اشتغال؛ آثار تربيتي و روانشناختي
اشتغال؛ آثار تربيتي و روانشناختي
علياحمد پناهي
(دانشآموخته حوزه علميه و كارشناس ارشد روانشناسي باليني)
چكيده
اشتغال و داشتن حرفه و شغل مناسب از جمله مسائلي است كه براي انسانها اهميت زيادي دارد. شغل و حرفه در رابطه با جوانان از اهميتي دو چندان برخوردار است. شغل و حرفه مناسب علاوه بر تأمين نيازمنديهاي اقتصادي، آثار تربيتي، روانشناختي، اجتماعي و معنوي نيز دارد. در اين مقاله، سعي گرديده است به مباحثي همچون اهميت كار و اشتغال، مفهومشناسي ديني كار و اشتغال، انواع كار از ديدگاه ارزشي، كارهاي حلال و حرام، آداب و شرايط كار، آثار روانشناختي كار، آثار معنوي كار، آثار اقتصادي كار و آثار اجتماعي كار پرداخته شود. همچنين تلاش شده است مباحث مزبور با استفاده از آموزههاي ديني و اسلامي و روانشناختي مورد بحث و بررسي قرار گيرد.
كليدواژهها: اشتغال، كار، ارزش، تعليم و تربيت، حلال، حرام، نيّت، آثار تربيتي، آثار روانشناختي.
مقدّمه
انسان از دو بعد مادي و معنوي «جسم و جان» تركيب يافته و هر يك از اين دو بعد براي رشد و بالندگي به تقويت، انرژي و تغذيه سالم نيازمند است. خداي متعال، كه جهان هستي را خلق كرده و انسان را به عنوان گل سر سبد مخلوقات خود معرفي نموده، طبيعت را مسخّر او ساخته و ابزار، وسايل و امكانات مورد نياز را در اختيار او قرار داده است. انسان ميتواند در سايه تدبير، تعقّل و تلاش، از مواهب الهي استفاده كند و زمينه رشد و تعالي مادي و معنوي خود را فراهم سازد. اشتغال و كار از مسائلي است كه براي پيمودن راههاي ترقّي مادي و معنوي، نقشي بنيادين دارد و كار براي ادامه زندگي و بقاي جامعه ضرورتي اجتنابناپذير است. زندگي هركس به واسطه كار كردن تأمين و اداره ميشود و خودكفايي هر جامعهاي به ميزان و نوع عملكرد شاغلان آن جامعه بستگي دارد. علاوه بر اينها، كار موجب شادابي و نشاط انسان شده، بيكاري موجب فقر، افسردگي، فساد و سرخوردگي اجتماعي ميگردد. اهميت كار در سنين جواني دو چندان است و آثار و ثمرات آن براي نسل جوان ارزش زيادي دارد.
اين مقاله تلاش كرده است تا به بحثها و موضوعاتي، كه از اهميت زيادي برخوردارند، بپردازد و به مباحث مربوط به اشتغال، به ويژه رابطه آن با جوانان، توجه جدّي داشته باشد.
كار و اهميت آن
كار و تلاش در زندگي انسان از اهميت زيادي برخوردار است و در رابطه با نوجوانان و جوانان اين اهميت مضاعف ميشود. تلاش و كوشش در سنين نوجواني و جواني، موفقيت و كاميابي در آينده را به دنبال دارد. بدون
ترديد، يكي از آفات بزرگ نوجواني و جواني، تنبلي، سستي و بيكاري است. بيكاري و تنبلي جوان را از درون تهي ميسازند و روان او را افسرده ميكنند و موجب ميشوند تا جوان خود را بيفايده، كمارزش و بيعرضه تلقّي كند و گرفتار خود كمبيني و كاهش اعتماد به نفس1 و كاهش عزّت نفس2 گردد.
يكي از روانشناسان معاصر و صاحبنظر در مسائل بهداشت رواني، ميگويد:
بررسيها نشان داده است كه كار از روي رغبت و علاقه، باعث نوعي اعتماد به نفس و آرامش رواني است.3
موريس روزنبرگ (Maurice Rosenberg)، يكي از روانشناسان، خاطرنشان ميكند كه از يكي از مهمترين عوامل تعيينكننده رشد اعتماد به نفس و شخصيت نوجوان و جوان اين است كه تا چه حدّي با ديگران و محيط اجتماعي تعامل دارد و چه مقدار از محبوبيت برخودار است.4 نوجوان و جواني، كه داراي شغل و حرفه است، از مقبوليت و محبوبيت بيشتري برخوردار بوده، اعتماد به نفس بالايي دارد.
رهاورد روحيه كار و تلاش در يك جامعه و يك خانواده، اقتصاد سالم و قوي آن جامعه و خانواده است، و بعكس روحيه راحتطلبي و سستي، بيماري اقتصادي هر جامعهاي را سبب خواهد شد. كار نقش سازنده و تربيتكنندهاي دارد و به اعتقاد استاد مطهّري، كار از عوامل تربيتكننده انسان است.5
ارتباط انسان و كار، ارتباطي متقابل بوده و ضمن اينكه انسان آفريننده كار و فعاليت خود است، نوع كار و انجام آن در هر مرحله، به او نشاط مضاعف ميبخشد و در او عزّت و بزرگي را تقويت ميكند و تصور مينمايد فردي ارزشمند و مفيد براي جامعه است و ميتواند مسئوليتي را به نحو مطلوب انجام دهد.
زندگي مردان پيروز شهادت ميدهد كه همگي در سايه كار و تلاش به عظمت و ناموري نايل آمدهاند و اينهمه صنايع شگفتانگيز، اختراعات و اكتشافات كمنظير، نتيجه كوششهاي خستگيناپذير آنان است. حقيقت اين است كه بسياري از آنها نابغه نبودهاند، بلكه در سايه كار و كوشش، استقامت و تلاش، به توفيقات سترگي دست يافتهاند. الكساندر هاميلتون، يكي از نوابغ دنيا، ميگويد:
مردم ميگويند تو نابغه هستي، ولي من از نبوغ خودم خبر ندارم و فقط ميدانم كه شخص زحمتكش و پركاري هستم.6
نيوتن ميگويد:
اگر من به جايي رسيدهام و عظمتي كسب كردهام، بر اثر كار و كوشش بوده است.
بزرگمهر هم درباره كار و اشتغال چنين نگاشته است:
بايد لب فرو بست و بازو گشود و كار كرد و ميبايست يقين داشت كه كليد طلايي كاميابي و پيشرفت در كار و كوشش است.7
در كتاب اخلاق ساموئل اسمايلز چنين آمده است:
بعد از ديانت و معنويت، مدرسهاي براي تربيت انسان بهتر از مدرسه كار و تلاش ساخته نشده است.8
در اينكتابهمچنيناز بنيامين فرانكين نقلكردهاست:
عروس زندگي انسان كار و تلاش است و اگر شما بتوانيد داماد اين عروس بشويد (يعني صاحب كار باشيد) فرزند شما «سعادت و شادكامي» نام خواهد داشت.9
سقراط ميگويد:
كار سرمايه سعادت و نيكبختي است.10
پيشوايان ديني همواره كار و كوشش را عبادت خوانده و آن را مايه بزرگي و سربلندي دانستهاند. در اشعاري كه منسوب به ابرمرد عرصه زهد و سازندگي، حضرت علي عليهالسلام است، چنين آمده:
لنقل الصّخر من قللِ الجِبالِاَحبَّ اِلي مِن منن الرّجالِ
يَقولُ النّاسُ: في الكسب عارفَاِنّ العارَ في ذُلّ السئوالَ.11
(ترجمه:) براي من سنگكشي از قلّههاي كوه آسانتر از اين است كه منّت ديگران را به دوش بكشم. به من ميگويند: در كسب و كار ننگ است، ولي من ميگويم: ننگ اين است كه انسان از ديگران درخواست كند و نيازمند آنان باشد.
گر كوه زجاي خود به ناخن بكنيزان به كه كشي منّت هر دون دني
از كسب حلال، نان خود پيدا كنتا فضل خدا كند تو را زود غني.
در اين اشعار بلند و پر محتوا، حضرت علي عليهالسلام كار و تلاش را مايه بينيازي از مردم و مايه سربلندي معرفي نموده و دليل اين امر آن است كه بيكار به فقر گرفتار ميشود و در نتيجه، نيازمند ديگران شده، آبرو و اعتبارش كم ميگردد. در روايتي كه از محضر نوراني امام صادق عليهالسلامنقل شده، چنين آمده است: روزي امام صادق عليهالسلامبه يكي از خدمتكاران خود فرمودند: عزّت و ارزشمندي خود را حفظ كن. خدمتكار سؤال كرد: فدايت شوم! عزّت من چيست؟ حضرت فرمودند: عزّت و اقتدار تو در اين است كه صبح زود به دنبال كار و تلاش بروي و احترام خود را حفظ كني.12
مفهومشناسي ديني كار و اشتغال
مفهوم كار و اشتغال از نگاه درون ديني و بر اساس آموزههاي اسلامي، با مفهوم آن از نگاه برون ديني، تفاوت اساسي و مبنايي دارد و در نگاه ديني، كار و فعاليت، بايد در چارچوب خاص و شرايط ويژه انجام گيرد. در فرهنگ غربي، به هر فعاليتي كه موجب كسب درآمد و ثروت باشد «كار و اشتغال» گفته ميشود؛ مثلاً، حتي كارهايي مثل روسپيگري، رباخواري، احتكار، كمفروشي، خريد و فروش نوارها و محصولات سكس و مانند آن از مصاديق اشتغال به شمار ميآيند و درآمد حاصل از آنها مشروع به حساب ميآيد. اما در فرهنگ ديني و اسلامي، انسان مجاز نيست از هر روشي كسب درآمد كند و اشتغال بايد با بايدها و نبايدهاي اخلاقي و نظام ارزشي دين اسلام سازگاري داشته باشد. يك مسلمان حق ندارد از طريق احتكار، كمفروشي، رباخواري، خودفروشي، ترويج سكس و ابتذال، سحر و جادو، و دهها كار ديگر، كه در اسلام جايز نيستند، كسب درآمد و ثروت كند.
رسول اكرم صلياللهعليهوآله ميفرمايند: هر كس مالي از راه غير حلال بهدستآورد، بازگشتش به سوي آتش خواهد بود.13
در روايتي ديگر فرمودند: خداوند متعال فرموده است: هر كس توجه نكند و در كسب دينار و درهم لااباليگري كند، در روز قيامت از هر دري بخواهم او را وارد جهنم و آتش ميسازم.14
در اين دو روايت نوراني، به صورت آشكار، از به دست آوردن مال و ثروت از راههايي كه اسلام، آنها را حرام دانسته منع شده و به كساني كه به كار حرام و جمع ثروتنامشروعاقدام ميكنند، وعده عذاب داده شده است.
اشتغال و كار در بينش ديني و اسلامي، نه تنها بايد از راه حلال و مشروع باشد، بلكه بايد با كرامت و ارزشهاي انساني هم منافات نداشته باشد و انسان بايد به كارهايي اقدام كند كه كرامت و ارزش انساني او را خدشهدار نميسازند و حتي شغل و حرفه بايد با شأن اجتماعي افراد تناسب داشته باشد. انسانهاي مؤمن و كساني كه جايگاه اجتماعي دارند نبايد به كارهاي پست و كمارزش اقدام كنند؛ مثلاً، يك روحاني يا تحصيلكرده و يا ديندار، كه وجهه اجتماعي دارند، نبايد به كارهاي كاذب بپردازند.
بر اساس آموزههاي ديني، مسلمان مجاز نيست به تجارت و شغلي اقدام كند كه به نوعي همكاري در گناه يا ظلم و يا تضعيف مسلمانان به شمار ميآيد؛ مثلاً، باغدار حق ندارد به كسي كه شرابسازي ميكند انگور بفروشد، يا مثلاً، كسي مواد مخدّر در اختيار ديگران قرار دهد و بگويد: من تجارت ميكنم و كاري با نتيجهاش ندارم.
انواع كارهاي حلال از ديدگاه ارزشي
از نگاه ارزشي و ديني، كارها را ميتوان به دو دسته كلي تقسيمبندي كرد؛ كارهايي كه با پيشرفت معنوي و تعالي انسان سازگاري و همخواني دارند و كارهايي كه با ترقّي معنوي و تعالي انسان ناسازگاري و يا بيربط هستند.
كارها و فعاليتهاي سازگار و موافق با پيشرفت معنوي و تعالي انسان آن دسته از فعاليتها و تلاشهايي هستند كه به صورت مستقيم يا غيرمستقيم، در ترقّي معنوي و بالندگي روحي انسان نقش دارند و موجب ميشوند تا انسان علاوه بر تأمين مخارج زندگي و پيشرفت مادي، به تكامل معنوي و پويايي روحي نيز نيل پيدا كند. در ادامه، به مواردي از تلاشها و فعاليتهايي اشاره ميگردد كه علاوه بر تأمين اقتصادي، با پيشرفت معنوي ارتباط دارند:
الف. تعليم و تربيت
تلاش در عرصه تعليم و تربيت و هدايت انسانهاي محروم از دانش و معرفت، يكي از فعاليتهاي ارزشمند است. معلّمي در طول تاريخ، همواره از قداست و ارزش والايي برخودار بوده است؛ زيرا تعليم و تربيت موجب كمال معنوي و مادي انسان ميشود و او را به سمت پويايي و پيشرفت سوق ميدهد و زندگي آبرومند و ارزشمندي را كه در سايه دانش و معرفت به وجود ميآيد، نصيب انسان ميسازد.
كسي كه در كسوت معلمي و استادي قدم ميگذارد، در گستره ميدان كاري پيامبران وارد شده و تلاشهايش از قداست و ارزشمندي ويژهاي برخوردار ميباشد. او اگر تلاش خود را با قصد و نيّت پاك انجام دهد و محصولات عرضه شده نيز معارف بلند الهي باشند، به درجات بلندي از كمالات نايل ميشود؛ زيرا نتيجه تلاش او، نورانيت و كسب حكمت، دانش، و نجات از جهل و ظلمت است. خداوند متعال در قرآن كريم ميفرمايد: او كسي است كه در ميان جمعيت درس نخوانده و بيسواد، رسولي از خودشان برانگيخت تا آياتش را بر آنان بخواند و پاكشان كند و كتاب و حكمت به آنان بياموزد. (جمعه: 2)
معلم نيز همين رسالت و وظيفه را دارد و بايد در شاگردان خود، حكمت، دانش، معرفت، انسانيت، بندگي خدا و كمالات اخلاقي و سلوكي را پيريزي و شكوفا سازد. در آموزههاي ديني، قدر و منزلتي بس بلند براي علم و عالم در نظر گرفته شده و پاداشي گرانقدر براي آنان مقدّر شده است، به ويژه براي عالمان ديني و كساني كه مردم را به سوي بندگي خدا و رعايت حدود و دستورات الهي دعوت ميكنند.
امام صادق عليهالسلام ميفرمايند: براي معلّمي كه شاگردان را به خير و صلاح دعوت ميكند، تمام جنبندگان زمين و ماهيهاي دريا و هر شيء كوچك، كه در زمين و آسمان وجود دارد، طلب استغفار و رحمت الهي ميكنند.15
پيامبر گرامي صلياللهعليهوآله ميفرمايند: سه گروه در قيامت از گنهكاران شفاعت ميكنند و خداوند نيز شفاعتشان را ميپذيرد: انبيا، سپس علماي دين و سپس شهدا.16 در روايتي ديگر، حضرت فرمودند: يا علي! خواب عالم از عبادت عابد برتر است، و يك ركعت نماز فرد دانشمند از هفتاد ركعت نماز عابد با فضيلتتر است.17
محور اين سه روايت و روايات متعددي كه درباره مقام عالم وجود دارند منزلت و شأن والاي استاد و ارزشمندي اوست و البته تمام اين منزلتها به خاطر هدايت بندگان به سوي ارزشهاي ديني و احكام الهي و ملتزم شدن خود او نيز به اين دستورات است و اگر در علم هدايتگري و ايجاد پرهيزگاري نباشد و تنها يك سلسله اطلاعات بيروح باشد، نه تنها ارزشي ندارد، بلكه موجب سقوط انسان ميگردد.
ب. تجارت
تجارت و خريد و فروش كالاها و خدمات از جمله فعاليتها و كارهايي است كه از ساليان دور و بلكه از زمان تشكيل زندگي جمعي و اجتماعي، در ميان انسانها رونق گرفته و امروزه به صورتي پيشرفته و جهاني درآمده است. كارهاي تجاري يكي از قطبهاي اقتصادي دنيا محسوب ميشوند و افراد زيادي را به خود مشغول كرده، منشأ رزق و درآمد اقتصادي آنان شدهاند.
در بينش اسلامي و آموزههاي ديني، تجارت از جايگاه رفيع و ارزشمندي برخوردار است و به اين شغل و حرفه سفارش زيادي شده و از جمله كارهاي پربركت به شمار آمده است. امام صادق عليهالسلامميفرمايند: پدرم اميرالمؤمنين عليهالسلام فرمود: اي مردم! تجارت كنيد تا خداوند به شما بركت عنايت كند. من از پيامبر صلياللهعليهوآلهشنيدم كه ميفرمود: رزق و روزي ده جزء دارد؛ نه جزء آن در تجارت است و يك جزء آن در كارهاي ديگر.18 و در روايتي، حضرتعلي عليهالسلامفرمودند:بهتجارت روي آوريد؛ زيرا تجارت موجب بينيازي شما از ديگران ميشود.19
تجارت و خريد و فروش موجب رونق اقتصادي خانواده و جامعه ميگردد و وجود امكانات مادي در اجتماع، اگر خوب مديريت شود موجب پيشرفت بيشتر در زمينههاي علمي، معنوي، بهداشتي و ديني ميگردد. در انديشه ديني و اسلامي و قوانين الهي، تجارت نيز مثل مسائل ديگر، داراي ضوابط و حدود ويژه خود است و در منطق اسلامي و دستورات ديني، انسان نميتواند به هر تجارتي اقدام كند و بايد خريد و فروش او در چارچوب قوانين الهي باشد و شرع مقدّس براي آن احكامي قرار داده است تا انسانها به حرام و معصيت گرفتار نشوند. البته پرواضح است كه دستورات ديني طوري تنظيم شدهاند كه مصلحت دنيوي و اخروي انسانها را تأمين كنند و آنها را از ناپاكي و فساد و انحراف محافظت نمايند.
در قرآن كريم، درباره اوصاف مؤمنان و بندگان شايسته خداوند، چنين آمده است: مرداني كه تجارت و داد و ستد، آنان را از ياد خدا غافل نميكند.20 در دستورات ديني و فقهي اسلام نيز توصيه مؤكّد شده است كه مسلمانان بايد پيش از تجارت و داد و ستد، به احكام شرعي آن از قبيل شرايط فروشنده و خريدار، شرايط كالا، كيفيت معامله، معاملات حرام، معاملات جايز، معاملات مكروه و مباحث ربا آشنا گردند.
حضرت علي عليهالسلام در اينباره با سه بار تأكيد ميفرمايند: اي گروه بازرگانان! ابتدا مسائل شرعي داد و ستد را بياموزيد، سپس تجارتكنيد!21 تأكيد حضرت دليل بر اهميت و جايگاه خاص مسائل شرعي در تجارت است؛ زيرا بدون اطلاع و آگاهي از مسائل شرعي، احتمال فرو رفتن در معاملات حرام و باطل زياد است. تاجري كه با آگاهي از مسائل شرعي، به تجارت و داد و ستد ميپردازد و اخلاق ديني را در معاملات رعايت ميكند، علاوه بر اينكه به معصيت مبتلا نميشود و علاوه بر اينكه تجارتش از بركت و خير برخوردار است، به ثواب و اجر اخروي هم ميرسد و نزد خداوند مقامي بلند پيدا ميكند.
امام صادق عليهالسلامميفرمايند: سه گروه بدون سؤال و جواب وارد بهشت ميشوند: رهبر عادل، تاجر راستگو و درستكردار، و پيرمردي كه عمرش را در اطاعت خدا گذرانده است.22
در روايتي ديگر از رسول گرامي صلياللهعليهوآله نقل شده است كه فرمودند: تاجر راستگو و امين با پيامبران و صدّيقين و شهدا محشور ميشود.23 و همچنين در روايتي فرمودند: اگر تجّار بر حدود معامله مواظبت نكنند و شرايط معامله را رعايت ننمايند و قسم دروغ بخورند و يا در داد و ستد دروغگو باشند، به فسق و فجور گرفتار شدهاند و در روز قيامت، به عنوان فاجر و معصيتكار مشهور ميشوند.24
افرادي كه وارد عرصههاي اقتصادي و داد و ستد ميشوند بايد مطالعات جدّي در اين رابطه داشته باشند، به ويژه جوانان كه هم اطلاعات كافي ندارند و هم تجربه كافي. بدانها توصيه ميشود در اين زمينه به كتابهاي فقهي مثل تحريرالوسيله حضرت امام خميني قدسسره و كتاب مكاسب و احكام معاملات مراجع معظّم تقليد مراجعه كنند.
ج. كشاورزي و باغداري
حرفه كشاورزي و باغداري از جمله كارهاي ارزشمند و مفيد است. كشاورزي و باغداري از جمله شغلهاي اساسي و از اركان اقتصاد جامعه به شمار ميآيد. از طريق كشاورزي، احتياجات غذايي، پوشاكي و دارويي افراد جامعه تأمين ميشود. در دنياي امروز، كشورهايي داراي اقتدار هستند كه از لحاظ اقتصادي و سياسي قوي باشند. اگر كشوري از لحاظ اقتصادي قوي باشد كمتر در معرض تحريم و بيثباتي قرار ميگيرد و يكي از عوامل قدرت اقتصادي، كشاورزي و توليدات غذايي است. كشوري كه از لحاظ خوراك و پوشاك تأمين باشد از ثبات و آرامش قابل قبولي برخوردار است و نگراني جدّي از تحريمها و يا تهديدات دولتهاي خارجي ندارد.
كشاورزي و باغداري در منظر اسلامي نيز از جايگاهي بلند و ارزشمند برخوردار است و كشاورزان از افراد شريف و صاحب منزلت به شمار ميآيند. امام صادق عليهالسلامدرباره اهميت كشاورزي و عظمت كشاورزان ميفرمايند: كشاورزان گنجهاي خلايق و انسانها هستند، چيزهاي پاكيزه كه خداوند آفريده كشت ميكنند. اينها در روز قيامت، از نظر مقام و منزلت بهترين انسانها هستند.25
به راستي، اين كار چقدر پاكيزه و ارزشمند است كه هم محصولي پاك و حلال نصيب انسان ميكند و هم موجب رشد معنوي و رسيدن به كمالات اخروي ميگردد. در سيره عملي امامان معصوم عليهمالسلام، بخصوص اميرالمؤمنين عليهالسلام، مشاهده ميشود كه حضرت به كشاورزي علاقه زيادي داشتند و در دوران 25 ساله، كه به ظاهر از خلافت و رهبري به كنار بودند، بيشتر وقت خود را به كشاورزي و باغداري و كارهاي مربوط به آن، مثل حفر چاه و قنات ميگذراندند. امام علي عليهالسلامضمن اينكه كشاورزي پرتلاش بودند، براي كشاورزان و كشاورزي احترام خاصي قايل بودند.
حضرت در روايتي ميفرمايند: راههايي كه مردم به كسب درآمد و ثروت ميپردازند پنجتايند: امور دولتي و اداري، آباداني و كشاورزي، تجارت، اجاره، و صدقات. اما كشاورزي، خداوند متعال فرموده: اوست كه شما را پديد آورد و به عمران و آباداني دعوت كرد. خداي متعال بدان رو انسانها را به عمران و آباداني زمين دعوت كرده تا از بهترين راه، كه كشاورزي است، و از محصولات آن از قبيل غلات و حبوبات و ميوهها، تأمين معاش نمايند.26 كشاورزي علاوه بر تأمين نيازمنديهاي غذايي و كسب كمالات معنوي، موجب آرامش روح و روان انسانهاست و در انسانها اولاً، اين تصور را ايجاد ميكند كه آنها افرادي مفيد و سودمند براي جامعه هستند و نيازهاي مردم را تأمين كرده، به آنها خدمترساني ميكنند؛ ثانيا، كار و تلاش در محيط سبز و خرّم و ارتباط با طبيعت و دشت، يكي از عوامل آرامش روان است و براي انسانها طراوت و شادابي به ارمغان ميآورد.
امام صادق عليهالسلام ميفرمايند: ده چيز موجد نشاط و شادابي و آرامش است: پيادهروي، سواركاري، شنا، تفريح در سبزهزار... .27
د. دامداري
در اهميت و ارزشمندي دامداري، همين قدر كافي است كه حضرت موسي عليهالسلام سالها شباني و دامداري ميكرد و نبي مكرّم حضرت محمّد صلياللهعليهوآلهنيز بخشي از عمر شريف خود را به شباني و دامداري گذراند. دامداري يكي از شغلهاي بابركت و ارزشمند است، به گونهاي كه موجب شكوفايي اقتصاد خانواده و جامعه ميگردد و تقريبا تمام فراوردههاي دامي مورد استفاده بهينه قرار ميگيرد. براي مثال، گوشت، شير، پشم، پوست و حتي كود دام، مصرف خاص خود را داراست و هيچيك هدر نميرود. دامداري از شغلهايي است كه تقريبا تمام افراد خانواده را به همكاري و مشاركت ميطلبد و جلوي بيكاري آنان را سد ميكند. در طول تاريخ، سراغ نداريم خانوادهاي را كه به دامداري مشغول باشد و گرفتار فقر گردد، بلكه تجربه نشان داده است كساني كه با دام و پرورش آن سرو كار دارند معمولاً از نظر اقتصادي، متمكّن و توانا هستند.
در بينش اسلامي، دامداري به عنوان شغلي با اهميت تلقّي شده و از لحاظ رتبهبندي، در مقام دوم پس از زراعت و كشاورزي قرار دارد. امام صادق عليهالسلام ميفرمايند: از پيامبر اكرم صلياللهعليهوآلهسؤال شد: چه شغل و ثروتي بهتر است؟ حضرت در جواب فرمودند: زراعتي كه صاحبش به آن رسيدگي كند و هنگام برداشت، حق آن را (زكات آن را) ادا كند. سؤال شد و پس از زراعت، چه شغل و مالي بهتر است؟ حضرت فرمودند: اينكه انسان گوسفنداني داشته باشد و دنبال آن روانه گردد، نماز خود را به موقع بجا آورد و زكات آنها را بپردازد. پس از اينها، به گاوداري و باغداري سفارش فرمودند.28
ه . پزشكي29
پزشك كسي است كه بيماريهاي جسمي و رواني افراد را درمان ميكند و آنان را از ناراحتي و درد نجات ميدهد و موجب تسكين و آرامشخاطر افراد شده، سلامتي جسمي، رواني و بهداشتي جامعه را تأمين ميكند. پزشكي از شغلهاي ضروري در جامعه است كه در بعضي مواقع، ضرورت آن به حدّ وجوب و لزوم ميرسد و در آن صورت، بايد عدهاي به اجبار به دنبال اين حرفه بروند و مشكلات درماني جامعه را حل كنند. حرفه پزشكي در آموزههاي اسلام، مورد توجه قرار گرفته و از حرفههاي با اهميت تلقّي گرديده است.
در روايتي، پيامبر گرامي صلياللهعليهوآلهميفرمايند: علم دو نوع است: علم دين و علم بدن.30
در روايتي ديگر، امام صادق عليهالسلامميفرمايند: اهل هيچ سرزميني از وجود سه طايفه، كه در كار دنيا و آخرتشان به آنان پناه برده ميشود، بينياز نيستند، و اگر آنها را نداشته باشند بيبهره و سرگردان ميشوند: فقيه دانشمند و پرهيزگار، زمامدار نيكوكار و مطاع، و پزشك ماهر مورد اعتماد.31
پزشكي گرچه شغلي است كه بيشتر به دردها و مشكلات مادي و بيماريهاي بدني افراد ميپردازد، ولي اگر پزشك كارش را با اخلاص و رضاي الهي انجام دهد و هدفش خدمت به نيازمندان و بندگان خدا باشد، از اجر و پاداش عظيم برخوردار است و علاوه بر كسب معاش زندگي، به كمال عالي معنوي نيز نايل ميگردد.
و. كارگري و كارمندي
وسعت مفهوم «كارگري و كارمندي» به وسعت مفهوم «كار» است؛ زيرا هر جا كار وجود دارد، كارگر نيز هست و در تمام مشاغل، كارگري حضور دارد. كارگر و كارمند در تمام عرصههاي تلاش، سازندگي، توليد، خدماترساني و امور اجتماعي حضوري فعّال داشته و اين قشر جامعه بيشترين زحمتها را متحمّل ميشوند. كارگر و كارمند اگرچه در تقسيمبندي طبقات اشتغال، در سطح متوسط و پايين قرار دارد، ولي تلاش و فعاليت آنها در جهت تأمين نيازمنديهاي خانواده و اجتماع نوعي عبادت به شمار آمده، پاداشي عظيم درپي دارد.
پيامبر گرامي صلياللهعليهوآله در اينباره ميفرمايند: هر كس از طريق كار و تلاش روزي بخورد و در طلب رزق حلال باشد، خداوند به او نظر رحمت ميكند.32
در روايتي ديگر فرمودند: هر كسي از طريق حرام و از طريق كارهاي نامشروع، كسب روزي كند جايگاهش آتش است.33
از اين دو روايت، كه هر دو از انساني وارسته و كامل نقل شدهاند، استفاده ميشود كه كارگري و تلاش در تمام انواع آن، اگر در جهت كسب رزق حلال باشد، بسيار ارزشمند و مبارك است و ثوابي بزرگ بدان داده ميشود. ولي اگر تلاش و فعاليت انسان در مسير نادرست و كارهاي ناپسند و راههاي حرام باشد، ثروت و درآمدي كه كسب ميكند، حرام بوده، موجب عذاب و عقوبت الهي ميشود و در زندگي مادي هم نميتواند موفق باشد و ايشان اگرچه در ظاهر ثروتي جمع كند، ولي نميتواند از آن بهره كافي ببرد.
كارهاي حرام
خداوند حكيم و توانا امكانات مادي زيادي بر روي زمين خلق نموده تا انسانها بر اساس سليقه و توانايي خود، هر كدام دنبال شغل و حرفهاي بروند و با تلاش خود، زمين را آباد كنند و از امكانات خدادادي، استفاده مطلوب و بهينه ببرند. اگرچه انسانها در انتخاب شغل، داراي اختيار هستند و ميتوانند هر حرفهاي را كه به آن علاقه دارند و شرايط آن نيز فراهم است دنبال كنند، اما از انجام بعضي كارها، كه با تكامل معنوي و روحيشان سازگاري ندارد و در واقع، به ضررشان تمام ميشود، منع شدهاند. در طبيعت، كارهايي وجود دارند كه انجامشان از سوي خداوند متعال و شرع مقدّس، ممنوع اعلام شده و به عنوان كارهاي حرام مطرح شدهاند. اينگونه كارها به گونهاي هستند كه علاوه بر ضرر و زيان اجتماعي، فرهنگي و خانوادگي، موجب سقوط معنوي و دوري از ارزشهاي الهي و انساني ميشوند. زمينههايي كه بر روي كره زمين براي اشتغال انسانها وجود دارند، همگي در يك مرتبه نيستند، بلكه بعضي از آنها از كارهاي جايز و حتي واجب بوده و انجامشان نه تنها گناه ندارد، بلكه ثواب هم دارد، و بعضي از كارها ممنوع و حرام است و اگر كسي آنها را انجام دهد علاوه بر گرفتاري دنيوي، دچار عذاب و عقوبت الهي ميشود. كارهاي جايز و واجب نيز هر كدام در مرتبه ويژه خود هستند و بعضي از آنها اولويت درجه يك دارند و بعضي در اولويتهاي بعدي و هر كدام بر اساس مرتبهاي كه دارند، داراي ارزش و ثواب معنوي خاص خود هستند. كارهاي حرام هم مثل كارهاي جايز، داراي مراتب متعدد هستند و بعضي از آنها از گناهان كبيره به شمار ميآيند و بعضي از آنها صغيره (كوچك).
در ادامه، به بعضي از كارهاي حرام و شغلهاي ممنوع اشاره ميشود. توجه به اين نكته لازم است كه هر كاري در شرع مقدّس اسلام (قرآن كريم و روايات امامان معصوم عليهمالسلام) نهي و منع شده، حرام است و اگر كسي مرتكب آن شود گرفتار عذاب و عقوبت دردناك پروردگار ميگردد. شغلهايي كه در قرآن كريم و همچنين در فرمايشهاي امامان معصوم عليهمالسلام نهي نشدهاند، از كارهاي حلال و پاك به حساب ميآيند و انجام آنها با قصد قربت، باعث ثواب و پاداش است.
الف. معاملات ربوي: هر معامله و تجارتي كه در آن ربا وجود داشته باشد حرام است و گناه بزرگي به حساب ميآيد و در قرآن كريم و روايات معصومان عليهمالسلام، براي انجام آن وعده عذاب دردناك داده شده است.
ب. معاملات تقلّبي: هر تجارتي كه در آن گول زدن ديگران و ـ به اصطلاح ـ «كلاه گذاشتن سر ديگران» و به نحوي اغفال ديگران در كار باشد، حرام و باطل است؛ مثلاً، اگر يك ماشين يك ميليوني را به دو ميليون بفروشد، اين معامله باطل و حرام است و يا اگر كالاهاي بدلي را به جاي كالاي اصلي بفروشند.
ج. جادوگري و سحر: كساني كه جادوگري و مردمفريبي را به عنوان شغل و منبع درآمد انتخاب كردهاند و از اين طريق روزي ميخورند، كار و درآمدشان حرام است و در معصيت و نافرماني الهي قرار دارند و عذابي دردناك در انتظارشان است، مگر اينكه توبه كنند و گذشته خود را جبران نمايند. امام صادق عليهالسلام در اين زمينه ميفرمايند: جادوگر و ساحر مورد لعن و غضب خدايند و زن خواننده و كسي كه به او مسكن و منزل ميدهد و كسي كه از درآمد او ميخورد، ملعون است. جادوگر مانند كافر است و كافر هم جايگاهش آتش است.34
د. غنا و خوانندگي: اشتغال به موسيقي مبتذل، گوش دادن به آن، و خريد و فروش نوار و آلات موسيقي حرام است.35 به دست آوردن ثروت و درآمد از طريق موسيقي، علاوه بر اينكه كاري مذموم و حرام به شمار ميآيد، شغل قرار دادن آن نيز مذموم و حرام است و كسي كه چنين كند و موجب انحراف شود، هم خودش و هم كساني كه از شغل او بهره ميبرند در معيصت خداوند هستند.
ه . معاونت ظالم: انجام كارهايي كه به نحوي كمك و ياري ستمگران باشد.
و. معامله ابزارگمراهي: خريد و فروش كتاب و يا هر ابزار گمراهكننده؛ مثل مجلات و كتابها، عكسها و نوارهاي مبتذل.
ز. شعبده بازي: چشمبندي و انجام اعمالي كه موجب غيرواقعي نشان دادن برخي كارها به جاي كار واقعي است.
آداب كار و زمان آن
منظور از «آداب كار»، مسائلي است كه به نوعي با ارتقاي كيفيت كار، بهداشت رواني كار، زمان مطلوب كار، مقدار كار و نكات اخلاقي كار ارتباط دارند:
الف. نيّت خالص
اگر كار و تلاش با نيّت و انگيزه پاك الهي انجام شود علاوه بر اينكه موجب آرامش روحي انسان ميگردد، رضايت و خشنودي الهي را هم در پي خواهد داشت. نيّت خالص به هر عملي رنگ و جلوه ويژهاي ميبخشد و آن كار را نوراني و با بركت ميكند، اگرچه انسانها به طور عمده، براي به دست آوردن پول و روزي تلاش ميكنند، ولي ميتوان همين تلاشها را با قصد و نيّت الهي انجام داد و در دل اين هدف را داشت كه خدايا! قصد و نيّت من كسب روزي حلال و تأمين نيازهاي زندگي و به دست آوردن توان كافي براي اطاعت و بندگي تو و خدمت به انسانهاست و ميخواهم از طريق كار و تلاش، جامعه اسلامي خودم را آباد و بالنده گردانم.
اگر يك معلم يا يك كشاورز يا هر كس ديگر در فعاليتهاي خود، نيّت خالص و پاكي داشته باشد علاوه بر اينكه كارش از بركات الهي برخوردار ميشود، از كار خود لذت ميبرد و احساس خشنودي ميكند و افراد جامعه نيز از او نفع بيشتري ميبرند، و اين كار و تلاش او در چشم بندگان خدا، جلوهگري بيشتري پيدا ميكند؛ زيرا دلها به دست خدا هستند و اگر كاري با اخلاص انجام شود، ثمرهاش دو چندان ميگردد.
امام صادق عليهالسلام درباره فوايد نيّت پاك و اثرات آن ميفرمايد: هر كس كار اندك خود را به خاطر رضايت الهي انجام دهد، خداوند آن را بيش از آنچه خواسته است، در چشم ديگران جلوه ميدهد؛ و هر كس از كار بسيار خود، هدفي غير خدايي و نيّتي ناپاك داشته باشد و به جاي جلب رضايت خدا، به فكر رضايت ديگران باشد، خداوند كار زيادش را در نظر مردم، كم جلوه ميدهد.36
نيّت خالص همچنين موجب رضايت خاطر و لذّت دروني در انجامدهنده آن كار ميشود و رضالت به وجود آمده در سايه كار، در اعمال و رفتارهاي ديگر نيز تأثيري مثبت دارد.
ب. دورانديشي
دورانديشي در كارها بدين معناست كه انسان پيش از انجام هر كاري جوانب آن را مورد توجه و دقت قرار دهد و درباره نتايج آن، انديشه و فكر نموده و ضرر و زيان احتمالي آن را بررسي و تحليل كند. اقدام به كارها بدون آمادگي ـ اگرچه اجمالي ـ چه بسا مايه پشيماني و افسوس فراوان گردد. حضرت اميرالمؤمنين علي عليهالسلامدرباره دورانديشي و تفكّر در كارها ميفرمايند: دورانديشي و انديشه پيش از هر كاري تو را از پشيماني و حسرت بازميدارد.37
روزي شخصي به محضر حضرتمحمّد عليهالسلامشرفياب شد و عرض كرد: يا رسولاللّه! به من توصيهاي و نصيحتي بفرماييد. پيامبر عليهالسلامفرمودند: آيا به سفارش من عمل ميكني؟ آن شخص سه مرتبه گفت: بله يا رسول اللّه! حضرت فرمودند: وقتي خواستي به كاري اقدام كني درباره عاقبت آن انديشه كن! اگر به نفع تو بود اقدام كن و اگر در آن زشتي و ضرري بود دست بكش.38
به راستي، چقدر درباره عاقبت كارها و تصميمهايي كه ميگيريم انديشه ميكنيم؟ آيا كاري بوده است كه پس از انجام آن پشيمان شويم؟ و آيا توجه كردهايم كه چند دقيقه فكر و انديشه درباره نتيجه بعضي از كارها، چقدر سودمند است؟ اگر دقت كنيم و قدري با خودمان روراست باشيم متوجه خواهيم شد كه بسياري از كارهاي ما از روي فكر و انديشه صحيح نيستند و از اينرو، چه بسا به خاطر انجام آنها، خودمان را سرزنش ميكنيم و چه بسا بعضي مواقع فرصت جبران آن را نيز نداشته باشيم.
ج. سحرخيزي
سحرخيزي و صبح زود به دنبال كار و تلاش رفتن از آداب زيبا و ارزشمند كارهاست. اين عمل پسنديده فوايد زيادي به دنبال دارد، به گونهاي كه اين ويژگي از يكسو، موجب ميشود تا انسان به موقع از خواب بيدار شود و پس از نماز صبح و توسّل، بار ديگر به رختخواب برنگردد و به خواب بينالطلوعين (خواب بين طلوع صبح تا طلوع آفتاب)، كه مذمّت شده و ناشايست است، مبتلا نشود، و از سوي ديگر، با نيروي كافي و در فضاي مطبوع، و دلنشين صبحگاهي به دنبال كار و حرفه خود برود.
امام باقر عليهالسلام در اينباره ميفرمايند: رسول خدا صلياللهعليهوآله همواره صبح زود و هنگام طلوع خورشيد از منزل خارج ميشدند.39
امام رضا عليهالسلامبه خدمتكار خود ميفرمودند: صبح زود به دنبال عزّتت ـ يعني به دنبال كار و طلب روزي ـ برو.40
از اين دو حديث شريف، كه هر دو از زبان دو معصوم و وارسته و صاحب كمال جاري شده، استفاده ميشود كه صبح زود به دنبال كار رفتن از اهميت زيادي برخوردار است و كار و حرفه موجب عزّت و شخصيت انسان ميگردد.
د. تلاش در روز
زمان و وقتي را كه انسان براي فعاليت و تلاش انتخاب ميكند از اهميت ويژهاي برخوردار است. تلاش روزانه و كار و فعاليت در روز با طبيعت انسان سازگاري بيشتري داشته، با سلامتي و شادابي او ارتباط دارد. قرآن كريم به اين موضوع در آيات متعددي اشاره نموده و روز را زمان مناسب كار و تلاش معرفي كرده و شب را زمان مناسب براي خواب و استراحت بيان نموده است. در آيه 11 سوره مباركه «نبأ» ميفرمايد: «روز را به منظور تأمين معاش شما قرار داديم. و در آيه 47 سوره «فرقان» هم ميفرمايد: «او كسي است كه شب را براي شما لباس و خواب را مايه آرامش و استراحت، و روز را وسيله حركت و تلاش و كوشش شما قرار داد.
تحقيقات علمي و پژوهشهاي تجربي نيز ثابت كردهاند: خواب شبانه از خواب روزانه بهتر است و آرامش بيشتري ايجاد ميكند. در يك تحقيق ميداني، كه در يكي از بيمارستانهاي آلمان انجام شد، اين نتيجه به دست آمد كه خواب روز نميتواند بيخوابي شب را جبران كند و خواب روز، حتي در اتاقي ساكت و بدون سر و صدا و تاريك، كه همه چيزش هم بهداشتي باشد، از نظر كيفيت، داراي مزايا و خصايص خواب شب نيست.41
ه . محكمكاري و دقت
توجه به كيفيت كار، چه از نظر مادي (استحكام و دقت) و چه از نظر معنوي (با اخلاص همراه بودن و در حدّ توانايي انجام وظيفه كردن) از اهميت ويژهاي برخوردار است. در منابع ديني، به دقت و محكمكاري در امور توجه ويژهاي شده و حتي براي آن پاداش اخروي لحاظ گرديده است. در روايتي كه از محضر نوراني پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله، نقل شده است چنين ميخوانيم: خداوند متعال دوست دارد زماني كه يكي از شما كاري را انجام ميدهد محكمكاري كند.42 در سيره عملي پيامبر صلياللهعليهوآله، محكمكاري و دقت در آن به طور روشن و واضح تبلور دارد، به گونهاي كه پيامبر در چيدن سنگهاي قبر و خشتهاي آن هم به محكمكاري توجه داشتند و وقتي مورد پرسش اطرافيان قرار گرفتند كه چرا اينقدر دقت ميكنيد و قبر چيز مهمي نيست، فرمودند: هر كاري ميكنيد آن را محكم و دقيق انجام دهيد.43
و. رعايت تعادل
هر موجود زندهاي براي ادامه حيات و زندگي، به تغذيه مناسب و استراحت و خواب نياز دارد. انسان نيز به عنوان يكي از مخلوقات خداوند، براي ادامه زندگي مادي، به تغذيه، فعاليت و استراحت نياز دارد. انسان علاوه بر نيازهاي مادي، به مسائل معنوي و روحي نيز احتياج دارد و حتي نيازهاي معنوي براي انسان ارزش مضاعف دارند؛ زيرا هدف از خلقت او، رسيدن به كمالات معنوي و تقرّب به خداي سبحان است.
در زندگي اجتماعي و خانوادگي، بايد طوري برنامهريزي كرد كه در هر امر، حالت تعادل برقرار شود و بايد اوقات شبانه روز را به گونهاي تنظيم كرد كه نه در خوابيدن زيادهروي شود و نه در كار و تلاش و حتي در عبادت؛ حتي ميتوان به كارهاي عادي نيز رنگ عبادي و معنوي داد و آنها را با نيّت خالص و قصد قربت انجام داد و علاوه بر منفعت مادي، به منفعت معنوي آنها نيز رسيد.
در دستورات اخلاقي و ديني اسلام، به موضوع «تعادل» در مسائل زندگي توجه خاصي شده و دستورات هدايتگرانهاي وارد شده است. در روايتي كه از وجود ارزشمند اميرالمؤمنين علي عليهالسلامنقل شده، چنين آمده است: مؤمن وقت خود را در شبانهروز سه قسمت تقسيم ميكند: در يك قسمت آن، به راز و نياز با خداي متعال و عبادت او ميپردازد؛ در قسمت ديگر، وسيله زندگي و مخارج زندگي را فراهم ميكند (كار و فعاليت)؛ در قسمت سوم، دنبال لذت حلال دنيا و زيبايي خلقت و تفريح ميرود.44
بر اساس اين روايت شريف، بايد اوقات خود را سه قسمت تقسيم كرد و مقداري از آن (مثلاً، هشت ساعت) را براي كار و فعاليت و تأمين نيازهاي زندگي و امرار معاش صرف كرد و مقداري را براي عبادت با پروردگار و جان جانان و خالق متعال هزينه نمود (كه البته خلوت با پروردگار و كرنش در مقابل او و نماز و دعا علاوه بر ترقّي معنوي و بالندگي روحي، در تقويت قواي رواني انسان نيز مؤثر است و موجب نشاط و شادابي ميشود) و مقداري از وقت شبانهروز را براي استراحت، لذتهاي حلال، ديد و بازديدها، حضور در جمع صميمي خانواده، بازي با بچهها و مانند آنها قرار داد.
نكتهاي كه نبايد از آن چشمپوشي كرد اين است كه ساعات كاري در دورههاي گوناگون زندگي متفاوت خواهند بود و در مراحل ويژهاي از زندگي، بايد تلاش و فعاليت بيشتري داشت؛ مثلاً، در جواني بايد فعاليت و كار بيش از ميانسالي و پيري باشد، ولي در هر صورت، نبايد از استراحت و تفريح كافي و عبادت غافل بود.
آثار و بركات كار
كار و تلاش رمز بقا و سرزندگي همه جوامع انساني است. مردمي كه با تكيه بر توانمندي و ذخاير خداداد ملّي خويش، بر ضعف و فقر غلبه كردهاند، مايه خرسندي دروني و اقتدار خويش را فراهم ساختهاند. در سايه تدبير و تعقّل و برنامهريزي و با تلاش، ميتوان زمينه رشد تعالي و تكامل معنوي و مادي را فراهم ساخت و جهان هستي را مسخّر خود نموده، در پرتو فعاليت و تحرّك، به آباداني دنيا و آخرت خويش دست پيدا كرد. كار و فعاليت صحيح منشأ بسياري از موفقيتها و دستاوردهاي مهم است و همچنين آثار و بركات گوناگوني در پي دارد. به نمونههايي از آثار و بركات كار و تلاش اشاره ميشود:
الف. آثار روانشناختي
يكي از آموزههاي مهم و يكي از عوامل اساسي در بهداشت روان و سلامتي روح، اشتغال به كار و تلاش مفيد و سازنده است. بيكاري، از كارافتادگي و يا انجام كار غيرمفيد يكي از مشكلات اساسي انسان در زندگي فردي و اجتماعي و از عوامل پريشاني و افسردگي است. بيكاري تنها ضربه اقتصادي به فرد و جامعه نميزند، بلكه ضرر و خطر بزرگتر آن معطوف به آسيبهاي روحي و رفتاري است؛ زيرا بيكاري انسان را از حيثيت و شخصيت واقعي و بهنجار خويش تنزّل ميدهد و او را از وقار و اعتماد به نفس، كه در پرتو كار و تلاش حاصل ميشود، مياندازد. كار به انسان شخصيت ميدهد، عزّت و جوانمردي ميبخشد و حتي او را از آسيبها مصون ميسازد.
امام موسي كاظم عليهالسلامدرباره آثار تربيتي و روانشناختي كار ميفرمايند: از مردم قطع اميد كردن و از ثروتشان چشم پوشيدن و به درآمد كار و اشتغال خود قانع بودن، براي مرد با ايمان مايه عزّت ديني و روح جوانمردي و شرف دنيوي است. چنين انساني در نظر مردم بزرگ، و بين خويشان خود محترم، و در محيط خانوادگي داراي هيبت و عظمت خواهد بود. او در ضمير خود و در نزد ديگران، بينيازترين و عزيزترين مردم است.45
شغل و حرفه باعث عزّت نفس و احساس هويّت در فرد شده، موجد ايدههاي خلّاق در فرد ميگردد. چه بسا افرادي در نقش دانشجو، دانشآموز و صنتعتگر احساس ارزشمندي ميكنند و در سايه تلاش و فعاليت، به شكوفايي استعداد و توانمندي خود نايل ميشوند و به دليل عدم احتياج مادي به ديگران، به عزّت نفس بالاتري دست يابند. در رباعي منسوب به حضرت علي عليهالسلامچنين آمده است:
كدّ كدّ العبد ان احببتَ أن تصبح حُرّا
و اقطع الآمالَ مِن بني آدم طُرّا
لاَتقُل ذا مكسبٍ يزري فقصدُ النّاس أزري
انتَ ما استغنيتَ عن غيرك اعلي النّاس قدرا.46
(ترجمه:) اگر ميخواهي آزاد زندگي كني، مثل برده زحمت بكش و آرزويت را از مال هر كس كه باشد، قطع كن. نگو اين كار مرا پست ميكند؛ زيرا طلب كردن از مردم بيش هر چيز ذلّت ميآورد. وقتي از ديگران بينياز باشي، از همه مردم بلندمرتبهتر هستي.
درباره اهميت كار و نقش آن در بهداشت رواني و آرامش روحي افراد جامعه، انديشمندان و نويسندگان صاحبنام مطالب ارزشمندي بيان كردهاند و حتي «كار درماني» را به عنوان روشي براي آرامش روح و روان انسانها معرفي كردهاند. ولتر، نويسنده معروف، درباره اهميت كار و نقش روانشناختي آن مينويسد:
هر وقت احساس ميكنم كه درد و رنج بيماري ميخواهد مرا از پاي درآورد به كار پناه ميبرم و كار بهترين درمان دردهاي دروني من است.47
پاسكال ميگويد:
مصدر و منشأ كليه مفاسد فكري و اخلاقي بيكاري است، و هر كشوري كه بخواهد اين عيب بزرگ را رفع كند بايد مردم را به كار وادارد تا آرامش كلي در افراد جامعه برقرار شود.48
كار درماني، كه امروزه توسط روانپزشكان براي برخي بيماريهاي رواني توصيه ميشود، امر تازهاي نيست و در قرنهاي گذشته نيز سابقه داشته است. شايد بيعلت نباشد كه پاستور، دانشمند معروف، گفته است:
بهداشت رواني انسان در آزمايشگاه و كتابخانه است.49
شايد اين بدان دليل باشد كه در آزمايشگاه و در كتابخانه، انسان به كار و نيروي تفكّر مشغول است و ناراحتي، و گرفتاريها مجال جولان در ذهن پيدا نميكنند و نميتوانند انسان را دچار ناراحتي روحي و رواني بسازند. بررسيهاي روانپزشكي نيز اين ادعا را ثابت كردهاند كه اگر كاري از روي علاقه و ذوق انجام شود، نوعي اعتماد به نفس و آرامش رواني ايجاد ميكند. پس از جنگ كره و ارتش آمريكا، مسئولان نظامي متوجه شدند كه اكثر قريب به اتفاق نظاميان در نتيجه وحشت و اضطراب حاصل از جنگ ، به انواع اختلالات رواني مبتلا شدهاند. مسئولان امر و روانپزشكان بهترين راه مداوا را سرگرم كردن آنان به كار تشخيص دادند. پس از گذشت چند ماه، كوچكترين اثري از پريشانيهاي روحي و عصبي آنها باقي نمانده بود.50
مطالعات تجربي نشان دادهاند كه افراد بيكار در مقايسه با ديگران، از استقلال، و آرامش و سلامت رواني كمتري برخوردارند.51
ب. آثار معنوي كار
يكي از آثار ارزشمند و زيباي اشتغال و كار، فوايد معنوي آن است. كار و فعاليت علاوه بر آثار دنيوي و اقتصادي و رفاه اجتماعي، منشأ تكامل معنوي و رسيدن به پاداش اخروي ميگردد. كسي كه اهل تلاش و كار نيست بهره كمتري از اجر معنوي نصيبش ميشود. قرآن كريم ميفرمايد: براي انسان بهرهاي جز سعي و كوشش او نيست. (نجم: 39) اين آيه مباركه به صراحت بيان ميكند كه بهره انسان و دستاورد او فقط در سايه تلاش و كوشش حاصل ميشود و بدون تلاش و فعاليت، نميتوان به منافع مادي و معنوي دست يافت.
در بينش اسلامي، انسانها به سعي و تلاش در جهت نيل به اهداف مادي، معنوي و روحي ترغيب شدهاند و سستي و اهمالكاري مذمّت گرديده است. كار و اداره اقتصادي خانواده در زمره جهاد و مبارزه در راه خدا تلقّي گرديده و براي آن پاداشي سترگ منظور شده52 و فقرِ پديد آمده از بيكاري و تنبلي منشأ بيايماني تلقّي گرديده است. جزع و بيثباتي در برابر مشكلات نكوهش شده و انسان منفعل و متأثّر از رويدادها ضعيف و ناقص معرفي شده و در مقابل، افراد تلاشگر مورد مدح و ستايش قرار گرفتهاند.53 كساني كه توان كار دارند ولي مخارج خود را بر ديگران تحميل ميكنند ملعون54 خطاب شدهاند.
پيامبر گرامي صلياللهعليهوآله در روايتي نوراني، كار و تلاش براي به دست آوردن روزي حلال را بهترين جزء عبادت شمرده، ميفرمايند: عبادت هفتاد جزء دارد كه بهترين آنها طلب روزي حلال و تلاش در راه كسب آن است.55
امام صادق عليهالسلامميفرمايند: جدّم، امام سجّاد عليهالسلام، صبح زود براي طلب روزي از منزل خارج ميشدند. روزي كسي پرسيد: كجا تشريف ميبريد؟ فرمودند: ميروم تا به خانوادهام صدقه بدهم. آن شخص با تعجب پرسيد: صدقه به خانواده؟ فرمودند: هر كسي به دنبال كسب حلال برود و براي طلب مال و روزي حلال براي همسر و خانوادهاش حركت كند، مصداق صدقه از جانب خداي سبحان است.56
تنبلي و بيكاري در آموزههاي ديني مذمّت شده و آثار زيانباري بر آن مترتّب شده است. در حديثي از امام موسي بن جعفر عليهالسلامميخوانيم: خداوند انسان تنبل و پرخواب را مبغوض و افراد بيكار را دشمن دارد.57
در حديثي از امام باقر عليهالسلام نيز چنين نقل شده است: به درستي كه من افراد تنبل و كسل را دوست ندارم و كسي كه در امور دنيوي كسل و بيحال باشد، در امور آخرتي، تنبلتر و بيحالتر است.58
فعاليت هدفمند و صحيح انسان را به شخصي متعادل در ابعاد معنوي، تربيتي، اجتماعي و خانوادگي تبديل ميكند و موجب ميشود در جنبههاي مذكور، واقعبين، مردمدار، دلسوز، با تجربه، مسئول، باانگيزه و جامع باشد؛ زيرا كسي كه وارد عرصههاي اقتصادي ميشود از يكسو، با زحمت و مشكلِ كار آشنا ميشود، و از سوي ديگر، به دليل تعاملات اجتماعي و ارتباطات كاري و شغلي، كه با ديگران دارد، از مشكلات مردم و نيازهاي آنان مطّلع ميگردد و در تأمين آنها اقدام ميكند و به رضايت خاطر و احساس آرامش نايل ميگردد.
شهيد مطهّري مينويسد:
كار سازنده انسان و از عوامل تربيتكننده اوست.59
ارتباط انسان و كار، ارتباطي متقابل است؛ ضمن اينكه انسان آفريننده كار و فعاليت خود است، نوع كار انسان نيز سهم فراواني در تكوين شخصيت وي دارد. وقتي ابعاد گوناگون شخصيتي همچون اميرالمؤمنين علي عليهالسلام را مورد مداقّه قرار دهيم، ملاحظه ميكنيم كه ايشان در عين آنكه زاهدترين فرد عصر خويش است، فعّالترين آنها نيز هست. ايشان در عين اينكه بيشترين عبادتها را در پيشگاه خداي خود دارد، ثمربخشترين اوقات را نيز دارد. شهيد مطهّري مينويسد:
شخصيت حضرت علي عليهالسلام شخصيتي است كه جامع اضداد است. وقتي شب ميشود و خلوت شب فراميرسد، هيچ عارفي به پاي او نميرسد؛ آن روح عبادت كه جذب شدن و كشيده شدن به سوي حق و پرواز به سوي خداست، به شدت در او رخ ميهد... . روز كه ميشود، گويي اين شخص آن فرد قبلي نيست، با اصحابش كه مينشيند، چنان چهرهاش باز و خندان است كه خندهرويي از جمله اوصاف او تلقّي ميگردد.60
كار و اشتغال زمينه انحرافات اخلاقي و تربيتي را سد ميكند و جلوي انباشته شدن انرژي را، كه منشأ انحراف است، ميگيرد و آن را مهار ميكند. بيكاري و فراغت مطلق زمينه ايجاد انحرافات اخلاقي را به وجود ميآورد و بر خلاف اشتغال، بستر گناه را آماده ميسازد. بيكاري و نبود اشتغال در عين حال كه موجب سرگرداني و بلاتكليفي انسانها ميشود، به تدريج موجب سرخوردگي و يأس آنان ميگردد و موجب ميشود تا آنها به كنج خلوت و انزوا پناه ببرند و راهي براي مشغوليت خود بجويند. اين مشغوليت در بسياري از موارد، به انحرافات اخلاقي، به ويژه انحرافات جنسي در نوجوانان و جوانان، منجر ميشود. بيكاري منشأ پايين آمدن عزّت نفس در جوانان ميگردد و كسي كه از عزّت نفس پايين برخوردار باشد به گناه گرايش بيشتري دارد و در مقابل، كساني كه داراي عزّت نفس و حرمت بالايي هستند كمتر به طرف انحرافات گرايش دارند.
موريس روزنبرگ، يكي از روانشناسان، خاطرنشان ميكند كه يكي از مهمترين عوامل تعيينكننده رشد حرمت خود و شخصيت نوجوان اين است كه تا چه حد با ديگران و محيط اجتماعي سازگاري دارد، و تا چه حد از مقبوليت و محبوبيت برخوردار است.61
كسي كه داراي شغل و حرفه است، از مقبوليت و محبوبيت بيشتري برخودار است و نزد خود، حرمت بالايي دارد. حضرت علي عليهالسلامدرباره آفات معنوي و تربيتي بيكاري و نداشتن برنامه براي اوقات فراغت ميفرمايند: اگر ذهن و قلب انسان، رها و بدون برنامه باشد به وسوسههاي بد و شيطاني گرفتار ميشود، و اگر فعاليتهاي جسماني و بدني در انسان دچار ركود و تنبلي شوند، راه براي ارتكاب گناهان باز خواهد شد.62 در اين حديث، حضرت علي عليهالسلامتوصيه ميكنند: اگر ميخواهيد به دام گناه و انحراف دچار نشويد اوقات فراغت و بيكاري خود را پر كنيد و ذهن و جسم را به فعاليت مفيد و ارزشمند مشغول سازيد.
ج. آثار اقتصادي
همه ما ـ غير از افرادي كه ثروت زيادي به ارث ميبرند يا هديه ميگيرند ـ ناچاريم براي تأمين زندگي خود كار كنيم، چه اين كار براي ما لذّت داشته باشد و چه نداشته باشد. ما براي تأمين نيازهاي ضروري زندگي خود، همسر و فرزندانمان، كار و تلاش ميكنيم. در اين روزگار، به ندرت ممكن است به كسي برخورد كنيم كه خوراك، پوشاك، مسكن و ساير احتياجات خود را مجاني به دست آورد. بنابراين، تمام افراد به نوعي با كار و اشتغال سرو كار دارند و براي تأمين خواستههاي زندگي خود، كوشش ميكنند. كار علاوه بر اينكه موجب رفع نيازهاي اقتصادي انسان ميشود، در شكوفايي جامعه نقش اساسي دارد. جامعهاي كه اعضاي آن اهل تلاش و فعاليت هستند جامعهاي سرزنده، فعّال، ثروتمند و قدرتمند است، و در مقابل، جامعهاي كه افراد آن بيانگيزه، تنبل و بيكار باشند جامعهاي فقير، نيازمند و بيتحرّك است.
حضرت علي عليهالسلام درباره سرانجام بيكاري و تنبلي فرمودند: آنگاه كه پديدهها با يكديگر جفت و جور شدند، تنبلي و ناتواني نيز در كنار هم قرار گرفتند و فقر و تنگدستي را پديد آوردند.63 در اين روايت، فقر پديدهاي منفي، و بيكاري عامل و منشأ آن معرفي شده است، و بيكاري و تنبلي، كه عامل فقر هستند، نيز مذمّت شده و ناپسند تلقّي گرديدهاند.
قرآن كريم ضمن دعوت به تلاش و فعاليت، به آثار اقتصادي آن و اينكه تلاش و كار موجب آباداني زندگي مادي و به وجود آمدن لذتهاي دنيوي ميشود، اشاره نموده، ميفرمايد: او (خداوند) كسي است كه دريا را مسخّر (شما) ساخت تا از آن صيد كنيد و گوشت تازه بخوريد و از زيورهاي آن (مانند در و مرجان) استخراج كنيد و بدان خود را بياراييد و كشتيها را ميبينيد كه سينه دريا را ميشكافند تا شما به تجارت بپردازيد و از فضل خداوند بهره گيريد. (نحل: 14)
در آيه ديگري ميفرمايد: ما شب و روز را روشنيبخش ساختيم تا فضل پروردگار را در پرتو آن بطلبيد و به تلاش و فعاليت بپردازيد. (اسراء: 11)
كار و تلاش سبب آباداني زندگي دنيوي و رفاه اجتماعي شده، اقتدار اقتصادي جامعه اسلامي را در پي دارد. كار علاوه بر آثار اقتصادي، پاداش اخروي و ارزش والايي نيز ميتواند داشته باشد.
حضرت علي عليهالسلام در دو فرمايش گرانقدر، ضمن اشاره به آثار اقتصادي كار و اينكه منشأ آسايش و رفاه خانواده ميشود، به آثار معنوي و اجر اخروي آن نيز توجه داده، فرمودهاند: هيچ تلاش صبحهنگامي در راه خدا، به فضيلت كار در جهت رفاه و آسايش فرزند و خانواده نميرسد.64
همچنين در جاي ديگر فرمودند: كسي كه از سر دلسوزي براي پدر يا فرزند يا همسر، به دنبال امر دنيايش باشد، در قيامت چهرهاشمانندماه شب چهارده است.65
حضرت علي عليهالسلام خودشان به عنوان ابرمرد بيهمتاي تاريخ و رهبر مسلمانان، در كار و تلاش، نهايت جديّت را داشتند و نخلستانهاي زيادي را با دستان مباركشان، به وجود آوردند و در راه خدا وقف نمودند و حتي چاههايي را براي به دست آوردن آب، حفر كردند و درختاني را به دست مبارك خود، آبياري نمودند. در روايتي نوراني، كه درباره آن حضرت نقل شده، آمده است: خودشان كار و تلاش ميكردند، زمين را زراعت ميكردند، آب ميدادند و نخل ميكاشتند و همه اينها را خودشان مستقيما انجام ميدادند.66
د. آثار اجتماعي
يكي از زمينههاي انجام گناه و رفتارهاي نابهنجار در انسان، بيكاري است. بيكاري و تنبلي به عنوان يك پديده شوم، مصايب و مشكلات فراواني براي افراد و اجتماع به وجود ميآورد. اولين ثمره تلخ و زودرس بيكاري، فقر و تهيدستي است؛ پديده ناميموني كه از آن به «مرگ بزرگ»67 تعبير شده و موجب ميشود انسانهاي فقير و درمانده به اعمال خلافي مثل دزدي، تجاوز، خودفروشي و بيعفّتي مبادرت ورزند و از طريق همكاري با افراد بزهكار و خلافكار، زمينه متلاشي شدن خانواده و در نتيجه، ناهنجاري اجتماعي را پديد آورند.
دومين ثمره بيكاري، انباشته شدن انرژي فراوان در درون جوان است كه به راحتي او را به انحرافات اخلاقي سوق ميدهد. اگر زمينه مصرف انرژي و متراكم جواني از طريق كار و اشتغال ايجاد شود، جوان به تعادل و آرامش ميرسد. در سخني حكيمانه آمده است: اگر نفس را به كاري مشغول نكني، تو را به خودش مشغول ميكند.68
در روايتي به نقل از حضرت علي عليهالسلامآمده است: اگر سرگرم شدن به كاري موجب سختي و رنج است، پس فراغت هميشگي موجب فساد و تباهي است.69
فقر به عنوان يكي از نتايج قهري بيكاري، نقش قابل توجهي در زمينهسازي براي بزهكاري و جرم و ناهنجاريهاي اجتماعي دارد. فقر ميتواند به طور مستقيم و غيرمستقيم فضيلتهاي اخلاقي جوامع انساني را نابود كند و استعدادهاي انسانها را تباه سازد. در تحقيقات تجربي و ميداني، كه توسط محققان جامعهشناس انجام گرفته، اين نتيجه به دست آمده است كه بين فقر و بزهكاري ارتباط زيادي وجود دارد و فقرْ زمينهساز جرايم اجتماعي مثل سرقت، خودفروشي، توزيع مواد مخدّر و مانند آن است.70
برخي از نويسندگان بر اين نكته تأكيد دارند كه مشكلات اقتصادي، موجد ناامني فضاي خانوادهها ميشود؛ زيرا آينده مبهم و نامعيّن بر دستگاه رواني كودكان فشار ميآورد و بر آنان اثر نامطلوب ميگذارد. احساس ناامني و ابهام ايجادكننده ناپايداري و در نتيجه، ناسازگاري است و بزهكاري ناشي از آنها به خاطر عدم تعادل و بروز اختلال در منش است.71 در آموزههاي ديني و اسلامي، به مباحث ارزشمند و دقيقي در رابطه با ارتباط فقر و ناهنجاري اجتماعي اشاره شده است.
حضرت اميرالمؤمنين علي عليهالسلام خطاب به فرزند بزرگوارشان امام حسن مجتبي عليهالسلامميفرمايند: فرزندم! انساني را كه به دنبال روزي و رزق خويش است، ملامت مكن؛ زيرا كسي كه هيچ ندارد لغزشهايش بسيار خواهد بود.72
حضرت علي عليهالسلامدر ادامه همين روايت، تحليل جامعي ارائه دادهاند كه تبيينكننده ارتباط فقر با كاهش اعتبار اجتماعي و تنزّل جايگاه اجتماعي است كه هر كدام در بسترسازي جرم و بزهكاري نقش دارند؛ حضرت ميفرمايند: پسرم! فقير، حقير شمرده ميشود و كسي به حرفش توجه نميكند و جايگاهش مورد غفلت واقع ميشود. فقير اگر راست هم بگويد تصور ميكنند دروغگوست؛ اگر زهد داشته باشد او را جاهل خطاب ميكنند. پسرم! كسي كه به فقر مبتلا باشد به چهار خصلت گرفتار ميشود: ضعف در يقين، نقصان در عقل، كمديني و كمحيايي در صورت.73
پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله ميفرمايند: فقر موجب روسياهي انسان در هر دو دنياست، و فقر ممكن است انسان را به كفر بكشاند.74
بعضي افراد به علت ضعف روح و ضعف اراده، قدرت تحمّل فقر را ندارند و در زندگي دنيوي، براي رفع آن به راههاي نامشروع و ناپسند و به تعبيري، بزهكاري روي ميآورند. وقتي فقر ميتواند منشأ كفر و بيديني باشد، بدون ترديد، منشأ جرم و ناهنجاري نيز خواهد شد.
سخن بلند اميرالمؤمنين علي عليهالسلام، كه خطاب به محمّدبن حنفيه فرمودند در اين رابطه، قابل دقت و تأمّل جدّي است: پسرم! من بر تو از تنگدستي ميترسم. پس از شر آن به خدا پناه ببر كه تنگدستي موجب شكست و نقصان ديناست وموجبسرگرداني و سبب دشمني.75
فقر ممكن است فقير را به جنايت، دروغ، خواري و اعمال نكوهيده ديگري وادارد كه همه موجب نقص در دين ميشوند. فقيرِ ناشكيبا راه راست را گم ميكند و در كار خود، عقلش حيران و انديشهاش سرگردان ميشود. همچنين فقر موجب دشمني است؛ چون مردم از فقير دوري ميگزينند و با او طرح دوستي نميريزند. فقر موجب تنزّل شخصيت و بياعتباري اجتماعي ميشود و كسي كه از نظر اجتماعي بيارزش باشد، زمينه جرم و خلافكاري در او زياد ميگردد. از اينرو، در مباحث روانشناحتي، تلاش ميشود شخصيت به هم ريخته بزهكار ترميم شود تا زمينه جرم برطرف گردد.
حضرت علي عليهالسلامدر رابطه با ارتباط فقر و منزلت جايگاه اجتماعي ميفرمايند: خدايا! آبروي مرا با توانگري نگاهدار و شخصيت مرا به تنگدستي از بين مبر!76
از مجموعه رواياتي كه در رابطه با فقر مطرح شدند، اين نتيجه به دست ميآيد كه فقر موجب نابودي شخصيت، شكوفا نشدن استعدادها، و ركود فضيلتهاي اخلاقي و ديني انسانها ميشود. همچنين ضعف اقتصادي زمينهساز ضعف فكري، فرهنگي، اجتماعي و سياسي ميگردد. همه اينها زمينهساز انحرافات اجتماعي هستند. بنابراين، بايد با تلاش و كوشش فراوان و با اشتغال مفيد، بر فقر غلبه كرد و زمينه انحرافات اجتماعي را از بين برد.
نكتهاي كه توجه بدان لازم است اينكه اولاً، اگر چه فقر ميتواند منشأ كارهاي خلاف شود، ولي ثروت زياد نيز اگر در اختيار افراد نالايق و ناشايست قرار گيرد، به مراتب تبعات بدتري از فقر خواهد داشت. ثانيا، گرچه در بسياري از روايات، از فقر مذمّت شده، ولي اگر فقيري بر خدا توكّل داشته باشد و ارادهاش را تقويت كند و به دستورات ديني ملتزم باشد و تلاش و كوشش متعادل داشته باشد و اگرچه به ثروت هم نرسد ولي وظايف الهي را فراموش نكند، به جايگاه معنوي بلندي نايل ميشود و چنين اشخاصي در روايات اسلامي، مورد مدح و ستايش قرار گرفتهاند؛ زيرا اينها كوتاهي نكرده و به وظايف اجتماعي، شغلي، ديني و الهي خود عمل كردهاند، اگرچه بنا به دلايلي به فقر گرفتارند.
حضرت محمّد صلياللهعليهوآلهدرباره مقام و منزلت فقراي با ديانت و مؤمن ميفرمايند: درهاي بهشت به سوي فقرا باز و گشوده است.77
همچنين فرمودند: خدايا مرا با فقر زنده بدار و با فقر بميران و مرا با فقرا و مساكين محشور كن.78
نتيجهگيري
كار و اشتغال، در زندگي نقشي اساسي و سازنده دارد و آثار تربيتي، روانشناختي، معنوي، اقتصادي و اجتماعي آن بر كسي پوشيده نيست. و اگر شغل مطابق آموزههاي ديني و با رعايت حدود الهي و دستورات شرع مقدّس انجام شود، عبادت تلقّي شده، موجب كمال معنوي انسان ميگردد و همچنين در پويايي شخصيت و اقتدار اجتماعي او، نقش قابل توجهي دارد. اشتغال منشأ آرامش روحي، اعتماد به نفس و عزّت نفس است و انسان را به شخصيتي متعادل، پويا و خلّاق مبدّل ميكند. حرفه و شغل باعث قدرت اقتصادي بالا و در نتيجه، احترام اجتماعي ميشود. نبود شغل و حرفه موجب فقر اقتصادي ميشود و فقر اقتصادي منشأ انحرافات اجتماعي، اخلاقي و خانوادگي ميگردد.
-
پى نوشت ها
1ـ «اعتماد به نفس» يعنى اينكه احساس كند داراى توانايى و كفايت است. (مايستون استفانى، معجزه تشويق، ترجمه توراندخت، تهران، علمى، 1375، ص 19.)
2ـ «عزّت نفس»، ميزان ارزشى است كه ما براى خود قايل هستيم. همان
3ـ بهروز ميلانىفر، بهداشت روانى، چ چهارم، تهران، 1374، ص 198.
4ـ اسماعيل بيابانگرد، روشهاى افزايش عزّت نفس در كودكان و نوجوانان، تهران، انجمن اوليا و مربّيان جمهورى اسلامى ايران، 1378، ص 121.
5ـ مرتضى مطهّرى، تعليم و تربيت در اسلام، قم، صدرا، 1371، ص 410.
6ـ جعفر سبحانى، رمز پيروزى مردان بزرگ، قم، نسل جوان، 1375، ص 18.
7ـ همان، ص 22.
8ـ مرتضى مطهّرى، پيشين، ص 430.
9ـ همان.
10ـ بهروز ميلانىفر، پيشين، ص 200.
11ـ كمالالدين ميرحسين ميبدى يزدى، شرح ديوان منسوب به على عليهالسلام، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1379، ص 636.
12ـ شيخ حرّ عاملى، وسائلالشيعه، قم، مؤسسة آلالبيت، 1412، ج 17، ص 13، ب 1، ح 13.
13ـ محمّد محمّدى رىشهرى، ميزان الحكمه، قم، دارالحديث، 1416، ج 4، ص 2992، ح 19373.
14ـ همان، ح 19372.
15ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، بيروت، مؤسسة الوفاء، 1403، ج 2، ص 17، ب 8، ح 41.
16ـ همان، ص 15، ب 8، ح 29.
17ـ همان، ص 25، ب 8، ح 82.
18ـ شيخ حرّ عاملى، پيشين، ج 17، ص 12، ب 2، ح 12.
19ـ همان، ح 11 / محمّدبن يعقوب كلينى، الفروع من الكافى، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1350، ج 5، ص 149، ح 9.
20ـ نور: 37.
21ـ محمّد محمّدى رىشهرى، پيشين، ج 1، ص 325، ح 2034.
22ـ همان، ص 328، ح 2075.
23ـ همان، ص 329، ح 2076.
24ـ همان، ص 328، ح 2069 و 2070
25ـ محمّدبن يعقوب كلينى، پيشين، ج 5، ص 261، ح 7.
26ـ شيخ حرّ عاملى، پيشين، ج 11، ص 35، ب 3، ح 10.
27ـ همان، ج 2، ص 11، ب 1، ح 24.
28ـ محمّدبن يعقوب كلينى، پيشين، ج 5، ص 260، ح 6.
29ـ منظور از «پزشكى» تمام زيرمجموعه طبابت و درمانگرى است؛ مثل پزشكى، روانپزشكى، دندانپزشكى، روانشناسى و مانند آن.
30ـ محمّدباقر مجلسى، پيشين، ج 1، ص 220، ح 52.
31ـ همان، ج 75، ص 235، ح 59.
32ـ همان، ج 100، ص 9، ح 40.
33ـ همان، ص 10، ح 45.
34ـ همان، ج 55، ص 226، ب 10، ح 7.
35ـ امام خمينى، تحريرالوسيله، تهران، اعتماد، 1366، ج 2، ص 7.
36ـ محمّدباقر مجلسى، پيشين، ج 69، ص 229، ب 116، ح 35.
37ـ همان، ج 68، ص 338، ب 83، ح 1.
38ـ همان، ح 4.
39ـ همان، ج 5، ص 145، ب 5، ح 1.
40ـ محمّدبن يعقوب كلينى، پيشين، ج 5، ص 149.
41ـ ام. رابين ديماتئو، روانشناسى سلامت، ترجمه محمّد كاويانى و همكاران، تهران، سمت، 1378، ج 1، ص 405.
42ـ محمّد محمّدى رىشهرى، پيشين، ج 7، ص 29.
43ـ محمّدباقر مجلسى، پيشين، ج 22، ص 157، ح 16.
44ـ نهج البلاغه، ترجمه مصطفى زمانى، قم، پيام اسلام، 1366، ص 1014، ح 396.
45ـ محمّدباقر مجلسى، پيشين، ج 72، ص 108، ب 49، ح 11.
46ـ كمالالدين ميرحسين ميبدى يزدى، پيشين، ص 636.
47ـ بهروز ميلانىفر، پيشين، ص 199.
48ـ همان.
49ـ همان.
50ـ همان، ص 200.
511. Gerald C. Davison, Abnormal Psychology, New York, Johnwiley, 2001, p. 191-207.
52ـ مرتضى فريد، الحديث روايات تربيتى از مكتب اهلبيت، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1366، ج 3، ص 8، ح 6 و 3.
53ـ شيخ حرّ عاملى، پيشين، ج 17، ص 24، ح 16.
54ـ همان، ص 32، ح 10.
55ـ شيخ حرّ عاملى، پيشين، ج 17، ص 24، ح 15.
56ـ همان، ص 67، ح 4.
57ـ همان، ص 58، ح 4.
58ـ همان، ص 59، ح 1.
59ـ مرتضى مطهّرى، پيشين، ص 410.
60ـ همو، انسان كامل، قم، صدرا، 1367، ص 54.
61ـ اسماعيل بيابانگرد، پيشين، ص 121.
62ـ ابن ابىالحديد، شرح نهجالبلاغه، قم، مكتبة آيهاللّه المرعشى النجفى، 1404، ج 20، ص 303.
63ـ محمّدبن يعقوب كلينى، پيشين، ج 5، ص 86.
64ـ محمّد محمّدى رىشهرى، موسوعهالامام علىبن ابىطالب، قم، دارالحديث، 1421، ج 4، ص 169، ح 1446.
65ـ همان، ص 170، ح 1447.
66ـ همان، ح 1452.
67ـ محمّدباقر مجلسى، پيشين، ج 10، ص 99، ب 7، ح 1.
68ـ ورّامبن ابى فراس، تنبيه الخواطر و نزهة النواظر، تهران، دارالكتبالاسلاميه، 1376ق، ج 2، ص 134.
69ـ همان، ج 74، ص 421.
70ـ مرتضى محسنى، كليات حقوق جزاء، تهران، دانشگاه ملّى ايران، 1370، ج 1، ص 96 و 217.
71ـ مهدى كىنيا، مبانى جرمشناسى، تهران، دانشگاه تهران، 1370، ج 2، ص 187.
72ـ محمّدباقر مجلسى، پيشين، ج 69، ص 69، ب 94، ح 58.
73ـ همان.
74ـ همان، ج 69، ص 30، ب 94، ح 26.
75ـ نهجالبلاغه، ص 982، حكمت 325.
76ـ همان، ترجمه علينقى فيضالاسلام، تهران، فقيه، 1367، ص 716.
77ـ محمّدباقر مجلسى، پيشين، ج 69، ص 46، ب 94، ح 57.
78ـ همان.