معرفت، سال هجدهم، شماره دوازدهم، پیاپی 147، اسفند 1388، صفحات 101-

    کارکرد خانواده از دیدگاه روان‏شناسى

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    داود حسینی / *کارشناس ارشد - روان شناسی بالینی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) / hosseini1343@gmail.com
    چکیده: 
    امروزه به تبع تغییر و تحولات گسترده در عرصه‏هاى اجتماعى و تأثیرپذیرى جوامع از فرهنگ‏هاى بیگانه و نیز هجمه گسترده برخى فرهنگ‏ها به ارزش‏ها و هنجارهاى ملى و سنتى، کارکرد خانواده دچار تغییرات بسیارى شده است. اما به رغم این تحولات، خانواده توانسته است نقش خود را در تعلیم و تربیت، انتقال افکار و ارزش‏ها، تأمین نیازهاى مادى و معنوى و انتقال مفاهیم عمیق اخلاقى و اجتماعى ایفا نماید.      بررسى کارکردهاى خانواده از موضوعاتى است که مورد توجه صاحب‏نظران رشته‏هاى مختلف مانند روان‏شناسى، جامعه‏شناسى و روان‏درمانگرى قرار گرفته، به گونه‏اى که برخى کارکردهاى خانواده را مى‏توان از مباحث بین‏رشته‏اى برشمرد.      اگر خانواده به دلایلى همچون فقر، بى‏سوادى، ناآگاهى اجتماعى و اقتصادى، و نداشتن تکیه‏گاه براى تأمین نیازهاى مادى و معنوى، قادر به انجام کارکردهاى خود نباشد، به‏ناچار اعضاى آن براى تأمین نیازهاى خود به خارج خانواده روى مى‏آورند و در نتیجه، دچار مشکلات رفتارى، ارزشى، اخلاقى و هنجارى مى‏شوند. این مقاله با بهره‏گیرى از روش توصیفى ـ تحلیلى و جمع‏آورى اطلاعات به روش کتابخانه‏اى، به بررسى این موضوع پرداخته است.  
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    کارکرد خانواده از دیدگاه روان‏شناسى

    با نگرش به منابع اسلامى

     داود حسینى1

     

    چکیده

    امروزه به تبع تغییر و تحولات گسترده در عرصه‏هاى اجتماعى و تأثیرپذیرى جوامع از فرهنگ‏هاى بیگانه و نیز هجمه گسترده برخى فرهنگ‏ها به ارزش‏ها و هنجارهاى ملى و سنتى، کارکرد خانواده دچار تغییرات بسیارى شده است. اما به رغم این تحولات، خانواده توانسته است نقش خود را در تعلیم و تربیت، انتقال افکار و ارزش‏ها، تأمین نیازهاى مادى و معنوى و انتقال مفاهیم عمیق اخلاقى و اجتماعى ایفا نماید.

         بررسى کارکردهاى خانواده از موضوعاتى است که مورد توجه صاحب‏نظران رشته‏هاى مختلف مانند روان‏شناسى، جامعه‏شناسى و روان‏درمانگرى قرار گرفته، به گونه‏اى که برخى کارکردهاى خانواده را مى‏توان از مباحث بین‏رشته‏اى برشمرد.

         اگر خانواده به دلایلى همچون فقر، بى‏سوادى، ناآگاهى اجتماعى و اقتصادى، و نداشتن تکیه‏گاه براى تأمین نیازهاى مادى و معنوى، قادر به انجام کارکردهاى خود نباشد، به‏ناچار اعضاى آن براى تأمین نیازهاى خود به خارج خانواده روى مى‏آورند و در نتیجه، دچار مشکلات رفتارى، ارزشى، اخلاقى و هنجارى مى‏شوند. این مقاله با بهره‏گیرى از روش توصیفى ـ تحلیلى و جمع‏آورى اطلاعات به روش کتابخانه‏اى، به بررسى این موضوع پرداخته است.

     

    کلیدواژه‏ها: خانواده، کارکرد، ایفاى نقش، ارتباط، کنترل، دخالت عاطفى.

    مقدّمه

    خانواده در ساختار جامعه، همچون «اتم» در ساختمان اجسام طبیعى است. در ساختمان «اتم» دو جزء اصلى به نام‏هاى «الکترون» و «پروتون» وجود دارد. این دو جزء در حال جذب و انجذاب یکدیگرند، با این تفاوت که هر یک نقش ویژه‏اى دارند. «پروتون» هسته مرکزى است و «الکترون» ضمن تکاپوى شبانه‏روزى، همواره بر گرد مرکز خود مى‏چرخد و از حوزه جاذبه محور مرکزى خود خارج نمى‏شود و از آن فاصله نمى‏گیرد و اگر نیروى شکننده اتم ـ که نیروى قهرى و غیرطبیعى است ـ این دو جز مکمل را از حوزه جذب و انجذاب یکدیگر خارج کند نیروى عظیمى رها مى‏شود که مى‏تواند ویرانى‏هایى نیز به بار آورد!

         زن و مرد دو جزء مکمل یکدیگر و سازنده «اتم خانواده» هستند. مرد «الکترون‏وار» بر محور وجود زن ـ که در حکم پروتون است ـ مى‏چرخد. براى اینکه این «اتم» متلاشى نگردد، مرد نباید از حوزه جذب و انجذاب همسر خویش خارج شود و زن نیز نباید جاذبه وجودى خود را در کشش شوهر از دست بدهد. همان‏گونه که اتم طبیعى مى‏تواند کارکردهاى بسیارى داشته باشد، اتم خانواده نیز که از دو جزء مکمل تشکیل شده است مى‏تواند کارکردهاى زیادى داشته باشد و اگر این اتم شکسته شود، نه تنها کارکردهاى لازم را نخواهد داشت، بلکه به یک نیروى مخرّب تبدیل خواهد شد که عرش الهى را به لرزه درخواهد آورد.

         از دیدگاه روان‏شناسى، خانواده یکى از نهادهاى زیربنایى بنیاد و از ساختارهاى اصلى جامعه به شمار مى‏آید که همگام با دیگر ساختارهاى جامعه در راه رشد و تعالى شخصیت انسان گام برمى‏دارد. این نهاد مقدس طى قرون متمادى و بخصوص در چند قرن اخیر، شکل‏هاى متفاوتى را تجربه کرده و در فرهنگ‏هاى گوناگون قالب‏هاى متفاوتى را به خود گرفته است. با وجود این، خانواده در شکل‏هاى مختلف آن همواره کارکردهاى مهمى را دارا بوده است.

         مطالعه کارکردهاى خانواده از دیرباز مورد توجه روان‏شناسى قرار گرفته است، به گونه‏اى که یکى از بخش‏هاى مهم روان‏شناسى خانواده‏درمانى است که به معضلات خانواده و ناتوانى خانواده در انجام وظایف و کارکردهاى ناقص و شیوه‏هاى درمان آنها مى‏پردازد. در کنار دیدگاه روان‏شناسى در زمینه کارکرد خانواده، اسلام هم با پیشینه بیش از 1400 سال، تشکیل خانواده را مورد تأکید قرار داده تا جایى که هیچ بنایى را محبوب‏تر از خانواده در نزد خداوند نمى‏داند2 و براى سلامت خانواده کارکردهایى را براى آن تعریف کرده است.

         با توجه به اهمیت خانواده، این نوشتار بر آن است که رویکرد روان‏شناسى به کارکردهاى خانواده را مورد بررسى قرار دهد و نگرش اسلام را در این زمینه جویا شود. بنابراین، سؤال اساسى این است که کارکردهاى خانواده از دیدگاه روان‏شناسى کدامند و نظر اسلام درباره آنها چیست؟

     

    کارکرد خانواده

    در زمینه کارکرد خانواده، هم روان‏شناسان و خانواده درمانگران و هم جامعه‏شناسان به بحث و بررسى پرداخته‏اند، و هریک به گونه‏اى براى خانواده کارکردهایى را بیان کرده‏اند.

         ویلیام آگبرن3 و کلارک تیبیتس4 دو تن از جامعه‏شناسان در سال 1934 شش کارکرد اساسى را براىخانواده مورد تأکید قرار دادند که عبارتند از: تولیدمثل، حمایت و مراقبت، جامعه‏پذیرى، تنظیم رفتار جنسى، عاطفه و همراهى و تأمین پایگاه اجتماعى.5 اگرچه خانواده کارکردهاى دیگرى هم دارد؛ مانند: آموزش، تربیت دینى، تأمین نیازهاى اقتصادى، رشد و تثبیت شخصیت و...، ولى شش موردیادشده از کارکردهاى مهم براى خانواده است.

         استین هاور و همکارانش، فرایند کارکرد خانواده را در طول پنج بعد مطرح کردند که عبارتند از: 1. انجام وظیفه؛ 2. ایفاى نقش؛ 3. ارتباط (از جمله ابراز عاطفى)؛ 4. دخالت عاطفى؛ 5. کنترل.6

        اگرچه این دو دیدگاه جامعه‏شناسانه و روان‏شناسانه در مورد کارکرد خانواده نقاط مشترکى با یکدیگر دارند، ولى از جهاتى با هم متفاوتند. اما آنچه داراى اهمیت است توجه به کارکرد خانواده در هر دو رشته علمى است و این امر اهمیت پرداختن به بحث کارکرد خانواده و انتظارى را که از خانواده مى‏رود روشن مى‏نماید. این مقاله به کارکردهاى خانواده از دیدگاه روان‏شناسى مى‏پردازد و نقشى را که اعضاى خانواده مى‏توانند در این زمینه داشته باشند مورد بررسى قرار مى‏دهد.

     

    فرایند کارکرد خانواده

         1. انجام وظیفه

    وظایف خانواده را مى‏توان به سه طبقه تقسیم کرد:7

    الف. وظایف پایه: شامل امورى از قبیل تأمین نیازهاى اولیه مانند خوراک، پوشاک، مسکن، امنیت و مراقبت بهداشتى مى‏باشد.

    ب. وظایف تحولى: وظایفى هستند که باید براى تضمین رشد سالم اعضا به موازات برآوردن نیازهاى اولیه زندگى مورد توجه قرار گیرند. این نیازها عبارتند از: فراهم آوردن زمینه آموزش و کمال خانواده، تأمین محبت، تکریم متقابل، درک متقابل، ایجاد صمیمیت میان همسران باهم و والدین با فرزندان.

    ج. وظایف بحرانى: وظایف خانواده در حوادث و رخدادها و مهارت توانایى مقابله با آنها را مورد توجه قرار مى‏دهد. این وظایف شامل رویارویى با وقایع غیرمنتظره همچون مرگ عضوى از اعضاى خانواده، بیمارى شدید یکى از اعضاى خانواده، از دست دادن شغل، و نقل‏مکان از یک شهر به شهر دیگر مى‏شوند.

         وظایف پایه، تحولى و بحرانى، سلسله مراتب دارند؛ بدین صورت که اگر وظایف پایه خوب انجام نگیرند ممکن نیست دیگر وظایف (تحولى و بحرانى) انجام پذیرند؛ چنانچه وظایف تحولى صورت نگیرند وظایف بحرانى هم خوب انجام نخواهند گرفت.

     

    ناتوانى در انجام وظیفه

    موفقیت خانواده در هر یک از وظایف پایه، تحولى و بحرانى سبب مى‏شود که خانواده از این لحاظ دچار کارکردى مطلوب باشد و آرامش نسبى در خانواده حاکم شود. اما شکست در هر یک از این وظایف، خانواده را دچار سردرگمى و ویرانى مى‏نماید.

         زندگى خانوادگى، نوعى زندگى اجتماعى است که بر پایه تعاون و همبستگى و همکارى اعضا سامان مى‏یابد. همان‏گونه که در زندگى اجتماعى، انسان‏ها بدون یارى همدیگر نمى‏توانند نیازهاى زیستى و روانى خود را برآورده نمایند، اعضاى خانواده نیز براى برآورده شدن نیازهایشان به یارى یکدیگر نیازمندند.

         عدم موفقیت در تأمین نیازهاى اولیه خانواده، عوارض ناگوارى را براى خانواده به همراه دارد. روى آوردن به سرقت و بزه‏کارى، و تن دادن به خودفروشى در بین زنان بخشى از آثار ناتوانى خانواده در انجام وظیفه پایه است. همچنین ناتوانى در انجام وظایف تحولى، خانواده را دچار مشکلات عاطفى و روانى مى‏کند. بسیارى از اختلالات و نارسایى‏هاى شخصیتى، خلقى و رفتارى ریشه در بى‏توجهى به انجام وظایف تحولى دارد. همه انسان‏ها نیازمند محبت، عاطفه و توجه دیگرانند و همچنین براى پرورش کمالات انسانى در خود، باید به دیگران محبت کنند.8 همچنان‏که آبراهام مزلو در هرم نیازهاى خود، از دوست داشتن و دوست داشته شدن به عنوان یک نیاز روحى نام مى‏برد؛ یعنى همان‏گونه که انسان از عاطفه و توجه خویش دیگران را بهره‏مند مى‏سازد، دوست دارد از عواطف و ابراز محبت دیگران بهره‏مند شود. بخصوص این ابراز محبت از سوى اعضاى خانواده براى آنها از اهمیت ویژه‏اى برخوردار است.9 اگر خانواده نتواند این نیاز اعضاى خود را ارضا کند، اعضاى آن دچار اختلالات روحى ـ روانى مى‏شوند.

         انجام وظایف در مرحله بحرانى از اهمیت خاصى برخوردار است. بیمارى یکى از عزیزان ممکن است از لحاظ عاطفى تکان‏دهنده باشد. فقدان فردى از اعضاى خانواده یا دوستى صمیمى، یکى از تنیدگى‏زاترین حوادثى است که فرد در زندگى خود بدان دچار مى‏شود و روند جبران آن ممکن است طولانى و دردناک باشد. خانواده و اطرافیان مى‏توانند نقش مؤثرى در کاهش تألمات روحى داشته باشند؛ تحمل مصایب را براى یکدیگر آسان‏تر کنند و با ابراز محبت و ارائه کمک‏هاى مادى و معنوى با بحران به وجود آمده مقابله نمایند.

         کوتاهى در انجام وظایف در مرحله بحرانى، مى‏تواند ضربات جبران‏ناپذیرى بر جاى گذارد. از آن‏رو که افراد داغ‏دیده، بیمار و غریب از مایه‏هاى عاطفى بیشترى برخوردارند و به خاطر سختى شرایطى که در آن واقع شده‏اند عواطفشان جریحه‏دار گردیده، نیاز به توجه بیشترى دارند. اگر اعضاى خانواده نتوانند در چنین موقعیت‏هاى دردآور مرهمى بر زخم‏هاى اطرافیان خود باشند، خانواده امید خود را به حیات از دست خواهد داد و دچار یأس و ناامیدى خواهد شد.10

        در منابع اسلامى نسبت به انجام وظیفه براى اعضاى خانواده سفارش‏هاى زیادى شده است، انجام وظیفه پایه به عنوان یکى از وظایف اساسى مردان، از اهمیت خاصى برخوردار است.

         پیامبر گرامى صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مى‏فرمایند: «از ما نیست کسى که از لحاظ مال و ثروت در وسعت باشد، اما بر اهل و عیالش سخت بگیرد.»11

        امام موسى کاظم علیه‏السلام مى‏فرمایند: «عیال مرد، اسیران او هستند؛ پس هر کس خدا به او نعمتى داده باید در مخارج اسیرانش توسعه بدهد، وگرنه ممکن است نعمت‏هایش گرفته شود.»12

        در مباحث حقوقى اسلام، زن و فرزندان به عنوان واجب‏النفقه مرد شناخته مى‏شوند؛ یعنى مرد باید هزینه‏هاى ضرورى همسر، از جمله غذا، مسکن و لباس و حتى وسایل زینت و آرایش وى مانند عطر و خضاب را تأمین نماید. پیامبر گرامى صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهمى‏فرمایند: «خوراک و پوشاک زنان به نحو متعارف بر شما واجب است.»13  امام صادق علیه‏السلام نیز مى‏فرمایند: «الکاد على عیاله کالمجاهد فى سبیل‏اللّه»؛14 کوشش در جهت برآوردن نیازهاى خانواده، مانند جهاد در راه خداوند است.

         اسلام در زمینه وظایف تحولى، به همسران سفارش مى‏کند که نسبت به یکدیگر با احترام و صمیمیت برخورد کنند. قرآن کریم مى‏فرماید: «هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ» (بقره: 187)؛ آنان لباس شما هستند و شما لباس آنانید. به تعبیر قرآن، همسران باید براى یکدیگر آرایشگر، آرامش‏بخش، محبت‏آفرین و کمال‏آفرین باشند.

         پیامبر گرامى صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مى‏فرمایند: «کسى که زن مى‏گیرد باید او را احترام کند.»15 حضرت على علیه‏السلامنیز در خطبه «عید قربان» در خصوص وظیفه مردان نسبت به همسرانشان مى‏فرماید: «در هر حال با ایشان مدارا کنید، و با آنان گفتارى نیک داشته باشید، شاید کردارشان را نیک سازد.»16

        با توجه به آیات و روایات، انجام وظایف یکى از اساسى‏ترین کارکردهاى خانواده از دیدگاه اسلام است و همسران علاوه بر تأمین نیازهاى مادى اعضاى خانواده و انجام وظایف پایه، نباید نسبت به وظایف تحولى، یعنى ابراز محبت و احترام به یکدیگر و سایر اعضاى خانواده، کوتاهى نمایند.

     

         2. ارتباط

    یکى دیگر از کارکردهاى خانواده، کارکرد ارتباط است. در نگاه اول، کلمه «ارتباط» کلمه‏اى تعریف شده و بى‏نیاز از توضیح به نظر مى‏رسد. اما اگر کمى دقت کنیم از خود خواهیم پرسید: راستى ارتباط یعنى چه؟ و عملکرد آن چگونه است؟

         بروکس و هیث17 ارتباط را فرایندى مى‏دانند که طى آن، اطلاعات، معانى و احساسات را از طریقپیام‏هاى کلامى و غیرکلامى با دیگران در میان مى‏گذاریم.18

        با توجه به بررسى‏هاى به عمل آمده، هر ارتباط سالم و سازنده‏اى از سه ویژگى مهم و کلیدى برخوردار است:

         1. سادگى و صداقت: در یک ارتباط سالم، اشخاص بدون پرده‏پوشى نقطه‏نظرهایشان را بیان مى‏کنند و احساسات خود را صادقانه در میان مى‏گذارند، خواه این احساسات مثبت و یا منفى باشد.

         2. همدلى و توجه: در یک ارتباط سالم، هریک از طرفین به احساسات و حال طرف مقابل بها مى‏دهد و مى‏کوشد تا او را درک کند.

         3. احساس امنیت و اعتماد: در یک ارتباط سالم، طرفین به یکدیگر اعتماد دارند و به اندازه کافى احساس امنیت‏خاطر مى‏کنند تا مسائل و مشکلات خود را به طرزى سازنده با هم در میان بگذارند.19

     

    انواع ارتباط: به طور کلى مى‏توان ارتباط بین اعضاى خانواده را به دو بخش کلامى و غیرکلامى تقسیم کرد:

         الف. ارتباط کلامى: بخش عظیمى از ارتباط زوج‏ها به وسیله جنبه‏هاى گفتارى، یعنى زبان و ابرازهاى کلامى، همراه است و این گفتار علاوه بر محتوا، از طریق تُن صدا، سرعت گفتار، مقدار گفتار و لحن آنها مى‏تواند اثرگذار باشد.

         ارتباط کلامى به دلیل آنکه روشن و صریح است، کمتر طرف مقابل را دچار سردرگمى و اشتباه مى‏کند و مى‏تواند نیاز گوینده را بهتر درک کند و به آن پاسخ مناسب دهد. از این‏رو، لازم است خانواده‏ها براى درک بیشتر یکدیگر زمانى را براى گفت‏وگوى با هم قرار دهند. این مسئله براى زنان از اهمیت بیشترى برخوردار است. زنى که دچار اضطراب است به طور غریزى احساس مى‏کند به گفت‏وگو درباره احساساتش و نیز مسائل احتمالى مرتبط با احساساتش نیازمند است.

         زنان براى آنکه احساس بهترى کسب کنند، درباره مسائل گذشته و آینده و حتى مسائلى که راه‏حلى براى آنها وجود ندارد، صحبت مى‏کنند. هرچه بیشتر حرف مى‏زنند و توضیح مى‏دهند، احساس بهترى پیدا مى‏کنند.

         ب. ارتباط غیرکلامى: ارتباط غیرکلامى بسته به بافت ارتباط، اهداف مختلفى را برآورده مى‏سازد. ارتباط غیرکلامى مى‏تواند به طور کامل جایگزین گفتار شود. مثلاً، یک شخص کر و لال را در نظر بگیرید. او براى برقرارى ارتباط، فقط از دست‏هایش استفاده مى‏کند. ما نیز گاهى اوقات اصلاً نمى‏توانیم از کلمات استفاده کنیم، به همین دلیل به حرکات بدن خود متوسل مى‏شویم.

         رفتارهاى غیرکلامى علاوه بر اینکه مکمل گفتارند، حالات عاطفى را نیز مى‏رسانند و بر غناى کلماتى که نشانگر حالات هیجانى ما هستند مى‏افزایند. براى مثال، هنگام خوشحالى لبخند مى‏زنیم و در مواقع تعجب نفس نفس مى‏زنیم.

         رفتار غیرکلامى به عنوان یکى از اجزاى جدانشدنى فرایند ارتباط، تأکید ما را بر بخش‏هاى کلامى مى‏افزاید و به تنظیم جریان ارتباط سخنگو و شنونده کمک مى‏کند.20

        در تعالیم و توصیه‏هاى اسلام، به ارتباط سالم بین اعضاى خانواده سفارش‏هاى زیادى شده است. قرآن کریم در ارتباط مردان با همسرانشان مى‏فرماید: «وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ» (نساء: 19)؛ با آنان به شایستگى ارتباط برقرار کنید.

         اسلام براى استحکام بناى خانواده به زوجین سفارش مى‏کند که به یکدیگر محبت نمایند و این محبت را در رفتارهاى کلامى و غیرکلامى خود نشان دهند. رسول گرامى صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در جواب زنى به نام حولاء که از وظیفه زن نسبت به همسر خود سؤال کرد، فرمودند: «... اى حولاء حق مرد بر همسرش این است که به خانه‏اش پایبند باشد، با او مهربانى کند و محبت بورزد و نسبت به او دلسوز باشد.»21

        نشستن زوجین در کنار هم و گفت‏وگو کردن با هم، از اعتکاف در مسجدالنبى برتر دانسته شده است. پیامر گرامى صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهمى‏فرمایند: «نشستن مرد نزد همسرش، نزد خداوند از اعتکاف در مسجد من (مسجدالنبى) برتر است.»22

        همه این آیات و روایات اهمیت ارتباط سالم و آرامش‏بخش اعضاى خانواده با یکدیگر را مى‏رساند. در روابط سالم و صحیح، طرفین در مبادله عواطف و احساسات در فضایى مناسب مشارکت مى‏نمایند، با یکدیگر هماهنگى پیدا مى‏کنند و در این ارتباط عاطفى، تبادل محبت و عواطف به وجود مى‏آید و کمبود توجه و احساسات مثبت از سوى اطرافیان جبران مى‏شود و خلأ عاطفى از میان مى‏رود. این نوع رابطه مى‏تواند به صورت ابراز علاقه، گفت‏وگوهاى دوطرفه و درک طرف مقابل نمایان شود.

     

         3. نقش‏ها

    یکى از کارکردهاى دیگر خانواده تعیین نقش‏هاست. نقش‏ها در قالب «رفتارهاى توصیه شده و تکرارى موجود در مجموعه‏اى از فعالیت‏هاى دوجانبه با سایر اعضاى خانواده» تعریف شده است.23

        انجام وظیفه نیازمند این است که تخصیص نقش متناسبى وجود داشته باشد و اعضاى خانواده فعالیت‏هاى خواسته شده را بر اساس تخصیص نقش، انجام دهند. نقش‏ها باید تخصیص یابند، توافق صورت گیرد و به عمل درآیند. همچنین باید اعضاى خانواده با یکدیگر یکپارچه گردند. براى اینکه یک وظیفه به نحو شایسته‏اى انجام گیرد، باید نقش‏ها همه آنچه را که باید انجام شود دربر گیرند.

         تعیین نقش‏ها در خانواده براى اعضاى خانواده از اهمیت خاصى برخوردار است و در ایجاد آرامش روانى بسیار مؤثر است.

         در خانواده‏هاى سنتى بسیارى از نقش‏ها وجود دارد که باید یکى از اعضاى خانواده آن را به عهده بگیرد، ولى به شیوه‏هاى رسمى و تقسیم کار تخصیص نمى‏یابد، بلکه بیشتر به صورت الگوهاى عادتى نقش اختصاص مى‏یابد. مثلاً، زنان خانه کارکردهاى داخل خانه را انجام مى‏دهند و مردان و کودکان کارهاى خارج از خانه را بر عهده مى‏گیرند. در میان زنان هم نوعى تخصیص نقش صورت مى‏گیرد. کارهاى سنگین و مهم خانواده بر عهده مادر خانواده و کارهاى سبک و ساده بر عهده دختران گذاشته مى‏شود و همچنین در میان مردان.

         براساس الگوى مک مستر، نقش‏هاى خانواده به دو بخش متمایز تقسیم مى‏گردند: نقش‏هاى «ضرورى» و «سایر نقش‏ها».

         کارکردهاى ضرورى، شامل تأمین امور مادى، تغذیه، حمایت اعضاى خانواده، ارضاى جنسى زن و شوهر، ایجاد مهارت‏هاى زندگى و حفظ و کنترل نظام خانواده مى‏شود.

         «ایجاد مهارت‏هاى زندگى» شامل حمایت فرزندان در مدرسه، مساعدت اعضاى بالغ در کسب و حفظ شغل و یارى آنها در رشد شخصى‏شان مى‏شود. «کنترل و حفظ سیستم‏ها دلالت بر تأمین سرپرستى خانواده و فرایند تصمیم‏گیرى، حفظ مرزهاى خانواده و حفظ و تحقق هنجارهاى آن دارد.»24

        سایر نقش‏هاى خانواده عبارتند از: کارکردهایى که ویژگى خانواده‏هاى خاصى است که معمولاً دچار مشکلات مى‏شوند؛ مانند «سپر بلا»، «فرشته خانواده» و «ستمکش خانواده».25

        قرآن کریم در تخصیص نقش به منظور کارکردى سالم براى خانواده، برخى از نقش‏هاى ضرورى و نقش کنترل و حفظ نظام‏هاى خانواده را به مرد خانواده سپرده است تا تأمین امور مادى خانواده، حمایت از اعضاى خانواده، سرپرستى خانواده و فرایند تصمیم‏گیرى و حفظ مرزهاى خانواده محقق شود؛ آنجا که مى‏فرماید: «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ‏اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ»(نساء: 34)؛ مردان سرپرست زنان هستند؛ زیرا خداوند برخى از انسان‏ها را بر برخى دیگر برترى بخشیده است، و نیز از آن‏روى که =مردان از اموال خویش [براى زنان] خرج مى‏کنند.

         امام باقر علیه‏السلام در زمینه تقسیم کار و اختصاص نقش که رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله براى حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام و امیرالمؤمنین علیه‏السلام در نظر گرفتند مى‏فرماید: «چند روزى از ازدواج فاطمه علیهاالسلام و امیرالمؤمنین علیه‏السلامنگذشته بود که خدمت پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله رسیدند و از ایشان تقاضا کردند کارها را میان آن دو تقسیم کند. رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله کارهاى خانه را به فاطمه علیهاالسلام سپردند و مسئولیت‏هاى خارج از منزل را به على علیه‏السلام واگذار کردند.» امام باقر علیه‏السلاممى‏فرماید: «فاطمه علیهاالسلام فرمود: تنها خدا مى‏داند که بازداشتن من از وظایف مردان چقدر مرا خوشحال کرد.»26

        یکى از نکات مهم در این زمینه پایبند بودن اعضاى خانواده به تقسیم نقش و انجام وظایف محوله به آنهاست. اگر اختصاص نقش صورت بگیرد ولى اعضاى خانواده از نقش خود رضایت نداشته باشند نظام خانواده دچار مشکل مى‏شود. در سایه تقسیم نقش پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و رضایتمندى دخترش، بالاترین آرامش براى فاطمه علیهاالسلام ایجاد شد که از آن پس در پناه تلاش‏هاى اقتصادى و معیشتى همسر بزرگوار و مهربان خود به خانه‏دارى و تربیت فرزندان پرداخت.

         امام صادق علیه‏السلام مى‏فرمایند: «در سایه تقسیم نقشى که پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله بین فاطمه علیهاالسلام و امیرالمؤمنین علیه‏السلام ایجاد کرد، امیرالمؤمنین هیزم‏کشى مى‏کرد و آب مى‏آورد و جارو مى‏کرد و فاطمه علیهاالسلامگندم را آرد مى‏کرد و خمیر مى‏نمود و نان مى‏پخت.»27

     

         4. دخالت عاطفى

    یکى از نیازهاى اساسى اعضاى خانواده، نیازهاى عاطفى و هیجانى آنهاست که عبارتند از: دوست داشتن، مورد محبت قرار گرفتن، عشق ورزیدن به دیگران، مورد حمایت قرار گرفتن از سوى اعضاى خانواده، شاد شدن به وسیله اعضاى خانواده و شاد کردن آنها و مانند اینها. بعضى از نیازهاى عاطفى مى‏تواند توسط افراد خارج از خانواده برآورده شود؛ مانند دوران طبیعى رشد و مقطع نوجوانى که گرایش نوجوان به همسالان زیاد است و از طریق دوستان و همسالان بعضى از نیازهاى عاطفى خود را ارضا مى‏کند. اما محیطى که به شکل آرمانى مى‏تواند نیازهاى هیجانى و عاطفى اعضاى خود را ارضا نماید خانواده است.

         یکى از کارکردهاى خانواده که هم در الگوى مک مستر و هم الگوى فرایند مورد اشاره قرار گرفته، «دخالت عاطفى» است. استینهاور و همکارانش، دخالت عاطفى را این‏گونه تعریف کرده‏اند: «درجه و کیفیت علاقه و نگرانى اعضاى خانواده نسبت به یکدیگر را دخالت عاطفى مى‏گویند.»28

        براساس اینکه اعضاى خانواده چقدر به یکدیگر علاقه دارند، نسبت به یکدیگر احساس وظیفه مى‏کنند و با یکدیگر درمى‏آمیزند و شدت این آمیختگى چقدر است، دخالت عاطفى به انواع مختلف تقسیم مى‏شود.

         الگوى مک مستر و الگوى فرایند انواع دخالت عاطفى و درجه آمیختگى اعضاى خانواده را این‏گونه فهرست کرده‏اند:

    الف. عدم دخالت (یا فقدان دخالت): اعضاى خانواده بیشتر «مانند غریبه‏ها در خانه‏اى بزرگ» زندگى مى‏کنند. آنها غالبا تنها هستند، کار به کار دیگرى ندارند، مشکل دیگرى مشکل او نمى‏باشد. هریک از اعضاى این خانواده به فکر این است که مشکل خود را حل کند و گلیم خود را از آب بیرون بکشد، در مقابل غم و رنج سایر اعضاى خانواده غمگین و رنجور نمى‏شوند. اعضاى این خانواده کامروا نیستند.

    ب. علاقه (یا دخالت): در چنین خانواده‏اى به نظر مى‏رسد آمیختگى اعضاى خانواده با یکدیگر، از احساس وظیفه و نیازى نشأت مى‏گیرد که یک عضو نسبت به کنترل عضو دیگر دارد.

    ج. آمیختگى خودخواهانه: در اینجا عضوى از خانواده به منظور حفظ احساسات ارزشمند خویش با عضو دیگر همراه مى‏شود، نه به خاطر مراقبت یا نگرانى واقعى نسبت به وى، بلکه براى برآورده کردن نیاز خود.

    د. دخالت دلسوزانه: با توجه به درک واقعى نیازهایى که هر فرد از اعضاى خانواده با آنها دست به گریبان است، به سایر اعضا علاقه نشان مى‏دهد و این علاقه به پاسخ‏هایى مى‏انجامد که این نیازها را برآورده مى‏سازد.29

        اسلام به عنوان دینى جامع، به نیازهاى عاطفى توجه کافى مبذول داشته و تربیت انسان‏هایى حساس نسبت به نیازهاى عاطفى دیگران را وجهه همت خویش قرار داده است و از راه‏هاى گوناگون، از جمله ایجاد نگرش صحیح به مسئله و ترغیب آنان و نیز ارائه الگوهاى عملى، کوشیده براى برآوردن این نیاز اساسى بسترهاى مناسب را فراهم آورد.

         پیامبر گرامى صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مى‏فرمایند: «این سخن مرد که به همسرش مى‏گوید: تو را دوست دارم هرگز از دل زن بیرون نمى‏رود.»30

        محبت در قلب زن نسبت به همسرش، و عشق در قلب مرد نسبت به همسرش از نشانه‏هاى وجود خداوند، و از نعمت‏هاى خاص پروردگار است و موجب صفا و صمیمیت در زندگى مى‏شود و باید در جهت تداوم این عشق و محبت کوشید. خداوند در حدیثى قدسى مى‏فرماید: «آفریده‏ها عیال من هستند، محبوب‏ترین آنها نزد من، مهربان‏ترین ایشان به آفریده من است، و آنکه در راه برطرف کردن نیازشان سعى و کوشش بیشترى دارد.»31

     

         5. کنترل

    این بُعد از کارکرد خانواده، از تأثیرات اعضاى خانواده بر یکدیگر شکل مى‏یابد. اعضاى خانواده مى‏توانند رفتار یکدیگر را کنترل کنند. کنترل با سبک صحیح و ابزارهاى مناسب مى‏تواند موجب سازندگى و بالندگى اعضاى خانواده شود و در مقابل، سبک‏هاى کنترل غلط، بى‏تفاوتى، بى‏نظمى و تنبلى را بر خانواده حاکم مى‏نماید.

         روان‏شناسان چهار سبک پایه براى کنترل رفتار اعضاى خانواده ارائه کرده‏اند: خشک، انعطاف‏پذیر، بى‏تفاوت و هرج و مرج.32

    1. کنترل خشک:33 اعضاى خانواده براى اینکه دچار مشکل نشوند سعى مى‏کنند رفتار یکدیگر را کنترل کنند.یکى از سبک‏هاى کنترل که ممکن است بر خانواده حاکم شود، سبک کنترل خشک است؛ با یک مقرّرات ثابت و غیرمنعطف و بدون در نظر گرفتن موقعیت‏هایى که ممکن است براى خانواده پیش بیاید و نیاز به هماهنگى با آنها باشد. این سبک از کنترل قابلیت پیش‏بینى بالایى دارد، اما سازندگى آن پایین است و قابلیت سازگارى با تغییرات احتمالى در خانواده را ندارد. مثلاً، اگر فرد جدیدى به اعضاى خانواده افزوده شود یا یکى از اعضا خانواده را ترک کند، ساختار خانواده به هم خواهد ریخت و احتمالاً این سبک کنترل موفقیتى نخواهد داشت.

         نتیجه این سبک کنترل در خانواده معمولاً انهدام، رفتار پرخاشگرانه، کشمکش قدرت و انتقال خشم به بیرون از خانواده خواهد بود.34

    2. سبک‏هاى انعطاف‏پذیر کنترل: در کنترل به سبک انعطاف‏پذیر، اعضاى خانواده نوعى کنترل و محدودیت بر یکدیگر اعمال مى‏کنند ولى این کنترل مانع از استقلال و آزادى فکرى همدیگر نمى‏شود. این نظارت بر رفتار یکدیگر سازنده و در جهت رشد و تعالى اعضاى خانواده است. مقرّرات موجود بر کنترل رفتار در این سبک انعطاف‏پذیر است و به نحو مقتضى با موقعیت‏هاى جدیدى که رخ مى‏دهد تغییر مى‏کند.

         این سبک به انجام وظیفه اعضاى خانواده کمک مى‏کند؛ زیرا جوهره حمایتى و آموزشى آن اعضاى خانواده را به سوى شراکت و یکى شدن با آرمان‏ها و نقش‏هاى خانواده سوق مى‏دهد.35

    3. سبک‏هاى بى‏تفاوت: اعضاى خانواده خواسته‏هاى خود را آن‏گونه که مى‏خواهند بدان دست یابند دنبال مى‏کنند بدون اینکه از سوى دیگر اعضا احساس کنترل و تأثیرگذارى داشته باشند. آزادى مطلق حکمفرماست. کسى با کسى کارى ندارد، مى‏گذارند هر کس هر کارى مى‏خواهد انجام دهد. دیگرى دخالتى در کار او نمى‏کند.

         در خانواده‏هاى بى‏تفاوت همه چیز به حال خود است. تنبلى و بى‏سرانجامى بیش از سازمان‏یافتگى و عمل رواج دارد. معمولاً انجام وظیفه ضعیف است و اغلب مشکلاتى در روابط و تخصیص نقش وجود دارد. کودکان برخاسته از این خانواده‏ها اغلب رفتار ناامن و توجه‏طلب دارند، و کنترل تکانه و انضباط ضعیفى نشان مى‏دهند. ورود به مدرسه که همرنگى با هنجارهاى خاص رفتارى را طلب مى‏کند مى‏تواند براى آنها مشکل‏زا باشد.36

    4. سبک‏هاى هرج و مرجى کنترل: این سبک‏ها در یک طیف گسترده‏اى قابل تغییر است و از سبک خشک تا منعطف و بى‏تفاوت اعمال مى‏شود. هیچ‏کس نمى‏تواند پیش‏بینى کند که اعضاى خانواده چه چیزى را مى‏توانند انتظار بکشند. تغییر در سبک‏هاى کنترل بر اساس هوا و هوس اعضاى خانواده صورت مى‏گیرد، نه بر اساس موقعیت خاص و نیازهاى خانواده.

         از آن‏رو که یک کنترل مشخص و هماهنگ با نیازها وجود ندارد، فرزندان این خانواده از ثبات روحى و روانى برخوردار نیستند. بى‏ثباتى و هرج و مرج مشخصه این خانواده‏هاست و بروز رفتارهاى اخلاقى نابهنجار در تعاملات فردى و اجتماعى آنها کاملاً مشهود است.37

        الگویى که آموزه‏هاى اسلامى در زمینه دخالت‏هاى عاطفى اعضاى خانواده مى‏دهد، الگوى مسئولیت سرپرست خانواده نسبت به سایر اعضاى آن مى‏باشد.

         قرآن کریم مى‏فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارا» (تحریم: 6)؛ اى کسانى که ایمان آورده‏اید، خود و خانواده خود را از آتش‏دوزخ‏نگاه دارید.

         مرد به عنوان سرپرست خانواده وظیفه دارد خود و اعضاى خانواده را در جهت رشد متعادل و کمال انسان کمک کند و از مسائلى که موجب اختلال در کارکرد خانواده مى‏شود جلوگیرى نماید.

         علّامه مجلسى در ذیل آیه 6 سوره «تحریم» مى‏نویسد: براى اینکه سرپرست خانواده بتواند وظیفه و مسئولیت خود را نسبت به اعضاى خانواده انجام دهد باید به چند مسئله توجه کند:

         1. دعوت اعضاى خانواده به بندگى خداوند؛

         2. فراهم کردن زمینه آموزش و فرایض و مسائل اخلاقى و تربیتى؛

         3. باز داشتن اعضاى خانواده از گرایش به رذایل و ناهنجارى‏ها؛

         4. تشویق آنان به انجام کارهاى پسندیده و فضایل انسانى.38

        اسلام از رفتارهاى مستبدانه و سختگیرانه با اعضاى خانواده منع مى‏کند39 و رعایت رفتار پسندیده را کمترین کارى مى‏داند که براى استمرار صمیمیت در میان همسران لازم است.40

        آموزه‏هاى اسلام با رد بى‏تفاوتى نسبت به سرنوشت اعضاى خانواده، آنان را مسئول اتفاقات و وقایع خانواده مى‏داند و توصیه مى‏کند که نسبت به سرنوشت یکدیگر حساس باشند.

         پیامبر گرامى صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مى‏فرمایند: «کلکم راعٌ و کلکم مسئول عن رعیته»؛41 همه شما مراقب و نگاهبان یکدیگرید و از آن سؤال مى‏شود.

     

    نتیجه‏گیرى

    در این مقاله سعى کردیم کارکرد خانواده را از دیدگاه روان‏شناسى و با نگرش به منابع اسلامى مورد بررسى قرار دهیم، نتایج ذیل قابل بیان است:

         1. روان‏شناسان و جامعه‏شناسان، پنج کارکرد اساسى براى خانواده بیان کرده‏اند که عبارتند از: انجام وظیفه، ایفاى نقش، ارتباط، دخالت عاطفى، و کنترل.

         2. وظایف خانواده، به سه طبقه قابل تقسیم است: وظایف پایه، وظایف تحولى و وظایف بحرانى. عدم توفیق در انجام وظایف در هریک از مراحل، خانواده را با مشکلات جدى مواجه مى‏کند.

         3. از دیدگاه اسلام انجام وظیفه در تأمین نیازهاى واجب‏النفقه جهاد در راه خدا دانسته شده است.

         4. ارتباط اعضاى خانواده، اعم از کلامى و غیرکلامى، موجب آرامش روانى آنها و برتر از اعتکاف در مسجدالنبى دانسته شده است.

         5. انجام نقش‏ها در خانواده باید براساس توافق صورت گیرد و متناسب با توانایى اعضاى خانواده باشد.

         6. اعضاى خانواده باید نسبت به سرنوشت یکدیگر احساس مسئولیت نمایند و دخالت عاطفى آنها براساس دخالت دلسوزانه باشد.

         7. کنترل اعضاى خانواده به وسیله یکدیگر و ابزارهاى مناسب، مى‏تواند موجب بالندگى اعضاى خانواده شود.

     

    ···  منابع

    ـ بارکر، فیلیپ، خانواده‏درمانى پایه، ترجمه محسن دهقانى و زهره دهقانى، تهران، رشد، 1382.
    ـ برنشتاین، روبرت و مرى لن گیراند، وابستگى سالم، ترجمه مهدى قراچه‏داغى، تهران، پیک بهار، 1383.
    ـ بستان، حسین، اسلام و جامعه‏شناسى خانواده، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1383.
    ـ جمعى از مؤلفان، روان‏شناسى اجتماعى با نگرش به منابع اسلامى، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1382.
    ـ جمعى از مؤلفان، روان‏شناسى رشد، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1375.
    ـ حرّ عاملى، محمّدبن حسن، وسائل‏الشیعه، بیروت، دارالتراث العربى، بى‏تا.
    ـ شرفى، محمّدرضا و همکاران، دانش خانواده، تهران، سمت، 1383.
    ـ کلینى، محمّدبن یعقوب،اصول‏کافى،تهران،مکتبه‏الاسلامیة،1379.
    ـ ـــــ ، فروع کافى، تهران، مکتبة الاسلامیة، 1379.
    ـ مجلسى، محمّدباقر، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث‏العربى، 1403.
    ـ مینوچین، سالوادر و اچ. چارلز فیشمن، فنون خانواده‏درمانى، ترجمه فرشاد بهارى و فرح سیا، تهران، رشد، 1381.
    ـ نورى، میرزاحسین، مستدرک‏الوسائل، بیروت، مؤسسه آل‏البیت، 1408، چ دوم.
    ـ هارجى، اون و همکاران، مهارت‏هاى اجتماعى در ارتباطات میان‏فردى، ترجمه خشایار بیگى و مهرداد فیروزبخت، تهران، رشد، 1377.
    - Hauer, Stein & other, The Process Model of Family Functioning, New York, Basic Book, 1984.

    • پى نوشت ها
      1 کارشناس ارشد روان‏شناسى، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس‏سره. تاریخ دریافت: 10/3/88 ـ تاریخ پذیرش: 20/10/88.
      2ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 103، ص 222.
      3. William Ogburn.
      4. Clark Tibbitts.
      5ـ حسین بستان، اسلام و جامعه‏شناسى خانواده، ص 67.
      6. Stein Hauer & others, The Process Model of Family Functioning Canadian Journal of Psychiary, 1984, p. 19.
      7ـ حسین بستان، اسلام و جامعه‏شناسى خانواده، ص 79.
      8ـ جمعى از مؤلفان، روان‏شناسى اجتماعى با نگرش به منابع اسلامى، ص 355.
      9ـ محمّدرضا شرفى و همکاران، دانش خانواده، ص 110.
      10ـ همان، ص 354.
      11ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 104، ص 69.
      12ـ میرزا حسین نورى، مستدرک‏الوسائل، ج 2، ص 643.
      13ـ محمّدبن حسن حرّ عاملى، وسائل‏الشیعه، ج 21، ص 567، ب «سقوط نفقة الزوجه».
      14ـ محمّدبن یعقوب کلینى، کافى، ج 5، ص 88.
      15ـ میرزا حسین نورى، مستدرک‏الوسائل، ج 1، ص 462، ب 49.
      16ـ محمّدبن حسن حرّ عاملى، وسائل‏الشیعه، ج 14، ص 130.
      171. Brooks & Heath.
      18ـ اون هارجى و همکاران، مهارت‏هاى اجتماعى در ارتباطات میان فردى، ص 20، به نقل از: بروکس و هیث، ص 80.
      19ـ روبرت برنشتاین و مرى لن گیراند، وابستگى سالم، ص 52.
      20ـ اون هارجى و همکاران، مهارت‏هاى اجتماعى در ارتباطات میان‏فردى، ص 51ـ52.
      21ـ میرزا حسین نورى، مستدرک‏الوسائل، ج 14، ص 244.
      22ـ محمّدبن حسن حرّ عاملى، وسائل‏الشیعه، ج 14، ص 76.
      23ـ فیلیپ بارکر، خانواده‏درمانى پایه، ص 100، به نقل از: استین هاور و همکاران.
      24ـ همان.
      25ـ همان.
      26ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 43، ص 81.
      27ـ همان، ج 43، ص 151.
      28. P. D. Steinhauer & other, The Process Model of Family Functioning, p. 88.
      29ـ فیلیپ بارکر، خانواده‏درمانى پایه، ص 102.
      30ـ محمّدبن یعقوب کلینى، فروع کافى، ج 5، ص 569.
      31ـ محمّدبن یعقوب کلینى، اصول کافى، ج 2، ص 199.
      32ـ همان، ص 103.
      33. Rigid Control.
      34ـ سالوادر مینوچین و اچ. چارلز فیشمن، فنون خانواده‏درمانى، ص 310.
      35ـ فیلیپ بارکر، خانواده‏درمانى پایه، ص 103.
      36ـ همان، ص 103.
      37ـ جمعى از مؤلفان، روان‏شناسى رشد، ج 2، ص 871.
      38ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 71، ص 86.
      39ـ همان، ج 76، ص 366.
      40ـ همان، ج 79، 267.
      41ـ همان، ج 75، ص 38، ب 35، ح 36.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حسینی، داود.(1388) کارکرد خانواده از دیدگاه روان‏شناسى. فصلنامه معرفت، 18(12)، 101-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    داود حسینی."کارکرد خانواده از دیدگاه روان‏شناسى". فصلنامه معرفت، 18، 12، 1388، 101-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حسینی، داود.(1388) 'کارکرد خانواده از دیدگاه روان‏شناسى'، فصلنامه معرفت، 18(12), pp. 101-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حسینی، داود. کارکرد خانواده از دیدگاه روان‏شناسى. معرفت، 18, 1388؛ 18(12): 101-