ورزش و ورزشکار از دیدگاه اسلام
Article data in English (انگلیسی)
سال بیست و دوم ـ شماره 186 ـ خرداد 1392، 87ـ98
رسول حامدنیا1
چکیده
امروزه شاهد گسترش رشته هاى ورزشى و اقبال مردم به ورزش مى باشیم. میلیون ها نفر به امر ورزش مشغولند و میلیون ها نفر علاقه مند به رویدادهاى ورزشى اند. با توجه به اهمیت تبیین مؤلفه هاى سبک زندگى اسلامى، این سؤال مطرح مى شود که اسلام نسبت به ورزش و ورزشکار چه دیدگاهى دارد؟ این مقاله مى کوشد در حد بضاعت خود با استفاده از آیات و روایات به پاسخ این سؤال بپردازد. در این نوشتار به روش تحلیلى ـ توصیفى انواع ورزش هایى که در متون دینى مطرح شده مورد بررسى قرار مى گیرد و اهمیت ورزش از جنبه هاى گوناگون بیان مى شود. در ادامه، ویژگى هاى ورزشکار مسلمان و بایدها و نبایدهاى اخلاقى در این زمینه مطرح مى گردد.
کلیدواژه ها: اخلاق، ورزش، ورزشکار، بایدهاى اخلاقى، نبایدهاى اخلاقى، جوانمردى، دوپینگ.
1 مربى دانشگاه ولیعصر عج رفسنجان. marifat@qabas.net
دریافت: 13/ 8/ 91 پذیرش: 29/ 3/ 92
مقدّمه
اهمیت تبیین مؤلفه هاى سبک زندگى اسلامى بر کسى پوشیده نیست. یکى از مؤلفه ها، چگونگى تفریحات در سبک و روش زندگى است و از جمله تفریحات، پرداختن به ورزش مى باشد. امروزه ورزش در زندگى معاصر از اهمیت خاصى برخوردار شده است و ما شاهد گسترش پدیده ورزش هستیم. هم رشته هاى ورزشى گسترش پیدا کرده و هم علاقه مندان به ورزش بیشتر شده است، به گونه اى که مسابقات المپیک تقریبا سه و نیم میلیارد بیننده را به خود اختصاص داده است (ویوسیمسون و جنینگز، 1382، ص 30). جامعه نیز از این امر مستثنا نمى باشد. در کنار این همه گسترش، همواره شاهد بروز افعالى ضداخلاقى در ورزش بوده ایم که باعث نگرانى مردم عزیزمان شده است. علت این امر جدا شدن اخلاق از ورزش است؛ مسئله اى که همواره مورد تأکید امام خمینى قدس سره بوده است. ایشان در دیدار با ورزشکاران چنین بیان کردند: «ورزشکاران، به همان صورتى که ورزش جسمى دارند، ورزش روحى هم داشته باشند. از قدیم ورزشکاران ایران، به یاد خدا و على علیه السلام بوده اند و این از برجستگى هاى آنان بوده است» (امام خمینى، بى تا، ج 18، ص 251).
در این مقاله درصددیم ضمن بررسى اهمیت و آثار ورزش و انواع ورزش هایى که در اسلام مطرح شده، به بررسى ویژگى هاى ورزشکار مسلمان بپردازیم. نسبت به پیشینه بحث باید گفت: کتاب داستان ورزش ایران، که سیر تاریخى ورزش ایران را مورد ارزیابى قرار داده است، علت انحراف ورزش را عدم پایبندى به اخلاق، و سیطره نفوذ فرهنگ بیگانه مى داند. این کتاب گرچه بسیار زیبا به بداخلاقى ها و انحرافات ورزش ایران و ورزشکاران مى پردازد، اما چنان که بیان شد، روش در این کتاب بررسى تاریخى است نه اخلاقى. در منابع و مقالات گوناگون، برخى مباحث مطرح شده با اخلاق ورزش آمیخته شده است. ضمن ارج نهادن به زحمات نویسندگان، مشخصه تحقیق حاضر این است که سعى شده با استفاده از آیات و روایات به این موضوع پرداخته شود.
سؤال اصلى عبارت است از: دیدگاه اسلام نسبت به ورزش چیست؟ و سؤال هاى فرعى نیز عبارتند از: 1. اسلام چه ورزش هایى را مطرح مى کند؟ 2. هدف اصلى تأکید اسلام بر اداى این ورزش ها چه مى باشد؟
اهمیت و جایگاه ورزش
پیش از پرداختن به اهمیت و جایگاه ورزش، بجاست تعریفى از «ورزش» ارائه نماییم.
ورزش عبارت است از حرکت هاى منظم و مکرر بدنى که براى دستیابى به توانایى و ورزیدگى در راستاى اهداف گوناگون ـ که مهم ترین آنها، نشاط و سلامتى بدن است ـ انجام مى گیرد (هاشمى نوربخش، 1384، ص 17). البته باید این قید را بر این تعریف اضافه نمود که این حرکت هاى منظم باید ضابطه مند باشد.
ورزش و سلامتى
سلامتى میوه ورزش است. در اهمیت سلامتى، از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آلهنقل شده: «هر که تنش سالم است و در جماعت خویش ایمن است و قوت روز خویش دارد جهان طبق مراد اوست» (نهج الفصاحه، 1337، ص 724، ح 2803).
امام سجاد علیه السلام در دعا از خداوند چنین طلب مى کند: «وَامْنُنْ عَلَینَا بِالنَّشَاطِ وَ أَعِذْنَا مِنَ الْفَشَلِ وَالْکَسَلِ وَالْعَجْزِ وَالْعِلَلِ وَالضَّرَرِ وَالضَّجَرِ وَالْمَلَلِ» (مجلسى، 1403ق، ج 91، ص 125)؛ خداوندا! نعمت سرزندگى و کوشایى را به ما ارزانى دار و از سستى و تنبلى و ناتوانى و بهانه آورى و زیان و دل مردگى و ملال، محفوظمان دار.
انسان مسلمان، هم به جسم قوى نیازمند است و هم به روحى قوى؛ جسم قوى براى خدمت به دین و جامعه انسانى و اسلامى و روح قوى براى غلبه بر شیطان و هواى نفسانى و اطاعت از فرامین الهى. ازاین رو، اسلام در کنار توجه به روح آدمى، به آمادگى جسمانى نیز توجه نموده است و ازاین رو، شاهد تأکیداتى نسبت به ورزش هایى از جمله شنا، سوارکارى، تیراندازى، نیزه پرانى، و... مى باشیم.
ورزش سلامت انسان را تضمین مى کند و خطر بسیارى از بیمارى هاى متداول را کاهش مى دهد. برخى از آثار ویژه نرمش و تمرینات منظم عبارتند از: افزایش قدرت و تحمل بدن، بهبود انعطاف پذیرى بدن، و احساس سرزندگى و شادابى. همچنین ورزش منظم مى تواند فشار خون و درصد چربى بدن را کاهش دهد و کارایى قلبى و عروقى را بهبود بخشد. اگر ورزش همراه زندگى گردد، جلوى بروز بیمارى هاى قلبى و عروقى و پوکى استخوان و بسیارى دیگر از بیمارى ها گرفته مى شود (ترکان، 1380، ص 10).
ورزش، دشمن کسالت و تنبلى
روایات بسیارى در سرزنش کسالت و تنبلى وارد شده است که در ذیل، به برخى از آنها اشاره مى نماییم:
امام صادق علیه السلام کسالت و بى قرارى را کلید کارهاى ناشایست بیان مى فرماید که انسان باید از آن پرهیز نماید: «از کسالت و بى قرارى بپرهیز؛ به درستى که آنها کلید هر بدى اند؛ کسى که کسل است حقى را ادا نمى کند و کسى که بى قرار است بر حقى صبر نمى کند» (ابن شعبه حرانى، 1363، ص 296).
آن حضرت در حدیثى دیگر مى فرماید: «در دعاى خود، به خداوند عرضه مى دارد: «خدایا، از کسالت... به تو پناه مى برم» (کلینى، 1429ق، ج 4، ص 562).
یکى از عوامل از بین برنده کسالت، ورزش است. انسانى که اهل ورزش است احساس شادابى بیشترى مى کند و با تنبلى و کسالت بیگانه است و علاوه بر داشتن اندامى مناسب و خوش فرم، از روحیه بالا و شادابى نیز برخوردار است و این موقعیت ارتباط وى را در زندگى روزمره، چه در خانواده و چه در اجتماع یا محیط کار سالم تر مى کند (وفایى، 1388، ص 46).
ورزش و سلامتى روان
تحقیقات بسیارى نشان داده است که ورزش علاوه بر اینکه ابزار ارزشمندى براى حفظ سلامت جسمانى است، رابطه نزدیکى با سلامت روانى و به ویژه پیشگیرى از بروز ناهنجارى هاى روانى دارد. ورزش از اضطراب و افسردگى مى کاهد، اعتماد به نفس را افزایش مى دهد و به ویژه در سنین کودکى و نوجوانى، راهکار سالمى براى آزاد کردن انرژى هاى اندوخته شده است. در نتیجه تمرینات ورزشى مداوم، میزان جریان خون در مغز افزایش مى یابد. افزایش جریان خون موجب اکسیژن رسانى بیشتر و تغذیه بهتر نرون هاى مغز شده و از تنگ شدن عروق مغز جلوگیرى مى کند. این تأثیرات خود موجب پیشگیرى از فراموشى ذهنى در سالمندى مى شود (همان، ص 13).
ورزش و اوقات فراغت
امروزه پر کردن اوقات فراغت جوانان یکى از دغدغه هاى مسئولان و اولیاست. ورزش یکى از راه هاى پرکردن اوقات فراغت به صورت صحیح مى باشد. ورزش علاوه بر آنکه باعث گذراندن اوقات فراغت مى شود، در تأمین سلامت جسمى و روحى فرد تأثیر بسیارى دارد. علاوه بر آن، مانع انحرافات و مفاسد اخلاقى و اعتیاد به مواد مخدر مى گردد (موظف رستمى، 1380، ص 194).
اهمیت اخلاق ورزش و ورزشکار
ورزشکار در جوامع به عنوان الگو و اسوه دیگران مطرح مى باشد. عده اى حتى در نوع لباس و حرکات خود از ورزشکاران تقلید مى کنند. ورزشکار در میادین جهانى به عنوان نماینده و سفیر فرهنگى یک ملت مطرح مى باشد و افعال غیراخلاقى او به پاى فرهنگ آن ملت و کشور نوشته مى شود. از سوى دیگر، حرکات غیراخلاقى ورزشکار با توجه به انعکاس آن، مى تواند جامعه را ملتهب نماید. در این صورت، لزوم رعایت آموزه هاى اخلاق ضرورى مى باشد. بنابراین، تبیین بایدها و نبایدهاى اخلاقى ورزشکار امرى لازم به شمار مى رود.
انواع ورزش در اسلام
در اینجا به برخى از ورزش هایى که در منابع اسلامى به آن اشاره شده مى پردازیم.
1. دوومیدانى: دوومیدانى ورزشى است که به عنوان مادر ورزش هاى دیگر مطرح مى باشد. در روایات مطرح شده که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله گاهى با افراد مسابقه دو مى دادند و گاهى حضرت برنده مى شدند و گاهى دیگران (طوسى، بى تا، ج 6، ص 289).
2. اسب سوارى: پیامبر صلى الله علیه و آله اسبى به نام «عضبا» داشتند که با آن با اصحاب خود به مسابقه مى پرداختند و غالبا پیروز مى شدند و گاهى هم شکست مى خوردند (همان). امام باقر علیه السلام مى فرماید: «رسول خدا مسابقه اسب دوانى ترتیب داده و جوایز را از مال خویش پرداخت مى کرد» (حرّعاملى، 1414ق، ج 13، ص 351).
3. شنا: از جمله ورزش هایى که به آن سفارش شده، ورزش شنا مى باشد. امام على علیه السلام از پیامبر صلى الله علیه و آله نقل مى کند که آن حضرت فرمود: فرزندانتان را تیراندازى و شنا بیاموزید (کلینى، 1429ق، ج 6، ص 47).
4. تیراندازى: یکى دیگر از ورزش هایى که اسلام روى آن تأکید کرده، تیراندازى است. رسول اکرم صلى الله علیه و آله فرمودند: «حق فرزند بر عهده پدرش این است که به او نوشتن، شناکردن و تیراندازى را بیاموزد و روزىِ او را تنها از راه حلال و پاکیزه تهیه نماید» (محمدى رى شهرى، 1416ق، ح 22434).
5. پیاده روى: یکى از ورزش هایى که نیاز به امکانات خاصى ندارد و حتى فرد مى تواند در منزل نیز آن را انجام دهد پیاده روى مى باشد. گفته شده: پانزده دقیقه پیاده روى در عین اینکه ورزش سبکى است، باعث چالاکى و نشاط مى شود و همچنین انقباض ماهیچه ها را از بین مى برد (توحیدى اقدم، 1380، ص 139). امام صادق علیه السلام شادابى و خرمى را در چند چیز مى داند و پیاده روى، اسب سوارى و شنا کردن را جزو آنها برمى شمرد: «عَنْ أَبِى عَبْدِاللَّهِ علیه السلام قَالَ: النُّشْرَةُ فِى عَشَرَةِ أَشْیاءَ الْمَشْى وَالرُّکُوبِ وَ الِارْتِمَاسِ فِى الْمَاءِ...» (مجلسى، 1403ق، ج 73، ص 323).
6. کشتى: پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله شبى به خانه فاطمه زهرا علیهاالسلام آمدند. امام حسن و امام حسین علیهماالسلام در سنین کودکى بودند. آن حضرت به آنها فرمودند: بپاخیزید و با یکدیگر کشتى بگیرید. آنها هم برخاسته و کشتى گرفتند (همان، ج 103، ص 189). دیگران نیز آنها را تشویق مى کردند. همچنین پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله از محلى عبور مى کردند که دو نفر در حال کشتى گرفتن بودند. حضرت آنها را از این کار منع نکردند (پاک نژاد، بى تا، ج 14، ص 285).
7. وزنه بردارى: پیامبر به جمعیتى رسیدند که در حال بلندکردن وزنه هایى از سنگ بودند. ایشان معیارهاى معنوى را براى قوى ترین فرد بیان کردند. حضرت از آنها سؤال کرد: براى چه این کار را مى کنید؟ جواب دادند: براى اینکه قوى ترین و زورمندترین فرد را بشناسیم. پیامبر فرمودند: آیا دوست دارید من بیان کنم براى شما چه کسى از همه نیرومندتر است؟ گفتند: آرى. حضرت فرمودند: قوى ترین فرد آن کسى است که هنگام خشنودى، رضایتش او را در باطل و زشت داخل نکند و هنگام عصبانیت، او را از محدوده حق بیرون نکند و وقتى قدرت یافت به آنچه حق او نیست دست نبرد (طبرسى، 1344، ص 182).
ویژگى هاى ورزشکار مسلمان
از دیرباز ورزش قهرمانى ما همراه اخلاق و معنویت بوده است. پهلوانان هنگامى که وارد گود مى شدند، ابتدا زمین را مى بوسیدند و یک دور در گود مى زدند، سپس به طرف حرم امام رضا علیه السلام مى ایستادند و به امام سلام مى دادند. اگر سیدى در جمع بود، حتى دورتر از حلقه جمعیت، مى رفتند و سرش را مى بوسیدند و بعد کشتى شروع مى شد. پهلوان با وضو وارد گود مى شد و از طرف رو به قبله پا در خاک گود مى گذاشت. چشم بر حرام و ناموس دیگران مى بست. احترام پیشکسوتان و سالخورده اى که خاک گود خورده بود، واجب بود و پهلوان جوان، همیشه دست بوس آنها بود. مردم پهلوان را چشم پاک و دست پاک مى دانستند. ازاین رو، در سفرهایى که به درازا مى کشید پول و ناموس خود را به پهلوانشان مى سپردند (محمدیان، 1388، ص 36ـ50). مسئله ولایت و پیروى از امام على علیه السلام در گفتار و عمل همواره مورد تأکید پهلوانان بوده است. ازآن رو که همواره در ورزش شاهد برخوردهاى زشت بوده ایم و این حرکت ها برخى اوقات جامعه را ملتهب نموده است و نیز به دلیل آنکه ورزشکاران همواره الگوى دیگران قرار مى گیرند، لازم است در اینجا به بررسى اخلاقى و ویژگى هاى ورزشکار مسلمان بپردازیم. براى این منظور، در ابتدا بایدهاى اخلاقى و در ادامه نبایدهاى اخلاقى را مورد بررسى قرار مى دهیم.
بایدهاى اخلاقى
1. ایمان: اولین و مهم ترین ویژگى یک ورزشکار ایمان و تقواست؛ همان ملاکى که انسانى بر انسان هاى دیگر مورد برترى قرار مى گیرد و با این ویژگى، انسان در نزد خداوند گرامى داشته مى شود. چنان که قرآن کریم مى فرماید: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ» (حجرات: 13). در صورت داشتن این ویژگى، آن وقت قوى بودن یک مزیت خوب خواهد بود. قوى بودن به تنهایى مطلوبیت ذاتى ندارد و آن وقت مطلوبیت پیدا مى کند که با صفت ایمان و تقوا همراه گردد. در آن صورت، منشأ آثار مثبتى خواهد بود که از آن جمله مى توان به دفاع از دین و کیان مسلمانان و توانى بیشتر براى عبادت و خدمت به خلق اشاره کرد.
آنچه اسلام مى خواهد و مطلوب آن است، دو قدرت است. یکى، قدرت روحى آدمى و دیگرى، قدرت جسمانى. اگر این دو قدرت توأم با هم باشند ثمربخش خواهند بود و قدرت فرد در انجام امور مضاعف مى گردد. امام خمینى قدس سره در بیان وظایف ورزشکاران چنین مى فرماید: «ورزشکاران دو وظیفه دارند: یکى ورزش جسمانى براى قوه پیدا کردن و قدرت پیدا کردن... و یکى هم پرورش روحانى که اگر پرورش روحانى در انسان پیدا شود، آن وقت قدرت جسمانى اش مضاعف مى شود» (امام خمینى، بى تا، ج 18، ص 151).
2. علم و معرفت: یکى دیگر از بایدهاى اخلاقى، همراهى قدرت و قوت با علم و معرفت است. وقتى طالوت به حکومت و فرمان روایى انتخاب گردید، عده اى با چنین انتخابى مخالفت ورزیدند و گفتند: او داراى ثروت نمى باشد. گویا آنها یکى از شرایط تصدى حکومت را داشتن ثروت و مکنت مالى مى دانستند. خداوند به اعتراض آنها چنین پاسخ مى دهد: «قَالَ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاهُ عَلَیْکُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ» (بقره: 247)؛ خدا او را بر شما برگزیده، و او را در علم و (قدرت) جسم، وسعت بخشیده است. علّامه طباطبائى در تفسیر المیزان در ذیل آیه فوق مى فرماید: «غرض از تشکیل ملک و حکومت این است که صاحب حکومت امور جامعه را طورى تدبیر کند که هر فردى از افراد جامعه به کمال لایق خود برسد، و کسى و چیزى مانع پیشرفتش نگردد، و براى چنین حکومتى، داشتن دو سرمایه لازم است: یکى، علم به تمامى مصالح حیات جامعه و مفاسد آن، و دوم، داشتن قدرت جسمى بر اجراى آنچه که صلاح جامعه مى داند، و این دو در طالوت هست. اما مسئله پول دارى، اگر کسى آن را هم دخیل در این مسئله بداند، و از ارکان این کار بشمارد، از جهل و بى خبرى است» (طباطبائى، 1417ق، ج 2، ص 436).
یک ورزشکار باید علاوه بر قدرت جسمانى، داراى دانش و معرفت نیز باشد تا چنین احساس نشود که اغلب قهرمانان ورزشى درس و بحث و مباحث علمى را کنار گذاشته اند؛ مسئله اى که متأسفانه امروزه به چشم مى خورد. مسلما داشتن معرفت و علم روى اخلاق آدمى تأثیر دارد. برخى از رفتارهاى غیراخلاقى در ورزش به نداشتن تحصیلات کافى فرد برمى گردد. اگر بخواهیم شاهد تحول اخلاقى در امر ورزش باشیم، داشتن علم و بینش شرط لازم در این تحول اخلاقى است.
3. توکل بر خداوند: یکى از صفات اخلاقى که یک ورزشکار باید داشته باشد، توکل بر خداست. توکل از ماده وکالت و به معناى سپردن کارها به دیگرى است. راغب اصفهانى در مفردات چنین بیان مى کند: «التوکیل ان تعتعد على غیرک وتجعله نائبا عنک» (راغب اصفهانى، بى تا، ص 663)؛ انسان وقتى با مشکلى مواجه مى شود و احساس مى کند به تنهایى نمى تواند آن مشکل را حل نماید، وکیل مى گیرد. ازآن رو که انسان در زندگى با مشکلاتى روبه روست و با توجه به ضعف ها و محدودیت ها توانایى انجام آنها را ندارد، براى جبران این نقص، در عین استفاده از عوامل طبیعى و اسباب مادى، باید بر قدرت بى پایان الهى توکل نماید. از آثار توکل، ایجاد اعتماد به نفس است. کسى که بر خداوند توکل مى کند ـ خدایى که همه جا هست و بر هر کارى تواناست ـ چنین پشتوانه و تکیه گاهى باعث دلگرى آدمى و اعتماد به نفس مى شود (شجاعى، 1383، ص 85).
ورزشکار باایمان علاوه بر تمرین و آماده کردن خود براى مسابقه، باید بر خداوند توکل نماید. امام باقر علیه السلام مى فرماید: «کسى که به خدا توکل کند مغلوب نمى شود و کسى که بر دامن لطفش چنگ زند، شکست نمى خورد» (محمدى رى شهرى، 1416ق، ج 10، ص 681). پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى فرماید: «کسى که دوست دارد قوى ترین مردم باشد، باید بر خدا توکل نماید» (همان).
4. گرفتن دست بیچارگان: یک ورزشکار علاوه بر اینکه به کسى زور نمى گوید، باید همواره حامى مظلومان باشد و خود را مخاطب این کلام مولى على علیه السلام بداند که فرمود: «همواره دشمن ظالم ویاورمظلوم باشید»(نهج البلاغه،1412ق، ص 422). شکر نعمت قدرت، گرفتن حقِ مظلومان است.
امام سجاد علیه السلام در دعاى بیستم صحیفه، از خداوند چنین درخواست مى کند: «خداوندا، به روان محمد و آل محمد رحمت فرست، و دست مرا در مبارزه با ظلم و اجحاف، توانا گردان.» حضرت موسى در دعاى خود چنین بیان مى کند: «قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهِیرا لِلْمُجْرِمِینَ» (قصص: 17)؛ یعنى: خدایا به پاس این نعمت و نیرو که با یک سیلى یکى از دشمنان را از پا درآوردم و به شکرانه آن تا زنده ام، پشتیبان مجرمان نخواهم شد، بلکه با این نیرو همواره به مجاهدت و مبارزه ایشان برمى خیزم تا تو راضى گردى (طباطبائى، 1417ق، ج 26، ص 30).
5. فتوت و جوانمردى: شیخ شهاب الدین سهروردى فتوت و جوانمردى را داراى شش رکن ظاهرى (چشم و گوش پاک داشتن و اجتناب از رابطه نامشروع، لقمه حرام، غیبت و بهتان و دروغ، ضرب و جرح دیگران، و حرص و آز) و شش رکن باطنى (سخاوت و کرم، تواضع، عفو، پرهیز از منیت، هشیارى از مستى، و پرهیز از غرور) مى داند (موتاب، بى تا، ص 7).
یکى از بایدهاى اخلاقى ورزشکار، فتوت و جوانمردى است. تختى در مسابقات المپیک 1960 رم مدال نقره کسب کرد. وى در فینال این مسابقات، با حریفى از ترکیه به نام عصمت آتلى روبه رو شد. آتلى که مى دانست حریف تختى نمى شود، در ابتداى مبارزه با وارد کردن ضربه سر به صورت او، باعث شد که تختى در بقیه لحظات مبارزه گیج باشد و نتواند کارى از پیش ببرد. با این حال، تختى به مبارزه ادامه داد و مدال نقره را گرفت (هفته نامه دنیاى ورزش، 1370). همچنین شبى که تختى و کولایف با هم روبه رو شدند و تختى مشاهده کرد مربى کولایف دست هاى قهرمانش را به علت زخم شدن باندپیچى کرده است، در تمام مدتى که با او سرشاخ بود به نقطه زخم او دست نزد تا باعث درد او نشود. در پایان مسابقه، کولایف دستش را به مربى خود نشان داد و به سوى تختى اشاره کرد و گفت که او در تمام مدت مسابقه یک بار هم دستش را به دستم نزد، و بعد هم روى تختى را بوسید و در برابر جوانمردى او سر تعظیم فرود آورد. به خاطر همین خصوصیات اخلاقى و روحى تختى، وى همیشه در دل مردم ایران جاى دارد و فقط به عنوان کشتى گیر به او نمى نگرند (همان)، بلکه او به واسطه صفات اخلاقى که داشت مردم را شیفته خود کرده بود.
6. تواضع ویژه در برابر پیشکسوتان و مربیان: اگرچه هر ورزشکارى باید در برابر همه مردم متواضع باشد، اما تواضع در برابر پیشکسوتان و مربیان که حق استادى به گردن فرد دارند از اهمیت بیشترى برخوردار است. امام على علیه السلام خود را بنده کسى مى داند که او را حرفى آموخته است و همچنین مى فرماید: «در برابر کسى که از او دانش فرا گرفته اید متواضع باشید» (تمیمى آمدى، 1366، ص 249، ح 5145).
7. انضباط: نظم و انضباط در کار و اداره و سازمان امرى لازم است تا با ایجاد محیطى مناسب براى رسیدن به اهداف، فعالیت ها صورت گیرد. ورزش نیز از این امر استثنا نیست. انضباط در ورزش با آموزش آغاز مى شود. این امر مخصوص رشته اى خاص نیست، بلکه همه رشته ها را شامل مى گردد. استفاده از لباس مخصوص هر رشته، استفاده از مکان و زمان خاص براى آموزش و تمرین، فراگیرى قوانین و مقررات و عمل به آنها، و احترام به مربیان و پیشکسوتان مربوط به انضباط ورزش مى گردد. نبود نظم در ورزش، موجب هرج و مرج مى گردد. کلیه کارکنان، دست اندرکاران، مربیان و سرپرستان، داوران و برگزارکنندگان مسابقات، ورزشکاران و تماشاگران و کسانى که به نوعى در ورزش درگیرند، باید از همان آغاز فعالیت با قوانین و مقررات آشنا شده و نسبت به دستورالعمل هاى انضباطى توجیه شوند و چارچوب فعالیت ها را فراگیرند (کاشف و شیدایى، 1389، ص 166ـ168).
به لحاظ اهمیت نظم در ورزش سازمان هاى ورزش و کلیه نهادهایى که در امر ورزش فعالیت مى کنند، انضباط را زیربناى اصلى فعالیت ها مى دانند و براى رسیدن به آن، به وضع قوانین و مقررات بسیار دقیق حتى براى امور کوچک اقدام کرده اند (همان، ص 171ـ174). امروزه بیشتر باشگاه ها و مراکز آموزش ورزش مرامنامه و نظامنامه دارند که چارچوب رفتارى و اخلاقى مربیان و ورزشکاران را مشخص مى نماید. تعامل با هم تیمى ها و مربیان، حضور منظم در تمرینات، رعایت وضع ظاهرى مناسب، رعایت ساعت خاموشى، رفتار مناسب در سفر، مهربانى و دلسوزى با دیگران، رعایت قوانین اجتماعى، و احترام به مسئولان و مربیان از جمله موارد نظم ذکر مى شود (همان، ص 169). صدمه زدن به اموال، سرپیچى از مقررات، مصرف سیگار و مواد مخدر، برخورد ناشایست با دوستان و حریفان، دعوا و درگیرى، فحاشى و اهانت، سرقت و دزدى، تقلب و تخلف، دروغ و نیرنگ، سرزنش دیگران، وقت نشناسى، تنبلى و کم کارى و... از موارد بى نظمى محسوب مى گردد. هر ورزشکار باایمانى باید این کلام امام على علیه السلام را به خاطر بسپارد که فرمودند: «شما را به تقواى الهى و نظم در کارها سفارش مى کنم.»
8. استفاده از تجربه دیگران: از جمله صفاتى که یک ورزشکار باید داشته باشد مشورت با دیگران براى استفاده از تجربیات آنهاست. تجربیات و نظریات ارزشمند مى تواند باعث موفقیت او گردد. چنان که عدم مشورت و غرور و تکیه بر داشته خود مى تواند موجبات شکست او را فراهم نماید.
9. داشتن روحیه گذشت و بخشش: ورزشکار در اوج قدرت و توانایى نباید درصددانتقام جویى وآسیب رساندن به حریف برآید. یکى از صفات اخلاقى که ورزشکار را داراى سیرتى زیبا مى کند عفووبخشش درحال توانگرى و پیروزى است.
امام على علیه السلام مى فرماید: «هرگاه بر دشمنت دست یافتى، پس بخشش و گذشت از او را شکر و سپاس (نعمت) توانایى بر او قرار ده» (نهج البلاغه، 1412ق، ص 471). از شفارش امام علیه السلام در برابر دشمن، عفو و گذشت است؛ پس به طریق اولى، در مقابل رقیب و حریف ورزشى باید گذشت و عفو را پیشه ساخت. ورزشکار در برابر مردم نیز باید چنین خصلتى داشته باشد.
10. داشتن روحیه دفاع از دین و سرزمین اسلامى: تأکید اسلام بر برخى از ورزش ها مانند تیراندازى و اسب سوارى ما را به این نتیجه مى رساند که خود ورزش هدف نیست، بلکه ورزش وسیله اى مناسب براى کسب مهارت، و حفظ سلامتى افراد و آمادگى براى انجام وظایف مهم تر مانند دفاع از سرزمین اسلامى و محافظت از دین خدا و خدمت به خلق خداوند است. این روحیه را باید هر ورزشکار متعهد داشته باشد.
نبایدهاى اخلاقى
1. تکبر: یکى از صفات بد یک ورزشکار تکبر است. تکبر مى تواند به واسطه عواملى نظیر مقام، علم، ثروت و قدرت و... باشد. قدرت بدنى نیز مى تواند موجب تکبر بر مردم شود و انسان خود را بالاتر از آنها ببیند. تکبر باعث جدایى مردم از آدمى مى گردد و به تعبیر امام على علیه السلام، آدم متکبر دوستى ندارد (تمیمى آمدى، 1366، ج 2، ص 363). نیز مى فرماید: «در شگفتم از شخص متکبر که دیروز نطفه اى بوده و فرداهم مردارى است،پس تکبربراى چیست؟»(همان).
2. خشونت: یکى از پدیده هاى زشتى که در دوران اخیر در ورزش شاهد آن مى باشیم، پدیده خشونت و آشوب در ورزش است. چه بسا افرادى که به خاطر خشونت، جان خود را از دست داده یا دچار آسیب جدى شده اند و یا امکانات زیادى در هنگام خشونت از بین رفته است. براى مثال، مى توان به حادثه خشونت بار در حین مسابقه فوتبال بین آرژانتین و پرو در ورزشگاه لیما اشاره کرد که به کشته شدن 318 نفر انجامید. در سال 1969 جنگى میان هندوراس و السالوادور درگرفت که به «جنگ فوتبال» مشهور شد (انورالخولى، 1381، ص 82 و 252ـ254). خشونت و پرخاشگرى فقط انسان را هدف قرار نداده، بلکه اماکن و اموال باشگاه ها را نیز مورد هدف قرار داده است. زمین بازى، دروازه ها، صندلى هاى اتوبوس و... از جمله وسایلى هستند که در خشونت مورد تخریب قرار مى گیرند (ویلیامز و دانتیک، 1379، ص 82).
خشم باعث زوال عقل مى گردد و موجب مى شود انسان تصمیم درستى را اتخاذ ننماید. از امام صادق علیه السلام نقل شده است: خشم قلب شخص حکیم را تباه مى کند. کسى که مالک خشم خود نباشد، مالک عقل خود نیست (حرّعاملى، 1414ق، ج 13، ص 343).
از امام على علیه السلام نقل شده است: خشم، کینه هاى پنهان را برانگیزد. خشم، خردمندان را فاسد کند و از راه راست و درست دور گرداند (تمیمى آمدى، 1366، ج 2، ص 243). چنان که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله بیان مى فرماید: «نیرومندى به کشتى گرفتن نیست؛ نیرومند کسى است که هنگام خشم، خویشتن دار است» (نهج الفصاحه، 1337، ص 245). بنابراین، یکى دیگر از صفات لازم یک ورزشکار، توانایى بر مهار خشم خود است. با توجه به اینکه عوامل تحریک کننده خشم و غضب در ورزش بسیارند و رقیب یا حامیان و طرف داران رقیب براى اینکه فرد توان تصمیم گیرى درست را نداشته باشد درصدد انجام اعمالى برمى آیند، ورزشکار باید بر خود مسلط باشد.
3. کینه ورزى: از پیامبر صلى الله علیه و آله نقل شده که کینه و حسد، اعمال خوب را مى خورد، چنان که آتش هیزم را مى خورد (همان، ص 548).
ورزشکاران باید داراى روحیه اى باشند که وقتى مسابقه پایان یافت، رقابت را تبدیل به رفاقت و دوستى نمایند. این حرکت، الگویى براى طرف داران دو رقیب مى گردد. ولى اگر بعد از رقابت، اختلاف و نزاع ادامه یابد، علاوه بر اینکه زندگى را بر ورزشکار تلخ مى نماید، نزاع و دعواى آنها به طرف داران آنان نیز کشیده مى شود و آثار مخربى را به دنبال خواهد داشت.
4. پرهیز از غرور: یکى از صفات زشت در ورزشکار، مغرور شدن است. از دیدگاه قرآنى، همه نیروها و قوت ها از آنِ خداوند است: «أَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَمِیعا»(بقره: 165). در این صورت، جایى براى مغرور شدن نمى باشد. و چه بسا یکى از عوامل شکست ورزشکار، مغرور شدن است؛ چراکه در آن صورت توانایى رقیب و خصم را نایده مى انگارد و دچار شکست سختى مى گردد. چنان که امام على علیه السلام مى فرماید: «آفت نیرومندى، دشمن را ضعیف شمردن است» (تمیمى آمدى، 1366، ص 347، ح 7997). این مسئله در رویدادهاى جنگى نیز اتفاق افتاده است؛ مانند جنگ احد که وقتى مسلمانان مغرور شدند و قدرت دشمن را نادیده گرفتند، دچار شکستى سخت شدند. انسان ورزشکار باید بداند این قدرت دایمى نیست و هر آن امکان دارد با یک حادثه از او سلب شود. یک بیمارى، حادثه اى همچون تصادف، بالا رفتن سن و ده ها عامل دیگر، مى توانند از فردى قوى و نیرومند، شخصى ضعیف و درمانده بسازند؛ بنابراین، نباید به قدرت جسمانى مغرور شد. خداوند متعال در قرآن کریم، موارد متعددى از ضعف پس از قدرت را گوشزد مى فرماید؛ مانند جریان قوم عاد که قرآن چنین مى فرماید: «اما قوم عاد به ناحق در زمین تکبر ورزیدند و گفتند: چه کسى از ما نیرومندتر است؟ آیا آنها نمى دانستند خداوندى که آنها را آفریده، از آنها قوى تر است؟ آنها [به خاطر این پندار] پیوسته آیات ما را انکار مى کردند.»
«أَوَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَکَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَمَا کَانَ اللَّهُ لِیُعْجِزَهُ مِن شَیْءٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَلَا فِی الْأَرْضِ إِنَّهُ کَانَ عَلِیما قَدِیرا» (فاطر: 44)؛ آیا آنها سیر در زمین نکردند تا ببینند عاقبت کسانى که پیش از آنها بودند، چگونه شد؟ همانا از اینان قوى تر [و پرقدرت تر] بودند، نه چیزى در آسمان، و نه چیزى در زمین، خدا را درمانده نکرده است؛ چراکه او همواره دانا و تواناست.
امیرالمؤمنین على علیه السلام در سرزنش غرور مى فرماید: «کسى که به نفس خویش مغرور گردد، او را به هلاکت و نابودى تسلیم مى کند» (همان، ج 2، ص 239).
5. دوپینگ: یکى اعمالى که رقابت عادلانه را برهم مى زند دوپینگ است. «دوپینگ» عبارت است از مصرف یا تجویز مواد خارجى و یا مواد فیزیولوژى خود بدن به مقدار غیرعادى و یا استعمال غیرطبیعى، توسط ورزشکاران به منظور به دست آوردن کارایى و توانایى بیش از اندازه در مسابقات و رقابت هاى ورزشى (کاشف و شیدایى، 1389، ص 114).
اهداف ورزشکاران از استفاده مواد دوپینگى عبارتند از: بهبود عملکرد و افزایش کارایى ورزشى، اجراى سریع، بهتر و قوى تر فنون ورزشى، توانایى اجراى نمایش بهتر و زیباتر حرکات، طولانى تر کردن استقامت و تحمل بدن، تسکین بعضى از دردها و کاهش خستگى ها، بازگشت سریع به حالت اولیه، و کاهش استرس و اضطراب ورزشى.
داروها و مواد نیروزا باعث تسریع در واکنش هاى تحریکى بدن مى شوند و شرایط برترى ناعادلانه ورزشکاران خاطى و دوپینگى را فراهم مى سازد (همان، ص 14،82 و 128).
امروزه ما شاهد این واقعیت تلخ و ناگواریم و مصرف داروها و مواد غیرمجاز و محرک در رشته هاى مختلف ورزشى روزبه روز بیشتر مى شود. دوپینگ علاوه بر نقشى که در بر هم زدن شرایط عادلانه مسابقه و نابرابر کردن مسابقات ایفا مى کند، ضررهاى دیگرى نیز دارد. تعداد زیادى از این مواد، منجر به اعتیاد ورزشکاران مى شود و موجبات تباهى و معضلات اخلاقى آنها را فراهم مى آورد. مواد دوپینگى آثار زیان بارى نیز به روان افراد دارند؛ مانند افسردگى و پرخاشگرى، هیجان بیش از اندازه، خشونت، بى خوابى و بى ثباتى عاطفى. از لحاظ عوارض جسمانى نیز عوارض قلبى و عروقى و اختلالات کبدى، کاهش تعداد اسپرم و عقیمى و ناتوانى جنسى در مردان و اختلال در قاعدگى زنان و بروز صفات مردانه در زنان و... را در پى دارد (همان، ص 114؛ آفرینش خاکى و صانعى، 1388، ص 112).
مصرف مواد نیروزا رقابت منصفانه را برهم مى زند و آن را تبدیل به بى عدالتى مى نماید. این بى عدالتى از دیدگاه اخلاق اسلامى قابل قبول نمى باشد؛ چراکه هر ورزشکارى که پا در عرصه ورزش مى گذارد تعهد مى دهد به قوانین حاکم بر ورزش احترام گذاشته و از آنها تخطى نکند. بنابراین، استفاده از مواد نیروزا نقض تعهد اخلاقى ورزشکار مى باشد. از دید اسلام، وفاى به عهد امرى لازم و ضرورى مى باشد. از سوى دیگر، ضررهاى قابل توجهى را متوجه مصرف کننده مى کند که از دیدگاه اسلام، «کل مضر حرام»؛ هر چیزى که ضرر دارد حرام است (مجلسى، 1403ق، ج 103، ص 280). جاى شک نیست که تعلیمات اسلام بر اساس حفظ و رشد و سلامت بدن است. علت حرمت بسیارى از این امور مضر بودن آنها براى بدن است. یکى از مسلمات فقه این است که بسیارى از این امور به این دلیل تحریم شده اند که براى جسم ضرر دارند. بنابراین، چیزى که زیانش قطعى باشد از نظر اسلام حرام است (مطهرى، 1368، ص267و268)وازلحاظ اخلاقى نادرست.
6. نژادپرستى در ورزش: یکى از مسائلى که در ورزش شاهد آن بوده ایم حرکت ها یا تبلیغ نژادپرستى است. یان پدر ژیمناستیک آلمان، از ورزش به عنوان تبلیغات و شعارهاى ملى آلمان بهره بردارى کرده و در پى او، هیتلر براى اثبات نظریه «برترى نژادى نازى» از آن سود برد (کیهان ورزشى، ش 858، ص 10). گوبلز وزیر تبلیغات هیتلر، در جریان المپیک 1936 اعلام کرد: مردم نباید اشتباه کنند و تصور نمایند که منظور ما از برگزارى بازى هاى المپیک صرفا ورزش است، بلکه ما مى خواهیم از این فرصت استفاده کرده و برترى نژاد ژرمن به جهانیان را یک بار دیگر ثابت کنیم (شفیعى سروستانى، 1386، ص 97).
از دیدگاه اسلام، هیچ کدام از خصلت هاى نژادى دلیل برترى انسان یا یک قوم نمى شود و همه افراد مخلوق خداوندند و داراى کرامت و شرافت انسانى مشترک مى باشند. تنها چیزى که باعث برترى انسان در نزد خداوند مى شود تقواى الهى است؛ چنان که قرآن مى فرماید: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ» (حجرات: 13).
7. فحاشى: یکى از رذایل اخلاقى و نابهنجارى هاى اجتماعى که در جامعه بسیار رواج یافته و به صورت پدیده اى در همه جا حتى در میان کودکان و نوجوانان بروز پیدا کرده است، و ورزش ما نیز از آن در امان نمانده، مسئله دشنام و ناسزا با واژگان و الفاظ رکیک و زشت است. یکى از صفاتى که یک ورزشکار یا دوست دار ورزش باید کنار گذارند فحاشى و بددهنى است. این صفت بداخلاقى از هر کسى سر زند بد است، اما از کسانى که به عنوان الگوى دیگران مطرح مى شوند زشت تر است. متأسفانه جامعه ورزشى ما هر از چند گاهى شاهد چنین رذیله اخلاقى مى باشد و با حواشى که صورت مى گیرد و انعکاس رسانه اى که پیدا مى کند آثار بدى در سطح جامعه به همراه مى آورد.
امیرالمؤمنین على علیه السلام به جمعى از یارانش که پیروان معاویه را در ایام جنگ صفین دشنام مى دادند مى فرماید: «من خوش ندارم که شما فحاش باشید. اگر شما به جاى دشنام، اعمال آنها را برشمرید و حالات آنها را متذکر شوید (و روى اعمالشان تجزیه و تحلیل نمایید) به حق و راستى نزدیک تر و براى اتمام حجت بهتر است» (نهج البلاغه، 1412ق، ص 323).
8. تبانى در ورزش: یکى دیگر از نبایدهاى اخلاقى، تبانى در ورزش است. تبانى در ورزش یعنى دو رقیب یا دو تیم با هم سازش کنند و کنار بیایند تا به هدفى که خارج از قانون و خارج از حق است، برسند. در تبانى، تیم یا رقیبى که شانسى براى صعود به مرحله بعد ندارد، از توانایى خود مى کاهد تا حریفش بتواند در بین رقیبان دیگر صعود نماید. تبانى ریشه در دنیاطلبى و حب نفس دارد و از ایمان و صداقت و عدالت به دور است. تبانى یک نوع نفاق و خیانت است. این امر از مؤمن سر نمى زند؛ چنان که پیامبر صلى الله علیه و آله مى فرماید: «تبانى باعث از بین رفتن رقابت سالم مى گردد و عدالت در ورزش و رقابت را از بین مى برد و از نظر اخلاقى کارى زشت به شمار مى رود» (ابن شعبه حرانى، 1363، ص 55).
نتیجه گیرى
1. با توجه به ورزش هایى که در منابع دینى وجود دارد، اسلام موافق ورزش است، اما بایدها و نبایدهاى اخلاقى را در ورزش مطرح مى کند که باید به آن پایبند بود.
2. ورزش خود نمى تواند هدف نهایى باشد، بلکه ابزارى است که باید در خدمت اهداف متعالى تر قرار گیرد.
3. ورزش و ورزشکار بدون اخلاق ارزشى نداشته و مى تواند موجب ضرر رساندن به شخص و جامعه باشد. با توجه به اینکه ورزشکار به عنوان اسوه و الگو مطرح است، باید به مسائل اخلاقى پایبند باشد.
4. نیرومندى و قدرت بدنى یک مزیت و یک ارزش است. یکى از راه هاى کسب این قدرت و نیروى بدنى انجام ورزش است. هر ورزش و هر فعالیت بدنى که در آن خلاف موازین شرع نباشد و باعث قدرت بدنى شود، ممدوح است. البته تذکر این نکته لازم مى باشد که خوب بودن و ارزشمند بودن نیرو و قدرت بدنى در اسلام داراى ارزش و مطلوبیت غیرى است و بستگى دارد آن را براى چه امرى بخواهیم. اگر آن را براى امرى مشروع طلب کنیم، داراى ارزش خوب و در غیر این صورت، داراى ارزش منفى خواهد بود.
5. با بررسى احکام اخلاقى در ورزشکار مى توان نتیجه گیرى کرد که دست کم چهار اصل اخلاقىِ جوانمردى، عدالت، وفاى به عهد و عدم اضرار و ضرر براى بررسى احکام اخلاقى راه گشا خواهد بود.
6. بررسى و تبیین اخلاق ورزشکار و ترویج اخلاق پهلوانى با توجه به اسوه بودن آنها از اهمیت خاصى برخوردار است و مسئولان ورزشى باید علاوه بر ترویج آن در بین ورزشکاران، داشتن اخلاق ورزشى را در کنار داشتن صلاحیت و مهارت هاى ورزشى براى انتخاب هاى مختلف مدنظر قرار دهند.
منابع
نهج الفصاحه (1337)، تهران، چاپخانه اسلامیه.
نهج البلاغه (1412ق)، صبحى صالح، تهران، منشورات دارالهجره.
آفرینش خاکى، اکبر و سعید صانعى (1388)، بهداشت و ورزش، تهران، ورزش.
ابن شعبه حرانى، حسن بن على (1363)، تحف العقول، چ دوم، قم، جامعه مدرسین.
امام خمینى (بى تا)، صحیفه نور، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى قدس سره.
انورالخولى، امین (1381)، ورزش و جامعه، ترجمه حمیدرضا شیخى، تهران، سمت.
پاک نژاد، سیدرضا (بى تا)، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، تهران، بى نا.
ترکان، فرزانه (1380)، ورزش براى زندگى، بى جا، زال.
تمیمى آمدى، عبدالواحدبن محمد (1366)، غررالحکم و دررالکلم، ترجمه سیدهاشم رسولى محلاتى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى.
توحیدى اقدم، محمدحسین (1380)، درآمدى بر ورزش در اسلام، تهران، نصایح.
حرّعاملى، محدبن حسن (1414ق)، وسائل الشیعه، قم، مؤسسة آل البیت.
راغب اصفهانى، محمدبن حسین (بى تا)، مفردات الفاظ القرآن، قم، اسماعلیان.
سیمسون، ویو و آندرو جنینگز (1382)، اربابان پشت پرده المپیک، ترجمه پرویز ختایى، تهران، بى نا.
شجاعى، محمدصادق (1383)، توکل به خدا، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس سره.
شفیعى سروستانى، اسماعیل (1386)، داستان ورزش غرب، چ دوم، تهران، هلال.
طباطبائى، سیدمحمدحسین (1417ق)، تفسیر المیزان، قم، جامعه مدرسین.
طبرسى، فضل بن حسن (1344)، مشکاه الأنوار فى غررالأخبار، چ دوم، نجف، المکتبة الحیدریة.
طوسى، محمدبن حسن (بى تا)، المبسوط، تهران، المکتبه المرتضویه.
کاشف، میرمحمد و مهدى شیدایى (1389)، حقوق و اخلاق ورزشى، تهران، بامداد کتاب.
کلینى، محمدبن یعقوب (1429ق)، الکافى، قم، دارالحدیث.
مجلسى، محمدباقر (1403ق)، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفا.
محمدیان، زهره (1388)، کشتى با چوخه، بى جا، راهنما.
محمّدى رى شهرى، محمد (1416ق)، میزان الحکمة، قم، دارالحدیث.
مطهّرى، مرتضى (1368)، تعلیم و تربیت در اسلام، تهران، صدرا.
موتاب، احمد (بى تا)، آیین فتوت و جوانمردى و پهلوانان آذربایجان، تبریز، بى نا.
موظف رستمى (1380)، اصول برنامه ریزى اوقات فراغت، تهران، گویه.
وفایى، مصطفى (1388)، ورزش درمانى، تهران، وفایى.
ویلیامز، جان و اریک دانتیک (1379)، کندوکاوى در پدیده اوباشیگرى در فوتبال، ترجمه حسن افشار، تهران، مرکز.
هاشمى نوربخش، حسن (1384)، ورزش از دیدگاه اسلام، بى جا، سبط النبى.