معرفت، سال هجدهم، شماره هشتم، پیاپی 143، آبان 1388، صفحات 111-

    بررسى تطبیقى آیات «مودّت» و «تطهیر»

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    سهراب مروتی / *استادیار - دانشگاه ایلام / sohrab_morovati@yahoo.com
    عبدالجبار زرگوش نسب / *دانشیار - دانشگاه ایلام / abdelgabar3@yahoo.com
    چکیده: 
    پیوند قرآن و عترت مهم ترین تدبیر پیامبر به منظور نگه داری ساحت قرآن کریم است که اگر از همان آغاز مورد بی مهری قرار نمی گرفت، هرگز آن همه تشتت فکری، تفرقه مذهبی، اختلاف عقیدتی و سست پنداری در تفسیر معارف پدید نمی آمد. سوگمندانه باید پذیرفت، آنچه در قرن های نخستین تاریخ اسلام بر سر منابع روایی و آثار حدیثی آمد و تنگناهای عظیمی که برای اهل بیت : و ارائه معارف قرآنی پدید آورد، سبب شد که امت اسلامی آن گونه که باید از این چشمه زلال بهره برداری ننماید. اهل بیت : مفسّران و حامیان واقعی قرآن هستند و قرآن نیز بر مقام والای عصمت آنها و دوستی مردم نسبت به ایشان تأکید دارد؛ از جمله آیات «مودّت» و «تطهیر» بر فضیلت و موقعیت ویژه اهل بیت پیامبر: دلالت دارند و تمام مفسّران شیعه و جماعتی از مفسّران اهل تسنن بر آن تأکید ورزیده اند. البته عده ای براساس کینه های دیرین یا گرایش های مذهبی، برای در ابهام ماندن دلالتشان با استناد به برخی از روایات، شبهاتی نسبت به مدلول آنها وارد کرده اند. این مقاله درصدد آن است که نشان دهد هیچ یک از این شبهات وارد نیست و دلالت این آیات بر آن روشن است.
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    در روایات شیعه و اهل سنّت

                          سهراب مروتی1

                                                    عبدالجبار زرگوش نسب2

    چکیده

    پیوند قرآن و عترت مهم ترین تدبیر پیامبر به منظور نگه داری ساحت قرآن کریم است که اگر از همان آغاز مورد بی مهری قرار نمی گرفت، هرگز آن همه تشتت فکری، تفرقه مذهبی، اختلاف عقیدتی و سست پنداری در تفسیر معارف پدید نمی آمد. سوگمندانه باید پذیرفت، آنچه در قرن های نخستین تاریخ اسلام بر سر منابع روایی و آثار حدیثی آمد و تنگناهای عظیمی که برای اهل بیت : و ارائه معارف قرآنی پدید آورد، سبب شد که امت اسلامی آن گونه که باید از این چشمه زلال بهره برداری ننماید.

    اهل بیت : مفسّران و حامیان واقعی قرآن هستند و قرآن نیز بر مقام والای عصمت آنها و دوستی مردم نسبت به ایشان تأکید دارد؛ از جمله آیات «مودّت» و «تطهیر» بر فضیلت و موقعیت ویژه اهل بیت پیامبر: دلالت دارند و تمام مفسّران شیعه و جماعتی از مفسّران اهل تسنن بر آن تأکید ورزیده اند. البته عده ای براساس کینه های دیرین یا گرایش های مذهبی، برای در ابهام ماندن دلالتشان با استناد به برخی از روایات، شبهاتی نسبت به مدلول آنها وارد کرده اند. این مقاله درصدد آن است که نشان دهد هیچ یک از این شبهات وارد نیست و دلالت این آیات بر آن روشن است.

    کلیدواژه ها : قرآن، اهل سنّت، شیعه، اهل بیت :، مودّت، تطهیر.

     مقدّمه

    قرآن و عترت دو رکن اساسی اسلام هستد که پیامبر اکرم(ص) از آغاز دعوت بر آن تأکید ورزید و در طول دوران پیامبری و رسالتش حفظ آن پیوند را یادآوری نمود، اما متأسفانه پس از رحلت پیامبر رحمت این تدبیر بی نظیر مورد بی مهری قرار گرفت و این همه تشتت فکری، تفرقه مذهبی و کج فهمی عقیدتی که در بین مسلمانان پدید آمد، نتیجه آن غفلت غیرقابل جبران بود. در این راستا بود که در قرن های نخستین تاریخ اسلام، تنگناهای عظیمی برای اهل بیت و پیروانشان پدید آوردند، تا بلکه آن معارف زلال به نسل های دیگر منتقل نگردد. به دنبال آن، مذاهب متعددی پدید آمد که برای مستند ساختن مرام و مسلک فکری و عملی خود به دلایل شرعی و ثابت کردن ناسازگار نبودن مذهبشان با آیات قرآن کریم، دست به اقداماتی زدند.

    ابوریه در این باره نوشته است: «این اقدامات موجبات سرگردانی و حیرت نومسلمانان و پیدایش جریان های ارتداد و انحراف های عقیدتی، شدت یافتن کار جعل حدیث، روی آوردی مسلمانان به علمای یهود و نصاری برای دریافت قصص امت های پیشین را فراهم آورد.»3  آنان برای رسیدن به اهداف  نامیمون خود کوشیده اند که به جای تحریف واژه ها و جملات قرآن کریم، به تحریف معانی و دلالت های آن بپردازند و بر عمق نگرانی پیامبر اکرم (ص) نسبت به بهره برداری نادرست از آیات صحه بگذارند. رسول خدا (ص) فرمود: «اکثر ما اخاف علی امتی من بعدی رجل یناول القرآن یضعه علی غیر مواضعه»؛4

    بیشترین چیزی که از آن بر امت خود نگران هستم،  این است که پس از درگذشت من، کسی قرآن را در دست گیرد و به تفسیر آن بپردازد، ولی آن را در جایگاه واقعی و معانی درستش قرار ندهد. امام باقر (ع) نیز درباره آنان چنین فرمود: «کنار نهادن و فراافکندن آنان درباره قرآن چنین بود که ظاهرش را ارج نهادند و قرائت کردند، ولی حدود و محتوایش را تحریف کردند.»5  از این رو، آنان در ذیل آیاتی که بر فضلیت اهل بیت : و موقعیت ویژه آنان دلالت دارند، نقل قول ها و شبهاتی وارد کردند که موجبات تحریف معانی قرآن کریم را پدید آورد. اصرار آنان برای تصرف در مدلول این دسته از آیات، دور ساختن اهل بیت نبوت از امامت و اثبات مشروعیت خلافت دیگران بود.

    این پژوهش برای دست یابی به معانی روشن این آیات، دیدگاه فریقین را مورد سنجش قرار داده است و با دسته بندی دقیق شبهات به پاسخ گویی آنها پرداخته است. امید است این روشنگری، خدمتی به تاریخ اسلام باشد و راهی به سوی صراط مستقیم فراروی جوانان و پژوهشگران قرار دهد. از این رو، نگارندگان در پی آن هستند که به این سؤال مهم پاسخ گویند: پاسخ شبهات آیات «مودّت» و «قربی» با استناد به آیات قرآن کریم، روایات مأثوره از ائمّه اطهار :، کتاب های معتبر لغت، اشعار مستند شعرا و مانند آنها کدام است؟

     آیه مودّت

    (قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرآ إِلَّاالْمَوَدَّةَ فِیالْقُرْبَی.) (شوری: 23)

    تمام مفسّران شیعه و جماعتی از مفسّران اهل تسنن منظور از مودّت در این آیه را، دوستی اهل بیت :، یعنی حضرت علی، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسین : دانسته اند، اما عده ای از مفسّران با استناد به بعضی از روایات، شبهاتی در این باره روا داشته اند که ضمن بیان شبهات مذکور، پاسخ های مستند نیز ارائه می گردد.

    شبهه اول

    سوره «شوری» در مکّه نازل شده است؛ یعنی پیش از ازدواج حضرت علی(ع) با فاطمه زهرا (س) ؛ پس چگونه گفته می شود که آیه مزبور در شأن اهل بیت: نازل شده است؟

    نقد و بررسی :

    الف. در بین برخی سوره های مکّی، تعدادی آیات مدنی و یا در بین سوره های مدنی، چند آیه مکّی نیز به چشم می خورد؛ مثلا، سوره «رعد» مکّی است، با این حال آیه 31 آن مدنی است: (وَلاَ یَزَالُ الَّذِینَ کَفَرُواْ...)6  همچنین سوره «اسراء» مکّی است، ولی آیات 76 تا 80 آن مدنی است: (وَإِن کَادُواْ لَیَسْتَفِزُّونَکَ... وَاجْعَل لِی مِن لَّدُنکَ سُلْطَانآ نَصِیرآ.)7

    سوره «مدّثّر»، بجز آیه آخرش مکّی است.8  سوره «مطففین» مکّی است، غیر از آیه اول آن.9

    ب. بسیاری از مفسّران اهل سنّت اظهار داشته اند که آیه «مودّت» با سه آیه بعدش در مدینه نازل شده است. آلوسی گفته است: سوره «شوری» بجز چهار آیه آخر آن از (قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ...) تا پایان سوره مکّی است و از قول مقاتل نیز نقل کرده است که در این سوره آیه مدنی وجود دارد.10

    شوکانی نوشته است: «ابن عبّاس و قتاده روایت کرده اند که سوره "شوری" مکّی است، بجز چهار آیه آخر آن، که در مدینه نازل شده است.»11

    ج. روایتی که درباره شأن نزول آیه مودّت گزارش شده، متواتر، مفید قطع و یقین و به طرق گوناگون و متعدد روایت شده است. علاوه بر علمای امامیه، صحابه و تابعین و مفسّران اهل سنّت نیز تصریح دارند بر اینکه این آیه درباره پنج تن آل عبا و اهل بیت: است. در کتاب های اهل سنّت جمعآ هفت روایت درباره آیه مودّت وجود دارد که به وسیله 27 نفر در دوازده کتاب به قرار زیر آمده است: راویان: احمد بن حنبل، ثعلبی، بخاری، مسلم، سیوطی، ابن منذر، ابن ابی حاتم، طیرانی، ابن مردویه، حاکم، واحدی، ابی نعیم، حموسی، ابن حجر، طاووس، ابن جریره، ابی دیلم، بغوی، زمخشری، قاضی کلان، مغریزی، ابی امامه، سعید بن جبیر، ابن عبّاس، ابوشیخ، بزاز، عبدالملک بن میسره. کتاب هایی که روایت های مذکور در آنها ذکر شده عبارتند از: مسند احمدبن حنبل، تفسیر ثعالبی، کشّاف، الدرالمنثور، ینابیع الموده، مناقب حاکم، الوسیط، حلیة الاولیاء، فرائدالسمطین، الصواعق المحرقه، المستدرک حاکم، الشرف المؤید.12

     از ابن عبّاس نقل شده است: هنگامی که آیه «مودّت» نازل شد، گفتند: ای پیامبر خدا (ص)، نزدیکان شما که دوستی آنها بر ما واجب است، کیانند؟ پیامبر (ص) فرمود: علی (ع)، فاطمه  و دو پسرشان.13  شافعی به نازل شدن آیه در مورد    

    اهل بیت: اشاره کرده و می گوید: «یا اهل بیت رسول اللّه، حبکم فرض من اللّه فی القرآن انزله.»14

    بنابراین، علی (ع)، فاطمه (س) و دو پسرشان، خویشان نزدیک رسول خدا (ص) هستند و وجوب مودتشان نیز آشکار و غیرقابل انکار است؛ از این رو، تعظیم و تکریمشان واجب و ضروری است و دلایل ذیل بر این مدعا دلالت می کنند:

    1. سخن خداوند در آیه شریفه مودّت.

    2. سخنان پیامبر (ص) درباره فاطمه زهرا (س) که فرمود: «فاطمه پاره تن من است. هر کس او را بیازارد مرا آزرده است.»15  و نیز بیانات متواتر آن حضرت درباره حسن و حسین ‡ و اظهار محبت ویژه به آنان. همچنین احادیث بی بدیل آن حضرت درباره امام علی (ع). پس بر تمام مسلمانان واجب است از این آیات پیروی کنند: (وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ) (اعراف: 158)؛ او را پیروی کنید. امید است که هدایت شوید. (فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ) (نور: 63)؛ پس کسانی که از فرمان او تمرد می کنند، بترسند.

    3. دعا و درود فرستادن بر اهل بیت : مقام بزرگ و عظیمی است. از این رو، این دعا و درود در خاتمه تشهد نماز قرار داده شده است و این تعظیم فقط اختصاص به اهل بیت : دارد. بنابراین، همه اینها بر وجوب، حب آل محمّد (ص) دلالت دارند. به قول شافعی:

    إن کان رفضآ، حب آل محمّد        

    فلیشهدا الثقلان انی رافضی16

    ترجمه: اگر محبت خاندان محمّد (ص) رفض ـ رد کردن خلافت خلفای سه گانه ـ است، همه جن و انس یا زمین و آسمان گواهی دهند که من رافضی هستم.

    شبهه دوم

    «القربی» در این آیه به معنای تقرّب به سوی خداوند است و مفهوم مودّت قربی، تودد و اظهار علاقه و محبت نسبت به خداوند متعال است و با اطاعت از خداوند نیز تقرّب حاصل می گردد. بنابراین، معنای آیه این چنین است: «المودة فی التقرب الی اللّه.»؛ یعنی مزدی از شما درخواست نمی کنم، جز دوست داشتن تقرّب به خدا. به عبارت دیگر، یعنی دوست داشته باشید که با انجام عمل صالح و اطاعت فرمان خدا، به خدا تقرّب بجویید. مستند این قول روایتی است منسوب به ابن عبّاس در مورد مودّت: «قل لا أسألکم علیه اجرآ علی ماجئتکم به من البینات و الهدی اِلّا ان تتقربوا الی اللّه بطاعته.»17  گروهی دیگر  آن را از حسن بصری نقل کرده اند.18

    نقد و بررسی :

    الف. در کتاب های لغت، «قربی» به معنای تقرّب استعمال نشده است و به کارگیری آن بدین معنا مخالف معنای لغوی است. فیومی گفته است : «قربی»، «قربة»، «قرابت» و «قرب» مصدر است. «قرب» در مورد مکان گفته می شود و «قربت» در مورد منزلت و «قرابت» و «قربی» در مورد رحم و خویشاوند به کار می رود.19  در جمهره نیز «قریب شخصی» به نزدیک و از لحاظ نسب مادری یا پدری معنا شده است.20  علاوه بر آن، در قرآن کریم «قربی» به غیرخویشاوند اطلاق نشده است.

    ب. اگر مقصود، تقرّب به خدا بود، هیچ وجهی نداشت کلمه ای که دلالت بر خداوند متعال داشته باشد، بی جهت و بدون هیچ قرینه، شاهد و عذری آورده نشود.

    ج. اساس تقرّب به خدا، ایمان و عمل صالح است که از طریق راهنمایی پیامبر (ص) به دست می آید و اجر و پاداش نیز پس از عمل به راهنمایی های پیامبر (ص) به دست خواهد آمد. پس احتمال آنکه مقصود، تقرّب به خداست، مسلمآ خلاف ظاهر، بلکه خلاف نص است.

    د. سند روایتی که به آن استناد شده است، همچنان که در فتح الباری آمده، ضعیف می باشد.21

    مهم تر اینکه روایات فراوانی در کتب فریقین وجود دارد که معنای «قربی» و تفسیر آن را به آل عبا و آل محمّد، بخصوص علی (ع) و فاطمه (س) و دو پسرشان به تفصیل بیان کرده اند. بنابراین، احتمال اینکه مقصود از دوست داشتن، تقرّب به خدا باشد، منتفی است.

    شبهه سوم

    آیه «مودّت» خطاب به قریش است و منظور این است که مزدی از شما نمی خواهم، جز دوست داشتن من به خاطر خویشاوندی که بین من و شما وجود دارد. در روایتی چنین آمده است: کسی درباره مضمون آیه سؤال پرسید. سعیدبن جبیر در پاسخ گفت: منظور از قربی، اهل بیت : است. ابن عبّاس به سعید گفت: در پاسخ به این سؤال عجله کردی، چون پیامبر، نسبت خویشاوندی با تمام قبایل قریش دارد... .22

    نقد و بررسی :

    الف. طبق معنای بالا، مخاطب در آیه «مودّت» مشرکان قریش و کسانی هستند که به نحوی پیوند خویشاوندی با پیامبر (ص) دارند، در صورتی که تمام مسلمانان مورد خطاب آیه هستند و خطاب آن عام است و تخصیص گفته شده بدون مخصص و بدون دلیل است.

    ب. این دوستی احتیاج به سفارش نداشته و مردم خویشاوندان خود را تا زمانی که دشمنی فراهم نیامده، دوست دارند. علاوه بر آن در مورد پیامبر (ص) دوستی مشرکان هیچ تناسبی با اجر رسالت ندارد.

    ج. دلیلی بر اختصاص ضمیر جمع به خویشان پیامبر(ص) وجود ندارد. ضمیر جمع در این آیه مانند ضمیر جمع های دیگری که در قرآن کریم آمده است، عمل می کند. همچنین تصور اجر برای خویشان کافر پیامبر (ص) نیست؛ زیرا آنان از این پیام هیچ بهره ای نبرده اند، اما خویشان مؤمن آن حضرت، مانند: علی (ع)، حمزه، جعفر و... خودشان پیامبر (ص) را دوست داشتند. علاوه بر این، دوستی کافران از لحاظ خویشاوندی برای پیامبر(ص) که مأمور به دشمنی آنهاست، چه اثری دارد و فقط مناسب این است که بفرماید: من توقعی از شما خویشان ندارم، جز اینکه به واسطه خویشاوندی با من معارضه نکنید و کاری به کار من نداشته باشید؛ اما دوستی خویشان مؤمن پیامبر (ص) از لحاظ خویشاوندی پیامبر حاصل است، بلکه آن حضرت را بالاتر و بیشتر از جنبه خویشاوندی دوست دارند.

    د. درخواست «مودّت» از مشرکانی که به پیامبر(ص) کافرند، هرچند از خویشاوندانش باشند، امری غیرمعقول و حاکی از ضعف و ذلت درخواست کننده است که ساحت مقدس نبی اکرم (ص) اجل و اشرف از آن است و از این مهم تر آنکه با مقام پیامبری و آیه شریفه (وَأَنذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ) (شعراء: 214) منافات دارد.

    ه  . این معنا با روایات فراوانی که در معنای «قربی» و شأن نزول آیه در کتب عام و خاصه وجود داد ناسازگار است. بخصوص اینکه در شأن نزول آن آمده است که آیه مدنی است نه مکّی.

    و. در سند روایت مورد استناد شعبة بن حجاج قرار دارد که به جعل حدیث و دروغگویی معروف است. همچنان که نویسنده فتح الباری با صراحت به این موضوع پرداخته است.23  بنابراین، روایت مزبور که مستند شبهه است، از اعتبار ساقط است.

    شبهه چهارم

    عدم سازگاری درخواست پاداش با مقام نبوت؛ بدین معنا که درخواست اجر و پاداش در برابر ابلاغ رسالت و هدایت مردم به وسیله پیامبر (ص) با شأن و مقام نبوت حضرت محمّد(ص) سازگاری ندارد؛ زیرا کار پیامبر صادقانه و خالصانه در راه خدا بوده و در این مسیر رنج و سخت بسیاری را تحمل کرد؛ از این رو، پیامبری که این گونه در راه خدا به تلاش و کوشش برای هدایت مردم پرداخته است و از هیچ کوششی فروگذار نکرده، شایسته نیست که در برابر تبلیغ رسالتش پاداش بطلبد و آن پاداش هم مودّت نسبت به خویشاوندان نزدیکش باشد.

    علاوه بر آن نیز گفته شده که آیه مودّت با برخی دیگر از آیات قرآن کریم که نفی درخواست پاداش می کنند، تعارض و منافات دارد. مانند آیه 47 سوره «سبأ»: (قُلْ مَا سَأَلْتُکُم مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَی اللَّهِ وَهُوَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ)، آیه 86 سوره «ص»: (قُلْ مَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفِینَ)، آیه 90 سوره «انعام»: (قُل لاَّ أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکْرَی لِلْعَالَمِینَ) و آیه 57 سوره «فرقان»: (قُلْ مَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَن شَاء أَن یَتَّخِذَ إِلَی رَبِّهِ سَبِیلا.)

    نقد و بررسی :

    رسول اکرم (ص) در برابر تبلیغ رسالت و دعوت مردم به سوی توحید و هدایت آنان، اجر و پاداشی برای خودش درخواست نکرده است و اجری که در آیه «مودّت» درخواست کرده، فایده اش به خود مسلمانان برگشت پیدا می کند، چنانچه مفاد آیات مزبور و آیه مودّت، مؤید این مطلب است؛ زیرا مودّت مسلمانان نسبت به اهل بیت :، یعنی تمسکشان به این خاندان و اخذ تعلیمات دین از آنان و این همان راه نجات مسلمانان و پیشگیری از انحرافشان می باشد. پیامبر (ص) نیازی به این مودّت ندارد، جز به اندازه ای که سود و فایده و حفظ اصول و دین و قرآن و سیره رسول خدا (ص) در آن نهفته و آن عبارت است از: اخذ تعلیمات و اوامر و نواهی دین اسلام به طور صحیح و دور از هرگونه لغزش از اهل بیت :. پس در واقع، فایده این «مودّت» به مردم برمی گردد.

    بنابراین، مطالب ذیل از آیه«مودّت»نیز به دست می آید :

    1. اجر و پاداش رسالت عبارت از دوستی نسبت به خویشاوندان نزدیک (اهل بیت یا قربی) است.

    2. اجر ذکرشده در عین اینکه دوستی خویشاوندان پیامبران (القربی) است، راهی به سوی خدا بوده و انسان را به سوی معارف الهی و رضایتش می برد.

    3. سود و فایده این اجر و پاداش، هدایت و رستگاری مسلمانان است که به خودشان می رسد.

    4. پیامبر اکرم (ص) هیچ گاه این اجر را تحمیل نمی کرد، بلکه پذیرش دوستی «قربی» از سوی خداوند بر مسلمانان واجب شده است.

    5. نه تنها بین آیاتی که «اجر» در آنها آمده بود، تعارضی وجود ندارد، بلکه آنها با همدیگر هماهنگ بوده و یکدیگر را تفسیر می کنند.

    6. واژه «قل» دلالت بر این مطلب می کند که نخواستن مزدی غیر از دوستی خویشان، به دستور خداوند متعال به پیامبر بوده است که آن حضرت چنین مطلبی را برای مردم بازگو نماید. بنابراین، پایمال کردن اجر رسالت، هم تضییع حق الهی است، هم تضییع حق رسول و حق خویشان رسول خدا.

    شبهه پنجم

    منظور از آیه مودّت این است که از شما برای این تبلیغ مزدی نمی خواهم، جز اینکه بعضی از شما، بعضی دیگر را دوست بدارید و با خویشاوندانتان ارتباط داشته باشید.24

    نقد و بررسی :

    اولا، این ادعا با ظاهر آیه شریفه که درخواست کننده آن رسول خدا (ص) است و سخن از اجر و تبلیغ اوست، سازگاری ندارد.

    ثانیآ، با روایاتی که «قربی» را به خویشان نزدیک پیامبر (علی، فاطمه، حسن و حسین :) تفسیر کرده اند، متعارض است.

    آیه تطهیر

    (إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرآ.) (احزاب: 33)

    بیشتر مفسّران بر این موضوع اتفاق نظر دارند که آیه «تطهیر» اختصاص به «اهل عبا» دارد و اهل عبا هم عبارتند از: پیامبر اکرم (ص)، امام علی (ع)، حضرت فاطمه زهرا (س)، امام حسن و امام حسین ‡. اما برخی از مفسّران اهل تسنن، وجوه دیگر برای اهل بیت برشمرده اند که نخست به بیان آنها می پردازیم و سپس پاسخ های متناسب ارائه خواهیم کرد.

    شبهه اول

    منظور از اهل بیت در این آیه، زنان رسول خدا (ص) است. عکرمه در بازارها ندا می داد و مردم را برای مباهله بدان فرا می خواند که منظور از «اهل بیت» در این آیه خصوص زنان پیامبر است و احدی غیر از آنها را دربر نمی گیرد.25  این ادعا را به سعیدبن جبیر،  مقاتل، کلبی و عطاء نیز نسبت داده اند.26  دلیلی که  برای این ادعا ارائه شده است، وحدت و سیاق آیات است؛ زیرا آیات پیش و پس از آیه، مربوط به زنان پیامبر است، پس همان سیاق آیه نیز مربوط به زوجات رسول خدا است. شوکانی نیز در این باره نوشته است: ابن عبّاس، عکرمه، عطاء، کلبی، مقاتل و سعیدبن جبیر گفته اند: منظور از اهل بیت در آیه اهل ذکر شده، زنان پیامبر است.27

    نقد و بررسی :

    الف. سیاق زمانی می تواند دلیل و حجت باشد که گوینده از آغاز تا پایان سخن درصدد بیان یک موضوع است، اما اگر معلوم شود که گوینده درصدد بیان چند مسئله متعدد و گوناگونی است که از نظر موضوع احکام با هم اختلاف دارند، در این صورت بیان موضوعات متفاوت نه مخالف با ظهور سیاقی است و نه بر جنبه بلاغی اخلال وارد می کند. بنابراین، وحدت سیاق مستلزم وحدت موضوعی و حکم نیست. امام باقر (ع) در این باره فرموده است : «از عقل و قیاس مردمان چیزی دورتر از تفسیر قرآن نیست؛ چراکه اول آیه درباره یک چیز، وسط آن درباره چیزی و آخرش درباره چیز دیگر فرود می آید.» سپس فرمود: (إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرآ.)28

     ب. سیاق، قرینه کلام است و در صورتی که نصی دیگر وجود نداشته باشد که با آن منافات داشته و متعارض باشد قابل پذیرش است، در حالی که در موضوع مورد بحث، روایات صحیح و در حد متواتر از طریق فریقین، بخصوص اهل سنّت برای اثبات اهل بیت پیامبر: در منابع مستند وجود دارد و حجیت خبر واحد نیز در نزد اهل سنّت و شیعه قطعی است. از این رو، ادعای این گروه سالبه به انتقای موضوع است؛ زیرا جایی برای تمسک به سیاق باقی نمی ماند.

    ج. اجماع تمام مسلمانان این است که قرآن کریم به تدریج فرود آمده است، اما به ترتیب نزول جمع آوری نشده است. بنابراین، تمسّک به وحدت سیاق، دلیلی بر ادعا نیست؛ زیرا اطمینانی مبنی بر اینکه این آیه به هنگام نزول در همین سیاق نازل شده باشد وجود ندارد.29

    د. آیات پیش و پس از آیه تطهیر که درباره زنان رسول خدا(ص) است، دارای ضمایر مؤنث می باشند. در حالی که دو ضمیر موجود در آیه تطهیر مذکر است. بنابراین، از نظر ظاهر سخن، امکان ندارد این آیه درباره همسران پیامبر باشد. در این زمینه بسیاری از علمای اهل سنّت گفته اند: خطاب در آیه تطهیر به ضمیر مذکر است و اگر مراد از آن زنان پیامبر می بود، خطاب با ضمیر جمع مؤنث (عنکن ـ یطهرکن) بر طبق روال آیات قبلی و پس از آیه می آمد. در فتح القدیر آمده است: ابوسعید خدری، مجاهد و قتاده گفته اند که منظور از اهل بیت آیه، علی، فاطمه، حسن و حسین می باشند. دلیل آنها ضمیر خطاب در آیه است که برای جمع مذکر است، نه مؤنث.30

    بنابراین، روایات کلبی از اعتبار و حجیت ساقط می شود؛ زیرا متعارض با روایت مزبور است. اما اینکه سعیدبن جبیر و عطاء که روایت را از قول ابن عبّاس نقل کرده اند، چون راویان پس از طبقه آنان ضعیف می باشند، قابل اعتنا نیست. سه راوی دیگر، یعنی عکرمه بربری غلام عبداللّه بن عبّاس، مقاتل بن سلیمان و عروة بن زبیر به دروغ گویی و جعل حدیث مشهور می باشند. نسائی گفته است: مقاتل دروغگو است و از جمله دروغ گویانی به شمار می رود که حدیث جعل می کنند.31  جوزجانی می گوید: مقاتل، کذابی بی باک بود.32  ابن حبان گفته است: مقاتل، علم قرآن را از یهود و نصارا آن گونه که موافق کتاب های آنان بود، می گرفت.33

     عروة بن زبیر به دشمنی با خاندان پیامبر (ص) اشتهار داشت و از دشمنان سرسخت حضرت علی (ع) بود. هنگامی که نام امام نزد او برده می شد، ناسزا می گفت.34  ابوعبداللّه عکرمه بربری یکی از  خوارج حدیث ساز دوره تابعین بوده است. عبداللّه بن عمربن خطاب به غلام خود (نافع) گفته است: وای بر تو ای نافع، از خدا بترس و مانند عکرمه که به ابن عبّاس نسبت می داد، به من دروغ نسبت مده.35

    زیدبن عبداللّه بن اسحاق حضرمی گفته است: عکرمه عقاید اباضیه داشته است.36  درباره اش گفته اند:

    کذاب است و به حدیث او احتجاج نکنید.37  نقل  شده است که عبداللّه بن عبّاس او را به در مستراح بسته بود، به او گفتند: آیا از خدا نمی ترسی؟ پاسخ داد: این خبیث بر پدرم دروغ می بندد.38  اکنون سؤال این است، عکرمه ای که از فرقه خوارج بود و علی (ع) را تکفیر می کرد و در جعل حدیث ید طولانی داشت، چگونه درباره آیه ای که علی(ع) یکی از مصادیق آن است، حدیث جعل نکند؟!

    ه  . از بررسی روایاتی که در شان نزول آیه «تطهیر» وارد شده است، معلوم می گردد که این آیه، با آیاتی که خطاب به زنان پیامبر(ص) است، نازل نشده، بلکه در حادثه و واقعه ای خاص و معین نازل شده است؛ چنان که از روایات ام سلمه و عایشه فهمیده می شود.39  ابن کثیر این روایت را به طرق گوناگون در تفسیرش نقل کرده است.40

    مسلم از عایشه نقل کرده است: پیامبر (ص) هنگام ظهر بیرون خانه رفت... سپس حسن آمد، او را زیر عبا قرار داد، پس از او حسین آمد. او را نیز به زیر عبا برد، سپس فاطمه و علی را نیز درون آن برد و فرمود : (إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَالْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرآ.)41  بعضی از این روایات نقل می کنند: پیامبر (ص) پس از آن برای پاکیزگی شان دعا فرمود.42  در بیش از هفتاد حدیث از طریق اهل تسنن روایت گردیده و در بیش از چهل منبع از منابع معتبر اهل تسنن تصریح شده است که این آیه در شأن رسول خدا (ص)، علی (ع)، فاطمه (س)، حسن و حسین‡ نازل شده است.43

     و. هیچ یک از زنان پیامبر ادعا نکرده است که آیه تطهیر درباره آنان نازل شده است، بلکه به عکس، آن را نفی کرده و تصریح نموده اند که این آیه درباره علی (ع) و فاطمه (س) و فرزندانشان نازل شده است. ام سلمه می گوید: پس از نزول آیه تطهیر، به پیامبر (ص) عرض کردم: آیا من هم می توانم داخل کساء شوم؟ پیامبر در پاسخ فرمودند: عاقبت به خیرخواهی شد. به خدا سوگند، پیامبر(ص) نفرمود: آری.44  در جای دیگر آمده است: «پیامبر از ورود زینب، همسر رسول خدا (ص) به زیر عبا با آنان (علی (ع)، فاطمه (س)، حسن و حسین ‡) جلوگیری کرد و به وی فرمود : جای خود بمان، عاقبت تو خیر خواهد شد.»45  ابن  ابی شیبه، مسلم، احمد، ابن حریر، ابن ابی حاتم از عایشه این روایت را نقل کرده اند که پیامبر (ص) فقط علی (ع)، فاطمه (س) و فرزندانشان را زیر عبای جای داد.46  در جای دیگر آمده است که عایشه به پیامبر گفت: «آیا من هم از اهل بیت تو هستم؟ پیامبر (ص) فرمودند: برو کنار، تو پایان خوشی داری.»47

    شبهه دوم

    منظور از اهل بیت در آیه، پیامبر، همسرانش، علی (ع)، فاطمه(س) حسن و حسین ‡ است. قسطلانی از قول بخاری نقل کرده است که اهل بیت، زنان پیامبر (ص)، علی (ع)، فاطمه (س)، حسن و حسین ‡ می باشند که در این گفتار اسم پیامبر نیامده است.48  ابوحیان گفته است: اهل بیت: اعم  از خاندان علی است که شامل خاندان علی (ع) و خاندان عقیل و عبّاس می شود، از این رو، لفظ مذکر بر مؤنث غالب آمده است.49  عده ای گفته اند: چون سبب نزول آیه زنان پیامبر بوده اند، از این رو، آنها در آیه تطهیر موردنظر هستند.50  گروهی دیگر برای ورود زنان پیامبر در مضمون آیه تطهیر می گویند : ظهور آیه دلالت بر عمومیت آن دارد.51  عده ای نیز به این پندارند که این تعبیر از باب تغلیب است که مذکر بر مؤنث غلبه پیدا کرده است.52  بعضی دیگر گفته اند: لفظ بیت لفظی عام و کلی است که بر جمع اطلاق می شود.53  برخی مذکر بودن لفظ «اهل» را موجب ورود زنان در زمره اهل بیت دانسته اند.54

     

    نقد بررسی :

    الف. این مطلب که سبب نزول آیه، زنان پیامبر می باشد، مورد شک و تردید است؛ زیرا همان گونه که بیان شد سبب نزول آیه، حدیث کساء است که ده ها تن از طرق گوناگون و الفاظ متفاوت آن را نقل کرده اند. شماری از این راویان خودشان نیز تصریح کرده اند که در واقعه حضور داشته و آن را از نزدیک با چشمانشان مشاهده کرده اند که پیامبر (ص) اسامی اصحاب کساء را به طور مشخص بیان فرموده است.

    ب. اما اینکه گفته اند این تعبیر از باب تغلیب است، در پاسخ باید گفت: هنگامی می توان باب تغلیب را پذیرفت که محرز شود هیچ یک از دو طرف در نظر گوینده خصوصیتی ندارد و او شمول حکم بر همگان را اراده کرده و از سوی دیگر قرینه ای هم بر خلاف آن وجود نداشته باشد، در حالی که در مسئله مورد بحث این گونه نیست. (در حدیث کساء به طور صریح زنان پیامبر از دایره شمول خارج هستند.)55

    علّامه مجلسی در رد این استدلال گفته است: «خطاب زنان پیامبر سرشار از سرزنش، عقاب و تهدید است، اما خطاب اهل بیت آراسته به انواع مهربانی، نوازش و مبالغه در اکرام و بزرگداشت است. پس با دقت نظر تباین کامل این آیه و آیات پیش و پس از آن بر کسی پوشیده نمی باشد.»56

    ج. منظور از بیت، خانه مسکونی نیست، بلکه منظور نبوت و رسالت است. علاوه بر آن اگر بپذیریم که منظور خانه مسکونی است، منظور همان خانه مشخصی است که رسول خدا (ص) اهل کساء را در آن جمع کرد. «الف» و «لام» البیت هم برای عهد خارجی است نه خانه های زنان.

    د. لفظ اهل هم بر مذکر دلالت دارد هم مؤنث. زمخشری در تفسیر آیه (هَـذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا) بر این مطلب تأکید نموده است.57  بهتر این بود که بر طبق سیاق مؤنث می آورد. همچنین واژه اهل آیه تطهیر، تابع «عنکم» است و تابع نمی تواند از جهت مذکر یا مؤنث بودن در متبوع اثر کند.

    شبهه سوم

    مراد از اهل بیت در آیه شریفه، خویشاوندان پیامبر (ص) از بنی هاشم می باشد. ابن عباس در این باره از قول پیامبر(ص) نقل کرده است: «خداوند خلق را دو قسم کرده و مرا در قسمت بهتر قرار داده است... پس قبایل را خاندانی چند و مرا در بهترین خاندان قرار داد. این فرموده خداوند متعال است (إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ...) من و اهل بیت من پاکیزه از گناهان هستیم.»58  زیدبن ارقم در پاسخ به حصین که از او پرسید: آیا اهل بیت شامل زنان پیامبر هم می شود، گفت: نه، به خدا سوگند، اهل بیت پیامبر: اصل و عصبه اویند. آنان سپس از صدقه محروم شدند.59

    در فتح القدیر آمده است: «... اهل بیت کسانی هستند که صدقه بر آنان حرام شده است؛ مانند آل علی، آل عقیل، آل جعفر و آل عباس.»60

    نقد و بررسی :

    الف. حدیث ابن عبّاس با حدیث کساء منافاتی ندارد؛ زیرا منظور این است که عنایت خداوند بر این تعلق گرفته که پیامبر (ص) از خانواده ای با شرافت و پاکیزه و دارای فضیلت باشد. حال اگر این پیامبر پس از آنکه به پیامبری رسید، اهل بیتی داشت که از گناهان پاکیزه بودند، خلاف قاعده نخواهد بود. علاوه بر آن، اگر پیوندهای قبیله ای معیار بود، می بایست ابوطالب و امثال او هم از گناهان پاکیزه باشند.

    ب. اما تفسیر زیدبن ارقم از آیه، مستند به هیچ دلیلی نیست و تنها رأی شخصی خودش است. معلوم است که تفسیر به رأی، نه تنها در نزد شیعه، بلکه در نزد بیشتر مذاهب اهل تسنن نیز مردود می باشد. حتی برخی از مذاهب اهل تسنن مانند حنفی ها که به رأی عمل می کنند، در صورتی است که دلیلی از کتاب و سنّت وجود نداشته باشد. در مسئله مورد بحث، نصوص صریح و متواتری در کتب معتبر اهل سنّت وجود دارد که اهل بیت را در پنج نفر اهل عبا مشخص کرده است. فخر رازی نوشته است: «نظر من این است که آل محمّد: کسانی هستند که امورشان به پیامبر(ص) بازمی گردد. پس کسانی که پیوندشان با پیامبر محکم تر، استوارتر و کامل تر است، آنان آل محمّد: می باشند و تردیدی نیست که ارتباط و پیوندی که فاطمه (س)، علی (ع)، حسن و حسین ‡ با رسول خدا (ص) داشتند، بیش از هر کس و هر چیز بوده است و این امری است که همچون معلوم به نقل متواتر و قطعی است. لذا واجب است که اینها آل باشند.»61

    با قطع نظر از آرا و روایات شیعه، روایتی که بیان می کند، منظور از اهل بیت در آیه نزد اهل تسنن همان پنج نفر اهل عبا هستند، به طرق گوناگون نزد آنها نقل شده و به حد متواتر رسیده است و خبر متواتر، مفید قطع و یقین است. از این رو، هر روایتی که برخلاف آل باشد، خبر واحد است و با فرض تسلیم به صحت سند آل، مفید ظن است و بین دلیل قطعی (خبر متواتر) و دلیل ظنی (خبر واحد) تعارض حاصل نمی شود، بلکه آنچه خلاف آل (دلیل قطعی) است، از حجیت و اعتبار ساقط است.62

     ج. اگر سخن زید درست باشد، بر رسول خدا (ص) لازم بود که عبّاس و فرزندانش، عقیل، جعفر و دیگر نزدیکانش را زیر عبا آوَرَد و از جلوی خانه آنان بگذرد و این آیه را تلاوت کند. علاوه بر آن معلوم نیست که مراد از بیت، به بیت نسبی و اصل و عصبه پیامبر و یا خانه مسکونی و یا هر دو باشد. هرچند ارجح این است که منظور از بیت، بیت نبوت و رسالت باشد و اعضای این بیت، از طریق راهنمایی پروردگار و به وسیله رسول اکرم (ص) شناخته می شوند. ناگفته نماند که زیدبن ارقم در این مقام درصدد بیان مراد عبارت «اهل بیت» در آیه تطهیر نیست، بلکه وی در تفسیر حدیث ثقلین این موضوع را بیان کرده است. اینجاست که امام صادق (ع) می فرمایند: «اگر رسول خدا (ص) سکوت می کرد و نمی فرمود که اهل بیتش چه کسانی هستند، هر آینه آل عبّاس، آل عقیل، آل فلان و آل فلان ادعا می کردند که ما اهل بیت او هستیم، اما خداوند در تصدیق پیامبرش، این آیه را در کتابش نازل فرمود: (إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ ...).»63

     شبهه چهارم

    عده ای دیگر گفته اند: منظور از اهل بیت، امت اسلام و یا دست کم پاکان و پارسایان از پیروان پیامبرند. در جایی آمده است: آل البیت دربرگیرنده همه امت محمّد می شود64  و یا گفته شده منظور از اهل، بیت الحرام و بخصوص پرهیزکاران امت است.65

    نقد و بررسی :

    الف. این سخن اجتهاد در برابر نص صریح، صحیح و متواتر رسول خدا (ص) است که در آن پیامبر (ص) اهل بیت را برای پیروانش معین و یکی یکی آنان را معرفی فرموده است. از این رو، به هیچ وجه قابل اعتنا نیست.

    ب. اینکه در آیه قرآنی واژه «بیت الحرام» ذکر شده است، به هیچ وجه مستلزم آن نیست که منظور از اهل بیت در آیه تطهیر هم بیت الحرام باشد. بنابراین، به نظر می رسد که این استدلال، قیاس مع الفارق باشد. بر این اساس است که امام باقر (ع) می فرماید: «هیچ چیز مانند قرآن از عقل و قیاس انسان دور نیست؛ چراکه اول یک آیه درباره موضوعی است و آخر آن درباره موضوعی دیگر و سخن متصلی است که قابل تصرف به چندین وجه می باشد.»66

    ج. از همه اینها مهم تر اینکه همان گونه که اشاره گردید منظور از اهل بیت، بیت نبوت در رسالت، نه بیت الحرام و غیر آن است. بنابراین، لرزان بودن این سخن به وضوح پیداست.

    نتیجه گیری

    از آنچه که گذشت به دست می آید :

    1. پیوند میان قرآن و اهل بیت، پیوند میان نور و بینایی است. نور وحی در ذات خود روشن و روشنگر است، امّا بهره گیری از آن، نیاز به چشمانی بصیر و نافذ دارد و رهگذران طریق دیانت به میزان بصیرت و بینایی خویش از آن سود می جویند. این دو رکن اساسی اسلام همراه یکدیگرند و تمسک به یکی بدون دیگری نادرست و ناتمام به شمار می آید. این مهم در آخرین و سرنوشت سازترین پیام الهی به رسول گرامی (ص) (حدیث ثقلین) بیان شد. جداسازی ساحت قرآن کریم از تعالیم عترت و اهل بیت، سبب شد که بسیاری از پرسش های محتوایی پیروان دین اسلام نسبت به معارف دین و مطالب وحی بی پاسخ بماند و این بی پاسخی نتایج ناگواری به بار آورد.

    2. آیات «مودّت» و «اهل بیت» هم از نظر دلالت ظاهری آیات و نکات موجود در آنها، هم از نظر اجماع علمای شیعه در کتب تفسیر و جماعتی از مفسّران اهل سنّت، هم دلالت علمای اهل لغت و سروده های شاعران بر فضیلت گروهی خاص که با رسول اکرم(ص) نسبت می برند، آمده است. برای اینان اوصاف و ویژگی هایی بیان گشته، منزلتی شایان قرار داده شده و در قبالشان، حقوق و مسئولیت های فراوان و گوناگون و در عین حال مهم و خطیری بر عهده پیروان دین اسلام گذاشته اند. روایات شیعه و اهل تسنن گویای آن است که منظور از «اهل بیت» و «قربی» چهار نفر است: علی (ع)، فاطمه (س)، حسن و حسین ‡.

    3. هرچند که عده ای برای رسیدن به اهداف نامیمون خود کوشیده اند به جای تحریف مبانی و کلمات قرآن به تحریف معانی و دلالت های آن بپردازند و با وجود متون بسیار فراوان و متواتر در موارد متعدد و مناسبت های زیاد، اهل بیت نبوت را از امامت دور سازند تا بتوانند مشروعیت خلافت را اثبات نمایند، اما این ادعا از جنبه های گوناگون مورد بررسی قرار گرفت و این نتیجه به دست آمد: «اهل بیت» و «قربی» همان «اهل کساء» و «اهل عباء» هستند که دوستی و اطاعتشان بر مسلمانان واجب و ضروری است. ناگفته پیداست که ثمره این اقدام به خود مسلمانان و مؤمنان برگشت پیدا می کند؛ زیرا بدین وسیله هدایت آنان و مصون ماندنشان از ضلالت قطعیت می یابد.

     


    • ··· منابع
      ـ آلوسی، محمود، روح المعانی، بیروت، دارالکتب، 1412.
      ـ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، مصر، دارالکتاب، 1965م.
      ـ ابن تیمیه، مجموعه الرسائل الکبری، بیروت،داراحیاءالتراث العربی، 1392ق.
      ـ ابن خلکان، شمس الدین، وفیات الاعیان، بیروت، دار صادر،1389ق.
      ـ ابن درید، محمّدحسن، جمهرة اللغة، بیروت، دارالعلم للملایین،بی تا.
      ـ ابن کثیر، اسماعیل، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالفکر، 1404.
      ـ ابوریه، محمود، اضواء علی السنة المحمدیه او دفاع عن الحدیث،بیروت، البطحاء، بی تا.
      ـ بخاری، محمّدبن اسماعیل، صحیح بخاری، بیروت، دارالمعرفة،1309ق.
      ـ بدران عبدالقاهر، تهذیب تاریخ دمشق، بیروت، دارالمیسره،1399ق.
      ـ بیهقی، احمدبن علی، السنن الکبری، بیروت، دارالمعرفه،1344ق.
      ـ ترمذی، محمّدبن عیسی، سنن ترمذی، بیروت، داراحیاء السنةالنبویه، 1412.
      ـ حبان، محمّدبن، المجروحون، سوریه، دارالوعی، 1359ق.
      ـ حسکانی، حاکم، شواهدالتنزیل، بیروت، مؤسسة الاعلمی،1392ق.
      ـ حنبل، احمدبن، مسند احمد، بیروت، دارالمعرفه، 1313ق.
      ـ خزرجی انصاری، احمدبن عبداللّه، خلاصه تذهیبت هذیب الکمال، بیروت، مکتبة المطبوعات، 1391ق.
      ـ خطیب بغدادی، احمدبن علی، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتاب العربی، 1412.
      ـ دارقطنی، علی بن عمر، الضعفاء و المتروکون، بیروت، مؤسسةالرساله، 1404.
      ـ ذهبی، شمس الدین، میزان الاعتدال، بیروت، دارالمعرفه، 1412.
      ـ رازی، ابی حاتم، الجرح و التعدیل، تهران، ناصرخسرو، 1333.
      ـ زمخشری، محمود، الکشّاف، بیروت، دارالکتاب العربی، 1418.
      ـ سیوطی، جلال الدین، الدرالمنثور، بیروت، دارالکتاب، 1377ق.
      ـ شوشتری، محمّدتقی، اخبارالدخیله، تهران، غفاری، بی تا.
      ـ ـــــ ، قاموس الرجال، تهران، مرکز نشر کتاب، 1379.
      ـ شوکانی، محمّدبن علی، فتح القدیر، بیروت، دارالمعرفه، 1415.
      ـ صالح، صبحی، علوم القرآن، بیروت، مؤسسة الوفا، بی تا.
      ـ صدر، سید محمّدباقر، دروس فی علم الاصول، قم، مؤسسة النشرالاسلامی، 1426.
      ـ طباطبائی، سید محمّدحسین، المیزان، بیروت، مؤسسة الاعملی،1397ق.
      ـ طبری، محمّدبن جریر، تاریخ الامم والملوک، قاهره،دارالمعارف، 1404.
      ـ ـــــ ، جامع البیان، قاهره، دارالمعارف، 1312ق.
      ـ عاملی، بیاض، الصرط المستقیم، نجف، مطبعة الحیدریه،1384ق.
      ـ عاملی، محمّدبن حسن حرّ، وسائل الشیعه، تهران، مکتبةالاسلامیه، 1397ق.
      ـ عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری، بیروت، دارالمعرفه، 1412.
      ـ عیّاشی، محمّدبن مسعود، تفسیر عیّاشی، تهران، اسلامیه، بی تا.
      ـ فخر رازی، محمّدبن عمر، التفسیرالکبیر، تهران، دارالکتب العلمیه، 1359ق.
      ـ فیومی، احمدبن محمّد، مصباح المنیر، قاهره، دارالتعارف،1347ق.
      ـ قرطبی، محمّدبن احمد، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، داراحیاءالتراث العربی، 1412.
      ـ قرطبی، یوسف بن عبداللّه، الاستیعاب، مصر، دارالمعارف،1328ق.
      ـ قشیری، ابوالحسین بن حجاج، صحیح مسلم، مصر، مکتبةمحمّدعلی صبیح، 1334ق.
      ـ قندوزی، حنفی، ینابیع الموده، ترکیه، اسلامبول، 1301ق.
      ـ کلینی، محمّدبن یعقوب، الکافی، بیروت، دارالمعرفه، 1377ق.
      ـ مامقانی، عبداللّه، تنقیح المقال، چ سنگی، 1352.
      ـ مجلسی، محمّدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفا، 1412.
      ـ مظفّر، محمّدحسن، دلائل الصدق، قم، بصیرتی، 1395ق.
      ـ هیثمی، احمدبن حجر، الصواعق المحرقه، قاهره، دارالکتب،1967ق.





       


    • پى نوشت ها
      1 استادیار دانشگاه ایلام. تاریخ دریافت: 15/2/88 ـ تاریخ پذیرش: 24/6/88.
      2 عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایلام.
      3 ـ محمود ابوریه، اضواء علی السنة المحمدیه او دفاع عنالحدیث، ص 255.
      4 ـ محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 92، ص 112.
      5 ـ محمّدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج 8، ص 5.
      6 ـ محمّدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج 9، ص 287.
      7 ـ یوسف بن عبداللّه قرطبی، الاستیعاب، ج 10، ص 203.
      8 ـ احمدبن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج 4، ص 343.
      9 ـ ابن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج 30، ص 58.
      10 ـ محمود آلوسی، روح المعانی، ج 25، ص 10.
      11 ـ محمّدبن علی شوکانی، فتح القدیر، ج 4، ص 671.
      12 ـ محمّدحسن مظفّر، دلائل الصدق، ص 25/ محمّدتقی شوشتری، اخبارالدخیله، ج 3، ص 2.
      13 ـ محمّدبن اسماعیل بخاری، صحیح بخاری، ج 6، ص 37 /محمود زمخشری، الکشّاف، ج 4، ص 219 / جلال الدین سیوطی،الدرالمنثور، ج 6، ص 7 / محمّدبن علی شوکانی، فتح القدیر، ج 4،ص 672 / محمّدبن جریر طبری، جامع البیان، ج 25، ص 135.
      14 ـ ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ص 148.
      15 ـ محمّدبن اسماعیل بخاری، صحیح بخاری، ج 7، ص 65.
      16 ـ ابی حاتم رازی، الجرح و التعدیل، ج 27، ص 166.
      17 ـ ابی حاتم رازی، الجرح و التعدیل، ج 27، ص 166 / ابن حجرعسقلانی، فتح الباری، ج 8، ص 452.
      18 ـ محمود آلوسی، روح المعانی، ج 25، ص 158 / محمّدبنحبان، المجروحون، ج 9، ص 334.
      19 ـ احمدبن محمّد فیومی، المصباح المنیر، ص 653.
      20 ـ محمّدحسن ابن درید، جمهرة اللغه، ج 1، 324.
      21 ـ ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج 8، ص 452.
      22 ـ محمّدبن علی شوکانی، فتح القدیر، ج 2، ص 66 / ابی حاتمرازی، الجرح والتعدیل، ج 10، ص 48.
      23 ـ ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج 1، ص 452.
      24 ـ محمود آلوسی، روح المعانی، ج 25، ص 31.
      25 ـ جلال الدین سیوطی، الدرالمنثور، ج 5، ص 308 / اسماعیل بنکثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج 3، ص 483.
      26 ـ محمّدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج 41، ص  182/ عبدالقاهر بدران، تهذیب تاریخ دمشق، ج 4، ص 208.
      27 ـ محمّدبن علی شوکانی، فتح القدیر، ج 4، ص 348.
      28 ـ محمّدبن مسعود عیّاشی، تفسیر عیّاشی، ج 1، ص 250 /محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 89، ص 110.
      29 ـ محمّدبن عیسی ترمذی، سنن ترمذی، ج 5، ص 351/ احمدبن علی بیهقی، السنن الکبری، ج 2، ص 15 / اسماعیل بن کثیر، تفسیرالقرآن العظیم، ج 3، ص 485 / محمّدبن علی شوکانی، فتح القدیر، ج 4، ص 279 / محمّدبن جریر طبری، جامع البیان، ج 22، ص 7 /احمدبن حنبل، مسند احمد، ج 6، ص 292.
      30 ـ محمّدبن علی شوکانی، فتح القدیر، ج 4، ص 348.
      31 ـ عبداللّه مامقانی، تنقیح المقال، ج 3، ص 244 / شمس الدین ذهبی، میزان الاعتدال، ج 3، ص 96 / علی بن عمر دارقطنی، الضعفاء و المتروکون، ص 64/ احمدبن علی خطیب بغدادی،تاریخ بغداد، ج 13، ص 164.
      32 ـ شمس الدین بن خلکان، وفیات الاعیان، ج 5، ص 256.
      33 ـ احمدبن عبداللّه خزرجی انصاری، خلاصه تذهیب تهذیب الکمال، ص 386.
      34 ـ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 4، ص 63/ محمّدتقی شوشتری، قاموس الرجال، ج 6، ص 300.
      35 ـ ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، ج 7، ص 267.
      36 ـ شمس الدین ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 3، ص 96.
      37 ـ محمّدبن سعد، طبقات الکبری، ج 5، ص 289 / محمّدتقی شوشتری، قاموس الرجال، ج 6، ص 327.
      38 ـ شمس الدین ذهبی، میزان الاعتدال، ج 3، ص 94/ ابن حجرعسقلانی، فتح الباری، ص 425/ شمس الدین ابن خلکان،وفیات الاعیان، ج 3، ص 266.
      39 ـ حاکم حسکانی، شواهدالتنزیل، ج 2، ص 39.
      40 ـ اسماعیل بن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج 22، ص 429.
      41 ـ ابوالحسین بن الحجاج القشیری، صحیح مسلم، ج 15، ص194/ جلال الدین سیوطی، الدرالمنثور، ج 5، ص 199/ احمدبن حنبل، مسند احمد، ج 4، ص 107 / محمّدبن جریر طبری،جامع البیان، ج 22، ص 7.
      42 ـ احمدبن حجر هیثمی، الصواعق المحرقه، ج 7، ص 91/محمود زمخشری، الکشّاف، ج 1، ص 369.
      43 ـ حنفی قندوزی، ینابیع المودة، ص 260 / سید محمّدحسین طباطبائی، المیزان، ج 16، ص 13.
      44 ـ اسماعیل بن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج 22، ص 492.
      45 ـ حاکم حسکانی، شواهدالتنزیل، ج 2، ص 415.
      46 ـ محمّدبن علی شوکانی، فتح القدیر، ج 4، ص 34.
      47 ـ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج 8، ص 357.
      48 ـ احمدبن حسین بیهقی، السنن الکبری، ج 2، ص 50/ عبدالقاهر بدران، تهذیب تاریخ دمشق، ج 4، ص 208.
      49 ـ عبدالقاهر بدران، تهذیب تاریخ دمشق، ج 4، ص 209.
      50 ـ احمدبن حجر هیثمی، صواعق المحرقه، ص 141.
      51 ـ احمدبن علی رازی حصاص، احکام القرآن، ج 5، ص 330.
      52 ـ محمّدبن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج 25، ص 209.
      53 ـ صبحی صالح، علوم القرآن، ص 182.
      54 ـ محمّدبن علی شوکانی، فتح القدیر، ج 4، ص 279 / محمّدبن عیسی ترمذی، سنن ترمذی، ص 266 / محمّدبن احمد قرطبی،الجامع لأحکام القرآن، ج 14، ص 235.
      55 ـ محمّدبن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، ج 8، ص309.
      56 ـ محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 35، ص 235.
      57 ـ محمود زمخشری، الکشّاف، ج 1، ص 535.
      58 ـ جلال الدین سیوطی، الدرالمنثور، ج 5، ص 199.
      59 ـ بیاض عاملی، الصراط المستقیم، ج 1، ص 185.
      60 ـ محمّدبن علی شوکانی، فتح القدیر، ج 4، ص 350.
      61 ـ محمّدبن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج 25، ص 166.
      62 ـ ر.ک. سید محمّدباقر صدر، دروس فی علم الاصول، ج 1، ص146ـ149.
      63 ـ محمّدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج 1، ص 27.
      64 ـ ابن تیمیه، مجموعه الرسائل الکبری، ج 4، ص 21.
      65 ـ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج 8، ص 356.
      66 ـ محمّدبن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج 18، ص 142
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    مروتی، سهراب، زرگوش نسب، عبدالجبار.(1388) بررسى تطبیقى آیات «مودّت» و «تطهیر». فصلنامه معرفت، 18(8)، 111-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سهراب مروتی؛ عبدالجبار زرگوش نسب."بررسى تطبیقى آیات «مودّت» و «تطهیر»". فصلنامه معرفت، 18، 8، 1388، 111-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    مروتی، سهراب، زرگوش نسب، عبدالجبار.(1388) 'بررسى تطبیقى آیات «مودّت» و «تطهیر»'، فصلنامه معرفت، 18(8), pp. 111-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    مروتی، سهراب، زرگوش نسب، عبدالجبار. بررسى تطبیقى آیات «مودّت» و «تطهیر». معرفت، 18, 1388؛ 18(8): 111-