معرفت، سال بیستم، شماره چهارم، پیاپی 163، تیر 1390، صفحات 81-

    روابط آزاد زن و مرد از دیدگاه آموزه‌های دینی و روانشناسی

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    محمد زارعی توپخانه / *دانشجوی دکتری - روان‌شناسی خانواده - پژوهشگاه حوزه و دانشگاه / mohammad1358z@gmail.com
    چکیده: 
    پژوهش حاضر با هدف بررسى ارتباط آزاد زن و مرد از دیدگاه آموزه‏هاى دینى و روان‏شناسى تدوین گردیده است. این تحقیق با استفاده از روش‏هاى توصیفى ـ تحلیلى، ابتدا به زمینه‏هاى گرایش ارتباط دو جنس مخالف بر اساس رویکرد فیزیولوژیکى، روانى و آموزه‏هاى دینى مى‏پردازد و پس از بیان دیدگاه موافقان روابط آزاد، و نقد آن از منظر روان‏شناسى و دین، نظریه اسلام را با استفاده از آموزه‏هاى دینى ارائه مى‏کند. سپس براساس نتایج تحقیقات انجام‏شده و تحلیل‏هاى روان‏شناختى، و به مدد آموزه‏هاى دینى، عوارض شیوع ارتباط آزاد را در سه بخش فردى، خانوادگى و اجتماعى برمى‏شمارد و حفظ حریم و حدود را موجب ارتقاى سلامت فردى و اجتماعى و نویددهنده تشکیل یک ازدواج موفق و پایدار مى‏داند. در پایان، با توصیه حفظ حریم و مرزها و ارضاى نیاز جنسى و عاطفى در چهارچوب خانواده، ترویج ازدواج آسان (دائم) و ازدواج موقت را به عنوان راه‏کارى در این زمینه، ارائه مى‏نماید.
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    سال بیستم ـ شماره 163 ـ تیر 1390، 81ـ96

    محمد زارعى توپخانه*

    چکیده

    پژوهش حاضر با هدف بررسى ارتباط آزاد زن و مرد از دیدگاه آموزه‏هاى دینى و روان‏شناسى تدوین گردیده است. این تحقیق با استفاده از روش‏هاى توصیفى ـ تحلیلى، ابتدا به زمینه‏هاى گرایش ارتباط دو جنس مخالف بر اساس رویکرد فیزیولوژیکى، روانى و آموزه‏هاى دینى مى‏پردازد و پس از بیان دیدگاه موافقان روابط آزاد، و نقد آن از منظر روان‏شناسى و دین، نظریه اسلام را با استفاده از آموزه‏هاى دینى ارائه مى‏کند. سپس براساس نتایج تحقیقات انجام‏شده و تحلیل‏هاى روان‏شناختى، و به مدد آموزه‏هاى دینى، عوارض شیوع ارتباط آزاد را در سه بخش فردى، خانوادگى و اجتماعى برمى‏شمارد و حفظ حریم و حدود را موجب ارتقاى سلامت فردى و اجتماعى و نویددهنده تشکیل یک ازدواج موفق و پایدار مى‏داند. در پایان، با توصیه حفظ حریم و مرزها و ارضاى نیاز جنسى و عاطفى در چهارچوب خانواده، ترویج ازدواج آسان (دائم) و ازدواج موقت را به عنوان راه‏کارى در این زمینه، ارائه مى‏نماید.

    کلیدواژه‏ها: روابط آزاد زن و مرد، دوستى، غریزه جنسى، نیاز، آسیب، آموزه‏هاى دینى، روان‏شناسى.

    مقدّمه

    از دیرباز در مورد ارتباط دو جنس مخالف، دیدگاه‏هاى مختلفى مطرح بوده است. یکى از دیدگاه‏هایى که در دهه‏هاى اخیر به شدت رواج پیدا کرده، دیدگاه ارتباط آزاد مى‏باشد. مقصود از ارتباط آزاد، برداشتن حدود و مرزها میان دو جنس مخالف است، به گونه‏اى که انواع ارتباطات، اعم از دوستى‏ها و تماس‏ها و اختلاط، امرى پذیرفته‏شده، تلقّى مى‏گردد. این دیدگاه در میان روان‏شناسان هم طرف‏دارانى پیدا نمود، به گونه‏اى که ترویج آن باعث گسترش بى‏حد و مرز روابط آزاد، بخصوص در جوامع غربى گردید. پس از گذشت چند دهه، تحقیقات اخیر ـ از جمله تحقیقات مفصلى که در کشور آمریکا و سوئد انجام شده ـ گویاى این واقعیت است که ارتباط آزاد، آثار مخرب فردى و اجتماعى را به بار آورده است.1 در سال‏هاى اخیر در کشور ما این روابط رو به گسترش است. از این‏رو، ضرورت دارد این مسئله مورد مطالعه جدّى قرار گیرد. در این میان، تحقیقات متعددى انجام گرفته که هریک ناظر به بخشى از این موضوع مى‏باشد. برخى با بررسى روابط دختر و پسر از دیدگاه اسلام، سه دیدگاه مختلف در این زمینه را مطرح نموده و دیدگاه متعادل را اختیار نموده‏اند.2 همچنین دوستى دختر و پسر در دانشگاه مورد بررسى قرار گرفته و مشکلات آن بررسى شده است.3 برخى تحقیقات نیز به نقش گسترش روابط آزاد و فساد جنسى در فروپاشى خانواده پرداخته‏اند.4 در تحقیقات دیگرى، نقش ارتباط روزافزون زنان و مردان در جامعه بر میزان طلاق بررسى شده است.5 بیشتر این تحقیقات، داده‏هاى میدانى یا گزاره‏هاى دینى را ارائه نموده‏اند، ولى کمتر به تبیین روان‏شناختى داده‏ها و گزاره‏ها پرداخته‏اند، در عین اینکه هریک جهت خاصى را بیان نموده‏اند. در این تحقیق، ضمن استفاده از تحقیقات به عمل‏آمده، با توصیف و تحلیل عمیق‏تر ریشه‏هاى این موضوع و با گستره بیشتر، و با استفاده از یافته‏هاى روان‏شناختى و آموزه‏هاى دینى، تبیین روشن‏ترى از ارتباطات آزاد، ارائه گردیده و با تبیین دیدگاه طرف‏داران ارتباط آزاد و نقد آن، این موضوع مورد بررسى قرار مى‏گیرد که آیا این ارتباطات، عوارض فردى، خانوادگى و اجتماعى را در پى خواهد داشت یا خیر؟

    گرایش به جنس مخالف

    انسان داراى مجموعه‏اى از نیازهاى زیستى، اجتماعى، عاطفى و شناختى است و در تعامل با جنس مخالف، عمدتا دو نیاز عاطفى و جنسى، بیشترین جاذبه را داراست:

    1. نیاز عاطفى

    هر فردى، هم به ارتباط و تعامل با دیگران نیازمند است و هم به محبت کردن و مورد محبت واقع شدن.6 مزلو روان‏شناس انسان‏گرا، در سلسله نیازهاى خود، سومین نیاز اساسى انسان را نیاز تعلق‏پذیرى و محبت مى‏داند که از طریق رابطه صمیمى با یک دوست، محبوب، همسر یا از طریق روابط اجتماعى در گروه، ابراز مى‏شود.7 مورى8 نیز در مجموعه نیازهاى بیست‏گانه خود، نیاز به پیوندجویى را ذکر مى‏نماید و همکارى نزدیک و لذت‏بخش با فردى متحد را یادآور مى‏شود که به فرد شباهت داشته یا او را دوست دارد.9 نیاز عاطفى به جنس مخالف در جوانى به اوج خود مى‏رسد، به گونه‏اى که اریکسون10 مهم‏ترین مشخصه جوانى (18ـ35 سال) را صمیمیت و روابط صمیمانه مى‏داند که آن را در جنس مخالف خود مى‏یابد، به گونه‏اى که جوان، به دنبال ادغام هویت خود در هویت فرد دیگرى است.11

    در آموزه‏هاى دینى، این گرایش عاطفى و آرامش‏گرى در چارچوب ازدواج مورد توجه قرار گرفته است: «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ» (روم: 21)؛ و از نشانه‏هاى او این است که همسرانى از جنس خودتان برایتان آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتان مودت و رحمت قرار داد. در روایات ما نیز وارد شده است که وقتى آدم علیه‏السلام، حوا را براى اولین بار ملاقات کرد چنین گفت: «... فَقَالَ آدَمُ یَا رَبِّ مَا هَذَا الْخَلْقُ الْحَسَنُ الَّذِى قَدْ آنَسَنِى قُرْبُهُ وَ النَّظَرُ إِلَیْهِ»؛12 خداوندا، این آفریده تو چقدر نیکوست که نزدیکى و نگاه به او به من انس و الفت مى‏دهد. «انس» در لغت به معناى «الفة و سکن قلبه به»13 است، که با نیاز عاطفى سازگار است.

    2. نیاز جنسى

    یکى از مهم‏ترین نیازهاى زیستى، نیاز به ارضاى غریزه جنسى است. مزلو نیاز فیزیولوژیک را اولین نیاز ضرورى براى انسان برمى‏شمارد که شامل نیاز به غذا، آب و ارضاى غریزه جنسى مى‏باشد.14 مورى هم میل جنسى را یکى از نیازهاى بیست‏گانه معرفى کرده است که فرد خواستار برقرارى رابطه شهوت‏انگیز و آمیزش جنسى مى‏باشد.15 در قرآن و روایات اهل‏بیت علیهم‏السلام نیاز جنسى مورد تأکید قرار گرفته است، به گونه‏اى که دوست داشتن و روابط جنسى و زینت آن براى زندگى، در قرآن تصریح شده «زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاء.»(آل‏عمران: 14) برآورده کردن نیاز جنسى در چارچوب ازدواج از برترین لذت‏ها به شمار آمده است. امام صادق علیه‏السلاممى‏فرماید: «الذالاشیاء مباضعه النساء»؛16 لذت ‏بخش‏ترین ‏چیزها آمیزش‏ جنسى ‏با زنان (همسران) است.

    دیدگاه ارتباط آزاد

    درباره شیوه ارتباط دو جنس مخالف، دیدگاه‏هاى متفاوتى وجود دارد. یکى از معروف‏ترین دیدگاه‏ها، «ارتباط آزاد» است که در دهه‏هاى گذشته به شدت مورد توجه قرار گرفته است. در ذیل، به بررسى اجمالى این دیدگاه مى‏پردازیم:

    1. فروید و غریزه جنسى

    فروید، بنیانگذار نظریه روان‏تحلیل‏گرى، مراحل پنج‏گانه‏اى براى رشد انسان ترسیم نموده و همانند انرژى جسمانى، انسان را داراى انرژى روانى مى‏داند، که در سنین مختلف در نواحى خاصى از بدن متمرکز شده، منبع لذت مى‏گردد. وى با تأکید مضاعف بر غریزه جنسى، آخرین مرحله از رشد روانى انسان را دوره تناسلى مى‏نامد که در آن اندام‏هاى تناسلى، ناحیه شهوت‏زاى برتر مى‏شود و در این دوره، فرد، انرژى جنسى خود را به سمت جنس مخالف سوق مى‏دهد.17 در دیدگاه فروید، انسان به اضطراب و تنش و تعارض، محکوم است و هدف زندگى، رفع تنش است.18 وى معتقد است: اگر مراحل پنج‏گانه با موفقیت پشت سر گذارده شود، فرد به «پختگى روانى» مى‏ر سد. در این مرحله، نیازهاى زیستى، صادقانه و بدون شرم و گناه ابراز مى‏شود و در رفتار، نیاز کمى به سرکوب کردن امیال جنسى و پرخاشگرانه وجود دارد. انرژى، در جهت عشق مهرآمیز و شهوانى به جنس مخالف، آزاد مى‏گردد.19 وى معتقد است: تمدن به قیمت ایجاد قید براى اصل لذت و افزایش احساس گناه، تمام مى‏شود. او تلاش براى سرکوب امیال و تمنیات لجام‏گسیخته را باعث ایجاد اختلال مى‏داند. سرکوبى افکار هیجانى مى‏تواند به پاسخ‏هاى هیجانى منفى بینجامد و موجب هراس و وسواس گردد.20 راه‏رهایى از ایجاد تنش و رسیدن به سلامت روان، رفع موانع ارضاى امیال و غرایز، بخصوص غریزه جنسى است. بنابراین، باید تلاش کرد تا فرهنگ و تمدن را تا حد ممکن محدود نمود تا ارتباطات آزاد در سطح مطلوب، محقق گردد.

    2. راسل

    برتراند راسل مى‏گوید: «اگر ضرورتى نیست که مرد مجرد بکر باشد، در زمینه مساوات مرد و زن نیز این امر ادعا مى‏شود که باکره بودن زنِ شوى نرفته ضرورتى ندارد. اگر مرد مجاز باشد که قبل از زناشویى روابط جنسى داشته باشد، زنان نیز باید یکچنین اجازه‏اى داشته باشند.21 ... همچنین این دو نباید در آزادى یکدیگر مداخله کنند. اگر زن یا شوهر به صورت پاسبانى براى دیگرى جلوه کند و مزاحم آزادى دیگرى باشد، هیچ‏گاه زناشویى با موفقیت و خوش‏بختى قرین نخواهد بود. آنها باید در زندگى خصوصى براى دیگرى قایل به آزادى باشند.»22 راسل مى‏گوید: «اگر پخش عکس‏هاى منافى عفّت مجاز شود، پس از مدتى مردم‏خسته‏خواهندشدونگاه‏نخواهندکرد.»23

    3. مارکس و انگلس و تابعین

    مارکس و انگلس بر این باور پاى مى‏فشردند که الغاى اقتصاد فردى، قابل تفکیک از الغاى خانواده نیست و خانواده بورژوازى یقینا از میان خواهد رفت.24

    لونا شاریسکى مى‏گوید: کمونیست واقعى باید باور داشته باشد که سوسیالیزم روابط تازه‏اى را میان مرد و زن به ارمغان مى‏آورد؛ یعنى عشق بى‏قید و بند، مرد و زن را به هم مى‏پیوندد؛ تا زمانى که یکدیگر را دوست دارند با هم زندگى مى‏کنند و هنگامى که یکدیگر را دوست نداشتند از هم جدا مى‏شوند. یک کمونیست واقعى باید از ازدواج زوجى بپرهیزد. با جابه‏جا کردن مستقیم همسران، آزادى روابط متقابل شوهران، زنان، پدران و فرزندان تضمین مى‏شود، چنان‏که کسى نتواند بگوید با چه کسى نسبت دارد. این راهِ بنا نهادن سازمان‏هاى اجتماعى است.25

    4. برخى روشن‏فکران دینى

    این دسته بر اساس برداشت سطحى از بعضى آموزه‏هاى دینى، قایل به ارتباط آزاد شده و گفته‏اند: انسان بر اساس اصل «الأنسان حریصٌ على ما منع»، وقتى در موردى با منع و محدودیت مواجه مى‏شود، نسبت به آن حریص‏تر و کنجکاوتر مى‏شود. از این‏رو، بهتر است که نحوه ارتباط دو جنس مخالف و موافق، یکسان باشد. از این گذشته، اوضاع حاکم بر جامعه جهانى، جدایى دو جنس مخالف را از هم ناممکن گردانیده است؛ زیرا عصر حاضر، عصر ارتباطات و اطلاعات است. همان‏گونه که در این عصر، فرهنگ‏ها، ادیان و مذاهب به گفت‏وگو و ارتباط میان هم تن داده‏اند، باید ارتباط و مصاحبت میان همه افراد بشر را ـ فارغ از جنسیت، نژاد، رنگ، دین و مذهب ـ پذیرفت.26

    از مجموع دیدگاه‏هاى ارائه‏شده، چنین به دست مى‏آید که ارتباط آزاد، ضامن سلامت فردى، اجتماعى و برابرى جنسى بین زن و مرد خواهد بود.

    نقد دیدگاه‏ها

    1. صرف‏نظر از صحت و سقم دیدگاه‏هاى مذکور، مطالعه بافت تاریخى، اجتماعى و مذهبى شکل‏گیرى آنها، گویاى این مطلب است که این نظریه‏ها عمدتا در حیطه فرهنگ و بافت اجتماعى ـ دینى خاص، تفسیر مى‏شود و قابل تعمیم نیست. برخى روان‏شناسان معتقدند که در دوره ویکتوریایى، جوامع غربى عموما احساس‏هاى جنسى را انکار مى‏کردند و میل جنسى در مصاحبت با فرهنگ و با نزاکت، موضوع گفت‏وگو نبود.27 براى روشن‏تر شدن مطلب، به بررسى زمینه‏هاى مذکور مى‏پردازیم:

    الف. از منظر تاریخى، سیاسى و اجتماعى، تا حدود سال 1900 زنان از حقى برخوردار نبودند که مردان ملزم به رعایت آن باشند. زنان حتى حق مالکیت هم نداشتند. در نظام زناشویى سنتى غرب، طلاق جز در فرض ارتکاب زنا، مشروعیت نداشت و حضور زن در صحنه فعالیت‏هاى اجتماعى و سیاسى پذیرفته نبود. در سال 1840 زنانى که از آمریکا براى شرکت در نخستین کنفرانس ضد برده‏دارى به لندن آمده بودند، به دلیل زن بودن، اجازه شرکت در کنفرانس را پیدا نکردند.28 در این تفکر، توسعه ازدواج آزاد، خانواده تک سرپرست، و جست‏وجوى زندگى عاشقانه بدون ازدواج به عنوان بدیل ازدواج سنّتى مردسالارانه پیشنهاد مى‏شد.29

    ب. از منظر دینى نیز باید توجه داشت تحولات دین‏دارى از اعصار نخستین تاکنون سیر تکامل و پیشرفت را پیموده و دوره‏هاى مختلفى را طى کرده است و نمى‏توان اشکالات وارده بر دوره‏هاى پیشین را به همه دوره‏هاى دین‏دارى نسبت داد. غفلت از این مهم، برخى روان‏شناسان مانند فروید را به خطا کشانده است.30

    مسیحیان غریزه جنسى را یک میل پست و ناپاک و علاقه پلید و شرم‏آور مى‏دانند. در اعتقاد آنان، ازدواج پیوند زشت و فاسدى است که انسان را از رسیدن به مقام معنویت و تقوا باز مى‏دارد! تا آنجا که کشیشان کاتولیک و همچنین زنان و مردان تارک دنیا، در تمام عمر، مجرّد زندگى مى‏کنند.31 از طرفى، در دین مسیحیت هر مردى بیش از یک همسر نمى‏تواند انتخاب نماید. در نظام زناشویى سنتى غرب، طلاق جز در فرض ارتکاب زنا مشروعیت نداشت، و زن ناگزیر بود بار ستم مرد را تا آخر عمر بر دوش کشد.32

    در مقابل، اسلام ارضاى غریزه جنسى را از راه صحیح (ازدواج دائم یا موقت)، مطلوب دانسته و مسلمانان را به این امر ترغیب نموده، لذت جنسى را از بهترین لذت‏ها معرفى کرده است و براى آن چارچوب مشخص کرده است.33 از طرفى، فقه اسلامى در زمینه ارضاى غریزه جنسى حقوق و تکالیفى براى زن و مرد قایل شده است و در جایى که خطر آلوده شدن به گناه باشد، ارضاى نیاز جنسى را واجب،34 و حتى توجه به مقدمات قبل از ارتباط جنسى را ضرورى مى‏داند.35 بنابراین، بسیارى از نظریات مذکور در پاسخ به شرایط سیاسى ـ تاریخى بوده و ناظر به سخت‏گیرى‏هاى برخى حکام و جنبه ضدیت با دین و عصیان‏گرى داشته است؛ در حالى که انعطاف‏پذیرى نسبى احکام و ارزش‏هاى اسلامى، این قابلیت را به اسلام بخشیده که بر تغییرات اجتماعى مربوط به مناسبات جنسى، به گونه شایسته‏اى چیره گردد.

    2. بعد از گذشت چند دهه، آثار فردى ـ اجتماعى ناگوار این پدیده، خود دلیل محکمى بر بطلان نظریه‏هاى ارتباط آزاد است:

    الف. آمار کشورهاى غربى: از سویى، تحقیقات متعدد علوم اجتماعى، نشان مى‏دهد عواملى مانند طلاق و عدم تمایل به ازدواج، اصلى‏ترین دلایل بروز بحران‏هایى مانند افزایش خشونت، خودکشى، مواد مخدر و اختلالات فردى و مانند آن است. و از سوى دیگر، یکى از مهم‏ترین عوامل طلاق و روى‏گردانى از ازدواج، ارتباطات آزاد و هم‏خوابگى پیش از ازدواج، معرفى شده است.36

    در دهه‏هاى اخیر، ایالات متحده شاهد رشد سریعى در نرخ موالید نامشروع بوده است. نرخ زایمان زنان ازدواج‏نکرده، افزایش 310 درصدى یافته، اداره آمار ایالات متحده گزارش داده است که 25 درصد از زنان ازدواج‏نکرده مادر مى‏شوند و نرخ این امر فقط در طول 10 سال گذشته، 60 درصد افزایش یافته است. 50 درصد از ازدواج‏ها به طلاق مى‏انجامد. در هر سال یک میلیون کودک آمریکایى، جدایى پدر و مادر خود را تجربه کرده‏اند. درصد زنانى که هرگز ازدواج نکرده‏اند، سه برابر شده است. همچنین تعداد هم‏خانه‏هایى که ازدواج نکرده‏اند (مرد و زنى که با یکدیگر در یک خانه زندگى مى‏کنند و روابط جنسى مانند زناشویى دارند، اما ازدواج عرفى و قانونى نکرده‏اند) دو برابر شده است. احتمال ازدواج زوج‏هایى که بدون ازدواج با یکدیگر به صورت هم‏خانگى زندگى مى‏کنند، نسبت به دیگر زوج‏ها کمتر و پذیرش آنها نسبت به طلاق، بیشتر است و معمولاً کسانى به این کار دست مى‏زنند که خود، فرزندان طلاق هستند. زنانى که پیش از ازدواج، به صورت هم‏خانگى با مردى زندگى کرده‏اند، غالبا پس از ازدواج، به همسر خود خیانت مى‏کنند. همچنین بینِ داشتن رابطه هم‏خانگى پیش از ازدواج و کیفیت پایین روابط خانوادگى پس از ازدواج (مثل خشونت)، رابطه مستقیم وجود دارد. بسیارى از تحلیلگران، افزایش شدید کودکان نامشروع و طلاق را عامل افزایش مشکلات روانى در میان جوانان مى‏دانند. پس از 1950، میزان خودکشى جوانان آمریکایى، 300 درصد افزایش داشته است؛ نرخ جنایت و آدم‏کشى و اعتیاد به مواد مخدر شیوع پیدا کرده است و نرخ دستگیرى و ارتکاب رفتارهاى جنایى جوانان، سر به فلک کشیده است.37 در آمریکا هر سال بیش از یک میلیون نوجوان از خانه‏هاى خود فرار مى‏کنند که نیمى از آنها را دختران جوان تشکیل مى‏دهند. آنان در خدمت دزدى، معامله مواد مخدر و رواج فحشا درآمده یا به خودفروشى مشغول مى‏گردند. این گریز اطفال همیشه مخصوص خانواده‏هایى است که پدران و مادران، مهربان نبوده و با هم تفاهم ندارند.38 همچنین براساس یک مطالعه تطبیقى که در شصت و شش کشور به عمل آمده، هرچه زنان در جامعه بیشتر با مردان در ارتباط باشند میزان طلاق، بالاتر خواهد بود.39

    ب. آمار کشور شوروى سابق: نگرش انحلال خانواده و آزادى جنسى، یک دهه در شوروى حاکم بود و در اثر آن موج شهوت‏رانى، سیلى از کودکان بى‏سرپرست راهى خیابان‏ها گردیدند و تعداد این کودکان در شهرها به نُه میلیون رسید.40 ازدواج ساده، طلاق آسان، باردار شدن‏هاى بى‏رویه، و رهایى نوزادان در کوچه و خیابان، جامعه شوروى را با بحران وحشتناکى روبه‏رو کرد و مسئولان را به چاره‏اندیشى و بازنگرى نسبت به تلقّى خود از خانواده وادار نمود. حکومت ناچار شد در دهه 1930 قوانین را در جهت حمایت از استمرار خانواده تغییر دهد. در سال 1934 از والدین خواسته شد که به تربیت فرزندان خود روى آورند. در قانون سال 1944 عنوان «کودکان نامشروع»، مطرح گردید و براى زناى به عنف، جریمه تعیین شد.41 در سال 1935 با پیوستن و گسستن دل‏بخواهى (زن و مرد) مبارزه شد و براى طلاق، جریمه تعیین گردید.42

    3. در هریک از نظریات فوق، هدف از ارائه الگوى روابط آزاد، برآورده کردن نیازهاى انسانى معرفى شده است که با دقت بیشترى مورد ارزیابى قرار مى‏گیرد.

    الف. غریزه جنسى: زیاده‏روى در ارضاى غریزه جنسى نه تنها باعث ارضاى مطلوب نمى‏شود، بلکه آسیب‏زاست. غریزه جنسى مانند میل به آب و غذا و خواب نیست؛ چراکه آزاد گذاشتن غریزه جنسى باعث شعله‏ورتر شدن آن مى‏شود؛ همان‏گونه که غالب میل‏هاى روحى انسان، مانند میل به مقام، مال، و علم، از این قبیل است. شهید مطهّرى مى‏گوید: اشتباه فروید و امثال او در این است که پنداشته‏اند تنها راه آرام کردن غرایز، ارضا و اشباع آنهاست. اینها چون یک طرف قضیه را خوانده‏اند، توجه نکرده‏اند که همان‏طور که محدودیت و ممنوعیت، غریزه را سرکوب، و تولید عقده مى‏کند، رها کردن و تسلیم شدن و در معرض تحریکات و تهییجات درآوردن، آن را دیوانه مى‏سازد. به عقیده ما، براى آرامش غریزه دو چیز لازم است: یکى، ارضاى غریزه در حد حاجت طبیعى و دیگرى، جلوگیرى از تهییج و تحریک آن. اما اینکه مى‏گویند: «الإنسان حریصٌ على ما مُنع» مطلب صحیحى است، ولى نیازمند به توضیح است. انسان به چیزى حرص مى‏ورزد که هم از آن ممنوع شود و هم به سوى آن تحریک گردد. به اصطلاح، تمناى چیزى را در وجود شخص بیدار کنند و آن‏گاه او را ممنوع سازند.43 ایشان در جاى دیگر مى‏فرماید: در این مورد هرچه عرضه بیشتر گردد، هوس و میل به تنوع افزایش مى‏یابد44 و آتش و عطش روحى زبانه مى‏کشد. خود راسل در کتاب زناشویى و اخلاق، اعتراف مى‏کند که عطش روحى در مسائل جنسى، غیر از حرارت جسمى است؛ آنچه با ارضا تسکین مى‏یابد حرارت جسمى است نه عطش روحى.45 نتیجه اینکه هیچ دلى، از هوس سیر نمى‏شود. تقاضاى نامحدود، خواه و ناخواه انجام ناشدنى است و همیشه مقرون به نوعى احساس محرومیت و دست‏نیافتن به آرزوهاست و به نوبه خود منجر به اختلالات روحى و بیمارى‏هاى روانى مى‏گردد که امروزه در دنیاى غرب، بسیار به چشم مى‏خورد.46

    از طرفى، تخلف از هنجارهاى اجتماعى و شکستن حدود و مرزهاى خانواده، که در ارتباط آزاد اتفاق مى‏افتد، احساس گناه را در پى خواهد داشت که آن نیز پیامدهاى روان‏شناختى، مانند خودسرزنشى، احساس حقارت، در پیش گرفتن نوعى انزوا و دورى از روابط اجتماعى را به دنبال دارد.47

    انسان علاوه بر ارضاى نیازهاى فیزیولوژیک، باید درصدد ارضاى نیازهاى وجودى خود (نیاز به امنیت، تعلق‏پذیرى، احترام و نیازهاى دیگر) باشد تا بتواند به اهداف عالیه انسانى دست یابد. راجرز48 و مزلو هدف والاى انسانى را«خودشکوفایى» مى‏دانند49 و آلپورت50 انسان کامل و پخته را ترسیم مى‏کند.51 فروم تحقق بخشیدن به استعدادها و قابلیت‏ها را هدف نهایى مى‏داند.52 رسیدن به این اهداف مهم انسانى مقدور نمى‏باشد، مگر اینکه همه نیازهاى انسانى به نحو مطلوب ارضا گردند. و گاه براى رسیدن به این مهم، ضرورى است نیازهاى فیزیولوژیک، محدود گردد. ارتباط آزاد و توجه افراطى به نیازهاى فیزیولوژیک، از جمله نیازهاى جنسى، انسان را از رسیدن به اهداف والا باز مى‏دارد. به همین دلیل بود که فروم مى‏گفت: هرچه انسان‏ها در طول تاریخ آزادى بیشترى به دست آوردند، بیشتر احساس تنهایى و انزوا کردند و هرچه احساس آزادى کمترى داشتند، احساس تعلق‏پذیرى و امنیت آنها بیشتر بود.53

    بین ارتباط آزاد جنسى و شکوفایى استعدادها و رشد فکرى جامعه هم رابطه معکوس وجود دارد. اریک فروم مى‏گوید: بین ارضاى غرایز آدمى و فرهنگ رابطه معکوس وجود دارد. هرچه ممنوعیت بیشتر شود میزان فرهنگ رشد مى‏کند.54 در مقابل، آزادى‏هاى جنسى، عامل مهمى براى بروز ناهنجارى‏هاى اجتماعى و جرم و جنایت است. الکسیس کارل مى‏گوید: تمایلات جنسى، ارباب و فرمانرواى بى‏چون و چراى افراد است. تاریخ ملت‏ها مانند تاریخ خانواده‏ها اغلب به چگونگى هوس‏هاى جنسى آنها بستگى داشته و تعداد زیادى از مردان، ثروت و شرف خود را در راه غدد جنسى از دست داده‏اند.55

    بیشترین آسیب‏هاى ارتباط آزاد متوجه زنان است. خانم جینا لمبروزو مى‏گوید: اینکه گفته شود غرایز جنسى آزاد گذاشته شود و هر کس که مشتاق لذات و هوس‏رانى است در پیروى از امیال خویش مطلق‏العنان گردد، اگرچه در ظاهر مطلوب است، ولى براى زنان آسیب‏زاست؛ چراکه زنان دلربا و فریبنده به آسانى قادر بر تصاحب شوهر دیگران مى‏شوند، و زنان پارسا شاهد از دست دادن همسران خود مى‏گردند و سرانجام در این عالم بین زنان پارسا و تبه‏کار فرقى نباشد. ارتباط آزاد سعادت ناچیزى نصیب زنان مردنما مى‏نماید و در عوض، آنهایى که داراى حس مادرى و آرزوهاى بلند اجتماعى هستند از بین رفته و نابود مى‏گردند. سزاوار نیست زنانى که در خور تحسین‏اند، به خاطر عده‏اى محدود فدا شوند. قوانین معمول ملل جهان نیز همین است که نباید مصالح اکثریت، فداى لذات قلیلى شود. تردیدى نیست که بهترین راه‏حل همان راهى است که پیشینیان انتخاب نموده‏اند؛ یعنى زناشویى.56

    ب. نیاز عاطفى ـ روانى: ارضاى نیازهاى عاطفى باید کنترل‏شده و قانون‏مدار باشد. تعاملات عاطفى آزاد زن و مرد هم، صدمات فردى و اجتماعى زیاد را به دنبال دارد. ایور موریش، جامعه‏شناس غربى، درباره لزوم قانون‏مندى در اعتماد و عواطف مى‏گوید: جامعه باید اظهار عواطف را به سامان درآورد و هر فرد بفهمد که مهار خود و قبول مسئولیت در قبال حالات عاطفى، چقدر اهمیت دارد.57 امروزه برخى افراد در جامعه ما، تنظیم عواطف ناخوشایند را ضرورى نمى‏شمارند. سخن آنان این است: «جنگ نکنید، عشق بورزید.» هرچند این گفته، دستورى معقول و مطلوب به نظر مى‏رسد، ولى باید دانست براى حفظ تعادل و ثبات جامعه، عشق ورزیدن هم باید به اندازه جنگ نکردن از نظم و قاعده برخوردار شود. در حقیقت، اگر دوست داشتن و عشق ورزیدن، نظم و قاعده نداشته باشد، ممکن است به اندازه جنگ و پرخاشگرى، ویرانگر شود. افلاطون در کتاب جمهورى مى‏گوید: جامعه‏اى که عواطف در آن سامان ندارند و عاطفه‏اى، دیگر عاطفه‏ها را هیولاوار زیر فرمان خود درمى‏آورد، گونه‏اى آزادى بى‏نظم، و حالتى از بى‏اعتنایى است که در نهایت به خودویران‏گرى مى‏انجامد.58

    نیاز عاطفى ـ روانى همراه با نیاز جنسى، ما را به سوى برقرارى یک ارتباط سالم و مستمر مى‏کشاند که با ارتباط آزاد، منافات دارد. فروید و دیگر روان‏تحلیلگران قایلند: افراد با سرمایه‏گذارى روانى روى موضوعات و افراد، میل به بقا و موضوع عشق خود دارند و از دست دادن موضوع عشق، خود، سبب شکل‏گیرى اختلالاتى از جمله اضطراب و افسردگى مى‏شود.59 به دنبال آن، ارتباط آزاد که عمدتا ناپایدار و بدون چهارچوب معین مى‏باشد، صورت مى‏گیرد و هرکدام از طرفین مى‏توانند بدون در نظر گرفتن احساسات دیگرى، به این روابط پایان دهند؛ اقداماتى که مى‏تواند صدمات جبران‏ناپذیرى را به دنبال داشته باشد. از این‏رو، مى قایل است که عشق، مراحلى دارد؛ از جمله میل روانى، که از طریق پیوند بادوام، با فردى عزیز، آفریده مى‏شود. با برقرارى وحدت بادوام با دیگرى، هر دو همسر، شادى و شعف را تجربه مى‏کنند؛ چراکه انسان نمى‏تواند بدون میل به وحدت باقى بماند.60 نتیجه اینکه ـ همان‏گونه که خانم لمبروزو تأکید دارد ـ «مرد در دنیاى عشق، امیداور است که قلب زن براى نخستین بار به روى او گشوده شده و اولین کسى باشد که در آستانه او راه مى‏یابد. و زن آرزومند است آخرین کسى باشد که در قلب مرد رسوخ کرده و در آن پناهگاه نیاز، براى همیشه جاى گیرد.»61 و این امر با ارتباط آزاد منافات کامل دارد.

    4. در آموزه‏هاى دینى از ارتباط آزاد، نهى شده است. پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهدرب ورودى و خروجى مردان به مسجدالنبى را از زنان جدا ساختند و با تعیین دربى دیگر، فرمودند: «لو ترکنا هذا الباب للنساء»؛62 بهتر است این درب را براى زنان قرار دهیم. همچنین براى جلوگیرى از اختلاط زنان و مردان، دستور دادند مردان از وسط کوچه و زنان از کنار، رفت‏وآمد کنند.63

    از طرفى، غوطه‏ور شدن در شهوات را مانع کسب فضایل، و فساد عقل و روح انسان مى‏داند و آن را قاتل انسان و گذرگاه شیطان برمى‏شمرد که هلاکت انسان را در پى دارد.64 از سوى دیگر، قرآن کریم کسانى را که در پى گسترش فحشا و منکرات در جامعه هستند، تقبیح کرده و به عذاب، وعده مى‏دهد: «إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ» (نور: 19)؛ کسانى که دوست دارند زشت‏کارى و فحشاى زنا در میان اهل ایمان شیوع پیدا کند، براى آنان در دنیا و آخرت عذابى دردناک خواهد بود.

    شهید مطهّرى نظریه اسلام را چنین تبیین مى‏کند: یکى، ارضاى غریزه در حدّ حاجت طبیعى و دیگرى، جلوگیرى از تهییج و تحریک آن.65 بدین منظور، ازدواج دایم و موقت، در دین در نظر گرفته شده است.

    آسیب‏هاى ارتباط آزاد

    ارتباط آزاد، داراى آسیب‏هاى گوناگون فردى، خانوادگى و اجتماعى است که در اینجا به برخى از آنها اشاره مى‏کنیم:

    1. آسیب‏هاى فردى

    الف) انحراف‏هاى جنسى و اخلاقى: یکى از ویژگى‏هاى بارز انسان، کمال‏طلبى و زیاده‏خواهى است که تمام جنبه‏هاى جسمانى و روحانى را دربر مى‏گیرد. کسى که در پى کسب علم و دانش باشد، هیچ‏گاه دست از آن برنمى‏دارد؛ کسى که به دنبال کسب مال است، اگر ثروت قارون را هم در اختیار داشته باشد باز احساس بى‏نیازى نمى‏کند.66 مزلو نیز کمال‏گرایى را یکى از فرانیازها مى‏داند که انسان در پى کسب آن است.67 انسان اگر درگیر امور مثبت شود تلاش خود را براى کسب کمال در آن سمت‏وسو به کار مى‏برد؛ ولى اگر در امور منفى باشد به‏ناچار روزبه‏روز در آن بیشتر فرو مى‏رود و اشتیاق او سیرى‏ناپذیر خواهد بود. شاید این آیه شریفه قرآن به این حقیقت اشاره دارد: «بَلْ یُرِیدُ الْإِنسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ» (قیامت: 5)؛ [انسان شک در معاد ندارد ]بلکه او مى‏خواهد [آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قیامت ]در تمام عمر، گناه کند.

    بنابراین، چنین ارتباطاتى، به تدریج افراد را وارد شرایطى مى‏سازد که چه‏بسا هیچ‏کدام، خواستار آن نبوده‏اند. گردونه‏اى که گاه رهایى از آن، مستلزم هزینه کردن تمام انرژى روانى و جسمانى فرد است و قرار گرفتن در بن‏بستى شدید را در پى دارد.68 این روند، ممکن است عواقبى را به بار آورد که ضربه‏هاى جبران‏ناپذیر روحى، جسمى، عاطفى و اجتماعى را به دنبال داشته باشد. عوارضى همچون افسردگى‏ها، خودکشى‏ها، ارتباط‏هاى نامشروع، باردارى‏هاى ناخواسته و مانند آن، همه از این روابط ناشى مى‏شود. امام على علیه‏السلاممى‏فرماید: «هر کس از شهوت‏ها دورى کند از بلاها ایمن مى‏ماند.»69

    ب) شکل‏گیرى عشق‏هاى مجازى: شاید یکى از مهم‏ترین معضلات ارتباط آزاد و دوستى دختر و پسر شکل‏گیرى عشق‏هاى مجازى (و به تعبیر دیگر، عشق‏هاى آتشین) و عوارض ناشى از آن است. رشد گرایش روانى، عاطفى و جنسى دو جنس مخالف، غریزى، فطرى و اجتناب‏ناپذیر است. بنابراین، روابط آزاد اگر به شکل فراگیر ایجاد گردد، کم‏کم منجر به شکل‏گیرى روابط عاطفى قوى در بین افراد شده و عوارض گوناگونى را به بار مى‏آورد.

    تحقیقات نشان مى‏دهد یکى از عوامل ایجاد جاذبه میان افراد، مجاورت است؛ یعنى افراد اگر مکررا در محیط‏هاى فیزیکى با هم برخورد داشته باشند منجر به جاذبه مى‏شود.70 عامل دیگر، ویژگى‏هاى قابل مشاهده است که جاذبه را به ارمغان مى‏آورد.71 این جاذبه با گذشت زمان و تکرار برخوردها، بخصوص هنگامى که با ابراز عواطف مثبت همراه باشد،72 دلبستگى را به بار مى‏آورد و آرام آرام تبدیل به وابستگى شده، عشق‏هاى مجازى شکل مى‏گیرد و مشکلات فراوانى به وجود مى‏آید. برخى سعى کرده‏اند تبیین‏هاى قابل قبولى براى این امر ارائه نمایند. ایور موریش، درباره لزوم قانون‏مندى در اعتماد و عواطف مى‏گوید: جامعه باید اظهار عواطف را به سامان درآورد و هر فرد، بفهمد که مهار خود و قبول مسئولیت در قبال حالت‏هاى عاطفى، چقدر اهمیت دارد.73 شاید بتوان عوارض این پدیده را بر درد بى‏درمانى تطبیق داد که پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله آن را از عوارض ارتباط آزاد بین زن ومرد دانسته است: «زنان و مردان [نامحرم ]را از هم جدا کنید. اگر چشم‏ها در هم گره بخورد و ملاقات‏ها فراوان شود، دردى به وجود خواهد آمد که درمان ندارد.74 بعضى از عوارض این عشق‏ها به شرح زیر است:

    1. افسردگى: وقتى وابستگى‏ها شکل مى‏گیرد، پس از مدتى امکان جدایى از نظر روانى، بسیار سخت و مشکل‏آفرین مى‏شود. در چنین مواقعى، بسیارى از جوانان به افسردگى شدید دچار مى‏شوند؛ چون از طرفى، در بسیارى از موارد، هر دو طرف خواهان استمرار این ارتباط دوستانه هستند و از طرف دیگر، امکان وصلت به خاطر ویژگى‏هاى شخصى، خانوادگى، اقتصادى و اجتماعى وجود ندارد. از این‏رو، دچار تنش شده و در یک بن‏بست سخت و شدید گرفتار مى‏آیند.75 تحقیقات، همبستگى مثبت بین عشق مجازى (عشق وابسته وسواسى) و روان رنجورى را نشان مى‏دهند.76

    على علیه‏السلام مى‏فرماید: «چه بسا اندک شهوتى، اندوه و غم طولانى به بار آورد.»77 آن حضرت در روایت دیگرى مى‏فرماید: «شگفتا براى انسان عاقل که چگونه به شهوات مى‏نگرد، در حالى که حسرتى به دنبال دارد.»78 اگرچه غم و اندوه و حسرت حقیقى انسان شهوت‏پرست در قیامت خواهد بود، اما این روایات غم حسرت دنیوى را هم شامل مى‏شود.

    تبیین روان شناختى:

    الف) روان تحلیلگرى: انسان همان‏گونه که داراى انرژى جسمانى‏اى است که به وسیله آن، بسیارى از فعالیت‏ها را انجام مى‏دهد، در بُعد روانى هم داراى انرژى‏اى است که به وسیله آن، بسیارى از فعالیت‏هاى زندگى را انجام مى‏دهد. این انرژى ذخیره‏شده و ماندگار، در هر زمانى موضوعى را دنبال مى‏کند و همت خود را براى تحقق آن موضوع، به کار مى‏گیرد و وقتى به نتیجه رسید، موضوع جدیدى را دنبال مى‏کند. اگر در این بین، روى موضوعى بخصوص عاطفى سرمایه‏گذارى کند و به آن دست پیدا نکند و نیز نتواند جایگزین مناسبى بیابد، این انرژى ذخیره شده، روزبه‏روز روان انسان را به خود مشغول مى‏کند79 تا جایى که بیمارى‏هاى ناشى از عشق را پدید مى‏آورد.

    ارتباط آزاد شکل‏گیرى موضوع عشق سرمایه‏گذارى روانى عدم دست‏یابى به موضوع فقدان موضوع براى عشق بیمارى‏هاى ناشى از عشق (افسردگى و...)

    ب) احساس گناه: تخلف از محدوده شرعى و هنجارهاى اجتماعى، گاه احساس گناه و آن نیز پیامدهاى روان‏شناختى، مانند خودسرزنشى، احساس حقارت، در پیش‏گرفتن نوعى انزوا و دورى از روابط اجتماعى را به دنبال خواهد داشت.80

    2. اضطراب: وقتى وابستگى‏ها شکل مى‏گیرد، پس از مدتى امکان جدایى از نظر روانى بسیار سخت و مشکل‏آفرین مى‏شود؛ چون در بسیارى از موارد، از یک طرف، خواهان این ارتباط دوستانه به طور مستمر هستند و از طرف دیگر، امکان وصلت به خاطر ویژگى‏هاى شخصى، خانوادگى، اقتصادى و اجتماعى وجود ندارد. از این‏رو، دچار تنش شده و در یک بن‏بست سخت و شدید گرفتار مى‏آیند.81 تحقیقات، همبستگى بین عشق مجازى و اضطراب را نشان مى‏دهد.

    تبیین روان‏شناختى:

    الف) پرخاشگرى: مشهورترین تبیین‏ها، ناکامى را عمده زمینه پرخاشگرى مى‏داند:

    دوستى طلب بدون مطلوب ناکامى پرخاشگرى و اضطراب82

    از سویى، این دوستى‏ها باعث دل‏مشغولى و کوبیده شدن اعصاب مى‏گردد و فرد را در حالت برانگیختگى مداوم قرار مى‏دهد.

    ب) روان تحلیلگرى (فروید): ترس از «از دست دادن موضوع عشق»، اضطراب را در سطح «من»83 پدید مى‏آورد. بهعلت تجربه سطوح بالاى اضطراب، فرد همواره به علت بیان کشاننده‏هاى «من»،84 به شدت تنبیه مى‏شود و پیوستهسطح اضطراب، بالا خواهد بود و در نتیجه، سازوکارهاى دفاعى وى، توانایى مواجهه و مقابله با این اضطراب را نخواهند داشت و شاهد فروپاشى آنها خواهیم بود.85

    ج) افت تحصیلى و ناکارآمدى شغلى: ارتباط آزاد میان دختر و پسر، منجر به شکل‏گیرى روابط عاطفى قوى شده و این وابستگى در بسیارى از موارد، آفت بزرگى براى تمرکز حواس مى‏شود، به گونه‏اى که ذهن را به شدت درگیر کرده، امکان مطالعه و توجه در کلاس و تمرکز در هنگام کار را ناممکن مى‏سازد.86 نتیجه تحقیق در یک مدرسه خصوصى فرانسه، نشان مى‏دهد اختلاط دختر و پسر باعث مى‏شود که دختران از پیشرفت‏هاى تحصیلى و شغلى باز بمانند.87

    د. آسیب‏هاى معنوى: در قرآن کریم و روایات رسیده از اهل‏بیت علیهم‏السلام، دوستى دختر و پسر، ممنوع شده است و براى غوطه‏ور شدن در غریزه جنسى، آفت‏هاى دنیوى و اخروى فراوانى ذکر گردیده است. قرآن کریم به مردان و زنان تأکید مى‏کند که نباید دوست پنهانى و نامشروع گیرند:88 «... وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ...» (نساء: 25)؛ [زنان ]دوستگیران پنهانى نباشند. «وَلاَ مُتَّخِذِی أَخْدَانٍ»(مائده: 5)؛ [مردان ]زنان را در پنهانى دوست خود نگیرند. برخى روایات مستقیما عوارض ارتباط آزاد را بازگو نموده و نتیجه این روابط را درد بى‏درمان مى‏دانند.89 برخى دیگر از روایات، بر دورى گزیدن از شهوت‏رانى تأکید کرده‏اند که روابط آزاد زن و مرد یکى از مصادیق شهوت‏رانى مى‏باشد. بر اساس این دسته روایات، شهوت، دل را از محبت خدا خالى مى‏کند.90 شهوت، قاتل انسان، گذرگاه شیطان، سرسخت‏ترین دشمنان، فاسدکننده دین91 و بیمارکننده عقل است و افسوسِ در قیامت را به دنبال دارد92 و ترک آن، ضمانت بهشت را در پى دارد.93 و اگر کسى که عقلش بر شهوتش غلبه کند، برتر از ملائکه مى‏گردد و کسى که شهوتش بر عقلش غلبه کند از چارپایان پست‏تر خواهد شد.94

    2. آسیب‏هاى خانوادگى

    الف) ازدواج‏هاى ناموفق: از آن‏رو که دوستى دختر و پسر غالبا بر اساس جاذبه‏هاى ظاهرى شکل مى‏گیرد، شرط اساسى یک ازدواج موفق، یعنى رعایت معیارهاى همسان همسرى، لحاظ نشده است. در نتیجه، میزان موفقیت کاهش خواهد یافت. در آموزه‏هاى دینى هم وارد شده است که هرگاه مردى با زنى به خاطر زیبایى یا دارایى‏اش ازدواج کند، به همان [زیبایى و دارایى ]واگذار مى‏شود و هرگاه به خاطر دینش با او ازدواج کند، خداوند، زیبایى و دارایى را نیز روزى‏اش مى‏کند.95

    از سوى دیگر، ارتباط عاطفى دو جنس، باعث وابستگى طرفینى شده، نقص‏ها دیده نمى‏شود. روایت مشهورى از پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهاست که مى‏فرماید: «دوست داشتن چیزى انسان را کور و کر مى‏کند.»96 وقتى هیجانات فروکش کند، نقص‏ها خود را نشان داده، باعث کاهش رضایت‏مندى زناشویى و اختلاف خانوادگى مى‏شود. از این‏رو، آنچه براى شکل‏گیرى یک ازدواج موفق لازم است دوست داشتن به تنهایى نیست، بلکه رعایت مشابهت‏ها و هم‏سطح بودن، شرطى ضرورى است.97 به همین دلیل است که طبق برخى از تحقیقات در آمریکا، از هر صد ازدواج عشقى، نود و سه مورد آن با شکست دردناک عشقى روبه‏رو شده‏اند و در فرانسه، عمر متوسط هر ازدواج عشقى، سه ماه و نیم بوده است.98 یک بررسى در آمریکا و سوئد نشان داده است که میزان طلاق در میان افرادى که قبلاً دوره هم‏خانگى و دوستى را گذرانده‏اند 80 درصد بیشتر از میزان طلاق در میان کسانى است که چنین تجربه‏اى نداشته‏اند.99

    دیگر اینکه ازدواج، یک تعهد است که مشتمل بر پذیرش مسئولیت و حقوق متقابل است. روابط بین دو دوست، متفاوت از روابط حاکم بین دو زوج است. روابط دوستانه، نیاز به تبدیل به ارتباط زن و شوهرى دارد، ولى عمدتا این فرایند بسیار کم اتفاق مى‏افتد. از این‏رو، ازدواج بدون معیارهاى اساسى شکل مى‏گیرد. ازدواج‏هاى احساسى شکل و رنگ کودکانه دارند. کودکان، زود تصمیم مى‏گیرند، زود قهر مى‏کنند، بهانه‏گیرند و بدون طرح و نقشه کار مى‏کنند. علاوه بر این، تصورات رؤیایى از اطرافیان و فیلم‏ها، در ما نیازى ایجاد مى‏کنند که ما در زندگى پس از ازدواج، به جاى تجربه واقعیت‏ها، به دنبال خیالات و اوهام مى‏گردیم و چون آنها را نمى‏یابیم، خود و همسرمان را مقصر دانسته، سلامت ازدواجمان را نیز به خطر مى‏اندازیم.100

    ب) فروپاشى نهاد خانواده: رواج دوستى بین دختر و پسر از طرفى، باعث مى‏شود جوانان کمتر به فکر ازدواج بیفتند؛ زیرا بر اساس منطق مبادله، هنگامى که افراد به راحتى و با صرف هزینه اندک، امکان نیل به اهداف موردنظر خویش به صورت پیاپى را داشته باشند و بتوانند از این طریق خود را ارضا کنند، به طور قطع، انگیزه زیادى براى استمرار این وضعیت و طرد شیوه‏هاى جایگزین (همچون ازدواج) که در مقایسه، از ارزش تعاملى کمترى برخوردارند، خواهند داشت و از سوى دیگر، ممکن است بسیارى از ازدواج‏هاى صحیح، با این‏گونه روابط آزاد در خانواده، کم‏کم متلاشى شوند؛ چراکه ادامه چنین وضعى با توجه به جاذبه روابط بین دو جنس، زمینه مساعدى را براى زوال تدریجى موقعیت خانواده در سطح کلان و بروز تنش، اختلاف، سوءمعاشرت، خیانت، طلاق و تجدیدفراش‏هاى مکرر در سطح خُرد، پدید مى‏آورد.101 تحقیقات میدانى هم این مطلب را تأیید مى‏کند. یک مطالعه تطبیقى که در شصت و شش کشور جهان صورت گرفته، نشان مى‏دهد: هرچه در جامعه، زنان بیشتر با مردان مرتبط باشند، میزان طلاق بالاتر است.102 آموزه‏هاى دینى هم به این مطلب اشاره دارد که رو آوردن به فحشا آفت بنیان خانواده است. پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهمى‏فرمایند: «زنا وارد خانه‏اى نمى‏شود، مگر اینکه آن را ویران مى‏سازد.»103 همچنین خروج زوجین از روابط مشروع را موجب خیانت و تعدى طرف مقابل دانسته و زمینه بروز این رفتارها را در افرادى که والدین آنها آلوده شده‏اند، بیشتر مى‏داند.104

    ج). کاهش لذت جنسى: گرچه ارتباطات آزاد، عطش روانى ـ جنسى را روزافزون مى‏نماید، ولى استمرار این وضعیت و تجربه مکرر محرک‏هاى جنسى، آستانه حسى را بالا برده، لذت جنسى واقعى را به مرور کاهش مى‏دهد. تحقیقات نشان مى‏دهند هنگامى که مردان عکس‏هاى زنان بسیار زیبا را مى‏بینند، همسران مورد علاقه خود را با جذابیت کمترى مورد ارزیابى قرار مى‏دهند. مشاهده مستمر زیبایى‏هاى زنان باعث افزایش آستانه ادراکى مردان شده، در نتیجه، مرد به محرک‏هاى دورن خانواده دیرتر پاسخ مى‏دهد.105 مطالعات علمى نشان مى‏دهد هر چه زنان در انظار عمومى بیشتر حاضر مى‏شوند، در آمیزش سردمزاج‏ترند. از طرفى، جلوه‏گرى زنان، آستانه ادراکى مردان را تغییر داده، درک آنها را از زیبایى زنان کمتر مى‏نماید. از این‏رو، متخصصان مامایى و زنان به خاطر سروکار داشتن با اعضاى جنسى، زودتر با ارگاسم وداع مى‏کنند. از بین رفتن لذت جنسى، آثار مخربى را در روابط بین همسران ایجاد مى‏کند و زمینه ناسازگارى را فراهم مى‏آورد.106 در آموزه‏هاى دینى، رو آوردن به فحشا به منزله زایل‏کننده لذت جنسى دانسته شده است. پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مى‏فرماید: «خود را به زنا نیالایید که خداوند لذت همسران را از درون شما مى‏زداید.»107

    3. آسیب‏هاى اجتماعى

    خشونت‏هاى جنسى بر ضد زنان، افزایش روابط جنسى نامشروع، آبستنى‏هاى ناخواسته و فرزندان بى‏خانمان، افزایش غیرقابل کنترل سقط جنین، افزایش خانواده‏هاى تک‏والدینى، گسترش بیمارى‏هاى مقاربتى (مثل ایدز)، خودکشى، جنایت، مواد مخدر، پدیده شوم روسپى‏گرى و گسترش انحراف‏هایى مثل هم‏جنس‏بازى، از عوارض بى‏واسطه و باواسطه این ارتباط‏هاى نادرست به شمار مى‏آیند.

    پس از سال 1950 میلادى، میزان خودکشى، جنایت و آدم‏کشى جوانان آمریکایى، 300 درصد افزایش داشته و اعتیاد به مواد مخدر شیوع پیدا کرده است. اکثر این افراد در خانواده‏هاى طلاق بزرگ شده‏اند. از طرفى، نرخ طلاق در خانواده‏هایى که هم‏خانگى و ارتباط آزاد پیش از ازدواج، داشته‏اند بیشتر است.108 تحقیقى در انگلیس نشان داده است: از هر شش زن مورد مطالعه در لندن، دو تن مورد تهاجم جنسى قرار گرفته بودند.109 44 درصد معتادان نیز از سرپرستى خوب والدین محروم بودند. 70 درصد از افرادى که گرفتار آسیب‏هاى اجتماعى مى‏شوند، کودکان طلاق هستند. 96 درصد مجرمان خطرناک و 70 درصد از بیماران روانى، افراد کژخوى و جامعه‏ستیز، عموما از خانواده‏هایى هستند که به نحوى دچار آسیب و لطمه شده‏اند. در آمریکا هر سال بیش از یک میلیون نوجوان از خانه‏هاى خود فرار مى‏کنند و نیمى از آنها را دختران جوان تشکیل مى‏دهند، که در خدمت دزدى، معامله مواد مخدر، رواج فحشا درآمده، یا به خودفروشى مشغول مى‏گردند.110

    اسلام در بُعد اجتماعىِ روابط آزاد هم سخن گفته، بحث اشاعه فحشا را مطرح نموده است و مسلمانان را از انجام آن برحذر مى‏دارد و براى عاملان آن، عذابى دردناک وعده مى‏دهد. قرآن کریم مى‏فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ» (نور: 19)؛ کسانى که دوست دارند زشتى‏ها در میان مردم باایمان شیوع یابد، عذاب دردناکى براى آنان در دنیا و آخرت است.

    نتیجه‏گیرى

    دیدگاه ارتباط آزاد در یک بستر تاریخى ـ فرهنگى خاص به وجود آمده که قابل تطبیق به فرهنگ دینى ما نیست؛ چون آموزه‏هاى دینى براى ارضاى عاطفى ـ جنسى بین زن و مرد راه‏کارهاى مقبول دارد. گذشت زمان و آمارها، بطلان چنین نظریه را گواهى مى‏دهد. بر اساس شواهد موجود، نیاز عاطفى ـ جنسى انسان نه تنها با چنین روابطى تأمین نمى‏شود، بلکه خود مشکل‏آفرین است. ارتباط آزاد آثار مخرب فردى، مثل انحرافات جنسى ـ اخلاقى، شکل‏گیرى عشق‏هاى آتشین (که خود مى‏تواند به اختلالاتى نظیر افسردگى و اضطراب منجر شود)، آسیب‏هاى تحصیلى، شغلى و صدمات معنوى فراوان را به دنبال دارد. همچنین آثار مخرب خانوادگى، مثل شکل‏گیرى ازدواج‏هاى ناموفق، سستى بنیان خانواده و کاهش لذت جنسى را در پى دارد. در بعد اجتماعى نیز آثار بى‏شمارى را مى‏توان نام برد. خشونت ضد زنان، آبستنى‏هاى ناخواسته و فرزندان بى‏خانمان، افزایش غیرقابل کنترل سقط جنین، افزایش خانواده‏هاى تک‏والدینى، گسترش بیمارى‏هاى مقاربتى (مثل ایدز)، خودکشى، جنایت، مواد مخدر، پدیده شوم روسپى‏گرى و گسترش روزافزون انحراف‏هایى مثل هم‏جنس‏بازى، از عوارض بى‏واسطه و باواسطه ارتباط آزاد به شمار مى‏آیند. از این‏رو، این نظریه با اشکالات جدى روبه‏روست و توصیه ما عمل بر اساس دستورات اسلام است؛ یعنى تقویت حریم و مرزها بین زنان و مردان، تبیین عوارض ارتباط آزاد، تقویت اعتقادات مذهبى، ترویج ازدواج آسان و فراهم کردن زمینه‏هاى ازدواج براى جوانان، فرهنگ‏سازى براى برداشتن آداب غیرضرورى ازدواج، ضابطه‏مند کردن ازدواج موقت و انجام آن در شرایط ضرورى، و در صورت عدم توانایى، به کارگیرى راه‏کارهاى لازم براى کنترل غریزه جنسى و ارضاى عاطفى و حفظ عفت و پاک‏دامنى تا زمان ازدواج.

    ··· منابع

    • ـ آذربایجانى، مسعود و همکاران، درآمدى بر روان‏شناسى دین، چ دوم، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1387.
    • ـ ـــــ ، روان‏شناسى اجتماعى با نگرش به منابع اسلامى، چ دوم، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1389.
    • ـ آشتیانى، محسن، «راه‏هاى مبارزه با آفات عفاف»، صحیفه مبین، ش 31و32، پاییز و زمستان 1382.
    • ـاحمدى،محمدرضا،روابط‏پسرودختر،چ‏چهارم،قم،معارف،1386.
    • ـ بارون، رابرت و همکاران، روان‏شناسى اجتماعى، ترجمه یوسف کریمى، چ دوم، تهران، روان، 1388.
    • ـ بستان، حسین و همکاران، اسلام و جامعه‏شناسى خانواده، چ چهارم، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1388.
    • ـ پروین، لورنس اى، اولیور پى. جان، شخصیت (نظریه و پژوهش)، ترجمه محمدجواد جعفرى و پروین کدیور، چ دوم، تهران، آییژ، 1386.
    • ـ ترنر، جاناتان اچ.، مفاهیم و کاربردهاى جامعه‏شناسى، ترجمه محمد فولادى و محمدعزیز بختیارى، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1378.
    • ـ حرّ عاملى، محمدبن حسن، وسائل‏الشیعه، قم، مؤسسة آل‏البیت، 1409ق.
    • ـ دادستان، پریرخ، روان‏شناسى مرضى تحولى، تهران، سمت، 1383.
    • ـ دفتر تبلیغات اسلامى، ره‏توشه راهیان نور (ویژه جوانان)، قم، قلم مکنون، 1387.
    • ـ راسل، برتراند، زناشویى و اخلاق، ترجمه مهدى افشار، چ دوم، تهران، کاویان، 1354.
    • ـ رجبى، عباس، حجاب و نقش آن در سلامت روان، چ سوم، قم، مؤسسه آموزشى پژوهشى امام خمینى، 1386.
    • ـ سالارى‏فر، محمدرضا، خانواده در نگرش اسلام و روان‏شناسى، چ چهارم، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1387.
    • ـ سجادى، سیدابراهیم، «همگرایى و فروپاشى نهاد خانواده در قرآن»، پژوهش‏هاى‏قرآنى،ش37،بهاروتابستان1373،ص146ـ183.
    • ـ سجستانى، سلیمان‏بن اشعث، سنن ابوداود، بیروت، دارالحدیث، 1393ق.
    • ـ شولتز، دوان پى، سیدنى آلن شولتز، نظریه‏هاى شخصیت، ترجمه یحیى سیدمحمدى، تهران، ویرایش، 1389.
    • ـ صبور اردوبادى، احمد، نگاه پاک زن و نگاه‏هاى آلوده به او، تهران، امیرکبیر، 1367.
    • ـ صدوق، محمدبن على، من لایحضره‏الفقیه، قم، جامعه مدرسین، 1413ق.
    • ـ عبدى، حمزه و محمود گلزارى، «ارتباط میان سبک‏هاى عشق و ویژگى‏هاى شخصیتى»، روان‏شناسى و دین، ش 3، پاییز 1388، 53ـ74.
    • ـ فیست، جس، گریگورى جى. فیست، نظریه‏هاى شخصیت، ترجمه یحیى سیدمحمدى، چ دوم، تهران، روان، 1386.
    • ـ کلینى، محمدبن‏یعقوب، الکافى، تهران،دارالکتب‏الاسلامیه،1365.
    • ـ کى‏نیا، مهدى، مبانى جرم‏شناسى، تهران، دانشگاه تهران، 1369.
    • ـگیدنز،آنتونى،جامعه‏شناسى،ترجمه‏منوچهرصبورى،تهران،نى،1374.
    • ـ لپ، اینیاس، روان‏شناسى عشق ورزیدن، ترجمه کاظم سامى، چ چهارم، تهران، چاپخش، 1377.
    • ـ لمبروزو، جینا، روان‏شناسى زن، ترجمه پرى حسام شهرئیس، چ چهارم، تهران، دانش، 1380.
    • ـ لوییس، معلوف، المنجد، چ چهارم، قم، بلاغت، 1373.
    • ـ مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1404ق.
    • ـ مطهّرى، مرتضى، مسئله حجاب، تهران، صدرا، 1368.
    • ـ ـــــ ، مجموعه آثار، چ دوم، تهران، صدرا، 1379.
    • ـ مک گراو، فیلیپ، نجات ازدواج، ترجمه طاهره لبافى، تهران، پیک بهار، 1382.
    • ـ موریش، ایور، درآمدى بر جامعه‏شناسى تعلیم و تربیت، ترجمه غلام‏على سرمد، تهران، نشر دانشگاهى، 1373.
    • ـ میشل، اندره، جنبش اجتماعى زنان، ترجمه هما زنجانى‏زاده، مشهد، نیکا، 1372.
    • ـ نورى، میرزا حسین، مستدرک‏الوسائل، قم، مؤسسه آل‏بیت، 1408ق.
    • ـ نیکزاد، عباس، «روابط زن و مرد از دیدگاه اسلام، ترویج، تعدیل، تعطیل»، کتاب زن، ش 25، پاییز 1383، ص 117ـ151.
    • ـ ویتز، پل، «زوال خانواده»، بازتاب اندیشه، ش 49، اردیبهشت 1383، ص 39ـ42.
    • ـ هاشمى رکاوندى، سیدمجتبى، مقدمه‏اى بر روان‏شناسى زن، چ سوم، قم، شفق، 1378.
    • ـ یوسفى، شهناز، بازشناسى تربیت جنسى با رویکرد اسلامى، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1389.

    * دانش‏پژوه کارشناسى ارشد روان‏شناسى خانواده، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس‏سره. pasokhgoo_20@yahoo.com  دریافت: 18/1/90 ـ پذیرش: 25/3/90.


    • 1ـ پل ویتز، «زوال خانواده»، بازتاب اندیشه، ش 49، ص 39.
    • 2ـ عباس نیک‏زاد، «روابط زن و مرد از دیدگاه اسلام، ترویج، تعدیل، تعطیل»، کتاب زن، ش 25، ص 117.
    • 3ـ محمدرضا احمدى، روابط پسر و دختر، ص 18ـ20.
    • 4ـ سیدابراهیم سجادى، «همگرایى و فروپاشى نهاد خانواده در اسلام»، پژوهش‏هاى قرآنى، ش 37، ص 146.
    • 5ـ حسین بستان و همکاران، اسلام و جامعه‏شناسى خانواده، ص 90.
    • 6ـ محمدرضا احمدى، همان، ص 28.
    • 7ـ دوان پى شولتز و سیدنى آلن شولتز، نظریه‏هاى شخصیت، ترجمه یحیى سیدمحمدى، ص 349.
    • 8Henry Murry.

    • 9ـ همان، ص 232.
    • 10Erik Erikson.

    • 11ـ همان، ص 258.
    • 12ـ محمدبن حسن حرّ عاملى، وسائل‏الشیعه، ج 20، ص 13.
    • 13ـ لوییس معلوف، المنجد، ص 19.
    • 14ـ دوان پى شولتز و سیدنى آلن شولتز، همان، ص 348.
    • 15ـ همان، ص 233.
    • 16ـ محمدبن حسن حرّ عاملى، همان، ج 20، ص 23.
    • 17ـ جس فیست و گریگورى جى فیست، نظریه‏هاى شخصیت، ترجمه یحیى سیدمحمدى، ص 64.
    • 18ـ دوان پى شولتز و سیدنى آلن شولتز، همان، ص 105.
    • 19ـ جس فیست و گریگورى جى فیست، همان، ص 65ـ66.
    • 20ـ لورنس اى. پروین و اولیور پى. جان، شخصیت نظریه و پژوهش، ترجمه محمدجواد جعفرى و پروین کدیور، ص 61.
    • 21ـ برتراند راسل، زناشویى و اخلاق، ترجمه مهدى افشار، ص 104.
    • 22ـ همان، ص 165ـ167.
    • 23ـ مرتضى مطهّرى، مسئله حجاب، ص 113ـ114.
    • 24ـ سیدابراهیم سجادى، همان، ص 164.
    • 25ـ همان، ص 165.
    • 26ـ عباس نیک‏زاد، همان، ص 122.
    • 27ـ جس فیست و گریگورى جى فیست، همان، ص 640.
    • 28ـ سیدابراهیم سجادى، همان، ص 163.
    • 29ـ آندره میشل، جنبش اجتماعى زنان، ترجمه هما زنجانى‏زاده، ص 126.
    • 30ـ مسعود آذربایجانى، درآمدى بر روان‏شناسى دین، ص 89.
    • 31ـ محسن آشتیانى، «راه‏هاى مبارزه با آفات عفاف»، صحیفه مبین، ش 31و32، ص 97.
    • 32ـ سیدابراهیم سجادى، همان، ص 163.
    • 33ـ محمدبن حسن حرّ عاملى، همان، ج 20، ص 23.
    • 34ـ همان، ج 14، ص 100.
    • 35ـ همان، ص 82ـ83.
    • 36ـ پل ویتز، همان، ص 40.
    • 37ـ همان، ص 40ـ41.
    • 38ـ احمد صبور اردوبادى، نگاه پاک زن و نگاه‏هاى آلوده به او، ص 247ـ250.
    • 39ـ حسین بستان و همکاران، همان، ص 90.
    • 40ـ سیدابراهیم سجادى، همان، ص 124.
    • 41ـ همان، ص 140.
    • 42ـ همان، ص 134.
    • 43ـ مرتضى مطهّرى، مجموعه آثار، ج 19، ص 460ـ461.
    • 44ـ همو، مسئله حجاب، ص 113.
    • 45ـ همان، ص 113ـ114.
    • 46ـ همان، ص 84ـ87.
    • 47ـ محمدرضا سالارى‏فر، خانواده در نگرش اسلام و روان‏شناسى، ص 21.
    • 48Carl Ragers.

    • 49ـ دوان پى شولتز و سیدنى آلن شولتز، همان، ص 365 و 388.
    • 50Gordon Allport.

    • 51ـ همان، ص 300.
    • 52ـ همان، ص 221.
    • 53ـ همان.
    • 54ـ مجتبى هاشمى زکاوندى، مقدمه‏اى بر روان‏شناسى زن، ص 231.
    • 55ـ همان، ص 229.
    • 56ـ جینا لمبروزو، روان‏شناسى زن، ترجمه پرى حسام شهرئیس، ص 113ـ115.
    • 57ـ ایور موریش، درآمدى در جامعه‏شناسى تعلیم و تربیت، ترجمه غلامعلى سرمد، ص 42.
    • 58ـ همان.
    • 59ـ لورنس اى. پروین و اولیور پى. جان، همان، ص 59؛ دوان پى شولتز و سیدنى آلن شولتز، همان، ص 115.
    • 60ـ جس فیست و گریگورى جى فیست، همان، ص 640.
    • 61ـ جینا لمبروزو، همان، ص 120.
    • 62ـ سلیمان‏بن اشعث سجستانى، سنن ابى‏داود، ج 1، ص 19.
    • 63ـ محمدبن یعقوب کلینى، اصول کافى، ج 5، ص 519.
    • 64ـ محمدبن حسن حرّ عاملى، همان، ج 15، ص 250.
    • 65ـ عباس نیکزاد، همان، ص 123.
    • 66ـ محمدرضا احمدى، همان، ص 28.
    • 67ـ دوان پى شولتز و سیدنى آلن شولتز، همان، ص 353.
    • 68ـ محمدرضا احمدى، همان، ص 28.
    • 69ـ میرزا حسین نورى، مستدرک‏الوسائل، ج 11، ص 344.
    • 70ـ مسعود آذربایجانى و همکاران، روان‏شناسى اجتماعى، ص 233.
    • 71ـ همان، ص 250؛ رابرت بارون، روان‏شناسى اجتماعى، ترجمه یوسف کرمى، ص 427.
    • 72ـ مسعود آذربایجانى و همکاران، روان‏شناسى اجتماعى، ص 239.
    • 73ـ ایور موریش، همان، ص 42.
    • 74ـ دفتر تبلیغات اسلامى، ره‏توشه راهیان نور، ویژه جوانان، ص 147.
    • 75ـ محمدرضا احمدى، همان، ص 31.
    • 76ـ حمزه عبدى و محمود گلزارى، «ارتباط میان سبک‏هاى عشق و ویژگى‏هاى شخصیتى»، روان‏شناسى و دین، ش 3، ص 70ـ71.
    • 77ـ محمدبن حسن حرّ عاملى، همان، ج 15، ص 210.
    • 78ـ میرزا حسین نورى، همان، ج 14، ص 358.
    • 79ـ لورنس اى. پروین و اولیور پى. جان، همان، ص 115.
    • 80ـ محمدرضا سالارى‏فر، همان، ص 21.
    • 81ـ محمدرضا احمدى، همان، ص 31.
    • 82ـ مسعود آذربایجانى و همکاران، روان‏شناسى اجتماعى، ص 308.
    • 83ego.
    • 84id.
    • 85ـ پریرخ دادستان، روان‏شناسى مرضى تحولى، ج 1، ص 96ـ97.
    • 86ـ محمدرضا احمدى، همان، ص 31.
    • 87ـ اینیاس لپ، روان‏شناسى عشق ورزیدن، ترجمه کاظم سامى، ص 50ـ51.
    • 88ـ محمدرضا احمدى، همان، ص 27.
    • 89ـ ره‏توشه راهیان نور، ص 147.
    • 90ـ میرزا حسین نورى، همان، ج 11، ص 339.
    • 91ـ همان، ص 343.
    • 92ـ همان، ص 346ـ347.
    • 93ـ محمدبن حسن حرّ عاملى، همان، ج 15، ص 251.
    • 94ـ همان، ص 210.
    • 95ـ محمدبن یعقوب کلینى، همان، ج 5، ص 333.
    • 96ـ محمدبن على صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 380.
    • 97ـ محمدرضا سالارى‏فر، همان، ص 30.
    • 98ـ مهدى کى‏نیا، مبانى جرم‏شناسى، ج 2، ص 808.
    • 99ـ جاناتان اچ. ترنر، مفاهیم و کاربردهاى جامعه‏شناسى، ترجمه محمد فولادى و محمدعزیز بختیارى، ص 180.
    • 100ـ فیلیپ مگ گرو، نجات ازدواج، ترجمه طاهره لبافى، ص 5ـ6.
    • 101ـ حسین بستان و همکاران، همان، ص 222.
    • 102ـ همان، ص 90.
    • 103ـ محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 76، ص 19.
    • 104ـ همان، ص 26ـ27.
    • 105ـ محمدرضا سالارى‏فر، همان، ص 147.
    • 106ـ عباس رجبى، حجاب و نقش آن در سلامت روان، ص 142.
    • 107ـ سیدابراهیم سجادى، همان، ص 177.
    • 108ـ پل ویتزر، همان، ص 40.
    • 109ـ آنتونى گیدنز، جامعه‏شناسى، ترجمه‏منوچهرصبورى،ص202.
    • 110ـ احمد صبور اردوبادى، همان، ص 247ـ250.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    زارعی توپخانه، محمد.(1390) روابط آزاد زن و مرد از دیدگاه آموزه‌های دینی و روانشناسی. ماهنامه معرفت، 20(4)، 81-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محمد زارعی توپخانه."روابط آزاد زن و مرد از دیدگاه آموزه‌های دینی و روانشناسی". ماهنامه معرفت، 20، 4، 1390، 81-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    زارعی توپخانه، محمد.(1390) 'روابط آزاد زن و مرد از دیدگاه آموزه‌های دینی و روانشناسی'، ماهنامه معرفت، 20(4), pp. 81-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    زارعی توپخانه، محمد. روابط آزاد زن و مرد از دیدگاه آموزه‌های دینی و روانشناسی. معرفت، 20, 1390؛ 20(4): 81-