واکاوی شاخصههای مسئلۀ جمعیت از دیدگاه علامه مصباح یزدی*
 / استادیار گروه روان شناسی مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) / biria1390@gmail.comArticle data in English (انگلیسی)
مقدمه
 
در ساليان اخير مسئلۀ جمعيت، خطر پيري جمعيت و لزوم اقدام لازم براي تکثير جمعيت بارها توسط رهبر معظم انقلاب مطرح شده است. هدف مقاله حاضر واکاوي شاخصههاي مسئلۀ جمعيت از ديدگاه علامه مصباح يزدي است. روش جمعآوري اطلاعات کتابخانهاي و روش پژوهش تحليل محتواست.
در اين مقاله به بيان شاخصههاي مسئلۀ جمعيت از ديدگاه علامه مصباح يزدي خواهيم پرداخت. ماهيت مسئلۀ جمعيت و ارتباط آن با ساير علوم، ديدگاه اسلام راجع به تکثير جمعيت، عوامل مؤثر در پديدآيي مشکل جمعيت در ايران، شيوۀ برخورد با مشکل جمعيت و راهبرد برونرفت از اين مشکل، بهويژه نقش حوزههاي علميه در اين زمينه، عمدهترين شاخصههايي است که در اين مقاله به آن ميپردازيم. اولين مسئله آن است که اساساً مسئلۀ جمعيت چه ماهيتي دارد و چه علومي متکفل بيان مسائل آن هستند.
اسناد و مدارک موجود پیش از این پژوهش، به بخشهای متفرقی از برخی آثار و سخنرانیهای ایرادشده توسط علامه مصباح یزدی پیرامون جمعیت خلاصه میشدند که نیازمند واکاوی به منظور استخراج نقطهنظرات جمعیتی ایشان بودند. در این پژوهش تلاش شده است تا به صورت جامع به این شاخصهها پرداخته شود. بنابراین، در محورهای مختلف آن، از بیان ماهیت مسئله جمعیت آغاز و تا بررسی راه برونرفت از مشکل جمعیتی از دیدگاه علامه مصباح یزدی پیش رفتهایم که ارائه این مطالب در یک پژوهش از خلال آثار این مفسر و فیلسوف مغتنم است.
سؤال اصلی این پژوهش آن است که شاخصههای مسئلة جمعیت از دیدگاه علامه مصباح یزدی کداماند؟
سؤالهای فرعی آن نیز بدین قرارند: 1. ماهیت مسئلة جمعیت چیست و علوم مرتبط با آن کداماند؟ 2. آیا تکثیر جمعیت از دیدگاه اسلام مطلوبیت دارد؟ 3. عوامل پدیدآیی مشکل جمعیت در ایران از چه قرارند؟ 4. شیوة برخورد با مشکل جمعیت چیست؟ 5. راهبرد برونرفت از مشکل جمعیتی چیست؟
1. ماهيت مسئلة جمعيت و علوم مرتبط با آن
تأثيرگذاري تغييرات جمعيتي بر جامعه و نهادهاي مختلف، کاهش يا افزايش جمعيت را در عداد امور مهم قرار ميدهد؛ امري که مراقبت، پيشبيني و برنامهريزي دقيق و مستمر را ضروري ميسازد. همچنين خطر پيري جمعيت، تعدادي از کشورهاي جهان ازجمله ايران را تهديد ميکند. براي مثال کشور ژاپن با وجود پيشرفت علمي، تجربۀ سياسي و موقعيت بينالمللي براي جبران عواقب پيري جمعيت که گريبانگير آن شده است، درصدد تأمين نيروي انساني از کشورهاي ديگر است. خطر پيري بهدنبال کاهش شديد جمعيت، ضرورت بررسي دقيق عوامل مؤثر در پديدآيي وضعيت موجود و راهبردها و راهکارهاي برونرفت از آن را آشکار ميسازد (بیانات آیتالله مصباح یزدی در دیدار اعضای کارگروه جمعیت، 9/4/1397).
علامه مصباح يزدي در زمينۀ اقتضاي رشد جمعيت و تأثير آن در ابعاد و نهادهاي جامعه، بياناتي دارند که به فهم ماهيت مسئلۀ جمعيت کمک ميکند. يکي، ارتباط دگرگونيهاي نهاد اقتصاد با رشد سريع جمعيت و ديگري، تأثير اين دگرگونيها در نهاد خانواده و نهاد آموزش و پرورش است.
استاد در زمينۀ تأثير رشد جمعيت در نهاد اقتصاد ميفرمايند:
رشد سريع جمعيت ايجاب ميکند که براي تأمين معيشت مردم هرچه زودتر، برنامههاي اقتصادي جديدتري بهکار بسته شود. همچنين بسياري از صاحبنظران معتقدند که براي هر مرحله و حالت خاصي از رشد شيوههاي صنعتي و فلاحتي «جمعيت متناسب»ي وجود دارد که موجب ميشود همه افراد جامعه از حداکثر ممکن لوازم رفاه مادي استفاده کنند؛ و هرگونه دگرگونياي در اين حد متناسب، اعم از افزايش و کاهش آن، موجب کاهش بهرۀ افراد ميگردد (مصباح يزدي، 1391ب، ص 374ـ375).
ايشان در باب تأثير دگرگونيهاي نهاد اقتصاد در نهاد خانواده و در نتيجه آموزش و پرورش ميفرمايند:
در تأثير خانواده در آموزش و پرورش کافي است توجه کنيم که کسر قابل ملاحظه و چشمگيري از کجروان و جنايتکاران، به خانوادههاي ازهمگسسته تعلق دارند. تأثير دگرگونيهاي نهاد اقتصاد در نهاد خانواده و در نتيجه در آموزش و پرورش به اينگونه است که ميزان درآمد افراد، در سبک زندگي، شيوۀ ازدواج و زناشويي، ميزان ميل به خشونت بدني و استفاده از نيروي فيزيکي، سن ازدواج و زناشويي، تعداد فرزندان، ميزان مرگومير، ميزان و نوع بيماريهاي جسمي و رواني، ميزان و نوع تغذيه، ميزان بهداشت، چگونگي مسکن و لباس، و امور و شئون ديگر مربوط به زندگي خانوادگي آنان تأثير دارد. ازجمله اینکه افراد فقير امکان استفاده از آموزشوپرورش مطلوب و تحصيلات عاليه را بهمراتب کمتر از اغنيا دارند (همان).
بنابراين، مسئلۀ جمعيت داراي ابعاد مختلفي است که آن را با علوم مختلفي مرتبط ميسازد. از ديدگاه علامه مصباح يزدي مسئلة تغييرات جمعيتي موضوعي ذو ابعاد و مرتبط با چندين علم است (بيانات آيتالله مصباح یزدی در همایش ملی تغییرات جمعیتی و نقش آن در تحولات جامعه، 9/8/1392).
1ـ1. جمعيتشناسي
در بين علوم اجتماعي، رشتة جمعيتشناسي با مسئلۀ جمعيت ارتباط مستقيم دارد. شرط تأثيرگذاري بر همة ابعاد وجودي انسان، آگاهي نسبت به جمعيتشناسي و رابطۀ آن با مسائل ديگر انساني است. علامه مصباح يزدي در اين مورد اظهار ميکنند: «اگر کسي تنها جمعيتشناسي بداند و رابطۀ اين مسئله را با ديگر مسائل انساني نداند، نميتواند با استفاده از اين علم بر کل حقيقت انسان و ابعاد وجودي مختلف او تأثير بگذارد» (مصباح يزدي، 1389، ص 9).
جمعيتشناسي به مطالعۀ علمي، توصيف و تحليل آماري ترکيب و حرکات جمعيتهاي انساني، بررسي سياستهاي جمعيتي و روابط متقابلي که ميان پديدههاي جمعيتي و عوامل اقتصادي ـ اجتماعي و زيستي وجود دارد، تعريف شده است (تقوي، 1399، ص 8؛ سرايي، 1368). دليل نياز به جمعيتشناسي آن است که متغيرها و عوامل مؤثر در جمعيت و اصول و قواعد آن در اين علم بررسي ميشود.
2ـ1. جامعهشناسي
دگرگونيهاي جمعيت يکي از مصداقهاي دگرگوني شکل و ريخت جامعه بهعنوان يکي از مباحث جامعهشناختي است. علامه مصباح يزدي از ديدگاه جامعهشناختي سه چيز را دگرگونيپذير ميدانند: يکي شکل و ريخت جامعه؛ دوم آنچه در چارچوب هريک از نهادهاي جامعه قرار ميگيرد؛ و سوم کموکيف ربط و پيوندهاي متقابل نهادها (مصباح يزدي، 1391ب، ص 360ـ361). وي در اين زمينه ميفرمايد:
افزايش يا کاهش تعداد نفوس ممکن است دگرگونيهايي در امور و شئون مختلف جامعه ايجاد کند و اين بخصوص در رشد جمعيت نمايان است؛ زيرا افزايش نفوس غالباً ايجاب ميکند که سازمان اجتماعي پيچيدهترگردد (همان، ص 380).
درعينحال، ايشان اين افزايش يا کاهش را نتيجه رفتار اجتماعي همه يا اکثر افراد براي رسيدن به هدفي واحد نميدانند؛ زيرا هر زن و شوهري بهانگيزهاي خاص، به تحديد مواليد اقدام ميکنند يا سر باز ميزنند و غالباً توجه به آثار و نتايج اجتماعي رشد منفي يا مثبت جمعيت ندارند (همان). بنابراين يک وجه عمدۀ مسئلۀ جمعيت جنبۀ اجتماعي آن و بيشتر در گرو اقدامات متوليان جامعه است؛ يکي از ابعاد اين اقدامات اقتصادي است.
3ـ1. اقتصاد
از ديدگاه علامه مصباح يزدي، تأثير اين موضوع بر وضع اقتصادي جامعه، بهخوبي ارتباط آن را با رشتة اقتصاد نشان ميدهد (بيانات آيتالله مصباح یزدی در همایش ملی تغییرات جمعیتی و نقش آن در تحولات جامعه، 9/8/1392). بهعنوان مثال يکي از مسائلي که ارتباط با اقتصاد و تغذيه جهاني دارد اين است که: آيا غذاي توليدي در جهان کفاف جمعيت را ميدهد؟
برخي از انديشمندان مثل مالتوس لزوم کاهش جمعيت را با ادعاي کمبود غذا توجيه ميکردند. علامه مصباح يزدي در اين زمينه معتقد است که عدم توزيع امکانات جهاني به شکل عادلانه علت اين امر است. اگر توزيع غذا و امکانات به شکل عادلانه صورت ميگرفت، ميليونها انساني که گرسنه هستند از گرسنگي نجات مييافتند (همان).
اين ديدگاه منطبق بر ديدگاه ناقدان مالتوس نظير اقتصادداناني همچون گادوين و کندورسه است. کارل مارکس نيز معتقد بود که منابع در اثر رشد علم و فناوري ميتواند همگام با رشد جمعيت، رشد کند. جان استوارت ميل يکي از بزرگترين اقتصاددانان قرن نوزدهم ميلادي اين مشکل را کوتاهمدت ميدانست. گري بکر استاد دانشگاه شيکاگو (برنده نوبل اقتصاد در سال1992) نيز معتقد است که مشکل اساسي درواقع جمعيت نيست، بلکه مديريت اقتصاد است (ر.ك: توكلي، 1395).
علامه مصباح يزدي در نقد اين نظريه آن را ناشي از تنگناهاي اقتصادي ارزيابي نميکنند؛ بلکه ريشه آن را سياستهاي استعمارگرانه ميدانند:
در برخى از کشورها اقليتهايى هستند که افراد خانوادۀ آنها هرکدام علاوه بر ماشينهاى شخصى، هواپيماى شخصى هم دارند و در کنار آنان ميليونها مردم هستند که يک وعده غذاى کامل هم در روز نمىخورند. طبعاً اگر سود فعاليتهاى اقتصادى بهصورت عادلانه تقسيم شود جمعيتهاى ميليونى مردم گرسنه هم سهمى از اين بهرهها خواهند برد (مصباح يزدي، 1391الف، ص 168).
اقليت سرمايهدار زورگو که يکدهم درصد جمعيت روي زمين نيز نيستند، حاضرند بقيه فاسد و نابود شوند؛ اما به منافع خودشان صدمهاي وارد نشود. علامه مصباح يزدي در اين زمينه ميفرمايند:
دشمن اصلى اخلاق، اقليت سرمايهدار زورگويى هستند که همه چيز را در خدمت منافع شخصى خودشان گرفتهاند؛ آنان که حتى يکهزارم جمعيت روى زمين را هم تشکيل نمىدهند؛ حاضرند نهصد و نود و نه هزارم جمعيت بشرى فاسد شوند تا خود به منافع بيشترى برسند. آنان براى تأمين منافع و به فروش رساندن کالاهاي ضد اخلاقي خود حاضرند جوانان را در سراسر جهان به بيماريهاى روحى، روانى و جسمانى مبتلا کنند (همان، ص 211ـ212).
4ـ1. فقه
از ديدگاه علامه مصباح يزدي يکي از ابعاد مسئلۀ جمعيت جنبۀ فقهي آن است که از حوزههاي علميه انتظار ميرود نسبت به آن تحقيق و اظهارنظر کنند (بيانات آيتالله مصباح یزدی در همایش ملی تغییرات جمعیتی و نقش آن در تحولات جامعه، 9/8/1392). منظور از جنبۀ فقهي مسئلۀ جمعيت آن است که احکام پنجگانه، يعني وجوب، حرمت، استحباب، کراهت و اباحه دربارۀ جمعیت بیان شود. مسئلۀ مطلوبيت تکثير نسل از ديدگاه اسلامي در همين رابطه مطرح ميشود.
2. مطلوبيت تکثير جمعيت از ديدگاه اسلام
مطلوبيت تکثير نسل در اسلام از دو جنبه قابل بررسي است: يکي فلسفۀ آفرينش انسان و ديگري اصول موضوعۀ کلامي در آفرينش انسان.
1ـ2. فلسفۀ آفرينش انسان و تکثير نسل
آفرينش جمعيتهاي بسيار انسان از يک زن و مرد، ريشه در فلسفۀ آفرينش انسان دارد. قرآن کريم در اين زمينه ميفرمايد: «يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا» (نساء: 1)؛ اي مردم از پروردگارتان پروا کنيد آن کسي که شما را از يک نفس آفريد و از آن زوجش را آفريد و از آندو، مردان بسيار و زناني را پراکنده کرد.
علامه مصباح يزدي در اقتضاي قدرت توالد و تناسل براي مطلوب بودن تکثير نسل در اسلام ميفرمايند: 
چنين اقتضايي در طبيعت انسان هست، که بهعنوان موجودي که قدرت توالد و تناسل دارد، افزايش جمعيت يابد (بيانات آيتالله مصباح یزدی در همایش ملی تغییرات جمعیتی و نقش آن در تحولات جامعه، 9/8/1392).
البته در اين ميان در اثر افزايش جمعيت و پديدآمدن شرايط پيچيدهتر اجتماعي به ايجاد نهادهاي فزونتر اجتماعي نیاز است؛ که نهايتاً ميتواند عاملي براي برنامههاي کاهشي از نظر اجتماعي قرار گيرد، ايشان در اين زمينه ميگويند:
هرچه جمعيت بشر رو به فزوني نهد، طبعاً ارتباطات اجتماعي هم بيشتر ميشود؛ چنانکه فيالمثل، ارتباطات اجتماعي جامعه شهري بهمراتب، بيشتر و پيچيدهتر از ارتباطات جامعه روستايي يا قبيلهاي است؛ ازاينرو جامعه شهري به مؤسسات و دوايري نيازمند است که جامعۀ روستايي يا قبيلهاي را به آنها حاجتي نيست. رشد تدريجي جمعيت بشر، کار را بهجايي رساند که به سازمانها و ادارات بينالمللي، نظير دادگاههاي بينالمللي نياز افتاد؛ و چهبسا در آينده، ارتباطات چنان بيشتر و پيچيدهتر شود که براي رتقوفتق آنها، به مؤسسات و ادارات بسيار عظيمتري، که امروزه پيشبينيناپذير و ناشناخته است، احتياج باشد. تأکيد ميکنيم که اينها همه معلول رشد مثبت جمعيت است که خود چيزي بيشاز يک «ميل» نيست. چهبسا تصاعد جمعيت موجب شود عواملي بهوجود آيند که جمعيت را ازآنپس کاهش دهند؛ يا علل ديگري در کار آيند و رشد منفي جمعيت را باعث شوند، يا وقايع و حوادثي همچون طوفان نوح، بخشي عظيم يا اعظم از انسانها را ازميان بردارند. پيداست که در هريک از اين موارد، افزوني و پيچيدگي ارتباطات، متوقف يا کمتر خواهد شد (مصباح يزدي، 1391ب، ص 189).
بنابراين از ديدگاه علامه مصباح يزدي عوامل مقتضي افزايش يا کاهش جمعيت تنها اقتضاي قدرت توليد نسل نيست و عوامل ديگري ازجمله عوامل اجتماعي نيز ميتوانند در اين زمينه نقشآفرين باشند. ايشان همچنين از برخي روايات به اهداف اجتماعي امت اسلام در تکثير از ديدگاه پيامبر اسلام اشاره ميفرمايند:
ايشان با تمسک به روايت «أَكْثِرُوا الْوَلَدَ، أُكَاثِرْ بِكُمُ الْأُمَمَ غَداً»، فرزند را زياد کنيد؛ من به دليل کثرت اولاد شما در روز قيامت بر امتهاي ديگر مباهات خواهم کرد؛ به چرايي مطلوبيت تکثير نسل و دليل مطلوبيت آن اشاره ميکنند. همچنين به روايت امام صادق در اين زمينه اشاره ميکنند که فرمود هنگامي که يوسف برادرش را ملاقات کرد به او گفت اي برادر چگونه توانستي بعد از من ازدواج کني؟! بنيامين پاسخ داد بهراستي پدرم مرا امر کرد و فرمود اگر ميتواني از خودت فرزنداني داشته داشته باشي که زمين را به تسبيح وزين کنند، اين کار را انجام بده، همچنين روايتي که به انتخاب همسر ولود که زياد فرزند ميآورد «تَزَوَّجُوا بِكْراً وَلُوداً» اشاره ميکنند (بيانات آيتالله مصباح یزدی در همایش ملی تغییرات جمعیتی و نقش آن در تحولات جامعه، 9/8/1392).
در نهايت، نتيجه ميگيرند که: «قطعاً فرزند زياد در ازدياد گويندة لاالهالاالله تأثير دارد و حتماً مصلحت و حکمتي در آن نهفته است. شبيه آنچه در قواعد اصول فقه انجام شده، بايد از اصول موضوعۀ کلامي براي غناي بيشتر بحث و استخراج و استنباط فروع بيشتر استفاده کنيم (همان).
2ـ2. اصول موضوعۀ کلامي در تکثير نسل
علامه مصباح يزدي با استفاده از قاعده کلامي مبتني بر يک قاعدۀ فلسفي، يعني افاضة جود و فياضيت مطلق الهي، بهعنوان هدف آفرينش، هدف الهي از آفرينش انسان از موجودات پستي مانند خاک، گياه و اسپرم را، پديدآوردن موجودي باشعور، فهم، اراده و عشق به خدا ميداند و به هدف والاي تکثير جمعيت از طريق اسپرمي که «لَمْ يَكُن شَيْئًا مَّذْكُورًا» (انسان: 1)، آفرينش انساني ميدانند که شخصيتي بزرگ از نظر علمي، اخلاقي، سياسي و مُصلح جامعهاي باشد. از ديدگاه ايشان، ارزش بالقوه انساني که مانند حيوانات زندگي ميکند (حجر: 3)، براي همة انسانها يکسان است؛ اما اگر انسان موحد و خداشناس شد، هيچ عددي نميتواند اين فاصله را تعيين کند و نبايد در مطلوبيت آن شک کرد. همچنين ايشان قاعده فياضيت خداي متعال را به قاعدۀ اصولي تنجز تکليف در صورت علم به غرض مولي، در صورت عدم نص، پيوند ميزنند و به نقل از مرحوم آخوند ميفرمايد: اگر کسي غلام زرخريدي دارد که بايد از او اطاعت کند. او ميداند که مولا الان تشنه است؛ شرايط نيز بهگونهاي است که نميتواند تشنگی خود را ابراز کند و نیاز خویش را به آب بیان کند؛ چنین عبدي که به غرض مولا علم داشته باشد، ولو نصي به آن هم نرسيده باشد، بايد غرض مولا را تحقق ببخشد. در مورد تکثير نسل نيز حکمت خداي متعال در ربوبيت و خلقت انسان روشن است. علامه مصباح يزدي در اين زمينه ميفرمايد: اگر کسي بداند غرض خداوند چيست، حق ندارد آن را پشت گوش بيندازد و بگويد که به من چه؟! اگر بدانيم خداوند چيزي را دوست دارد، و حکمت و غرض آفرينش او اين اقتضا را دارد، نبايد در مطلوبيتش شک کنيم.
در مورد عناوين ثانويه در مسئلۀ جمعيت و اينکه ممکن است مطلوبيت تکثير نسل تحت تأثير عناوين ثانويه قرار گيرد، با توجه به اينکه عالم طبيعت، عالم تزاحمهاست؛ ميفرمايند: گاهي چيزي که ابتدا حلال است، حرام ميشود و يا حرام است، ولي واجب ميشود. به نظر ايشان اين مسائل بهمنزلة اصول موضوعۀ کلامي است که ابتدا با دليل عقلي در علم کلام اثبات ميشود، و افق جديدي براي اثبات برخي احکام فقهي در مسئلۀ جمعيت، به روي ما باز ميکند (بيانات آيتالله مصباح يزدي در همایش ملی تغییرات جمعیتی و نقش آن در تحولات جامعه، 9/8/1392).
بعد از بررسي اصل مطلوبيت تکثير نسل به بررسي سومين شاخصه مسئلۀ جمعيت از ديدگاه علامه مصباح يزدي، يعني عوامل تأثيرگذار در کاهش جمعيت ايران ميپردازيم.
3. عوامل پديدآيي مشکل جمعيت در ايران
استاد عوامل بهوجود آمدن و استمرار کاهش جمعيت در ایران اسلامی و رسيدن آن به مرحلۀ بحراني را موارد زير ميدانند:
1ـ3. توطئه دشمنان
از ديدگاه علامه مصباح يزدي توطئههاي دشمنان اسلام، انقلاب و تشيع، يكي از مشکلات اصلي است. گرچه کار طبيعي دشمن، دشمنيکردن است؛ بايد کمبودها و فرصتهايي که زمينهساز اجراي نقشههاي دشمن شده، مورد بررسي قرار گيرد (بیانات آیتالله مصباح یزدی در دیدار اعضای کارگروه جمعیت، 9/4/1397).
2ـ3. خطاي روحانيان
علامه مصباح يزدي به خطبههاي نماز جمعه و سخنرانيهاي رسمي در دهة اول انقلاب توسط برخي از بزرگان و استفاده از برخي از روايات با توجيه ظاهري، وضع نامناسب اقتصادي کشور، و اولويت جبران خرابيها و خسارتهاي ناشي از جنگ و بمبارانها، با اشاره به اينکه برخي افراد حسن نيت نيز داشتند، ميفرمايند: «ديدگاه اين افراد آن بود که يکي از راهها اين است که بهطور موقت جلوي رشد جمعيت گرفته شود تا هزينه جديدي بر دوش دولت و نظام گذاشته نشود» (همان). استاد معتقدند که براي مشکلاتي که پيش ميآيد با توجه به اهميت ارزشهاي ديني بايد به فکر راهحل بود؛ نه آنکه بهعنوان مثال، اقدام اشتباه به کاهش جمعيت کرد. ايشان با طرح اين سؤال که آيا بايد با توجه به مشکلاتي که با ازدياد جمعيت همراه است، اقدام به کاهش جمعيت کرد، يا براي آن مشکلات راهحلي يافت؟ ميفرمايند: «معمولاً در مسائل متزاحم، اهم ملاک عمل قرار ميگيرد و موضوع مهم تعديل ميشود. در مسئلۀ جمعيت هم به لحاظ اهميتش لازم است مشکلات ناشي از آن به گونهاي تدارک شود. اين اقدامات فراتر از احکام اوليه اسلام، به احکام ثانويه که از اختيارات ولي فقيه مبسوطاليد است، نياز دارد» (همان).
از ديدگاه ايشان در حوزۀ مسائل جديد جامعه اسلامي با توجه به نيازهاى جديد در اثر تغيير شرايط اجتماعى، که در اثر پيچيده بودن شرايط اجتماعى و فراوانى جمعيت و ساير عوامل اجتماعى و زيستمحيطى، امکان برآورده شدن آنها توسط خود مردم وجود ندارد، ضرورت دارد که از سوى مراجع ذىصلاح مقررات خاصى وضع گردد: «سخن ما اين است که اين مقررات بىريشه نيستند و بىحساب و بهدلخواه افراد تنظيم نمىگردند؛ بلکه اين مقررات و احکام ثانويه بايد در چارچوب قوانين کلى اسلام قرار گيرند» (مصباح يزدي، 1394، ص 108).
ايشان ابتلا به آسيب کاهش جمعيت از طريق بهترين و معتمدترين شخصيتها، مانند ائمۀ جمعه ـ که کسي در سخن آنها شبههاي نميکرد ـ را درسي ميدانند که افراد در اظهارات خویش، بخصوص در موضوعاتي که تخصص ندارند، بيشتر دقت کنند (بیانات آیتالله مصباح یزدی در دیدار اعضای کارگروه جمعیت، 9/4/1397).
3ـ3. خطاي دولتمردان
شبيه اين توجيه براي دولتمردان و سياستمداران داخلي هم هست. بهطور طبيعي اولين چيزي که براي دولتها اولويت دارد رفع مشکلات اقتصادي کشور است، و آنچه به يک دولت يا نظام ضربه ميزند اینکه وضع اقتصادي مردم خراب باشد. بر همين اساس، دولت هميشه پرهيز دارد از اينکه هزينههايش زياد شود تا منابع در اختيار را صرف کارهايي کند که مردم را بيشتر خوشحال ميکند. اگر خيلي به دولتمردان حسنظن داشته باشيم و بپذيريم که خودشان و مشاورانشان صادقانه در اين زمينه کار کرده و ميکنند؛ بايد بگوييم اشتباه آنها اين است که در کنار منافع اقتصادي، خطر رکود و بعد از آن سقوط جمعيت را به حساب نميآورند؛ مسئلهاي که در درازمدت به منافع اقتصادي آنها نيز ضرر خواهد زد (همان).
4ـ3. عقبماندگي علمي
يکي از رخنههاي جامعة ما که دشمنان توانستند از آن نفوذ و سوءاستفاده کنند، کمبودهاي علمي بود. ما در رشتههاي علوم انساني و حتي برخي رشتههاي علوم تجربي بهرغم پيشرفتهايي که در بعضي رشتهها مانند فيزيک اتمي داشتهايم، در اغلب رشتههاي دانشگاهي دچار عقبماندگي هستيم و اساتيد به ترجمۀ مقالات و کتابهاي ديگران و درسهايي که غالباً از دانشگاههاي خارجي آموختهاند و ميپندارند که وحي منزل است، بسنده ميکنند؛ و هنرشان اين است که همين متون را در دانشگاه تدريس کنند. پس عامل ديگر، ضعف علمي فرهيختگان کشور، بهويژه اساتيد دانشگاه، و بالأخص در رشتههاي خاص مرتبط با مسئلة جمعيت است (همان).
5ـ3. فرهنگ راحتطلبي جهاني
عامل ديگر که بهظاهر عامل تأثيرگذار و فعالي نيست، ولي زمينهساز است و ضرر آن نهتنها کمتر از عوامل ديگر نيست و شايد بيشتر هم باشد، فرهنگ عمومي جهاني، يعني راحتطلبي و آسايش و فرار از مسئوليت پرورش و تربيت فرزند است. نفوذ مدرنيته، تجدد و پيشرفت، فرهنگ راحتطلبي را نيز بههمراه خود آورده است. زن و مرد ميخواهند شبانهروز به هر جايي بروند، شبنشينيها و ارتباطات جايز و غيرجايز، مشروع و نامشروع داشته باشند و بچه مزاحم آنها نباشد. زن ميخواهد فارغ از زحمت دوران بارداري، شيردهي و پرورش و تربيت فرزند، راحت باشد. اين آفت در درون کشورهاي اسلامي نيز وجود دارد؛ بهويژه در قشر تحصيلکرده و بالاخص در بانوان؛ اولاً دير ازدواج ميکنند و بعد از ازدواج کردن دنبال راحتي هستند و بهزودي بچهدار نميشوند و حتي گاهي با نامزد خود شرط ميکنند که تا چند سال نبايد فرزندآوري داشته باشند. اين نه توطئة خارجي، و نه نقص در مديريت داخلي؛ بلکه يک عامل فرهنگي است. راهحل اين مشکل نيز مبارزه با امريکا و عوض کردن دولت و استيضاح وزير و چيزهايي از اين قبيل نيست. اين مشکل، فرهنگ راحتطلبي و عدم مسئوليتپذيري براي فرزندآوري در اکثريت جامعه وجود دارد. بههمين دليل، مؤسسات تربيت کودک، شيرخوارگاهها و امثال اينها روزبهروز بيشتر ميشود. بههرحال، همة اينها يک عامل فرهنگي دارد که همان راحتطلبي است (همان).
4. شيوة برخورد با مشکل جمعيت
از نظر علامه مصباح يزدي لازم است با توجه به امکانات مالي و نيروي انساني فعال و نيز اهميت و اولويت مسائل مختلف جمعيت، با تأمل و برنامهريزي دقيق و منطقي ورود کرد. بهعنوان مثال مشکلاتِ ناظر به مسائل بهداشتي و پزشکي موضوع جمعيت، نمونهاي از مشکلات کشور است و در ساير بخشهاي کشور نيز مشکلات کمتر از اين نيست. نوع برخورد صحيح با اين مشکلات چگونه بايد باشد؟ حکم فقهي اين مسائل را ميتوان با رجوع به مراجع دريافت کرد. از مقام معظم رهبري سؤال شده و پاسخ آن روشن است؛ هرچند در عمل به آن عزم جدي وجود نداشته است. البته اين اختصاص به مسئلۀ جمعيت ندارد؛ بلکه در مسائل اقتصادي مانند ربا هم هست (سخنرانی آيتالله مصباح يزدي در دیدار با جمعی از پزشکان و کارشناسان عرصة جمعیت و سلامت، 6/10/1397).
1ـ4. تمرکز بر مشکل اصلي
پرسش اساسي اين است که با اين مشکلات بايد چگونه مواجه شد؟ روشهايي را امروز در اروپا و نمونة بارزش در فرانسه، بلژيک و مجارستان ميبينيد. در فرانسه که انقلاب کبير آن گوش و چشم دنيا را پر کرده، وضعشان اينطور است که مردم در خيابانها در حال اعتراض به نظام سرمايهدارياند. در امريکا بيش از هشتاد درصد مردم با رئيسجمهورشان مخالفاند و ضمن گفتن ناسزا به او ميگويند ما عارمان ميشود بگوييم امريکايي هستيم. با اين شرايطي که دارند، آيا ما بايد از آنها کار ياد بگيريم؟!... آيا اين است راهي که ما از امام، اسلام و منابع ديني فراگرفتهايم؟! (همان)
پيش از انقلاب، براي مثال، علما نامهاي براي اعليحضرت مينوشتند که در جايي چنين اشکالي وجود دارد، و نمايندهاي ميفرستاند؛ يا اينکه گاهي چند عالم از شهري مهاجرت ميکردند و غالباً هم به شهر ري ميرفتند؛ مثل مرحوم حاج آقا حسين قمي از مشهد و برخي ديگر از شهرهاي ديگر، در شهر ري بست نشستند. آنها مدتي ميماندند و بعد هم ميرفتند و تمام ميشد. اوائل نهضت روحانيت در کل کشور همينطور بود. هنگامي که امام و سپس آقايان ديگر را دستگير کردند؛ يک عده از روحانيون چنين کردند. نتيجه چنين حرکاتي اين بود که نمايندهاي از طرف شاه تعيين شود، جلسهاي تشکيل شود، دولت با آنها مذاکره کند، و امتيازات کوچکي به آنها بدهند.
اما امام راه ديگري را پيشنهاد کردند و آن اينکه روي مسائل جزئي تکيه نکردند؛ بلکه گفتند ريشة مشکلات شاه است و بايد همة نيروها روي اين مسئله متمرکز شوند و اين رژيم بايد عوض شود؛ با اين رژيم نميتوان کار کرد. اگر امروز يک بخش آن را درست کنيد، فردا از يک جاي ديگر سر درميآورد. امام حتي مارکسيستها را هم در اين مبارزه طرد نکرد. شعار امام اين بود که همه باهم باشيد و بايد کاري کنيد که رژيم ساقط شود.
وقتي امام در پاريس بودند، افرادي از گروههاي سياسي خدمت ايشان رسيدند و پيشنهادهايي مطرح کردند؛ برخي گفتند شاه فقط سلطنت کند و...؛ يکي از افراد فعالي که هم به او اعتماد داشتند و هم سابقة سي يا چهل سال رفاقت با امام داشت، مرحوم آقاي صدوقي بود. بعد از همه گفتوگوها و پيشنهادها، امام يک جمله گفتند و آن اينکه برگرديد و با پهلوي مبارزه کنيد. آنها هم هيچ جواب ديگري نداشتند و راه هم همين بود. اگر امام اين کار را نکرده بود، فعاليتهاي آنها به هيچکجا نميرسيد (همان).
5. راهبرد برونرفت از مشکل جمعيتي
حال سخن اين است که با توجه به اين آسيبها چه راهبرد و راهکارهايي براي افزايش جمعيت وجود دارد؟ بايد توجه داشت که راهحلها در يک امر خلاصه نميشود؛ شايد راهحلهايي وجود داشته باشد که اگر به منابع اسلامي مراجعه کنيم به برخي از آنها دست مييابيم.
1ـ5. لزوم تعيين روش در آغاز
امروز هم بايد بنشينيد و در اينباره بينديشيد. اولين راه اين است که بايد کار را پلکاني ديد؛ اولويتبندي کرد و مرحله به مرحله انجام داد. در اين بخش، يک مسئلهاي که اولويت دارد، ريشة مشکل است که بايد آن را حل کرد و بعد به کارهاي بعدي پرداخت. من نميگويم هيچ کار نکنيد؛ اما راه بايد مشخص باشد. يا بايد مسائل را دستهبندي و اولويتبندي کرد و اول کوشيد همۀ نيروهاي فعال را در حل مسئلة مادر صرف کرد. اگر اين مسئلة اصلي حل شود، راه براي حل ديگر مسائل باز ميشود؛ ولي اگر اين حل نشود، مشکل در برههاي ديگر خود را به شکلي بروز ميدهد.
افزون بر اين، بايد اختلاف سليقهها و تبدل آراي نيروها را نيز در نظر گرفت. ببينيد که طي چند سال گذشته چهقدر نوسان در افکار و موضعگيريهاي افراد پيدا شده است. براي مثال، در عرصة سياسي عدهاي امروز اصلاحطلباند؛ فردا اصولگرا؛ و گاهي جزء نيروهاي مستقل و...! در هر زمان، به تناسب موقعيت ديدگاههاي مختلفي را مطرح ميکنند؛ و با اين وضع ديگر چه کاري پيش ميرود؟!
به نظر من کارهاي پراکنده چندان نتيجه قابل توجهي ندارد؛ بلکه بايد مسئله اصليتر را در اين ميان شناسايي کنيم. نميگويم همة مسائل حتماً پلکاني است؛ زيرا در مواردي دوشاخه يا پنجشاخه و... ميشود؛ ولي اينها يک مسئله ريشهاي دارند که اگر آن حل نشود، هيچکدام از اينها حل نميشود (همان).
2ـ5. بررسي ابعاد موضوع و نقش عوامل متعدد
بنابراين ابتدا با فکر کردن، بايد مسائل را دستهبندي کنيد. مسئلۀ جمعيت فقط يک مسئله پزشکي نيست؛ بسياري از جوانها خودشان نميخواهند فرزندآوري داشته باشند و ميخواهند راحت و بدون زحمت زندگي کنند. يعني همه مشکلات ناشي از اين نيست که عدهاي در عرصة پزشکي مانع از فرزندآوري ميشوند؛ بلکه فرهنگ امروزي جامعه اين است. زن، خودش ميخواهد مستقل باشد و بهدنبال کار ميرود و نميخواهد بچهداري کند. عدة زيادي خودشان به دکتر پول ميدهند تا فرزندشان را سقط کنند، يا از بارداري جلوگيري کنند.
موانع متعددي بر سر راه رشد جمعيت وجود دارد که ريشة همة آنها فرهنگ غلط و بيديني است. پس بايد کاري کرد که دين زنده شود، اعتقاد به خدا، معنويت، زندگي ابدي و ارزشهاي انساني پررنگ شود. اگر اين بخش اصلاح شد، همۀ چيزهاي ديگر قابل اصلاح است، ولي اگر اين مسئله حل نشود، کار به نتيجه نميرسد؛ زيرا چهبسا قانوني هم وضع کنند و چند صباحي هم به اين مسئله بپردازند و پس از مدتي هم فراموش ميشود و آش همان آش و کاسه همان کاسه (همان).
1ـ2ـ5. جمعبندي و اولويتبندي مشکلات
با توجه به تعداد نيروي فعال، دلسوز و مخلص که در کشور داريم، اگر اينها بخواهند در کارهاي مختلف پخش شوند، چندان اميدي براي رسيدن به هدف نميتوان داشت. ما بايد بکوشيم در بخشهاي مختلف اين مسئله، مانند عرصههاي پزشکي، اجتماعي، جمعيت و خانواده، اختيارات زن و شوهر، تربيت فرزند، مسائل اخلاقي، نظامي، سياسي و... که مطالعاتي داريم، باهم تبادلنظر کنيم و به راهکاري برسيم. انجام اين کار از دو طريق ممکن است:
يک راه اين است که گروهي از متخصصان رشتههاي مختلف گرد هم آيند و همۀ مسائل مربوط را بررسي کنند. در اين روش، فرض بر اين است که مسائل در عرض هم هستند و اگر ما صد گروه داشته باشيم، هرکدام بايد در يکي از اين عرصهها تلاش کنند.
رويکرد دوم اين است که مجموعة مشکلات در هر بخش را فهرست کنيم؛ براي مثال، ده نماينده از ده گروه اجتماعي داشته باشيم که هرکدام به کمک ياران خود که شامل صدها نفر از دوستان، همکاران و همفکران ايشان هستند، مشکلات بخش خود را استخراج کنند؛ يعني مشکلات هريک از بخشهاي دانشگاه، اقتصاد، پزشکي، اخلاق، و... را جمعآوري، و سپس اولويتبندي کنند. اين در امور پلکاني است و درجهبندي دارد که اگر برخي از آنها حل شود، راه براي حل بعضي ديگر باز ميشود؛ اما اگر برعکس عمل شود و بخواهيم شيپور را از طرف دهان گشادش بزنيم، تا آخر به هيچ نتيجهاي نميرسيم (همان).
2ـ2ـ5. مشکل اصلي کمرنگ شدن ارزشهاي الهي
مشکل اصلي اجمالاً اين است که ما بعد از دوران انقلاب و شکوفايي و پيروزي انقلاب، به دلايل مختلف جامعهشناختي، مردمشناسي و دلايل مختلف ديگر، بهسمت دنياگرايي سوق پيدا کرديم و ارزشها کمرنگ شد؛ تا به اينجا رسيده است که چيزهايي را که در دهة دوم انقلاب خوابش را هم نميديديم، با چشم خود ميبينيم؛ خيلي هم عادي شده است و هيچهم نگران نميشويم! ريشة اصلي اين است که دين فراموش شده است و بسياري از کساني هم که از دين سخن ميگويند، از آن بهعنوان وسيلهاي براي دنيايشان استفاده ميکنند. دين را هم براي اين ميخواهند که چند روز راحت زندگي کنند و استفاده بيشتري ببرند. اصلاً دين چيست؟ براي چه بايد بدان پايبند باشيم؟ ما براي چه آفريده شدهايم؟ انبيا براي چه آمدند؟ اگر دين خراب شود، کجاها خراب ميشود؟ يک احتمال هم بدهيد که اگر دين خراب شود، همه چيز خراب ميشود، و هيچ چيزي باقي نخواهد ماند (همان).
ما خودمان را هم گم کردهايم، و فراموش کردهايم که براي چه آمدهايم، براي چه ميجنگيم، براي چه مبارزه کرديم، براي چه انقلاب کرديم، آفتش از کجاست، و راه مبارزهاش چيست (همان).
3ـ2ـ5. ريشه جهاني مشکل خانواده
به عقيدۀ علامه مصباح يزدي مشکل خانواده و جمعيت نتيجه تضعيف نهاد خانواده در جهان است؛ ايشان در اين زمينه ميفرمايند:
بشر اين عصر قدر اين نعمت و رحمت گرانبهاى الهى را نمىشناسد و براى رسيدن به لذتهاى زودگذرى که از راههاى ديگرى برايش پيدا مىشود و در تعارض با مسائل مربوط به زندگى خانوادگى است، به خانواده پشتپا زده و بنيان آن را بسيار سست کرده است. امروزه بسيارى از زن و شوهرها براى کسب درآمد، دور از يکديگر در محيط بيرون از خانه به کار و فعاليت مىپردازند. پيداست که در چنين اوضاع و شرايطى روابط خانوادگى و انس و الفت همسرى بهتدريج تضعيف و گسسته مىشود و عملاً ديگر خانوادهاى وجود نخواهد داشت. متأسفانه کار خانواده و سستى و ويرانى آن بهجايى رسيده که در زمان ما در بسيارى از کشورها دو نفر همجنس با هم ازدواج مىکنند! اين افراد براى بچهدارشدن نيز کودکى را از پرورشگاهها و مکانهاى ديگر پيدا مىکنند و در مراکز ثبت اسناد رسمى بهثبت مىرسانند که او فرزند آنهاست و از آنان ارث مىبرد! دولتهاى اين کشورها، بخصوص کشورهايى که رشد جمعيتشان منفى است، نيز به اين خانواده که اکنون به اصطلاح بچهدار شده کمک مالى مىکنند تا از فرزندشان نگهدارى کنند! اين وضع خانواده در قرن بيستو يکم و عصر به اصطلاح، اوج شکوفايى تمدن بشرى است! همۀ اينها بر اثر ناسپاسى آن نعمت الهى است که خداوند بهطور فطرى و طبيعى در بشر قرار داده و تحت تأثير آن، زن و مرد با يکديگر رابطه برقرار مىکنند و در نتيجه ازدواج آنها فرزندانى بهوجود مىآيد (مصباح يزدي، 1388الف، ص 346ـ347).
4ـ2ـ5. پيامدهاي جمعيتي فمينيسم
علامه مصباح یزدی، همچنين در مورد فعاليتهايي که تحت عنوان دفاع از حقوق زن (فمينيسم) در دنيا انجام ميشود و پيامدهاي جمعيتي نهضت به اصطلاح طرفدار حقوق زن ميفرمايند:
متأسفانه بايد پذيرفت که نتايج بهدستآمده از نهضتهاى دفاع از آزادى و حقوق زن، منفى بوده است و اين واقعيتي است که محققان و متفکران غربى نيز به آن اعتراف دارند. اهم اين پيامدها عبارتند از:
1. نابودي کرامت زن: زنان بهصورت ابزار هوسراني براي مردان درآمدند و کرامت خود را از دست دادند.
2. رواج همجنسبازي: در دسترس بودن بيش از حد زنان و نيز رفتار غيرطبيعى آنان سبب شده که مردان کمکم از آنان رويگردان و حتى متنفر گردند. اين امر به سهم خود باعث شده که مردان براى ارضاي غريزۀ جنسى به همجنسان خود روى آورند. سردى و بىمهرى مردان نيز زنان را واداشته که عطش جنسى خود را به وسيلۀ همجنسان خود فرو بنشانند. رواج همجنسبازى در کشورهاى غربى بهطور عمده معلول همين علت است که خود منشأ بسيارى از بيماريهاى روان تني شده است؛ بهگونهاىکه امروزه اين پديده بهصورت يکى از مشکلات بزرگ براي تمدن غرب درآمده است.
3. فروپاشي نظام خانواده: فعاليت افراطي زنان در بيرون از خانه موجب گشت تا آنان نتوانند به کارهاى خانه، چنانکه بايد و شايد، رسيدگى کنند و عدم توفيق زنان در امور خانهدارى، زمينهساز تشديد اختلافات خانوادگى گرديد. از سوي ديگر استقلال اقتصادى و داشتن در آمد سبب گستاختر شدن زنان شد، و بيم آنان را از متارکه و طلاق کاهش داد. در نتيجه دامنۀ نزاعهاى خانوادگى گسترش يافت. ناگفته پيداست که پيامد تشديد اينگونه اختلافات در غالب موارد، چيزى جز طلاق و جدايى زن و شوهر نيست.
4. افزايش تعداد دختران و زنان بدون شوهر: يکى از نتايج نهضتهاى طرفدار زنان، منع تعدد زوجات بود؛ زيرا آن را بىحرمتى به شخصيت زنان و موجب تضييع حقوق آنان ميانگاشتند. از سوي ديگر، ازدواج موقت را هم با استدلالهايى مشابه منعکردند؛ بهرغم ارتباطهاي آزادي که خارج از چارچوب ازدواج، شايع بود. مجموع عواملي چون همجنسبازى، ازدياد طلاق، ممنوعيت چندهمسرى و ممنوعيت نکاح موقت، نتيجهاي جز افزايش سريع تعداد جمعيت دختران شوهرنکرده و زنان بيوه نداشت. اين امر در کشورهايى که مبتلا به جنگهاى شديد خانگى يا برونمرزى مىشدند و تعداد زيادى از مردان خود را از دست مىدادند، شکل مصيبتبارتر و چارهناپذيرترى بهخود مىگرفت و از صورت يک امر موقت و گذرا خارج مىشد (مصباح يزدي، 1388ب، ص 178ـ180).
3ـ5. راهکارهاي حل مشکل جمعيت
علامه مصباح يزدي راهکارهايي را براي حل مشکل جمعيت بيان ميکنند که مهمترين آنها تربيت فرهنگي، بهویژه فعاليتهاي فکري فرهنگي حوزههاي علميه است.
استاد در مورد بهترين روش براي حل ريشهاي مشکل جمعيت ميفرمايند: «بهنظر من بايد بيشتر براي کار فرهنگي سرمايهگذاري کنيم. قدم اول و پلة اصلي همين است. اگر اين اصلاح شود، همه چيز ديگر در سايه آن قابل اصلاح خواهد بود. متأسفانه در دهههاي اخير، بخصوص اين دهة آخر، ارزشهاي ديني بهشدت در حال ضعيفشدن است. اين کار بهويژه توسط سايتها، کانالها، و برنامههايي انجام ميشود که بهطور دائم جوانها و حتي بچههاي هفت يا هشت ساله را نهتنها نسبت به دين، بلکه نسبت به ارزشهاي خانوادگي بيعلاقه ميکنند» (سخنراني آيتالله مصباح يزدي در ديدار با جمعي از پزشکان و کارشناسان عرصة جمعيت و سلامت، 6/10/1397). براي مثال، رواج استفادۀ طولاني از موبايل در خانهها، تضعيف رابطه با پدر و مادر و در نتيجه به محاق رفتن ارزشهاي خانوادگي حاکي از يک تغيير فرهنگي عميق است. علامه مصباح يزدي در اين زمينه ميفرمايند: «ما در مقابل آن بايد عاملي ايجاد کنيم که اينها را خنثا کند و جاي آن را بگيرد. بايد با زبان هنر با مردم سخن بگوييم؛ بايد در مقابل اين طيف، هنرمنداني تربيت کنيم که با زبانِ بازي، نمايش و فيلم به فرزندان دين بياموزند» (همان)؛ متأسفانه کمبودهاي فراواني از نظر نيرو، راهکار و انگيزۀ لازم وجود دارد: ايشان در اين زمينه ميفرمايند: «راهحل اساسي اين است که ابتدا خودمان فکرمان را عوض کنيم و بفهميم ريشة همه اين مسائل باورها و ارزشهاست؛ يعني دين. پس بايد هرچه در توان داريم در اين بخش سرمايهگذاري، و حد نصابي از آن را تأمين کنيم و سپس به مسائل ديگر بپردازيم» (همان).
الحمدلله خداوند تاکنون گرايشی به دين در بين جوانهاي ما قرار داده؛ بهگونهايکه ميان عوامل فساد و گرايشهاي ارزشي و ديني توازني ايجاد شده که اينهم به برکت خونهاي شهداست. اما بايد براي مقابله با نفوذ فرهنگي غرب چارهاي انديشيد. نسلي که با اين ابزارها مأنوس و تربيت شده، هنگاميکه بر سر کار بيايد، بسيار خطرناک است و خيلي بايد براي آينده انقلاب نگران باشيم؛ مگر آنکه تلاشي جدي براي تقويت فرهنگ ديني و تربيت معنوي اسلامي و تأمين حد نصاب آن در جامعه صورت دهيم.
علامه مصباح يزدي نقش اصلي حوزۀ علميه را فعاليتهاي فرهنگي و اسلامي، پژوهش و آموزش ميدانند و در اين زمينه ميفرمايند:
اهميت کار علمي زماني دوچندان ميشود که شايد هيچ نهاد ديگري بهاندازة ما توان اين کار را نداشته باشد. پس بايد در ابتدا بينديشيم که در اين زمينه هر کار علمي که ميتوانيم انجام دهيم و کوتاهي نکنيم؛ راهها و منابع آن را بشناسيم، از شگردهاي دشمن آگاهي يابيم و موضع مناسبي در مقابل آنها اتخاذ کنيم (بیانات آیت الله مصباح یزدی در دیدار اعضای کارگروه جمعیت، 9/4/1397).
ايشان معرفي آثار علمي و نتايج آن به ديگران و عموم مردم با روشهاي مشروع و عقلايي مانند برگزاري نشستها، استفاده از ظرفيتهاي هنري و رسانهها را مکمل کار علمي بهشمار ميآورند و دربارۀ کاستيهاي ما در اين زمينه ميفرمايند:
ما براي مهمترين کارها هيچ برنامة تبليغي نداريم؛ براي کاري که مهمترين عامل در بقاي نظام و اسلام است و شخص مقام معظم رهبري بارها بر آن تأکيد کردهاند! براي چنين کار مهمي، اگر خيلي تلاش کنيم اين است که اطلاعيهاي ميزنيم که فلان روز جلسهاي دربارة جمعيت هست! اين بيشترين تبليغي است که براي اين کار انجام ميشود (همان).
يکي از مصداقهاي تبليغ، ارائۀ تحليلهاي علمي و مستند به منابع علمي است. در اين زمينه ايشان ميفرمايند:
در کشور ما هنوز بسياري از مردم وقتي مطلبي را از يک پرفسور انگليسي نقل ميکنيد خيلي بيشتر در آنها اثر ميگذارد؛ براي مثال، در بين جمعيتشناسان دنيا کساني هستند که ديدگاههاي علمي دارند که بايد آنها را شناسايي کرد و در کنار مطالب ديني و وحياني، به ديدگاهها و تجربههاي آنها نيز استناد کرد (همان).
استاد در ضرورت استفاده از ابزاري که خداوند در اختيار ما قرار داده و اقشار ديگر کمتر از آن بهرهمندند، يعني شناخت صحيح اسلام، و مباني و استلزامات آن، ميفرمايند:
از کسي که از ابتداي جواني و نوجواني در امريکا زندگي کرده و حالا در ايران پست و مقامي پيدا کرده است، نبايد توقع داشت که مانند يک آيتالله اسلام را شناخته باشد و مانند او فکر کند. اما پرسش اين است که چرا ما روحانيان نصوص قرآن و آموزههاي امام را به اين زودي فراموش کرديم و به اين آفتها مبتلا شديم؟ اگر ما اين بستر را فراهم نکرده بوديم و به وظيفة خود عمل ميکرديم؛ آمريکاييها و شبکههاي مافيايي نميتوانستند اينگونه نفوذ کنند. بنابراين بايد بيشتر با توجه به خودمان نقصهايمان را جبران کنيم و بکوشيم قدمهايي براي رفع کمبودها برداريم (همان).
استاد معتقدند منحني سير ارزشهاي احياشده توسط امام راحل و يارانشان متأسفانه نزولي است؛ بهگونهايکه افراد متديني که بعد از چند سال به ايران ميآيند، اين تغيير را حس ميکنند. ايشان با توجه به آفتها و آسيبهايي که در مسئلۀ جمعيت وجود دارد و لزوم ارائه تحليل درست از آنها ميفرمايند: «آنچه براي ما مهم است، توجه به روش انبياء، يعني انذار است: «ألم يأتکم نذير». ما بايد بترسيم از خطرهايي که هست و از اينکه اگر کوتاهي کنيم چه عقوباتي بهدنبال خواهد داشت» (همان).
نتيجهگيري
از ديدگاه علامه مصباح يزدي مسئلۀ جمعيت يک موضوع ميانرشتهاي است که در درجه اول با جمعيتشناسي و سپس با جامعهشناسي و اقتصاد و فقه مرتبط است. از ديدگاه ايشان از اصول موضوعه کلامي بهخوبي مطلوبيت تکثير نسل استفاده ميشود. عوامل تأثيرگذار در کاهش جمعيت را توطئه دشمنان خارجي، خطاي روحانيان و دولتمردان و عقبماندگيهاي علمي ميدانند و ريشههاي اصلي روانشناختي آن را رواج فرهنگ راحتطلبي عمومي جهاني، تضعيف جهاني پايههاي خانواده بهعنوان پيامدهاي فمينيسم و تضعيف ارزشهاي ديني، در نتيجه همۀ اين عوامل ميدانند. در چگونگي برخورد با مشکلات جمعيتي در درجه اول تعيين روش در ابتداي کار، بررسي جنبههاي مختلف و بهدنبال آن اولويت بندي اقدامات براساس اهميت هر بعد از مشکل را ضروري ميدانند و نقش اصلي حوزههاي علميه را فعاليتهاي فرهنگي و انديشهاي در اين موضوع و ارائه تحليلهاي علمي مستند ميدانند. ايشان معتقدند اصليترين راهکار، برخورد ريشهاي با مشکل يعني عوامل ضعف دينداري و اعتقاد به ارزشهاي الهي در اين زمينه است. ميتوان لزوم برنامهريزي در جهت تقويت پايههاي علوم مرتبط با مسئلۀ جمعيت بهویژه جمعيتشناسي، جامعهشناسي جمعيت، اقتصاد جمعيت و فقه جمعيت؛ برملا ساختن توطئههاي دشمن، نقد روشنگرانه فمينيسم بهویژه تأثير آن در تضعيف جايگاه خانواده و نيز برنامههاي تقويت دينداري بهویژه ارزشهاي خانوادگي در زمينه فرزندآوري و فرزندپروري را از مجموعه ديدگاههاي علامه مصباح يزدي براي مواجهه با مشکل جمعيت نتيجهگيري کرد.
- منابع
 - بيانات آيتالله مصباح يزدي در ديدار اعضاي کارگروه جمعيت، 9/4/1397.
 - بيانات آيتالله مصباح يزدي در همايش ملي تغييرات جمعيتي و نقش آن در تحولات جامعه، 9/8/1392.
 - تقوي، نعمتالله، 1399، مباني جمعيتشناسي، تهران، آيدين.
 - توکلي، محمدجواد، 1395، اقتصاد جمعيت، قم، وثوق.
 - سخنراني آيتالله مصباح يزدي در ديدار با جمعي از پزشکان و کارشناسان عرصة جمعيت و سلامت، 6/10/1397.
 - سرايي، حسن، 1368، «موضوع و منزلت علمي جمعيتشناسي»، رشد آموزش علوم اجتماعي، ش 2، ص 26ـ31.
 - مصباح يزدي، محمدتقي، 1388الف، رستگاران، تدوين و نگارش محمدمهدي نادري قمي، چ سوم، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني
 - ـــــ ، 1388ب، نگاهي گذرا به حقوق بشر از ديدگاه اسلام، تدوين و نگارش عبدالحکيم سليمي، قم، مؤسسة آموزشى و پژوهشى امام خمينى.
 - ـــــ ، 1389، درباره پژوهش، تدوين و نگارش جواد عابديني، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني.
 - ـــــ ، 1391الف، به پیشواز خورشید غرب: گزارش سفر آیتالله مصباح یزدی به اسپانیا و امریکای لاتین، تدوین و نگارش مرتضی موسیپور، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
 - ـــــ ، 1391ب، جامعه و تاريخ از نگاه قرآن، قم، مؤسسة آموزشى و پژوهشى امام خمينى.
 - ـــــ ، 1394، پاسخ به جوانان پرسشگر، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني.
 
				
				
                        
  
