معرفت، سال بیست و یکم، شماره چهارم، پیاپی 175، تیر 1391، صفحات 5-

    مراتب قرب الهى و الگوهاى خداجویان*

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    آیت الله محمدتقی مصباح یزدی / *استاد - ریاست محترم مؤسسه
    چکیده: 
    این مقاله حاصل قلمى شده درس اخلاق استاد علّامه مصباح و شرحى بر دعاى مناجات المریدین امام سجاد علیه السلام است. در فراز پایانى این دعا، هدف برتر و نهایى انسان، که فراتر از سعادت دنیوى و خوشى و لذت هاى اخروى است، قرب و رضوان الهى معرفى شده است. تقرب به خدا، به عنوان هدف برتر، داراى دو مرتبه است: مرتبه پایین تقرب به خداوند و بهره مندى از مقاماتى که از لوازم تقرب به خدا به شمار مى آیند. در این مرحله، انسان از نعمت هاى بهشتى بهره مند مى شود. در مرتبه عالى تر، هدف و غایت، تقرب و رضوان الهى است. این مرحله، اوج شیدایى بنده واصل به معبود خویش است. در این مرتبه، هیچ چیزى جز همنشینى و رضوان الهى براى بنده واصل مهم نیست.
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    معرفت سال بیست و یکم ـ شماره 175 ـ تیر 1391، 5ـ9

    چکیده

    این مقاله حاصل قلمى شده درس اخلاق استاد علّامه مصباح و شرحى بر دعاى مناجات المریدین امام سجاد علیه السلام است. در فراز پایانى این دعا، هدف برتر و نهایى انسان، که فراتر از سعادت دنیوى و خوشى و لذت هاى اخروى است، قرب و رضوان الهى معرفى شده است. تقرب به خدا، به عنوان هدف برتر، داراى دو مرتبه است: مرتبه پایین تقرب به خداوند و بهره مندى از مقاماتى که از لوازم تقرب به خدا به شمار مى آیند. در این مرحله، انسان از نعمت هاى بهشتى بهره مند مى شود. در مرتبه عالى تر، هدف و غایت، تقرب و رضوان الهى است. این مرحله، اوج شیدایى بنده واصل به معبود خویش است. در این مرتبه، هیچ چیزى جز همنشینى و رضوان الهى براى بنده واصل مهم نیست.

    کلیدواژه ها: قرب الهى، رضوان، مناجات، مراتب تقرب.


    * این متن حاصل قلمى‏شده درس اخلاق استاد علّامه مصباح در دفتر مقام معظّم رهبرى در قم مى‏باشد.


     

    اهمیت نگرش به ادعیه و مناجات ها

    ادعیه و مناجات هاى ائمّه اطهار علیهم السلام دربرگیرنده عالى ترین مضامین عرفانى و معرفتى است و به جهت نقش بى بدیل آنها در رشد و تعالى علمى و معنوى انسان، بزرگان ما اهتمام وافرى به آنها داشتند و بخش قابل توجهى از وقت خود را صرف خواندن و تدبّر در دعاها و مناجات ها مى کردند. از شمار آن بزرگان و شخصیت هاى برجسته عالم اسلام مى توان به امام خمینى قدس سره اشاره کرد. شخصیتى که به جرئت مى توان گفت از حیث جامعیت علمى و عملى در دوران غیبت امام زمان (عج) بى نظیر است و به تمام ابعاد اسلام در حد کمال آشنایى داشت. ایشان در رشته هاى علمى مربوط به اسلام، نظیر عرفان، فلسفه، فقه و اصول در حد عالى تخصص داشتند و به آموزه هاى اسلامى در زمینه هاى فردى و اجتماعى کاملاً آشنا بودند و براى پیاده کردن آن آموزه ها تلاش فراوانى از خود نشان دادند. ابعاد سیاسى، مبارزاتى و فقاهتى آن بزرگوار براى همه مسلمانان، علما و دانشمندان شناخته شده است. بخصوص قدرت رهبرى ایشان براى دوست و دشمن آشکار گشته است. اما برخى از ابعاد آن شخصیت بزرگ کمتر مورد توجه قرار گرفته است. یکى از ابعاد شخصیتى حضرت امام قدس سره که کمتر به آن پرداخته شده است، بُعد عرفانى و توجه خاص ایشان به دعاها و مناجات هاى وارده از سوى معصومان علیهم السلامو اهمیتى است که ایشان براى آنها قایل بودند. ایشان مکرر در درس اخلاق خود مى فرمودندکه دعاهاى ائمّه اطهار علیهم السلامقرآن صاعد هستند. قرآن کلام نازل از سوى خداوند و براى بندگان خدا نازل گشته است و دعاها سخنانى است که بر زبان ائمّه اطهار علیهم السلام جارى گشته و به سوى خداوند و به سوى عرش خداوند بالا مى روند.

    آن بزرگوار وقت قابل توجهى از خود را حتى در سخت ترین شرایط به تلاوت قرآن و ادعیه اختصاص مى دادند. چنان که فیلمى که از روزهاى پایانى عمر شریف آن رهبر یگانه تهیه شده نشان مى دهد که چگونه ایشان با وجود شرایط وخیم جسمى و رنج و سختى هاى طاقت فرساى بیمارى، اهتمام جدى به قرائت قرآن، اقامه نماز و خواندن ادعیه داشتند و در ساعات هشیارى وقت خود را به خواندن نماز، قرآن و دعا سپرى مى ساختند.

    مراتب تقرب به خداوند

    با توجه به اهمیت ادعیه و مناجات هاى وارده از سوى حضرات معصومین علیهم السلام و معارف بلندى که در آنها وجود دارد، ما محور مباحث خود را مناجات خمس عشر قرار داده ایم. در ادامه مباحث، در طى چند جلسه اخیر، فرازهایى از مناجات مریدین را از نظر گذراندیم. در یکى از آنها، فراتر از خوشى ها و سعادت دنیوى و حتى فراتر از خوشى و لذت هاى اخروى، قرب و وصول الى اللّه به مثابه هدف برتر و نهایى انسان معرفى شده بود. هدفى که پس از نیل بدان، انسان حجاب و حایلى بین خود و خدا نمى یابد و کاملاً خود را در جوار خدا و در محضر او مى یابد. البته تقرب به خداوند به عنوان هدف برتر داراى دو مرتبه است: مرتبه پایین تقرب به خداوند، درخواست بهره مندى از مقاماتى است که لوازم تقرب به خداوند به شمار مى آیند. در این مرتبه، انسان براى اینکه از بهشت و نعمت هاى بهشتى؛ نظیر خوراکى ها، کاخ ها و همسران بهشتى که در قرآن و روایات توصیف شده اند، بهره مند گردد، در جست وجوى تقرب به خداوند برمى آید. در واقع، در این مرتبه، مطلوب اصلى انسان قرب الهى نیست، بلکه مطلوب اصلى او دسترسى به آن نعمت هاست. خداوند را براى آنکه وى را از آن نعمت ها برخوردار سازد، مى خواهد و براى رسیدن به قرب او و جلب رضایت او تلاش مى کند. نظیر کسى که با دیگرى طرح دوستى مى ریزد تا از موقعیت و امکانات او استفاده کند و دوستى و رفاقت او وسیله اى براى رسیدن به منافع و خواسته هایش مى باشد. اما در مقابل کسى با دیگرى طرح دوستى مى ریزد و آن دوستى و رفاقت به جهت محبت و علاقه اى است که به دوست خود دارد و چنان در این دوستى ثابت قدم و استوار است که حتى اگر منفعتى نیز از دوستش به وى نرسد، خللى در رفاقت و دوستى او پدید نمى آید؛ زیرا او براى آن رفاقتْ اصالت قایل است و آن را وسیله اى براى تأمین منافع خود قرار نداده است.

    دوستى خالصانه خداوند و عارى از انگیزه هاى نفسانى و منفعت جویانه، در برخى از روایاتْ انگیزه مرتبه عالى عبادت و پرستش خداوند معرفى شده است. امام صادق علیه السلام در این باره مى فرمایند: «الْعُبَّادَ ثَلَاثَةٌ: قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ خَوْفا فَتِلْک عِبَادَةُ الْعَبِیدِ، وَقَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ تَبَارَک وَتَعَالَى طَلَبَ الثَّوَابِ فَتِلْک عِبَادَةُ الْأُجَرَاءِ، وَقَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ حُبّا لَهُ فَتِلْک عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ، وَهِى أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ»؛1 عبادت کنندگان سه گروه اند: 1. گروهى که خداى عزوجل را از ترس (عذاب جهنم) عبادت مى کنند و این عبادت بردگان است. 2. گروهى که خداى تبارک و تعالى را به طمع ثواب و پاداش عبادت مى کنند و این عبادت مزدوران است. 3. گروهى که خداى عزوجل را از روى دوستى و محبت خالصانه به او عبادت مى کنند و این عبادت آزادگان و بهترین عبادت است.

    الگوهاى شایسته خداجویان در کلام امام سجاد علیه السلام

    در این مناجات، که سخن از نعمت هاى عادى بهشتى، نظیر حورالعین، کاخ ها و غذاهاى بهشتى به میان نیامده و از قرب الهى، رضایت خداوند، دیدار با معبود و انس با او و لذت بردن از مناجات با آفریدگار همه خوبى ها و زیبایى ها سخن به میان آمده، از یک سو بندگان خاص خدا که داراى همتى بلند و عالى اند به ما معرفى شده اند. از سوى دیگر، برترین الگو و سرمشق براى زندگى سعادت مندانه در اختیار ما نهاده شده است. حضرت به ما گوشزد کرده اند که الگو و سرمشق ما و بهترین بندگان خدا کسانى نیستند که با هدف رسیدن به نعمت هاى بهشتى و کام جویى از لذت هاى پایدار اخروى خدا را بندگى مى کنند، بلکه الگو و سرمشق بى بدیل جویندگان کمال و تعالى کسانى هستند که به معرفت ناب خداوند نایل گشته اند و از زمزم صفات جمال و جلال الهى بهره مند گردیده اند. آنان که جز لقاى دوست و انس با او را نمى جویند، حتى اگر رضاى محبوبْ در حرمان از بهشت و سوختن در آتش جهنم باشد، با همه وجود به لوازم رضاى محبوب تن مى دهند. البته روشن است که سرسپردگان معبود از ناب ترین و عالى ترین فیوضات و الطاف رحمانى بهره مندند و خداوند هیچ گاه آنان را با شلاق قهر خود نمى نوازد. سخن در این است که آنان هیچ چیزى را بر رضا و لقاى محبوب ترجیح نمى دهند. اوج تعالى و کمال آنان در وصال محبوب است. البته ما جلوه هاى رقیق و کم رنگى از آن محبت و عشق ناب را در محبت هاى دنیوى نیز مشاهده مى کنیم. محبت بى شائبه و بدون چشمداشت مادران به فرزندان خویش از این جمله است که وجودشان سرشار از عشق و محبت به فرزندان است. نه تنها این محبت را بهانه اى براى تأمین توقعات و انتظارات خود نساخته اند، بلکه حتى اگر از سوى فرزندشان بر آنان شرر و بلا ببارد، از آن محبت کاسته نمى شود و بى مهرى هاى فرزند را با مهر و عاطفه مادرانه پاسخ مى گویند. آنان که طعم محبت بى شائبه مادر به فرزند را چشیده اند، بهتر مى توانند عظمت محبت اولیاى خدا به معبود را ـ که در این مناجات خداجویان لقب گرفته اند ـ بشناسند. محبتى که در پرتو آن، همه راه هایى که به غیر معبود منتهى مى شود به روى خود بسته اند و تنها راه وصول به معبود را به روى خویش گشوده داشته اندو از معبودومحبوب خویش مى خواهند که دستشان را بگیرد و از کوتاه ترین و کم خطرترین راه آنان را به فیض لقاى خویش نایل سازد.

    «اَسْئَلُک اَنْ تَجْعَلَنى مِنْ اَوْفَرِهِمْ مِنْک حَظّا، وَاَعْلاهُمْ عِنْدَک مَنْزِلاً، وَاَجْزَلِهِمْ مِنْ وُدِّک قِسْما، وَاَفْضَلِهِمْ فى مَعْرِفَتِک نَصیبا، فَقَدِ انْقَطَعَتْ اِلَیک هِمَّتى، وَانْصَرَفَتْ نَحْوَک رَغْبَتى، فَاَنْتَ لا غَیرُک مُرادى، وَلَک لا لِسِواک سَهَرى وَسُهارى، وَلِقاؤُک قُرَّةُ عَینى، وَوَصْلُک مُنى نَفْسى، وَاِلَیک شَوْقى، وَفى مَحَبَّتِک وَلَهى، وَاِلى هَواک صَبابَتى، وَرِضاک بُغْیتى، وَ رُؤْیتُک حاجَتى، وَجِوارُک طَلَبى، وَقُرْبُک غایةُ سُؤْلى، وَفى مُناجاتِک رَوْحى وَراحَتى، وَعِنْدَک دَوآءُ عِلَّتى، وَشِفاءُ غُلَّتى، وَبَرْدُ لَوْعَتى، وَکشْفُ کرْبَتى، فَکنْ اَنیسى فى وَحْشَتى، وَمُقیلُ عَثْرَتى، وَغافِرَ زَلَّتى، وَقابِلُ تَوْبَتى، وَمُجیبُ دَعْوَتى، وَوَلِىُّ عِصْمَتى وَمُغْنِىَ فاقَتى، وَلا تَقْطَعْنى عَنْک، وَلا تُبْعِدْنى مِنْک، یا نَعیمى وَجَنَّتى، وَیا دُنْیاىَ وَآخِرَتى یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ»؛ از تو اى معبودم درخواست مى کنم که از بین آنان بهره فراوان ترى از فضل خود نصیبم کنى، و منزلتم را نزد خود بالاتر از آنان قرار دهى، و سهم مرا از دوستى و محبت خودت بزرگ تر و نصیبم را از معرفت به خودت افزون تر گردانى، که اى خداى بزرگ، توجه من از غیر تو منقطع و به تو معطوف گشته است و دلم تنها مشتاق توست. تنها تو مقصود منى، و تنها از شوق توست شب بیدارى و کم خوابى من، و لقاى تو نور دیدگانم، و مقام وصالت تنها آرزوى من است. شوق و اشتیاق من به سوى توست، و سرگشته و واله محبت تو و دل باخته هواى توام. خشنودى تو مقصد نهایى من است و به مشاهده تو سخت نیازمندم، و نعمت جِوار تو مطلوب من، و مقام قرب تو منتهاى خواهش من است، و حال مناجات با تو فرح و آرامش خاطر من است و دواى دردم و شفابخش دل سوزانم و تسکین بخش آتش درونم و زایل کننده غم و اندوهم نزد توست. پس در هنگام بیم و وحشت تنهایى مونس من باش، و از لغزش هایم درگذر، و زشتى هاى رفتارم را ببخش، و توبه ام را بپذیر و دعایم را اجابت کن و در برابر گناهان و لغزش ها یاریگر و نگهبان من باش، و فقر و نیازم را برطرف ساز، و رشته اتصالم به خود را قطع نگردان، و مرا از خود دور نساز، اى تو نعمت و بهشت و دنیا و آخرت من.

    اوج نجواى روح شیدایى بنده واصل با معبود خویش

    بخش پایانى مناجات با مغازله و معاشقه، آمیخته است. حضرت در نجواى رمزگون خود از خداوند مى خواهند که ایشان را در سلک پیشگامان طریق کمال و قرب خویش قرار دهد. بلکه منزلت و مقامى فراتر از آنان به ایشان عنایت کند و بیش از دیگران آن حضرت را به مراتب عالى محبت و عرفان خویش نایل گرداند. آن گاه براى اینکه حال خود نسبت به معشوق و معبود را بیان کنند، پرده از راز دل شیدایى و اسیر جلوات رحمانى مى گشایند و مى فرمایند، خدایا همت2 و علاقه و توجه من تنها به تو جلب گشته است و من تنها به تو رغبت دارم. گاهى انسان اصالتا به چیزى علاقه مند است و علاقه او به لوازم و مقدمات آن چیز فرعى و به تبع علاقه به آن چیز است. اما گاهى علاقه و توجه انسان به کسى یا چیزى چنان شدت مى یابد که سراسر دل انسان را فرامى گیرد و همه توجه انسان منحصر در محبوب مى شود و محبت و توجه به غیر در شعاع محبت به محبوب خواهد بود. بدین معنا که سواى محبوب، حتى به عنوان تابع محبوب که محبت به او به تبع محبت به محبوب باشد مطرح نیست، بلکه محبت و توجه انسان یک پارچه متوجه محبوب است و آن گاه شعاع محبت محبوب به مقربان به محبوب مى تابد و آنان نیز در شعاع محبت به محبوب قرار مى گیرند.

    ما در زندگى به امور گوناگونى توجه و اهتمام داریم. چنان نیست که علاقه و توجه ما متمرکز بر یک چیز گردد. اما حضرت در بیان خود که جنبه تعلیمى براى دیگران نیز دارد مى فرمایند: خدایا، اهتمام و توجه من منحصر در تو گشته است؛ یعنى آن حضرت به مرتبه اى از تعالى و کمال و تقرب به خداوند نایل گشته اند که غیرمعبود نمى تواند براى ایشان جلوه گرى داشته باشد و دل ایشان را به خویش جلب کند. با توجه به این مرتبه از تعالى و کمال است که از خداوند مى خواهند که سهم ایشان از معرفت و محبت خود را بیش از دیگران قرار دهد.

    خداوندا، تو مراد و خواسته من هستى و اراده من فقط به تو تعلق گرفته است، نه به چیز دیگر، و به هواى کوى تو و عشق جوار تو و تنها براى تو به شب زنده دارى مى پردازم و چنان نیست که طمع بهشت و یا ترس از جهنم مرا به عبادت و بندگى وادارد و انگیزه اى جز تو و نیل به مقام قربت براى بندگى، عبادت و نجواى شبانه ندارم. خداوندا، روشنى چشم من در دیدار و ملاقات توست و با دیدار تو به آرامش ابدى دست مى یابم.

    خداوندا، وصال تو آرزوى دل من است و آرزو دارم به مقامى از قرب و وصال تو برسم که دیگر هیچ واسطه اى بین من و تو نباشد. خداوندا، شوق و اشتیاق من به سوى توست نه چیز دیگر و من واله،3 سرگشته، شیدا و دل باخته محبت توام. خداوندا، رضاى تو مطلوب من است و مقصود من عشق ورزى به تو و تلاش هایم براى کسب رضایت و خشنودى توست. خداوندا، قرب و دیدار تو نهایت آرزو و خواسته من است و راز و نیاز با تو دل خوشى و آرامش بخش دل من است و من جز آن، دل خوشى دیگرى ندارم. خداوندا، دواى درد من نزد توست و تنها تو مى توانى آتش درونم را خاموش کنى و غصه و اندوهم را فرونشانى.

    در پایان مناجات حضرت مى فرمایند: خداوندا، در هنگام تنهایى و روى گردانى از دیگران تو انیس و همدم من باش، و خطاها و لغزش هایم را ببخش، و توبه ام را بپذیر، و دعاهایم را اجابت کن. خداوندا، مرا از گناه حفظ کن و مصون بدار تا خود را بدان نیالایم. خدایا، مرا از خودت دور نساز، تو همه کس و همه چیز و بهشت من و دنیا و آخرت من هستى.


    پی نوشت ها:

    1ـ محمدبن یعقوب کلینى، کافى، ج 2، ص 84، ح 5.

    2ـ همت در اینجا به معناى «همت» در فارسى که با پسوند «بلند» و «پست» ذکر مى‏گردد نیست، بلکه به معناى علاقه و میل و عزم و اراده است.

    3ـ «واله» و «وله» به مرتبه‏اى از محبت اطلاق مى‏شود که موجب سرگردانى و تحیر است و بالاتر از این مرتبه و مرحله «هِیام» است که بر عاشقى اطلاق مى‏شود که دیوانه‏وار و مجنون‏صفت در پى معشوق مى‏دود و عشق آتشین او را سرگشته کوى معشوق مى‏کند.

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    مصباح یزدی، آیت الله محمدتقی.(1391) مراتب قرب الهى و الگوهاى خداجویان*. ماهنامه معرفت، 21(4)، 5-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    آیت الله محمدتقی مصباح یزدی."مراتب قرب الهى و الگوهاى خداجویان*". ماهنامه معرفت، 21، 4، 1391، 5-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    مصباح یزدی، آیت الله محمدتقی.(1391) 'مراتب قرب الهى و الگوهاى خداجویان*'، ماهنامه معرفت، 21(4), pp. 5-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    مصباح یزدی، آیت الله محمدتقی. مراتب قرب الهى و الگوهاى خداجویان*. معرفت، 21, 1391؛ 21(4): 5-