اصول و راهکارهاى مشاوره در اسلام
Article data in English (انگلیسی)
سال بیستم ـ شماره 163 ـ تیر 1390، 133ـ152
مرضیه پوراصغر*
چکیده
مشاوره رابطهاى حرفهاى بین مشاور و مراجع است که پدیدهاى نو، و از دستاوردهاى دانش روانشناسى نوین به شمار مىرود. اما مشاوره در مفهوم گسترده عبارت است از: هدایت و کمک به انسانها و راهنمایى خواستن از افراد صاحبنظر، که در اسلام بدان سفارش و تأکید فراوان شده است. اصول مشاوره در حقیقت، راهنماى عمل مشاور است که فعالیت مشاوره را جهت مىدهد. از اینرو، براى جهتدار شدن فعالیت مشاوران، شناسایى این اصول ضرورت دارد.
این جستار، به بیان برخى از مهمترین و عمدهترین اصول و راهکارهاى مشاوره از نگاه اسلام، به روش توصیفى ـ تحلیلى پرداخته است. طى بررسىهاى انجامشده، 25 اصل مهم استخراج شده و در اختیار مشاوران و عموم علاقهمندان به امر مشاوره قرار گرفته است.
کلیدواژهها: مشاوره، اصول مشاوره، مشاور، مراجع، راهکارهاى مشاوره.
مقدّمه
امروزه نیاز به مشاوره با توجه به مسائل بىشمارى که در حوزههاى مختلف (خانواده، ازدواج، شغل، تحصیل و...) وجود دارد، ضرورتى تردیدناپذیر است. چون هر انسانى درمىیابد در لحظههایى از زندگى به تنهایى از عهده حل مسائل خود برنمىآید، از اینرو، نیاز به مشاوره یا متخصص در این فن را در خود احساس مىکند. البته مشاوره همیشه براى بررسى و حل مشکل نیست؛ برخلاف آنچه که در اذهان جا گرفته و فکر مىکنند کسى که ناهنجارى یا مشکلى دارد به مشاور مراجعه مىکند. گاه برخى افراد نیاز دارند، به شناسایى استعدادهاى خود (مثلاً در زمینه پیشرفت تحصیلى) بپردازند تا بتوانند با فراهم آوردن زمینههاى مناسب، استعداد درونى خود را شکوفا کنند. بنابراین، مشاوره رابطهاى یاورانه براى رشد و شکوفایى افراد است. از اینرو، اسلام نیز تأکید دارد انسانها براى پیشرفت و رشد بیشتر با دیگران مشورت کنند. خداوند در آیه 159 سوره «آلعمران» برنامه عمل رسول اکرم صلىاللهعلیهوآلهرا، که رمز کامیابى و پیشرفت و موفقیت آن حضرت بود، با عبارتى کوتاه بیان فرموده است: «وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ.»در امور اجتماعى با مسلمانان مشورت نما؛ موقعى که خط مشى، معین شد و در اجراى آن تصمیم قاطع گرفتى، به خداوند اتکا کن. در این عبارت کوتاه، وظیفه پیامبر در مقابل مردم و نسبت به خودش و در پیشگاه خداوند، تعیین شده است. خداوند، مشورت کردن با دیگران را، حتى براى پیامبرش، رمز موفقیت و پیشرفت مىداند. بنابراین، وظیفه ما نیز عمل به رهنمود قرآن است؛ یعنى براى رشد یافتن، باید در کارها با کسانى که صلاحیت مشورت را دارند، مشورت کنیم.
مشاوره، کمک به مراجعان است براى کسب مهارتهاى فردى ـ اجتماعى و تغییر و یا اصلاح این مهارتها، توسعه و پیشرفت سازگارى و افزایش قابلیت انطباق آنان با تمنّیات و خواستههاى متنوع و متغیر زندگى، افزایش مهارتها به منظور مقابله با مشکلات محیطى و سرانجام، توسعه انواع قابلیتهاى آنان در حل مسائل، مشکلات و تصمیمگیرىها.1
«اصل» به معناى بن و ریشه، قانون بنیادین و زیربنایى و قاعده یا قانون رفتار است. اصول مشاوره ماهیت عمل مشاوره را روشن مىسازد و فعالیت مشاوره را جهت مىدهد.2 از اینرو، براى انجام مشاوره، شناسایى اصول آن براى مشاوران ضرورت دارد، تا فعالیتهایشان جهتدار و مطلوب باشد.
مباحث این نوشتار دربرگیرنده بررسىهاى مفهومشناسانه درباره اصول کلى مشاوره، اصول اخلاقى، اصول ارتباطات، مصاحبه، تشخیص و توصیهاى مشاورهاى است که به ترتیب منطقى و با رعایت اختصار آرایش یافته است. به دنبال بحثهاى مفهومشناختى و بیان اصول کلى مشاوره، از اصول ارتباطات به عنوان تکیهگاه اساسى و کلید مشاوره، از مصاحبه به عنوان کارکرد اصلى ارتباطات، از تشخیص به عنوان کارکرد اصلى مصاحبه و از توصیهها به عنوان کارکرد اصلى تشخیص، سخن به میان آمده است.
از آنرو که یادگیرى اصل و قاعده و قانون هر علمى، اهمیت زیادى در پیشبرد اهداف آن علم دارد و اگر کسى بدون اطلاع از اصول یک علم به آن بپردازد نتیجه مطلوبى نمىیابد، براى آسان شدن کار بر محققان، این تحقیق به این امر اهتمام ورزیده است. آنچه که این نوشتار را از سایر مقالهها ممتاز مىکند، این است که تقریبا تمامى اصول مشاوره را که یک مشاوره موفق بدان نیازمند است، جمعآورى نموده است.
ساختار مقاله در راستاى پاسخ به سؤالات اصلى و فرعى مقاله تنظیم شده است؛ سؤالاتى نظیر: اصول مشاوره چیست؟ «اصل» به چه معناست؟ و راهکارهاى دستیابى به این اصول کدام است؟
در زمینه مشاوره آثار فراوانى نگاشته شده است، که در برخى از این نوشتهها به اصول مشاوره به صورت پراکنده و مجمل و غیرمنسجم پرداخته شده است. براى نمونه کتاب مشاوره کاربردى، نوشته رضا شاکرى به طور خلاصه به برخى از اصول کلى مشاوره در ضمن بحثهایش (در کلیات) اشاره نموده است. کتاب مبانى و اصول مشاوره و راهنمایى، تألیف احمد احمدى که بخش کوتاهى از مباحث کتاب را به بررسى برخى از اصول موردنیاز مشاوره پرداخته است. همچنین کتاب آشنایى با اصول و فنون مشاوره اثر سیداحمد رهنمایى در مورد اصول و فنون مشاوره است که بخش اصول را تحت عنوان اصول ارتباطات مشاورهاى، اصول مصاحبه مشاوره و اصول تهیه و تشخیص مشاورهاى آورده است. مقالهاى با عنوان «درباره اصول و راهکارهاى مشاوره» از یداللّه کوثرى به برخى از اصول مشاوره اشاره کرده است. اما از آنرو که مباحث این کتابها و مقالات به صورت پراکنده و مجمل بوده است، نگارنده درصدد است تمامى اصول و راهکارهایى که براى یک مشاوره موفق موردنیاز مشاوران است را در این مقاله بگنجاند و تلاش نموده عمده اصول موردنیاز براى یک مشاوره موفق را در این نوشتار گردآورى نماید.
اصول کلى مشاوره
مشاوره همانند سایر علوم و مهارتها اصولى دارد. اگرچه برخى اصول ممکن است با اصول مطرحشده در علوم دیگر مشترکاتى داشته باشد، ولى این اصول در جایگاه مشاوره معنا و تفسیر خاص خودش را خواهد داشت.
دیدگاه مثبت و احترامآمیز به مراجع
انسان داراى حرمت و احترام است. یکى از مهمترین اصول اخلاقى در اسلام، ارزش قایل شدن براى کرامت انسانى و احترام گذاشتن به آنهاست. بنابراین، بر مشاوران نیز لازم است به شخصیت انسانى مراجعان احترام بگذارند. خداوند در قرآن مىفرماید: «ما فرزندان آدم را کرامت و ارزش بخشیدیم.»3 در این آیه، خداوند از همه خواسته است کرامت انسانها را از بین نبرند.
از اینرو، یک مشاور باصلاحیت، همواره باید در فرایند مشاوره، مراجع خود را مورد احترام قرار دهد. وجود مشکلات و مسائل و بیان آن از طرف مراجع، نباید باعث موضعگیرى و احیانا تغییر شخصیت مراجع گردد. به طور کلى، مشاورى که دچار بدبینى نسبت به مراجع خود شود، باید او را به متخصص دیگرى ارجاع دهد.4
در فرایند مشاوره باید احترام مراجع حفظ شود؛ چون اگر مراجع احساس کند که مشاور توجهى به او و شخصیتش ندارد و برایش ارزشى قایل نیست، مسائل خود را براى مشاور به صورت شفاف بیان نمىنماید و این باعث مىشود، جریان مشاوره به کندى پیش برود.
هر انسانى داراى شخصیت و ارزش و احترام است و مشاورى که مىخواهد در امر مشاوره موفق باشد، باید با مراجع خود رفتارى کریمانه داشته باشد. این روش انبیا و پیشوایان دینى ما بوده و به دیگران هم توصیه مىکردند با مردم چنین رفتارى داشته باشند. از جمله، مولاى متقیان على علیهالسلام در نامه به مالکاشتر، فرماندار خود، دستور مىدهد با مراجعان خود رفتارى کریمانه و محترمانه داشته باشد: «بدان آنها نظیر و برادر تو به شمار مىآیند؛ یا برادر تو در دین هستند یا همانند تو در انسانیتاند.»5 این منطق اسلام است، که کرامت انسان را مورد توجه قرار مىدهد، بنابراین، مشاور هم باید به احترام به مراجع را به عنوان یک اصل مهم مورد توجه قرار دهد.
مراجع، یک انسان است و به حکم انسان بودن محترم است: «قُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْنا.» خداوند نفرمود با اهل ایمان و تقوا رفتار احترامآمیز داشته باشید، بلکه فرمود: با مردم رفتار نیک داشته باشید. از اینرو، مشاور هم باید مراجع را به عنوان یک انسان بپذیرد و به او احترام بگذارد.
امام سجاد علیهالسلام نیز یکى از حقوق مهم مشورتکننده را احترام به شخصیت او و مهربانى و نرمى در گفتار و رفتار بیان نموده است.6
هنر همدلى کردن
همدلى مهارتى است که به مشاوران کمک مىکند تا درک خود را از دنیاى مراجع به او انتقال دهند؛ تأیید، پذیرش و درک این نکته که پژواک خویشتن انسان است، و نوعى غذاى روانشناختى است که بدون آن، زندگى قابل تحمل نخواهد بود.7
همدلى درک دنیاى درونى مراجعان است. مشاورِ آگاه در ابتداى ورود مراجع، باید با همدلى نظر مراجع را جلب نماید و بیان کند که مسئله او خیلى حاد نیست و فقط او دچار چنین مشکلاتى نیست تا مراجع کمى آرام شود و بتواند راحت مسائل خود را بیان کند. مشاور با همدلى، به مراجع خود کمک مىکند با آرامش مشکلات خود را کشف نماید، تا با کمک مشاور براى آن راهحل مناسب بیابند. این یکى از ویژگىهاى مؤمنان است که همیشه نسبت به هم حالت همدلى دارند. پیشوایان دینى ما به همدلى نسبت به یکدیگر توصیه کردهاند. در فرمایشى از پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله آمده است: «مؤمنان را در همدلى، دوستى و مهرورزىشان همچون یک پیکر مىبینى. چون عضوى به درد آید، سایر اعضا در شببیدارى و تب با او همدردى مىکنند.»8
انعطافپذیرى
انعطافپذیرى عبارت است از انجام دادن هر کارى که از نظر اخلاقى نتیجهبخش است. انعطافپذیرى دعوت به انجام کارهاى احمقانه نیست، بلکه دعوتى است براى سازگار کردن فرایند با شرایط خاص مراجعهکننده.9
یک مشاور باتجربه نباید حالت خشک و انعطافناپذیر داشته باشد؛ چون مراجع از او فاصله مىگیرد و به راحتى نمىتواند با او ارتباط برقرار کرده و مشکلش را بیان نماید. از شیوههاى اخلاقى امام على علیهالسلامدر برخورد با دیگران، انعطافپذیرى و خوشاخلاقى زیاد ایشان بود؛ تا جایى که متهم به شوخطبعى مىشدند.10
اصل نفوذ میانفردى و اعتمادسازى
تحقق مشاوره موفق، منوط به اعتمادسازى است و مشاور باید در طى جلسات مقدماتى اعتماد مراجع را به دست آورد. مشاور هر قدر بتواند در مراجع خود نفوذ نماید و اعتماد او را جلب کند، مشاوره با موفقیت چشمگیرى ادامه پیدا مىکند و تغییرات احتمالى سریعتر به نتیجه خواهد رسید.11 در غیر این صورت، یعنى عدم وجود اعتماد، مراجع تمام آنچه را که باید در جلسه مشاوره براى حل مسئله خود بیان کند، بروز نمىدهد و این روند مشاوره را کُند و ناموفق مىکند. اعتمادسازى بیش از اینکه نیاز به مهارت و تخصص داشته باشد، معلول رفتار و اخلاق مشاور است.
به اعتقاد تراکس و میشل (1971)، رفتار اعتمادبخش داراى سه بُعد است: اصالت، همدلى و توجه مثبت. بنابراین، مشاورى مىتواند ایجاد اعتماد بکند که اصیل و صادقانه عمل نماید؛ از نقشهاى کلیشهاى و متظاهر بپرهیزد؛ از واکنشهاى تدافعى دور باشد؛ با ابراز مهربانى و صمیمیت، فضایى غیرتهدیدآمیز، مطمئن و ایمن ایجاد نماید؛ با درک درست از احساسات و حالات مراجع سطح درک همدلانه بالایى داشته باشد.12 یکى از راهکارهایى که براى مشاوره موفق و ایجاد اعتماد پیشنهاد مىشود، احترام گذاشتن به مراجع است؛ چون کسى که حرمتش شکسته شود، دست به هر کارى مىزند. بنابر فرمایش امام هادى علیهالسلام: «کسى که نفسش خوار شود، از شرّش ایمن مباش.»13
نتیجه اینکه پیشنیاز ایجاد جو و محیط درمانگرى، اعتماد است. مراجع اگر در قدمهاى اولیه، مشاور را فردى قابل اعتماد بیابد، به طور فزایندهاى در زمینههاى هیجانى خطر مىکند و افکار و احساسات، اضطرابها و ترسهایى را که بحث کردن در مورد آنها مشکل است، و حتى گاه آنها را انکار کرده مطرح مىنماید.14 پذیرش و احترام بدون قید و شرط، عنصر کلیدى دیگرى در ایجاد فضاى اعتماد است، که حاکى از حرمت نفس مشاور مىباشد.
گوش دادن فعالانه و با دقت به سخنان مراجع
خوب گوش دادن به سخنان مراجع، هم حس همدلى را در مشاور افزایش مىدهد و هم به گسترش صمیمیت درمانى کمک مىکند. همچنین کلمات و شیوهاى که مراجعان به کار مىبرند، سرنخهاى مهمى را در اختیار مشاور قرار مىدهد تا از دیدگاههاى مراجعان نسبت به دنیا آگاه شوند.15
گوش کردن شامل چهار فرایند است:
1. مشاهده و درک رفتار غیرکلامى مراجع، قیافه، اشارات صورت، حرکات، لحن صدا و...؛
2. گوش کردن به پیامهاى کلامى مراجع و درک آنها؛
3. توجه به بافت، یعنى تمامیت فرد در زمینههاى اجتماعى زندگى؛
4. توجه به تذکرات تند مراجع؛ یعنى مطالبى که براى مبارزهطلبى یا حقطلبى عنوان مىکند.16
براى اینکه فرایند مشاوره به نتیجه درست منتهى شود، نیازمند این است که مشاور به سخنان مراجع به دقت گوش دهد تا از لابهلاى سخنان مراجع راهحل مشکلش را بیابد. این کار باعث ترغیب مراجع مىشود تا مسئله خود را به طور کامل بازگو کرده و هر دو راهکارى درست پیدا نمایند. امام صادق علیهالسلام در باب مشورت به کسانى که به سخنان طرف مقابل خود گوش نمىدهند، مىفرماید: «بد گوش کردن به گفتار طرف مقابل، خیانت است.»17
کسى که براى مشاوره نزد شما آمده، انتظار دارد فعالانه به سخنانش گوش فرا دهید تا به کمک هم به کشف مسئله او برسید. اما اگر مشاور هنگام سخن گفتن مراجع، حواسش به جاى دیگر مشغول باشد، نه تنها موفق به حل مشکل مراجع نمىشود، بلکه مراجع را از سخن گفتن درباره مسئله خود پشیمان مىنماید؛ زیرا یکى از امورى که رغبت گوینده سخن را به سخن گفتن برمىانگیزاند، خوب گوشدادن طرف مقابل است. ولى اگر این مسئله از طرف مشاور انجام نشود، مراجع تمایلى به بیان مشکل خود نخواهد داشت.
هنر به حرف واداشتن
توانایى ایجاد انگیزه به حرف واداشتن مراجعهکنندگان به نحوى مطلوب، از مهارتهاى مشاوره است. هدف این کار، کمک به مراجعهکننده براى بررسى هرچه دقیقتر و کاملتر مسائل موجود است. از اینرو، مىتواند در هر مرحله از فرایند، مؤثر واقع شود.18 در مشاوره، چون در ابتداى امر مراجع به مشاور اعتماد ندارد، تمام حرفهاى خود را بیان نمىکند. اگر مراجع هنر به حرف واداشتن را به خوبى بداند، با استفاده از سؤالات متعدد مىتواند به عمق مسئله مراجع خود پى ببرد.
پرهیز از نصیحتکردن
مشاوران، به ویژه در مراحل نخستین ایجاد ارتباط، به دو دلیل از نصیحت کردن اجتناب مىکنند: 1. مراجعان قبلاً این راههاى آسان را امتحان کردهاند؛ 2. نصیحت در مراحل قبل بىنتیجه بوده؛ از اینرو، مراجع به مشاوره روى آورده است. بسیارى از مراجعان نصیحت را پدیدهاى خارجى دانسته، با آن مخالفت مىورزند، و آن را نوعى مداخله در کار خود مىدانند. خواسته آنان از مشاور حل مشکلشان است.19
در دوران معاصر، مردم علاقهاى به شنیدن نصیحت ندارند و اگر براى مشکلى به مشاور مراجعه مىکنند، دوست دارند مشاور خیلى سریع به آنها راهحل ارائه دهد، نه اینکه زبان به پند و نصیحت بگشاید. بنابراین، اگر مشاور در مقام نصیحتگویى برآید، مراجع از او مىگریزد و تمایلى به بیان مسائل خود ندارد؛ چون مراجع در این مسیر به قدرى نصیحت شنیده که دیگر ـ به اصطلاح ـ گوشِ نصیحت شنیدنش پر شده و فقط براى شنیدن راهحل مشکل خود به مشاور مراجعه کرده است. پس یک مشاور آگاه در چنین مواقعى از نصیحت کردن پرهیز مىکند. بنابراین، مشاوران با توجه به این مسئله باید شیوههاى جدید را براى مشاوره به کار برده از نصیحت کردن در ابتداى امر بپرهیزند.
تدریج
تدریج نیز مثل اصل پیشین که عموما در تعلیم و تربیت کاربرد دارد، در مشاوره داراى اهمیت بسیار است. مشاور آگاه در فرایند مشاوره و اصلاح و تغییر رفتار، باید بداند که تغییر دفعتا رخ نمىدهد و مراجعان نیز نباید با انتظارى معجزهآسا نزد مشاور بروند و انتظار حل مشکل خود را در یک جلسه داشته باشند، بلکه مشاور طبق طرح درمانى خود، مشکل مراجع را طى چند جلسه حل مىکند و از شتابزدگى و عجله پرهیز مىنماید.20 هر کار براى رسیدن به سرمنزل مقصود، نیازمند صبر و حوصله و گذشت زمان است. پس براى موفقیت باید تدریج را در هر امرى، بخصوص مشاوره، مراعات کرد.
عدم وابستهسازى
گاه در جلسات مشاوره رابطه عاطفى شدیدى بین مشاور و مراجع ایجاد مىشود. یک مشاور آگاه باید به گونهاى عمل کند که چنین اتفاقى نیفتد. در جریان مشاوره، باید فرد را به الگوى حل مسئله رهنمون کرد، نه اینکه او را وابسته ساخت، به گونهاى که براى هر مسئله کوچکى نزد مشاور بیاید؛ چون این خود تبدیل به مسئله جدیدى براى مراجع مىشود.21
مشاور متعهد و دلسوز که خود را موظف به کمک کردن به مراجعان مىداند، باید سعى کند در طول مشاوره، به گونهاى برخورد نماید که مراجع به او وابستگى عاطفى پیدا نکند. در صورت بروز چنین آسیب و مسئلهاى، مشاور باید فاصله جلسات را بیشتر کند، و از فنون دیگر براى حل این مشکل استفاده نماید.
رعایت حساسیت فردى
مشاور ضمن اینکه نباید از حساسیتهاى مراجعان خود غافل باشد، باید به نحوى مسائل تربیتى، اخلاقى، خانوادگى و فرهنگى را هم موردنظر قرار دهد. مشاور باید مبناى جلسات اول خود را بر شناسایى و ارزیابى قرار دهد، تا از شخصیت مراجع و مشکل او نکته مبهمى باقى نماند. گاه یک رفتار خام از سوى مشاور، فرایند اعتمادسازى را به مخاطره مىاندازد.22
از آنرو که هر منطقهاى فرهنگ مخصوص به خود را دارد و تربیتهاى خانوادگى هم متفاوت هستند، مشاور باید این نکته مهم را مورد توجه قرار دهد و حتىالامکان در جلسات اول اطلاعات کافى را درباره مراجع به دست آورد تا با توجه به این اطلاعات، برخوردى صحیح با مراجع داشته باشد.
پرهیز از ارائه دستورالعمل و راهنمایىهاى مستقیم
مراجع عموما از مشاور مىخواهد سریعا و صریحا به او دستورالعمل دهد تا مشکل خود را هرچه سریعتر حل کند، در حالى که چنین عملکردى همیشه توأم با موفقیت نیست و آفاتى به دنبال دارد. مثلاً، در صورت شکست مراجع، فرایند اعتمادسازى دچار مشکل مىشود و جلسات را رها مىکند. پس مشاور باید راههاى مختلف با ذائقه مراجع را پیشنهاد کند و مراجع، خود با کمک مشاور بهترین راه را انتخاب نماید تا در صورت ایجاد مشکل، تبعات منفى حاصل نشود.23
یکى از اصولى که مشاور همیشه باید به آن توجه داشته باشد (با توجه به اصل تدریج)، این است که بلافاصله راهحل صریح به مراجع ارائه ندهد. چون مراجع مىخواهد خیلى زود از مشکل خود بیرون بیاید، با اولین راهحلى که دریافت کرد، به دنبال کار خود مىرود و جلسه مشاوره را ترک مىکند. در حالى که حل یک مشکل نیازمند وقت و بررسى راههاى متعدد براى یافتن بهترین راه است. بنابراین، مشاور نباید سریعا و خیلى صریح پاسخ مراجع را بدهد، بلکه باید با شنیدن کامل سخنان مراجع، بهترین راهحل را در طى جلسات مشاوره تشخیص دهد.
عجله نکردن در حل مسئله
معمولاً در مشاوره حل بسیار زودهنگام مشکلات مؤثر واقع نمىشود.24 منظور از حل مسئله، اقداماتى است که مشاور در قالب ارائه پیشنهادها و راهکارهاى مناسب براى برطرف کردن مشکل مراجع انجام مىدهد. مشاوران مىتوانند به جاى حل زودهنگام مشکل، با تعریف کامل آن براى مراجع به او کمک کنند. مثلاً، دانستن راهحلهاى قبلى کمک مىکند مراجع بفهمد علت وخیمتر شدن مشکل اولیه او چیست؟25
مراجع معمولاً انتظار دارد مشاور خیلى سریع در اولین جلسه راهحل مسئله او را بیان کند، اما مشاور باید از این کار اجتناب نماید؛ چون ممکن است آنچه مراجع در جلسه اول بیان مىکند، همه مطلب نباشد.
امام صادق علیهالسلام، در اینباره فرمودند: «لقمان به فرزندش گفت: هر گاه با گروهى همسفر شدى، در کار خود و آنان با ایشان زیاد مشورت کن... و چون با تو مشورت کردند، فورى پاسخ نده، بلکه دقیقا بیندیش و زود تصمیم نگیر تا اینکه پس از دقت و بررسى یک رأى را بپسندى و با این همه، پاسخ مشورت را نده، مگر آنکه برخیزى و بنشینى و بخوابى و غذایى بخورى و نمازى بخوانى و در طول این مدت اندیشه و اطلاعات خود را در کار مورد مشورت به کار اندازى؛ زیرا کسى که درباره مشورتکننده صادقانه خیرخواهى نکند، خداوند رأى و اندیشهاش را از او بگیرد و امانتدارى را از وى دور سازد.»26
در این روایت، از مشاور خواسته شده جواب مراجع را فورى بیان نکند؛ چون ممکن است به دلیل عجله کردن در پاسخ، جواب صحیحى به مراجع نداده، و او را با مشکلات جدیدى مواجه کند.
عدم ابتلاى مشاور به مشکل مراجع
اگر مشاور مبتلا به مشکل مراجع باشد، باید مراجع را به فرد متخصص دیگر ارجاع دهد و خود از استمرار رهنمود اجتناب نماید؛ زیرا کسى که خود گرفتار مشکلى شده، نمىتواند راهنماى دیگران در آن موضوع خاص باشد.27 خداوند در قرآن مىفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ.» (صف: 2)؛ یعنى اگر راهکارى که مشاور به مراجع پیشنهاد مىدهد، درست است، چرا خود مشاور براى حل مشکلش آن را انجام نمىدهد.
همچنین اگر مشاور در خود توان حل مشکل را ندید، و مشکل مراجع به گونهاى بود که نیاز به تخصص در زمینه خاص داشت، مشاور باید او را به متخصصان در آن رشته ارجاع دهد و از مشاور دیگرى استمداد بجوید تا مراجع دچار سرگردانى نشود؛ چراکه مشاوره محل دانشاندوزى یا دانشآموزى نیست.
توجه به رفتارهاى غیرکلامى
مؤلفههاى غیرکلامى (لحن صدا، حالات چهره، تماس چشمى و...) ظریفتر، اطلاعات را منتقل مىکند.28 ماهیت ارتباط غیرکلامى مىتواند تحت تأثیر فرهنگ قرار گیرد، اما هیچ معیار مناسبى وجود ندارد که بتوان به معناى ارتباط غیرکلامى با هر مراجع پى برد. از راههاى مؤثر، تفاوت قایلشدنبینرفتارهاىکلامىوغیرکلامى است.29
مشاورى که مهارت و تجربه را با هم دارد، پس از کسب تجربه، به راحتى مىتواند بسیارى از مشکلات مراجع را از حرکات، نگاهها و... تشخیص دهد؛ چون گاه مراجع به دلیل شرم و یا دلایل دیگر، مشکل خود را به صورت کامل بازگو نمىکند. اینجاست که مهارت مشاور، او را در تشخیص درست و کامل کمک مىکند. بنابراین از جمله اصولى که مشاوران باید به آن توجه داشته باشند، رفتارهاى غیرکلامى مراجعان و حرکات آنهاست.
کانون توجه قرار دادن مراجع و حل مشکل او
مراجعان اغلب در مورد سایر افراد صحبت مىکنند. این اشخاص به عنوان علت مشکل و یا ملاک رفتار قلمداد مىشوند. مشاوران تقریبا همیشه تمرکز و توجه خود را به مراجع نشان مىدهند.30 موضوعِ تغییر در مشاوره، مراجع است نه سایر افراد. از طرفى، اگر دیگران (مثل خانواده) در فرایند مشاوره تأثیرگذارند، باید ترتیبى داده شود تا در جلسات مشاوره شرکت نمایند.31
از آنرو که مشکل مراجع، عوامل متعدد دارد، و افراد دیگرى در به وجود آمدن مشکل او دخالت داشتهاند، در جریان مشاوره لازم است از کسانى که به نحوى در این مسئله دخالت دارند، خواسته شود در مشاوره شرکت کنند تا با بررسى کامل مشکل مراجع، بهترین راهکار ارئه شود. البته این موضوع نباید باعث شود توجه مشاور بیش از حد به افراد دیگر جلب شود؛ چون این جلسات براى حل مشکل مراجع تشکیل شده؛ بنابراین، باید کانون اصلى توجه، مراجع باشد و اگر به دیگران هم توجه مىشود، باید براى حل مشکل مراجع باشد، نه اینکه اصل و کانون توجه قرار گیرند.
واضح و مشخص عمل کردن
بعضى از ابزارهاى کار مشاوران، مانند افکار و احساسات، ناملموس هستند. مثلاً مشاوران احساسات را به باد تشبیه مىکنند؛ به این معنا که مراجعان باید به احساسات خود توجه کنند و اجازه دهند که این احساسات بگذرند و تغییر کنند. مشاور ماهر به مراجع کمک مىکند تا احساسات و افکار خود را ملموس و عینى سازد. از راههاى عینى و ملموس ساختن احساسات، استوار ساختن آن در جسم است. عینى شدن زمانى اهمیت مىیابد که درباره رفتار و اهداف مراجعان صحبت مىشود.32
هرچه مراجع بیشتر درباره مشکل خود صحبت کند، ابعاد بیشترى از مشکل او واضح مىشود. از اینرو، مشاور باید با استفاده از اصل به حرف واداشتن، از مراجع درباره مشکلش اطلاعات به دست آورد. با این روش، زوایاى مشکل مراجع آشکار شده و مشاور با این دادهها به مراجع کمک مىکنند تا با ملموس کردن احساسات خود، آنها را عینى کرده و قابل لمس نماید. در این صورت، بهتر مىتواند بر مشکل خود فایق آید.
رازدارى
به دلیل اهمیت فراوان رازدارى در مشاوره، این نکته همواره یک اصل مهم قلمداد مىشود. مشاور آگاه باید بداند آنچه که مراجع به او مىگوید به عنوان امانت تلقّى مىشود و باید از افشاى آن خوددارى کند. امام صادق علیهالسلامدر اینباره مىفرمایند: «سخن گفتن با کسى به طور خصوصى حکم امانت داشته و باید از آن محافظت کرد.»33 از اینرو، مشاور باید در تشکیل پرونده براى مراجع خود و حفظ و نگهدارى از آن، دقت لازم را به عمل آورد و آن را در اختیار کسى قرار ندهد تا از افشاى اسرار مراجع جلوگیرى به عمل آید.34
در روایات ما به رازدارى اهمیت فراوان داده شده و رأى صحیح و انتخاب درست، در نگه داشتن رازها شمرده شده است: «رأى صحیح به این است که رازها محکم نگهدارى شود.»35 عدم رازدارى موجب تباهى کار و از بین رفتن نتیجه مطلوب مىشود.
از امام صادق علیهالسلام نقل شده است: مشورت نشاید، مگر با شرایط آن، و هر که آنها را بداند خوب است، وگرنه زیانش بر مشورتخواه بیش از سودش باشد: 1. طرف مشورت، خردمند باشد؛ 2. آزاد و دیندار باشد؛ 3. یار و برادر باشد؛ 4. اگر رازت را به او بگویى، همچون خودت آن را بداند و آن را نهان دارد؛ زیرا اگر خردمند باشد از مشورتش سود برى و اگر آزاد و دیندار باشد در خیرخواهى تو بکوشد، و اگر یار و برادر باشد، راز تو را که بر آن آگاه شده نهان دارد، و اگر همچون خودت به رازت آگاه شود مشورت به کمال انجام گیرد.36
خلاصهگیرى از محتوا
منظور از خلاصه کردن، مرور کوتاه مسائل اصلى مشاوره است. مرور مطالب مهم ممکن است طى جلسات مشاوره، پایان یک جلسه و یا در آخرین جلسه مشاوره انجام شود. مراجع و مشاور هر دو مىتوانند جمعبندى داشته باشند. خلاصه کردن مطالب این امکان را براى مشاور فراهم مىکند که نظرات خود را در مورد فرایند مشاوره با مراجعان در میان بگذارد. خلاصه کردن از شیوههاى سازماندهى مشاوره است.37
خلاصه کردن یکى از مهارتهاى لازم در هر مشاورهاى است که در مقاطع حساس مشاوره به کار مىآید. از خلاصهگیرى مىتوان براى مراحل بعد بهرهبردارى کرد. هدف از خلاصه کردن، این است که مراجع تصویرى درست از آنچه بیان کرده به دست آورد تا بتواند به وسیله این تصویر، موارد اشتباه را اصلاح کرده، تصمیمى درست براى حل مشکل پیدا کنند.
توجه به تفاوتهاى فردى
انسانها از نظر نیازها، انگیزهها، توانمندىها و استعدادها متفاوتند. در مشاوره باید متفاوت بودن مراجعان پذیرفته شود. خدمات راهنمایى و مشاوره باید متناسب با نیازها و انگیزهها، توانمندىها و استعداد مراجعان تدوین و ارائه گردد.38 مشاور نباید براى همه نسخه واحدى بپیچد؛ چراکه افراد با تفاوتهاى خاصى که دارند، فرایند مشاوره را تعیین مىکنند و با وجود ثابت بودن روشهاى کلى در مشاوره، روشهاى خاصى با توجه به روحیات مراجعان اتخاذ مىشود.39
در جریان مشاوره باید به اصل وجود تفاوتهاى میان انسانها توجه کرد، چون اگر به این مهم توجه نشود و مشاور همان راهکارى را که براى یک مراجع خود ارائه داده، براى مراجع دیگر با همان مشکل ارئه دهد، ممکن است براى مراجعانش مشکلاتى به وجود آید. هرچند ممکن است مشکل این دو مراجع از یک سنخ باشد، اما با توجه به تفاوتهایى که دو مراجع از نظر درک، پذیرش، شناخت، رفتار و... دارند، نباید براى هردو یک نسخه واحد پیچید؛ چون باعث بروز مشکلات بیشترى مىشود.
استفاده از استعاره
استعاره نوعى سبک بیان است که با یک مقایسه غیرصریح، مفهومى در قالب کلمات دیگر بیان مىگردد. مشاوران گاهى مسائل خود را به شکل استعاره بیان مىکنند. استعارهها به آسانى به خاطر سپرده مىشوند و به مراجعان کمک مىکنند تا در مورد علایق و تجربیات خود بیندیشند.40
با توجه به اصلى که پیشتر بیان گردید، یعنى اصل پرهیز از ارائه دستورالعمل مستقیم، این اصل واضح مىشود؛ یعنى در برخى از مشاورهها براى اینکه خیلى صریح دستورالعمل داده نشود، بهتر است از این روش (به کارگیرى استعاره) استفاده شود، تا راهحل بهتر در ذهن مراجع حک شده و بر اساس آن عمل نماید.
توجه به رشد شخصى مراجع
مشاوره محدود به یک دوره نیست و تمام مراحل رشد را دربر مىگیرد. راهنمایى و مشاوره به فرد کمک مىکند تا از ویژگىهاى هر مرحله از رشد آگاه شود و متناسب با آن ویژگىها بتواند در مرحله از آن به خوبى استفاده کند و با کسب مهارتهاى لازم از عهده مشکلات مربوط به هر مرحله برآید و به مراجع کمک کند تا به خودشکوفایى برسد.41
هر مشاورى باید در جریان مشاوره توجه داشته باشد راهکارى را ارائه دهد که به رشد مراجع کمک کند. پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله مىفرمایند: «مشاورى که در پاسخ مشورتخواه به چیزى نظر دهد و او را به امرى هدایت کند که مىداند راه رشد و واقعیت، چیز دیگرى غیر از آن است، به او خیانت کرده است.»42
توجه به تنوع فرهنگها
انسانها داراى زمینههاى فرهنگى، اجتماعى و مذهبى متفاوتى هستند که در فرایند مشاوره باید مورد توجه قرار گیرد. مهم توجه به تفاوت نگرشها و ارزشهاى مراجعان در رعایت این موضوع است. در مشاوره تلاش مىشود به مراجع در جهت باور کردن ارزشهاى خویش کمک شود و نباید هیچگونه تحمیلى از طرفمشاوران صورت گیرد.43
توجه به پیشگیرى
مشاوره بر پیشگیرى دلالت دارد و سروکارش با افراد بهنجار است و به افراد در رشد درونى و برونىشان کمک مىکند. مشاوره تسهیلکننده رشد است و در جهت خودشکوفایى و بارور کردن استعدادها و توانمندىهاى فرد حرکت مىکند. مشاوره به تصمیمگیرىها و حل مشکلات موقعیتى مراجعان کمک مىکند و این، از ضایعات روانى پیشگیرى مىکند.44
حفظ سلامتى و پرهیز از تحلیلیافتگى
مشاور وظیفهاش کمک به مراجعان است، اما این کمک کردن نباید به حدّى باشد که سلامتى مشاور را به خطر بیندازد. خداوند هم در قرآن، وقتى رسالت پیامبر خود را هدایت و راهنمایى مردم بیان مىکند، به او مىگوید: تو نباید در این راه خود را آزار و شکنجه کنى، بلکه رسالت تو رساندن پیام است؛ اگر آنها نپذیرفتند تو مقصر نیستى و نباید خود را به رنج بیندازى.45 در سوره «طه» نیز مىفرماید: «قرآن بر تو نازل نشده که خود را به رنج و مشقت بیندازى.»46
مشاور نباید خود را آنقدر درگیر کند که سلامتىاش به مخاطره بیفتد. اگرچه یک مشاور دلسوز باید پیگیر کار مراجعان باشد، اما باید از احساساتى بودن پرهیز کند و خود را به حدى درگیر احساسات مراجع خود نکند که خود دچار بحران عاطفى گردد. مشاوران با آموزشهاى خاصى که مىبینند و با فنون ویژه، همواره مراقب این امر هستند. مشاور باید بتواند با انرژى مثبت خود، بر انرژى منفى مراجع فایق آید.
آموزش فرایند تصمیمگیرى به مراجع
در مشاوره فرایند تصمیمگیرى به مراجعان آموزش داده مىشود و به آنان کمک مىشود بر اساس توانمندىها، استعدادها و علایق خود رشته تحصیلى و شغلى و... را انتخاب نماید و در این انتخاب به امکانات و فرصتهاى خود و نیازهاى اجتماعى توجه کنند.47 در مشاوره تا جایى که امکان دارد نباید راهحل مستقیم به مراجع داد، بلکه باید او را راهنمایى کرد تا خود براى حل مسئله خود تصمیم بگیرد، و با رهبرى مشاور، خود به راهحلهاى احتمالى برسد. این امر باعث مىشود در مسائلى که در آینده براى مراجع پیش مىآید، راحت بتواند تصمیم بگیرد و مشکلى براى او ایجاد نشود. مشاور ماهر باید مراجع را به گونهاى راهنمایى کند که دیگر در هر امر کوچکى به مشاور مراجعه نکند.
اگر مراجع هنر تفکر کردن را بیاموزد، به اندیشه درست رهنمون مىشود؛ چون به رشد فکرى و عقلى مىرسد. امام على علیهالسلام در اینباره مىفرمایند: «اندیشیدن، فرد را به رشد فکرى و راه درست هدایت مىکند.»48 بنابراین، مشاور براى اینکه مراجع راهحل مناسب مسائل را پیدا کند، باید او را هدایت به اندیشیدن نماید.
اصول اخلاقى مشاوره
رعایت محدودیتها و مسائل اخلاقى
محدودیت، امرى واقعى بوده و در هر شغل و حرفهاى وجود دارد، گاه تصور مىشود در مشاوره، اصول اخلاقى و ارزشها نادیده گرفته مىشوند و مراجع و مشاور ناگزیر مىشوند در همه امور به هر شکل ممکن وارد شوند، در حالى که در مشاوره باید به بایستهها و نبایستهها توجه داشت. مثلاً، مشاور باید از زندگى خصوصى مراجع و گذشته او در روابط خانوادگىاش و محدودیتهاى او تا حدى که واقعا احساس ضرورت مىکند، آشنایى داشته باشد، و از خودافشایى مراجع جلوگیرى کند؛ زیرا بیان برخى مطالب به طور جزئى و دقیق که نیازى به آن نیست، ممکن است از حیث اخلاقى مشکلات دیگرى را پدیدآورد.49
نکته: در مشاورههاى جنسى حتما باید اصل همجنس بودن مشاور و مراجع رعایت گردد. عدم رعایت آن، نه تنها مشکلاتى را ایجاد مىکند، بلکه موجب مىشود مفاهمه و درک متقابل، که یکى از مهارتهاى مشاورهاى است، صورت نگیرد. از اینرو، باید هماهنگى جنسیت در مشاوره مورد توجه باشد.
هشدار دادن: اگر مشاور در طى مشاوره متوجه شد که فردى در معرض آسیب است باید هشدار دهد. مشاوران باید به منظور حفاظت از افرادى که ممکن است از سوى مراجعان آسیب بدنى ببینند، مراقبتهاى منطقى به عمل آورند. محافظت مىتواند شامل هشدار به قربانى و یا اطلاع دادن به پلیس باشد. البته این موضوع منجر به شکستن رازدارى مىشود. بنابراین، مشاوران باید میزان جدیت تهدیدهاى مراجعان را به دقت ارزیابى کنند و محدودیتهاى رازدارى را براى مراجعان توضیح دهند. نیز اگر مراجعان مستعد خودکشى هستند، مشاوران وظیفه حفظ جان آنها را دارند. همچنین اگر طى مشاوره به سوءاستفاده از کودکان پى بردند، باید آن را گزارش دهند.
نکته: البته برخى از اصولى که در ابتدا تحت عنوان «اصول کلى مشاوره» بیان شد (مثل اصل رازدارى و...) مىتواند جزء اصول اخلاقى مشاوره نیز باشد. از اصول اخلاقى دیگر مىتوان به صداقت و راستى، امانتدارى، و مسئولیتپذیرى اشاره کرد که تا حدودى ذیل اصول دیگر قرار مىگیرند. از اینرو، در اینجا بحثى از آنها به میان نمىآید.
مباحثى که بیان گردید، اصول کلى مشاوره را دربر مىگرفت و مواردى از اصول اخلاقى یک مشاوره خوب نیز بیان شد. اما براى اینکه بحث مشاوره به طور کامل بیان شود و همه کسانى که علاقهمند به حرفه مشاوره هستند ار آن استفاده کافى ببرند، در این قسمت براى تکمیل بحث، به اصول ارتباطات، مصاحبه، تشخیص و توصیهاى مشاوره برگرفته از کتاب آشنایى با اصول و فنون مشاوره اشاره مىنماییم.50
اصول ارتباطات مشاورهاى
رابطه حرفهاى بین مشاور و مراجع
خدمات یاورانهاى مشاورهاى، ایجاب مىکند بین یاور و مددجو ارتباطى از نوع ارتباطات حرفهاى برقرار گردد. اگر این ارتباط صورت نگیرد، مشاوره اساسا نه روح و معنا پیدا مىکند و نه ساختار مناسب. براى اینکه رابطه بین مشاور و مراجع حرفهاى باشد، باید از اصول راهبردى و راهکارى ویژهاى برخوردار باشد؛ یعنى عالمانه، یاورانه، صمیمانه و متعهدانه باشد، که هرکدام ویژگىهایى دارند.
1. ویژگى رابطه حرفهاى عالمانه:
ـ کارشناسى لازم پیش از هر اظهارنظرى؛
ـ شناسایى موضوع پیش از هر اقدام؛
ـ اندیشه پیش از ابراز عواطف؛
ـ برخورد علمى با مراجع و مشکل.
2. ویژگى رابطه حرفهاى یاورانه:
ـ ارائه اطلاعات مفید و لازم مناسب با مشکل مراجع؛
ـ تقدیم توصیههاى لازم به مراجع با رعایت احترام؛
ـ اصلاح شناختها و گرایشهاى نامطلوب؛
ـ همراهى با مراجع در راستاى حل مشکل.
3. ویژگى رابطه حرفهاى صمیمانه:
ـ ابراز محبت کافى به مددجو؛
ـ کنترل هیجانات و همدلى با مراجع؛
ـ ساماندهى عواطف؛
ـ برخورد با مراجع و مشکل او با حلم و بردبارى.
4. ویژگى رابطه حرفه متعهدانه:
ـ به کارگیرى حس مسئولیتپذیرى مشاور و اقدام متعهدانه او؛
ـ حمایتپذیرى مراجع و رفتار متعهدانه او؛
ـ مسئولیتپذیرى مراجع نسبت به حل مشکل مراجع؛
ـ حمایتپذیرى مراجع نسبت به توصیهاى مشاور.51
بخشى از اصول ارتباطات مشاورهاى به جنبه مهارتآمیز بودن این قسم از ارتباطات بازمىگردد و بخش دیگر، به ساختار و روح این قبیل ارتباطات.
مجموعه تجارب آموزشى، کارورزى و کاربردى حرفه یاورانه مشاوره هنگامى اعتبار و مفهوم مىیابد که مشاور آنها را با تکیه بر هندسه خاص شناختى ـ رفتارى و به پشتوانه تجربهها و کارورزىهاى ساختاریافته به دست آورده باشد. ساختارها مشروط به اینکه متوازن با موضوع مشاوره و متناسب با روح ارتباطات مشاورهاى انتخاب شوند، ارتباطات حرفهاى را سامان داده، به آنها جهت و معنا مىبخشند.
ساختار ارتباطات مشاورهاى: ارتباطات مشاورهاى ساختار ویژهاى دارد. در حین مشاوره مىتوان براى بسیارى از الگوهاى کلامى، رفتارى و حرکتى مشاور ـ مراجع معناى خاصى را در نظر گرفت که به روند مشاوره جهت دهد و نقش مشاوره را از حیث کمّى و کیفى کمبار یا پربار یا خنثا سازد.
ارتباط کلامى
مشاور ابتدا از راه گفتوگو علاقهمندى خود را به ایجاد ارتباط با مراجع نشان مىدهد و سعى مىکند مراجع را متقاعد سازد که بهترین راهحل مشکل او، رابطه کلامى است و هر چاره و تدبیرى باید از گذرگاه گفتار عبور کند تا به تدابیر رفتارى برسد. بیش از هر چیزى، زبان و اندیشه پژواک یکدیگرند؛ به این معنا که اندیشه نارسا به گفتار ناتمام مىانجامد و بعکس.
مراحل ارتباط کلامى:
الف. پذیرش روانى ـ عاطفى: نخستین رویارویى مشاور و یا دستیار و منشى او با مراجع بسیار حساس و سرنوشتساز است. اگر مشاوره تأثیرى داشته باشد، بر اثر کلام شیرین و دلپذیر در اولین برخورد، افزونتر مىشود. مشاور باید به حسب مورد از کلمات و عبارات و جملات دلپذیرتر و آرامشبخشتر و سازمانیافتهتر استفاده کند تا مراجع را به برقرارى ارتباط کلامى بیشتر جذب کند. اگر آداب کلامى مناسب در اولین برخورد استفاده شود، پذیرش عاطفى ـ روانى به سهولت انجام مىگیرد.
ب. ارائه رهنمود آغازین: مشاور در ابتدا از تشریفات و آداب لازم با گفتار آغازین خود، زمینه مناسبى براى مراجع فراهم مىکند تا مسائل و مشکلات خود را بازگو کند. بیان یک خاطره ساده، توصیف یک پدیده، و... مىتواند نظر مراجع را جلب کند و زمینه را براى شرح مشکل و یا طرح مسئله از زبان او فراهم نماید.
ج. مصاحبه حرفهاى: مهمترین بخش در ارتباط کلامى در مشاوره به تنظیم مصاحبه حرفهاى برمىگردد که امر ساده و پیش پا افتادهاى نیست، بلکه لازم است مشاور با آداب و ضوابط آن آشنا باشد و اصول آن را بداند.
د. تشخیص و اظهارنظر: مشاور معمولاً پس از مصاحبه، تشخیص عالمانه خود را در مورد مشکل مراجع اظهار مىدارد و او را در جریان شناسایى نوع مشکل و عوامل سببساز، زمینهساز و برانگیزاننده آن و تشخیص راهحل مشکل قرار مىدهد. همه این موارد مشمول ضوابط مربوط به ارتباط کلامى است. مشاور سعى مىکند مراجع را نسبت به وضعیت خود تا حد مطلوب حساس کند و او را نسبت به فعالیتهاى مشکلزدایى و یا درمانگرانه برانگیزاند.
ه . توصیه و رهنمود: پس از تشخیص و اظهارنظر، مشاور توصیهها و رهنمودهاى خود را بیان مىدارد. توصیهها، بجز در موارد استثنایى و ویژه، هرگز جنبه آمرانه و ناهیانه پیدا نمىکند. در عین حال، باصلابت و متانت ارائه مىگردد و باید با معیارها و ضوابط ارتباطات کلامى تنظیم گردد.
و. قرار بعدى: گاه یک جلسه پاسخگوى نیاز مشاورهاى مراجع نمىباشد. در این صورت، در هر جلسهاى که روند مشاوره نیمهتمام ماند، لازم است براى تکمیل مشاوره، قرار بعدى تنظیم شود.
ارتباطات غیرکلامى
گاه رفتارها و حرکتهاى نشاندار و بىنشان، بامعنا و مهماند و مشاور باید نسبت به رفتارها و حرکتها و حتى اشارات خود در حین مشاوره دقت داشته باشد و در انتخاب کلیشههاى مناسب غیرکلامى ظرافت به خرج دهد. این کار، نظر مراجع را جلب مىکند و گرایشها و نگرشهاى او را تحت تأثیر قرار مىدهد.
صورتهاى ارتباطات غیرکلامى:
الف. ارتباطات غیرکلامى ـ وضعى: جلسه مشاوره به گونهاى تحت تأثیر طرز نشستن، جهت نشستن و مکان نشستن مراجع ـ مشاور قرار مىگیرد که همه اینها ترجمان خاصى در ذهن مراجع ایجاد مىکند. مشاور همچنین وضعیت روحى و روانى مراجع را از طریق این امور برانداز و کشف مىکند.
ب. ارتباط غیرکلامى ـ حرکتى: مشاور باید مراقب حرکات ریز و درشت گوناگونى که از خودش یا مراجع سر مىزند باشد. این حرکات شامل حرکات سر و گردن و شانهها و دستها، حرکات متوالى و ریز پاها و... مىباشد.
ج. ارتباطات غیرکلامى ـ اشارهاى: اشارهها، علایم و ابزارى که براى اشاره کردن به کار مىروند، همه به طرز گویا و جالبى جایگزین سخن مىگردند. برخى از این اشارات از استاندارد بینالمللى برخوردارند و در همه مناطق مفهومى یکسان افاده مىکنند و برخى متناسب با عرف و برداشتهاى عرفى، در هر جایى به کار مىروند و مفهوم خاصى را به ذهن متبادر مىکنند. اشارههاى رایج مثل چشم، ابروها و...، و اشارهاى که با ابزارى مانند مداد، خودکار و... صورت مىگیرد، باید به گونهاى صحیح و شایسته نظارت و کنترل و تفسیر شوند تا مطلب از ذهن مخفى نماند یا به غلط بار ارزشى خاصى را به ذهن القا نکنند.
د. ارتباطات غیرکلامى ـ چهرهاى: چهره هر فرد همواره با مخاطب سخن مىگوید و حالات چهره، انعکاسى از اوضاع و احوال درونى است و واکنش افراد به دیگران با حالات چهره نمایان مىشود. چهره شاد و خندان، غمگین و... ارتباط خاصى را بین دو فرد ایجاد مىکند که به اعتبار آنها، خدمات مشاورهاى جهت مىیابد.
نکته: ارتباطات کلامى ـ غیرکلامى علاوه بر اینکه مجزا تأثیرگذار است، هرگاه این دو با هم به کار روند، رسایى و اعتبار و کاربرد بیشتر از صورت مجزاى این دو دارند.52
روح ارتباطات مشاورهاى
در بیشتر موارد، ساختار ارتباطات مشاورهاى نقش برجسته و بارزى را در راستاى تأمین و تدارک روح ارتباطات مشاورهاى ایفا مىکند. از آثار ناشى از روح ارتباطات مشاورهاى، مىتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
الف. همآوایى و همبستگى: ارتباطات مشاورهاى نوعى همآوایى و همبستگى بین مشاور و مراجع ایجاد مىکند و این دو، شرط موفقیت مشاور در اولین رویارویى با مراجع و یا پس از آن، در ادامه دادن به جلسات مشاورهاى مىباشد. همآوایى به منزله همگام شدن در حد امکان با زبان، لحن، روحیه و رفتار و یا حتى باورها و گرایشهاى مراجع مىباشد و باعث مىشود مراجع به اشتباه نیفتد و یا به رفتار مقاومتبرانگیزى دست نزند. همآوایى فضایى صمیمى ایجاد مىکند، باعث تأثیرپذیرى مراجع مىشود. از جمله راهکارهاى ایجاد همآوایى و همبستگى، پذیراى خوب، شنواى خوب و پاسخگوى خوب بودن است.
ب. ایجاد اعتماد متقابل: مراجع به اعتماد اینکه مشاور شأنیت و استعداد مشاوره دادن را داراست، سعى میکند از فضاى مشاوره بهرهبردارى لازم را ببرد. این کار، به حس اعتماد مراجع به مشاور اعتبار مىبخشد و مشاوره را در نظرش مقبول مىگرداند. همواره بخشى از وقت مشاوره صرف اعتمادسازى مىشود. این حالت با برخوردهاى شایسته و اظهارنظرهاى عالمانه مشاور میسر مىگردد. البته اعتماد مشاور به مراجع نیز به اعتبار مشاوره مىافزاید. براى ایجاد اعتماد، راههاى ذیل توصیه مىگردد:
ـ صلابت و متانت سخن گفتن؛
ـ توجیه مشاور ـ مراجع؛
ـ برخورد صادقانه؛
ـ پرهیز از وعدههاى بىمورد و نامطمئن؛
ـ همراهى و همنوایى با مراجع؛
ـ رعایت شأن مراجع؛
ـ پرهیز از واگرایى صریح و مستقیم.
ج. ایجاد آرامش: یکى دیگر از آثار ارتباطات مؤثر، ایجاد آرامش فکرى و روانى است. این آرامش نسبى براى مراجع، در درجه نخست به منزله اعتماد به مشاور و در نتیجه، سامانیابى روانى و رهایى از مشکل، و براى مشاور به منزله حصول اطمینان از نتیجه مطلوب مشاوره مىباشد. راهکارهاى ایجاد آرامش عبارتند از:
ـ گفتار و رفتار نویدبخش؛
ـ تقویت باور مراجع؛
ـ بالا بردن اعتماد به نفس مراجع.53
اصول مصاحبه مشاورهاى
مصاحبه در مشاوره بیانگر گفتوشنود خاصى است که به صورت رو در رو بین دو یا چند نفر (مشاور ـ مراجع) انجام مىگیرد و ناظر به اوضاع شخصى، شغلى، خانوادگى، اجتماعى، شخصیتى، رفتارى و روانى مصاحبهشونده مىباشد. در مصاحبه مشاورهاى، بر اساس اصول و ضوابط روانشناختى و تربیتى، امکان مشاهده مستقیم و بدون واسطه رفتار و حرکات مصاحبهشونده براى مشاور فراهم مىگردد. این پدیده به منزله فراخوانى مشاور به مطالعه زوایاى مختلف رفتارى، روانى و شخصیتى مراجع از جهات گوناگون مىباشد. عناصر مصاحبه عبارتند از: گفتوشنود رو در رو، اوضاع شخصى، شغلى، اجتماعى و... مراجع (مشاهده مستقیم) و مطالعه زوایاى مختلف زندگى مراجع.
الگوهاى مصاحبه مشاورهاى: تقسیماتى که براى مصاحبههاى مشاورهاى از جنبههاى گوناگون شکلى و محتوایى استفاده مىشود. این تقسیمبندىها مبتنى بر اعتبارات گوناگونى است که به شکلهاى مختلف براى مصاحبه منظور مىگردد. متغیرهایى نظیر ماهیت، ساختار، اهداف و... . عناصرى همچون روحیات مصاحبهکننده و روحیات مصاحبهشونده، در این تقسیمات نقش بسزایى ایفا مىکند.54
اصول تشخیص مشاورهاى
مصاحبه حرفهاى امر تشخیص را براى مشاور آسان مىسازد. اصولاً، ارتباطات سامان مىپذیرد و مصاحبه انجام مىگیرد تا امکان تشخیص دقیق و لازم و کافى نسبت به نوع و طبقهبندى مشکل، عوامل مشکل و راهکارهاى رفع مشکل براى مشاور فراهم شود. تشخیص اساسىترین کارکرد مصاحبه است. پس براى طبقهبندى بهتر و منظمتر، اصول تشخیص را باید از اصول مصاحبه جدا کرد تا جایگاه تشخیص در مشاوره برجستهتر گردد. هرچه مصاحبه حرفهاىتر باشد، تشخیص کارآمدتر و مفیدتر خواهد بود.
اصول تشخیص مشاورهاى شامل دو بخش است. بخش اول آن، شامل ساختار و ابزار تشخیص است که شامل موارد ذیل مىگردد:
ـ نابهنجارشناسى (روانشناختى، تربیتى، طبى)؛
ـ سببشناسى (سببساز، زمینهساز، انگیزشى)؛
ـ ابزارشناسى (مصاحبه، مشاهده، نقاشى)؛
ـ درمانشناسى (پیشگیرانه، درمانى، توانبخشى).
بخش دوم، شامل نقاشى کودکان است که ابزارى براى تشخیص و رمزگشایى نقاشى کودکان مىباشد. در جایى از مشاوره که کلام و حرکات کارآیى لازم را نداشت، بر حسب مورد مىتوان از ارتباطات تصویرى، نظیر رسم و نقاشى یک جریان، یک پدیده، یک موقعیت و... بهره برد. بسیارى از افراد، به ویژه کودکان و نوجوانان، یک واقعیت را با قلم و تصویر بهتر بیان مىکنند تا با زبان و بیان کلامى و یا فعل و انفعالات رفتارى.55
اصول توصیهاى مشاورهاى
مشاور باید پس از مصاحبه بهناچار انتظار مراجع خود را با ارائه توصیههاى راهبردى و راهکارى سودمند برآورده سازد و این امر مستلزم شناخت نسبتا کامل مشاور نسبت به اصول توصیههاست.
توصیه، راهکارى اصلاحى و یا درمانى است که مشاور، متناسب با ساختار و ماهیت مسئله، مشکل و نابهنجارى، و براى کمک به مراجع در جهت حل مشکل، رفع نابهنجارى و یا درمان اختلال ارائه مىدهد.
منظور از اصول در مقام توصیههاى مشاورهاى، ضوابطى است که مشاور پیش از ارائه توصیه یا در مقام آن، باید نسبت به آنها اطلاع کافى داشته و در به کارگیرى آنها مهارت لازم را دارا باشد. در ذیل، به برخى از این اصول اشاره مىشود:
آمادگى مشاور: فرض بر این است که مشاور همیشه از لحاظ علمى و تجربى آمادگى لازم را براى ارائه توصیهها دارد، ولى گاهى ممکن است شرایط جسمانى، همچون بیمارى و یا خوابآلودگى و شرایط روانى، مثل از دست دادن عزیزى، مانع از بهرهبردارى وى از علوم و تجارب کاربردى خود در راستاى ارائه توصیههاى مشاورهاى گردد. از اینرو، نمىتواند توصیههاى درستى ارائه دهد و لازم است توصیهها را به تأخیر بیندازد. اصول مربوط به آمادگى مشاور عبارتند از: آراستگى ظاهرى، آرامش روانى، رعایت تشریفات، سرزندگى، و حلمورزى.
آمادگى مراجع: اگر مراجع دچار مشکل جسمانى، مثل خوابآلودگى، و یا هر مشکل جانبى دیگرى باشد، آمادگى شنیدن و دریافت توصیهها را ندارد و ارائه توصیه براى او تأثیر چندانى نمىبخشد؛ چون شرایط او براى دریافت و به کار بستن توصیهها مساعد نیست. در اغلب موارد، آمادهسازى مراجع و بالا بردن میزان توانایى او بر انجام توصیهها، از جمله وظایف مشاور به شمار میرود. البته در این کار مىتواند از اطرافیان نیز کمک بگیرد. برخى اصول آن عبارتند از: اعتماد به نفس، مصمم بودن، باحوصلگى، بىتکلفى، و پذیرندگى.
مساعدت شرایط جانبى: گاهى مشکلى از جانب مراجع یا مشاور در میان نیست و هر دو آمادگى براى توصیه را دارند، اما موانع دیگر، شرایط را براى ارائه و یا دریافت توصیهها نامساعد مىکند. ممکن است این موانع توسط عوامل انسانى ایجاد شده باشد، یا بر اثر عوامل غیرانسانى، همچون اوضاع و عوامل محیطى، جوى، اقتصادى و یا هر عامل غیرانسانى دیگر. از اینرو، مشاور باید با در نظر گرفتن شرایط و عوامل جانبى، نظیر ایمنى محیط، جذابیت جلسه، مصونیت از پیامدهاى نامطلوب، صمیمیت و صفا، مراجع را در مسیر عمل بر اساس توصیهها راهنمایى و کمک کند.
ملاحظه اصول علمى ـ تجربى: مشاور علاوه بر تسلط بر امر مشاوره و به ویژه توصیه، باید نسبت به میزان و کیفیت اثرپذیرىها آگاه باشد. او باید بداند چه رابطه علمى و منطقى بین توصیههاى او و رفع و حل مشکل مراجع وجود دارد. حتى باید میزان و چگونگى این رابطه را قبلاً کشف کرده باشد، وگرنه نمىتواند و نباید سهلانگارانه توصیهاى ارائه دهد.
ملاحظه ارزشها و باورها: ارزشها و باورهاى هر فردى در ذهن و روان او رسوخ کرده و جزء سازمان شناختى او شده است. از اینرو، مشاور لازم است ملاحظات جدى را در برخورد مناسب با ارزشها، عادات، آداب و رسوم، باورهاى مراجع به کار بندد. اگر مشکل مراجع با ارزشهاى مورد پذیرش او ارتباطى پیدا نمىکند، مشاور نباید در فرایند درمان یا رفع مشکل آنها را دخالت دهد، مگر اینکه خود مراجع بخواهد راجع به این مقوله مشاوره ببیند.
اگر مشاور در عملیات تشخیصى خود به این نتیجه برسد که گرایشها و پاىبندى مراجع به یک نظام ارزشى ویژه در ارتباط تنگاتنگ با مشکل اوست، مىتواند با ظرافت کامل و مراعات جوانب، مراجع را نسبت به این پدیده چالشبرانگیز و مشکلساز آشنا کند و براى حل مشکل او اصلاحات ارزشمدارانه ضرورى را پیشنهاد داده، به کمک مراجع به اصلاح، تغییر و ساماندهى ارزشها و باورهاى او بپردازد.
این ملاحظات ارزشى مىتواند شامل ارزشهاى ملى، ارزشهاى سیاسى، ارزشهاى فرهنگى، ارزشهاى اعتقادى و حتى ارزشهاى فرمایشى باشد.
اصول تربیتى و روانشناختى
اصول تربیتى و روانشناختى، اصولى هستند که باید به آنها آگاهى داشت. در ذیل، به برخى از ایناصول اشاره مىشود:
بیان تأثیرگذار: بیان مشاور باید این ویژگىها را داشته باشد: الف) دلپذیر و جذاب باشد نه ملالآور و خستهکننده؛ ب) رسا و گویا باشد و نه مبهم و نارسا؛ ج) برانگیزاننده و مشوقانه باشد و نه گزنده و طلبکارانه؛ د) برخاسته از احساس درونى مشاور باشد و نه تقلیدى و جانبدارانه.
روان تأثیرگذار: مراجع باید در دریافت توصیهها، به لوازم زیر پایبند باشد: الف) شنواى خوبى براى توصیههاى مشاور باشد؛ ب) با احساس و اراده و میل و رغبت به توصیهها گوش فرا دهد؛ ج) توجه خود را بر جلسه مشاوره متمرکز سازد؛ د) بر انجام بهموقع توصیهها مصمم باشد.
سازگارى در اندیشه و رفتار: آنچه را مشاور القا مىکند باید قبلاً در اندیشه او جا گرفته و مورد پذیرشش قرار گرفته باشد. مشاور باید از اندیشههاى مغایر با آنچه توصیه مىکند پیراسته بماند و نباید ناسازگارى نسبت به توصیهها در رفتارش باشد. چون اگر مراجع چنین مغایرتى را در اندیشه و یا رفتار مشاور نسبت به توصیهها و یا مفاد توصیههاى مشاور مشاهده یا حتى احساس کند، در عمل به آنها دچار تردید مىشود و واکنش مناسبى نسبت به توصیهها بروز نمىدهد.
تدریج: مشاور و مراجع هر دو باید متوجه باشند که اصل تدریج از روشمندترین اصول اصلاح و تربیت به شمار مىرود؛ یعنى مشاور باید در مقام توصیهها مطابق با شرایط موجود و استعداد و پذیرش مراجع، مراحل متوالى را براى ارائه هر توصیه در نظر بگیرد، تا مراجع گام به گام بتواند موفقیت را در عمل به توصیهها به دست آورد.
سازگارى با شأن مراجع: توصیهها نباید موجب خدشهدار شدن شأنى باشد که مراجع براى خود قایل است و یا دیگران براى او در نظر مىگیرند. در غیر این صورت، مشاور پاسخ مطلوب و روشنى از مراجع دریافت نمىکند. حتى ممکن است دستورالعمل خاصى به شأن و حیثیت مراجع لطمه وارد سازد و وضع او را از اینکه هست بدتر کند. شأنیت فرد به اعتبار و حیثیت او برمىگردد. طبعا آنچه که خلاف شأن مراجع باشد، حیثیت او را زیرسؤال مىبرد. در این صورت، نمىتوان به واکنش مثبت مراجع امید بست.
تناسب با توان مراجع: توانایى مراجع از جنبههاى روانى، جسمانى، اقتصادى و... بر عمل به توصیهها، متغیر دیگرى است که مشاور پیش از ارائه توصیه باید آن را محرز بداند. ناتوانى مراجع نه تنها واکنش منفى و نامساعد او را در پى دارد، بلکه موجب خدشهدار شدن ارزش توصیه مىشود و همچنین ممکن است پیامدهاى نامطلوبى همچون سرخوردگى و ناامیدى مراجع را به دنبال داشته باشد.
اصل همراهى با مراجع: مشاور باید علاوه بر دادن توصیهها، اگر مراجع را در امر درمان نابهنجارى و یا رفع مشکل خویش نیازمند همراهى دید، تا آنجا که برایش میسر است او را همراهى کند. همراهى مشاور با مراجع امیدوارى و اعتماد به نفس مراجع را بالا مىبرد و به او احساس لطیفى مىدهد که به موجب آن، درمانش تسریع مىیابد.
اصل نظارت: در روانشناسى تربیتى، اصل نظارت بر روند تربیت، خواه نسبت به کار مربى و خواه نسبت به نقشپذیرى متربى، به اندازه خود تربیت، برجسته و مهم ارزیابى شده است. تربیت انسانى، به سامان نمىرسد، مگر از طریق نظارت مستمر و پىگیر که باید از جانب مربى و دستیاران او و حتى از جانب متربى بر تلاشهاى پرورشى اعمال گردد. نظارت مستمر و برنامهریزىشده به مشاور فرصت مىدهد تا نسبت به بهبودى وضعیت مراجع بیشتر دقت و اهتمام ورزد و احیانا کمبودها و نواقص مشاورهاى را بهتر و سریعتر جبران کند. بىتوجهى و عدم نظارت کافى موجب بحرانىتر شدن اوضاع مراجع مىگردد. با نظارت بهموقع مىتوان از بروز بسیارى از اختلالات مزمن و یا تحلیلبرنده پیشگیرى کرد و یا امر درمان را تسریع بخشید. عدم نظارت ممکن است یک مشکل ساده و جزئى را به بحران تبدیل کند.
نظارت از وظایف اصولى مشاوره است و بدون آن، مشاوره معنا نمىیابد و یا ناتمام است. نظارت مىتواند مستقیم یا غیرمستقیم باشد. اگر مشاور مربى مراجع خود باشد، نظارت مىتواند مستقیم باشد. به دلیل مشکلات اجتماعى، بهتر است مشاور بخشى از نظارت را به کمک دیگران، نظیر والدین، مربیان، آموزگاران و یا حتى دوستان مراجع اعمال کند.56
جمعبندى و نتیجهگیرى
در این جستار سعى شد اصول کلى و جزئى که دانستن آنها بر مشاوران لازم و ضرورى است، بررسى گردد. با کنکاش در کتب مشاوره، 25 اصل از اصول مهم مشاوره استخراج گردید، که مىتواند راهنماى عمل مشاوران باشد. برخى از این اصول عبارتند از: داشتن دیدگاه احترامآمیز نسبت به مراجع، گوش دادن به حرفهاى مراجع و همدلى کردن با او، انعطافپذیرى، توجه به تفاوتهاى فردى و فرهنگى، رازدارى، توجه به مشکلات مراجع، رعایت تدریج در حل مسائل و ... .
شاید بسیارى از این اصول با اصول مطرحشده در علوم دیگر مشترک باشد، اما در هر حال، آنچه که در این مقاله بدان پرداختیم، مهمترین اصولى است که در جریان فرایند مشاوره به مشاوران در حل مشکلات و مسائل مراجعان کمک مىنماید.
از آنرو که مشکلات انسانها هر روز پیچیدهتر مىشود، نیاز به تحقیقات بیشتر در زمینه اصول و فنون مشاوره احساس مىگردد تا مشاوران بتوانند با تکیه بر معلومات خود، مراجعان را در حل مشکلاتشان یارى کنند. از اینرو، پیشنهاد مىشود در زمینه مهارتهاى موردنیاز در امر مشاوره نیز تحقیقاتى صورت گیرد.
··· منابع
- ـ نهجالبلاغه، ترجمه محمد دشتى، قم، مشهور، 1379.
- ـ احمدى، سیداحمد، مبانى و اصول راهنمایى و مشاوره، چ سوم، تهران، سمت، 1383.
- ـ اصغرىپور، حمید، کلیات راهنمایى و مشاوره، چ هفتم، مشهد، تمرین، 1385.
- ـ ایگن، جرارد، مهارتهاى مشاوره، رویکردى در حل مشکل مددکارى، ترجمه طیبه زندىپور و سوسن سیف، تهران، سمت، 1383.
- ـ تمیمى آمدى، عبدالواحدبن محمد، غررالحکم و دررالکلم، ترجمه جمالالدین خوانسارى، تهران، دانشگاه تهران، 1366.
- ـ حنبل، احمدبن، مسند احمد، محقق ابوالمعاطى النورى، بیروت، عالمالکتب، 1419ق.
- ـ خرمشاهى، بهاءالدین، پیام پیامبر، تهران، منفرد، 1376.
- ـ دیلمى، حسنبن محمد، ارشادالقلوب، چ سوم، تهران، اسلامیه، 1377.
- ـ رهنمایى، سیداحمد، آشنایى با اصول و فنون مشاوره، چ سوم، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1386.
- ـ ریکى، ال. جورج، ترز. اس. کریستیانى، روانشناسى مشاوره؛ نظریهها، اهداف و فرایندهاى مشاوره و روان درمانگرى، مترجمان رضا فلاحى و محسن حاجیلو، چ پنجم، تهران، رشد، 1386.
- ـ سیف، علىاکبر، تغییر رفتار و رفتار درمانى: نظریهها و روشها، چ ششم، تهران، دوران، 1383.
- ـ شاکرى، رضا، مشاوره کاربردى، بىجا، سنابل، 1383.
- ـ شفیعآبادى، عبداللّه، مقدمات راهنمایى و مشاوره (مفاهیم و کاربردها)، تهران، رشد، 1387.
- ـ کلینى، محمدبن یعقوب، اصول کافى، تهران، مکتبة الاسلامیه، 1413ق.
- ـ گلدارد، کاترین، اصول و فنون مشاوره با کودک، ترجمه حامد برآبادى، تهران، سازمان انجمن اولیاء و مربیان، 1381.
- ـ مایر، اسکات و سوزان دیویس، اصول و مهارتهاى مشاوره، ترجمه کیانوش زهراکار و زهرا کهلویى، بىجا، روان، 1387.
- ـ مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، تهران، اسلامیه، بىتا.
* کارشناسى ارشد ادبیات عرب و پژوهشگر گروه اخلاق و تربیت اسلامى، جامعهالزهراء علیهاالسلام. marzyehnor@gmail.com دریافت: 11/7/89 ـ پذیرش: 23/2/90.
- 1ـ تعریف مشاوره از کمیته معیارهاى حرفهاى انجمن روانشناسى آمریکا در سال 1981، به نقل از: محمدحسین شریفىنیا، مبانى روشهاى مشاوره بالینى.
- 2ـ عبداللّه شفیعآبادى، مقدمات راهنمایى و مشاوره مفاهیم و کاربردها، ص 31.
- 3ـ اسراء: 70.
- 4ـ رضا شاکرى، مشاوره کاربردى، ص 22.
- 5ـ نهجالبلاغه، ترجمه محمد دشتى، نامه 53.
- 6ـ رساله حقوق امام سجاد علیهالسلام، حق 39.
-
7ـ جرارد ایگن، مهارتهاى مشاوره، رویکرد در حل مشکل، ترجمه طیبه زندىپور و سوسن سیف، ص 167؛ علىاکبر سیف، تغییر رفتار
و رفتاردرمانى: نظریهها و روشها، ص 121. - 8ـ بهاءالدین خرمشاهى، پیام پیامبر، ص 697.
- 9ـ جرارد ایگن، همان، ص 76.
- 10ـ حسین دیلمى، ارشادالقلوب، ترجمه على سلگى نهاوندى، ج 2، ص 39.
- 11ـ رضا شاکرى، همان، ص 23.
- 12ـ ال. جورج ریکى و ترز. اس، کریستیانى، روان شناسى مشاوره؛ نظریهها، اهداف و فرایندهاى مشاوره و روان درمانگرى، مترجمان رضا فلاحى و محسن حاجیلو، ص 196.
- 13ـ محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 72، ص 293.
- 14ـ ال. جورج ریکى و ترز. اس، کریستیانى، همان، ص 190.
-
15ـ اسکات مایر و سوزان دیویس، اصول و مهارتهاى مشاوره، ترجمه کیانوش زهراکار و زهرا کهلویى، ص 36؛ کاترین گلدارد، اصول و
فنون مشاوره با کودک، ترجمه حامد برآبادى، ص 113. - 16ـ جرارد ایگن، همان، ص 145.
- 17ـ محمدباقر مجلسى، همان، ج 72، ص 97.
- 18ـ جرارد ایگن، همان، ص 188.
- 19ـ اسکات مایر و سوزان دیویس، همان، ص 32.
- 20ـ ر.ک: رضا شاکرى، همان، ص 22.
- 21ـ همان، ص 26.
- 22ـ همان، ص 25.
- 23ـ همان، ص 27.
- 24ـ اسکات مایرو سوزان دیویس، همان، ص 33، به نقل از: ایگان، 2001.
- 25ـ همان.
- 26ـ محمدبن یعقوب کلینى، کافى، ج 8، ص 348.
- 27ـ رضا شاکرى، همان، ص 24.
- 28ـ اسکات مایرو سوزان دیویس، همان، ص 38، به نقل از: وینر، بودنى، وود و راسل، 1989.
- 29ـ اسکات مایر و سوزان دیویس، همان، ص 38.
- 30ـ اسکات مایرو سوزان دیویس، همان، ص 39، به نقل از: سکستون و همکاران، 1997.
- 31ـ اسکات مایر و سوزان دیویس، همان، ص 39.
- 32ـ همان، ص 41ـ42.
- 33ـ محمدبن یعقوب کلینى، همان، ج 2، ص 66.
- 34ـ رضا شاکرى، همان، ص 23.
- 35ـ عبدالواحدبن محمد تمیمى آمدى، غررالحکم و دررالکلم، ترجمه جمالالدین خوانسارى، ص 517.
- 36ـ محمدباقر مجلسى، همان، ج 16، ص 69.
- 37ـ اسکات مایر و سوزان دیویس، همان، ص 44؛ کاترین گلدارد، همان، ص 113.
- 38ـ سیداحمد احمدى، مبانى و اصول راهنمایى و مشاوره، ص 25.
- 39ـ رضا شاکرى، همان، ص 22.
- 40ـ اسکات مایر و سوزان دیویس، همان، ص 43.
- 41ـ سیداحمد احمدى، همان، ص 24.
- 42ـ احمدبن حنبل، مسند احمد، ج 2، ص 365.
- 43ـ سیداحمد احمدى، همان، ص 25.
- 44ـ همان، ص 27.
- 45ـ شعراء: 2.
- 46ـ طه: 2و3.
- 47ـ سیداحمد احمدى، همان، ص 26.
- 48ـ عبدالواحدبن محمد تمیمى آمدى، همان، ج 1، ص 186.
- 49ـ رضا شاکرى، همان، ص 26.
- 50ـ ر.ک: سیداحمد رهنمایى، آشنایى با اصول و فنون مشاوره، ص 41ـ160.
- 51ـ همان، ص 33ـ35.
- 52ـ همان، ص 41ـ49.
- 53ـ همان، ص 55ـ62.
- 54ـ ر.ک: همان، ص 73ـ80.
- 55ـ ر.ک: همان، ص 105ـ133.
- 56ـ ر.ک: همان، ص 150ـ160.