نقش ولایت پذیرى اهلبیت علیهم السلام در امنیت فردى و تحلیل روان شناختى آن
Article data in English (انگلیسی)
سال بیست و دوم ـ شماره 191 ـ آبان 1392، 27ـ44
محمد زارعى توپخانه
چکیده
هدف این پژوهش، بررسى نقش ولایت پذیرى اهل بیت علیهم السلام در تأمین امنیت فردى انسان مؤمن است. امنیت یکى از نیازهاى پایه بشرى است که در سایه آن، تحقق دیگر نیازها امکان پذیر مى باشد. در این نوشتار، ابتدا اهمیت امنیت از دیدگاه دین و روان شناسى ذکر مى گردد. منابع امنیت در روان شناسى، به طور مختصر، بیان مى شود. سپس بر اساس متون دینى، آسیب هاى پیش روى انسان ذکر شده، ولایت پذیرى اهل بیت علیهم السلام ازجمله عوامل امنیت آفرین، معرفى مى گردد. این تحقیق با روش توصیفى ـ تحلیلى و با تحلیلى روان شناختى، درصدد است چگونگى نقش «ولایت پذیرى اهل بیت علیهم السلام» در «امنیت فردى» را مورد مطالعه قرار دهد. یافته هاى پژوهش، حکایت از آن دارد که آسیب ناپذیرى از کارکردهاى اساسى ولایت پذیرى است که موجب شکل گیرى امنیت فردى در ابعاد دنیوى (جسمانى، مالى، معنوى، روانى) و اخروى مى گردد. چگونگى آسیب ناپذیرى به وسیله شاخصه هاى زیر تحقق مى یابد: شناخت منافع و آسیب ها، الگوپذیرى، احساس نظارت، امید به حمایت گرى، معنادارى زندگى و امداد غیبى.
کلیدواژه ها: امنیت فردى، ولایت پذیرى اهل بیت علیهم السلام، آسیب ناپذیرى.
کارشناس ارشد روان شناسى مؤسسه آموزشى پژوهشى امام خمینى قدس سره. mohammad358z@yahoo.com
دریافت: 11/ 5/ 91 پذیرش: 18/ 7/ 92
مقدّمه
در دنیاى کنونى، رویدادها و آسیب هاى گوناگون اجتماعى، محیطى، روانى و خانوادگى به وقوع مى پیوندد که سلامت انسان را به مخاطره مى اندازد؛ آسیب هایى که گاه جسم و روان و گاه زندگى مادى و معنوى انسان را تهدید مى کند. ازاین رو، شناخت آسیب ها و پى بردن به عوامل امنیت آفرین از اهمیت بسزایى برخوردار است. در سلسله مباحث روان شناسى، امنیت جایگاه ویژه اى دارد (مزلو، به نقل از: شولتز و شولتر 1389، ص 349). در سلسله نیازهاى خود، امنیت را دومین نیاز اساسى انسان مى داند و آن را پایه بسیارى از نیازهاى بشرى به شمار مى آورد. بالبى (کاپلان، سادوک 1389، ج 1، ص 184)، یکى از پایه هاى سلامت روانى را دلبستگى ایمن در کودکى مى داند. رفع اضطراب یا ترس نوزاد، ضرورتى بنیادین براى رشد دلبستگى و احساس امنیت است. اریکسون (شولتز و شولتر، 1389، ص 253ـ254)، نقش امنیت و محبت را در سال اول زندگى تضمین کننده رشد اعتماد در کودک مى داند.
در آموزه هاى دینى، امنیت جایگاه ویژه اى دارد؛ سنگ بناى کعبه، براى ایجاد امنیت است؛ ازاین رو، ابراهیم خلیل از خداوند تقاضا مى نماید کعبه را سرزمین امن قرار دهد: وَإِذْ قالَ إِبْراهیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنا (ابراهیم: 35)، زمانى که ابراهیم گفت: پروردگارا! این شهر [مکّه] را شهر امنى قرار ده. خداوند نیز با اجابت دعاى ایشان، این سرزمین را امن قرار داد: أَوَلَمْ یرَوْا أَنَّا جَعَلْنا حَرَما آمِنا(عنکبوت: 67)؛ آیا ندیدند که ما حرم امنى (براى آنها) قرار دادیم. امنیت یکى از مهم ترین وعده هایى است که در سایه حکومت جهانى تحقق مى یابد: وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِى الْأَرْضِ... وَ لَیبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنا (نور: 55)؛ خداوند به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده اند وعده مى دهد که قطعا آنان را وارثان زمین خواهد کرد... و ترسشان را به امنیت و آرامش مبدل خواهد ساخت. در آیه دیگرى، آرامش و امنیت روانى، از مهم ترین کارکردهاى یاد خدا ذکر شده است: أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (رعد: 28)؛ تنها با یاد خدا دل ها آرامش مى یابد. همچنین، در روایات اهل بیت علیهم السلام، امنیت جایگاه ویژه اى دارد. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى فرماید: نِعْمَتَانِ مَکْفُورَتَانِ الْأمْنُ وَ الْعَافِیه (مجلسى، 1404ق، ج 78، ص 170)؛ دو نعمت اند که قدر آنها شناخته نمى شود: امنیت و عافیت. در روایت دیگرى، امنیت را از سه نیاز اساسى انسان برمى شمارد: ثَلَاثَةُ أَشْیاءَ یحْتَاجُ النَّاسُ طُرّا إِلَیهَا الْأمْنُ وَ الْعَدْلُ وَ الْخِصْب (همان، ج 75، ص 23)؛ سه چیز است که همه مردم به آن نیاز دارند؛ امنیت، عدالت، فراوانى. بنابراین، شناخت عوامل امنیت آفرین در آموزه هاى دینى و روان شناسى، از اهمیت بسزایى برخوردار است.
تحقیقات متعددى در ابعاد گوناگون امنیت از دیدگاه آموزه هاى دینى صورت گرفته است. اخوان کاظمى (1389)، در مقاله امنیت و ابعاد و سازوکارهاى تأمین آن در روایات به این نتیجه رسیده است که هرگونه ناامنى در هر عرصه اى به بى ایمانى و صفات متقابل ایمان مثل شرک و کفر و ظلم برمى گردد. بهرامى (1382الف)، در مقاله امنیت فردى در نظام حقوقى قرآن، امنیت فردى را در دو حیطه دنیا و آخرت بحث کرده و امنیت دنیوى را شامل امنیت جان، عقیده، بیان، آبرو و مال انسان ها دانسته است. درى نجف آبادى (1379)، امنیت را از دیدگاه امیرالمومنین علیه السلاممطرح کرده است. وى معتقد است: مقوله امنیت، اعم از امنیت فردى، اجتماعى، داخلى و بین المللى یکى از مقولات ریشه اى در تعریف و شاخصه هاى حکومت اسلامى است. بهرامى (1382ب)، امنیت ملى را در آینه آیات قرآن مورد بررسى قرار داده، امنیت ملى را در گرو امنیت دینى، نظامى و اقتصادى دانسته است. میرزامحمدى و رسولى (1389)، تربیت ولایى را مطالعه نموده و آن را به عنوان اصلى ترین مبناى تربیت دینى ارزیابى کرده اند. اما به نظر مى رسد تاکنون ارتباط بین ولایت پذیرى اهل بیت علیهم السلام و امنیت فردى مورد مطالعه قرار نگرفته است. ازاین رو، این نوشتار، با تحلیلى روان شناختى در آموزه هاى دینى، تأثیر ولایت پذیرى اهل بیت علیهم السلام بر امنیت فردى را مورد بررسى قرار مى دهد و درصدد پاسخ به این پرسش است که چگونه ولایت پذیرى اهل بیت علیهم السلام موجب امنیت فردى مى شود؟
مفهوم ولایت
لغت نامه ها براى ولایت استعمالات بسیارى (اعم از حقیقت و مجاز) ذکر کرده اند؛ مثل: دوست، اختیاردار، هم پیمان، همسایه، پیرو، داماد، ناصر، خویش (قرب)، و باران پى در پى (فراهیدى، 1410ق، ج8، ص365؛ ابن منظور، 1414ق، ج 15، ص 406ـ407). اما راغب اصفهانى معناى لغوى ولاء و توالى را چنین مى داند: حاصل شود دو چیز یا بیشتر، از یک جنس و بدون اینکه چیزى از غیر آن جنس حایل شود. گاهى این لفظ به طور استعاره و مجاز در قربى استعمال مى شود که آن قرب از جهات نصرت، نسبت، دوستى، مکان و اعتقاد حاصل مى گردد (راغب اصفهانى، 1412ق، ص 885). علّامه طباطبائى با استناد به معناى مذکور مى فرماید: از معانى ولایت در موارد استعمالش، به دست مى آید که ولایت عبارت است از یک نحوه قربى که باعث و مجوز نوع خاصى از تصرف و مالکیت و تدبیر مى شود؛ لذا قال ابن الاثیر: و کانُ الولایة تُشعر بالتدبیر و القُدرة؛ ولایت به تدبیر و قدرت اشعار دارد. بنابراین، لازمه این قرب این است که براى ولى قربى باشد که براى غیر او نیست. پس هرچه از شئون زندگى مولى علیه که قابل واگذارى است، تنها ولى مى تواند آن را عهده دار شود؛ مانند ولىّ میت. یعنى همان طورى که میت قبل از مرگش مى توانست به ملاک مالکیت انواع تصرفات را در اموال خود بکند، ولىّ او در حال مرگ او مى تواند به ملاک وراثت آن تصرفات را بکند و همچنین ولىّ صغیر با ولایتى که دارد مى تواند در شئون مالى صغیر اعمال تدبیر نماید. همچنین، ولىّ نصرت که مى تواند در امور منصور و دفاع و تقویتش تصرف کند. همچنین، خداى تعالى که ولىّ بندگانش است و امور دنیا و آخرت و امر دین آنها را تدبیر مى نماید، وسایل هدایتشان را فراهم مى کند؛ داعیان دینى به سوى آنان مى فرستد و توفیق و یارى خود را شامل حالشان مى کند. رسول خدا صلى الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلامولىّ مؤمنین اند؛ چون از طرف پروردگار، داراى منصبى هستند که در بین مؤمنین حکومت مى کنند و در امورشان تصرف مى کنند و له و علیه آنها قضاوت مى نمایند (طباطبائى، 1374، ج 6، ص 13). با مراجعه به استعمالات آیات و روایات، همین معنا براى ولایت استخراج مى شود. اما مقصود از ولایت پذیرى، اعم از اعتقاد است؛ بلکه هم اعتقاد و هم لوازم همه جانبه این اعتقاد لحاظ مى شود. بنابراین، ولایت پذیرى اهل بیت علیهم السلام به معناى پذیرش قرابت خاصى (پذیرش همه جانبه ولى در شناخت، عواطف و رفتار) است که متضمن تصرف، تدبیر و مالکیت انسان کامل است تا بر اساس توانمندى هاى ویژه خود، شئون موردنیاز مؤمنان را تدبیر کند.
مؤلفه هاى اساسى ولایت پذیرى
با بررسى آیات و روایات، به دست مى آید که ولایت پذیرى اهل بیت علیهم السلام داراى سه مؤلفه اساسى است. کارکردهاى ولایت پذیرى مبتنى بر تحقق مؤلفه هاى مذکور است:
1. مؤلفه شناختى
شناخت ولىّ خدا و خلیفه الهى، اولین جزء ولایت پذیرى است. در آیه أَلا إِنَّ أَوْلِیَاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ (یونس: 62)، اولیاء اللّه، ولایت رسول خدا و اهل بیتش تفسیر شده است (دیلمى، 1412ق، ج 1، ص 141). در روایات، شرط تحقق ایمان، شناخت خدا و رسول و اهل بیت، ازجمله امام زمان (عج)، ذکر شده است (کلینى، 1365، ج 1، ص 180). نیز شناخت اهل بیت، مقدّمه شناخت خدا بیان گردیده است (صدوق، 1413ق، ج 2، ص 608). در تفسیر آیه مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِّنْهَا (نمل: 89)، حسنه، شناخت ولایت و محبت اهل بیت معرفى شده است (کلینى، 1365، ج 1، ص 185). نیز شناخت امام از واجبات شمرده شده (همان، ص 180) و مرگ افرادى که شناختى از امام زمانشان ندارند، مرگ جاهلى توصیف شده است (مجلسى، 1404ق، ج 23، ص 89ـ90).
2. مؤلفه عاطفى
محبت و عشق ورزیدن به ولىّ خدا، دومین مؤلفه ولایت پذیرى است. این مؤلفه در ریشه لغوى ولى نهفته است. قرآن کریم مى فرماید: قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى(شورى: 23). قربى، اهل بیت هستند که مزد رسالت پیامبر صلى الله علیه و آلهدوستى و محبت به ایشان ذکر شده است (طباطبائى، 1374، ج 18، ص 66). اساس و بنیان اسلام، حبّ اهل بیت معرفى شده (کلینى، 1365، ج 2، ص 46) و دوستى با اهل بیت در راستاى دوستى با خدا ذکر شده است (صدوق، 1413ق، ج 2، ص 608). البته در کنار حبّ اهل بیت، بغض به دشمنان ایشان هم شرط اساسى است (کلینى، 1365، ج 4، ص 579).
3. مؤلفه رفتارى
سومین مؤلفه ولایت پذیرى، مؤلفه رفتارى است. این مؤلفه خود شامل دو بخش مى شود:
الف) پیروى از دستورات ولىّ خدا: قرآن کریم، اطاعت از اهل بیت را بر مؤمنان واجب دانسته است: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ (نساء: 59). نیز در روایات متعددى، شرط ولایت پذیرى اهل بیت، پیروى از دستورات آنان و دورى از نواهى ایشان توصیف شده است (مجلسى، 1404ق، ج 67، ص 100؛ صدوق، 1362، ص 626). همچنین رضایت خداوند و گشایش امور بعد از شناخت، اطاعت از امام ذکر شده (کلینى، 1365، ج 1، ص 186) و شرط تحقق نصرت و یارى امام معصوم، انجام واجب و ترک حرام دانسته شده است (نورى، 1408ق، ج 12، ص 54).
ب) توسل، تمسک و یارى خواستن از اهل بیت: مؤلف تفسیر البرهان در ذیل آیه یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ(مائده: 35)، مى نویسد: قال امیرالمؤمنین علیه السلام: أنا وسیلته؛ یعنى وسیله درِ خانه خدا من (و فرزندانم) هستم (بحرانى، 1416ق، ج 2، ص 292). در روایات فراوانى توسل به اهل بیت علیهم السلام و طلب شفاعت از ایشان، مورد تأکید قرار گرفته است (مجلسى، 1404ق، ج 99، ص 249) و شفاعت و رضایت ایشان، شرط تحقق رحمت و نصرت الهى توصیف شده است (صدوق، 1413ق، ج 2، ص 616ـ617). نیز زیارت قبور ایشان موجب پاکى از گناهان و شفاعت در روز قیامت ذکر شده است (کلینى، 1365، ج 4، ص 548).
مفهوم امنیت
واژه امنیت از اَمْن: سکون (مصطفوى، 1360، ج 1، ص 149)، طمأنینه نفس و رفع خوف (راغب اصفهانى، 1412ق، ص 90) و وحشت و اضطراب (مصطفوى،1360، ج 1، ص 149) گرفته شده است. ما از بین انواع امنیت، درصدد بررسى امنیت فردى هستیم و آن عبارت است از: اطمینان نفس و رفع خوف از همه امورى که سلامت دنیوى (جسمانى، روانى، مالى و معنوى) و اخروى ما را به مخاطره مى اندازد.
واژه امن در آیات و روایات استعمالات مختلفى دارد:
الف) امن: اطمینان و رفع خوف به خاطر شخص نیرومندى که بتوان به آن تکیه کرد که در آیات و روایات، خدا (قصص: 31)، اهل بیت علیهم السلام (مجلسى، 1404ق، ج 27، ص 309) و امیرالمؤمنین على علیه السلام (همان، ج 39، ص 246)، امنیت آفرین معرفى شده اند.
ب) امن: اطمینان و رفع خوف به خاطر عمل قوى که بتوان به آن تکیه کرد که در آیات و روایات، ایمان به خدا و روز قیامت و عمل صالح، امنیت آفرین معرفى شده اند (مائده: 69).
ج) امن: اطمینان و رفع خوف به خاطر مکان مستحکمى که بتوان به آن تکیه کرد که در آیات و روایات، خانه خدا (بقره: 125)، قبور مطهر اباعبداللّه الحسین علیه السلام(طوسى، 1365، ج 6، ص 48) و ائمّه سامرا علیهماالسلام (همان، ص 75) امنیت آفرین معرفى شده اند.
د) امن: اطمینان و رفع خوف به خاطر قدرت اشیایى که بتوان به آن تکیه کرد که در روایات، تربت قبر امام حسین علیه السلام (همان، ص 94) و زمزم (نورى، 1408ق، ج 17، ص 18) امنیت آفرین معرفى شده اند.
نتیجه اینکه، از آیات و روایات به دست مى آید: اطمینان در امن به خاطر نیروى ویژه اى است که در شخص یا عمل یا مکان یا شى ء خاصى وجود دارد؛ بنابراین، مفهوم امن عبارت است از: اطمینان و رفع خوف و اضطراب به خاطر تکیه بر نیرو و قدرتى برتر.
امنیت در روان شناسى
اکثر مباحث مطرح شده پیرامون امنیت، با والد حمایتگر پیوند خورده است و نقش نظارتى، حمایتى وى مورد تأکید است. نظریه پردازان امنیت معتقدند: وجود عوامل خطر به تنهایى موجب آسیب هاى روانى نمى شود، بلکه وجود عوامل خطر، به علاوه فقدان عوامل محافظت کننده و حمایتگر، موجب بروز آسیب هاى روانى مى گردد (قره باغى و وفایى، 1386). بنابراین، باید نقش عوامل محافظت کننده و حمایتگر نیز مورد توجه قرار گیرد.
نقش مادر
مادر در سنین اولیه رشد کودک نقش اساسى دارد. به طور کلى، دلبستگى ایمن، که اولین بار توسط بالبى مطرح شد، از کیفیت تعامل بین نوزاد و مراقب حکایت دارد. در این میان، سهم مادر به طور معنادارى برجسته است. مادرانِ نوزادانى که دلبستگى ایمن دارند، مایلند به نحوى باثبات و سریع به پیام هاى نوزادانشان پاسخ دهند، تماس هاى بدنى عاشقانه بیشترى دارند و مراقبت فیزیکى بیشترى از نوزاد به عمل مى آورند (دبلیو برکویتز و اچ گریچ، 1386، ص 159). توانایى مادر در رفع اضطراب و ترس نوزاد، در رشد دلبستگى و احساس امنیت اهمیت بسزایى دارد (کاپلان و سادوک، 1389، ج 1، ص 184). کودکى که در نخستین سال هاى زندگى، منبع دلبستگى خویش را از دست مى دهد، احساس ناامنى را تجربه مى کند؛ درنتیجه، دنیا را مکانى ناامن و دیگران را موجوداتى غیرقابل اعتماد مى پندارد. گویى به این باور مى رسد که دنیا بى رحم و دیگران غیرقابل اعتماد هستند (الیاسى، 1384؛ شولتز و شولتر، 1389، ص 253ـ254) در مقوله اعتماد و امنیت، بر نقش مادر در سنین اولیه تأکید مى کند و معتقد است: اگر مادر نیازهاى کودک را به درستى تأمین نماید، احساس امنیت و اعتماد به درستى شکل مى گیرد.
نقش پدر
با ورود کودک به سن نوجوانى، پدر نقشى تعیین کننده تر در تأمین امنیت ایفا مى کند. حمایت ها و نظارت هاى وى، احساس امنیت را مى پروراند و فقدان پدر، نوجوان را به سوى انواع انحرافات وآسیب هاى جبران ناپذیر سوق مى دهد که این امر، از کمبود نظارت و کنترل نوجوان ناشى مى شود (مهدوى و میرساردو، 1381؛ Allen & Daly, 2007, p.1-8). نتایج حاصل از پنجاه مطالعه مهم نشان مى دهد که عدم حضور پدر عامل اساسى بسیارى از جرم و بزهکارى هاست. نوجوانان فاقد پدر، در هویت یابى با مشکلات بیشترى روبه رو هستند و اعتماد به نفس کمترى دارند (همان). تحقیق طولى 25 ساله نشان مى دهد: هر اندازه نقش تربیتى و نظارتى پدر تقویت شود، فرزندان از امنیت بیشترى برخوردارند. این مسئله ممکن است در آینده این کودکان آثار مثبتى داشته باشد. آمارها نشان مى دهد که طلاق و اختلافات زناشویى چنین فرزندانى کمتر است (یونسى، 1388، ص 16).
نتایج برخى از پژوهش ها در ایران نشان مى دهد که فقدان پدر با آسیب هاى گوناگونى ازجمله اختلال بیش فعالى، اختلال سلوک، بزهکارى، سوء مصرف الکل و مواد مخدر، افسردگى ها، رفتارهاى معطوف به خودکشى، اختلالات اضطرابى، اسکیزوفرنیا، درخودماندگى و اختلال هاى خوردن مرتبط است (مکوندى و همکاران، 1377). در تحقیقى در میان 400 نفر از نوجوانان فاقد پدر، همبستگى بین فقدان پدر و خودکشى، مصرف مواد مخدر، ترک خانه، سرقت و غیره به دست آمد (مهدوى و میرساردو، 1381). در مجموع، حمایت ها و نظارت هاى والدینى در کودکى و نوجوانى، در تأمین امنیت فردى سهم بسزایى دارد.
على رغم اینکه نظارت و حمایت والدین، بسیارى از آسیب ها را از فرزندان دفع مى کند؛ با وجود این، همواره آسیب هاى گوناگون، امنیت فرزندان را به مخاطره مى اندازد. از سویى، با آغاز بزرگ سالى انسان همچنان در معرض بسیارى از آسیب هاى جسمانى و روانى است و نیازمند حمایتگرى توانمند و مراقبى هوشمند است تا با تکیه بر او احساس امنیت کند. این نیاز به قدرى قوى جلوه مى کند که فروید (1973) در کتاب آینده یک پندار آن را به غلط منشأ پیدایش ادیان به شمار آورده است: کودک به خاطر ضعف، وابستگى و احساس ترس، به حمایت پدر نیاز دارد. این احساس درماندگى و آسیب پذیرى در سراسر عمر همراه با آرزوهاى برآورده نشده، انسان را وامى دارد تا به دنبال جانشین پدرِ کودکى یعنى پدرى نیرومند و زنده و حامى بگردد تا وى را در مقابل ناملایمات و حوادث حمایت کند (آذربایجانى و موسوى اصل، 1387، ص 48ـ49). گرچه این نکته به عنوان دلیل پیدایش ادیان مردود است، ولى مى تواند نیاز انسان به حامى و سرپرستى نیرومند را در بزرگ سالى نشان دهد. حال جاى طرح این پرسش است که چگونه مى توان نیاز ایمنى بزرگسال را تأمین نمود؟ چگونه مى توان آسیب هایى را که والدین قادر به دفع آنها نیستند، از کودکان دفع نمود؟ علم روان شناسى، بیشتر بر نقش حمایت هاى اجتماعى و مؤسسات و ارگان هاى مسئول تأکید مى ورزد، اما با اندک تأملى درمى یابیم که این امور به تنهایى پاسخگوى همه نیازها و دفع آسیب هاى جسمانى و روانى نیست. شاهد بر این مدعا، کثرت آسیب هاى روحى ـ روانى، على رغم وجود چنین مؤسسات و حمایت هاى اجتماعى در دنیاى مدرن امروزى است. پس بهتر است پاسخ به این پرسش را در آموزه هاى ادیان الهى جست وجو نمود. بدین منظور، دین مبین اسلام، منصب ولایت را، جعل کرده و پذیرش ولایت ایشان را زمینه ساز امنیت فردى و آرامش حقیقى قرار داده است. توجه به این نکته ضرورى است که مقصود از ولى، انسان کاملى است که زمین از وجود وى خالى نمى ماند (مجلسى، 1404ق، ج 23، ص 38) و سکان دار هدایت بشر و دفع خطر و ضرر است و یکى از مهم ترین کارکردهاى ولایت پذیرى، تأمین امنیت براى مؤمنان است (نورى، 1408ق، ج 8، ص 242).
امنیت در پرتو ولایت
آموزه هاى دینى مشتمل بر دو مفهوم ولایت و امنیت و یا نقیض آن، یعنى عدم ولایت و عدم امنیت، به سه دسته کلى قابل تقسیم است:
1. برخى روایات پذیرش ولایت اهل بیت علیهم السلام را موجب ایمنى از آسیب هاى اخروى مى دانند. حدیث قدسى معروف مى فرماید: ولایت على بن ابیطالب علیه السلام دژ محکم من است و هر کس در این دژ درآید از عذاب در امان خواهد بود (مجلسى، 1404ق، ج 39، ص 246). قرآن کریم مى فرماید: إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا (فصلت: 30)؛ به یقین کسانى که گفتند: پروردگار ما خداوند یگانه است، سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل مى شوند که نترسید و غمگین مباشید. در تفسیر این آیه وارد شده است: کسانى که بر ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام استقامت ورزند، لحظه مرگ ملائکه الهى بر آنها فرود مى آیند و به آنها ندا مى دهند که ترس و اندوهى به دل راه ندهید (مجلسى، 1404ق، ج 6، ص 166). در حدیث دیگرى، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى فرماید: ولایت من و اهل بیتم امان از آتش جهنم خواهد بود (همان، ج 23، ص 246).
2. برخى دیگر از روایات، ولایت پذیرى اهل بیت علیهم السلام را امنیت آفرین مى دانند، بدون اینکه جهت خاصى را ذکر نمایند. قرآن کریم مى فرماید: إِنَّ أَوْلِیَاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ (یونس: 62)؛ آگاه باشید (دوستان و) اولیاى خدا، نه ترسى دارند و نه غمگین مى شوند. از امیرالمؤمنین على علیه السلام در مورد تفسیر اولیاءاللّه سؤال شد. حضرت فرمود: ما اهل بیت و یاران ما و پیروان بعد از ما، اولیاى خدا هستند (عیاشى، 1380ق، ج 2، ص 124). امام هادى علیه السلام در زیارت جامعه کبیره مى فرماید: کسى که به اهل بیت پناهنده شود در امان است (صدوق، 1413ق، ج 2، ص 613). در کتب ادعیه، در زیارت امیرالمؤمنین علیه السلام مى خوانیم: هر کسى به شما توکل کند ایمن خواهد بود (مجلسى، 1404ق، ج 97، ص 350).
3. برخى دیگر از روایات، ولایت پذیرى اهل بیت را موجب ایمنى از آسیب هاى دنیوى مى دانند. در روایتى، امام هادى علیه السلامخطاب به یکى از اصحاب مى فرماید: اى سهل! براى شیعیان ما به واسطه ولایتى که دارند حفاظ و پناهى است، که اگر به قعر دریاها غوطه ور شوند و یا در دل بیابان هاى بى آب و علف به میان درندگان و دشمنان از جن و انس راه پیمایند، از خطرها در امان باشند. پس به خداى متعال اتکا کن و در ولایت به ائمّه خالص باش، بعد به هر جا خواهى برو و هر مقصدى را که خواهى دنبال نما (نورى، 1408ق، ج 8، ص 242).
از مجموع روایات استفاده مى شود که پذیرش ولایت اهل بیت علیهم السلام موجب ایمنى از آسیب هاى دنیوى و اخروى مى گردد و این حکم کلى استخراج مى شود که ولایت پذیرى اهل بیت موجب امنیت است. اما براى تبیین صحیح بحث، لازم است مسئله و مشکلى که زمینه صدور این دسته از روایات را فراهم آورده، استخراج گردد. بنابراین، این پرسش مطرح مى شود که مسئله و مشکل مخاطبان چه بوده است که این دسته از روایات با حجم گسترده، از اهل بیت صادر شده است؟ با دقت در حکم کلى (ولایت پذیرى موجب امنیت است)، به ویژه محمول قضیه (امنیت) که در همه روایات ذکر شده است، به مسئله اساسى که زمینه طرح بحث ولایت در آن به وجود آمده، پى مى بریم. مسئله فراگیر خوف و اضطراب، ناشى از آسیب ها و تهدیدات گوناگون است که امنیت فردى را به خطر انداخته است و این امر، مخاطب را واداشته براى دفع آسیب ها به امامان معصوم علیهم السلام رجوع نماید. از آنچه گفته شد روشن مى شود که از منظر متون دینى، نیاز به امنیت اختصاص به دوران کودکى ندارد و با توجه به عوامل مختلف تشدیدکننده و آسیب زا، انسان در بزرگ سالى هم نیاز به سرپرست دومى دارد که از علم و دانش و قدرت و تدبیر برخوردار باشد تا بتواند این تأثیر را بر جاى گذارد. ازاین رو، خداوند متعال این نعمت بزرگ را در پذیرش ولایت و سرپرستى انبیا و پس از نبى خاتم صلى الله علیه و آله تحت عنوان پذیرش ولایت و سرپرستى امامان علیهم السلام به بشر ارزانى داشته است.
بر این اساس، لازم است انواع تهدیدها و آسیب هایى که امنیت انسان را به مخاطره مى اندازد، یادآور شویم.
آسیب شناسى
به منظور شناسایى آسیب ها و خطرات فراروى انسان، آگاهى از ماهیت انسان و جهان پیرامون وى، اهمیت بسزایى دارد. ازاین رو، هر دو بحث را مطرح مى نماییم:
الف. ویژگى هاى انسان
انسان داراى توانمندى ها و ظرفیت هاى وجودى کم نظیرى است که در نهاد وى به ودیعه گزارده شده است. قرآن کریم مى فرماید: ما به انسان کرامت بخشیدیم (اسراء: 70) و تنها بعد از آیات خلقت انسان است که خالق یکتا، خلقت خویش را تحسین نموده و مى فرماید: پس شایسته تکریم و تعظیم است خداوندى که بهترین آفرینندگان است (مؤمنون: 14). اما انسان با وجود همه استعدادها و توانمندى هاى کم نظیر، از درک همه مصالح و مفاسد موردنیازش عاجز است. قرآن کریم به علم اندک انسان تصریح نموده است: جز اندکى از دانش، به شما داده نشده است (اسراء: 85). قرآن کریم همچنین به قدرت محدود انسان اشاره کرده و در این باره مى فرماید: انسان، ضعیف آفریده شده است (نساء: 28). نیز در جاى دیگرى با مثالى، ضعف قدرت انسان را یادآور مى شود: هرگاه مگس چیزى از آنها برباید، نمى توانند آن را باز پس گیرند! هم این طلب کنندگان ناتوانند، و هم آن مطلوب (حج: 73). شاهد بر این ادعا این است که با وجود همه پیشرفت هاى مادى بشرى، همچنان آسیب هاى گوناگون، امنیت انسان را تهدید مى کند. بنابراین اتصال به یک منبع دانش و قدرت فراگیر و گسترده ضرورت دارد.
ب. ویژگى هاى جهان خلقت
در جهان خلقت خطرات و آسیب هاى گوناگونى در کمین انسان است؛ آسیب هایى که گاه جسم، گاه روح و روان، گاه حیات مادى و گاهى حیات معنوى ما را تهدید مى کند. در منابع دینى، برخى از این تهدیدها ذکر شده است: حوادث هولناک و خوف آور، گرسنگى، آسیب هاى مالى، جانى (بیمارى ها، مرگ و میرها) (بقره: 155)، درندگان، توفان، گم شدن در بیابان ها (نورى، 1408ق، ج 8، ص 242)، زلزله (زلزال: 1)، شیاطین از اجنه و انسان (الناس: 6)، کفر، شرک، نفاق (توبه: 79)، گناه (آل عمران: 16)، مرگ و سکرات آن (مجلسى، 1404ق، ج 6، ص 166)، قیامت (شمس: 1ـ6)، جهنم و عذاب هاى اخروى (سجده: 13ـ14) و دیگر خطراتى که در کمین انسان است.
بنابراین، مى توان چنین گفت: از سویى، انسان داراى ضعف ها و کمبودهاى فراوان است و از سویى دیگر، آسیب هاى فراوانى امنیت وى را تهدید مى کند که این دو امر انسان را از جهات مختلف آسیب پذیر نموده است.
سبب شناسى
اکنون، جاى طرح این پرسش است که از دیدگاه آیات و روایات مذکور، ترس و اضطراب از کجا نشئت مى گیرد؟ آیا صرف وجود کمبودها و آسیب ها، علت اصلى ناامنى و اضطراب است یا علت، چیز دیگرى است؟ با اندکى دقت در زندگى افراد، درمى یابیم على رغم ضعف هاى فردى و آسیب هاى خارجى، میزان ترس و اضطراب در شرایط یکسان، متفاوت است؛ در برخى موارد، افراد در شرایط سخت، امنیت و آرامش بالایى را تجربه مى نمایند. این امر نشان مى دهد عوامل دیگرى نیز دخیل مى باشند که مورد توجه قرار نگرفته اند. علت یابى این امر ما را به درمان مسئله و مشکل (ترس و ناامنى) رهنمون مى سازد. با رجوع به حکم کلى که از روایات به دست آمد (ولایت پذیرى موجب امنیت است) و با معکوس سازى موضوع (ولایت پذیرى)، به سبب مشکل (بى بهره بودن از ولایت) دست پیدا مى کنیم. با این تبیین که انسانِ در معرضِ آسیب، با امتناع از پذیرش ولایت اهل بیت، خود را از پناهگاه امن ایشان محروم مى سازد. بنابراین، خود را در برابر آسیب هاى گوناگون تنها مى بیند و این امر آسیب پذیرى انسان را افزایش مى دهد و ترس و اضطراب را مضاعف مى سازد. در منابع روایى، آسیب هاى گوناگونى به سبب امتناع از پذیرش ولایت اهل بیت ذکر شده است. ازجمله آسیب هاى جسمانى و مالى مى توان به صدمات جسمانى (مجلسى، 1404ق، ج 23، ص 246)، هلاکت (همان، ج 39، ص 263)، خشک سالى و قحطى (همان، ج 9، ص 226) اشاره کرد. برخى آسیب هاى معنوى نیز عبارتند از: کفر، شرک (صدوق، 1413ق، ج 2، ص 613)، نفاق (مجلسى، 1404ق، ج 39، ص 241) و حبط اعمال (همان، ج 8، ص 301). در خصوص آسیب هاى روانى نیز مى توان این موارد را برشمرد: ترس و هراس (همان، ج 26، ص 258؛ حرّعاملى، 1409ق، ج 14، ص 43) و اندوه و غم و وحشت (کلینى، 1365، ج 1، ص 220). علاوه بر این، محرومیت از پذیرش ولایت، حیات اخروى را به مخاطره مى اندازد. در زیارت جامعه کبیره مى خوانیم: هر کس با شما دشمنى ورزد، هلاک خواهد شد و نومید واقعى کسى است که با شما در پیکار باشد و جهنم در کمین اوست (صدوق، 1413ق، ج 2، ص 613) و دشمنى خدا را در پى دارد (کلینى، 1365، ج 8، ص 26). بنابراین، منصب ولایت براى تأمین امنیت انسان جعل شده است و تقویت ولایت پذیرى اهل بیت، موجب تقویت امنیت فردى مى گردد.
کارکرد آسیب ناپذیرى
تبیین رابطه بین دو مؤلفه ولایت پذیرى و امنیت، امرى ضرورى است. بنابراین، اکنون مجال طرح این پرسش است که چگونه ولایت پذیرى اهل بیت علیهم السلام موجب امنیت فردى مى شود؟ ولایت پذیرى چه خصوصیتى دارد که باعث ایجاد امنیت مى گردد؟ با مراجعه به منابع دینى که ارتباط ولایت اهل بیت و امنیت را بررسى نموده اند، چند دسته روایت به دست مى آید که ارتباط امنیت و ولایت را تبیین مى نماید:
1) یک دسته از روایات، ولایت اهل بیت علیهم السلام را به دژ و قلعه نفوذناپذیر تشبیه کرده اند و پذیرش ولایت ایشان را شرط ورود به این دژ محکم مى دانند. حدیث قدسى، به نقل پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله، مى فرماید: ولایت امیرالمؤمنین دژ تسخیرناپذیر من است، هر کس در آن وارد شود از عذاب در امان خواهد بود (مجلسى، 1404ق، ج 39، ص 246). در حدیث قدسى دیگرى، وحدانیت خدا، قلعه نفوذناپذیر توصیف شده که شرط ورود به آن ولایت پذیرى اهل بیت است (همان، ج 3، ص 7) و در روایتى، امیرالمؤمنین علیه السلام دژ نفوذناپذیر امت ذکر شده است (همان، ج 26، ص 255).
2) در برخى روایات، ولایت اهل بیت به کشتى تشبیه شده است که سرنشینان خود را از غوطه ور شدن در گرداب هلاکت رهایى مى بخشد و پذیرش ولایت ایشان، به منزله سوار شدن بر کشتى نجات توصیف شده است. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى فرماید: مَثَل اهل بیت من، مانند کشتى نوح است. کسى که بر آن سوار شود، نجات مى یابد و در غیر این صورت غرق خواهد شد (همان، ج 23، ص 119). در زیارت نیمه رجب، اهل بیت را کشتى نجات مى خوانیم و بر ایشان سلام مى کنیم (همان، ج 98، ص 345).
3) در روایات دیگرى، ولایت اهل بیت علیهم السلام به عماد و تکیه گاه و ستون محکم تشبیه شده اند که انسان با پذیرش ولایت ایشان به تکیه گاهى محکم دست مى یابد. در برخى از دعاها، اهل بیت به عنوان تکیه گاه و ستون کسانى که تکیه گاهى ندارند، معرفى شده اند (طوسى، 1365، ج 3، ص 96). در روایت دیگرى، اهل بیت به عنوان تکیه گاه مؤمنان معرفى شده اند (مجلسى، 1404ق، ج 23، ص 245).
4) برخى از روایات، ولایت اهل بیت علیهم السلام را به ریسمان محکم الهى تشبیه کرده اند که مؤمن با ولایت پذیرى خود، به این ریسمان محکم چنگ مى زند. امام صادق علیه السلام مى فرماید: ما اهل بیت ریسمان خداوندى هستیم که در قرآن مى فرماید: به ریسمان الهى چنگ زنید و متفرق نشوید (همان، ج 24، ص 83). در روایتى امیرالمؤمنین علیه السلام خود را ریسمان الهى مى داند (همان، ج 4، ص 9). در برخى ادعیه، امیرالمؤمنین علیه السلام ریسمان محکم لقب گرفته و بر حضرتش سلام مى کنیم (کلینى، 1365، ج 4، ص 570).
5) برخى روایات گویاى این مطلب هستند که اهل بیت علیهم السلامپدران امت هستند و مؤمن با پذیرش ولایت ایشان، از الطاف پدرانه ایشان بهره مند مى شود. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در روایت مشهورى مى فرماید: من و على پدران امتیم (مجلسى، 1404ق، ج 27، ص 243) و بلکه ایشان ذى حق تر از پدران نسبى توصیف شده اند؛ زیرا احسان و لطفشان بیش از پدران نسبى است (همان، ج 23، ص 260). در تفسیر آیه النَّبِىُ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ (احزاب: 6)، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله، پدر امت، و مؤمنان، فرزندان ایشان معرفى شده اند و ایشان را حافظ جان و مال آنان مى داند که بعد از حضرتش، امیرالمؤمنین نقش ولایت و پدرى را ایفا مى کند (مجلسى، 1404ق، ج 27، ص 243).
از مجموعه مفاهیم موجود در روایات (دژ مستحکم، کشتى نجات، تکیه گاه، ریسمان محکم الهى، پدران امت) چنین به دست مى آید که ولایت اهل بیت، کارکرد حفاظت کنندگى دارد. ازاین رو، انسان مؤمن با پذیرش ولایت، زمینه ورود به این حفاظ را براى خود فراهم مى آورد و خود را در برابر خطرات آسیب ناپذیر مى سازد. بنابراین، ولایت پذیرى موجب آسیب ناپذیرى در برابر انواع آسیب ها مى شود و این امر آرامش، امنیت و رفع ترس واضطراب را به ارمغان مى آورد.
تحلیل چگونگى آسیب ناپذیرى
براى تحلیل صحیح مطلب، بیان چند مقدمه ضرورى است:
الف) ولایت، قرابت خاصى است که متضمن تصرف، تدبیر و مالکیت انسان کامل است تا بر اساس توانمندى هاى ویژه خود، شئون موردنیاز مؤمنان را تدبیر نماید. بنابراین، ولایت پذیرى به معناى پذیرش این قرابت خاص، یعنى پذیرش همه جانبه ولى در شناخت، عواطف و رفتار است.
ب) امنیت، به معناى اطمینان و رفع خوف و اضطراب به خاطر تکیه بر قدرتى برتر است.
ج) انسان با همه توانمندى هایش، از جهات مختلف آسیب پذیر است و از سویى، در عالم خارج هم، آسیب هاى متعددى در کمین است.
د) بنابراین، تأمین امنیت یکى از نیازهاى اساسى انسان به شمار مى آید. این امر با تکیه بر قدرتى برتر تأمین مى شود که با پذیرش ولایت و حمایت وى آسیب ناپذیر گردد و احساس اطمینان و آرامش نماید.
آسیب ناپذیرى به چند شیوه تحقق مى یابد:
1. ولایت پذیر، با شناخت صحیح و اعتقاد راسخ به ولایت ولىّ خدا، زمینه دوستى و ارتباط عاطفى با اهل بیت و دورى از دشمنان را فراهم مى آورد و این امور خود، زمینه تمسک و توسل و عمل به فرامین انسان کامل را فراهم مى سازد. به عبارتى، ازآنجاکه اهل بیت معادن علم و معرفت (صدوق، 1413ق، ج 2، ص 609) و احیاکننده معالم دین هستند (مجلسى، 1404ق، ج 99، ص 86) و یکى از مهم ترین اهداف جعل منصب ولایت، گسترش معالم دین توسط اهل بیت است؛ همان گونه که رسول خدا صلى الله علیه و آله مى فرماید: اى على! خلق نشدى مگر براى اینکه علوم (معالم) دین به واسطه تو شناسانده شود (کلینى، 1365، ج 1، ص 199)؛ بنابراین، پذیرش ولایت ایشان موجب بهره مندى کامل از معارف دین مى شود. بِمُوَالَاتِکُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعَالِمَ دِینِنَا؛ به واسطه ولایت شما، خدا علوم دین را به ما آموخت (صدوق، 1413ق، ج 2، ص 616). ازاین رو، انسان مؤمن با کسب معرفت صحیح، زمینه هدایت معنوى خود را فراهم مى آورد و از آسیب هاى معنوى و اخروى در امان مى ماند. از سویى، علوم دین چون از منبع وحیانى سرچشمه گرفته است، فرامین آن تأمین کننده مصالح جسم و روح و روان بشر است. ازاین رو، کسب صحیح این معارف، زمینه عمل به آنها و تأمین مصالح و پیش گیرى از انواع آسیب هاى جسمى و روحى و معنوى را فراهم مى آورد. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله تبعیت از ولىّ خدا را مایه سعادت مى داند و مى فرماید: خوشبخت و سعادتمند واقعى کسى است که از فرامین على (و فرزندانش) پیروى کند (مجلسى، 1404ق، ج 39، ص 265).
روان شناسان شناختى بر استدلال و تصمیم گیرى اخلاقى تأکید فراوان دارند (جان بزرگى و همکاران، 1390، ص 5). الگوى کهلبرگ (همان، ص 14) رایج ترین الگوى هاى استدلال اخلاقى است که روش هاى مؤثر تفکر، حل مسئله و موضوعات اخلاقى در اختیار فرد مى گذارد. در این بین، والدین نیرومندترین تأثیر را بر تحول اخلاقى دارند که با القاى شناختى، به همدلى بیشتر، وجدان تحول یافته تر، سطوح بالاى اخلاقى و نوع دوستى فرزندان کمک مى کنند (همان، ص 18). والتر میشل معتقد است: موضوع خویشتن دارى به طور چشمگیرى از عوامل شناختى متأثر است. هرچه تحولات شناختى کودکان نسبت به رفتارهاى مطلوب، بیشتر باشد، شکیبایى آنها در برابر وسوسه ها بیشتر خواهد بود (بى ریا و همکاران، 1383، ج 2، ص 1124).
2. پذیرش ولایت انسان کامل که مربى و پدر امت معرفى شده است، موجب مى شود ایشان به عنوان الگوى کاملى در نظر گرفته شود؛ رفتار و کردارش درون فکنى گردد و در زندگى این رفتارها بروز و ظهور پیدا نماید. نیز ازآنجاکه رفتار ایشان براساس رعایت مصالح و دورى از مفاسد بوده است، این امر خود زمینه دفع بسیارى از آسیب ها را فراهم مى آورد. پژوهش ها نشان مى دهد که الگو، نقش تعیین کننده اى در یادگیرى رفتارها ازجمله خودمهارگرى و کنترل تکانه ایفا مى کند (جان بزرگى و همکاران، 1390، ص 10ـ11). از سویى، فلورى (پاکدامن و همکاران 1390) نشان داد: پدر به عنوان فراهم کننده الگویى براى همسان سازى نوجوان مطرح است. پژوهش هاى ویلیامز و کلى (همان) ابراز مى دارند: فرزندانى که احساس نزدیکى بیشترى به پدر خود مى کنند و زمان بیشترى را با وى مى گذرانند، بیشتر مى توانند این الگوهاى رفتارى را بیاموزند و به زندگى خود منتقل کنند و به این ترتیب، سازگارى روان شناختى بیشترى دارند.
قرآن کریم مى فرماید: همانا براى شما رسول خدا الگو و سرمشقى نیکوست (احزاب: 21). نیز در روایتى وارد شده است: على علیه السلامبراى شما الگو است (حرّعاملى، 1409ق، ج 2، ص 83) و در توقیع شریف حضرت حجت (عج) ذکر شده است: دختر رسول خدا (فاطمه علیهاالسلام) براى من الگویى نیکوست (مجلسى، 1404ق، ج 53، ص 180). امیرالمؤمنین على7 در خطبه قاصعه ماجراى دوران کودکى خود را با پیامبر صلى الله علیه و آله و کسب فضایل از محضر حضرت را چنین ترسیم مى فرماید: هر روز، پیامبر صلى الله علیه و آله یکى از نشانه ها و ارزش هاى اخلاق خود را براى من آشکار مى ساخت و مرا به پیروى از خود امر مى فرمود (نهج البلاغه، بى تا، ص 30).
3. روان شناسان معتقدند: سلامت روان نتیجه پرورش صحیح است و پرورش صحیح، نیازمند کنترل و نظارت مناسب. نظارت صحیح مربى، احساس نظارت، خودمهارگرى و کنترل تکانه و حرمت خود را در متربى تقویت مى نماید (جان بزرگى و همکاران، 1390، ص 21ـ27)؛ چراکه فرد همواره چشمى را ناظر بر اعمال خود خواهد دید و این امر از سویى، منجر به کاهش رفتارهاى آسیب زا خواهد شد و از سویى دیگر، امنیت روانى را به دنبال خواهد داشت. در مقابل، عدم احساس نظارت و کنترل که معمولاً در خانواده هاى والدین غایب یا والدین سهل گیر تحقق مى یابد، منجر به آسیب پذیرى فرد و ضعف اعتماد به نفس و عدم توانایى در کنترل رفتار مى گردد و این امر وى را مستعد انواع آسیب هاى اجتماعى مى نماید (همان، ص 28ـ30). پژوهشگران بر نقش نظارتى پدران، تأکید کرده اند (پاکدامن و همکاران، 1390، ص 86؛ Flouri & Buchanan, 2002, p. 186-198). پژوهش ها نشان مى دهد: بسیارى از آسیب ها مانند رفتارهاى غیرقابل قبول و مجرمانه، تا حدى از ضعف خودمهارگرى و ضعف توانایى تأخیر در ارضاى خواسته ها، ناشى مى شود (جان بزرگى و همکاران، 1390، ص 10) که این امر خود از عوارض عدم احساس نظارت است.
بر اساس آموزه هاى دینى، کسى که ولایت اهل بیت علیهم السلام را مى پذیرد، علاوه بر خداوند، پیامبر و اهل بیت را ناظر بر اعمال خویش مى بیند. قرآن کریم مى فرماید: بگو: عمل کنید! خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را مى بینند (توبه: 105). در تفاسیر، مؤمنان به اهل بیت تفسیر شده اند که اعمال و رفتار مؤمنان بر ایشان عرضه مى گردد (مجلسى، 1404ق، ج 23، ص 335). حضرت على علیه السلام در تفسیر آیه کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطا لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ (بقره: 143) (همچنین شما را، امت میانه اى قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید) مى فرماید: ما اهل بیت همان شاهدان خداوند برخلق اللّه هستیم(مجلسى،1404ق،ج23،ص334).احساس نظارت وگواه بودن اهل بیت بررفتارهاى ما،خودمهارگرى را تقویت مى کند و نوعى کنترل و بازدارى درونى ایجاد مى نماید تا از رو آوردن به رفتارهاى پرمخاطره اجتناب ورزیم و به این صورت، خود را از بسیارى از آسیب هاى جسمى، روانى و معنوى دور سازیم. این مطلب، با یافته هاى تجربى که نشان مى دهد غیبت پدر و عدم نظارت وى، عامل افت تحصیلى، مشکلات پرورشى، آسیب هاى روانى و مشکلات رفتارى کودکان مى شود،همسومى باشد (Sigle-Rushton, & McLanahan, 2004, p. 116-130). باآسیب هاى گوناگونى ازجمله اختلال بیش فعالى، اختلال سلوک، بزهکارى، سوء مصرف الکل و مواد مخدر، افسردگى ها، رفتارهاى معطوف به خودکشى، اختلالات اضطرابى، اسکیزوفرنیا، درخودماندگى و اختلال هاى خوردن در ارتباط است (مکوندى و همکاران، 1377).
4. در آموزه هاى دینى، امید جایگاه ویژه اى را به خود اختصاص داده است تا جایى که از آن به سرمایه انسانى یاد مى شود (مجلسى، 1404ق، ج 87، ص 62). در مقابل، ناامیدى ازجمله بزرگ ترین بلایا به شمار مى رود؛ به گونه اى که انتظار مى رود صاحبش را به کشتن دهد (تمیمى آمدى، 1366، ص 83). همچنین بر اساس منابع روان شناسى، امید در سلامت انسان تأثیر بسزایى دارد و در مقابل، نومیدى به مرور، درماندگى و ناارزنده انگارى را به دنبال دارد که این امر، موجب بروز انواع آسیب هاى روانى خواهد شد (دادستان، 1383، ج 1، ص 333ـ335). بر اساس آموزه هاى دینى، ولایت اهل بیت علیهم السلام به دژ مستحکم، کشتى نجات، تکیه گاه، و ریسمان محکم الهى تشبیه شده و اهل بیت، پدران امت معرفى شده اند و پذیرش ولایت ایشان، موجب برخوردارى از حمایت اهل بیت خواهد شد. بنابراین، انسان مؤمن با پذیرش ولایت، به وجود حمایت گرى توانمند ایمان پیدا مى کند و این امر، بارقه هاى امید را در دلش روشن مى سازد؛ چراکه دست حمایت گرى نیرومند را همراه خود احساس مى کند. ازاین رو، انگیزه تلاش و کوشش و نشاط را تقویت مى کند. در نتیجه، انسان را در رسیدن به اهداف بلند و مقابله با انواع آسیب ها توانمند مى سازد. در زیارت جامعه کبیره وارد شده است که ولایت اهل بیت نومیدى را از انسان دور مى سازد (صدوق، 1413ق، ج 2، ص 613). پژوهش هاى هبسون و نویس نشان مى دهد که حمایت هاى پدر در خانواده هایى که فرزندان آسیب دیده دارند، نقش اساسى ایفا مى کند. فلورى و بوچانان گزارش نمودند که ارتباط بیشتر با پدر، عامل محافظت کننده در برابر درماندگى روان شناختى در نوجوانان است (پاکدامن و همکاران، 1390).
از سویى دیگر، ولایت پذیرى اهل بیت، امید به شفاعت در حیات اخروى را فراهم مى سازد. انسانى که ولایت اهل بیت را پذیرفته است، آسیب هاى دنیوى را گذرا مى انگارد و زندگى جاودان را در حیات اخروى مى بیند، درنتیجه، آسیب هاى دنیوى را به جان و دل پذیرا مى شود. در پرتو امید به شفاعت اهل بیت، خویشتن دارى و خودکنترلى افزایش مى یابد. امیرالمؤمنین على علیه السلام مى فرماید: من و پیامبر صلى الله علیه و آلهکنار حوض کوثریم و اهل بیت با ما هستند پس هر کس همراهى ما را مى خواهد، گفتار ما را اخذ نماید و از دستورات ما پیروى کند، پس ما اهل بیت شفاعتش مى کنیم (مجلسى، 1404ق، ج 65، ص 61). در دعاى توسل مى خوانیم: یا سَادَتِى وَ مَوَالِى... بِحُبِّکُمْ وَ بِقُرْبِکُمْ أَرْجُو نَجَاتا مِنَ اللَّهِ؛ اى موالى الهى، محبت و نزدیکى به شما امیدآفرین و نویدبخش رهایى (از آسیب ها) در نزد خداست (همان، ج 99، ص 249).
5. ولایت پذیرى اهل بیت که همان استمرار ولایت پذیرى خداست (صدوق، 1413ق، ج 2، ص 613)، زمینه ارتباط عاطفى با انسان کامل را فراهم مى آورد. برقرارى ارتباط عاطفى و توسل به اهل بیت و حضور در مراقد ایشان، احساس نزدیکى مستمر و تخلیه هیجانى را به دنبال دارد و این امر، به احساس آرامش درونى بیشتر منتهى مى شود. این ارتباط عاطفى مستمر، خود به زندگى انسان معنایى تازه مى بخشد. فرانکل (Frankel, 1975, p.74) تلاش انسان براى یافتن معنایى در زندگى را نیرویى اصیل و بنیادى مى داند و معتقد است: آسیب جدى که امروز بیماران زیادى از آن شکوه مى کنند، احساس بى معنایى زندگى است. آنان طعمه خلأ درونى و پوچى زندگى شده اند. وى درک فرد دیگر، یعنى عشق ورزیدن به وى را یکى از راه هاى تحقق معناى زندگى مى داند (فرانکل، 1371، ص 83). بنابراین، وقتى مؤمنان، اهل بیت علیهم السلامرا پدرانى دلسوز و مهربان مى یابند (مجلسى، 1404ق، ج 16، ص 95)؛ محبت ایشان را در راستاى محبت خدا تلقى مى کنند (صدوق، 1413ق، ج 2، ص 613)؛ عشق ورزیدن به ایشان را مایه پاکى از گناهان و قبولى عبادات (مجلسى، 1404ق، ج 27، ص 115) و دفع آسیب هاى گوناگون ارزیابى مى نمایند (نورى، 1408ق، ج 8، ص 242) و دل در گرو محبتشان مى نهند و به زندگى خود معنایى دوباره مى بخشند. در زیارت جامعه کبیره چنین مى خوانیم: قَلْبِى لَکُمْ سِلْمٌ؛ قلبم تسلیم شماست (صدوق، 1413ق، ج 2، ص 613). این مطلب همسو با یافته هاى پاکدامن و همکاران (1390) است که نشان دادند: کیفیت دلبستگى به پدر در پیش بینى مشکلات رفتارى-هیجانى نوجوانان نقش دارد. مارکوس و بتزار نیز دریافتند که رفتار ضداجتماعى پسران با کیفیت دلبستگى پایین پدر ـ پسر رابطه دارد (همان). مارکوس و همکاران نشان دادند: نوجوانانى که دلبستگى ایمن به پدران خود دارند رابطه تعارضى کمترى با همسالان خود پیدا مى کنند که این به نوبه خود، رفتار پرخاشگرانه را در آنها کاهش مى دهد (همان). فلورى و بوچانان در پژوهش خود، به این نتیجه دست یافتند که صمیمیت کم میان پدران و دختران نوجوان آنها موجب افسردگى دختران مى شود (Flouri & Buchanan, 2002, p. 186-198).
6. ولایت پذیرى اهل بیت، انسان را در شعاع تابش هدایت تکوینى و عنایات فرامادى انسان کامل قرار مى دهد و موجب جلب امدادهاى غیبى ایشان مى شود و همین امر، منافع بسیار را در پى خواهد داشت و آسیب هاى فراوان را دفع مى نماید. نقش حمایت گرى فرامادى و هدایت تکوینى اهل بیت، به زیبایى در توقیع شریف حضرت مهدى (عج) ذکر شده است: همانا، ما بر اخبار شما کاملاً آگاهیم... از رسیدگى به حال شما کوتاهى نمى کنیم و شما را از یاد نمى بریم، در غیر این صورت، سختى ها و بلاها بر شما فرود مى آمدند و دشمنان، شما را ریشه کن کرده و از بین مى بردند (مجلسى، 1404ق، ج 99، ص 175). به نظر مى رسد روایت زیباى امام صادق علیه السلام بر این مطلب دلالت دارد: براى شیعیان ما به واسطه ولایتى که دارند حفاظ و پناهى است، که اگر به قعر دریاها غوطه ور شوند و یا در دل بیابان هاى بى آب و علف به میان درندگان و دشمنان از جن و انس راه پیمایند، از خطرها در امان باشند، پس به خداى متعال اتکا کن و در ولایت به ائمّه علیهم السلامخالص باش، بعد به هر جا خواهى برو و هر مقصدى را که دارى دنبال نما (نورى، 1408ق، ج 8، ص 242).
ابعاد امنیت فردى
همان گونه که ذکر گردید، ولایت پذیرى اهل بیت علیهم السلام ما را در برابر خطرات گوناگون آسیب ناپذیر مى کند و در ابعاد مختلف، امنیت را براى ما به ارمغان مى آورد. حال ضرورت دارد به تفصیل، ابعاد امنیت فردى را بر اساس روایات ولایت و امنیت، ذکر نماییم:
1. امنیت دنیوى
الف. امنیت جسمانى: یکى از مهم ترین آسیب هایى که امنیت انسانى را تهدید مى کند، آسیب هاى جسمانى است. پذیرش ولایت اهل بیت موجب دفع بسیارى از آسیب هاى موجود در دریاها و بیابان ها و درندگان و شیاطین جنى و انسى مى شود (همان)، سلامت را تضمین مى کند (صدوق، 1413ق، ج 2، ص 613؛ مجلسى، 1404ق، ج 24، ص 159). آفات را دور مى سازد (نورى، 1408ق، ج 10، ص 419) و ضررهاى جانى را دفع مى کند (صدوق، 1413ق، ج 2، ص 516). حتى انبیاى الهى با ولایت اهل بیت خود را از بلاها حفظ مى کردند (مجلسى، 1404ق، ج 14، ص 402). پذیرش ولایت ایشان موجب مصونیت از گزند حکام ظالم و هر منبع خطرى مى شود (همان، ج 23، ص 277). نیز خطرات آسمانى را از ما دور مى سازد (صدوق، 1413ق، ج 2، ص 615). به طور خلاصه، اهل بیت پناهگاه ضعفا مى باشند (مجلسى، 1404ق، ج 26، ص 258) که پر و بال حمایت خود را بر مؤمنان گسترانده اند. بنابراین، پذیرش ولایت اهل بیت موجب آسیب ناپذیرى جسمانى مى شود و این امر، امنیت جسمانى را تحقق مى بخشد.
ب. امنیت مالى: آسیب هاى مالى، یکى دیگر از آسیب هایى است که امنیت ما را به مخاطره مى اندازد. براساس آموزه هاى دینى در مواردى، پرداخت دیون و سرپرستى از بازماندگان، از وظایف ولىّ خدا ذکر شده است (کلینى، 1365، ج 1، ص 406). در مواقع ضرورى، ولىّ خدا نیازهاى مالى افراد را تأمین مى نماید (مجلسى، 1404ق، ج 27، ص 243). پذیرش ولایت اهل بیت باعث فزونى نعمت ها مى شود (صدوق، 1413ق، ج 2، ص 615) و گشایش درهاى رحمت الهى را در پى خواهد داشت (مجلسى، 1404ق، ج 39، ص 277). نیز زیارت قبورشان موجب ایمنى از فقر مى گردد (حرّعاملى، 1409ق، ج 14، ص 43) و ضررها را از مؤمنان دفع مى کند (صدوق، 1413ق، ج 2، ص 615) و از سرقت مال، آتش سوزى و غرق شدن جلوگیرى مى نماید (نورى، 1408ق، ج 5، ص 387). بنابراین، پذیرش ولایت اهل بیت موجب آسیب ناپذیرى مالى مى شود و این امر، امنیت مالى را تحقق مى بخشد.
ج. امنیت معنوى: یکى دیگر از آسیب ها، آسیب هایى است که حیات معنوى ما را به خطر مى اندازد. ولایت اهل بیت، نور هدایت و چراغ نجاتى است در ظلمت تاریکى ها (مجلسى، 1404ق، ج 23، ص 245)، راه مستقیمى است (صدوق، 1413ق، ج 9، ص 226) که هر کس به آن تمسک نماید، هدایت مى یابد (همان، ج 2، ص 613). پذیرش ولایت اهل بیت، موجب دورى از گناهان مى شود (نورى، 1408ق، ج 10، ص 419)، آمرزش گناهان را در پى دارد (صدوق، 1413ق، ج 2، ص 613ـ616)، باعث تزکیه (همان، ص 613) و تربیت (مجلسى، 1404ق، ج 27، ص 243) نفوس مى شود و شیطان را از ما دور مى سازد (همان، ج 6، ص 166). پناه بردن به قبورشان، باعث پاک شدن گناهان قبل و بعد مى شود (کلینى، 1365، ج 4، ص 582). همچنین محبت به ایشان، شرط قبولى عبادات دانسته شده (مجلسى، 1404ق، ج 27، ص 115؛ ج 30، ص 277) و حسنه اى مقبول (همان، ج 24، ص 42) و نشانه ایمان است (همان، ج 39، ص 251). نیز موجب استجابت دعا مى شود (همان، ص 277)، علامت تقواست (همان، ص 263). موجب دورى از نفاق مى شود (همان، ج 27، ص 115)، دوستى و محبت خدا را به دنبال دارد (کلینى، 1365، ج 8، ص 26)، موجب نورانیت دل و شکوفایى معرفت و حکمت در قلوب (مجلسى، 1404ق، ج 39، ص 277) و همچنین جلب دعاى فرشتگان مى گردد (همان، ج 27، ص 114). بنابراین، پذیرش ولایت اهل بیت موجب آسیب ناپذیرى معنوى مى شود و این امر، امنیت معنوى را تحقق مى بخشد.
د. امنیت روانى: یکى از شایع ترین آسیب هایى که انسان در دنیاى کنونى با آن دست و پنجه نرم مى کند، آسیب هاى روانى است. ولایت پذیرى اهل بیت، موجب دفع بسیارى از آسیب هاى روانى مى شود. در روایات، اهل بیت پناهگاه هر خائف و دفع کننده هر ترس و هراسى معرفى شده اند (همان، ج 26، ص 258؛ حرّعاملى، 1409ق، ج 14، ص 43). استقامت بر ولایت پذیرى ایشان، اندوه و ترس را برطرف مى سازد (کلینى، 1365، ج 1، ص 220)، موجب ایمنى از هر نوع ترسى مى شود (نورى، 1408ق، ج 8، ص 242)، پاکى و سلامت روح و روان را در پى خواهد داشت و موجب شادکامى در زندگى مى شود (صدوق، 1413ق، ج 2، ص 613). نیز شرور را دفع مى کند و آسیب ها و وسوسه هاى شیطانى را زایل مى سازد (نورى، 1408ق، ج 8، ص 243؛ مجلسى، 1404ق، ج 6، ص 166) و غم ها را از دل مى زداید (صدوق، 1404ق، ج 2، ص 615). ولایت ایشان، به تابوت بنى اسرائیل تشبیه شده (مجلسى، 1404ق، ج 23، ص 277) که تمسک به آن، موجب آرامش و اطمینان قوم بنى اسرائیل گردید (بقره: 248). امید به برقرارى حکومت جهانى اهل بیت، موجب شادابى روانى و امید به زندگى مى گردد (نور: 55؛ مجلسى، 1404ق، ج 24، ص 67) و نومیدى را دور مى سازد (صدوق، 1404ق، ج 2، ص 613). بنابراین، پذیرش ولایت اهل بیت موجب آسیب ناپذیرى روانى مى شود و این امر، امنیت روانى را تحقق مى بخشد.
2. امنیت اخروى
در آموزه هاى ادیان توحیدى، به ویژه اسلام، حیات جاودانه، حیات اخروى معرفى شده است. سعادت واقعى از آنِ کسى است که از آسیب هاى اخروى در امان باشد و در جوار رحمت الهى در بهشت برین مسکن گزیند. در این بین، ولایت پذیرى اهل بیت نقش تعیین کننده اى در دفع آسیب هاى اخروى و جلب رحمت الهى دارد. زندگى اخروى انسان با مرگ آغاز مى شود که پذیرش ولایت اهل بیت موجب راحتى سکرات مرگ مى گردد (مجلسى، 1404ق، ج 27، ص 114) و باعث مى شود فرشته قبض ارواح با وى مدارا نماید، قبرش نورانى گردد و از آب کوثر و درخت طوبى تناول نماید و جایگاهش در بهشت به او نشان داده شود (همان، ج 39، ص 277). ولایت پذیر از عذاب هاى جهنم در امان خواهد بود (همان، ص 250) و از ترس و هراس روز قیامت (همان، ج 27، ص 114) و از حساب رسى و گذر از پل صراط ایمن مى ماند (همان، ص 115). نیز مورد شفاعت اهل بیت قرار مى گیرد و دیگران را هم شفاعت مى کند (همان، ج 39، ص 277)، مانند انبیا با وى رفتار مى شود و بدون حساب وارد بهشت مى گردد (همان، ص 114). همچنین رستگارى واقعى را مى چشد (همان، ج 39، ص 248). از هلاکت در امان مى ماند (همان، ص 263)، از نعمت ها و خانه هاى بهشتى بهره مند مى شود (همان، ج 27، ص 114) و در جوار رحمت الهى غرق تنعم شده و از غضب الهى در امان مى ماند (کلینى، 1365، ج 8، ص 26). بنابراین، پذیرش ولایت اهل بیت موجب آسیب ناپذیرى اخروى مى شود و این امر، امنیت اخروى را تحقق مى بخشد.
نتیجه گیرى
یافته هاى پژوهش حکایت از آن دارد که ولایت پذیرى اهل بیت علیهم السلام نقش بسزایى در امنیت فردى ایفا مى کند. کارکرد ولایت پذیرى اهل بیت، آسیب ناپذیرى مؤمنان است و این امر موجب امنیت فردى در ابعاد مختلف دنیوى (جسمانى، مالى، معنوى و روانى) و اخروى مى شود.
چگونگى این آسیب ناپذیرى از راه هاى زیر تحقق مى یابد:
1. شناخت منافع و آسیب ها، زمینه کسب منافع و دورى از آسیب ها را فراهم مى آورد.
2. الگوگیرى از انسان کامل، موجب شکل گیرى رفتارهاى صحیح و دورى از رفتارهاى پرخطر مى گردد.
3. احساس نظارت و کنترل، موجب خودمهارگرى و کنترل تکانه و حرمت خود، در مؤمنان مى شود.
4. امید به یارى و حمایت انسان کامل در دنیا و آخرت، انگیزه تلاش و روحیه نشاط را تقویت مى کند.
5. برقرارى ارتباط عاطفى و توسل به اهل بیت علیهم السلام و نیز حضور در مراقد متبرکه، موجب احساس قرابت و تخلیه هیجانى مى شود. این امر، احساس آرامش را به ارمغان مى آورد و به زندگى انسان معنایى تازه مى بخشد.
6. امدادهاى غیبى و هدایت تکوینى انسان کامل، زمینه کسب منافع و دورى از آسیب هاى گوناگون را موجب مى شود.
در منابع دینى، اهل بیت علیهم السلام، پدران امت معرفى شده اند (مجلسى، 1404 ق، ج 27، ص 243). بلکه ذى حق تر از پدران نسبى توصیف شده اند؛ زیرا احسان و لطفشان نسبت به مؤمنان، بیش از پدران نسبى است (همان، ج 23، ص 260)؛ پدرانى که حافظ جان و مال مؤمنان اند (همان، ج 27، ص 243). پذیرش ولایت و نظارت پدرانه آنان، موجب ایمنى از آسیب هاى گوناگون مى شود. این یافته، با نتایج تحقیقات داخلى و خارجى که اظهار مى دارد: ولایت و نظارت پدر و احساس نظارت از سوى فرزندان، امنیت آفرین است، مطابقت داد (مکوندى و همکاران، 1377؛ مهدوى و میرساردو، 1381؛ نجاریان و همکاران، 1374؛ یونسى، 1388، ص 16).
پیشنهادها
این یافته ها نشان مى دهند: فقدان پدر یا غیبت وى، کودکان و نوجوانان را به آسیب هاى گوناگونى دچار مى سازد و حضور فعال وى، موجب حمایت فرزندان در برابر انواع آسیب ها مى شود و امنیت فردى را براى آنان به ارمغان مى آورد. پیشنهاد محقق این است که نهادهاى فرهنگى، تلاش روزافزون خود را به کار گیرند تا ولایت پذیرى اهل بیت، براساس سه مؤلفه شناختى، عاطفى و رفتارى در جامعه نهادینه شود و درنتیجه، زمینه شکل گیرى امنیت فراگیر، در جامعه فراهم گردد. ضرورى است محققان محترم، نتایج این پژوهش را مورد آزمون تجربى قرار دهند و زمینه بسط و شکوفایى روزافزون آن را فراهم سازند تا در سایه ولایت پذیرى اهل بیت، امنیت فردى به طور گسترده، توسعه یابد.
منابع
نهج البلاغه (بى تا)، قم، دارالهجره.
آذربایجانى، مسعود و سیدمهدى موسوى اصل (1378)، درآمدى بر روان شناسى دین، چ دوم، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
ابن منظور، محمدبن مکرم (1414ق)، لسان العرب، چ سوم، بیروت، دارصادر.
اخوان کاظمى، بهرام، امنیت ابعاد و سازوکارهاى تأمین آن در روایات (1389)، حکومت اسلامى، سال پانزدهم، ش 2، ص 35ـ68.
الیاسى، محمدحسین، آثار روان شناختى فقدان پدر بر فرزندان (1384)، مجله دانشکده علوم انسانى، سال چهاردهم، ش 59، ص 41ـ54.
بحرانى، سیدهاشم (1416ق)، البرهان فى تفسیرالقرآن، تهران، بنیاد بعثت.
بهرامى، محمد، امنیت فردى در نظام حقوقى قرآن (تابستان 1382الف)، پژوهش قرآنى، ش 34، ص 112ـ135.
ـــــ قرآن و مسئله امنیت ملى (1382ب)، پژوهش قرآنى، ش 35ـ36، ص 92ـ117.
بى ریا، ناصر و همکاران (1383)، روان شناسى رشد، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
پاکدامن، شهلا و همکاران کیفیت دلبستگى و مشکلات رفتارى ـ هیجانى در نوجوانان: بررسى نقش پدران (1390)، روان شناسى کاربردى، سال پنجم، ش 1، ص 85ـ100.
تمیمى آمدى، عبدالواحدبن محمد (1366)، غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامى.
جان بزرگى، مسعود و همکاران (1390)، آموزش اخلاق، رفتار اجتماعى و قانون پذیرى به کودکان، چ سوم، تهران، ارجمند.
حرّعاملى، محمدبن حسن (1409ق)، وسائل الشیعه، قم، مؤسسة آل البیت.
دادستان، پریرخ (1383)، روان شناسى مرضى تحولى، تهران، سمت.
دبلیو برکویتز ماروین، جان اچ گریچ، پرورش نیکى ها، آموزش والدین به منظور تسهیل رشد اخلاقى کودکان، ترجمه محمدرضا جهانگیرزاده (1386)، روان شناسى و دین، پیش شماره 1، ص 143ـ186.
درى نجف آبادى، قربانعلى، نگاهى به امنیت از منظر امیرمؤمنان علیه السلام (1379)، حکومت اسلامى، ش 18، ص 280ـ310.
دیلمى، حسن بن ابى الحسن (1412ق)، ارشاد القلوب، بى جا، شریف رضى.
راغب اصفهانى، حسین بن محمد (1412ق)، المفردات فى غریب القرآن، بیروت، دارالعلم الدارالشامیه.
شولتز، دوان پى، سیدنى الن شولتر (1389)، نظریه هاى شخصیت، ترجمه یحیى سیدمحمدى، تهران، ویرایش.
صدوق، محمدبن على (1362)، الامالى، قم، اسلامیه.
ـــــ (1413ق)، من لایحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین.
طباطبائى، سیدمحمدحسین (1374)، المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوى همدانى، چ پنجم، قم، جامعه مدرسین.
طوسى، محمدبن حسن (1365)، تهذیب الأحکام، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
عیاشى، محمدبن مسعود (1380ق)، التفسیر، تهران، چاپخانه علمیه.
فرانکل، ویکتور (1371)، فریاد ناشنیده براى معنا، ترجمه على علوى نیا و مصطفى تبریزى، تهران، یادآوران.
فراهیدى، خلیل بن احمد (1410ق)، کتاب العین، چ دوم، قم، هجرت.
قره باغى، فاطمه و مریم وفایى، ایمنى هیجانى در خانواده و نشانه هاى آسیب شناختى روانى و سلامت کودک (1386)، پژوهش در سلامت روان شناختى، ش 4، ص 5ـ18.
کاپلان، هارولد، و ویرجینا سادوک (1389)، خلاصه روان پزشکى، ترجمه فرزین رضاعى، چ سوم، تهران، ارجمند.
کلینى، محمدبن یعقوب (1365)، الکافى، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
مجلسى، محمدباقر (1404ق)، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء.
مصطفوى، حسن (1360)، التحقیق فى کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
مکوندى، بهنام و همکاران، نقش پدر و مادر در آسیب شناسى روانى کودک و نوجوان (1377)، اندیشه و رفتار، ش 13، ص 46ـ56.
مهدوى، محمدصادق و طاهره میرساردو، تأثیر فقدان پدر در خانواده (1381)، پژوهش نامه، ش 35، ص 211ـ238.
میرزامحمدى، محمدحسن و رحیمه رسولى، تربیت ولائى؛ اصلى ترین مبناى تربیت دینى (1389)، اسلام و پژوهش هاى تربیتى، سال دوم، ش 1، ص 7ـ45.
نجاریان، بهمن و همکاران، آثار فقدان پدر، مرورى بر یافته هاى پژوهشى در ایران و سایر کشورهاى جهان (1374)، مجله علوم انسانى دانشگاه الزهراء، ش 13و14، ص 1ـ28.
نورى، میزراحسین (1408ق)، مستدرک الوسائل، قم، مؤسسه آل البیت.
یونسى، سیدجلال (1388)، مدیریت روابط زناشویى، تهران، قطره.
Allen, S. & K. Daly (2007), The Effects The of Father Involvement: An Updated Research Summary of the Evidence, Guelph, Centre for Families, Work & Well-Being University of Guelph.
Flouri, E & A. Buchanan (2002), "What Predicts Good Relationships with Parents in Adolescence and Partners in adult life: Findings from the 1958 British birth Cohort", Journal of Family Psychology, N. 16, p. 186-198
Frankel, V.E (1975), Mans Search for Meaning, Boston, Beaconpress.
Hobson, L. J. Noyes (2011), Fatherhood and Children with Complex Healthcare Needs: Qualitative Study of Fathering, Caring and Parenting, BMC Nursing.
Sigle-Rushton, W. & S. McLanahan (2004), Father absence and Child well-being: A Critical Review. In The future of the family, New York, Russel Sage.