تاراج گنجینههای شرق «تحلیل سه برخورد شرق و غرب در سدههای میانه»
Article data in English (انگلیسی)
تاراج گنجینه های شرق
«تحلیل سه برخورد شرق و غرب در سده های میانه»
حسن خیری
مقدمه
تاریخ تمدن بشری دارای فراز و نشیبهایی است که تحلیل آنها می تواند چراغ راه آیندگان باشد. تاریخ حیات اسلام دوره ای از شکوفایی در ابعاد مختلف علمی و... را بخود دیده است. آنگاه که بشریت در جهل و ظلمت می زیست، ندای فراگیری علم و دانش و بهره گیری امکانات مادی و معنوی برای ایجاد جامعه ای سعادتمند از سوی رهبران و آشنایان به معارف اسلامی، مسلمین را در ابعاد مختلف پیشرفت، پیشتاز جهانیان قرار داد. ولی پس از گشودن جبهه های اندلس (اسپانیا) و سیسیل (صقلیه) وبه وقوع پیوستن جنگهای صلیبی، حالت خمودی و بی توجهی به علوم برجهان اسلام سایه افکند. در مقابل، غربیان که سرزمین هایشان بدست مسلمین تسخیر شده بود، دنیای اسلام را باتمدنی شکوفا در پیش روی خود گشوده یافتند و توانستند از امکانات آن، به پیشرفتهای علمی و تکنولوژیکی دست یابند. متأسفانه تحلیل گران مسلمان کمتر به تحلیل اینگونه وقایع پرداخته اند. مادراین مختصر پس از اشارتی گذرا به زمینه های ارتباط بین فرهنگ اسلامی وغربی و علل وقوع جنگهای صلیبی، به تحلیل نتایجی که این برخوردها در برداشته، خواهیم پرداخت.
فتح اندلس
اندلس در سال (91ه. ق) به پیکر جغرافیایی اسلام پیوست واگر مسلمانان در قرن هشتم میلادی آخرین اثر نفوذ مسیحی را از منطقه کوهستانی شمال برانداخته بودند، تاریخ اسپانیا یکسره دگرگون شده بود. اما پپشوایان مسیحی در اوائل بر اثر اختلافات از کار افتاده بودند؛ اما نهضت استرداد مشوق اتحاد نهایی آنها بود، که در سال (628ه. ق) میان «کاستیل» و «لیون» انجام گرفت و تانیمه قرن سیزدهم میلادی اگر «غرناطه» را نادیده بگیریم، جنبش استرداد به نتیجه کامل رسیده بود. تا بالاخره آخرین متصرفات مسلمین در اسپانیا یعنی غرناطه توسط سپاه کاستیل از دستشان خارج شد و صلیب به جای هلال بر برجهای شهر برافراشته شد. و به دنبال آن مسیحی کردن اسپانیا از اهداف اولیه حاکمان اسپانیا قرار گرفت.
فتح سیسیل
فتح سیسیل آخرین جنبشی بود که عربها را به شمال آفریقا و اسپانیا کشانیده بود. فاتحین سیسیل و قسمتی از اروپای مرکزی در قرن نهم، اغلبیان قیروان بودند. می توان گفت در سال (32ه. ق) که ناو گروه روم شرقی در اسکندریه درهم شکست و نفوذ دریایی در مدیترانه شرقی بدست عربها افتاد؛ نخستین حمله به سیسیل که تابع روم شرقی بود، صورت گرفت. دولت نیرومند «اغلبیان» که در سال اول قرن نهم، در «قیروان» شکل گرفت، درسال (212ه. ق) یک شورشی «سیراکوری» بر ضد حاکم رومی از امیراغلبی کمک خواست و فرصت مناسب برای حمله بدست آمد، و در سال (229ه. ق) اولین موفقیت در گشودن سیسیل را بدست آورد و به دنبال آن فتح خود را تکمیل کرد و به مدت 189سال سیسیل در اختیار مسلمین قرار گرفت.
جنگهای صلیبی
جنگهای صلیبی از سال 1096م شروع و تا دو قرن ادامه یافت. مورخین، جنگهای صلیبی رابه هشت مرحله تقسیم می کنند، که مهمترین آنها جنگی بود که طی آن بیت المقدس در سال 1099م به تسخیر صلیبیان درآمد و در طی هشتاد و هشت سال صلیبیان در بیت المقدس و شهرهای اطراف آن، حکومت کردند.
صلیبیان پس از تصرف شهر به کشتار مسلمین دست زدند. ابن اثیر تعداد کشته شدگان مسلمان در این شهر را هفتاد هزار تن نقل کرده است. قوای صلیبی پس از تصرف قدس خطاب به پاپ نوشتند: اگر تمایل دارید بدانید چه بردشمن ما گذشت؛ همین بس که اسبهای ما در ایوان «سلیمان» و معبد او تا زانو در خون مسلمین شناور بودند. صلیبیان سه روز متوالی به قتل و غارت پرداختند. یک مورخ فرانسوی از گردن زدن مسلمین و زنده سوزاندن آنها، خبر داده است. به گفته «آن کمن» دختر امپراطور روم یکی از بهترین تفریحات صلیبیان این بود که کودکانی را که سر راه برخورد می کردند، می گرفتند و بدن آنها را قطعه قطعه می کردند و سپس در آتش می سوزاندند.
دولت فاطمیان ناامید از کمک سلجوقیان و بنی عباس «افضل بن بدرجمالی» راهمراه سپاهی به فلسطین فرستاد که با رسیدن نیروی کمکی برای صلیبیان، شکست خوردند ولی فتح شهر «رها» توسط مسلمانان، مسیحیان را مرعوب ساخت و لذا از پاپ و سلاطین اروپا کمک خواستند و بدین صورت مقدمات جنگ دوم صلیبی فراهم شد.
پس از گذشت هشتاد و هشت سال ازتصرف بیت المقدس، صلاح الدین ایوبی (599 532ه. ق) با جمع آوری و سازماندهی نیروهای مسلمان، توانست بیت المقدس را باز پس گیرد. ولی آتش جنگ خاموش نشد و صلیبیان شش جنگ دیگر را در این منطقه به مدت دوقرن بر جهان اسلام تحمیل کردند ولی هرگز موفق نشدند سرزمین قدس را از دست مسلمانان باز پس گیرند. پس از آن، جنگهای فروانی که دارای همان ماهیت بوده تا به امروز بر علیه مسلمانان ادامه داشته است. کشتار وحشیانه مردم بوسنی هرزگوین توسط صلیبیان قرن بیستم ازاین سلسله جنگها است. با این مختصر بهتر است به علل جنگهای صلیبی اشاره ای کنیم، چرا که پدیده های اجتماعی علل و عوامل مختلف مستقیم و غیر مستقیم دارند. جنگهای صلیبی نیزدارای عواملی بوده است که می توان به عوامل اجتماعی، مذهبی، سیاسی و اقتصادی آن اشاره نمود.
الف عوامل اجتماعی
تاریخ اروپا قبل از استقرار فرهنگ مسیحیت دچار آشفتگی وبی سامانی بود و با استقرار آن وضع دگرگون شد و وحدت و ثبات در جامعه اروپا بوجود آمد. اما این ثبات دیری نپایید و در آغاز قرن یازدهم، سرکشی و طغیان اقوامی که بخوبی فرهنگ مسیحیت راهضم نکرده و در آن مستهلک نشده بودند، جامعه ایستای اروپا را به تشتت کشاند. قحطی سالهای 1005و 1016و 1096 بر این ناآرامی افزود و در طی دو خشکسالی، بی ثباتی و ناآرامی جامعه، به حدی رسید که بسیاری از مردم دست از کار کشیده و آواره کوه و بیابان شدند و نظم اجتماعی بطور کلی از میان رفت. هیچگونه تدبیر و حتی مجازات اعدام، نتوانست به آوارگی مردم پایان بخشد و به قول «پارک» جنب وجوش رمه انسانی را فرو نشاند. ازطرف دیگر، در همین زمان بیماری طاعون به کشتار مردم پرداخت. لذا بی ثباتی جامعه به اوج خود رسید و مردم بینوای بیم زده برای نجات از وضعیت فلاکت بار خود به هر وسیله ای متوسل می شدند. واین از جمله عواملی بود که موجب شد، مردم با آغوش باز از جنگهای صلیبی استقبال کنند.
ب علل مذهبی
با گسترش فتوحات اسلام، اربابان کلیسا نسبت به گسترش فرهنگ اسلامی احساس خطر نموده و در تمام جنگها چه در جبهه بیت المقدس و یا اندلس و سیسیل، کلیسا به عنوان محرک اصلی تجهیز نیروی انسانی و مشوق آنها، نقش کلیدی را ایفا می کرد.
از سوی دیگر، باروی کار آمدن سلجوقیان و سخت گیری آنان نسبت به مسیحیان زائر بیت المقدس، کلیسا را در دوره ضعف و تفرقه سلجوقیان پس از ملک شاه و ایجاد حکومت ملوک الطوائفی و نزاع دو حکومت سلجوقی و فاطمی و بحرانهای اقتصادی دولت فاطمی ناشی از طغیان رود نیل در مصر، درراستای اهداف سیاسی سلاطین غرب قرار داد.
اربابان کلیسا به تبلیغ و تشویق مردم برای شرکت در جنگ مبادرت می کردند. آنها زیارت تربت خیالی عیسی را برابر با رفتن به بهشت می دانستند. راهبان و زائران مسیحی فلسطین، شایعات فراوانی درباره مظلومیت تربت مسیح و شهرمقدس در سراسر اروپا منتشر ساختند و پاپها نیز به تحریک مردم خصوصاً طبقه عوام و بی سواد و گرسنه اروپا برای حرکت به قدس دست زدند. ابتداء مجمعی به نام «بالاسانس» باشرکت دویست روحانی مسیحی و سی هزار نجیب زاده یا سواران جنگی تشکیل دادند. آنگاه «پیرارمیت» راهبی که صلیب را به دست گرفته و شهر به شهر می گشت و مردم را به جنگ علیه مسلمین دعوت می کرد، در این مجمع سخنرانی کرد. مجمع دوم، مجمع «کلرمون» بودکه به دعوت پاپ «اوربانوس دوم» درسال 1095م در این شهر ترتیب یافت و در این مجمع دویست و پنجاه اسقف و چهارده «بطریق»، چهارصد راهب و هزاران نجیب زاده، شرکت داشتند. بدنبال آن، پاپ فرمانی صادر کرد و امتیازاتی برای مجاهدین به شرح زیر مطرح کرد: عفو تمام گناهان گذشته و آینده، معافیت از پرداخت عوارض مالکانه و صدقه های دینی، مصونیت عائله و اموال تا خاتمه جنگ و نیز اضافه کرد که: هر کس جنگجویی را تحقیر کند بی درنگ تکفیر و تنبیه خواهد شد. رواج بازار خواب دیدن در اروپا که به تسخیر بیت المقدس توسط صلیبیان تعبیر می شد نیز در تشویق به جنگ نقش مهمی داشت!!
ج علل سیاسی
فتوحات مسلمین که از شرق شروع و تا غرب امتداد داشت و تسلط آنان بر روم شرقی و گسترش سلطه بر اروپای جنوبی، اسپانیا، جنوب ایتالیا، جزیره سیسیل و تصرف بنادر «بادی» و «جنوا» نیز توسط مسلمانان؛ اروپای مسیحی را سخت به وحشت انداخته بود. بنابراین توطئه و قیام مسلحانه غرب در برابر دنیای اسلام، مربوط به زمان قبل از نخستین جنگهای صلیبی است. غرب مدتها بود که با دنیای اسلام مبارزه می کرد، زیرا که مسلمانان در داخل مرزهای غرب به فتوحات خود ادامه می دادند و تقریباً سراسراروپا به وسیله مسلمانان تسخیر شده بود؛ لذا صلیبیان به نابودی اسلام، که کیان حاکمیت آنان را به خطر انداخته بود، اقدام نمودند. شرایط سیاسی دنیای اسلام آن دوران، فرصت مناسبی را برای آنها ترسیم کرد؛ چرا که حکومت ترکان سلجوقی پس از یک دوره شکوفایی و کشورگشایی به افول و سستی روی کرده و قلمرو حاکمیت آنها به مرور به ملوک الطوایفی تبدیل شده بود، از طرفی درگیری های فاطمیان و سلجوقیان براین ضعف افزوده بود و دولت فاطیمان نیز علاوه بر درگیری با سلجوقیان دچار بحران اقتصادی نیز شده بود.
د علل اقتصادی
بحران اقتصادی اروپا در قرن یازدهم، از جمله عللی است که زمینه را برای بروز جنگهای صلیبی مساعد کرد. همانطور که گذشت، در قرن یازدهم خشکسالی و قحطی موجب فقر و فلاکت مردم اروپا گردید؛ آنان در چنان فقر و عسرت و خرافاتی بسر می بردند؛ و چنان تباهی و ویرانی بر شهرها سایه گسترده بود که مردم بخصوص مردم عادی و عامی برای نجات خویش از این وضع به دنبال چاره درد خود می گشتند. موعظه گران، مشرق زمین پر از نعمت و آبادانی را برای آنها ترسیم می کردند و این مطلب را به مردم القاء می کردند که چنانکه به آنسو بشتابند، از فقر و فلاکت رهایی خواهندیافت؛ و به غنائم دنیوی خواهند رسید. این عوامل، و دیگر عوامل سیاسی، مذهبی و... دست به دست هم داده و زمینه را برای جنگهای صلیبی فراهم نمود.
نتایج برخوردهای شرق و غرب در سده های میانه
درباره نتایج جنگهای صلیبی، نظریه های مورخین بسیار متفاوت است، هرچند هدف اصلی غربیان در جنگهای صلیبی، بدست آوردن حاکمیت بیت المقدس بود، که نتیجه مطلوب برای آنها حاصل نشد و با تلفات بسیار مجبور به عقب نشینی شدند؛ ولی در منطقه سیسیل و اسپانیا توانستند اراضی مورد نظرشان را بازپس گیرند. اما آنچه در این جبهه ها مهم است نتایج غیرمستقیمی است که بر اساس آنهاتمدن شکوفای علمی خود را بنیاد کردند. نتایج حاصل از این ارتباطات و برخوردهای دو فرهنگ اسلام و غرب را می توان به صورت نتایج: اجتماعی، علمی، مذهبی، تکنولوژیک و صنعتی، اقتصادی و کشاورزی و نتایج سیاسی مورد بحث و بررسی قرار داد.
1. نتایج اجتماعی
ارتباطی که در این ادوار میان شرق و غرب برقرار شد، از مهمترین عوامل نشو و نمای تمدن مغرب زمین بشمار می رود. برای اثبات این مدعا باید در ابتدا وضع آن دو فرهنگ و جامعه را مورد ملاحظه قرار داد. در مشرق به برکت وجود اسلام، مسلمین از تمدن درخشانی بهره مند بودند؛ درمقابل غربیها دریک توحش عجیبی غوطه ور بودند، بنحوی که در جنگهای صلیبی فرقی بین دوست و دشمن نمی گذاشتند و همه را از دم شمشیر می گذراندند. بنابراین از نظر فرهنگ، غربیها فاقد فرهنگ غنی انسانی بودند که به شرقیها القاء نمایند؛ جز یک تنفرکلی که تاکنون باقی مانده است. ازطرفی تمدن زنده و درخشان مسلمین، تأثیر اجتماعی فراوانی بر تمدن اروپا گذاشت، که در اینجا به برخی از آنها اشاره می کنیم.
الف دگرگونی جامعه کهن
ارتباط غربیها با مسلمین، بخصوص در جنگهای صلیبی، از اوضاع آشفته مردم اروپا کاست. در قرن سیزده اقوام اروپایی در برابر مسلمین به وحدت گراییدند؛ بنابراین قدرت صلیبیان افزایش یافت. از طرفی سنت شکنی و تجدد خواهی در هیچ قرنی به شدت قرن چهاردهم در اروپا نبوده است. در نتیجه تحولات عمیق اجتماعی این عصر بود که اندیشمندانی چون بیکن، هاروی، گالیله، دکارت، اسپینوزا و لایپ نیتس و... ظهور کردند.
تبدیل قلعه های فئودالی به شهرها، از ثمرات جنگهای صلیبی است. جز رم که پایتخت روم غربی بود، بقیه مراکز سکونتی اروپا از شهرهای بزرگ و مراکز تمدن و علم بی بهره بودند؛ وبه صورت واحدهای کوچک فئودالی شکل گرفته بودند. بطور مثال پاریس فقط یک چهارشنبه بازاری بود درکنار رود «سن»، که قبایل مختلف اجناس خود را برای فروش به آنجا می آوردند. بدنبال این تغییرات اجتماعی، تفکر فئودالی جای خود را به تفکر بورژوازی داد، تفکر فئودالی یعنی مالکیت نسبت به ملک و رعایا و محصول؛ در این نوع مالکیت کشاورزان وابسته به زمین بوده و به همراه زمین خرید و فروش می شدند. به عبارت دیگر تفکر فئودالی را می توان تفکرزندگی متکی بر کشاورزی، بورگ نشینی و ملک داری دانست که سرمایه روی زمین به کار گرفته می شود. ولی تفکر بورژوازی در مقابل تفکر فئودالی است، در بورژوازی زندگی شهری است و سرمایه دربکار انداختن بازار و تفکیک صنایع بکار می رود.
جنگهای صلیبی موجب تنگ دستی وناتوانی جامعه فئودال فرانسه وایتالیا شد، زیرا آنان بسیاری اززمین های خود را برای تجهیز جنگ فروختند بلکه تمام امتیازات و حقوق مالکانه خویش را نیز به همین منظور در معرض فروش قرار دادند، و در نتیجه در این شهرها دولتها و حکومتهای کوچک بوجود آمدند که مستقیماً تابع حکومت مرکزی اداره می شدند. لذا وضع روستاییان بهبود یافت و بسیاری از آنها آزاد شدند و از تعداد سرفها (کشاورزان وابسته به زمین) کاسته شد، با توسعه املاک سلطنتی در فرانسه و سایر کشورها «تیول» ها از بین رفت و «نجبا» که زمین های خود را ازدست داده بودند، فقط از راه جنگ وکمکهای پادشاه امرار معاش می کردند. باگسترش شهرهای آزاد، بورژوازی قدرت و نیروی بیشتری کسب کرد، بطوری که در سیاست دخالت می کرد. با آزادی شهرها از دست ارباب، ملکها عمومیت یافت و درهر شهر انجمن مستقلی برای اداره امور شهر تشکیل شد و در نتیجه از قدرت محلی ارباب ملک کاسته شد و بر نفوذ دولتها افزوده شد و بدین وسیله نفوذ پادشاهان فرانسه که قبل از جنگهای صلیبی در نهایت ضعف بود، رو به قوت نهاد. اگر به دقت، به نتایجی که از جریانات تاریخ پیدا می شود نظر افکنیم؛ به این مطلب پی خواهیم برد که اصول و دستورات اساسی حکومت فعلی انگلستان، نتیجه همان جنگهای صلیبی است.
با گسترش شهرها و افزایش جمعیت آنها و مهاجرت روستاییان به شهرها، گرایش به تجارت و صنعت در میان آنها بوجود آمد و درصدد شکستن یوغ اطاعت «نجبا» برآمدند و جنبش هایی را که، «انقلاب کمونی» نام نهاده اند، بدنبال آورد. این انقلاب در قرن یازدهم در ایتالیا آغاز گردید و درقرن دوازدهم، جنوب فرانسه و سپس شمال آنرا و در قرن سیزدهم آلمان و انگلستان را فرا گرفت. از این پس به شهرهایی که آزادی خود را بدست می آوردند «کمون» نام می نهادند و اعضای کمون را «بورژوا» می گفتند.
ب آمیزش سنتها
با حاکیمت چند ساله صلیبیان بر برخی از شهرهای مسلمین، آنان با آداب و رسوم وفرهنگ شرقی آشنا شدند و در نتیجه آداب و رسوم شرقی و غربی درهم آمیخت، بطوری که سرداران صلیبی «بارونها» پس از پیروزی اولیه در جنگهای صلیبی، به تالارهایی که با دیوارهای گچکاری شده و کف کاشی کاری شده و قالی ایرانی و پرده های مزین آراسته شده بود، قدم نهادند. و در خانه هایی که با معماری شرقی ساخته شده بود، سکنی گزیدند. و تمدن شکوفای مسلمین، چشم آنها راخیره کرد و به تجمل روی آوردند و در بازگشت ازاین سرزمینها، خلق و خوی و فرهنگ اجتماعی شرق را باخود به غرب بردند والبته روی آوردن به تجمل یکی از عوامل سستی آنها و بالمآل ناکامی در جنگهای بعدی بود.
«آلفوس» دهم پادشاه کاستل ولیون (1282 1252) بزرگترین مروج فرهنگ اسلامی در اندلس بود بعلاوه مجموعه قوانینی که رنگ اسلامی داشت توسط وی فراهم شد که زیربنای قانون گذاری اسپانیا شد.
در دوران «نرماندها» فرهنگ اسلامی در سیسیل به اوج رسید و به عنوان کانال سوم، فرهنگ اسلامی به غرب راه یافت. «روجر» از حاکمان سیسیل، به تشویق فرهنگ اسلامی مبادرت می نمود و بیشتر سپاهیان او را مسلمانان تشکیل می دادند و مسلمین در آنجا در انجام مراسم دینی آزاد بودند؛ و حتی سازمان اداری دوران اسلامی را حفظ کردند، بطوری که برخی از مسلمانان تا قرنها بعد، در سیسیل، همچنان صاحب مناصب عالی بودند. به عنوان مثال «ابوعبدالله محمد بن محمد ادریس» بزرگترین جغرافی دان و نقشه کش قرون وسطی، مایه رونق دربار روجر بود.
«فردریک دوم» از پادشاهان سیسیل نیز به جهان اسلام توجه بسیار داشت. وی لباس مسلمانان را می پوشید و به حق می توان او را آغازگر دوران نهضت ایتالیابشمار آورد. آنها چون پلی، پایه های فرهنگ اسلامی را به شبه جزیره ایتالیا و وسط اروپا راه دادند و می توان گفت، سیسیل در زمینه فرهنگ اسلامی تالی اسپانیا و خیلی جلوتر از سوریه در دوران جنگهای صلیبی بوده است.
ایجاد تیره های دورگه در «لبنان» و «بیت اللحم» و مناطق دیگر و تلاقی دو فرهنگ شرق و غرب را نیز در این زمینه می توان یادآور شد. برخی از این تیره ها مثل خاندان کرم، فرنجبه، صلیبی، درلبنان نسب فرنگی خود را تاکنون حفظ کرده اند؛ و درطول تاریخ موجب تحولاتی نیز شده اند.
2. نتایج علمی
با انتقال فرهنگ اسلامی از طریق اندلس و سیسیل و در جریان جنگهای صلیبی، علوم متداول و تمدن شکوفای مسلمین به اروپا راه یافت. پس از گشوده شدن اندلس توسط مسلمین، شهرهای علم و تمدن به روی اروپا گشوده شد. تعداد بسیار زیادی از دانش دوستان آن دیار، به مصر و شام و عراق و ایران برای کسب علم مهاجرت کردند.
«شارلمانی» سالها قبل از این جریانات، به برتری دنیای اسلام پی برده بود وی برای کشف رمز موفقیت آنها، افرادی را به جهان اسلام فرستاد. و آنان پس از بازگشت هرکدام نظر خود را ارائه کردند،یکی از آنها مسلمین را بدین صورت توصیف کرد که: تعدادی از آنها که از احترام خاصی نیز برخوردارند روزها را در اتاقهایی که دور تا دور آنرا کتابها اشغال کرده است، می گذرانند و به مطالعه کتاب می پردازند. «شارلمانی» امپراطور اروپا، رمز موفقیت مسلمین را در همین مطلب دانست؛ ودستور جمع آوری کتابهای سراسر اروپا را صادر کرد که پس از تلاش بسیار توانست فقط چهل و هشت کتاب که عموماً انجیل بود را جمع آوری کند!! و اولین کتابخانه اروپا را با چهل و هشت کتاب افتتاح نماید. این در حالی بود که در آن دوران برخی از شخصیتهای علمی جهان اسلام، از کتابخانه های بسیار بزرگ شخصی در رشته های مختلف علمی برخوردار بودند.
از مراکزی که در انتقال علوم از شرق به غرب فعالانه فعالیت می کرد، شهر طلیطله «تولدو» اسپانیا بود. این شهر پس از بازگشت مسیحیان، جایگاه علمی خود را که در دوران اسلامی بدست آورده بود، حفظ کرد و از راههای اصلی ای محسوب می شد، که ذخایر معنوی اسلام به غرب می رسید. درآنجا «ریمونداول» اسقف بزرگ، اولین مدرسه را برای ترجمه کتب مسلمین در رشته های مختلف تأسیس کرد. در سالهای (530تا 646ه. ق) عده ای مترجم در این مدرسه، ترجمه لاتینی قرآن را به «پطر» کشیش هدیه کردند. «اولاردآوباث» درهمین دوران به اسپانیا سفر می کند و در سال 520ه. ق «زیج مجریطی» رابه لاتین ترجمه می کند پر کار تر از همه مترجمان، «جیرارد کریمونی» است که هفتاد و یک متن را از عربی به لاتین ترجمه کرده است. و این نهضت تا اول قرن سیزدهم میلادی نقش خود را تکمیل کرد. راه این مهاجرت از دروازه های «طلیطله» از دل کوهستان «پیرنه» گذشته و در «پرونس» کج شده و از گذرگاههای «آلپ» به «لورن» و از آنجا به آلمان و اروپای مرکزی و از طریق دریا به انگلستان می رسید.
«قرطبه» (کروادو) همپای طلیطله در انتقال فرهنگ اسلامی، نقش بزرگی ایفا کرد. این شهر بزرگترین بازار کتاب اندلس بود. اگر صنعت کاغذسازی محلی یعنی سودمندترین چیزی که مسلمین به اروپا داده اند در اسپانیا نبود، جمع آوری کتب چندان میسر نبود. صنعت کاغذسازی از مشرق به مراکش و از آنجا به اسپانیا رفته است و این صنعت در حدود سالهای 667تا 675ه. ق از اسپانیا به ایتالیا راه یافت.
پس از تصرف اسپانیا، مسیحیان کتب دوران اسلامی را جمع آوری و هسته نخستین کتابخانه «اسکوریال» که هنوز نزدیک مادرید برپاست را تشکیل دادند. در اوایل قرن هفدهم «شریف زیدان» سلطان مراکش هنگام فرار از پایتخت، کتابخانه خویش را با یک کشتی بجایی فرستاد؛ کشتی، بدست دزدان دریایی اسپانیا افتاد، و آنها را که حدود سه تا چهار هزار کتاب بود به غنیمت برده و «فیلیپ سوم» فرمان داد تاهمه آنها را به کتابخانه «اسکوریال» تسلیم کنند. درقرن دوازده و سیزده یعنی یک قرن پس از جنگهای صلیبی، اولین دانشگاههای اروپا به مرور شکل گرفت. درقرن سیزدهم مرکزی برای مطالعه حکمت الهی در پاریس تأسیس شد و پس از آن عده ای که از مرکز علمی پاریس، ناراضی بودند در انگلستان، دانشگاه «آکسفورد» و «کمبریج» را بنا کردند. تا سال 1300م بیش از ده مرکز علمی در اروپای لاتین (کاتولیک) بوجود آمد و تا سال 1500م تعداد آنها تقریباً به صد عدد رسید.
سرآمد همه کوششهای دانشمندان مسلمان بویژه اندیشمندان اسپانیایی مسلمان، درزمینه افکار فلسفی بود. فلاسفه مسلمان درتوفیق میان عقیده و عقل و یا دین و علم، ابتکار و نقش برجسته ای داشتند. متفکران قرون وسطی با آشنایی ازافکار اندیشمندان مسلمان، فلسفه و یکتاپرستی را که دو جریان معنوی همگام بود، به اروپا بردند و راه یافتن این افکار تازه به اروپای غربی؛ پایان قرون تاریکی و سپیده دم دوران علم را به همراه داشت. جنبشهای اصلاحی و زدودن خرافات و روی آوردن به عقل را که دو سه قرن پس از جنگهای صلیبی به اوج خود رسید؛ بی ارتباط با عقل گرایی همراه با دین مداری فلاسفه اسلامی نمی توان دانست. «ابن رشد» اندیشمند قرن ششم ه. ق را می توان در این باره یادآور شد. در قرون وسطی، استادان و دانشوران مسیحی اروپا، از افکار ابن رشد متأثر شده و فلسفه او از اواخر قرن سیزدهم تاپایان قرن شانزدهم بر مکتب های فکری چیره شد. وی از طرفداران عقل بود و معتقد بود همه چیز جز عقاید دینی که توسط وحی نازل شده است می بایست مطیع عقل باشد. کتابهای او پس از تصفیه از مسائل مورد اعتراض کشیشان، جزو برنامه دانشگاه پاریس قرار گرفت.
شکوفایی فلسفه اسلامی در این دوره در حدی بود که «ابن میمون» یهودی معاصر «ابن رشد» تلاش کرد عقائد یهودی را بافلسفه اسلام و بعبارت دیگر دین و عقل هماهنگ سازد.
کتب دانشمندان مسلمان درطب نیز سالیان متمادی از طریق اسپانیا و مخصوصاً پس از جنگهای صلیبی به اروپا راه یافت و سالیان طولانی در دانشگاههای اروپا تدریس می شد. کتاب «قانون» ابن سینا قرنهادردانشگاههای اروپاتدریس می شد. زمانی که مرگ سیاه، اروپا را درو می کرد و مسیحیان طاعون را کار خدا می دانستند، «ابن خطیب» دانشمند مسلمان فرضیه سرایت بیماری را مطرح کرد و «عبیدالله بن مظهرباجلی» در لشکرگاه شاه سلجوقی یک بیمارستان متحرک فراهم آورد که بر چهل شتر بار می شد و ابوالقاسم «خلف ابن عباس زهراوی» به جراحی پرداخت و بدنبال آنها «ابن رشد» «الکلیات فی الطب» رانوشت و این حقیقت را اثبات کرد که هیچ کس دوبار دچار آبله نمی شود و ابوالحسن علی ابن نفیس رئیس بیمارستانی که «قلاوون» (از ممالیک مصر) ساخته بود، از «گردش خون» خبر داد که سه قرن بعد دانشمندان پرتغالی بدان دست یافتند و در این دوره دانشمندان مسلمان به بیماریهای «چشم» اهمیت می دادند. کتاب «المجربات» تألیف «ابوالفضائل بن ناقد» و «الکامل فی الکحل» تألیف «خلیفه بن ابی المحاسن حلبی» را می توان نام برد. خلیفه با عمل آبگیری، به معالجه چشم می پرداخت.
به تحقیق، علم جغرافیا، فلک شناسی و ریاضیات دانشمندان مسلمان نیز در پیشرفت علوم غرب تأثیر بسزا داشت. فرضیه کروی بودن زمین را دانشمندانی چون «ابوعبیده والاسنی» قبول داشتند. و به برکت این فرضیه «کریستف کلمب» معتقد شد که زمین به شکل گلابی است. فلک شناسی و نجوم مشرق از راه اسپانیا به اروپای لاتین نفوذ کرد. «لئوناردو فیبوناتشی» ازمردم پیزا و شاگرد یک دانشمند مسلمان بود وارقام عربی رامی دانست و کتابی رامنتشرساخت و علم ریاضیات اروپا را نیز باید مرهون وی دانست. و اولین کشوری که رموزی تازه برای مقاصد علمی را بکار برد ایتالیا بود.
3. نتایج مذهبی
از نتایج غیر مستقیم جنگهای صلیبی، ازدیاد نفوذ اربابان کلیسا بود. آنان ضمن آنکه ثروت زیادی اندوختند و کم کم قدرت پیدا کردند و در نتیجه به فکر حکومت برملتها و سلاطین افتادند و همه را تحت نفوذ و قدرت خویش درآوردند. از سوی دیگر فساد در میان کشیشها افزایش یافت و منجر به اصلاحاتی در دستگاههای دینی و سبک سلسله نزاع های مذهبی شد که هنوز هم ادامه دارد. بی رحمی ها و ستمگری های صلیبیان درمدت جنگ، کشیش های مذهبی را به خشونت و بی رحمی سوق داده بود. کم کم در جریان انتشار مذهب، بر مخالفین خود همان عقوبتی را درنظر می گرفتند که ابتدا نسبت به کفار بت پرست معمول می داشتند. جریان کشتار دسته جمعی «آلبیجوها» و بدعت گزاران دینی، از نتایج همان بی رحمی هاست. طرفداران پاپ برای از بین بردن آنها، فجایعی را مرتکب شدند، که درتاریخ به ندرت نظیر آن دیده می شود. همچنین به وجودآمدن محکمه های تفتیش عقاید و جنگهای مذهبی و نزاع های وحشیانه ای که مدت مدیدی اروپا دچار آن بود، از نتایج همان بی رحمی ها است. درپایان قرن 13م که مقارن با پایان جنگهای صلیبی بود، کلیسا مرکزیت کامل یافت ولی به مرور از اقتدار آن کاسته شد. نیروهای خارج از کلیسا بعد از قرن 13م به مرور نیرومند شدند و به نیروی ضد کلیسا تبدیل شدند این نیروها متشکل از بازرگانان و بورژواهایی بودند که همراه جنگهای صلیبی پدید آمده بودند و سلطنتهای موروثی جدید و از همه مهمتر و نیرومندتر، ظهور جنبش مذهبی بود که با اختراع چاپ و آشنایی با علوم مختلف، با اعتقادات خرافی و به دور از عقل اربابان کلیسا به مبارزه برخواستند. ظهور «مارتین لوتر» (1483م. ) و «کالون» (1509م. ) از آن جمله است.
4. نتایج تکنولوژیک و صنعتی
در صنعت و تکنولوژی نیز غرب بویژه درجنگهای صلیبی به اقتباس و تقلید از شرق روی آورد، در زمینه اسلحه و لباس و مسکن مخصوصاً در قرن دوازده و سیزده آثار این اقتباس به خوبی مشهود است. با رشد کمی امکانات زندگی، صنعت و سپس تجارت رونق یافت. صنعت نجاری، زرگری،کاشی کاری و شیشه سازی از صنایعی است که اروپاییان بااینکه پیش از جنگهای صلیبی از آن اطلاعی نداشتند؛ آنها را از مسلمانان اقتباس کردند و به مرور این صنایع در اروپا شایع شد. مردم شهر «ونیز» طرز ساختن شیشه را از مردم صور آموختند (البته ابوالقاسم بن فرناس مسلمان متوفی (275ه. ق) شیشه سازی از سنگ را کشف کرد و همین شخص است که برای اولین بار از راه علمی برای پرواز کوشید. ) و نیز پارچه بافی و رنگ کردن ثابت را اروپاییان از مسلمین آموختند.
شرق، در فنون نیز تأثیر عمیقی بر اروپا بخشید، صلیبیان با دیدن انواع صنایع ظریفه ای که از قسطنطنیه تا مصر همه جا گسترده بود، در طرز ساختن این اشیاء ظرافت را یاد گرفته و تغییر سلیقه دادند. فن معماری نیز بکلی در اروپا تغییر کرد. سبک معماری کلاسیک اروپایی سه مشخصه داشت 1. دیوارهای ضخیم 2. سقف کوتاه 3. عدم استفاده از نور. آنان با دیدن مساجد و قصرهای سلاطین، سبک معماری اسلامی را اقتباس کردندکه دارای مشخصه هایی چون 1. دیوارهای نازک 2. سقف بلند 3. استفاده از نور 4. استفاده از تزیینات درساختمان و استفاده از شیشه های رنگی، بود.
صنعت سفالکاری نیزاز شهر «والانس» به مغرب اسپانیا و در قرن پانزدهم به شمال هلند و ایتالیا راه یافت. در موزائیک و مخصوصاً کاشی کبود والوان، مسلمانان از دیگران پیشی گرفته و هنوز کاشی هایی بنام «ازلیگو» که یادگار سبک عربی است؛ مورد علاقه مردم اسپانیا و پرتغال است.
مسلمانان اسپانیا در پیشرفت صنعت منسوجات گرانبها، نیز سهم عمده ای داشتند. پارچه های خوشبافت دیار اسلام چنان در اروپا رواج یافت که مردم مغرب نیز این صنعت را مولد ثروت تشخیص دادند؛ و در نقاط مختلف فرانسه و ایتالیا کارگاهها برپا کردند و ابتداء برای راه اندازی از صنعتگران مسلمان کمک گرفتند. در این دوران صنعت گلیم بافی، جاجیم بافی، و قالی بافی به اروپا راه یافت.
عربها دوابزار موسیقی به اروپای غربی بردند که در پیشرفت موسیقی اثر بسیار داشت یکی ((Luteبود که نام آنرا بوسیله ((Laudاسپانیولی از عود عربی گرفته اند و دیگر ابزار مرسوم به ((Redecبود و این نام هم از کلمه اسپانیولی ((Rebecاز رباب عربی آمده است؛ «ربک» یا «ربیب» اصل «ویلون» امروزی است و هنوز هم «ربکار» را درپرتغال بجای کلمه «ویلون» بکارمی برند.
روش و وسایل محاصره از قبیل دیوارکوبی، نقب زنی، منجنیق، ماده های سوزان را جنگهای صلیبی کامل کرد.
5. نتایج اقتصادی و کشاورزی
همانطور که گذشت، یکی از علل شروع جنگهای صلیبی، بحران اقتصادی اروپا و شکوفایی اقتصاد دنیای اسلام بود؛ چنانکه پاپ «اوربان» در خطبه های خود برای تشویق مردم به جنگ می گفت: چرا نشسته اید بروید پول پارو کنید.
ارتباطات در جبهه های مختلف در تجارت اثر فراوان داشت. در اثر لشکرکشی های عظیمی که به مدت دو قرن از اروپا به مشرق زمین شد و نقل و انتقالات مهمی که صورت گرفت، جنبش بی سابقه ای در تجارت و تردد در دریا پدید آورد. مردم حاشیه بنادر بخصوص اهالی «ونیز» از این رفت وآمدها، امول زیادی به دست آوردند. پس از جنگهای صلیبی نیز وضع تجارت راکد نشد و بسیاری از بنادر مستقل ایتالیا با سلاطین اسلامی پیمان های تجاری بستند. درحالی که، در شرق از زمان «داریوش هخامنشی» سکه رایج بوده و معاملات بصورت پولی انجام می شد، صلیبیان با دیدن آن تعجب کردند، وپس از این جنگها بود که پول به غرب وارد شد در اسپانیا «آلفونس هشتم» شاه لیون وکاستیل از دینار مسلمین اقتباس کرد وی نقش عربی سکه را نگه داشت و عبارتهای مسیحی معادل به آن افزود. غنائمی که در جنگهای صلیبی بدست آمد، نیز موجب رونق کار بازرگانان شد. از طرفی در کشاورزی نیز ارتباطات شرق بر غرب تأثیر گذاشت و محصولات تازه ای چون کنجد، ارزن، تورنج، لیمو، خربزه، هندوانه، زردآلو و پیاز که در سرزمین «مغرب» کشت می شد به اروپا راه یافت. بعضی گیاهان نیز از راه سیسیل به اروپا راه یافت. اروپاییان در این ارتباط با عطر و ادویه نیز آشنا شدند، نشادر و عود از این جمله اند. تغذیه فلفل را آموختند، زنجبیل را از مصر گرفتند؛ شکر نیز از محصولاتی است که تغذیه آنرا از مسلمین فرا گرفتند.
6. نتایج سیاسی
از نتایج سوء جنگهای صلیبی این بود که: تا چند قرن نوعی بی بندوباری و بی عدالتی در جهان حکومت می کرد و «کابوس» بی رحمی و ستمگری چنان عالم را گرفت که ملتی مثل آنرا به خود ندیده بود و تاکنون، جهان به این حد از خون ریزی و وحشیگری نرسیده بود به طوری که هنوز اثر آن باقی است. اگر پس از قرنها در یوگسلاوی سابق صربهای صلیبی باتمام قساوت و بی رحمی به قتل و غارت و هتک ناموس اهالی مسلمان بوسنی اقدام می کنند و دولتهای اروپایی و آمریکا و روسیه از آنها حمایت می کنند و شورای امنیت مساعی خود را در حمایت از صربها به کار گرفته است، چیزی جز آثار به جا مانده از قساوتها و بی رحمی های جنگهای صلیبی نیست. بنابراین گرچه به لحاظ تاریخی، جنگها دارای آغاز و پایانی هستند اما از قرن دهم تاکنون همواره جنگهای صلیبی ادامه داشته است.
- پى نوشت ها
1. ر. ک به: عنان، محمد عبدالله، تاریخ دولت اسلامی در اندولس، (انتشارات تهران،1366، ج1،ص5.36و12.93.
2. ر. ک به: گوستاولوبن، تاریخ تمدن اسلام و غرب، ترجمه سید هاشم حسین، (تهران، کتابفروشی اسلامیه،1347، ص383 368 و احمد عزیز، تاریخ سیسیل در دوره اسلامی، ترجمه نقی لطفی و محمدجعفر یاحقی، (تهران مرکزانتشارات علمی و فرهنگی)، ص168و 9.1 و حتی فیلیپ ک. تاریخ عرب ترجمه ابوالقاسم پاینده، (تبریز، شفق،1344، ج2، ص 78. 769.
3. ر. ک به: سن، دولاندلن، تاریخ جهانی ترجمه احمد بهمنش، چاپ چهارم، (دانشگاه تهران،1367، جلداول، ص 46.460) و ویل دورانت، قصه الحضاره، (بیروت، دارالجیل للطبع و التوزیع)، ج 15، ص 6.18 و سید جعفر حمیدی، تاریخ اورشلیم بیت المقدس، چاپ اول، تهران، چاپخانه سپهر، 1364، ص22.203.
4. ر. ک به: گوستاولوبن، پیشین، ص 40.398 و جعفرحمیدی، پیشین، ص210.
5. ر. ک به: سید جعفر حمیدی، پیشین، ص220. 216.
6. ر. ک به: گوستاولوبن، پیشین، ص 396.
7. ر. ک به: همان، ص 39.388 و جان ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، تهران، انتشارات پیروزی، 1344، ص 427 و 438.
8. ر. ک به: گوستاولوبن، پیشین، ص 393 و 394 و سن دولاندلن، پیشین، ص 46.
9. ر. ک به: ویل دورانت، پیشین، ص 65.
10. ر. ک به: سید جعفر حمیدی، پیشین، ص 206.
11. ر. ک به: همان، ص 8 و 207.
12. ر. ک به: محمد عبدالله عنان، پیشین، جلد 2، ص 446.
13. حتی فیلیپ ک، پیشین، ص 792.
14. ر. ک به: ویل دورانت، پیشین، ص6.61.
15. ر. ک به: گوستاولوبن، پیشین، ص 46.423 و جان ناس، پیشین، ص447 و محمد عبدالله عنان، پیشین، جلد1، ص61.
16. ر. ک به: ویل دورانت، پیشین، ص6.61.
17. ر. ک به: سن دولاندلن، پیشین، ص 367 و جان ناس، پیشین، ص 447.
18. ر. ک به: محمدعبدالله عنان، پیشین، جلد1، ص 64و65.
19و20. ر. ک به: احمدعزیز، پیشین، ص 148و 153و 4 و 123.
21. حتی فیلیپ ک، پیشین، ص 77.777 و نیز ر. ک. به: احمدعزیز، پیشین، ص 24.140 و محمد عبدالله عنان، پیشین، ج 1، ص 63.
22. حتی فیلیپ ک، پیشین، 846، ر. ک به: گوستاولوبن، پیشین، ص39.389.
23. ر. ک به: گوستاولوبن، پیشین، ص 41.416 و 38.382 و جان ناس، پیشین، ص447 و احمد عزیز، پیشین، ص 14.149.
24. ر. ک به: علی اصغرحلبی، تاریخ تمدن اسلام، ج اول، (تهران، چاپ نشر بنیاد، 1365)، ص 384 378.
25. حتی، فیلیپ ک، پیشین، ص 753.
26. ر. ک به: جان ناس، پیشین، ص 443 و احمد عزیز، پیشین، ص 139 و ویل دورانت، پیشین، ص 375.
27، 28، 29 و 30. حتی، فیلیپ ک، پیشین، ص 753 و ص 754 و ص 723.
31. ر. ک به: علی اصغر حلبی، پیشین، ص 382 و 383.
32. ر. ک به: سن دولاندلن، پیشین، ص 409.
33 و 34. ر. ک به: احمد عزیز، پیشین، ص 151.
35. ر. ک به: علی اصغرحلبی، پیشین، ص 196.
36. حتی، فیلیپ ،پیشین، ص 737.
37. ر. ک به: گوستاولوبن، پیشین، ص 203.
38. حتی فیلیپ ک، پیشین، ص 779 و ر. ک به: علی اصغرحلبی، پیشین، ص184.
39. حتی، فیلیپ ک، پیشین، ص 746.
40. ر. ک به: علی اصغر حلبی، پیشین، ص 201. 189.
41. حتی فیلیپ ک، پیشین، ص 865 و ر. ک. به: حسن ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاییده، (تهران، جاویدان، 1366، ج 2، ص 693) و ویل دورانت، پیشین، ص 67.
42. ر. ک به: احمدعزیز، پیشین، ص 14.141 و حسن ابراهیم حسن، پیشین، ص 70.698.
43 و 44. حتی فیلیپ ک، پیشین، ص 729 و ص 735 و 838.
45. ر. ک به: سن دولاندلن، پیشین، ص46.467 و جان ناس، پیشین، ص433و445و ویل دورانت، پیشین، ص 65.
46. حتی فیلیپ ک، پیشین، ص 845 و ر. ک به: گوستاولوبن، پیشین، ص380.
47. ر. ک به: حسن ابراهیم حسن، پیشین، ج 22، ص 652 و ویل دورانت، پیشین، ص 64و 69.
48. حتی فیلیپ ک، پیشین، ص 764.
49. ر. ک به: سن، دولاندلن، پیشین، ص 41.416 و احمد عزیز، پیشین، ص 16.155.
50. حتی فیلیپ ک، پیشین، ص 758 و ر. ک به: احمدعزیز، پیشین، ص161.
51. حتی فیلیپ ک، پیشین، ص 768.
52 و 53. ر. ک به: گوستاولوبن، پیشین، ص38.380و سن دولاندولن، پیشین، ص 415 و ویل دورانت، پیشین، ص 68
54. حتی فیلیپ ک، پیشین، ص 845.