معرفت، سال بیست و دوم، شماره نهم، پیاپی 192، آذر 1392، صفحات 61-

    زینب علیهاالسلام الگوى سلامت روان

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    محمد زارعی توپخانه / *دانشجوی دکتری - روان‌شناسی خانواده - پژوهشگاه حوزه و دانشگاه / mohammad1358z@gmail.com
    چکیده: 
    این نوشتار درصدد است نگرش حضرت زینب علیها السلام را به واقعه کربلا، از دیدگاه شناختى بک، مورد بررسى قرار دهد و با رویکرد توصیفى ـ تحلیلى، سخنان بزرگ بانوى اسلام را در خلال حادثه کربلا استخراج نماید. سپس با تبیین آن بر اساس سه مؤلفه اساسى نظریه شناختى بک (Becks Cognitive Theory) (در چارچوب جهان بینى اسلامى)، اسوه بودن حضرت زینب علیهاالسلام را ترسیم نماید. یافته هاى پژوهش حکایت از آن دارد که بر اساس سه مؤلفه اساسى نظریه شناختى بک، حضرت زینب علیهاالسلام یک الگوى تربیتى موفق سلامت روان و کنترل تکانه است که مى تواند به عنوان یک الگوى کارآمد، در زمینه مدیریت اختلالات پس ضربه اى (Post Traumatic Stress Disorders) و داغدیدگى معرفى گردد.
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    سال بیست و دوم ـ شماره 192 ـ آذر 1392، 73ـ82

     

    محمد زارعى توپخانه1

    چکیده

    این نوشتار درصدد است نگرش حضرت زینب علیها السلام را به واقعه کربلا، از دیدگاه شناختى بک، مورد بررسى قرار دهد و با رویکرد توصیفى ـ تحلیلى، سخنان بزرگ بانوى اسلام را در خلال حادثه کربلا استخراج نماید. سپس با تبیین آن بر اساس سه مؤلفه اساسى نظریه شناختى بک (Becks Cognitive Theory) (در چارچوب جهان بینى اسلامى)، اسوه بودن حضرت زینب علیهاالسلام را ترسیم نماید. یافته هاى پژوهش حکایت از آن دارد که بر اساس سه مؤلفه اساسى نظریه شناختى بک، حضرت زینب علیهاالسلام یک الگوى تربیتى موفق سلامت روان و کنترل تکانه است که مى تواند به عنوان یک الگوى کارآمد، در زمینه مدیریت اختلالات پس ضربه اى (Post Traumatic Stress Disorders) و داغدیدگى معرفى گردد.

    کلیدواژه ها: زینب علیهاالسلام، الگو، سلامت روان، نظریه شناختى بک.


    1 کارشناس ارشد روان شناسى مؤسسه آموزشى پژوهشى امام خمینى قدس سره. mohammad358z@yahoo.com.

    دریافت: 1/ 5/ 91 پذیرش: 8/ 9/ 92


     

    مقدّمه

    در مورد قیام عاشورا و نقش حضرت زینب علیهاالسلام، در منابع اسلامى مطالب فراوانى ذکر شده و در همین زمینه پژوهش هاى فراوانى صورت گرفته است. هر کدام از این پژوهش ها، یک یا چند بعد از ابعاد شخصیت حضرت و نقش بى بدیل ایشان را در حوادث گوناگون صدر اسلام به رشته تحریر درآورده اند. در این بین، برخى نقش بى همتاى ایشان را در واقعه کربلا مورد بررسى قرار داده اند (مهمورى، 1381). در نوشتار دیگرى، علاوه بر نقش، ابعاد شخصیتى ایشان مورد تحقیق قرار گرفته است (فاضلى، 1386). بعضى به بررسى گوشه اى از مقام علمى و جایگاه روایى ایشان پرداخته اند (مؤمنى، 1388). تحقیقات دیگرى، سخنرانى هاى حضرت را در کوفه (حسینى اجداد، 1388) و شام (پاک نیا تبریزى، 1389)، مورد بررسى قرار داده اند. اما در تحقیق حاضر، سعى شده با نگرشى دینى ـ روان شناختى، با استفاده از یکى از معروف ترین نظریات روان شناسى، حضرت زینب را الگوى سلامت روان معرفى نماید.

    بهداشت و سلامت روان، یکى از مهم ترین مباحث طرح شده در حیطه شخصیت و تعلیم و تربیت است که همواره مورد مطالعه و بررسى قرار گرفته است. فرهنگ ها و سازمان ها و مکاتب روان شناسى در تعریف سلامت و بهداشت روانى مفاهیم مختلفى به کار برده اند. فرهنگ بزرگ روان شناسى لاروس بهداشت روانى را استعداد روان براى هماهنگ، خوشایند و مؤثر کار کردن، براى موقعیت هاى دشوار، انعطاف پذیر بودن و براى بازیابى تعادل خود توانایى داشتن تعریف کرده است. سازمان جهانى بهداشت، بهداشت روانى را این گونه تعریف مى کند: توانایى کامل براى ایفاى نقش هاى اجتماعى، روانى و جسمى (گنجى، 1376، ص 22؛ نجات، 1378). نظریه پردازان مختلف در این باره دیدگاه هاى متنوعى را بیان نموده اند و تعریف هاى مختلفى از سلامت روان ارائه داده اند: فقدان بیمارى، داشتن تعادل عاطفى، سازش اجتماعى، احساس راحتى و آسایش، یکپارچگى شخصیت، شناخت خود و محیط، خود واقعى بودن و غیره نمونه اى از این تعاریف است (لطافتى بریس، 1389). به طور کلى، مکاتب و رویکردهاى مطرح در روان شناسى تعاریف زیر را ارائه کرده اند: مکتب زیست گرایى معتقد است: بهداشت روانى زمانى وجود خواهد داشت که بافت ها و اندام هاى بدن به طور سالم کار کنند. مکتب روان تحلیل گرى معتقد است: بهداشت روانى یعنى کنش متقابل موزون بین سه عنصر مختلف شخصیت (نهاد، من و من برتر)، به گونه اى که من بتواند بین نهاد و من برتر تعادل برقرار کند. مکتب رفتارگرایى در تعریف بهداشت روانى، بر سازگارى فرد با محیط تأکید دارد و بهداشت روانى را رفتارى آموخته شده مى داند. مکتب انسان گرایى معتقد است: بهداشت روانى یعنى ارضاى نیازهاى سطوح پایین و رسیدن به سطح خودشکوفایى (گنجى، 1376، ص 23). رویکرد شناختى بهداشت روان را بر استدلال ها و باورهاى صحیح استوار مى داند (Beck & et al, 1979, p. 275؛ همان، ص 321). در این میان، یکى از کارآمدترین دیدگاه ها در حیطه سلامت روان، دیدگاه شناختى است که بک از سردمداران عمده این دیدگاه به شمار مى رود. دیدگاه هاى شناختى، سلامت یا عدم سلامت روانى را مربوط به نحوه دریافت و تفسیر ما از جهان و محیط پیرامون مى دانند. هرچه دریافت ما از محیط پیرامون نزدیک تر به واقعیت باشد، در روابط با محیط و دیگران و در نحوه واکنش ها در برابر حوادث و وقایع، منطقى تر عمل مى کنیم و به سلامت روانى نزدیک تریم. در غیر این صورت، در معرض انواع آسیب هاى روانى اجتماعى قرار مى گیریم. ادراکات ناصحیح و خطاهاى شناختى، سبب بروز انواع اختلالات روانى مثل افسردگى و اضطراب مى شود؛ بخصوص زمانى که حوادث و رویدادهاى ناگوار رخ مى دهد (Beck & et al, 1979, p. 275؛ یونسى، 1383)؛ زیرا این افراد ناارزنده انگارى و اسناد درونى شکست ها را به خود برمى گردانند و خود را مسئول همه حوادث خارجى مى دانند و در مقابل حوادث، احساس عجز و ناتوانى مى نمایند. این امر با تغییرات زیست شناختى مانند کاهش نورآدرنالین در سطح دستگاه عصبى مرکزى، همراه مى گردد و باعث مى شود به تدریج فرد به افسردگى و دیگر اختلالات دچار شود (دادستان، 1383، ص 333ـ335). پیامبر اکرم صلى الله علیه و آلهکه اسوه مکارم اخلاق بودند، در دعاهاى خود، به خدا عرضه مى داشتند: اللّهم اَرِنى الاشیاءَ کما هِى؛ خدایا واقعیت ها را آن گونه که هست به من نشان بده.

    از سویى، یکى از شیوه هاى تعلیم و تربیت صحیح، ارائه الگوى کارآمد در زمینه هاى مختلف است. این امر موجب مى شود افراد براى پیروى از الگو ترغیب گردند. در این زمینه آلبرت بندورا (Albert Bandura) معتقد است: یکى از کارآمدترین روش ها در تعلیم و تربیت، ارائه الگوست (پروین، 1386، ص 377). افراد با دیدن الگوى مناسب درصدد الگوگیرى از او برآمده و رفتار وى را تبعیت خواهند نمود. در آموزه هاى دینى نقش الگو مورد توجه جدى قرار گرفته، به گونه اى که خداوند پیامبر صلى الله علیه و آله را بهترین الگوى انسانى معرفى نموده است و مسلمانان را ترغیب به پیروى از ایشان مى نماید: لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ (احزاب: 21)؛ یقینا پیامبر خدا براى شما الگوى نیکویى است. به همین جهت، ارائه یک الگوى موفق سلامت روان در امر تربیت دینى، بخصوص در مواجهه با رویدادهاى آسیب زا، به گسترش سلامت روان در جامعه خواهد انجامید.

    حال سؤال اساسى این است که از دیدگاه شناختى بک (براى مطالعه بیشتر، ر.ک: على نقى فقیهى و همکاران، 1386)، چگونه حضرت زینب علیهاالسلاممى تواند یک الگوى سلامت روان و کنترل تکانه تلقى گردد؟ سؤالات فرعى نیز عبارتند از: جایگاه علمى و شناختى حضرت زینب علیهاالسلامچیست؟ مؤلفه هاى اساسى سلامت روان براساس دیدگاه شناختى کدام است؟ نگرش حضرت زینب علیهاالسلام به واقعه کربلا بر اساس این مؤلفه ها چیست؟

    زینب علیهاالسلام و جایگاه علمى وى

    تاریخ اسلام شاهد زنان مؤمن و اسوه هاى صبر و فداکارى و علم و معرفت بسیارى بوده است که برخى از آنان مسیر تاریخ را تغییر داده اند. ازجمله این زنان، حضرت زینب علیهاالسلام است که با ایفاى نقش صحیح خود در نهضت کربلاى حسینى، الگوى جاودانه اى در تاریخ بر جاى گذارد. به راستى که زینب علیهاالسلام اسوه عبادت، علم و معرفت، استقامت و پایدارى، حجاب و عفاف، صبر و شکیبایى و شجاعت است.

    یکى از صفات بارز حضرت، علم و معرفت و بینش صحیح است، که با نیم نگاهى به واقعه جانسوز عاشورا، این امر روشن مى گردد. در روایات اهل بیت علیهم السلام و کلام بزرگان، معرفت بالاى حضرت ستوده شده که خود گواه روشنى بر این مدعاست. امام سجاد علیه السلام پس از خطبه عمه بزرگوارش در شهر کوفه مى فرماید: ... اَنْتِ بِحَمْداللَّهِ عَالِمَهٌ غَیرُ مُعَلَّمَهٍ فَهِمَهٌ غَیرُ مُفَهَّمَه (مجلسى، 1404ق، ج 45، ص 164)؛ بحمدلله که تو عالم آموزگار نادیده و خردمند نیاموخته هستى. ابن عباس گفتار پرارج فاطمه زهرا علیهاالسلام را درباره فدک، از زینب علیهاالسلام نقل مى کند و مى گوید: حدثنى عقیلتنا زینب بنت على علیه السلام؛ خردمند ما دختر على علیه السلام چنین گفت... . عقیله صفت و عنوان زینب علیهاالسلاممى باشد. علاوه بر این، درس و تفسیر قرآن از سوى حضرت زینب علیهاالسلام براى زنان کوفه، در زمان حکومت پدرشان امیرالمؤمنین على علیه السلام، بیانگر دانش ایشان است (فاضلى، 1386). سیدمحسن امین در اعیان الشیعه مى گوید: جلالت شأن و مقامش، بزرگى مقام و منزلتش، قوه استدلال و برترى عقلش و ثبات و پایدارى اش را از خطبه هایش در کوفه مى توان ادراک کرد. فصاحت زبان و بلاغت کلامش در خطبه هاى کوفه و شام و... چنان است که گویا از زبان پدرش امیرالمؤمنین علیه السلام سخن مى گوید (امین، 1403ق، ج 7، ص 174).

    دکتر عایشه بنت الشاطى نویسنده مشهور مصرى و صاحب کتاب بانوى کربلا مى نویسد: زینب توانا بانویى که عالى ترین نمونه اى از شهامت و دلیرى، دانش و بینش، کفایت و خردمندى، قدرت روحى و تشخیص موقعیت بوده و هر وظیفه اى از وظایف گوناگون اجتماعى را که به عهده گرفت، به خوبى انجام داد. دانشمند بانویى که باید مردان جهان از خوان تعلیماتش بهره برگیرند و از خرمن کمالاتش خوشه ها بچینند. او بانوى بانوان، زینب، دختر امیرالمؤمنین علیه السلام بود. هنگام مطالعه زندگى پر حادثه او در برابر پیشگاه پرعظمت او سر فرود مى آورم. زینب ماهى است که از پنج خورشید تابان کسب نور کرده و از هر کدام به طور شایسته اى بهره گرفته و آن گاه جهانى را روشنایى بخشیده است (بنت الشاطى، 1380، ص 76).

    سلامت روان براساس دیدگاه شناختى و مؤلفه هاى اساسى آن

    از دیدگاه شناختى، افرادى که سلامت روان دارند و از شخصیت سالم بهره مند هستند داراى استدلال ها و باورهاى صحیح هستند (Beck & et al, 1979, p. 275؛ گنجى، 1376، ص 321) و نگرش صحیحى در مورد خویش، وقایع پیرامونى و آینده دارند. ازاین رو، شناخت درمانگران معتقدند: نگرش نادرستى که نسبت به وقایع پیدا مى کنیم ما را آشفته مى کند، نه خود وقایع. و شرط سلامت روان تصحیح خطاهاى شناختى است که ازجمله آنها بى توجهى به امور مثبت، فاجعه سازى، پیش بینى منفى، استدلال هاى هیجانى، شخصى سازى، تعمیم مبالغه آمیز، تفکر تساوى گونه و غیره است. این خطاها خود منجر به مشکلات شناختى، عاطفى و رفتارى در فرد مى شود (لطافتى بریس، 1389). بک، سال ها درباره سلامت روان و افسردگى، تحقیق نموده در این زمینه، آثار ارزشمندى از خود بر جاى گذارده است. وى در تحقیقاتش متوجه شد که ساختار ذهنى افراد افسرده به گونه اى است که نوع استنباط آنها از واقعیت، متفاوت با نوع استنباط افراد عادى است. استنتاج هاى غلط ذهنى (استنتاج هایى که منطبق با میل آنهاست نه منطبق با واقعیت)، بیش تعمیمى، برداشت مبالغه آمیز از مسائل و موضوعات روزمره و برچسب زدن هاى ناروا به رویدادها، از مشخصه هاى این افراد است. وى به این نتیجه رسید که افسردگى عمدتا از تعبیرهاى منفى و تفسیرهاى غلط از واقعیات ناشى مى شود. در این زمینه، به سه مؤلفه اصلى اشاره کرده که زیربناى این گونه استنتاج ها را تشکیل مى دهند (پروچاسکا و نورکراس، 1389، ص 416؛ افروز، 1381). با اصلاح این استنباط هاى غلط، مى توان به سلامت روان دست یافت. در این نوشتار، مؤلفه هاى سه گانه دیدگاه شناختى مطرح مى گردد و در چارچوب آنها، نگرش حضرت زینب علیهاالسلام به حادثه کربلا، مورد ارزیابى قرار مى گیرد. در ذیل، به این سه مؤلفه اشاره مى شود:

    1. نگرش فرد نسبت به خود

    افراد افسرده، خود را بى ارزش تلقى مى کنند، توانمندى هاى خود را اندک ارزیابى مى کنند و از عزت نفس پایینى برخوردارند. علت این امر مى تواند امورى مانند: احساس تقصیر، احساس خجالت، خشم و توقعات بیش از حد و غیرواقعى از خود باشد. احساس تقصیر، از آنجا سرچشمه مى گیرد که فرد احساس مى کند مسئولیت همه شکست ها به عهده اوست و باید به شیوه بهترى عمل مى کرد و اکنون هیچ نقشى در تغییر اتفاقات رخ داده، ندارد. بعضى مواقع احساس تقصیر، از احساس خجالت و کوچک شمردن خود سرچشمه مى گیرد که فرد مقهور حوادث، رویدادها و جاه و جلال مادى مى شود (Beck & et al, 2004, p. 319؛ افروز، 1381). امیرالمؤمنین على علیه السلام در فراز زیبایى، خصوصیات مؤمنان واقعى را چنین توصیف مى نماید: عَظُمَ الْخَالِقُ فِى أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِى أَعْینِهِم (نهج البلاغه، بى تا، ص 30)؛ خدواند در نزد آنان بزرگ است و غیر خدا در چشم آنان کوچک است. در چنین حالى، ما باید به چنین افرادى کمک کنیم تا نگرش مثبتى از خود و داشته هاى خود پیدا کنند و حوادث روزگار آنها را به زانو درنیاورد و عزت نفس از دست رفته را به دست آورند.

    زینب علیهاالسلام در کوران حوادث بعد از عاشورا و در سخنرانى هاى گوناگون، شأن و مقام خود و اهل بیت را بازگو مى نماید و بزرگى اصل و نسب و جلالت معنوى خود و اهل بیت را در آن شرایط سخت ابراز مى دارد و با تفسیرى واقع بینانه مسئولیت فجایع به بارآمده را متوجه دشمنان مى نماید. حضرت در اولین سخنرانى خود بعد از جریان عاشورا در جمع کوفیان مى فرماید: هرگز شما را ابدا امید خلاصى از شداید عذاب الهى و انتهاى عقاب نیست و چگونه امید نجات باشد شما را که فرزند خاتم انبیا، معدن رسالت و سید جوانان اهل بهشت را کشتید؛ آنکه در جنگ سنگر شما و تنها حزب و دسته شما بود و در صلح موجب آرامش دل شما و مرهم زخم شما و در سختى ها التجاى شما بود، و در جنگ ها مرجع شما بود (مجلسى، 1404ق، ج 45، ص 163). سپس حضرت با سرودن شعرى، نسب و ارزش خود و خانواده خویش را ستایش مى نماید و به تقبیح رفتار ناشایست آنان مى پردازد:

    مَا ذَا تَقُولُونَ إِذْ قَالَ النَّبِى لَکُمْ مَا ذَا صَنَعْتُمْ وَ أَنْتُمْ آخِرُ الْأُمَمِ بِأَهْلِ بَیتِى وَ أَوْلَادِى وَ مَکْرُمَتِى مِنْهُمْ أُسَارَى وَ مِنْهُمْ ضُرِّجُوا بِدَمٍ مَا کَانَ ذَاکَ جَزَائِى إِذْ نَصَحْتُ لَکُمْ أَنْ تَخْلُفُونِى بِسُوءٍ فِى ذَوِى رَحِمِى (همان).

    ترجمه: چه خواهید گفت هنگامى که پیغمبر صلى الله علیه و آلهبا شما گوید: این چه کارى است که کردید و شما که آخرین امت هستید؟! به خانواده و فرزندان و عزیزان من، بعضى اسیرند و بعضى آغشته به خون. پاداش من که نیک خواه شما بودم این نبود که با خویشانم پس از من بدى کنید.

    نمونه دیگر را مى توان در مجلس ابن زیاد مشاهده کرد. او که تلاش مى کرد اهل بیت را شکست خورده جلوه نماید و با تکیه بر پیروزى ظاهرى، اهل بیت را تحقیر کند و از سویى، زینب علیهاالسلامداغ دیده را بسیار آسیب پذیر تصور مى کرد، حضرت را این گونه مورد خطاب قرار داد: حمد و سپاس خداوندى را که شما را رسوا کرد، و دروغ شما در گفتارتان را آشکار نمود. حضرت زینب علیهاالسلام جواب داد: همانا شخص فاسق رسوا مى شود و بدکار دروغ مى گوید، و او دیگرى است نه ما (سیدبن طاووس، 1348، ص 160). حضرت زینب علیهاالسلامبا تفسیر واقع بینانه اى از عاشورا نه تنها خود و اهل بیت را مقصر ندانست، بلکه با استفاده از کلمات فاسق و فاجر ابن زیاد را مسبّب اصلى این جنایت هولناک معرفى نمود.

    حضرت در مجلس یزید على رغم جاه و جلال کاخ یزید و على رغم حوادث بسیار ناگوار شام و مجلس یزید، با عزت نفس ستودنى خود و با بیانى شیوا، دشمنان خود را حقیر مى انگارد: اگرچه فشارهاى روزگار مرا به سخن گفتن با تو وادار کرده است، ولى من قدر و مقدار تو را کوچک مى پندارم و سرزنش تو را بزرگ مى شمارم و توبیخ نمودن تو را ستوده مى دانم (طبرسى، 1403ق، ج 2، ص 309). در جاى دیگرى، حضرت به شرافت و نعمت هایى که از طرف خداوند به اهل بیت اعطا شده، اشاره مى نماید: خداوندى که ما اهل بیت را به وحى و قرآن و نبوت و انتخاب امام بر دیگران برترى داد (همان).

    تفسیر عالمانه عاشورا در فراز ذیل را مى توان ازجمله ارزنده ترین تبیین هاى حضرت دانست که در چارچوب جهان بینى اسلامى، یکى از شاهکارها به شمار مى آید؛ آنجاکه یزید را شکست خورده واقعى به حساب مى آورد و خود و اهل بیت را على رغم شکست ظاهرى، پیروز واقعى میدان معرفى مى نماید: عاقبت آنان که کار زشت کردند، آنکه آیات خدا را تکذیب کردند و به آن استهزا نمودند. اى یزید، آیا پندارى که چون اطراف زمین و آفاق آسمان را بر ما... ما نزد خدا خواریم و تو گرامى نزد اویى، و این غلبه تو بر ما از فرّ و آبروى تو است نزد خدا... اندکى آهسته تر! جاهلانه قدم برندار! (همان، ص 308).

    2. نگرش فرد نسبت به جهان

    افراد افسرده نگرش منفى نسبت به جهان پیرامون خود دارند و حوادث جهان را منفى ارزیابى مى کنند؛ به این ترتیب که جهان را به عنوان جهانى بى رحم و ظالم مى دانند. نگرش فرد افسرده بدین گونه است که او مشکلات خود را بسیار شدید و مضمحل کننده مى بیند و در مقابل، موفقیت هایش را بسیار کوچک و غیرقابل توجه مى داند. احساس مى کند که نه تنها هیچ گونه کنترلى بر روى حوادث و محیط اطراف خود ندارد، بلکه حتى نمى تواند رفتارهاى خودش را کنترل کند (Beck & et al, 2004, p. 275؛ افروز، 1381). براى اینکه چنین فردى از آسیب هاى روانى در امان باشد، باید او را یارى نمود که حوادث ناخوشایند جهان را واقع بینانه تفسیر نماید و به جنبه هاى مثبت حوادث بنگرد. به عبارتى، اگر شیوه تعبیر و تفسیر حوادث جهان مثبت گردد، افراد از سلامت روان بالایى برخوردار خواهند شد (پروچاسکا و نورکراس، 1389، ص 416؛ لطافتى بریس، 1389).

    یکى از مهم ترین جنبه هاى معرفتى حضرت زینب علیهاالسلام، تفسیر واقع بینانه وى از واقعه عاشورا و حوادث پیرامون آن است. با رجوع به منابع تاریخى، نکات بسیار آموزنده اى از این مهم به دست مى آید. واقعه عاشورا در نوع خود یکى از دلخراش ترین حادثه هاست، که هضم و پذیرش و تفسیر صحیح آن، توان و سطوح معرفتى بالایى را مى طلبد. زینب علیهاالسلام در کربلا رنج ها و مصیبت هایى را تحمل کرد که اگر بر کوه وارد مى شد متلاشى مى گردید. شاید یکى از جانکاه ترین لحظات، زمانى بود که حضرت بر بالین بدن مبارک حضرت اباعبداللّه علیه السلام رسید. ندبه خوانى حضرت در مصیبت برادر، و گریه هاى جانسوز وى به گونه اى بود که به نقل مورخان، دوست و دشمن را به گریه انداخت (سیدبن طاووس، 1380، ص 161). اما در عین حال، هیچ گاه این وقایع را هیجانى تفسیر نفرمود و نه تنها شهادت برادر را امرى منفى تلقى نکرد، بلکه آن را در مسیر عمل به وظایف الهى و سربلندى از امتحان الهى تفسیر نمود. به همین دلیل، دستان مبارکش را زیر بدن برادر برده، رو به آسمان مى فرمایند: ربنا تقبل منا هذا القربان (میرشاه جعفرى، 1388)؛ خداوندا، این قربانى را از ما بپذیر.

    خطبه حضرت زینب علیهاالسلام با اهل کوفه، فرازهایى از نگرش مثبت ایشان به جهان و حکمت الهى را بازگو مى نماید. حضرت اولین سخنرانى خود را با حمد و سپاس از خدا شروع مى نمایند، درحالى که حادثه کربلا در ظاهر جز غم و مصیبت چیز دیگرى براى حضرت به ارمغان نیاورده است و این امر جز پذیرش حکمت الهى و نگرش مثبت به جریان کربلا نمى باشد. قَالَتْ الحَمْدِ اللَّهِ تَعَالَى وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِه (مجلسى، 1404ق، ج 45، ص 162)؛ سپاس مخصوص خداست و صلوات بر رسول او باد.

    همان گونه که پیش تر گفته شد، ازجمله خطاهاى شناختى، استدلال هاى هیجانى و بى توجهى به امور مثبت است. افراد در زمان رویارویى با حوادث سخت، نگرش هاى مثبت به جهان را از دست داده، غرق در جنبه هاى منفى حادثه مى شوند و به استدلال هاى هیجانى رو مى آورند. مهم ترین مشخصه این افراد، ناارزنده سازى جهان پیرامون خود است و این امر به مرور، آسیب هاى روانى را به دنبال خواهد داشت.

    یکى از شاه کارهاى معرفتى حضرت زینب علیهاالسلام، نوع استدلال و تفسیرشان در مجلس ابن زیاد است. ایشان على رغم اینکه سوگوار شهادت برادران، فرزندان و خویشان خود بودند و از طرفى، بیشترین رنج و محنت را متحمل شده بودند و به ظاهر با سیماى یک اسیر و بازنده در جنگ، وارد مجلس ابن زیاد شدند، با وجود این، استدلال و تفسیر ایشان از حوادث کربلا بسیار اعجاب انگیز است. زمانى که ابن زیاد با حالتى تمسخرآمیز، حضرت را مورد خطاب قرار داد: کار خدا را نسبت به برادر و اهل بیتت چگونه دیدى؟ حضرت زینب فرمودند: مَا رَأَیتُ إِلَّا جَمِیلاً، هَؤُلَاءِ قَوْمٌ کَتَبَ اللَّهُ عَلَیهِمُ الْقَتْلَ فَبَرَزُوا إِلى مَضاجِعِهِمْ (محمدى اشتهاردى، 1377، ص 181)؛ من جز خیر و زیبایى چیزى ندیدم. اینان افرادى بودند که خداوند مقام شهادت را سرنوشتشان ساخت، ازاین رو، داوطلبانه به آرامگاه هاى خود شتافتند. حضرت در اوج فشارهاى شدید روحى، تفسیرى عالمانه و الهى از جریان کربلا به نمایش مى گذارد و با پرداختن به جنبه هاى مثبت آن، الگویى بسیار کارآمد در رویارویى با حوادث در برابر ما قرار مى دهد. استدلال هاى عالمانه و به دور از احساسات زینب علیهاالسلام در مجلس ابن زیاد، حتى دشمن را وادار به اعتراف مى نماید؛ آنجاکه بعد از پایان خطبه حضرت زینب علیهاالسلام، ابن زیاد به این امر اذعان مى کند: این زن با قافیه و آهنگ سخن مى گوید، سوگند به جانم پدرت نیز شاعر قافیه پرداز بود (همان، ص 182).

    زینب علیهاالسلام در پایان خطبه مجلس یزید، اول کلام را با شکر و حمد الهى و صلوات بر پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله آغاز مى نماید (طبرسى، 1403ق، ج 2، ص 310). سپس نه تنها از حادثه پیش آمده نمى نالد، بلکه آن را سعادت و رحمت و فیض شهادت تفسیر مى نماید که فقط براى اولیاى خدا رقم مى خورد. وى یکى از دل خراش ترین حوادث بشرى را نعمتى از جانب خداوند برمى شمارد و با پرداختن به جهات مثبت این حادثه هولناک، جان فشانى اهل بیت را توفیقى الهى مى داند و بر این امر شکرگزارى مى نماید: سپاس خداوندى را که ابتداى کار اولیایش را به سعادت و مغفرت، و پایان آن را به شهادت و رحمت و رضوان و مغفرت ختم نمود. ما از خداوند درخواست مى کنیم که نعمت خویش را بر شهیدان ما تکمیل فرماید و بر اجر و مزد آنها بیفزاید و ما را به جانشینان نیکو مخلف دارد؛ زیرا او خداى بخشنده و مهربان است (همان).

    3. نگرش فرد نسبت به آینده

    افراد افسرده احساس مى کنند که نمى توان به آینده امیدوار بود. چنین افرادى آینده ناموفقى را براى خویش پیش بینى مى کنند. به صورتى که معتقدند هر کارى انجام دهند، در آینده چیزى را عوض نمى کند و سرنوشت تاریکى در انتظار آنهاست. حتى اگر بر مشکلى فایق بیایند، معتقد هستند مشکلات دیگرى در انتظار آنهاست (پروچاسکا و نورکراس، 1389، ص 416؛ افروز، 1381). براى کمک به این افراد، باید نگرش آنان را نسبت به آینده تغییر داد و با ارائه الگوى صحیح شناختى،ایشان رابه آینده امیدوارساخت.

    حضرت زینب علیهاالسلام على رغم همه مصائب و غم ها، در مجلس یزید آینده را براى خود و اهل بیت روشن مى بیند و دشمنان خود را خوار و زبون مى انگارد: ... اللَّهُ بَینَکَ وَ بَینَهُمْ فَتُحَاجُّ وَ تُخَاصَمُ فَانْظُرْ لِمَنْ یکُونُ الْفَلْجُ یوْمَئِذٍ (محمدى اشتهاردى، 1377، ص 181)؛ به زودى خداوند بین آنان و تو را جمع کند، تا تو را به محاکمه بکشد، اکنون بنگر در آن دادگاه و محاکمه، چه کسى پیروز و چه کسى درمانده است؟ در جاى دیگرى، رو به ابن زیاد فرمود: ... من تعجب مى کنم از کسى که با قتل امامانش، دلش را شفا مى بخشد، و مى داند که فرداى قیامت آنها از او انتقام مى گیرند (همان، ص 182).

    حضرت در مجلس یزید، با عنایت به اینکه آینده دنیوى و اخروى از آن ایشان و اهل بیت عترت و طهارت است و شکست و ذلت براى ظالمان است مى فرماید: پس هر کید که دارى بکن و هرچه کوشش خواهى بنماى و هر جهد که دارى به کار بر، به خدا سوگند، ذکر ما را از یادها محو نتوانى کرد و وحى ما را که خداوند فرستاد نتوانى مى رانید و به غایت ما نتوانى رسید و ننگ این ستم را از خویش نتوانى سترد. رأى تو سست است و شماره ایام دولت تو اندک و جمعیت تو به پریشانى گراید. آن روز که منادى فریاد زند: لعنت بر ستمکار متجاوز (طبرسى، 1403ق، ج 2، ص 309ـ310).

    حضرت در خطبه خود در جمع کوفیان، آینده دشمنان خود و اهل بیت را بسیار ناگوار مى داند: چه بد گناهى را مرتکب شدید... شما در خور خشم خدا و گرفتارى خوارى و تنگ دستى شدید... همانا پروردگارت در کمین گنه کاران است (مجلسى، 1404ق، ج 45، ص 163).

    شاید روشن ترین ترسیم از آینده نهضت کربلا، این سخن حضرت است که در سخت ترین لحظات حادثه عاشورا گفته شده است. امام سجاد علیه السلاممى فرماید: وقتى به قتلگاه چشم دوختم و ابدان پاک ایشان را برهنه و عریان دیدم که روى خاک افتاده و دفن نشده اند و حرم و زنان آن حضرت را بر روى شتران بى جهاز نشانده و ما را به کوفه برگرداندند، اضطراب و بى قرارى در من شدت یافت، به حدى که نزدیک بود روح از کالبدم خارج شود که عمه ام حضرت زینب علیهاالسلام مرا مورد خطاب قرار داد: این چه حالى است از تو مى بینم، اى یادگار جدّ و پدر و برادرم چرا با جان خود بازى مى کنى؟!... آنچه مى بینى تو را به جزع نیاورد. به خدا سوگند... خداوند متعال نیز از گروهى از این امت که در عداد ستمکاران و سرکشان نمى باشند، پیمان گرفته است. ایشان که در بین اهل آسمان ها معروف و مشهورند، این اعضاى قلم شده را جمع کرده و دفن مى نمایند و این ابدان و اجسام خون آلود را به خاک سپرده و در این سرزمین براى قبر پدرت سیدالشهداء نشانه اى نصب مى کنند که اثرش هیچ گاه کهنه و مندرس نشده و گذشت شب و روز آن را محو نمى کند، و بسیارى از رهبران کفر و الحاد و ابناء ضلالت و گمراهى سعى در نابود کردن آن مى نمایند، ولى به جاى اینکه رسم و نشانه آن از بین رود ظاهرتر و آشکارتر مى گردد (ابن قولویه، 1356ق، ص 261).

    از این فراز چنین برمى آید که حضرت زینب علیهاالسلامدر این شرایط سخت، نه تنها خود آینده را روشن مى بیند، بلکه براى حفظ جان فرزند برادرش و کاستن از آلام وى، آینده را براى ایشان نیز روشن ترسیم مى نماید و نتیجه آن مدیریت صحیح، حوادث بعد از کربلا و ترویج فرهنگ عاشورا بود.

    نتیجه گیرى

    در دنیاى امروز سلامت روان یکى از مهم ترین دغدغه هاى بشرى است. این امر در دیدگاه شناختى (که از معروف ترین دیدگاه هاى سلامت روان است)، به تفسیر واقعى و توجه به جنبه هاى مثبت حوادث جهان به دست مى آید. ارائه یک الگوى موفق، باعث ارتقاى سلامت روان افراد جامعه مى شود. ازاین رو، در چارچوب جهان بینى اسلامى، حضرت زینب علیهاالسلامیک الگوى موفق معرفى مى گردد، که در شرایط بحرانى و حوادث بسیار جانکاه کربلا، بهترین نگرش و تفسیر را ارائه مى نماید. در دیدگاه شناختى بک، سه مؤلفه سلامت روان عبارتند از: نگرش فرد به خود، نگرش فرد به جهان و نگرش فرد به آینده. این مقاله نشان مى دهد در واقعه کربلا، حضرت زینب علیهاالسلام بهترین تفسیرها و نگرش ها را در سه زمینه فوق ارائه دادند که مى تواند نقش الگویى موفق تربیتى در سلامت روان و کنترل تکانه باشد. این امر مى تواند در حوادث و پیشامدهاى زندگى، چراغ راه مؤمنان باشد و افراد با تبعیت از ایشان و نوع تفسیر صحیحشان، خود را از آسیب هاى روانى ناشى از حوادث برحذر دارند.

    منابع

    نهج البلاغه (بى تا)، قم، دارالهجره.

    ابن قولویه (1356ق)، کامل الزیارات، نجف، مرتضوى.

    افروز، غلامعلى، افسردگى در نوجوانان علل و روش هاى درمان (3) (تابستان 1381)، پیوند، ش 273، ص 4ـ15.

    امین، سیدمحسن (1403ق)، اعیان الشیعه، تحقیق حسن امین، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات.

    بنت الشاطى، عائشه (1380)، بانوى کربلا، ترجمه سیدرضا صدر، قم، دفتر تبلیغات اسلامى.

    پاک نیا تبریزى، عبدالکریم، سخنرانى حضرت زینب در شام و پیام هاى آموزنده آن (1389)، مبلغان، ش 129، ص 25ـ42.

    پروین، لورنس اى و جان اولیور پى (1386)، شخصیت (نظریه و پژوهش)، ترجمه محمدجواد جعفرى و پروین کدیور، چ دوم، تهران، آییژ.

    پروچاسکا، جیمز و جان نورکراس (1389)، نظریه هاى روان درمانى، ترجمه سیدیحیى سیرمحمدى، تهران، روان.

    حسینى اجداد، اسماعیل، تجزیه و تحلیل ادبى خطبه حضرت زینب علیهاالسلامدر کوفه (بهار 1388)، سفینه، سال ششم، ش 22، ص 105ـ126.

    دادستان، پریرخ (1383)، روان شناسى مرضى تحولى، تهران، سمت.

    سیدبن طاووس (1380)، لهوف، ترجمه سیدابوالحسن میرابوطالبى، قم، دلیل ما.

    ـــــ (1348)، لهوف على قتلى الطفوف، تهران، جهان مکان.

    طبرسى، احمدبن على (1403ق)، الإحتجاج على اهل اللجاج، مشهد، مرتضى.

    فاضلى، خادم حسین، حضرت زینب شخصیت و نقش ایشان در نهضت کربلا (خرداد 1386)، معرفت، ش 114، ص 75ـ94.

    فقیهى، على نقى و همکاران، مقایسه الگوى چندوجهى اسلامى با مدل شناختى بک در درمان افسردگى (1386)، مطالعات اسلام و روان شناسى، سال اول، ش 1، ص 69ـ86.

    گنجى، حمزه (1376)، بهداشت روانى، تهران، ارسباران.

    لطافتى بریس، امین، نظریه پردازان سلامت روان (1389)، تازه هاى روان درمانى، سال شانزدهم، ش 55و56، ص 76ـ97.

    مجلسى، محمدباقر (1404ق)، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء.

    محمدى اشتهاردى، محمد (1377)، غم نامه کربلا، تهران، مطهر.

    ممهورى، محمدحسین، عاشورا نقش بى همتاى حضرت زینب (1381)، حکومت اسلامى، سال هفتم، ش 26، ص 376ـ 408.

    میرشاه جعفرى، سیدابراهیم، عزت مدارى در حادثه عاشورا و تبلور آن در سیره حضرت زینب علیهاالسلام (بهار 1388)، سفینه، سال ششم، ش 22، ص 7ـ23.

    مؤمنى، مهدى، بررسى گوشه اى از جایگاه علمى و مقام روایى حضرت زینب علیهاالسلام (بهار 1388)، سفینه، سال ششم، ش 22، ص 31ـ44.

    نجات، حمید، مفهوم سلامت روان در مکاتب روان شناسى (پاییز 1378)، اصول بهداشت روانى، ش 3، ص 160ـ166.

    یونسى، سیدجلال، نقش اساسى معناشناختى حوادث در کاهش آسیب هاى روان (زمستان 1383)، حوزه و دانشگاه، ش 41، ص 8ـ29.

    Beck, At. & et al. (1979), Cognitive Therapy of Depression, Aust N. Z J Psychiatry.

    Beck, At. & et al. (2004), A New Instrument for Measuring Insight: the Beck Cognitive Insight Scale, Schizophr, Res.

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    زارعی توپخانه، محمد.(1392) زینب علیهاالسلام الگوى سلامت روان. ماهنامه معرفت، 22(9)، 61-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محمد زارعی توپخانه."زینب علیهاالسلام الگوى سلامت روان". ماهنامه معرفت، 22، 9، 1392، 61-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    زارعی توپخانه، محمد.(1392) 'زینب علیهاالسلام الگوى سلامت روان'، ماهنامه معرفت، 22(9), pp. 61-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    زارعی توپخانه، محمد. زینب علیهاالسلام الگوى سلامت روان. معرفت، 22, 1392؛ 22(9): 61-