معرفت، سال سی و دوم، شماره نهم، پیاپی 312، آذر 1402، صفحات 67-74

    تبرج از منظر قرآن و اسلام و راهکارهایی تربیتی جهت مقابله و کنترل آن

    نویسندگان:
    ✍️ محمدرضا شکیبا / دانشجوی دکتری فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه اصفهان / Mohammadrezashakiba9@gmail.com
    محمد نجفی / استادیار گروه علوم تربیتی دانشگاه اصفهان / mdnajafi@yahoo.com
    doi 10.22034/marifat.2023.2021604
    چکیده: 
    تبرج از نمادها و شاخصه‌های جاهلیت اولی یا پیش از اسلام است که امروزه در دنیای مدرن از نماد‌ها و نمایندگان اصلی جاهلیت جدید به‌شمار می‌آید. قرآن کریم در آیاتی به این معضل اجتماعی و حرمت آن اشاره کرده است. با توجه به رشد سریع و همه‌جانبۀ معضل تبرج در میان جوانان و عدم بصیرت و آگاهی طیف وسیعی از آنان در این باب، لازم می‌آید اقدامات بیشتری جهت مقابله و مبارزه با این آفت اجتماعی توسط مدارس و سایر دستگاه‌های تربیتی انجام پذیرد؛ چراکه ‌یقیناً پس از خانواده مهم‌ترین نهاد شکل‌گیری شخصیت افراد، مدرسه است. هدف این پژوهش، بررسی معضل اجتماعی تبرج از دیدگاه قرآن و اسلام و تحلیل و شناسایی نقش مدارس و سیستم تربیتی در هدایت و کنترل این معضل اجتماعی است. دستاورد این تحقیق بیان می‌دارد که مدارس باید بیش از پیش به نقش‌های تربیتی خود در تمامی زمینه‌ها بخصوص حجاب و عفاف بپردازند. متأسفانه شاهدیم که برخی از مدارس تنها به جنبه‌های آموزشی می‌پردازند و اولویت تعلیم و آموزش را بر تربیت مقدم ساخته‌اند. این مطالعه با استفاد از منابع کتابخانه‌اى و با روش توصیفى ـ تحلیلی انجام شده است.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    Tabaruj from the Perspective of Quran and Islam and Educational Strategies to Deal With and Control It
    Abstract: 
    Tabaruj is one of the symbols and indicators of the first or pre-Islamic ignorance, which today is considered one of the main symbols and representatives of the new ignorance in the modern world. The Holy Quran has mentioned this social problem and its sanctity in its verses. Considering the rapid and comprehensive growth of the problem of bullying among young people and the lack of insight and awareness of a wide range of them in this regard, it is necessary to take more measures to deal with and fight this social scourge by schools and other educational institutions; Because surely, after the family, the most important institution for the formation of people's personality is the school. Investigating the social problem of Tabaruj from the perspective of Quran and Islam and analyzing and identifying the role of schools and educational system in guiding and controlling this social problem is the aim of this research. This research states that schools should pay more attention to their educational roles in all fields, especially hijab and chastity. Unfortunately, we have seen that some schools only focus on educational aspects and have prioritized education over education. Using library resources and descriptive-analytical method this study has been done.
    متن کامل مقاله: 

    مقدمه
     
    براساس آيات قرآن، بشر بر سرشت پاک و عفيف آفريده شده است؛ اما برخي از مواقع به‌خاطر کوتاهي و يا زياده‌روي، نفس حيواني‌اش بر نفس روحاني‌اش پيشي مي‌گيرد و فساد و رذيلت را در او مي‌پروراند. موضوع حجاب يا به‌عبارت صحيح‌تر، پوشش، از مصاديق مهم و ضروري فرهنگ اسلام به‌شمار مي‌آيد و به‌عنوان يک ضرورت مهم، ادله و دلايل فراوان نقلي و عقلي جهت رعايت آن مطرح شده است. امروزه در اکثر جوامعي که اسلامي خوانده مي‌شوند، حفظ پوشش و حجاب از اوجبات مسائل ديني و اجتماعي به‌شمار مي‌آيد (شکوري و دارا،1390). يکي از معضلات تربيتي که در قرآن کريم بيان شده، معضلي با عنوان تبرج است که قرآن کريم در آياتي به اين معضل اشاره کرده است. تبرج و خودآرايي ازجمله موضوعاتي است که علاوه بر قرآن کريم در ديگر علوم ازجمله روان‌شناسي نوين نيز تحت عناويني همچون هيستريک يا خودنمايي و خودآرايي مطرح شده است که اهميت اين مقوله را مي‌رساند. انسان به‌صورت غريزي به آراستگي تمايل و گرايش داشته و علاقه دارد در معرض توجه انسان‌ها باشد. اين آراستگي و تمايل هنگامي‌که به افراط درآيد به خودنمايي و تبرج مبدل مي‌گردد. اصلي‌ترين شاخصة کساني که تبرج در آنان وجود دارد، ميل فراوان به خودنمايي و جلب نگاه و نظر ديگران است که براي دستيابي به اين هدف، به امور غيرعادي مانند، پوشيدن البسة عجيب و غريب و پرزرق و برق و پرجاذبه، آرايش‌هاي زننده و غليظ و ناميزان و ژست‌هاي عجيب و مخصوص و نمايشي مي‌پردازند. در اين موارد، شخص رغبت بالايي به خودنمايي دارد (واعظي و همکاران، 1400). تبرج و خودنمايي افسارگسيخته که محصول دنياي مدرن و جهان مجازي زمانة ماست، بسيار قدرت‌مند‌تر از تبرج جاهليت پيش از اسلام است و آسيب‌ها و چالش‌هاي فراواني را پيش‌روي تمامي جوامع، بخصوص جوامع اسلامي قرار داده است؛ که اگر فکري به‌حال اين مسائل و مشکلات نشود، بي‌شک جامعه در مسيرهايي که مقصد آن تباهي و ويراني است، خواهد افتاد.
    بنابراين با بررسي انجام‌گرفته در اين‌باره مي‌توان دريافت که قرآن به‌عنوان اولين کتاب تربيتي اسلام، موارد تربيتي فراواني همچون مفهوم تبرج را مطرح ساخته که هنوز هم انسان‌ها با آن سروکار دارند و چه‌بسا با رشد سريع مدرنيته و مدل‌گرايي در دنياي امروز، معضل تبرج و آسيب‌هاي ناشي از آن بيش از گذشته براي ما داراي اهميت گردد. با جست‌وجو و مطالعه‌اي که در زمينۀ پيشينه پژوهش‌هاي انجام‌شده در رابطه با معضل تربيتي تبرج انجام پذيرفت، دريافتيم که مطالعات نسبتاً خوبي در اين زمينه انجام شده است. اما بيشتر اين مطالعات به‌صورت ضمني و يا اجمالي و بيشتر در ضمن تفسير آيات قرآن و يا در خلال مطالب ديگر به اين موضوع پرداخته‌اند و کمتر در قالب تربيتي به اين موضوع پرداخته شده است؛ و اين رسالتي است که مطالعۀ پيش‌رو درصدد است تا حد ممکن به آن بپردازد. بعضي از تحقيقاتي که به‌نوعی با موضوع مورد بحث ما هماهنگ هستند، به قرار زیرند:
    مقالة «بررسي تطبيقي دو مؤلفة جاهليت اولي، تبرج و خشونت عليه بانوان، با جاهليت جديد از نظر قرآن» (صالحي ارمكي و همكاران، 1400)، بيان مي‌دارد که گناهان اخلاقي ‌مانند (تبرج) در جاهليت جديد بر طبق تغييرات فرهنگي، اجتماعي و نظرات مادي‌گرايانه، جاي جديدي را يافته است و مانند جاهليت اولي، همچنان پابرجاست.
    مقالة «بررسي راه‌كارهاي درمان هيستريک از منظر قرآن و روان‌شناسي» (واعظي و همكاران، 1400)، به اين نتيجه مي‌رسد که تشکيل خانواده و انجام عبادت‌هاي مذهبي ‌مانند نماز و روزه و... مي‌تواند در کاهش تبرج مثمرثمر باشد.
    مقالة «بررسي مفهوم و حدود تبرج زنان در تفسير قرآن کريم» (روحي و همكاران، 1393)، بيان مي‌دارند که محدودۀ تبرج زنان گسترده‌تر از بروز زينت و تبرج در پوشش ظاهري بوده و شاخصه‌هاي ديگري همچون تبرج در رفتار، محتواي گفتار و... را شامل مي‌گردد.
    بنابراين سؤال اصلي پژوهش اين است که معضل اجتماعي تبرج از نگاه قرآن و روايات چيست و مدرسه و نظام تربيتي جهت هدايت و کنترل آن چه نقشی دارد؟ بدين‌منظور ابتدا به ارائۀ تعاريفي از تبرج از نگاه قرآن و روايات اسلامي پرداخته شده و در ادامه بررسي و تحليل نقش نهادهاي تربيتي جهت پيش‌گيري و درمان اين معضل اجتماعي (تبرج) بيان مي‌گردد.
    با توجه به مباحث مذکور و نيز افزايش روزافزون تبرج و خودنمايي در ميان جوانان و حتي افراد بزرگ‌سال و متأسفانه در مواردي سالخورده ضرورت تحقيق و پژوهش بيشتر در اين حوزه، بيش از پيش احساس مي‌شود، به‌ویژه در زمينة تأثيرات منفي و مخرب تبرج و خودنمايي بر خانواده و اجتماع و آموزش و مدرسه و رابطة زوجين و افزايش فساد و فحشا، تحقيقات بيشتري لازم است.
    1. تبرج
    تبرج در اصطلاح واژگاني، يعني اظهار محاسن يا بيرون‌رفتن از محل زندگي است که لازمۀ آن ظاهر و هويدا کردن است (راغب اصفهاني، 1412ق، ص 115). در اصطلاح، به ظاهر کردن و در معرض قرار دادن شهوت‌انگيز نيکويي‌ها و جمال زنان در مقابل مردان غريبه، تعريف مي‌شود (ابن‌منظور، 1408ق، ج 1، ص 359؛ زبيدي، 1414ق، ج 3، ص 294) که احتمال دارد در کردار، سخن، رفتارها يا هرکار ديگري رخ دهد (مصطفوي، 1360، ج 1، ص 243). تبرج مصدر باب تفعل از ريشه «ب ر ج» است. ابن‌فارس جهت تعريف ريشه «ب ر ج» قائل بر دو اصل معنايي است: اولي بروز، ظهور و آشکاري و دومي پناهندگي و اختفا (ابن‌فارس، 1404ق، ج 1، ص 238). فيومي برج را جايگاه و مکان نشستن کبوتر مي‌داند و منظور از آن را جايي بلندي مي‌داند که کبوتر در آنجا مي‌نشيند و پنهان مي‌گردد (فيومي، بي‌تا، ج 2، ص 42). اين تعريف درحقيقت جمع بين اين دو اصل معنايي است که ابن‌فارس به آن اشاره کرده است. تبرج از ريشه برج واژه‌اي است قرآني، که مترادف با خودنمايي و خودآرايي و آشکار کردن حسن و جمال ظاهري است؛ بنابراين به عمارت‌هاي بزرگ و ساختمان‌هاي بلند، به‌خاطر آشکار بودن، برج مي‌گويند (ابن‌فارس، 1404ق، ج 1، ص 238). درحقيقت به آشکار کردن جاذبه‌هايي که خانم‌ها بايستي از چشم نامحرمان پنهان نگه دارند و براي محارم قانوني خود در خلوت‌هايشان به‌کار ببرند، تبرج مي‌گويند (مصطفوي، 1360، ج 1، ص 243). تبرجت المرأت: يعني اينکه زنان، جمال و زينت‌هاي خويش در برابر نامحرمان به‌نمايش بگذارند (فيومي، بي‌تا، ج 2، ص 42). برخي خودنمايي و خودآرايي را نيز به آن افزوده‌اند و بيان کرده‌اند که تبرج يعني اينکه زن زينت و جمال خود را براي نامحرم آشکار سازد که اين عمل سرزنش شده است (ابن‌اثير، 1367، ج 1، ص 113). وقتي که زن، زيبايي‌هاي گريبان و چهره را به‌نمايش عمومي بگذارد، گفته مي‌شود که او مرتکب تبرج گشته است (فراهيدي، 1410ق، ج 6، ص 114). درحقيقت تبرج اين است که زن جمال خويش را براي جذب چشم‌ها و دل‌ها و به‌وجود آوردن زمينه‌هاي شهوت نامحرمان آشکار سازد.
    1ـ1. مرزشناسي تبرج قرآني با آراستگي
    اين موضوع را بايستي به اين نحو بيان کنيم که آيا اصولاً ميان تبرجي که در قرآن مطرح شده، با آراستگي و موارد مشابه آن تمايز و تفاوتي مطرح است؟
    2ـ1. تمايز تبرج و آراستگي
    آراستگي و زيبايي ظاهري از صفاتي هستند که ريشه در ذات باري‌تعالي دارند. خداوند رحمان خود زيباست و دوست‌دار زيبايي‌ است. در علوم و متون مذهبي ما نيز، به کوشش جهت کسب زيبايي و جمال دروني و بيروني سفارش اکيد شده و قرآن نيز از افراد باايمان درخواست کرده که از جمال ظاهري و بيروني غفلت نورزند. در محل عبادت و به‌وقت طاعات و عبادات به‌ویژه، سفارش به آراستگي و زينت ظاهري شده است: ‌اي بني‌آدم! زينت خويش را به‌وقت رفتن به خانة خدا (مسجد) به‌همراه داشته باشيد و از نعمات الهي بهره جوييد، اما اسراف نکنید، که خداوند مسرفان را دوست ندارد. در اينجا مراد از اسراف پرهيز از افراط در آراستگي ظاهري است. پيامبر اکرم به‌عنوان شاخص‌ترين نمونه و اسوه براي همه آدميان در تمامي‌ها زمان‌ها، علاوه بر زينت و جمال دروني، بر زيبايي بيروني و ظاهري هم تأکید داشتند. بنا بر روايات و سيره، هر چيزي که در آن زمان، نشان‌دهنده و مصداقي از زينت و زيبايي ظاهري براي مردان بود، رسول اكرم آن را رعايت مي‌کردند. به عنوان مثال، آراستگي ايشان در پوشش و لباس ظاهري، آراستگي و اصلاح موي سر و محاسن و نگاه به‌خويش در آينه يا آب شفاف، قبل از ترک منزل، استفاده از عطر و خضاب و شانه و سرمه و روغن و انگشتر از مظاهر زيبايي ظاهري پيامبر بوده است. بنابراين طبق اين موارد، آراستگي ظاهر به‌هيچ‌عنوان تبرج محسوب نمي‌گردد. آراستگي ظاهري با خودنمايي‌هايي مانند عشوه‌گري در راه‌رفتن، پوشيدن لباس‌هاي نيمه‌باز با رنگ‌هاي جلف که مناسب اماکن عمومي نيستند، متفاوت است. آراستگي، شيک‌‌پوشي، پوشيدن لباس مناسب و پاکيزه و زيبا، استعمال به‌اندازۀ عطر، آراستگي متعادل چهره است و هرگاه اين تعادل در آراستگي به‌حالت افراط و تفريط مبدل شود، معضل‌آفرين است.
    3ـ1. تبرج در قرآن و روايات اسلامي
    براي شناختن برخي از شاخصه‌هاي تبرج در قرآن، به بعضي از آياتي که آشکارا به توضيح و تفسير اين مفهوم پرداخته‌اند، اشاره مي‌کنيم. قرآن کريم در دو آيه بي‌پرده تبرج زنان و حکم آن را بيان کرده است. در آيه‌اي مي‌فرمايد: «وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَ لَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى» (احزاب: 33)؛ و در خانه‌هايتان قرار ‌گيريد و همانند خودآرايي دوران جاهليت نخستين، با زيور‌ها خودنمايي نکنيد.
    در آية «وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِينَةٍ وَأَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» (نور: 60)؛ و بازنشستگان از زنان که اميد به ازدواج ندارند، هيچ گناهي بر آنان نيست که لباس‌هاي رسمي خود را فرو نهند، درحالي‌که با زيور خودآرايي نکنند و خويشتن‌داري آنان برايشان بهتر است. قرآن کريم در آية شريفه «ولاتَبَرجٌنَ َتبَرجٌ الجاهٍليَه الاولي» (احزاب: 33) نهي آشکار آورده است و حکم به حرمت و ممنوعيت تبرج صادر کرده است. هرچند که مخاطبان غايي در اين آيه، زنان پيامبر هستند؛ اما به‌خاطر استفادۀ اين کلمه و نهي ضمني از آن در آيۀ 60 سورة «نور»، جامعۀ هدف، همة زنان مسلمان اند (بستاني، 1423ق، ج 3، ص 483). همان‌گونه که می‌دانیم، ضرورت پوشيدگي بانوان در مقابل نامحرمان مورد تأکید فتواي فقيهان اسلامي است (احزاب: 59). بنابراين با عنايت به اين آيات، بزرگان و فقهاي شريعت، حکم به وجوب و لزوم وجود پوشش و حجاب را صادر کرده‌اند (حکيم، 1404ق، ج 14، ص 59). بر همين اساس حکم به حرمت و ممنوعيت تبرج صادر گشته و علت آن، ضرورت پوشش و حجاب براساس آيات قرآني است. در اسلام برای عدم حجاب زنان مسلمان، از عنوان تبرج استفاده شده است. مطالب و عناويني که در ادبيات رايج زمان ما از آن به بدحجابي تعبير مي‌شود، در قرآن و روايات اسلامي از نام و مفهوم تبرج براي اين معنا و موضوع ياد شده است. با عنايت به‌کاربردهاي قرآني آن، بدين‌صورت تبيين گشته است که تبرج، يعني خود را آراستن و آراسته کردن است؛ که از آيات گوناگون حجاب استفاده شده است، مانند،... «ولِيَضرينَ بِخُمِرهُنَ علي جُنبُوُبهُنَ و لاُبيَدينَ زيَنتُهُنُ الا...» (نور: 31)، بيرون ‌آمدن زن از منزل خويش (بخارايي، 1365، ص 121و197). در غريب‌القرآن، متعلق به قرن دوم هجري قمري و متعلق به زيدبن علي‌الحسين، در مقام بيان واژگان مندرج در آيه 33 سورة «احزاب» آمده است: «التبرج اظهار الزينه و المحاسن و ابرازها» (زيدبن علي، 1418ق، ص 327). چنان‌که از مقاتل‌بن سليمان مروي خراساني، مفسر معروف اهل‌سنت در قرن دوم، وفات يافتۀ سال 150 هجري (ابن‌العماد الحنبلي، بي‌تا، ج 1، ص 227) آمده است: «َالَتبَرِجُ َانها تَلَقي الخُمَارَ عَلَي رَأسُها َو لاتَسدَهُ فِيواِريُ قَلَاعِدُ‌ها وَ قَرِطُها وَ عَنقَها َو يَبدِو ذلِکَ کُلُه مِنهَا وَ ذَلِکَ التَبَرج» (سيوطي، 1404ق، ج 5، ص 197). تبرج بدين‌گونه است که زن روسري خويش را به روي سر خود بيندازد، ولي آن را محکم نکند؛ به‌گونه‌ای‌که گردن‌بند و گوشواره و گردن وي پوشيده نباشد و همه پيدا و ظاهر باشد. اين معناي کلي و اصلي تبرج است. که اين تعريف توسط اکثر بزرگان و عالمان اهل‌تسنن پذيرفته شده است. به‌همين ترتيب به‌طور خلاصه شيخ طوسي تعريفي به‌قرار زير در رابطه با تبرج آورده است: پايه و کليت تبرج اين است که زنان زيبايي‌هاي خويش را به نامحرمان نشان دهند (طوسي، 1407ق، ج 8، ص 257). درحقيقت تبرج در روايات اسلامي چيزي ضد حجاب و پوشيدگي است (برقي، 1371، ص 197؛ کليني، 1362، ج 1، ص 22). در روايات اسلامي آمده است که پيامبر 10 ويژگي را بسيار مذموم مي‌دانست؛ ازجمله «الَتبَرَجُ ِبالزينَهٌ لِغَيرِ مَحَلِها» (نسايي، 1348، ج 8، ص 141). بدين‌صورت آرايش زنان و آشکار کردن آن به نامحرمان از مواردي است که پيامبر آن را نامناسب و مذموم مي‌دانسته‌اند (سيوطي، 1348، ج 8، ص 141). يا اين کلام منقول از پيامبر است که «شَرَ الِنسَاَ المُتبَرِجاتَ و هُنَ المُنافِقاتُ لايُدخِلُ الجَنَتٌه مِنهُنَ اِلا مَثَلُ العَذابَ اِلاعِصم» (سيوطي، 1404ق، ج 5، ص 197)؛ زنان متبرج بدترين زنانند؛ آنان منافق‌اند و کسي از آنان به بهشت نمي‌رود. به‌همين ترتيب در جايي ديگر از پيامبر روايت شده است که در رابطه با سه شخص (از شدت بي‌عاقبتي) نبايد سؤالي پرسيده شود، که يکي از آنها عبارت است از: «امراته غاب عنها زوجها قد کفاها مؤونۀ الدنيا فتبرجت بعد، فلا تسئل عنهم» (ابن‌حنبل، بي‌تا، ج 6، ص 19). زني که همسرش معاش زندگي او را تأمين مي‌کند، اما او آرايش کرده و در غياب همسر به خودنمايي از خانه خارج مي‌گردد. واضح است که حرمت و قبح تبرج زنان به‌هيچ عنوان اختصاص به زنان متأهل ندارد، بلکه دختران بالغ و مجرد را نيز شامل می‌شود (مرداوي، 1406ق، ج 1، ص 453). بر همين منوال و براساس ادله و مستنداتي که بيان شد تبرج از بزرگ‌ترين محرمات ديني و فضيح‌ترين منکرات شرعي است و حرمت آن را از واجبات شريعت به‌حساب آورده‌اند (جعفريان، 1386، ص 416).
    4ـ1. مصاديق تبرج در قرآن و اسلام
    در قرآن کريم، خودنمايي زنان منع شده است و به مصاديقي از آن که مي‌توان آنها را از نمونه‌هاي تبرج به‌حساب آورد، اشاره شده است؛ از‌جمله:
    ـ سخن گفتن تحريک‌آميز (احزاب: 33).
    ـ نمايان ساختن زيورهايي که ظاهر نيستند.
    ـ کوبيدن پاي بر زمين هنگام راه رفتن به قصد جلب توجه (نور: 31).
    همچنين در احاديث و روايات نيز به مصداق‌هاي تبرج اشاره شده و بر نهي از آنها تأکید شده است؛ ازجمله پوشيدن لباس‌هاي بدن‌نما و مشبه‌کردن خويش به مردان، استفاده بيش از حد از عطر و بوي خوش و جز اينها که باعث جلب توجه مردان مي‌شود (ابن‌کثير، 1419ق، ج 1، ص 32). در قرآن کريم تبرج از ويژگي‌هاي زنان دوره جاهلي دانسته شده است (احزاب: 33) که با آرايش و پوشيدن لباس‌هاي فاخر و زينتي در اماکن و محيط‌هاي عمومي ظاهر شده‌اند و خويش را در معرض ديد نامحرمان مي‌گذارند. قرآن کريم تا ابد کتاب هدايت و تربيت انسان است؛ و اين کتاب وقتي از تبرج و آسيب‌هاي آن سخن به‌ميان مي‌آورد، همة اعصار و انسان‌ها در زمان و مکان‌هاي مختلف را مخاطب خويش قرار داده است. بنا بر آيات و احاديث، فقها تبرج را حرام شمرده‌اند؛ بنابراين به‌موجب اين حکم صريح، لازم مي‌آيد که مربيان تربيتي در مدارس، کودکان را در قالب تربيت ديني و تحصيلي و حتي تربيت اجتماعي با اين معضل اجتماعي و معايب و آسيب‌ها و فساد‌هاي آن آشنا سازند و راه‌کار‌هايي که در اسلام و قرآن جهت مقابله و پيش‌گيري و حتي درمان اين معضل مطرح شده است را به‌کار گيرند، تا نهال روح و تربيت کودکان، به‌ویژه دختران و بانوان ما از آسيب‌هاي اين معضل در دوران جاهليت مدرن مصون بمانند.
    2. تبرج در دنياي امروز
    ما در اين زمان در دوراني به‌سر مي‌بريم که از آن تحت عناويني همچون دوران نوين يا مدرن ياد مي‌شود؛ که مدرنيته محصول کلي اين دوران است. مدگرايي و هم‌رنگي با جماعت دهکدة جهاني از ويژگي‌هاي ديگر اين دوران است؛ به‌نحوي که اگر کسي در گوشه‌اي از اين کرۀ خاکي بخواهد لباس مخصوص و سنتي نياکان و اجداد خويش را بر تن خويش بپوشاند، از سوي سازمان‌ها و مؤسسات دولتي و حکومتي، همچون مدارس و دانشگاه‌ها و ساير ارگان‌ها طرد مي‌شود؛ به‌سان پوشاندن لباس فرم مخصوص هر آموزشگاهي بر تن دانش‌آموزان خود. بنابراين مدرنيته به دوره‌اي تاريخي اطلاق مي‌گردد که سدۀ پانزدهم تا بيستم ميلادي را پشت سر گذاشت و جنبش‌ها و انقلابات مذهبي و سياسي و اجتماعي را از سر گذراند و بي‌شک در آينده هم پيش‌روي خويش خواهد داشت. با گسترش تفکر خودمحوري و فردگرايي و افزايش آزادي‌هاي فردي در دوران مدرن، معضل تبرج و خودنمايي رشد وافري در ميان انسان‌ها، مخصوصاً نسل جوان داشته است. رشد مدلينگ، مدگرايي، صنعت تبليغات، حضور زنان بر سرتيتر مجلات و کالاهاي تجاري جهت فروش بيشتر، افزايش و رشد تجارت پوشاک و لوازم آرايشي و استفاده از رسانه‌هاي ارتباط جمعي و اينترنت جهت تبليغات سريع و پر بازده و...، همگي موجب رشد روزافزون و سريع تبرج در ميان انسان‌ها شده است (جهانبگلو، 1384، ص 72). همچنين پيامبر اكرم در حديثي که سلمان فارسي مخاطب آن بود، در رابطه با برخي از ويژگي‌هاي جاهليت در دوران حال و مدرن که تبرج نيز از شاخصه‌هاي اصلي اين جاهليت جديد است، فرمودند: ‌اي سلمان در آن روز کارهاي زشت در ميان انسان‌ها به‌صورت اعمال شايسته جلوه‌گر مي‌شوند؛ انسان‌هاي خيانت‌کار، عزيز مي‌شوند و افراد امين، ذليل مي‌شوند.‌ اي سلمان در آن دوران، مرد‌ها به مرد‌ها بسنده مي‌کنند و زن‌ها به زن‌ها اکتفا مي‌کنند. مردها خويشن را به‌سان زنان درمي‌آورند و زنان نيز خود را به شکل مردها درمي‌آورند. در آن زمان، پردة عصمت و حيا دريده مي‌شود. کارهاي حرام انجام مي‌شود و معصيت‌هاي الهي رواج مي‌يابد و دروغ‌گويي علني مي‌گردد (مجلسي، 1965، ج‌ 74، ص 273). 
    بنابراين تبرج در دوران نوين به مراتب از تبرج جاهلي شديدتر و خطرناک‌تر است؛ چراکه امروزه با ابزار علم و دانش و رسانه و تبليغات سنگين از تبرج حمايت مي‌شود و آن را با آزادي‌هاي فردي و شخصي و جنبش‌هاي فمنيستي گره مي‌زنند و آن را امري مسلم و پيش‌پاافتاده که در دوران پسامدرن موضوع آن بايستي حل مي‌شد، تلقي مي‌کنند. اگر در زمان جاهليت قبل از اسلام زن‌ها روسري‌هاي خويش را به‌نحوي قرار مي‌دادند که گردن و گوش و گوشواره آنان نمايان شود؛ در اين زمان نيز عده‌اي با ادعاي فرهنگ و تمدن، نه‌تنها با حجاب و چادر و روسري ميانه‌اي ندارند؛ بلکه با افتخار تمام به برهنگي خويش افتخار مي‌ورزند و مبلغ اين فرهنگ (برهنگي) هستند. آري اگر چشمان خويش را با نور بصيرت بيناسازيم؛ هنوز هم مي‌توانيم ام‌الفتنه‌ها و ام‌الشياطيني را ببينيم که نمايندگان ابولهب‌ها و ابوجهل‌هاي روزگار ما هستند (آجرلويي و نظري‌منظم، 1396).
    1ـ2. مصدايق تبرج در مدارس و ديگر محيط‌هاي آموزشي
    پس از آنکه با مفهوم تبرج از منظر قرآن و روايات آشنا شديم؛ اينک لازم مي‌آيد که با مصدايق تبرج در مکان‌هاي تربيتي نيز آشنا شويم؛ چراکه هدف اصلي ما پس از معرفي و تحليل مفهوم تبرج از ديدگاه اسلام و قرآن، تحليل و شناسايي نقش مدرسه و ديگر اماکن آموزشي در هدايت و مبارزه با اين معضل اجتماعي است. اين مصدايق به اين شرح هستند.
    ـ پوشيدن لباس‌هاي نامناسب محيط آموزشي توسط پرسنل و کادر آموزشي و محصلان؛
    ـ استعمال بيش اندازۀ عطر در اين اماکن توسط معلمان و...؛
    ـ عدم پايبندي برخي از محصلان به پوشيدن لباس و حجاب مناسب حال مدرسه؛
    ـ نمايش فيلم‌ها و کارتن‌هاي آموزشي که به‌نحوي از نظر پوشش و لباس و ظاهر با فرهنگ اسلامي ما در تضاد است و اين عمل در روح و روان دانش‌آموزان مخصوصاً در سنين کم، تداخل ايجاد مي‌کند؛
    ـ به‌کار بردن حالات و رفتاري‌هايي توسط معلمان که دون شخصيت آنان است؛ همچون خنديدن با صداي خيلي بلند و شوخي‌هاي نامناسب با همکاران و دانش‌آموزان؛
    ـ استفاده از تصاوير نامناسب حال دانش‌آموزان در تابلو مدارس و تابلو کلاس و حتي در مواردي در کتاب‌هاي کمک درسي و غيردرسي و مجلات مدرسه و...؛
    ـ پوشش نامناسب برخي از اولياء دانش‌آموزان و مراجعان و ارباب رجوع که براي انجام برخي امور به مدرسه مراجعه مي‌کنند (روحي برندق، 1393).
    همة اين موارد گوشه‌هايي از مصاديق تبرج در مدارس و محيط‌هاي آموزشي هستند که لازم است جهت مقابله با آنان، اقدامات تربيتي مناسب با تکيه بر فرهنگ غني قرآني و ديني خويش اتخاذ کرد.
    2ـ2. نقش مدارس و آموزش و پرورش در کنترل و مبارزه با تبرج
    در اين مورد بايد گفت که فرهنگ حجاب و پوشش در کشور ما يک ضرورت اسلامي است. هرچند در ايامي از تاريخ، از ديد حکومت به‌عنوان يک عامل ضد پيشرفت، به حساب مي‌آمد و تصميم و سياست حاکمان وقت به اشاعۀ فرهنگ بيگانه و سکولار و برهنگي استوار بود؛ اما جامعه هيچ‌گاه، حاضر به قبول آن نشد (شكوري و دارا، 1390). اگر حجاب را يک نوع رفتار بدانيم؛ اين رفتار به‌مانند رفتارهاي ديگر، تحت تأثير قوانين خاصي هستند. بر طبق نظريه‌هاي مطرح‌شده در علومي مانند جامعه‌شناختي و روان‌شناسي، انجام يک رفتار، تحت تأثير عوامل مختلفي است. يکي از عوامل مهم و مؤثر بر انجام يک عمل و رفتار، اطلاعات و آگاهي‌هاي شخص از آن رفتار است. درحقيقت، ميزان رشد شناختي شخص، عمل و چگونگي رفتار او را مشخص مي‌کند. اطلاعات و آگاهي‌هاي شخص نسبت به اشيا، پديده‌ها و مفاهيم، در طول فرايند جامعه‌پذيري ايجاد مي‌گردد (زين‌آبادي، 1386). جامعه‌پذيري مشخصاً به‌وسيلۀ پنج نهاد مهمِ خانواده، مدرسه، دولت، اقتصاد و مذهب صورت مي‌گيرد. هريک از اين نهادها کارکردها و وظايف مختص به‌ خويش را دارند و دردي از دردهاي اجتماع را مرتفع مي‌سازند. پوشش و حجاب يک آموزه و فرمان الهي است که منطبق بر آيات، روايات و احکام ديني در روند جامعه‌پذيري مذهبي انسان انجام مي‌پذيرد. براساس اين فرايند، شخص با مفاهيم و معاني اين معيارها آشنا شده و آنها را در مسائل و مشکلات زندگي روزمره خويش به‌کار مي‌برد. در پژوهش ميني، با عنوان آموزش مذهبي و بحران تحصيلات، بيان شد که عقايد و باورهاي ديني بچه‌ها، بيشتر از اينکه شناختي باشد، ارزشي و احساسي است و از سال‌ها قبل در خانواده شکل گرفته است؛ درحالي‌که آموزش‌هاي عيني مذهبي که در مدرسه به کودکان ارائه مي‌گردد، مشکلات خاصي را براي آنها ايجاد مي‌کند. اين محقق ادعا دارد که آموزش‌هاي مذهبي مدارس در تضاد با ارزش‌ها و معتقدات ديني نوجوانان است و به‌همين دليل مشکلاتي را براي آنان در اين بستر فراهم مي‌آورد. مدرسه در کنار خانواده از مهم‌ترين نهادهايي است که نقش ارزنده‌اي را در يادگيري افراد، مخصوصاً کودکان و نوجوانان به‌عهده دارد. مدرسه نخستين جايي است که به‌موازات خانواده، کودکان نوعي از اقتدار و قدرت را احساس مي‌کنند؛ اما قدرتي رسمي و با برنامه، که از پيش طراحي و سازماندهي شده و کودکان تحت آن ناگريز به يادگيري و انجام کارهاي خاصي در طول شبانه‌روز هستند.
    آشناسازي افراد با مقوله و مفهوم حجاب در مدارس، از سه راه صورت مي‌گيرد:
    الف) به‌وسيلۀ کتب درسي و برنامه‌هاي مذهبي؛
    ب) به‌وسيلۀ ارتباطات و تعاملات مربي با متربي؛
    ج) با استفاده از جوّ مدرسه، سازمان‌ها و ساير گروه‌ها در مدرسه.
    بر همين منوال آموزش‌هاي مذهبي که در فضاي مدرسه صورت مي‌پذيرد، نقشي بي‌بديل در تقويت روحيه مذهبي کودکان و نوجوانان دارد. اين آموزش‌ها در ادامۀ آموزش نهادهاي ديگر، بخصوص خانواده، دوستان، همسالان، مساجد و رسانه‌هاي همگاني است. بنابراين دين و آموزش‌هاي مذهبي از خانه و خانواده شروع مي‌شود و در مدرسه حالت رسمي به‌خود مي‌گيرد و در فرد ثبات پيدا مي‌کند. لذا معلمان و مسئولان تربيتي که مي‌خواهند در خصوص آموزش‌هاي مذهبي، ازجمله رعايت حجاب و پوشش و دوري از تبرج، فعاليت کنند، بايد از روان‌شناسي کودک و حالات روحي و عاطفي آنان و حتي روحيات و اعتقادت مذهبي خانواده‌هاي دانش‌آموزان اطلاع کافي و بايسته داشته باشند و خود نيز در زمينۀ معارف و علوم مذهبي تبحر و دانش لازم را داشته باشند. قطعاً اگر آموزش فرهنگ حجاب و اهميت آن به‌درستي در خانواده آغاز گردد و در ادامه در مدارس به‌صورت صحيح راه خويش را بپيمايد، حجاب در دانش‌آموزان به شکل شاکله‌اي استوار و نيرومند درخواهد آمد و تبرج و خودنمايي جاي خود را با عفاف و پاکدامني عوض مي‌کند. مسئولان تربيتي بايد در زمينۀ ترويج حجاب و عفاف جنبۀ احتياط را رعايت کنند و از افراط و تفريط و بيان احساسات و عواطف شخصي خود در اين زمينه پرهيز کنند.
    نتيجه‌گيري
    امروزه رشد و گسترش تبرج در جامعه تبعات و آسيب‌هاي فراواني را به‌همراه داشته است. بسياري از افرادي که مرتکب تبرج مي‌شوند، شايد از تبعات و آسيب‌هايي که اين اقدام آنان براي خود و جامعه به‌همراه دارد اطلاع کامل و چنداني نداشته باشند و يا آنکه اين معضل بزرگ را مسئله‌اي شخصي و انفرادي تلقي کنند که به ديگران ارتباطي ندارد. متأسفانه گاهي افراط‌گرايي و مسامحه‌کاري در اين زمينه مشکل‌آفرين است و ما را از فعاليت‌هاي ارشادي و تربيتي در اين راه بازمي‌دارد. بسيار شاهديم که در برخي از مدارس مسئولان مدارس آنچنان در زمينۀ رعايت حجاب و پوشش دانش‌آموزان خود افراط و زياده‌روي مي‌کنند که اين دانش‌آموزان از روي لجبازي به تبرج و خودنمايي روي مي‌آورند؛ بي‌آنکه متوجۀ فلسفه و دليل عمل خويش باشند و در مواقعي عکس اين قضيه اتفاق خواهد افتاد؛ به اين نحو که مربيان و مسئولان مدارس بي‌توجه و بي‌اهميت به اين موضوع مهم مي‌شوند و رعايت حجاب صحيح و دوري از تبرج را در وهلۀ اول امري خانوادگي و در وهلۀ بعد امري شخصي مي‌دانند که نيازي به دخالت ديگران در اين مورد نیست. ما در جامعه‌اي اسلامي زندگي مي‌کنيم و بي‌شک قوانين زندگي در جامعه اسلامي با قوانين ساير جوامع در مواردي متفاوت است. بنابراين در زمينۀ فرهنگ‌سازي حجاب و مبارزه باتبرج نيز مدارس ما بايد با نسخه‌هاي قرآني و اسلامي راه علاج اين معضل اجتماعي را بيابند و با پرهيز از افراط و تفريط و يافتن راه و روشي معتدل و رعايت حفظ شأن و کرامت انساني در اين مسير گام بردارند. مصاديق تبرج شامل مواردي چون پوشش‌هاي نامناسب و جلب توجه‌کننده، راه‌رفتن با عشوه‌گري، صحبت‌هاي نامناسب و لحن خاص و تحريک‌کننده، استفاده غليظ و افراطي از عطر و لوازم آرايشي و هر‌گونه عملي که موجب تحريک و جلب توجه ديگران و جنس مخالف شود را شامل مي‌گردد. هرچند که بيشتر تبرج را به زنان نسبت داده‌اند؛ اما اين معضل اجتماعي مردان را نيز در دام خويش نيز گرفتار کرده است. تبرج طبق سفارش قرآن و ساير روايات اسلامي حرام شمرده شده‌است؛ حتي زناني که متبرج‌اند، نمي‌توانند در دادگاه شاهد باشند و شهادت دهند. بدحجابي و تبرج، آشکارا در متون قرآني و اسلامي جز گناهان کبيره به‌حساب آمده است و اين ادعا که امروزه برخي از افراد به اصطلاح روشنفکر در رابطه با اينکه حجاب و حکم تبرج پشتوانه و ادلۀ شرعي ندارد، خيالي باطل است. بنابراين ضرورت دارد مدارس به‌عنوان اصلي‌ترين نهاد‌هاي تربيتي پس از خانواده، به‌درستي به اين وظيفۀ خطير بپردازند؛ چراکه کوتاهي از اين امر مي‌تواند به آسيب‌ها و مشکلات بزرگ‌تري منتهي شود.
    پيشنهادها
    ضروري است دوره‌ها و کلاس‌هايي جهت آشنايي با معضل اجتماعي تبرج براي مربيان تربيتي و پرورشي مدارس برگزار شود؛ تا اين مفهوم به‌درستي براي آنان تبيين گردد و بصيرت و بينش آنان در اين زمينه رشد يابد و پس از آن، در راستاي صيانت از حريم و جايگاه روحاني دانش‌آموزان خويش، اين بينش خود را به‌کار گيرند.
    برگزاري جلسات مشورتي و تربيتي با والدين دانش‌آموزان و بررسي آسيب‌ها و معضلات تبرج و خودنمايي بر فرزندان آنها و لزوم آگاهي والدين از اين معضل افسارگريخته.
    دعوت از صاحب‌نظران متخصص در زمينه تبرج و کمک از ايشان جهت حضور در مدارس و آگاهي‌بخشي هرچه بيشتر دانش‌آموزان در اين زمينه.
    برگزاري کنگره‌ها و همايش‌هاي مرتبط با موضوع تبرج و دعوت متخصصان و صاحب‌نظران اين عرصه براي تشکيل کارگروهاي فرهنگي و تربيتي جهت مقابله و کنترل و شناسايي با فعاليت‌هايي که در فضاهاي حقيقي مدرسه و جامعه و خانواده و ساير فضاها به‌ویژه فضاي مجازي که موجب تبليغ و گسترش تبرج مي‌شود.
    شناسايي و بهره‌گيري از محتواي کتب درسي معارف در زمينه معرفي و آسيب‌شناسي اين معضل اجتماعي.
    نمايش فيلم‌هاي داستاني و يا حتي مستند در اين زمينه براي دانش‌آموزاني که مخاطب هجمه و هجوم تبرج هستند.
    برگزاري مسابقات مختلف در اين زمينه، در رابطه با معضل اجتماعي تبرج، مثل: کتاب‌خواني، نقاشي، کاريکاتور، مقاله، شعر و داستان و... .
    معرفي الگوهاي حجاب و پاکدامني از دل قرآن و احاديث و همچنين الگوها و اسوه‌هاي معاصر براي دانش‌آموزان.

    • قرآن کریم، 1398، ترجمة ناصر مکارم شیرازی، قم، مدرسة امام علی‌بن ابیطالب (ع).
    • آجرلویی، محمود و مهدی نظری‌منظم، 1396، «جاهلیت مدرن از منظر مقام معظم رهبری (مدظله العالی) و شناسایی و تحلیل نقش ناجا در مبارزه با آن»، بصیرت و تربیت اسلامی، ش 43، ص 101ـ129.
    • ابن‌اثیر، مبارک‌بن محمد، 1367، النهایة فی غریب الحدیث، قم، اسماعیلیان.
    • ابن‌العماد الحنبلی، عبدالحی، بی‌تا، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، بیروت، دار احیا التراث العربی.
    • ابن‌حنبل، احمدبن محمد، بی‌تا، مسند احمد، بیروت، دار صادر.
    • ابن‌فارس، احمدبن زکریا، 1404ق، معجم مقاییس اللغة، بی‌جا، مکتبة الاعلام الاسلامی.
    • ابن‌کثیر، اسماعیل‌بن عمر، 1419ق، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالکتب العلمیه.
    • ابن‌منظور، محمدبن مکرم، 1408ق، لسان العرب، بیروت، دارالفکر.
    • بخارایی، محمدبن محمد، 1365، المستخلص یا جواهر القرآن، به اهتمام مهدی درخشان، تهران، دانشگاه تهران.
    • برقی، احمدبن محمدبن خالد، 1371، المحاسن، تصحیح میرجلال‌الدین محدث ارموی، چ دوم، قم، دارالکتب الاسلامیه.
    • بستانی، محمود، 1423ق، التفسیر البنانی للقرآن الکریم، مشهد، بنیاد پژوهش‌های آستان قدس رضوی.
    • جعفریان، رسول، 1386، رسایل حجابیه، چ دوم، قم، دلیل ما.
    • جهانبگلو، رامین، 1384، موج چهارم، ترجمة منصور گودرزی، چ چهارم، تهران، نشر نی.
    • حکیم، سیدمحسن، 1404ق، مستمسک العروة الوثقی، قم، کتابخانة آیت‌الله مرعشی نجفی.
    • راغب اصفهانی، حسین‌بن محمد، 1412ق، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق صفوان عدنان داودی، بیروت، دارالعلم.
    • روحی، کاووس و همکاران، 1393، «بررسی مفهوم و حدود تبرج زنان در قرآن کریم»، مطالعات تفسیری، ش 17، ص 121ـ136.
    • زبیدی، محمدمرتضی، 1414ق، تاج العروس من جواهر القاموس، بیروت، دار مکتبة الحیاة.
    • زیدبن علی، 1418ق، غریب القرآن، تحقیق محمدجواد حسینی جلالی، چ دوم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.
    • زین‌آبادی، مرتضی، 1386، «جامعه‌پذیری حجاب»، شورای فرهنگی اجتماعی زنان، ش 38، ص 181ـ218.
    • سیوطی، جلال‌الدین، 1348، شرح سنن النسایی، بیروت، دارالفکر.
    • سیوطی، جلال‌الدین، 1404ق، الدار المنثور فی التفسیر بالمأثور، قم، کتابخانة آیت‌الله مرعشی نجفی.
    • شکوری، ابوالفضل و جلیل دارا، 1390، «بررسی نقش مدارس اسلامی در تقویت فرهنگ حجاب از منظر سرمایه اجتماعی»، تحقیقات فرهنگی، ش 3، ص 71ـ97.
    • صالحی ارمکی، علی و همکاران، 1400، «بررسی تطبیقی دو مؤلفه جاهلیت اولی، تبرج و خشونت علیه زن، با جاهلیت مدرن از منظر قرآن»، مطالعات قرآنی، ش 45، ص 409ـ427.
    • طوسی، محمدبن حسن، 1407ق، الخلاف فی الاحکام، قم، دفتر انتشارات اسلامی.
    • فراهیدی، خلیل‌بن احمد، 1410ق، کتاب العین، قم، هجرت.
    • فیومی، احمدبن محمد، بی‌تا، مصباح المنیر، بی‌جا، بی‌نا.
    • کلینی، محمدبن یعقوب، 1362، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
    • مجلسی، محمدباقر، 1965م، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء.
    • مرداوی، علاالدین، 1406ق، الانصاف فی معرفة الراجح من الخلاف علی مذهب الامام المبجل احمد بن حنبل، تصحیح محمد حامد الفقی، چ دوم، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
    • مصطفوی، حسن، 1360، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
    • نسایی، احمدبن شعیب، 1348، سنن النسایی، شرح جلال‌الدین سیوطی، بیروت، دارالفکر.
    • واعظی، محمود و همکاران، 1400، «بررسی راهکارهای درمان هیستریک از منظر قرآن و روانشناسی»، تحقیقات کاربردی در حوزه قرآن و حدیث، ش 1، ص 11ـ26.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    شکیبا، محمدرضا، نجفی، محمد.(1402) تبرج از منظر قرآن و اسلام و راهکارهایی تربیتی جهت مقابله و کنترل آن. ماهنامه معرفت، 32(9)، 67-74 https://doi.org/10.22034/marifat.2023.2021604

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محمدرضا شکیبا؛ محمد نجفی."تبرج از منظر قرآن و اسلام و راهکارهایی تربیتی جهت مقابله و کنترل آن". ماهنامه معرفت، 32، 9، 1402، 67-74

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    شکیبا، محمدرضا، نجفی، محمد.(1402) 'تبرج از منظر قرآن و اسلام و راهکارهایی تربیتی جهت مقابله و کنترل آن'، ماهنامه معرفت، 32(9), pp. 67-74

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    شکیبا، محمدرضا، نجفی، محمد. تبرج از منظر قرآن و اسلام و راهکارهایی تربیتی جهت مقابله و کنترل آن. معرفت، 32, 1402؛ 32(9): 67-74