معرفت، سال اول، شماره اول، پیاپی 1، تابستان 1371، صفحات 4-

    گفتارى درباره نزول قرآن

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    اباصلت گرمابی / *دانشجوی کارشناسی ارشد - مشاوره دانشگاه بجنورد / garmabiabasalt@yahoo.com
    ابراهیم عباسپور / *دکتری - جامعه شناسی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره / eabbaspoor@yahoo.com
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

     

     

     

    گفتارى درباره
    نزول قرآن

    قسمت اول/محمود رجبی

    نزول قرآن از محورهای مهم علوم قرآنی است که مسائل متعددی را در بر می گیرد. علاوه بر اعجاز و پرسشهای اساسی مرتبط با آن, نازل کننده قرآن, منزل علیه آن, آنچه نازل می شود, چگونگی نزول, کیفیت دریافت پیامبرr و زمان, انواع و مراتب نزول نیز موضوعها ی دیگری است که در است که در این بحث می تواند مورد برسی قرار گیرد. از سوی دیگر هر یک از مسائل یار شده می تواند از دیدگاههای مختلف قرآنی, روائی, فلسفی و حتی تاریخی بررسی شود و چه بسا, نتائج متفاوت و حتی ناسازگار با یکدیگری هم بدست آید که خود زمینه ساز مسئله یا معضله دیگر شود و آن چگونگی وفق دادن و حل تعارض و ناسازگاری این دستاوردهای مختلف است.

    بررسی این مسائل مختلف بویژه با در نظر داشتن دیدگاههای فوق فرصتی بیشتر می طلبد که از حوصله این نوشتار کوتاه بیرون است. از این رو از مسئله اعجاز قرآن که بحثی طولانی را ایجاب می کند صرف نظر کرده و موضوعات دیگر را تنها از دیدگاه قرآنی به بحث می گذاریم.

    نازل کننده قرآن

    آیات شریف قرآن مجید را که از نزول قرآن سخن می گویند از این دیدگاه می توان در ه دسته قرار داد:

    دسته اول: آیاتی است که متعرض نزل کننده قرآن نیستند و نسبت به آن ساکت اند مانند آیات شریفه:

    (ان الذین کفروا بالذکر لما جائهم و انه لکتاب عزیز )فصات /41(1)

    (شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی للناس... )بقره /185(2)

    (واوحی الی خذا القرآن لانذرکم به و من بلغ ) انعام /19(3)

    (الم یان للذین آمنوا ان تخشع قلوبهم لذکر الله وما نزل من الحق و لا یکونوا کالذین اوتوا الکتاب فطال علیهم الامد فقست قلوبهم و کثیر منهم فاسقون )حدید/16(4)1

    دسته دوم: آیاتی است که نازل کننده قرآن را خداوند متعال معرفی می کند. نظیر:

    ( الله انرل احسن الحدیت کتاباً متشابهاً مثانی تقشعر منه جلود الذین یخشعون ربهم ثم تلین جلودهم و قلوبهم الی ذکر الله ذلک هدی الله یهدی به من یشاء و من یضلل الله فما له من هاد )زمر /23

    ( و لقد آتیناک سبعاً من المثانی و القرآن العظیم )حجر /87

    ( نحن نقص علیک احسن القصص بما اوحینا الیک هذا القرآن.. . ) یوسف /3

    دسته سوم: آیات شریفه ای است که از نقش جمعی از فرشتگان در نزول قرآن سخن گفته و بویژه حضرت جبرئیل را منزل قرآن می داند نظیر:

    ( نزل به الروح لامین علی قلبک لتکون من المنذرین ) شعراً /194,193

    (قل نزله روح القدس من ربک بالحق لیثبت الذین آمنوا و هدی و بشری للمومنین )نحل /102

    (انه لقول رسول کریم ذی قوه عند ذی العرش مکین مطاع ثم امین ) تکویر /21­-19

    (قل من کان عدواً لجبریل فانه نزله علی قلبک باذن اله )بقره 97

    (فی صحف مکرمه مرفوعه مطهره بایدی سفره کرام برره ) عبس/ 16-13

    ( عالم الغیب فلا یظهر علی غیبه احدا إلا من ارتضی من رسول فانه یسلک من بین یدیه و من خلفه رصدا لیعلم ان قد بلغوا رسالات ربهم 0000) 2 جن / 27-26

    در مورد این دسته از آیات چند نکته شایان توجه است:

    نخست آنکه: فرشتگان وحی نقشهای متعددی از قبیل نزول, در دست داشتن لوحه ها و نگهبانی از آن را ایفا می کنند؛ و این امریات که در چگونگی نزول به آن خواهیم پرداخت.

    دو آنکه: حضرت جبرئیل (علیه السلام ) فرما ندهی گروه فرشتگان وحی عهده دار است, این مطلب از واژه «مطاع » و از تصریح به اسم آن حضرت و اوصاف ویژه ایشان, و نسبت نزول به ایشان در آیات متعدد استفاده می شود و آیه شریفه ( تنزل الملائکه والروح ) اشعار به آن دارد.

    سوم آنکه: روح الامین, روح القدس, رسول کریم, اوصاف جبرئیل (علیه السلام ) است که به لحاظ امانت و قداست و کرامت ایشان در پیشگاه الهی با این اوصاف از ایشان یاد شده است, و می توان گفت که مقصود از روح درآیه شریفه سوره قدر (تنزل الملائکه و الروح 000) نیز همان حضرت است.

    چهارم آنکه: واژه «روح » و « روح القدس » و 000چنانچه گذشت اوصاف حضرت جبرئیل است نه اسم علم آن حضرت. بنا براین اشکالی ندارد که همین واژه ها در آیه 3 یا روایتی برفرشته ای دیگر اطلاق شود 4

    چنانکه مشاهده شد, در دو دسته اخیر از آیات, برای قرآن مجید دو نازل کننده ذکر شده بود: «خداوند متعال » و « فرشتگان وحی » که ظاهر هر دو, نسبت حقیقی است. پس حمل بر مجاز در یکی و حقیقت در دیگری وجهی ندارد.

    از سوی دیگر در اینجا اسناد حقیقی به دو فاعل در عرض هم معنی ندارد 5 زیرا هیچ موجودی در عرض خداوند قرار ندارد 6 بنا بر این تنها وجه صحیح این است که بگوئیم مقصود اسناد حقیقی به دو فاعل در طول هم است بدین صورت که: فرشته های وحی, نازل کننده قرآن هستند و خداوند متعال فوق ایشان و در طول آنها, منزل حقیقی انسان است و این وجه از آیات نزول نیز بخوبی استفاده می شود, تعابیری از قبیل ( فانه نزله علی قلبک باذن الله ) و ( نزله روح القدس من امر ربک ) بخوبی دلالت بر این دارد که دو اسناد در طول یکدیگرند و فرشته وحی باذن و امر الهی قرآن را نازل می کند.

    قرآن بر چه کسی نازل شده است ؟

    نظیر آنچه در نازل کننده قرآن مطرح بود در منزل علیه آن نیز مطرح است. در برخی آیات سخنی از منزل علیه قرآن به میان نیامده است نظیر:

    ( انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون ) حجر /9

    در آیات فراوانی هم منزل علیه قرآن, پیامبر گرامی اسلام r معرفی می شود نظیر:

    ( وآمنو بما نزل علی محمد و هو الحق من ربهم ) محمد /2

    ودر جای دیگر می فرماید: ( اولم یکفهم انا انزلنا الیک الکتاب یتلی علیهم ) عنکبوت /51

    آنچه نازل شده و کیفیت دریافت پیامبر r

    در آیات شریفه 13و14و سوره عبس و 2از سوره یینه می فرماید: قرآن کریم در لوحه های ارجمند, پاک و بر تری است که توسط فرشته وحی بر پیامبر r خود آن را می خواند, این آیات دلالت دارد که وحی از سنخ دیدنیها است. از سوی دیگر آیه 19 تکویر و 18 قیامت دلالت بر این دارد که آنچه نزول شده از سنخ خواندنیها نیز می باشد و سخن از این به میان آمده است که, قرآن گفتار فرشته وحی است و پیامبر r موظف است پس از قرائت فرشته وحی آیات را تلاوت نماید.

    آیات دیگری از نزول قرآ ن بر قلب پیامبر گرامی اسلام r خبر می دهد, در سوره بقره آیه 97 می فرماید:

    (قل من کان عدوا لجبریل فانه نزله علی قلبک باذن الله )

    و یا در سوره شعرا می فرماید: ( نزل به الروح الامین علی قلیک ) آیات اخیر بیا نگر این حقیقت است که آنچه بر پیامبر r نازل می شود صوتی مادی یا لوحه ای قابل حس با حواس ظاهری نیست, بلکه, با چشم دل و گوش جان دریافت می شود. زبذت, ظاهر مجموع آیات گذشته آنست که همه از یک حقیقت سخن می گوید و اگر صوت مادی و لوحه ای محسوس بود نزول آن بر قلب معنی نداشت.

    بعلاوه در جای خود به اثبات رسیده است که نزول قرآن نزول مادی یا اعتباری نیست بلکه نزول معنوی است, شاید بتوان آیه شریفه ( و کذلک اوحینا الیک روحا من امر ربنا ) را نیز گواه بر این مدعا آورد, و بر همین اساس است که هنگام نزول وحی دیگران نه صوتی می شنیده و نه لوحه ای را می دیده اند. 7

    از آنچه گذشت کیفیت تلقی و دریافت پیامبر r نیز تا حدی روشن می شود. آیات شریفه دلالت بر آن دارد که وحی الهی تمام مشاعر و قوای نفسانی پیامبر r را فرا می گرفته, پیامبر r با تمام وجود وحی را دریافت می نموده, بلکه از مراتب بالای علم حضوری بوده است.

    با توجه به آنچه گذشت بطلان این پندار روشن می شود که, پیامبر r خود نیز نیاز به دلیلی دیگر داشته تا یقین کند آنچه نازل شده سخن خداوند است و نیز بطلان این گفتار روشن می شود که, پیامبر r بدین معنا نیست که پاره ای آیات به صورت لوحه نازل شده است و پاره دیگر به شکل قرائت بر پیامبر r و هم به نزول بر قلب و تقیید نوع خاصی از نزول به بخشی ویژه از قرآن دلیل می خواهد و صرف تفاوت تعابیر و بیانات ب جود وجه جمع معقولی که ذکر شد دلیل حمل بر بعض نمی شود8

    انواع نزول و نزول قرآن

    واژه نزول و مشقات آن که مفهوم فرود آمدن را در خود نهفته دارند, در اصل مانند بسیاری از واژه های

    دیگر برای فرود آمدن شی ای مادی از مکانی به مکان دیگر وضع شده است, و در قرآن مجید نیز در بسیار ی از آیات این واژه به همین معنی بکار رفته است9ولی همانند بسیار از واژه های دیگر بعداً در آن توسعه داده شده در نزول اعتباری و یا حقیقی و معنوی نیز بکار رفته است.

    مقصود از نزول و اعتباری آن است که, موجودی در عالم اعتبار, از درجه ای بالاتر به درجه ای پایین تر تنزل یابد و به عبارت دیگر از مقام و درجه اعتباری بالاتری به مقام و درجه اعتباری پایین تری تنزل نماید, مانند آنکه هنگامی که پادشاه سقوط می کند و مقام می کند و مقام اعتباری پادشاهی را از دست می دهد و به مقامی فروتر تنزل می کند گفته می شود: نزل الملک عن عرشه, در قرآن مجید ماده نزول در این معنی بکار نرفته است.

    مقصود از نزول معنوی آن است که, موجودی از جهت مرتبه وجودی تنزل یافته و در مرتبه وجودی پایین تری جلوه گر شود. در این قسم از نزول, موجود از جهت مکان مادی و یا از جهت مقام و اعتبار تغییری نیافته است بلکه, وجود آن به مرتبه ضعیفتری تنزل یافته هر چند از مکانی به مکان پایین تر فرود نیامده و از نزول قرآن همین قسم نزول است.

    در نزول قرآن تنزل مکانی معنی ندارد, زیرا نازل کننده که خداوند است, و نازل شونده که مرحله ای از علم الهی (قرآن ) است, و واسطه نزول که فرشته یا فرشتگان وحی هستند, و نیز منزل علیه قرآن که قلب مقدس پیامبرr است هیچیک مادی نیستند. نزول اعتباری نیز در مورد قرآن بی معنای است زیرا خداوند در آیات نزول نمی خواهد این نکته را بیان فرماید که, ما قدر و منزلت قرآن را کاهش دادیم.

    مقصود از نزول قرآن محید این است که قرآن دارای حقیقتی بس متعالی است که مرتبه ای از علم خداوند است و در مرتبه بالائی از وجود در لوح محفوظ است, و برای آنکه قابل فهم ما انسانها شود از آن مرتبه در مراحل متعددی تنزل یافته, تا در نهایت, در قالب الفاظ و عبارات, که مرتبه ای بس فروتر وضعیفتر از مرتبه «عند اللهی » است تجلی کرده است. و به بیانی دیگر چنانکه در روایات دانیه وجود است. 10

    زمان نزول و مراتب نزول قرآن

    از سه آیه شریفه:

    ( شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی للناس و بینات من الهدی و الفرقان )بقره/185

    ( انا انزلنا فی لیله مبارکه انا کنا منذرین )دخان /3

    ( انا انزلنا فی لیله القدر )قدر /1

    بدست می آید که قرآن مجید در ماه رمضان و در یک شب- شب قدر­- نازل شده است.

    از سوی دیگر علاوه بر آنکه از نظر تاریخی و روائی مسلم است که قرآن به تدریج در طی سالیان زیاد ( بیست و سه سال ) بر پیامبر r نازل شده است, برخی از آیات قرآن نیز دلالت بر تدریجی بودن نزول آن دارد نظیر:

    ( و قالوا لولا نزل علیه القرآن جمله واحده کذلک لنثبت به فوادک ورتلناه ترتیلاً)فرقان /33

    ( و قرآناً فرقناه لتقراه علی الناس علی مکث و نزلناه تنزیلاً ) اسراء /106

    ( سوره انزلناها و فرضنا ها و انزلنا فیها آیات بینات ) نور/1

    ( فاذا انزلت سوره محکمه و ذکر فیها القتال رایتهم ینظرون الیک ) محمد/20

    ( فاذا ما انزلت سوره نظر بعضهم الی بعض ) توبه/127

    ( الان خفف الله علیکم و علم ان فیکم ضعفاً )انفال/66

    ( غلبت الروم فی ادنی الارض ) روم/1

    ( و اذ نصرکم الله ببدر و انتم اذله فاتقوا الله لعلکم تشکرون ) آل عمران/123

    مفسرین در باب جمع بین این دو دسته آیات آراء متعدد و مختلفی ارائه دادهاند صاحب نظران د راقوال یاد شده از آنجا که نزول تدریجی قرآن در نزدشان مسلم بوده- چنانکه مسلم هم هست- معمولاً در وجه جمع خویش, ظاهر آیات تدریجی را حفظ کرده درصدد توجیه آیات دال بر نزول دفعی بر آمدهاند, و تنها تعداد معدودی با الهام از روایات ظهور هر دو را حفظ کردهاند.

    1- محمد بن اسحق شعبی: آیات قرآن تدریجاً نازل شده است, ولی از آنجا که ابتدا نزول آیات در ماه رمضان و در شب قدر بوده گفته شده است, قرآن در شب قدر و ماه رمضان نازل شده است. 11

    این وجه جمع صحیح به نظر نمی رسد زیرا:

    اولاً- ظاهر آیاتی که دال بر نزول دفعی است, نزول کل قرآن است و قرینه دال بر اراده خلاف ظاهر نیز در دست نیست.

    ثانیاً- نزول اولین آیات قرآن ( سوره علق ) همزمان با بعثت رسول گرامی اسلامr است, بعثت طبق نظر شیعه در 27 رجب, و طبق نظر جمعی از اهل تسنن 12 ربیع الاول است, و قول به بعثت در ماه رمضان ضعیف است12

    2- سفیان بن عینیه و حسین بن فضل: قرآن تدریجاً نازل شده است و مقصود از آیات نزول دفعی آن است که, قرآن درباره فضیلت ماه رمضان و شب قدر نازل شده است. 13

    این قول نیز صحیح نیست زیرا:

    اولاً- بر فرض پذیرش این تفسیر, برای آیات دفعی, دلیلی بر ترجیح آن بر اقوالی که ظاهر هر دو آیه را با قائل شدن به نزول قرآن در دو مرحله حفظ می کنند وجود ندارد, بلکه آن اقوال بر این قول ترجیح دارند. به عبارت دیگر علت حمل این آیات بر چنین معنای, نیافتن وجه جمع معقول دیگر ی که متضمن حفظ ظاهر دو دسته آیات ( آیات نزول دفعی و آیات نزول تدریجی ) است بوده ولی چنین وجه جمعی وجود دارد و بعداً ذکر خواهد شد.

    ثانیاً- این وجه جمع با جمله ( هدی للناس و بینات من الهدی و الفرقان ) چندان تناسبی ندارد و لذا این جهت مرجوح بلکه مردود است 14

    3- ابن انباری: قرآن تدریجاً نازل شده است و مقصود از آیه سوره بقره آن است که قرآن در مورد لزوم صوم رمضان نازل شده 15

    این قول علاوه بر آنکه هیچ رجحانی بر اقوال دیگر ندارد بلکه مرجوح است, با ذیل آیه 185 بقره نیز سازگار نیست بعلاوه این توجیه در مورد دو آیه دیگر ( آیه سوره دخان و سوره قدر ) صدق نمی کند مگر به قول پیشین باز گردد.

    4- قرآن تدریجاً نازل شده است, ولی از آنجا که سوره حمد در آغاز بعثت نازل شده و این سوره مشتمل بر کل محتوای قرآن است, گفته شده در شب قدر و ماه رمضان نازل شده است, پس مقصود از قرآن سوره حمد است و نزول آن در آغاز بعثت و در شب قدر. 16

    این قول نیز مردود است زیرا:

    اولاً- دلیلی بر آنکه سوره حمد به این صورت نازل شده باشد در دست نیست.

    ثانیاً- ظاهر آیات مذکور این است که قرآن کل اش در شب قدر و در ماه رمضان نازل شده است.

    5-سید قطب و رشید رضا: مقصود از آنکه قرآن در ماه رمضان نازل شده است که بیشتر آیات قرآن در ماههای نازل شده است. 17

    این قول نیز علاوه بر آنکه دلیلی بر آن نیست خلاف ظاهر آیه شریفه است, و با ذیل آیه شریفه 185/ بقره سازگار نیست زیرا, هدایت و برهان و فرقان بودن آیات اختصاص به بیشتر آیات ندارد بلکه همه آیات قرآن از این ویژگی برخوردارند 18

    بعلاوه ظاهر آیه شریفه در یک ماه رمضان و در یک شب آن است. در صورتی که طبق این قول در 23 شب قدر و در 23 ماه رمضان نازل شده, و بر این اساس مناسب بود به جای ( فی لیله مبارکه ) « فی لیال مبارکه » گفته می شد.

    6- قول دیگری که با الهام از رویات مطرح و به جمعی از جمله ابن عباس, سعید بن جبیر, حسن و قتاده نسبت داده شده این است که, قرآن مجید دو نزول داشته است, سک نزول از ذات مقدس الهی یا لوح محفوظ بوسیله جبرئیل به ( سفره کرام برره ), در بیت المعمور که در آسمان دنیاست در شب قدر و بصورت دفعی و جمله واحدی, و یک نزول از بیت المعمور بر پیابر گرامی اسلام r در طول اسلام در طزول بیست و سه سال بصورت تدریجی 19 سه آیه نخست ناظر به نزول اول است و آیات دیگر با نزول دوم تناسب دارد.

    7- علامه طباطبائی (ره): قرآن دارای یک وجود بسیط است که یکبار همین وجود بسیط, قبل از مرحله تفصیل و دارای اجزاء شدن, از لوح محفوظ که مرتبه ای از علم الهی است بصورت دفعی و جمله واحده بر قلب پیامبر r نازل شده است, و بار دیگر پس از تفصیل و به صورت تدریجی در ظرف بیست و سه سال, بر قلب پیامبرr نازل گردیده است. آیات دسته اول ناظر به نزول دفعی وجود بسیط قرآن, و آیات دسته دوم ناظر به نزول تدریجی و وجود مفصل آن است. ایشان مطلب فوق را با استناد به آیات فراوانی که درباره نزول قرآن ویژگیهای آن و تاویل قرآن سخن می گوید بیان داشته اند و آیاتی که پیامبر r را از شتاب در قرائت و تلاوت قرآن قبل از انقضاء وحی نهی کرده است, موید علم قبلی آن حضرت به حقایق قرآن و نزول دفعی کل آن بر پیامبر r می دانند. 20

    دو قول اخیر که با ظاهر دو دسته آیات سازگار است و ظاهر هیچیک از دو دسته را کنار نمی نهد, تا حد بسیاری قابل انطباق بر یکدیگرند. به این صورت که بگوییم مقصود از بیت المعمور قلب مقدس رسول گرامی است و یا مرحله ای از وجود است که رسول خدا r می توانسته بر آن اطلاع یابد و حقایق آن را دریابد. 21

    ممکن است بنظر رسد که ذیل آیه شریفه 185 سوره بقره, که هدف از نزول دفعی قرآن را هدایت ناس ( توده مردم معمولی ) می داند, با این دو وجه سازگار نیست, زیرا معنی ندارد که بگوییم قرآن در بیت المعمور هدایت کننده مردم است, چه آنکه در هر دو صورت توده مردم به آن دست نیافته اند تا هدایت کننده ایشان باشد. 22

    از این اشکال برخی از اعاظم مفسرین بدین شکل پاسخ دادهاند که چون قرآن در مرحله نزول دفعی شانیت هدایت وفارق حق و باطل بودن را داراست, این عنوان بر آن اطلاق شده است و این امر منافات ندارد با این که مدتی در حالت شانیت باشد تا زمان فعلیت برسد, نظیر قوانینی که بین تاریخ تصویب و مرحله اجراء آنها, فاصله قابل توجهی وجود دارد. 23

    همچنین ممکن است گفته شود, بقرینه اول و مشارفت مجازاً این اوصاف برای قرآن منزل به نزول دفعی, اطلاق شده است و یا آنکه مقصود از این جمله این است که این قرآن منزل به نزول تدریجی که هدایت کننده و فارق حق و باطل است, حقیقتش بصورت بسیط دفعه نازل شده است.

    ولی این سه جواب اندکی قابل مناقشه هستند زیرا, ظاهر آیه شریفه آن است که, هدف از این نزول دفعی, هدایت و فرقان بودن قرآن است و این هدف, با تحقق نزول دفعی همراه است, بعلاوه آنکه, معنای مجازی جز در مواردی که معنای حقیقی صحیح نباشد و یا در کلام یا مقام قرنیه صارفهای که تا این حد مجاز قائل شویم وجود ندارد. وجه سوم نیز نیاز به تقدیر و یا اراده مجازی دارد که دلیلی برآن نیست. می توان در مقام پاسخ چنین گفت که نزول دفعی قرآن مجید در طول نزول تدریجی, وفوق آن است, و برای آنکه نزول تدریجی محقق شود, ابتدا باید نزول دفعی صورت پذیرد. با توجه به این نکته همان طور که در سایر مواردی که اموری در طول یکدیگر قرار دارند می توان اثر یا هدفی را که بر مراحل بعد مترتب می شود به مراحل قبل نسبت داد نظیر نسبت دادن آثار فواعل زیرین به فاعلهای مافوق 24 و نسبت دادن هدف نهائی به تمام افعالی که مقدمه وصول به آن هدف اند اعم از بلاواسطه و با واسطه 25 درد اینجا نیز هدایتگری وفارق حق و باطل بودن که برای مرحله دوم ( نزول تدریجی ) است, به نزول دفعی که در طول وفوق نزول تدریجی است نسبت داده می شود بدون آنکه ضرورت به تقدیر چیزی و یا ارتکاب مجازی باشد.

    اشکال دیگری که مطرح میشود آن است که, چگونه ممکن است بیانات قرآنی ناظر به قضایای شخصیه و اوضاع و احوال خاص و نیز خطابها ی شخصی و گروهی ناظر به افراد و گروههای معین, بویژه منسوخ و ناسخ که با ترتیب زمانی و فاصله زمانی معنی و مفهوم می یابند قبل از تحقق آن شرائط و وجود آن مخاطبین و فرارسیدن زمان آن بیانات, آنهم یکجا و با هم جمع شده و دفعه نازل شوند بررسی این مسئله را در شماره آینده پی خواهیم گرفت.

    ادامه دارد.


    • پى نوشت ها

      1- این آیه در صورتی در این دسته قرار می گیرد که « من » در جمله ( ما نزل من الحق )تبعیضیه باشد ولی در صورتی که نشویه باشد در دسته دوم قرار می گیرد.

      2- مقصود از کلمه رسول در این آیه یا حضرت جبرئیل علیه السلام و یا رسول گرامی اسلام r است و در هر دو صورت دلالت بر وساطت و نگهبانی جمعی فرشتگان از وحی در هنگام نزول دارد هر چند در صورت اول مناسبت بیشتری با بحث دارد.

      3- چنانچه در آیه 87 و 253 بقره و 110 مائده به عنوان فرشته موید حضرت عیسی ( علیه السلام ) معرفی شده است.

      4- و نیز احتمال دارد که جبرئیل علاوه بر آنکه در نزول وحی نقش دارد, در امور دیگری از قبیل تاثید انبیاء هم نقش داشته باشد, و چه بسا برخی از این نوع کارها که به روح القدس نسبت داده شده است مقصود آن حضرت باشد.

      5- علاوه بر آنکه قاعده مسلم فلسفی « امتناع توارد دو علت حقیقی بر معلول واحد حقیقی » نیز می تواند شامل این مورد شود.

      6- این وجه جمع که, نازل کننده برخی آیات خداوند است و نازل کننده برخی دیگر فرشتگان

      ( هر چند به اذن خدا ) نیز خلاف ظاهر آیات بوده و نادرست است.

      7- آنچه در برخی از روایات آمده است مبنی بر این که آنچه را که پیامبر r می دیده و می شنیده امیر المومنین ( علیه السلام ) نیز می دیده و می شنیده است با این مطلب منافات ندارد زیرا, علی (علیه السلام)نفس پیامبر است و در مرتبه ای از کمال قرار دارد که می تواند فرشته وحی را ببیند و سخن اش را بشنود.

      7- آنچه در برخی از روایات آمده است مبنی بر آنچه را که پیامبر r می دیده و می شنیده امیر المومنین ( علیه السلام ) نیز می دیده و میشنیده است با مطلب منافات ندارد زیرا, علی ( علیه السلام ) نفس پیامبر و در مرتبه ای از کمال قرار دارد که می تواند فرشته وحی را ببیند و سخن اش را بشنود.

      8-آنچه در روایات آمده است مبنی بر این که حالت مدهوشی پیامبر r در هنگام وحی, ویژه آن دسته از وحی هائی است که بین آن حضرت و خداوند حجابی وجود نداشته و مستقیما وحی را دریافت می فرموده, با آنچه در متن آمده است تعارض ندارد و هر قابل جمع در برخی از موارد نزول وحی می باشد.

      9-نظیر آیه شریفه: ( وینزل من السماء من جبال فیها من برد ) 43/ نور

      10- « فتجلی سبحانه لهم فی کتابه من غیر ان یکونوا راوه 000» نهج البلاغه خطبه145

      11- فخر رازی, تفسیر الکبیر ,ج 5, ص 85, و نیز ج 32 صفحه 28 طبرسی, مجمع البیان, ج 2, ونیز ج 10, ص 518.

      12- برخی از این اشکال چنین پاسخ داده اند که, مقصود آغاز نزول قرآن بعد از دوران سه ساله فترت در وحی است, رجوع شود به التمهید فی علوم القرآن جلد دوم صفحه 81 نوشته دانشمند محترم آقای محمد هادی معرفت. مرحوم آیه الله شعرانی نیز چنین پاسخ داده است که: اولا ممکن است راوی مبعث را با معراج اشتباه کرده باشد و معراج در27 رجب واقع شده باشد, و ثانیا ممکن است قرآن در ماه رمضان بر پیامبر نازل شده باشد ولی در 27 رجب مبعث به رسالت گردیده باشد, و قبل از بعثت فرشته وحی را مشاهده نمی کرده اند و تنها در خواب می دیده اند. این دو توجیه نیز صرفا دو احتمال است و دلیلی بر آن نیست. مجمع البیان ج 10 ص 518.

      13- فخر رازی, التفسیر الکبیر, ج 5 ص 276.

      14- زیرا معنی ندارد گفته شود قرآن در فضیلت ماه رمضان آمده تا مردم هدایت شوند و دلائل روشنی از هدایت و مایه تمیز حق از باطل شود.

      15- طبرسی مجمع البیان ج 10 ص 276.

      16- به نقل از المیزان ج 2ص 19.

      17- سید قطب: فی ظلال القرآن ج 2 ص79 دار الشرق چاپ پانزدهم 1408 ه. ق رشید رضا: تفسیر المنارج 2ص 161.

      18- برخی نیز گفته اند مقصود از آیه سوره قدر و سوره دخان آنست که آن دو سوره در شب قدر نازل شده است که این وجه نیز نه دلیلی بر آن وجود دارد نه با ظاهر آیه سازگار است و نه قابل اجرا در آیه 185 بقره است.

      19- آنچه ذکر شد مفاد جموع اقوال و روایات وارده است که از طریق شیعه و اهل شیعه و اهل سنت هر دو روایت شده است ر. ک. به نور الثقلین ج 5 ص624. مجمع البیان ج 10 ص518 تفسیر الکبیر ج 28 ص239.

      20- ر. ک. علامه طباطبایی المیزان ج 2 ص18-16.

      21- لازمه چنین تبیینی آنست که پیامبر گرامی اسلامr قبل از نزول تدریجی قرآن علم به کل قرآن بالا جمال عین التفصیل داشته است و این امری است که آیات شریفه (و لا تعجل بالقرآن من قبل ان یقضی الیک وحیه... )114/ طه ( و لا تحرک به لسانک لتجل به ) 16/ قیامت اشاره به آن دارد.

      22- ر. ک. به: رشید رضا تفسیر المنار ج 2 ص 161.

      23- ر. ک. به: علامه طباطبایی (ره) المیزان ج 2 ص15.

      24- نظیر آنکه نوشتن یک خط زیبا یا زشت را به قلم, دست, حرکت عضلات, سلسله اعصاب و... بدون ارتکاب مجاز و یا تقدیر کلمه یا کلامی نسبت می دهند.

      25- مانند آنکه کسی که به قصد زیارت مرقد حضرت رضا u از منزل جهت خرید بلیط خارج می شود چنانچه از او سوال شود بلیط برای چه تهیه می کنی پاسخ می دهد برای زیارت آن حضرت با آنکه بلیط گرفتن برای سوار شدن به ماشین یا قطار است و حرکت قطار برای رسیدن به شهر مشهد است و ورود به شهر مشهد برای زیارت آن حضرت uاست

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    گرمابی، اباصلت، عباسپور، ابراهیم.(1371) گفتارى درباره نزول قرآن. ماهنامه معرفت، 1(1)، 4-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    اباصلت گرمابی؛ ابراهیم عباسپور."گفتارى درباره نزول قرآن". ماهنامه معرفت، 1، 1، 1371، 4-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    گرمابی، اباصلت، عباسپور، ابراهیم.(1371) 'گفتارى درباره نزول قرآن'، ماهنامه معرفت، 1(1), pp. 4-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    گرمابی، اباصلت، عباسپور، ابراهیم. گفتارى درباره نزول قرآن. معرفت، 1, 1371؛ 1(1): 4-