مسائل اخلاقى در مشاوره اسلامى در رابطه با مراجعان
Article data in English (انگلیسی)
سال بیست و دوم ـ شماره 192 ـ آذر 1392، 95ـ113
احمد امامى راد1
چکیده
این پژوهش درصدد بررسى مسائل اخلاقى است که مشاور اسلامى باید در رابطه با مراجعان رعایت نماید. این پژوهش اسنادى، با بررسى آیات و روایات ناظر به این موضوع، به مسائل اخلاقى زیر در رابطه مشاور با مراجعان دست یافته است: تکریم مراجع، خوش گفتارى و خوش برخوردى، توجه کامل به مراجع و درک کامل وى، عدم سلب اختیار و آزادى مراجع، رازدارى، عدم مشاوره با دشمن، خیانت نکردن به مراجع، نصیحت و خیرخواهى، صمیمیت و مهربانى، ایجاد و حفظ شادابى در مشاوره، جرئت و عدم ترس، ارائه مشاوره عمیق، حق مدارى، عدم تبعیض، توجه به ویژگى هاى منحصر به فرد، وفاى به عهد، مدارا با مراجع و نادیده گرفتن اشتباه هاى او، تواضع و دورى از تکبر، رعایت حیا و عفاف و دورى از شهوت پرستى، در نظرگرفتن مصلحت مراجع، دورى از لجاجت و بحث هاى بى ثمر، ارجاع مراجع در صورت عدم توانایى، عدم سوءاستفاده از موقعیت حرفه اى خود و مراجع، ارائه آگاهى هاى لازم، رابطه با خانواده مراجع، عدم انتقال نارسایى هاى شخصى خود به مراجع، و انتخاب همکاران و کارکنان باصلاحیت در مرکز مشاوره.
کلیدواژه ها: مشاور، مشاوره، مشاوره اسلامى، مسائل اخلاقى، مراجع.
1 دانشجوى دکترى فقه تربیتى جامعه المصطفى العالمیه. ahmademamimoshaver@gmail.com
دریافت: 19/ 4/ 91 پذیرش: 23/ 8/ 92
مقدّمه
با توجه به هدایت، رشد (عروسى حویزى، 1415ق، ج 4، ص 584) و پشتیبانى قوى که از طریق مشاوره حاصل مى گردد (مجلسى، 1404ق، ج 1، ص 95)، خداوند این امر را از اوصاف مؤمنان دانسته (شورى: 38) و با امر به پیامبر اکرم صلى الله علیه و آلهنسبت به مشاوره با مسلمانان چنین مى فرماید: در کارها با ایشان مشورت کن (آل عمران: 159). مشاوره آن قدر مورد اهتمام اسلام مى باشد که امام صادق علیه السلام به طور مطلق مى فرمایند: هیچ کس از مشورت به هلاکت نمى افتد (مجلسى، 1404ق، ج 72، ص 101). همچنین امیرالمؤمنین على علیه السلاممشاوره را عین هدایت دانسته (همان، ص 104) و مشورت کننده را در راه رستگارى (تمیمى آمدى، 1366، ص 442) و مصون از اشتباه و لغزش مى داند (همان).
از سویى دیگر، کسانى که مشاوره را ترک مى نمایند، مورد ملامت شدید قرار گرفته اند. امیرالمؤمنین علیه السلام مى فرمایند: هر کس استبداد به رأى داشته باشد، هلاک مى شود و کسى که با افراد بزرگ و صاحب اندیشه مشورت کند، در عقل آنان شریک مى گردد (حرعاملى، 1409ق، ج 12، ص 40).
اما با مراجعه به عقل و متون اسلامى این امر معلوم مى گردد که چنین جایگاه والایى را براى هر مشاوره و مشاورى نمى توان در نظر گرفت؛ مشاورى که به مسائل اخلاق اسلامى پایبند نبوده و به محرمات الهى و خیانت به مراجع اقدام نماید، مستحق ثواب اخروى نمى باشد و از جایگاه هاى ذکرشده برخوردار نیست. مشاوره با چنین شخصى نه تنها مورد ترغیب دین نمى باشد، بلکه امام صادق علیه السلام عدم مشاوره با چنین اشخاصى را از مشاوره با آنها بهتر مى داند و مى فرماید: مشورت شایسته نیست مگر با شرایط آن و هر که آنها را بداند خوب است، وگرنه زیانش برمشورت خواه بیش ازسودش باشد(همان،ص22).
با توجه به نکات فوق، رعایت مسائل اخلاقى در مشاوره از مهم ترین ضروریات این عرصه یارى رسان مى باشد.
در این زمینه کتاب هاى فراوانى تدوین شده است که مهم ترین کتاب منسجم که منحصرا در این زمینه چاپ شده است، کتاب اخلاق در مشاوره و روان شناسى اثر سیمین حسینیان است. این کتاب دربردارنده موضوعات اخلاقى مهم همچون: رازدارى، پرهیز از رابطه دوگانه، حقوق مراجعان، صلاحیت مشاور، آموزش مشاور و غیره بوده است. فقیهى (1387)، پناهى (1387)، احمدى (1387)، فرهادى (1386) و گودرزى (1379) نیز به این مباحث اشاراتى داشته اند. مسائل اخلاقى در مشاوره در سه حیطه مى تواند مورد توجه قرار گیرد: مسائل اخلاقى خود مشاور، مسائل اخلاقى در رابطه با مراجعان، مسائل اخلاقى در رابطه با سایر همکاران و متخصصان. بدیهى است که با توجه به ماهیت این شغل، مسائل اخلاقى در رابطه با مراجعان بسیار مهم مى باشد و در متون اسلامى در این رابطه الزامات اخلاقى و توصیه هاى فراوانى وجود دارد.
درواقع، مقاله حاضر درصدد پاسخ گویى به مسائل اخلاقى است که مشاور بایستى نسبت به مراجع رعایت کند. در این زمینه، چگونگى و کیفیت رعایت این مسائل نیز مورد توجه هستند.
مسائل اخلاقى در مشاوره اسلامى در رابطه با مراجعان
بسیارى از مسائل اخلاقى که در مشاوره از آن یاد مى شود، مسائلى مى باشند که در رابطه مشاور با مراجعان، کارآموزان و زیردستان مطرح هستند. هرچند این امور رابطه تنگاتنگى با مسائل اخلاقى خود مشاور دارند، اما نمود خارجى اخلاق در این حرفه در رابطه با مراجعان مى باشد. در ذیل، به برخى از این مسائل اخلاقى اشاره مى شود:
1. تکریم و احترام مراجع
در پى توجه به کرامت انسانى که اسلام بدان تأکید دارد (اسراء: 70)، تکریم عملى و احترام به مراجع مورد اهتمام قرار مى گیرد.
در اشاره به سیره پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در نوع برخورد با مراجعانشان چنین آمده است: کسى که خدمت آن حضرت وارد مى شد، حضرت تُشک زیر پاى خود را به او مى داد و اگر آن شخص مى خواست قبول نکند، اصرار مى فرمود تا بپذیرد (فلسفى، 1379، ج 3، ص 419). احترام به دیگران آن قدر مهم است که این امر در کلام امام صادق علیه السلام احترام به خداوند تلقى شده است (کلینى، 1365، ج 2، ص 206).
تکریم و احترام به مراجع در مورد برادران دینى و حتى غیرمسلمانان نیز لازم است. امیرالمؤمنین علیه السلامهنگام فرستادن مالک اشتر به فرماندارى کوفه، در توصیه هاى خود به او چنین مى گوید: مهربانى براى مردم و دوستى و نیکى به سوى آنان را به دلت بیاموز و بر آنان درنده زیان رساننده نباش که خوردن آنان را غنیمت شمارى؛ زیرا که مردم دو صنفند: یا برادر دینى تواند یا در آفرینش مانند تو هستند (نهج البلاغه، 1414ق، ص 426).
بنابراین، بر مشاور اسلامى لازم است به مراجع مسلمان و غیرمسلمان، خوب و بد، بهنجار و نابهنجار، توجه مثبت داشته و با خوش خلقى نسبت به او، علاوه بر یارى رسانى، لزوم احترام مسلمانان به دیگران را به صورت عملى نشان دهد.
البته لازم به ذکر است که منظور از توجه مثبت به افراد و پذیرش آنها و تکریم و احترامشان، قبول همه ارزش هاى آنان و هم نوا شدن با کارها و روحیات مراجعان نیست، بلکه مقصودْ نگاه مثبت از یک سو و مدارا با او از سوى دیگر و احترام به کرامت انسانى فرد است.
2. خوش گفتارى و خوش برخوردى
مشاور اسلامى با احترام گذاشتن به کرامت انسانى افراد، در عمل نیز به خوش برخوردى و خوش گفتارى نسبت به او اقدام مى نماید. این امر که از عطوفت و شرافت شخص برمى خیزد (تمیمى آمدى، 1366، ص 231)، باعث جلب محبت و نفوذ در دل ها مى گردد. امیرالمؤمنین علیه السلام به این اثر چنین اشاره دارد:نیکویى مصاحبت محبت قلب هارازیادمى کند.
3. توجه کامل به مراجع و درک کامل او
مرحله اول براى درمان مشکل، درک آن مشکل مى باشد؛ این امر بدون توجه کامل تمام جانبه به گوینده و بررسى مسائل از زوایاى گوناگون میسر نمى گردد.
توجه کامل به مراجع و نیز درک او، شامل درک مراجع، مشکل و موقعیت او، ازجمله موقعیت مالى اش، مى شود.
الف. توجه به مراجع و درک مشکل او: عبداللّه بن عباس به نقل از پدرش مى گوید: با کسى که سرگرم کارى است مشورت نکن، اگرچه حاذق (ماهر) باشد (مجلسى، 1404ق، ج 75، ص 449).
مشغول بودن به کار دیگر و عدم توجه به مراجع باعث غفلت از گوینده مى گردد؛ این امر درحالى است که توجه کامل به گوینده، علاوه بر توجه کامل شنوایى، نیاز به توجه تمام جانبه براى درک پیام هاى غیرگفتارى دارد. درصورتى که مشاور به مراجع توجه نداشته باشد، حتى در صورت ماهر بودنش، مراجع و مسائل او را به طور کامل درک نخواهد کرد. چه بسا این عدم درک، منجر به ارائه راهکار درمانى برخلاف مصلحت واقعى او گردد؛ در این صورت، هرچند مشاور در ارائه راهکار هیچ اهمالى نکرده باشد، ارائه راهکار نامناسب که از عدم توجه کامل او به مراجع ناشى مى شود، خود عملى غیراخلاقى محسوب شده و ضمان آور خواهد بود.
همچنین کسى که اشتغال ذهنى زیادى دارد و در اثر آن اشتغال ها در مشاوره به جاى تمرکز کامل و تمام جانبه به مراجع و مشکلاتش، ذهن خود را پراکنده مى سازد، مشمول این حدیث بوده و بهتر است از مشورت با او اجتناب نمود.
امام صادق علیه السلام از لقمان نقل مى کند: هر کس خود را براى نصیحت وراهنمایى مراجعه کنندگانش کاملاًآماده ننماید،
خداوند رأى و فکر صحیح را از او سلب کرده و امانت عقل و اندیشه را از او مى گیرد (کلینى، 1365، ج 8، ص 348).
مشاور اسلامى با توجه کامل به مراجع و درک واقعى او، مشکل او را همچون مشکل خود قلمداد کرده و در رفع آن نهایت تلاش را خواهد نمود.
لزوم توجه و درک مراجع در مشاوره گروهى نیز لازم است؛ به گونه اى که مشاور باید توجه به تمام افراد گروه داشته باشد و عده اى از آنها مورد غفلت وى نباشد. چنان که رسول خدا صلى الله علیه و آله براى حفظ احترام تمام مردم، در مجالس عمومى نگاه هاى مودت آمیزخودرابه صورت مساوى متوجه همه حاضران مى کردند (فلسفى، 1379، ج 3، ص 420).
ب. درک موقعیت مالى مراجع و رعایت آن: مشاور به عنوان شخصى که براى کمک به مراجع گام نهاده و خواستار یارى رسانى به اوست، معیارهاى مادى را تنها ملاک این شغل ارزشمند نمى داند و ارزش معنوى آن را بیش از ارزش مادى برمى شمارد. البته این امر به معناى عدم اخذ حق الزحمه از مراجع نیست؛ اخذ حق الزحمه از مراجع از ضروریات درمانى است که نمى توان انکار کرد، اما آنچه در نظر مشاور اسلامى مورد تأکید مى باشد، محوریت یارى رسانى است و حق الزحمه به عنوان وسیله نگریسته مى شود. امام صادق علیه السلام مى فرمایند: برآوردن حاجت مؤمن بهتر است از هزار حج مقبول با همه اعمالش (صدوق، 1400ق، ص 237).
مشاور اسلامى بدین نکته توجه دارد که روزى رسان خداست و درصورتى که مراجعى نیاز به مشاوره داشته باشد، اما از لحاظ مادى، از وسعت کافى براى ارائه حق الزحمه برخوردار نباشد، این امر مشاور را از یارى رسانى به او بازنمى دارد و با کمک به مراجع، برکت را از خداوند دریافت مى دارد؛ چنان که خداوند کریم در قرآن کریم مى فرماید: کلیدهاى آسمان ها و زمین از آنِ اوست. در روزىِ هر که بخواهد گشایش مى دهد یا تنگ مى گیرد، و او به هر چیزى داناست (شورى: 12).
مشاور اسلامى به مراجعى که از قدرت مالى کافى براى پرداخت حق الزحمه برخوردار نیست، ارائه خدمات مى دهد و با انجام این امر و تکلیف الهى، علاوه بر کسب آرامش روانى خود و مراجع، برکت را از خداوند مى خواهد و چه بسا سود بیشترى برایش حاصل گردد؛ زیرا خداوند مى فرماید: روزى پروردگارت بهتر و پایدارتر است (طه: 131).
4. عدم سلب اختیار و آزادى مراجع
امام سجاد علیه السلام در شمارش حقوق مشاور بر مراجع، به این نکته اشاره مى کند: تو (مراجع) در اخذ به رأى مشاور اختیار دارى (مجلسى، 1404ق، ج 71، ص 19).
در اسلام، موضوع اختیار انسان بسیار مورد تأکید قرار گرفته و جبرگرایى نفى گردیده است. ازاین روست که خداوند انسان را در انتخاب راه هدایت و ضلالت، آزاد گذاشته است. قرآن کریم با وجود دل سوزى نسبت به هدایت تمام انسان ها و تأکید بر این امر، به این نکته اشاره دارد که همانا ما راه را به او (انسان) نشان داده ایم؛ یا سپاس گزار باشد یا ناسپاس (انسان:3). یعنى آنچه خداوند بدان اهتمام ورزیده، نشان دادن آشکار راه مى باشد؛ حال انسان اختیار دارد که شاکر بوده و به این راه تمسک جوید و یا اینکه ناسپاس بوده و از این راه دورى جوید.
پس یکى از اصولى که باید مبناى مشاوره قرار گیرد این است که به موضوع اختیار مراجعه کننده و لوازم آن توجه شود. این اختیار در پى سفارش خداوند به مشورت نیز آمده است: در کارها با مردم مشورت کن و هنگامى که قصد کارى کنى، بر خدا توکل کن که خدا توکل کنندگان را دوست دارد (آل عمران: 159). در این آیه شریفه با وجود امر به مشورت، عمل بر طبق آن را لازم ندانسته و پیامبر را در این امر مختار مى داند.
در روایتى از امیرالمؤمنین علیه السلام نیز چنین آمده است: همانا براى دل هاى آدمى علاقه ها و کشش ها و بى رغبتى هاست، پس از راه تمایلش او را به کار وادارید؛ زیرا هنگامى که قلب آدمى به آنچه دوست ندارد واداشته شود، کور مى گردد (نهج البلاغه، 1414ق، ص 503). این حدیث، به یکى از آثار اجبار اشاره دارد و آن عبارت است از: کورى دل نسبت به آنچه مورد اجبار واقع مى شود.
منظور از اصل آزادى و اختیار در مشاوره و راهنمایى این است که فرد در رجوع به مشاور و شرکت در مشاوره، آزاد است و نباید به شرکت در جلسه مشاوره و راهنمایى مجبور شده و یا مشاور خاصى بر او تحمیل گردد.
در مشاوره، به هیچ وجه، فرد به کارى مجبور نشود و هدایت و راهنمایى به گونه اى صورت نگیرد که شخص ناچار گردد از روى اضطراب به کارى دست زند.
طرح مطالب هر فرد با انتخاب و تصمیم خودش است. هر فرد هنگامى که در خودش آمادگى ببیند، مطلب خود را بیان مى کند و نباید مشاور، اصرارى بر آن داشته باشد تا مراجع تصور کند که آزادى اش از او سلب شده است.
مراجع، صاحب اختیار احساسات خویش است. مشاور باید حق بیان عواطف و احساسات را به وى داده و عواطف مخصوص به او را محترم بشمارد.
فرد، آزاد است تا براى مشکلش، خود راه حل مناسبى پیدا کند و مشاور، با عدم تحمیل راه حل خاص، مراجع را راهنمایى مى نماید تا خود او به راه حل مناسب رسیده، آن را برگزیند، تصمیم بگیرد و عمل نماید.
5. رازدارى
امام صادق علیه السلام یکى از شرایط چهارگانه مشاور را رازدارى برشمرده و مى فرماید: رازت را به او بگویى که چون خودت آن را بداند و آن را نهان دارد (حرّعاملى، 1409ق، ج 12، ص 42).
در متون اسلامى، به رازدارى، به عنوان رکن اساسى مشاوره، اهمیت فراوانى داده شده و فاش نکردن اسرار خود و دیگران، یکى از اصول اخلاقى و تربیتى به شمار مى آید. از امیرالمؤمنین علیه السلام روایت شده است: کسى که مورد مشورت قرار گرفته، امانت دار است (همان، ص 43). این حدیث شریف با جمله اسمیه وارد شده و رساننده تأکید بیشتر در لزوم امانت دارى مؤمن است. مهم ترین مصداق این امانت دارى در مشاوره، امانت دارى رازهاى مراجع است.
امیرالمؤمنین علیه السلام در این زمینه مى فرماید: پیروزى و رسیدن به هدف از راه تدبیر و تأمل است و تدبیر و تأمل هم با به کار بردن فکر است و فکر خوب هم با نگه داشتن اسرار است (نهج البلاغه، 1414ق، ص 477).
با نگاه به ادله شرعى، به این امر واقف مى شویم که نگاه داشتن اسرار خود و بازگو ننمودن آن براى دیگران در اسلام مورد تأکید بوده و امیرالمؤمنین علیه السلام در این باره مى فرمایند: سینه عاقل صندوق سرّ اوست (همان، ص 469).
ازاین رو، اصل اولى در اسلام پنهان نگه داشتن راز است و اینکه اسرار براى مشاور فاش مى گردد، به خاطر ضرورت ثانوى، به منظور درمان مشکلات، مى باشد. پس درصورتى که مراجعى براى درمان به خودافشاسازى مى پردازد، مشاور اسلامى تکلیف دوچندان در اهتمام به رازدارى نسبت به او دارد. چنان که امیرالمؤمنین علیه السلامدر ضمن توصیه هاى اخلاقى و حکومتى به مالک اشتر، تکلیف دوچندان او را که در موقعیت خاص قرار دارد، در مورد رازدارى اسرار مردم متذکر مى شود (همان، ص 429).
اکنون با اشاره به آثار نامطلوبى که عدم رازدارى در فرایند مشاوره بر جاى مى گذارد، متوجه اهمیت اهتمام به رازدارى مى شویم.
پیامدهاى عدم رعایت رازدارى در فرایند مشاوره: نقض رازدارى در مشاوره آثار نامطلوب فراوانى دارد که برخى از آنها به قرار زیر مى باشد:
ـ تباهى کارها و نرسیدن به نتیجه مطلوب (تمیمى آمدى، 1366، ص 419)؛
ـ از بین رفتن اعتماد در اثر خیانت در امانت (نورى، 1408ق، ج 8، ص 389).
ـ ریختن آبروى مراجع(مجلسى،1404ق،ج72،ص71).
6. عدم مشاوره با دشمن
امیرالمؤمنین علیه السلام در لزوم عدم مشاوره با دشمن چنین مى فرمایند: با دشمن خود مشاوره نکن و احوال خود را از او مخفى بدار (تمیمى آمدى، 1366، ص 442).
مشاوره براى یافتن راه صحیح براى حل مسائل مراجع است و شخصى که با انسان سر عِناد و دشمنى دارد، مصلحت وى را در نظر نگرفته و راه صلاح را به او نشان نمى دهد. همچنین با توجه به اینکه برخى از اسرار انسان براى مشاور آشکار مى گردد، امکان سوءاستفاده از این اطلاعات هنگام مشاوره و بعد از آن توسط این دشمن مشاور وجود دارد.
ازاین رو، بر مراجع لازم است که دشمن خود را براى مشاوره انتخاب نکند و درصورتى که مراجع چنین کرد و مشاور در درون خود استمرار دشمنى را نسبت به او یافت، باید او را به مشاور دیگرى ارجاع داده و خود و مراجع را از عواقب چنین مشاوره اى محفوظ دارد؛ نه اینکه مشاوره را فرصتى به شمار آورده و به مراجع ضربه وارد سازد. البته درصورتى که مشاور با انگیزه هایى همچون انگیزه الهى، بر دشمنى خود چیره شده و با تمام وجود دشمنى مراجع را از دل خود بیرون راند، مى تواند به مشاوره با او بپردازد.
7. عدم خیانت به مراجع و التزام به امانت دارى نسبت به او
امیرالمؤمنین علیه السلام درباره نتیجه خیانت به مشورت کننده چنین فرموده است: خیانت کردن به مستسلم (کسى که اطاعت کننده و مُنقاد است) و مُستشیر (مشورت کننده) از شنیع ترین چیزها و بزرگ ترین بدى ها و موجب عذاب آتش افروخته است (همان، ص 443). همچنین در حدیث دیگرى مى فرمایند: هرکس با مسلمانان در مشورت دغلى کند، ازاوبیزارم(مجلسى،1404ق،ج72،ص 99).
خیانت دامنه وسیعى دارد و مى تواند در قلب، گفتار و یا کردار فرد تجلى یابد. با توجه به معنا لغوى خیانت (راغب اصفهانى، 1416ق، ج 1، ص 305) و نیز حدیث شریفى از امام صادق علیه السلامکه امانت را در مقابل خیانت قرار مى دهد (کلینى، 1365، ج 1، ص 20)، در باب لزوم امانت دارى و دورى از خیانت مى توان گفت: اسلام آن قدر به این امر اهمیت داده است که در زمینه ضرورت امانت دارى چنین مى فرماید: نتیجه دین دارى امانت است (تمیمى آمدى، 1366، ص 86). همچنین خیانت، نوعى فریب کارى (همان، ص 460) و از زشت ترین خوى ها (همان) و منافى با حقوق برادرى شمرده شده است (همان، ص 419)؛ علاوه بر آنکه ثمره این کار، عذاب آتش جهنم مى باشد (کلینى، 1365، ج 2، ص 338).
مصادیق خیانت در مشاوره و لزوم اجتناب از آنها: خیانت در مشاوره مى تواند مصادیق گوناگونى داشته باشد که باید از آنها اجتناب نمود. امکان ابتلاى به برخى از این خیانت ها در فرایند مشاوره بیشتر است. از آن جمله، مى توان به موارد زیر اشاره کرد:
ـ عدم خیانت در فاش کردن سرّ مراجع (نورى، 1408ق، ج 8، ص 398).
ـ عدم خیانت در ارائه راه کارى که با واقعیت تطابق نداشته یابه مصلحت مراجع نباشد(کلینى،1365،ج2،ص166).
ـ عدم خیانت با اخذ حق الزحمه بیشتر از حد از مراجع.
همچنین دروغ گویى، و تبلیغات سوء و نادرست مشاور براى کار خود مى تواند یک نوع خیانت محسوب شود. همان گونه که سوءاستفاده جنسى، عدم صلاحیت علمى لازم مشاور و ارجاع ندادن مراجع به متخصص هنگام عدم توانایى ارائه خدمات، رهاکردن مراجع وقتى هنوز به کمک ما نیازمند است، و مواردى از این قبیل، نوعى خیانت محسوب مى شود.
8. نصیحت و خیرخواهى
امیرالمؤمنین علیه السلام در نامه اى به محمدبن ابى بکر چنین مى نویسد: کسى را که با تو مشورت مى کند، نصیحت کن (مجلسى، 1404ق، ج 72، ص 99).
نصیحت و خیرخواهى در متون دینى با واژه هایى همچون نُصح و نَصیحة استعمال شده است که در معناى آن علاوه بر خیرخواهى و پند، نوعى اخلاص نیز آمیخته شده است (طریحى، 1362، ج 2، ص 417؛ ابن منظور، 1300ق، ج 2، ص 616).
طریحى پس از بررسى معانى نصیحت در کاربردهاى مختلف، به این نکته اشاره دارد که نصیحت قبیح و بد نیست، لکن چه بسا شنونده آن را ناپسند مى شمارد و این امر به خاطر سختى آن براى شنونده است. این نکته با آنچه ابن فارس، مبنى بر معناى اصلاح آورده است، مطابقت دارد (ابن فارس، 1387، ص 955).
خلاصه آنکه نصیحت و خیرخواهى به هم نوعان، به ویژه مسلمانان، در فرهنگ اسلامى از اهمیت و جایگاه قابل توجهى برخوردار بوده و در دستورات اخلاقى اسلام به آن سفارش و تأکید فراوان شده است. در آموزه هاى دینى توصیه شده که افراد جامعه انسانى و اسلامى غمخوار همدیگر بوده، آنان را به صلاح و خیر دعوت کنند. ازاین رو، به رغم معناى تحمیلى که از واژه نصیحت در ابتداى شنیدن آن به ذهن مى آید، در متون اسلامى معنا و مفهومى نیکو براى این کلمه و مترادف هاى آن ذکر گردیده و نه تنها توصیه فراوان بدان شده، بلکه ترک کننده نصیحت مورد مذمت قرار گرفته است (مجلسى، 1404ق، ج 71، ص 213).
آرى، اگر اصول نصیحت و خیرخواهى رعایت نگردد، مذموم خواهد بود. براى مثال، امام سجاد علیه السلامدر زمینه افراط در نصیحت مى فرماید: زیادى نصیحت به تهمت زدگى منجر مى شود (همان، ج 72، ص 66).
احادیث دیگرى نیز در این مضمون وارد شده است. اما در باب مشاوره مى توان علاوه بر احادیث ذکرشده در اول بحث، به حدیث زیر اشاره نمود:
امام صادق علیه السلام یکى از شرایط پنج گانه مشاور را ناصح بودن مى داند و مى فرماید: در امور خود که لازمه دین دارى است با کسى مشورت کن که پنج خصلت دارد: عقل وبردبارى وتجربه ونصیحت وتقوا(همان،ج72،ص103).
نصیحت و خیرخواهى، گستره وسیعى دارد و هرگونه گفتار و کردار خیرخواهانه را دربر مى گیرد. ممکن است ناصح براساس تشخیص، گاهى از زبان انتقاد و گاهى از زبان تعریف و تمجید، براى رفع مشکل مراجع یا مخاطب استفاده کند. امیرالمؤمنین على علیه السلام انتقادها و اعتراض هاى خود را نسبت به معاویه نصیحت قلمداد مى نماید (نهج البلاغه، 1414ق، ص 46). گاهى ممکن است نظر نصیحت کننده براى نصیحت شونده خوشایند نباشد. ازاین رو، ناصح نباید فقط خوشایندى نصیحت شونده را در نظر بگیرد، بلکه با توجه به مصالح واقعى او درصدد توجیه عقلانى نصایح برآمده و آنها را به گونه هاى مختلف به مراجع انتقال دهد؛ همچنان که امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: براى برادرت نصیحت را خالص گردان، چه در نزد و تصور او نیکو باشد و یا زشت (همان، ص 403). نیز در حدیثى از امام صادق علیه السلام وارد شده است: از خدا بترس که با دلخواه مشورت خواه موافقت کنى که آن نامردى است (مجلسى، 1404ق، ج 72، ص 104).
خلاصه آنکه نصیحت وخیرخواهى مشاورنسبت به مراجعان از مسائل اخلاقى مهم در این حیطه به شمار مى آید.
9. صمیمیت و مهربانى
محبت و صمیمیت مشاور و مراجع، به عنوان یکى از ارکان مهم مشاوره مورد اهتمام ویژه اسلام بوده و امام صادق علیه السلام در این زمینه مى فرماید: شرط سوم مشاور آن است که یار و برادر باشد (حرعاملى، 1409ق، ج 12، ص 43). کلمه صدیق صفت مشبهه است و دلالت بر تأکید بیشتر و استمرار در دوستى دارد؛ یعنى مشاورى انتخاب مى شود که دوستى و صمیمیت زیادى داشته باشد. امام صادق علیه السلام در ادامه این حدیث در سرّ این شرط براى مشاور مى فرماید: اگر دوست و برادر باشد، زمانى که راز تو بر او آشکار شد، پنهان مى دارد (همان). مشاهده مى شود که دوستى و صمیمیت قلبى در نگاه داشتن راز نیز مؤثر است.
بدیهى است که این مسئله اخلاقى، بخصوص در رابطه با مراجع نامحرم، مقید به حدود و قیود اسلامى است.
10. ایجاد و حفظ شادابى در مشاوره
مشاوره از مهم ترین شغل هایى است که شادابى مشاور در آن نقش بسزایى دارد؛ به گونه اى که مى توان اظهار داشت: شادابى، نقش درمانى فراوانى در شروع، فرایند و اتمام مشاوره ایفا مى کند.
این امر در روایات اسلامى نیز مورد اهتمام مى باشد. امام باقر علیه السلام مى فرماید: بر توست که احتراز کنى از کاهلى و اضطراب در قول که آنها کلید هر شرّند؛ زیرا که اگر کاهلى پیشه کردى، نمى توانى اداى حق کنى (مجلسى، 1404ق، ج 75، ص 187). امام باقر علیه السلام اثر کاهلى را عدم توانایى اداى حق برمى شمارد؛ حقى که در مشاوره باید هدف مشاور و مراجع باشد.
به خاطر اجتناب از کاهلى است که دین مقدس اسلام سفارش هاى زیادى به حفظ شادابى و ارتباط بهینه مؤمنان نموده است (صدوق، 1362، ج 2، ص 663).
مشاور اسلامى نیز سزاوار است نسبت به مراجع خوش رویى داشته باشد و در صورت نامحرم نبودن وى و مصالح ثانوى، دست دادن با او را هم به منظور ایجاد الفت بیشتر مدنظر قرار دهد. امام صادق علیه السلام در اشاره به این کار و اثرش مى فرماید: به راستى وقتى دو مؤمن با همدیگر ملاقات کنند و به هم دست دهند، خدا ـ عزوجل ـ رحمت بر آنها فرود آرد (مجلسى، 1404ق، ج 73، ص 29). ایشان در ادامه این حدیث مى فرماید: و نود و نه (درصد) از آن رحمت براى پرمحبت تر آنها نسبت به دوستش است (همان). ملاحظه مى گردد که معیار نزول رحمت در این مصافحه نیز، مقدار محبت قلبى نسبت به مؤمن دیگر است.
درواقع، محبت و مهرورزى افراد به یکدیگر، هم روحیه سخت و خشن آنان را تعدیل مى کند و هم رابطه قلبى عمیقى را در بینشان به وجود مى آورد. این رابطه موجب مى شود شریک و پشتیبان و فریادرس هم بوده، در برابر گرفتارى ها و دشوارى ها محکم و استوار بایستند. ازاین رو، قرآن کریم رابطه محبت آمیز مؤمنان را مورد تأکید قرار داده است (فتح: 29).
بدیهى است که این مسئله اخلاقى نیز، بخصوص در رابطه با مراجع نامحرم، مقید به حدود و قیود اسلامى است.
11. جرئت و عدم ترس
امیرالمؤمنین علیه السلام در سفارش هاى خود به مالک اشتر مى فرمایند: انسان ترسو را مشاور قرار نده؛ زیرا تو را در پرداختن به امور تضعیف نموده و امور کوچک را براى تو بزرگ جلوه مى دهد (تمیمى آمدى، 1366، ص 442).
با توجه به اینکه هدف مشاور یارى رسانى به مراجعى است که نیازمند به کمک مى باشد، مشاور باید در تمام مراحل مشاوره این هدف را در نظر گرفته، جرئت ارائه راه حل هایى که براى مشاور یا مراجع سخت است، ولى به صلاح اوست، داشته باشد و در این راه، جرئت عملى کمک به مراجع را نیز دارا باشد.
در سفارش هاى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله چنین آمده است: با ترسو مشورت نکن که اراده خروج را بر تو تنگ مى کند (مجلسى، 1404ق، ج 70، ص 304).
مشاور درصورتى که راه کارى را به صلاح مراجع تشخیص داد، ترس از عواقب گفتن این امر، او را از این کار منصرف نخواهد کرد. آرى، اگر راه کارى در زمان یا مکان یا موقعیت خاص به صلاح مراجع نیست، این راهکار ارائه نخواهد شد؛ آنچه مورد مذمت است، این امر مى باشد که ارائه راهکار با تمامى قیود لازم به صلاح او باشد و مشاور از ترس، به این امر مبادرت نورزد.
12. ارائه مشاوره عمیق
پشتوانه عمیق در کارها بر اتقان و استحکام آن خواهد افزود. اسلام به سعى و عمیق بودن در تمام کارها، ازجمله مشاوره، توصیه کرده است. در حدیثى از امیرالمؤمنین علیه السلام آمده است: بر مشاور لازم است که سعى کامل و عمق در رأى دادن داشته باشد و بر عهده او ضمانت در پیروزى نیست (تمیمى آمدى، 1366، ص 443).
در روایت دیگرى، امام صادق علیه السلام مى فرمایند: اگر از تو مشورت کنند، فکرت را به کار بر و تا فکر نکرده اى و بر یک رأى ثابت قدم نشده اى تصمیم نگیر و اقدام نکن و جواب مشورت را نگو تا برخیزى و بنشینى و بخورى و بخوابى و نماز بگزارى و در این مدت درباره امر مورد مشورت فکر و دانش خود را به کار برى، که هر کس درباره مشورت کننده خود خیرخواهى کامل و خالص نداشته باشد، خداوند رأى و عقلش را سلب نموده و امانت دارى را از او بگیرد (مجلسى، 1404ق، ج 73، ص 271). در این حدیث، تعبیر نشستن و برخاستن و خوردن و خوابیدن و نماز گزاردن قبل از ارائه راهکار، کنایه از وقت گذارى و تأمل کافى و عجله ننمودن در آن مى باشد.
مشاورى که به ارائه راهکار یا نظرى که فاقد پشتوانه علمى است مى پردازد و یا بدون در نظر گرفتن ابعاد مختلف قضیه، مبادرت به مشاوره مى نماید، قابل ملامت خواهد بود. گاهى این رأى نسنجیده ناشى از عجله مشاور در ارائه راهکار و سخن گویى بى فکر و بى تأمل است. این امر نیز در سخن ذکرشده امام صادق علیه السلام مورد ملامت واقع شده است. همچنین این امر گاهى از تمایل به کسب رضایت مراجع، به هر نحوى که باشد، ناشى مى شود؛ درحالى که در ادامه همین حدیث مى فرماید: از خدا بترس که با دل خواه مشورت خواه موافقت کنى، که آن نامردى است (همان). در این حدیث شریف، مشاور را به ارائه مشاوره عمیق، هرچند مخالف با دل خواه مراجع، دعوت مى کند؛ زیرا چه بسا مراجع به خاطر عدم علم کافى و یا عدم تعادل روانى کافى و هجوم مشکلات فراوان زندگى و استرس و غیره، خواهان راه کارى باشد که از عمق علمى و دینى برخوردار نبوده، یا به صلاح واقعى یا فعلى مراجع نباشد؛ در این صورت است که مشاور اسلامى، مصلحت هاى واقعى مراجع را در نظر گرفته و با ارائه مشاوره اى که از پشتوانه عمیقى برخوردار بوده و صلاح مراجع در آن مى باشد، او را به سوى صلاحش رهنمون مى سازد.
لازمه عمیق بودن، تفکر عمیق در راه هاى مختلف ممکن براى حل مشکل است. در این صورت است که بنا به تعبیر امیرالمؤمنین علیه السلام، این تفکر باعث بصیرت و درک صحیح از امور شده (تمیمى آمدى، 1366، ص 57) و از لغزش ها و رفتارهاى نابهنجار مصون داشته و نوعى پشت گرمى است (همان، ص 58).
13. حق مدارى
مشاور اسلامى به عنوان شخص مسلمان، حقیقت خواه بوده و در همه امور معیار را حقیقت قرار مى دهد. امام صادق علیه السلام دور شدن از حق مدارى در مشاوره و پیش رفتن بر طبق هواى مراجع را خلاف تقواى الهى و نامردى مى داند و مى فرماید: از خدا بترس که با دل خواه مشورت خواه موافقت کنى که آن نامردى است. بد شنیدن از او خیانت است (مجلسى، 1404ق، ج 72، ص 104). این امر بدین معناست که مشاورباید مراقب باشد تا به خاطر همراهى و هم فکرى با مراجع، حقیقت را زیر پاى نگذارد.
البته حقیقت محورى به معناى خشکى و دورشدن از انعطاف و درنظر گرفتن معیارهاى خشک در ذهن و عمل بر طبق آن نیست، بلکه چنان که امام صادق علیه السلام در ادامه همین روایت متذکر شده است، باید به صورت تمام و کمال به سخنان مراجع گوش داد؛ به طور کامل او را درک کرد و سپس حقیقت را مشخص ساخته و بر طبق آن مشاوره داد؛ نه اینکه حقیقت چیز نوشته شده قبلى و جداى از مراجع و حالات فعلى او باشد. چه بسا با گوش دادن کامل به مراجع و درک کامل او، به حقیقتى متناسب و منطبق با وضعیت فعلى او پى برد که در صورت عدم درک کامل وى، نتوان به آن حقیقت رسید؛ از این روست که حضرت بلافاصله بعد از امر به حقیقت محورى مى فرمایند: بد شنیدن از مراجع خیانت است. همچنین با توجه به صدر حدیث که مى فرماید: از رأى نسنجیده پرهیز کن و از سخن گویى بى فکر دورى کن، این حقیقت محورى همراه با عمیق شدن و اجتهاد در مشاوره و همچنین فکر و تأمل کافى است و بدون این قیود رسیدن به حقیقت میسر نخواهد بود.
14. عدم تبعیض
در نظام اخلاقى اسلام، تفاوت هاى قومى، نژادى، جنسى، زبانى و امثال اینها، هرچند مورد انکار نمى باشند، اما معیار برترى افراد به حساب نمى آیند. در این دین مقدس معیار برترى افراد تنها در میزان تقواى الهى آنهاست. خداوند به این امر چنین اشاره دارد: اى مردم، ما شما را از نرى و ماده اى بیافریدیم و شما را جماعت ها و قبیله ها کردیم تا یکدیگر را بشناسید. هر آینه گرامى ترین شما نزد خدا، پرهیزگارترین شماست.خداداناوکاردان است(حجرات:13).
ملاحظه مى شود که خداوند معیار برترى را جنسیت، قبیله و طایفه برنمى شمارد؛ مواردى که بزرگ ترین معیار فخرفروشى در دوره جاهلیت به شمار مى آمد. معیار برترى افراد تقواى الهى است. در آخر آیه مى فرماید: خدا دانا و کاردان است. این جمله اشاره به این معنا دارد که اگر خداى تعالى از بین سایر مزایا، تقوا را براى کرامت یافتن انسان ها برگزید، براى این بود که او با علم و احاطه اى که به مصالح بندگان خود دارد، مى داند که این مزیت، حقیقى و واقعى است؛ نه آن مزایایى که انسان ها براى خود مایه کرامت و شرف قرار داده اند.
مشاور اسلامى نیز با تمسک به این آیه شریفه در نوع برخورد با مراجعان به تفاوت هاى جنسى و قومى و نژادى توجهى نکرده و در نوع پذیرش افراد،بادیده تحقیر یا برترى قومى وجنسى وامثال این گونه معیارهاى نادرست نگاه نمى کند.
15. توجه به ویژگى هاى منحصربه فرد مراجع
با وجود اینکه خداوند معیار گرامى بودن اشخاص را، قوم و قبیله و رنگ و زبان و... نمى داند و تقواى الهى را باعث برترى افراد برمى شمارد، اما این امر به معناى عدم توجه به تفاوت هاى فردى به منظور درک بهتر شخص و تشخیص بهینه مسئله او نیست.
خداوند در قرآن کریم در آیه ذکرشده ضمن تأکید به برترى بر حسب تقوا، به تفاوت هاى قومى و فردى براى شناخت اشاره دارد. این امر بدین معناست که تفاوت هاى جنسى و قبیله اى و غیره نه تنها نامطلوب نیست، بلکه باعث مکمل بودن همدیگر و شناخت مى گردد. ازاین رو، باید قبول کرد که تفاوت هاى منحصر به فرد هر شخص با توجه به جمع برخى مؤلفه ها، ازجمله جنسیت، فرهنگ، آداب، شخصیتِ منحصر به فرد و غیره وجود دارد و مشاور باید این امور را در تشخیص و درمان مدنظر قرار دهد؛ هرچند باعث نگاه برترى یا تحقیرآمیز نخواهند گردید.
16. وفاى به عهد
وفاى به عهد از امورى است که مورد اهتمام شدید دین اسلام بوده و نقطه مقابل آن، یعنى خلف وعده، مورد مؤاخذه مى باشد. خداوند در قرآن کریم مى فرماید: وفاى به عهد کنید که بازخواست خواهید شد (اسراء: 34). همچنین در زمینه لزوم وفاى به قراردادها مى فرماید: اى کسانى که ایمان آورده اید، به پیمان ها وفا کنید (مائده: 1). وفاى به عهد شامل حضور و اتمام به موقع جلسات درمان، تقید به قرارداد درمانى و مشاوره اى و هرگونه وعده اى که در فرایند مشاوره داده مى شود، مى باشد.
بدیهى است که قراردادهاى نامشروع از اصل باطل بوده و عمل به آنها لازم نمى باشد.
17. مدارا با مراجع و نادیده گرفتن اشتباه هاى او
مراجع به عنوان شخصى که عموما با مشکلاتى مواجه است و یا از مرض روانى رنج مى برد که نیاز به درمان دارد، گاهى ممکن است دچار اشتباه هایى شود. این اشتباه ها ممکن است با عدم رعایت ادب نسبت به مشاور نیز همراه باشد و یا در فرایند درمان مراجع دچار کوتاهى هاى زیادى در عمل به توصیه ها و غیره شود. در این هنگام، مشاور نه تنها مقابله به مثل نمى کند، بلکه با اخلاق اسلامى از سر تقصیرات او گذشته و یا در برخى موارد خود را به تغافل (نادیده گرفتن) مى زند.
مدارا با مردم و نادیده گرفتن اشتباه هاى آنان آن قدر در دین مقدس اسلام مهم قلمداد شده است که در برخى مواقع امر به بخشش فورى شده است. از امام باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود: همانا پدرم على بن الحسین علیه السلام دستم را گرفت و گفت: کار نیک انجام بده درباره هر کس که از تو درخواست آن را دارد. اگر شایسته نیکوکارى باشد، کار به جایى کرده اى و اگر شایسته نباشد، تو شایسته نیکوکارى هستى. اگر کسى از جانب راست به تو فحش داد و به طرف چپ برگشت و عذرخواهى نمود، عذر او را بپذیر (همان، ص 141).
تعبیر برگشتن به طرف چپ و عذرخواهى بعد از فحش در طرف راست، کنایه از این است که آن قدر عذرپذیرى مهم است که حتى در لحظاتى که تأثیر این عمل زشت (فحش) بر ما در اوج خود مى باشد، باز عذر فحش دهنده را پذیرا باشیم.
توصیه به مدارا نسبت به برخى از مراجعان که ممکن است از روى جهل و نادانى گفتار یا حرکاتى انجام دهند، زیادتر است. رسول خدا صلى الله علیه و آله در روایتى مى فرمایند: سه چیز است که اگر در کسى نباشد کردارش ناتمام است: تقوا و پارسایى اى که او را مانع از نافرمانى خداى ـ عزوجل ـ شود؛ خویى که به وسیله آن با مردم مدارا کند و بردبارى اى که به وسیله آن نادانى نادان را برگرداند (حرّعاملى، 1409ق، ج 12، ص 201). رسول خدا صلى الله علیه و آلهبا وجود اینکه در صفت دوم اشاره به حُسن خلقى مى نمایند که باعث مداراى شخص با مردم مى شود، باز در صفت سوم به نوعى به این مدارا اشاره مى کند؛ این امر بر تأکید مدارا با جاهلان دلالت دارد. درصورتى که فرد با جاهلى روبه رو شود، مدارا با او سخت تر خواهد بود و حتى در صورت داشتن روحیه حسن خلق، این کار سختى زیادترى بر وى تحمیل خواهد کرد؛ ازاین رو، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در چنین مواقعى، علاوه بر داشتن روحیه خوش خلقى، حلم و بردبارى و صبر را نیز یارى رسان او براى مدارا با نادانان برمى شمارد.
18. تواضع و دورى از تکبر و عجب
تکبر، عجب و خودبینى از اوصاف بسیار ناشایستى است که آدمى را گرفتار غربت و تنهایى مى کند؛ زیرا هیچ کس حاضر به پذیرش او نخواهد بود و یا احترام ها محدود به موقعیت اجتماعى گذراى او مى شود.
تکبر و عجب آن قدر در اسلام مورد مذمت است که امیرالمؤمنین علیه السلام گناه رنج آور را بهتر از عمل خیر عجب آور مى داند: گناهى که تو را آزار دهد (مایه رنج و ناراحتى درونى تو گردد)، نزد خداوند بهتر از کار خوبى است که باعث غرور و عجب تو گردد (نهج البلاغه، 1414ق، ص 546).
عجب و تکبر آثار مخرب فراوانى دارد که در سخنان ائمّه اطهار علیهم السلام بدان ها اشاره گردیده است. ازجمله آثارى که در فرایند مشاوره جارى مى باشد، مى توان به موارد زیر اشاره کرد:
محروم شدن از علم و دانش (مجلسى، 1404ق، ج 1، ص 153)، سرچشمه گناهان و زشتى ها (نهج البلاغه، 1414ق، ص 546)، خوارشدن نزد مردم (مجلسى، 1404ق، ج 1، ص 160)، نفرت و دورى مردم (همان، ج 70، ص 231)، تلف کردن خود و امکانات و موقعیت ها (تمیمى آمدى، 1366، ص 310)، از دست رفتن شیرینى عبادت (عطائى، 1369، ج 1، ص 201) (ازجمله عبادت یارى رسانى مشاوره)، و پایین آمدن منزلت شخص (مفید، 1413ق، ص 239).
مشاور با توجه به این آثار مخرب غرور و تکبر، متوجه این امر خواهد شد که با غرور و تکبر، نه تنها به اهداف خیالى خود نخواهد رسید، بلکه محبوبیت او نیز زیرسؤال مى رود. ازاین روست که امیرالمؤمنین علیه السلام مى فرمایند: از خود رضایت داشتن، وسیله آشکار شدن زشتى ها و عیوب آدمى است (فلسفى، 1379، ج 2، ص 285). نیز امام باقر علیه السلام غرور را کمرشکن دانسته (صدوق، 1362، ج 1، ص 112) و امیرالمؤمنین علیه السلام آن را اساس حماقت برمى شمارد (تمیمى آمدى، 1366، ص 309).
سخن در زمینه درمان تکبر فراوان است که مجال این گفتار نیست. آنچه مدنظر است این امر مى باشد که مشاور اسلامى باید روحیه تکبر را از خود دور کرده و در صورت ابتلاى به این آسیب اخلاقى، علاوه بر درمان آن، این امر را به فرایند مشاوره انتقال ندهد.
19. رعایت حیا و عفت و دورى از شهوت پرستى
یکى دیگر از فضایل اخلاقى که باید در مشاوره اسلامى مورد اهتمام مشاور و مراجع باشد، رعایت عفاف اسلامى و پاک دامنى است.
عفاف در لغت به معناى بازدارى از محرمات آمده است (فراهیدى، 1410ق، ج 1، ص 92). این واژه در قرآن و احادیث به معناى خوددارى از درخواست مالى از مردم (بقره: 273) نیز استعمال شده است، ولى بیشترین کاربرد آن در خویشتن دارى از مسائل شهوانى نامشروع است (نور: 339). پس عفت داراى مفهوم عام و خاص است. مفهوم عام آن، خویشتن دارى در برابر هرگونه تمایل افراطى نفسانى است (فراهیدى، 1410ق، ج 1، ص 92) و مفهوم خاص آن، خویشتن دارى در برابر تمایل هاى بى بند و بار جنسى (راغب اصفهانى، 1416ق، ج 1، ص 573).
روایات فراوانى بر ضرورت رعایت حیا و عفت در هر دو معنا وارد شده است:
روایات ناظر به ضرورت رعایت عفت در معناى عام (هرگونه تمایلات افراطى نفسانى): امام حسن عسکرى علیه السلام مى فرمایند: کسى که از روى مردم شرم و حیا ندارد و خجالت نمى کشد، از خداوند نیز ترس و شرم نخواهد داشت (مجلسى، 1404ق، ج 68، ص 336).
تهاجم فرهنگى از مجراى بى شرمى و بى حیایى وارد یک فرهنگ و جامعه اى مى گردد و رفته رفته پرده هاى حرمت و حیا را برمى دارد. در این رابطه، امیرالمؤمنین علیه السلام مى فرماید: هرکس شرم و حیا، او را از معایب و مفاسدش بپوشاند، مردم نیز عیوبات او را نخواهند دید و عیب او از چشم مردم پنهان است (نهج البلاغه، 1414ق، ص 508).
ازاین رو، حیا از برترین صفت هاى اخلاقى است که شرافت و شخصیت و ایمان آدمى را تضمین نموده، سعادت و خوش بختى او را حفظ و پاسدارى مى نماید و اگر کسى حیا نداشته باشد، هلاکت و نابودى او مسلم است.
آیات ناظر به ضرورت رعایت عفت در معناى خاص (شهوت پرستى): شهوت پرستى که معناى خاص حیا مى باشد، در طول تاریخ افراد زیادى را به وادى فنا داده است. قرآن کریم بعد از ذکر نام گروهى از پیامبران الهى و صفات برجسته و والاى آن بزرگواران، به عاقبت به شرى نوادگان آنان اشاره کرده و مى فرماید: سپس کسانى جانشین اینان شدند که نماز را ضایع کرده و پیرو شهوات گردیدند و به زودى به شر خواهند افتاد (مریم: 59).
پس عفاف و خوددارى از غلبه مسائل شهوانى نامشروع، از واجبات شرعى است که باید مورد اهتمام تمامى مسلمانان قرار گیرد. این امر اعم از نگاه یا لمس نامشروع و یا ارتباط جنسى نامشروع مى باشد.
آثار پیروى از شهوت در مشاور و فرایند مشاوره: مشاور با توجه به آثارى که از شهوت پرستى ناشى مى شود، تقواى الهى را رعایت نموده و سعادت دنیوى و اخروى خود و مراجع را به خطر نمى اندازد. از آثار این آسیب اخلاقى که در روایات بدان ها اشاره شده است و در فرایند مشاوره نیز تأثیرهاى منفى فراوانى را بر جاى مى گذارد، مى توان به موارد زیر اشاره نمود:
ـ فساد عقل (تمیمى آمدى، 1366، ص 64)؛
ـ تضعیف شخصیت انسان (همان، ص 305)؛
ـ زمینه ارتکاب دیگر گناهان (فلسفى، 1379، ج 1، ص 200)؛
ـ از بین رفتن علم و حکمت (همان، ص 58)؛
ـ تنفر مراجع و مردم (نهج الفصاحه، 1382، ص 288).
مشاهده مى شود که تبعیت از هواى نفس در فرایند مشاوره چه آثار نامطلوبى به همراه دارد. ازاین روست که امیرالمؤمنین علیه السلام مى فرمایند: چه بسا ساعتى شهوت رانى موجب اندوه طولانى گردد(کلینى،1365، ج 2، ص 451).
عدم ارتباط جنسى نامشروع با مراجع و زیردستان: در پى لزوم رعایت عفاف از سوى مشاور، این امر در عدم ارتباط جنسى نامشروع که یکى از مصادیق شهوت پرستى است، به طور خاص مورد توجه قرار مى گیرد.
مشاور به عنوان شخص امین مورد اعتماد قرار گرفته و مراجعان او را تکیه گاه خود به حساب مى آورند. امیرالمؤمنین علیه السلامدر این زمینه مى فرماید: پشتیبانى همچون مشورت نیست (نهج البلاغه، 1414ق، ص 478). مراجعى که چه بسا با قطع امید از اطرافیان و سلب اعتماد از آنها به مشاور مراجعه کرده و او را مطمئن قلمداد مى نماید، با مواجهه با برخى خیانت هاى مشاور، سلب امید او چندین برابر مى شود. بر مشاور لازم است به اعتماد مراجع پاسخ داده و خیانت نکند؛ زیرا امیرالمؤمنین علیه السلام مى فرمایند: هر کس با مسلمانان در مشورت دغلى کند، از او بیزارم (مجلسى، 1404ق، ج 72، ص 99).
مشاور ازجمله کسانى است که بیشتر در معرض ابتلا به گناهان شهوى قرار دارد. ازاین رو، همچنان که در احادیث ذکر شد، باید با یاد آخرت و تقویت تقواى خود به این امر فایق آید؛ زیرا علاوه بر اعتماد زیاد مراجعان به مشاور و امکان پدیده انتقال به او، خلوت هاى زیادى نیز در مشاوره صورت مى گیرد. رسول اکرم صلى الله علیه و آلهمى فرمایند: هیچ مردى با زنى خلوت نمى کند، مگر آنکه شیطان سومین آنان است (خرمشاهى و انصارى، 1376، ص 422). مشاور اسلامى با توجه به این نکته که حضور وسوسه هاى شیطان در اتاق مشاوره با مراجع نامحرم بسیار زیاد است، بر هواهاى نفسانى خود فایق آمده و به دعوت شیطان پاسخ نخواهد داد.
مشاور اسلامى با رعایت تقوا و عفت اسلامى در هر دو معناى عام و خاص آن، با مصون ماندن از آسیب هاى ذکرشده، محبوب خداوند نیز واقع مى شود.
20. معیار بودن و در نظر گرفتن مصلحت مراجع
مشاور در سراسر مشاوره به این نکته واقف است که هدف و نقش اصلى در مشاوره، مراجع بوده و تمام مسائل اخلاقى براى رعایت حقوق او وضع شده است. ازاین رو، مصلحت واقعى مراجع در فرایند مشاوره مدنظر مشاور قرار مى گیرد.
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى فرمایند: با پرهیزگارانى که آخرت را بر دنیا، و کارهاى شما را بر کارهاى خودشان ترجیح مى دهندوایثارمى کنند،مشورت کنید(تسترى،1423ق،ص28).
در نظر گرفتن مصلحت مراجع با رعایت دیگر مسائل اخلاقى ذکرشده محقق خواهد شد.
21. دورى از لجاجت و بحث هاى بى ثمر با مراجع
با توجه به آنچه در حق آزادى مراجع، بخصوص آزادى در انتخاب راه کارهاى درمانى مدنظر است، مشاور باید فقط به عنوان راهگشا و راهنما بوده و تحمیلى بر مراجع نداشته باشد. ازاین رو، درصورتى که مراجع با به کار بستن راه کارى از راه هاى درمانى ارائه شده موافق نباشد و مشاور نتواند با دلایل عقلى و عاطفى او را متقاعد سازد، این مراجع است که تصمیم گیرنده نهایى بوده و مشاور حق هیچ گونه تحمیلى بر وى ندارد. ازاین روست که نباید با مراجع لجاجت داشت. حضرت على علیه السلام مى فرمایند: رأیى براى لجوج نیست (تمیمى آمدى، 1366، ص 464). یعنى لجوج نمى تواند صاحب رأى باشد. ازاین رو، مشاور اسلامى نباید لجاجت به خرج دهد که ثمره اى جز پشیمانى نخواهد داشت: اما ثمره لجاجت پشیمانى است (کراجکى، 1394م، ص 45).
لجاجت رابطه تنگاتنگى با مراء دارد. مراء به معناى جدال و بحث هاى بى ثمرى است که از روى لجاجت بوده، و نتیجه اى جز کینه به دنبال ندارد.
پیامدهاى لجاجت و مراء (جدال) با مراجع: لجاجت و مراء آثار زیان بار زیادى دارند. اما آثارى که در مشاوره نمود بیشترى دارند، به صورت خلاصه به قرار زیر است:
ـ ایجاددشمنى با مراجع؛
ـ افتادن در اشتباه و خطا؛
ـ دور شدن از حق؛
ـضرردرکارهاونابودى آنها(تمیمى آمدى،1366،ص464).
مشاور اسلامى هیچ گاه با مراجع لجاجت به خرج نمى دهد و حتى در صورت به حق بودن مشاور، اوست که این مراء و لجاجت را پایان مى دهد؛ تا اینکه از ضررهاى ذکرشده و دیگر آثار زیان بار جدال محفوظ بمانند.
22. ارجاع مراجع در صورت عدم توانایى در ارائه خدمات لازم
یکى از اصول اخلاقى مهم در مشاوره، این است که مشاور در صورت عدم توانایى در ارائه مشاوره، مراجع را به مشاور دیگرى ارجاع دهد.
امام سجاد علیه السلام در شمارش حق مراجع بر مشاور چنین مى فرماید: و اما حقّ کسى که با تو مشورت مى کند این است که اگر فکر خوبى برایش دارى، در خیرخواهى و نصیحت او بکوشى و بر آن راهنمایى کنى؛ ... و اگر برایش هیچ فکرى به ذهنت نرسید، ولى شخص دیگرى را مى شناسى که به فکرش اعتماد دارى و براى خود مى پسندى، باید او را به وى راهنمایى و ارشاد کنى؛ درنتیجه، تو با این طرز رفتار نه درباره اش کوتاهى کرده اى و نه هیچ راهنمایى را از او دریغ داشته اى (مجلسى، 1404ق، ج 71، ص 18). امام سجاد علیه السلام بدین نکته توجه دارد که در صورت ارجاع مراجع به مشاور دیگر، گویى خود به راهنمایى او پرداخته اى، و این امر را مکمل مشاوره و راهنمایى مشاور مى داند. همچنین مشاورى که قصد ارجاع به اوست، باید مورد وثوق باشد.
دلایل این عدم توانایى مى تواند متعدد باشد؛ از عدم علم کافى مشاور در زمینه مورد مشاوره، و کمبود تجربه مشاور در آن زمینه گرفته، تا محدودیت زمانى براى شروع و اتمام مشاوره و محدودیت هاى دیگرى که امکان دارد در مشاوره هاى مختلف پیش آید. آنچه مهم است، اینکه مشاور باید به محض تشخیص عدم توانایى ارائه خدمات به مراجع، به صورت فورى او را به مشاور دیگر ارجاع دهد.
23. عدم سوءاستفاده از موقعیت حرفه اى خود و عدم سوءاستفاده از مراجع
دانستیم که یکى از صفات بارز براى مشاوره، امین بودن مشاور است. او با توجه به این نکته و با توجه به احاطه عاطفى و اجتماعى خود بر مراجع، از کارهایى که خلاف امانت دارى و تقواست، دورى مى جوید. ازجمله این کارها، سوءاستفاده از مراجع در کارهاى غیرشرعى است. امام سجاد علیه السلام در نامه اى به برخى از اصحاب خود و شمارش حقوق دیگران، چنین مى فرماید: او را نه براى نافرمانى خدا، اسلحه خود بساز و نه براى ستم به خلق خدا کمک خویش بگردان (صدوق، 1362، ج 2، ص 568).
24. ارائه آگاهى هاى لازم به مراجع، کارآموزان و زیردستان
اسلام، به ارائه آگاهى اهمیت فراوانى داده و ریشه بسیارى از مسائل و رفتارها را در آگاهى یا ناآگاهى مى داند. چنان که خداوند مى فرماید: آنهایى که از آن سوى حجره ها ندایت مى دهند، بیشترشان ناآگاهند (حجرات: 4). این آیه اشاره به کسانى است که وقت و بى وقت، پشت در خانه پیامبر صلى الله علیه و آله مى آمدند و فریاد مى زدند: اى محمد، اى محمد، بیرون بیا (با تو کار داریم). خداوند این کار بى ادبانه آنان را ناشى از ناآگاهى آنان به مقام پیامبر و لزوم رعایت ادب در برابر او مى داند؛ ازاین رو، در آیه بعدى به ارائه آگاهى لازم در مورد جایگزین این امر ناپسند اقدام مى کند: اگر صبر مى کردند تا تو (پیامبر) خود بیرون مى آمدى و نزد آنها مى رفتى، برایشان بهتر مى بود و خدا آمرزنده مهربان است (حجرات: 5). خداوند بعد از ذکر جایگزین آن کار ناشایست، مى فرماید: خدا آمرزنده مهربان است؛ یعنى با ارائه آگاهى در مورد جایگزین آن عمل زشتتان، با عمل به این کار جدید مطلوب، خداوند از کار گذشته شما درمى گذرد.
خداوند در آیات دیگرى نیز جاهلان و نابکاران را افراد ناآگاه معرفى مى کند (اعراف: 179). همچنین خداوند ارائه آگاهى را در نوع کار آن قدر مهم مى داند که گاهى منجر به اعمال نیکویى مى شود. حال آنکه در صورت عدم آگاهى لازم، منجر به عملى برخلاف آن عمل ناشى از آگاهى مى گردد.
مشاور هم باید نسبت به ارائه آگاهى هاى جزئى و کلى در شروع و فرایند مشاوره اهتمام داشته باشد. این آگاهى ها از چگونگى روند مشاوره و درمان گرفته، تا آگاهى هاى لازم براى تغییر و نوع رفتار و آزمون ها و غیره را دربر مى گیرد. ارائه این آگاهى ها به کارآموزان و دانشجویان نیز مورد اهتمام مى باشد.
25. رابطه با خانواده مراجع
خانواده در نظام اسلامى از جایگاه بسیار بزرگى برخوردار است؛ به گونه اى که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله ازدواج را احراز نصف دین برشمرده (شعیرى، 1405ق، ص 101) و محبوب ترین کار نزد خداوند برمى شمارد: هیچ بنایى در اسلام نزد خداوند متعال محبوب تر از بناى تزویج (تشکیل خانواده) نیست (صدوق، 1413ق، ج 3، ص 383). محبت به فرزندان نیز در نظام اسلامى عین عبادت تلقى مى شود (همان، ج 2، ص 48).
در چگونگى رابطه با خانواده مراجع از سوى مشاور، مى توان به سه امر مهم اشاره داشت:
الف. درگیر ساختن خانواده در فرایند درمان: مشاور اسلامى با توجه به این جایگاه خانواده، در فرایند درمان بر اثر قطعى اعضاى خانواده بر دیگر اعضا، مسائل و مشکلات و بر درمان آن واقف است. ازاین رو، در صورت لزوم، اعضاى خانواده را در فرایند درمان درگیر مى سازد.
ب. عدم توصیه به طلاق مگر در موارد بسیار استثنایى: امر دیگر مهمى که باید مشاور در رابطه با خانواده مراجع، بدان اهتمام ورزد، عدم توصیه به طلاق است. گاهى مراجعان در وصف نابسامانى هاى زندگى خود زیاده روى کرده و در مذمت همسر و زندگى، مشاور را تحت تأثیر قرار مى دهند. در این هنگام است که چنین زندگانى در نظر مشاورى که حق مدار نیست، غیرقابل تحمل تلقى مى شود. در چنین موقعیت هایى مشاور اسلامى، نسبت به ایجاد امید در مراجع و برجسته سازى نکات قوت زندگى اش مبادرت مى ورزد و یا دست کم این امر را در نظر مى گیرد که حق توصیه به طلاق ندارد.
در مکتب اسلام آن قدر طلاق زشت و نابجا شمرده مى شود که امام صادق علیه السلام با وجود اشاره به حلال بودن آن در مواقع بسیار استثنایى، مى فرماید: هیچ عملى که خداوند آن را حلال شمرده است، نزد او مبغوض تر از طلاق نیست (کلینى، 1365، ج 6، ص 54).
خداوند در قرآن کریم، هنگام اختلاف شدید زن و شوهر هم توصیه به طلاق نمى کند و میانجى گرى را دستور کار قرار مى دهد: اگر از اختلاف میان زن و شوهرى آگاه شدید، داورى از کسان مرد و داورى از کسان زن برگزینید. اگر آن دو قصد اصلاح داشته باشند، خدا میانشان موافقت پدید مى آورد، که خدا دانا و آگاه است (تسترى، 1423ق، ص 28). مشاور اسلامى که در اختلاف زن و شوهر، نقش میانجى گرى ذکرشده در این آیه را ایفا مى کند، باید به امر خداوند که مى فرماید: اگر اراده اصلاح کنند، توجه کرده و نهایت تلاش خود را بر اصلاح به کار بندد؛ و در این صورت است که خداوند در ادامه آیه وعده نصرت مى دهد. همچنین به کسانى که قصد آشتى دارند، هشدار مى دهد که حسن نیت به خرج دهند که خداوند به نیت ها و کارهاى آنان دانا و آگاه است.
ج. رعایت رازدارى یک عضو از خانواده نسبت به دیگر اعضاى آن: مشاور باید توجه داشته باشد که اصل مهم رازدارى در میان اعضاى خانواده نیز صدق مى کند و صرف اینکه کسى از اعضاى خانواده مراجع باشد، افشاى راز مراجع را مجاز نمى سازد. چون پیش تر ادلّه لزوم رازدارى به صورت مفصل بحث شد، براى رعایت اختصار، این مسئله مورد بررسى مجدد و بیشتر قرار نمى گیرد.
26. الگوبودن براى مراجع
مشاور به عنوان پناهگاه مراجع و حلّال مشکلات او و نیز به عنوان راهبر مشاوره هاى گروهى، خودآگاه یا ناخودآگاه در معرض الگوگیرى مراجعان قرار مى گیرد. در این هنگام است که مشاور خودساخته مى تواند به عنوان الگویى از مسلمان واقعى، براى ایجاد امید در مراجع و رساندن او به سرمنزل مقصود الهى گام بردارد و مصداق این آیه گردد: هر کس که به شخصى حیات بخشد، همچون کسى است که همه مردم را حیات بخشیده است (مائده: 32).
الگوگیرى عملى آن قدر مهم است که با وجود ارشاد لفظى فراوان مردم توسط پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله، باز خداوند به این نکته تأکید دارد که پیامبر خدا براى شما الگوى پسندیده اى است (احزاب: 21).
آرى، تقوا، کوشش، نماز، فعالیت هاى شخص و هر عمل خیرى که باعث جذب مردم به دین اسلام و مسلمانان مى گردد، ضرورى است و جذبه این امور با دعوت بدون عمل، نه تنها کم بوده، بلکه در برخى مواقع اثر معکوسى هم به جا خواهد گذاشت. مشاور اسلامى هم باید الگوى واقعى مسلمان و یارى رسان بوده و این امر را در مرحله عمل نیز نشان دهد.
27. عدم انتقال نارسایى هاى شخصى خود به مراجعان و زیردستان
مشاور به عنوان یک انسان، ممکن است در زندگى شخصى خود دچار مشکلات و نارسایى هاى موقت یا دایمى گردد. بدیهى است که این امر و نیازمندى به اخذ مشاوره از دیگر متخصصان براى حل و فصل آن مشکلات در این گونه مواقع طبیعى مى باشد.
اما آنچه مشاور در ابتداى امر و در رابطه با مراجع و زیردستان بدان توجه دارد، این امر مى باشد که نباید مسائل و مشکلات شخصى خود را به فرایند درمان و مشاوره انتقال داده و از فرصت مشاوره براى درمان مسائل روانى خود بهره جوید و یا در رفتار و گفتار خود با مراجع و زیردستان به خالى کردن عقده هاى خود اقدام ورزد، بلکه باید مصالح مراجع را بر مصالح خود مقدم دارد. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى فرمایند: با پرهیزگارانى که آخرت را بر دنیا، و کارهاى شما را بر کارهاى خودشان ترجیح مى دهند و ایثار مى کنند، مشورت کنید.
ملاحظه مى شود که علاوه بر شرط ترجیح آخرت بر دنیاى مراجع، کارهاى مراجع را بر کارهاى خود ترجیح دادن، یکى دیگر از آثار تقواى الهى برشمرده شده است.
28. انتخاب کارکنان و همکاران با صلاحیت براى ارائه خدمات مشاوره اى
با توجه به اینکه همکاران و کارکنان مراکز مشاوره نیز در نوع برخورد با مراجعان (بخصوص در برخوردهاى اولیه)، رازدارى نسبت به پرونده درمانى آنها، آزمون گیرى و غیره، نیازمند تعاملى همچون تعامل مشاوره اى و اخلاق هایى همچون اخلاق مشاوره اى هستند، ازاین رو، بر مشاور لازم است در انتخاب همکاران و کارکنان دقت لازم را مبذول داشته و با توجه به لزوم درنظر گرفتن مصالح مراجع که بدان اشاره گردید، در این انتخاب نیز نهایت دقت را داشته باشد و معیارهاى اخلاقى و الهى را مدنظر قرار دهد.
نتیجه گیرى
با وجود اهتمام اسلام به مشاوره و جایگاه والاى مشاور در اسلام، امر در هر مشاوره اى جارى نبوده و رعایت مسائل اخلاقى معلومى در این زمینه لازم است؛ بیش ترین این مسائل در رابطه مشاور با مراجع مطرح است؛ تکریم و احترام مراجع وخوش گفتارى وخوش برخوردى بااو ازجمله این مسائل است. همچنین در اسلام توجه کامل به مراجع و لزوم درک او مورد توجه است؛ این امر با توجه به او و با تمام وجود و درک مشکل وموقعیت مالى او محقق مى شود.
مشاور باید به اختیار مراجع احترام گذارد و نیز اگر نسبت به مراجعى کینه و دشمنى داشته باشد، از مشاوره با او اجتناب نماید. خیانت نکردن به مراجع از دیگر مسائل اخلاقى است که حفظ اسرار مراجع، ارائه راهکار مطابق با واقع و مصلحت مراجع و عدم اخذ حق الزحمه بیشتر از مصادیق این امر هستند.
نصیحت و خیرخواهى، ایجاد و حفظ شادابى در مشاوره و جرئت و عدم ترس در ارائه راه کارهاى درمانى از دیگر مسائل هستند. مشاور اسلامى باید مشاوره اش را به صورت عمیق ارائه دهد و به جاى تبعیت از هواى نفس خود یا مراجع، حق مدار باشد.
مشاور در عین نگاه نکردن تبعیض آمیز به مراجعان، به ویژگى هاى منحصر به فرد آنها در تشخیص و درمان اهمیت مى دهد. به عهد و قول و قرارهایش پاینبد بوده، در عین حال، اشتباهات مراجع را نادیده مى انگارد و از بحث هاى بى ثمر با او پرهیز مى کند و نسبت به او تواضع دارد.
رعایت عفاف و دورى از شهوت پرستى از دیگر مسائل مهمى است که در رابطه با مراجع رعایت مى نماید. در صورت عدم توانایى در مشاوره، مراجع را به مشاور دیگرى ارجاع مى دهد و از موقعیت خود سوءاستفاده نمى کند. مشاور اسلامى در ارائه آگاهى هاى لازم به مراجع کوتاهى نمى کند. ارتباط اصولى با خانواده مراجع از دیگر مسائل مهم در این زمینه است که رعایت رازدارى و عدم توصیه به طلاق از این موارد است.
مشاور به عنوان الگوى مراجع خواهد بود و نارسایى هاى شخصى خود را به مراجع و جلسه مشاوره انتقال نخواهد داد. مشاور در انتخاب همکاران مراکز مشاوره نیز دقت لازم را به عمل خواهد آورد.
منابع
نهج الفصاحة (1382)، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، دنیاى دانش.
نهج البلاغه (1414ق)، قم، دارالهجره.
ابن فارس، احمدبن (1387)، ترتیب مقاییس اللغة، قم، زیتون.
ابن منظور، محمدبن مکرم (1300ق)، لسان العرب، بیروت، دار احیاءالتراث العربى.
احمدى، خدابخش و فریبان آقاجان پورچمنى (1387)، مباحث اخلاقى در مشاوره و روان درمانى، تهران، دانژه.
پناهى، على احمد، نگاهى به ویژگى هاى مشاور در آموزه هاى اسلامى (1387)، زلال هدایت، ش 2، ص 28ـ38.
تسترى، ابومحمد سهل بن عبدالله (1423ق)، تفسیر التسترى، بیروت، دارالکتب العلمیه.
تمیمى آمدى، عبدالواحدبن محمد (1366)، غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامى.
حرعاملى، محمدبن حسن (1409ق)، وسائل الشیعة، قم، مؤسسه آل البیت.
حسینیان، سیمین (1387)، اخلاق در مشاوره و روان شناسى، تهران، کمال تربیت.
خرمشاهى، بهاءالدین و مسعود انصارى (1376)، پیام پیامبر، تهران، منفرد.
راغب اصفهانى، حسین بن محمد (1416ق)، المفردات فى غریب القرآن، بیروت، دارالشامیة.
شعیرى، تاج الدین (1405ق)، جامع الاخبار، قم، شریف رضى.
صدوق، محمدبن على (1362)، الخصال، قم، جامعه مدرسین.
ـــــ (1400ق)، الامالى، بیروت، اعلمى.
ـــــ (1413ق)، من لایحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین.
طریحى، فخرالدین (1362)، مجمع البحرین، تهران، مرتضوى.
عروسى حویزى، عبدعلى (1415ق)، تفسیر نورالثقلین، قم، اسماعیلیان.
عطائى، محمدرضا (1369)، مجموعه ورام، آداب و اخلاق در اسلام، مشهد، آستان قدس رضوى.
فراهیدى، خلیل بن احمد (1410ق)، کتاب العین، قم، هجرت.
فرهادى، یداللّه (1386)، اخلاق حرفه اى در بهداشت روان، تهران، اطلاعات.
فقیهى، على نقى (1387)، مشاوره در آینه علم و دین، قم، دفتر انتشارات اسلامى.
فلسفى، محمدتقى (1379)، الحدیث ـ روایات تربیتى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى.
کراجکى، ابوالفتح (1394م)، معدن الجواهر، تهران، مرتضوى.
کلینى، محمدبن یعقوب (1365)، الکافى، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
گودرزى، على محمد (1379)، اخلاق روان شناسى (اصول اخلاقى روان شناسان انجمن روان شناسى آمریکا)، تهران، رسا.
مجلسى، محمدباقر (1404ق)، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء.
مفید، محمدبن محمد نعمان (1413ق)، امالى، قم، کنگره شیخ مفید.
نورى، میرزاحسین (1408ق)، مستدرک الوسائل، قم، مؤسسه آل البیت لاحیاءالتراث.