معرفت، سال ششم، شماره دوم، پیاپی 21، تابستان 1376، صفحات 70-

    فرایند ارزیابى پایگاه هاى اجتماعى

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    سیدحسین شرف الدین / *استاد - گروه جامعه‌شناسی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) / sharaf@qabas.net
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    فرایند ارزیابى پایگاه هاى اجتماعى

    سیدحسین شرف الدین

     

    مقدمه

    نابرابرى و شکل بندى لایه اى یکى از واقعیات مأنوس و در عین حال، ناخوشایند زندگى اجتماعى است. این خصوصیت تا آنجا که اسناد تاریخى، مشاهدات مردم شناختى و پژوهش هاى جامعه شناختى نشان مى دهد، از کهن ترین و با سابقه ترین خصایص نظام اجتماعى به شمار مى آید.

    چینش و سازماندهى قهرى یا قراردادى افراد در موقعیت هاى گوناگون اجتماعى، بسته به نوع تفاوت هاى موجود میان آنها(1) و بالتبع توزیع نابرابر امکانات، ارزش ها، فرصت ها، پاداش ها و امتیازات مورد تقاضاى همگان، از جمله ویژگى هاى عام و بارز همه جوامع انسانى است.

    پتیریم آ. سوروکین در توصیف کلى این لایه بندى سلسله مراتبى مى نویسد: «لایه اى بودن ساختمان جامعه به معناى متفاوت بودن یک جمعیت مفروض به صورت طبقاتى است که از لحاظ "سلسله مراتب" بر روى هم قرار گرفته اند. این وضع در وجود لایه هاى فوقانى و تحتانى تجلّى مى یابد. اساس و عصاره این وضع، توزیع نابرابرانه اى است که از لحاظ حقوق و امتیازات، وظایف و مسؤولیت ها، ارزش ها و محرومیت هاى اجتماعى، قدرت و نفوذ در بین اعضاى یک جامعه وجود دارد... اگر شؤون اقتصادى اعضاى یک جامعه نابرابر باشد، یعنى اگر در میان آنها غنى و فقیر هر دو وجود داشته باشد، آن جامعه از «لحاظ اقتصادى» لایه اى است، گو اینکه قانون اساسى اش آن جامعه را "جامعه افراد برابر" ذکر کرده یا نکرده باشد; اگر در داخل یک گروه درجات اجتماعى با توجه به قدرت و آبرو و افتخارات و عناوینى که بر آنها مترتب است، به صورت سلسله مراتبى بر روى هم قرار گرفته باشند و عده اى فرمانروایى کنند و دیگران فرمانبردارى، در این صورت، صرف نظر از مراسمى که داشته باشد (پادشاهان، مدیران عامل، دربانان، کارفرمایان و...)، در هرحال، واقعیات ذکر شده بدین معناست که گروه مورد نظر، "از لحاظ سیاسى" لایه اى است... اگر اعضاى یک جامعه به صورت گروه هاى متفاوت شغلى با یکدیگر تفاوت داشته باشند، برخى مشاغل آبرومندتر از مشاغل دیگر شمرده شوند، اگر اعضاى یک گروه شغلى به "کارفرمایان" برخوردار از قدرت هاى مختلف، و "اعضاى" زیردست کارفرمایان تقسیم شده باشند، چنین گروهى "از لحاظ شغلى" لایه اى است، صرف نظر از اینکه کارفرمایان انتخابى باشند یا انتصابى و صرف نظر از اینکه موفقیت خود را به ارث به دست آورده باشند یا به همت و تلاش به چنان موفقیتى نایل آمده باشند.»(2)

    آنچه پس از توصیف فوق، حایز اهمیت است، توجیه یا تبیین هنجارى این واقعیت و یا به معناى دقیق تر، دریافت منطق عملى نظام اجتماعى در این ارزشگذارى تشکیکى و یافتن پاسخ به سؤالاتى از این سنخ است:

    چرا و بر چه اساس، در جامعه، نابرابرى هاى ناشى از اعمال شاخص هاى جنسى، سنّى، بدنى، ذهنى ـ روحى، ملى، عقیدتى، مالى، علمى، اجتماعى، حقوقى و سیاسى تأیید، توجیه و تا حد زیاد تلقى به قبول شده است؟

    چرا على رغم اهمیت و ضرورت پایگاه هاى گوناگون و نقش هاى متناظر آنها براى جامعه، موقعیت و اعتبار متفاوتى در سلسله مراتب پیوستار ارزش هاى اجتماعى، به هر یک اعطا شده است؟

    و بالاخره، بر چه اساس و با کدام معیار، امتیازات و پاداش هاى ملحوظ براى پایگاه هاى گوناگون، محاسبه مى شوند؟

    پاسخ هرچند اجمالى و مبهم به سؤالات فوق و سؤالاتى از این قبیل، ضرورت بحث از «ارزیابى» را به میان مى کشد.

    ارزیابى پایگاه اجتماعى

    ارزیابى پایگاه اجتماعى فرایندى است که از طریق آن، جایگاه مشخص هر پایگاه در ساختار اجتماعى یا به عبارتى بر روى پیوستار ارزش هاى اجتماعى معیّن مى گردد. اوصافى همچون بهتر و بدتر، عالى و پست، فرادست و فرودست، که در معرفى پایگاه هاى گوناگون به کار گرفته مى شود، عمدتاً به ارزش و اعتبار پایگاه موصوف از منظر نظام اجتماعى اشاره دارد.

    سطوح ارزیابى

    فرایند ارزیابى یک جامعه از پایگاه هاى گوناگون اجتماعى را مى توان در یک تحلیل ذهنى، دست کم، به سه سطح متمایز تقسیم بندى نمود. این سه سطح به ترتیب عبارتند از:

    1ـ تعیین و اعلام حداقل شرایط لازم براى مقبولیت یک پایگاه با توجه به نقش و ضرورت آن در نظام اجتماعى، بر اساس معیارهاى عقلانى، مذهبى، حقوقى، اخلاقى و به طور کلى، نظام هاى ارزشگذار موجود و فعال در جامعه;(3)

    2ـ مقایسه میان نقش ها و پایگاه هاى گوناگون و مقبول و برآورد درجه اهمیت و ضرورت هر یک براى جامعه از یک سو، میزان برخوردارى آن از شرایط مقبولیت از سوى دیگر، با هدف طبقه بندى سلسله مراتبى پایگاه هاى گوناگون;

    3ـ تعیین میزان استحقاق هر پایگاه در بهره گیرى از امکانات و بالتبع اعطاى حق برخوردارى از امتیازات و پاداش هاى متنوّع اجتماعى در قالب سهمیه بندى هاى گوناگون.

    بدون تردید، هر جامعه براى برقرارى انتظام و انسجام درونى، بهره گیرى بهینه از سرمایه هاى موجود و جلوگیرى از هرز رفتن امکانات، سوق دادن اعضا به عرصه هاى مفید و مقبول اجتماعى، ایجاد انگیزه و تحرّک کافى براى احراز موقعیت هاى گوناگون، محدود کردن حیطه عمل فردگرایى و ابداعات سلیقه اى فاقد معیار و بالاخره، برقرارى عدالت اجتماعى، به عنوان مهم ترین غایت مطلوب در نظام اجتماعى، به دقت نظر و بذل توجه کافى به مراحل سه گانه فوق نیاز مبرم دارد.

    لازم به ذکر است که مرحله بندى فوق در فرایند ارزیابى و امتیازدهى، هیچ گاه به معناى مشروع سازى و منطقى جلوه دادن عملکرد جامعه در این خصوص نیست; زیرا کارگزاران یک نظام ارزشى که عمدتاً از نخبگان و عناصر ذى نفوذ سیاسى، اقتصادى و فرهنگى جامعه اند و نیز ایدئولوژى هاى حاکم و همچنین اکثریت تأیید و تثبیت کننده نظام طراحى شده آنان در نتیجه دخالت عوامل متعدد مرئى و نامرئى، در همه سطوح فوق الذکر، نه تنها امکان خطا و لغزش دارند که در بسیارى موارد، به طور قطع و یقین، بر اساس بى عدالتى و تبعیض و یا چشم پوشى از برخى واقعیات واضح و بیّن، نظام سازى کرده اند.

    افزون بر این، معیار ارزیابى در بسیارى از مقولات دخیل در تعیین پایگاه اجتماعى، ذهنى و ارزشى است، نه عینى و واقعى و به اقتضاى آن، هر جامعه، گروه یا حتى فرد، در دوره هاى گوناگون تاریخى ممکن است موضعى خلاف ارزشگذارى جمعى رایج اتخاذ کند.

    موضوع ارزیابى

    ارزیابى ـ یعنى تعیین میزان اعتبار و شایستگى یک پایگاه و اعطاى سهمى از ارزش به آن ـ عمدتاً بر روى دو موضوع کاملاً متمایز اِعمال مى گردد:

    1ـ پایگاه خاص: موضوع ارزیابى گاهى پایگاه اجتماعى معیّن (= مقام و موقعیت فرد در ساختار اجتماعى) است که بر اساس نوع اتصاف یا میزان برخوردارى فرد از معیارهاى سه گانه ذیل صورت مى پذیرد:

    الف) خصوصیات و ویژگى هاى غیر مکتسب نهادى شده همچون زیبایى، هوشمندى، نجیب زادگى، جنس، سن، نژاد، ملیّت و مانند آن.(4) به عنوان مثال، مرد بودن و زن بودن یا پیر بودن و جوان بودن، هر یک، به اعتبار مرزبندى طبیعى خاص خود و قطع نظر از هر وصف دیگرى، یک پایگاه به شمار مى آید و ایفاى نقش هاى خاصى از آن انتظار مى رود. در مرحله بعد، ممکن است یک فرهنگ همین موقعیت طبیعى را پایه برخى از ارزشگذارى هاى اجتماعى قرار دهد; مثلاً، در سلسله مراتب نظام ارزشى خود، مرد بودن را برتر از جنس مقابل، نجیب زادگى را برتر از غیر آن و سفیدپوست را برتر از سیاه پوست جاسازى کند.

    ب) امکانات و صلاحیت هاى اکتسابى; همچون شایستگى، پرهیزگارى، ثروت، قدرت، تحصیلات، پاى بندى به موازین اخلاقى و مانند آن. این بخش از اوصاف، به اعتبار تأثیر مستقیم آن در ارتقاى توان فرد براى ایفاى نقش هاى مورد انتظار، به صورت بىواسطه، پایه و مبناى ارزشگذارى واقع مى شود و تقریباً همه جوامع آنها را در سیاهه ارزش هاى پایه اى خود جاى داده اند و از آنها به عنوان یک مبناى سنجش قابل اعتنا در ارزیابى پایگاه ها بهره مى گیرند. از این رو، هر فرد بر اساس ملاک هاى غالباً ذهنى، به میزان برخوردارى از آنها، مى تواند به پایگاه اجتماعى خود تعیّن ببخشد و بالطبع، هر قدر تراکم و تجمّع این سنخ ارزش هاى کیفى در موضعى فزون تر باشد، رتبه پایگاهى ناشى از آن برتر خواهد بود.

    تذکر این نکته لازم است که بر اساس این معیار، حد نصاب لازم براى احراز یک پایگاه در اختیار داشتن ترکیب و برآیندى از اوصاف مزبور خواهد بود و مادون این حد، بسته به نوع جامعه و نظام ارزشى حاکم بر آن، معمولاً جزو پایگاه هاى خنثى و در مواردى فاقد ارزش و اعتبار به حساب مى آید.(5)

    ج) سودمندى یا کارکردهاى اجتماعى نقش: پیامدهاى مثبت و خدمات ناشى از ایفاى یک نقش بسته به کیفیت و گستره آن در جامعه، زمینه ها و شرایط لازم براى انجام، جایگزین پذیرى و برخى متغیرهاى دیگر، در تعیین پایگاه متناظر آن، مدخلیت تام دارد.

    خدمات آموزشى و پرورشى، ادارى، اجتماعى، اقتصادى، بهداشتى، امنیتى، سازندگى، علمى، هنرى و ادبى، تفریحى و سرگرمى، که از عمومى ترین مصادیق خدمات اجتماعى به شمار مى آیند، هر یک به میزان اهمیت آن براى جامعه و کمیت و کیفیت ارائه آن از طریق نقش هاى گوناگون، در رتبه بندى پایگاه هاى مربوطه و بالتبع، واجدان آنها، اثر تعیین کننده دارند.

    در مقابل، عدم سودمندى یک نقش یا بالاتر از آن، آسیبى بودن آن، هر یک به ترتیب، داراى پایگاه خنثى و پایگاه منفى (= فاقد ارزش یا واجد ارزش منفى) خواهند بود. مسأله بیکارى نیز تا آنجا که به شخص مربوط باشد، عمدتاً در رتبه پایگاه منفى جاى مى گیرد.

    2ـ پایگاه کلى: جامعه از گروه هاى متعددى تشکیل شده است و هر فرد بسته به سه شخصیت و توانمندى هاى علمى، ممکن است از رهگذر وابستگى به گروه هاى اجتماعى متعدد به ایفاى نقش هاى گوناگونى متعهد شده و در نتیجه، پایگاه هاى متعددى را احراز کرده باشد. از این رو، شناخت و ارزیابى همه پایگاه هاى اشغال شده و نیز پاداش هایى (از قبیل قدرت، دارایى، منزلت اجتماعى و پاداش روانى)، که از این طریق عاید مى شود، براى تعیین موقعیت او در سلسله مراتب کیفى کلى جامعه لازم و ضرورى است.(6)

    بنابراین، ترکیب نقش هاى متفاوت یک فرد یا ترکیب تصورى موقعیت هاى او را مى توان پایگاه کلى (یا پایگاه اجتماعى) وى نامید. سؤالى که در اینجا مطرح است این که این ارزیابى کلى با توجه به تنوّع پایگاه هاى جزئى و عدم تجانس آنها از حیث ارزش و اعتبار و نیز تاثیرگذارى عوامل متعددى که معمولاً در انتاج یک برآیند به صورتى پیدا و ناپیدا، پا در میانى مى کنند بر چه اساس، صورت مى پذیرد؟

    «بسیارى از جامعه شناسان، سال ها کوشیده اند تا مدل مقبولى براى ارزیابى موقعیت اجتماعى کلى بسازند، اما متأسفانه تاکنون توفیقى نداشته اند. با این وصف، مى خواهیم روى این اصل تأکید کنیم که ما در روابط اجتماعى میان هم نوعان خود تنها به اقتضاى معیارهاى جداگانه شغل، درآمد، و میزان تحصیلات، قضاوت و ارزیابى نمى کنیم، بلکه قضاوت ما یکپارچه و تجزیه ناپذیر و تلفیقى از همه معیارهاى مزبور و بسیارى از عناصر دیگر از جمله اصل و نسب، سن، جنس، دین، نژاد، ملّیت و غیره است. به عبارت دیگر، قضاوت ما درباره یک شخص حاصل جمع تعدادى از قضاوت هاى جزئى درباره اوست، لکن بدون آنکه آگاهى روشنى به همه معیارهاى دخیل در قضاوتمان یا از انگیزه هاى تبعیض مان داشته باشیم و بدون آنکه احیاناً بتوانیم آنها را توجیه کنیم. بنابراین، هنوز نه تحقیقات نظرى و نه تحقیقات کاربردى جامعه شناختى در مقام آن نیست که بتواند سهم عوامل گوناگون را در ارزیابى موقعیت اجتماعى کلى شخص تبیین کنند.»(7)

    قابل ذکر است که معیار ارزیابى در برخى مقولات همچون شایستگى و حیثیت، ذهنى و در برخى همچون ثروت و تحصیلات، عینى و برخى نیز همچون قدرت و هوشمندى حالتى بینابین دارند.

    بروز قشربندى

    فرایند ارزیابى ها و امتیازدهى هاى نابرابر در گذر زمان به چیزى تحت عنوان «قشربندى» اجتماعى منجر مى شود. قشربندى را به اختصار مى توان به نابرابرى هاى ساختارمند میان گروه هاى گوناگون اجتماعى تعریف نمود.(8)

    نحوه تکوّن و شکل گیرى اقشار متعدد در جامعه در یک تصویر کاملاً ساده و ابتدایى به صورت زیر خلاصه مى گردد:

    هر جامعه متناسب با اعتبار و ارزشى که براى یک پایگاه خاص قایل باشد، سهمى از پاداش هاى مقبول همچون قدرت (= اقتدار رسمى ناشى از یک موقعیت یا توانایى پیشبرد ایده ها و اهداف به رغم مخالفت احتمالى دیگران)، دارایى (= حقوق اساسى یا امکان تصرف فرد در اموال و خدمات)، منزلت اجتماعى (= قضاوتى که به موجب آن، جامعه یک پایگاه را بر دیگر پایگاه ها ترجیح مى دهد و حیثیت، اهمیت یا محبوبیت بیشترى براى آن لحاظ مى کند) و پاداش روانى (= عایدى یا واکنش غیر مادى همچون احترام، افتخار، امنیت، استقلال و آزادى عمل که مایه خردسندى و رضایت خاطر فرد مى شود.) به او اختصاص خواهد داد.(9)

    دارندگان سهمیه هاى مشابه از این پاداش ها، على رغم پایگاه هاى متفاوت، لایه ها یا قشرهاى گوناگون یک جامعه را تشکیل مى دهند. از این منظر، هر جامعه از قشرهاى متفاوتى ساخته شده است که با نظمى رتبه بندى شده، بر پایه سهمیه اختصاصى خود از پاداش هاى فوق الذکر در یک نظام سلسله مراتبى آرایش یافته است.

    هرچند رتبه فرد معمولاً بر اساس برآیند رتبه هاى وى در سلسله مراتب گوناگون ارزیابى مى شود، ولى بسیارى مدعى اند که شغل مهم ترین معرف رتبه کلى قشربندى است; زیرا شغل با متغیرهایى همچون درآمد و میزان تحصیلات، که اساس رتبه بندى هاى دیگر را تشکیل مى دهد، همبستگى دارد. علاوه بر آن، شغل در مورد بشتر مردم، نمایانگر «نقش» اجتماعى است که به لحاظ کارکردى اهمیت دارد.(10)

    این طرح کلى یعنى نابرابرى توزیع امتیازات، که تا حدى تابع تفاوت هاى فردى در ویژگى هاى زیستى و خصوصیات اکتسابى است، در همه جوامع شناخته شده ـ قطع نظر از معیار توزیع آن ـ مبناى عمل بوده است.

    روسو در این باره مى نویسد: «دوگونه نابرابرى میان انسان ها وجود دارد: یکى جسمى که از طبیعت مایه مى گیرد و تفاوت در سن و سلامت، نیروى بدنى و کیفیات ذهنى یا روحى را شامل است و گونه اى دیگر که مى توان آن را نابرابرى اخلاقى یا سیاسى نامید که مبتنى بر نوعى قرارداد است که در نتیجه آن توافق و تراضى انسان ها ایجاد و یا دست کم، مجاز مى گردد و شامل امتیازات متفاوتى است که برخى افراد به زیان دیگران از آن بهرهورند; مانند ثروتمندتر، قدرتمندتر و محترم تر از دیگران بودن یا حتى دیگران را به اجبار به اطاعت و فرمانبردارى واداشتن.»(11)

    البته روشن است که توزیع یکسان قدرت، دارایى، منزلت و پاداش روانى میان گروه هاى گوناگون، معلول نظامى از متغیرهاست که ترکیب و ساختار آنها از جامعه اى به جامعه دیگر متفاوت است و تبیین تام و تمام آن بدون در نظر گرفتن نقش نهادها یا خرده نظام هاى موجود در یک جامعه غیر ممکن خواهد بود. برخى از جامعه شناسان الگوى «بازار» در پاسخ به تقاضاها را در این عرصه نیز قابل تعمیم مى دانند.

    جلوه هاى نابرابرى

    نابرابرى در برخوردارى از پاداش هاى اجتماعى را مى توان به روشنى، در قالب برخى از تظاهرات عینى آن تحت عنوان «سبک زندگى» مشاهده نمود. عواملى همچون امکان برخوردارى از تحصیلات، فرصت انتخاب در ازدواج، کیفیت بهره گیرى از اوقات عمر، میزان برخوردارى از امکانات و سرمایه هاى اولیه، قدرت تحرّک اجتماعى، نحوه گذران اوقات فراغت، مصرف کالاى فرهنگى، میزان مصرف پروتئین، تحمل فشارهاى جسمى و روحى، محله مسکونى، نوع مسکن، نوع مرکب و ده ها مقوله دیگر در قالب یک هیئت تألیفى نسبتاً موزون، آینه اى است که چهره پایگاهى افراد را منعکس مى سازد و با صد زبان بر قشربندى نظام اجتماعى شهادت مى دهد.

    «هر یک از این امکانات روى بقیه تأثیر مى گذارد. تولد در خانواده اى مرفّه امکان ادامه دادن به تحصیلات عالى را به نحو چشمگیرى افزایش مى دهد. داشتن تحصیلات عالى نیز به سهم خود، دسترسى به مشاغل پردرآمدتر را براى شخص آسان مى کند و این خود بر فرایند انباشت ثروت، علاوه بر آنچه که از راه میراث خوارى نصیبش مى شود، اثر مى گذارد. میزان ثروت و میزان تحصیلات نیز بر سلامتى شخص بى تأثیر نیستند و طول عمرش را زیادتر مى کنند.»(12)

    پیامدهاى نابرابرى

    میزان اعتقاد به عملکرد منطقى یک نظام و عدالتورزى آن در توزیع پاداش هاى اجتماعى در کمّ و کیف مشارکت، احساس مسؤولیت، تعهدمندى اعضا به ایفاى نقش هاو وظایف اجتماعى و نیز تأیید و همسویى با ارزش ها و آرمان هاى آن، تأثیر مستقیم دارد. «هر اندازه جامعه اى منابع مادى و امتیازات معنوى را نابرابر توزیع کند، به همان نسبت نیز تعداد اعضایش، که ارزش هاى آن جامعه را بپذیرند و به آنها احترام بگزارند و حاضر باشند در راه آرمان هایش فداکارى کنند، کمتر خواهد بود... و اگر نابرابرى ارزیابى پایگاهى عده زیادى از اشخاص را متقاعد کند که در جامعه اى غیر عادلانه زندگى مى کنند، نتیجه این اعتقاد به تضعیف جامعه منجر خواهد شد. لذا، واکنش هاى اخلاقى گروه هاى محروم و تهیدست بر محصول نهایى قشربندى اثر منفى دارد.»(13)

    به طور کلى، هر نظام اجتماعى براى جلب رضایت عموم و سوق دادن آنها در طریق نیل به اهداف و غایات مورد نظر، به توجیه و مشروع سازى نابرابرى هاى مشهود و پیامدهاى آن نیاز مبرم دارد. اتخاذ سیاست هاى اقناعى، مهم ترین ابزارى است که مى تواند ناخرسندى عمومى را مهار کند و از تراکم روزمرّه آن، که در دراز مدت به بروز بحران هاى بنیان کن و تحولات اساسى در جامعه منتهى مى شود، مانع گردد.


    • پى نوشت ها

      1ـ تفاوت هاى مورد نظر در بحث نابرابرى، تفاوت هاى به اصطلاح ساخت یافته اند، نه مطلق تفاوت ها; زیرا روشن است که در میان تفاوت هاى بى شمار انسان ها، تنها زیرمجموعه محدودى است که نابرابرى میان آنها را موجب مى گردند و از این میان نیز تنها تعداد اندکى هستند که از الگوى ساخت یافته و مقبول برخوردارند و در ارزشگذارى هاى اجتماعى مبنا قرار مى گیرند. صفاتى همچون هوش و رنگ پوست (در نظام هاى نژادپرست) از این سنخ اند، بخلاف اوصافى همچون قد یا رنگ چشم.

      2ـ محمد مؤمن کاشى و دیگران، جامعه شناسى قشرها و نابرابریهاى اجتماعى (تهران: نشر مرندیز، 1373)، ص 7

      3ـ تحلیل طیف نقش هاى ارزشمند یک جامعه یکى از روش هاى مهم براى دریافت نظام ارزشى و جهت گیرى کلى آن جامعه است. به عنوان مثال، یک جامعه دینى معمولاً به نقش هاى مرتبط با دین، یک جامعه صنعتى به نقش هاى اقتصادى و یک جامعه سنّتى بیشتر به نقش هاى خانوادگى اهمیت مى دهند.

      4ـ خصایص زیستى تنها هنگامى به فهم سلسله مراتب قشربندى کمک مى کنند که در ساختار ارزش ها، عقاید و ایستارهاى اجتماعى، اعتبارى داشته باشند و به اصطلاح، از لحاظ اجتماعى، به رسمیت شناخته شوند.

      5ـ روشن است که براى احراز یک پایگاه، حتى پایگاه هاى موروثى، داشتن حداقلى از قابلیت ضرورت دارد; زیرا فردى که پایگاهى را اشغال مى کند باید از طریق ایفاى تکالیف متناظر با نقشى که بر عهده دارد، اعتبار و شایستگى خود را براى دریافت پاداش هاى مربوطه به اثبات رساند. از این رو، احراز هر پایگاه، هرچند با نسبت هاى متفاوت، متضمّن عنصرى اکتسابى است.

      6ـ یکنواختى و همگنى این نقش ها تجانس پایگاه را موجب خواهد شد و متقابلاً عدم توازن و ناسازگارى آنها به تشتت و به هم ریختگى پایگاهى منتهى خواهد شد. براى مثال، یک کارگر ممکن است در واحد تولیدى خاصى، که پایگاه افراد آن بر اساس تخصص و آگاهى هاى فنى و تکنیکى معیّن مى شود، موقعیتى نازل داشته باشد و در سلسله مراتب اجتماعى و شغلى این گروه در پایگاه اجتماعى پایینى قرار گیرد. اما همین فرد به دلیل تعهد و تقوا و حسن سابقه، در میان هئیت امناى یک مؤسسه آموزشى، از پایگاه رفیعى برخوردار باشد و نیز به دلیل تعهد، تقوا و تخصص متوسط در امور نظامى، در میان بسیجیان محل خود، پایگاه متوسطى احراز کرده باشد. بدیهى است رفتارهاى مورد انتظار این فرد در هر پایگاه و نیز عکس العمل او در پاسخ به این انتظارات و همچنین ارزیابى او از موقعیت و شخصیت خود در هر موضع، به تبع انعکاس آن در آینه افکار عمومى و ارزیابى دیگران از او متفاوت خواهد بود.

      7ـ ملوین تامین، جامعه شناسى قشربندى و نابرابرى هاى اجتماعى، ترجمه دکتر عبدالحسین نیک گهر (تهران: توتیا، 1373)، ص 43

      8ـ آنتونى گیدنز، جامعه شناسى، منوچهر صبورى، (تهران: نشر نى، 1374)، ج 2 ، ص 219

      9ـ الگوهاى پاداش دهى در همه حیطه ها، معمولاً برحسب نوع جامعه، حیطه هاى گوناگون فعالیت فرد همچون محیط شغلى و خانوادگى همچنین طیف انگیزه هاى مورد تشویق یک فرهنگ تفاوت مى یابد. تشخیص سلسله مراتب اجتماعى بر اساس «حیث» (گروه هاى منزلتى)، «درآمد» (طبقه در معناى وبرى) و «قدرت»، عمدتاً پس از اعلام نظریه قشربندى وبر و به تبع ایشان معمول شده است. روشن است که الگوى امتیازدهى مذکور در تبیین نظام شغلى، بیشتر کارآیى دارد تا حیطه هاى دیگر; زیرا دارندگان ثروت و قدرت موروثى، سرمایه هایى در اختیار دارند که از طریق ارزش پایگاهى، آنها را تحصیل نکرده اند، بلکه برخوردارى از آنها، خود پایگاهى براى ایشان صورت داده که از طریق آن امکان وصول به سایر امتیازات نیز فراهم مى گردد.

      10ـ ادوارد ج. گرب، نابرابرى اجتماعى، محمد سیاهپوش و احمدرضا غروى راد (تهران: نشر معاصر، 1373)، ص 131

      11ـ ملوین تامین، همان، ص 16

      12ـ پیشین، ص 94

      13ـ پیشین، ص 184 و 185

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    شرف الدین، سیدحسین.(1376) فرایند ارزیابى پایگاه هاى اجتماعى. ماهنامه معرفت، 6(2)، 70-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سیدحسین شرف الدین."فرایند ارزیابى پایگاه هاى اجتماعى". ماهنامه معرفت، 6، 2، 1376، 70-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    شرف الدین، سیدحسین.(1376) 'فرایند ارزیابى پایگاه هاى اجتماعى'، ماهنامه معرفت، 6(2), pp. 70-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    شرف الدین، سیدحسین. فرایند ارزیابى پایگاه هاى اجتماعى. معرفت، 6, 1376؛ 6(2): 70-