفاوت دارد. از آن حیث شبیه انعکاس محتواست که در اینجا نیز اطلاعات به‏دست‏آمده از مراجع به خود او بازگردانده مى‏شود. اما در عین حال، تفاوتش با انعکاس محتوا روشن است؛ زیرا این مهارت با بازآفرینى احساسات هیجانى سر و کار دارد، در حالى که انعکاس محتوا معمولاً با اطلاعات و افکارى سر و کار دارد که محتواى آنچه را که مراجع مى‏گوید مى‏سازد.27 یک مشاور باتجربه، به طور مداوم احساسات مراجع خود را تشخیص داده، آنها را در زمان‏هاى مناسب به خود او برمى‏گرداند. اگر مراجعه‏کننده‏اى به نحوى شاداب و سرزنده صحبت کند و از سرخوشى‏هاى خود به دلیل موفقیت‏هایى که در زندگى کسب کرده، سخن بگوید و مشاور هرچند با دقت و دقیق، اما با لحنى یکنواخت و عارى از هرگونه هیجان پاسخ دهد، آن‏گاه جواب وى چندان همدلانه محسوب نخواهد شد. البته این بدان معنا نیست که مشاوران باید اداى مراجعه‏کنندگان خود را دربیاورند، بلکه بدین معناست که همدل بودن با مراجع، مستلزم‏ابرازاحساسات‏به‏گونه‏اى‏منطقى‏ومتناسب‏مى‏باشد.28

    گاهى اوقات، یک مراجع مستقیما به شما مى‏گوید که چه احساسى دارد، ولى در سایر موارد شما مى‏باید خودتان از خلال گوش کردن به صحبت‏هاى مراجع یا از راه توجه به رفتارهاى غیرکلامى او و یا گوش کردن به لحن صدایش به احساس وى پى ببرید. مشاور باید احساسات مراجع خویش را درک کرده و این فهم و درک خویش را به عمد و آگاهانه به او منتقل نماید.29 اجراى درست این فن، بخصوص در گفت‏وگوهاى اولیه، باعث مى‏شود تا زمینه براى تغییر در مددجو فراهم آید. همچنین مشاور با این روش مى‏تواند اعتماد و همکارى وى را نیز به خوبى جلب کند:

    مددجو: من نماز نمى‏خوانم، ولى نماز خواندن و حرف زدن با خدا را دوست دارم.

    مشاور: تو از اینکه نماز نمى‏خوانى احساس گناه مى‏کنى، از طرفى رابطه قلبى تو با خدا باعث مى‏شود به صحبت کردن با او علاقه داشته باشى.

    ج. خلاصه کردن: گاهى براى مراجع لازم است که تأمّل نموده و به بازبینى مسیر طى‏شده بپردازد. این بررسى به کمک مهارت «خلاصه‏گویى» صورت مى‏پذیرد. خلاصه کردن با بازگویى محتواى گفتار تفاوت دارد؛ زیرا در خلاصه کردن باید اطلاعاتى را که مراجع در یک فاصله زمانى طولانى داده است کنار هم گذاشت و انعکاس داد. بازگویى مخصوص یک اظهارنظر است و خلاصه کردن مربوط به چندین اظهارنظر مى‏باشد.30 در خلاصه کردن، نکات اساسى بیانات مراجع در کنار هم جمع‏آورى مى‏شود و همچنین احتمال مى‏رود که احساسات بیان‏شده از سوى مراجع نیز مطرح گردد. این نکات به گونه‏اى ارائه مى‏گردد که مراجع قادر باشد تصویرى از آنچه بیان کرده است به دست آورد.31 خلاصه کردن به منظور فراهم آوردن زمینه تمرکز و ساختار جلسات گفت‏وگو مورد استفاده قرار مى‏گیرد. مشاوران خلاصه نمودن را با اهداف مشخص شدن موضوع اصلى، مرور فرایند انجام‏شده با هدف عینى و ملموس کردن میزان پیشرفت، و برگرداندن شخص از موضوعات نامربوط و غیرضرورى به موضوع اصلى به کار مى‏گیرند. خلاصه نمودن مى‏تواند در شروع جلسه گفت‏وگو به منظور پیگیرى کار، در اواسط جلسه در هنگامى که فرد در پریشانى و بى‏هدفى به سر مى‏برد و یا از تماس با مشکل اجتناب مى‏کند، و در پایان جلسه گفت‏وگو به منظور جمع‏بندى مطالب و پیشنهاد شروع حرکت براى جلسه بعدى مورد استفاده قرار گیرد.32

    8ـ2. فن خودافشایى

    منظور از خودافشایى، بیان خاطره یا تجربیات توسط مشاور است. یکى از راه‏هاى خودافشایى، «خاطره‏گویى» است. خاطره‏گویى به منزله فراهم‏سازى فرصتى مناسب براى مراجعى است که احساس مى‏شود در گزارش شفاهى و یا حتى کتبى خاطرات و احوال خویش ناتوان است. در چنین شرایطى، خاطره‏گویى مشاور باید از جنبه هدایتگرى و جهت‏دهندگى برخوردار باشد، به گونه‏اى که مراجع را نسبت به بیان و گزارش احوال خویش ترغیب کند و به اظهارات او در راستاى مصاحبه مشاوره‏اى جهت بخشد. این دیگر بستگى به حلم و حوصله و علم و توانایى مشاور دارد. او باید دریابد با چه کیفیتى و تحت چه شرایطى براى مراجع، خاطراتى از زندگى خود را بیان کند تا هم برایش شیرین و آموزنده باشد و هم ترغیب‏کننده و جهت‏دهنده. مشاور ممکن است حتى از ساده‏ترین مرحله آغاز کند؛ از مرحله‏اى که براى مراجع کاملاً ملموس و محسوس به نظر مى‏رسد:

    مشاور: «اجازه دهید از اولین خاطره خود در مواجهه با استادى بگویم که او را نمى‏شناختم و او هم مرا نمى‏شناخت. در عین حال، لازم مى‏دانستم از راهنمایى‏هاى او بهره‏مند باشم. نمى‏دانى وقتى بنا گذاشتم از او سؤال کنم چه حالى به من دست داد! چنانچه علاقه دارى، آن حالت را براى تو بازگویم.»

    مراجع در یک کلمه براى شنیدن خاطره مشاور اظهار تمایل کرده، مى‏گوید: «مایلم بدانم» و یا اینکه با تکان دادن سر براى شنیدن آن خاطره اظهار تمایل و رضایت مى‏کند.

    همین واکنش ساده اولین گام ارتباط مشاوره‏اى است که بستر مناسب را براى مصاحبه فراهم مى‏سازد.33

    یکى دیگر از روش‏هاى ممکن این است که مشاور با اشاره به موارد احساسى مشابه، به یک جمله مراجع که آشکارا با تجارب خود مشاور ارتباط دارد پاسخ دهد. اما انجام این کار ممکن است به دو دلیل دشوار باشد: اول آنکه در واقع، تجربه مشاور باید مشابه تجربه مراجع باشد و دوم آنکه آشکارسازى خود، توسط مشاور باید هم به قدرى طولانى باشد که بتواند شباهت‏ها را نشان دهد و هم آن‏قدر مختصر باشد که جلسه را از تمرکز مراجع خارج نکند.

    هرگاه آشکارسازى خود، به صورت درستى انجام گیرد مى‏تواند احساس مراجع را از اینکه او را درک کرده‏اند افزایش دهد. همچنین این عمل در مقایسه با دیگر شیوه‏ها، مشاور را به شناخت عمیق‏ترى از احساسات مراجع قادر مى‏سازد.34 مثال زیر چگونگى استفاده از این مهارت را در جلسه مشاوره نشان مى‏دهد:

    مراجع: «من با پسرم مشکل پیدا کرده‏ام. او روزبه‏روز بزرگ‏تر مى‏شود و دیگر به حرف‏هاى من گوش نمى‏دهد. مدام بهانه‏جویى مى‏کند و بى‏سوادى و شغل من را مایه سرشکستگى خود مى‏داند. احساس مى‏کنم نمى‏توانم او را به خود جلب کنم. مى‏خواهم با او دوست باشم، ولى این کار روزبه‏روز مشکل‏تر مى‏شود.»

    مشاور: «فکر مى‏کنم مى‏توانم نگرانى و رنجش و در عین حال، احساس ناامیدى شما را درک کنم. من نیز با برادر کوچک‏ترم چنین مشکلى پیدا کرده بودم. او گاهى خانواده را با خواسته‏هایش به ستوه مى‏آورد و مرتکب رفتارهایى مى‏شد که در شأن او و خانواده نبود. دیگر به زحمت مى‏توانستم روى خوش نشان دهم. در عین حال، به خاطر اینکه این‏قدر با او فاصله پیدا کرده بودم، احساس گناه و تقصیر مى‏کردم.»

    البته خودافشایى مشاور دست‏کم به دو دلیل چالش‏انگیز است: اول اینکه نوعى صمیمیت است و براى بعضى از مراجعان برخورد با صمیمیت آسان نیست. دوم اینکه به مراجع پیامى غیرمستقیم داده مى‏شود که «تو هم مى‏توانى این کار را بکنى»؛ زیرا افشاگرى مشاور، حتى وقتى که به شکست‏هاى گذشته مربوط مى‏شود معمولاً از موقعیت‏هاى دشوارى که بر آنها غلبه شده گفت‏وگو مى‏کند.

    پژوهش‏هاى انجام‏شده در مورد خودافشایى مشاور، نتایج درهم و حتى متناقضى را نشان مى‏دهد. بعضى از محققان دریافته‏اند که خودافشایى مى‏تواند مراجعان را به وحشت انداخته یا باعث شود که مشاور را کم‏صلاحیت بدانند. مطالعات دیگرى حاکى از این است که مراجعان خودافشایى مشاور را تقدیر مى‏کنند. بعضى از مراجعان، مشاورانِ خودافشاگر را واقع‏بین و صدیق مى‏پندارند. از آن‏رو که تحقیقات جارى اطلاعات زیادى به ما نمى‏دهد، باید به عقل سلیم متوسل شد. تحقیقات متناقض به ما مى‏گوید: در حال حاضر، خودافشایى مشاور، علم نیست، بلکه هنر است. به هر حال، اگر مشاورى مى‏خواهد از این فن استفاده کند باید نکاتى را رعایت کند:

    ـ اطمینان یابید که خودافشایى‏هاى شما متناسب و بجاست. در میان گذاردن تجربه‏هاى شما وقتى متناسب است که به مراجعان در کسب هدف‏هاى درمان که در روند مشاوره مطرح شده‏اند کمک کند.

    ـ بیش از آنچه مجبورید افشا نکنید. خودافشایى مشاور اگر حاکى از خودنمایى و به مفهوم خاصى باشد، به طور حتم نامتناسب است.

    ـ موقع‏شناسى بسیار مهم است. خودافشایى بى‏موقع مشاور مى‏تواند در مراجعان دافعه ایجاد کند.

    ـ افشاگرىِ خود را برگزیده و هدفمند سازید. مراجعان را با داستان‏هاى بى‏ربط در مورد خودتان گمراه نکنید.

    ـ افشاگرى‏هاى خود را با تفاوت‏هاى مراجعان و موقعیت‏ها منطبق سازید. خودافشایى از سوى مشاوران نباید یک شروع، یک حرکت اولیه یا امتیاز باشد، بلکه باید جزء طبیعى جریان مشاوره محسوب شود.35

    9ـ2. شوخى و مزاح

    اِلیس (1986)36 معتقد است: تقریبا همه مقاومت‏هاى روان‏رنجور (نوروتیک) مددجو، از جدى گرفتن امور به وسیله او، ناشى مى‏شود. یکى از پادزهرهاى تفکر غیرمنطقى، به کارگیرى شوخ‏طبعى و ایجاد نوعى حالت مزاح در جلسات گفت‏وگو مى‏باشد.

    حالت شوخ‏طبعى و مزاح مشاور، به وى کمک مى‏کند تا رفتار خود مغلوب‏سازى مددجو را به شیوه‏اى غیرتهدیدکننده برایش روشن سازد و همراه با آن، بى‏ارزش بودن و پوچى افکار غیرمنطقى و نیز باارزش بودن واقع‏گرایى، خوشى، نشاط، شوق و شعف و لذت‏بخش بودن زندگى را به وى نشان دهد.37 ارائه پاسخ‏هاى دیرباورانه و سخت، نمونه‏هایى از روش‏هایى است که برخى مشاوران از آن براى خنداندن مددجویان به افکار غیرمنطقى خود استفاده مى‏کنند و سپس (یا همراه با آن) مددجویان را یارى مى‏دهند تا مسئولیت این نوع افکار خود را بپذیرند.38

    مشاور: «به نظر مى‏رسد شما هم جزو کسانى هستید که معتقدند صدمه‏اى که به جیب انسان مى‏خورد دردناک‏تر از صدمه‏اى است که به جسم مى‏خورد! درست است؟»

    علت مؤثر بودن این فن آن است که شوخى، ویژگى متضاد و دوگانه‏اى را داراست؛ بدین معنا که فرد نمى‏تواند به موضوعى که براى او مشکل ایجاد کرده، هم احساس تأسف داشته باشد و در همان حالت و لحظه نیز به آن بخندد. ماهیت و اجزاى موقعیت و محرک‏هاى اضطراب‏زا هنگامى که با افکار و تصاویر برانگیزاننده شوخى و مزاح همراه شوند ضعیف شده و در معرض حذف قرار مى‏گیرند. علاوه بر آن، شوخى این فرصت را براى فرد فراهم مى‏آورد که با آرامش و روحیه بهترى به انتخاب دست بزند و موجب مى‏گردد تا از درد و رنج مربوط به موقعیت اضطرابى، خود را جدا سازد. این نوع شوخى با دیگر اشکال شوخى که محتوى طعنه‏زدن و تحقیر است و موجب خصومت و پرخاشگرى مى‏شود مغایر است. به عبارت دیگر، هدف از شوخى و مزاح در درمان، تحقیر فرد و بروز پرخاشگرى در او نیست.39

    نتیجه‏گیرى

    فنون بسیار زیادى وجود دارد که یک مشاور مى‏تواند با شناخت و استفاده از آنها، هرچه بهتر و بیشتر به مراجعان خود کمک کند. مهم این است که با کسب تجربه و بالا بردن آگاهى در این زمینه، بتواند به صورت فنى و اصولى به مردم مشاوره دهد تا کلامش تأثیرگذارتر و راهنمایى‏هایش مفیدتر باشد. فنونى که در این مقاله بیان شد با توجه به دو رکن اساسى مشاوره به دو بخش اصلى تقسیم گردید؛ فنون مربوط به مصاحبه‏هاى مشاوره‏اى و فنون مربوط به ارتباطات مشاوره‏اى. چهارده فنى که در مجموع بیان گردید از جمله فنون مؤثر و در عین حال، ساده و کاربردى در مشاوره هستند که عموم مشاوران مى‏توانند به راحتى از آنها در برخورد با مراجعان خود استفاده کنند.

    همه فنونى که تا اینجا مورد بحث قرار گرفتند براى دست‏یابى به یک هدف به کار گرفته مى‏شوند: کمک به مراجع براى کسب بینش، نسبت به شیوه‏هاى مناسب‏تر رفتار خود. ضمنا براى خواننده این سؤال پیش مى‏آید که مشاور چگونه، چه موقع، در کجا و در رابطه با کدام مددجو باید از این فنون استفاده کند. براى این سؤال‏ها نمى‏توان پاسخ‏هاى قطعى و سریعى ارائه داد. هیچ فنى به تنهایى یا هیچ ترکیب خاصى از فنون مختلف نمى‏تواند براى همه مددجویان و در هر زمانى، مناسب باشد؛ زیرا هر مراجع، روان‏شناسىِ مخصوص به خود را دارد و مشاور باید تشخیص دهد که کدام فن در مورد مراجعش کاربردى‏تر و مناسب‏تر است.

    البته نباید تصور کرد فنون مشاوره محدود به مواردى است که در اینجا بیان شد؛ زیرا در مشاوره، به تعداد مراجعان نیاز به فنى خاص است و مشاهده مى‏شود که با گذشت زمان، مشاوران به روش‏هاى جدیدترى در برخورد با مراجعان خود دست پیدا مى‏کنند. از این‏رو، فنون متعدد دیگرى همچون شکستن مقاومت، سکوت، تصریح، و تکلیف خانه نیز وجود دارد که در این مجال فرصت بررسى آنها نیست.

    یک مشاور موفق، علاوه بر کسب تجربه و جمع‏آورى اطلاعاتِ به‏روز در مورد پیشرفت‏هاى علم مشاوره، باید خود نیز خلّاقیت داشته و با سنجش روحیات و وضعیت مراجعان، فنون جدید و مناسبى را به کار بندد.

    مطلبى که در پایان باید بدان اشاره کرد، این است که چون غالبا مردم از هر صنفى و در هر زمینه‏اى براى دریافت مشاوره به روحانیان مشاوره مى‏کنند، یک طلبه مى‏تواند از تمام این فنون در شرایط مختلف استفاده کند. همان‏گونه که در مقدّمه بیان شد، نباید قالب روان‏شناسانه و مشاوره‏اى فنون ذکرشده، این تصور را ایجاد کند که آنها براى طلّاب و مراجعانشان کارآیى ندارند؛ چراکه یک روحانى فعال و هوشیار مى‏تواند خود و مخاطبانش را در تمام این فنون، با گفت‏وگوها و فضاهایى که معمولاً در آن قرار مى‏گیرد تصور کند و آنچنان‏که برایش کاربرد دارد از آنها بهره‏بردارى نماید.

    از آنجا که کار چندانى در تطبیق مشاوره علمى با تجربیات عینى روحانیان صورت نگرفته است، پیشنهاد مى‏شود محققان، به جمع‏آورى خاطرات و تجربیات طلّاب در زمینه گفت‏وگوهاى مشاوره‏اى آنها بپردازند و موارد موفقِ استفاده از فنون مشاوره را در کنار معرفى این فنون قرار دهند تا مجموعه‏اى ارزنده و ملموس از فنون کاربردى مشاوره براى قشر طلبه و روحانى به دست آید و در اختیار علاقه‏مندان قرار گیرد.

    ··· منابع

    • ـ نهج‏البلاغه، ترجمه سیدعلى‏نقى‏فیض‏الاسلام، تهران،فقیه، 1379.
    • ـ اصغرى پور، حمید، کلیات راهنمایى و مشاوره، چ هفتم، مشهد، تمرین، 1385.
    • ـ تمیمى آمدى، عبدالواحدبن محمد، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1366.
    • ـ جرارد، ایگن، مهارت‏هاى مشاوره: رویکردى در حل مشکل مددکارى، ترجمه طیبه‏زندى‏پوروسوسن‏سیف،تهران،سمت، 1383.
    • ـ جورج، ریکى ال. و ترز اس. کریستیانى، مشاوره، نظریه‏ها، اهداف و فرایندهاى مشاوره و روان درمانگرى، ترجمه رضا فلاحى محسن حاجیلو، چ پنجم، تهران، رشد، 1386.
    • ـدهخدا،على‏اکبر،لغت‏نامه‏دهخدا،چ‏دوم،تهران،دانشگاه‏تهران،1377.
    • ـ دیویس، کنث، یکصد فن مشاوره ازدواج و خانواده درمانى (راهنمایى مفاهیم و فنون براى متخصص یاورى)، چ دوم، ترجمه فرشاد بهارى، تهران، تزکیه، 1388.
    • ـ رهنمایى، سیداحمد، آشنایى با اصول و فنون مشاوره، چ سوم، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1386.
    • ـ ساعتچى، محمود، مشاوره و روان‏درمانى (نظریه‏ها و راهبردها)، تهران، ویرایش، 1379.
    • ـ سلیمى، سیدحسین، اصول روان درمانگرى، تهران، گلبان، 1380.
    • ـ شاکرى، رضا، مشاوره کاربردى، قم، سنابل، 1383.
    • ـ شفیع‏آبادى، عبداللّه و غلامرضا ناصرى، نظریه‏هاى مشاوره و روان‏درمانى، تهران، مرکز نشر دانشگاهى، 1385.
    • ـ گلدارد، دیوید، مفاهیم بنیادى و مباحث تخصصى در مشاوره، آموزش و کاربرد مهارت‏هاى خُرد در مشاوره فردى، ترجمه سیمین حسینیان، چ چهارم، تهران، کمال تربیت، 1380.

    * کارشناسى ارشد ادبیات عرب و پژوهشگر گروه اخلاق و تربیت جامعه‏الزهرا علیهاالسلام. smhosna110@gmail.com دریافت: 10/4/89 ـ پذیرش: 29/2/90.


    • 1ـ ر.ک: ریکى ال. جورج و ترز اس. کریستیانى، مشاوره، نظریه‏ها، اهداف و فرایندهاى مشاوره و روان درمانگرى، ترجمه رضا فلاحى و محسن حاجیلو، ص 80.
    • 2ـ على‏اکبر دهخدا، لغت‏نامه، ج 34، ص 321.
    • 3ـ عبداللّه شفیع‏آبادى و غلامرضا ناصرى، نظریه‏هاى مشاوره و روان‏درمانى، ص 167.
    • 4ـ دیویس کنث، یکصد فن مشاوره ازدواج و خانواده‏درمانى، ترجمه فرشاد بهارى، ص 159.
    • 5ـ محمود ساعتچى، نظریه‏هاى مشاوره و روان‏درمانى، ص 175، به نقل از: ویلیام کورمیر.
    • 6ـ ریکى ال. جورج و ترز اس. کریستیانى، همان، ص 244.
    • 7ـ سیدحسین سلیمى، اصول روان‏درمانگرى، ص 81.
    • 8ـ رضا شاکرى، مشاوره کاربردى، ص 42.
    • 9ـ ر.ک: دیوید گلدارد، مفاهیم بنیادى و مباحث تخصصى در مشاوره، آموزش و کاربرد مهارت‏هاى خرد در مشاوره فردى، ترجمه سیمین حسینیان، ص 58ـ65.
    • 10ـ سیداحمد رهنمایى، آشنایى با اصول و فنون مشاوره، ص 144.
    • 11ـ محمود ساعتچى، همان، ص 358، به نقل از: آلبرت الیس.
    • 12ـ کنث دیویس، همان، ص 183.
    • 13ـ محمود ساعتچى، همان، ص 357، به نقل از: ویندى درایدن.
    • 14ـ نهج‏البلاغه، ترجمه سید على‏نقى فیض‏الاسلام، ص 1216، ح 259.
    • 15ـ محمود ساعتچى، همان، به نقل از: کلارک ویسلر.
    • 16ـ همان.
    • 17ـ ر.ک: دیوید گلدارد، همان، ص 102ـ106.
    • 18ـ عبدالواحدبن محمد تمیمى آمدى، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص 72.
    • 19ـ ر.ک: دیوید گلدارد، همان، ص 95ـ101.
    • 20ـ ریکى ال. جورج و ترز اس. کریستیانى، همان، ص 245ـ249.
    • 21ـ ر.ک: دیوید گلدارد، همان، ص 79ـ87.
    • 22ـ محمود ساعتچى، همان، ص 439، به نقل از: ریچارد باندلر و جان گریندر و جوآن بوریسنکو.
    • 23ـ ر.ک: سیداحمد رهنمایى، همان، ص 35ـ44.
    • 24ـ محمود ساعتچى، همان، ص 131.
    • 25ـ سیداحمد رهنمایى، همان، ص 141ـ142.
    • 26ـ حمید اصغرى‏پور، کلیات راهنمایى و مشاوره، ص 112.
    • 27ـ ر.ک: دیوید گلدارد، همان، ص 45ـ51.
    • 28ـ ایگن جرارد، مهارت‏هاى مشاوره: رویکردى در حل مشکل مددکارى، ترجمه طیبه زندى‏پور و سوسن سیف، ص 183.
    • 29ـ ر.ک: دیوید گلدارد، همان.
    • 30ـ حمید اصغرى‏پور، همان، ص 113.
    • 31ـ ر.ک: دیوید گلدارد، همان، ص 75ـ78.
    • 32ـ سیدحسین سلیمى، همان، ص 80.
    • 33ـ همان، ص 147.
    • 34ـ ر.ک: ریکى ال. جورج و ترز اس. کریستیانى، همان، ص 242ـ244.
    • 35ـ همان، ص 287ـ291.
    • 36ـ آلبرت الیس، یکى از نظریه‏پردازان شخصیت است که نظریه درمان عقلانى ـ عاطفى را ابداع کرد.
    • 37ـ محمود ساعتچى، همان، ص 360، به نقل از: آلبرت الیس و آبراهامز.
    • 38ـ همان، به نقل از: آلیس آلبرت.
    • 39ـ سیدحسین سلیمى، همان، ص 84.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    موسوی، سمیه السادات.(1390) فنون کاربردى مشاوره. ماهنامه معرفت، 20(4)، 153-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سمیه السادات موسوی."فنون کاربردى مشاوره". ماهنامه معرفت، 20، 4، 1390، 153-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    موسوی، سمیه السادات.(1390) 'فنون کاربردى مشاوره'، ماهنامه معرفت، 20(4), pp. 153-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    موسوی، سمیه السادات. فنون کاربردى مشاوره. معرفت، 20, 1390؛ 20(4): 153-