این پژوهش در پی آن است که تفاوت کارآمدی به معنای تحقق عینی یا توان سیستم در تحقق کارکردهای اساسی یک حکومت، به گونه ای که اکثریت مردم و گروه های قدرتمند درون نظام، تحقق آن را به عینه مشاهده کنند، در اندیشۀ سیاسی اسلام و غرب نشان دهد. ازاین رو، با مفروض داشتن «تأثیر نوع پذیرش و مشروعیت نظام سیاسی در کارآمدی نظام های سیاسی»، چگونگی اثر ژرف التزام شهروندان به انجام تکلیف سیاسی ملهم از باور به ماهیت الهی قدرت در کارآمدی نظام مردم سالاری دینی را با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی بررسی کرده است. نتیجۀ حاصل از آن نشان می دهد برخلاف حکومت های لیبرال که کارآمدی حاصل از برآوردن خواسته های مردم منشأ مشروعیت آنها شناخته می شود؛ تنها با اجرای اوامر الهی، به ویژه عدالت، مشروعیت حکومت اسلامی حفظ و حتی تقویت خواهد شد، که این امر به نوبه خود، افزایش التزام حکومت شوندگان به فرامین حکومت و در نتیجه بالا رفتن ضریب کارآمدی آن را به دنبال خواهد داشت.