عوامل نشاط و شادکامى در همسران
Article data in English (انگلیسی)
عوامل نشاط و شادکامى در همسران
از منظر دین و روانشناسى
علىاحمد پناهى1
چکیده
یکى از مسائل مهم و تأثیرگذار در زندگى و پویایى آن، شادى و نشاط است. شادى به معناى خوشى، خرمى، سرور، طراوت و زندهدلى، در رشد و بالندگى همسران و همچنین در بروز استعدادها و خلّاقیت آنان نقش اساسى دارد. خانوادهاى که بىنشاط و اندوهگین است نمىتواند از استعدادهاى نهفته خویش بهره کافى را ببرد. زندگى زناشویى و مشترک اگر تهى از رضایتمندى، نشاط و شادمانى باشد، پایدارى کمترى خواهد داشت. در زمینه عوامل شادى و نشاط تحقیقات زیادى صورت گرفته است. در آموزههاى دینى و روانشناختى به جایگاه و اهمیت شادى در زندگى، محدوده، عوامل و آثار آن عنایت ویژهاى شده است.
این مقاله با رویکردى نظرى و با بهرهگیرى از تحقیقات میدانى، به عوامل شادى و نشاط از منظر دین و روانشناسى در رابطه با همسران و خانواده پرداخته است. و همچنین سعى شده آموزههاى دینى و روانشناختى مربوطه، توصیف و تحلیل گردیده است و در نهایت به صورت راهکارى براى ایجاد نشاط در همسران ارائه گردد.
کلیدواژهها: شادى، نشاط، روابط کلامى، تکریم، مثبتنگرى، تحسین، عاطفه مثبت، ورزش، تفریح، صلهرحم، مهماندارى.
مقدّمه
در رابطه با عوامل نشاط و شادکامى، کتابها و مقالاتى نگارش شده است، از جمله مىتوان به کتاب روانشناسى شادى، تألیف مایکل آرگاریل و آیین بهزیستى در اسلام، تألیف احمد صبورى اردوبادى و شادکامى تألیف احمد علیپور اشاره کرد. اما با نگاه دینى و روانشناختى و به صورت کاربردى به این مسئله پرداخته نشده است. در این مقاله سعى شده تا این هدف پىگیرى شود. اما پیش از پرداختن به بحث، مناسب مىدانیم مقدارى فضا را براى ارائه بحث آماده سازیم.
توجه داریم که یکى از واژهها و کلمات جذاب، دلنشین، شادىآفرین، همهپسند و پرطرفدار، واژه شادى و نشاط است. کمتر کسى را مىتوان یافت که به این مفهوم، رغبت و علاقهاى نشان ندهد. همه افراد سالم و بهنجار به طور فطرى و زیستى، علاقهمند به حالات مطلوب، مطبوع، خوشایند و شادىآفرین هستند. این امر به اندازهاى بدیهى و روشن است که نیازمند هیچ دلیل و برهانى نیست.
شادمانى و نشاط از عنصرهاى مفید و باارزش براى زندگى است، به گونهاى که در آموزههاى روانشناختى و دینى مورد توجه ویژه قرار گرفته و به آن عنایت خاصى شده است. برخوردارى از چهره شاد و بشاش و امیدوارانه از ویژگىهاى مؤمنان شمرده شده است. در پرتو شادى و نشاط، زندگى دنیایى، طراوت و پویایى ویژهاى پیدا مىکند، و روح امید و پیشرفت در انسان دمیده مىشود. وجود شادى و نشاط در تمام عرصههاى زندگى و تعاملات لازم و ضرورى است؛ ولى در ارتباط همسران با یکدیگر، اهمیتى مضاعف پیدا مىکند. از اینرو، هدف این نوشتار ارائه راهکارهاى شادى و نشاط در خانواده، به ویژه در روابط همسران است که با بهرهگیرى از آموزههاى دینى و روانشناختى توصیف و بیان گردیده است.
مفهوم شادى و نشاط
در فرهنگ و ادب فارسى و عربى، براى شادابى و نشاط مفاهیمى نظیر خوش و خرم، مسرور، تازگى، طراوت، شادمانى، سرزندگى، زندهدلى، سبکى و چالاکى، طرب، خرسندى، بدون اندوه، خجسته، کامروایى، رغبت درونى، ضدافسردگى و ضدکسلى و... در نظر گرفته شده است.2 از مجموع مفاهیم ذکر شده، مىتوان این بهره را برد که شادى و نشاط یعنى: سرزندگى و چالاکى، رضایتمندى، کامیابى، خرمى و هیجان و رغبت، که البته منظور ما نیز از شادى و نشاط در همسران، همین مفاهیم است.
نشاط و شادى از نگاه اسلامى
اسلام، دینى جامع، پویا، سرزنده و هماهنگ با فطرت انسانهاست. در تعالیم آسمانى اسلام و آموزههاى حیاتبخش آن، به تمام نیازهاى طبیعى و فطرى انسانها، عنایت و توجه شده و مسیرهاى کمال، سعادت و کامیابى دنیوى و اخروى ترسیم گردیده است.
یکى از آموزهها و دستورات اسلامى که البته مربوط به حوزه (ابعاد) روانشناختى انسانهاست، توصیه به شادىهاى مثبت، سازنده، نشاطآور و هدفمند است. نیاز به شادى و نشاط در همة عرصههاى زندگى به ویژه در زندگى خانوادگى، ضرورى و لازم است. حضرت على علیهالسلام درباره اهمیت شادى و شادکامى در زندگى مىفرمایند: این دلها و روانها همانند بدنها خسته و بىنشاط مىشوند و نیاز به استراحت دارند، پس براى آنها نکتههاى زیبا و نشاطانگیز فراهم کنید.3 نیز در حدیث دیگرى فرمودند: براى مؤمن سه ساعت است (شبانهروز را باید سه قسمت کند): ساعتى که در آن با پروردگارش راز و نیاز نماید و ساعتى که در آن نیازمندىهاى زندگى و معاش زندگى را تأمین کند (کار و تلاش) و ساعتى براى لذتها و خوشىهاى حلال و نیکو قرار دهد.4
امام موسىبن جعفر علیهالسلام نیز در روایتى فرمودند: اوقات خود را به چهار قسمت تقسیم کنید: ساعتى براى عبادت و مناجات با پروردگار، ساعتى براى امرار معاش و تلاش و کوشش، ساعتى براى دیدار دوستان و کسانى که باعث آگاهى شما به عیوبتان و اخلاص در کارهایتان مىگردند و ساعتى براى شادىها و لذتهاى حلال. از این ساعت (لذتهاى حلال)، انرژى و نشاط بگیرید براى انجام سه مرحله قبلى.5
در این روایت شریف که از امام معصوم و حجت خداوند در روى زمین نقل شد، ضمن توصیه به شادى، نشاط و تفریح در زندگى، به تأثیر آن به دیگر ابعاد زندگى نیز اشاره شده است.
شادى، بهجت و انبساط روحى و نیز نشاط و امید به ارمغان مىآورد. حضرت على علیهالسلام در اینباره مىفرمایند: شادمانى، مایه انبساط روح و مایه وجد و نشاط مىشود.6
در آموزههاى دینى علاوه بر توصیه به داشتن شادىهاى مطلوب و متعادل، به شاد کردن مؤمنان نیز سفارش شده است. همچنین نشاط و سرزندگى از صفات مؤمنان قلمداد گردیده است. امام باقر علیهالسلامدر اینباره مىفرمایند: نزد خداوند عبادتى محبوبتر از شاد کردن مؤمنان نیست.7
پیامبر گرامى صلىاللهعلیهوآله نیز فرمودند: هر کس مؤمنى را شاد کند مرا شاد کرده و هر کس مرا شاد و مسرور کند، خدا را مسرور کرده است.8
حضرت على علیهالسلام نیز در خطبه «همام»، یکى از ویژگىهاى مؤمن را نشاط و فعالیت و زندهدلى مىداند و مىفرماید: از علامات متقین ... نشاط و سرحالى و شادمانى در هدایت است.9
شادى و نشاط از منظر روانشناسى
یکى از مسائل مهم و تأثیرگذار در زندگى و ویژگىهاى شخصیتى افراد، شادکامى است. به اعتقاد روانشناسان، شادکامى داراى سه جزء اساسى است: هیجان مثبت، رضایت از زندگى و نبود هیجانات منفى (از جمله افسردگى و اضطراب). همچنین برخى از روانشناسان معتقدند: روابط مثبت و سازنده با دیگران، هدفمند بودن زندگى، رشد شخصیتى، دوست داشتن دیگران و زندگى از اجزاى مؤلفههاى شادکامى و نشاط هستند.10
شادى و نشاط در آموزههاى روانشناختى، جایگاه رفیع و ارزشمندى دارد. شادى و نشاط باعث طراوت روح، رضایتخاطر از زندگى، امیدوارى و احساس توانمندى مىگردد.
در مقابل، افسردگى و بىنشاطى، باعث خمودى، بدبینى، بىانگیزگى، ناامیدى، یأس و عدم رضایت از زندگى و فعالیتهاى اجتماعى مىشود. شادابى نیروى حرکتدهنده فعالیتهاى انسان است. اگر در محیط زندگى، کار و تحصیل، نشاط وجود نداشته باشد، بازدهى کارها به مراتب کاهش مىیابد. روان انسانها نیازمند تفرج و نشاط است. بدون نشاط و شادمانى، کارهاى روزمره سامان مطلوبى نخواهد داشت.
مطالعات و پژوهشهاى روانشناسان در سالهاى اخیر، نشان مىدهد که اگر مردم، عوامل شادىبخش (مانند همسر، دوست خوب، شغل مناسب، برنامه تفریحى، معنویت و مانند آن) را تجربه کنند و در اختیار داشته باشند، رضایتمندى و درجه شادکامى آنان افزایش مىیابد.11
از نگاه روانشناسان، شادى و نشاط، هنجار و سلامتى است و افسردگى، ناامیدى و حزن دایمى، بیمارى و اختلال به شمار مىآید. از اینرو، فردى را که مبتلا به افسردگى شده است، بیمار تلقّى مىکنند و درصدد درمان او برمىآیند. افسردگى علایمى دارد که عبارتند از: احساس غم، فکر خودکشى، از دست دادن علاقه به زندگى و فعالیتهاى آن، گوشهگیرى، ناامیدى، کمخوابى یا پرخوابى، بىقرارى، عدم تحرک و فعالیت جدى و... که همگى این ویژگىها با نشاط و شادابى منافات داشته و ناهماهنگ است.12
بر اساس تحقیقات تجربى، ثابت شده است که شادى و نشاط علاوه بر ایجاد امیدوارى و رضایتخاطر از زندگى و نشاط روانى، باعث تقویت دستگاه ایمنى بدن، سلامتى و تندرستى، روابط صمیمانه با دیگران، تحصیلات و موفقیت در عرصههاى مختلف زندگى مىگردد.13
عوامل نشاط و شادابى در زندگى
براى ایجاد نشاط و شادابى در محیط خانواده، راهکارهایى را مىتوان مطرح کرد که اگر همسران به این راهکارها و توصیهها توجه جدى و التزام عملى داشته باشند، فضاى خانه مملو از نشاط و شادکامى خواهد شد. در ذیل به مهمترین این راهکارها اشاره مىشود:
الف. ارتباط کلامى و غیرکلامى صحیح
در ایجاد فضاى نشاطانگیز و فرحبخش در محیط خانواده، شیوه ارتباط کلامى و غیرکلامى، نقش عمدهاى دارد. ارتباط کلامى در عین حال که سادهترین نوع از مناسبات است، یکى از شایعترین و تأثیرگذارترین آنهاست. این ارتباط به نوبه خود، در برگیرنده دو پدیده «خوب سخن گفتن» و «سخن خوب گفتن» است، که اولى ناظر به روش و دومى ناظر به محتواست. گفتوگوى مؤدبانه و احترامآمیز همسران با یکدیگر و بهرهگیرى از روش مؤثر و سازنده براى ارتباط کلامى، مصداق کامل «خوب سخن گفتن» تلقّى مىشود. زمانى هم که آنان (همسران) مضامین ارزشمند و مفیدى را به یکدیگر منتقل مىکنند، روابطشان جلوهاى از «سخن خوب گفتن» محسوب مىشود. زمینهسازى و اقدام به گفتوگوى فعال، محبتآمیز، عاطفى و هیجانى و همراه با احترام، از وظایف اخلاقى و انسانى ارکان خانواده (زن و شوهر) است. تحقیقات میدانى و تجربى نشان داده است که عواطف مثبت و تعامل محبتآمیز، به ارزیابى مثبت از دیگران مىانجامد و عواطف منفى در برخوردها، به ارزیابى منفى منجر مىشود. کسى که در ارتباطات و تعاملات خود، به تعریف و تمجید صادقانه و محبتآمیز از ما مىپردازد، در ما شادمانى و نشاط درونى ایجاد مىکند. بعکس، کسى که انتقاد غیرمنصفانه دارد و یا تمجید ابلهانه از ما مىکند، باعث ناراحتى و خشم ما مىگردد. از اینرو، یکى از امورى که در یک تعامل اجتماعى جذاب و دلانگیز دخالت دارد، عواطف مثبت و شیوه آغاز گفتوگو و تعامل با افراد است.14
روابط کلامى مطلوب در محیط خانه به ویژه در رابطه با زنان، از اهمیت مضاعف برخوردار است؛ زیرا خانمها از نظر عاطفى از مردان قوىتر بوده و به محبت و ارتباط عاطفى ـ کلامى بیشترى نیازمندند، علاوه بر اینکه حافظه لغات زنان نیز قوىتر از مردان بوده و تمایل بیشترى به گفتوگو دارند.
در آموزهها و دستورات اسلامى، ضمن توصیه به ارتباط کلامى با خانواده و جویاى احوال آنان شدن، به چگونگى رفتار و ارتباط کلامى نیز اشاره گردیده است. این توصیهها همگى در راستاى ایجاد نشاط و شادمانى و صمیمیت در بین اعضاى خانواده است.
توصیه به گفتوگوى محترمانه، مؤدبانه، گفتوگو با آهنگ صداى ملایم15 و دلنواز، صدا زدن همدیگر با زیباترین نام،16 سپاسگزارى اعضاى خانواده از همدیگر،17 سپاسگزارى همسران از یکدیگر، پرهیز از تمسخر همدیگر،18 پرهیز از گفتوگوى پنهانى19 و توصیه به پرهیز از کلمات رکیک و زشت،20 همگى در راستاى ایجاد محبت و نشاط در محیط خانواده است.
در ارتباطات میانفردى، «هنر خوب گوش دادن» یکى از مهارتهاى مؤثر است که به معناى بالاترین میزان دقت و توجه فرد به اظهارات طرف مقابل مىباشد و از آن به «گوش دادن فعال» نیز تعبیر مىشود. هنر خوب شنیدن و گوش دادن، روشى کارآمد و اطمینانبخش در ارتباطات انسانى به ویژه میان همسران به شمار مىرود؛ زیرا به کار گرفتن آن، بیانگر میزان اهمیت و احترامى است که براى طرف مقابل قایل هستیم. وقتى با توجه کامل و با رعایت ادب و احترام به دیگران گوش مىدهیم، در واقع، به شخصیت و جایگاه او ارزش گذاشتهایم. این امر، علاوه بر افزایش احساس ارزش شخصى، زمینه تفاهم و درک متقابل را نیز مهیا مىکند.
در آموزههاى دینى علاوه بر روابط کلامى، به روابط غیرکلامى نیز توصیههاى ارزشمندى شده است که همگى در راستاى ایجاد رابطه صمیمى، نشاط و پویایى در تعاملات همسران است.
در آموزههاى اسلام، درباره روابط غیرکلامى اعضاى خانواده نکات زیبایى مطرح گردیده که به نمونههایى اشاره مىشود. از نکات مهم در ارتباط غیرکلامى، حسنخلق است که در این رابطه توصیه شده با مردم به ویژه خانواده، با چهره گشاده و روى باز، برخورد کنید؛21 زیرا روى خوش و چهره باز باعث جذب دلها و فزونى محبت مىشود،22 شادى و نشاط مىآورد و کینه را از دلها مىزداید. افزون بر موارد یاد شده، تبسم و خنده در چهره، در بهبود روابط نیز مؤثر است.23 نگاه مهربانانه زن و شوهر به یکدیگر موجب نشاط آنان مىگردد.24
همچنین نگاه به والدین از روى لطف و رحمت، نوعى عبادت به شمار آمده25 و نگاه والدین به فرزندان از روى محبت، نیکو شمرده شده است.26 از سوى دیگر، نگاه تند و خشمآلود اعضاى خانواده به یکدیگر نامناسب بوده27 و باعث اختلال در روابط عاطفى مثبت مىشود.
درباره کیفیت ظاهرى بدن در زمان مواجهه با افراد، آموزههاى اسلام به فروتنى و تواضع در روابط توصیه کردهاند تا از این طریق، روابط عاطفى مثبت بین افراد تقویت شود. فروتنى (تواضع و نشستن در جایى که پستتر از مکان و جایگاه واقعى فرد است)، باعث الفت مىشود28 و در مقابل، خودبرتربینى باعث سردى روابط مىگردد.
همچنین توصیه شده تا افراد انسانى در تعاملات گشادهرو و خندهرو باشند تا دوستى و الفت بینشان برقرار شود.29 (البته این توصیهها مربوط به نامحرم نیست.)
به هر حال، براى برقرارى روابط مطلوب در خانواده، باید افراد فروتنى کنند و خودبرتربینى و تکبر را کنار بگذارند، هرچند در خارج از منزل موقعیت ویژهاى داشته باشند. از اینرو، به ارکان خانواده، به ویژه زن، سفارش شده تا در مقابل شوهر متواضع و مطیع باشد و از رفتار متکبرانه اجتناب کند و مدیریت مرد را در ادارة خانواده بپذیرد.30
درباره ارتباط غیرکلامى، روانشناسان نکات ارزشمندى بیان کردهاند؛ از جمله اینکه همسران سعى کنند در تعاملات خود، بر خودشیفتگى غلبه کنند؛ زیرا خودشیفتگى از طرفى مانع رشد و بالندگى انسان مىشود و از سوى دیگر، چون آدم خودشیفته، کانون توجهش فقط به خودش است، درباره دیگران و خواستههاى دیگران، اندیشه نمىکند و بهایى براى دیگران قایل نیست و از اینرو، نمىتواند تعامل خوبى داشته باشد.31
همدلى و هماحساسى نیز از توصیههایى است که در ارتباط کلامى و غیرکلامى مطرح است. اگر همسران جوان در مسائل زندگى، هماندیشى، همدلى و هماحساسى داشته باشند، بسیارى از مشکلات را مىتوانند حل کنند و از فشارهاى روحى و هیجانى یکدیگر بکاهند.
ب. ایجاد جاذبههاى میانفردى
همسران مىتوانند با ایجاد جاذبههاى میانفردى، در ایجاد نشاط و طراوت نقش ارزندهاى داشته باشند. منظور از جاذبههاى میانفردى در این بحث، کارهایى است که اگر زن و شوهر آنها را انجام دهند، در روابط خانوادگى تأثیر زیادى خواهد داشت. نمونههایى از این کارها عبارتند از:
1. تبسم و خنده: گرمى تبسم و نشاطآورى آن، باعث رفع کینهها شده و روابط انسانى را تعادل مىبخشد. وقتى مىخندیم، همه چیز به نفع جسم و روح پیش مىرود. حتى زمانى که انسان غمگین است، بهترین کار این است که در برخورد با دیگران، خود را شاد نشان دهد.32
لبخند زدن به همسر، گویاى این مطلب است که دوستت دارم و از دیدار تو خرسندم. لبخند، کینهها را زایل مىکند، دلها را به همدیگر پیوند مىدهد، و باعث انبساط و نشاط درونى مىگردد و در زندگى، امید و آرامش مىآفریند. خنده و گشادهرویى، دام دوستى33 و موجب انس با دیگران و الفت با افراد مىگردد.34
همچنین خنده باعث سلامتى بدن،35 رفع فشار روانى و موجب شادابى مىگردد. پژوهشهاى علمى نشان مىدهد که خندیدن به آرامش و استراحت بدن، آرامش قلب، پایین آمدن فشار خود، کاهش فشار روانى، تقویت دستگاه ایمنى بدن، ایجاد خلّاقیت و کارآیى بیشتر، کمک مىکند. شادى باعث احساس مثبت از زندگى، سلامتى روان، شیرینى روابط و نیز موجب خنثا شدن عواطف منفى مىگردد.36
2. احترام و تکریم: نیاز به احترام و تکریم منزلت، یکى از نیازهاى روانشناختى انسانها قلمداد مىشود. بىتردید، تأمین این نیاز، به فرد احساس بهترى مىبخشد. تأمین این نیاز و توجه به آن یکى از گامهاى مهم در جلب عواطف و محبت دیگران و ایجاد جاذبه میانفردى به شمار مىآید. قدردانى و احترام باعث ثبات دوستى و دلدادگىها مىگردد.
توجه به دیگران و قدردانى و رعایت حدود آنها، به ویژه اگر با هیجان مثبت همراه باشد، از نشانههاى احترام و تکریم قلمداد مىگردد. این موضوع (تکریم و احترام) در روابط همسران از ارزشى مضاعف برخوردار است و علاوه بر ارزشِ شخصى، باعث احساس رضایتخاطر در همسران شده و علاقه آنان را به ادامه زندگى افزونتر مىکند. وقتى همسرى احساس مىکند که نزد همسرش احترام و جایگاه رفیعى دارد، احساس دلبستگى بیشترى به زندگى مىکند. دلبستگى به زندگى باعث افزایش انگیزه و کارآمدى شده و قابلیت شخص را در مواجهه با مشکلات افزایش مىدهد و در نتیجه، پایدارى و قوام زندگى مشترک را بیشتر مىکند.37
3. هدیه دادن: هدیه سمبل عاطفه، محبت و علاقهمندى است. هدیه باعث دوستى، محبت، شادمانى و رفع کدورت است. در خانوادهاى که اعضاى آن در مناسبتهاى مختلف به یکدیگر هدیه مىدهند، نشاط و شادمانى موج مىزند و امید به زندگى افزایش پیدا مىکند؛ زیرا هدیه دادن و اهمیت قایل شدن به دیگران، باعث احساس ارزشمندى و شخصیت مىگردد. پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله درباره نقش هدیه در دوستى و علاقهمندى مىفرماید: به یکدیگر هدیه بدهید؛ زیرا هدیه، دوستى را افزایش مىدهد.38 و نیز فرمودند: هدیه دادن، دوستى ایجاد مىکند و روابط را تازه مىسازد و کینه را مىزداید.39
اگر همسران سعى کنند در مناسبتهاى مختلف مثل سالگرد ازدواج و تولد، روز مادر و روز پدر و به بهانههاى مختلف، هدیهاى هرچند کوچک به همسر خود تقدیم کنند، باعث علاقهمندى و نشاط بیشتر همسر شده و بر طراوت و شادابى زندگى مىافزاید.
4. آراستگى و نظافت: آراستگى و نظافت ظاهرى از ویژگىهایى است که در ایجاد رغبت، علاقهمندى و شادابى نقش زیادى دارد. علىرغم اینکه در تعالیم و آموزههاى بیشتر فرهنگها، تأکید بر خصایص و زیبایىهاى درونى و معنوى شده؛ ولى نباید از این نکته نیز غافل بود که تأثیر زیبایى ظاهرى افراد، در ایجاد واکنشهاى عاطفى و علاقهمندى بسیار مؤثر است. بررسىهاى تجربى و میدانى نیز علاوه بر تأیید مطالب فوق، نشان مىدهد که همه انسانها به ویژه مردان، تحت تأثیر شدید زیبایى و آراستگى قرار دارند.40
این تفاوت (تأثیرپذیرى بیشتر مردان از زیبایى) از ویژگىهاى روانشناختى مردان با زنان است. مردان بیشتر از طریق دیدن و زنان بیشتر از طریق شنیدن، تحریک مىشوند. شاید یکى از دلایل توصیههاى اجتماعى و اخلاقى اسلام درباره آرایش زن و نظافت او، و همچنین اظهار محبت از ناحیه مرد، همین باشد.
به عقیده روانشناسان، افراد زیبا عاطفه مثبت را برمىانگیزند. از اینرو، یافتههاى پژوهشى نشان مىدهد که اکثر انسانها افراد زیبا و آراسته را موقر، جالب، اجتماعى، مستقل، مهیج، دوستداشتنى، سازشیافته، داراى مهارت اجتماعى و موفق مىدانند.41 اما باید توجه داشت که اگرچه زیبایى باعث توجه و دلبستگى دیگران مىگردد، ولى ارتباطى بین زیبایى با موفقیت، مهارت اجتماعى، استقلال و... نیست. علاوه بر اینکه در آموزههاى دین اسلام، گرچه به زیبایى ظاهرى توجه گردیده، ولى ارزش بیشتر به زیبایى درونى، پاکى دل، معنویت و خدامحورى، داده شده است.
همانگونه که اشاره گردید، زیبایى و آراستگى در تعالیم اسلامى مورد تأکید است و زیبایى از عوامل نشاط و شادابى،42 جزء عبادت،43 جزء ایمان44 و مورد ستایش پروردگار45 بوده است.
همچنین در آموزههاى دینى ضمن سفارش به نظافت و پاکى لباس،46 موى سر،47 دندانها48 و ناخنها،49 به آثار بهداشتى و روانشناختى نظافت لباس و پاکیزگى50 تأکید شده است.
5. مثبتنگرى، مثبتگرایى: یکى از نشانههاى سلامت روان، رویکرد مثبت و سازنده به هستى است. چنین رویکردى زمینهاى براى گرایش و برخورد مثبت با جهان محسوب مىشود. به عبارت دیگر، مثبتنگرى مقدّمه مثبتگرایى است.51 به اعتقاد آبراهام مزلو، کسانى که از سلامتى کامل [روحى ]برخوردارند، از موضوعات و اشخاص دنیاى اطرافشان، شناخت عینى دارند، در حالى که شخصیتهاى ناسالم، جهان را با قالب ذهنى خویش ادراک مىکنند و مىخواهند به زور آن را به شکل ترسها، نیازها، بدبینىها و ارزشهاى خود درآورند. وى مىگوید: فرد رواننژند52 (روان رنجور) از لحاظ عاطفى بیمار نیست، بلکه شیوه شناختاو نادرست است، از اینرو، تفسیر غلط و بدبینانه دارد. بر این اساس، انسانهاى مثبتنگر و مثبتگرا، از مرز سلامت و تعادل روان، فراتر رفته و به تعالى روان دست مىیابند و در مناسبات با دیگران، تمایل دارند که به افکار، عملکردها و رفتارهاى آنان از دریچهاى مثبت بنگرند. تحقق این معنا در روابط همسران از اهمیت زیادى برخوردار است زیرا همسران تمایل دارند:
ـ از نظر همسر نسبت به خود، آگاه شوند؛
ـ این نظر، مثبت، سازنده و ارزشمند باشد؛
ـ با اطمینان از رویکرد مثبت همسر، احساس امنیت کنند؛
ـ شاهد استمرار چنین رویکردى باشند.
چنین تمایلاتى، زمانى ارضا مىشود که هر یک از طرفین با اتخاذ شیوهاى مثبت و سازنده با دیگرى ارتباط برقرار کند. مثبتگرایى، تنها محدود به توانمندىهاى موجود انسان نمىشود، بلکه بخشى از آن، ناظر به توانمندىهاى فرد در آینده است که به گونهاى مثبت آینده فرد را ارزیابى مىکند، همسرانى که در برخى اوقات، شریک زندگىشان را به زندگى، آینده و نیز وجود خودش دلگرم و امیدوار مىنمایند، از موفقترین همسران محسوب مىشوند.53
ایجاد دلگرمى و امیدآفرینى، بعضا مىتواند نقطه عطفى در زندگى فرد بیافریند و او را نسبت به آینده امیدوار و خوشبین نماید.
در یک پژوهش تجربى، مشخص شد که عامل اصلى بدرفتارىها و ناسازگارىهاى خانوادگى، عامل دلسردى است؛54 زیرا دلسردى زمینهساز ناهنجارى مختلف در رفتار انسانها مىشود و از اینکه به زندگى دلگرم نیستند، انگیزه تلاش و فداکارى و رفتارهاى خوشایند را ندارند و بیشتر تمایل دارند به شادى کاذب، انحراف اخلاقى و ناهنجارى رو بیاورند. در مقابل، دلگرمى و امیدوارى موجب کنترل رفتار و افزایش خویشتندارى در برابر مشکلات و بدرفتارى دیگران مىگردد.
در آموزههاى دینى، از مثبتگرایى به خوشبینى تعبیر شده، به گونهاى که خوشبینى از صفات اخلاقى مؤثر در خانواده به حساب آمده است.
خوشبینى و گمان نیکو نسبت به یکدیگر، نسبت به حوادث و مسائل زندگى، و نسبت به خداوند در سلامت خانواده نقشى مهم دارد. در زندگى خانوادگى خوشبینى در پیشگیرى و حل بسیارى از مشکلات مؤثر است. براى پدیدآیى حالت خوشبینى، زن و شوهر باید در ابتداى زندگى نهایت تلاش خود را براى شناخت یکدیگر و آگاهى از برخوردارى هر یک از شرایط لازم، مصروف نمایند و افزون بر این، موازین اخلاقى را در همه رفتارها رعایت کنند. اعضاى خانواده با به دست آوردن این شرایط و در سایه اعتماد متقابل مىتوانند در جهت دورى از بدگمانى و ایجاد خوشبینى در یکدیگر تلاش کنند. در متون دینى بر خوشبینى نسبت به برادران دینى و تفسیر و تعبیر رفتار آنها به بهترین وجه تأکید55 و به صراحت از افراد خواسته شده از بدگمانى دورى کنند؛56 زیرا برخى گمانها گناه است و ضمن خارج کردن فرد از محدوده مجاز دینى، زمینه رفتار و گفتارهاى نامناسب در حق دیگران را پدید مىآورد. در خانواده نیز زن و شوهر و فرزندان باید از بدگمانى نسبت به هم خوددارى کنند. قضاوت و گمان نسبت به افراد باید بر اساس مدارک معتبر و علم باشد و بدون تحصیل علم، اعضاى خانواده باید به خوشبینى نسبت به هم روى آورند. یکى از مشکلات روابط بین فردى، عدم درک انگیزهها و مقاصد طرف مقابل است. در این حالت، گاه افراد تفسیر و برداشتى نادرست از یک رفتار دارند، در حالى که بر اساس اصول اسلامى باید یک رفتار را به بهترین وجه تفسیر کرد. بدیهى است تلاش اعضاى خانواده براى کاهش برداشتهاى منفى از رفتارهاى یکدیگر، زمینهاى براى درک مناسب و روابط بهتر فراهم خواهد نمود. فضاى روانشناختى خانواده باید به گونهاى باشد که افراد، بیشتر به جنبههاى مثبت یکدیگر توجه کرده و نکات منفى را بیش از حد بزرگنمایى نکنند. همین امر زمینه خوشبینى افراد نسبت به هم را فراهم مىکند.
خوشبینى نسبت به مسائل زندگى و تبیینهاى خوشبینانه از حوادث ناخوشایند نیز در توانایى رویارویى با مشکلات تأثیر مىگذارد. در مقابل، تبیینهاى بدبینانه ممکن است افراد را دچار حالتهاى عاطفى منفى و در نتیجه، بازدارى ایمنى کند. در این حالت، احتمال بروز بیمارىهاى جسمى نیز بیشتر مىشود. خوشبینى و مثبتاندیشى، فرد را به تلاش براى طراحى نقشههایى براى حل مشکلات سوق مىدهد. فرد با عمل به این نقشهها، انتظار دارد کارها مطابق نظر او پیش رود و همین امر باعث تلاش مضاعف مىشود.57
6. توجه به رغبتها: علایق و گرایشها، چه از وجود آنها دقیقا آگاه باشیم و چه نباشیم، عامل تعیینکنندهاى در رفتار ما هستند. از اینرو، شناخت علایق و رغبتهاى فرد به معناى درک مهمترین بخش شخصیت وى است. در روابط همسران، تأمین علایق اصولى یکدیگر، موجب رضایتخاطر مىشود و بر شادکامى زندگى مىافزاید. در صورت فقدان شرایط براى تأمین علایق، خودِ بیان این مطلب به صورتى صادقانه، تأثیرى مثبت بر روابط همسران خواهد داشت. شاید آگاهى همسران از انگیزه طرف مقابل براى تأمین خواستههاى او، تأثیرى مشابه برآوردن خواستهها داشته باشد. مثلاً، اگر زن بفهمد که شوهرش مىخواسته لباس دلخواه او را بخرد ولى چون پول نداشته، منصرف شده است، این امر زن را به شوهر علاقهمند مىکند. بر این اساس، به همسران، به ویژه زوجهاى جوان، توصیه مىشود که فهرستى از علایق و رغبتها، خواستهها و تمایلات همسرشان را تهیه کرده و آنها را بر اساس میزان اهمیتشان طبقهبندى کنند و به مرور زمان و در حد امکانات، سعى در ارضاى آنها داشته باشند. این امر باعث عمیق شدن پیوندهاى عاطفى و روحى همسران مىگردد.
توجه به رغبتها و علایق همسر علاوه بر فواید ذکر شده، زمینه نفوذ در شخصیت او را نیز فراهم مىسازد؛ زیرا هر کسى تمایل دارد در شخصیت و ویژگىهاى رفتارى همسرش تحول ایجاد نماید و لازمه این تمایل، آشنایى بیشتر با ویژگىها و رغبتهاى طرف مقابل است. آگاهى داشتن و اهمیت دادن به رغبتهاى همسر، اعتماد او را برمىانگیزد و به رفتارهاى شریک زندگىاش واکنش مناسب نشان مىدهد. وجود اعتماد متقابل و همدلى، در ایجاد شرایط روحى و فکرى مطلوب و همچنین در ایجاد ارتباط کلامى مفید، بسیار حایز اهمیت است.
در آموزههاى دینى نیز به این مسئله توجه جدى گردیده است و توصیه شده تا مردان به رغبتها و علایق همسر و فرزندان، توجه داشته باشند و خواستههاى خود را بر آنان تحمیل نکنند. پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله مىفرمایند: فرد مؤمن با توجه به علاقه و رغبت خانواده، غذا مىخورد و منافق بر اساس رغبت و علاقه خودش.58 در این حدیث شریف ضمن توجه دادن به علایق خانواده، خودمحورى مذمت گردیده است.
7. برخوردارى از وسعت نظر و سعه صدر: در تداوم و تعمیق مناسبات انسانى و ارتباطات کلامى، برخى عوامل، از اهمیت بیشترى برخوردارند. از جمله این عوامل، وسعت نظر یا سعه صدر مىباشد. منظور از وسعت نظر، داشتن ویژگىهایى نظیر بلندنظرى، بزرگوارى، گذشت و تغافل است. نقش این عوامل در مناسبات همسران، به لحاظ ارتباط نزدیک و مستمر آنان تعیینکننده است. ارتباط نزدیک موجب مىشود که همسران علاوه بر شناخت قوتها، توانمندىها، نقاط مثبت و علایق، از ضعف، کاستىها و نقاط منفى یکدیگر آگاه شوند. از اینرو، در این مرحله است که مىباید سعه صدر و بلندنظرى داشته باشند و همدیگر را تحمل کنند و نسبت به برخى نقایص اغماض و چشمپوشى نمایند.
نکته قابل توجه در اینجا، توجه به رابطه وسعت نظر و تحکیم مودت و ایجاد نشاط در خانواده است. رابطه دوستانه همسران، زمانى تهدید مىشود که برخى مشکلات پیش مىآید و یا برخى از ضعفها و کاستىها یا ندانمکارىها، بروز مىکند. فقدان سعه صدر، طرفین را برمىانگیزد تا در قبال این ضعفها و کاستىها و احیانا بىحرمتىها، اقدام به واکنش نمایند؛ واکنشى که قطعا با رنجش و سرخوردگى عاطفى همراه است. بدیهى است که طرف مقابل نیز حالت تدافعى به خود گرفته، واکنشى منفى نشان مىدهد. چرخه معیوب حاصل از این کنشها و واکنشها، توان هر دو طرف را کاهش داده، منجر به درگیرىهاى لفظى و مشکلات روانى مىشود؛ در نتیجه، رشتههاى مودت و دوستى میان آنان سست و ضعیف شده، احساس صمیمیت میان همسران کاهش خواهد یافت. به منظور تحقق سعه صدر و وسعت نظر، عمل به توصیههاى زیر پیشنهاد مىشود:
ـ آنچه در زندگى مشترک، محور اصلى تلقّى مىشود، مودت و صمیمیت است. از اینرو، به مسائل جزئى و پیشپا افتاده که بر روند دوستى همسران اثر نامطلوبى دارد نباید چندان اهمیت داده شود. واژه «تغافل» در آموزههاى دینى به این ویژگى اشاره دارد؛ یعنى آدمى چیزى را بداند ولى با اراده و قصد و عمد، خود را غافل نشان دهد. این ویژگى باعث طراوت و صفاى زندگى خواهد شد. حضرت على علیهالسلاممىفرمایند: کسى که تغافل نکند و چشم خود را از بسیارى از امور نبندد، زندگانى تلخى خواهد داشت.59
ـ در مسائل اخلاقى، به ویژه غیرت به همسر، نباید از حد اعتدال فراتر رفت؛ زیرا غیرت بىجا، زمینهساز برخى آسیبهاى اخلاقى و اجتماعى مىشود. حضرت على علیهالسلام در اینباره مىفرماید: از غیرت بىمورد و افراطى پرهیز کنید؛ زیرا این کار باعث انحراف زنان صالح مىشود.60
8. تشویق و تحسین همسر: تشویق و تحسین، واکنشى فراتر از تصدیق یا تأیید ساده است. تشویق و تحسین، یعنى انجام امور و یا گفتن کلماتى که نشاندهنده رضایت قلبى، خوشایندى، علاقهمندى و تأیید است. کلماتى مانند: چه جالب، ادامه بده، خوبه، عالیه، آفرین، تو کى هستى، و... از مصادیق تشویق و تحسین کلامى هستند که در روابط بین فردى همسران نقش معجزهآسایى دارند. این مهارت علاوه بر اینکه باعث تداوم ارتباط کلامى مىشود، زمینهساز گفتوگوى بیشتر زوجها نیز مىگردد و آنان را علاقهمند مىسازد تا باب گفتوگو را باز کنند. تشویق و تحسین همسر، باعث رشد اعتماد به نفس، رشد علاقهمندى، رضایتخاطر و دلبستگى به همسر مىگردد. خانم مارژورى هلمنر مىنویسد: کمترى مردى وجود دارد که تعریف و تمجید زن، او را به وجد و شوق نیاورد. وقتى به مردى گفته شود: «تو نظیر ندارى! تو مردى ممتاز هستى!» همین تعریف و تمجید مختصر روحیه او را تقویت مىکند تا واقعا همان شخصیت عالى و ممتاز را داشته باشد.61 البته تشویق زن از سوى مرد نیز همین تأثیر را دارد و باعث مىشود که زن اعتماد به نفس لازم را به دست آورده و در جهت رسیدن به اهداف عالى حرکت کند. زن و شوهرى که همدیگر را تحسین و تشویق نمىکنند، این تصور برایشان پیش مىآید که کار و تلاششان ارزشى ندارد و از اینرو، تلاشى در راستاى بهبود شرایط نخواهند داشت.
9. خوشاخلاقى: خوشخلقى و تحمل اخلاق همسر و بهرهگیرى از واژههاى زیبا و تعاملات همسرى، باعث ایجاد محبت62 بیشتر و تقویت و تثبیت علاقهمندىها مىگردد.
همچنین خوشخلقى باعث گوارایى63 و جذابیت زندگى مىگردد و خستگى حاصل از تلاشهاى روزانه را مرتفع مىکند.
براى ایجاد خوشخلقى در همسر، مىتوان از گوش دادن همراه با عواطف به سخنان همسر، تغافل در خطاها، آشتى کردن، سخاوتمندى، شوخطبعى، تقویت مثبت و تنوع تقویتکنندهها بهره برد.64
10. فروتنى و تواضع: فروتنى و تواضع باعث استمرار روابط عاطفى و افزایش محبت مىگردد؛ زیرا با افراد متواضع مىتوان به راحتى ارتباط برقرار کرد و این رابطه دلپذیر نیز خواهد بود. تواضع همچنین باعث دوستى و مودت بیشتر مىگردد و این امر در تعاملات خانوادگى بسیار نقشآفرین است. حضرت على علیهالسلام مىفرمایند: دوستى و محبت ثمره تواضع و فروتنى است.65 آن حضرت همچنین فرمودند: سه چیز باعث محبت و دوستى مىگردد: خوشخویى، مداراى نیکو و تواضع.66
11. ایمان و عمل شایسته: بر اساس منطق قرآن کریم، ایمان و عمل صالح، باعث ایجاد الفت و دوستى مىگردد؛ زیرا دلها به دست خداوند است و خداوند محبت افراد باایمان را در دلِ بندگان خدا قرار مىدهد، بدون آنکه اسباب عادى محبت وجود داشته باشد. قرآن کریم در اینباره مىفرماید: کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادهاند، به زودى خداوند براى آنها محبتى [در دلها ]قرار خواهد داد.67
پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله مىفرمایند: هرگاه خداوند بندهاى را دوست بدارد، به فرشته خاص خود ندا مىدهد: من فلانى را دوست دارم، پس تو هم او را دوست بدار؛ سپس محبت او را در دل زمینیان قرار مىدهد.68 البته معمولاً ایمان و عمل صالح مستلزم صفات پسندیده دیگرى مثل وفادارى، محبت، عفو، خوشرویى و... مىگردد که موجب استمرار روابط است، ولى آنچه در این روایت و آیه قرآن مورد تأکید مىباشد اصل ایمان به خدا و عمل شایسته است.
وقتى همسران التزام عملى به حدود و قوانین الهى داشته باشند، نورانیت درونى پیدا کرده و در سایه این نورانیت مىکوشند حقوق و وظایف همسرى و اخلاق همسرى را به صورت مطلوب رعایت کنند، علاوه بر اینکه اعتماد متقابل در بین آنان نیز مضاعف خواهد شد. همه اینها در تعامل عاطفى و ارتباطى تأثیرگذار است.
ج. تفریح و مسافرت
تفریح و مسافرت از برنامههایى است که در شادى و نشاط افراد تأثیر شگرفى دارد. از آنرو که تفریح و مسافرت بر جنبههاى مختلف جسمى و روحى و روانى انسانها تأثیر دارد، به چند نمونه از این تأثیرات اشاره مىشود:
1. عاطفه مثبت: مطالعات تجربى انجام شده توسط پژوهشگران نشان مىدهد که تفریح و مسافرت در ایجاد عاطفه مثبت و بانشاط، تأثیر زیادى دارد. براى مثال، تمرینات بدنى و پیادهروى سریع 10 دقیقهاى باعث مىشود که افراد تا ساعتها سرحال و شاد باشند. همچنین لوینسان و گراف69 در روشدرمانى خود به نام«درمان با فعالیتهاى شادىبخش» کشف کردند که فعالیتهاى شادىبخش مثل پیادهروى و تمرینهاى بدنى، حالت عاطفى افراد را تا پایان روز تحت تأثیر قرار مىدهند. در تحقیق دیگرى که توسط اسچرر و همکاران (1986)70 انجام شد، به دست آمد که ارتباط با دوستان، خوردن غذا و نوشیدنى، قدم زدن در طبیعت،ارتباط جنسى، بازى و فعالیتهاى فرهنگى و فعالیتهاى تفریحى، بر عواطف مثبت تأثیر انکارناشدنى دارد.71
2. شادى: تفریح مىتواند باعث شادى افراد باشد. از آنرو که تفریح برخلاف ارتباطات، شغل و شخصیت ما، تحت کنترل ماست و به آسانى قابل تغییر است، اهمیت زیادى در افراد دارد.
لو و آرگایل دریافتند که بزرگسالان انگلیسى که فعالیتهاى تفریحى جدى داشتند، نسبت به افرادى که این فعالیتها نداشتند شادتر بودند. در تحقیق دیگرى که توسط ریج و زاتر انجام گردید، مشخص شد که فعالیتهاى تفریحى قوىترین منبع براى رضایت از زندگى هستند و کسانى که به فعالیتهاى تفریحى مطلوب مىپردازند، تجارب لذتبخششان افزایش یافته و زندگى شادى را احساس مىکنند.72
3. بهداشت روانى و جسمانى: تفریح علاوه بر شادى و عاطفه مثبت، در بهداشت روانى و آرامش فکرى نیز تأثیرگذار بوده و نقش تعیینکنندهاى در این حوزه دارد. در یک تحقیق که توسط استوارت بر روى 600 نفر انجام گردید، مشخص شد کسانى که فعالیتهاى تفریحى بیشترى دارند، از بهداشت روانى بالایى برخوردار بوده و احساس افسردگى و ناآرامى کمترى دارند. همچنین این افراد از سلامتى جسمانى بهترى برخوردار بودهاند.73 در آموزههاى دینى و اسلامى به تفریح و مسافرت توجه خاصى گردیده و به آن توصیه شده است.
امام صادق علیهالسلام در روایتى نورانى مىفرمایند: ده چیز باعث نشاط و شادابى در انسان مىگردد؛ پیادهروى، سوارکارى، شنا در آب، نگاه کردن به طبیعت سرسبز، خوردن و آشامیدن، نگاه به صورت زیباى حلال، آمیزش با همسر، مسواک زدن، گفتوگو و گپ با مردان.74
و در روایتى حضرت على علیهالسلام مىفرمایند: به میزان شادى و نشاط، راحتى و آرامش (فکرى) به دست مىآید.75 از این دو روایت شریف این نتیجه حاصل مىشود که تفریح و گردش در سبزهزار باعث نشاط و شادابى است و نشاط و شادابى باعث راحتى و آرامش فکرى و ذهنى مىگردد.
در بسیارى از روایات به کلمة «نشرة» (نشاط) برمىخوریم76 که به عوامل آن نیز اشاره شده است. در اکثر این روایات به تماشاى طبیعت سبز و نگاه کردن به آن توصیه گردیده. از مجموع این روایات مىتوان این بهره را برد که تماشاى طبیعت به دلیل داشتن رنگهاى جذاب مثل سبز، آبى و زرد و همچنین طبیعى و واقعى بودن، اثر ویژهاى در آرامش دارد و باعث شادى و نشاط مىگردد. در روایات همچنین وارد شده که پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله به رنگ سبز و زرد علاقه زیادى داشتند.77 در قرآن کریم نیز به شادىآور و نشاطآور بودن رنگ زرد اشاره شده است: «بَقَرَةٌ صَفْرَاء فَاقِـعٌ لَّوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِینَ» (بقره: 69)؛ گاوى زردرنگ یک دست که بینندگان را مسرور مىسازد. در تحقیقات دانشمندان نیز ثابت شده که رنگها در رشد گیاهان و در روحیات افراد و حتى در سلامتى جسمانى آنان دخالت دارند.
د. ورزش
جوانى دوره نشاط و بالندگى و پیشرفت است. در این دوره، همسران جوان از روحیهاى لطیف و خلاق برخوردارند. دوره جوانى همچنین دوره جنبوجوش و فعالیت است و این امر به دلیل انرژى و پتانسیل زیاد و آماده در جوان است. از اینرو، جوان مىباید تدبیرى کند که هم این انرژى تعدیل شود و هم در سایه این انرژى بتواند شادى و نشاط بهترى کسب کند. یکى از راههاى تعدیل انرژى جوانى و یکى از راههاى کسب نشاط و شادمانى، ورزش است.
آثار ورزش در سلامت و پیشگیرى از بیمارىها و انحرافات و پر کردن اوقات فراغت، بر کسى پوشیده نیست. ورزش، به ویژه ورزشهاى هوازى مثل پیادهروى، دو، شنا، والیبال، کشتى، کوهنوردى و نرمش صبحگاهى، فواید بسیارى دارد؛ از جمله: کاهش فشار خون، کنترل وزن، تقویت دستگاه عروقى، جلوگیرى از پوکى استخوان، به تأخیر افتادن ناتوانى جسمى ناشى از سالخوردگى، افزایش امید به زندگى، ارتقاى عزت نفس و از همه مهمتر، نشاط و شادابى و احساس توانمندى.78 تحقیقات ثابت کرده که ورزش علاوه بر جنبه سلامتى و زیبایىشناختى، باعث مىشود که ورزشکاران از آن لذت ببرند و خلقشان بهبودى پیدا کند و نشاط بیشترى بیابند.79
ورزش باعث نشاط و شادابى بدن بوده و انسان را از نظر روحى و روانى سرزنده و شاداب مىکند و باعث تقویت اراده انسان و پویایى او مىگردد. ورزش کیفیت زندگى را بهبود مىبخشد و به زندگى آرامش و نشاط مىدهد. بسیارى از مردم مىگویند هنگامى که به طور منظم ورزش مىکنند، خواب آرامبخشى دارند.
ه . دید و بازدید و صله رحم
یکى از تأثیرگذارترین و بااهمیتترین عوامل بر بهداشت روان، نشاط درونى و شادکامى انسانها، دید و بازدید و انجام صله رحم است. توصیه اکید به ارتباط خویشاوندى و دورى گزیدن از قطع ارتباط، یکى از راهبردهاى اخلاقى، بهداشتى، روانشناختى و حقوقى اسلام در ایجاد همبستگى و تحکیم پیوندهاى اجتماعى و تأمین شادکامى افراد است. صله رحم آثار تربیتى، روانشناختى، اجتماعى، دینى، معنوى و مادى زیادى دارد که مجال پرداختن به همه آنها در این بحث نیست.80 ما در این بخش، به مباحث و نکاتى اشاره مىشود که بیشتر جنبه روانشناختى و اجتماعى دارد.
1. سکون و آرامش: سکون و آرامش ارمغان ارزشمند ارتباط خویشاوندى و صله رحم است. کسانى که به صورت واقعى به این سنت ارزشمند عمل مىکنند، از آرامش بیشترى برخوردار بوده و اندوه کمترى تجربه مىکنند. امام صادق علیهالسلام مىفرمایند: هرگاه کسى از رحم (خویشان) خود عصبانى شده، پس باید به سوى او روانه شود و با او تماس برقرار کند. به درستى که دو رحم (فامیل) در تماس و ارتباط با یکدیگر، آرامش و سکون مىیابند.81 امام صادق علیهالسلام در این روایت شریف، ایجاد ارتباط فامیلى و پایبندى به آن را تأمینکننده سلامت روانى و آرامش روحى معرفى کرده است. پژوهشگران علوم تجربى با تحقیقات میدانى نیز دریافتهاند بیمارانى که مورد حمایت ملموس و عاطفى دوستان و خانواده گسترده خود قرار مىگیرند، بهتر سازگارى حاصل مىکنند و آرامش بیشترى دارند.82
تحلیل دقیق زیرساختها و زمینههاى اعتقادى، اخلاقى، روانى و اجتماعىِ تحقق صله رحم در الگوى دینى آن، فلسفه چگونگى نیل به آثار فوق (آرامش و سکون) را به دست مىدهد. نوعگرایى، وابستگى و تعلق به یک گروه خاص، محبت کردن و مورد محبت قرار گرفتن، تعهدمندى متقابل، رهایى از تکروى و فردگرایى، انزواگریزى، تعاملات عاطفى ـ روانى، پشتگرمى و تقویت بنیه در رویارویى با مشکلات و... به عنوان برخى از زمینهها و تبعات صله رحم، موجب آرامش روانى و سکون و اطمینان قلبى مىشود.
2. رفع حزن و اندوه: دید و بازدید خویشاوندى زمینه ارتباطات عاطفى و انسانى را توسعه داده و افراد را در شبکهاى از روابط منطقى قرار مىدهد. وقتى خویشاوندان در جمعى صمیمى حضور مىیابند و دادوستد عاطفى برقرار مىکنند، نیازهاى روانى و عاطفى آنان ارضا شده و احساس محبوبیت و ارزندگى مىکنند. این احساسات مثبت و انرژى روانى حاصل از آن، باعث نشاط درونى و پالایش روح و رفع اندوه مىگردد. امام صادق علیهالسلاممىفرمایند: صله رحم، خلق و خو را نیکو و دست را با سخاوت و دل را پاکیزه... مىگرداند.83
و امام على علیهالسلام نیز مىفرمایند: قطع رحم و قطع رابطه با خویشان، حزن و اندوه را به دنبال دارد.84 ایشان همچنین فرمودند: قطعکننده رحم از آسایش و راحتى بهرهاى ندارد.85
3. سلامتى و طول عمر: یکى از آثار و پیامدهاى ناشى از صله رحم، تأخیر اجل و توفیق برخوردارى از عمر طولانى و سلامتى است. پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله در اینباره مىفرماید: هر کس دوست دارد عمرش طولانى و روزىاش زیاد گردد، صله رحم نماید.86 حضرت همچنین فرمودند: هر کس تأخیر در اجل (زیادى عمر) و سلامتى بدن مىخواهد، صله رحم کند.87
ارتباط صمیمانه با دیگران، به ویژه اقوام و خویشاوندان، امکان و توفیق بهرهگیرى مناسب و شایسته از سرمایههاى وجودى آنان، کاهش آلام و نگرانىهاى ناشى از احساس غربت در میان جمع انسانها، برخوردارى از امنیت خاطر به وجود آمده از پشتیبانى و حمایت همهجانبه و مخلصانه آنان به هنگام بروز حوادث و گرفتارىها، پر کردن اوقات فراغت و در نتیجه، برقرارى تعاملات مستمر با یکدیگر از جمله عواملى هستند که مىتوانند فرد را تا حد زیاد در برابر بروز برخى آسیبهاى روانى ـ عاطفى بیمه نمایند. علّامه محمّدتقى جعفرى مىفرماید:
مقدار زیادى از اختلالات حیاتى ما ناشى از اضطرابها و اختلالهایى است که در روان ما به وجود مىآیند. غصهها و اندوهها همانند تیشههاى مخفى به بریدن حیات ما مشغولند و این شدت مقاومت و جوشش درونى حیاتاست که نمىگذارد ما به سرعت از پا درآییم و متلاشى شویم.
هیچ عاملى براى از بین بردن غصهها و اندوهها مانند احساس اشتراک با دیگر انسانها در ناملایمات و ناگوارىها و لذت بردن از رفاه و آسایش آنان وجود ندارد. اگر سر به عقب برگردانید و سرگذشت علماى راستین جوامع و ملل را مورد دقت قرار بدهید، خواهید دید که آنان هیچگونه غم و اندوه معمولى که باعث اضطراب روحى آنان بوده باشد، نداشتهاند، یعنى زندگى آنان بازیچه امواج غم و اندوه معمول نبوده است و لذا روانى آرام و مطمئن داشتهاند.88
علاوه بر آثار ذکر شده براى صله رحم و دید و بازدید خویشاوندى، موارد دیگرى همچون زیاد شدن رزق و روزى،89 آبادانى سرزمینها،90 تزکیه اعمال91 و کردار، آسان شدن مرگ،92 جلب حمایت خویشان،93 زیادى اموال،94 بخشش گناهان،95 داخل شدن در نور هدایت،96 تسهیل حسابرسى در قیامت،97 نیکو شدن اخلاق98 و... وجود دارد که همگى در ایجاد روح امید، نشاط، شادمانى و مثبتنگرى دخالت دارند؛ زیرا وقتى انسان در سایه صله رحم، اخلاقش نیکو شد، گناهانش بخشیده گردید، جان کندنش راحت شد، اموالش زیاد گردید، گناهانش مورد عفو واقع شد، در نور هدایت داخل گردید، رزق و روزىاش زیاد شد و...، روح امید و امیدوارى در او پدیدار خواهد گشت و به خداوند و زندگى خوشبین خواهد شد و در سایه این اندیشه و شرایط، دلى روشن و ضمیرى امیدوار خواهد داشت و نشاط درونى او را فرا خواهد گرفت.
و. مهماندارى
میهمانى دادن و مهماندارى از سنتهاى پسندیده و از رفتارهاى اجتماعى ارزشمند است. این کار شایسته در آموزههاى دینى مورد سفارش اکید قرار گرفته و آثار ارزشمندى بر آن مترتب شده است. مهماندارى و مهمانى رفتن باعث جلب رحمت پروردگار،99 افزایش روزى،100 نشانه علاقهمندى به دیگران،101 نشانه سخاوتمندى،102 باعث خیر و برکت،103 آسانکننده مرگ،104 نجاتدهنده انسان،105 مغفرت گناهان،106 غذاى روح و روان107 و... است. علاوه بر برکات و آثارى که در آموزههاى دینى براى طعام دادن و مهمانى بیان شده، مىتوان گفت: مهمانى زمینهساز ارتباطات عاطفى بیشتر بین خانوادهها مىگردد، دلبستگى و محبت را افزایش مىدهد و رضایت درونى را زیاد مىگرداند. وقتى اعضاى خویشاوندان و دوستان سر یک سفره غذا مىخورند و مجاورت صمیمى با هم پیدا مىکنند، از نظر عاطفى و روانى به یکدیگر علاقهمند شده و احساس نشاط و شور درونى خواهند داشت؛ علاوه بر این، وقتى همسران جوان مهمانى مىگیرند و یا به میهمانى مىروند و با همکارى یکدیگر غذایى پخت مىکنند، حس مشارکت و همدلى زیاد شده و از طریق گفتوگوهاى دوستانه و شوخىهاى بامزه، شور و نشاط خاصى گرفته و صمیمیت آنان افزایش پیدا مىکند. خانوادهاى که منزوى است و با دیگران ارتباط ندارد، احساس خودکمبینى و بىارزشى مىکند؛ چون نتوانسته است در جمع صمیمى افراد حاضر شود.
ز. مزاح و شوخى
شوخى و مزاح یکى از عوامل شادىبخش و سرورآفرین است؛ زیرا شوخى باعث انبساط خاطر و ایجاد انرژى مثبت بوده و این دو در شادابى و نشاط روانى افراد لازم و مفید هستند. شوخى حالتى مثبت در ذهن است و موقعى ایجاد مىشود که فردى موضوعى ناهمخوان، غیرمنتظره و یا سرگرمکننده را بگوید. شوخى باعث ایجاد خلق مثبت بوده و شادىآفرین است. شوخى مىتواند فشار روانى و استرسها را کاهش دهد. شوخى هیجان قوى و مثبت ایجاد مىکند و باعث به وجود آمدن تصویرى جذاب و دوست داشتنى از افراد مىگردد. شوخى از سنتهاى اجتماعى است که مىتوان آن را به عنوان منبعى قوى در پیوستگىها و دلبستگىهاى اجتماعى قلمداد کرد.108
برخى از مطالعاتى که درباره شوخى و مزاح انجام گرفته، بیانکننده رابطه روشنى بین شوخى و شادى است. در مطالعهاى که توسط راچ109 و کارل110 بر روى 263 نفر آمریکایى و 151 نفر آلمانى انجام شد وپرسشنامه شادى و مقیاس احساس شوخى در بین آنان اجرا گردید، همبستگى بسیار بالایى بین شوخى و شادى به دست آمد.111
همچنین تحقیقات ثابت کرده که افراد برونگرا و کسانى که مهارتهاى اجتماعى مطلوبى دارند، شادتر بوده و نشاط بیشترى دارند.112
لوندى113 و همکاران (1998) نشان دادند که شوخى موجب تصویرى جذاب از فرد مىشود و این بهدلیل آن است که شوخى، بخش تاریک فرد را مىپوشاند و او را فردى شایسته جلوهگر مىسازد.
شوخى همچنین هیجان مشترک قوى و مثبت ایجاد مىکند و همین مسئله منبعى قوى از پیوستگى اجتماعى است. بنابراین، فردى که در گروه شوخى مىکند باعث مىشود همبستگى اجتماعى در کل گروه افزایش یابد و تنشها کم شود و نشاط بیشتر گردد. شوخى در مقابله با فشار روانى نیز نقش مراقبتى ایفا مىکند و موجب کاهش تهدید و آسیب فشار روانى مىشود. شوخى باعث مىشود تا افراد، جنبه مثبت رویدادها را در نظر بگیرند و از اینرو، میزان اضطراب و فشار وقایع را کم مىکند.114
در آموزهها و تعالیم دینى، شوخى و مزاح مورد تأیید و قبول بوده و امرى جایز شمرده شده است. حتى شوخى و زندهدلى از ویژگىها و صفات افراد مؤمن به حساب آمده.
امام صادق علیهالسلام مىفرمایند: هیچ مؤمنى نیست مگر اینکه دعابه دارد. راوى سؤال مىکند که دعابه چیست؟ حضرت مىفرماید: مقصود، مزاح و شوخى است.115
پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله نیز فرمودند: شش چیز نشانه مروت و جوانمردى است، ...، خوشاخلاقى و شوخى بدون گناه.116 البته در شوخى باید رعایت اعتدال و مسائل دیگرى همچون عدم تهمت، عدم دروغگویى و رعایت عفت مراعات شود. حضرت على علیهالسلام مىفرمایند: انسان کامل و عاقل کسى است که حرفهاى جدى او بیش از حرفهاى شوخىاش باشد.117 همچنین ایشان مىفرمایند: هر کسى که دروغ بگوید چه جدى باشد و چه شوخى، طعم ایمان را نمىیابد.118
ح. لباسهاى شاد و خوشرنگ
یکى از چیزهایى که زمینه نشاط و شادابى را به وجود مىآورد، رنگهاى مناسب است. اندیشمندان در زمینه رنگشناسى و آثار و خواص آن، بحثها و تحقیقات زیادى انجام دادهاند و تأثیرات انواع رنگها را روى احساس، فکر و روان انسان، بررسى کردهاند. براى مثال، رنگ قرمز خاصیت حرارتى داشته و در اصطلاح به «رنگ گرم» معروف است و از لحاظ روانى اثر تحریکى و هیجانى داشته و براى افراد عصبى زیانآور است. از اینرو، استفاده از تصاویر قرمز، چراغ خواب قرمز و لباس قرمز، توصیه نمىشود. رنگهاى آبى، زرد، سفید و سبز، رنگهایى متعادل، آرامبخش، بهجتآور و نشاطآور هستند و باعث رفع خستگى و کدورت خاطر مىگردند. از اینرو، توصیه شده از تماشاى طبیعت، سبزهزارها، دریاها و آبشارها که معمولاً به رنگ آبى و سبز است، بهره برده شود.119 در قرآن کریم و روایات معصومان علیهمالسلام به رنگ سبز و زرد عنایت ویژهاى گردیده است.
قرآن کریم در آیه 76 سوره «الرحمن» مىفرماید: بهشتیان در حالى که بر تکیهگاههاى سبز و بساط زیبا تکیه دادهاند. در آیه دیگرى مىفرماید: بالاپوش آنان (بهشتیان) از دیباى سبز و حریر است.120 همچنین در قرآن کریم درباره حوریههاى بهشتى آمده است: لباسهاى سبز حریر و دیبا پوشیدهاند و به آن آراسته گشتهاند.121 در قرآن کریم درباره خاصیت نشاطآورى رنگ زرد رنگ گفته شده: گاوى باشد زرد که رنگ آن بینندگان را شاد و مسرور مىکند.122
از امام باقر علیهالسلام نقل شده که مىفرمود: کفش زرد بپوشید که موجب سرور است.123
از امام صادق علیهالسلام نقل شده که امام على علیهالسلام بیشتر اوقات، جامه سفید مىپوشید.124 مؤذن مسجدالنبى مىگوید: دیدم امام صادق علیهالسلام در مسجدالنبى نماز مىگزارد و جامه زرد رنگى بر تن دارد.125
یک خانم روانشناس مىگوید: در روانشناسى رنگها ثابت شده که وقتى انسان به یک چیز سفید نگاه مىکند انگار به آن چیز نزدیک مىشود، اما وقتى چیز مشکى مىبیند احساس مىکند که از آن دور مىشود.126
خلاصه اینکه با بهرهگیرى از قرآن کریم و روایات معصومان علیهمالسلام و تحقیقات روانشناسان مىتوان نتیجه گرفت که لباسهاى شاد مثل سبز، زرد، سفید و آبى در ایجاد نشاط و شادابى مؤثر است و از اینرو، توصیه مىشود همسران در منزل از این لباسها بهره بگیرند.
ط. نیایش با خدا و حضور در اماکن مذهبى
یکى از پایدارترین تجلّیات روح آدمى و اصیلترین ابعاد وجود او، حس نیایش و پرستش است. مطالعه تاریخچه زندگى بشر نشان مىدهد که هر زمان و هر جا بشر وجود داشته، نیایش و پرستش نیز همراه او بوده است؛ هرچند که در شکل عبادت و شخص معبود، تنوع فراوانى به چشم مىخورد: از نظر شکل از حرکات دستهجمعى موزون همراه با یک سلسله اذکار و اوراد گرفته تا عالىترین خضوعها و خشوعها و راقىترین اذکار و ستایشها، و از نظر معبود از سنگ و چوب گرفته تا ذات قیوم ازلى و ابدى منزه از زمان و مکان، همه در پاسخ به حس نیایش و پرستش بوده است.
انسان در حال پرستش مىخواهد از وجود محدود خویش پرواز کند و با حقیقتى پیوند یابد که در آنجا کاستى، فنا و محدودیت وجود ندارد و به قول انیشتاین، در این حال فرد به کوچکى آمال و اهداف بشرى پى مىبرد و عظمت و جلالى را که در ماوراى امور و پدیدهها در طبیعت و افکار تظاهر مىنماید، حس مىکند.127
اقبال لاهورى مىگوید: «نیایش، عمل حیاتى و متعارفى است که به وسیله آن، جزیره کوچک شخصیت ما وضع خود را در کل بزرگترى از حیات اکتشاف مىکند.»128 از اینرو، وقتى با پروردگار مناجات مىکند، به نورانیت روح و جان نایل شده و شاکله وجودى او به ثبات و امنیت مىرسد. حضرت على علیهالسلام مىفرمایند: بر تو باد به نیایش و ذکر پروردگار؛ زیرا یاد خداوند موجب نورانیت قلب انسان مىشود.129
و در روایتى نورانى حضرت محمد صلىاللهعلیهوآله فرمودند: با عبادت و یاد خدا دلها زنده مىشود، و مرگ دلها در فراموشى خداست.130
ویلیام جیمز مىگوید: «اگر نیرویى براى تحمل پیشامدها لازم باشد، با دعا و نماز به دست مىآید. هرگونه عبادتى، نشانه این اعتقاد است که با ارتباط با خداوند، نیرویى ملکوتى که غذاى روح است، حاصل مىشود. همینقدر که انسان به حقیقى بودن این نیروى ملکوتى معتقد باشد، دیگر چندان اهمیتى ندارد که بداند این نیروى معنوى چگونه است. از نظر مذهب، اهمیت در این است که یک نیروى معنوى که تاکنون از ما پنهان بوده، در اثر دعا و نماز به کار افتد.»131
باورهاى مذهبى مانند یک سپر در برابر فشارهاى روانى عمل مىکنند.
علّامه محمّدتقى جعفرى چنین مىنویسد:
آن حالت روحى که میان انسان و معبودش رابطه انس ایجاد کرده و کشش برقرار مىسازد، نیایش نامیده شده است. اگر مىخواهید تمام شئون زندگى شما اصالتى به خود گرفته و قابل تفسیر باشد، دمى چند در حال نیایش باشید. اگر مىخواهید در امتداد زندگى خود لحظاتى هم از جدىترین هیجان روحى بهرهمند شوید، دقایقى چند روح خود را به دعا وادار کنید. هیچکس تردید ندارد که روزى فرا مىرسد که سایهاى از مضمون بیت ذیل، درون او را مشوش و طوفانى خواهد ساخت:
من کیستم تبه شده سامانى
افسانهاى رسیده به پایانى
رمانتوف از زبان همه آدمیان مىگوید و چه زیبا واقعیت را بیان مىکند: با دیدگان فروبسته لب بر جام زندگى نهاده و اشک سوزان بر کناره زرین آن فرو مىریزیم؛ اما روزى فرا مىرسد که دست مرگ نقاب از دیدگان ما برمىدارد و هر آنچه را که در زندگانى مورد علاقه شدید ما بود، از ما مىگیرد؛ فقط آن وقت مىفهمیم که جام زندگى از خاکى بوده و ما از روز نخست از این جام جز باده خیال ننوشیدهایم.132
روشن است که دیر یا زود همه ما از این کره خاکى چشم فرو بسته و در بستر مرموز خاک خواهیم آرمید. پس پیش از آنکه پلکهایمان براى آخرین بار روى هم قرار گیرد و لبهایمان به آخرین سخن مترنّم شود، بیدار شویم و بنگریم که در مقابل لحظههاى پرارزش عمر چه کالایى در بازار پرهیاهوى زندگانى به دست مىآوریم؟!
بر اساس تحقیقات میدانى و تجربى محققان نیز ثابت شده که ارتباط با خدا و نیایش و همین طور مذهبى بودن، با رضایت از زندگى و شادکامى ارتباط زیادى دارد. پولنر دریافت که نزدیکى با خداوند و ارتباط با او همبستگى زیادى با شادى و رضایت از زندگى دارد. الیسون و همکاران (1989) دریافتند که باورها و اعتقادات مذهبى مهمترین منبع شادى هستند. حضور در مکانهاى مذهبى و نیایش با خداوند، از طریق تأثیر بر باورها، باعث ایجاد نشاط و خوشبینى مىشود.133
همچنین بر اساس تحقیقى که توسط حمیدطاهر نشاطدوست و همکاران انجام شد، مشخص گردید عواملى همچون خوشبینى، اعتماد قلبى به خداوند، رضایت زناشویى، ورزش، مسافرت، برگزارى مهمانى، حضور در اماکن مذهبى، فعالیت هنرى، شادکامى همسر و... در شادکامى همسران و نشاط آنان تأثیر زیادى دارد.134
نتیجهگیرى
از آنچه در این نوشتار بیان گردید، مىتوان نتایج ذیل را به دست آورد:
1. شادى و نشاط از مسائل مهم و ضرورى در زندگى است.
2. بدون برخوردارى از نشاط و سرور، زندگى به سامان مطلوبى نمىرسد.
3. در آموزههاى دینى و اسلامى، تأکید زیادى به جایگاه شادى و نشاط در زندگى گردیده است.
4. ارتباط کلامى و غیرکلامى صحیح از عوامل شادى در زندگى است.
5. آراستگى، نظافت، تبسم، رفتار مؤدبانه و مثبتنگرى همسران، از عوامل نشاط در خانواده مىباشد.
6. تفریح، مسافرت، ورزش، صله رحم، شوخى، و مهماندارى، از راههاى ایجاد شادى و سرور در زندگى همسران است.
7. نیایش و ارتباط معنوى با خداوند و برخوردارى از زندگى معنوى، از عوامل مهم و اساسى در ایجاد شادکامى مىباشد.
··· منابع
- ـ نهجالفصاحة، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، جاویدان، 1360.
- ـ نهجالبلاغه، ترجمه سید علىنقى فیضالاسلام، بىجا، بىنا، بىتا.
- ـ آذربایجانى، مسعود و همکاران، روانشناسى اجتماعى با نگرش به منابع اسلامى، قم، حوزه و دانشگاه، 1382.
- ـ آرگایل، مایکل، روانشناسى شادى، ترجمه مسعود گوهرى انارکى و همکاران، اصفهان، جهاد دانشگاهى، 1383.
- ـ ابىفراس، ورّامبن، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، تهران، دارالکتب الاسلامیة، بىتا.
- ـ تمیمى آمدى، عبدالواحدبن محمّد، غررالحکم و دررالکلم، بیروت، مؤسسة الاعلمى، 1407ق.
- ـ جعفرى، محمّدتقى، ترجمه و شرح نهجالبلاغه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1370.
- ـ ـــــ ، نیایش حسین (ع) در بیابان عرفات، تهران، ولى عصر، 1361.
- ـ جلالى، زینب، حجاب از دیدگاه روانشناسى، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1385.
- ـ جیمز، ویلیام، دین و روان، ترجمه مهدى قائنى، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، 1367.
- ـ حرّ عاملى، محمّدبن حسن، وسائل الشیعة، بیروت، دار احیاءالتراث العربى، 1991م.
- ـ خوانسارى، آقاجمال، شرح غررالحکم و دررالکلم، تهران، دانشگاه تهران، 1378.
- ـ دهخدا، علىاکبر، لغتنامه، تهران، دانشگاه، 1373.
- ـ دیماتئو، ام. رابین، روانشناسى سلامت، ترجمه محمد کاویانى و همکاران، تهران، دانشگاه تهران، 1378.
- ـ سیتر، ویرجینیا، آدمسازى، ترجمه بهروز بیرشک، تهران، رشد، 1373.
- ـ شرفالدین، سیدحسین، تحلیل اجتماعى صله رحم، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1378.
- ـ شولتز، دوان، روانشناسى کمال، الگوهاى شخصیت سالم، ترجمه گیتى خوشدل، تهران، نو، بىتا.
- ـ صبورى اردوبادى، احمد، آیین بهزیستى در اسلام (رنگ پوشاک)، قم، دفتر نشر فرهنگ اسلام، 1367.
- ـ علىپور، احمد و همکاران، «شادکامى و عملکرد ایمنى بدن»، روانشناسى، ش 15 (پاییز 1379)، ص 20ـ35.
- ـ فخر رازى، محمّدبن عمر، التفسیر الکبیر، بیروت، داراحیاء التراث العربى، بىتا.
- ـ کارنگى، دوروتى، آیین همسردارى، ترجمه مهسى شهلایى، تهران، نقش و نگار، 1376.
- ـ کلینى، محمّدبن یعقوب، اصول کافى، تهران، فرهنگ اهلبیت، بىتا.
- ـ لوشر، ماکس، روانشناسى رنگها، بىجا، درسا، 1374.
- ـ مارشال ریو، جان، انگیزش و هیجان، ترجمه یحیى سیدمحمدى، تهران، ویرایش، 1381.
- ـ مایر، دینک، والدین مؤثر، فرزند مسئول، ترجمه مجید رئیسدانا، تهران، رشد، 1370.
- ـ متقى هندى، علاءالدین، کنز العمال، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1409ق.
- ـ مجلسى، محمّدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1983م.
- ـ ـــــ ، سفینة البحار، بىجا، دارالاسوة، 1416ق.
- ـ ـــــ ، گزیده حلیة المتقین، قم، هجرت، 1380.
- ـ محمدى رىشهرى، محمد، میزان الحکمة، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1362.
- ـ معین، محمد، فرهنگ معین، تهران، امیرکبیر، 1371.
- ـ نشاطدوست، حمیدطاهر، «تعیین عوامل مؤثر در شادکامى همسران کارکنان شرکت فولاد مبارکه»، خانوادهپژوهى، ش 11 (1386)، ص 30ـ40.
- ـ نورى، میرزاحسین، مستدرک الوسائل، بیروت، آلالبیت، 1988م.
- ـ واعظىنژاد، حسین، طهارت روح، تهران، ستاد اقامه نماز، 1381.
- ـ هارجر، اون، مهارتهاى اجتماعى در ارتباطات میانفردى، ترجمه خشایار بیگى، تهران، رشد، 1377.
- - Maslow A.H., Motivation and Personality, New York, Harper and Row, 1970.
-
پى نوشت ها
- 1 عضو هیئت علمى مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدسسره. دریافت: 19/5/88 ـ پذیرش: 17/10/88.
- 2ـ علىاکبر دهخدا، لغتنامه، ج 8، ص 12313؛ ج 13، ص 19713 / محمّد معین، فرهنگ معین، ج 4، ص 4729.
- 3ـ نهجالبلاغه، ترجمه سید علىنقى فیضالاسلام، کلمات قصار 188، ص 1176.
- 4ـ همان، کلمات قصار 382، ص 1271.
- 5ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 75، ص 321.
- 6ـ محمّد محمّدى رىشهرى، میزانالحکمة، ج 4، ص 436.
- 7ـ محمّدبن حسن حرّ عاملى، وسائلالشیعة، ج 16، ص 349.
- 8ـ همان.
- 9ـ نهجالبلاغه، ترجمه محمّد دشتى، ص 404.
- 10ـ احمد علیپور و همکاران، «شادکامى و عملکرد ایمنى بدن»، روانشناسى، ش 15، ص 221.
- 11ـ مایکل آرگایل، روانشناسى شادى، ترجمه مسعود گوهرى انارکى و همکاران، ص 46ـ70.
- 12ـ همان.
- 13ـ احمد علیپور، «شادکامى و عملکرد ایمنى بدن»، روانشناسى، ش 15، ص 229.
- 14ـ مسعود آذربایجانى و همکاران، روانشناسى اجتماعى با نگرش به منابع اسلامى، ص 240.
- 15ـ «وَاغْضُضْ مِن صَوْتِکَ إِنَّ أَنکَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِیرِ»لقمان: 19؛ صدایت را بلند نکن و آرام گفتوگو کن، به رستى که ناهنجارترین صدا، صداى الاغ است.
- 16ـ محمّدبن یعقوب کلینى، اصول کافى، ج 2، ص 643.
- 17ـ همان، ص 94.
- 18ـ «لَا یَسْخَرْ قَومٌ مِن قَوْمٍ عَسَى أَن یَکُونُوا خَیْرا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاء مِن نِّسَاء»حجرات: 11؛ هیچ فردى نباید دیگرى را استهزا کند، چه بسا ممکن است مسخرهشونده بهتر از مسخرهکننده باشد و نباید هیچ زنى، زنِ دیگر را مسخره نماید.
- 19ـ محمّدبن یعقوب کلینى، اصول کافى، ج 2، ص 660.
- 20ـ «وَالَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ» مؤمنون: 3؛ کسانى که از حرفهاى باطل و زشت پرهیز مىکنند.
- 21ـ محمّدبن یعقوب کلینى، اصول کافى، ج 2، ص 107.
- 22ـ عبدالواحدبن محمّد تمیمى آمدى، غررالحکم و دررالکلم، ص 92.
- 23ـ محمّدبن یعقوب کلینى، اصول کافى، ج 2، ص 188.
- 24ـ میرزا حسین نورى، مستدرکالوسائل، ج 14، ص 169.
- 25ـ همان.
- 26ـ همان، ج 15، ص 169.
- 27ـ محمّدبن حسن حرّ عاملى، وسائلالشیعة، ج 21، ص 501.
- 28ـ عبدالواحدبن محمّد تمیمى آمدى، غررالحکم و دررالکلم، ح 4613.
- 29ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 74، ص 167.
- 30ـ همان، ج 20، ص 29، 30، 31 و 32.
- 31ـ دوان شولتز، روانشناسى کمال، الگوهاى شخصیت سالم، ترجمه گیتى خوشدل، ص 189.
- 32ـ محمّدبن یعقوب کلینى، اصول کافى، ج 2، ص 226.
- 33ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 74، ص 167.
- 34ـ عبدالواحدبن محمّد تمیمى آمدى، غررالحکم و دررالکلم، ج 1، ص 191.
- 35ـ محمّدبن یعقوب کلینى، اصول کافى، ج 5، ص 336.
- 36ـ جان مارشال ریو، انگیزش و هیجان، ترجمه یحیى سیدمحمدى، ص 364.
- 37ـ ویرجینیا ستیر، آدمسازى، ترجمه بهروز بیرشک، ص 12و13.
- 38ـ محمّدبن عمر فخر رازى، التفسیر الکبیر، ج 25، ص 163.
- 39ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 77، ص 166.
- 40ـ مسعود آذربایجانى و همکاران، روانشناسى اجتماعى، ص 250.
- 41ـ همان، ص 251.
- 42ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 70، ص 322.
- 43ـ نهجالفصاحه، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ح 3161.
- 44ـ محمّد محمدى رىشهرى، میزانالحکمة، ج 5، ص 558.
- 45ـ همان، ج 10، ص 92.
- 46ـ محمّد محمّدى رىشهرى، میزانالحکمة، ج 10، ص 94.
- 47ـ محمّدبن حسن حرّ عاملى، وسائلالشیعة، ج 1، ص 432.
- 48ـ نهجالفصاحة، ح 1975.
- 49ـ محمّدبن حسن حرّ عاملى، وسائلالشیعة، ج 1، ص 433.
- 50ـ محمّد محمّدى رىشهرى، میزانالحکمة، ج 10، ص 94.
- 51ـ علاءالدین متقى هندى، کنزالعمّال، ح 5849 / محمّدبن یعقوب کلینى، اصول کافى، ج 2، ص 72.
- 52. Psychoneurotic / neurotic.
- 53. A.H., Maslow, Motivation and Personality, p. 153.
- 54ـ دان دینک مایر، والدین مؤثر، فرزندان مسئول، ترجمه مجید رئیسدانا، ص 60.
- 55ـ محمّدبن یعقوب کلینى، اصول کافى، ج 2، ص 269.
- 56ـ حجرات: 12.
- 57ـ ام. رابین دیماتئو، روانشناسى سلامت، ترجمه محمد کاویانى و همکاران، ج 2، ص 582ـ584.
- 58ـ محمّدبن حسن حرّ عاملى، وسائل الشیعة، ج 15، ص 250.
- 59ـ عبدالواحدبن محمّد تمیمى آمدى، غررالحکم و دررالکلم، ص 451.
- 60ـ محمّدبن یعقوب کلینى، اصول کافى، ج 5، ص 537.
- 61ـ دوروتى کارنگى، آیین همسردارى، ترجمه مهسى شهلایى، ص 55.
- 62ـ عبدالواحدبن محمّد تمیمى آمدى، غررالحکم و دررالکلم، ص 254.
- 63ـ محمّدبن یعقوب کلینى، اصول کافى، ج 8، ص 244.
- 64ـ ر.ک: اون هارجر، مهارتهاى اجتماعى در ارتباطات فردى، ترجمه خشایار بیگى، ص 100ـ205.
- 65ـ آقاجمال خوانسارى، شرح غررالحکم، ج 5، ص 285.
- 66ـ همان، ص 344.
- 67ـ مریم: 69.
- 68ـ علاءالدین متقى هندى، کنزالعمّال، ج 2، ص 8.
- 69. Lewin Sohn & Graf.
- 70. Scherer et al.
- 71ـ مایکل آرگایل، روانشناسى شادى، ص 184.
- 72ـ مایکل آرگایل، روانشناسى شادى، ص 184.
- 73ـ همان، ص 185.
- 74ـ محمّدبن حسن حرّ عاملى، وسائل الشیعة، ج 2، ص 11، ح 24.
- 75ـ محمّد محمّدى رىشهرى، میزان الحکمة، ج 4، ص 436، ح 8452.
- 76ـ ر.ک: محمّدبن حسن حرّ عاملى، وسائل الشیعة، ج 2، ص 11، 64؛ ج 6، ص 236.
- 77ـ علاءالدین متقى هندى، کنزالعمّال، ج 7، ص 118.
- 78ـ ام رابین دماتئو، روانشناسى سلامت، ج 1، ص 392.
- 79ـ مایکل آرگایل، روانشناسى شادى، ص 187.
- 80ـ براى مطالعه بیشتر، ر،ک: سیدحسین شرفالدین، تحلیل اجتماعى صله رحم.
- 81ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 70، ص 265.
- 82ـ ام رابین دیماتئو، روانشناسى سلامت، ص 590.
- 83ـ محمّدبن یعقوب کلینى، اصول کافى، ج 2، ص 151.
- 84ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 51، ص 263.
- 85ـ محمّدبن یعقوب کلینى، اصول کافى، ج 2، ص 156.
- 86ـ همان.
- 87ـ محمّدبن یعقوب کلینى، اصول کافى، ج 2، ص 156.
- 88ـ محمّدتقى جعفرى، ترجمه و شرح نهجالبلاغه، ج 5، ص 88.
- 89ـ میرزا حسین نورى، مستدرک الوسائل، ج 15، ص 250.
- 90ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 93، ص 130.
- 91ـ همان، ج 7، ص 100.
- 92ـ همان، ج 71، ص 66.
- 93ـ عبدالواحدبن محمّد تمیمى آمدى، غررالحکم و دررالکلم، ص 407.
- 94ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 71، ص 97.
- 95ـ همان، ج 93، ص 160.
- 96ـ همان، ج 74، ص 174.
- 97ـ همان، ج 71، ص 60.
- 98ـ همان، ص 114.
- 99ـ همان، ج 72، ص 461.
- 100ـ همان.
- 101ـ همان، ص 49.
- 102ـ همان، ص 446.
- 103ـ همان، ص 461.
- 104ـ همان، ص 456.
- 105ـ همان، ص 460.
- 106ـ همان، ص 461.
- 107ـ همان، ص 456.
- 108ـ مایکل آرگایل، روانشناسى شادى، ص 94ـ105.
- 109. Ruch.
- 110. Carrell.
- 111ـ همان، ص 94.
- 112ـ همان.
- 113. Lundy.
- 114ـ همان، ص 107.
- 115ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 73، ص 60.
- 116ـ همان، ج 71، ص 275.
- 117ـ عبدالواحدبن محمّد تمیمى آمدى، غررالحکم و دررالکلم، ص 444.
- 118ـ محمّدبن حسن حرّ عاملى، وسائلالشیعة، ج 13، ص 35.
- 119ـ براى مطالعه بیشتر درباره رنگها، ر.ک: احمد صبورى اردوبادى، آیین بهزیستى در اسلام رنگ پوشاک، ج 2، ص 40 / ماکس لوشر، روانشناسى رنگها.
- 120ـ انسان: 21.
- 121ـ کهف: 31.
- 122ـ بقره: 69.
- 123ـ محمّدباقر مجلسى، سفینهالبحار، ج 2، ص 24.
- 124ـ محمّدباقر مجلسى، گزیده حلیهالمتقین، ص 11.
- 125ـ همان.
- 126ـ زینب جلالى، حجاب از دیدگاه روانشناسى، ص 11.
- 127ـ حسین واعظىنژاد، طهارت روح، ص 19و20.
- 128ـ همان، ص 19.
- 129ـ عبدالواحدبن محمّد تمیمى آمدى، غررالحکم و دررالکلم، ح 6103.
- 130ـ ورّامبن ابى فراس، تنبیه الخواطر و نزههالنواظر، ج 2، ص 120.
- 131ـ ویلیام جیمز، دین و روان، ترجمه مهدى قائنى، ص 169.
- 132ـ محمّدتقى جعفرى، نیایش حسین ع در بیابان عرفات، ص 3و4.
- 133ـ مایکل آرگایل، روانشناسى شادى، ص 258 به بعد.
- 134ـ حمید طاهردوست و همکاران، «تعیین عوامل مؤثر در شادکامى همسران کارکنان شرکت فولاد مبارکه اصفهان»، انوادهپژوهى، ش 11، ص 670 به بعد.