بررسی آثار و پیامدهای تکوینی و تشریعی حرامخواری از منظر آموزههای قرآن کریم

Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
انسان بهصورت طبيعي اولين نيازهاي خود را در تأمین خورد و خوراک ميداند و در اين راستا تلاش ميکند لذا بايد دانست که چه خوردن و خوراکهاي در اين مسير هم نيازهاي انسان را رفع ميکند و هم اينکه سعادت و سلامت او را تأمین ميکند. از سويي ديگر حرامخواري و آثار تکويني و تشريعي جز مسائلي است که در قرآن کريم به آن پرداخته شده است. اين توجه و پرداختن قرآن کريم اهميت و تأثیر اين مسئله را در سعادت و سلامت افراد جامعه را بيان ميکند.
از سويي ديگر با توجه به پيچيدگي امور، بهویژه براي انسان کنوني و آگاهي کافي نداشتن به مسئلۀ حرامخواري و توجه نداشتن بر آثار مخرب تکويني و تشريعي و ديده شدن و بروز آثار حرامخواري در جامعه کنوني، ما را بر اين داشت که به بررسي حرامخواري و آثار آن بپردازيم.
بهعبارت ديگر حرامخواري و آثار آن از اموري است که گريبانگير افراد جامعه است؛ و از سوي ديگر مسئلۀ دوري از حرامخواري از دغدغههاي اسلام براي سعادت و سلامت آحاد امت اسلام است. نبود اثري مستقل در ابعاد تکويني و تشريعي و لزوم آگاهي کافي در اين مسئله، ما را بر اين داشت که به بررسي حرامخواري و آثار تکويني و تشريعي آن بپردازیم.
روش مورد استفاده در اين تحقيق، روش توصيفي ـ تحليلي است. در بخش توصيفي، محقق ميکوشد آيات مطرح در زمينۀ حرامخواري را از بيان قرآن کريم و تفسيرهاي مفسران مورد بررسي و جمعآوري قرار دهد. همچنين پيامدهاي حرامخواري را که در آيات قرآن کريم مطرح شده و يا در بيان مفسران آمده، توصيف کرده، آنگاه ابعاد تکويني و تشريعي هريک از آنها را روشن سازد. در اين قسمت، محقق ديدگاه قرآن کريم را در رابطه با مفهوم حرامخواري مشخص ميسازد. در ادامه در بخش تحليلي نيز با توجه به بيان آثار حرامخواري در آيات قرآن کريم و تفسير مفسران و جمعبندي عبارات آنها، به پيامدهاي تشريعي و تکويني حرامخواری از منظر قرآن کریم پرداخته شده است.
در کتب تفسيري مانند مجمعالبيان، البرهان، نورالثقلين، الميزان و تسنيم، در ذيل آياتي که حرامخواري يا واژگان همسو با حرامخواري در آنها آمده، مطالبي در خصوص عنوان حرامخواري بيان شده؛ و در مواردي به بيان راهکارهاي جلوگيري از حرامخواري اشاره شده است. در مواردي بر روي يک مصداق خاصي تمرکز شده و در بعضي موارد نگاه تکبعدي به مفهوم حرامخواري صورت گرفته است. همچنين در کتب روايي، تعداد زيادي احاديث مربوط به حرامخواري بيان شدهاند؛ و در کتب اخلاقي مانند جامعالسعادات و گناهان کبيره نيز مباحث مربوط به حرامخواري مورد بررسي قرار گرفته است. در تمامي اين موارد به بخشي از پيامدها پرداخته شده و يا ابعاد ديگري را مورد تحليل و تحقيق قرار دادهاند. برخي دیگر از پژوهشهايي که با موضوع حرامخواري يا عناويني همسو با حرامخواري انجام شده، اشاره میشود:
کتاب ربا و حرامخواري (سبک زندگي شيطاني) (نوري همداني، 1393)؛ در اين اثر اصالت و شرافت انساني و رابطۀ انسان با دنيا مورد بررسي و واکاوي قرار گرفته و ابعاد گوناگون آن مورد تحليل قرار گرفته؛ سپس به بيان عنوان حرامخواري پرداخته شده و حرامخواري بهعنوان کسب حرام مدنظر قرار گرفته است.
مقالة «مال حرام و آسيبهاي اجتماعي» (پورعیسی، 1395)؛ در اين پژوهش با پرداختن به مصاديق حرامخواري به اين امر اشاره ميکند که حرامخواري در معنا و مفهوم، نوعی کسب و اکتساب است. آنگاه آثار و آسيبهاي اجتماعي حرامخواري برشمرده و رويکردي آسيبشناسانه بر مصاديق اجتماعي روز دارد. نویسنده در اين اثر سعي دارد که با توسعه در مصاديق حرامخواري به بررسي بهروزتر مصادیق و تطبيق آنها در عناوين مطرح در جامعه امروزي بپردازد.
مقالة «حرامخواري» (همداني، 1393)؛ در اين مقاله معناي حرامخواري بیان شده و حرامخواري را در لغت کسب درآمد از راههاي غيرشرعي، مانند رشوه، نزول، کمفروشي معنا کرده است. در ادامه به آثار دنيوي و اخروي حرامخواري پرداخته و به راهکارهاي پرهيز از حرامخواري اشاره شده است.
مقالة «آثار مال حرام بر تربيت با تأکید بر آيات و روايات» (هادوي و دهقاني، 1395)؛ نویسندگان در این مقاله به بررسي مال حرام و آثار آن بر تربيت و نیز تحليل آثار تربيتي مال حرام در ابعاد فردي و اجتماعي پرداختهاند.
وجه امتیاز پژوهش حاضر با پژوهشهاي گذشته را می توان در موارد زیر خلاصه کرد:
1. در اين پژوهش تعريفي جامع از مفهوم حرامخواري بیان شده که حرامخواري عرضي (باواسطه) و ذاتي (بيواسطه) را شامل میشود.
2. تمام پيامدهاي تشريعي و تکويني حرامخواري تبیین شده، و صرفاً به پيامد خاصي از موارد حرامخواري تمرکز نکرده است.
3. در اين مقاله تمرکز بحث بر محور خود قرآن کريم است و سعي بر آن شده که در تحليل حرامخواري و بيان پيامدهاي آن به خود قرآن کريم رجوع شود. در مواردي هم که به روايات رجوع ميشود، روايات تفسيري مدنظر هستند که ذيل آيات و براي تفسير خود آيات حرامخواري از طرف معصومان بهکار گرفته شده است.
1. معناي حرامخواري
حرامخواري يک واژه ترکيبي است؛ اهل لغت کسی را که مال حرام ميخورد (معين، 1381، ج 1، ص 584) را حرامخوار ميگويند. دهخدا حرامخوار را کسي معرفي ميکند که از کسب درآمد از راههاي غيرشرعي، مانند: رشوه، ربا، کمفروشي و امثال آن را انجام ميدهد (دهخدا، 1377، ج 9، ص 1120). اين واژه دلالت بر مطلق تصرف در مال غير ميکند و چون اولين احتياج طبيعي انسان در خوردنيهاست، نخست در خوردنيها فهم ميشود؛ حال آنکه اختصاصي به خوردن ندارد و در تمام استعمالهاي زباني نيز اينگونه است (طباطبائي، 1417ق، ج 2، ص 51).
معناي اصطلاحي حرامخواري همسو با معناي لغوي است. منشأ حليت و حرمتِ خوردن در ارتباط با حليت و حرمتِ خوردنيهاست. با توجه به اين منشأ، حليت و حرمت خوردنيها خود داراي دو قسم است: نخست «خوردن برخي چيزها حرام ذاتي است؛ مانند خبائث و حيوانات حرامگوشت؛ دوم چيزيکه حرمت ذاتي ندارد، بلكه فينفسه حلال است؛ ليكن چون با خورنده ارتباط صحيح و مشروعي ندارد و از آنِ وي نيست، تصرف و خوردن آن حرام است؛ مانند اینکه تصرف غاصبانه در مال ديگران حرام است؛ هرچند آن ديگري شخصيت حقيقي باشد. جامع همۀ اقسام خوردنهايي كه بهعنوان ثانوي حرام است؛ نظير اَكل مال ربوي و مانند آن؛ اَكل به باطل است و اينگونه خوراکيهاي حرام تحت اين عنوان تحريم شده است» (جوادي آملي، 1389، ج 8، ص 489). حرامخواري در خوردن اين دو نوع حرام صورت ميگيرد و خورندۀ اين موارد حرامخوار گفته ميشود؛ لذا در تمام اين موارد گفته ميشود که حرامخواري صورتگرفته است و مال حرام خورده شده است؛ همانطور که به اين معنا در کتب اخلاقي نيز اشاره شده است (دستغيب، 1388، ج 1، ص 384).
2. معناي اثر (پيامد)
متخصصان اهل لغت معناي اثر را باقيماندۀ چيزي گويند (ابنمنظور، 1414ق، ج 4، ص 5). عدهاي بهنحو اطلاق، باقيمانده را معنا کردهاند و باقيماندۀ هر چيزي را اثر گفتهاند (فراهيدي، 1410ق، 236). در تمام موارد، باقيمانده مطرح است؛ يعني حصول چيزي که دلالت بر وجود آن ميکند (راغب اصفهاني، 1412ق، ص 62).
اين معناي لغوي نيز در استعمالات قرآني مورد تأييد است؛ لذا در بيان آثار، به اعمالى اشاره کردهاند كه از انسان باقى مىماند و آثارش در محيط منعكس مىشود؛ مانند صدقات جاريه، بناها، اوقاف و مراكزى كه بعد از انسان باقى مىماند و مردم از آن منتفع مىشوند (مکارم شيرازي و همكاران، 1374، ج 17، ص 332). همينطور در بيان صاحب قاموس قرآن، مراد از اَثر، باقيماندة آنهاست (قرشي، 1412ق، ج 1، ص 22). لذا «بهطورکلي اَثر عبارت است از علامت و نشانهاي كه از چيزى يا از كسى باقى ماند، خواه بنائى باشد يا دينى، يا بدعتى يا جاى پائى و غير از اينها» (همان).
3. انواع آثار
آثار حرامخواري را با توجه به پيامدهايي که در بيان قرآن کريم و تحليل و تفسير مفسران به آن اشاره کردهاند، به دو دستۀ تکويني و تشريعي تقسيم ميگردد. در اين مقام، نخست به بيان تحليل آثار تشريعي اشاره ميگردد و سپس از آثار تکويني بحث خواهد شد.
1ـ3. آثار تشريعي
الف. خروج از فطرت ديني و الهي
نخستين و بنياديترين پيامد حرامخواري تشريعي، خروج انسان از فطرت ديني و الهي است، طبق بيان قرآن انسان بر فطرت ديني و الهي خلق شده است (روم: 30) و خدا انسان را بر پيروي کردن از فطرت امر کرده است (جوادي آملي، 1384، ص 28). از سوي ديگر زبان وحي و سخن قرآن نيز به لسان فطرت است (همان، ص 406)؛ و بيان احکام الهي بر پايه ملاکهاي فطري و مطابق با آن است (همان، ص 82).
طبق مطالب گفتهشده، براي فطرت در دين الهي جايگاه خاصي در نظر گرفته شده است و فطرت جايگاه ويژهاي در بيان قرآن کريم دارد. باتوجه به اين اهميت در تفسير آيات حرامخواري از مفسران بيان شده است که حرامخواري باعث خروج حرامخوار از فطرت ديني و الهي ميگردد.
در ذيل آية «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ» (مائده: 3) بيان شده است که اسلام به گوشتهايي که با طبيعت سازگاري دارد حکم حليت را جعل کرده است و آنها را تحت عنوان طيبات حلال قرار داده است و دليل و غايت اين امر احياي فطرت بشري است و «در احکام الهي هم، بجز احياء آثار فطرت كه در پس پرده جهل بشر قرار گرفته، ندارد» (طباطبائي، 1374، ج 5، ص 299). و از سوي ديگر قرار دادن حکم حرمت براي برخی خوردنيها باز در راستاي فطرت است که خوردن آنها فطرت الهي و ديني را از بين ميبرد.
لذا از سويي شارع جعل احکام حليت را براي شکوفايي فطرت دنبال ميکند و به چيزهاي امر ميکند که در پي آن، فطرت را شکوفا کند و اين امر در تمام احکام الهي يک قانون و قاعده است و بهتبع همين شکوفايي، احکامي را تحریم ميکند که فطرت را نابود ميکند و نهي به دوري کردن از حرامهاي نافي فطرت ميکند.
با توحه به اين نکتۀ مطرحشده، شکوفايي و از بين رفتن فطرت ديني و الهي همچون يک ترازويي است که هر قدر يک طرف آن سنگين گردد. طرف ديگر آن کمرنگ و از بين خواهد رفت.
همچنين در تفسير آية «الَّذينَ يَأْكُلُونَ الرِّبا لا يَقُومُونَ إِلاَّ كَما يَقُومُ الَّذي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطانُ مِنَ الْمَسِّ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبا وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهى فَلَهُ ما سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَ مَنْ عادَ فَأُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُون» (بقره: 275) نيز به اين مطلب تأکید شده است که رباخواري باعث انهدام فطرت ديني و الهي ميگردد (طباطبائي، 1417ق، ج 2، ص 411). رباخوار با حرامخواري خود از راه و روش صحيح که همان راه و روش فطري است، دور ميگردد و رفتهرفته با حرامخواري حکم فطرت را ساقط ميکند.
ب. پيروي از اَعمال و اهداف شيطان
دومين پيامد تشريعي حرامخواري که در آيات به آن پرداخته شده، پيروي از اعمال و اهداف شيطان است. ازجمله آياتي که به اين امر بهتصريح پرداخت کردهاند، موارد ذيل است.
در آية «يَأَايهُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِنَّمَا الخْمْرُ وَ الْمَيْسرِ وَ الْأَنصَابُ وَ الْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون» (مائده: 90) آمده است که اى كسانىكه ايمان آوردهايد، به تحقيق شراب و قمار و بتها، يا سنگهايى كه براى قربانى نصب شده و چوبههاى قرعه، پليد و از عمليات شيطان است؛ پس از آنها دورى كنيد، شايد كه رستگار شويد.
در آية «إِنَّما يُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِي الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ وَ يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ» (مائده: 91) نيز به اهداف شيطان اشاره دارد، که شيطان مىخواهد در ميان شما بهوسيلۀ شراب و قمار عداوت ايجاد كند و شما را از ذكر خدا و از نماز باز دارد؛ آيا با اين همه زيان و فساد و با اين نهى اَكيد خوددارى خواهيد كرد.
در اين آيات بهتصريح به اهداف و اعمال شيطان اشاره شده است و بيانکنندۀ اين مطلب است که حرامخوار با حرامخواري پيرو و دنبالۀ شيطان است و اهداف و اعمال شيطان را تبعيت ميکند.
از طرف ديگر نيز به اين مطلب تصريح شده است که از حلال و طيبات استفاده کنيد تا از خطرات شيطان در امان باشد؛ لذا در آية «يا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلالاً طَيِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ» (بقره: 168) به مردم گفته شده که ای مردم از آنچه در زمين است، حلال و پاكيزه بخوريد و از گامهاي شيطان پيروى نكنيد؛ زير اينكه او دشمن آشكار شماست.
در اين آيات به پيامد کلي حرامخواري، يعني تبعيت از اعمال و اهداف شيطان اشاره شده است و در ادامه به بيان مواردي که از اهداف و اعمال اشاره ميگردد.
ج. بدعتگذاري
بدعتگذاري يکي از موارد پيروي اَعمال و اهداف شيطان است که در آيه حرامخواري «ولاتَأكُلوا أموالَكُم بَينَكُم بِالباطِلِ وتُدلوا بِها إلَي الحُكّامِ لِتَأكُلوا فَريقاً مِن أموالِ النّاسِ بِالإثمِ وأنتُم تَعلَمون» (بقره: 88) به آن پرداخته شده است؛ که قرآن کريم در توصيف حرامخواري به ادلاء تعبير آورده است. در اين تعبير به اين نکته اشاره شده است که رشوه دادن موجب تحقق يک حکم نامشروع ميگردد.
«طبق اين آيه شريفه، قاضي رشوهگير، در حكمِ چاه پرلَجن دربستهاي است كه رشوهدهنده با پرداخت رشوه، دَلوي تُهي به درون چاه دل او ميافكند تا با اين اِدلاء، يعني دلواندازي از درون آن چاه، ظرفي لجن، يعني حكم برخلاف شرع بيرون آورد» (جوادي آملي، 1389، ج 8، ص 499).
مشابه این مطلب در مورد بدعتگذاري، دربارۀ رباخواري نيز آمده است؛ كسانى كه ربا مىخورند، در ميان مردم قيام و رفتارى ندارند؛ مگر مانند رفتار كسى كه شيطان او را به برخورد خود ديوانه كرده و تعادل رفتار او را بههم زده. اين بدان سبب است كه آنها گفتند: بىترديد دادوستد نيز مانند رباست (بقره: 275).
لذا حرامخوار، گاهی در بدعتگذاري و جعل حكمْ پيرو و دنبالهرو شيطان است؛ همانطور که شيطان طبق آية «وأن تَقولوا عَلَي اللّهِ ما لاتَعلَمون» (بقره: 169) بهسوي تشريع و بدعت تشويق ميكند.
د. قطع رابطه انساني
يکي ديگر از موارد پيروي حرامخوار از اعمال و اهداف شيطان، قطع رابطۀ انساني است؛ لذا در آية «إِنَّما يُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِي الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ» (مائده: 91) به اين مورد تصريح شده، که شيطان تنها بر آن است تا با شراب و قمار ميان شما دشمنى و كينه افكند و از ياد خداوند و از نماز بازتان دارد. ازجمله اهداف شيطان ايجاد دشمني بين مردم است تا از اين طريق بتواند روابط بين آنها را از بين ببريد.
لذا خداوند خمر و ميسر از اعمال شيطان معرفي ميکند و «هدف شيطان در وسوسه به خمر و ميسر، ايجاد عداوت و كينه ميان انسانها و قطعشدن رابطه مردمي و بهتبع آن فاسد شدن جامعه است» (جوادي آملي، 1389، ج 23، ص 526).
هـ . قطع رابطۀ الهي
قطع رابطۀ الهي، مورد ديگري از اعمال و اهداف شيطان است که حرامخوار از آن پيروي و تبعيت ميکند؛ به نوعی از اهداف و اعمال، يعني قطع رابطۀ الهي بهصورت کلي در آيات وارد شده است. در آيه آمده است: «اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولئِكَ حِزْبُ الشَّيْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ» (مجادله: 19)؛ هدف شيطان به فراموشي سپردن ياد خداست. در اينجا نيز شيطان بر آنها چيره شده و ياد خدا را از خاطر آنها برده است؛ آنها حزب شيطاناند، بدانيد حزب شيطان زيانکاراناند.
اما در مورد خصوص تبعيت و پيروي حرامخوار از شيطان در آية «إِنَّما يُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ...َ يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ» (مائده: 91) آمده است که شيطان حرامخوار را از ياد و ذکر خدا دور ميکند. هر قدر حرامخوار در اين مسير قدم بردار از طرف ديگر از ياد خدا دور ميگردد و اين امري که شيطان براي اين کار از خدا تا روز قيامت فرصت گرفته است و اين را هدف خود ميداند و بر آن قسم ياد کرده است.
لذا «مؤمنان بايد به ذكر خدا و اِقامه نماز بپردازند (احزاب: 41)؛ اما شيطان آنها را از ياد خدا منصرف ميسازد؛ حتي از نماز كه بارزترين مصداق ذكر خداست. ذكر خدا يعني ياد حق و حقيقت محض كه تمام خيرها اَثر اوست. مسدود و منصرف شدن از ياد حق همان نسيان حقيقت است كه همه شرور از فراموشي آن ناشي ميشود» (جوادي آملي، 1389، ج 23، ص 528).
و. تکذيب و عدم ايمان به روز جزا (معاد)
مورد سوم از پيامدهاي تشريعي حرامخواري تکذيب و عدم يقين بهروز جزاست. براي تحليل اين پيامد توجه به دو نکته نياز است؛ نخست اينکه در تفسير آية «أَلايَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُون» (مطففين: 1ـ4) خطاب به کمفروشان است. واژۀ ظن در همان معاني معروف خود استعمال شده است و ضمير اشاره اولئک در آيه، به مطففين بازميگردد از طرف ديگر بايد توجه داشت که کلمه اولئک براي اشاره بهدور، استفاده شده تا بفهماند که «كمفروشان از رحمت خدا دورند و منظور از يوم عظيم، روز قيامت است كه در آن به عملشان كيفر داده مىشوند و اگر با ظن و گمان به مسئله قيامت و حساب اکتفا كرد؛ با اينكه اعتقاد به معاد بايد علمى و يقينى باشد، براى اشاره به اين حقيقت است كه در اجتناب از كمفروشى احتمال خطر و ضرر آخرتى هم كافى است» (طباطبائي، 1374، ج 20، ص 381)؛ و با وجود همين احتمال بايد از کمفروشي دست بردارد.
دوم اينکه در ادامۀ آيات خطاب به مطففين ظاهر آية «الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّين» (مطففين: 11)، تكذيب به زبان و قولي صريح را نشانگر است. بهتبع اين بيان، آيه مذمت و سرانجام را شامل كفار ميکند و فاسقان اهل ايمان داخل در اين سرنوشت نميشوند: «پس بايد بگوييم منظور از مطففين هم، همۀ كمفروشان نيست؛ بلكه مراد كفار كمفروش است» (همان). اما آنچه با نکته اول در مورد ظن کمفروشان به وقوع قيامت هماهنگ است، بيانگر اين نکته است که تکذيب روز قيامت فراگير است و شامل تکذيب عملي نيز ميگردد و تنها بهتصريح و اشاره لساني مقيد نميگردد. در اين صورت مختص کفار نميگردد (طباطبائي، 1417ق، ج 20، ص 233).
با توجه به اين دو نکته که از طرفي ظن به مسئلۀ قيامت در مورد مطففين مطرح ميگردد و اينکه تکذيب عملي مطرح است، فقط کفار را شامل نيست؛ بيانگر اين نکته است که حرامخواري باعث تکذيب روز قيامت است. حرامخوار همواره در گناه خود غوطهور است و به تجاوزها پيوسته دامن ميزند و منکر قيامت است. اگر منکر قيامت نبود، پيوسته بهسوي تجاوزگري نميرفت و قانونهاي الهي را به رسميت ميشناخت و باورداشت که براي همه کردارهاي خود بايد جوابگو باشد.
4. آثار تکويني
1ـ4. ضرر به بدن و اِفساد آن
ضرر به بدن و افساد آن، اولين پيامد تکويني حرامخواري است که در ذيل آيات حرامخواري به آن اشاره شده است. طبق آنچه در ذيل اَمثال آيات «إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنزِيرِ» به آن اشاره شده، انسان نيز مانند ديگر حيوانان داراي دستگاه گوارش است؛ يعني داراي دستگاهي است که مواد را هضم و در خود جذب ميکند. اين عمل در تمام حيوانات رخ ميدهد تا بتواند ادامه حيات دهد و بقاي خود را تضمين کند.
از لحاظ طبيعي، مانعي نيست که هر چيزي را بخورد؛ اما «تنها مانعى كه از نظر طبع تصور دارد، اين است كه آن غذا براى آن موجودات ضرر داشته باشد و يا مورد تنفر آنها باشد. از طرف ديگر حكم عقل است كه اجتناب از خوردن هر گوشتى كه ضرر جسمى يا روحى دارد را واجب دانسته است. اسلام هر گوشتى كه به نموّ جسم ضرر برساند را حرام كرده است» (طباطبائي، 1374، ج 5، ص 299). لذا با وقوع حرامخواري ضرر و افساد بدن حاصل ميشود.
در مورد چگونگي ضرر به بدن و اِفساد آن، ميتوان به مطلبي که در ذيل ديگر آيات حرامخواري آمده، اشاره کرد که به بيان مضرات ميگساري اشاره ميکند. اين عمل حرامخواري آثار فراواني، همچون اختلال «در معده، و روده، و كبد، و شش، و سلسله اعصاب و شرايين و قلب و حواس ظاهرى، چون بينايى و چشايى و غير آن پديد مىآورد كه پزشكان حاذق قديم و جديد، تأليفات بسيارى در مضرات آن نوشته و آمارهاى عجيبى در این زمینه ارائه دادهاند که از كثرت مبتلايان به انواع مرضهاي مهلكى كه از اين سَم مهلك ناشى مىشود، خبر مىدهد» (همان، ج 2، ص 290).
ازجمله موارد ديگر افساد و ضرر حرامخواري، وجود انواع مريضيها و انگلهايي است که اسلام خوردن آنها را حرام کرده است؛ ازجمله گوشت خوک که داراي انواع انگلهاي مضر و خطرناک براي بدن انسان است.
طبق گفتۀ محققان، تنها كرم تريشين كافى است كه در يك ماه 15 هزار تخمريزى كند و در انسان سبب پيدايش اَمراض گوناگونى مانند کمخوني، سرگيجه، تبهاي مخصوص اِسهال، دردهاى رُماتيسمى، كشش اَعصاب، خارش داخل بدن، تراكم پيهها، كوفتگى و خستگى، سختى عمل جويدن و بلعيدن غذا و تنفس و غيره گردد (مكارم شيرازي و همكاران، 1374، ج 1، ص 587).
اينها بخشي از ضررهاي حرامخواري و اِفساد آن در بدن انسان است. در همين راستا روايتي از امام صادق در تفسير آيات حرامخواري وارد شده است که از امام سؤال شد که خداوند به چه علت و چرا خوردن مردار و خوک و خون را تحريم کرده است؟ امام صادق فرمودهاند علت اينکه خداي متعال اينگونه موارد را بر بندگان خود تحريم کرده، این است که خداوند متعال که انسان را خلق کرده بهتر از هر کسی با ساختمان بدن بندگان و مخلوقات خود آشناست و بهتر از هر کسي ميداند که چه چيزي براي آنها مضر و چه چيزي سودمند و مفيد و مايه قوام آنهاست؛ لذا خداوند آنچه را مفيد بوده حلال کرده و آنچه را مضر بوده حرام کرده است (طباطبائي، 1417ق، ج 5، ص 192).
2ـ4. انقطاع نسل
از ديگر پيامدهاي شوم تکويني حرامخواري اِنقطاع نسل انساني است. در ذيل تفسير آيه 3 سورۀ «مائده» مربوط به حرامخواري، از امام صادق در مورد علت حرمت مصاديق حرامخواري سؤال شده است؛ ايشان به اين اَثر حرامخواري اينگونه اشاره کردهاند: اما ميته بدينجهت تحريم شده كه هرکس از آن بخورد، نسلش قطع مىشود (بحراني، 1416ق، ج 2، ص 222).
در مورد چگونگي اِنقطاع نسل و علل آن توسط حرامخواري، به اين مورد نيز اشاره شده است که مطلب را روشنتر ميکند: طبق گفتۀ محققان در ذيل آيات خمر و ميسر، «كسى كه در حين انعقاد نطفه مست است، 35 درصد عوارض الكل حادّ را به فرزند خود منتقل مىكند و اگر زن و مرد هر دو مست باشند، صددرصد عوارض حادّ در بچه ظاهر مىشود؛ براى اينكه به اَثر الكل در فرزندان بهتر توجه شود، آمارى زیر قابل توجه است: کودکاني كه زودتر از وقت طبيعى بهدنيا آمدهاند، از پدران و مادران الكلى 45 درصد، و از مادران الكلى 31 درصد، و از پدران الكلى 17 درصد بودهاند. کودکاني كه هنگام تولد توانايى زندگى را ندارند، از پدران الكلى 6 درصد، و از مادران الكلى 45 درصد؛ كودكانى كه كوتاهقد بودهاند، از پدران و مادران الكلى 75 درصد و از مادران الكلى 45 درصد بوده است؛ كودكانى كه فاقد نيروى كافى عقلانى و روحى بودهاند، از مادران و از پدران الكلى نيز 75 درصد بوده است» (مکارم شيرازي و همكاران، 1374، ج 2، ص 125). با توجه به آنچه که هم علم طب و هم تفسير آيات از زبان مفسران واقعي قرآن آن را بيان ميکند، انقطاع نسل ازجمله پيامدهاي تکويني حرامخواري است.
3ـ4. مرگ ناگهاني
مرگ ناگهاني از ديگر موارد پيامدهاي تکويني حرامخواري است که به آن اشاره شده است. طبق آنچه در ذيل تفسير آيات حرامخواري وارد شده، حرامخواري باعث مرگ ناگهاني فرد حرامخوار ميگردد. از امام صادق در مورد عاقبت کسي که مردار ميخورد، سؤال شد؛ ايشان در جواب اينگونه فرمودند که کسي که مردار ميخورد به مرگ ناگهاني ميميرد (عروسي حويزي، 1415ق، ج 1، ص 154، ح 497). اينگونه موارد که از بيان مفسران قرآن کريم به اين حقيقت اشاره ميگردد، کاشف از علل ناگهاني مرگومير در جامعه حرامخوار است.
4ـ4. قساوت قلب
قساوت قلب مورد ديگري از آثار و پيامد حرامخواري است که ذيل آيات حرامخواري به آن اشاره شده است. طبق آنچه از کلام نوراني ائمة اطهار در تفسير آيات بيان شده، خونخواري باعث بروز قساوت قلب در انسان ميگردد و انسان را قسيالقلب ميگرداند و خوي انساني انسان را از او گرفته و آن را بهسوي خوي حيوانات درنده سوق ميدهد و انسان را چون سگها ميگرداند.
در اين رابطه از امام صادق روايت شده اگر انسان خون بخورد؛ مانند حيوانان درنده و سگها درنده شده و لطافت قلب خود را از دست ميدهد و قسيالقلب ميگردد. اين روند کاستهشدن رحمت و رأفت تا جايي ادامه پيدا ميکند که ديگر کشتن والدين و فرزند، دور از انتظار نيست؛ ديگر کسي که همنشين و دوست اوست، از دست او در امان نيست (طباطبائي، 1374، ج 5، ص 309). از سويي ديگر به اين تأثیر در علم تغذيه نيز اشاره کرده است.
در علم غذاشناسي نيز به اين وجه که انسان با غذاهايي که ميخورد باعث گرفتن خصوصيات آنها ميشود، اينگونه اشاره شده است: «امروزه در علم غذاشناسى ثابت شده كه غذاها از طريق تأثیر در غدهها و ايجاد هورمونها در روحيات و اخلاق انسان اثر مىگذارند. از قديم نيز تأثیر خونخوارى در قساوت و سنگدلى به تجربه رسيده و حتى ضربالمثل شده است» (مکارم شيرازي و همكاران، 1374، ج 1، ص 587). در اين پيامد از حرامخواري ميتوان ريشههاي ناهنجاريها و وقوع قتل فرزندان توسط والدين و يا والدين توسط فرزندان را در جامعۀ کنوني نيز رديابي کرد.
5ـ4. زايل شدن عقل
مورد ديگري که از پيامدهاي تکويني حرامخواري زائلشدن عقل حرامخوار است. يکي از شاخصهاي متمايزکننده انسان از ساير حيوانات، عقل انسان است که در قرآن کريم نيز بهشدت به آن تأکید شده است. با توجه اهميت و جايگاه عقل و تعقل براي انسان، مشاهده ميکنيم که عقل در صورت حرامخواري در تصرفات خود، بهصورت نامنظم عمل ميکند؛ ادراک انسان حرامخوار در حال مستي و خمار بودن، مختل ميگردد و اين امر بهوضوح ديده ميشود و قابل رد و انکار نيست: «اگر در قرآن کريم از شراب، قمار، تقلب، دروغ و امثال اين گناهان نهى شده است براى اين است كه اينگونه اعمال ويرانگر عقلاند و بدترين عملى كه حكومت عقل را باطل مىسازد، در ميان اعمال، شرب خمر و در ميان اقوال، دروغ است» (طباطبائي، 1374، ج 2، ص 290).
اينگونه اعمال، خط بطلاني بر حکومت و سازمان عقل ميکشد. حرامخواري بنيان انسانيت را منهدم کرده و تهديدي براي انسانيت انسان است. خمر مانند آب دريا شور است. حرامخوار هرقدر از آن مينوشد بيشتر مشتاق نوشيدن ميگردد و حال آنکه سيرابي در کار نيست و آخر کار هلاکت و زوال عقل انسان است.
6ـ4. ابتلاء به انواع بلاها
ابتلاء به انواع بلاها از ديگر پيامدهاي تکويني حرامخواري است، که در آيات حرامخواري به آن اشاره شده است. در تفسير آية «إِنَّ الَّذينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ في بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعيرا» (نساء: 10)، از وجود مبارک پيامبر اکرم روايتي وارد شده که فرمودهاند براي کسي که مال يتيم را به ظلم ميخورد دو نوع عقوبت در نظر گرفته شده است؛ نخستين عقوبت آن در همين دنيا محقق ميگردد که آن خوفِ ابتلا به انواع بلاهاست. عقوبت ديگر آنکه در آخرت روي ميدهد، آتش جهنم است (حسيني، 1363، ج 2، ص 363)؛ لذا کساني که مال يتيم را بهصورت ظلم کردن ميخوردند، حرامخوارانياند که به انواع بلاها مبتلا ميگردند و وبال خوردن مال يتيم در اين دنيا گريبانگير حرامخوار ميگردد.
در مورد ديگر در ذيل آيۀ «وإِلى مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ وَ لا تَنْقُصُوا الْمِكْيالَ وَ الْمِيزانَ إِنِّي أَراكُمْ بِخَيْرٍ وَ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ» (هود: 84) نيز آمده است که خدا به حضرت شعيب وحى كرد تا به مردم خود بگويد در معاملات، ترازو و قاپان را به سود خود، زياد و به ضرر مردم، كم نگيريد؛ که سزاي اين عمل شما عذابي دردناک است. در تفسير اين آيه از لسان امام صادق از پيامبر اکرم نقل شده است که در ميان خود از مکيال و موزون کم مگذاريد؛ که در اينصورت عقوبت الهي شما را فرا خواهد گرفت و ازجمله عقوبت الهي قحطي و نقصان است (عياشي، 1415ق، ج 2، ص 390). در اين بيان نيز به يکي از مصاديق ابتلا به بلاها، يعني قحطي اشاره شده، که نشاندهندۀ پيامد حرامخواري است.
نتيجهگيري
قرآن کريم يکي از منابع اصلي براي فهم شريعت مقدس اسلام و از منابع اَربعۀ شريعت است و در همين راستا براي فهم مطالب غني اسلام يکي از طرق نوراني و پرارزش است؛ که در اين منبع نوراني از ابعاد گوناگون شريعت مقدس سخن بهميان آمده است. سعادت و سلامت انسان از موضوعات ويژۀ موردنظر شارع و شريعت است؛ لذا بحث حرامخواري و پيامدهاي تشريعي و تکويني آن در جايجاي اين منبع نوراني اشاره شده است.
حرامخواري اصطلاحي شامل حرامخواري ذاتي و عرضي، در تمام مواردي گفته ميشود که حرامخواري صورتگرفته و مال حرام خورده شده است؛ همچنانکه مراد از خوردن مال يتيم و مال ربوي، منظور از حرام بودن، تمام تصرفات است.
حرامخواري داراي پيامدهاي تکويني و تشريعي در بيان قرآن کريم است و پيامدهاي حرامخواري در بعد تشريعي داراي پيامدهاي خروج از فطرت ديني الهي و پيروي از اعمال و اهداف شيطان (همچون بدعتگذاري، قطع رابطۀ انساني، قطع رابطۀ الهي)، عدم ايمان بهروز جزاست؛ و در بعد تکويني، پيامدهاي ضرر به بدن و افساد آن، انقطاع نسل، مرگ ناگهاني، قساوت قلب، زايل شدن عقل و ابتلا به انواع بلاها را بههمراه دارد.
- ابنمنظور، محمدبن مكرم، 1414ق، لسان العرب، چ سوم، بيروت، دارالفکر.
- بحراني، سيدهاشم، 1416ق، البرهان في تفسير القرآن، تهران، بنياد بعثت.
- پورعیسی، حمید، 1395، «مال حرام و آسیبهای اجتماعی»، علوم انساني اسلامي، ش 10، ص 57ـ67.
- جوادي آملي، عبدالله، 1384، وحي و نبوت در قرآن، تحقيق علي زماني قمشهاي، چ دوم، قم، اسراء.
- ـــــ ، 1389، تفسير تسنيم، قم، اسراء.
- حسينى، حسينبن احمد، 1363، تفسير اثناعشري، تهران، ميقات.
- دستغيب، عبدالحسين، 1388، گناهان کبيره، قم، دفتر انتشارات اسلامي.
- دهخدا، علياکبر، 1377، لغتنامه دهخدا، چ دوم، تهران، روزنه.
- راغب اصفهاني، حسينبن محمد، 1412ق، مفردات الفاظ القرآن، تحقيق و تصحيح صفوان عدنان داودى، لبنان، دارالعلم.
- طباطبائي، سيدمحمدحسين، 1374، الميزان فى تفسير القرآن، ترجمة سيدمحمدباقر موسوى همدانى، چ پنجم، قم، جامعة مدرسين.
- ـــــ ، 1417ق، الميزان فى تفسير القرآن، چ پنجم، قم، جامعة مدرسين.
- عروسى حويزي، عبدعلي، 1415ق، تفسير نورالثقلين، تحقيق سيدهاشم رسولى محلاتى، چ چهارم، قم، اسماعيليان.
- عياشي، محمدبن مسعود، 1415ق، تفسير عياشى، تحقيق سيدهاشم رسولى محلاتى، تهران، چاپخانه علميه.
- فراهيدى، خليلبن احمد، 1410ق، كتاب العين، تحقيق و تصحيح مهدى مخزومى و ابراهيم سامرائى، چ دوم، قم، هجرت.
- قرشي، علياکبر، 1412ق، قاموس قرآن، چ ششم، تهران، دارالکتب الاسلاميه.
- محمد، معین، 1381، فرهنگ معین، چ چهارم، تهران، کتاب راه نور.
- مکارم شيرازي، ناصر و همكاران، 1374، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه.
- نوري همداني، محمدجواد، 1393، ربا و حرامخواری (سبک زندگی شیطانی)، قم، برگ فردوس.
- هادوي، اصغر و روشن دهقاني، 1393، «آثار مال حرام بر تربيت با تأكيد بر آيات و روايات»، پژوهشنامه ثقلين، دوره اول، ش 4، ص 655ـ672.
- همدانی، مصطفی، 1393، «حرامخواری»، در: سایت پژوهشکده باقرالعلوم.