نخستین سخن
Article data in English (انگلیسی)
1. تعلیم و تربیت را که دانشى کاربردى و وامدار علومى بنیادى چون معرفت شناسى، متافیزیک، انسان شناسى و ارزش شناسىاست، مى توان به معناى فرایند انتقال و تعمیق دانش ها، هدایت و تقویت گرایش ها و شکوفاسازى هماهنگ استعدادها وتوانایى هاى انسان در ابعاد روحى و بدنى براى رسیدن به کمال مطلوب تعریف کرد (گروه نویسندگان، 1390، ص 56).
2. آن گاه که انسان پا به عرصه وجود نهاد، دانشى نداشت: «لاَ تَعْلَمُونَ شَیْئا»(نحل: 78). خالق و رب او هر آنچه که لازم داشت،به او آموخت: «عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ»(علق: 5). مربى بشر «اللّه رب کل شى ء» به هدف تربیت و هدایت انسان (متربى) به سوىسعادت و رضوان الهى و در مسیر «ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبَادِی»(فجر: 28و29) و «مَا کَتَبْنَاهَا عَلَیْهِمْ إِلَّاابْتِغَاء رِضْوَانِ اللَّهِ»(حدید: 28) امر تربیت بندگانش را به انبیاء، اولیاء خود که برگزیدگان اویند، سپرد. پیام آوران وحى الهى نیز بافرمان «قولوا لا اله الا اللّه تفلحوا» و «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلاَّ مُبَشِّرا وَنَذِیرا»(اسراء:105) به بسط و تحقق کلمه «توحید» همت گماشتند تاروح و روان بندگان را به تربیت توحیدى جلا دهند.
3. روان خداخواه، خداجوى و خداپرست آدمى، فطرتا وى را به سوى معبود بى همتا هدایت مى کند. «فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَالنَّاسَ عَلَیْهَا»(روم: 30). در مسیر این هدایت، «وَیَهْدِیَکُمْ صِرَاطا مُسْتَقِیما»(فتح:20) فرایند شکفتن و پرورش ماهیت فطرى انساندر رابطه با خویشتن، طبیعت و جامعه، تربیت دینى توحیدى است؛ فرایندى که سرانجامش با مبدأ هستى پیوند مى خورد.بدین سان، انسان معنایى عمیق و راستین مى یابد. در این فرایند دین وحیانى خدامحور و خدابنیاد، هادى و راهنماى انسان مى شود«قُلْ إِنَّ الْهُدَى هُدَى اللّهِ»(آل عمران:73).
4. از منظر قرآن کریم، انسان موجودى ارزشمند و کرامت یافته است: «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ»(اسراء:70) که در بهترین و زیباتریناندازه گیرى ها و قالب ها آفریده شده است: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ»(تین: 4). این انسان باید با برخوردارى ازتوانمندى هاى شگرف و ظرفیت بیکرانه اى که در وجود او نهاده شده و با استفاده از هدایت الهى، سیر تکاملى خود را رقم زند ومتخلق به اخلاق الهى شود تا غایت خلقت او که رسیدن به اوج خلیفه الهى و خداگونگى است، تحقق یابد.
5. چون تربیت امرى صرفا فردى نیست و به شدت به امورى دیگر وابسته است، روابط اجتماعى، فرهنگ حاکم بر یک جامعه،ارزش ها، عادات، آداب و سنن اجتماعى، باورها و رفتارهاى اجتماعى نقش مانع یا مقتضى را در تربیت انسان ها دارند و هرچهمناسبات و روابط و ارزش ها و فرهنگ اجتماعى به سمت تعالى پیش رود، بستر تربیت متعالى انسان بیشتر فراهم مى شود و هرچهاین امور منحط تر باشد، موانع رشد و تعالى انسان بیشتر مى شود و حرکت انسان به سمت مقاصد والاى انسانى کندتر مى گردد.
6. رفع موانع اجتماعى و ایجاد مقتضیات اجتماعى در تربیت آدمى از مهم ترین وجوه شکل گیرى ساختار تربیت است. فرهنگمنحط اجتماعى مانعى جدى در شکوفایى استعدادهاى آدمى است و پیام آوران الهى در نخستین گام هاى تربیتى خود تلاشمى کردند که فرهنگ جاهلى و مناسبات و روابط اجتماعى برخاسته از آن را دگرگون سازند تا زمینه رشد و تعالى مردمان را فراهمنمایند. حرکت تربیتى مصلحان الهى،حرکتى اجتماعى بوده است وآنان بااصلاح فرهنگ اجتماعى بستراصلاحات دیگررافراهم مى کردند.
7. بنابراین، وظیفه اساسى تربیت دینى در یک جامعه دینى، فرهنگ سازى بر مبناى دین است. به هر میزان که به تحقق این مهمنزدیک تر شویم و سبک زندگى خود را بر مبناى تعالیم دینى و فرهنگ اسلامى منطبق کنیم، جامعه را به جامعه اسلامى نزدیککرده ایم (جمشیدى، 1393، ص 169) و این گونه است که جامعه دینى و اسلامى شکل مى گیرد و افراد اجتماع، تحت تربیت وحکومت دینى مسئولیت پذیرانه به وظایف خود عمل مى کنند.
دبیر علمى
منابع
جمشیدى، مهدى، 1393، نظریه فرهنگى استاد مطهرى، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى.
گروه نویسندگان، 1390، فلسفه تعلیم و تربیت، زیرنظر محمدتقى مصباح، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس سره.