معرفت، سال سی و یکم، شماره چهارم، پیاپی 295، تیر 1401، صفحات 67-74

    بررسی تحلیلی علل گرایشی صبر حضرت زهرا (س) هنگام مصیبت

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    محمدعلی محیطی اردکان / استادیار گروه فلسفه مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) / hekmatquestion@gmail.com
    ✍️ سمانه کارگرشورکی / طلبۀ سطح سه اخلاق و تربیت اسلامی مؤسسة آموزش عالی حضرت زهرا (س) میبد / sh.fayaz@chmail.ir
    چکیده: 
    حضرت زهرا (س) الگوی تمام مسلمانان در ابعاد گوناگون زندگی ازجمله اخلاق به حساب می آیند. با توجه به اسوه بودن ایشان در تمام زمینه ها ازجمله صبر، در این مقاله قصد داریم، علل گرایشی صبر ایشان هنگام مصیبت را بررسی کنیم. فعل اختیاری «صبر» مسبوق به بینش ها و گرایش هایی است؛ زیرا روح انسان علاوه بر بعد شناختی بعد گرایشی نیز دارد. امیال انسان در اثر عواملی رشد کرده و شکوفا می گردد. در این مقاله می کوشیم عوامل گرایشی صبر حضرت زهرا(س) هنگام مصیبت را با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی و با روش کتابخانه ای بررسی کنیم. با تأمل در زندگی حضرت زهرا(س) علل گرایشی مزبور را می توان بدین شرح برشمرد: احساس نیاز به خدا، احساس محبت و عشق به خداوند متعال، خشیت الهی، محبت و نفرت با معیار الهی، امید به استحقاق پاداش الهی برای صابران، امید به گشایش، میل به لذت و قدرت متعالی، روحیه‌ی قناعت و گرایش به رفع نیاز مالی دیگران. علل گرایشی صبر می تواند به نوبه‌ی خود عاملی برای تقویت این فضیلت اخلاقی و دستیابی انسان به مراتب بالاتر آن باشد.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    An Analytical Study of the Causes of Hazrat Zahra's Tendency toward Patience during Calamities
    Abstract: 
    Abstract Hazrat Zahra is considered as a role model for all Muslims in various aspects of life, including ethics. Due to her excellence in all areas, including patience, in this article we intend to investigate the causes of her tendency towards patience during calamities. The voluntary act of "patience" precedes some insights and tendencies; because the human soul has a tendency-related dimension in addition to the cognitive dimension. Human desires grow and flourish due to some factors. Using the descriptive-analytical approach and library-based method, in this article we try to investigate the factors behind Hazrat Zahra's patience during calamities. On reflecting on her life, the causes of the aforementioned tendency can be enumerated as follows: feeling the need for God, feeling affection and love for God Almighty, fear of God, love and hatred based on divine criteria, hope of deserving God's reward for those who are patient, hope of overcoming the problems, desire for supreme pleasure and power, spirit of contentment and tendency to meet the financial needs of others. The tendency-related causes of patience can in turn be a factor for strengthening this moral virtue and achieving higher levels
    References: 
    متن کامل مقاله: 

    مقدمه
     
    دشواري‌ها و مصيبت‌هاي گوناگون، لازمة زندگي در دنياست و استقامت و پايداري مي‌طلبد. صبرورزي نه‌تنها آرامش خاطر دنيوي را به‌همراه دارد؛ بلکه براساس آموزه‌هاي اسلام باعث تکامل انسان شده و يکي از عوامل دستيابي به سعادت اخروي به‌شمار مي‌رود. بنابراين انسان بايد هم خود استقامت ورزد: «... وَ اسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ‏...» (شوري: 15) و هم ديگران را به آن دعوت کند: «... وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» ‏(عصر: 3).
    در نگاه نخست، استقامت هنگام مصيبت چندان ساده به‌نظر نمي‌رسد. ازاين‌رو، بايد از صبرپيشگان الگو گرفت و با کشف راه‌هاي استقامت و عوامل تقويت روحية صبر به درجه‌اي از اين فضيلت اخلاقي دست‌ يافت. حضرت زهرا در زندگي کوتاه خود با مصائب فراوان فردي، اجتماعي و سياسي روبه‌رو بودند. ازآنجاکه ايشان از الگوهاي صبر و استقامت به‌شمار مي‌روند، در اين پژوهش مي‌کوشيم با روش تحليلي به اين سؤال پاسخ دهيم که ايشان با استفاده از چه علل گرايشي توانستند در برابر اين‌همه مصيبت استقامت ورزند؟ روشن است که دستيابي به آثار فراوان دنيوي و اخروي صبر با به‌کارگيري اين گرايش‌ها و دستيابي به مقام صبر امکان‌پذير است. بدين‌سان در پژوهش حاضر مي‌کوشيم با توجه به برخي مباني انسان‌شناختي نظام اخلاقي و تربيتي اسلام، ازجمله توجه به ساحت گرايشي انسان، علل گرايشي استقامت‌ورزيدن و تقويت روحية صبر را طبقه‌بندي و تحليل کنيم. در اين صورت مي‌توان با تقويت گرايش‌ها، زمينه را براي تقويت بينش و رفتار اختياري صبر فراهم کرد. نتيجة اين فرايند تدريجي، گام نهادن در مسير سبک زندگي اسلامي تا دستيابي به کمال نهايي است.
    هرچند دربارة صبر حضرت زهرا به‌صورت کلي کتاب‌ها و مقالاتي به رشتة تحرير درآمده و حتي دربارۀ علل بينشي صبر حضرت زهرا هنگام مصيبيت نيز مقاله‌اي تدوين شده است (محيطي اردکان و کارگر شورکي، 1400)؛ اما براساس جست‌وجوي صورت‌پذيرفته، مقاله‌اي دربارة علل گرايشي صبر حضرت زهرا هنگام مصيبت يافت نشد.
    گفتني است که هرچند عوامل گرايشي بيان‌شده در اين مقاله به صبر حضرت زهرا ـ هنگام مصيبت ـ اختصاص ندارد و مي‌تواند براي ديگر انسان‌هاي خودساخته و به‌صورت عام نيز مورد بررسي قرار گيرد؛ اما با توجه به برجسته بودن اين فضيلت اخلاقي در زندگي حضرت زهرا، کوشيده‌ايم بر اين الگوي استقامت و پايداري تأکيد کرده و به شيوة تحليل عقلي نشان دهيم که چه عوامل گرايشي باعث شد ايشان بتوانند هنگام مصيبت‌ها صبور باشند. بحث را با مفهوم‌شناسي آغاز مي‌کنيم.
    لغت‌شناسان صبر را به معناي حبس و نگهداري و نقيضش را جزع مي‌دانند. صبر در بينش اسلامي امري ايجابي و فعاليتي دروني است که نياز به اراده، نيرو و مقاومت دارد و هدف آن جلب رضايت خداوند است (ر.ك: محيطي اردكان و كارگر شوردكي، 1399).
    1. مفهوم ساحت گرايشي
    ساحت به معناي ناحيه و ميدان (عميد، 1389، ص 553) و مترادف با عرصه و قلمرو است. منظور از اين واژه در پژوهش حاضر، حوزه، محدوده و دامنة خاصي است که مجموعه‌اي از امور را پوشش مي‌دهد.
    هنگامي‌که از فضيلت اخلاقي صبر و پايداري سخن به‌ميان مي‌آيد، در نگاه نخست مي‌خواهيم ببينيم مربوط به کدام بُعد از ابعاد وجودي انسان است. انسان داراي دو بعد روحي و جسمي است که اين ابعاد نيز با توجه به ارتباط انسان با خدا، خود، ديگر انسان‌ها و طبيعت جنبه‌هاي ديگري نيز پيدا مي‌کند. براين‌اساس، مي‌توان ساحت‌هاي وجودي انسان را به‌طورکلي به سه ساحت بينشي، گرايشي و رفتاري تقسيم کرد و علل صبر هنگام مصيبت در سيرۀ فاطمي را با توجه به ساحت‌هاي سه‌گانۀ مزبور بررسي کرد. در اين مقاله دربارة علل گرايشي اين فضيلت اخلاقي بحث مي‌کنيم. ساحت گرايشي مربوط به نفس و روح انسان است؛ زيرا هرچند انسان با ابزار چشم مادي مي‌بيند؛ اما با روح خود لذت مي‌برد. ابزار گرايشي در جسم وجود دارد، اما حقيقت آن در روح آدمي است. منظور از گرايش، اميال و خواسته‌هاي انسان است. مي‌توان ميل‌هاي باطني انسان را به چهار دستة غرايز، عواطف، انفعالات و احساسات تقسيم کرد. مقصود از گرايش در ساحت گرايشي همة اين ميل‌ها، اعم از مثبت و منفي است (گروهي از نويسندگان، ۱۳۹۱، ص 331)؛ مانند اميد، محبت و عشق که گرايشي مثبت به حساب مي‌آيند و در روابط انساني کشش جاذبه را ايجاد مي‌کنند و بيم و ترس که گرايش منفي به‌شمار آمده و در روابط، دافعه ايجاد مي‌کنند.
    ساحت گرايشي در رفتار انسان نقش اساسي دارد. هر فعل اختياري بر باور و ميل استوار شده است که اميال بايد همسوي با بينش‌هاي صحيح او تقويت، تصحيح و تعديل شود. نقش گرايش و ميل براي انجام افعال اختياري انسان انکارناشدني است. بينش بدون گرايش و بالعکس، به انجام يک کار نخواهد انجاميد. درواقع، گرايش و بينش با هم در ارتباط هستند؛ «زيرا هر گرايشي در انسان، متعلَق خود را نشان مي‌دهد و با نوعي شناخت به متعلَق آن همراه است» (mesbahyazdi.ir)؛ مانند مصيبت، که انسان ابتدا نسبت به آن شناخت دارد و پس از آن، گرايش صبر يا جزع در او ايجاد مي‌گردد و در نهايت به فعل استقامت و صبر يا جزع و بي‌صبري ختم مي‌گردد.
    2. علل گرايشي صبر حضرت زهرا بر مصيبت
    بررسي عوامل صبر حضرت زهرا بر مصيبت در ساحت گرايشي از اين جهت مي‌تواند بسيار حائز اهميت باشد که با توجه به مقام عصمت ايشان، مي‌تواند شاخصه‌هايي را به‌دست دهد که عمل براساس آنها ضامن اعتدال گرايشي انسان باشد. اگر بتوان از يک طرف نشان داد که گرايش‌هايي متعالي در حضرت زهرا وجود داشته که بر پاية ادلة نقلي يا عقلي، استلزاماتي مانند صبر هنگام مصيبت را در پي دارد؛ مدعاي مقاله با روش تحليلي به اثبات رسيده است. براساس اين رويکرد در استنباط علل گرايشي صبر حضرت زهرا هنگام مصيبت، نتيجة تربيتي به‌دست‌آمده قابليت تعميم خواهد داشت و امري شخصي و غيرهمگاني تلقي نخواهد شد. براين‌اساس عوامل مزبور بدين شرح‌اند:
    1ـ2. احساس نياز به خدا
    دل‌هاي بسياري از انسان‌ها در شرايط سخت،‌ مانند شرايطي که همة اميد خود را از اطرافيان خود از دست مي‌دهند، متوجه قدرت بي‌نهايت خداوند مي‌شود؛ اما انسان‌هاي متعالي با افزايش جهان‌بيني، فقر و نياز ربطي‌شان به خداوند را مي‌يابند و همواره خود را وابسته به او احساس مي‌کنند. اين احساس نياز به خداوند که همان احساس بندگي است، مي‌تواند يکي از علل صبر هنگام مصيبت باشد.
    حضرت زهرا در دعاهاي خود، تنها خدا را معبود خود مي‌دانستند و از او مي‌خواستند که ايشان را در زمرة بندگان خود قرار دهد: «لَا إِلَهَ‏ غَيْرُك‏» (ابن‌طاووس، 1406‌ق، ص 253)؛ «وَ اجْعَلْنِي‏ فِي‏ عِبَادِك» (همان، ص 251)؛ و اينکه نيازمان را به خودش بيفزايد تا اينکه از غيرخدا بي‌نياز شويم: «زِدْنَا لَكَ شُكْراً وَ إِلَيْكَ فَقْراً وَ فَاقَةً وَ بِكَ عَمَّنْ سِوَاكَ غِنًى وَ تَعَفُّفا» (‫مجلسي، 1403ق، ج 87، ص 338)‬. بنابراين کسي که بندة خدا شد و خداي قادر مطلق را مالک و صاحب خود ديد و دانست که تمام عزت‌ها و ذلت‌ها به دست اوست، در مقابل مصيبت‌هاي کوچک دنيوي صبر خود را از دست نمي‌دهد، جزع و فزع نمي‌کند و به خداوند پناه مي‌برد؛ زيرا مطمئن است که هميشه در پناه خدايي است که با او رابطة شخصي دارد و بدين وسيله مي‌تواند در گرفتاري‌ها صبر کند و در اين پناهندگي به سمت خدا عشق او را در خود تقويت کرده و مي‌پروراند.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    2ـ2. احساس محبت و عشق به خداوند متعال
    حب به خدا عاملي براي حرکت به سوي اوست؛ خداوند متعال به حضرت داوود فرمود: «مَنِ‏ اشْتَاقَ‏ إِلَى‏ حَبِيبٍ‏ جَدَّ فِي‏ السَّيْرِ إِلَيْه‏... وَ أَنَا خَاصَّةً لِلْمُحِبِّينَ» (ديلمي، 1408ق، ج 1، ص 279)؛ کسي که مشتاق دوستي است، در حرکت به‌سوي او تلاش مى‏كند... و خودم به محبين و دوستدارانم اختصاص دارم. انسان که حب به ذات دارد، در تلاش است که به کمال خود دست ‌يابد و هرچه مرتبة حب بالاتر باشد، خدادوستي هم بيشتر خواهد بود. منظور از ذات در «حب به ذات»، ذات خدايي و الهي و به تعبيري ديگر، «من علوي» است. کسي که غرق در خداست، ذاتش، خدايي است.
    حضرت زهرا به‌دليل محبتي که به خدا داشتند، به‌سوي او حرکت مي‌کردند. در دعاي روز جمعة خود مي‌فرمودند: «اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ... أَحَبَّكَ فِي جَمِيعِ خَلْقِك» ‏(بحراني اصفهاني، 1413ق، ج 11، ص 308؛ ‫مجلسي، 1403ق، ج 87، ص 339)‬؛ خدايا ما را از کساني قرار بده که در ميان همة خلق و آفريدگانت تو را دوست دارند. همچنين در حديثي ديگر فرمودند: «إِلَهِي‏ أَنْتَ‏ الْمُنَى‏ وَ فَوْقَ الْمُنَى» (استرآبادى، 1409‌ق، ص 474)؛ خداوندا تو تمنا و آرزوي من هستي و برتر از تمنا و آرزوي من هستي. ايشان همه‌چيز را از خداوند مي‌دانستند و خداوند را بر بنده‌اش مهربان‌تر از مادر دلسوز نسبت به فرزند مي‌دانستند؛ همان‌گونه که پيامبر خدا فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَرْحَمُ‏ بِعَبْدِهِ‏ مِنَ‏ الْوَالِدَةِ الْمُشْفِقَةِ بِوَلَدِهَا» (فتال نيشابوري، 1375، ج 2، ص 503). يا زماني که جبرئيل به پيامبر وحي کردند که خداوند در مقابل انفاق فاطمه هرچه بخواهد به او مي‌دهد. حضرت فاطمه در جواب پدر عرض کردند: «يا ابتاه شَغَلَني عن مَسئَلَتِهِ لذَّةُ خِدمتهِ، لاحاجةَ لي غيرُ لقاه ربي الکريم في دار السلام» (محلاتي، 1364، ج 1، ص 105)؛ لذتي که از خدمت حضرت حق مي‌برم، مرا از هر خواهشي بازداشته است. حاجتي جز آن ندارم که پيوسته ناظر جمال زيبا و والاي خداوند باشم.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    انساني که به خداوند محبت مي‌ورزد، هرچه از خداوند به او برسد، چون از دست محبوبش به او مي‌رسد، راضي و خشنود است. پدر، مادر، جان، مال و...، همه را امانتي از طرف خداوند مي‌داند؛ امانتي که روزي به نزد صاحب اصلي خود بازمي‌گردد. انسان از دست دادن اين امانت‌ها را مصيبت مي‌داند و در اين مصيبت‌ها بايد صبر کند و عبارت استرجاع، يعني «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ‏ راجِعُون»‏ (بقره: 156) را بر زبان جاري سازد. بدين‌سان، محبت و عشق به خداوند مي‌تواند از علل صبر بر مصيبت باشد که در زندگاني معصومان ازجمله حضرت زهرا آشكار است.
    3ـ2. خشيت الهي
    انسان بايد در مقابل بلايا صبر و استقامت بورزد، تا گرفتار عذاب الهي نشود. اميرمؤمنان علي در اين مورد مى‏فرمايند: در برابر عملى که از پاداشش بى‏نياز نيستي و همچنين عملي که به كيفرش طاقت نداري، ايستادگي کن (تميمي آمدي، ۱۴۱۰ق، ص 137).
    در هيچ نقل تاريخي مشاهده نشد که حضرت زهرا از عقاب خداوند متعال ترسيده باشند؛ هرچند به‌خاطر خشوع در مقابل خدا بدنشان مي‌لرزيد و خشيت الهي داشتند (صدوق، 1376، ص 113؛ ديلمي، 1412ق، ج 2، ص 295؛‫ طبري آملي، 1383ق، ص 198). خشيت آن حضرت از علمشان سرچشمه مي‌گرفت؛ همان‌گونه که قرآن مي‌فرمايد: «إِنَّما يَخْشَى‏ اللَّهَ‏ مِنْ‏ عِبادِهِ‏ الْعُلَماء» (فاطر: 28). که تنها دانايان از خدا مي‌ترسند. بنابراين پاداش اين خشيت و نگه‌داري نفس از معصيت، سعادت ابدي و بهشت است: «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى‏ * فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى» (نازعات: 40ـ41).‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    همان‌طور که گفته شد، منشأ صبر حضرت زهرا خشيت الهي بود؛ اما براي افرادي که در سطوح پايين‌تر دانايي نسبت به حضرت زهرا قرار دارند؛ علت صبر مي‌تواند بيم از عذاب و عقاب خداوند ‌باشد. کسي که در مصيبت از خدا يا عقاب خدا نترسد، ممکن است دست به هر کاري بزند؛ به‌طور مثال، در مصيبت فقر، به دزدي تمايل پيدا کند و... اما فردي که بترسد، بر مصيبت صبر مي‌کند.
    4ـ2. محبت و نفرت با معيار الهي
    بر طبق حديث پيامبر، «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي‏ يُرْضِينِي‏ مَا أَرْضَاهَا وَ يُسْخِطُنِي‏ مَا أَسْخَطَهَا» (ابن‌شهرآشوب مازندراني، 1379ق، ج 3، ص 332؛ مجلسي، 1403ق، ج 43، ص 39)؛ فاطمه پارۀ تن من است، هركه او را راضى كند مرا راضي کرده و هركه او را به غضب آورد، مرا غضبناك کرده است. حضرت زهرا معيار محبت و نفرت الهي است. هر چيزي که ايشان را شاد کند، خدا را شاد کرده است و هر چيزي که ايشان را به خشم آورد، خدا را به خشم مي‌آورد. قَالَ رَسُولُ اللَّه: «إِنَّ أَوْثَقَ عُرَى الْإِيمَانِ‏ الْحُبُ‏ فِي اللَّهِ وَ الْبُغْضُ فِي اللَّهِ تَوَالِي [تَوَلِّي] وَلِيِّ اللَّهِ وَ تَعَادِي [التَّبَرِّي مِنْ] عَدُوِّ اللَّه‏» (برقي، 1371ق، ج 1، ص 165؛ كليني، 1407ق، ج 2، ص 126)؛ محکم‌ترين ريسمان ايمان، دوستي و دشمني در راه خدا است؛ یعنی دوست ‌داشتن دوست خدا و بيزاري جستن از دشمن خدا. مقام اول صبر در اين مبحث را مي‌توان صبر در مقام تولّي دانست. ايشان با محبت و دوست ‌داشتن ولي خدا به مردم مي‌آموزند که بايد حامي و دوستدار ولايت بود. بنابراين کسي که فردي را به‌خاطر خدا دوست مي‌دارد، مي‌تواند به‌خاطر اين دوست ‌داشتن، هنگام مصيبت نيز او را ياري کند و بر مشکلات صبر کند؛ مانند 72 تن از ياران سيدالشهداء‌ که در سرزمين کربلا بر تمام مصايب صبر کردند؛ زيرا آنها امام حسين را دوست خدا مي‌دانستند.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    بنابراين در مقام صبر نيز بايد در مقابل دشمنان در موضوعات حساس و حياتي بايستند و توطئه‌هاي آنها را افشا کنند؛ و حضرت زهرا اين ايستادگي و مقاومت را با بيان و قهر خود نشان دادند. اين عمل ايشان سبب بيداري و بصيرت مردم مي‌شود؛ تا آنها نيز بدانند نفرت خودشان را در برابر چه‌ کساني بايد نشان دهند. مي‌توان نام آن را صبر در مقام تبرّي ناميد. در همان مثال قبلي، برخي از ياران امام حسين بصيرت دشمن‌شناسي را داشتند، برخي هم مانند حر با سخنان حضرت بصيرت شناخت دشمن خدا را پيدا کردند و بعد از آن با آنها جنگيدند و بر مصيبت جنگ صبر کردند. معيار و ميزان محبت و نفرت انسان بايد تقرب به خدا باشد. افرادي که اين معيار را انتخاب کنند، در مصيبت‌ها نيز صبر کرده؛ با دوستان خدا با محبت، و نسبت به دشمنان خدا با نفرت برخورد مي‌کنند. بنابراين يکي از علل صبر مي‌تواند، محبت و نفرت با منشأ الهي باشد.
    5ـ2. اميد به استحقاق پاداش الهي براي صابرين
    انسان اگر بداند پاداش به‌دست‌آمده از صبر بر مصيبت، بسيار بيشتر از چيزي است که از دست‌ داده است؛ بهتر مي‌تواند مصيبت را تحمل کند. در برخي آيات به اين پاداش‌ها اشاره شده است؛ مانند آيات 58و59 سورة «عنکبوت» که پاداش صابران را غرفه‌هايي از بهشت که نهرها در زير آن جاري است، مي‌داند. در آية 10 سورة «زمر»، پاداش بي‌حساب و در آية 96 سورة «نحل»، پاداش، مطابق بهترين اعمال ايشان دانسته شده است. در آية 111 سورة «مؤمنون»: «اِنِّى جَزَيْتُهُمُ الْيَوْمَ بِمَا صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْفَائِزُونَ»، پاداش صبر علي‌بن ابي‌طالب، فاطمه، حسن و حسين را بهشت مي‌داند ‏(حسکاني، 1411ق، ج 1، ص 531). رواياتي نيز در اين زمينه وارد شده است؛ مانند: کسي که مهربان و صبور باشد، بدون حساب وارد بهشت مي‌شود ‏(شهيد ثاني، بي‌تا، ص 45ـ46) و کسي که بر گرفتاري صبر کند، اجر هزار شهيد دارد (همان، ص 47).
    علامه مصباح يزدي معتقد است: ثواب‌هاي اخروي که به‌عنوان پاداش صبر بيان مي‌شوند، براي افرادي که در مراتب پايين‌تري نسبت به‌مراتب عالي ايمان قرار دارند، موجب تشويق به صبر مي‌شود ‏(mesbahyazdi.ir). مرحوم نراقي اين مرتبه را متعلق به زاهدان و پرهيزگاران دانسته است (نراقي، بي‌تا، ج 3، ص 284)؛ اما مي‌تواند به‌عنوان تشويق به صبر، براي همة افراد، در هر مرتبه‌اي به‌شمار آيد. حضرت زهرا که در مراتب عالي ايمان قرار دارند، رسيدن به پاداش را جزء اهداف مياني خود قرار داده‌اند؛ همان‌گونه که خود، شكيبايى و صبر را موجبى براى جلب پاداش مي‌دانند (طبرسي، 1403ق، ج 1، ص 99‬؛ ‫مجلسي، 1403ق، ج 29، ص 223؛)‬ و هدف اصلي ايشان را مي‌توان همان قرب الهي دانست.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    6ـ2. اميد به گشايش
    اميد به گشايش يک روش تربيتي است که سبب ايجاد روحية استقامت در انسان مي‌شود. نمونة آن را مي‌توان در زندگاني حضرت زهرا مشاهده کرد، که با صبر و استقامت براي ايشان گشايش به‌ وجود آمد و به ايشان لقب محدثه داده شد (سليم‌بن قيس هلالي، 1405ق، ج 2، ص 824)؛ يعني فرشتگان با ايشان صحبت مي‌کردند و ايشان را به‌عنوان سرور زنان عالَم معرفي مي‌کردند ‏(صدوق، 1385، ج 1، ص 182).
    روايات ديگري نيز در زمينة صبر به اميد گشايش، آمده است؛ مانند آنچه از سنت امام بايد آموخت؛ شکيبايي در گرفتاري‌ها و ناراحتي‌هاست تا خداوند گشايش در امورش را برساند ‏(احمدي ميانجي، 1426ق، ج 4، ص 221)؛ و با صبر انتظار گشايش مي‌رود ‏(کراجکي، 1410ق، ج 1، ص 139).
    7ـ2. ‬ميل به لذت متعالي
    گرايش‌هاى فطرى انسان به‌طوركلى مزدوج و دو رويه هستند و هريک از آنها يک جهت اثباتى و يک جهت نفى دارند؛ يا يک قطب مثبت و يک قطب منفي دارند. يعني انسان فطرتاً و ذاتاً به لذت و خوشگذراني روي مي‌آورد؛ در مقابلش از رنج و درد و مصيبت متنفر است و تنفر از آن نيز به‌صورت تکويني و غيراختياري در روان انسان وجود دارد؛ يعني نسبت به مصيبت، گرايش منفي دارد و آن را نمي‌خواهد؛ چنان‌که نسبت به لذت و خوشگذراني گرايش مثبت دارد و خواهان آن است (mesbahyazdi.ir).
    طبيعت زندگي انسان نيز با مصيبت و سختي همراه است؛ هرچند به‌طور فطري از آن گريزان است،‌ اما چاره‌اي جز رويارويي با آنها ندارد. بنابراين خداوند در مقابل تحمل اين مصايب و سختي‌ها، لذت‌هاي ابدي و پايدار قرار داده است. انسان با يادآوري آن لذت‌ها مي‌تواند از اين لذت‌هاي فاني و زودگذر که خود نيز با درد و رنج همراه است،‌ چشم‌پوشي کند و چشم اميدش به آن لذت‌هاي هميشگي و بدون درد و محنت باشد.
    حضرت زهرا نيز در جريان بيماري فرزندان خود، نذر کردند و سه روز روزه گرفتند و در اين سه روز افطار خود را به نيازمندي که به درب خانه ايشان رجوع کرده بود،‌ بخشيدند (انسان: 7و8) و سختي گرسنگي سه روزة‌ اين دنيا را تحمل کردند و در مقابل، خداوند به آنها بهشت و نعمت‌هاي آن را ارزاني داشت (انسان: 12). بنابراين گرايش به لذت‌هاي پايدار و دائمي مي‌تواند به‌منزلة يکي از علل گرايشي صبر بر مصيبت باشد.
    8ـ2. ميل به قدرت ‌متعالي
    انسان گرايش نامحدود، فطري و بدون هيچ حد و مرزي به قدرت دارد. جهت اثباتي اين گرايش، داشتن قدرت و جهت نفي آن، عاجز بودن و وابستگي به ديگران است؛ که تمايل به جهت اول و تنفر از جهت دوم، سبب سعي و تلاش و صبر بر مصايب است. در گرايش به قدرت، به‌طور کلي بايد حد اعتدال را رعايت کرد. حد تفريط آن رضايت ‌دادن به قدرت کم و فاني، و حد افراطش هم به‌دست آوردن قدرت به هر قيمتي؛ يا کسب قدرت با هر انگيزه‌اي است. رضايت دادن به قدرتِ کم به اين معناست که انسان به قدرت ناچيزي که رسيد،‌ خوشحال شده، ديگر دست از تلاش و کوشش بردارد و سختي بيشتر و صبر افزون‌تر بر خود روا ندارد.
    قدرت‌هاي انسان در اين دنيا جنبة ابزاري و مقدمي دارد؛ يعني براي رسيدن به قدرت برتر و بالاتر مطلوب است. صاحب اصلي همة قدرت‌ها خداوند متعال است و انسان از خود هيچ قدرتي ندارد. زماني‌که انسان خدا را صاحب اصلي قدرت بداند، سعي مي‌کند قدرت حاصل‌شده را در مسيري که او فرمان داده است،‌ به کار گيرد.
    حضرت زهرا نيز در خطبة فدکيه، قدرت خود را به رخ غاصبان خلافت مي‌کشد؛ ابتدا با بيان رسا و سخنان بليغ خود و سپس با اصل و نسب خود، مي‌فرمايند: پيامبري از ميان شما برخاست و به‌سوي شما آمد که از رنج‌هاى شما رنج مى‏برد و به هدايت شما علاقه وافر داشت و نسبت به مؤمنان مهربان و رحيم بود، هرگاه نسبت او را بجوييد، مى‏بينيد، او پدر من بوده است نه پدر شما (ابن‌طيفور، بى‌تا، ص 24؛ ابن‌طاووس، 1400ق‏، ج 1، ص 264؛ جوهري بصري، بي‌تا، ص 99). در ادامه، قدرت پيامبر در هدايت مردم و قدرت اميرمؤمنان در جنگ‌ها را بازگو کردند و.... (ابن‌طيفور، بي‌تا، ص 24ـ25؛ ابن‌طاووس، 1400ق‏، ج 1، ص 264). هدف ايشان از بيان‌هاي مزبور، بازگرداندن قدرت ولايت بر مردم به جانشين بر حق و منصوب‌شدة الهي بود، تا همان‌گونه که خود فرمودند حتي ميان دو نفر اختلاف و تفرقه‌اي به‌وجود نيايد (مجلسي، 1403ق، ج 36، ص 226). آن حضرت براي رساندن قدرت ولايت به صاحب اصلي آن‌، تلاش و سعي بسيار کرده و مصايب فراواني را تحمل کردند. اگر ايشان ميل متعالي و حق‌طلبانه به قدرت نداشتند، هرگز اين همه سختي و مصيبت را تحمل نمي‌کردند و در مقابل غاصبان خلافت نمي‌ايستادند. ايشان مي‌دانستند که داشتن قدرت يکي از ابزارهاي برقراري حکومت اسلامي و اجراي عدالت و مساوات است. بنابراين وجود اين ميل در درون ايشان سبب صبر و استقامت‌شان شد و هرکسي که اين ميل را در درون خود تقويت کند و پويا نگه‌دارد، مي‌تواند با توکل بر خدا، تلاش خود را ادامه دهد و هنگام مصيبت صبر و استقامت کنند.
    9ـ2. روحية قناعت
    اگر انسان در تمام نيازهاي خود ازجمله خوراک، مسکن، شهوات، ثروت،‌ پوشاک و... قناعت پيشه کرده و ريشة طمع را در خود بخشکاند، با فراغت بال مي‌تواند به‌سوي محبوب حقيقي خود توجه کند. اگر انسان قانع نباشد، هرچقدر دنيا را به‌دست آورد، باز خواهان مقدار بيشتري از آن است و اين حرص و آز تمام‌شدني نيست. شخصيت فرد قانع چنان است که بر نفس خود مسلط و به مال و جاه دنيا بى‏اعتناست که گويي مالک تمام دارايي‌هاي دنياست و در مقابل او شخص حريص قرار دارد که اگر تمام دنيا را داشته باشد باز در درون خود فقير، نيازمند و بى‏شخصيت است که اين فقر، فقر حقيقي نيست.
    انسان با تفکر در عاقبت طمع مي‌تواند، نفس خود را از حرص به‌دنيا بازدارد. کسي که به قسمت و دادة خدا قانع باشد، از فکر دنيا و غم و غصة آن آزاد است و کسي که قانع نباشد،‌ همواره در فکر دنياست و غم و غصة او نيز پاياني ندارد. خود را به زحمت و مشقت بي‌جا مي‌اندازد که عاقبتي ندارد و در ضمن همراه با اضطراب، نارضايتي و خيالات فاسد است. انسان قانع زمان و نيروي خود را براي تجملات و فضولات زندگي خرج نمي‌کند. انسان با قناعت عزت مي‌يابد و بر نفس خود پيروز مي‌گردد. پيامبر فرمودند: قناعت،‏ مالكيت و سلطنتي است که پاينده است. قناعت‏، مرکب رضايت و خشنودي پروردگار متعال است، و شخص قانع که سوار قناعت‏ است، به‌وسيلة آن به‌سوي خداوند سير مى‏كند. پس در آن چيزهايي که تو را داده نشده است، لازم است به خدا توکل کني و نسبت به آن امور و نعمت‌هايي که تو را عطاء شده است، راضي و خوشحال باشي و در بايد مقابل پيشامدها و حوادث و ناگواري‌هايي که به تو مى‏رسد، صبر و تحمل کني؛ زيرا صبر به ناملايمات و تحمل در مقابل ناگواري‌ها از راسخ‌ترين امور است (منسوب به امام صادق، 1400ق، ص 203؛ قمي، 1414ق، ج 7، ص 376).
    حضرت زهرا با بهره‌مندي از روحية قناعت، در ناداري‌هاي مالي استقامت مي‌ورزيدند و در دوره‌اي که برخي لباس حرير مي‌پوشيدند، به پوشيدن لباسي متناسب با شأن دختر رسول الهي قناعت مي‌کردند (مجلسي، 1403ق، ج 8، ص 222).
    10ـ2. گرايش به رفع نياز مالي ديگران
    عواطف انساني، زماني که فردي را نيازمند مي‌بيند به جوش و خروش درمي‌آيد و بسته به ظرفيت و هوش عاطفي شخص در رفع نيازهاي آن فرد نيازمند تلاش مي‌نمايد. انسان‌هاي کامل از ضريب هوش عاطفي بالاتري برخوردار هستند و نسبت به افراد ديگر در رفع نيازهاي ديگران بيشتر تلاش مي‌کنند؛ بنابراين معصومان با توجه به برخورداري‌شان از هوش عاطفي بالاتر در رفع نيازهاي ديگران بيشترين سعي و تلاش را دارند. امام صادق فرمودند: ‌«خداي بزرگ فرموده است: آفريدگان عيال من هستند، پس محبوب‌ترين آنان در نزد من کسي است که به آفريدگان مهربان‌تر و در رفع نيازمندي ايشان کوشاتر باشد» (کليني،‌ 1407ق، ج 2، ص 199).
    حضرت زهرا نيز که تحت تربيت پيامبر بزرگ شده بودند، به افراد نيازمند به شايسته‌ترين وجه کمک مي‌کردند. براي نمونه آن حضرت در شب عروسي خود لباس عروسي خود را به نيازمندي که به ايشان رجوع کرده بود،‌ بخشيدند و خود به لباس کهنه اکتفا کردند (جزائري، 1381، ص 725). ايشان براي رفع نياز مالي ديگري،‌ بر پوشيدن لباس کهنه‌اي در يکي از بزرگ‌ترين رخدادهاي زندگي‌شان صبر کردند.
    نتيجه‌گيري
    آراستگي به فضيلت اخلاقي صبر يکي از پله‌هاي رسيدن به کمال و سعادت است. براي آراسته شدن به اين فضيلت توجه به الگوهاي کاملي مانند حضرت زهرا بسيار تأثيرگذار و راه‌گشاست؛ زيرا ايشان از گناه و اشتباه به دور هستند و سبک زندگي ايشان چراغ هدايت بشريت براي کسب اين فضيلت اخلاقي است. پژوهش حاضر بر واکاوي علل گرايشي صبر حضرت زهرا هنگام مصيبت متمرکز شده و به نتايج زير دست يافته است:
    انسان عين نياز و فقر به خداست و يکي از نيازهاي حقيقي انسان، عبد خدا بودن است. حضرت زهرا خود را نيازمند به خداوند تعالي مي‌دانستند که اين احساس نياز سبب اعتماد و توکل بر خداوند هنگام مصايب شد و صبر بر مصيبت را براي ايشان ساده کرده، باعث محبت و عشق مضاعف به خداوند شد؛ زيرا محبوب حقيقي هنگام سختي و مصيبت به ياري فرد مي‌آيد و باعث فزوني محبت مي‌گردد. ازآنجاکه در روابط جاذبه و دافعه هر دو موردنياز است؛ خشيت الهي و ـ در مرتبه‌اي پايين‌تر ـ بيم از عذاب و عقاب الهي نيز مي‌تواند سازنده باشد و از بروز رفتارهاي ناشايست و جزع و فزع ممانعت به‌عمل آورد.
    معيار محبت و نفرت حضرت زهرا الهي بود؛‌ به‌خاطر خدا،‌ در دوستي با دوستان خدا و دشمني با دشمنان خدا صبر مي‌کردند. ايشان صبر و شکيبايي را موجبي براي جلب پاداش الهي مي‌دانستند و در مصايب صبر مي‌کردند تا خداوند در کارها گشايش قرار دهد.
    انسان به‌طور فطري لذت و قدرت را دوست دارد و از رنج و عجز متنفر است؛ اما بايد بداند که زندگي دنيوي با درد و رنج همراه است؛ بنابراين بايد در مسير زندگي حد اعتدال را حفظ کند و از جادة مستقيم منحرف نگردد و به دنبال لذت‌ها و قدرت‌هاي متعالي که در پرتو رضايت و قرب الهي به ‌دست مي‌آيد، باشد. براين‌اساس، ميل به لذت و قدرت متعالي نيز مي‌تواند از ديگر عوامل گرايش صبر هنگام مصيبت به‌حساب آيد.
    حضرت زهرا با روحية قناعت بر مصيبت‌ها صبر کردند، به دنبال زرق و برق دنيا نبودند و زمان و نيروي خود را صرف اين امور نکردند. ايشان با گرايش به رفع نياز مالي ديگران و کمک به آنها گرسنگي و فقر دنيوي را تحمل مي‌کردند و در رفع نياز آنها،‌ ايشان را بر خود مقدم مي‌داشتند. اميد است با تقويت عوامل گرايشي مزبور بتوان در کنار افزايش معرفت، به مقام صبر جميل دست يافت.
     

    References: 
    • ابن‌شهر آشوب مازندرانى، محمدبن علي، 1379ق، مناقب آل أبي‌طالب، قم، علامه.
    • ابن‌طاووس، على‌بن موسى، 1400ق‏، الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف‏، قم، خيام.
    • ابن‌طاووس، على‌بن موسى، 1406ق‏، فلاح السائل و نجاح المسائل‏‏، قم، بوستان کتاب.
    • ابن‌طيفور، احمدبن ابي‌طاهر، بى‌تا، بلاغات النساء، قم، شريف الرضي.
    • احمدي ميانجي، علي، 1426ق، مکاتيب الأئمة‏، تحقيق مجتبي فرجي، قم، دار الحديث.
    • استرآبادى، على، 1409ق‏، تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، تصحيح حسين‏ ولى، قم، مؤسسة النشر الاسلامي‏.
    • بحراني اصفهاني، عبدالله‌بن نورالله، 1413ق، عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآيات و الأخبار و الأقوال، تصحيح محمدباقر موحد ابطحى اصفهانى، قم، مؤسسة الإمام المهدي.
    • برقي، احمدبن محمد، 1371ق، المحاسن‏، تحقيق جلال‌الدين محدث، چ دوم، قم، دار الکتب الاسلاميه.
    • تميمي آمدي، عبدالواحدبن محمد، ۱۴۱۰ق، غرر الحکم و درر الکلم‏، تصحيح سيدمهدي رجائي، چ دوم، قم، دار الکتاب الاسلامي.‬
    • جزائرى، نعمت‌الله‌‌بن عبدالله‏، 1381‏، قصص الأنبياء، ترجمة فاطمه‏ مشايخ، تهران، فرحان.
    • جوهرى بصرى، احمدبن عبدالعزيز، بي‌تا، السقيفة و فدك‏، تحقيق محمدهادى امينى، تهران، مكتبة نينوى الحديثه.
    • حسکاني، عبيدالله‌بن عبدالله، 1411ق، شواهد التنزيل لقواعد التفضيل‏، تصحيح محمدباقر محمودي، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي.
    • ديلمي، حسن‌بن محمد، 1408ق، اعلام‌الدين في صفات ‌المؤمنين‏، تحقيق مؤسسة آل‌البيت(ع)، قم، مؤسسة آل‌البيت(ع).
    • ديلمي، حسن‌بن محمد، 1412ق، ارشاد القلوب إلى الصواب، قم، شريف الرضي.
    • سليم‌بن قيس هلالي، 1405ق، كتاب سليم‌بن قيس الهلالي‏، تحقيق محمد انصاري زنجاني خوئيني، قم، الهادي.
    • صدوق، محمدبن علي، 1376، أمالي، چ ششم، تهران، کتابچي.‬‬‬
    • صدوق، محمدبن علي، 1385، علل الشرائع‏، قم، مکتبة الداوري.‬‬‬
    • طبرسي، احمدبن علي، 1403ق، الإحتجاج، تصحيح محمدباقر خرسان، مشهد، المرتضي.‬
    • طبري آملي، محمدبن علي، 1383ق، بشارة المصطفي لشيعة المرتضي، چ دوم، نجف، المکتبة الحيدريه.
    • عميد، حسن، 1389، فرهنگ فارسي عميد، تهران، رهياب نوين هور.
    • فتال نيشابوري، محمدبن احمد، ۱۳۷۵، روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، قم، رضي.
    • قمى، عباس‏، 1414ق‏، سفينة البحار و مدينة الحكم و الآثار، قم، اسوه.
    • کراجکي، محمدبن علي، 1410ق، کنز الفوائد‏، تحقيق عبدالله نعمت، قم، دار الذخائر.‬
    • کليني، محمدبن يعقوب، ۱۴۰۷ق، الکافي‏، تصحيح علي‌اكبر غفاري و محمد آخوندي، چ چهارم، تهران، دارالکتب‌ الاسلاميه.
    • گروهي از نويسندگان، ۱۳۹۱، فلسفۀ تعليم و تربيت اسلامي‏، زيرنظر محمدتقي مصباح يزدي، چ دوم، تهران، مدرسه.
    • مجلسي، محمدباقر، 1403ق، بحارالانوار، تحقيق جمعي از محققان، چ دوم، بيروت، دار احياء التراث العربي.
    • محلاتي، ذبيح‌الله، 1364، رياحين الشريعه، چ چهارم، تهران، دارالکتب الاسلاميه.
    • محيطي اردکان، محمدعلي و سمانه کارگر شورکي، 1399، «تحليل فضيلت اخلاقي صبر بر مصيبت در سيرة حضرت زهرا(س)»، معرفت، ش 274، ص 53ـ62.‬
    • محيطي اردکان، محمدعلي، 1400، «بررسي تحليلي علل بينشي صبر حضرت زهرا(س) هنگام مصيبت»، معرفت، ش 285، ص 87ـ79.
    • مكي عاملي، زين‌الدين‌بن علي (شهيد ثاني)، بي‌تا، مسکن الفؤاد عند فقد الأحبة و الأولاد‏، قم، بصيرتي.‬‬‬
    • منسوب به امام صادق، 1400ق، ‏مصباح الشريعه، بيروت‏، اعلمى.
    • نراقي، ملامهدي، بي‌تا، جامع السعادات‏، تصحيح محمد کلانتر، بيروت، مؤسسۀ الأعلمي للمطبوعات.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محیطی اردکان، محمدعلی، کارگرشورکی، سمانه.(1401) بررسی تحلیلی علل گرایشی صبر حضرت زهرا (س) هنگام مصیبت. فصلنامه معرفت، 31(4)، 67-74

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محمدعلی محیطی اردکان؛ سمانه کارگرشورکی."بررسی تحلیلی علل گرایشی صبر حضرت زهرا (س) هنگام مصیبت". فصلنامه معرفت، 31، 4، 1401، 67-74

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محیطی اردکان، محمدعلی، کارگرشورکی، سمانه.(1401) 'بررسی تحلیلی علل گرایشی صبر حضرت زهرا (س) هنگام مصیبت'، فصلنامه معرفت، 31(4), pp. 67-74

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محیطی اردکان، محمدعلی، کارگرشورکی، سمانه. بررسی تحلیلی علل گرایشی صبر حضرت زهرا (س) هنگام مصیبت. معرفت، 31, 1401؛ 31(4): 67-74