معرفت، سال بیست و سوم، شماره اول، پیاپی 196، فروردین 1393، صفحات 51-

    نقش حضرت زهرا علیهاالسلام در دفاع از حریم ولایت

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    چکیده: 
    امامت و ولایت در اسلام، از پایه هاى اصلى اعتقاد و زیربناى زندگى سیاسى، اجتماعى و فرهنگى به شمار مى آید. اما ولایت در باور شیعه از جایگاهى خاص و رفیع برخوردار است تا جایى که از نماز، روزه، حج، و جهاد نیز برتر و بالاتر است. رویکرد حضرت زهرا علیهاالسلام، به عنوان اولین حامى و مدافع ولایت بر حق الهى و آغازگر دفاع از حریم ولایت، تعیین کننده محور ارزش هاى اجتماعى و سیاسى در حرکت تاریخى اسلام است. رویکرد ایشان در دفاع از حریم ولایت پس از رحلت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله تا زمان شهادتشان، از فرازهاى مهم تاریخ اسلام به شمار مى رود. در این زمان است که فاطمه علیهاالسلام همچون سیاستمدارى بزرگ در دفاع از ولایت «دانشگاه سیاسى» خود را مى گشاید و در مکتبى که عمرش کمتر از صد روز بود، ضمن نشر «فرهنگ سیاسى» خود، مشعل هدایت را فراروى حقیقت مداران قرار مى دهد. ازاین رو، پژوهش حاضر مى کوشد ضمن تبیین آن موقعیت حساس، با استناد به شواهد و قراین تاریخى و نگاه توصیفى ـ تحلیلى، چگونگى دفاع از حریم ولایت را به تصویر کشانده و در پایان، سیره نظرى و عملى آن حضرت را در این کشمکش سیاسى، که هدفش قرار دادن حاکمیت بر محور حق و عدل بود، روشن نماید.
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    سال بیست و سوم ـ شماره 196 ـ فروردین 1393، 51ـ61

    زهرا رضایى*
    سهراب مروتى**
    سهیلا همتى مامو***

    چکیده
    امامت و ولایت در اسلام، از پایه هاى اصلى اعتقاد و زیربناى زندگى سیاسى، اجتماعى و فرهنگى به شمار مى آید. اما ولایت در باور شیعه از جایگاهى خاص و رفیع برخوردار است تا جایى که از نماز، روزه، حج، و جهاد نیز برتر و بالاتر است. رویکرد حضرت زهرا علیهاالسلام، به عنوان اولین حامى و مدافع ولایت بر حق الهى و آغازگر دفاع از حریم ولایت، تعیین کننده محور ارزش هاى اجتماعى و سیاسى در حرکت تاریخى اسلام است. رویکرد ایشان در دفاع از حریم ولایت پس از رحلت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله تا زمان شهادتشان، از فرازهاى مهم تاریخ اسلام به شمار مى رود. در این زمان است که فاطمه علیهاالسلام همچون سیاستمدارى بزرگ در دفاع از ولایت «دانشگاه سیاسى» خود را مى گشاید و در مکتبى که عمرش کمتر از صد روز بود، ضمن نشر «فرهنگ سیاسى» خود، مشعل هدایت را فراروى حقیقت مداران قرار مى دهد. ازاین رو، پژوهش حاضر مى کوشد ضمن تبیین آن موقعیت حساس، با استناد به شواهد و قراین تاریخى و نگاه توصیفى ـ تحلیلى، چگونگى دفاع از حریم ولایت را به تصویر کشانده و در پایان، سیره نظرى و عملى آن حضرت را در این کشمکش سیاسى، که هدفش قرار دادن حاکمیت بر محور حق و عدل بود، روشن نماید.

    کلیدواژه ها: حضرت زهرا علیهاالسلام، حضرت على علیه السلام، ولایت، دفاع، خطبه.


    *      کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث دانشگاه ایلام. zahrarezay72@yahoo.com
    **    دانشیار دانشگاه ایلام. sohrab_morovati@yahoo.com
    ***  کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث دانشگاه ایلام.
    دریافت: 10/2/92               پذیرش: 21/12/92


     

    مقدّمه

    اسلام دینى است که ما را به موضع گیرى مثبت در رابطه با جهان و واقعیت هاى آن دعوت مى کند و از ما مى خواهد در رابطه با حوادث و جریانات بى تفاوت نباشیم. وقایع و اتفاقاتى که در حیات بشر پدید مى آیند هر کدام به نحوى در سرنوشت ما و بشریت مؤثرند و طبعا طرز برخورد با آن وقایع باید مسئولانه باشد. براساس این معیار، مى توان فاطمه علیهاالسلام را از پیشروان حرکت اسلامى دانست که همچون سیاستمدارى قهرمان در صحنه زندگى ظاهر مى شود. بعد از رحلت پیامبر صلى الله علیه و آله سیاست بازان در سقیفه بنى ساعده دست به کار شدند و حوادثى را براى دنیاى اسلام پدید آوردند که آثار آن به مرور براى عالم اسلام تلخ و ناگوار بود. با حذف امیرالمؤمنین على علیه السلام، یک شخص از صحنه سیاست خارج نشد، بلکه خطرى بزرگ پیش آمد که عملاً دیگر قرآن آن تأثیر حقیقى را در بین جامعه مسلمانان نمى توانست داشته باشد و این مسئله اى بود که فاطمه زهرا علیهاالسلاممتوجه آن بود و جبهه اى را در صدر اسلام گشود که تا قیام قیامت مى تواند انحراف از اسلام را بشناساند و نقشه هاى مسلمان نماهایى را که جهت اصلى شان اسلام نیست برملا کند. چون حضرت زهرا علیهاالسلام در دوران غربت اسلام به دنیا آمد و هیچ کس مانند او شاهد زحمات طاقت فرسا و شبانه روزى رسول خدا صلى الله علیه و آله و تلاش هاى بى وقفه على علیه السلام نبود،بعدازارتحال پیامبراکرم صلى الله علیه و آلهنمى توانست شاهد پژمرده شدن نهال نورس اسلام باشد که با زحمات طاقت فرساى رسول خدا صلى الله علیه و آله از زمین سر برآورده و با خون هاى زیادى سیراب شده بود.

    آرى، به جرئت مى توان گفت: یکى از بالاترین ظلم ها در طول تاریخ غصب وصایت رسول خدا صلى الله علیه و آله و خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام است و مهم ترین اقدام، احقاق این حق است. حضرت زهرا علیهاالسلام به عنوان اولین حامى ولایت، به دنبال احقاق این حق بود و در این راه مظلومانه به شهادت رسید.

    سؤال اصلى که این پژوهش درصدد پاسخ گویى به آن است، این است: حضرت زهرا علیهاالسلام چه نقشى در دفاع از حریم ولایت بر عهده داشتند؟

    سؤالات فرعى نیز عبارتند از: حضرت زهرا علیهاالسلام چگونه به مبارزه پرداختند؟ ایشان با چه انگیزه و هدفى به دنبال احقاق این حق بودند؟ شواهد و قراین مربوط به این دفاع ها را مى توان در چند بخش به شرح زیر بیان نمود:

    الف. دفاع جانانه از امیرالمؤمنین علیه السلام در آغاز فتنه

    حرکت انقلابى حضرت زهرا علیهاالسلام و دفاع مقدس او از صراط مستقیم الهى و ولایت رهبران بر حق اسلامى، از همان روزهاى اولیه رحلت رسول خدا صلى الله علیه و آله شروع شد؛ آن گاه که پیامبر صلى الله علیه و آله دار فانى را وداع نمود و مسلمانان تارى به نام خلافت گرد خویش تنیدند و از پذیرش رهبرى امیرالمؤمنین على علیه السلام سر باز زدند رهاورد شوراى سقیفه، اختلاف شدید مهاجر و انصار بود که به پیروزى مهاجران و خلافت ابوبکر انجامید (رسولى محلاتى، 1379، ص 109). تمام این حوادث زمانى تحقق یافت که امیرالمؤمنین علیه السلام همراه چند تن از یاران به غسل و کفن پیامبر صلى الله علیه و آله مشغول بودند. در این موقعیت، تنها مشکل خلیفه جدید امیرالمؤمنین على علیه السلام بود. ... عمر به همراه جماعت دیگرى رهسپار خانه حضرت على علیه السلامشدند و ریسمانى در گردن آن حضرت انداختند تا او را براى بیعت به مسجد بیاورند و این، آغاز فتنه اى بزرگ بود؛ اما با مقاوت شدید حضرت زهرا علیهاالسلاممواجه شدند. حضرت به میان جمعیت آمد و دامن على علیه السلام را محکم گرفت (مجلسى، 1386، ص 330) و فرمود: به خدا قسم! نمى گذارم پسر عمویم را ظالمانه (براى بیعت) ببرید (کلینى، 1403ق، ج 8، ص 238).

    حضرت زهرا علیهاالسلام صدا به ضجه و شیون بلند کرد تا شاید مردم از خواب غفلت بیدار شوند و از امیرالمؤمنین علیه السلام دفاع کنند، اما استغاثه ها و ناله هاى حضرت زهرا علیهاالسلام نه تنها در دل هاى آن سنگدلان اثر نکرد، بلکه با پشت شمشیر به پهلویش زدند و با تازیانه بازویش را سیاه کردند تا دست از دفاع بردارد (مجلسى، 1370، ج 82، ص 262). سرانجام، امیرالمؤمنین علیه السلام را دستگیر کردند و مظلومانه به مسجد بردند. حضرت زهرا علیهاالسلامکه مدافع حق و ولایت على علیه السلام بود و تا پاى جان آماده ایثار بود، هنگامى که به خود آمد دید، على علیه السلام را به جانب مسجد برده اند و جاى درنگ نیست؛ جان على علیه السلام در معرض خطر افتاده و باید از او دفاع کند. ازاین رو، با تن خسته و پهلوى شکسته از خانه بیرون آمد و به اتفاق گروهى از زنان بنى هاشم روانه مسجد شد. چون دید على علیه السلام را بازداشت نموده اند، با تن مجروح بلند شد و فرمود: رها کنید پسر عمویم را! قسم به آن خدایى که محمد صلى الله علیه و آله را به حق برانگیخت، اگر از وى دست برندارید سر خود را برهنه کرده و پیراهن رسول خدا را بر سر افکنده و در برابر خدا فریاد برخواهم آورد و همه تان را نفرین مى کنم به خدا، نه من از شتر صالح کم ارج ترم و نه کودکانم از بچه او کم قدرتر (یعقوبى، 1379، ج 2، ص 126).

    آن گاه حضرت فاطمه علیهاالسلام همراه حسنین علیهماالسلام براى نفرین به سوى قبر رسول خدا صلى الله علیه و آله حرکت کرد. على علیه السلامبه سلمان فرمود: سلمان! فاطمه را دریاب؛ گویى دو طرف مدینه را مى نگرم که به لرزه افتاده. سوگند به خدا، اگر فاطمه نفرین و ناله سر دهد، دیگر مهلتى براى مردم مدینه باقى نمى ماند و زمین همه آنها را در کام خود فرو مى برد... سلمان عرض کرد: اى دخت پیامبر! امام على علیه السلاممرا فرستاده که به شما بگویم به خانه برگردید و نفرین نکنید. حضرت فرمود: اى سلمان! آنها قصد جان على علیه السلامرا دارند و من در قتل على علیه السلام نمى توانم صبر کنم. سلمان عرض کرد: امام على علیه السلاممرا فرستاده به شما بگویم به خانه برگردید و نفرین نکنید. وقتى حضرت متوجه پیام امام خویش شد فرمود: حال که امامم (دستور داده) برمى گردم و صبر مى کنم و سخن او را مى پذیرم و از او اطاعت مى کنم (مجلسى، 1370، ج 28، ص 228).

    آرى! زهراى اطهر به دنبال این ماجراى جانگداز بیمار شد، ولى باز هم دست از مبارزه اش بر ضد غاصبان و ستمگران برنداشت و با همان تن رنجور و پهلوى شکسته براى احقاق حق خود و شوهرش از خانه بیرون آمد تا در لواى بازپس گیرى فدک، از حق از دست رفته على علیه السلامدفاع کند و با نظام حاکم به مبارزه برخیزد؛ اگر توانست آن را مغلوب سازد و اگر نتوانست، دست کم محکوم کند تا از این راه، انحرافى را که در اسلام و مقام رهبرى آن پدید آمده بود به مردم گوشزد کند و نیز انحراف قانون گذاران و غاصبان خلافت و پایبند نبودن آنان را به قرآن و اسلام اثبات نماید.

    این گونه دفاع در آغاز فتنه، زیباترین دفاع است که با اطاعت صددرصد و محض امامش همراه است و تا آخرین لحظه دست از دفاع خود برنداشت تا امام سالم از دست مهاجمان آزاد شد و از بیعت رهایى یافت. طبق نقل مسعودى، تا صدیقه طاهره علیهاالسلامدر قید حیات بودند آنها نتوانستند از على علیه السلام بیعت بگیرند. بنى هاشم نیز پس از شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام بیعت کردند (مسعودى، 1409ق، ص 308). همچنین در کتاب چشمه در بستر به نقل از کتاب الکافى آمده است: ابوبکر به طور موقت از بیعت با حضرت على علیه السلام درگذشت و او را رها کرد که چاره اى جز این نداشت (کلینى، 1403ق، ج 8، ص 238).

    ب. تبیین حقیقت ولایت

    مهم ترین و بزرگ ترین ستم بر حضرت على علیه السلام غصب خلافت و مسائل پیرامون آن بود. در روزگارى که دیگران به شدت بر اوضاع مسلط بودند و اجازه مخالفت به کسى نمى دادند، حضرت زهرا علیهاالسلام با تمام قدرت به دفاع از حق غصب شده و پایمال شده امیرالمؤمنین علیه السلامبرخاست، به گونه اى که شب ها بر درِ خانه مهاجر و انصار مى رفت و مى فرمود: اى گروه مهاجر و انصار! خدا را یارى کنید و دختر پیامبرتان را یارى نمایید. در آن روزى که با رسول خدا صلى الله علیه و آله بیعت نمودید، بیعتتان چنین بود که همچنان که هر ناراحتى را از خود و فرزندانتان بازمى دارید، از او و فرزندان او نیز بازدارید. اکنون که به عهدى که با رسول خدا صلى الله علیه و آله بستید، وفا کنید (مفید، 1409ق، ص 183).

    شناخت، معرفت، محبت و ولایت جامع و پویاى پاک بانوى آفرینش نسبت به مقام ولایت، نگرش روشن و بنیادین در عرصه هاى مختلف دفاع و حمایت از امامت به آن حضرت بخشیده بود، به گونه اى که تمام صحنه ها و لحظه ها را میدان مبارزه با ستم کیشان و عرصه دفاع از ستم دیدگان مى دید و اندکى در استمرار مبارزه کوتاهى نمى کرد و مردم را به یاد غدیر خم مى انداخت که پیامبر صلى الله علیه و آلهعلى علیه السلام را جانشین خود معرفى کرده بود. در این زمینه، زهرا علیهاالسلامخطاب به مردم مى فرمود: آیا سخن رسول خدا صلى الله علیه و آله را در غدیر فراموش کردید که مى گفت: من کنت مولاه فعلى مولاه؟ و در برابر عذرتراشى هاى رسواى آنان نیز مى فرمود: آیا پدرم پس از واقعه غدیر که على علیه السلام را به امامت منصوب کرد، براى کسى عذرى باقى گذاشته است؟ (صدوق، 1403ق، ج 1، ص 173) از همین روست که حضرت در آغاز سخن مى خواهد به صورتى مرموز مردم را مورد سؤال قرار دهد که انتخاب خلیفه از جانب امت به پیروى کدامین امر الهى صورت پذیرفته است؟ درحالى که خداوند به این عمل دستورى نداده است، امت چگونه مى تواند به آن عمل دست بزند!؟ آیا این عمل با بندگى حق متعال مغایر نیست؟! وقتى عملى با انگیزه الهى و به امر خدا انجام نپذیرد، از دین خدا نیست (مجلسى، 1370، ج 29، ص 246).

    حضرت زهرا علیهاالسلام در پاسخ محمودبن لبید که پرسید: آیا رسول خدا درباره امامت على علیه السلام سخن گفت؟ فرمود: شنیدم که پیامبر گرامى اسلام فرمود: على علیه السلام بهترین کسى است که او را جانشین خود در میان شما قرار مى دهم. على علیه السلام امام و خلیفه بعد از من است و دو فرزندم (حسن و حسین) و نه نفر از فرزندان حسین علیه السلام پیشوایان وامامانى پاک ونیک اند. اگر از آنها اطاعت کنید شما را هدایت خواهندنمودواگر مخالفت ورزید تا روز قیامت بلاى تفرقه و اختلاف در میان شما حاکم خواهد شد (طبرسى، 1381، ج 1، ص 248).

    حضرت در ادامه مى فرماید: آگاه باش! قسم به خدا، اگر حق را به اهلش واگذار مى کردند و از عترت رسول خدا اطاعت مى نمودند، دو نفر هم درباره حکم خدا با یکدیگر اختلاف نمى کردند... اما (افسوس) کسى را مقدم داشتید که خدا او را کنار زده بود و کسى را کنار زدید که خدا او را مقدم داشت (حسینى زنجانى، 1380، ص 502).

    حضرت زهرا علیهاالسلام درحالى که اشک هایش جارى بود از غصب ولایت شکوه هاى دردآلود مى کرد و مى فرمود: اَللّهُمَ ِالیکَ نَشکُوفَقَد نَبِیکَ وَ رَسُولِکَ وَصَفیکَ وَ اِرتِدادَ اُمَتِه عَلینا وَ مَنعِهِم ایانا حَقنَا الَذى جَعلتَهُ لَنا فِى کِتابِکَ المُنزِل عَلى نَبیکَ المُرسِل (مجلسى، 1370، ج 53، ص 19)؛ پروردگارا! به سوى تو شکایت مى کنم از اندوه از دست دادن پیامبر و فرستاده و برگزیده ات و به تو شکایت مى کنم از ارتداد امت پیامبر و اینکه حق ما را از ما بازداشتند؛ همان حق ولایت و رهبرى، را که در قرآن کریم خود بر پیامبر اسلام نازل فرمودى.

    بنابراین، این بانوى بزرگ به صورت علنى و در جمع مردم و با حضور دیگران، صراحتا از زیر پا گذاشتن حق امیرالمؤمنین علیه السلام سخن به میان آورد و حقیقت ولایت را براى مردم تبیین نمود و تا آخرین لحظه براى دفاع از على علیه السلام پاى فشرد.

    ج. بیان شاخص هاى شایستگى خلافت

    نوع دیگر از دفاع آن حضرت از شخص امیرالمؤمنین على علیه السلام این بود که در موارد مختلف، سابقه طولانى و فضایل بى شمار او را گوشزد مى کرد. گفتنى است که بیان فضایل یک فرد آن گاه مؤثر مى افتد که خود گوینده به آن معتقد باشد. بسیارند کسانى که فضایل على علیه السلام را به زبان مى آورند، ولى در عمل و رفتار خود به آن اقرار و پایبندى ندارند. اما حضرت زهرا علیهاالسلام با تمام وجود معتقد به فضایل امیرالمؤمنین علیه السلام بود. در میان فضایل امیرالمؤمنین نیز حضرت زهرا علیهاالسلام از زبان پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نقل نموده که فرمود: على بهترین کسى است که او را در میان شما جانشین قرار مى دهم) (دشتى، 1377، ص 37).

    حضرت زهرا علیهاالسلام در بخشى از خطبه معروف خود در مسجد مدینه درباره سابقه درخشان امیرالمؤمنین على علیه السلامفرمود: پس از بعثت رسول خدا صلى الله علیه و آله هرگاه مشرکین آتش جنگ برافروختند، خدا آن را خاموش کرد و هر گاه شیطان سر برداشت یا مشرکى از مشرکین ندا داد یا یورش آورد، رسول خدا صلى الله علیه و آله برادرش على علیه السلام را در کام سختى ها و شعله ها مى انداخت و على علیه السلام بر جاى ننشست تا بر سر و مغز مخالفان کوبید و با شمشیر مشکلات و تهاجمات را از سر راه (اسلام) برداشت. على علیه السلام رنج ها را براى خدا تحمل نمود و در تحقق امر الهى تلاش کرد. یار نزدیک رسول خدا صلى الله علیه و آله و بزرگ و سرور دستان خدا بود. (همواره) دامن همت به کمر زده، نصحیتگر تلاشگر و کوشا بوده، در راه خدا از سرزنش سرزنش کننده اى بیم به خود راه نداده، درحالى که شما (مردم) در رفاه و آسایش زندگى آرمیده بودید (حسینى زنجانى، 1380، ص 66).

    آرى حضرت زهرا علیهاالسلام مقام و موقعیت امام على علیه السلامرا شناخته و از توانایى هاى ذاتى و خدادادى و شایستگى هاى ایشان نیز مطلع بود. نیز دیدگاه هاى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله را نسبت به ایشان مرتب شنیده بود و بدان ایمان و اعتقادى راسخ داشت و صلاح و مصلحت جامعه نوپاى اسلام را در رهبرى و امامت حضرت على علیه السلام مى دانست و جایگزین دیگرى را با وجود ایشان براى این مقام و منصب جایز نمى دید. ازاین رو، براى اثبات و تحقق آن از هیچ تلاشى دریغ نکرد و تا آخرین لحظه دست از حمایت و دفاع از امام على علیه السلامبرنداشت.

    د. افشاى فتنه هاى معاندان

    حضرت زهرا علیهاالسلام توجیه نادرست صحنه گردانان سقیفه در مورد انتخاب خلیفه را افشا کرده، عواقب زیانبار آن را بیان مى کند.

    حضرت زهرا علیهاالسلام تعجب خود را از چنین سرعتى در ارتداد، اعلام مى کردند؛ ازجمله، در انتخاب خلیفه و پشت پا زدن به دین، که هنوز پیامبرشان دفن نشده بود، و نیز از آوردن بهانه هاى بى جا براى عمل خود، که نکند جریان نوپاى اسلام را به سمت و سوى دیگرى ببرد و دچار فتنه شویم، و مى خواهیم از فتنه جلوگیرى کنیم و... . آن حضرت در بخشى از دفاعیات و خطبه خود، هماهنگ با آیه شریفه قرآن، به یکى از مصادیق عذر اجتناب از فتنه و در عین حال، سقوط در فتنه اشاره فرمودند: اِبتِدارا زَعَمتُم خَوفَ الفِتنَةِ، اَلا فِى الفِتنَهِ سَقَطُوا، و اِنَّ جَهَنَّم لَمُحیطَة بِالکافِرین (صفایى حایرى، 1383، ص 55)؛ به خاطر جلوگیرى از فتنه، این کار را انجام دادیم؛ درحالى که همین کار، عین سقوط در فتنه است. مسلما جهنم به کافران احاطه دارد.

    نقل شده که ابوبکر در سخنانى علت قبول خلافت را ترس از بروز فتنه دانسته است! حال جاى طرح این پرسش است که با فرض اینکه امیرالمؤمنین على علیه السلامحکومت را به دست مى گرفت، چه کسانى فتنه برپا مى کردند؟ آیا در رأس فتنه گران همانان نبودند که در زمان رسول خدا صلى الله علیه و آله هم پیمان شدند که نگذارند على علیه السلام به حکومت برسد؟!

    آرى! به هیچ وجه قصد آنان از این اقدام، جلوگیرى از فتنه نبود، بلکه هواى ریاست و خلافت، آنها را به شتابزدگى واداشته بود، که مبادا دیگران آن را به دست آورند. با ارائه دو دلیل مى بینیم که آنان بجز ربودن خلافت، هوایى در سر نداشتند: 1. اگر آنان در مواقع غمخوار اسلام و مسلمانان بودند، مى بایست آن را که خود در باطن اعتقاد به لیاقت و کفایتش داشتند مقدم مى داشتند. 2. اگر آنان به راستى مصلحت اسلام را خواستار بودند و هوایى دیگر به سر نداشتند، چرا از تصمیم آخرین لحظه هاى رسول اکرم جلوگیرى و ممانعت نمودند و نگذاشتند نامه اى را که موجب از بین رفتن اختلاف بود بنویسد؟! بنابراین، پس زدن خلیفه اللّه و حامل امانت کبراى الهى، خود فتنه بود که به عنوان جلوگیرى از فتنه اتفاق افتاد و به هواى ریاست چند روزه، به دنیا روى آورده و قرآن کریم را پشت سر انداختند، با اینکه احکامش روشن و فرمان هایش واضح و آشکار است (حسینى زنجانى، 1380، ص 163).

    بانوى اسلام این فریادگر زمان، بر کسانى که خلافت را در دست گرفتند فریاد مى زند که: قرآن را رها نکنید، و اوامر و نواهى آن روشن است و دستورهایى را که براى مسئله خلافت بعد از پیامبر صلى الله علیه و آله داده آشکار است. پیش بینى لازم را براى بعد از رحلتش کرده و چیزى را در پرده ابهام باقى نگذارده. حضرت زهرا علیهاالسلام به آنها هشدار مى دهد که اگر یادگار بزرگ پیامبر (قرآن) را رها کنید و دست به دامن غیر آن بزنید و افکار ناتوان خود را بر تعلیمات اسلام مقدم دارید و به بهانه مصلحت اندیشى ها یا جلوگیرى از فتنه، خود را حاکم بر قرآن بدانید نه محکوم فرمان آن، زیان بزرگى دامان شما را خواهد گرفت (مکارم شیرازى، 1384، ص 185).

    آتش فتنه در جامعه شما هرگز خاموش نخواهد شد و از آنچه مى ترسید در آن واقع مى شوید. روح اسلام از میان شما رخت برمى بندد و جز قشرى بى مغز و ظاهرى بى محتوا چیزى باقى نخواهد ماند (همان، ص 190).

    از دیگر اقدامات روشنگرانه آن حضرت در بیان افشاى فتنه هاى معاندین، افشاى ماهیت سیاست ستیزى با على علیه السلامبود و صدیقه طاهره علیهاالسلام معتقد بود: کسانى که على علیه السلام را از صحنه بیرون کرده اند، از شدت عمل او در برابر مخالفان دین و قاطعیتش در مقابل دشمنان اسلام و افزون طلبان بیم کرده اند؛ آنان مى دانند على علیه السلام در اجراى عدالت ذره اى کوتاهى نخواهد کرد و در راه تحقق احکام الهى از مرگ نمى هراسد؛ ازاین رو، او را کنار زدند تا به آسانى به اهداف شخصى و خواسته هاى نفسانى شان دست یابند. شاید آن روزها بسیارى از اصحاب و تابعین و کسانى که تازه مسلمان شده بودند نمى توانستند باور کنند دست هایى که على علیه السلام را کنار زده اند، از سرِ هواپرستى چنین ظلمى را مرتکب شده باشند؛ چون آنها نیز سال ها در رکاب نبى اکرم صلى الله علیه و آلهشمشیر زده و به اسلام گرویده بودند. به علاوه، برخى از آنها جزء دانشمندان جامعه به حساب مى آمدند؛ لذا کسى جرئت نمى کرد به آنان گمان بد برده و آنها را به این بى دینى و خیانت متهم نماید. بنابراین، مردم دو گروه بودند: یک گروه، از ریشه دشمنى و مخالفت با على علیه السلام خبر نداشتند و گروه دیگر، شجاعت و شهامت بیان حقایق را نداشتند؛ ولى حضرت زهرا علیهاالسلام با کمال شهامت و شجاعت ماهیت کینه توزانه آنان را افشا کرد و ریشه هاى فاسد دشمنى با مولاى متقیان على علیه السلام را برملا ساخت (مجلسى، 1370، ج 43، ص 159).

    ه . اعتراض مؤثر به سکوت خواص

    دخت گرامى رسول خدا صلى الله علیه و آله مى دید که با خروج رهبرى از محور حق و حقیقت، چه بسا ممکن است امور مهم دیگر نیز دچار آفت شود و هرگونه ساکت ماندن، نوعى مهر تأیید بر کارهاى ناروا باشد و یا حتى براى همیشه کار قانونى جلوه داده شود و نشانى بر حقانیت مدعیان خلافت تلقى گردد. بدین روى، آن حضرت در مواردى مخالفت خود را با اعتراض و انتقاد و شِکوه به اثبات رساند که سخنان آن حضرت، فریاد دردآلودى بود در حمایت از على علیه السلام وصى و جانشین پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله که گروهى از بازیگران، آیات قرآن و توصیه هاى مؤکد رسول خدا صلى الله علیه و آله را درباره او نایده گرفته بودند و صاعقه مرگبارى بود که بر سر دشمنان اسلام فرود آمد و آنها راسخت غافلگیرکرد(مکارم شیرازى،1384،ص142).

    فاطمه زهرا علیهاالسلام در آن زمان با این مسئله روبه رویند که جریانى با نقشه قبلى عنان جامعه اسلامى را به دست گرفته و به هرجا که مى خواهد مى برد، ولى مشکل اصلى که به جامعه آن روز و به آیندگان ضربه زد از جایى شروع شد که مذهبى هاى سینه چاکِ مبارزِ جنگجو، فقط نگاه مى کردند و هیچ کارى در مقابل این جریان انجام ندادند (طاهرزاده، 1388، ص 270). ازاین رو، حضرت در بخشى از خطبه معروف خود در مسجد مدینه به آنها خطاب فرمود: اى گروه نقبا و مؤمنین! اى بازوان ملت! اى حافظان اسلام! این ضعف و غفلت در مورد حق من و این سهل انگارى از دادخواهى من چرا؟ آیا پدرم رسول خدا نفرموده باید حرمت هر کس در مورد فرزندان او حفظ شود؛ با چه سرعتى دچار اعمال ناپسند شدید! و چقدر زود آب از دهان بز لاغر ریخت؟ (یعنى دچار غفلت شدید) (قیومى اصفهانى، 1387، ص 234).

    نیز در نکوهش پیمان شکنان و سستى و بى تفاوتى مردان فرمودند: یا مَعاشِرَالمُسلِمینَ المُسرِعَة الى قیلِ الباطِلِ المُغضِیة عَلَى الفِعلِ القَبیحِ الخاسِرِ اَفَلا تَتَدَبَّرُونَ القُرآنَ أم عَلى قُلُوبٍ اَقفالُها (همان، ص 244)؛ اى مسلمانان که به سوى سخن باطل شتابانید و اعمال زشت زیانکارانه را نادیده مى گیرید! آیا در قرآن تدبیر نمى کنید یا بر دل ها مهر زده شده است.

    در شرح خطبه حضرت زهرا علیهاالسلام در سرزنش انصار آمده است که حضرت مى فرماید: امام على علیه السلام را که براى ولایت و زمامدارى شایسته ترین بود و به تصرف در امور قضایایى اسلام از دیگران سزاوارتر بود کنار گذاشتید و به فکر راحتى خود بودید. على علیه السلام سازشکار نیست و کسى را در بخشش بر دیگرى برتر نمى دارد و مسلما این موضوع براى شما تنگنا محسوب مى گردد به این ترتیب و با انتخاب ابوبکر به عنوان خلیفه اول و قبول او، از این تنگنا رهایى یافتید و به سوى کسى که مطیع امر شماست و آنچه شما بخواهید انجام مى دهد، به آنچه که شما اراده کنید حکم مى کند روى آوردید (قزوینى، 1381، ص 536). درحالى که خلیفه واقعى پیغمبر در میان شما موجود است. خدا قبلاً با شما پیمان بسته که از وى اطاعت کنید. او کتاب ناطق خدا و قرآن صادق و نور درخشنده است و بر خودتان امین باشید؛ شما که نمایندگان امر و نهى خدا و حامل دین و علوم نبوت هستید (امینى، 1373، ص 165).

    در شرح خطبه حضرت زهرا علیهاالسلام در فراز دیگرى از سخنانش در رابطه با سکوت و بى تفاوتى هاى خواص چنین مى فرماید: هدف من اتمام حجت است، وگرنه امیدى به شما ندارم. با سکوت خود، صحه بر پاى مظالم گذاردید و همه چیز را زیرسؤال بردید. و گمان مبرید که این سکوت و بى تفاوتى ها براى شما ارزان تمام مى شود و شما میوه تلخ آن را در همین دنیا به صورت حکومت هاى جبارى همچون بنى امیه و بنى عباس که نه بر نسل هاى آینده شما رحم مى کنند و نه بر اسلام و قرآن، خواهید چشید. و سخنان امروز من در تاریخ اسلام ثبت مى شود و آیندگان قضاوت خواهند کرد (مکارم شیرازى، 1384، ص 208).

    حضرت زهرا علیهاالسلام در بخشى از سخنان خود در جمع زنان مهاجر و انصار که براى عیادت او آمده بودند، در اعتراض به مردانشان فرمود: چه زشت است کندى شمشیرها و سستى بازیچه بودن مردانتان (طبرسى، 1381، ص 24) و ادامه داد: واى بر آنان! چرا خلافت را از مرکز رسالت و پایه هاى نبوت و راهنما و مهبط وحى جبرئیل بیرون برند (همان) و فرمود: چه باعث شد که (با على کینه توزى کنند) از ابى الحسن انتقام گرفتند؟ آرى، به خدا انتقام گرفتند به خاطر سوزش تیغ او (و پایدارى او) (همان).

    حضرت زهرا علیهاالسلام عمل اصحاب را پس از پیامبر خدا صلى الله علیه و آلهنخستین عملى مى داند که بدون اساس الهى است و کوچک ترین انگیزه الهى ندارد. حضرت خوب درک مى کند که با این گام انحرافى، اسلام چهره اصلى خویش را از دست خواهد داد و از آن نامى نخواهد ماند؛ ازاین رو، با تمام قوا مى خواهد اعوجاجى را که در خط اصیل اسلام پدید آمده است اصلاح کند و زمام امت پدرش را به دست خداوند بسپارد تا مسلمانان به ریسمان محکم اسلامى چنگ زنند و دین پدرش مصونیت یابد.

    و. گریه بر مظلومیت امیرالمؤمنین على علیه السلام

    از روزى که خلافت امیرالمؤمنین على علیه السلام غصب گردید، مبارزه اى فکرى و فرهنگى و غیرظاهرى در شیوه فعالیت فاطمه علیهاالسلام قرار گرفت که گاه اعتراض خود را با گریه هاى هدفمند در جهت مبارزاتش علیه حاکم وقت به گوش همگان مى رساند.

    ناله هاى حضرت در مدینه منتشر مى شد، به گونه اى که هرکس او را مى دید این سؤال برایش پیش مى آمد که چرا اینقدر گریه مى کند؟ و همین گریه ها بود که گاهى افراد را نادم و پشیمان مى کرد و احساسات آنها را به هیجان مى آورد. با اعتراضاتى که علیه او صورت گرفت، مانع گریه آن حضرت شدند. لذا حضرت على علیه السلام براى آسایش فاطمه علیهاالسلام سایبانى در بقیع بنا کرد و حضرت براى گریه کردن روزها به بیرون مدینه رفته و در آنجا ناله سر مى داد که بعدها به بیت الاحزان نامیده شد (مجلسى، 1370، ج 43، ص 174).

    البته گریه هاى حضرت زهرا علیهاالسلام علل و عوامل متعددى داشت. مهم ترین چیزى که روح حساس و غیور بانوى بزرگ اسلام را ناراحت مى ساخت این بود که مى دید اسلام از مسیر واقعى منحرف شده و با خانه نشین شدن امیرالمؤمنین علیه السلام و روى کار آمدن منافقان، انحراف در رهبرى اسلام و مسلمانان پیدا شده و زحمات بى امان و شبانه روزى پیغمبر اسلام صلى الله علیه و آلهدر طول بیست و سه سال پرتلاش همه از بین مى رفت و از اسلام جز صورت و نامى بیش نمى ماند و به دنبال این انحراف صدها و هزاران انحراف غیرقابل جبران دیگرى پیش مى آمد ـ چنان که پیش آمد ـ و این مصیبتى بود که نه تنها براى فاطمه علیهاالسلام، بلکه براى هیچ مسلمان مسئولى قابل تحمل نبود، گریه و اشک ها نشانه شعور و بیدارى از وقوع فاجعه اى بزرگ در فرهنگ بشریت است.

    مسلمانان در جهت پایان بخشیدن به گریه هاى حضرت زهرا علیهاالسلام بسیار کوشیدند، ولى تلاششان ناکام ماند و اشک هاى اعتراض دخت رسول خدا صلى الله علیه و آلههمچنان بر دامن پاکش فرو مى ریخت. در این موقعیت، حضرت احساس کرد تمام درهایى که پیامبر به فرمان خدا بر روى همگان بسته و تنها بر على و فاطمه گشوده بود، بر آن دو بسته و بر دیگران گشوده شده اند؛ حقوق معنوى او و رهبرى بر حق الهى که خداوند تنها به همسر و فرزندانش عطا فرموده بود، در جامعه اسلامى جدید ضایع و تباه گشته است (حکمت نیا، 1384، ص 109).

    ظلم به معناى پایمال کردن حقوق دیگران است و چون حضرت امیر علیه السلام امام واجب الاطاعه و خلیفه بلافصل و برترین آفریده پس از خاتم الانبیا بود، غصب خلافت حضرت، دروغ بستن بر او، انکار فضایل وى و پیروى نکردن از دستورهایش هریک ظلم بزرگ به شمار مى رود که باید بر این مظلومیت گریست (بابایى، 1380، ص 229).

    و به خاطر همین مظلومیت ها بود که گاه آه دردآلودى از عمق جان حضرت زهرا علیهاالسلام برمى آمد و گریه مى کرد و مى فرمود: کیست یاور براى على، آن یارى کننده کیست؟ (مجلسى، 1370،ج3،ص 253).

    دختر طلحه در یکى از روزهاى غمبار پس از رحلت رسول اکرم صلى الله علیه و آله خدمت فاطمه رسید و با اظهار ناراحتى از گریه هاى دلخراش آن بانو، با شگفتى پرسید: فاطمه! چه چیزى شما را این گونه به گریه و زارى واداشته است؟ که حضرت به پیشینه جریانات در زمان رسول صلى الله علیه و آله و کینه اى که از على علیه السلام در دل کسانى مانده بود ولى قدرت اظهار نداشتند و پس از رحلت پیامبر صلى الله علیه و آله برملا کردند، اشاره کرد (همان، ص 157).

    گریه هاى حضرت زهرا علیهاالسلام بر مظلومیت على علیه السلام حتى تا آخرین ساعات حیات او ادامه داشت، آن گاه که وفات فاطمه علیهاالسلام نزدیک شد، به شدت گریست و چون امام على علیه السلام از علت گریه او سؤال کرد، فرمود: ابکى لما تلقى بعدى؛ بر مصیبت هایى که پس از من بر تو خواهد بارید گریه مى کنم (همان، ص 53).

    آرى! حضرت با غم و اندوهى که در درون داشت و اشک در دیده، به دیدار پروردگار شتافت تا در آن سرا از مظلومیت امام خویش سخن گوید و بر ستم هایى که بر حجت خدا شده است شهادت دهد.

    ز. بیان واقعیت در وصیت نامه سیاسى، تاریخى

    حضرت زهرا علیهاالسلام آن قدر در هدف خویش پایدار بود که نه تنها تا آخرین ساعات زندگى مبارزه را تعقیب کرد، بلکه دامن مبارزه را تا قیامت توسعه داد و مبارزاتش را با وصیتش حتى بعد از مرگ نیز ادامه داد. حضرت زهرا علیهاالسلامبا ارائه تدبیرى خردمندانه عرصه ستم ستیزى و میدان مبارزه با دشمن را فراتر از زمان و مکان گسترش داده بود تا تمامى افراد از ارزش دوستى هاى الهى و زشتى دشمنى هاى شیطانى تا روز رستاخیز آگاهى یابند. ازاین رو، در بخشى از وصیت نامه آن حضرت آمده است که فرمود: امتى که عهد و پیمان خدا و پدرم رسول خدا صلى الله علیه و آلهرا درباره (ولایت) امیرالمؤمنین على علیه السلام شکستند و نسبت به حق من ظلم کردند، بر پیکر من نماز نگزارند و... آنهایى که نسبت به خدا و رسولش تذکر و هشدار مى دادم که در مورد ما (اهل بیت) ظلم روا مدارید و حق مسلمى را که خدا براى ما قرار داده است غصب نکنید، در تاریکى شب جواب مساعد مى دادند (که شما را یارى مى کنیم)، و در روز روشن دست از یارى ما برمى داشتند، حق ندارند بر من نماز گزارند (دشتى، 1377، ص 300).

    و در ادامه مى فرماید: مرا شب دفن کن؛ آن هنگام که چشم ها آرام گرفته و دیده ها به خواب رفته باشند (همان، ص 330). این وصیت سیاسى و تاریخى، ضربه سهمگینى بر پیکر دشمنان ولایت وارد ساخت، ضربه اى که تا قیام قیامت استمرار خواهد داشت و سندى زنده و ماندگار بر محکومیت حکومت خلفا و غیرعادلانه بودن آن از منظر زهراى مرضیه علیهاالسلام به شمار مى آید.

    آرى! این صداى فاطمه علیهاالسلام است که تا تاریخ باقى است، با سخنرانى و دفاعش و با اشک و سکوتش و با قهر روشنگرش و عاقبت با وصیت و قبر بى نشانش، از ولىّ اش دفاع نمود و مظلمویتش را بر جهان و جهانیان ثابت کرد.

    نتیجه گیرى

    حضرت زهرا علیهاالسلام در همان آغاز فتنه اى که بعد از جریان سقیفه، توسط سیاست بازان روى داد، نقش خود را به خوبى ایفا کرد، و به دفاع از ولایت بر حق و الهى على علیه السلام پرداخت. در دفاع از حق کمترین تردیدى به خود راه نداد و تا پاى جان از ولایت، در قالب هاى مختلف دفاع کرد. براى دفاع از ولایت، فدک بهانه اى مى شود تا حضرت زهرا علیهاالسلام با بیان سخنرانى هایش به دفاع از ولایت و حق از دست رفته على علیه السلامبپردازد و با بیان شاخص هاى شایستگى خلافت که صلاح و مصلحت جامعه نوپاى اسلام را در رهبرى و امامت حضرت على علیه السلاممى دانست، به تبیین حقیقت ولایت پرداخت و تنها او را شایسته این مقام و منصب دانست. در دفاع از ولایت، فتنه هاى معاندان را افشا کرد و عواقب زیانبار آن را بیان نمود و اعتراض خود را نسبت به کسانى که سکوت کردند و با سکوت خود، صحه بر پاى مظالم گذاردند و زمینه ساز بروز فتنه ها شدند اعلام کرد. حضرت زهرا علیهاالسلام بارها اعتراض خود را با گریه هاى هدفمند در جهت مبارزاتش علیه حاکم وقت و نارضایتى از دستگاه حاکم به گوش همگان مى رساند و در نهایت، با وصیت نامه سیاسى ـ تاریخى خود، تیر نهایى فدایى ولایت را زد و دامن مبارزه را تا قیام قیامت توسعه داد و با دفن شبانه و قبر بى نشانش، از ولىّ اش دفاع نمود و مظلومیتش را به جهان و جهانیان ثابت کرد. ایشان با انگیزه الهى و با حفظ بصیرت، به دفاع از حقیقت ولایت و احقاق این حق پرداخت و بذر مبارزه اى پاشید که هنوز ادامه دارد و هدفش قرار دادن حاکمیت بر محور حق و عدل بود نه سود و ظلم؛ و به ما آموخت که دفاع از ولایت حقى نیست که تعطیل بردار باشد. باید در همه حال پشتیبان حریم ولایت بود، حتى در اوج غربت و تنهایى. باید براى پیروزى هرچند با امیدى ضعیف تلاش کرد. باید با نظام ستم پیشه حاکم مبارزه کرد؛ اگر توانست، آن را مغلوب ساخت و اگر نتوانست، دست کم محکوم نمود؛ که اگر باطل را نمى توان ساقط کرد، مى توان رسوا ساخت.

    منابع

    امینى، ابراهیم، 1373، فاطمه زهرا علیهاالسلام بانوى نمونه اسلام، چ پنجم، قم، شفق.

    بابایى، على اکبر، 1386، دانشنامه امام على علیه السلام چ سوم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى.

    حسینى زنجانى، عزالدین، 1380، شرح خطبه حضرت زهرا علیهاالسلام، چ سوم، قم، دفتر تبلیغات اسلامى.

    حکمت نیا، مریم، 1384، شیعه و دفاع از حریم آن در خطبه هاى حضرت زهرا علیهاالسلام، بانوان شیعه، ش 4.

    دشتى، محمد، 1377، فرهنگ سخنان فاطمه علیهاالسلام، چ شانزدهم، قم، مؤسسه تحقیقاتى امیرالمؤمنین علیه السلام.

    رسولى محلاتى، هاشم، 1379، زندگانى حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام و دختران آن حضرت،چ هشتم،تهران،دفترنشرفرهنگ اسلامى.

    صدوق، محمدبن على، 1403ق، الخصال، تحقیق على اکبر غفارى، قم، نشر اسلامى.

    صفایى حایرى، على، 1383، روزهاى فاطمه علیهاالسلام: شرحى بر خطبه فدک، چ دوم، بى جا، لیله القدر.

    طاهرزاده، اصغر، 1388، بصیرت فاطمه زهرا علیهاالسلام، چ دوم، اصفهان، لب المیزان.

    طبرسى، احمدبن على، 1381، الاحتجاج، ترجمه بهزادجعفرى، تهران، دارالکتب الاسلامیه.

    قزوینى، محمدکاظم، 1381، فاطمه الزهرا علیهاالسلام از ولادت تا شهادت، ترجمه حسین فریدونى، چ ششم، تهران، آفاق.

    قیومى اصفهانى، جواد، 1387، صحیفه حضرت زهرا علیهاالسلام، چ پنجم، قم، جامعه مدرسین.

    کلینى، محمدبن یعقوب، 1403ق، روضه الکافى، بیروت، دارالتعارف.

    مجلسى، محمدباقر، 1370، بحارالانوار، چ سوم، تهران، کتابفروشى اسلامیه.

    مجلسى، محمدباقر، 1386، جلاءالعیون، چ دوم، مشهد، واسع دامینه.

    مسعودى، على بن حسین، 1409ق، مروج الذهب، چ دوم، قم، دارالهجره.

    مفید، محمدبن محمدبن نعمان، 1409ق، الاختصاص، تحقیق عبدالمنعم عامر، قم، منشورات الرضى.

    مکارم شیرازى، ناصر، 1384، زهرا برترین بانوى جهان، چ سیزدهم، قم، سرور.

    یعقوبى، احمدبن ابى یعقوب، 1379، تاریخ الیعقوبى، بیروت، دارصادر.

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده).(1393) نقش حضرت زهرا علیهاالسلام در دفاع از حریم ولایت. ماهنامه معرفت، 23(1)، 51-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده)."نقش حضرت زهرا علیهاالسلام در دفاع از حریم ولایت". ماهنامه معرفت، 23، 1، 1393، 51-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده).(1393) 'نقش حضرت زهرا علیهاالسلام در دفاع از حریم ولایت'، ماهنامه معرفت، 23(1), pp. 51-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده). نقش حضرت زهرا علیهاالسلام در دفاع از حریم ولایت. معرفت، 23, 1393؛ 23(1): 51-