معرفت، سال هفدهم، شماره ششم، پیاپی 129، شهریور 1387، صفحات 157-

    پیش درآمدی بر نهضت مشروطه

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    سید محمدحسین محمدی / *کارشناس ارشد - تاریخ ایران دوره اسلامی / Mohammadi_MHM@Yahoo.com
    چکیده: 
    پیش از نهضت مشروطه، حوادثی به وقوع پیوستند که در پیدایش و کیفیت تکوین مشروطیت ایران تأثیرات جدّی داشتند. واکنش علما و روحانیت شیعه و مخالفت گسترده مردمی علیه اقدامات مسیونوز بلژیکی، که با انتشار تصویری توهینآمیز از وی به اوج رسید، یکی از مهمترین این حوادث بود. جنبش دینی و ملّی مردم ایران به زعامت روحانیت شیعه علیه حضور مسیونوز بلژیکی در سِمت ریاست کل گمرکات ایران، حکایت از آگاهی و پختگی سیاسی مردمی دارد که حضور یک بیگانه را در رأس ساختار اداری و مالی کشور منافی استقلال سیاسی و منافع ملّی تلقّی میکردند، به ویژه که مسیونوز عملا از پشتیبانی دولت روسیه برخوردار بود و عامل اجرای مقاصد و مطامع روسها در ایران به شمار میآمد. این واقعه شکاف سیاسی گستردهای در میان مردم و حکومت قاجار به وجود آورد که در ادامه، به نهضت مشروطه مردم ایران انجامید.
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    پیش درآمدی بر نهضت مشروطه

    جنبش مردمی علیه حضور بلژیکی ها در ایران

    سید محمّدحسین محمّدی(1)

    چکیده

    پیش از نهضت مشروطه، حوادثی به وقوع پیوستند که در پیدایش و کیفیت تکوین مشروطیت ایران تأثیرات جدّی داشتند. واکنش علما و روحانیت شیعه و مخالفت گسترده مردمی علیه اقدامات مسیونوز بلژیکی، که با انتشار تصویری توهینآمیز از وی به اوج رسید، یکی از مهمترین این حوادث بود.

    جنبش دینی و ملّی مردم ایران به زعامت روحانیت شیعه علیه حضور مسیونوز بلژیکی در سِمت ریاست کل گمرکات ایران، حکایت از آگاهی و پختگی سیاسی مردمی دارد که حضور یک بیگانه را در رأس ساختار اداری و مالی کشور منافی استقلال سیاسی و منافع ملّی تلقّی میکردند، به ویژه که مسیونوز عملا از پشتیبانی دولت روسیه برخوردار بود و عامل اجرای مقاصد و مطامع روسها در ایران به شمار میآمد.

    این واقعه شکاف سیاسی گستردهای در میان مردم و حکومت قاجار به وجود آورد که در ادامه، به نهضت مشروطه مردم ایران انجامید.

    کلیدواژه ها: گمرکات، نوز، علما، تجّار، عینالدوله، مشروطه.

    مقدّمه

    در دوران صدارت کوتاه میرزا علیخان امینالدوله، برای اصلاح وضع گمرکات ایران، که در آن ایّام وضعیتی آشفته و بینظام داشت، سه نفر بلژیکی به نامهای نوز، پریم و انگلس به ایران آمدند. مسیونوز به زودی توانست پلّههای ترقّی را طی کند و به سِمت ریاست کل گمرکات ایران برسد. وی با سازشی که با امینالسلطان و سپس عینالدوله، صدراعظمهای وقت، نمود، امور و عایدات گمرکی را از تحت نظارت حکومت بیرون آورد و درآمد گمرکات ایران را هرگونه که صلاح میدانست، خرج مینمود. سیاستهای گمرکی وی ضربات شدیدی بر تجّار و بازرگانان ایرانی و تجارت خارجی ایران وارد آورد و آن را به ورطه نابودی کشاند. انتشار تصویر وی در لباس روحانیت، توهین به علایق و مقدّسات ملت ایران تلقّی شد. در نتیجه، گروههای مردمی به رهبری روحانیت شیعه، بار دیگر، قدرت تاریخی خود را در مقابله با دو جبهه استکبار و استعمار به معرض نمایش گذاردند.

    اهانت مسیونوز به روحانیت

    در اواخر سال 1322 هـ.ق / 1903 م حادثهای در تهران رخ داد که میتوان آن را پیشدرآمدی بر نهضت مشروطه دانست و آن اعتراض علما و مردم در برابر انتشار تصویر توهینآمیز یکی از رجال خارجی دربار ایران به نام مسیو ژوزف نوز بلژیکی بود که در آن دوران رئیس گمرکات و پستخانه ایران بود.

    در مجلس بزمی که خارجیان در تهران برپا کرده بودند، تصویری از وی با لباس روحانیت به دست آمد که موجب اعتراض وسیعی گردید. مهدی ملکزاده در اینباره مینویسد:

    همه ساله فرنگیهایی که در تهران بودند مجلسی به

    نام «بال کستومه» (بالماسکه) میآراستند که در آن، مردان و زنان اروپایی و جمعی از ایرانیان فرنگیمآب شرکت میجستند. در این مجلس، چنانچه در خود اروپا معمول است که هر یک از مدعوین بر طبق ذوق و سلیقه خود، لباس مخصوصی تهیه کرده و بر تن مینمودند، در جشنی که در آن سال برپا کرده بودند، نوز لباس روحانیون ایران را بر تن کرده و عکسهایی از این مجلس برداشته شد.(2)

    مسیونوز تصاویری را از این مجلس به عنوان یادگاری به صدراعظم وقت امینالسطان داده بود، اما آقامیرزا مصطفی آشتیانی آنها را توسط محمّدتقی خان، پیشکار امینالسلطان،(3) از منزل اتابک امینالسطان به دست آورد و از آن نسخههایی تهیه کرد و در پایتخت منتشر نمود.

    در این ایّام، مردم بخصوص تجّار و بازرگانان، از ظلم و ستم و تعدّیات نوز و مأموران گمرکی او به شدت ناراضی بودند و انتشار تصویر مزبور زمینه مخالفت علنی و گسترده توده مردم را فراهم کرد.

    مخالفت روحانیت با اقدام نوز

    سیدعبداللّه بهبهانی، از علمای طراز اول تهران، در رأس مخالفان و معترضان به این واقعه، در محرّم سال 1323 هـ.ق خواستار عزل و اخراج نوز از ایران شد. وی در سخنرانی مفصّلی که در منزل خود ایراد نمود، حمله شدیدی به اقدامات نوز در مدت حضورش در ایران کرد، به گونهای که این سخنرانی در روشن شدن اقدامات مأموران بلژیکی گمرک در ایران و تحوّلات بعدی تأثیر فراوان داشت. وی در سخنان خود گفت:

    ای مردم، چندی قبل تجّار اطراف متظلّم و شاکی بودند که پادشاه ما، اعلا حضرت مظفّرالدین شاه گمرک را واگذار فرموده به مسیونوز، مستخدم بلژیکی. او هم تعرفه به گمرک بسته و کتابچه طبع کرده و نشر داده که گمرک اجناس را از صادر و وارد، بر طبق آن کتابچه بگیرند. لیکن در این مدت، بر طبق آن کتابچه احدی از عمّال او عمل ننمودهاند. هر کس هر چه توانسته است از مردم و مالالتجاره گرفتهاند... لیکن در این ایّام، امری تازه اتفاق افتاده است که کمر اسلام و مسلمانان را شکسته و مسلمین را خوار و ضعیف نموده است و آن این است که عکسی از نوز منتشر شده است، در حالتی که لباس مذهبی یا رسمی ما را پوشیده است; یعنی عمامه به سر گذارده و عبا به دوش افکنده است. با این توهین و این کار، کارهای دیگر هم نموده است; مثل آنکه در گمرک و پستخانه و اداره صندوق، مسلمانانی را که در این ادارات مشغول خدمت و زحمت بودند و سالها از این طریق معاش خود را تحصیل مینمودند، خارج نموده و به جای آنها، رعیّت خارجی و یهود را منصوب داشته... باید از اعلاحضرت پادشاه استدعا کنیم که نوز را به واسطه این اهانتی که وارد آورده است و این خیانتهایی که کرده و میکند از کار خلع، بلکه او را اخراج نماییم.(4)

    در اثر بیانات بهبهانی تظاهراتی در تهران علیه نوز برپا شد و برخی علما همچون صدرالعلماء و حاج شیخ مرتضی آشتیانی (پسر میرزای آشتیانی) و شیخ محمّدرضا قمی و سیداحمد طباطبائی (برادر سیدمحمّد طباطبائی) به تبعیت از سیدعبداللّه بهبهانی، هر یک بر سر منابر علیه نوز و مأموران بلژیکی گمرکی و تعدّیات آنها سخنرانی کردند و خواستار عزل او شدند. البته برخی هم آن را مسئله مهمی ندانستند و اظهار داشتند: «... یهود و مجوس هم عبا در بر و عمامه بر سر میگذاردند و این چه مربوط به اسلام است؟»(5) ولی به نظر میرسد منظور نوز از انتخاب لباس روحانیت و پوشیدن آن تمسخر بود. دلیل این مطلب تصویر دیگری است که در آن زمان به دست آمد و نوز را به همراه یکی از دوستانش با لباس روحانیت در حال کشیدن قلیان نشان میدهد.(6)

    اصرار دولت بر حمایت مسیونوز

    بنابراین، در سراسر محرّم سال 1323 هـ.ق اعتراضات گستردهای علیه نوز و سیاست گمرکی او در جریان بود. اما دربار ایران و هیأت حاکم به ریاست عینالدوله، صدراعظم وقت، به این اعتراضات وقعی نمینهادند و بر حمایت از نوز پافشاری میکردند.

    شاهزاده عینالدوله، که از سال 1321 هـ.ق، پس از عزل میرزا علیاصغرخان امینالسلطان بر مسند صدارت تکیه زده بود، فردی مستبد و متکبّر بود. وی از همان روزهای آغاز صدارت، با سختگیری شدیدی شروع به کار کرد و چون مظفّرالدین شاه به واسطه ضعف نفس به امور مملکت علاقه نشان نمیداد، تمام قدرت را به دست گرفت و با استبداد حکومت میکرد و به خاطر اقداماتش، نارضایتی عمیقی، در میان مردم و بیشتر علما ایجاد کرده بود. قضیه مخالفت با نوز نخستین تحرّکی بود که علیه وی انجام شد. او که در ابتدا با نوز و بلژیکیها معارضه و دشمنی داشت، به زودی تغییر روش داده و از حامیان اصلی و سرسخت آنها شد. علت این تغییر روش این بود که نوز متعهد شده بود همان مبلغی را که سالانه از عایدات گمرک به امینالسلطان میبخشد به صدراعظم جدید تقدیم نماید و در مقابل، حمایت او را داشته باشد و به دلیل آنکه نظارتی از سوی حکومت بر گمرکات و عایدات آن وجود نداشت، نوز به راحتی میتوانست هر قدر که میخواهد از اموال و درآمد آن بذل و بخشش و خرج نماید، بدون آنکه به کسی حساب پس بدهد.

    وضعیت مالیات کشور در آن دوران اینگونه بیان شده است: «... مالیه دولت ابداً انتظام نداشت; چه گرفته میشد و چگونه گرفته میشد و چقدر گرفته میشد و به چه خرج میشد و که میبرد، معلوم نیست... .»(7)

    علت دیگر همراهی عینالدوله با نوز مخالفت با علما و روحانیان بیان شده است: «... عینالدوله اعتنایی به این هیاهو نکرد، بلکه بر اعتبارات و استقلال نوز افزود و گفت: چون نوز را میرزا علیاصغر خان امینالسلطان بر سر کار آورده بود، خیال داشتم او را بردارم، حال که ملّاها از او عقب کرده باید بر خلاف آنها از او همراهی کنم.»(8)

    حملات علما علیه نوز بهانهای برای مخالفت وسیعتر و اهداف عالیتر بود; چنانکه در آن ایّام علما بر ضربه زدن به عینالدوله و استبداد متفق شده بودند.

    سید عبداللّه بهبهانی، که در رأس مخالفان و منتقدان نوز و صدراعظم عینالدوله قرار داشت، درصدد برآمد برای تقویت جبهه خود، یکی از علمای بزرگ تهران را با خود همراه کند. بنابراین، معتمدالاسلام رشتی را از جانب خود برای مذاکره با آقایان علما فرستاد; اما در این میان، تنها از جانب سیدمحمّد طباطبائی قول همراهی شنید، البته «مشروط بر اینکه غرض شخصی در کار نباشد.»(9)

    از این تاریخ به بعد، نام این دو سید با انقلاب مشروطه و حوادثی که به مشروطیت انجامید عجین شده است. با هدایت و رهبری ایشان بود که ملت ایران از کوران حوادث سخت دوران استبداد سربلند بیرون آمد و گامهای بلند خود را به سوی قانونمندی برداشت. در حالی که از ابتدای سال 1323ق کشور آبستن تحوّلات و طغیانهای سیاسی ـ اجتماعی بود، مظفّرالدین شاه در فکر سومین سفر خود به فرنگ بود. اعتراضات و مخالفتها علیه اقدامات نوز همچنان رو به افزایش بود. عده زیادی از تجّار تهران در اعتراض به قوانین گمرکی و ستم مأموران گمرک دست از کار کشیدند، بازارها و کاروانسراها را بستند و به حرم حضرت عبدالعظیم(علیه السلام)پناه بردند و متحصّن شدند.

    از دلایل عمده نارضایتی تجّار و بازاریان، تعرفه گمرکی سال 1321 ق / 1903م بود که تماماً به ضرر تجّار ایرانی و تجارت خارجی ایران بود.

    همراهی مسیونوز با سیاستهای روسیه

    هنگامی که امینالسطان برای دومین بار از روسیه درخواست وام کرد، یکی از شرایط دولت روسیه برای اعطای وام این بود که دولت ایران در مقرّرات بازرگانی و تعرفه گمرکی موجود، که طبق یکی از بندهای عهدنامه «ترکمانچای» مقرّر بود، تجدیدنظر کند و نرخ گمرکات را به نفع روسیه تقلیل دهد. نوز، رئیس گمرکات و صدراعظم وقت امینالسلطان، مذاکرات محرمانهای درباره قرارداد و تعرفه گمرکی جدید با نمایندگان روسی انجام دادند و در سال 1321ق قراردادی بین طرفین منعقد شد و به مرحله اجرا درآمد. طبق این قرارداد، بر کالاهایی که از روسیه به ایران میآمد، عوارض کمی وضع شده بود و برای کالاهایی که از ایران به روسیه میرفت یا از دیگر کشورها به ایران میآمد عوارض زیادی در نظر گرفته شده بود. از اینرو، این تعرفه نه تنها به زیان ایران، بلکه به زیان تمام دولتهایی بود که با ایران ارتباط تجاری داشتند.

    بر این اساس، دولت انگلستان، که از این تعرفه بسیار ناراضی بود، دولت ایران را متقاعد ساخت تا تعرفه جدیدی نیز با آنها به امضا برساند تا از زیان تجّار انگلیسی جلوگیری به عمل آید.

    اما زیان تجّار و بازرگانان ایرانی همچنان به قوّت خود باقی بود. پیامدهای این تعرفه برای صنایع داخلی و صادراتی ایران بسیار خسارتبار بود: «... نتیجه این تعرفه بایستی این باشد که اندکی افزارسازی و پارچهبافی و مانند اینها، که ایرانیان میداشتند، از میان رود و کار داد و ستد و بازرگانی از رونق ایستد و کشاورزی و گلهداری نیز آسیب ببیند.»(10)

    عبداللّه مستوفی درباره پیامدهای این تعرفه مینویسد: «این تعرفه جدید طوری پیشبینی شده بود که مالالتجاره خارجی را در کشور ترویج کرده، کارخانههای جدیدالولاده و دستکاریهای سابق داخله را محکوم به زوال میکرد.»(11)

    مردم، بخصوص تجّار و بازاریان، تعرفه گمرکی جدید را، که توسط نوز وضع شده بود، دلیل محکمی بر عدم اعتمادشان به او میدانستند و وی را حامی و عامل اجرای مقاصد دولت روسیه میدانستند.

    در این زمان، روسها در ایران قدرت زیادی داشتند. با تشکیل بانک «استقراضی» لازار بولیاکف، نفوذ روسها در ایران فزونی یافت و در دوران سلطنت مظفّرالدین شاه میزان نفوذ روسها از انگلیسیها پیشی گرفته بود. هنگامی که نوز و بلژیکیان به ایران آمدند، روسها موقعیت برتری در ایران داشتند. نوز به زودی دریافت که هر اقدامی در ایران صورت میگیرد باید با نظر مساعد روسها باشد. بدینروی، از هر اقدامی در جهت رضایت خاطر روسها دریغ نمینمود.

    تحصّن تجّار در حرم حضرت حضرت عبدالعظیم(علیه السلام)

    تحصّن تجّار تهران در حرم حضرت عبدالعظیم(علیه السلام) در اعتراض به اقدامات نوز یادآور اعتراض گسترده تجّار آذربایجانی در تبریز در سال 1321 ق/ 1903م است که به خاطر کسادی تجارت در اثر سیاستها و قوانین گمرکی و اقدامات خصمانه مأموران گمرک در سرحدات به وجود آمده بود. از تجّار مسلمان ایرانی عوارضی چند برابر آنچه در تعرفه جدید گمرکی آمده بود، میگرفتند; اما تجّار خارجی و ارمنی ایرانی با احترام و طبق مقرّرات، میتوانستند کالاهایشان را صادر و وارد نمایند. از دیگر سو، مأموران بلژیکی گمرک رفتاری بسیار متکبّرانه و تحقیرآمیز با تجّار ایرانی و عموم مردم در پیش گرفته بودند. حتی نوز در مجالس عمومی، آشکارا ایرانیان را «ایرانی دزد»(12) خطاب میکرد.

    نحوه رفتار نوز با ایرانیان بسیار متعصّبانه بود. «نوز از بلژیکیان جمع کثیری را با مواجب زیاد در گمرکات گذاشت، در پستخانه و گمرکات ارامنه را جا داد. یک نفر فرنگی و ارمنی را مقابل چند ایرانی مواجب میداد. هر کس یک کلمه از این اوضاع ناگوار حرف زد یا اعتراض کرد، دچار غضب نوز و صدراعظم شد و همه چیزش بر باد فنا رفت.»(13)

    نارضایتی مردم تبریز

    اما نارضایتی عمومی در تبریز وقتی به اوج رسید که از ناحیه یکی از مستان در کنار میفروشی به میرزا علیاکبر مجاهد توهین شد. مردم اعم از تجّار و کسبه و روحانیان همصدا شده و اعتراضات وارد مرحله تازهای شد. معترضان خواستار اخراج مسیو پریم بلژیکی رئیس گمرکات آذربایجان شدند; چراکه وی مجوّز آزادی خرید و فروش مشروب را داده بود. در رأس معترضان، حاج میرزا حسن مجتهد تبریزی قرار داشت که با علمای نجف در ارتباط بود.

    علمای نجف در حمایت از معترضان، به امینالسلطان، صدراعظم وقت، حمله بردند و او را که مسبّب اصلی این اوضاع بود، «خائن دولت و ملت» نامیدند(14) و زمینه عزل او را در 23 جمادیالثانی 1321 ق فراهم کردند.

    محمّدعلی میرزا ولیعهد، که عهدهدار ولایات آذربایجان بود، با قبول تمام درخواستهای معترضان، آنها را که در مسجد «شاهزاده» اجتماع کرده بودند پراکنده کرد و پریم را از کار معلّق نمود. اما پس از مدتی که اعتراضات کاهش یافت، مجدّداً او را سر کار برگرداند و حاج میرزا حسن مجتهد تبریزی را تبعید نمود.

    مذاکره محمّدعلی میرزا با متحصّنان

    اما همانگونه بیان شد، بازرگانان و کسبه تهران در آستانه سفر شاه به فرنگ، با بستن بازار، در حرم حضرت عبدالعظیم(علیه السلام) متحصّن شدند. آنها در ابتدا نامهای برای صدراعظم عینالدوله نوشته و در آن خواستههایشان را مطرح کرده بودند; اما وی «... به صرافت و لجاجت با علما و ملاحظه پولی که از نوز میگرفت، اعتنایی به آنها نمینمود.»(15) سرانجام، با مساعدت سعدالدوله،(16)وزیر تجارت، قرار شد نشستی در دربار با حضور صدراعظم، سعدالدوله، بزرگان، مسیونوز و هفت تن از رؤسای تجّار برگزار شود. در این نشست، تجّار به طور موفقیتآمیزی توانستند اثبات کنند که از کالاهایشان عوارض زیادی ـ زیادتر از آنچه در تعرفه گمرکها آمده است ـ گرفته میشود و مدام در حال ضرر و زیان هستند. نوز چون نتوانست پاسخی دهد، از کوره به در رفته و در حضور صدراعظم و دیگران، به تجّار دشنام داد و جلسه بدون نتیجه خاتمه یافت. تجّار، که دیدند هیچ فریادرسی ندارند، بازارها را تعطیل کردند و در حرم حضرت عبدالعظیم(علیه السلام) متحصّن شدند. (19 صفر 1323ق) متحصّنان خواستههای خود را اینگونه بیان کردند:

    1. لغو تعرفه گمرکی سال 1321 ق / 1903م;

    2. لزوم حذف تعدّیات مأموران گمرکی نسبت به تجّار مسلمان ایرانی;

    3. عزل مسیونوز بلژیکی، رئیس گمرکات ایران.

    تجّار دلایلی را برای عزل نوز عنوان کردند; از جمله اینکه او یهودی است و بر حسب قوانین شریعت محمّدی(صلی الله علیه وآله) تسلّط غیرمسلمان بر مسلمان جایز نیست، بخصوص که بسیاری از درآمد گمرکات را به جیب خود و همکارانش میریخت. از سوی دیگر، او حامی و عامل نفوذ سیاسی و اقتصادی روسها در ایران بود.(17)

    مظفّرالدین شاه، از بیم آنکه این طغیانها مسافرت سومش به اروپا را به تعویق بیندازد، چند تن از درباریان و سپس خود عینالدوله را مأمور کرد تا با تجّار مذاکره نمایند، اما کوشش آنها به جایی نرسید. در این هنگام، ولیعهد، که برای نیابت سلطنت در هنگام سفر شاه به فرنگ، به تهران آمده بود، توانست تجّار را راضی کند و به تهران بازگرداند. (27 صفر 1323 ق) محمّدعلی میرزا ولیعهد به آنها قول داد هنگام بازگشت شاه از سفر، قضیه عزل نوز را با او در میان بگذارد و تمام تلاش خود را نیز برای تحقق خواستههای متحصّنان به کار برد و مقرّر کرد سعدالدوله دنباله کارها را بگیرد و به امور تجّار رسیدگی کند. در جلساتی که سعدالدوله وزیر تجارت، با تجّار داشت، مقرّر شد هر اضافه پرداخت گمرکی، که تجّار ثابت کنند که پرداختهاند به آنها مسترد شود و نیز توافق شد برای جلوگیری از تکرار اینگونه تعدّیات، دولت مأمورانی به مرزها بفرستد و این مأموران بر اجرای مقرّرات گمرکی نظارت کنند و رابط بین تجّار ایرانی و مأموران بلژیکی باشند.(18)

    از سوی دیگر، چون ولیعهد میدانست پشتگرمی تجّار به سید عبداللّه بهبهانی است، بلافاصله به منزل ایشان رفت و از ایشان دلجویی کرد و توافق نمود که تا هنگام مراجعت شاه به پایتخت، آرامش کشور حفظ شود. بدینسان، در ایّام سفر شاه به فرنگ اوضاع تا حدّی آرام بود.

    حمایت و همراهی علمای نجف در مخالفات با اقدامات نوز

    علمای نجف همیشه با حسّاسیت تمام، مسائل داخلی ایران را زیرنظر داشتند. ایشان همواره در مبارزات مردمی، وزنهای علیه استبداد و ملجأ امنی برای توده مردم به شمار میآمدند. آنها با هوشیاری و دقت نظر، به قضیه نوز و تعدّیات او نیز واکنش نشان دادند و حجت را بر همه تمام و تکلیف را مشخص کردند.

    از نامهای که در اواخر ربیعالاول سال 1323 ق از سوی علمای نجف به سیدعبداللّه بهبهانی نوشته شده بود، میتوان عمق تیزبینی و حسّاسیت آنها را از وقایع ایران درک نمود. در این نامه چنین آمده است:

    حجةالاسلام آقا سیدعبداللّه بهبهانی، تظلّم و شکایت اهالی از تعدّیات مسیونوز به حدّی رسیده که دیگر اغماض نتوان کرد. وجود شریف امروزه حامی اسلام و خیرخواه مسلمین است. لازم است محض حفظ اعراض و اموال و نفوس مسلمانان، رفع و دفع ید آن ظالم را با تمام اجزاء او از بلاد مسلمین نموده، تکلیف عموم همین است. هرکس هم به هر لباس، حمایت از او بنماید، فاسق و حالش حال اوست. محمّدکاظم الخراسانی، عبداللّه مازندرانی، نجلالمرحوم الحاج میرزا خلیل.»(19)

    اگرچه بازرگانان تعرفه گمرکی جدید با روسیه را بر خلاف مصالح خود یافتند و مسئولان بلژیکی گمرگ را متهم کردند که به نفع بازرگانان ارمنی و سایر بازرگانان نامسلمان تبعیض روا میدارند، اما علما با تفویض ریاست گمرکات کشور به یک بیگانه نامسلمان و استیلای آنان بر مسلمانان مخالف بودند. هر دو گروه از خطر استیلای بیگانه نگران بودند و این امر کاملا طبیعی بود.

    حضور روحانیت شیعه که حافظ مصالح و ارزشهای دینی به شمار میرفت در عرصه مبارزه علیه اقدامات نوز بلژیکی بیانکننده وجهه دینی این مبارزه است. دلایل مخالفت روحانیان علیه حضور مسیو نوز در رأس ساختار گمرکی و مالی کشور و اقدامات وی را در چند محور کلی میتوان تقسیم نمود:

    1. استخدام ارمنیان مسیحی و یهودیان و سپردن برخی مشاغل معتبر اداره گمرکات به آنان;

    2. تمسخر و به بازی گرفتن اعتقادات مذهبی و تحقیر ایرانیان;

    3. رکود اقتصادی و ورشکستگی تجارت خارجی در اثر اجرای قوانین و تعرفههای جدید گمرکی;

    4. حضور یک بیگانه مسیحی و استیلای وی بر مسلمانان امری قابل قبول از دید علما به حساب نمیآمد.

    5. نفوذ بیش از پیش حکومت روسیه بر ساختار اقتصادی کشور و انعقاد قرارداد گمرکی جدید با آن کشور که به ضرر تجار ایرانی به حساب میآمد.

    6. فشار به دربار قاجار و صدراعظم وقت که همواره مسیو نوز را مورد حمایت خود قرار میداد.

    7. سوء استفاده از نوز از عایدات گمرکات و صرف مبالغ هنگفت از آن.

    عهدشکنی عین الدوله با متحصّنان

    پس از بازگشت شاه و هیأت همراه به کشور در 14 رجب 1323ق، عینالدوله در فکر گوشمالی دادن به دشمنان خود، یعنی علما و تجّار بود که بر سر قضیه نوز بلژیکی اعتراضات گستردهای علیه او نموده بودند. در همین اثنا بود که واقعه اهانت شاهزاده ظفرالسلطنه، والی کرمان به جناب حاج میرزا محمّدرضا کرمانی و اهانت وزیر اکرم به آقا سیدجمالالدین قزوینی پیش آمد.

    این حادثه سبب موضعگیری بیشتر علمای پایتخت علیه حکومت شد و آنها را در ادامه مبارزات علیه استبداد مصمّمتر نمود. حتی سیدمحمّد طباطبائی شخصاً بر منبر رفت و از عینالدوله و همکارانش انتقاد نمود. سیدعبداللّه بهبهانی هم در مسجد «سپهسالار» بر منبر رفت و عینالدوله را به باد انتقاد گرفت. این اتفاقات اتحاد ما بین علمای تهران را مستحکم نمود.(20)

    حمایت علمای تهران از روحانیان ولایات و شهرستانها احساس همدلی و موافقت را بین آنها بیشتر میکرد و آنها را نیز در عملی متقابل، به حمایت از مواضع علمای پایتخت میکشاند. این اقدام هوشیارانه سبب میشد دایره مبارزه علیه استبداد از پایتخت به دیگر ولایات نیز کشیده شود.

    تا اینجا، مسائلی همچون نارضایتی از تعرفههای گمرکی نوز و تکبّر مقامات بلژیکی در برابر مردم، ناخرسندی از استبداد عینالدوله، نارضایتی فزاینده از ولخرجیهای رو به رشد و استقراضات پیاپی دربار ایران از دولتهای بیگانه برای خرجمسافرتهای شاه به فرنگ و همچنین عدمرضایتاز استثمار کشورتوسط دولتهای بیگانه همچون روس و انگلیس در میان مردم وجود داشت; اما اتفاقات آتی بر نارضایتیهای موجود افزودند و حرکت مردم را برای نیل به مشروطیت تسریع نمودند.

    به چوب بستن تجّار قند در تهران

    در روز سهشنبه 14 شوال 1323ق، علاءالدوله، حاکم تهران چند تن از تجّار قند را به بهانه گران کردن قیمت قند، به چوب بست. در نتیجه، شمار عظیمی از تجّار به خاطر اعتراض به این اقدام، در مسجد «شاه» متحصّن شدند و به فاصله کوتاهی، بسیاری از روحانیان بزرگ، همچون سیدعبداللّه بهبهانی، سیدمحمّد طباطبائی، سید جمالالدین واعظ و دیگران به آنها پیوستند. میرزا ابوالقاسم امام جمعه، داماد شاه، هنگامی که سید جمالالدین واعظ بر منبر سخنرانی تندی علیه استبداد عینالدوله مینمود، سخنش را قطع کرد و آن را خائنانه خواند و طرفدارانش با اشاره او، با چوب و چماق به جان مردم افتادند و همگی را با کتک از مسجد بیرون راندند.(21)

    به دنبال حادثه مسجد «شاه»، علمای بزرگ تهران تصمیم گرفتند در جوار حرم حضرت عبدالعظیم(علیه السلام)متحصّن شوند:

    در شب حادثه، اکثر علما در خانه آقای طباطبائی گرد آمده بودند تا کسب تکلیف کنند. پس از مذاکرات طولانی، آقای طباطبائی گفت: حال که کار بدینجا رسید، کار را یکسره و تمام کنید و آن خیالی که سه ماه دیگر عازم انجامش بودیم، جلو اندازیم. دیگر آنکه اگر ما فردا در این شهر بمانیم، عینالدوله محرّک امام جمعه و مردم میشود، شاید مقصود منقلب شود... پس صلاح در این است که چند روزی در این شهر نباشیم و در زاویهمقدّسهحضرتعبدالعظیم(علیه السلام)متوقفومجاورباشیم.(22)

    تحصّن دوم مردم در حرم حضرت عبدالعظیم(علیه السلام)

    بدینسان، علما و همراهانشان در روز پنجشنبه 16 شوال 1323ق در حرم حضرت عبدالعظیم(علیه السلام) متحصّن شدند. بسیاری از طلّاب، تجّار و کسبه و سایر مردم نیز به متحصّنان پیوستند و روز به روز بر تعداد متحصّنان افزوده میشد. متحصّنان پس از مدتی توسط سفیر عثمانی درخواستهای مکتوب خود را برای مظفّرالدین شاه فرستادند که در سه موضوع کلی بود:

    1. مبارزه و نفی سلطه اقتصادی اجنبی از طریق عزل نوز بلژیکی;

    2. مبارزه با استبداد از طریق عزل یکی از مظاهر ظلم حکومت; یعنی علاءالدوله حاکم تهران و استقرار عدالتخانه;

    3. اجرای قانون اسلام به عنوان تنها راه سعادت ملت ایران.

    در نهایت، با پایمردی متحصّنان و اتحاد اقشار جامعه در سراسر دوره مبارزه، تمامی درخواستهای متحصّنان از سوی شاه پذیرفته شد و متحصّنان با احترام به تهران بازگشتند.

    همانگونه که بیان شد، چندین واقعه تلخ به صورت پیاپی پس از قضیه نوز رخ دادند که بیم آن میرفت این حوادث (همچون به چوب بستن تجّار قند توسط حاکم تهران، ناخرسندی از استبداد فزاینده عینالدوله، اهانت ظفرالسلطنه والی کرمان به جناب میرزا محمّدرضا کرمانی و اهانت وزیر اکرم به آقا سید جمالالدین قزوینی و موارد دیگر) جریان مخالفتها علیه نوز و مستخدمان بلژیکی گمرک را بکلی از یاد ببرد و موارد مشابه جدیدالوقوع در دستور کار مبارزات مردم قرار گیرد. اما یکی از خواستهای اولیه متحصّنان برکناری نوز از سمت ریاست گمرکات بود; زیرا این جریان غیرت دینی و ملّی مردم را به شدت تحریک کرده بود و امری ورای مصالحه و یا فراموش کردن در اثر گذشت زمان بود. مصالح دینی و ملّی هر گاه در معرض چالش و تهدید قرار میگرفت اعتراضات عمومی آغاز میگشت. این موضوع خط قرمز میان مردم از یکسو، و استبداد و استعمار از سوی دیگر بود. پیروزی مردم در جریان مبارزه علیه مستخدمان بلژیکی گمرکات نقطه آغازی بر مبارزات مردمی علیه حضور بیگانگان بر ساختار اداری کشور به شمار میآید که تا انقلاب اسلامی ادامه یافت.

    حاصل سخن

    جنبش مردمی علیه بلژیکیان و مسیونوز میدان زورآزمایی میان نیروهای مردمی با استعمار و استبداد قاجاری بود. طرفین در این مبارزه به خوبی قدرت خود را شناسایی کردند و محک زدند تا به زودی در میدانی بزرگتر، مجدداً با بسیج افکار و نیروها وارد مبارزهای سرنوشتساز شوند.

    این مبارزه از دو جهت اهمیت داشت: از یکسو، این جنبش زمینه خودباوری و آگاهی عمومی برای تغییر اساسی ساختار سیاسی کشور را فراهم آورد. این عامل یکی از محرّکهای اصلی به وجود آمدن یک نهضت بزرگ مردمی و ملّی در قالب نهضت مشروطیت شد. از سوی دیگر، با این پیروزی بر نقش رهبری روحانیت به عنوان مظهر و تجسّم آرمانهای دینی و ملّی تأکید شد. روحانیت، که از زمان مبارزه بر ضد «رژی» به عنوان یک قدرت بدون رقیب در صحنه سیاسی کشور ظاهر شد، با این حرکت توان رهبری خود را مجدّداً به رخ دربار کشاند.

    تفکر حاکم بر این جنبش، که جانمایه تحرّک مردم و علما را شکل داد، حفظ و حراست از مبانی دین و باورهای مذهبی مردم، حفظ استقلال اقتصادی و سیاسی و مشروط ساختن مشروعیت حکّام به حفظ منافع ملّی بود. در همین زمینه بود که حضور بیگانگان بر ساختار اداری کشور ناقض استقلال کشورومخالفمصالح و منافع ملّی قلمداد شد و به شدت با آن مخالفت به عمل آمد.


    • پى نوشت ها
      • منابع...
        ـ اعظام قدسی، حسن، خاطرات من یا روشن شدن تاریخ صدساله، تهران، ابوریحان، 1349.
        ـ براون، ادوارد، انقلاب مشروطیت ایران، ترجمه مهدی قزوینی، تهران، کویر، 1376.
        ـ تهرانی، محمّدعلی، مشاهدات و تحلیل اجتماعی و سیاسی از تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، تهران، انتشار، 1379.
        ـ دستره، آنت، مستخدمین بلژیکی در خدمت دولت ایران، ترجمه منصوره اتحادیه، تهران، تاریخ ایران، 1363.
        ـ سیّاح، حمید، خاطرات حاج سیّاح یا دوره خوف و وحشت، به کوشش سیفاللّه گلکار، تهران، امیرکبیر، 2536.
        ـ شریف کاشانی، محمّدمهدی، واقعات اتفاقیه در روزگار ما، به کوشش منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، تهران، تاریخ ایران، 1363، ج 3.
        ـ کرمانی، ناظمالاسلام، تاریخ بیداری ایرانیان، به کوشش علیاکبر سعیدی سیرجانی، تهران، آگاه، 1361، ج 1.
        ـ کسروی، احمد، تاریخ مشروطه ایران، تهران، امیرکبیر، 1363.
        ـ مستوفی، عبداللّه، شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، تهران، زوّار، 1371، ج 2.
        ـ معاصر، حسن، تاریخ استقرار مشروطیت (مستخرجه از اسناد محرمانه وزارت خارجه انگلستان)، تهران، ابنسینا، 1353.
        ـ ملکزاده، مهدی، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، تهران، علمی، 1373.
      1 کارشناس ارشد تاریخ ایران دوره اسلامى.
      2 ـ مهدى ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، 1373، ص 229.
      3 ـ محمّدعلى تهرانى در تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، از شخص دیگرى که عکس را تهیه و منتشر ساخته، نام مىبرد و مىنویسد: «... بر حسب اتفاق، عکسى از مسیونوز، که با عمّامه انداخته بود توسط شاهزاده شعاعالسلطنه یا دیگرى به دست آمده بود و آن را کپیه کرده و در ایام محرّم 1323 ق کپیه آن به دست آقاى بهبهانى افتاد...» (محمّدعلى تهرانى، مشاهدات و تحلیل اجتماعى و سیاسى از تاریخ انقلاب مشروطیت، 1379، ص 56.)
      4 ـ ناظمالاسلام کرمانى، تاریخ بیدارى ایرانیان، 1361، ج 1، ص 268.
      5 ـ حسن اعظام قدسى، خاطرات من یا روشن شدن تاریخ، 1349، ج 1، ص 107 / ناظمالاسلام کرمانى، تاریخ بیدارى ایرانیان، ص 268.
      6 ـ آنت دستره، مستخدمین بلژیکى در خدمت دولت ایران، 1363، ص 102.
      7 ـ حمید سیّاح، خاطرات حاج سیّاح، 2536، ص 534.
      8 ـ ناظمالاسلام کرمانى، تاریخ بیدارى ایرانیان، ص 268.
      9 ـ همان، ص 272.
      10 ـ احمد کسروى، تاریخ مشروطه ایران، 1363، ص 35.
      11 ـ عبداللّه مستوفى، شرح زندگانى من یا تاریخ اجتماعى و ادارى دوره قاجاریه، 1371، ج 2، ص 51.
      12 ـ محمّدعلى تهرانى، مشاهدات و تحلیل اجتماعى و سیاسى از تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ص 120.
      13 ـ حمید سیّاح، خاطرات حاج سیّاح، ص 530.
      14 ـ ناظمالاسلام کرمانى، تاریخ بیدارى ایرانیان، ص 210.
      15 ـ همان، ص 293.
      16 ـ سعدالدوله در زمان صدارت امینالدوله و در هنگام استخدام نوز و بلژیکیان براى خدمت در گمرکات ایران، در سمت وزیرمختار ایران در بروکسل فعالیت مىکرد. وى در مذاکرات مربوط به این استخدام بسیار ساعى بود. وى در ابتدا از هواداران استخدام مأموران بلژیکى گمرک بود و بعدها در مراجعت به کشور ترقّى کرد و در آن زمان در زمره مخالفان سرسخت نوز به شمار مىآمد. محمّدمهدى شریف کاشانى در کتاب واقعات اتفاقیه در روزگار ما، علت مخالفت او با نوز را چنین مىنویسد: «نوز از مسئله خرید کشتى مظفّرى و پنجاه هزار تومان پولى که در این معامله، سعدالدوله دزدیده بود، مطّلع شده و درصدد استرداد آن برآمد و همچنین حمل اسبابهایى که شاه در سفر فرنگ خریده بود و سعدالدوله کرایه آن را سه چهار برابر زیادى حساب کرده بود، مسیونوز قبول نمىکرد.» (محمّدمهدى شریف کاشانى، واقعات اتفاقیه در روزگار ما، 1363، ج 3، ص 765.)
      17 ـ محمّدعلى تهرانى، مشاهدات و تحلیل اجتماعى و سیاسى از تاریخ انقلاب مشروطیت، ص 116ـ122.
      18 ـ حسن معاصر، تاریخ استقرار مشروطیت، 1353، ص 20.
      19 ـ محمّدمهدى شریف کاشانى، واقعات اتفاقیه در روزگار ما، ص 22ـ23.
      20 ـ ناظمالاسلام کرمانى، تاریخ بیدارى ایرانیان، ص 220.
      21 ـ ادوارد براون، انقلاب مشروطیت ایران، 1376، ص 117.
      22 ـ ناظمالاسلام کرمانى، تاریخ بیدارى ایرانیان، ص 339ـ340.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محمدی، سید محمدحسین.(1387) پیش درآمدی بر نهضت مشروطه. ماهنامه معرفت، 17(6)، 157-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سید محمدحسین محمدی."پیش درآمدی بر نهضت مشروطه". ماهنامه معرفت، 17، 6، 1387، 157-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محمدی، سید محمدحسین.(1387) 'پیش درآمدی بر نهضت مشروطه'، ماهنامه معرفت، 17(6), pp. 157-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محمدی، سید محمدحسین. پیش درآمدی بر نهضت مشروطه. معرفت، 17, 1387؛ 17(6): 157-