چکیده:
در متون ادب فارسی و از جمله در آثار فردوسی، ناصر خسرو، سعدی، بیهقی و... واژة «درود» معادل و هم معنای با سلام نیست؛ بلکه هم تراز با «آفرین»، «تهنیت»، «تحیت» و «صلوات» است و صلوات را نمی توان همچون درود در جای سلام و خطاب به هرکس به کار برد. چنین به نظر می رسد که ادبا به این نکته واقف بوده و به همین دلیل نیز در آثار خود «درود» را تنها برای گرامی داشت انبیاء و اولیای الهی به کار برده اند. در فرهنگ و زبان عربی نیز «اهلاً و سهلاً مرحباً» اصلاً معادل «سلام» نیست؛ و اعراب آن را در وقت خوش آمدگویی به مهمان ادا می کنند. با این توصیف، نگارنده می پندارد که از همان روز نخست ورود اسلام به ایران زمین، می بایست مرتبة «سلام» بالاتر و والاتر از «درود» قرار گیرد و ادبای برجسته نیز به جای «درود» بر انبیاء و اولیاء «سلام» بفرستند، لذا در نوشتار حاضر به شیوة مطالعات کتابخانه ای و روش توصیفی ـ تحلیلی به اثبات این نکات پرداخته می شود: 1. زیبایی و برتری لفظ و معنای «سلام» بر واژگان دیگر؛ 2. به کار بردن معنای «سلمنا» برای «سلام» توسط اسلام ستیزان.