فضایل و امتیازات شاعر اهل بیت(علیهم السلام)
Article data in English (انگلیسی)
سال هفدهم ـ شماره 129ـ شهریور 1387ـ 83ـ 75
محمّدرضا جواهرى*
چکیده
سرودن شعر هنر کلامى است که داراى آثار مثبت و سازنده فراوانى است. ائمّه اطهار : پیش گامان شعر حکیمانه بوده اند: در مواردى براى بیان حقایق،گاهى در قالب مواعظ، و گاهى نیز در ستایش مکارم اخلاقى و نکوهش رذایل، شعر مى سرودند. هنر شعر سرودن به برخى از شیعیان نیز عطا شده است. شعر دینى و مذهبى، با بهره گیرى از وحى الهى، گفتار و رفتار پیامبر اسلام و اهل بیت : شعرى پایدار و جاویدان خواهد بود؛ چون از شریعت جاویدان و ابدى اسلام الهام گرفته است. شاعر اهل بیت : با یادآورى فضایل و تعظیم شعائر الهى، عموم مردم را به الگوگیرى از بزرگان دین فرا مى خواند و با هنر ماندگار شعر، محبت این چهره هاى ماندگار الهى را در دل انسان ها جاى مى دهد. به همین دلیل، امامان معصوم : از شاعران اهل بیت : ستایش مى کردند.
کلیدواژه ها : شعر، حکمت، اهل بیت :، تعهّد، گریه، صله.
* دانش آموخته حوزه علمیه مشهد، دکترى فقه و مبانى حقوق اسلامى و عضو هیأت علمى دانشگاه فردوسى مشهد.
مقدّمه
فضیلت ها و امتیازها، عامل برترى است و این دو باید در مقایسه و اندازه گیرى آشکار گردد. شعر بیان احساسات درونى در قالب نظم است. شعرى که در موضوع اهل بیت پیامبر : سروده شود از نظر انگیزه، هدف، دستاوردها، آثار و نقش سازنده اش در سنجش با سایر اشعار، داراى فضیلت ها و امتیازهاى ویژه اى است که قابل مقایسه با هیچ شعر دیگرى نیست. از این رو، سراینده شعر براى اهل بیت : نیز شاعر مقدّس فرهیخته اى است که هنر شعر را در جهت تقرّب به سوى پروردگار به کار گرفته است. منظور از «اهل بیت» حضرت محمّد (ص) و دختر بزرگوارشان حضرت فاطمه زهرا (س) و امیرمؤمنان على (ع) و فرزندان آنان امام حسن و امام حسین (ع) و نُه امام از نسل امام حسین (ع) تا حضرت مهدى (ع) است.
منشأ فضیلت و امتیاز حقیقى براى شاعر اهل بیت : همان مطالب و نکاتى است که از گفتار و رفتار پیامبر و امامان : در برترى شاعر اهل بیت رسیده است و درون «سنّت» و قول، فعل و تقریر معصوم(ع) جاى گرفته است. بنابراین، فضایل و امتیازهاى شاعر اهل بیت :، نخستین بار درون کتاب هاى حدیثى، تفسیرى، تاریخى و رجالى به نگارش درآمده است. در اینجا برخى حقایق نهفته در کلام معصومان : درباره شعر و شاعر اهل بیت :، تفسیر و تحلیل شده است.
شاعر اهل بیت : مشمول تأیید الهى
پیامبر خدا حضرت محمّد و امامان معصوم : در گفتار و رفتار خویش، جایگاه عالى شاعر اهل بیت : را ترسیم نموده اند. آشنایى عموم مردم با امتیازات و مقام الهى شاعر اهل بیت : آنان را به تعظیم و قدردانى از شاعران ولایى فرا مى خواند و موجب توسعه و گسترش شعر اهل بیت : مى گردد.
سخن بسیار زیبا و روشنگرى از پیامبر درباره مقام شاعر مؤمن متعهد، توسط امام باقر (ع) نقل شده است. کمیت بن زید اسدى شاعر به محضر امام باقر (ع) رسید و شعرش در فضیلت اهل بیت : را قرائت کرد. امام باقر (ع) به او فرمودند: به خدا سوگند، اى کمیت، اگر ثروت و مالى نزد ما بود از آن به تو مى بخشیدیم، اما براى توست آنچه رسول خدا به حسّان بن ثابت فرمودند: تا زمانى که از ما اهل بیت : در شعرت دفاع مى کنى، روح القدس با توست.1
مطابق این سخن رسول اللّه (ص)، شاعر اهل بیت : تا زمانى که به آنان وفادار است و درباره ایشان شعر مى سراید همواره از جانب روح القدس، جبرئیل امین، تأیید و پشتیبانى مى گردد. پس شاعر اهل بیت : با تأیید جبرئیل شعر مى سراید. تأیید الهى شاعر به وسیله روح القدس نمایاننده درجه عالى شاعر مدافع حریم اهل بیت : و مذهب تشیّع است.
زراره همین تأیید را در حدیث دیگرى آورده است. او مى گوید: در محضر امام باقر (ع) بودم که کمیت بن زید وارد شد و شعرش را قرائت کرد. امام باقر (ع) به او فرمودند: مادام که درباره ما شعر مى گویى به وسیله روح القدس تأیید مى گردى.2
امام صادق (ع) نیز مى فرمایند: هیچ شاعرى جز با تأیید روح القدس درباره ما شعرى نمى گوید.3
مطابق این سخنانِ رسول خدا و اهل بیت ایشان :، شعر درباره آنان با تأیید و الهام جبرئیل بر زبان شاعر متعهد جارى مى گردد و شاعر اهل بیت: حامل پیام الهى روح القدس است. پیوند شعر اهل بیت : با روح القدس نقش والاى شاعر شیعى را آشکار مى سازد و این امتیاز بزرگ تنها به احترام اهل بیت : به شاعران ولایت عطا شده است. با توجه به اینکه تأیید از جانب روح القدس امتیاز بزرگى است که هر کس از آن برخوردار نیست و از ویژگى هاى امامان معصوم : است، مى توان به جایگاه عالى شاعر آنان پى برد.4
مقام بهشتى شاعر اهل بیت :
سرودن شعر در رثاى اهل بیت پیامبر : از مستحبات و عبادات بسیار بزرگ و ارزشمندى است که پاداش آن بهشت است. عبداللّه بن فضل هاشمى از امام صادق (ع) نقل کرده است که فرمودند: هر کس درباره ما بیت شعرى بگوید خداوند برایش در بهشت خانه اى بنا مى کند.5
حسن بن جهم نیز از امام رضا (ع) نقل کرده است که فرمودند: هیچ مؤمنى در مدح ما شعرى نمى گوید، جز اینکه خداوند در بهشت برایش بنایى هفت بار گسترده تر از دنیا بنا مى کند و او را در آن بناى بهشتى، هر فرشته مقرّب و هر پیامبر مرسلى زیارت مى کند.6
شعر درباره اهل بیت : و شناساندن و ستایش از آنان به قدرى ارزشمند است که اجر هر بیت از آن، کاخى بهشتى است که زیارتگاه فرشتگان الهى و انبیا و رسولان خداست. چنین شعرى آثار عمیق و سودمند فراوانى در معرفى اسوه هاى برتر براى بشریت دارد؛ چراکه شاعر اهل بیت : با تبلیغ و دفاع از امامت، راه انبیا را ادامه مى دهد و بزرگ ترین شخصیت هاى مقدّس را در قلب انسان ها جاى مى دهد و با شعرش انبیا و امامان را در رسیدن به اهداف مقدّس الهى شان یارى مى نماید. شعر براى اهل بیت : به دلیل همین آثار سازنده اش، عامل پیدایش کاخى مقدّس در بهشت مى گردد؛ کاخى که ملائک و انبیا شاعر آن را در آن زیارت مى کنند. با آنکه پیامبران و رسولان برترین انسان ها و بزرگ ترین شخصیت هاى مقدّس الهى اند، شاعر اهل بیت : با چنین شعر ولایى به این درجه مى رسد. به نظر مى رسد در این بیان امام معصوم (ع) عالى ترین جایگاه براى شعر و شاعر اهل بیت : گزارش شده است.
شعر ولایت؛ کار نیک با پاداش خیر
شعرى که محتواى آن مدح و ثناى اهل بیت : باشد مقدّس و نماد احسان است. از این رو، اهل بیت : براى شاعران خویش دعا کرده از پروردگار جزاى خیر خواسته اند. ابوطالب قمى شعرى در فضیلت امام سجّاد (ع) سرود و آن را براى امام باقر (ع) نوشت و اجازه خواست درباره آن حضرت نیز شعر بسراید. امام (ع) در جاى خالى بالاى همان کاغذ نوشتند: کار نیکى انجام دادى، خداوند پاداش خیرت دهد!7
یاسر خادم گزارش کرده است : ابونواس حسن بن هانى در مدح امام رضا (ع) شعرى سرود و آن را خواند. امام رضا (ع) به او فرمودند: اى حسن بن هانى، ابیاتى را گفتى که پیش از این همانند آن را نگفته اى (یا پیش از تو کسى مثل آن نسروده است.) خداوند جزاى خیرت دهد! سپس به همراه خویش فرمودند: چقدر پول داریم؟ عرض کرد: سیصد دینار. امام به او امر کردند: آنها را به ابونواس بده. اسب خویش را هم به او بخشیدند.8
صِله امامان : به شاعران
شعر ولایى ارزش معنوى فراوانى دارد؛ زیرا شاعر اهل بیت : با سلاح برنده شعر و کلام رسا و هنر الهى خویش، امامان را به مردم مى شناساند و با دعوت مردم به اطاعت و پیروى از امامان، راهنماى زندگى برتر و حیات طیّبه و مدینه فاضله الهى مى گردد. از این رو، امامان معصوم : علاوه بر ستایش زبانى و تشکرقولى از شاعران اهل بیت : و تبیین فضایل و پاداش معنوى و اخروى آنان، همواره با صله و عطایاى خویش آنان را بر وفادارى و پایدارى در راه حق تشویق نموده اند. هدایاى بزرگ مادى آنان به شاعران،اهمیت وضرورت گسترش شعر اهل بیت : و لزوم افزایش شاعران متعهد را مى نمایاند.
هشام بن عبدالملک، پادشاه اموى، به حج آمده بود. در ازدحام مسجدالحرام نتوانست حجرالاسود را استلام کند. در جایگاهى نشست و اهل شام او را طواف مى دادند. در این حال، امام سجاد (ع) وارد مسجدالحرام و مشغول طواف شدند. او دید که مردم کنار مى روند و به امام راه مى دهند تا ایشان به راحتى حجرالاسود را استلام کند. مردى شامى از هشام پرسید: امیرالمؤمنین، این مرد کیست؟ هشام براى اینکه اهل شام به امام (ع) رغبت پیدا نکنند، به دروغ گفت: او را نمى شناسم! ابوفراس فرزدق شاعر حاضر بود، گفت: ولى من او را مى شناسم. سپس شعر زیبایى در وصف امام سجاد (ع) سرود و آن را خواند. هشام خشمگین شد. جایزه اى که به او نداد، به او هم عتاب کرد و گفت: چرا درباره ما چنین شعرى نمى سرایى؟ فرزدق پاسخ داد: تو جدّى همانند جدّ امام سجاد (ع) و پدرى مثل پدر او و مادرى نظیر مادر او براى خود بیاور تا درباره تو نیز مثل آن را بسرایم! هشام وى را در «عُسفان»، جایى بین مکّه و مدینه زندانى کرد. خبر به امام سجاد (ع) رسید، دوازده هزار درهم برایش فرستادند و فرمودند: اى ابافراس، عذر ما را بپذیر، اگر بیش از این داشتیم آن را به تو مى دادیم. فرزدق پول را برگرداند و عرض کرد: یابن رسول اللّه، آن اشعار را جز براى خدا و رسولش نگفتم و درصدد پاداش مادى براى آن نبودم. امام سجاد (ع) دوباره پول را برایش فرستادند و فرمودند: به حقى که من بر تو دارم، آن را بپذیر. خداوند از جایگاهت آگاه است و نیّت تو رامى داند. فرزدق صله امام را پذیرفت و در زندان هشام در شعر خویش، هشام را هجو مى گفت.9
اشجع سلمى شاعر به عیادت امام صادق (ع) آمد و دو بیت براى امام خواند، امام به خادم خود فرمودند: چقدر پول همراه دارى؟ عرض کرد: چهارصد درهم. امام صادق (ع) تمام چهارصد درهم را به او صله دادند. اشجع شکرکنان مى رفت، امام (ع) او را طلبیدند و انگشترى خود به او عطا کردند که ده هزار درهم قیمت داشت.10
کمیت و سید حمیرى، شاعران امام باقر (ع) بودند.11 کمیت در مسجدالحرام در حضور امام باقر (ع) شعر سرود و امام یک بیت آن را تغییر دادند و تصحیح کردند. کمیت شاعر به امام فرمودند: سرورم، شما شاعرتر از من هستید.12 امام باقر (ع) پس از شنیدن شعر کمیت رو به کعبه کردند و سه بار فرمودند: بار خدایا، بر کمیت رحمت نما و او را بیامرز! سپس فرمودند: اى کمیت! این صد هزار درهم است که از اهل بیتم برایت جمع کرده ام. کمیت عرض کرد: نه به خدا سوگند، پول را نمى گیرم تا خداى ـ عزّ و جل ـ پاداشم را بدهد، ولى خواهشمندم یکى از پیراهن هاى خود را به من هدیه دهید. امام هم پیراهنى به وى دادند.13
دعبل خزاعى یکى از بهترین منظومه ها و زیباترین مدایح را به عنوان «قصیده تائیه» در ستایش اهل بیت : سرود. خدمت امام رضا (ع) رسید و آن را نزد ایشان خواند. چند بیت از آن را که خواند، امام رضا (ع) برایش دعا کردند و فرمودند: خداوند تو را در روز فزع اکبر (قیامت)، از عذاب در امان بدارد. هنگامى که دعبل در سروده اش به امام موسى بن جعفر (ع) رسید و بیت آخر را خواند، امام رضا (ع) فرمودند: آیا در اینجا، دو بیت به قصیده ات بیفزایم تا با آنها قصیده ات کامل گردد؟ عرض کرد: آرى، فرزند پیامبر خدا. سپس دو بیت درباره شهادت و مکان شهادت و مکان دفن خویش سرودند و بدان افزودند. امام رضا (ع) با شنیدن اشعار پرمغز و ارزشمند دعبل و گفت وگوى خویش با وى، صد دینار به او هدیه دادند. دعبل عرض کرد: به خدا سوگند، من براى صله گرفتن نیامده ام و این قصیده را به طمع مال و ثروت نسروده ام. صد دینار را برگرداند و جامه اى از لباس هاى امام را براى تبرّک جستن و شرافت جویى درخواست نمود. امام جبّه اى را که به تن داشتند به وى بخشیدند و صد دینار را هم به وى بازگرداندند و فرمودند: این کیسه زر را بگیر و برنگردان؛ زیرا به آن نیاز پیدا خواهى کرد.14 به روایت دیگر، امام رضا (ع) انگشتر عقیق و پیراهن خزسبزى را که هزار شب، در هر شب هزار رکعت نماز در آن خوانده و هزارختم قرآن در آن نموده بودند، با آن کیسه زر به او عطا کردند.15
پس از طرح ولیعهدى امام رضا (ع) روزى دعبل بن على و ابراهیم بن عبّاس، که با هم دوست بودند، خدمت امام رضا (ع) رسیدند و هر یک قصیده اى خواندند. امام رضا (ع) بیست هزار درهم به این دو بخشیدند. دعبل ده هزار درهم خود را به قم آورد و اهل قم هر درهم از آن را به ده درهم خریدند و سهم او صدهزار درهم شد.16
سیدالشهداء، امام حسین (ع) به مرد عربى که یک بیت شعر براى ایشان خواند، چهارهزار درهم عطا نمودند و با این همه عطا، از او شرم کردند. فرمودند: اینها را بگیر؛ من از تو عذر مى خواهم.17
امام موسى بن جعفر (ع) در روز عید نوروز به امر منصور در جایگاه او نشستند و مردم به دیدن آن حضرت آمدند و هر کس به قدر وسع خود، هدیه اى آورد. در آخر، پیرمرد فقیرى آمد و عرض کرد: من هدیه اى ندارم، جز سه بیت شعر که جدّم در رثاى جدّ شما امام حسین (ع) سروده است. آن سه بیت شعر را خواند. امام کاظم (ع) فرمودند: بنشین، هدیه ات را قبول کردم. آن مرد نشست. امام کسى را نزد منصور فرستادند که بپرسد: هدایاى مردم را چه باید کرد؟ منصور تمام آنها را به خود امام بخشید. امام هم تمام آنهارابه پیرمردفقیرى که مرثیه خواند،بخشیدند.18
سیره پیروان اهل بیت :
امام زادگان و اصحاب امامان نیز براى شاعرانى که در مقام اهل بیت : شعر گفته اند ارزش فراوانى قایل شده اند. صله دادن به شاعران ولایى و عطایاى مردمى به آنان در تاریخ شیعه بسیار بوده است. کمیت شاعر نزد عبداللّه بن حسن، فرزند امام دوم، رفت و اشعارش درباره امامان را براى او خواند. عبداللّه گفت: زمینى را با امتیاز آب آن به چهارهزار درهم خریده ام و این سند آن است. سند ملک را به او داد و زمین را به او بخشید! کمیت گفت: پدر و مادرم فداى تو باد! اگر من براى دیگران شعر بگویم براى دنیا و مال مى گویم، ولى به خدا سوگند، در شعر براى شما اهل بیت : به جز خدا نظر ندارم و من در ازاى چیزى که براى خدا گفته ام مال و ثمن نمى گیرم. عبداللّه اصرار فراوان کرد که بپذیرد. ناچار کمیت قباله آن ملک را گرفت و رفت. پس از چند روز نزد عبداللّه آمد و گفت: پدر و مادرم فداى تو باد، حاجتى دارم. عبداللّه گفت: حاجتت را بگو، هر حاجتى باشد برآورده است! گفت: مى خواهم سند این ملک خود را پس بگیرى. سند را نزد عبداللّه گذاشت و او نیز پذیرفت. آن گاه عبداللّه بن معاویة بن عبداللّه بن جعفر جامه اى از پوست برداشت و چهار گوشه آن را به دست چهارتن از کودکان خود داد و در خانه هاى بنى هاشم مى گردید و مى گفت: اى بنى هاشم، کمیت در حق شما شعر گفته است هنگامى که مردم از ذکر فضایل شما سکوت کرده اند. او جان و خون خود را نزد بنى امیّه به خطر انداخته است. پس هر چه مى توانید به او کمک کنید و به او صله بدهید. هر کس هر چه امکان داشت از درهم و دینار در آن جامه ریخت. به زن هاى هاشمیات هم اعلان نمود که آنها هم هر چه مى توانند عطا کنند. زنان نیز هر چه ممکن بود دادند، حتى زیورهاى خویش را از بدن بیرون آوردند و براى کمیت دادند. صدهزار درهم براى کمیت جمع شد. عبداللّه آنها را نزد کمیت آورد و گفت: از تو عذر مى خواهم؛ چون ما در عصر حکومت دشمنان خود هستیم، همین مقدار پول را جمع کرده ایم. همراه این پول زیور زنان هاشمى نیز هست، آنها را بگیر! کمیت گفت: پدر و مادرم فداى شما باد! زیاد عطا کردید. من در مدح شما، جز خدا و رسول را هدفى نداشتم، از شما چیزى نمى گیرم اینها را به صاحبانشان برگردان. عبداللّه هرچه سعى و اصرار کرد که کمیت قبول کند، او نپذیرفت.19 صاعد مولاى کمیت مى گوید: روزى با کمیت نزد فاطمه دختر امام حسین (ع) شرفیاب شدیم. فاطمه فرمود: این شاعر ما اهل بیت است؛ قدحى پر از غذا براى کمیت آورد و کمیت از آن استفاده کرد. سپس امر کرد سى دینار و مرکبى به کمیت دادند. کمیت گریست و گفت : به خدا سوگند، قبول نخواهم کرد، من با شما براى دنیا دوستى نکرده ام.20
مأمون عبّاسى در تظاهربه محبّت به امام رضا (ع)، به ابونواس حسن بن عالى و على بن هامان، که در مدح امام هشتم شعرسرودندوخواندند، صله داد؛به دستوراو،کیسه اى پر از لؤلؤ آوردندو اودهان این دوشاعرراپر از لؤلؤ کرد.21
گفتار و رفتار ائمّه اطهار : و امام زادگان و پیروان اهل بیت و شیعیان، در برخورد با شعر امامت و شاعر اهل بیت :نشان دهنده مقام عالى شاعران بااخلاص ولایى و گویاى ضرورت قدردانى و تشویق مادى از آنان است. البته گفتار و رفتار دنیاگریزانه شاعران مخلص اهل بیت : و رویکرد الهى و معنوى و اخروى آنان در سرودن شعر براى آنان، باید راهنماى شاعران شیعى قرار گیرد. عزّت نفس شاعران اهل بیت : و روحیه پاک آنان و عدم پذیرش پول و بازگرداندن آنها و اظهار علاقه مندى به رضاى خدا و پیامبر نیز باید سرمشق تمام شاعران اهل بیت : باشد.
شعر حسینى و شاعران حماسه سراى انقلاب عاشورا
شعر گفتن در فضیلت هر یک از امامان :، استفاده درست از هنر براى درآوردن مردم از تاریکى ها و هدایت آنان به سوى نور، دست مایه تکامل و اعتلاى معنوى انسان هاست، و چنین چیزى قطعآ باارزش و داراى احترام است. در احادیث معصومان : در ارتباط با شعر اهل بیت :، امتیازات اختصاصى و پاداشى ویژه براى شعر حسینى وجود دارد. دقت و تفکر در این قبیل احادیث، اهمیت و ضرورت شعرگویى درباره امام حسین (ع) را آشکار مى کند و لزوم تبیین رویدادهاى خونین کربلا و فلسفه نهضت حسینى را یادآورى مى نماید.
شعرگویى و شعرخوانى در رثاى سیدالشهداء (ع)، درس ها و پیام هاى بزرگ و سازنده اى دارد؛ درس عزّت، شجاعت، ایثار، آزادگى، غیرت دینى، شهادت طلبى، اصلاح طلبى، امر به معروف، نهى از منکر، اخلاص، جهاد و هجرت. این درس ها، مسئولیت شیعه بودن را یادآورى مى کند و باید با شعر شاعران عاشورا زنده و پایدار بماند و همواره راهنماى بشریت باشد.
گریستن از روى آگاهى و شعور دینى همراه با سرودن و خواندن و شنیدن شعر حسینى، اظهار هماهنگى قلب و عقل انسان با روح و ماهیت حماسه حسینى است. گریه بر مصائب اهل بیت : و به ویژه گریه بر مصائب بى نظیر کربلا، نشانه آمادگى روحى پیروان امامان براى ایثار و فداکارى است. گریه روزانه بر سالار شهیدان، روح مبارزه و انقلاب را در حسینیان بیدار مى کند. اشک ریختن با یاد مصائب اهل بیت: عامل رهایى از غفلت و دلیل هوشیارى، استوارى و پایدارى رهروان راه کربلا و عاشوراى حسینى است.
از امام صادق (ع) بیش از هر امامى حدیث در پاداش گریه به همراه شعرگویى و شعرخوانى بر امام حسین (ع) نقل شده است. در این احادیث، بالاترین پاداش الهى، که تضمین ورود به بهشت است، براى شعرسرایى و شعرخوانى درباره مصائب سالار شهیدان و اهل بیت : و یاران فداکارش ذکر شده است.
الف. شعرگویى جعفر طائى در حضور امام صادق (ع)
زید شحّام مى گوید: امام صادق (ع) به جعفربن عفّان طائى فرمودند: به من خبر رسیده است که تو درباره امام حسین (ع) شعر مى گویى و خوب شعر مى سرایى. جعفر طائى عرض کرد: آرى. سپس شعرش را خواند و امام صادق (ع) و کسانى که در اطراف آن حضرت بودند، گریستند، به گونه اى که اشک هاى امام بر صورت و محاسن ایشان جارى شد. بعد امام به وى فرمودند: اى جعفر، به خدا سوگند! فرشتگان مقرّب خدا در اینجا تو را مشاهده کردند و شعرت را درباره امام حسین (ع) شنیدند و همانند ما و بیش از آن گریستند و خداوند برایت در همین ساعت، بهشت را واجب گرداند و تو را آمرزید. آن گاه امام (ع) پرسیدند: آیا بیشتر برایت بگویم؟ جعفر گفت: آرى، سرور من. امام صادق (ع) فرمودند: هیچ کس نیست که درباره امام حسین (ع) شعرى بگوید و با آن بگرید و بگریاند، مگر اینکه خداوند بهشت را برایش واجب مى گرداند و او را مى آمرزد.22
مطابق این حدیث، شعرگویى در مصائب امام حسین (ع) و گریستن و گریاندن وسیله آمرزش گناهان و عامل بهشتى شدن شاعر است. گریستن امام صادق (ع) با شنیدن شعر در مصیبت امام حسین (ع)، اهمیت گریستن بر مصائب اباعبداللّه (ع) را آشکار مى سازد. حضور فرشتگان مقرّب الهى در مجلس شعرگویى در رثاى امام حسین (ع) و اشک ریختن و گریستن فرشتگان اهمیت و اعتبار شعرگویى شاعران در مصیبت امام حسین (ع) و مجلس شعرخوانى را اثبات مى نماید.
ب. انشاد شعر مکفوف در مجلس امام صادق (ع)
صالح بن عقبه از ابوهارون مکفوف نقل کرده است که امام صادق (ع) به من فرمودند: درباره امام حسین (ع) برایم شعر بخوان. من هم شعرى خواندم. فرمودند: همان گونه که به رقّت شعر مى خوانید برایم شعر بخوان! پس شعر خواندم. آن گاه امام صادق (ع) فرمود: اى ابوهارون، هر کس درباره امام حسین (ع) شعرى بخواند، پس بگرید و ده تن را بگریاند، براى آنان بهشت نوشته مى شود و هر کس در ارتباط با امام حسین (ع) شعرى بخواند و خود بگرید و پنج تن را بگریاند، براى آنان بهشت نوشته شود و هر کس در رثاى امام حسین (ع) شعرى انشاد نماید و پس بگرید و یک تن را بگریاند براى هر دو (خواننده و شنونده شعر) بهشت نوشته مى شود و هر کس نزدش امام حسین (ع) یاد شود و از چشمش به قدر بال مگسى اشک بیاید پاداشش بر خداست و خداوند به کمتر از بهشت براى او راضى نمى شود.23
براساس این حدیث، شعرسوزناک حسینى،که شاعرش آن را با رقّت قلب بخواند، خود بگرید و دیگران را بگریاند، عامل رشد و تکامل معنوى شاعر و شنونده و سرانجام آن بهشت است. گریه شاعرى که در رثاى امام حسین (ع) شعر بگوید و گریه شنونده اى که آن را بشنود نمایانگر جهت گیرى فکرى و اهداف رفتارى حسینى در آنان است. شاعر عارف گریان بر مصائب امام حسین (ع) سعى مى کند هرگز گناه نکند و فرهنگ عاشورایى حسینى او را از گناه بازمى دارد و در نهایت، با شعر حسینى به بهشت خواهد رفت.
ج. شعرخوانى ابوعماره در محضر امام صادق (ع)
على بن مغیره مى گوید : ابوعماره منشد گفت: امام صادق (ع) به من فرمود: در رثاى حسین بن على (ع) برایم شعر بخوان. من هم شعرى خواندم. آن حضرت گریست. دوباره شعر خواندم، آن حضرت گریست. پیوسته شعر مى خواندم و آن حضرت مى گریست، تا جایى که صداى گریه از خانه به گوشم رسید. آن گاه امام صادق (ع) به من فرمودند: اى ابوعماره، کسى که در مصیبت امام حسین (ع) شعرى بخواند، پس پنجاه تن را بگریاند بهشت براى اوست، و کسى که در رثاى امام حسین (ع) شعرى بخواند و چهل تن را بگریاند بهشت براى اوست، و کسى که در ارتباط با امام حسین (ع) شعرى بخواند و سى تن را بگریاند بهشت براى اوست، و کسى که در رثاى امام حسین (ع) شعرى بخواند و بیست تن را بگریاند بهشت براى اوست، و کسى که در رثاى امام حسین (ع) شعرى بخواند و ده تن را بگریاند بهشت براى اوست، و کسى که درباره امام حسین (ع) شعرى بخواند و یک تن بگرید بهشت براى اوست، و کسى که براى امام حسین (ع) شعرى بخواند و خود اشک بریزد بهشت براى اوست، و کسى که درباره امام حسین (ع) شعرى بخواند و خود را به هیأت گریه درآورد، بهشت براى اوست.24
شعر سرودن و شعرخواندن براى امام حسین (ع) و گریستن با آن، امر بسیار مقدّس و ارزشمندى است که شاعر با آن به سعادت و رستگارى اخروى و بهره بردارى از نعمت هاى الهى در بهشت مى رسد.
نتیجه گیرى
با توجه به سیره معصومان : و احادیث پیامبر و امامان که در این نوشتار بررسى گردید. شاعر اهل بیت : همواره مورد ستایش اهل بیت بوده است. دلیل این ستایش نیز آثار فراوان ماندگار زبان هنر در تقویت باورهاى مذهبى و گسترش ارزش هاى پایدار مکتب اهل بیت : و هدایت و نجات بشریت است. تبیین گفتار و رفتار و فضیلت هاى بى نظیر پیامبر خدا، فاطمه زهرا و امامان :، با زبان شعر، در واقع، تلاش مقدّس در زمینه شناساندن برگزیدگان خداى متعال و آموزه هاى انسان ساز آنان به جهانیان و کمک به تحقق اهداف الهى آنان است. دقت در مظاهر سیره، رفتار و گفتار معصومان : درباره شاعر اهل بیت : نشان مى دهد که شاعر اهل بیت : از جانب روح القدس جبرئیل امین تأیید و کمک مى شود و با الهام از جبرئیل شعر مى سراید و به کارگیرى طبع شعرى در توصیف اهل بیت : راه رستگارى و ورود به بهشت است. عطایاى بزرگ و صِله هاى فراوان معصومان : به شاعر اهل بیت : ارزش والاى این هنر مقدّس را آشکار مى نماید. شعر در مصائب اهل بیت : و امام حسین (ع) و گریستن با شعر و گریاندن مردم با شعر، داراى پاداش شگفت انگیز الهى و امتیازات بى نظیرى است و راز آن نیز در نقش این اشعار در حفظ اسلام و زنده ماندن انقلاب عاشورا و پاس دارى از ارزش هاى بزرگ آن نهفته است.
منابع
ـ ابن قولویه، جعفربن محمّد، کامل الزیارات، ترجمه محمّدجوادذهنى تهرانى، قم، گنجینه ذهنى، 1381.
ـ صدوق، محمّدبن على، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ترجمه على اکبر غفارى، تهران، صدوق، 1400.
ـ ـــــ ، عیون اخبارالرضا(ع)، ترجمه على اکبر غفارى، تهران،دارالکتب الاسلامیه، 1380، ج 1.
ـ طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان، تهران، المکتبة العملیةالاسلامیة، 1379ق.
ـ طبرى، محمّدبن ابى القاسم، بشارة المصطفى (ع) لشیعةالمرتضى، تحقیق جواد قیومى اصفهانى، قم، مؤسسة النشرالاسلامیه، 1425، ط. الثالثة.
ـ عاملى، محمّدبن حسن حرّ، وسائل الشیعه، بیروت، داراحیاءالتراث العربى، 1403، ط. الخامسة، ج 10.
ـ قمى، شیخ عبّاس، منتهى الآمال، تهران، علمیه اسلامیه، 1371ق.
ـ کلینى، محمّدبن یعقوب، الکافى (روضه کافى)، بیروت، دارصعبو دارالتعارف للمطبوعات، بى تا، ط. الثالثة، ج 8.
ـ مجلسى، محمّدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفا وداراحیاء التراث العربى، 1403، ط. الثالثة.
ـ ـــــ ، تحفة الزائر، استنساخ احمد تفرسى، چاپخانه آقامیرزا حسن،چ سنگى، 1314.
ـ مسعودى، على بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، قم،دارالهجره، 1404، چ دوم، ج 3.
پی نوشت ها
1 ـ محمّدبن یعقوب کلینى، الکافى (روضه کافى)، بى تا، ج 8، ص102 / على بن حسین مسعودى، مروج الذهب و معادن الجوهر،1404، ج 3، ص 229 / محمّدبن حسن حرّ عاملى، وسائل الشیعه،1403، ج 10، ص 465 / شیخ عبّاس قمى، منتهى الآمال، 1371ق،ج 1، ص 343.
2 ـ شیخ حرّ عاملى، وسائل الشیعه، ج 10، ص 467 و 468.
3 ـ محمّدبن على صدوق، عیون اخبارالرضا 7، 1380، ج 1،ص 10 / محمّدبن حسن حرّ عاملى، وسائل الشیعه، ج 10، ص467 / محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، 1403، ج 79، ص 291.
4 ـ محمّدبن على صدوق، عیون اخبارالرضا 7، ج 1، ص 440.
5 ـ همان، ج 1، ص 10 / محمّدبن حسن حرّ عاملى، وسائل الشیعه، ج 10، ص 467/ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 79،ص 291 / محمّدبن ابى القاسم الطبرى، بشارة المصطفى (ص) لشیعة المرتضى، 1425، ص 133 و 134.
6 ـ محمّدبن على صدوق، عیون اخبارالرضا(ع)، ج 1، ص 10 /محمّدبن حسن حرّ عاملى، وسائل الشیعه، ج 10، ص 467 /محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 79، ص 291.
7 ـ محمّدبن حسن حرّ عاملى، وسائل الشیعه، ج 10، ص 468.
8 ـ محمّدبن ابى القاسم طبرى، بشارة المصطفى(ص) لشیعةالمرتضى، ص 134.
9 ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 46، ص 124ـ127.
10ـ همان، ج 47، ص 24 / شیخ عبّاس قمى، منتهى الامال، ج 1،ص 342.
11 ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 45، ص 463.
12 و13ـ همان، ج 46، ص 338 / ص 333.
14 ـ محمّدبن على صدوق، عیون اخبارالرضا 7، ج 2، ص649ـ655 / فضل بن حسن طبرسى، مجمع البیان، 1379ق، ص 317/ محمّدبن حسن حرّ عاملى، وسائل الشیعه، ج 10، ص 438 /محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 102، ص 39 / محمّدباقرمجلسى، تحفة الزائر، 1314، ص 401.
15 ـ شیخ عبّاس قمى، منتهى الامال، ج 1، ص 342.
16 ـ همان، ج 2، ص 342 و 343.
17 ـ همان، ج 1، ص 343.
18 ـ همان، ج 1، ص 343؛ ج 2، ص 125.
19 و20ـ همان، ج 1، ص 343 و 344.
21 ـ محمّدبن ابى القاسم طبرى، بشارة المصطفى لشیعة المرتضى،ص 133 و 134.
22 ـ محمّدبن حسن حرّ عاملى، وسائل الشیعه، ج 10، ص 464.
23 ـ محمّدبن على صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال،1400، ص 190 / ابن قولویه، کامل الزیارات، 1381، ص 337 /محمّدبن حسن حرّ عاملى، وسائل الشیعه، ج 10، ص 465.
24 ـ محمّدبن على صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص19 و 192 / ابن قولویه، کامل الزیارات، ص 339 و 340 / محمّدبن حسن حرّ عاملى، وسائل الشیعه، ج 10، ص 465 و 466.