معرفت، سال چهارم، شماره دوم، پیاپی 13، تابستان 1374، صفحات 23-

    ابعاد حج در قرآن2

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    ابعاد حج در قرآن2

    ناصر شکریان

    اشاره

    در قسمت نخست این مقاله، به تفصیل پیرامون دو بعد از ابعاد مهم حج؛ بعد معنوی و عرفانی و نیز بعد معنوی و عرفانی و بعد فرهنگی آن، سخن گفتیم. اینک بررسی و تبیین ابعاد دیگر آن از نظر خوانندگان گرامی می گذرد.

    بعد سیاسی حج

    با توجه به این که حج عبادت و پرسش حضرت حق جل و علاء در بهترین شکل ممکن است، اما با دیگر عبادات فرق های زیادی دارد. چرا که حج، یک عبادت صرف و بدون توجه به اجتماع و نیست بلکه با مسائل عمومی اسلام ارتباط تنگاتنگ دارد. و در حقیقت نقطه التقای عبادت با سیاست، و مرکز پیوند پرستش خدا با دیگر مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است. چنانکه حضرت امام خمینی(ره) فرمود: "اهمیت سیاسی حج، کمتر از بعد عبادی نیست، بلکه بعد سیاست علاوه بر سیاستش خودش عبادت است". 1 و اصولاً نمی توان حج را از دو خصیصه "عبادت" و "سیاست" جدا نمود، بلکه این دو تار و پود حج را تشکیل می دهند.

    امام از آنجایی که "حج واقعی" نمایش قدرت، عزّت و شکوه جهانی اسلام است و مایه تزلزل قدرتهای پوشالی استکبار می گردد، از این رو همواره در طول تاریخ همه کسانی که نحوی منافعشان از طریق بر پا شدن صحیح حج به خطر می افتاد سعی کردند و می کنند تا این فریضه الهی را تحریف نمایند که شیطانی ترین راه، ابقا ظاهر حج و بی محتوای نمودن آن می باشد. و وحشت آنها از استفاده مسلمین از این "بعد سیاسی" دلیل واقعی بر ترس و وحشت آنها از استفاده مسلمین از این بعد از حج نیست که هر سال می تواند تحولی بنیادین در زندگی مسلمین و در نهایت در اوضاع جهانی اسلام ایجاد کند. به همین دلیل گلادستون، یکی از سردمداران انگلیس، چندید سال قبل گفت: " قدرت حج را باید از دست مسلمین گرفت" و متأسفانه موفق شده اند، از این رو حضرت امام، احیاگر حج ابراهیمی، در این باره فرمود:

    «از همه ابعاد مهجورتر و مورد غلفت تر، بعد سیاسی این مناسک عظیم است که دست خیانتکاران برای مهجوریت آن، بیشتر در کار بوده و هست و خواهد بود». 2

    با توجه به اهمیت قضیه، در این بخش برآنیم تا با استمداد از ایات و روایات، "بعد سیاسی حج" را به خاطر مظلومیت ومهجوریت آن، و جهت مقابله با تبلیغات و توطئه های دشمنان اسلام و معرفی نمودن چهره واقعی حج با تفصیل بیشتری مورد بررسی قرار دهیم.

    1. حج و منافع آن

    خداوند سبحان درباره منفعت های حج فرمود: «و اذّن فی الناس بالحج یأتوک رجالاً و علی کل ضامر یأتین من کل فج عمیقٍ لیشهدوا منافع لهم و یذکروا اسم الله» (حج: 27-28) آنچه که در این ایه مبارکه مورد نظر است جمله "لیشهدوا منافع لهم" است که با دقت در آن، موارد ذیل روشن می گردد:

    الف با توجه به این که جمله "ویذکروا ام الله" عطف بر "لیشهدوا منافع لهم" است و هر دو جمله علت یا غایت3 برای جمله "اذن فی الناس بالحج" قرار داده شده، به این نکته پی می بریم که حج دارای دو بعد است: بعد عبادی و معنوی و بعد غیر معنوی.

    ب مقصود از مشاهده منافع برای مردم که نخستین فلسفه حج قرارداده شده چیست؟ با توجه به این که "منافع" برای تعظیم و تکثیر و یا تنویع، جمع و نکره4 آورده شده، یعنی منافعی که تعداد آنها کثیر، و ارزش آنها عظیم است؛ برای همین جهت " منافع" هم جمع آمد و هم مبهم گذاشته شد و به صورت " منفعه، المنافع و منافعهم" ذکر نشده تا به ذهن کسی نرود که مراد منفعت خاص یا منافع معروف و مشهوری است که در سایر عبادات دیگر هم یافت می شود، بلکه مراد منافعی است که مختص به این عبادت است و در غیر آن پیدا نمی شود. 5 و ظاهراً منفعتهای دیگری که در ایات دیگر همچون ایه"قیاماً للناس" (مائده: (97، "مثابه للناس و امناً" (بقره: (125، "و هدی للعالمین" (آل عمران: 96) و... ذکر شده از مصادیق بارز منافع در ایه مورد بحث می باشد.

    همچنان که امام هشتم علی بن موسی الرضا( در توضیح منافع فرمود: "... و ما فی ذلک لجمیع الخلق من المنافع... و منفعه من فی المشرق و المغرب و من البر و البحر ممن یحج و ممن لایحج.. " 6"منافع و آثار حج تمام اهل زمین از شرق و غرب و در دریا و خشکی را فرا می گیرد چه آنها که حج بجا می آورند و چه آنها که بجا نمی آورد".

    با توجه به دایره گسترده منفعت باید پرسید که این چه منافعی است که حتی کسانی که در حج توفیق حضور ندارند را در بر می گیرد؟ شکی نیست که مراد " منافع فردی" نیست، بلکه " منافع جمعی " است، از این رو در ترتیب ایه مقدم بر منافع فردی "یذکروا اسم الله" ذکر شده است.

    اگر کسی در مطالب قبل تردید کند پاسخ داده می شود که کلمه "منافع" بصورت مطلق و بدون هیچ قیدی ذکر شده و شامل هر نوع منفعتی می گردد و هیچ کس حق ندارد بدون دلیل و قرینه ای آن را در بعد خاصی محدود کند، از این رو غالب مفسرین، اعم از خاصه و عامه، حمل بر اطلاق کرده اند و گفته اند مراد از منافع ، منافع دینی و دنیوی است. 7همچنانکه وقتی از امام صادق ( سوال شد که مراد از این منافع دنیوی است یا منافع آخرتی، حضرت فرمود: " هر دو را رد بر می گیرد". " ان هذا منافع الدنیا او منافع الاخره؟ فقال: الکل". 8

    خوب است در این جا سخن شیخ محمود شلتوت، رئیس اسبق از هر را درباره تفسیر جمله " لیشهدوا منافع لهم" ملاحظه کنیم و ببینیم که چگونه این جمله را شرح داده است. ایشان معتقد است که:

    " منافعی که حج وسیله شهود و تحلیل آن می باشد و به صورت نخستین فلسفه حج مطرح شده است، مفهوم گسترده و جامعی دارد که هرگز در نوعی یا خصوصیتی خلاصه نمی گردد، بلکه این جمله با عمومیت و شمولی که دارد همه منافع فردی و اجتماعی را در بر می گیرد. با توجه به موقعیت خاصی که حج در اسلام دارد و اهدافی که برای فرد و جامعه در آن در نظر گرفته شده است ، شایسته است که مردان دانش و شخصیتهای علمی و فرهنگی و مسئولان سیاسی و اداری و آگاهان از مسائل اقتصادی و مالی و معلمان شرع و دین و مردان نبرد و جهاد به آن توجه خاصی بنمایند... " 9

    شاهد قطعی دیگر، تمسک امام رضا( به جمله " لیشهدوا منافع لهم " است که یک سلسله منافعی برای حج ذکر فرمودند؛ از جمله آنها بر طرف کردن احتیاجات و مشکلات مسلمین جهان است که در این باره فرمود: " یکی از اسرار حج، بررسی گرفتاری های مسلمانان جهان و بر طرف کردن مشکلات آنان است و به همین منظور در قرآن آمده است که مردم به حج بیایند تا شاهد منافع بزرگ حج باشند. 10

    پس حضرت ابراهیم( از طرف خداوند ماموریت یافت که ندای عمومی برای اقامه حج بنماید تا مومنین از راه دور و نزدیک در یک زمان خاص و مکان معین، درو هم جمع بشوند و منافع سرشار و عظیمی که نصیب آنها می گردد را مشاهده نمایند و عملاً عظیم بیاموزند که چگونه می توان از نیروهای پراکنده قدرت واحدی ساخت و در سایه آن، چه مشکلاتی را می توان حل کرد و چه عزت و شوکتی به اسلام و مسلمین داد و چه رعب و وحشتی در دل دشمنان اسلام انداخت و چه توطئه ها و تبلیغات شوم را می توان خنثی کرد.

    حضرت امام ( در تفسیر جمله " لیشهدوا منافع لهم " فرمود: " چه نفعی بالاتر از آن که دست جباران جهان و ستمگران اعلام از سلطه بر کشورهای مظلوم کوتاه شود و مخازن عظیم کشورها برای مردم خود آن کشورها باشد... حج برای این است که مشکلات یک سال مسلمین را بررسی کنند و در صدد رفع مشکلات برآیند... و یکی از بزرگترین و اساسی ترین مشکلات عدم اتحاد بین مسلمین، است". 11

    _2 حج عامل قیام و استواری مسلمانان

    خداوند، کعبه را که خانه ای محترم است وسیله سامان بخشیدن به کار مردم قرار داده است. همانطور که فرمود: " جعل الله الکعبه البیت الحرام قیاماً للناس"(مائده: (97و "قیام" و "قوام" اسم برای چیزی است که پایداری و ثبات اشیاء به آن می باشد، مثل عماد... با توجه به این نکته ، از ایه مذکور چنین استفاده می شود که کعبه وسیله ای است که معاش و معاد مردم به واسطه آن تامین می گردد. 12

    همچنان که بعضی از مفسرین در معنی " قیام " گفته اند: " اصل قیام، قوام است و آن چیزی است که امور مردم به واسطه آن اصلاح و درست می گردد". 13

    با توجه به معانی فوق و مفهوم گسترده آن، و با تمسک به اطلاق " قیاماً للناس " ، استظهار می شود که مسلمانان می توانند در پناه این خانه محترم و دستورهای صاحب این خانه شریف همه کارهای فردی، اجتماعی، مادی، معنوی، سیاسی و اقتصادی متعلق به جامعه خود را سامان بخشند و همچنین روشن مس شود که هیچ فرد یا گروهی حق ندارد این مفهوم گسترده را بدون دلیل و قرینه ای در مصالح فردی محدود نماید.

    چرا که دلیل بر خلاف آن می باشد چون امام صادق ( در تفسیر" قیاماً للناس" فرموده: " خداوند متعال کعبه را بر پا دارنده دین و دنیای مردم قرار داده است". 14و همچنین غالب مفسرین، اعم از خاصه و عامه، جمله" قیاماً للناس"را به معنای وسیع و گسترده تفسیر نموده اند. 15

    به راستی این چه سرمایه عظیمی است که به مسلمین جهان اعطا شده است. اگر بنا باشد هدف پیامبران که بنا به فرموده قرآن " اقامه عدل و قسط" در بین مردم است " لیقوم الناس بالقسط" (حدید: (25تحقق یابد، بهترین فرصت ، استفاده از اهرم حج است که تجلی گاه واقعی و عینی قسط و مساوات است و اگر بخواهیم جامعه بشری باقی بماند و در گرو همین کعبه است، بلکه اگر بخواهیم دین ما پا بر جا بماند بستگی به کعبه دارد" لایزال الدین قائماً ما قامت الکعبه" 16چرا که " تا کعبه پا برجاست دین و مکتب هم پا بر جاست ". و در سایه حیات دین ، حیات مردم هم باقی خواهد ماند، از این رو حضرت امیر( فرمود: "حج خانه خدا را ترک نکنید که هلاک و نابود می شوید " لا تترکوا حج بیت ربکم فتهلکوا". 17

    اگر بخواهیم مردم را به قیام علیه ظلم و ستم دعوت کنیم مناسبترین مکان کنگره عظیم حج است.

    همچنان که امام حسین( برای نهضت خونین کربلا، انجام داد و چنان که قیام مصلح جهانی حضرت مهدی( از کنار همین کعبه است و آنچه هم از ابراهیم ( به ما ارث رسیده ، قیام در برابر جباران است. پس کعبه خانه ای برای قیام است و تحرک و جنب و جوش است نه سکون و سکوت.

    اما از آنجایی که این مرکز قیام ، احتیاج به مکان و سنگر امن دارد تا مظلومان از سراسر جهان در اینجا جمع شوند و دردهای خود را به گوش مسلمین جهان رسانند تا چاره اندیشی گردد، خداوند حکیم این مکان مقدس را پناهگاه امنی برای جهان اسلام قرار داد و فرمود: " بیاد بیاورید هنگامیکه خانه خدا را مرجع و ملجا و مرکز أمن و امان برای مردم قرار دادیم " " و اذ جعلنا البیت مثابه للناس و امناً" ( بقره:. (125

    تردیدی نیست که جامعه بشری به هنگام بروز اختلافات و تعدیات احتیاج به چنین مرجع و ملجائی دارد، همان گونه که این نیاز بشر متمدن امروز را وادار به تشکیل مجامع بین المللی کرد، اما خداوند متعال بر طبق حکمت متعالیه اش از ابتدای خلقت کعبه از امان خانه و پناهگاه جهانی برای مردم قرار داد تا در مواقع احتیاج به آن مراجعه نمایند. از این رو در ذیل ایه مورد بحث فرمود: " خداوند این برنامه های منظم و حساب شده را به خاطر این قرار داد تا بدانید خدا آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمین است می داند و همانا خداوند به هر چیزی دانا "(مائده:. (97و این ایه بیانگر این مطلب است که در تشریع و جعل کعبه به عنوان "قیاماً للناس" حکمتهائی و جود دارد که از علم الهی سرچشمه گرفته است. همچنان که بعضی از مفسرین در این باره گفته اند: "قرار دادن کعبه به عنوان "قیاماً للناس " از روی حکمت الهی است که این حکمت، ناشی از علم او به پنهانی است و همین دلیل بر این است مه خداوند به آنچه که در آسمان و زمین است آگاهی دارد. 18

    اگر کسی در دلالت ایه قبل بر بعد سیاسی حج شک و تردید نماید، هیچ گاه نمی تواند در عمل حضرت علی( ، نماینده رسمی پیامبر اکرم در سال نهم هجرت در موسم حج و که صد در صد سیاسی بوده است و شک و تردید نماید. چنان که اصل جریان هم مورد اتفاق مسلمین است که حضرت امیر از طرف پیامبر ماموریت یافت تعدادی از ایات سوره برائت را به همراه قطعنامه ای در یوم الحج الاکبر در بین مسلمین و مشرکین تلاوت و برائت نماید.

    نتیجه

    اگر قوام دین و دنیای مردم بستگی به کعبه و انجام حج واقعی دارد، پس همواره باید سعی و تلاش کرد تا این خاصیت " قیاماً للناس" در همه ابعادش به قوت خود باقی بماند که نتیجه آن " بقای حیات دین و حیات متدینین" خواهد بود.

    -3حج و برائت از مشرکین

    " براءه من الله و رسوله الی الذین عاهدتم من المشرکین فسیحوا فی الارض اربعه اشهرو اعلموا انکم غیر معجزی الله و ان الله مخزی الکافرین و اذان من الله و رسوله الی الناس یوم الحج الاکبران الله بری ء من المشرکین و رسوله فان تبتم فهو خیر لکم و ان تولیتم فاعلموا انکم غیر معجزی الله و بشر الذین کفروا بعذاب الیم" (توبه: "(3-1این است اعلام بیزاری و برائت خداوند و پیامبرش به مشرکانی که با آنها عهد بسته اید. پس چهار ماه ( مهلت دارید که ) در زمین آزادانه اسیر کنید ، اما بدانید که شما نمی توانید خدا را ناتوان سازید و نیز بدانید خداوند خوار کننده کافران است. این اعلامی است از طرف خدا و پیامبرش به عموم مردم در روز حج اکبر ( عید قربان ) که خدا و رسولش از مشرکان بیزارند اگر توبه کنید به نفع شماست و اگر سرپیچی نمایید، بدانید نمی توانید خدا را ناتوان سازید. ( ای پیامبر !) کافران را به عذاب دردناک بشارت ده"

    قبل از توضیح مطلب ، توجه به نکات ذیل، اهمیت بحث را دو چندان خواهد کرد:

    -1از آنجایی که سوره توبه بدون " بسم الله " شروع شده است ، مفسرین وجوهی برای آن ذکر کرده اند از جمله مرحوم طبرسی روایتی را از امیرالمومنین( نقل کرده که حضرت فرمود:

    " علت این که در اول سوره برائت " بسم الله الرحمن الرحیم " نازل نشده، این است که " بسم الله الرحمن الرحیم" نشانه صلح و امان و رحمت است ، اما سوره برائت برای رفع امان و صلح نازل شده است". 19

    همچنین بعضی از مفسرین دیگر گفته اند: " بسم الله الرحمن الرحیم برای هر کار مهم و شریف است و محال آن که برائت و بیزاری کار مهم و شریفی نیست تا بسم الله بخواهد". 20

    -2 برائت؛ یعنی ، بریده شده گره و پیمان ( برائه: لغه: انقطاع العصمه) 21و " اذان" در لغت " اعلام" را گویند. 22

    -3 جمله اسمیه در ایه اوا " برائه من الله... " و ایه سوم " و اذان من الله... " دلالت بر استمرار و دوام اعلان برائت دارد همچنان که تنوین " برائه " برای تفخیم و تهویل برائت است و استفاده از اسم ذات ( الله ) و رسول با وصف تبلیغ برای تاکید حکم است. 23

    -4 از آنجایی که برائت در این ایات به خدا و رسول نسبت داده شد و با توجه به این که حکم، شامل همه مسلمین می باشد ، مفسرین وجوه مختلفی ذکر کرده اند . از جمله علامه آلوسی در این باره گفته است:

    " برای این که اعلان بشود که حکم برائت متوقف بر نظر مخاطبین نیست، بلکه یک حکم منجز و حتمی است آن را به خدا نسبت داد چون که برائت؛ یعنی، تمام شدن حکم امان و رفع خطری که مترتب بر پیمان سابق بود و این کار فقط به عهده خداوند متعال است و توقف بر هیچ چیزی ندارد و اگر مسلمین هم در اعلان برائت شرکت دارند از راه امتثال است نه چیز دیگر. " 24

    -5 در این که مراد از یوم الحج الاکبر چیست ، سه قول وجود دارد:

    الف- یوم النحر؛ روز عید قربان
    ب- یوم العرفه؛ روز عرفه
    ج- جمیع ایام الحج کما یقال یوم الجمل و یوم الصفین... و یراد به الحین و الزمان؛ 25یعنی تمام روزهای حج ، همچنان که یوم الحج و یوم الصفین می گویند و مراد زمان است. در اینجا هم مراد از " یوم حج اکبر " تمام زمان حج است. آنچه که از شواهد ذیل به دست می آید این است که مراد از حج اکبر عید قربان است چونکه:

    اولاً: بسیاری از روایاتی که از طریق اهل بیت و اهل تسنن نقل شده استفاده می گردد که منظور از آن روز، روز عید قربان یعنی ، یوم النحر است چنانکه معاویه بن عماد از امام صادق ( سوال کرد که یوم حج اکبر چه روزی است فرمود: " روز عید قربان" "هو یوم النحر". 26

    همچنان که عبدالله بن سنان هم از امام صادق ( روایت کرده که مراد از حج اکبر ، عید قربان است. 27

    جالبتر از همه ، روایتی است از امام صادق ( که حضرت در مقابل کسانی که می گفتند مراد از حج اکبر عرفه است با تمسک از کلام حضرت علی( فرمود: " که مراد از حج اکبر عید قربان است. "

    شخصی از امام صادق ( سوال کرد که مراد از حج اکبر چیست حضرت ابتدا از همان شخص سوال کرد ایا شما در این باره چیزی شنیده اید؟ آن شخص از ابن عباس نقل کرد که مراد از حج اکبر روز عرفه است. بعد حضرت از امیر المومنین( نقل کرد که حج اکبر روز قربانی است.28

    علاوه بر روایتهای مذکور، اکثر روایاتی که از طریق اهل سنت نقل شده موید همین مطلب است. 29

    ثانیاً: پایان مهلت چهار ماه " فسیحوا فی الارض اربعه اشهر" بر اساس روایات 30 و تاریخ ، دهم ربیع الثانی بود و این با روز عید قربان انطباق دارد والا اگر مراد از حج اکبر ، روز عرفه باشد به طور دقیق چهار ماه نخواهد شد ، بلکه چهار ماه و یک روز خواهد شد و شاهد این وجه روایتی است از امام صادق ( که حضرت بعد از اینکه فرمود مراد از حج اکبر یوم النحر ( روز قربانی) است ، استدلال به همین مطلب نمود و فرمود: " آن چهار ماه ، 20روز از ذیحجه و سه ماه از محرم و صفر و ربیع الاول و 10روز از ربیع الثانی است ، اما اگر مراد از حج اکبر ، روز عرفه باشد ، چهار ماه و یک روز خواهد شد " 31

    ثالثاً: از آنجایی که در روز عید قربان قسمت اعظم از اعمال پایان پذیرفته ، از این روی می توان بر آن " حج " اطلاق نمود ، به خلاف روز عرفه که این چنین نیست.

    رابعاً: اکثر مفسرین، اعم از خاصه و عامه، بر این باورند که مراد از حج اکبر، عید قربان است. 32

    نکته

    عنایت به یوم الحج الاکبر ( چه روز قربانی چه روز عرفه ) این مطلب را اثبات می کند که اعلان برائت از مشرکین باید در روزی انجام پذیرد که همه مردم در آن جمعند تا با عظمت و شکوه خاصی انجام پذیرد و سبب رعب و وحشت در دل دشمنان کرد و از سوی دیگر، به گوش همه مسلمین رسانده شود که خدا و رسول از مشرکین برائت و بیزاری جسته اند.

    -6فرق ایه اول و سوم: ایه سوم ضمن این که تاکید بر حکم قبلی است فرقهایی هم ذکر نموده اند. از جمله این که بعضی از مفسرین گفته اند: " اگر چه برگشت هر دو جمله به یک معنی است که بیزاری از مشرکین باشد، الا اینکه ایه اول برائت را تنها به خود مشرکین اعلام می کند، به دلیل جمله " الی الذین عاهدتم من المشرکین "؛ به خلاف ایه دوم که خطاب در آن متوجه مردم است به خصوص مشرکین تا همه ندانند که خدا و رسول از مشرکین بیزارند و همه برای اجرای فرمان الهی؛ یعنی جنگ با مشرکین بعد از انقضاء چهار ماه خود را آماده سازند، به دلیل کلمه " الی الناس" و تفریع " فاذا انسلخ الاشهر الحرم فاقتلوا المشرکین حیث و جدتموهم". 33

    فرق دیگر این که در ایه اول برائت از مشرکین است که نقض عهد کرده اند ، اما در ایه سوم برائت از مطلق مشرکین است تا اعلام شود آن چه که باعث برائت از آنها شد " کفر و شرک" آنهاست و در هر جا کفر و شرک باشد برائت هم خواهد بود. )(34

    برائت، حکم دایمی دین

    از مجموع آن چه که ذکر شد استفاده می شود که برائت حکمی است حتمی و منجز که در همه زمانها استمرار دارد و مختص زمان خاصی نیست و از سوی دیگر ، از استناد تبری و اعلان آن به خدا و رسول فهمیده می شود که هیچ مسلمانی حق رابطه با قومی که خدا و رسول از آنها اعلان قطع رابطه کرده اند ، ندارد و این ایات در حقیقت ترسیم یک خطی است برای همه مسلمین در همه أزمنه که بین "اسلام" و " کفر" فاصله زیادی وجود دارد و از آنجایی که اسلام و کفر دو خط و دو منهج متضاد هستند که یکی بر عبودیت خدا استوار بوده و همواره بر اقامه " حکومت الله " در زمین تاکید دارد و دیگری بر عبودیت بشر برای بشر تکیه می کند، از این رو در همه موارد کلی و جزیی از تنظیم امور اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی و... بین این دو خط تضاد واقع می شود. همچنان که شروع ایات بدون بسم الله و اعلان عمومی به برائت آن هم در ضمن تأکیدات بسیاری که در جمله ها مشاهده می شود و با توجه به این نکات که برائت توسط نماینده رسمی پیامبر اکرم در روز حج اکبر آن هم در نقطه بلند و در اجتماع بزرگ مسلمین و مشرکین اعلام شد و همچنین لحن صریح قرآن که با قاطعیت هر چه تمامتر می فرماید: " هنگامی که ماههای حرام پایان گرفت، مشرکان را هر کجا یافتید به قتل رسانید و آنها را اسیر سازید و محاصره کنید و در هر کمینگاه بر سر راه آنها بنشینید". (توبه: (5همه اینها دلالت بر اهمیت و ضرورت حکم، و تضاد دائمی بین اسلام و کفر دارد، از این رو ، هیچ مسلمانی نه تنها حق ندارد با قومی که خدا و رسول از آنها قطع رابطه و اعلان انزجار نموده اند مواصله و ارتباط بر قرار کند، بلکه باید با تاسی به رسول الله( و امیرالمومنین( و متابعت از امر خداوند در هر سال در مراسم حج و در روز حج اکبر با صدای رسا(اذان) فریاد برائت از مشرکین را سر دهد تا همچون رسول الله ( رعب و وحشت در دل مشرکین و کافرین ایجاد کند.

    حضرت امام خمینی (ره) درباره این مساله حیاتی و اساسی می فرماید:

    "آیا تاسی از رسول الله و متابعت امر خداوند خلاف مراسم حج است یا عین مراسم حج و در راستای سنت پیامبر و اطاعت از او امر الهی است؟ ایا اعلان برائت و انزجار از قومی که خدا و رسول با آنها برائت جسته اند، شرک است یا خم شدن و اطاعت کردن از ابر قدرتها که عین شرک و عبودیت بشر برای بشر است، شرک نیست" )"(35 و ان اطعتموهم انکم لمشرکون" (انعام: (121و حال آنکه خداوند می فرماید: " اگر از آنها اطاعت کنید شما هم مشرک خواهید بود".

    مگر تحقق دیانت جزء اعلان محبت و وفاداری نسبت به حق ، و اظهار خشم و برائت نسبت به باطل نمی باشد. مگر پیامبر اکرم ( نفرمود:" محکمترین دستگیره های ایمان، دوستی در راه خدا و دشمنی در راه خدا و دوست داشتن اولیاء خدا و تبری جستن از دشمنان خداست ". 36و ایا برائت چیزی جز دشمنی در راه خداست؟

    مگر در جوامع روائی به حد تواتر نرسیده است که ایمان چیزی جز حب و بغض نیست. 37آیا عمل حضرت امیر ( به نمایندگی از رسول الله ( در سال نهم هجرت چیز جدیدی بوده است یا ادامه همان روش حضرت ابراهیم ( بوده است که در منطق و عمل اعلان برائت از شرک و کفر جست؟ چنان که پیامبر اکرم ( هم در راستای حضرت ابراهیم در جریان فتح مکه و حجه الوداع ، ساحت قدس کعبه را از هر گونه مظاهر شرک و کفر پاکسازی نموده است.

    جمع بندی

    -1مساله برائت چیز جدیدی نیست که جمهوری اسلامی ایران آن را ابداع کرده باشد ، بلکه این عمل الهی تاسی از ابراهیم خلیل الرحمن و پیامبر مکرم اسلام( و متابعت از امر الهی است، چنان که حضرت امام ، فرمود:

    "سیاست حج ، سیاستی نیست که ما درست کرده باشیم. حج سیاست اسلامی است. ما از اول بنایمان بر این بوده به حج آن طوری که بوده است عمل کنیم، همان طور که پیامبر اکرم بتها را در کعبه شکست ما هم بتها را بشکنیم و این بتها که در زمان ما هستند از آن زمان بالاتر و بدترند. " 38

    -2 با توجه به دوام و استمراری که از جمله اسمیه در ایات برائت استفاده شد و با عنایت به تضاد دایمی بین اسلام و کفر، این مطلب به دست می آید که برائت اختصاص به مقطع خاصی از زمان ندارد، بلکه با تاسی به رسول الله ( و نماینده آن حضرت ، در هر سال باید عمل برائت در کنگره جهانی حج با قاطعیت هر چه تمامتر اجرا گردد. چرا که عمل پیامبر اکرم در موسم حج ترسیم خط کلی برای همه مسلمین بوده و هست و خواهد بود، از این رو حضرت امام (ره) فرمود: " حج بی برائت حج نیست". 39

    -3 با توجه به معنای "اذان " و با عنایت به کلمه " یوم الحج الاکبر " باید برائت اولاً با صدای رسا و در ثانی در محل اجتماع حجاج برگزار گردد.

    -4از آن جایی که در این ایات "برائت"و "اذان" به خدا و رسول نسبت داده شده و بر آن تاکیداتی هم انجام گرفته ، استظهار می شود که هیچ مسلمانی و حاکم اسلامی نه تنها حق ندارد با قومی که خدا و رسول از آنها تبری جسته اند مواصله و ارتباط بر قرار نماید، بلکه باید بیزاری و تبری از آنها را علناً اعلام نماید.

    -5اگر خاتم الانبیاء اعلان برائت از مشرکین نموده اند، پس بر علما و حاکمان اسلامی ، به خصوص آنها که خود را خادم "حرمین شریفین" معرفی می کنند ، لازم است در برگزاری هر چه با شکوه تر مراسم برائت کوشا بوده و ساحت قدس کعبه را از هرگونه مظاهر شرک و کفر در گفتار و رفتار پاکسازی نمایند.

    -4حج و حکومت اسلامی

    یکی از شوون حکمت اسلامی تعیین " امیر الحاج" می باشد که هر ساله نماینده ای از جانب حاکم وقت معین می شد تا ضمن سرپرستی حجاج ، مواضع حکومت اسلامی را در امور مختلف به طور رسمی ابلاغ نماید که بارزترین نمونه آن در سال نهم هجرت اتفاق افتاد که به اجماع فریقین نماینده ای از سوی پیامبر اکرم ( به عنوان امیر الحاج انتخاب شده و از مدینه به مکه اعزام گردید. به راستی اسلامی که می گوید: " در سفر اگر سه نفر بودید یکی را امیر خود گردانید" چگونه ممکن است برای این همه جمعیتی که از نقاط مختلف جهان با تفاوت در رنگ ، نژاد و عادات گرد هم می آیند، حاکمی و امیری معین ننماید و آنها را به حال خود واگذارد، از این رو بعضی از مورخین نوشته اند که مساله امیر الحاج از سال نهم هجرت به بعد رایج گردید و در این راستا کسانی که از سال نهم تا سال 335هجری عهده دار این مسوولیت بوده اند نام برده اند. 40همچنان که حضرت امیر ( در دوران خلافت خود این مسوولیت را سه بار به عهده عبدالله بن عباس و یک بار هم طی ابلاغیه ای به قُثم بن عباس واگذار کرد که در بخشی از آن آمده است: 41

    " حج را برای مردم برپادار و ایام الله را به آنان یادآوری کن"

    شاهد قطعی دیگر بر این که حج یکی از شوون حکومت اسلامی است ، گفتار امام صادق( است که فرمود: " اگر مردم فریضه مهم حج را تعطیل کنند و خانه خدا بی زایر شود بر حکومت اسلامی فرض و لازم است مردم را برای انجام حج اجبار نماید چه آنان مایل باشند و چه نباشند و اگر مردم قدرت مالی برای رفتن به مکه نداشته باشند بر حکومت اسلامی است که هزینه آنها را از بیت المال تامین کند" 42

    پس بر پایی مراسم با شکوه حج یکی از شوون واجب و لازم حکومت های اسلامی است. شاهدش این است که مرحوم صاحب وسائل الشیعه ، ایه الله بروجردی، کلینی و... از این روایات "وجوب" استفاده کرده اند و عنوان این باب را گذاشته اند "باب وجوب اجبار الوالی الناس علی الحج". )(43

    شاهد دیگر، دسته دیگر از روایات است که حج را نوعی بیعت با رهبران و حاکمان الهی مطرح کرده است. چنان که امام باقر( در این زمینه فرمود: " مردم مامور شدند که دور این سنگها طواف نمایند، سپس به سراغ ما بیایند پایداری خودشان را نسبت به اطاعت و رهبری ما اعلام و امکانات و قدرتشان را برای یاری اهداف ما عرضه نمایند.44 " فیخبرو نابولایتهم و یعرضوا علینا نصرهم" از جمله " و یعرضوا علینا نصرهم" استظهار می گردد که حج یکی از شوون حکومت اسلامی است وگرنه " عرضه کردن نصرت" چه معنی خواهد داشت و اصلا از تعبیر کردن" کعبه" به "سنگ" استفاده می شود کعبه بدون "ولایت" سنگی بیش نیست و طواف دور آن ، مثل طواف دور سنگ است.

    پس در حقیقت یکی از اهداف امر به طواف ، ملاقات با رهبران الهی و اظهار ولایت و عرضه کردن نصرت و یاری به امام است همچنان که امام باقر( در روایت دیگر فرمود: " اعمال حج بدون ولایت ، مثل اعمال حج در زمان جاهلیت است. " 45

    یکی دیگر از شواهد، عمل پیامبر اکرم( در حجه الوداع است که اثبات کرد نقش رهبری در حج چیست و چگونه می توان با رهبری صحیح از نیروهای پراکنده قدرت واحدی ساخت و عظمت و شکوه حکومت اسلامی را به نمایش گذاشت و صف واحدی در برابر دشمنان اسلام تشکیل داد و با نمایش قدرت ظاهری و عظمت معنوی، هر گونه توطئه و فکر شیطانی را خنثی نمود و در همین راستا از طرف خداوند متعال ماموریت یافت تا متعرض مساله " ولایت و امامت حضرت امیر(" در سرزمین غدیر خم بشود و به طوری این مساله مهم و اساسی بود که خداوند متعال به پیامبرش فرمود: " ای پیامبر آن چه از طرف پروردگارت بر تو نازل شد ، به مردم برسان و اگر این کار را نکنی رسالت او را انجام نداده ای"(مائده:. (67

    اگر رسالت بدون ولایت هیچ است حج هم بدون ولایت هیچ خواهد بود. و شاید ایه مبارکه " لا اقسم بهذا البلد و انت حل بهذا البلد"46 "قسم به این شهر مقدس ، شهری که تو ساکن آن هستی " ناظر به همین معنی باشد که مکه و کعبه بدون وجود رهبران الهی ، تبدیل به بت خانه خواهد شد و ظاهراً رمز تولد حضرت امیر( در درون کعبه همین باشد که کعبه با رهبران الهی پیوند عمیقی دارد به طوری که اعمال بدون ولایت آنها ارزشی نخواهد داشت. چنان که امام سجاد ( به ابوحمزه ثمالی فرمود: "... هرگاه کسی عمر نوح کند و در این مقام ( میان رکن و مقام) روزها روزه بگیرد و شبها به عبادت مشغول باشد اما بدون ولایت ما خدا را ملاقات کند او را بهره ای نخواهد بود. " 47

    ادامه دارد


    • پى نوشت ها

    1.حج در کلام و پیام امام خمینی ، ص. 61

    2. همان مدرک.

    3.محمود صافی ، الجدول فی اعراب القرآن ، مجلد ( 9بیروت ، دارالرشید، 1409م. )، ص  99المیزان ، ج 14ص. 369

    4. "فتنکیرها... للتعظیم و التکثیر منافع ای عظیم الخطر و کثیره العدد و یجوز ان یکون للتنویع ای نوعانی المنافع الدینیه و الدنیویه. روح المعانی ، ج 17ص. 145

    5. "انما نکر المنافع لانه اراد منافع مختصه بهذه العباده دینیه و دنیویه لاتوجد فی غیرها من العبادات. زمخشری ، کشاف ، ج (  2بیروت: دار الکتب العربی ، بی تا ) ، ص . 52

    6. بحار الانوار ، ج 96ص. 32

    7. از مفسرین عامه ابن جریر طبری در تفسیر جامع البیان ، ( بیروت: دار المعروفه، (1403فخر رازی ، تفسیر کبیر؛ زمخشری ، کشاف، الوسی ، روح لمعانی، سید قطب ، فی ظلال القران ، ( بیروت: دارالشروق ، 1400ق)

    8.نور الثقلین ، ج 3ص. 488

    9. الشریعه و العقیده به نقل از ایین وهابیت ، جعفر سبحانی ، ( قم: دفتر انتشارات اسلامی ، 1364ش )

    10.بحارالانوار ، ج 96ص 32

    11. حج در کلام و پیام امام خمینی ، ص 5و 68و. 158

    12. راغب اصفهانی، المفردات.

    13.تفسیر کبیر، ج 12ص. 100

    14. نور الثقلین، ج 1ص. 680

    15. از مفسرین عامه همچون طبری در جامع البیان ذیل ایه (جعلها معالم لدینهم و مصالح امورهم... ) و رشید رضا، المنار، ج 7ص. 118

    16. فروع کافی، ج 4ص. 271

    17. بحار الانوار، ج 96ص. 19

    18. ر. ک: رشید رضا، المنار، ج 7ص. 120

    19. مجمع البیان، ج 3ص. 2

    20. محمد صادقی العرفان فی تفسیر القرآن، ج ( 12تهران انتشارات فرهنگ اسلامی، 1410ق). ص. 309

    21. مجمع البیان، ج 3ص. 5

    22. همان.

    23.روح المعانی، ج 10ص. 42

    24. همان.

    25.مجمع البیان، ج 3ص. 5

    26. نور الثقلین، ج 2ص 185و. 186

    27. همان.

    28.همان.

    29.ر. ک: جلال الدین سیوطی، درّ المنثور، ج 4ص 127و 128

    30. نور الثقلین، پیشین.

    31.همان.

    32.المیزان، ج  9ص 149جرعه ای از بیکران زمزم، ص 146المنار، ج 10ص 169روح المعانی، ج 10ص. 46

    33. المیزان، ج 9ص 149تفسیر کبیر، ج 15ص. 221

    34. تفسیر کبیر، ج 15ص. 222

    35. ر. ک: حج در کلام و پیام امام خمینی.

    36.کلینی، اصول کافی، ج ( 2بیروت: دار صعب دارالتعارف، (1401ص. 126

    37. محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج ( 2قم: مکتب الاعلام الاسلامی 1403ق)، ص. 214

    38. حج در کلام و پیام امام خمینی، ص 67و. 155

    39. همان.

    40.مسعودی، مروج اذهب، ج ( 4قم: دار الهجره،1404ق)، ص. 302

    41. نهج البلاغه، فیض، نامه. 67

    42. وسائل الشیعه، ج 11ص 4فروع کافی، ج 4ص 272بحار، ج 96ص 18من لایحضر الفقیه، ج 2ص. 259

    43. وسائل الشیعه، ج 11ص 23فروع کافی، ج 4ص. 272

    44. وسائل الشیعه، ج 14ص 321بحار الانوار، ج 96ص. 374

    45. اصول کافی ج 1ص. 392

    46. بلد. 1

    47. بحار، ج 96ص 129و من لایحضر، ج 2ص 158و مرحوم فیض کاشانی محجه البیضاء ج 2ص  153تهران ، مکتبه الصدوق. 1339

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    شکریان، ناصر.(1374) ابعاد حج در قرآن2. ماهنامه معرفت، 4(2)، 23-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    ناصر شکریان."ابعاد حج در قرآن2". ماهنامه معرفت، 4، 2، 1374، 23-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    شکریان، ناصر.(1374) 'ابعاد حج در قرآن2'، ماهنامه معرفت، 4(2), pp. 23-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    شکریان، ناصر. ابعاد حج در قرآن2. معرفت، 4, 1374؛ 4(2): 23-