معرفت، سال بیست و یکم، شماره پنجم، پیاپی 176، مرداد 1391، صفحات 33-

    معیارهاى گزینش مشاور در اسلام

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    احمد امامی راد / *استادیار - پژوهشکده علوم اسلامی رضوی / Ahmad_Emami.rad@islamic-rf.ir
    چکیده: 
    /نبشتار /حاضر درصدد بررسى شروطى است که در گزینش و اعطاى مجوّز مشاور در اسلام لازم است. این پژوهش، که به صورت کتابخانه اى صورت گرفته، از آیات و روایات نکات ذیل را در این باره استخراج کرده است: مهم ترین شرط مشاور در اسلام، «تقوا» است. میزان تقواى شخص در رعایت مسائل اخلاقى نیز نقش بسزایى ایفا نموده، نوعى تضمین درونى به شمار مى آید. داشتن صلاحیت حرفه اى، که از دو مؤلفه «علم» و «تجربه» تشکیل شده، دومین شرط گزینش مشاور در اسلام است. عقل محورى، احترام به کرامت انسانى، توجه عاطفى مثبت به همه مراجعان، حریص و بخیل نبودن، صبر، آراستگى ظاهرى، عمل به دانسته ها، علم افزایى مداوم، صداقت و راستى قلبى و زبانى از دیگر صفات لازم براى مشاور در اسلام است. توجه به این نکات در گزینش مشاور و اعطاى مجوّز فعالیت مشاوره اى موجب کاهش بسیارى از ضررهاى حاصل از مشاوره توسط افراد غیرصالح مى شود و از آسیب رسانى به مراجع و این حرفه مقدس یارى رسان جلوگیرى خواهد کرد. 
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    معرفت سال بیست و یکم ـ شماره 176 ـ مرداد 1391، 33ـ49

    احمد امامى راد*

    چکیده

    /نبشتار /حاضر درصدد بررسى شروطى است که در گزینش و اعطاى مجوّز مشاور در اسلام لازم است. این پژوهش، که به صورت کتابخانه اى صورت گرفته، از آیات و روایات نکات ذیل را در این باره استخراج کرده است: مهم ترین شرط مشاور در اسلام، «تقوا» است. میزان تقواى شخص در رعایت مسائل اخلاقى نیز نقش بسزایى ایفا نموده، نوعى تضمین درونى به شمار مى آید. داشتن صلاحیت حرفه اى، که از دو مؤلفه «علم» و «تجربه» تشکیل شده، دومین شرط گزینش مشاور در اسلام است. عقل محورى، احترام به کرامت انسانى، توجه عاطفى مثبت به همه مراجعان، حریص و بخیل نبودن، صبر، آراستگى ظاهرى، عمل به دانسته ها، علم افزایى مداوم، صداقت و راستى قلبى و زبانى از دیگر صفات لازم براى مشاور در اسلام است. توجه به این نکات در گزینش مشاور و اعطاى مجوّز فعالیت مشاوره اى موجب کاهش بسیارى از ضررهاى حاصل از مشاوره توسط افراد غیرصالح مى شود و از آسیب رسانى به مراجع و این حرفه مقدس یارى رسان جلوگیرى خواهد کرد. 

    کلیدواژه ها: مشاور، اسلام، تقوا، اخلاق اسلامى، مراجع، عقل محورى.


    * دانش آموخته حوزه علمیه قم و کارشناس ارشد علوم تربیتى دانشگاه آزاد اسلامى واحد رودهن.                       ahmademamimoshaver@gmail.com
    دریافت: 90/7/15               پذیرش: 91/3/29.


    مقدّمه

    با توجه به پشت گرمى قوى که از مشاوره حاصل مى گردد، 1 خداوند آن را از اوصاف مؤمنان دانسته 2 و خطاب به پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله در خصوص مشاوره با مسلمانان مى فرماید: «وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ»(آل عمران: 159)؛ در کارها، با ایشان مشورت کن. مشاوره آن قدر مورد اهتمام اسلام است که امام صادق علیه السلاممى فرمایند: «لَنْ یهْلِکَ امْرُؤٌ عَنْ مَشُورَةٍ»؛ 3 هیچ کس از مشورت به هلاکت نمى افتد. همچنین حضرت على علیه السلاممشاوره را عین هدایت دانسته، 4 مشورت کننده را در راه رستگارى 5 و مصون از اشتباه و لغزش مى دانند. 6 از این روست که از پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله در تفسیر آیه «وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَیْنَهُمْ»(آل عمران: 159) مى فرمایند: «هیچ کس با دیگرى به مشورت نمى پردازد، مگر آنکه به رشد هدایت مى شود.» 7

        از سوى دیگر، کسانى که مشاوره را ترک مى کنند به شدت ملامت شده اند. امام باقر علیه السلام با اشاره اى عام به لزوم مشورت در همه کارها، مشورت نکردن را موجب پشیمانى دانسته، مى فرمایند: «هر کس مشورت نکند، پشیمان مى شود.» 8 نیز امیرالمؤمنین علیه السلام مى فرمایند: «هر کس خودرأى باشد هلاک مى شود، و کسى که با افراد بزرگ و صاحب اندیشه مشورت کند، در عقلشان شریک مى گردد.» 9

        با توجه به نکات ذکرشده، مشاور در اسلام از جایگاه والایى برخوردار است 10 و اجر اخروى والایى برایش در نظر گرفته شده است. 11

        اما با مراجعه به عقل و متون اسلامى، معلوم مى شود که چنین جایگاه والایى را نمى توان براى هر مشاوره و مشاورى در نظر گرفت. مشاورى که به مسائل اخلاق اسلامى پایبند نیست و به محرّمات الهى و خیانت به مراجع اقدام نماید، مستحق ثواب اخروى نبوده و از جایگاه ذکرشده برخوردار نیست. مشاوره با چنین کسى نه تنها مورد ترغیب دین نیست، بلکه امام صادق علیه السلاممشاوره نکردن با چنین افرادى را از مشاوره با آنها بهتر مى دانند و مى فرمایند: «مشورت شایسته نیست، مگر با شرایط آن، و هر که آنها را بداند خوب است، وگرنه زیانش بر مشورت خواه بیش از سودش خواهد بود.» 12 همان گونه که مشاهده مى شود، با وجود تأکید فراوان بر مشاوره و اهمیت آن در متون اسلامى، امام صادق علیه السلام در صورت عدم رعایت حدود مشاوره، نبود مشاوره را بهتر از بودنش برمى شمارند و زیان آن مشاوره را بر مراجع بیشتر از خیرش مى داند. از این روست که امیرالمؤمنین علیه السلام مى فرمایند: «با وجود غفلت راهنما، چگونه گمراه هدایت مى شود؟!» 13 همچنین در جاى دیگرى مى فرمایند: «هر که راهنمایى را از غیر اهل آن طلب کند، گمراه مى شود.» 14 نیز فرمودند: «هر که از گمراه راهنمایى جوید از راه واضح کور گردد.» 15

        از این رو، باید توجه داشت که ویژگى هاى مشاور و رعایت مسائل اخلاقى از سوى وى، از مهم ترین امورى است که باید در مشاوره مورد توجه باشد. از نظر اسلام، هر مشاورى لیاقت حضور در این عرصه مهم یارى رسانى را ندارد و مشاورانى مى توانند به این امر اشتغال ورزند که داراى حداقل خصوصیات دینى مخصوص مشاور باشند. در زمینه مسائل اخلاقى در مشاوره و معیارهاى گزینش مشاور، کتاب ها و مقالات متعددى به رشته تحریر درآمده که از آن جمله است:

          کتاب مشاوره در آینه علم و دین، اثر على نقى فقیهى که در آن مباحثى همچون صفات و ویژگى هاى مشاور در اسلام ذکر شده است.
         کتاب اخلاق در مشاوره و روان شناسى، نگاشته سیمین حسینیان که تدوین شده است.

    این کتاب دربردارنده موضوعات اخلاقى مهمى همچون رازدارى، پرهیز از رابطه دوگانه، حقوق مراجعان، صلاحیت مشاور، آموزش مشاور و مانند آن است و بیشتر مسائل اخلاقى در رابطه با مشاور را بررسى کرده است.

         مقاله «نگاهى به ویژگى هاى مشاور در آموزه هاى دینى»، نگارش على احمد پناهى که در فصل نامه تخصصى مشاوره به چاپ رسیده و درباره ویژگى هاى خردمندى، تخصص، رازدار بودن، پرهیزگارى، محبت و خیرخواهى توضیح مختصرى ارائه نموده است.

         آثار دیگرى نیز به اخلاق حرفه اى در مشاوره و روان شناسى پرداخته و به اصول اخلاقى مفیدى اشاره دارند که بنا به رعایت اختصار از ذکر آنها خوددارى مى شود. اما تاکنون مقاله مستقلى درباره معیارهاى گزینش مشاور تدوین نشده است؛ مسائلى که بنا به ماهیت الهى و محدودیت هاى لازم براى رسیدن به سعادت ابدى، علاوه بر مشترکاتى با مسائل اخلاقى ذکر شده، تفاوت هایى نیز با اصول اخلاقى دارد. همچنین استناد وحیانى پشتوانه اى عمیق و به دور از تزلزل و نسبیت در مسائل اخلاقى مى گردد. بدین روى، مقاله حاضر درصدد پاسخ به این سؤال است که از نظر اسلام، مشاور باید چه معیارهایى داشته باشد و به عبارت دیگر، شرایط گزینش و اعطاى مجوّز به کسانى که خواهان مشاوره هستند، چیست؟

    معیارهاى گزینش مشاور در اسلام

    مشاور پیش از ورود به حرفه یارى رسان مشاوره و نیز در طول خدمت رسانى در این عرصه، باید سعى در کسب برخى مسائل اخلاقى و باور نسبت به آنها داشته باشد. در واقع، مسائل اخلاقى در ارتباط با خود مشاور به آن دسته از مسائل اخلاقى اشاره دارد که به نوعى زیربناى ورود به این عرصه و رعایت دیگر مسائل اخلاقى را تشکیل مى دهد و باید در گزینش مشاوران و اعطاى مجوّز براى فعالیت مشاوره و روان درمانى افراد مورد نظر قرار گیرد. این مسائل اخلاقى عبارت است از:

         1. تقوا

    با توجه به دلایلى که در پى مى آید، «تقوا» مهم ترین شرط مشاور به شمار مى آید. در روایتى از امام صادق علیه السلام وارد شده است: «اسْتَشِرْ فِى أُمُورِکَ الَّذِینَ یخْشَوْنَ رَبَّهُمْ»؛ 16 در امورت، با کسانى مشورت کن که از پروردگار خود مى ترسند.

         در این حدیث، بر خداترسى مشاور تأکید شده است. آن قدر وجود تقوا در مشاور مهم است که امام صادق علیه السلاملزوم این شرط را در تمام امور جارى دانسته و به صورت مطلق مى فرمایند: «در تمام امورت، با شخص متقى مشورت کن.» این حدیث شرط «پرهیزگارى» را در همه مشورت ها و در هر امرى که مراجع خواهان مشاوره در آن است، لازم مى داند.

         در روایت دیگرى از امیرالمؤمنین علیه السلامچنین آمده است: «در گفتار خود، با کسانى که از خداوند ترس دارند، مشورت کن.» 17

        «تقوا» به معناى حفظ نفس از گناهان و ترک معاصى است. 18 این امر در فرهنگ دینى، از جایگاه والایى برخوردار است و مبنا و رکن اساسى اخلاق اسلامى محسوب مى شود و بدون آن، اخلاق و ایمان مفهومى ندارند؛ همان گونه که امیرمؤمنان علیه السلاممى فرمایند: «ترس از خداى عزّوجلّ سرکرده خصلت هاى نیکوست.» 19 همچنین مى فرمایند: «ایمان بدون تقوا نفعى ندارد.» 20

        این امر مهم یکى از شروطى است که در آیات و روایات فراوانى به طور عام و در روایات خاصى براى مشاور ضرورى شمرده شده است.

    پیامدهاى رعایت تقوا در مشاوره: رعایت تقوا در مشاوره، آثار و برکات فراوانى دارد. از جمله این آثار، مى توان به موارد ذیل اشاره کرد:

         1. زمینه و پشتوانه رعایت تمام مسائل اخلاق اسلامى: با توجه به آثار «تقوا» و توصیه و تأکید ائمّه اطهار علیهم السلام به این شرط در مشاور، به نظر مى رسد که تقوا به مثابه نگهبان قوى و ناظرى مطمئن، جلوى سرکشى نفس امّاره را بگیرد و از خیانت به دیگران برحذر بدارد. چنین اشخاصى بر اساس مصالح واقعى و جاودان مُراجع، راهکار ارائه مى دهند و به خاطر معیار قرار دادن خداوند، سعى در رعایت سایر مسائل اخلاق اسلامى مشاوره، اعم از صداقت، اخلاص، رازدارى، مسئولیت، صبر و مانند آن مى کنند. از این روست که در حدیث امام صادق علیه السلامدر توصیه به مشاوره با شخص باتقوا چنین آمده است: «با افراد عاقل باورع (مرتبه بالاى تقوا) مشورت کن که او تو را جز به نیکى دعوت نمى کند.» 21 علاوه بر آن، تقواى الهى موجب پاى بندى مشاور به بسیارى از واجبات و محرّمات الهى مى گردد؛ از جمله: عدم تماس بدنى با مُراجع نامحرم، خیانت نگردن به مُراجع نامحرم با نگاه ناپاک، اجتناب از خلف وعده و مانند آن.

         2. هدایت مراجع به سوى خیر: در روایت ذکرشده از امام صادق علیه السلام، با اشاره به علت وجود شرط «ورع» در مشاور، چنین مى فرماید: «با مردان خردمند پارسا مشورت کن که او جز به خیر نظر نمى دهد.» 22 این حدیث شریف به شرط «وَرَع»، که مرتبه بالاى تقواست، اشاره دارد. در تعلیل این امر، «خیرخواهى» مشاور در صورت داشتن تقواى الهى آمده است. در واقع، کسى که از مرتبه بالاى ترس از خداوند برخوردار است، براى ارائه راهکار درمانى و مشورتى، به جاى ارائه مشورتى که با هواهاى نفسانى او یا مُراجع منطبق باشد، به ارائه راهکارى خواهد پرداخت که مصلحت واقعى مُراجع است. همچنین با توجه به ملزومات وَرع، در صورت ندانستن راه حل، به منظور عدم خروج از خیر و صلاح مُراجع، که در این حدیث شریف بدان اشاره شده است، دست کم راهکارى ارائه خواهد کرد که به نامشروع و شر منجر نشود.

         3. امانت دارى: در صورت ترس از خداوند و قیامت است که مشاور فکر خیانت به مراجع را در دل خود جاى نمى دهد و در نتیجه، مشورت با او اطمینان بخش است و براى مشورت کننده امنیت خاطر ایجاد مى کند و او امین واقعى او به حساب مى آید. در حدیثى از امام صادق علیه السلامکه از امام کاظم علیه السلام روایت مى کنند، چنین آمده است: «امین کسى است که از خداوند ترس داشته باشد.» 23

        4. عنایت الهى و حل مشکلات: خداوند در اشاره به یکى از آثار تقواى الهى مى فرماید: «وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ» (طلاق: 2و3)؛ هر که تقواى الهى داشته باشد خداوند برایش گشایش گاهى قرار مى دهد و او را از جایى که حساب نمى کند، روزى مى رساند. در آیه دیگرى مى فرماید: «وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مِنْ أَمْرِهِ یُسْرا» (طلاق: 4)؛ هر کس از خداوند پروا داشته باشد، خداوند در امرش گشایش قرار مى دهد. همچنین این تقوا را، که موجب دورى از گناهان ـ از جمله خیانت به مردم ـ مى شود، بى پاسخ نگذاشته، برایش پاداش بزرگى قرار مى دهد: «إِنَّ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَیْبِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ کَبِیرٌ» (ملک: 12)؛ کسانى که از پروردگارشان در پنهان مى ترسند برایشان آمرزش و پاداش بزرگى است.

         2. داشتن صلاحیت حرفه اى

    در روایتى از رسول خدا صلى الله علیه و آله در پاسخ به سؤال از «دوراندیشى»، چنین آمده است: «مَا الحَزْمُ؟ قال: «مُشَاوَرَةُ ذَوِى الرَّأْى وَ اتِّبَاعُهُمْ»؛ 24 به رسول خدا گفته شد: دوراندیشى چیست؟ فرمودند: «مشورت با صاحب نظران و پیروى آنان.» هرچند این حدیث شریف در پاسخ به سؤال از دوراندیشى وارد شده است و به اهمیت مشاوره اشاره دارد، اما با توجه به اینکه «ذوى الرأى» مضافٌ الیه «مُشَاوَرَة» بوده و یکى از قیود جواب به شمار مى آید، هر مشورتى دوراندیشى نیست و مشورتى متناسب با دوراندیشى به حساب مى آید که با «صاحب نظران» باشد. در این صورت، تبعیت از مشاور مورد توجه قرار مى گیرد. معلوم است که منظور از «ذوى الرأى» (صاحب نظر) بودن مشاور در حیطه اى است که مراجع خواهان مشاوره در آن زمینه باشد.

         امیرالمؤمنین علیه السلام مى فرمایند: «هر که با صاحبان سبب مشورت کند، به سوى رشد رهنمون مى گردد.» 25 ابن منظور در معناى «سبب» چنین آورده است: «کلُّ شى ءٍ یتَوصّلُ به إِلى الشى ءِ، فهو سَبَبٌ»؛ 26 هرچه به وسیله آن به چیزى رسیده مى شود، سبب است. طبق این معنا، امام رضا علیه السلامبه مشاوره با کسانى توصیه مى کنند که به وسیله آنها به هدف مشاوره نایل مى گردد. چنین کسانى بدون تخصص در آنچه مورد مشاوره قرار مى گیرند، نمى توانند به هدف برسانند.

         همچنین امیرالمؤمنین علیه السلام مى فرمایند: «هرگز در کارت با کسى که جهل دارد مشورت نکن.» 27 «جهل» از مفهوم نسبى برخوردار است؛ بدین معنا که ممکن است کسى نسبت به امر یا امورى علم داشته باشد، ولى نسبت به امور دیگر جهل داشته و یا از علم اندکى برخوردار باشد. براى مثال، ممکن است مشاورى در زمینه مشاوره خانوادگى از علم زیادى برخوردار بوده، به فنون تشخیص و درمان مسائل آن مسلط باشد، اما همو در زمینه مشاوره تحصیلى آگاهى کمى داشته باشد. با توجه به این نکته، در حدیث ذکرشده مقصود از جهل مشاور، ناآگاهى در امرى است که مراجع خواهان مشاوره در آن است.

         آموزه هاى دینى و سیره عقلا براى تخصص در حرفه مربوط به مشاوره و لزوم مراجعه به افراد صاحب نظر، جایگاه ویژه اى قایل است و آن را یکى از اصول مسلّم عقلایى تلقّى مى نماید و اگر کسانى براى رفع مشکل و سؤال خود به افراد غیرمتخصص مراجعه نمایند، سرزنش و مذمّت مى شوند. این سرزنش بدان دلیل است که جاهل (کسى که در رشته خود تخصصى ندارد) نه تنها توانایى حل مشکل را ندارد، بلکه به دلیل نادانى و بى تجربگى، بر مشکلات خواهد افزود. خداوند در قرآن کریم به یهودیانى که حضرت محمد صلى الله علیه و آله را قبول نمى کردند، با توصیه به رجوع به افراد خبره و کاردان خودشان، مى فرماید: «فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّکْرِ إِن کُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ»(نحل: 43)؛ اگر نمى دانیداز اهل اطلاع وخبره سؤال کنید.

         مشاور نیز به لحاظ اینکه محلّ مراجعه مردم است و باید آنهارا راهنمایى کند،لازم است از علم و تخصص مربوط به آن موضوع برخوردار باشد. در غیر این صورت، ضرر مشاوره او بیش از نفع آن خواهد بود.

         امام کاظم علیه السلام با غلام سیاه خود، که در زمینه کشاورزى متخصص تر بود، مشورت مى نمودند و برخى از صحابه از این کار امام تعجب مى کردند. در حدیثى از امام رضا علیه السلام، که به این سیره پدرشان اشاره دارند، چنین آمده است: «چه بسا به آن حضرت نظرى مى دادند و آن را درباره مزرعه و بستان به کار مى بستند.» 28 این حدیث بدین معناست که امام کاظم علیه السلام در زمینه اى که تخصص برده شان بود، مشورت مى کردند.

         شاید به علت لزوم تخصص مشاور است که امام صادق علیه السلام در توصیه هاى خود به مشاوران، چنین مى فرمایند: «از رأى نسنجیده دورى کن.» 29

        خلاصه آنکه داشتن تخصص حرفه اى در زمینه مورد مشاوره از ضروریات اخلاقى است که در مشاوره اسلامى لازم است رعایت شود و از معیارهاى گزینش افراد براى ورود به این عرصه، محسوب مى شود.

    مؤلفه هاى اساسى لازم براى صلاحیت حرفه اى مشاور: با توجه به احادیثى که در لزوم داشتن این شرط براى مشاور گذشت و نوع استناد به سیره ائمّه اطهار علیهم السلام، معلوم مى شود که دو ملاک براى این صلاحیت مدنظر است:

         1. علم: با مراجعه به حدیث ذکرشده که امام صادق علیه السلام از پیامبر صلى الله علیه و آله در شرط اخلاقى مشاور نقل مى کنند، مشاهده مى کنیم که رسول خدا صلى الله علیه و آله هر مشاوره اى را مطلوب نمى داند، بلکه مشاوره با «ذَوِى الرَّأْى» (صاحب نظر) را مجاز مى شمارند. معلوم است که منظور از صاحب نظر بودن نه تنها علم است، بلکه هر عالمى را هم شامل نمى شود، بلکه عالمى را شامل مى شود که در زمینه مورد مشاوره علم داشته باشد.

         از همین روست که امام هادى علیه السلام با کسى که در زمینه خاصى عالم تر بود، مشاوره کردند: «على بن مهزیار مى گوید که امام هادى علیه السلام به من نوشتند: "از فلانى بخواه که نظرى به من بدهد و پیش خود خیرخواهى کند؛ چون مى داند که در شهر او چه مى توان کرد و با سلاطین چه معامله اى مى توان داشت؛ زیرا مشورت مبارک است و خدا به پیغمبرش در قرآن مجید فرموده: در کار با آنها مشورت کن و چون تصمیم گرفتى بر خدا توکل کن".» 30

        همچنین حدیث ذکرشده از قول امام رضا علیه السلاماز پدر بزرگوارشان امام کاظم علیه السلام درباره مشورت با غلامانى که در کار مزرعه و بستان آگاه تر بودند، مى تواند به عنوان مؤیدى براى شرط علم مشاور در زمینه مورد مشاوره باشد.

         2. تجربه: مشاور علاوه بر داشتن علم کافى در زمینه مورد مشاوره، نیازمند تجربه کافى نیز هست؛ یعنى مشاور علاوه بر مطالعه و کسب علم کافى در زمینه هاى مورد مشاوره، باید به کارورزى و تمرین عملى نیز اهتمام ورزد. این کارورزى و کسب تجربه عملى آن قدر مهم است که در روایت، از برترین معیارهاى مشاور شمرده شده است؛ مى فرماید: «برترین کسى که با او مشاوره مى کنى، صاحب تجربه است.» 31

        نیز امیرالمؤمنین علیه السلام مى فرمایند: «بهترین نوع مشورت، مشورت با صاحبان عقل و علم و تجربه و داراى حزم و احتیاط است.» 32

        چنانچه ذکر شد، سیره ائمّه اطهار علیهم السلامنیز مشاوره با صاحبان علم و تجربه در زمینه مورد مشاوره ـ مثل کشاورزى ـ بوده است. حدیث امام رضا علیه السلاممبنى بر استناد به سیره امام کاظم علیه السلام در مشورت با غلامانش در مسائلى همچون مزرعه و بستان، بر شرط «تجربه در مشاور» دلالت مى کند. همچنین حدیث شریف امام صادق علیه السلام، که به صاحب نظر بودن در زمینه مورد مشاوره اشاره دارد، به علمِ تنها اشاره ندارد و داشتن علم و تجربه در صدق لفظ «ذوى الرأى» لازم است.

         3. صداقت و راستى

    یکى از شروطى که در گزینش مشاور لحاظ مى گردد و همچنین لازم است در تمامى مراحل مشاوره از سوى وى رعایت گردد، «صداقت» و راستى اوست. این راست گویى مى تواند به دو صورت مورد اهتمام باشد: راست گویى زبانى، پرهیز از دورویى.

    الف. راست گویى زبانى: آشکارترین مصداق راستى و صداقت، «راست گویى زبانى» است. امیرالمؤمنین علیه السلام درباره راز اجتناب از مشاوره با دروغگو چنین مى فرمایند: «با دروغگو مشورت نکن؛ دروغگو مثل سراب است که وقتى از دوردست به آن نگاه شود، آب به نظر مى رسد، اما وقتى به آن نزدیک مى شوى، هیچ نمى یابى.» 33 شاید معناى این حدیث چنین باشد: دروغگو مسائل دور از دسترس را واقعى جلوه مى دهد و ایشان را تشجیع و تحریک خیالى مى کند.

         پرهیز از دروغ گویى آن قدر مورد اهتمام دین است که امام صادق علیه السلام دروغ گویى را بدتر از شراب خوردن نیز برشمرده، آن را کلید هر بدى به حساب مى آورد؛ «خداوند متعال براى هر شرّى قفلى گذاشته و کلید همه آنها شراب است، ولى دروغ بدتر از آن شراب است.» 34

        در مقابل، امیرالمؤمنین علیه السلام صدق را موجب نجات دنیوى و اخروى مى دانند؛ «بدان که سرانجام دروغ گویى سرزنش، و سرانجام راست گویى نجات است.» 35 حتى در صورتى که به ظاهر، دروغ گویى منجر به نجات شود، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله آن را موجب نجات ندانسته، با منحصر دانستن راه نجات در راستى، چنین مى فرمایند: «راستى را بجویید، اگرچه در ظاهر ببینید که هلاکت در آن است؛ چراکه راستى جز نجات در خود ندارد.»

         احادیث در باب راست گویى و مذمّت دروغ گویى و ذکر آثار این دو زیاد است؛ اما آنچه از سخنان گهربار ائمّه اطهار علیهم السلام برمى آید، این است که براى رستگارى و به نتیجه رسیدن امور، از مهم ترین امورى که باید رعایت شود، «صداقت» و راستى است. در غیر این صورت، نتیجه کارها «نجات» نخواهد بود، و چون هدف اصلى در مشاوره، راهنمایى مراجع براى موفقیت در حل مشکلات و رهنمون ساختن وى به سوى نجات است، رعایت صداقت از سوى مشاور تأمین کننده این هدف، و رعایت نکردن آن به منزله شکست مشاوره است.

         این امر باید در گزینش مشاور و اعطاى مجوّز فعالیت، با توجه به سوابق وى احراز گردد و از شرایط اصلى محسوب مى شود. احراز درونى بودن این صداقت و ملکه شدن آن براى مشاور نیز لازم است.

    ب. اخلاص و پرهیز از دورویى: پرهیز از «دورویى»، که با صداقت قلبى در ارتباط است، از مسائلى است که در رابطه ها ضرورى بوده و عدم رعایت آن به روند دوستى آسیب مى رساند.

         در زمینه لزوم اخلاص و پرهیز از دورویى در مشاوره، از امام باقر علیه السلام روایت شده است که فرمودند: «به دنبال کسى باش که تو را بگریاند و خیرخواهت باشد؛ نه کسى که تو را بخنداند و با تو دغلى کند و همگى به سوى خدا بازگردانده مى شوید و خواهید دانست.» 36 این حدیث شریف گریاندن توسط مشاور را مدح نمى کند، بلکه درصدد ذکر این امر مهم است که کسى در ظاهر، تو را بخنداند ولى در واقع دغلى کند، صلاحیت تبعیت ندارد. چنین شخصى در ظاهر، با مراجع روابط خوبى دارد و موجب سرور و شادمانى او مى گردد، ولى در باطن در پى خیانت به اوست؛ ولى کسى که در ظاهر، مراجع را مى گریاند (با اشاره به عاقبت کارهایى که انجام مى دهد و یا مى خواهد انجام دهد، اسباب ناراحتى او را فراهم مى سازد) اما در عین حال، این کار او از صداقت و خیرخواهى اوست چنین کسى صلاحیت پیروى دارد.

          4. عقل محورى و ارزیابى عاقلانه مسائل

    امام صادق علیه السلام در اشاره به لزوم مشاوره با افراد عاقل مى فرمایند: «با مردان خردمند پارسا مشورت کن که جز به خیر نظر ندهند.» 37

        «عقل» یکى از اصلى ترین تکیه گاه هاى اسلام در امور دنیوى و اخروى انسان هاست. از منظر اسلام، انسان حق ندارد آنچه را که عقل سالم نادرست مى داند، باور کند و بدان عمل نماید. عقل از نگاه دینى، حجت باطنى انسان هاست 38 که در سایه آن، راه صحیح و درست مشخص مى گردد. اگرچه عقل به تنهایى این توانایى را ندارد تا انسان ها را به سرمنزل کمال و سعادت برساند، ولى این مهم در پرتو شرع و دستورهاى دینى امکان حصول دارد. در منطق قرآن کریم، عقل به عنوان یکى از اسباب نجات و هدایت انسان معرفى شده و خردمندان مدح و ستایش شده اند: «الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِکَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ» (زمر: 18)؛ کسانى که به سخن گوش مى دهند و از بهترین آن پیروى مى کنند. ایشانند کسانى که خدا هدایتشان کرده و اینان خردمندانند. این آیه شریفه افراد هدایت یافته را کسانى مى داند که صاحب خرد و اندیشه باشند. در سایه همین خرد و تعقّل است که مى توانند گزینه هاى درست را انتخاب کرده و جزو هدایت یافتگان گردند.

         از این رو، با توجه به اینکه خرد و عقل جایگاه ویژه اى در ترقّى و پیشرفت معنوى و مادى انسان ها دارد، در مشاوره هم به افراد توصیه شده است تا با عاقل مشورت کنند و از فکر و نظر او بهره گیرند تا به آثار و برکات فراوان نایل آیند.

    آثار عقل محورى در مشاوره: عقل محورى در مشاوره و انتخاب افراد عاقل براى این امر، آثار و برکات فراوانى دارد. از جمله این آثار، مى توان به موارد ذیل اشاره کرد:

         الف. رسیدن به خیر: امام صادق علیه السلام مى فرمایند: «با مردان خردمند پارسا مشورت کن که جز به خیر نظر نمى دهند.» 39

        امام صادق علیه السلام یکى از معیارهاى مشاور را عاقل بودن او برمى شمارند؛ یعنى مشاور باید عقل را محور و ملاک ارائه مشاوره خود قرار دهد و از معیارهاى نفسانى نامشروع دورى جوید. در این حدیث، نتیجه عقل محورى همراه با ورع در مشاوره «خیر» معرفى شده است. این بدان معناست که در صورت نبود این دو قید مشاوره (تقوا و عقل محورى) نتیجه اى جز شر به دنبال نخواهد داشت.

         از این رو، بر مشاور مسلمان لازم است در طول مشاوره، به این نکته عنایت داشته باشد که باید با توجه به اطمینان مراجع به وى، او را به سوى خیر رهنمون سازد و این امر بدون عقل محورى و ورع میسّر نمى گردد.

          ب. نفع بردن از مشورت و دورى از زیان: در حدیث دیگرى از امام صادق علیه السلام با برشمردن چهار شرط براى مشاور، اولین آنها را «عاقل بودن» مى داند 40 و در راز این شرط، چنین مى فرماید: «اگر مشاور عاقل باشد از مشورت با او منفعت مى برى.» 41 این تعلیل بدان معناست که عاقل بودن مشاور و مشاوره معقولانه سودمند است و نفع مراجع را به دنبال خواهد داشت. مؤیّد این برداشت بخش اول این روایت است که رعایت نکردن شرایط ذکرشده براى مشاور را ـ که عاقل بودن اولین آن است ـ زیان بخش مى داند و مى فرماید: «(در صورت نبود شروط چهارگانه مشاور) ضرر مشاوره با او بیش از سودمندى آن خواهد بود.»

    ج. رشد همه جانبه؛
    د. برکت در کارها؛
    ه. سبب توفیق الهى.

         روشن است که ارجاع به صاحبان خرد در مشاوره، به دلیل منفعت ها و فوایدى است که در چنین مشاوره اى وجود دارد. در حدیثى از امام صادق علیه السلام به نقل از رسول خدا صلى الله علیه و آله به سه اثر مشاوره با عاقل اشاره شده است: «مشورت با خردمند خیرخواه رشد و میمنت و توفیق از خدا را به دنبال دارد.» 42

        در این حدیث شریف، پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله به سه فایده مهم مشاوره با انسان هاى عاقل اشاره مى کنند:

         ـ موجب رشد همه جانبه مشورت  کننده مى گردد.
         ـ برکت در انجام کار را به دنبال دارد.
         ـ سبب پیدایش توفیقات الهى مى شود.

         به نظر مى رسد در زمینه ضرورت عقل محورى و عاقل بودن مشاور است که امام صادق علیه السلاممى فرمایند: «از خداوند بترس از اینکه هماهنگ با هواى نفس مشورت کننده عمل نمایى.» 43

        البته این بدان معنا نیست که عاقل بودن و عقل محورى تنها شرط مشاور و تنها شرط رسیدن به برکات و آثار ذکر شده است، بلکه یکى از شروط مهم آن به شمار آمده، اگرچه شروط دیگرى هم لازم است؛ همچنان که در روایتى از امام صادق علیه السلامبه اجتماع چند ویژگى در مشاور چنین اشاره مى کند: «در امور خود، که لازمه دین دارى است، با کسى مشورت کن که پنج خصلت دارد: عقل و بردبارى و تجربه و خیرخواهى و تقوا... .» 44

        با توجه به شرط «عقل محورى»، مشاور نباید با معیار قرار دادن معیارهاى غیرعاقلانه همچون تمتّعات نفسانى، احساسات غیرمعقول، مسائل جانبى غیرصحیح و مانند آن به مراجع آسیب برساند. عاقل بودن مشاور از جمله شروطى است که باید پیش از اعطاى مجوز مشاوره و درمان، مدنظر باشد و به افرادى که از میزان عقل محورى کمى برخوردارند و توانایى ارزیابى عاقلانه مسائل را ندارند و یا به جاى عقل محورى، هواى نفس را معیار قرار مى دهند، اجتناب گردد.

         5. احترام به کرامت انسانى

    یکى از مهم ترین مبانى اخلاقى در حیطه مشاوره، «ارزش قایل شدن براى کرامت انسانى» به منظور احترام گذاشتن به مراجع و رعایت حقوق و تکریم جایگاه او به عنوان یک شخصیت انسانى است. اصل «کرامت» از مسائلى است که اسلام به آن توجه خاصى داشته است. خداوند در قرآن کریم مى فرماید: «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ» (اسراء: 70)؛ ما به فرزندان آدم کرامت و ارزش بخشیدیم.

         این مبنا و رعایت آن در ارتباط با افراد باایمان مورد توجه اسلام بوده است. پیامبر گرامى صلى الله علیه و آلهمى فرمایند: «هر که برادر مسلمانش را با یک کلمه مهرآمیز گرامى بدارد و گره از گرفتارى او بگشاید، تا زمانى که در آن کار است، پیوسته در سایه مستمر رحمت خداست.» 45

        در حدیث دیگرى، اکرام مؤمن مثل اکرام خداوند شمرده شده است. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى فرمایند: «هر کس برادر (دینى)اش را گرامى بدارد خداوند را اکرام کرده است. شما گمان مى کنید خداوند چنین شخصى را چگونه اکرام مى کند؟» 46

        پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله در حدیث دیگرى مى فرمایند: «خداوند ـ تبارک و تعالى ـ فرموده است: کسى که بنده مؤمنم راگرامى بدارد،بایدازخشم من آسوده باشد.» 47

        مشاور اسلامى با توجه به این کرامت است که مراجع را گرامى مى دارد. این امر زمینه اى براى ایجاد نگاه مثبت نسبت به مراجع خواهد گردید.

         6. توجه عاطفى مثبت به همه مراجعان

    مشاور باید پیش از ورود به عرصه یارى رسان مشاوره و پیش از ورود به جلسه مشاوره، با نگاه مثبت به مراجع بنگرد و با توجه مثبت به انسانیت و کرامت او، علاوه بر پذیرش قلبى، به عنوان پناهگاهى عاطفى، پذیراى او باشد. این نکته اخلاقى، که رابطه تنگاتنگى با «توجه به کرامت انسانى» دارد، آثار سودمند فراوانى دارد که در ذیل بدان اشاره مى گردد:

         همان گونه که بیان گردید، یکى از معیارهاى اخلاقى ذکرشده در زمینه مشاوره از منظر احادیث، عاقل بودن مشاور است. رسول خدا صلى الله علیه و آلهمدارا با مردم را معیار عاقل بودن و از اصول عقلى دانسته، مى فرمایند: «اوج خردمندى پس از دین دارى، اظهار دوستى با مردم و خوبى کردن به هر کس است، خوش کردار باشد یا بدکردار.» 48

        حضرت على علیه السلام هنگام فرستادن مالک اشتر به فرماندارى کوفه، در توصیه هاى خود به او، چنین فرمودند: «مهربانى براى مردم و دوستى و نیکى به آنان را به دلت بیاموز و بر آنان درنده زیان رساننده نباش که خوردن آنان را غنیمت شمارى؛ زیرا مردم دو صنفند: یا برادر دینى تو هستند یا در آفرینش مانند تواند.» 49

        امیرالمؤمنین علیه السلام مالک اشتر را به محبت و نیکى نسبت به همه مردم (اعم از مسلمان و غیرمسلمان) توصیه نموده، خشونت بر آنان را جایز نمى دانند. ایشان در علت اینکه نسبت به همه مردم باید با محبت بود و دید مثبت به آنها داشت، به این نکته اشاره دارند که مردم یا برادر دینى تو هستند. پس از این رو، باید حق برادر دینى بودن را رعایت کرده، بدان ها مهر بورزى و یا در خلقت شبیه تواند که در این صورت، انسانند و با آنان باید مانند انسان برخورد کنى.

         خداوند در باب محبت و نیکى به مردم و آثار آن و در توصیف پیامبر صلى الله علیه و آله مى فرمایند: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ» (آل عمران: 159)؛ به سبب رحمت خدا، تو با آنها اینچنین خوش خوى و مهربان هستى، و اگر تندخو و سخت دل بودى از اطرافت پراکنده مى شدند.

         این خوش رویى پیامبر صلى الله علیه و آله در صدر اسلام و در آن محیط کفرآمیز بود که مردم را به سوى اسلام و دین دارى سوق مى داد؛ همچنان که در همین آیه به این نکته اشاره دارد که «اگر تندخو و سخت دل بودى، از اطرافت پراکنده مى شدند.»

         از امام باقر علیه السلام روایت شده است که فرمودند: «پدرم على بن الحسین علیه السلام دستم را گرفت و گفت: کار نیک انجام بده درباره هر کس که از تو درخواست آن را دارد. اگر شایسته نیکوکارى باشد که کار بجایى کرده اى و اگر شایسته نباشد، تو شایسته نیکوکارى هستى. اگر کسى از جانب راست به تو فُحش داد و به طرف  چپ  برگشت  و عذرخواهى  نمود، عذرش  را بپذیر.» 50

        همان گونه که مشاهده مى شود امام سجاد علیه السلامبه نیکى توصیه مى کنند نسبت به هر کسى که درخواست آن را داشته باشد و در تعلیل این کار مى فرمایند: اگر آن شخص شایسته نیکوکارى بود، نیکى بجاست، و اگر هم نبود باز هم بجاست؛ زیرا در ترقى معنوى و اجتماعى خود نیکوکار تأثیر دارد.

         بنابراین، بر مشاور مسلمان لازم است به مراجع مسلمان و غیرمسلمان، خوب و بد، بهنجار و نابهنجار، توجه مثبت داشته باشد و با خوش خلقى نسبت به او، علاوه بر یارى رسانى، لزوم احترام مسلمانان به دیگران را به صورت عملى نشان دهد.

         البته لازم به ذکر است که منظور از توجه مثبت به افراد و پذیرش آنها، قبول همه ارزش هاى آنان و هم نوا شدن با کارها و روحیات مراجعان نیست، بلکه مقصود نگاه مثبت به آنان از یک سو، و مدارا با آنان از سوى دیگر است.

         7. حریص نبودن

     در حدیثى از امیرالمؤمنین علیه السلام در زمینه لزوم اجتناب از مشورت با افراد حریص چنین آمده است: «با حریص مشورت نکن (که در صورت مشورت با او) راه شر را علیه تو هموار مى کند و حرص را برایت خوب جلوه مى دهد.» 51

        «حِرص» در لغت، به معناى «میل شدید» و «ولَع به چیزى» آمده است. 52 این کلمه در صورتى که به صورت صفت مشبّهه استعمال شود (حَریص) شدت بیشتر این میل را مى رساند؛ اما «حِرص» به صورت مطلق امرى ناپسند نیست و در برخى روایات، از حِرص نسبت به برخى امور، از جمله طاعت الهى به نیکى یاد شده است، 53 اما حِرصى که از سوى دین مذمّت شده علاقه افراطى به دنیاست. 54

        اگر مشاور حریص باشد براى رسیدن به دنیا، به هرگونه فریب کارى متوسل مى شود و براى کسب منافع بیشتر، مراجع را به کارهاى خلاف نیز مى کشاند؛ چراکه هدف افراطى او دنیاست و براى رسیدن به آن، از بسیارى کارها دورى نخواهد کرد و در این صورت است که بنا به مفاد حدیث شریف ذکرشده، این صفت را به مراجع نیز انتقال خواهد داد و حرص را در نظر او خوب جلوه مى دهد و به جاى درمان واقعى و رهنمون ساختن او به سعادت واقعى، دنیا را هدف نهایى جلوه داده، در حق او ظلم خواهد نمود. این در حالى است که حرص او در رسیدن مراجع به دنیایش نیز اثر نخواهد داشت و روزى او همان مقدار مقدّر خواهد بود.

         امیرالمؤمنین علیه السلام در این باره مى فرمایند: «حرص حریص روزى را بیشتر نمى سازد.» 55

        البته این به معناى عدم مشاوره مادى و اقتصادى و ارائه راه کارهاى افزایش درآمد و امثال این گونه موارد مشروع نیست؛ زیرا حُسن تدبیر در امور مادى از مواردى است که نه تنها در اسلام نهى نشده، بلکه بدان تأکید شده است. پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله در این باره مى فرمایند: «بر امّتم از فقر نمى ترسم، بلکه از بدى تدبیرشان مى ترسم»؛ 56 آنچه در باب ولع مشاور مذمّت شده، ولع شدید او به دنیا، انتقال آن به فرایند مشاوره، سوءاستفاده از مراجع و اخذ حق الزحمه اضافى از او، طول دادن بیش از حدّ جلسات درمان براى دریافت حق الزحمه بیشتر، انتقال حرص به مراجع و امثال این گونه موارد ناشى از آن ولع است.

         8. بخیل نبودن

    شرط دیگرى که باید در انتخاب مشاور لحاظ گردد، «بخیل نبودن» اوست. «بخیل» به کسى مى گویند که حاضر نیست چیزى از منافع و امتیازاتى را که در اختیار دارد، به دیگران ببخشد یا در اختیار دیگران قرار دهد.

         حضرت على علیه السلام در نامه معروف خود به مالک اشتر، در لزوم مشورت نکردن با افراد بخیل چنین مى نویسند: «در مشورت خود، بخیلان را راه مده که مانع احسان مى شوند و مدام به فقر تهدیدت مى کنند.» 57 حضرت مى فرمایند: «با بخیل مشورت نکن؛ چون اعتدال و میانه روى ندارد و تو را هم از مسیر اعتدال خارج مى کند. بخیل مال دوست است و به انسان وعده فقر مى دهد و از فقر و نادارى مى ترساند. در این صورت است که اگر مصلحت مراجع، گشاده دستى (دایم یا موقت) براى خانواده و اطرافیان و یا دیگران باشد مشاور بخیل این امر را نادیده گرفته، او را از آن نهى مى کند، در حالى که امیرالمؤمنین علیه السلام مى فرمایند: «هر که هنگام داراشدن دست به احسان گشاید، آنچه را داده است خدا در دنیایش جبران کند و در آخرت برایش چند برابر سازد، و نام نیکى که خدا براى کسى در میان مردم مى گذارد از مالى که مى خورد و به ارث مى گذارد بهتر است.» 58

        در مقابل، رسول اکرم صلى الله علیه و آله درباره بخیل چنین مى فرمایند: «قسم به آنکه جانم در دست اوست، بخیل وارد بهشت نمى شود.» 59

        مشاور بخیل با توجه نکردن به برکت دنیایى و آخرتى بخشش، مراجع را به بُخل رهنمون ساخته، او را به بیراهه مى کشاند.

         9. صبور بودن

    منظور از «صبر»، استقامت در برابر مشکلات و حوادث گوناگون است که نقطه مقابل آن «جزع» و بى تابى، یعنى از دست دادن مقاومت و تسلیم شدن در برابر مشکلات است. مشاور باید با الگوگیرى از ائمّه اطهار علیهم السلام صبر را در همه کارهاى خود، بخصوص مشاوره، معیار قرار دهد تا به آثار نیکوى آن دست یابد.

         قرآن کریم علاوه بر اینکه مؤمنان را به صبر توصیه مى کند، نسبت به دعوت دیگران به صبر نیز اهتمام ورزیده، 60 صبر را وسیله یارى انسان برمى شمارد. 61 نتیجه این صبر را هم نعمت هاى بهشتى مى داند. 62 حضرت على علیه السلام صبر را به منزله سر براى بدن مى دانند 63 و امام صادق علیه السلامغضب را کلید هر بدى برمى شمارند. 64

    نقش صبر در فرایند مشاوره: اما آثارى که صبر در فرایند مشاوره بر جاى مى گذارد، به قرار ذیل است:

    1. ارتقاى معنوى مشاور: امیرالمؤمنین علیه السلاممى فرمایند: «اگر صبر کنى به سبب صبر خود، منزل هاى نیکوکاران را درمى یابى، و اگر بى صبرى کنى بى صبرى ات تو را به عذاب جهنم وارد مى سازد.» 65

    2. پیشرفت همه جانبه فرایند مشاوره: پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله مى فرمایند: «صبر یارى رسان در هر کارى است.» 66  این از آن روست که نظام زندگى، بر سر راه هر کار مهمى، موانعى قرار دارد که عبور از آنها با صبر و شکیبایى ممکن است.

    3. حاکم شدن نور و صفا و آرامش در فضاى مشاوره: امام صادق علیه السلام مى فرمایند: «صبر و شکیبایى حاکى از نور و روشنى باطن و درون بندگان است و جزع و بى تابى از وحشت و ظلمت و تیرگى درون آن حکایت مى نماید.» 67

    4. به نتیجه رسیدن کارها: مشاور در صورت بى صبرى به نتیجه اى نخواهد رسید، در حالى که با صبر به پیروزى دست خواهد یافت. امیرالمؤمنین علیه السلامدر این باره مى فرمایند: «هر که بر مَرکَب صبر سوار شود، به میدان پیروزى راه مى یابد.» 68

        همچنین حضرت على علیه السلام مى فرمایند: «ثمره سختى صبر پیروزى است.» 69 البته برخلاف آنچه تصور مى شود سختى فقط در صبر است، امیرالمؤمنین علیه السلام جزع و ناشکیبایى را از صبر سخت تر مى دانند و مى فرمایند: «ناشکیبایى سخت تر از صبر است.» 70 فرق آن دو در این است که صبر موجب پیروزى، و بى صبرى باعث نرسیدن به مقصود مى شود. از این رو، سختى صبر با رسیدن به نتیجه مطلوب و آرامش پس از آن از جان و دل زدوده مى شود، ولى در بى صبرى چنین نیست.

    5. مقابله با غم و اندوه و ایجاد شادى در فضاى مشاوره: امام صادق علیه السلام مى فرمایند: «چه بسا صبر کمى که شادى درازى به یادگار گذارد.» 71 حضرت على علیه السلامنیز یکى از آثار بى صبرى را غم و اندوه برمى شمارند؛ «از ناشکیبایى بپرهیز که موجب غم و اندوه مى گردد.» 72

        چه بسا مراجعى که با افسردگى فراوان به مشاور پناه ببرد و در صورت بى صبرى مشاور، بر غم و اندوه او نیز افزوده گردد.

     6. ایجاد امید: امیرالمؤمنین علیه السلام در اشاره به آثار بى صبرى، به قطع شدن امید اشاره کرده، مى فرمایند: «از ناشکیبایى بپرهیز که موجب قطع امید مى شود.» 73 بسیار مهم است که مشاور بدین نکته توجه داشته باشد که در صورت بى صبرى و کم طاقتى، علاوه بر اثرگذارى منفى بر امید خود، مراجع را نیز از تکیه گاهى که بدو پناه برده بود، ناامید مى گرداند و بذر یأس را در او خواهد افشاند.

         خلاصه آنکه مشاور اسلامى با توجه به آثار ذکرشده، صبر را پیشه خود مى نماید و در تمرین و کسب ملکه آن پیش از ورود به این عرصه و پس از آن خواهد کوشید.

          10. آراستگى

    علاوه بر آراستگى باطنى و داشتن تقواى الهى، آراستگى ظاهرى فرد نیز در دین اسلام مهم است، تا جایى که این امر موجب محبوب شدن نزد خداوند مى گردد. پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله در این باره مى فرمایند: «خداوند دوست دارد که وقتى بنده اش به سوى برادران (دینى خویش) مى رود، خود را براى آنها بیاراید و زیبا سازد.» 74

        همچنین رسول خدا صلى الله علیه و آله براى هنگام خرید لباس جدید و پوشیدن آن، این دعا را آموزش داده اند: «سپاس خدایى را که آنچه در میان مردم مایه زیبایى ام باشد، بر من پوشانید. خدایا، آن را جامه برکت قرار ده که در آن رضاى تو را بجویم و به آبادى مساجدت بپردازم.» 75

        امیرالمؤمنین علیه السلام نیز آراستگى را از ویژگى هاى اخلاقى مؤمنان دانسته، مى فرمایند: «آراستگى از اخلاق مؤمنان است.» 76 در حدیثى از امام صادق علیه السلام نیز به این امر با تعلیل آن چنین اشاره شده است: «به راستى، خداوند زیبایى و زیبانمایى را دوست دارد و بدحالى و بدنمایى را خوش ندارد؛ زیرا خداوند ـ عزّوجل ـ وقتى نعمتى به بنده اى مى دهد، دوست دارد اثرش را در او ببیند.» 77

        البته به مقتضاى تقواى الهى، که از شروط اصلى مشاوره است، آراستگى ظاهرى تا حدّى اهمیت دارد که مراجع یا افراد دیگر را در معرض گناه قرار ندهد. این امر در مشاوره با مراجعان نامحرم، باید به حدود اسلامى مقیّد باشد.

         11. عمل به دانسته ها

    مشاور به عنوان الگوى مراجع، کارآموزان و کارکنان مراکز مشاوره، با عمل به دانسته هاى خود، به ویژه با عمل به آنچه بر زبان جارى ساخته است و مراجع و دیگران را بدان ها توصیه مى کند، مشوّق عملى خوبى خواهد بود. در زمینه لزوم عمل به دانسته ها و گفته ها، آیات و روایات فراوانى وجود دارد. در ذیل، به برخى از این موارد اشاره مى گردد:

         ـ «یَاأَیُّهَاالَّذِینَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَاتَفْعَلُونَ»(صف: 2)؛ اى کسانى که ایمان آورده اید، چرا مى گویید آنچه را بدان عمل نمى کنید؟

         ـ «أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَکُمْ وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْکِتَابَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ» (بقره: 44)؛ آیا در حالى که کتاب را مى خوانید، مردم را به نیکى فرمان مى دهید و خود را فراموش مى کنید؟ آیا به عقل درنمى یابید؟

         ـ «کَبُرَ مَقْتا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ»(صف: 3)؛ خداوند سخت به خشم مى آید که چیزى بگویید و بجاى نیاورید.
         ـ پیامبر صلى الله علیه و آله مى فرمایند: «هر کس به آنچه مى داند عمل کندخداوندعلم آنچه رانمى داندبه اومى بخشد.» 78
         ـ «علم بدون عمل مثل درخت بدون میوه است.» 79

        آیات و روایات دیگرى نیز بر عمل به علم و گفته ها دلالت دارد. مشاور اسلامى با توجه به این ادلّه، سعى مى کند به توصیه هاى نیکویى که به مراجع خود ارائه مى دهد، عمل کند. در این صورت است که نفوذ کلام و درمان او چند برابر خواهد بود.

         روشن است مشاورى که از اختلال هایى همچون اضطراب، هراس مرضى، وسواس و مانند آن رنج مى برد، باید پیش از ورود به این عرصه، به درمان این اختلال هاى خود اقدام نماید، وگرنه نفوذ کلام و درمان او کاهش یافته، نوعى عدم عمل به دانسته هایش محسوب مى گردد. از این رو، ضرورى است در اعطاى مجوّز به مشاوران و روان درمانگران آزمون هاى روان شناختى از خود به عمل آورند تا پیش از اقدام به درمان دیگران، خود درمان شده باشند و عملاً به دانسته هاى خود ملتزم باشند.

         12. علم افزایى مداوم با نیت الهى

    در باب ارزش علم جویى دایم و بازبینى توانایى هاى علمى، دلایل دینى فراوانى وجود دارد که مشاور اسلامى باید با در نظر گرفتن آنها، در استمرار علم آموزى و تجربه مبتنى بر آن تلاش کند.

         امام صادق علیه السلام مى فرمایند: «هر که براى خدا علم بیاموزد و بدان عمل کند و به دیگران بیاموزد، در مقام هاى بلند آسمان ها، عظیمش خوانند و گویند: براى خدا آموخت، براى خدا عمل کرد و براى خدا تعلیم داد.» 80 این حدیث و احادیثى که ترغیب کننده آموختن علم هستند، مطلق بوده و همه افراد را شامل مى شوند. از این رو، مشاور نباید با این تصور، که از علم کافى برخوردار است، از استمرار علم آموزى و پژوهش خسته شود؛ چنانچه احادیثى هستند که دلالت آشکارى بر لزوم استمرار علم آموزى از سوى دانشمندان دارند؛ «عالم کسى است که از آموختن علم ملول و دل تنگ نشود.» 81 به عبارت دیگر، او با وجود عالم بودنش، باز هم سعى در آموختن علوم یا نظرات دیگر یا پژوهش هاى مرتبط دارد.

         البته همان گونه که حدیث اول بدان اشاره دارد، در نظام اخلاقى اسلام، حُسن فعلى و فاعلى هر دو ملاک است و در صورت تعلّم با نیت ناشایست، هیچ حسنى بر آن فعل مترتب نخواهد بود؛ چنانچه امام رضا علیه السلام مى فرمایند: «هر کس علمى را یاد بگیرد تا به وسیله آن با نادان ها ستیزه کند یا به علما ببالد و یا به وسیله آن علم مردم بدو روى آورند، در آتش جهنم است.» 82

        در اعطاى مجوّز براى مشاوران و روان درمانگران، باید به این امر توجه شود که آیا مشاور در مسیر علم افزایى قرار دارد و از چنین روحیه اى برخوردار است یا نه؟ زیرا در صورت عدم علم افزایى دایمى مشاور، درمان ها و مشاوره هاى وى پس از مدتى جنبه تکرارى گرفته، به مراجعان آسیب وارد خواهد ساخت.

     جمع بندى و نتیجه گیرى

    با توجه به آنچه ذکر شد، برخى ویژگى هاى حداقلى براى احراز مجوّز فعالیت مشاوره و روان درمانى براى مشاور مسلمان لازم است. با وجود اهتمام زیاد اسلام به مشاوره در کارها، در صورت نداشتن این ویژگى ها، مشاوره نکردن با چنین افرادى بهتر از مشاوره کردن است. این ویژگى به طور خلاصه عبارت است از:

         1. «تقوا» که مهم ترین شرط مشاور اسلامى است و با وجود این شرط، رعایت دیگر مسائل اخلاقى در مشاوره تضمین درونى پیدا مى کند. از پیامدهاى رعایت تقوا در مشاوره، مى توان به موارد ذیل اشاره کرد: زمینه رعایت دیگر مسائل اخلاقى؛ هدایت مراجع به سوى خیر؛ امانت دارى مشاور و عدم خیانت به مراجع؛ کسب عنایت الهى و حل مشکلات.
         2. داشتن صلاحیت حرفه اى که براى آن، دو مؤلفه مهم وجود دارد: «علم» و تجربه».
         3. صداقت و راستى که به دو صورت «راست گویى زبانى و اخلاص» و «پرهیز از دورویى» از سوى مشاور لازم است.
         4. عقل محورى؛ در اسلام، بر عاقل بودن و عقل محورى مشاور به جاى محوریت هواى مشاور یا مراجع تأکید شده است. از آثار عقل محورى و مشاوره با افراد عاقل، مى توان به موارد ذیل اشاره کرد: رسیدن به خیر؛ نفع بردن و دورى از زیان؛ رشد همه جانبه؛ برکت در کارها؛ جذب توفیق الهى.
         5. احترام به کرامت انسانى؛
         6. توجه عاطفى مثبت به همه مراجعان و پذیرش آنها؛
         7. حریص نبودن افراطى نسبت به دنیا؛
         8. بخیل نبودن؛
         9.  صبور بودن که لازمه مشاوره و روان درمانى است و آثار و برکات فراوانى در فرایند مشاوره دارد که از آن جمله مى توان به موارد ذیل اشاره کرد: ارتقاى معنوى مشاور؛ پیشرفت همه جانبه مشاوره؛ حاکم شدن نور و صفا و آرامش بر فضاى مشاوره؛ به نتیجه رسیدن کارها؛ مقابله با غم و اندوه و ایجاد شادى در فضاى مشاوره؛ ایجاد امید.
         10. آراستگى ظاهرى؛
         11. عمل به دانسته ها؛
         12. علم افزایى مداوم با نیت الهى.


     

    پی نوشت ها:

    1 ـ محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 1، ص 95.
    2 ـ شورى: 38.
    3 ـ محمدباقر مجلسى، همان، ج 72، ص 101.
    4 ـ «مشورت خواهى عین هدایت است و هرکه خود را از نظر دیگران بى نیاز ببیند به مخاطره افتد.» همان، ص 104..
    5 ـ عبدالواحدبن محمد تمیمى آمدى، غررالحکم و دررالکلم، ص 442.
    6 ـ همان.
    7 ـ على بن جمعه عروسى حویزى، تفسیر نورالثقلین، ج 4، ص 584.
    8 ـ محمدبن حسن حرّ عاملى، وسائل الشیعه، ج 12، ص 39.
    9 ـ همان، ص 40.
    10 ـ محمدباقر مجلسى، همان، ج 71، ص 302.
    11 ـ محمدبن یعقوب کلینى، کافى، ج 2، ص 197.
    12 ـ محدبن حسن حرّ عاملى، همان، ج 12، ص 22.
    13 ـ علیرضا صابرى یزدى و محمدرضا انصارى محلاتى، الحکم الزاهرة، ص 72.
    14 ـ عبدالواحدبن تمیمى آمدى، همان، ص 95.
    15 ـ همان.
    16 ـ محمدباقر مجلسى، همان، ج 72، ص 99.
    17 ـ محمدبن حسن حرّ عاملى، همان، ج 12، ص 42.
    18 ـ راغب اصفهانى، المفردات، ج 1، ص 881.
    19 ـ عبدالواحدبن محمد تمیمى آمدى، همان، ص 271.
    20 ـ همان، ص 89.
    21 ـ محمدبن حسن حرّ عاملى، همان، ج 12، ص 42؛ محمدباقر مجلسى، همان، ج 72، ص 101.
    22 ـ همان.
    23 ـ محمدبن حسن حرّ عاملى، همان، ج 12، ص 47.
    24 ـ همان، ج 12، ص 39.
    25 ـ میرزا حسین نورى، مستدرک الوسائل، ج 8، ص 341.
    26 ـ ابن منظور، لسان العرب، ج 1، ص 458.
    27 ـ عبدالواحدبن محمد تمیمى آمدى، همان، ص 442.
    28 ـ محمدبن حسن حرّ عاملى، همان، ج 12، ص 44.
    29 ـ محمدباقر مجلسى، همان، ج 72، ص 104.
    30 ـ همان، ص 45.
    31 ـ عبدالواحدبن محمد تمیمى آمدى، همان، ص 442.
    32 ـ میرزاحسین نورى، همان، ج 8، ص 343.
    33 ـ عبدالواحدبن محمد تمیمى آمدى، همان، ص 442.
    34 ـ محمدبن یعقوب کلینى، همان، ج 2، ص 338.
    35 ـ محمدباقر مجلسى، همان، ج 75، ص 10.
    36 ـ محمدبن یعقوب کلینى، همان، ج 2، ص 638.
    37 ـ محمدبن حسن حرّ عاملى، همان، ج 12، ص 42.
    38 ـ محمدبن یعقوب کلینى، همان، ج 1، 15.
    39 ـ محمدبن حسن حرّ عاملى، همان، ج 12، ص 42.
    40 ـ همان، ص 43؛ محمدباقر مجلسى، همان، ج 88، ص 253.
    41 ـ محمدبن حسن حرّ عاملى، همان، ج 12، ص 43.
    42 ـ همان، ص 42.
    43 ـ محمدباقر مجلسى، همان، ج 72، ص 104.
    44 ـ میرزاحسین نورى، همان، ج 8، ص 344.
    45 ـ محمدبن یعقوب کلینى، ج 2، ص 206.
    46 ـ محمدبن حسن حرّ عاملى، همان، ج 17، ص 189.
    47 ـ محمدباقر مجلسى، همان، ج 64، ص 71.
    48 ـ محمدبن على صدوق، عیون اخبارالرضا علیه السلام، ج 2، ص 35.
    49 ـ نهج البلاغه، ترجمه صبحى صالح، ص 426.
    50 ـ محمدباقر مجلسى، همان، ج 75، ص 141.
    51 ـ عبدالواحدبن محمد تمیمى آمدى، همان، ص 442.
    52 ـ ابن منظور، همان، ج 7، ص 11؛ راغب اصفهاانى، همان، ج 1، ص 227.
    53 ـ میرزاحسین نورى، همان، ج 11، ص 280.
    54 ـ ر.ک: محمدبن یعقوب کلینى، همان، ج 2، ص 455.
    55 ـ محمدباقر مجلسى، همان، ج 74، ص 63.
    56 ـ ابن ابى جمهور احسائى، عوالى اللئالى، ج 4، ص 39.
    57 ـ نهج البلاغه، ص 406.
    58 ـ محمدبن یعقوب کلینى، همان، ج 2، ص 152.
    59 ـ میرزاحسین نورى، همان، ج 15، ص 188.
    60 ـ آل عمران: 200.
    61 ـ بقره: 53.
    62 ـ رعد: 24.
    63 ـ نهج البلاغه، ص 482.
    64 ـ محمدباقر مجلسى، همان، ج 70، ص 263.
    65 ـ عبدالواحدبن محمد تمیمى آمدى، همان، ص 284.
    66 ـ همان، ص 280.
    67 ـ محمدباقر مجلسى، همان، ج 68، ص 90.
    68 ـ علیرضا صابرى یزدى و محمدرضا انصارى محلاتى، همان، ص 524.
    69 ـ عبدالواحدبن محمد تمیمى آمدى، همان، ص 283.
    70 ـ محمدرضا عطایى، مجموعه ورام، آداب و اخلاق در اسلام، ج 2، ص 18.
    71 ـ محمدبن محمد نعمان مفید، الامالى، ص 42.
    72 ـ همان.
    73 ـ محمدباقر مجلسى، همان، ج 79، ص 144.
    74 ـ فضل بن حسن طبرسى، مکارم الاخلاق، ص 35.
    75 ـ محمدبن على صدوق، امالى، ص 226.
    76 ـ عبدالواحدبن محمد تمیمى آمدى، همان، ص 435.
    77 ـ محمدباقر مجلسى، همان، ج 73، ص 176.
    78 ـ همان، ج 40، ص 128.
    79 ـ عبدالواحدبن محمد تمیمى آمدى، همان، ص 152.
    80 ـ محمدبن یعقوب کلینى، همان، ج 1، ص 35.
    81 ـ عبدالواحدبن محمد تمیمى آمدى، همان، ص 43.
    82 ـ محمدباقر مجلسى، همان، ج 2، ص 30.


    منابع

    ـ نهج البلاغه، ترجمه صبحى صالح، قم، دارالهجره، 1414ق.
    ـ ابن منظور، محمدبن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار احیاءالتراث العربى، 1300ق.
    ـ احسائى، ابن ابى جمهور، عوالى اللئالى، قم، سیدالشهداء، 1405ق.
    ـ تمیمى آمدى، عبدالواحدبن محمد، غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1366.
    ـ حرّ عاملى، محمدبن حسن، وسائل الشیعة، قم، مؤسسة آل البیت، 1409ق.
    ـ راغب اصفهانى، المفردات فى غریب القرآن، بیروت، دارالشامیة، 1416ق.
    ـ صابرى یزدى، علیرضا و محمدرضا انصارى محلاتى، الحکم الزاهرة، قم، سازمان تبلیغات اسلامى، 1375.
    ـ صدوق، محمدبن على، امالى، بیروت، نشر اعلمى، 1400ق.
    ـ ـــــ ، عیون اخبارالرضا علیه السلام، تهران، جهان، 1378.
    ـ طبرسى، فضل بن حسن، مکارم الاخلاق، قم، شریف رضى، 1370.
    ـ عروسى حویزى، على بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، قم، اسماعیلیان، 1415ق.
    ـ عطائى، محمدرضا، مجموعه ورام، آداب و اخلاق در اسلام، مشهد، آستان قدس رضوى، 1369.
    ـ کلینى، محمدبن یعقوب، الکافى، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365.
    ـ مجلسى، محمدباقر، بحارالأنوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1404ق.
    ـ مفید، محمدبن محمد نعمان، امالى، قم، کنگره شیخ مفید، 1413ق.
    ـ نورى، میرزاحسین، مستدرک الوسائل، قم، مؤسسة آل البیت، 1408ق.

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    امامی راد، احمد.(1391) معیارهاى گزینش مشاور در اسلام. فصلنامه معرفت، 21(5)، 33-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    احمد امامی راد."معیارهاى گزینش مشاور در اسلام". فصلنامه معرفت، 21، 5، 1391، 33-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    امامی راد، احمد.(1391) 'معیارهاى گزینش مشاور در اسلام'، فصلنامه معرفت، 21(5), pp. 33-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    امامی راد، احمد. معیارهاى گزینش مشاور در اسلام. معرفت، 21, 1391؛ 21(5): 33-