حقوق حیوانات در سیره و سخن رسول رحمت
Article data in English (انگلیسی)
معرفت سال بیست و یکم ـ شماره 182 ـ بهمن 1391، 97ـ110
على احمدى خواه (کوه نانى)*
چکیده
شاهرگ محیط زیست، همان جنبه حیات آن است، که یکى از نمادهاى اصلى آن حیوانات مى باشند؛ با توجه به اهمیت زنجیره حیوانى و حیاتى محیط زیست، این تحقیق به طور ویژه به بیان حقوق حیوانات در سیره و سخن رسول رحمت مى پردازد تا خواننده خردمند دریابد که پیامبر خاتم رسول رحمت است نه خشونت؛ چون پیامبرى که این اندازه به حیات حیوان اهمیت بدهد، معلوم است که حیات بشر چه قدر برایش مهم است.
با توجه به اینکه از دیدگاه پیامبر خاتم صلى الله علیه و آله اشرف مخلوقات انسان است، فهم حقوق و رعایت اخلاق درباره آنها و احترام به آنها از منظر آن حضرت جدى تر مى نماید. پرسش مطرح این است که آیا به حیوانات فقط به چشم یک ابزار نگریسته مى شود و به هر نحوى مى توان با آنها برخورد کرد یا اینکه آنها هم حقوقى دارند؟ به گونه اى که انسان را در قبال آنها مکلف مى سازد. روش پژوهش توصیفى ـ تحلیلى مى باشد.
کلیدواژه ها: رسول رحمت، مدارا و مهربانى، حیات حیوانات، حقوق حیوانات.
* دانش پژوه دکترى تاریخ و اندیشه معاصر مسلمین مؤسسه آموزش عالى حوزوى امام رضا علیه السلام. ahmadikhah25@yahoo.com
دریافت: 20/1/91 پذیرش: 18/7/91.
مقدمه
یکى از مسائل مهم در جوامع مختلف، به ویژه جامعه اسلامى، موضوع محیط زیست است. نباتات، حیوانات و آب هستند که اسلام براى آنها اهمیت فوق العاده اى قائل است. ضرورت این بحث زمانى چهارچندان مى شود که اکنون غربیان مدعى آزادى مذاهب و غیره، نهایت جسارت را به این رسول رحمت روا مى دارند؛ از طرفى هم کسى در این زمینه مشخص (حقوق حیوان ها از دیدگاه ایشان) تحقیق نکرده است. این تحقیق پیشینه ندارد؛ هرچند به طور عام (نظر اسلام) تحقیقاتى شده است. اهمیت این بحث وقتى روشن مى شود که انسان بداند رسولى که این قدر به حقوق حیوان اهمیت مى دهد، آیا ممکن است که نسبت به حقوق بشر، بى توجه باشد؟! پیامبرى که این اندازه نسبت به حیوانات و حیاتشان، حساس است و مدافع حقوق و حیاتشان، آیا ممکن است که به حیات انسان اهمیت ندهد؟! رسولى که این همه با حیوانات مهربان است، آیا ممکن است که با بشر به خشونت رفتار نماید؟ با پى گیرى این موضوع، انسان به طور عملى مى بیند که پیامبر خاتم صلى الله علیه و آله، رسول رحمت براى جمیع جوامع است؛ حتى جوامع حیوانى.
مفاهیم حق، حقوق، تکلیف
«حقوق جمع حق؛ و حق، امرى اعتبارى است که براى کسى (لَه) بر دیگرى (علیه) وضع مى شود»؛ به عبارتى، امرى اعتبارى که به نفع یکى و بر ضرر دیگرى وضع مى شود. این حق ممکن است ریشه واقعى داشته یا نداشته باشد؛ یعنى در مفهوم آن ـ به منزله امرى اعتبارى و حقوقى ـ وجود یا نبود ریشه واقعى ملحوظ نیست (مصباح، 1377، ص 24ـ25؛ مصباح، 1373، ص 161ـ163). حق لوازمى دارد که یکى از آشکارترین آنها «بهره ورى» است (مصباح، 1377، ص 28ـ29).
حق و تکلیف با هم رابطه تضایف و تلازم دارند؛ در نتیجه، حق و تکلیف متقابلاً جعل مى شوند؛ یعنى هرجا حقى جعل مى شود، حتما تکلیفى نیز جعل شده است و بالعکس؛ اما حق اختیارى، و تکلیف اجبارى است (همان، ص 30ـ31).
در زبان فارسى، واژه «حقوق» در معانى مختلفى به کار مى رود (کاتوزیان، 1378، ص 13ـ14). «حقوق» در اصطلاح دیگر، جمع «حق» است (مصباح، 1377، ص 23ـ24). واژه حقوق در دو معنا به کار رفته است: نخست جمع «حق» و دوم مجموعه مقررات، احکام و باید و نبایدهایى که انسان باید درباره حیوان ها بدان عمل کند.
آشنایى با کلیات اخلاق حیوان ها در کتاب و سنت پیامبر خاتم صلى الله علیه و آله
الف) اشاره به سفارش کتاب خدا؛ قرآن کریم درباره حیوان ها
قرآن کریم در این زمینه آیه هاى بسیارى دارد که تنها به سه مورد اشاره مى شود:
ـ «هیچ جنبنده اى در زمین نیست و هیچ پرنده اى که با دو بال خود پرواز مى کند، وجود ندارد؛ مگر اینکه امت هایى مانند شما هستند. ما هیچ چیز را در این کتاب فروگذار نکردیم؛ سپس همگى به سوى پرودگارشان محشور مى شوند.» (انعام: 38)
ـ «چه بسیار جاندارانى که نمى توانند متحمل روزى خود شوند، خداست که آنها و شما را روزى مى دهد و اوست شنواى دانا.» (عنکبوت: 60)
ـ «ـ شیطان مى گوید ـ و آنان را گمراه مى کنم و به آرزوها سرگرم مى سازم و به آنان دستور مى دهم که (اعمال خرافى انجام دهند و) گوش چهارپایان را بشکافند و آفرینشِ (پاک) خدایى را تغییر دهند؛ (و فطرت توحید را به شرک بیالایند)، و هرکس شیطان را به جاى خدا، ولى خود برگزیند، زیان آشکارى کرده است.» (نساء: 119)
در این سه آیه به سه نکته بسیار مهم اشاره شده است: نخست آنکه همه موجودات را داراى نظام اجتماعى برشمرده است؛ مانند انسان ها. البته با توجه به تفاوت هایى که در ذات انسان و حیوان هست، ساختار اجتماعى آنان نیز باهم فرق دارد؛ اما با وجود این فرق، حیوان ها نیز جوامع حیوانى دارند؛ دوم اینکه، روزى و رزق هر دو (انسان و حیوان) بر عهده خداوند مى باشد؛ سوم اینکه مثله کردن را کارى شیطانى شمرده و از آن به خسارتى بزرگ تعبیر کرده است.
ب) جایگاه حیوانات در سنت
در مکتب اسلام، درباره دفاع از حیوانات و حمایت آنها نیز قوانین و مقرراتى وضع شده که بیانگر جامعیت این مکتب و مهرآمیز بودن آن است؛ به گونه اى که رعایت آن اخلاق و حقوق و توجه به موجودات زنده و غیرزنده را در هیچ حالى فراموش نکرده است.
در این مکتب، سفارش ها و رفتارهاى اعجاب انگیزى درباره ترحم بر جانداران بیان شده است. ترحم بر حیوان موجب پاداش؛ و آزار و اذیتش، باعث عذاب آخرت است؛ به گونه اى که در کتاب هاى فقه و حدیث، فصل هاى مفصلى در این زمینه نگارش یافته است. براى نمونه، در ابتدا به طور کلى و در انتها نیز به گونه اى جزئى و تفصیلى به بیان آنها مى پردازیم.
1. بر صاحبان حیوانات لازم است که براى آنها وسایل زندگى و رفاه ـ مانند مسکن و آب و مواد غذایى ـ فراهم کنند و بر چهارپایان بیش از اندازه طاقت و توانِ آنها بار نگذارند و راه نبرند؛ یعنى با توجه به اندازه توان حیوانات از آنها استفاده کنند.
2. در صورتى که چهارپایان بچه دارند، بر صاحبان آنها لازم است که تمام شیر آنها را ندوشند و به اندازه اى که براى بچه آنها کافى باشد، شیر در پستان باقى بگذارند.
3. در صورتى که دوشیدن شیر براى حیوان ضرر داشته باشد، نباید شیر آن را بدوشند؛ مستحب است کسى که شیر حیوان را مى دوشد، ناخن خود را کوتاه کند تا در موقع دوشیدن، براى حیوان ناراحتى ایجاد نکند.
4. اگر کسى ـ در جایى که آب پیدا نمى شود ـ مقدارى آب همراه دارد که اگر با آن وضو بگیرد، حیات یک حیوان بر اثر تشنگى به خطر مى افتد، باید آن آب را به حیوان بدهد و آن را از مردن نجات دهد و براى نماز تیمم کند.
5. مالک زنبور عسل باید امکانات و وسایل رفاهى را براى آن فراهم کند. در زمان برداشتن عسل نیز نباید تمام عسل را براى خودش بر دارد؛ بلکه باید به اندازه احتیاج آن حیوان، عسل در کندو باقى بگذارد؛ هرچند مستحب است که بیشتر از مقدار نیاز زنبور، برایش عسل باقى بگذارد.
6. مالک کرم ابریشم باید نیازهاى زندگى آن را تأمین، و غذایش (برگ توت) را به اندازه کافى فراهم آورد.
7. در صورتى که مالک هر حیوانى به تأمین نیازهاى آن اقدام نکند، بر حاکم لازم است که او را به این وظیفه اجبار کند؛ در صورتى که خود حاکم نتواند این کار را انجام دهد، باید افراد دیگر به این وظیفه اقدام، و حیات آن حیوان را حفظ کنند (نورى طبرسى، 1348، ج 2، ص 55ـ56؛ اخوان، 1370)
8. آزار رساندن به هر جاندار حرام گوشتى منع شده است؛ چه رسد به قتل؛ مگر حیوان موذى، که براساس برخى روایت ها، آن نیز باید به روشى مناسب از بین برود.
9. کشتن حلال گوشت جایز نیست؛ مگر براى خوردن؛ آن هم به نحوه خاصى که بیان خواهد شد.
10. به بند کشیدن حیوانات و شکنجه آنها ممنوع است. همچنین تجاوز به حریم، اموال، بچه ها و تخریب خانه هاى آنها نیز نهى شده است.
11. به متجاوز و خائن به حقوق حیوانات، اخطار و وعده عذاب و حسابرسى شدید در قیامت داده اند.
12. کشتن حیوانات در برخى مکان ها و زمان ها (مانند حرم مکه و موسم حج براى محرم) ممنوع است؛ حتى برخى از حیوان هاى حلال گوشت؛ حتى براى شکننده یک تخم شترمرغ و قاتل یک کک، کفاره معین شده است.
13.حمایت ازحیات حیوانات گمشده ونجات آنهاازمرگ.
14. انداختن کالا به دریا براى حفظ حیوانات موجود در کشتى به منظور جلوگیرى از غرق شدن آنها (حق حیات حیوان و حفظ آن).
15. نداشتن جواز جداسازى قطعه هاى غصبى کشتى، در صورتى که این کار باعث غرق شدن کشتى حامل حیوانات شود (حق حیات حیوان و حفظ آن).
16. نداشتن جواز جداسازى نخ هاى ترمیمى (بخیه) غصبى از بدن حیوان، در صورتى که این کار باعث مرگ یا آسیب دیدن آنها شود (حفظ سلامتى و بهداشت حیوان).
17. لزوم پانسمان جراحت حیوان؛هرچند مواد مصرفى متعلق به دیگرى (غصبى) باشد (حفظ سلامتى حیوان).
18. لزوم رهایى حیوان از ظرف یا مکان دیگرى (غصبى) که در آنجا گرفتار شده است؛ هرچند منجر به تخریب آنها شود (آزادى حیوان).
19. لزوم تأمین علوفه، آب و سایر نیازمندى هاى حیوانى که در اختیار دیگرى قرار دارد (ودیعه)؛ هرچند مالک حیوان با این کار مخالف باشد(حقوق اساسى حیوان).
20. براساس قوانین و منابع حقوق اسلامى، رفتار جنایت آمیز درباره حیوانات موجب پرداخت دیه مى شود (حق حیات حیوان). این مسئله نشانگر ارزشمندى جان و سلامت اعضاى بدن حیوانات ـ حتى حیوانات نجس ـ و عدم جواز تجاوز به آنها در اسلام است.
21. با اینکه ـ براساس احکام و قوانین اسلامى ـ سگ «نجس» است؛ اما قوانین حمایتى و حیاتى اسلام شامل آن نیز مى شود و آسیب رساندن به انواع سگ ها، موجب پرداخت دیه است (نظرى توکلى، 1387، ص 78ـ79؛ اخوان، 1370).
22. نهى از آلوده کردن مأوى و محیط زیست؛ چه دریا و چه خشکى.
سفارش و دستورهاى رسول رحمت در دفاع و حمایت از حیوان ها
سخنان و سفارش هاى مشترک و عام
دستور به مهربانى با حیوانات و گرامى داشتن آنها: پیامبر خاتم صلى الله علیه و آلهدرباره مدارا و مهربانى با حیوانات و نیز مراعات حال ضعیف شان هنگام سوار شدن و در مسیر حرکت، سفارش هاى عجیبى داشته اند؛ مانند: «خدا مدارا کردن را دوست دارد و بر انجام آن کمک مى کند. پس هرگاه بر چهارپایان لاغر سوار شدید، آنها را در منزل هایشان (توقف گاه ها) فرود آورید. اگر زمین خشک و بى گیاه بود، با شتاب از آن بگذرید، و اگر سرزمین سرسبز و پرعلف بود، آنها در آنجا استراحت دهید!» (صدوق، 1410ق، ج 2، ص 189؛ مجلسى، 1403ق، ج 64، ص 213)
براساس روایت دیگرى، وقتى که از آن حضرت پرسیدند: اى رسول خدا! آیا حمایت از حیوان ها و مهربانى با آنها، ثوابى براى ما دارد، در جواب مى فرمودند: «حمایت از هر جگر "ترى" (سیراب کردن هر تشنه اى) پاداشى نزد خدا دارد» (دمیرى، بى تا، ج 2، ص 278؛ زبیدى شافعى، 1346ق، ج 2، ص 114).
طبق روایتى که ـ عده اى از قول عایشه و ـ حلبى آن را از قول فردى نامعلوم در غزوه تبوک نقل کرده اند، آن حضرت به طور ویژه اسبش را نوازش و تیمار مى کرد.
راوى مى گوید: از خانه بیرون آمدم، دیدم رسول خاتم صلى الله علیه و آله با لباس خود بر پشت اسبش مى کشید و او را نوازش مى داد. گفتم: پدر و مادرم فدایت اى رسول خدا! آیا با لباس خود پشت اسب را مى نوازى؟ فرمود: آرى اى عایشه. آیا نمى دانى شاید پروردگارم مرا به این کار فرمان داده باشد؟ ضمن اینکه من نزدیک هستم و فرشتگان در غبارزدایى از اسب و تیمار آن، مرا همراهى مى کنند.
گفتم: اى رسول خدا! این کار را به من بسپارید تا کسى باشم که به این کار اقدام کرده است. فرمود: چنین نمى کنم. دوستم جبرئیل به من خبر داد که خداى تعالى در مقابل هر دانه اى که به او مى دهم، برایم نیکى مى نویسد. هیچ مسلمانى نیست که از اسبى در راه خدا حفاظت نماید؛ مگر اینکه در مقابل هر دانه اى که به او مى دهد، نیکى دریافت مى کند و گناهش پاک مى شود (ر.ک: ابن عساکر، 1415ق، ج 18، ص 244؛ متقى هندى، 1409ق، ج 4، ص 456، ح 11360؛ حلبى، 1400ق، ج 3، ص 431).
نهى از «به جان هم انداختن» حیوانات: رسول خاتم صلى الله علیه و آله از به جانِ هم انداختن حیوان ها نیز نهى کرده است: «رسول خاتم صلى الله علیه و آله، از به جنگ انداختن حیوان ها نهى فرمودند؛ مگر سگ ها» (دمیرى، بى تا، ج 1، ص 158؛ ج 2، ص 271؛ مجلسى، 1403ق، ج 64، ص 227؛ ناصف، 1406ق، ج 4، ص 351)؛ «خداى تعالى کسى را که حیوان ها را به جان هم مى اندازد تا با هم بجنگند، لعن کرده است» (دمیرى، بى تا، ج 2، ص 271).
وجوب فراهم آوردن آب و علف مورد نیاز حیوانات: رسول خاتم صلى الله علیه و آله در روایتى، حقوق شش گانه حیوانات را برشمرده است. بخشى از این روایت، درباره حق آب و علف حیوان مى باشد: «بر مالک چهارپایان واجب است که به آنها آب و علف بدهد؛ به خاطر حرمت روح که در حیوان مى باشد» (مجلسى، 1403ق، ج 64، ص217).
نهى از زدن بر صورت حیوان و سوزاندن و داغ نهادن بر اعضایش: رسول رحمت از هر نوع شکنجه حیوان بسیار ناراحت مى شدند و از این کار نهى مى کردند: «از جمله حقوق حیوان بر صاحبش، این است که بر صورتش نزند؛ چون این حیوان نیز تسبیح و حمد خداى را مى گوید» (صدوق، 1410ق، ج 2، ص 187؛ مجلسى، 1409ق، ج 22، ص 455).
پیامبر صلى الله علیه و آله از زدن و داغ نهادن بر صورت حیوانات نیز نهى کرده اند.
طبق روایت امیرالمؤمنین علیه السلام،رسول خاتم صلى الله علیه و آلهفرمودند: «به صورت حیوان ها نزنید؛ چون هر موجودى، تسبیح گوى خداست. صورت آنها را داغ ننمایید؛ زیرا چه بسیارند مرکوب هایى که از راکبشان بهترند و بیش تر مطیع خدایند، و زیادتر از کسى که بر آنها سوار است، خدا را یاد مى کنند» (عرب باغى، 1329، ص 48؛ متقى هندى، 1409ق، ج 9، ص 66و68؛ مجلسى، 1403ق، ج 64، ص 210و217).
امام صادق از پدر بزرگوارش نقل کردند که نبى خاتم صلى الله علیه و آله از نشانه و داغ کردن صورت چهارپایان و نیز از زدن بر صورتشان نهى فرمودند؛ زیرا آنها تسبیح پروردگارشان را مى گویند (قمى، 1414ق، ج 3، ص 12؛ مجلسى، 1403ق، ج 64، ص 228). رسول رحمت از آزار و شکنجه حیوان با آتش نهى کرد و فرمود: «هیچ کس نمى تواند که با آتش، حیوانى را شکنجه و عذاب نماید؛ مگر خداى متعال» (مجلسى، 1403ق، ج 64، ص 244).
نهى از نفرین و ناسزاگویى به حیوان: رسول خاتم صلى الله علیه و آله افزون بر آنکه به مدارا و مهربانى با حیوانات سفارش، و از آزارشان نهى مى کردند، حتى از ناسزاگویى به آنها نیز نهى مى فرمودند و در مقابل چنین ناسزاگویانى عکس العمل نشان داده، یا به آنان تذکر مى داد و یا در صورت لزوم برخورد مى کرد و با آنان راه نمى رفت.
در روایات آمده است: پیامبر صلى الله علیه و آله از بدگویى و ناسزا به خروس نهى مى کرد و مى فرمود: به خروس ناسزا نگویید؛ زیرا خروس ـ انسان را ـ براى نماز و دعا بیدار مى کند (صدوق، 1410ق، ج 4، ص 3؛ زبیدى شافعى، 1346ق، ج 4، ص 180؛ طبرسى، 1392ق، ص 425).
در روایت دیگرى راوى چنین نقل مى کند: در محضر رسول خدا صلى الله علیه و آله به سفر رفته بودیم، در محلى توقف کرده تا دمى بیاساییم که کَک ها ما را اذیت کردند؛ به دلیل این اذیت شدن، به آنها ناسزا گفتیم. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: «آنها را لعن نکنید! زیرا کَک جنبنده خوبى بود؛ چون شما را براى یاد خدا از خواب بیدار کرد» (دمیرى، بى تا، ج 2، ص 122).
انس بن مالک مى گوید: رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «به قورباغه فحش ندهید!» (مجلسى، 1403ق، ج 64، ص 48)؛ در روایتى نیز فرموده اند: «به شتر ناسزا ندهید» (شریف رضى، 1422ق، ص 307ـ308؛ مجلسى، 1403ق، ج 64، ص 142)؛ «به صورت حیوان ها نزنید و آنها را لعن ننمایید؛ چون خداى ـ عزوجل ـ بر لعن کننده حیوان ها لعن، و از خیر و رحمتش به دور مى کند» (صدوق، 1410ق، ج 2، ص 188).
پیامبر صلى الله علیه و آله از آزار و کشتن هر حیوان و جاندارى نهى مى کردند: «آفریده هاى خدا را شکنجه نکنید» (متقى هندى، 1409ق، ج 9، ص 86)؛ گرچه زمانى که به رسم خرافى جاهلیت، در میان اعراب مرسوم بود که حیوانات را اذیت مى کردند یا به نام «حبس البلایا» یا «ضرب الثور» مى آزردند؛ اما این «نهى از آزار»، دستورى کلى و عمومى براى همه جانداران جهان است (همان، ج 15، ص 39؛ سیوطى، 1401ق، ج 2، ص 702؛ ج 6، ص 437).
لعن نمودن بر آزاردهندگان جسمى و جنسى حیوان ها: پیامبر خاتم صلى الله علیه و آله درباره کسانى که حیوانات را مورد آزار جنسى قرار مى دهند، مى فرماید: «ملعون است، معلون است، کسى که حیوانى را مورد آزار جنسى قرار دهد؛ یعنى خیر و رحمت رحمان، شامل حال چنین فردى نمى شود» (حرعاملى، 1411ق، ج 20، ص 349؛ صدوق، 1403ق، ص 129).
همچنین از آن حضرت نقل شده است: «نفرین و لعنت خدا و فرشتگان و تمام مردم بر کسى که با حیوان نزدیکى کند و بر کسى که خودارضایى نماید» (متقى هندى، 1409ق، ج 16، ص 99).
نهى از جفت انداختن حیوان هاى ناهمگون با یکدیگر: در روایتى درباره جفت انداختن جنسى دو نوع حیوان، براى تولد جنس ترکیبى جدیدى سؤال کردند که ایشان این کار را رد کردند: این مطلب مى تواند براى محققان مسائل ژنتیکى قابل تأمل و دقت باشد.
به پیامیر خدا صلى الله علیه و آله، استرى (قاطرى) هدیه شد، از آن خوشش آمد و سوارش شد. گفتیم: اى رسول خدا! آیا الاغ را با مادیان جفت بیندازیم تا براى ما مانند این قاطر را بزاید. فرمودند: [نه]، این کار را کسانى انجام مى دهند که آگاهى ندارند (ابن حبان، 1414ق، ج 10، ص 536؛ بیهقى، بى تا، ج 10، ص 23؛ ابن سعد، بى تا، ج 1، ص 491ـ492).
لعنت نمودن بر کسانى که اعضاى بدن حیوان را مى برند: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله افرادى را که اعضاى حیوانات را قطع مى کنند، لعن فرموده اند: «لعنت و نفرین و عذاب خدا بر کسى که حیوان را مُثله مى کند» (متقى هندى، 1409ق، ج 9، ص 66؛ ابن حجر عسقلانى، بى تا، ج 9، ص 554). همچنین در روایتى دیگر فرمودند: «نفرین و لعنت و عذاب خدا بر کسى که چهارپایان را مُثله مى کنند» (متقى هندى، 1409ق، ج 9، ص 67؛ ابن حجر عسقلانى، ج 9، ص 55).
اخته کردن اسب ها و حیوان ها (متقى هندى، 1409ق، ج 9، ص 66) و نیز خروس ها و گوسفندان نهى کرده اند (دمیرى، بى تا، ج 1، ص 345).
دستور به فراهم ساختن جاى مناسب براى استراحت حیوان: پیامبر صلى الله علیه و آله درباره مکان استراحت گوسفند فرموده اند: «جایگاه و خوابگاه گوسفندها را تمیز کنید و گرد و خاک آنها را بزدایید؛ زیرا آنها از حیوان هاى بهشتى اند» (برقى، 1413ق، ص 485؛ مجلسى، 1403ق، ج 64، ص 150). حضرت در روایت دیگرى فرمودند: «خاکِ زیر پا و محل استراحت گوسفندان را عوض کنید؛ زیرا آنها از حیوان هاى بهشتى هستند» (برقى، 1413ق، ج 2، ص 642؛ مجلسى، 1403ق، ج 61، ص 150).
سخنان و سفارش هاى اختصاصى پیامبر صلى الله علیه و آله
سفارش هاى مخصوص حیوانات باربر
الف. نهى از بار بیش از قدرت حیوان: حضرت على علیه السلام فرمود: رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: حیوان، شش حق بر صاحبش دارد: «وقتى که پیاده شد، براى او علف بگذارد؛ هر وقت از آبى عبور کرد، درنگ کند و آب را به او نشان دهد؛ به صورتش نزند؛ زیرا که تسبیح پروردگار مى گوید؛ پشت او را چون مجلس و مبلمان و جایگاه براى سخنرانى نکند؛ مگر در راه خدا؛ بیش از توان، بارش نکند؛ بیش از قدرت و طاقت از او سوارى نگیرد و نخواهد» (صدوق، 1410ق. ج 2، ص 187؛ مجلسى، 1403ق، ج 64، ص 201و210).
ب. تعیین جاى بار بر پشت حیوان جهت راحتى حیوان: پیامبر صلى الله علیه و آلهدرباره حیوانات باربر این گونه سفارش کرده اند: «بار حیوانات را عقب تر بگذارید؛ زیرا اگر جلو باشد، خوب راه نمى روند؛ چون ساختار بدنشان طورى است که پاهاى عقبشان بیش تر تحمل بار سنگین را دارد و راحت تر راه مى روند» (صدوق، 1410ق، ج 2، ص 191؛ مجلسى، 1403ق،ج64،ص215؛ متقى هندى، 1409ق، ج 9، ص 62).
سفارش هاى مخصوص حیوانات سوارى
نهى از سوارى خواستن بیش از توان حیوان: پیامبر صلى الله علیه و آله یکى دیگر از حقوق حیوانات ـ در هنگام سوار شدن ـ بر صاحبش را این گونه بیان کرده اند: «بیش از قدرت و طاقت حیوان، از او سوارى نگیرد و نخواهد» (صدوق، 1410ق، ج 2، ص 187؛ مجلسى، 1403ق، ج 64، ص 201 و 210؛ حرّ عاملى، 1418ق، ج 3، ص 348).
نهى از ناموزون و کج سوار شدن بر حیوان: رسول رحمت درباره کیفیت نشستن و سوار شدن بر مرکوب مى فرمود: «به طور ناموزون و نامناسب در حالى که پاهایتان را روى هم انداخته اید، بر حیوان ها سوار نشوید، و پشت آنها را محفل و مجلس گفتمان خود نسازید؛ یعنى در حالى که ایستاده اند، همچنان بر پشت آنها سوار نشوید؛ و مشغول سخن گفتن؛ بلکه پایین بیایید و با هم صحبت کنید!» (مجلسى، 1403ق، ج 64، ص 214؛ مجلسى، 1409ق، ج 22، ص 456؛ صدوق، 1410ق، ج 2، ص 188) همچنین فرمودند: «در حق این حیوانات زبان بسته، از عذاب خدا بترسید؛ به طور شایسته اى بر آنها سوار شوید» (متقى هندى، 1409ق، ج 9، ص 62و67).
نهى از نشستن طولانى بر پشت حیوانات: سفارش همیشگى رسول خاتم صلى الله علیه و آله این بود که: «پشتِ مرکبتان را همچون منبر سخنرانى قرار ندهید! خداوند آنها را براى شما تسخیر کرده تا شما را در راه هاى سخت به منزل برساند. [پیاده شویدو] برروى زمین باهم سخن بگویید» (مجلسى، 1403ق،ج64،ص219ـ220؛متقى هندى،1409ق، ج 9، ص 64؛ زبیدى شافعى، 1346ق، ج 2، ص 115).
نهى از سوار شدن چند نفر بر حیوان: نبى خاتم صلى الله علیه و آله از سوار شدن سه نفر بر پشت یک حیوان نهى فرمود (مجلسى، 1403ق، ج 64، ص 216؛ دمیرى، بى تا، ج 1، ص 221). حضرت على علیه السلام از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل مى کنند: «سه نفر بر پشت حیوان سوار نشوید؛ زیرا در این صورت یکى از آنان لعن شده است» (مجلسى، 1409ق، ج 22، ص 459).
دستور به مراعات حال مرکوب لاغر هنگام سوار شدن: رسول خدا صلى الله علیه و آله به مدارا و مهربانى کردن با حیوان ضعیف در زمان سوار شدن سفارش کرده اند: «هرگاه بر چهارپایان لاغر سوار شدید، آنها را در منزل هایشان (توقف گاه ها) فرود آورید! اگر زمین خشک و بى گیاه بود، با شتاب از آن بگذرید، و اگر زمین سرسبز و پرعلف بود، آنها در آنجا استراحت دهید!» (صدوق، 1410ق، ج 2، ص 189؛ مجلسى، 1403ق، ج 64، ص 213).
دستور به بردن حیوان از راه هاى هموار و آسان: رسول خدا صلى الله علیه و آله در سخنى نیکو، این گونه به یکى دیگر از حقوق مرکوب اشاره کرده اند: «هر وقتى که یکى از شما بر حیوانى سوار شد، آن را از راه هاى هموار و آسان ببرد؛ و آن را به راه هاى دشوار و سخت نکشاند» (متقى هندى، 1409ق، ج 9، ص 62).
تشویق و بشارت به کسى که هنگام گذر از گردنه از حیوان پیاده شود: از سفارش هاى نبى خاتم صلى الله علیه و آله درباره حیوانات سوارى این بود که: «کسى که در گردنه (سربالایى) از مرکب خود پیاده شود و پشت سر آن راه برود، همچون کسى است که بنده اى را در راه خدا آزاد کرده باشد» (متقى هندى، 1409ق، ج 9، ص 69؛ دمیرى، بى تا، ج1، ص 366).
امر به فرصت دادن به حیوان براى چریدن در زمان عبور از مرغزارها و چراگاه ها: پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند: «هر موقعى که بر این حیوان ها سوار مى شوید، در طول طریق، حقشان را (در منازل و توقف گاه ها) رعایت نمایید! و مانند شیاطین بر آنها سوار نشوید» (متقى هندى، 1409ق، ج 9، ص 63؛ مجلسى، 1403ق، ج 64، ص 211).
دادن آب و علف به حیوان بعد از پیاده شدن: رسول رحمت درباره مرکوب خسته چنین سفارش کرده اند: «هر کسى از شما مسافرت کرد و مرکوبش یک حیوان بود، بعد از آنکه از حیوان پیاده شد، نخستین کارى که مى کند، آب و علف دادن به آن حیوان باشد» (صدوق، 1410ق، ج 2، ص 189).
سفارش هاى مخصوص حیوانات و پرندگانى که ذبح مى شوند
حقوق مذبوح و شرایط ذبح (کیفیت ذبح): پیامبر صلى الله علیه و آلهدرباره حیوانات قابل ذبح چنین سفارش کرده اند: «در حق این حیوانات زبان بسته، از عذاب خدا بترسید!... و حلال آن را نیز به گونه اى شایسته بخورید و ذبح کنید! چاق و پروار آنها را بخورید! درباره حیوانات، از عذاب خدا بترسید! چاقشان را بخورید و بر سالم و سزاوارشان سوار شوید!» (متقى هندى، 1409ق، ج 9، ص 62).
پیامبر خاتم صلى الله علیه و آله این گونه به حقوق حیوان مذبوح تصریح کرده اند: «خداوند احسان و نیکوکارى را بر همه چیز نوشته است؛ پس شما هم هر زمانى که مى خواهید حیوانى را بکشید، به طور شایسته اى بکشید؛ و هروقت که مى خواهید ذبح کنید، نیکو ذبح نمایید! کارد را تیز کرده و ذبیحه را زود راحت کنید!» (زبیدى شافعى، 1346ق، ج 2، ص 106)
از منظر پیامبر صلى الله علیه و آله، حیوان هر اندازه هم کوچک باشد، خردى او دلیلى بر رعایت نکردن حقوق آن حیوان نیست؛ بلکه باید حق او را نیز به خوبى ادا کرد؛ حتى اگر یک گنجشک کوچک باشد: «هر کسى گنجشکى را بدون رعایت حق آن بکشد، خداى تعالى در روز قیامت از او بازخواست خواهد کرد. سؤال شد که اى رسول خدا! حقّ آن گنجشک چیست؟ فرمود: اینکه او را ذبح کند، نه این که گردنش را بگیرد و سرش را بکنَد و پرت نماید» (دمیرى، بى تا، ج 2، ص 120؛ مجلسى، 1403ق، ج 64، ص 306؛ متقى هندى، 1409ق، ج 15، ص 37و40).
همچنین در روایتى نقل شده است قصابى درب طویله گوسفندش را باز کرد تا آن را بِبَرد و سرش را بِبُرد. ناگهان گوسفند گریخت و خود را به رسول رحمت رساند و به دنبال ایشان به راه افتاد. قصاب او را به چنگ آورد و پایش را گرفته و روى زمین مى کشید! رسول خدا صلى الله علیه و آله ابتدا خطاب به گوسفند فرمودند: بر فرمان خدا، صبر پیشه کن! و بعد هم خطاب به قصاب فرمودند: و اما شما هم اى قصاب! او را با مهربانى و ملایمت به سوى مرگ ببر! (صنعانى، بى تا، ج 4، ص 493).
نهى از ذبح کردن شبانه پرنده اى که در آشیانه خوابیده: امام صادق علیه السلام نقل مى کنندکه پیامبر صلى الله علیه و آله از بیرون کشیدن جوجه و مرغ از آشیانه و نیز در هنگام خوابشان، نهى فرموده اند (کلینى، 1367، ج6، ص216؛ مجلسى،1409ق، ج21، ص356). در روایت دیگرى از گرفتن پرنده ها در شب منع کرد و فرمود: شب امانِ پرندگان است و در این وقت در امانند (هیثمى، 1697م، ج4، ص3؛ مجلسى، 1409ق، ج21، ص356).
مخصوص حیوانات بچه دار
نهى از دوشیدن تمام شیر حیوان و سهم نوزاد: یکى از یاران آن حضرت مى گوید: یک شتر شیرده را به رسول خدا هدیه دادند. ایشان مرا امر فرمودند تا آن را بدوشم. بنده نیز آن را دوشیدم؛ البته در دوشیدن تلاش زیادى کردم و سخت آن را دوشیدم؛ وقتى آن جناب این زیاده روى مرا در دوشیدن دید، فرمود: این گونه ندوش! و براى بچه او نیز سهمى باقى بگذار (دمیرى، بى تا، ج 2، ص 318؛ بیهقى، بى تا، ج 6، ص 131).
جلوگیرى از جدایى [دائمى ]بین مادر و بچه اش: پیامبر صلى الله علیه و آله درباره مادران و نوزادان این چنین سفارش کرده اند: «مادران را حیران و واله بچه هایشان نکنید؛ بین مادر و فرزندش جدایى نیندازید که حیران مى شوند! (متقى هندى، 1409ق، ج 9، ص 75).
در روایتى از ابن مسعود نقل شده است: در خدمت رسول خدا به جایى مى رفتیم. یکى از همراهان وارد جنگلى شده و تخم هاى پرنده اى را با خود آورد. پرنده مادر (تخم گذار) به دنبال ما آمده، بر گِرد سر رسول خدا صلى الله علیه و آله و ما مى چرخید و بال بال مى زد. وقتى که پیامبر این صحنه را دید، فرمودند: کدام یک از شما، این پرنده را آزرده و مصیبت زده کرده است؟ مردى از میان گفت: من یا رسول اللّه تخم هاى ـ طبق روایتى دیگر، جوجه ـ او را برداشته ام. حضرت رسول به خاطر رحم کردن بر آن پرنده فرمودند: تخم ها (یا جوجه هایش) را به او رد نمایید! (دمیرى، بى تا، ج 1، ص 265؛ مجلسى، 1403ق، ج 64، ص 71و72).
سفارش هاى مخصوص حیوانات خاص
نهى از بستن و زندان کردن سگ: رسول خاتم صلى الله علیه و آله از اسیر کردن حیوانات ناراحت مى شدند و از این کار برحذر مى داشتند؛ حتى اسارت سگ را کارى نادرست دانسته و باعث نقص خیرات و عذاب آخرت شمرده اند. ایشان در این زمینه فرموده اند: کسى که سگى را ببندد و نگه دارد [اسیر نماید]، هر روز از عمل او، قیراطى [و طبق برخى روایات، دو قیراط] کم مى شود؛ به جز این سگ ها که بستن آنها جایز است: سگِ موذى و خطرناک، سگِ شکارى، سگ حافظ زراعت یا حافظ گوسفند ـ و در روایت دیگر ـ و سگ نگهبان خانه (بخارى، 1401ق، ج 3، ص 67؛ حنبل، بى تا، ج 2، ص 37و60).
از بین بردن حیوان موذى جایز است (مجلسى، 1403ق، ج 64، ص 269؛ دمیرى، بى تا، ج 1، ص 215و383) و یکى از این حیوانات سگ هار است؛ اما اسلام تأکید دارد که جایز نیست همین سگ موذى را حبس کنند تا از گرسنگى و تشنگى بمیرد؛ بلکه باید آن را به طور مناسبى از بین ببرند. نکته دیگر، اینکه، در اسلام، کشتن سگ ها نیز دیه دارد؛ دیه سگ شکارى چهل درهم و دیه سگ نگهبان بیست درهم است(صدوق،1415ق،ص534).
بر حذر داشتن از به بند کشیدن گربه و حبس آن: رسول خدا صلى الله علیه و آله در سخنى دیگر، حبس حیوان را باعث عذاب شدید آخرت بیان کرده اند. ایشان در جریان سفر معراج فرمودند: «زنى ـ که صاحب گربه اى بود ـ را در میان آتش دیدم که گربه اش نیز از هر طرف او را گاز مى گیرد و مى درد؛ علتش این بود که آن زن ـ در دنیا ـ این حیوان را بسته بود؛ بدون آنکه غذایى به او بدهد یا آزادش نماید تا خودش حیوانى را شکار کند؛ یعنى حبس، بدون غذا و آزادى!» (مجلسى، 1403ق، ج 64، ص 268؛ دمیرى، بى تا، ج 2، ص 251).
نهى از دشنام به شتر؛ به خاطر صلح: رسول رحمت فرمودند: «به شتران، فحش ندهید؛ چون مانع از خونریزى و کشته شدن بشر مى شوند؛ و آشتى دهنده و مُصلح مى باشند!» (شریف رضى، 1422ق، ص 307ـ308؛ مجلسى، 1403ق، ج 64، ص 142).
دستور به رعایت حقوق اسب در وقت پیرایش: رسول رحمت درباره آرایش و پیرایش مى فرمودند: «موى پیشانى اسبان را نچینید؛ زیرا خیر در آنهاست. موى یال آنها را مچینید؛ چون آنها را گرم مى نماید. دم آنها نچینید، کوتاه نکنید؛ زیرا که پشه پران آنهاست» (مجلسى، 1403ق، ج 64، ص 173؛ ابن اثیر، بى تا، ج 3، ص 352و363).
تشویق به پاک کردن جو براى اسب: از حضرت على علیه السلام نقل شده است که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: «تا قیام قیامت، خیر بر پیشانى اسبان، بسته شده. کسى که براى رضاى خدا از اسبى نگهدارى کند، تمیز کردن استراحتگاه و دادن آب و علف به آن حیوان، در روز قیامت جزو اعمال نیک او محاسبه مى شود؛ به بیانى دیگر، کسى که اسبى را ـ براى رضاى خدا ـ به استراحتگاهش ببرد و به او آب و علف بدهد؛ و جایش را جارو نماید، آن آب و علف و زحمات، در ترازوى حسناتش در روز قیامت، سنگینى خواهد کرد» (مجلسى، 1403ق، ج 64، ص 165؛ طبرانى، 1405ق، ج 7، ص 97).
یکى از اصحاب را دیدند که خودش جوهاى اسبش را پاک مى کند، به او گفتند: چرا نمى گذارى تا دیگران این کار را بکنند؟ گفت: از پیامبر خاتم صلى الله علیه و آله شنیدم که فرمود: «مردى نیست که خودش براى اسبش جوها را پاک کند؛ مگرآنکه خداوندبه قدرهردانه اى،حسنه اى برایش مى نویسد»(مجلسى، 1403ق، ج64، ص 177؛ دمیرى، بى تا، ج2، ص211).
مخصوص پرندگان
نهى از کشتن پرنده و اخطار به محاکمه قاتل: پیامبر رحمت به کسانى که بیهوده جانداران را مى کشند، هشدارى سخت داده و آنان را از محاکمه آخرت باخبر ساخته است: «هر حیوانى ـ پرنده یا غیرپرنده ـ که به ناحق کشته شود، در روز قیامت از قاتل خود شکایت خواهد کرد» (محمدى رى شهرى، 1379، ج 3، ص 1346).
حضرت در کلامى دیگر، به طور مشخص به کشندگان پرنده ها، به ویژه گنجشک، اشاره کرده اند: «اگر کسى گنجشکى را بیهوده بکشد، آن گنجشک در روز قیامت در پیشگاه خدا فریاد مى زند و شکایت مى کند که: فلانى مرا بیهوده کشت؛ بدون آنکه از این کشتن، سودى ببرد! و نگذاشت که از حشرات زمین، استفاده نمایم و چیزى بخورم. طبق روایت دیگرى، شکوه مى کند و مى گوید: خدایا! از این قاتل من، بپرس که چرا بى جهت مرا کشتى؟!» (مجلسى، 1403ق، ج 61، ص 306؛ ج 64، ص 4؛ متقى هندى، 1409ق، ج 15، ص 37ـ38).
نهى از شکار شبانه پرندگان و تیراندازى به جوجه هایشان: پیامبر خاتم صلى الله علیه و آله در مورد شکار پرندگان سفارش هایى کرده اند تا حقوق آنها در حد امکان رعایت شود. یکى از آن سفارش ها، روایتى است که امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل کرده اند: «شبانگاهان، جوجه را از آشیانه اش در نکشید؛ چه اینکه پرنده را ـ براى سر بریدن ـ هنگام خوابش از لانه بیرون نیاورید تا اینکه صبح شود.» مردى سؤال کرد که «هنگام خوابش» چه وقتى است؟ آن حضرت فرمود: «شب، هنگام خواب اوست. بنابراین شبانه به سراغش نروید؛ تا اینکه صبح شود، و همین طور جوجه پرندگان را در لانه شان و قبل از پردرآوردن و پرواز کردن شکار نکنید؛ اما زمانى که قدرت پرواز پیدا کردند، مى توانید به دنبال شکارشان بروید» (کلینى، 1367، ج 6، ص 216؛ مجلسى، 1409ق، ج 21، ص 356).
هشدار به شکارچیان: رسول رحمت در برخى از سخنانشان، از آسیب شکار کردن براى شکارچى سخن گفته اند و پیامدهاى آن را نیز بیان کرده اند. ایشان درباره اصل شکار کردن مى فرمایند: «هر کسى به دنبال شکار رود (شکارچى)، غافل مى گردد» (قضاعى، 1361، ص 441؛ مجلسى، 1403ق، ج 65، ص 281).
براساس روایتى آن حضرت فرموده اند: «هیچ شکارى صید نمى شود، مگر اینکه یک تسبیح گوى کم مى شود؛ خداى متعال هیچ نبات و گیاهى را نمى رویاند، مگر اینکه یک فرشته را بر آن مى گمارد؛ فرشته اى که تسبیح و ذکر آن گیاه را تا روز قیامت بشمارد و بنگارد؛ شاخ و برگ هیچ درختى ریخته نمى شود و هیچ درختى قطع نمى گردد، مگر به نقص تسبیح (دمیرى، ج 2، ص 176؛ متقى هندى، 1409ق، ج 1، ص 444ـ445؛ ج 2، ص 254).
پیامبر صلى الله علیه و آله از شکارکردن در ایام مخصوص ـ تولیدمثل ـ نهى مى فرمود و خودش نیز هرگز شکار نکرد (کتانى، بى تا، ج 2، ص 66).
نهى از کشتن چند جنبنده و پرنده خاص: از امام صادق و امام رضا علیهماالسلام با اندکى تفاوت نقل شده است: «رسول خاتم صلى الله علیه و آله از قتل شش موجود زنده نهى فرموده: زنبور عسل، مورچه، قورباغه، مرغ سبزک (سبزقبا)، هدهد (شانه به سر) و پرستو» (دمیرى، بى تا، ج 1، ص 294؛ ج 2، ص 86،204؛ مجلسى،1403ق،ج64، ص 244، 291و294).
نهى از کشتن جانداران؛ به جز موذى: ابن عباس مى گوید: رسول خاتم صلى الله علیه و آله از کشتن هر جاندارى نهى فرمود؛ مگر آنکه جانور موذى باشد و آزار برساند [آن هم به روشى نیکو] (متقى هندى، 1409ق، ج 15، ص 39؛ سیوطى، 1401ق، ج 2، ص 702).
رسول خاتم صلى الله علیه و آله در روایت دیگرى، از کشتن حیوانات نهى فرمود؛ مگر آنکه حیوان حلال گوشت و براى خوردن باشد (دمیرى، بى تا، ج 2، ص 363؛ کتانى، بى تا، ج 2، ص 66)؛ البته این کشتن نیز شرایط نیکویى دارد (مجلسى، 1409ق، ج 21، ص 369).
سفارش هاى مخصوص آبزیان
پیامبر خاتم صلى الله علیه و آله براى آبزیان حقوقى برشمرده اند و به دیگران نیز سفارش کرده اند تا آنان را اذیت نکنند. گاهى آن سفارش ها به طور عمومى و در مورد رعایت حقوق تمام ساکنان آسمان و زمین و آبزیان بوده و گاهى نیز به طور خاص از آنها نام برده اند.
حضرت على علیه السلام فرمودند: «رسول خدا صلى الله علیه و آله به شدت از بول کردن در آب نهى نمودند؛ مگر آنکه از سر ناچارى و ضرورت باشد» (نورى طبرسى، 1407ق، ج 1، ص 271).
حضرت در حدیث دیگرى فرموده اند: «آب هم ساکنانى و آبزیانى دارد؛ با بول و ادرار کردن در آب، آنان را اذیت نکنید!» (نورى طبرسى، 1407ق، ج 1، ص 271؛ عرب باغى، 1329، ص 45).
نهى از قتل قورباغه و تعین جریمه براى قاتل: جابر از نبى خدا صلى الله علیه و آله نقل کرده است: «هر کس قورباغه اى را بکشد ـ چه در حال احرام باشد یا نباشد ـ باید یک گوسفند کفاره بدهد» (دمیرى، بى تا، ج 2، ص 85؛ مجلسى، 1403ق، ج 64، ص 295).
همچنین فرموده اند: «قورباغه ها را نکشید؛ چون غرغرکردن و صداکشیدن او، تسبیح خداست» (مجلسى، 1403ق، ج 64، ص 294).
روایت شده است یک پزشک در محضر رسول خدا صلى الله علیه و آله، از قورباغه و استفاده دارویى از آن سخن به میان آورد. آن حضرت بى درنگ،آن پزشک راازکشتن قورباغه نهى فرمود (جوزیه، بى تا، ص122و294؛ دمیرى، بى تا، ج2، ص86).
سفارش هاى مخصوص حشرات، موجودات شبگرد و ذره بینى
هشدار به مزاحمان موجودات ذره بینى و شبگرد: امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل مى کنند: «وقتى که پاسى از شب بگذرد، کمتر بیرون بروید و از ترددهاى غیرضرورى در معابر بپرهیزید؛ زیرا خداوند ریزموجوداتى دارد که در آن ساعت، آنها را در زمین مى پراکند؛ یعنى ممکن است که آنها را نبینید و زیر پایتان کشته و لگدمال شوند؛ چون برخى از موجودات در روز از لانه خود بیرون نمى آیند و شب هنگام، بیرون آمده و به دنبال روزى مى افتند» (مفید، 1414ق، ص 64؛ مجلسى، 1403ق، ج 73، ص 264).
نهى از کشتن زنبور و آتش زدن لانه آن: براساس روایت هاى بسیارى، رسول رحمت از کشته شدن زنبور عسل نهى فرموده است (عرب باغى، 1329، ص 48؛ مجلسى، 1403ق، ج 64، ص 244، 291و294). انس بن مالک نقل کرده است: «پیامبر خاتم صلى الله علیه و آلههرگز دوست نداشت که لانه زنبور بى عسل را هم با آتش بسوزانند» (دمیرى، بى تا، ج 2، ص 10).
نهى از غارت اموال (دسترنج) مورچه: پیامبر خاتم صلى الله علیه و آله نگران نابودى اموال و از بین رفتن زحمت ریزموجودات نیز بود؛ به گونه اى که درباره آنها سفارش مى کرد. امام صادق علیه السلام در این زمینه مى فرماید: «رسول خدا نهى فرمود از اینکه آنچه را که مورچه با دست و دهان حمل مى کند، از چنگش بگیرند و بخورند» (مجلسى، 1403ق، ج 64، ص 261؛ دمیرى، بى تا، ج 2، ص 370)؛ وصى آن حضرت؛ على بن ابى طالب علیه السلام فرمودند: «به خدا قسم اگر همه آسمان ها و زمین را به من ببخشند و در مقابل این عطا، از من بخواهند تا با گرفتن پوست یک جو از دهان مورچه اى عصیان کنم، چنین نخواهم کرد» (نهج البلاغه، خ 224).
نهى از کشتن مورچه و آتش زدن لانه اش: رسول مهربانى بارها از کشتن مورچه نهى کرده اند؛ گاهى به تنهایى، و در برخى موارد در کنار نام زنبور عسل و چند پرنده دیگر از کشتن آن نهى کرده است. انس بن مالک مى گوید: رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: «مورچه را نکشید!» (دمیرى، بى تا، ج 2، ص 369؛ مجلسى، 1403ق، ج 64، ص 224و291).
نتیجه گیرى
در این نوشتار، دیدگاه نظرى و عملى رسول خاتم صلى الله علیه و آله درباره حقوق انواع حیوانات بیان شد. از موجودات ذره بینى تا غول پیکر، از اهلى تا وحشى، از درنده تا گزنده و چرنده و پرنده و آبزى و خشک زى، همه وهمه از نگاه مهربان ایشان پنهان نماندند. از نوزاد حیوان وحشى تا تخم یک پرنده و جوجه تازه پاى آنها را سفارش به مهربانى نمودند. با قاتلان حیوانات وعده برخورد دنیوى و اخروى داد. براى کشنده یک قورباغه جریمه تعیین فرمود و براى قاتل یک گنجشک، محاکمه در قیامت! از محل خواب، خوراک، علف، و تمام مواد و ضروریات زندگى حیوان سخن و سفارش فرمود. از مهربانى با حیوانات تعریف نمود و همه را به رعایت حال حیوانات و شکنجه نکردن آنها تشویق و ترغیب فرمود؛ با این وصف، چنین رسول مهربانى که این همه به حیات و حقوق حیوانات سفارش مى کند و عمل مى نماید؛ نسبت به انسان چقدر مهربان است تنها خداى بزرگ مى داند و بس؛ به همین دلیل خدا در وصفش فرمود: تو را رحمتى براى جمیع جوامع فرستادم؛ [حتى جوامع حیوانى].
منابع
ـ نهج البلاغه (1373)، ترجمه سیدجعفر شهیدى، چ پنجم، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى.
ـ ابن اثیر، عزالدین بن حسن (بى تا)، اسدالغابة، قم، اسماعیلیان.
ـ ابن حبان، صحیح ابن حبان (1414ق)، ط. الثانیة، بیروت، مؤسسة الرسالة.
ـ ابن حجر عسقلانى، احمدبن على (بى تا)، فتح البارى بشرح صحیح البخارى، ط. الثانیة، بیروت، دارالمعرفة.
ـ ابن حنبل، احمد (بى تا)، مسند احمد، بیروت، دار صادر.
ـ ابن سعد، محمد (بى تا)، الطبقات الکبرى، بیروت، دارصادر.
ـ ابن عساکر (1415ق)، تاریخ مدینة دمشق، ترجمه على شیرى، بیروت، دارالفکر.
- اخوان، عبدالحمید، «نگرشى به حقوق حیوان در رابطه با انسان در اسلام» (آذر 1370)، درس هایى از مکتب اسلام، سال سى ویک، ش 8، ص 72ـ73.
ـ بخارى، محمدبن اسماعیل (1401ق)، صحیح بخارى، بیروت، دارالفکر.
ـ برقى، احمدبن محمد (1413ق)، المحاسن، تحقیق سیدمهدى رجایى، قم، المعاونیة الثقافیة للمجمع العالمى لأهل البیت.
ـ بیهقى، ابى بکر (بى تا)، معرفة السنن والآثار، بیروت، دارالکتب العلمیة.
ـ جوزیه، شمس الدین محمد (بى تا)، الطبّ النبوى، بیروت، دارالوفاق.
- حرعاملى، محمدبن حسن (1418ق)، الفصول المهمة فى اصول الأئمة؛ تکملة الوسایل، تحقیق و اشراف محمد قاینى، قم، مؤسسه امام رضا علیه السلام.
ـ ـــــ (1411ق)، وسائل الشیعة، قم، مؤسسه آل البیت.
ـ دمیرى، کمال الدین (بى تا)، حیاة الحیوان الکبرى، بیروت، دارالفکر.
ـ زبیدى شافعى، عبدالرحمن (1346ق)، تیسیر الوصول الى جامع الاصول من حدیث الرسول، مصر، السلفیة.
ـ سیوطى، جلال الدین (1401ق)، الجامع الصغیر، بیروت، دارالفکر للطباعة والنشر والتوزیع.
ـ شریف رضى، محمدبن حسین (1422ق)، المَجازات النبویة، تصحیح مهدى هوشمند، قم، دارالحدیث.
ـ شعرانى (1393ق)، العهود المحمدیة، ط. الثانیة، مصر، شرکة مکتبة.
ـ صدوق، محمدبن على (1403ق)، الخصال، تصحیح و تعلیق على اکبر غفارى، قم، جامعه مدرسین.
ـ ـــــ (1415ق)، مقنع، قم، الهادى.
ـ ـــــ (1410ق)، من لا یحضره الفقیة، تعلیقه و تصحیح سیدحسین موسوى خراسانى، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
ـ صنعانى، ابى بکر عبدالرزاق (بى تا)، المصنف، بى جا، منشورات المجلس العلمى.
- طبرانى، سلیمان بن احمد (1405ق)، المعجم الکبیر، تحقیق و تخریج حمدى عبدالمجید السلفى، ط. الثانیة، بیروت، دار احیاء التراث العربى.
ـ طبرسى، فضل بن حسن (1392ق)، مکارم الأخلاق، ط. السادسة، قم، منشورات شریف الرضى.
ـ عرب باغى، سیدحسین آقا (1329)، دعائم الاسلام، چ دوم، تهران، چاپخانه آفتاب.
- قضاعى، قاضى (1361)، شهاب الاخبار؛ کلمات کوتاه پیغمبر خاتم صلى الله علیه و آله، با شرح فارسى سیدجلال الدین ارموى محدث، چ دوم، تهران، علمى و فرهنگى.
ـ قمى، شیخ عباس (1414ق)، سفینه البحار، بیروت، دارالاسوة للطباعة و النشر.
ـ کاتوزیان، ناصر (1378)، مقدمه علم حقوق و مطالع در نظام حقوقى ایران، چ بیست وپنجم، تهران، شرکت سهامى انتشار.
ـ کتانى، سیدمحمد عبدالحى (بى تا)، نظام الحکومة النبویة، ط. الثانیة، بیروت، دارالارقم.
ـ کلینى، محمدبن یعقوب (1367)، الکافى، تصحیح و تعلیق على اکبر غفارى، ط. الثالثة، تهران، دارالکتب الإسلامیة.
ـ متقى هندى، حسام الدین (1409ق)، کنزالعمال فى سنن الاقوال و الافعال، بیروت، مؤسسة الرسالة.
ـ مجلسى، محمدباقر (1403ق)، بحارالانوار، ط. الثالثة، بیروت، مؤسسة الوفا.
ـ ـــــ (1409ق)، مراه العقول، تهران، دارالکتب الاسلامیة.
- مصباح، محمدتقى (1377)، معارف قرآن (حقوق و سیاست در قرآن)، نگارش محمد شهرابى، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس سره.
ـ ـــــ (1373)، معارف قرآن (خداشناسى، کیهان شناسى، انسان شناسى)، قم، مؤسسه درراه حق.
ـ مفید، محمدبن محمد نعمان (1414ق)، المزار، تحقیق سیدمحمدباقر ابطحى، ط. الثانیة، بیروت، دارالمفید للطباعة والنشر والتوزیع.
ـ محمدى رى شهرى، محمد (1379)، میزان الحکمة، قم، دارالحدیث.
ـ ناصف، شیخ منصورعلى (1406ق)، التاج الجامع للاصول فى احادیث الرسول، بیروت، دارالفکر.
ـ نظرى توکلى، سعید (1387)، حیوانات؛ قوانین حمایتى و حدود بهره ورى در اسلام، مشهد، بنیاد پژوهش هاى اسلامى.
ـ نورى طبرسى، میرزاحسین (1407ق)، مستدرک الوسائل الى مستنبط المسائل، قم، مؤسسة آل البیت لأحیاء التراث.
ـ هیثمى، حافظ نورالدین على (1967م)، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ط. الثانیة، بیروت، دارالکتب.