معرفت، سال سی و یکم، شماره پنجم، پیاپی 296، مرداد 1401، صفحات 83-92

    جستاری در دیدگاه‌های آیت‌الله جوادی آملی درباره‌ی علم اسلامی

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    ✍️ محمد قمی اویلی / کارشناس ارشد فلسفه و کلام اسلامي دانشگاه خوارزمي / mohammadghomi04@gmail.com
    روح الله سوری / استاديار گروه فلسفه دانشگاه خوارزمي / souri@khu.ac.ir
    چکیده: 
    بحث علم دینی یا اسلامی سازی علوم در جهان اسلام، یکی از مسائل مهم در عرصه علوم انسانی است که در چند دهه اخیر ذهن بسیاری از متفکران و فیلسوفان را در حوزة علم و دین به خود مشغول کرده است. بحران های ناشی از علم گرایی و افراط در نظریات تعارض علم و دین در دو قرن اخیر، پرسش از همکاری علم و دین و به تبع آن امکان علم دینی و خدا باور را مورد تأمل قرار داده است. در این زمینه سابقة قبلی ملل اسلامی و واقعیت عقب ماندگی کنونی آنها پرسش از اسلامی سازی علوم را برای متفکرین اسلامی به طور جدی مطرح کرده است. آیت الله جوادی آملی با نگاه دائرةالمعارفی به دین معتقد است علم یکسره دینی است و تقسیم کردن علم به دینی و غیردینی ناصواب است. وی با تغییر جهان بینی و مبانی علوم موجود در دانشگاه ها، درصدد اسلامی کردن علوم است. آیت الله جوادی آملی از منظر دینی و وحی الهی و با اعتقاد به کامل بودن آموزه های دین اسلام در کلیت امور دنیایی و اخروی و همچنین با تقسیم و در طول هم قرار دادن انواع عقل تجربی، عقل نیمه تجریدی، عقل تجریدی و عقل ناب با دو روش فلسفی و تفسیری به ارائه دیدگاه خویش در زمینه علم اسلامی پرداخته است. دیدگاه آیت الله جوادی آملی از اینکه توانسته است تعارض عقل و دین را با دلیل متقن رفع نماید حائز اهمیت است.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    An Investigation into Ayatullah Javadi Amuli's Views on Islamic Science
    Abstract: 
    Abstract Occupying the minds of many thinkers and philosophers in the field of science and religion in the last few decades, the discussion of religious science or the Islamization of science in the Islamic world is one of the most important issues in the field of human sciences. The crises caused by scientism and going to extremes in the theories of the conflict between science and religion in the last two centuries have given rise to debates about the cooperation of science and religion and, accordingly, the possibility of religious and theistic science. In this context, the history of Islamic nations and their current backwardness has seriously raised the question of Islamization of science for Islamic thinkers. Ayatullah Javadi Amuli, with an encyclopedic view of religion, believes that science is completely religious and it is incorrect to divide science into religious and non-religious. He seeks to Islamize science by changing the world view and the foundations of science in universities. He has presented his ideas in the field of Islamic science from the perspective of religion and divine revelation, believing in the completeness of the teachings of Islam in the totality of worldly and hereafter matters and also dividing and combining types of experimental reason, semi-abstract reason, abstract reason and pure reason with two philosophical and interpretive methods. Ayatullah Javadi Amuli's point of view is important because it resolves the conflict between intellect and religion with valid reasons.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

    مقدمه
     
    آيت‌الله عبدالله جوادي آملي از متفکران و علماي ديني عصر حاضر ايران است که در زمينه‌هاي گوناگون علوم عقلي و نقلي داراي تجربيات فراوان و ارزشمندي است. وي با تسلط بر ‌مباني اسلامي و تکيه بر ‌اصول سنت تفکر اسلامي اعم از مباحث فلسفي، کلامي، فقهي و تفسيري در خصوص مسائل فکري جديد، از جمله رابطة علم و دين و مسئلة چگونگي تحقق امکان علم ديني داراي ديدگاه‌هاي خاصي هستند. آيت‌الله جوادي آملي به‌واسطة احاطه بر ‌علوم اسلامي در مورد مسائل طرح‌شده، نقش دين را بسيار اساسي و پررنگ مي‌دارد و موضوعات جديد کلامي و علمي را از منظر معارف اسلامي مورد تحليل و بررسي قرار داده است.
    در خصوص چگونگي تحقق علم ديني، آيت‌الله جوادي آملي با پذيرش رويکرد حداکثري به دين، معتقد است که دين شامل تمام علوم مي‌شود و بر سر تمامي علوم سايه خود را گسترانده است.
    وي تفکيک ميان علم و دين را ناشي از برداشت و تصور ناصواب از علم و دين دانسته و با قرار دادن عقل در عرض نقل در درون هندسه معرفت ديني، اعتقاد به عدم جدايي بين علم و دين دارند؛ و علم را از آن جهت که علم است و کشف واقع به‌طور علمي (يقيني) مي‌کند، تماماً ديني مي‌پندارند و تقسيم علم به ديني و غيرديني را از اساس ناموجه دانسته است. لذا وي از موافقان علم ديني است؛ که با توجه به مباني خاص خويش، عقل و نقل را به‌عنوان دو منبع معرفت‌شناختي دانسته است که درون هندسه معرفت ديني قرار دارند و علم را نيز شامل تمام علومي مي‌داند که در ساية دين قرار دارد.
    نظرية علم ديني آيت‌الله جوادي آملي بر ‌مجموعه‌اي از اصول و مبادي معرفتي مبرهن و روشن استوار است که يکي از مختصات و شاخصه‌هاي اصلي نظرية ايشان تأکید بر ‌نقش حداکثري عقل در هندسه معرفت ديني است. وي با تبيين روشن و مستدلِ مباني بحث خويش و پس از معرفي زواياي مثلث هندسه معرفت ديني (عقل، نقل و وحي)، به ارائة ديدگاه خويش در مورد امکان علم ديني با دو روش تفسيري و روش فلسفي پرداخته است.
    مطالعه علم ديني از منظر آيت‌الله جوادي آملي از جهت تبيين نظريه علم ديني و يا نقد ارزيابي آن، داراي چندين پيشينه است؛ که برخي از متفکران در حوزه علم و دين، صرفاً به تبيين نظريه علم ديني آيت‌الله جوادي آملي و يا نقد ديدگاه‌هاي ايشان پرداخته‌اند که به برخي از آنها اشاره خواهد شد:
    مقاله‌هاي «چيستي، معنا و مسير تحقق علم ديني از نگاه آيت‌الله جوادي آملي» (جعفرزاده، 1392)؛
    «ديني‌انگاري همة گزاره‌هاي علمي آري يا نه؟» (عليدوست، 1392)؛ اين مقاله گفت‌وگويی دربارة علم ديني از منظر آيت‌الله جوادي آملي است.
    «حساب علم ديني در هندسة معرفت ديني» (باقري و جعفرزاده، 1392)؛ در اين مقاله نويسنده درصدد بررسي و نقد باورهاي پشتيبان هندسه معرفت ديني از نگاه آيت‌الله جوادي آملي است.
    «دوگانگي و ابهام در سرنوشت اسلاميت علوم در کلام فيلسوف متأله» (پيروزمند و جعفرزاده، 1392)؛ نويسندگان در اين مقاله به تقرير اجمالي و نظام‌مند ديدگاه آيت‌الله جوادي آملي در مورد علم ديني پرداخته‌اند.
    در نوشتار حاضر، پس از بررسي مباني ديدگاه آيت‌الله جوادي آملي، به نقد و بررسي مباني و بن‌مايه‌هاي فکري آيت‌الله جوادي آملي در زمينه علم ديني پرداخته شده و روشن مي‌گردد که نظرية علم ديني آيت‌الله جوادي آملي تا چه ميزاني قابليت اجرايي شدن را داراست؛ و اينکه آيا توان پاسخ‌گويي به پرسش‌هاي عصر امروز در زمينة علم ديني را دارد يا خير.
    سؤال اصلي پژوهش عبارت است از: نظرية علم ديني آيت‌الله جوادي آملي بر ‌چه مباني استوار است؟
    سؤال‌هاي فرعي نيز بدين قرارند: 1) چه انتقاداتي بر ‌مباني علم ديني از ديدگاه آيت‌الله جوادي آملي وارد است؟ 2) آيا نظرية علم ديني آيت‌الله جوادي آملي قابليت تحقق اجرايي شدن را دارا مي‌باشد؟ 3) آيا نظرية علم ديني از ديدگاه آيت‌الله جوادي آملي توان پاسخ‌گويي به سؤالات اساسي در عرصه تحقق علم ديني را دارد؟
    براي بررسي ديدگاه آيت‌الله جوادي آملي دربارة علم اسلامي، ابتدا به تعريف‌هاي ايشان از علم و دين، عقل، و بررسي رابطه ميان علم و دين، تفکيک بعد هستي‌شناسي دين از بعد معرفت‌شناسي، و ويژگي‌هاي علم و دين و... پرداخته خواهد شد و سپس به ارائة راهکارهاي ايشان مبني بر ‌تحليل علم اسلامي و اسلامي‌سازي علوم مي‌پردازيم.
    1. معاني دين، علم و عقل
    ابتدا بايد دو موضوع را به‌عنوان اصل موضوعه قبول کرد؛ اول اينکه دين حقي به نام اسلام از طرف خداوند براي هدايت بشر نازل شده و موجود مي‌باشد؛ دوم اينکه عقل آدمي توان درک برخي از معارف و علوم را داراست (جوادي آملي، 1387الف، ص 18).
    1ـ1. چيستي دين
    دين در يک تقسيم‌بندي و نگاه کلي به دو بخش تقسيم مي‌شود؛ اول دين الهي. دين الهي ريشه در غيب دارد و از طرف حق متعال جعل شده است و به‌واسطة انبياء براي هدايت مردم نازل گشته است. دوم، دين بشري. دین بشری ساختة انسان است و براساس نيازهاي رواني، عاطفي و کارکردهاي اجتماعي و... شکل گرفته است. در تعريف دين بايد در نظر داشت که تعريف ماهوي دين که شامل جنس و فصل حقيقي است، ميسر نمي‌باشد؛ ولي مي‌توان بر‌اساس محتواي دين يک تعريف مفهومي ارائه کرد. از منظر آيت‌الله جوادي آملي اولاً، دين مصنوع و مجعول حق متعال است که تمام محتواي آن را خداوند جعل و تشريع کرده است؛ که شامل سه بخش عقايد، اخلاق و قوانين، اعم از قوانين فقهي يا حقوقي است: «دين مجموعه‌اي از عقايد، اخلاق و قوانين فقهي حقوقي است که از ناحيه خداوند براي هدايت و رستگاري بشر تعيين شده است» (جوادي آملي، 1387ب. ص 18).
    مطلب ديگري که بايد مدنظر داشت اينکه وقتي بحث دين و يا تعريف دين مطرح مي‌شود، صرف يک تعريف ذهني که در محدوده ذهن باشد، نيست؛ بلکه مراد اصلي از بحث دين اين است که محتواي دين بايد از محدودة ذهن به عينيت منتقل شود. همچنين بايد در تعريف دين از خلط بين دين و تدين، و دين و ايمان اجتناب کرد؛ چراکه تدين و ايمان از صفات نفساني و وصف نفس است؛ ولي «دين يک حقيقتي است که حالت پيام‌گونه دارد که از طرف خداوند در اختيار انسان قرار گرفته است» (جوادي آملي، 1387ب، ص 26).
    2ـ1. چيستي عقل و علم
    عقل که يکي از منابع معرفت ديني است، از ديدگاه آيت‌الله جوادي آملي در يک سلسله و مراتب طولي به چهار بخش تقسيم مي‌گردد و شامل عقل تجربي، عقل نيمه‌تجريدي، عقل تجريدي محض و عقل ناب خالص که در عرفان مطرح است، مي‌باشد. مراد از عقل در اين مباحث صرفاً عقل تجريدي محض که در فلسفه و کلام مطرح است، يا عقل نابي که در عرفان مطرح است، نيست. بلکه هم عقل نيمه‌تجريدي که در علوم رياضي کاربرد دارد و هم عقل تجربي که در علوم تجربي به‌کار مي‌آيد را نيز شامل مي‌شود. عقل در تعريف آيت‌الله جوادي آملي، همان علم طمأنينه و از سنخ يقيني است که يا از برهان تجربي محض، يا برهان نيمه‌تجريدي محض حاصل شده باشد و داده‌هاي اين عقل را در صورتي مي‌توان درون معرفت ديني قرار داد که از سنخ يقين و يا اطمينان عقلايي باشد (جوادي آملي، 1387ج، ص 26).
    بايد توجه داشت در اين تعريفي که از عقل ارائه شده، اولاً، عقل و علم دو چيز منفک از هم نيستند؛ بلکه يک حقيقت مي‌باشند که در مراتب آنها تفاوت وجود دارد؛ ثانياً، از ويژگي‌هاي علم، بشري بودن آن است؛ ثالثاً، نبايد بر ‌اين مبنا علوم را در مقابل هم قرار داد؛ مثلاً، بيان کرد که علوم تجربي در مقابل علوم عقلاني هستند؛ زيرا با تعريفي که از عقل شده، عقل علم رايج امروزي (علوم تجربي) و فلسفه را تحت‌الشعاع خويش قرار مي‌دهد و اين علوم نسبت به هم طبق مراتبي که براي عقل برشمرده‌ايم، نسبت تقدم و تأخر طولي دارند. همچنين عقلي که مولد علم است، در صورتي مي‌تواند به مرحلة يقيني و علمي برسد که در تمام مراتب خويش مشوب به وهم، خيال و گمان نباشد؛ زيرا به محصول عقلِ مشوب به وهم، ديگر نمي‌توان اطمينان يقيني حاصل کرد (قرباني، 1389، ص 392ـ393).
    2. تفکيک وحي از نقل
    يکي از مباني مهم در ديدگاه آيت‌الله جوادي آملي اين است که بايد بين وحي و نقل تفکيک قائل شد؛ زيرا عقل و نقل هر دو به‌عنوان دو منبع معرفت ديني هستند که در عرض هم  قرار دارند. بنابراين عقل در برابر نقل قرار دارد؛ نه اينکه علوم عقلاني يا علوم نقلي در برابر وحي قرار گيرند و هم‌عرض با وحي باشند؛ و قرار دادن وحي و فلسفه، يا وحي و عرفان در مقابل هم بکلي ناصحيح است. البته رهاورد وحي نيز شامل نوعي معرفت است که هرگز مخالف با معرفت عقلاني و تجربي که يقيني باشد، نيست؛ بلکه همة اين علوم در تحت پوشش وحي قرار مي‌گيرند که وحي نوع عالي از معرفت است و هرگز مخالف با دانش عقلي و ادراک حسي نسیت. به گفته ايشان: «هيچ‌يک از اين دو قابل مقايسه با وحي نيستند که علم ناب و حق محض و کشف تام است. بنابراين هيچ علمي همتاي وحي و هيچ عالمي همتاي انسان کامل معصوم مانند پيامبر و امام نيست و نخواهد بود» (جوادي آملي، 1387ب، ص 37).
    3. شأن عقل در قلمرو دين و محدوديت عقل
    دربارة نقش و جايگاه عقل در قلمرو دين، در دو حوزة هستي‌شناسي دين و حوزه معرفت‌شناسي دين مي‌توان بحث کرد. آيت‌الله جوادي آملي با طرح بعد هستي‌شناسي و معرفت‌شناسي دين در قلمرو دين، ضمن بيان کارکردهاي عقل، حدود و محدوديت‌هاي آن را نيز مشخص کرده است. وي معتقد است که در بُعد هستي‌شناسي دين، عقل هيچ جايگاهي ندارد و تنها منبع هستي‌شناسي دين را اراده و علم ازلي حق متعال مي‌داند؛ پس عقل در بُعد هستي‌شناسي هيچ دخالتي در محتواي دين ندارد: «عقل در عالم تشريع و احکام الهي و ديني از خود مطلبي براي ارائه ندارد؛ بلکه فقط مي‌تواند منبعي براي ادراک احکام الهي باشد» (جوادي آملي، 1387الف، ص 40). اما در حوزة معرفت‌شناسي دين، عقل در کنار نقل به‌عنوان دو منبع معرفتي دين هستند، که داراي کارکردهاي متفاوتي هستند؛ زيرا عقل در حوزة معرفت‌شناسي تنها به‌عنوان مصباح شريعت و کاشف از احکام دين است، نه به‌عنوان ميزان براي احکام دين؛ زيرا در توان و حدود عقل نيست که وارد حوزه‌هاي وحياني شود تا ميزان و معياري براي احکام ديني گردد. آيت‌الله جوادي آملي در مورد محدوديت عقل و ميزان نبودن آن بيان مي‌دارد که «گرچه عقل مصباح شريعت و کاشف از احکام واقعي دين است؛ اما خود معترف است که محدوديت‌هاي فراواني دارد و به عرصه‌هايي از دين بار نمي‌يابد و مناطقي قرق‌گاه حضور اوست. عقل مي‌داند که ادراک ذات حق متعال منطقة ممنوعه است و هيچ مُدرکي به آنجا دسترسي ندارد؛ همان‌گونه که صفات حق‌تعالي که عين ذات اوست نيز منطقة ممنوعه ديگري براي عقل است» (جوادي آملي، 1387الف، ص 56). محدوديت ديگر عقل اين است که عقل، توان درک کليات دين را دارد، و وارد مقوله جزئيات دين نمي‌گردد.
    با توجه به اين محدوديت‌ها و کارکردهايي که براي عقل بيان شده، بايد توجه داشت که بين عقل و وحي نوعي تعاون و همراهي نيز وجود دارد و هيچ‌گاه عقل خالص و وحي در تعارض با هم نیستند. بر‌اين‌اساس آيت‌الله جوادي آملي مي‌گويد که «عدم مخالفت وحي با موازين عقلي دليل بر‌آن نيست که وحي در زمينه‌هاي معارف اصول عقلي صامت بوده يا آنکه حق اظهارنظر ندارد؛ بلکه به اين معناست که آنچه وحي در اين محدوده بيان مي‌کند، درواقع همان گنجينه‌هايي است که در عقول آدميان ذخيره شده است» (جوادي آملي، 1386الف، ص 204). همچنين عقل و وحي داراي يک رابطة طولي هستند که وحي در مرتبة بالاتر از عقل قرار دارد. پس به اجمال مي‌توان گفت که نقش عقل در دريافت و ادراک احکام شريعت به دو صورت است: اول تلاش براي کشف فهم محتواي دين از طريق مطالعه کتاب و سنت با استفاده از براهين عقلي؛ دوم ارائه منابع و ابزارهاي عقلي براي دريافت احکام شرعي که در اين صورت کارکردي شبيه کتاب و سنت دارد.
    4. قلمرو دين
    در تعيين و کارکرد قلمروهاي دين بايد در نظر داشت که منظور از دين، دين اسلام است که يک دين جهان‌شمول، ثابت و جاويدان است. «زيرا اديان الهي ديگر مانند مسيحيت اگرچه از طرف خداوند براي هدايت بشر نازل شده است؛ اما بعد از حضرت عيسي دچار تحريفاتي شده که با اصول برهاني و قواعد عقلي تعارض دارد و همين امر سبب شده تا علماء علم تجربي به جدايي و تعارض دين از عقل حکم دهند و جهان‌شناسي عقلي و فلسفه الهي را انکار کرده‌اند» (جوادي آملي، 1386ب، ص 97). تحليل قلمرو ديني همان رهاورد انبياست که در مطلق شئون انساني و جامعه ديني داراي راهنمايي‌ها و دستوراتي از جانب حق متعال مي‌باشد. لذا در تعريف دين به اعتقادات، احکام و اخلاق اشاره شده است؛ که دين از لحاظ اعتقادات جهان‌بيني انسان را شکل مي‌دهد و در زمينة اخلاق نيز نوع رفتارهاي فردي و اجتماعي او را مشخص مي‌کند و هم قوانين فقهي و حقوقي خاصي براي اداره و تعامل فرد با جامعه را بيان کرده است. آيت‌الله جوادي آملي تنها راه سعادت و به کمال رسيدن انسان‌ها را تبعيت از دين و دستورات ديني (شريعت) مي‌داند: «همان برهان عقلي که ضرورت وجود دين را اثبات مي‌کند، معناي خاتميت و کمال آن را نيز بيان مي‌کند. دين بر‌اساس آن برهان پاسخگوي نياز انسان به قوانيني است که هدايت و راهبري او را در مسير ملاقات الهي بر‌ عهده دارند. اين ملاقات و کيفيت مطلوب آن، که مورد تأييد دليل نقلي نيز هست؛ امري بي‌ارتباط با زندگي طبيعي و مادي انسان نيست» (جوادي آملي، 1386الف، ص 165). لذا دين در مطلق شئون انساني و تمام قلمروهاي مادي و معنوي حضور دارد و پاسخگوي تمام نياز‌هاي بشري است. دين براي تأمین نيازهاي انسان از سه منبع عقل، فطرت و قرآن و سنت استفاده مي‌کند و داده‌ها و محصول اين سه منبع به‌عنوان معرفت ديني شناخته مي‌شود. پس آيت‌الله جوادي آملي با اعتقاد به دين حداکثري، در نقد دين حداقلي و آنها که دين را منحصر در نقل مي‌دانند، بيان مي‌دارد که «وقتي اين اصل پذيرفته شود که عقل و نقل دو پايه اساسي معرفت احکام دين هستند و دلالت هريک به‌عنوان حکم دين تلقي مي‌شود؛ نمي‌توان ادعا کرد که اعتقاد به دين حداکثري منجر به عرفي شدن دين مي‌گردد... وقتي با نگاه عميق و نگرش دقيق به دين نگريسته شود، معلوم مي‌شود که دين جامع و کامل است» (جوادي آملي، 1385، ص 228).
    بنابراين دامنة دين اسلام با توجه به منابع معرفتي آن بسيار وسيع است و بسياري از علوم نافع را شامل مي‌گردد؛ به‌طوري‌که خطوط کلي بسياري از علوم را بيان کرده است. «دين نه‌تنها تشويق به فراگيري علوم را عهده‌دار است و انسان‌هاي مستعد را به تحصيل کمال‌هاي علمي ترغيب مي‌کند؛ بلکه علاوه بر‌آن، خطوط بسياري از علوم را ارائه کرده و مباني جامع بسياري از دانش‌هاي تجربي و صنعتي و نظامي و مانند آن را تعليم داده است» (جوادي آملي، 1372، ص 78). همچنين بايد دانست که در استناد يک مطلب به ديني بودن، گاهي تمام حدود و مشخصات و ويژگي‌هاي آن در متن دين و کتاب مقدس آورده شده؛ مانند عبارات توقيفي. گاهي هم مطلب به صورت يک اصل و کد به‌طور يک قاعده کلي بيان شده که هر دوی اينها جزء علوم اسلامي به‌حساب مي‌آيند. «معارف ديني درواقع مبين همان قوانين و سنن ثابتي هستند که علوم مختلف در جست‌وجوي آنها هستند و به‌همين دليل اين قوانين به‌عنوان ميزاني قطعي و يقيني رهاورد علوم مختلف را توزيع کرده و صحت و سقم آنها را باز مي‌نمايد» (جوادي آملي، 1386ب، ص 97).
    5. تفکيک بين عالِم و علم در علم ديني
    در ديدگاه آيت‌الله جوادي آملي در خصوص علم ديني، ابتدا بايد حساب علم را از عاِلم جدا کرد. يعني قبول و انکار عالِم فرقي نمي‌کند. لذا اگرچه عالِم غيرموحد وجود دارد؛ ولي علم غير از عالِم است. «اگر کافري به‌طور روشمندانه ثابت کرد که زمين اينچنين است؛ اين مي‌شود علم ديني؛ هرچند خودش خدا را قبول نداشته باشد؛ همچنين اگر مسلمان و موحدي از راهي غير روشمندانه ثابت کرد که زمين آنچنان است، مي‌شود علم غيرديني؛ چون با واقعيت مطابق نيست» (رشاد، 1393).
    6. اسلامي کردن علم و دانشگاه
    آيت‌الله جوادي آملي در راه‌حل اسلامي‌سازي علوم و دانشگاه، دو بيان و راهکار ارائه داده‌اند که مي‌توان از آن به دو شيوة اسلامي‌سازي علوم به روش تفسيري و فلسفي نام برد.
    1ـ6. روش تفسيري اسلامي‌سازي علوم
    از ديدگاه آيت‌الله جوادي آملي علم تجربي موجود معيوب بوده و داراي مشکلاتي اساسي است. وي بر‌ اين عقيده است که «علم تجربي موجود معيوب است؛ زيرا در سير افقي به راه خود ادامه مي‌دهد؛ نه براي عالم و طبيعت مبدئي مي‌بيند و نه غايت و فرجامي براي آن در نظر مي‌گيرد و نه دانشي که خود دارد را عطاي خدا و موهبت الهي مي‌يابد. اين، نگاهي است که واقعيت هستي را مُثله مي‌کند و طبيعت را به‌عنوان خلقت نمي‌بيند و براي آن، خالق و هدفي در نظر نمي‌گيرد؛ بلکه صرفاً به مطالعة لاشة طبيعت مي‌پردازد و علم را زاييدة فکر خود مي‌پندارد، نه بخشش خدا؛ در حقيقت علمي مردار تحويل مي‌دهد؛ زيرا به موضوع مطالعه خويش به چشم يک مردار و لاشه مي‌نگرد؛ چون بال مبدأ فاعلي و نيز بال مبدأ غايي از آن کنده شده است» (جوادي آملي، 1387الف، ص 136). بنابراين علم موجود در تعيين مبدأ و غايت عالم با توجه به چنين رويکري که دارد، راه به جايي نخواهد برد و چنين علمي از ديدگاه آيت‌الله جوادي آملي نيازمند اصلاح و بازسازي است و احياء و بازسازي اين علوم معيوب مي‌تواند در قالب اسلامي ‌کردن علوم و دانشگاه انجام شود و اين اصلاح و بازسازي علوم نبايد يک کار ظاهري و سطحي باشد؛ بلکه «اسلامي کردن علوم در گرو تغيير اساسي در نگاه به علم و طبيعت و تدوين متون درسي سرآمد و صاعد و هماهنگ ديدن حوزه‌هاي معرفتي و بازگشت طبيعيات به دامن الهيات است» (جوادي آملي، 1387الف، ص 136).
    حاصل آنکه از ديدگاه آيت‌الله جوادي آملي آنچه در دانشگاه‌ها مطرح است، اولاً، لاشة علوم است که هوالاول و هوالآخر را از آن منقطع کرده‌اند. ثانياً، صبغه خلقت را که جامه‌اي است در بدن هستي، از آن جدا کرده‌اند و به نظام هستي به‌عنوان طبيعت مي‌نگرند؛ ثالثاً، براي دانشمند، يعني خود شخص طبيعت‌گرا آغاز و انجامي را قائل نیستند. رابعاً، براي علم هيچ مبدأ و هدفي را قائل نيستند؛ زيرا بخشي از علم را حاصل کار تلاش خويش مي‌پندارند و بخش ديگر آن را شانس، تصادف و يا رخدادهاي طبيعي قلمداد مي‌کنند (جوادي آملي، 1387الف، ص 141ـ143). 
    راه‌حل‌هايي که آيت‌الله جوادي آملي براي اصلاح و بازنگري علوم معيوب در دانشگاه‌ها ارائه مي‌دهند، چنين است که: اولاً، اين علوم معيوب بايد حدّ و حدود خود را بشناسند و از نظام خلقت به‌عنوان طبيعت ياد نکند؛ بايد عنوان طبيعت را حذف و به‌جاي آن خلقت قرار دهيم؛ ثانياً، محتواي اين علوم بايد بازنگري و مورد اصلاح قرار گيرد و بدانيم که عقل و دانش سرمايه الهي است. وي بيان مي‌دارد که «علم حسي و تجربي معيوب حاضر که منقطع‌الاول و الآخر است و مبدأ فاعلي و غايي براي طبيعت نمي‌بيند، اولاً بايد حدّ خود را بشناسد و از نظام خلقت به‌عنوان طبيعت ياد نکند و درصدد ارائه جهان‌بيني برنيايد؛ زيرا فلسفة علمي و بنا نهادن جهان‌شناسي بر ‌پايه دانش تجربي خطاي بزرگي است. منابع معرفتي ديگر، يعني وحي و به‌تبع آن نقل معتبر و عقل تجريدي (فلسفه) بايد عهده‌دار ارائه جهان‌بيني باشند؛ ثانياً، سرشت چنين علمي بايد بازنگري شود و عيب و نقص اساسي آن برطرف گردد. اين امر دوم به اموري بستگي دارد که در رأس آنها تجديدنظر در مقابل قرار دادن علم و دين است» (جوادي آملي، 1387الف، ص 140).
    وي همچنين در طرح اسلامي‌سازي علوم بر ‌اين نکته هم تأکید دارند که در اسلامي‌کردن دانشگاه‌ها از هر‌گونه افراط و تفريط بايد پرهيز شود و نبايد تصور کرد که فيزيک اسلامي از علوم طبيعي منفک است: «در زمينة اسلامي‌کردن علوم و دانشگاه‌ها بايد از هر‌گونه افراط و تفريط پرهيزکرد؛ نبايد تصور کرد که علم اسلامي، يعني فيزيک و شيمي اسلامي، تافته‌اي جدابافته از علوم طبيعي رايج است. منشأ چنين گماني آن است که نسبت علم ديني به علم رايج را نسبت فرش دستباف با فرش ماشيني بدانيم و تخيل کنيم که علم ديني محتوايي کاملاً متفاوت از علم رايج در اختيار مي‌گذارد و چون مشاهده مي‌کنيم که از دل علم ديني فيزيک و شيمي متفاوتي به‌دست نمي‌آيد، به اين تصور کشانده مي‌شويم که از اساس منکر امکان اسلامي کردن علوم گرديم» (جوادي آملي، 1387الف، ص 142). پس به‌طور اجمال مي‌توان بيان کرد که در روش تفسيري آيت‌الله جوادي آملي با توجه به معيوب دانستن علوم موجود در دانشگاه‌ها، بر‌ اين عقيده است که اگر اضلاع سه‌گانه جدا شده از پيکره هستي و علم برگردانده شود؛ يعني براي نظام هستي مبدأ و غايتي قائل شود و از نظام هستي با عنوان خلقت ياد شود، فرض ندارد که ما علم غيرديني داشته باشيم.
    2ـ6. روش فلسفي
    در روش فلسفي ابتدا آيت‌الله جوادي آملي با بيان اين مدعا که ما علم غيرديني نداريم و تمام علوم ديني هستند؛ زيرا علم اگر علم است و ويژگي کاشفيت از واقع را دارد، منطبق بر ‌خلقت الهي است. وي بيان مي‌دارد که «علم اگر علم باشد، نه وهم و خيال و فرضيه محض؛ هرگز غيراسلامي نمي‌شود. علمي که اوراق کتاب تکوين الهي را ورق مي‌زند و پرده از اسرار و رموز آن بر‌مي‌دارد، به‌ناچار اسلامي و ديني است و معنا ندارد که آن را به ديني و غيرديني و اسلامي و غيراسلامي تقسيم کنيم. بر‌اين‌اساس، علم فيزيک در شرايطي که مفيد يقين يا طمأنينة عقلانيه است و در مرز فرضيه و وهم و گمان به‌سر نمي‌برد، يقيناً اسلامي است؛ هرچند شخص فيزيکدان ملحد و يا شاکّ باشد» (جوادي آملي، 1387الف، ص 143). و نيز با بيان اينکه علوم نمي‌توانند جهان‌بيني خاصي ارائه دهند؛ زيرا ارائة جهان‌بيني از حوزة علم خارج و به حوزة فلسفه مطلق مربوط است؛ چراکه علم در مورد آغاز و مبدأ عالم بحث نمي‌کند؛ اما در مورد فلسفه، بيان مي‌دارد که فلسفه حدوثاً سکولار است؛ يعني آزاد متولد شده است؛ ولي در مرحلة بقاء يا الهي است يا الحادي. به بيان ديگر، فلسفه در بدو پيدايش خود، نه الهي است و نه الحادي؛ ولي وقتي فلسفه‌اي به ‌وجود آمده است، اگر در تعيين مبدأ و غايت عالم به بيراهه رفته باشد، چنين فلسفه‌اي الحادي مي‌گردد و فلسفه‌هاي مضافي که در دامن چنين فلسفه مطلقي ايجاد شده باشد نيز الحادي‌اند و سرانجام جميع علوم طبيعي و رياضي نيز به‌تبع فلسفه‌هاي مضاف الحادي هستند. اما اگر فلسفة مطلق که مبادي و موضوعات فلسفه‌هاي مضاف را تأمین مي‌کند، به مبدأ و غايت الهي قائل شود، تمام علوم الهي و ديني مي‌شوند؛ زيرا علوم در دامن فلسفه‌ها مضاف هستند و فلسفة مضاف تحت فلسفة مطلق قرار دارد. لذا فلسفه مطلق نه‌تنها موضوع و مبادي فلسفه‌هاي مضاف و علوم را تعيين مي‌کند؛ بلکه ديني و غيرديني بودن آن را نيز مشخص مي‌کند (جوادي آملي، 1387الف، ص 128). در نتيجه فلسفه‌هاي مضاف مبتني بر‌ يک پيش‌فرض‌هايي هستند که اين پيش‌فرض‌ها را فلسفة مطلق تأمین مي‌کند. به گفته ايشان: «اگر کسي تفکر الهي داشت، فلسفه علم او نيز الهي شده و در نتيجه علم زيست‌محيطي او همانند ساير علوم تجربي ديگر نيز الهي مي‌شود» (جوادي آملي، 1386الف، ص 108).
    بنابراين در تبيين ايدة اسلامي‌سازي علوم طبق روش فلسفي، مي‌توان بيان داشت که فلسفة مطلق با پذيرش تفکر الهي باعث ديني شدن تمام فلسفه‌هاي مضاف و به‌تبع، ديني‌شدن تمام علوم تجربي و انساني مي‌گردد. لازم به ذکر است که اسلامي‌کردن علم از ديدگاه آيت‌الله جوادي آملي ارتباط مستقيم با اسلامي کردن محيط‌هاي علمي، همچون حوزه و دانشگاه است؛ ولي نمي‌توان صرفاً با تغييرات ظاهري همانند ساختن نمازخانه و برپايي دعاي کميل و نماز جماعت و... دانشگاه‌ها را اسلامي کرد؛ بلکه بايد متن دروس ما اسلامي باشد. لذا وي به تغيير نگرش در دانشگاه‌ها، از نگرش سکولار و طبيعت‌گرايانه، بر ‌جهان‌بيني الهي تأکید دارد. وي در اين مورد معتقد است که «در کنار حوزه‌هاي علمي، دانشگاه‌هاي اسلامي قرار مي‌گيرد که همت خود را مصروف ادراک و فهم فعل خدا قرار داده و درصدد تفسير جهان خلقت است. اگر تفسير قول خدا، علم اسلامي به ‌دست دهد؛ تفسير فعل خدا نيز علم اسلامي محسوب مي‌شود. پس داشتن دانشگاه اسلامي منوط به داشتن علم اسلامي است و اين علم زماني فراهم مي‌شود که اولاً، علم را به حريم هندسه معرفت ديني راه دهيم و چتر دين را بر‌ سر آن بگسترانيم و ثانياً، طبيعت را خلقت خدا ببينيم و ميان طبيعت‌شناسي و الهيات وفاق و آشتي برقرار کنيم و از سير افقي در مسير علم دست برداريم و هرگونه فکر ناب، انديشة سره، عقل صرف و رهاورد علم صائب را موهبت الهي بدانيم که به انسان عطا کرده است» (جوادي آملي، 1386الف، ص 130ـ131).
    آيت‌الله جوادي آملي براي تحقق ايده فوق و تغيير محتواي درسي دانشگاه‌ها اقدامات علمي و محتوايي را پيشنهادکرده‌اند که به‌طور اجمال چنين است:
    1. حذف عنوان طبيعت از علوم تجربي و جايگزيني عنوان خلقت به‌جاي آن؛
    2. در نظر گرفتن خالق و مبدأ در محتواي علوم به‌عنوان مبدأ غايي؛
    3. قرار دادن دلايل نقلي مانند قرآن و حديث در بحث‌هاي نقلي؛
    4. استفاده از تأييدهاي نقلي؛
    5. خودداري از غرور عقلي در مباحث علمي؛
    6. در نظر گرفتن هر جزئي از خلقت، با در نظر گرفتن تفسير جزء ديگر آن باشد تا از سنخ تفسير تکوين به‌شمار آيد (قرباني، 1389، ص 405).
    با رعايت موارد فوق، اشکال‌ها و عيوبي که متوجه علوم موجود در دانشگاه‌ها است، رفع مي‌گردد: «حقيقت آن است که اسلامي‌کردن علوم به معناي رفع عيب و نقص حاکم بر ‌علوم تجربي رايج است و اينکه علوم طبيعي را هماهنگ و سازگار با ديگر منابع معرفتي ببينيم، نه آنکه اساس علوم رايج را ويران کرده و محتواي کاملاً جديدي را در شاخه‌هاي مختلف علوم انتظار بکشيم» (جوادي آملي، 1386الف، ص 96).
    با توجه به مباني و مقدمات ديدگاه آيت‌الله جوادي آملي در خصوص علم ديني، مي‌توان گفت که براي اسلامي ناميدن علم، بايد موضوع، مبنا، منبع و روش آن داراي ويژگي‌ها و شرايط خاصي باشند که عبارتند از:
    1. موضوع علم اسلامي را بايد خلقت قرار داد؛
    2. مبناي علوم اسلامي بايد فلسفه الهي و جهان‌بيني الهي باشد؛
    3. عقل و نقل هر دو بايد به‌عنوان منبع علوم اسلامي قرار گيرد؛
    4. روش علم اسلامي بايد مفيد يقين يا اطمينان عقلايي باشد (پيروزمند، 1392، ص 138ـ140).
    بنابراين علم اسلامي هويت‌دار از نگاه آيت‌الله جوادي آملي داراي ويژگي‌هايي است که اصول موضوعه و بنيان‌هاي نظري خود را که شاکله نظري معرفت حسي و تجربي را نيز سازمان مي‌بخشد و در حکم تار و پود براي يافته‌هاي تجربي است، از مبادي توحيدي اخذ مي‌کند. این ویژگی‌ها عبارتند از:
    1. مبادي معرفتي علم اسلامي به حس و پيش‌فرض‌هاي صرفاً ذهني که از قوة خيال و وهم سرچشمه مي‌گيرد، محدود و مقيد نمي‌شود؛ بلکه حس و خيال در اين دانش زير پوشش عقل و شهود، و اين دو منبع معرفتي در سايه وحي قرار مي‌گيرند.
    2. علوم اسلامي به شناخت روابط عرضي موجودات بسنده نمي‌کنند و در شناخت هر پديده با کاوش پيرامون مبدأ و معاد، آغاز و انجام، فاعل و غايت شيء، روابط طولي آن را نيز مورد بررسي قرار مي‌دهند.
    3. علوم اسلامي در پرتو اصول موضوعه و مبادي توحيدي خود دانش‌هاي پراکنده‌اي نيست؛ بلکه اين علوم از وحدت و همچنين هويت ديني برخوردارند.
    4. علوم اسلامي از طريق وحدت و هويت خود، به عالمان و همچنين به جامعه و امت اسلامي وحدت و هويت مي‌بخشد.
    5. اضافة اسلامي به علم و يا علوم اضافه تقييدي نيست؛ بلکه وصفي است؛ به اين معنا که بيان علم و يا علوم اسلامي جهت تمايز آن از علوم غيراسلامي نيست؛ بلکه جهت ذکر وصف لازم علم است؛ يعني علم، جز اسلامي نيست و آن دانش که اسلامي نباشد، پندار و خيال و ملعبه و بازي (مغالطه) جهت گذران زندگي دنياست.
    6. وحي، سيمرغ دانش‌هاي اسلامي است و پيامبر اعظم که حامل وحي است، مدينه اين علم است و ولايت که باطن نبوت است راه ورود به اين شهر است؛ يعني درب مدينه، حکمت و علم علي‌بن ابي‌طالب و ولايت معصومان است (جوادي آملي، 1387الف، ص 36ـ37).
    7. بررسي و نقد ديدگاه‌هاي آيت‌الله جوادي آملي
    اهميت ديدگاه آيت‌الله جوادي آملي در تبيين علم ديني اين است که وي به‌واسطة بستر ديني انديشه‌هاي خويش، علم ديني يا اسلامي را از طريق تأمل در آموزه‌هاي دينيِ اسلام موردنظر قرار مي‌دهد. علاوه بر ‌آن وي در تعيين و تقسيم ابعاد عقل و در طول هم قرار دادن عقل ناب، تجريدي، نيمه‌تجريدي و تجربي توانسته است بيان کند که فلسفه، علم و عرفان، هر سه محصول عقل بشري هستند و هرکدام در جايگاه خويش و در طول هم داراي اهميت خاص خويش هستند. از ويژگي‌هاي مثبت ديگر ايده آيت‌الله جوادي آملي اين است که وي توانسته براي الگوي توليد علم ديني، نمونه عيني و تاريخي همانند فلسفه اسلامي را ذکر کند.
    «تعاليم ديني نه‌تنها به انکار معارف عقلي و حس نمي‌پردازند؛ بلکه با ارائة توانايي‌ها و محدوديت‌هاي عقل و حس، حريم و محدودة آن دو را ارج نهاده، پاس مي‌دارند. برخورد مسلمانان با فرهنگ‌هاي مختلف بشري، برترين شاهد اين مدعاست... نمونة بارز آن، گزينش و تنقيح بخردانة آثار عقلي فرهنگ‌هاي يونان از ميان انبوه اساطير شرک‌آلود آن فرهنگ است... غرض آنکه در پرتو ترغيب دين و معارف الهي و عقلي، دو کار درخور توجه انجام شد: نخست آنکه در بين همة انديشه‌هاي بشري يونان، فقط بخش الهي آن انتخاب و ترجمه شد؛ دوم آنکه همان مقدار به بالندگي در سايه معارف عميق اسلام نائل آمد... يعني همراهي عقل و وحي به‌عنوان دو حجت ديني بر شکوه و عظمت علوم عقلي افزود و علوم عقلي در متن علوم ديني قرار گرفتند و شيوه‌هاي مختلف فلسفي با همه اختلافاتي که دارند، تحت عنوان فلسفة اسلامي هويت ديني خود را آشکار کرد» (جوادي آملي، 1372، ص 375ـ377).
    علاوه بر ‌اين، ديدگاه آيت‌الله جوادي آملي در توضيح و تبيين مناسبات عقل، وحي و نقل و نگرش آسيب‌شناسانه، در تفکر و علم غربي نيز قابل تأمل است. علاوه بر ‌محاسن، بر ‌ديدگاه‌هاي آيت‌الله جوادي آملي نقدهايي نيز وارد است که مهم‌ترين آنها عبارتند از:
    1. عده‌اي مبناي دين‌شناختي ايده ايشان را در خصوص قلمرو دين که تحت رويکرد دايرة‌المعارفي دين قرار دارد، مورد نقد و اشکال قرار داده‌اند؛ چراکه اين ديدگاه ناقض حکمت الهي بوده و باعث تعطيلي عقل مي‌گردد؛ براي اينکه عقل و دين هرکدام داراي کارکردهاي خاص خود هستند، که هيچ‌کدام جايگزين يکديگر نخواهد شد. ولي نگاه دايرةالمعارفي دين بر‌اين عقيده استوار است که «دين حاوي حقايق هستي و پاسخ به همه نيازهاي آدمي است و متون ديني همچون نسخه کاملي است که دربردارندة اين حقايق و پاسخ به حوائج آدمي است... البته در اين تقرير دين حاوي اصل و کليات، همه عرصه قوانين اجتماعي و حقوقي و هم عرصه علوم و دانش‌هاي تجربي است و تنها جزئيات به عهده خود بشر و تلاش عقلي او است» (باقري، 1387، ص 65ـ67).
    ازاين‌رو، آيت‌الله جوادي آملي حوزة قلمرو دين را چنان گسترش داده که براي عقل بشري استقلال کمي باقي مانده است و تنها وظيفة عقل را گويا استنباط و کشف معارف از دل وحي و آموزه‌هاي ديني مي‌داند. بنابرين اين ديدگاه وي محدود کردن حوزة عملکرد عقل است.
    2. اشکال ديگر بر ‌ديدگاه وي، تناقض و تعارض در معيار ديني بودن علم است؛ زيرا ايشان ماهيت علم را کشف از واقع مي‌داند و علم را اسلامي مي‌داند و معتقد است کفر و الحاد عالم در هويت علم نقش ندارد؛ ولي در عين حال هر علمي را تابع فلسفة مضاف و فلسفة مضاف را تابع فلسفة مطلق مي‌داند؛ زیرا فلسفة مطلق اگرچه حدوثاً سکولار است، اما در بقاء يا الهي است يا الحادي و هر علمي به‌تبع فلسفة مضاف، يا الهي است يا الحادي؛ لذا علم بي‌طرف نداريم. علاوه بر ‌اين ايشان در يک‌جا علم را ذاتاً الحادي نمي‌داند و تأکید مي‌کند که اين انسان است که به آن جهتِ الحادي مي‌دهد؛ ولي در جاي ديگر بيان مي‌کند که کفر يا الحاد عالم در هويت علم نقش ندارد (قرباني، 1389، ص 409).
    3. راهکارها و طرح ايدة آيت‌الله جوادي آملي در اسلامي‌سازي علوم بيشتر ناظر بر ‌علوم تجربي و طبيعي است، تا علوم انساني؛ درحالي‌که در حوزة علوم انساني به راهکارهاي اساسي نياز است.
    4. ابهامي که در ديدگاه آيت‌الله جوادي آملي وجود دارد در خصوص عدم تمايز بين الهي، ديني و اسلامي بودن علوم است؛ زيرا در سخنان ايشان گاهي تعابير ديني بودن علوم به‌کار برده شده و گاهي اسلامي بودن علوم؛ که اين تعابير مختلف الزاماً به يک معنا نیستند.
    5. پرسش و ابهام ديگر اين است که آيا ساحت‌هاي چهارگانه عقل، مستقل از يکديگرند؟ (با توجه به در طول هم قرار دادن عقول چهارگانه، سؤال اين است که رابطة عقل تجربي و عقل تجريدي و يا انواع ديگر آن چگونه است؟)
    6. آيت‌الله جوادي آملي اگرچه با قرار دادن عقل در عرض نقل، به‌عنوان دو منبع معرفتي دين، صبغة عقلاني دين را پررنگ‌تر جلوه داده است؛ اما از طرفي نيز براي عقل هيچ نقشي جز انفعالي دانستن آن نمي‌توان تصور کرد. وي عقل را به‌مثابه آينه دانسته است که تنها محتواي دين و شريعت را نشان مي‌دهد. لذا عقل از خود هيچ حکمي ندارد و تنها حکم شرع را تبيين مي‌کند. بنابراين از طرفي وي با قرار دادن عقل در هندسة معرفت ديني، آن را به‌عنوان يک منبع معرفتي مستقل ذکر مي‌کند و از سويي نيز عقل را منقاد و زبان‌بسته در مقابل دين دانسته است. حال سؤال اين است که آيا مي‌توان براي عقل در حوزة معرفت ديني يک نقش استقلالي قائل شد که صاحب رأي باشد؟ و يا اينکه بايد در هندسة معرفت ديني تنها نقش انفعالي عقل را قبول داشت؟
    7. ايده و طرح آيت‌الله جوادي آملي در ديني‌کردن علوم در مقام عمل و اجرا، تنها با ساده‌سازي امور همراه است. چون‌که تنها با تغيير اصلاحات جزئي و تغيير الفاظ و به‌کار آوردن ادبيات مذهبي؛ مثلاً عنوان طبيعت را حذف کنيم و خلقت را جايگزين آن کنيم؛ تنها علوم جديد را مورد تأييد قرار داده‌ايم و در عمل نمي‌توان مشکلات ناشي از علم مدرن را رفع کرد.
    نتيجه‌گيري
    ديدگاه آيت‌الله جوادي آملي در طرح هندسه معرفت ديني در دو رويکرد فلسفي و تفسيري ارائه شده، که بر ‌مباني دين‌شناسي، علم‌شناسي، فلسفه‌شناسي، و عقل‌شناسي استوار است. مهم‌ترين مباني ديدگاه آيت‌الله جوادي آملي عبارتند از:
    1. تأکید بر ‌جامعيت دين اسلام و اشراف وحي بر ‌عقل؛
    2. عقل و نقل را به‌عنوان دو منبع معرفتي براي دين دانستن؛
    3. تأکید بر‌ مراتب طولي عقلي؛
    4. معيوب دانستن علوم موجود در دانشگاه‌ها به لحاظ مباني؛
    5. تأکید بر ‌ويژگي کاشفيت از واقع و اسلامي بودن علم نافع و هويت‌ساز؛
    6. تفکيک فلسفة مطلق از فلسفه‌هاي مضاف.
    ديدگاه آيت‌الله جوادي آملي از اينکه توانسته است تعارض عقل و دين را با دليل متقن رفع کند، حائز اهميت است؛ اما ناسازگاري که در مباني عقل‌شناسي آن وجود دارد، اين است که وي از طرفي براي عقل در هندسة معرفت ديني قائل به نقش استقلالي است؛ و از سويي نيز عقل را همانند آينه تشبيه کرده که تنها حکم شرع را نمايش مي‌دهد و از خود حکمي ندارد و عقل حالت انفعالي دارد. لذا نقش عقل در مباني ديدگاه ايشان به‌طور واضح مشخص نيست. در مجموع تأکید وي بر ‌اصلاح علوم معيوب موجود در دانشگاه‌هاست، نه کنار گذاشتن علوم تجربي. اما راهکار وي در مقام عمل چيزي جز ساده‌انگاري امور با ادبيات مذهبي نيست. حاصل آنکه نظرية آيت‌الله جوادي آملي در مورد علم ديني با رويکرد حداکثري و با دو روش فلسفي و تفسيري و با توجه به مباني دين‌شناسي و علم‌شناسي آن در يک منظومه فکري تبيين مي‌گردد. ساحت‌هاي چهارگانه عقل درصورتي‌که يقين‌آور يا موجب طمأنينه شوند، علم به‌شمار آمده و در عرض نقل در ساحت دين‌شناسي داراي اهميت ويژه‌اي است. همچنين ديدگاه وي با توجه به اين مباني که بين عقل و دين، نه‌تنها تعارضي وجود ندارد؛ بلکه بر‌ مؤانست بين عقل و دين تأکید دارد، بسيار درخور توجه است.
     

    References: 
    • باقري، خسرو، 1387، هويت علم ديني، چ دوم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي.
    • ـــــ و قاسم جعفرزاده، 1392، «حساب علم ديني در هندسة معرفت ديني»، انتقادي نظري در حوزه علوم انساني، سال پانزدهم، ش 69، ص 75ـ128.
    • پيروزمند، عليرضا و قاسم جعفرزاده، 1392، «دوگانگي و ابهام در سرنوشت اسلاميت علوم در کلام فيلسوف متأله»، انتقادي نظري در حوزه علوم انساني، سال پانزدهم، ش 69، ص 129ـ180.
    • ـــــ ، 1392، «دوگانگي و ابهام در سرنوشت اسلاميت علوم در کلام فيلسوف متأله»، در: نقد کتاب، به كوشش علي‌اکبر رشاد، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي.
    • جعفرزاده، قاسم، 1392، «چيستي، معنا و مسير تحقق علم ديني از نگاه آيت‌الله جوادي آملي»، انتقادي نظري در حوزة علوم انساني، سال پانزدهم، ش 69، ص 45ـ74.
    • جوادي آملي، عبدالله، 1372، شريعت در آينه معرفت، تهران، مرکز فرهنگي رجاء.
    • ـــــ ، 1385، «علم نافع و هويت‌ساز»، در: درآمدي بر ‌آزادانديشي و نظريه‌پردازي در علوم ديني، قم، بوستان كتاب.
    • ـــــ ، 1386الف، شکوفايي عقل در پرتو نهضت حسيني، قم، اسراء.
    • ـــــ ، 1386ب، اسلام و محيط زيست، تنظيم عباس رحيميان، قم، اسراء.
    • ـــــ ، 1387الف، منزلت عقل در هندسه معرفت ديني، قم، اسراء.
    • ـــــ ، 1387ب، دين‌شناسي، چ پنجم، قم، اسراء.
    • ـــــ ، 1387ج، نسبت دين و دنيا، چ پنجم، قم، اسراء.
    • رشاد، علی‌اكبر، 1393، «نظریه علم دینی»، قبسات، ش 74، ص 5ـ20.
    • عليدوست، ابوالقاسم، 1392، «ديني‌انگاري همة گزاره‌هاي علمي آري يا نه؟»، انتقادي نظري در حوزه علوم انساني، سال پانزدهم، ش 69، ص 85ـ104.
    • قرباني، قدرت‌الله، 1389، نقد و بررسي نظريات امکان علم ديني، تهران، مرکز تحقيقات سياست علمي کشور.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    قمی اویلی، محمد، سوری، روح الله.(1401) جستاری در دیدگاه‌های آیت‌الله جوادی آملی درباره‌ی علم اسلامی. فصلنامه معرفت، 31(5)، 83-92

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محمد قمی اویلی؛ روح الله سوری."جستاری در دیدگاه‌های آیت‌الله جوادی آملی درباره‌ی علم اسلامی". فصلنامه معرفت، 31، 5، 1401، 83-92

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    قمی اویلی، محمد، سوری، روح الله.(1401) 'جستاری در دیدگاه‌های آیت‌الله جوادی آملی درباره‌ی علم اسلامی'، فصلنامه معرفت، 31(5), pp. 83-92

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    قمی اویلی، محمد، سوری، روح الله. جستاری در دیدگاه‌های آیت‌الله جوادی آملی درباره‌ی علم اسلامی. معرفت، 31, 1401؛ 31(5): 83-92